ع. شفق
e.shafagh@yahoo.com
تبليغات مسموم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی حول طرح "الماس" و "نفوذ" در اپوزيسيون و انعکاس وسيع آن توسط رسانه های رژيم در داخل و خارج کشور و همچنين سخنان اخير وزير اطلاعات جمهوری اسلامی در مورد "برنامه" ها و "سرمايه گذاری" دو سال اخير اين وزارت برای "نفوذ" در ميان مخالفين و اتخاذ "آرايش تهاجمی" نسبت به "ضد انقلاب خارج نشين" نظام، بار ديگر از تلاشهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی برای خفه کردن هر صدای مخالف پرده بر داشته است
در حالی که چند هفته از کارزار تبليغاتی وزارت اطلاعات رژيم در مورد ادعای "نفوذ" اين ارگان جهنمی در ميان بخشی از نيروهای اپوزيسيون و "فريب" آنها از طريق "تشکيل دولت در تبعيد" نمی گذرد، در روزهای اخير، خبرگزاری "مهر" سخنان وزير اطلاعات رژيم ،"حجت الاسلام مصلحی" را در توضيح برخی فعاليتها و تحرکات ضد انقلابی جاری و برنامه های امنيتی و اطلاعاتی آتی اين نهاد ضد مردمی بر عليه نيروهای مخالف به تفصيل منعکس نموده است. در اين سخنان که در خطبه های پيش از نماز جمعه پخش شده است، وزير اطلاعات با تاکيد بر اهميت تاريخی و نقش وزارت اطلاعات از نظر "امام" و "رهبری" فعلی تاکيد می کند که مأموران اين وزارتخانه برغم عدم درگيری در "جنگ فيزيکی" با دشمنان نظام ،در حال "جنگ اطلاعاتی سنگينی" برای "نفوذ و به هم ريختگی مجموعه ضد انقلاب" هستند. وی ضمن توضيح نقش وزارت اطلاعات برای مقابله با "تهديدات" بر عليه نظام، جدا از "مسايل امنيتی"، بر "وظايف" اين وزارتخانه برای پيشبرد اهداف جمهوری اسلامی در "همه ابعاد فرهنگي، اجتماعي، سياسی و اقتصادی" تاکيد کرد. وزير اطلاعات، در بخش ديگری از سخنان خود با اشاره به "ضربات جبران ناپذير" ناشی از جنبش انقلابی توده ها در سال 88 عنوان نمود که با "سرمايه گذاری بسيار زياد" در "دوسال گذشته در اين وزارتخانه" تلاش شده "که مجموعه اطلاعاتی کشور از حالت تدافعی بيرون بيايد و در مقابل دشمنان حالت تهاجمی بگيرد". مصلحی در توضيح وظايف فعلی مزدوران دستگاه امنيتی رژيم "ايجاد ترديد و شکاف در جريان ضد انقلابهای خارج نشين" را از جمله تازهترين اقدامات وزارت خانه اهريمنی خويش اعلام کرد و وعده داد که در "آينده نزديک برنامههای ديگر وزارت اطلاعات برای نفوذ و به هم ريختگی مجموعه ضد انقلاب" را به مردم اطلاع خواهد داد.
تا آنجا که به نقش دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی بطور کلی و وزارت اطلاعات اهريمنی جمهوری اسلامی بطور مشخص باز می گردد اين حقيقت روشنی ست که اصولا تلاش برای سرکوب فيزيکي، نفوذ در صفوف نيرو های مخالف، تلاش برای ايجاد اغتشاش فکری و تشکيلاتی در درون سازمان های انقلابی و بالاخره نابود ساختن نيروهای مخالف نظام يکی از وظايف هميشگی اين نهادهای جنايتکار و ضد خلقی ست که با هدف حفظ شرايط ظالمانه حاکم صورت می گيرد. اتفاقا کارنامه سراسر جنايت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از اولين روزهای تاسيس اش تا کنون، نشان می دهد که اين نهاد مخوف و جنايتکار چگونه با بهره گيری از تجارب ساواک شاه و کادرهای آن در وزارت اطلاعات و همچنين با در دست داشتن منابع مالی چشمگير، در طول چند دهه با تلاشی وقفه ناپذير به پيشبرد وظيفه اصلی اش يعنی حفظ نظام و حراست از ديکتاتوری حاکم پرداخته و در اين راه از سازمان دادن هيچ جنايتی در حق توده ها و فرزندان پيشاهنگ آنان کوتاهی نکرده است. بنابراين، با تکيه بر واقعيت های فوق الذکر، هرچند سخنان اخير وزير اطلاعات جمهوری اسلامی فاقد نکته تازه ای ست، اما اين تبليغات رسمی و تهديدات رئيس وزارتخانه مزبور مبنی بر "سرمايه گذاری" و "برنامه" ريزی برای تهاجم به نيروهای مخالف و تلاش برای "نفوذ" و "ايجاد ترديد و شکاف در جريان ضد انقلابهای خارج نشين" در دو سال آينده، نشان دهنده نياز مبرمی ست که ديکتاتوری حاکم در وضعيت بحرانی کنونی برای تعرض به نيروهای مخالف خود احساس می کند. اين، نکته ای ست که بايد مورد توجه نيروهای انقلابی قرار گيرد و با هشياری با آن برخورد شود. اگر به شرايطی که تبليغات فوق الذکر در بطن آن جريان دارد توجه کنيم خواهيم ديد که مقامات اطلاعاتی جمهوری اسلامی در حالی از برنامه ريزی دو ساله و ضرورت تهاجم و ايجاد ترديد و شکاف در ميان نيروهای مخالف خود صحبت می کنند که کليت دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی هنوز با عواقب ناشی از خيزش انقلابی عظيم توده ها در سال 88 که دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی آنرا "فتنه" می نامد، دست و پنجه نرم می کند و مقامات امنيتی همچنان از رابطه بين خيزش انقلابی توده های فاقد تشکل در داخل و نيروها و تشکيلات های مخالف مستقر در خارج کشور در هراس هستند و به آن معترف شده اند.
يکی از مهمترين مسايلی که سوژه مشترک بازجوهای جلاد رژيم در کهريزک ها و سياهچالهای جمهوری اسلامی بر عليه جوانان دستگير شده را تشکيل داده است، همانا حساسيت آنان روی وجود ارتباط جوانان در داخل ايران با نيروهای خارج کشور و فشار برای يافتن سرنخ های تشکيلاتی بوده است. در طول 2سال اخير ارزيابی و مقابله با اين خطر، يکی از دغدغه های دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی را تشکيل داده است. اکنون نيز نگرانی از چنين نقش و رابطه ای ست که ضرورت "برنامه" ريزی و تشديد سرمايه گذاری به منظور "نفوذ و در هم ريختگی و ايجاد ترديد و شکاف در جريان ضد انقلابهای خارج نشين" را برای استثمارگران حاکم شدت بخشيده است.
در اينجا لازم است روی يک موضوع مهم که با زندگی و مسايل سياسی افراد مبارز ارتباط تنگاتنگ دارد، تأکيد شود. معمولا وقتی از وزارت اطلاعات، عملکرد و مزدورانش سخن به ميان می آيد آنچه در ذهن متبادر می شود بيشتر اوقات تصويری از شکنجه گر و يا يک جيره خوار مزد بگير مخفی و علنی برای شکار، زندانی کردن و شکنجه و ترور انقلابيون است؛ مزدوری که با اعمال قدرت فيزيکی و مبادرت به جنايت و تبهکاری به قلع و قمع و سرکوب مخالفين نظام و تشکيلاتهای آنان دست ميزند. گرچه بدون شک چنين تصويري، يک تصوير واقعی از عملکرد دستگاه های امنيتی ارائه می دهد، اما اين تصوير بشدت ناکامل و سطحی است. تجربه چندين دهه مبارزه تشکلهای مردمی و انقلابی با دو رژيم ديکتاتوری شاه و جمهوری اسلامی و دستگاه های امنيتی آنان نشان داده که ما نه صرفا با يک دستگاه شکنجه گر و خشن بلکه با يک سيستم مخوفی روبرو هستيم که با مبادرت به اشکال متنوع عملياتی در حوزه های سياسی- ايدئولوژيک نيز وظيفه مرکزی و استراتژيک خود يعنی حفظ نظام و رژيم حاکم را به پيش می برد. در واقع، اعمال بی وقفه زور و سرکوب فيزيکی از يکسو و مبارزه ای دائمی در تمام عرصه های سياسی و ايدئولوژيک برای نابود کردن تشکلهای مخالف و جنبش های انقلابی توده ها از سوی ديگر، وظيفه بنيادی دستگاه های امنيتی ضد خلقی را تشکيل می دهد. با اتکا به تجارب عيني، در مبارزه طبقاتی بين طبقات استثمارگر و توده های تحت ستم، دشمن بهتر از هر کس ديگری می داند که صرف اعمال زور فيزيکی -به تنهايی- قادر به تحقق موثر اهداف ضد انقلابی استثمارگران حاکم و گردانندگان سازمانهای امنيتی آن نيست؛ مگر آن که با يک جريان دايمی از امکانات، اقدامات اقتصادي،فرهنگی و سياسی و ايدئولوژيک بر عليه مخالفين تقويت شود. درست همين جريان غالبا نا محسوس ولی مهم است که هميشه در طول تاريخ، با نقش آفرينی عوامل با مزد و بی مزد نظام حاکم تقويت شده است. نمونه کاملاً برجسته از اين واقعيت را بيش از هر وقت ديگر در طول تاريخ معاصر ايران، می توان در نهاد امنيتی رژيم جمهوری اسلامی يعنی وزارت اطلاعات آن مشاهده نمود.
واقعيت اين است دستگاه امنيتی جمهوری اسلامی بجز اسلحه و ابزار شکنجه و زندان و خانه های امن و ... دارای بخش بزرگ سياسی � ايدئولوژيک و اتاق های فکر و انديشمندان خدمتگزار خويش در مجموعه متنوعی از روابط مرئی و نامرئی است که دائما به توليد و نشر انواع و اقسام تفکرات ضد انقلابی و مبارزه با ايده های انقلابی مشغولند.
امروز در شرايط تعميق مبارزه طبقاتی می توان ديد که چگونه رژيم ضد خلقی حاکم با استفاده از نيروهای بخش فرهنگی وزارت اطلاعات خويش و با ياری روشنفکران خودفروخته، می کوشد با توسل به ابزار ايدئولوژيک و سياسي، افکار ، مواضع انقلابی و راديکال و بويژه افکار و مواضع کمونيستی را به طور هر چه گسترده تری مورد حمله قرار دهد. رژيم از اين طريق سعی می کند تا دايره قدرت و تاثير سرکوب و اعمال زور عريان فيزيکی بر عليه نيروهای مخالف خود را در ابعاد اجتماعی چند برابر کند. اگر نخواهيم به راه دور برويم، تجربه انتشار دو جلد کتاب از سوی جنايتکاران حاکم در ارتباط با چريکهای فدايی خلق (از سوی موسسه مطالعات و پژوهش های سياسی) نمونه ايست که بروشنی نشان می دهد چگونه دژخيمان وزارت اطلاعات در حالی که دستان شان تا مرفق آلوده به خون توده های به پاخاسته و بويژه جوانان انقلابی در خيابانها، شکنجه گاه ها و کهريزک های حکومت می باشد، کوشيده اند تا در عرصه نظری نيز زير نام پژوهش و روشنگري، کتاب بنويسند و در اين کتابها جوانان تشنه آگاهی انقلابی را با مشتی دروغ های بيشرمانه، از مبارزه و توسل به "خشونت" يا در واقع اعمال قهر برای گسستن زنجيرهايشان بازدارند. آنها با ادعای بی ثمر بودن و به نتيجه نرسيدن هر مبارزه ای می کوشند، جوانان مبارز ايران را نسبت به هر گونه فعاليت سياسی و تشکيلاتي، هر گونه تلاش مبارزاتی برای احقاق حقوق طبيعی شان و اصولا هر گونه اعلام مخالفت جدی با نظام حاکم نا اميد سازند و بالاخره گرايش وسيع اجتماعی موجود نسبت به هر تجربه و تفکر انقلابی و آزادی بخش را عقيم نمايند.
در چهارچوب سياست فوق است که ما می بينيم که درست به موازات تشديد تلاشهای ساوامای جمهوری اسلامی برای پيشبرد خط ضد انقلابی خويش، يعنی "نفوذ" و "ايجاد شک و ترديد در ميان نيروهای مخالف"، و گرفتن آرايش "تهاجمی" بر عليه اين نيروها، چگونه در دنيای مجازي، همين خط ضد انقلابی و اهريمنی حتی توسط برخی که خود را در صف نيروهای مخالف جلوه می دهند به پيش برده می شود. در حقيقت در راستای سياست "تهاجم" به اپوزيسيون، وزارت اطلاعات نه تنها قلم بدستان سرسپرده علنی و شناخته شده خويش را به خدمت گرفته بلکه کسانی را هم در چهره نامشخص به کار در حوزه نظر برگمارده است. اينها به اسم اپوزيسيون در اين يا آن نشريه و سايت در داخل يا خارج از کشور به مزدوری مشغولند. در عين حال وزارت اطلاعات کوشيده است روشنفکرنماهای نادانی را هم به خدمت بگيرد که در تعقيب منافع حقير خويش حتی استعداد بازيچه دست ارتجاع قرار گرفتن را هم دارا بوده و در عمل آن را نشان می دهند.
واضح است که در چنين شرايطي، برای همه انسان های دلسوز کوشنده راه سعادت و خوشبختی توده ها، شناخت نيروهای اطلاعاتی که با عنوان مخالف رژيم در اپوزيسيون ظاهر می شوند کاری راحت و آسان نيست. تازه در اين ميان، روشنفکرنما های نادان نيز هستند که در ارتباطی غير مستقيم و نا آگاهانه با آن وزارت جهنمي، پيگيرانه و بی مهابا به جا انداختن خطوط و پيشبرد هدفی مشغولند که از سوی وزارت اطلاعات برای تهاجم به نيروهای مخالف، مطرح شده است.
در دنيای مجازی و در محيط خارج از کشور، نيروهای مبارز با افراد يا جريانی مواجه هستند که در شرايط سلطه يکی از تبهکارترين ديکتاتوريهای ضد خلقی حاکم بر حيات و هستی کارگران و خلقهای تحت ستم ما، به جای مبارزه و يا کمک به مبارزه برای برافکندن رژيم جنايتکار جمهوری اسلامي، ضمن ادعای مخالفت با رژيم حاکم، اساس فعاليت نظری خود را "مبارزه" و "تهاجم" به مخالفين جمهوری اسلامی و بويژه نيروهای راديکال و انقلابی قرار داده اند، تا جايی که جريانی دائمی از سم پاشی و دروغ پراکنی بر عليه سازمانها و نيروهای راديکال، تلاش برای نفوذ، ايجاد تفرقه و شک و ترديد در ميان اين نيروها، کوشش برای تلف ساختن و منحرف کردن انرژی مبارزاتی فعالين سياسی راديکال در کانالهای انحرافی و اصولا تلاش برای کوبيدن و تضعيف هر گونه تشکل انقلابی و مبارز موجود در افکار عمومی و ... دغدغه دائمی و اساس "پراتيک" اين جريان يا افراد را تشکيل می دهد. البته در بعضی موارد، اين فريبکاری يعنی حرکت در جهت و يا به موازات خط ضد انقلابی وزارت اطلاعات در قالب به اصطلاح نقد و انتقاد يک نيروی انقلابی و در عين حال تظاهر به همراهی با نيروهای مبارز و مخالف ، به ناگزير افشا گشته و چهره سياه برخی از اين"منتقدين" ظاهرا اولترا انقلابی و يا سايتها و بلندگوهای آنان برای افکار عمومی روشن شده است . به عنوان يک مثال، در اين زمينه خواننده علاقه مند می تواند به اعلاميه اخير "حزب کمونيست ايران- کومه له" در مورد يکی از فعالين سابق اين جريان بنام نادر کيانی رجوع کند، که با به راه انداختن يکی دو سايت اينترنتی و نوشتن مطالب متعددی به "انتقاد" و "افشاگری" برعليه "حزب کمونيست ايران- کومه له" و رهبرانش پرداخته است. اين "افشاگری" ها و "انتقادات" در شرايطی ست که معلوم شده که وی بدليل تلاش برای نفوذ در روابط تشکيلاتی کومه له و رو شدن روابط پنهانش با دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامي، از اين جريان اخراج شده بود. نامبرده پس از افشای رابطه اش به عنوان مامور نفوذی در کومه له و ترک صفوف اين جريان، توسط ماموران "حکومت خودمختار کردستان" دستگير و پس از تحمل 3 ماه زندان، به مقامات جمهوری اسلامی تحويل داده شد. البته نمونه فوق تنها يک مورد از تلاشهای ضد انقلابی جمهوری اسلامی برای پيشبرد خط نفوذ، تهاجم و يا تضعيف نيروهای مخالف در خارج کشور را ارائه می دهد و به هيچ رو بيانگر تمام موارد و مهمتر از آن، تمام روشها و مکانيزمهای استفاده شده و يا در حال استفاده توسط وزارت اطلاعات برای پيشبرد اهداف ضد انقلابيش در خارج کشور نيست. اما نفس آشکار شدن همين نمونه، بويژه در بستر تهديدات و ادعاهای اخير وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که رسما خط "تهاجم" به نيروهای مختلف خارج کشور در تمام عرصه ها را خط رژيم متبوعش اعلام می کند، واقعيتی ست که همانگونه که گفته شد، بايد مورد توجه و هشياری سازمانها و فعالين سياسی مبارز و انقلابی قرار گيرد.
واقعيت اين است که امروز جدال بين دستگاه امنيتی جمهوری اسلامی با نيروهای مخالف و تشکيلاتهای انقلابی و مبارز �همانگونه که وزير تبهکار اين وزارتخانه تاکيد می کند- تنها يک جدال و برخورد فيزيکی نيست، بلکه نبردی ست در تمام عرصه ها برای تضعيف و نابودی تشکيلاتها و نيروهای سياسی مخالف. به همين دليل در شرايط بحرانی کنوني، اعلام و تبليغ رسمی خط "تهاجم" در تمام عرصه های نظری و سياسی و فرهنگی به اپوزيسيون جمهوری اسلامی و بويژه نيروهای کمونيست راديکال و انقلابی ضد نظام حاکم، هشداری ست که مطمئنا بايد سوای جنبه فيزيکی و تهديدی نهفته در آن از سوی نيروهای انقلابی جدی گرفته شود. تشديد "جنگ اطلاعاتی"، تلاش برای ايجاد "شک و ترديد" و "نفوذ" در صفوف نيرو های مخالف، برنامه ريزی برای تهاجم و در هم ريزی نيروهای خارج کشور به منظور تضعيف و نابودی آنان نشان دهنده تشديد يک نياز ضد خلقی در نظام بحران زده حاکم به منظور سرکوب انقلاب و توده های انقلابی ست.
درک اين حقيقت و مهمتر از آن تلاش برای به شکست کشاندن نقشه ها و توطئه های دشمن از طريق تقويت وحدت مبارزاتی بين نيروهای انقلابی و تشديد مبارزه بر عليه رژيم ضد خلقی جمهوری اسلامی و افشای پروژه های امنيتی حکومت، تنها پاسخ مناسب به تبليغات ضد انقلابی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است.
تير 1390