۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

برنج وارداتی از مرز 803 هزار تن گذشت/ تکذیب توقیف برنجهای وارداتی

تداوم نگرانی کشاورزان /

معاون امور گمرکی گمرک ایران از ترخیص بیش از 803 هزار تنی برنج از طریق گمرکات در 6 ماهه اول سال جاری خبر داد و گفت: اخبار مربوط به توقیف برنجهای وارداتی به کشور صحت ندارد.

محمدرضا نادری در گفتگو با مهر با اشاره به ترخیص بیش از 803 هزار تن برنج طی 6 ماهه ابتدای سال جاری از گمرکات کشور، گفت: علاوه بر این، بخشی از برنجهای وارداتی به کشور هنوز در گمرک وجود دارد و ترخیص نشده است، ولی بر اساس قانون صاحب کالا می تواند ظرف مدت مشخصی کالای خود را از گمرک ترخیص نماید.

بیشتر برنجهای وارداتی پاکستانی است

معاون امور گمرکی گمرک ایران افزود: بیشتر برنجهای وارداتی به کشور پاکستانی بوده و گزارش تفکیکی واردات برنج از کشورهای مختلف به کمیسیون کشاورزی ارائه شده است.

تاکنون محموله برنج توقیف نشده است

وی با تکذیب اخبار مربوط به توقیف برنجهای وارداتی به کشور، گفت: گمرک تا زمانی که مجوزهای لازم را داشته باشد، کالاها را ترخیص می کند و اجازه توقیف آنها را ندارد. به عبارت دیگر، وقتی به گمرک اعلام می شود که ترخیص کالا بلامانع است، گمرک نیز نمی تواند از آن ممانعت به عمل آورد.

به گزارش مهر، این در حالی است که برخی منابع هندی از توقیف محموله‌های برنج هند در بنادر ایران خبر داده اند.

نادری با تاکید بر اینکه اگر مجوز ترخیص کالا را به گمرک ارائه ندهند، و یا دستوری در مورد عدم ترخیص کالا به گمرک ارائه شود، ما نیز از ترخیص کالاها جلوگیری به عمل خواهیم آورد، اظهارداشت: براین اساس، گمرک می تواند طبق ماده 131 قانون امور گمرکی، جلوگیری از ترخیص را صورتجلسه کرده و به صاحب کالا برای مرجوع کردن آن اخطار دهد.

گمرک حق دخالت ندارد

وی ادامه داد: اما وقتی اظهار نظر شفافی از سوی مراجع مربوطه صورت نگرفته است، گمرک نیز حق دخالت در مورد برنجهای خارجی وارداتی ندارد.

معاون امور گمرکی گمرک ایران با اشاره به روال ترخیص کالا از گمرک، بیان کرد: در همه موارد از طریق وزارت بازرگانی کالاهای وارداتی ثبت سفارش می شود و سپس اگر کالایی نیز نیاز به مجوز خاصی داشته باشد باید توسط صاحب کالا از مرجع مربوطه مجوز اخذ شود.

نادری در ادامه تاکید کرد: سپس با در دست داشتن اصل مجوزها و ثبت سفارش، صاحب کالا مجوز را به گمرک برای ترخیص ارائه می کند و گمرک پس از تطابق کالا با اظهارنامه کالا، اقدام به صدور مجوز ترخیص می کند.

ترخیص برنج با مجوز 3 مرجع

به گفته وی در مورد برنج چون طبق روال گذشته سه مجوز از مراجع سازمان حفظ نباتات، وزارت بهداشت و سازمان استاندارد مورد نیاز است، گمرک بدون نظر این سه مرجع حق ترخیص برنج را ندارد. این سه مجوز از قبل وجود داشته و در حال حاضر نیز وجود دارد و تاکنون تغییری در مورد صدور مجوز و نحوه ترخیص حاصل نشده است.

معاون امور گمرکی گمرک ایران در پاسخ به این سئوال که آیا خود گمرک با سازمان استاندارد در مورد تجدید نظر برای ترخیص برنج از طریق گمرک مذاکراتی را صورت داده است یا خیر؟ گفت: اگر نیازی به مذاکره و یا لغو مجوز از طریق سازمان استاندارد وجود دارد خود این سازمان باید این مطلب را اعلام کند ، زیرا مدرک گمرک گواهی این سازمان است.

وی با اشاره به جلسه کمیسیون کشاورزی مجلس با روسای سازمانهای استاندارد، گمرک، حفظ نباتات، نمایندگان وزارتخان بازرگانی و بهداشت اظهار داشت: نمایندگان دستگاههای مذکور گزارشات خود را در این خصوص ارائه کردند و در نهایت مقرر شد کارگروهی با ترکیب سازمان استاندارد، وزارت بهداشت و مرکز تحقیقات برنج وزارت جهاد کشاورزی تشکیل شود تا از برنجهای وارداتی سطح کشور نمونه برداری شود.

وی اضافه کرد: این آزمایشات و نمونه برداریها مورد قبول هر 3 مرجع قرار می گیرد که در نهایت نتیجه آن اعلام عمومی خواهد شد.

به گزارش مهر، سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران در اطلاعیه جدید خود با توجه به اظهارنظرهای مختلفی که در مورد غیربهداشتی بودن انواعی از برنجهای وارداتی در چند روز اخیر مطرح شده است ، اعلام کرد: بر اساس تصمیمات مسئولان رده بالای کشوری، تعداد یکصد نمونه از برنجهای موصوف از مبادی ورودی و همچنین از سطح بازارهای مختلف کشور توسط بازرسان استانی تهیه و در اختیار متخصصان ذیربط وزارتخانه های بهداشت و درمان، بازرگانی، جهاد کشاورزی و سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران برای انجام آزمایشهای تکمیلی و نهایی قرار گرفته است.

این سازمان تصریح کرد: نتایج حاصله در اولین فرصت توسط مراجع ذیصلاح در چند روز آینده اعلام خواهد شد.

در جلسه اخیر کمیسیون کشاورزی مجلس مقرر شده است دستگاههای اجرایی ذیربط در روزهای آینده آزمایشهای مجددی بر روی این برنجها انجام دهند و سپس نتایج اعلام عمومی شود.

وقتی توالت به ابزار شکنجه تبدیل می شود

توسط: شیوا

ساعت باید حدود 10 شب باشد، سرمان به تلویزیون گرم است.. صدای فریاد زن نگهبان بلند می شود، مثل همیشه دعوا بر سر دستشویی رفتن است، زندانی می گوید:" ما اینجا به عنوان زندانی حقوقی داریم و .." زن نگهبان، فریاد می زند که خفه شو، صداتو بیار پایین.. هیس" دعوا بالا می گیرد و فریادها و توهین های نگهبان می پیچد در سکوت راهرو، ما در سلول های دیگر گوشهایمان را چسبانده ایم به دریچه های سلول، صدا از سلول 14 می آید و من حدس می زنم که هنگامه ( شهیدی) باشد. چشمهایمان نگران است و با ناراحتی به صورت هم نگاه می کنیم، بازهم حدیث دستشویی و ممانعت نگهبان از آن.

میگوید:" می برمت جایی که صداتو کسی نشنوه" ... هنگامه می گوید:" هر کاری دلت میخواد بکن، ببینم چیکار می تونی بکنی." و بعد دست او را( احتمالا) می گیرد و کشان کشان جای دیگری می برد، در بسته می شود و ما می فهمیم که هنگامه را برده است سلول انفرادی، باز سکوت برقرار می شود. باز همان خاموشی غذاب آور در راهروهای بند حاکم می شود. کبری نگاهی می کند به من و حوری نیز، عصبانی شده ام، به خاطر هنگامه ناراحتم و نمیدانم چه باید کرد. تصمیم میگیریم که همگی نامه هایی را به رئیس بازداشتگاه بنویسیم و بگوییم که عدم اجازه برای رفتن به دستشویی یک شکنجه است و به آن اعتراض داریم.

می خواهیم برویم دستشویی، اما دودلیم که چراغ را بزنیم یا نه، از ترس نیست که به سمت چراغ نمی رویم، دلمان نمی خواهد با نگهبان درگیری لفظی پیدا کنیم، دلمان نمی خواهد به او اجازه دهیم تا بهمان توهین کند. و او در سکوت راهرو داد می زند که " آنوقت که از صبح تا شب در خیابان ول بودید، نیازی به دستشویی نداشتید؟" یکجوری عجیب به من بر می خورد، ناسزایی می گویم و گوشه سلول می نشینم، غمزده برای هنگامه که حالا چه خواهد شد..

درست چند شب پیش هم، همین خانم نگهبان با کبری( هم سلولیم) بر سر اینکه چرا در دستشویی زیاد طول می دهد، دعوا کرد و او را به انفرادی برد. می گویم آخر مگر ما مرض داریم که بیش از احتیاجمان به دستشویی برویم و یا بیش از حد در آنجا بمانیم. نمی فهمم مگر محیط توالت، جای دوست داشتنی است که آدم بخواهد در آن بماند. نگهبان اما می گوید، رفتن به دستشویی برای شما تفریح شده است. باز هم خوب است که خودشان می دانند که در چه شرایطی هستیم که رفتن به دستشویی را وسیله تفریح خود می کنیم.

حدیث توالت های ساعتی از اواسط مردادماه در بند حاکم شد. روزی که به هر سلول یک کاغذ نوشته پرینت شده دادند که روی آن ساعت های توالت رفتن را نوشته بود، 4 بار در روز.

از همان ابتدا اعتراض ها شروع شد، هیچ کس نمی خواست زیر بار این قضیه برود. ما چند بار در ملاقات با رئیس بازداشتگاه به او گوشزد کردیم که این کار مصداق شکنجه است، آخر مگر می شود یک نفر را به زور ساعت 6 صبح بیدار کنند و بگویند باید بروی توالت وگرنه تا ساعت 12 ظهر، حق توالت رفتن نداری!... آخر مگر قضای حاجت، ساعت می شناسد..

آقای رئیس هر بار قول پیگیری می داد و باز هم در شیفت بعضی از نگهبانان از جمله همین خانم نگهبان که ما خانم مدیر صدایش می کردیم، زندانیان جرأت زدن چراغ را نداشتند.. یا دعوا می شد، یا با قیافه ای روبرو می شدند که همانجا یادشان می رفت که برای چه چراغ زده اند.

امروز در گزارشی خواندم که هنگامه در ملاقات با مادرش نسبت به مسأله دستشویی رفتن اعتراض کرده است، ظاهرا همان خانم نگهبان به لجبازی با هنگامه ادامه داده و همچنان او را بر سر این موضوع اذیت می کند. یاد فریادهای آن شبش افتادم که از حقوق زندانیان می گفت و صدایش که سکوت بند را شکسته بود. و یادم می افتد به خودم که گاهی اوقات ناچار بودیم 7-8 ساعت با خودمان کلنجار برویم تا ساعت دستشویی صبح برسد. فکرش را بکنید، صبح زود یک نفر از خواب بیدارتان کند که باید حالا بروی توالت وگرنه تا 6 ساعت دیگر حق چراغ زدن نداری؟

این روزها که دیگر بدون کسب اجازه می توانم هر زمان که بخواهم به دستشویی بروم و نیازی به انتظار طولانی مدت نیست، غمگین می شوم وقتی یادم می افتد به کبری که هنوز بعد از 60 روز از بازداشتش از کوچکترین حقوق یک زندانی برخوردار نیست و یا هنگامه و یا فریبا با آن موهای ژولیده اش.

راستی کبری الان چه می کند؟

پی نوشت: کبری در مردادماه در مراسم بزرگداشت شهدای انتخابات در بهشت زهرا به همراه همسرش بازداشت شده بود.


قطع 10 هزار درخت در منطقه حفاظت شده دنا توسط قرارگاه خاتم الانبیا!

مهر: ده هزار اصله درخت کهنسال بلوط طی دو روز در منطقه حفاظت شده دنا در یاسوج قطع شد.

کارگران خط انتقال گاز از عسلویه به مناطق شمال و شمالغرب کشور در طول دو روز از چهارشنبه 7 مهرماه امسال تا پنجشنبه بالغ بر 10 هزار اصله درخت کهنسال بلوط را در حوزه "سینه نمک" در منطقه حفاظت شده دنا برای انتقال این خط لوله گاز قطع کرده اند.

وسعت تخریب جنگلها در منطقه حفاظت شده دنا نزدیک به سه کیلومتر با عرض 28 متر عنوان شده و پیش بینی کارشناسان بومی این است که اگر ممانعتی در این مورد از سوی ماموران محیط بان صورت نمی گرفت این تخریب تا مرز 100 هزار درخت تا پایان مسیر پیش می رفته است.

اگر چه مجوز زیست محیطی و ارزیابی کارشناسان محیط زیست اجازه گذر این خط لوله از کریدور سابق را داده است اما این خط لوله در مسیری دیگر و بدون رعایت ابتدایی ترین نظارت زیست محیطی و اراضی طبیعی در حال انتقال بوده است.

کریدور سابق مورد نظر طرفین از گردنه "میمند" می گذرد که دو خط انتقال گاز در سالهای قبل از انقلاب و یک خط لوله گاز در دهه 70 را تجربه کرده است. مستندات نشان می دهد که این خط لوله نه تنها از مسر کریدور قبلی و تجربه شده گذر نکرده که کریدوری تازه در خط الرس تپه کوهها و در کنار رودخانه "بشار" انتخاب شده است.

این پروژه خط انتقال گاز در حالی متوقف شده و در دستور رسیدگی مراجع قضایی استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد که یک مشاور حقوقی قرارگاه خاتم الانبیا (متعلق به سپاه) که اجرای پروژه خط لوله گاز را به عهده دارد به خبرنگار مهر گفت: "تمام مراحل ارزیابیهای زیست محیطی برای گذر این خط لوله از مراجع قانونی اخذ شده"، اما سازمان محیط زیست پروژه انتقال گاز را متوقف کرده است.

این خط لوله گاز از سال 87 و بعد از قطع گاز شهرهای شمالی در زمستان دو سال پیش از عسلویه به مقصد شمال کشور آغاز به فعالیت کرده است. این خط لوله دهمین خط انتقال گاز از بوشهر به مناطق مرکزی و شمالی کشور است و هزاران کیلومتر طول مسیر دارد که از دل جنگلهای بلوط کهگیلویه و بویراحمد عبور می کند.

نیمی از واحدهای تولیدی ایران در معرض تعطیلی

• اتاق بازرگانی، وضعیت واحدهای صنعتی در ۲۷ استان کشور را بررسی کرده و در این بررسی مشخص شده که "در هر استان فقط ۳۰ درصد واحدها در حال تولید واقعی هستند." ...

خبرگزاری هرانا: بهروز صادقی، رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران اعلام کرده که نیمی از واحدهای صنعتی کشور راکد بوده و تنها ۳۰ درصد واحدها در حال تولید واقعی هستند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از بی بی سی، آقای صادقی گفته است که اتاق بازرگانی، وضعیت واحدهای صنعتی در ۲۷ استان کشور را بررسی کرده و در این بررسی مشخص شده که "در هر استان فقط ۳۰ درصد واحدها در حال تولید واقعی هستند."
رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی ایران از نبود برنامه برای برون رفت از رکود فعلی انتقاد کرده و گفته است:"در این خصوص ۱۳۵ کشور برنامه ریزی برای خروج از بحران جهانی داشتند در حالی که در کشور ما از این برنامه ریزی ها خبری نیست."
اتاق بازرگانی مهمترین تشکل بخش خصوصی ایران هفته گذشته در نشستی نگرانی خود را نسبت به وضعیت تولید اعلام کرده بود. در این نشست "مشکلات ناشی از رکود، کمبود نقدینگی و رشد بخش های شبه دولتی" بررسی شد.
محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی در این نشست تاکید کرد که "رکود در اقتصاد ایران جدی است و باید تلاش کنیم که در اقتصاد رونق ایجاد شود."
آقای نهاوندیان گفت که بنابر تحقیق اتاق بازرگانی ۵۰ درصد واحدهای تولیدی در حال تعطیلی هستند.

مشکلات واحدهای تولیدی
مشکل اصلی واحدهای تولیدی ناتوانی در فروش، بالا بودن قیمت تمام شده و کمبود نقدینگی است.
در حالی که قیمت های جهانی به دلیل بحران مالی و رکود حاکم بر جهان، کاهش یافته است اما به دلیل بالا بودن نرخ تورم در ایران، قیمت کالاهای تولیدی ایران بالاست و قدرت رقابت با محصولات مشابه خارجی را ندارد.
کارشناسان اقتصادی می گویند که دولت برای کمک به بخش تولید باید برنامه های خود را برای کاهش تورم عملی کند و مانع از فشار بر تولید کنندگان شود.
به گفته آقای نهاوندیان، باید به "تحریک تقاضا" در بازار پرداخت و دولت باید با تهمیداتی بخش تقاضا را تقویت کند.
اما مقامات دولتی عقیده دارند که مصرف در ایران بسیار بالاست و برای همین سعی دارند تا با "اصلاح الگوی مصرف"، مانع از افزایش مصرف شوند.
در مقابل این دیدگاه رئیس اتاق بازرگانی ایران معتقد است که "معنای اصلاح الگوی مصرف، مصرف نکردن نیست بلکه احیای بهره وری است."
سهم بهره وری در تولید در ایران بسیار پائین است و بنابر گزارشهای رسمی، سهم بخش دولتی در مقابل بخش خصوصی، در بهره وری بسیار کمتر است.
سهم دولت در اقتصاد ایران بیشتر از ۷۰ درصد است و با وجود برنامه هایی که برای کاهش سهم دولت در اقتصاد ایران اجرا شده اما هنوز سهم دولت و نهادهای وابسته به دولت همچنان بالاست.
در ماههای اخیر عمده سهام شرکت هایی که در بورس تهران عرضه شده در اختیار نهادهای شبه دولتی قرار گرفته است. آخرین معامله بازار بورس تهران که بزرگترین معامله تاریخ این بازار بود، سپاه پاسداران، صاحب نیمی از سهام شرکت مخابرات ایران شد.
نیمی از سهام هشت میلیارد دلاری مخابرات در غیاب رقیب خصوصی به شرکت های وابسته به سپاه پاسداران واگذار شد.

کمبود نقدینگی
بزرگترین مشکل واحدهای تولیدی در حال حاضر کمبود نقدینگی است. گزارشها نشان می دهد که بسیاری از واحدهای تولیدی قادر به تامین سرمایه در گردش خود نیستند و نمی توانند اقساط وامهایی که از بانک ها گرفته اند پس بدهند.
به تازگی دولت تصمیم گرفته تا بازپرداخت اقساط وام بیشتر از شش هزار شرکت تولیدی را برای مدت یک سال به عقب بیندازد بلکه در این مدت اقتصاد ایران از رکود خارج شده و شرکت های تولیدی بتوانند بدهی های خود را به بانک ها بپردازند.
بنابر گزارش بانک مرکزی ایران، بانک ها ۴۰ هزار میلیارد تومان (۴۰ میلیارد دلار) وام پرداخت کرده اند اما اکنون نمی توانند وامهای پرداختی را پس بگیرند.
یکی از دلایل بروز مشکلات مالی در واحدهای تولیدی، دخالت های زیاد دولت در بخش پولی و بانکی بوده است. تعیین دستوری نرخ سود و تسهیلات تکلیفی به خصوص پرداخت وام به بنگاههای زود بازده باعث شده تا بانک ها نتوانند به عنوان یک بنگاه اقتصادی فعالیت کنند.
دولت در چهار سال اخیر بارها بانک ها را وادار کرد تا برای پیشبرد برنامه های اقتصادی خود، وام هایی را در اختیار بخش های مختلف بگذارند و این بخش ها اکنون قادر به پس دادن اقساط وام ها نیستند.
اما مشکل واحدهای تولیدی تنها در بازپرداخت اقساط وامها خلاصه نمی شود، بسیاری از شرکت ها برای ادامه فعالیت شان متقاضی دریافت وام هستند و بانکها به دلیل محدود شدن منابع خود با مشکل مواجهند.
کارشناسان می گویند که در چنین شرایطی دولت ایران باید تلاش کند از دخالت در مسائل پولی خودداری کرده و با اجرای یک برنامه دقیق، انضباط مالی در پیش بگیرد تا هر چه سریعتر از رکود اقتصادی خارج شود و گرنه ادامه این وضعیت به معنی کاهش بیشتر تولید، تعطیلی شمار بیشتری از شرکت های تولیدی و رشد بیکاری است.

چند رهنمود رزمی به تظاهرکنندگان داخل کشور

شوراهای مردمی را از طریق گفتگو با همکاران قابل اعتماد و همسایگان خود سازمان دهید.در مورد تدارکات و چگونگی یاری رسانی به گسترش اعتراضات و برپائی اعتصابات ،حمایت از هم محلی های خود،اتحاد و مقابله یکپارچه دربرابر سرکوبگران رژیم به هنگام یورش با یکدیگر مشورت و هماهنگی کنید. از هرگونه ماجراجوئی و عملکرد تهییجی و احساسی جوانان پرشور اما بی تجربه عزیزمان با مهربانی جلوگیری کنید.سعی کنید که تاکتیکهایتان در تظاهرات رادیکال ،مخرج مشترک حضور هرچه بیشتر تظاهرکنندگان را از جوانان تا میانسالها را دربرگیرد

اقدامات ابتدائی برای مقابله با توحش و کشتار مردم توسط سرکوبگران رژیم :

آموزشهای خیابانی:

برای مقابله و پراکند کردن و گیج کردن پلیس کلاه کاسکت داران ضد شورش و حتی معمولی

بهنگام نزدیک شدن سرکوبگران رژیم با تخم مرغ محتوی : نشادر ، تینر و رنگ قرمز به ماسکها و صورت آنها بزنید تا از دیدن واضح دچار مشکل شدید شوند و هم اینکه منجر به برهم خوردن همکاری آنها و اتحادشان در سرکوب شود. شیوه درست کردن تخم مرغ رنگی: با یک سوزن ته گرد نوک تخم مرغ را آرام بکوبید تا سوراخ ریز یک میلیمتری شود. با آمپول تزریقاتی مایع رنگ قرمز مخلوط شده با تینری قوی را که با کمی نشادر قاطی کردید را بدرون تخم مرغ به اندازه 5 قطره بچکانید.سپس تخم مرغ را 30 ثانیه تکان دهید و در داخل اجاق نسبتاً گرم بگذارید تا کمی حالت عسلی پیدا کند و منفذ هایش بسته شود. اینک تخم مرغ پس از سرد شدن آماده پرتاب به نقابهای شیشه ای پلیس ضد شورش است.حتی اگر به لباسهای آنها اصابت کند چون رنگ تینر است پاک نمیشود و خسارت مالی برای رژیم دربر خواهد داشت. عین همینکار را میتوانید با ریختن رنگ در انگشتدانه پزشکی یا بادکنکهای کوچک انجام دهید.توجه داشته باشید که تخم مرغ راحت تر شکسته میشود تا بادکنک.بنابراین ضربه پرتاب بادکنک باید شدید باشد.

مقابله با گازهای اشک آور و اسپری فلفل

بعد از شلیک یا پرتاب نارنجکهای گاز اشک آور، در چند ثانیه اول، اگه پوکه نارنجک نزدیک شماست می توانید آنرا با لگد از جمعیت دور کنید. دست زدن به پوکه می تواند باعث سوختگی های شیمیایی شدید شود. حتی زمانی که ابر دود اطراف پوکه خیلی غلیظ است نزدیک شدن به آن به قصد شوت کردن آن ممکن است باعث آسیب شدید به شما شود. در بعضی مراجع گفته شده که مایع کلراید (وایتکس) خنثی کننده گاز است. انداختن یک پارچه کلفت آغشته به وایتکس یا حتی ریختن یک سطل محتوی کلر یا وایتکس روی پوکه می تواند یک پوکه فعال را خاموش کند. بعضی فلوراید موجود در خمیر دندان را در مقابله با گاز اشک آور موثر دانسته اند و توصیه کرده اند مالیدن کمی خمیردندان به گونه ها برای جلوگیری از سوزش چشم مفید است. (

بهترین مقابله با سوختگی چشم و گلو از گاز اشک آور و اسپری فلفل:

برای مقابله با گاز اشک آور و یا گاز فلفل در تظاهراتها- یک شیشه آبلیمو، یک شیشه چای پررنگ همراه داشته باشید. کاملاً آهسته تنفس کنید. یک شیشه آبلیمو را روی دوعدد دستمال چلوار مرطوب بریزید و سپس هردو دستمال را به صورت خود مانند نقاب ببندید و فقط از طریق بینی تنفس آرام کنید.در صورت اصابت مستقیم گاز به ناحیه چشم ،با مخلوط آبلیموی بسیار رقیق و چای لیپتون غلیظ2 بارچشم و ابرو و بینی را بشوئید، 3 حبه قند بجوئید و سپس ماسک دستمال آبلیمو را بصورت ببندید.قند خاصیت خنثی سازی گاز اشک آور وارد شده در دستگاه گوارش دارد

ساخت کوکتلهای ناپالم: ترکیب 20%تینر،20% یونولیت،60% بنزین، قدرتمندترین کوکتل ناپالم است.محتوی مزبور باید حتماً بدور از آتش تهیه و بعداز ترکیبات مزبور مشابه با غلظت عسل درآید تا خاصیت پراتیک مناسب را داشته باشد.از فیتیله مخلوط له شده شکر و گوگرد کبریت ریسمان پس از خشک شدن، بعنوان فیتیله 20 سانتیمتری و سرپوش خرمای له شده استفاده کنید.

موتور سواران سرکوبگر را با ریختن روغن موتور سوخته زیاد بر سر گذرگاهها جهت زمین زدن آنها بهنگام ترمزهای ناگهانی آنها( از تعویض روغنیها و تعمیرگاهها میتوانید تهیه کنید) ، و سپس پرتاب سنگ به سوی راننده آنها و شکستن بطریهای شیشه ای در خیابانها استفاده کنید.

آتش افروزی با ترکیب بنزین و روغن موتور و یا صابون سفید ، پرتاب سنگ از پشت بامها بسوی آنها ،بهنگام عبور مقابله کنید.

از طریق تلفنهای عمومی با دادن خبر غیر واقعی تظاهرات به مرکز پلیس آنها را دچار سرگیجی و پراکندگی کنید.ستون چراغهای راهنمائی ترافیک را در مرکز شهر به آتش بکشید تا دوربینهای مخفی از کار بیفتند.

از بردن تلفن موبایل به تظاهرات خودداری کنید چون ردیابی و حضور آی پی و مشخصات تلفن شما در چند مورد پی در پی در تظاهرات از سوی رژیم آسان و قابل شناسائی خواهد بود. برای مقابله و خنثی سازی این شیوه ردیابی ،باطری موبایل و سیمکارت خود رااز تلفن کاملاً خارج کنید.

بعد از هر فیلمبرداری توسط موبایل برای آشنای خود ارسال و بلافاصله از موبایل خود پاک کنید. در صورت امکان پیراهن رزرو متفاوت با رنگ حضور در تظاهرات بهمراه داشته باشید و بعد از هر تظاهرات با تعویض پیراهن به منزل برگردید. از عینکهای پهن و تیره بر صورت و شال دستمال برای پوشش لب و بینی در صورت حضور در فعالیتهای تهاجمی و نظامی علیه مزدوران رژیم استفاده نمائید.از هم اکنون اقدام به تهیه گونیهای خالی جهت استفاده در موقع ضروری و غیرقابل پیش بینی جهت باریگاردبندیهای خیابانی و نگهداری در مغازه و مسکن خود نمائید. درصورت امکان در منزل خود کمکهای اولیه را از هم اکنون تهیه و در دسترس داشته باشید. یک گالن 20 لیتری بنزین جهت استفاده ضروری در تظاهرات و درگیریهای احتمالی در آینده در منزل ذخیره کنید. حضور و رفت و آمد افراد مشکوک به مناطق مسکونی خود را به همسایگانتان اطلاع دهید. خبرنامه محلی تهیه کنید که متناسب با فعالیتهای منطبق با محله مسکونی باشد و در سطح محله پخش شبانه کنید.با جوانان محله قرارهای کوهنوردی تفریحی و بحث درباره اوضاع کنونی بگذارید و جسورترین جوانان را برای شوراهای محلی انتخاب و سازماندهی کنید

از حمل اسلحه گرم یا سرد همانند چاقو و پنجه بوکس خودداری کنید.

لباس و کفشی بپوشید که بتوانید به راحتی بدوید و فرار کنید. لباسی بپوشید که جلب توجه نکند و به سادگی پاره نشود. حدالامکان 2 پیراهن با رنگهای متفاوت باخود داشته باشید.

با خود یک کوله پشتی کوچک یا پاکت پلاستیکی حاوی میوه و مواد غذائی برای پوشش و توجیه بهنگام دستگیری داشته باشید و برای مواقع ضروری نیز یک بطری بزرگ آب، پارچه تمیز برای زخم بندی حمل کنید. اگر موبایل همراه دارید، باطری و سیمکارت را از موبایل خارج و خاموش نگهدارید

همیشه در گروه حرکت کنید. مدام یکدیگر را تحت نظر داشته باشید. اگر از گم شدن یکی خبر دار شدید فوری به دیگران خبر دهید. به صورت شخصی با گروه مهاجمان یا حتی یک مهاجم درگیر نشوید. ممکن است مسلح باشند. دیده شده که ورزشکاران و افرادی که مهارتهای رزمی یا اعتماد به نفس مبارزه دارند، بیشتر و شدیدتر آسیب می بینند.
قدرت ما مردم در جمع بودن ماست. حتی اگر کاملاً مطمئن هستید که توانایی دفاع از شخص خود را دارید از جدا شدن از جمع و اعمال قهرمانانه پرهیز کنید.

اگر فرد ناشناسی با اصرار از شما خواست که جمع را ترک کنید و مثلاً به بهانه کمک به کسی به کوچه خلوتی بروید، به احتمال تله فکر کنید. از چند نفر دیگر بخواهید که شما را همراهی کنند.

گروه لباس شخصی ها یا پلیس ها با تحریک کردن شما، مثل فحاشی، ترسو خطاب کردن، عصبانی کردن یا ... شما را تشویق می کنند که گروه را ترک کنید. تکنیک الوات و پلیس ضد شورش جدا کردن شما از جمع و کتک زدن یا دستگیری شماست. اگر شما را از جمع جدا کردند، با فریاد زدن کمک از دیگران بخواهید. سه نفر که با فریاد به سمت پلیس یا لباس شخصی می دوند و فریاد می زنند از هر اسلحه ای ترسناک تر است.

اگر دستگیر شدید یا در حلقه چندین مهاجم گیر افتادید و امید کمک رسیدن یا فرار کردن نداشتید، مبارزه فعال و تحریک کلامی با چند نفر آسیب بیشتری به شما می زند. سر و صورت خود را دست و بازوهایتان محافظت کنید. برای کمک فریاد بزنید و منتظر فرصت مقتضی برای فرار باشید.

پلیس ضد شورش مسلح به باتون، باتون برقی، بمب صوتی، اسپری فلفل، گاز اشک آور، گلوله پلاستیکی، شات گان ساچمه ای و گلوله واقعی است. هر گاه به سمت جمعیت شلیک مستقیم کردند، روی زمین بخوابید. چندین عکس و ویدئو از کشته و زخمی های تظاهرات نشان می دهد که آنها از ناحیه صورت و گردن مورد اصابت قرار گرفته اند. گویا شلیک می کنند که بکشند.

اگر زخمی شدید، یا متوجه خونریزی یا درد شدید در بدن خود در نتیجه درگیری شدید. قبل از آنکه ضایعه شما را از پای در بیاورد از اطرافیان کمک بخواهید. هر گونه خونریزی فعال را جدی بگیرید.

تنفس: مطمئن شوید شخص مجروح می تواند نفس بکشد. اگر چیزی جلوی نفس کشیدن او را گرفته (مثلاً لخته خون در دهان یا ماسک پارچه ای) سریعاً آنرا از دهانش دور کنید.

اگر بعد از باز کردن راه هوایی، باز هم نفس نکشید، شخص به تنفس مصنوعی دهان به دهان احتیاج دارد. فریاد بزنید و از اطرفیان بخواهید کسی که کمک اولیه می داند جلو بیاید و کمک کند.

خونریزی: فرد خونریزی کننده را روی زمین بخوابانید. دوروبرش جیغ و داد نکنید چون اورا بیشتر شوکه میکند با لبخند و مهربانی به او دلداری بدهید .با یک پارچه تمیز روی محل خونریزی فشار دهید. اگر مکان خونریزی از گردن فرد یا اطراف دهان فرد است، مطمئن شوید فشار روی محل خونریزی تنفس فرد را مختل نمی کند. مهمتر از هر چیز تنفس زخمی است. برای جلوگیری از خونریزی طوری گردن فرد را فشار ندهید که باعث خفگی اش شوید.

اگر فرد هوشیاری کامل ندارد، یا روی زمین دراز کشیده، آب به دهان فرد نریزید. آب در دهان فرد ناهوشیار باعث خفگی می شود. همچنین همواره سعی کنید مجروح را به پهلو بخوابانید. به این صورت ترشحات و مایعات دهان وی به مجرای هوایی راه پیدا نمی کند.

ضربه به سر: (خصوصاً به همراه خونریزی از گوش) باعث کاهش هوشیاری می شود. فرد جهت را تشخیص نمی دهد و هر لحظه احتمال سقوط یا گم شدن در جریان اتفاقات دارد. به این فرد کمک کنید که از صحنه درگیری خارج شود. و تا مطمئن نشدید جای امنی نشسته است او را رها نکنید.

حین حمل افراد مجروح، (خصوصاً افرادی که به کمر آنها آسیب خورده) نباید به کمر فرد مجروح فشار وارد شود. بهترین راه حمل مجروح گذاشتن وی روی پتو یا یک پارچه بزرگ مثل چادر خانمها و حمل او با گرفتن گوشه های پارچه است. احتمالاً پیدا کردن برانکارد یا پتو در جریان کارزار سخت است، پس در صورت امکان فرد را بغل کنید. ولی حمل مجروح در حالی که دست و پای فرد از دو طرف توسط مردم کشیده می شود می تواند صدمات شدید به نخاع فرد وارد کند.

اگر افراد مسلط به کمک اولیه و کسانی برای حمل مجروح بر بالین مجروح رسیدند، اطراف بیمار را خلوت کنید. کمک کنید که راه حمل کنندگان به سمت مکانهای امن باز شود.

پلیس ضد شورش مسلح به گاز اشک آور، اسپری فلفل و تانکرهای آب جوش و مایعات اسیدی است. مایعات تخصصی مختلفی برای مقابله با هر کدام وجود دارد که متاسفانه در این شرایط نمی توان به آنها دسترسی پیدا کرد. اما در اکثر موارد شستشوی عضو آسیب دیده، خصوصاً چشم ها با آب فراوان کمک می کند. در مورد خاص اسپری فلفل بخاطر حلال چربی در آن، به سادگی با آب شسته نمی شود. شستشو با شیر پرچرب کمک کننده است.

کمک بخواهید. در حالی که سعی می کنید مجروح را به بیمارستان برسانید فریاد بزنید "پزشک". احتمال اینکه کسی که کمکهای اولیه می داند در نزدیک شما باشد زیاد است.
اگر کمک اولیه می دانید، خودتان به همراه دوستانتان گروههای کوچک امداد تشکیل دهید و مردم را یاری دهید. یک گروه کوچک امداد متشکل از یک پرستار مجهز به وسایل کمکهای اولیه، چند جوان قوی برای حمل مجروحین به نواحی امن که پرستارها ایستاده اند و چند وسیله نقلیه (حتی موتور سوار) برای حمل مجروحین به بیمارستانهای امن می تواند جان ده ها نفر را به سادگی نجات دهند.

جمشید اطیابی

سایت ایرانیوزرپورت

WWW.IRANNEWSREPORT.COM

جنگ تحمیلی و سرانجام پرداخت خسارت به ایران










گفتگو با داوود هرمیداس باوند گفتگوگر: فرزاد پورکاویان این روزها در سالروز جنگ تحمیلی هستیم، جنگی که با خسارات بی‌شمار جانی و مالی به پایان رسید. در این راستا طرح سوالات و شبهاتی در مورد سرانجام پرداخت خسارت باعث شد تا با دکتر هرمیداس باوند، کارشناس متخصص مسائل بین‌الملل به گفت‌وگو بپردازیم. پرسش: با آنکه سالها از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می‌گذرد، هنوز جریان پرداخت غرامات جنگ تحمیلی به ایران با وجود یک میلیون شهید و جانباز در جنگ هشت ساله مشخص نیست و قبل از هر چیز چه نوع نگاهی در قبال پرونده پرداخت خسارات به ایران از گذشته تا کنون وجود داشته است؟ سیر این تحولات تا کنون به کجا انجامیده است؟ پاسخ: اگر حمله‌ای به سرزمین کشوری شود و خسارات مالی و جانی به آن وارد کند، کشورهایی هم که در تجاوز همکاری کرده‌اند در این رابطه مسئول شناخته می‌شوند و در پرداخت غرامت یا صدمه وارده باید مشارکت داشته باشند. حتی کارشناسان سازمان ملل ارزیابی کرده‌اند که خسارات وارده در جنگ عراق و ایران فراتر از 300 میلیارد است. از طرفی خود دولت ایران معتقد است خسارات وارده فراتر از اینها است و در حدود و پیرامون 1000 میلیارد دلار است. البته یک نظری بود که در گزارش دبیر کل نیامد و یکی از معاونان دبیر کل در یک گزارش خصوصی تا دو سال جنگ و بعد از دو سال جنگ را تقسیم کرده بود. که البته در گزارش دبیر کل این تفکیک پیش بینی نشده بود ولی متاسفانه ایران از ابتدا به صورت سیستماتیک پیگیری نکرده است. مساله پرداخت غرامت از عراق را حتی وقتی که در جنگ دوم خلیج ‌فارس و اشغال کویت، عراق تعداد زیادی از هواپیماهای نظامی و غیرنظامی خودش را به ایران منتقل کرد مجله‌های تایم و نیوزویک در مقاله‌های بسیارمفصلی اشاره کردند که دولت ایران می‌تواند این هواپیماها را به عراق پس ندهد و به عنوان جزیی از غرامات وارد شده نگه دارد. البته این نکته را باید گفت که هزینه نگهداری این هواپیماها در هر روز در حدود 200 دلار بوده است. یعنی صرف نگهداری آنها خودش یک رقم قابل توجهی می‌شود. متاسفانه دولت ایران تا زمانی که دولت صدام بود برخی از این هواپیماها را که متعلق به کویت بود و برخی دیگر را که متعلق به عراق بود باز پس داد. در زمان حمله، سازمان ملل، یعنی در چارچوب سازمان ملل و در مورد اشغال کویت، بوش پدر و خانم تاچر برای مشروع جلوه دادن اقدامات نظامی خود علیه عراق اشاره کردند که عراق سابقه تجاوز به همسایگان من جمله ایران را داشته و در مورد دوم بعد از 11سپتامبر باز بارها تاکید شد عراق به ایران و به کویت تجاوز انجام داده یعنی تایید بر تجاوز. اگرچه شورای امنیت در قطعنامه‌هایی که صادر کرد کلمه تجاوز و آغاز گر جنگ را نیاورده بود ولی در گزارش نهایی دبیر کل به شورای امنیت دقیقاً تاکید و تصریح شده بود که عراق مرتکب تجاوز به ایران شده است؛ اما وقتی که کمیسیون غرامات بعد از رفع تجاوز عراق به کویت به اهتمام شورای امنیت ایجاد شد ایران خواسته‌های خودش را در اين کمیسیون مطرح نکرد و بنابراین مساله عدم پیگیری سیستماتیک تا امروز ادامه داشته است. ایران حتی در مورد کشورهایی که با عراق عليه کشور ما همکاری کردند ـ از جمله اعضای شورای همکاری خلیج فارس ـ نه تنها شکايتی مطرح نکرده بلکه اشاره‌ای هم نکرد به این همکاری و اين که آنها طبق حقوق بین‌الملل می‌بایست در پرداخت غرامت به ایران مشارکت داشته باشند. این سبب شده که ایران به طور کلی هیچ‌گونه اهرم قابل توجه خودش را مطرح نکند. در مقابل رفتار آنها و طرف‌های مقابل به‌گونه‌ای‌ شد که حتی در مورد عهد نامه 1975 تردیدهایی را مطرح می‌کنند‌. پرسش: کویت تا الان در حال گرفتن غرامت‌های جنگی از عراق است وبنا به برخی از آمار بیش از 35 میلیارد دلار از دولت عراق و فروش نفت این کشور دریافت کرده است. در حالی که مقایسه بین تجاوز به ایران و کویت حجم گسترده خسارات ایران به شدت زیاد بوده، آیا نظام بین‌المللی وفشارهای بین‌المللی موجب شده است تا ایران نتواند درقبال پرداخت خسارت فعال شود و یا تعلل یا ناکار آمدی سیاست خارجی موجب این امر شده است ؟ پاسخ: نه. اصلا ایران به طور سیستماتیک این امر را مطرح نکرده است. در گزارش کارشناسان دبیر کل که از سوی دبیر کل فرستاده شده بود آنها بیش از 300 میلیارد دلار نظر دادند. حتی عراق بسیاری از جاها را به طور مهندسی تخریب می‌کرده است یعنی عراقی‌ها مناطقی را می‌خواستند تخریب کنند و به صورت مهندسی شده منفجر می‌کردند و حتی اگر آن نظر که برخی مطرح کرده بودند که تا دو سال مسئول تجاوز عراق است و بعد از فتح خرمشهر،‌اقداماتی که عراق انجام داده است خلاف کنوانسیون مربوط به زمان جنگ بوده است. مناطقی که منفجر کرده است مناطق غیر نظامی و حتی 500 هزار اصله خرما را قطع کرده است برای اینکه صادرات خرمای بصره بی‌رقیب باشد. در یک مساله زیست محیطی عراق 500 هزار اصله خرما به صورت سیستماتیک قطع کرده، حالا ویرانگری‌هایی که در ابعاد مختلف کرده هم هست. بنابراین متاسفانه کوتاهی از سوی ما بود. هر وقت هم صحبتی می‌شود دفتر مطالعات یک میزگردی تشکیل می‌دهد و از من هم دعوت می‌کند، آقای خرم هم یک چیزی می‌گوید، من هم چیزی می‌گویم، ولی بعد که مساله افت می‌کند فراموش می‌شود. دولت عراق در چند ماه اخیر اختلافاتی با کویت داشت. برخی از مقامات عراقی اعلام کردند که خساراتی که به کویت در طول حمله به این کشور وارد شده در زمان صدام بوده است و زیاد ربطی به دولت کنونی عراق پیدا نمی‌کند. در این راستا و برای خروج عراق از فصل 7 منشور ملل متحد، عراق خواستار بخشش باقیمانده خسارت‌ها از سوی کویت است، حالا این پرسش پیش می‌آید آیا ممکن است چنین نگاهی در مورد ایران هم اتفاق بیفتد و دولت کنونی عراق خسارات وارده به ایران را نپذیرد؟ طبق اصل جانشینی دولت‌ها، مسئول دولت قبلی هیچ فرقی ندارد به موجب کنوانسیون حقوق بین‌الملل، به موجب کنوانسیون جانشینی دولت‌ها، دولتهای عضو لاهه مسئول اقدامات دولتهای سابق هستند. به صرف اینکه دولت پیشینXیاY بوده است یا نماینده مردم ما نبوده است نمی‌تواند مطرح باشد. مگر اینکه خود آن دولت‌های طرف خسارت دیده آمادگی چشم‌پوشی از غرامت‌ها را داشته باشند. این مقوله دیگری است ولی به موجب حقوق بین‌الملل تا حدودی عرف بین‌الملل دولتهای لاهه به هر شکل مسئول اقدامات ضرر و خساراتی است که به کشورهای همسایه و دیگران وارد کرده‌اند. پرسش: در این میان برخی مقامات عراقی در چند سال گذشته نگاه خاصی در مورد پرداخت غرامت‌ها به ایران داشته‌اند، هر چند در اظهارات آنها بوده است که به نوعی از ایران خواسته‌اند خسارات وارده را ببخشند. آیا چنین امری اتفاق می‌افتد و دولت آقای احمدی نژاد پرداخت خسارت‌ها به ایران را کلا منتفی می‌داند؟ پاسخ: دوفاکتو عملا پیگیری نشده. حالا دو روزه بخواهند چشم‌پوشی کنند، آن یک مقوله دیگری است. که تا حالا انجام نشده است. یک اشاراتی شده است از سوی مقامات عراقی ولی به صورت قانونی چنین اقدامی انجام نگرفته است که یا مجلس ایران چشم پوشی کند یا قسمت قابل توجهی از خسارات را گذشت کند. پرسش: در بلند مدت ممکن نیست این عدم مطالبه پرداخت خسارت از عراق مشمول مرور زمان شود و روبه فراموشی سپرده شود؟ پاسخ: چرا. البته عدم پیگیری سیستماتیک مساله ادامه یافته است. همانطور که اشاره کردم رویدادهایی پیش آمد که تاکید می‌شد تجاوز عراق به ایران از جمله تمام اعضای دائمی شورای امنیت تاکید کردند. متاسفانه ایران از این فضاها و فرصت‌ها هیچ وقت استفاده نکرده، بنابراین با گذشت زمان طرح ادعای این غرامت‌ها تا این حد می‌شود گفت ضعیف تر می‌شود. اما از لحاظ مبانی حقوقی این نفی حقانیت نمی‌تواند از بین برود. پرسش: ممکن است در بلند مدت قدرتهای بین‌المللی و حتی دولت عراق پرداخت خسارتی را در قبال ایران بر عهده نگیرند؟ پاسخ: آنها تاکنون بر عهده نگرفتند، البته ایران پرداخت خسارتی را مطرح نکرده است که آنها بر عهده بگیرند. پرسش: در صورت ادعای ایران چه؟ پاسخ: در صورت ادعای ایران ممکن است آنها یک ادعایی را مطرح کنند که تا قبل مطرح نکرده بودند. یا می‌گویند ایران مثلا باعث ادامه جنگ شده است. همانطور که گفتم در گزارش دبیر کل این تفکیک پیش بینی نشده بوده ولی به هر حال عراق به هیچ وجه مایل نیست که اصلا مطرح بکند که خساراتی پرداخت کند. ایران نیز که پیگیری نکرده مساله مسکوت مانده است. با گذشت زمان هم تا مقداری فضا بی‌رنگ می‌شود. هر چند نمی‌توان گفت مبانی حقانیت ایران از بین می‌رود اما دال بر این است که تمایلی برای پیگیری مساله نداشته است و وقتی خود ایران آماده باشد برای مشارکت در بازسازی عراق همکاری کند. دال بر این است که آن نکات را پشت سر گذاشته است. پرسش: رویکرد موجود ایران را بیشتر یک نوع چشم پوشی در قبال پرداخت خسارت‌ها می‌دانید؟ نه، عراق کشوری است که جمعیت و درآمد نفتی قابل توجهی دارد، خسارتی هم وارد کرده است با قصد و نیت بوده است. اگر هم ایران بخواهد نباید رو هوا و زمین گذشت بکند. الان طوری شده است این اهرم ایران که می‌تواند به صورت شمشیر داموکلس باشد در قبال آنها آن را مطرح نکرده است و اینها در مقابل این همه خساراتی که در جنگ هشت ساله که ظاهراً به خاطر قرارداد مرزی بوده است. در اصل قرارداد مرزی که یک طرف نمی‌تواند الغاء یا تعدیل کند تردید می‌کنند.چندی پیش آقای جلال طالبانی مطرح کرد؛ بعد تعدیل کرد، بعد معاون وزارت خارجه عراق مطرح کرد بعد هیات هایی که برای لایروبی اروند رود آمده بودند مطرح کردند. بنابراین متاسفانه حتی در مورد کشورهایی که مشارکت داشتند به عنوان یک حق و ادعا ما مطرح نکردیم دولت جمهوری اسلامی ایران نسبت به اعضای شورای همکاری خلیج فارس که نه تنها 57 میلیارد دلار کمک مالی کردند. نه تنها از نظر سیاسی بلکه پایگاههای خود را در اختیار عراق قرار دارند. از پایگاه هوایی عربستان سعودی استفاده کردند که جزیره سیری ولاوان را زدند؛ حتی اشاره ‌هم نکرد. تمام این همکاری‌هایی که طبق حقوق بین‌الملل دال بر همکاری است انجام دادند حتی جمهوری اسلامی اشاره‌ای هم نکرد که در قبال اینها هم ادعایی مطرح کند. حتی قسمت عمده هواپیماها را پس داد در صورتی که خود غربی‌ها می‌گفتند ایران می‌تواند به عنوان جزء ناچیزی از غرامت اینها را نگه دارد. بنابراین در مورد مساله غرامت کمی کوتاهی شده است. در قبال حق مردم ایران، عراق کشور فقیری نیست، عراق منابع غنی هیدروکربنی اش بسیار قابل توجه است حتی بعد از عربستان معتقدند عراق عظیم ترین منابع نفتی را داد و تولیدات آن جداست. پرسش: نظر شما نسبت به رویکرد سیاست خارجی دولت آقای احمدی‌نژاد در رابطه با پرداخت خسارت‌ها چیست آیا معتقدید باید این روند فعال و مطرح شود؟ پاسخ: تا به حال دولت‌ها به این صورت مطرح و پیگیری نکرده‌اند. دولت هم همان خط و مشی را طی کرده است. پرسش: در صورت درخواست خسارت‌ها از عراق، روند امور به چه شکلی خواهد بود؟ پاسخ: در قطعنامه 598 یکی از بندهای آن تشکیل کمیسیونی بود برای رسیدگی به خسارت وارده و بازسازی، دربندهایی که اجرا نشده و ایران حق داشت که به صورت یکجانبه در قبال دولت عراق و در چارچوب حقوق بین‌الملل طرح خسارت را مطرح کند، اما این کار را نکرد. با اینکه سالها از آن گذشته و پیگیری نشده ولی مبانی نقش پایدار و به جا است و می‌تواند مطرح کند: منتها از نظر زمانی آن امکاناتی که قبلا داشت را اکنون ندارد. در شرایط جدید به آن جسارت و آسانی که قبلا می‌توانست مطرح کند به دلیل این تعاملات و... یک کمی فضا متفاوت شده است. مبانی حق و طرح آن پایدار است ولی فضایی که باید به طور جدی آنرا پیگیری کند تا حدودی موجب تغییر شده است. پرسش: آیا اظهارات و برخی سیاست‌های دولت جدید عراق در چند سال گذشته از جمله در مورد جزایر سه‌گانه و قرارداد 1975 می‌تواند یک نوع روند باشد که پرداخت خسارت‌ها به ایران را به زیر سوال ببرد؟ پاسخ: هر مساله‌ای اعتبار خاص خودش را دارد، تمام رهبران عراقی و گروههای شیعی در ایران بوده‌اند و الان در عراق هستند. ولی اینها برای اینکه نشان دهند ( به خصوص در برابر کشورهای عضو اتحادیه عرب) از لحاظ توجه به منافع مردم عراق کمتر ازدولت بعثی عراق نیستند و برای اینکه نشان دهند یک کشور جهان عرب هستند در اجلاس اتحادیه عرب شرکت کردند با قطعنامه‌های اتحادیه عرب در رابطه با جزایر ایرانی همراهی کردند. با سایر کشورها همانطور که قبلا سوریه همراهی می‌کرد. بنابراین در مورد عهد نامه 1975 یک مساله دو جانبه است که طبق حقوق بین‌الملل قراردادهای ارضی و مرزی به هیچ وجه قابل تغییر یک جانبه و قابل الغاء نیستند. متاسفانه وقتی که صدام عهدنامه 1975 را پاره کرد و تجاوز نظامی به ایران را شروع کرد باز هم از نظر حقوق بین‌الملل این اقدام مبنای عهد نامه را از بین نمی‌برد و پایدار می‌ماند ولی در مورد غرامت و عهد نامه دو مقوله جدا گانه‌ای است، غرامت یک مساله جداگانه است و عهدنامه یک مساله دیگری است. در این میان برخی مقامات عراقی اشاره کرده بودند اگر ایران از پرداخت غرامت چشم پوشی کند آنها هم عهد‌نامه 1975 را می‌پذیرند. اصلا ارتباطی با هم ندارند. اینها دو مقوله جداگانه هستند. بنابراین بر مبنای قطعنامه 1975 ایران می‌تواند ایستادگی کند، روی همان خطوط مرزی که تعیین شده بایستد. هر حکومتی در عراق باشد فرقی نمی‌کند ولی مساله غرامت یک مقوله دیگری است. بنابراین اختلاف چین و شوروی اختلافی بود که دو حکومت انتر ناسیونال وسوسیالیسم در قبال همدیگر موضعگیری می‌کردند و اقدام نظامی چین علیه ویتنام و برخورد ویتنام با کامبوج بر می‌گردد به سوابق تاریخی. به صورت نسبی هم همینطور است. نفوذ ایران در عراق مثل سابق نیست رو به افول و رو به تعدیل است. کشورهای عربی هنوز از بعثی‌ها حمایت می‌کنند که به چند دلیل است: یکی اینکه با ایجاد یک اکثریت مسلط شیعی موافق نیستند، دو، نگران هستند نظام فدرالیسم آن سرشت عربیسم عراق را تضعیف کند و لذا با نفوذ کشورهای همسایه به خصوص ایران مخالف است. به تدریج یک تعاملاتی را در پیش می‌گیرند و عراق هم در اجلاس اتحادیه عرب حضور پیدا می‌کند. از طرفی هم طالبانی‌ها و دیگران برای اینکه نشان دهند چون کرد هستند خلاف منافع عراق و جهان و عرب اقدام نمی‌کنند به صورت مبالغه آمیز موضعی می‌گیرند که خلاف مصالح و منافع ایران است. حتی تردید کردند در عهد نامه 1975. گویی اینکه پایه حقوقی ندارد ولی به هر حال مطرح کردند. پرسش: پس معتقدید ایران هر چه زودتر باید پرداخت خسارت از عراق را طرح کند؟ پاسخ: بدون تردید اگرایران هم بخواهد مذاکره کند لااقل اهرم‌های فشار داشته باشد نه اینکه دو طرف این هیچ چیزی ندارد و آن یکی گستاخ تر و ادعای جدیدی را هم مطرح می‌کنند. سه شنبه، 07 مهر 1388 منبع: روزنامه آرمان

در میلاد" ایوان پتروویچ پاولف" - " روح آسمانی نیست" - مسعود نقره کار

دشمنی ِ خامنه ای های تاریخ با علوم انسانی ,
به ویژه روانشناسی, ریشه در جهان بینی و اندیشگی ِاین حضرات
دارد. روانشناسی "روح" را از آسمان و زندان های زمینی اش
همچون کلیسا ها و مساجد به آزمایشگاه کشانده است, و می رود تا
دکان " وحی و خرافه " را تخته کند . بیهوده نیست دینکاران
یکی دو قرن است با کساد کننده گان بازارشان در افتاده اند.

نبرد میان دارالجهل ها و دارالعلم ها ادامه دارد. اکثر کشیشان و شیخان, و همه ی انواع دینکاران که می پنداشتند همه ی شناخته ها را شناخته اند, با بضاعت شان , یعنی جهالت شان, به عرض اندام در برابر دارالعلم ها برخاسته اند. بضاعت ِ جهالت حذف است . خامنه ای در باره علوم انسانی گفته است : "....بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی است که مبانی آنها مادیگری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی است و آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاه ها منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد."( یکشنبه 8 شهریور 1388/ گویا). خامنه ای به عنوان یکی از " اساتید" دارالجهل های موجود درست گفته است , علوم انسانی با " علوم" و تعالیم الهی و اسلامی ی مورد نظر او سازگار نبوده و نیست . بهمین خاطر به دنبال حذف علوم انسانی , به ویژه روانشناسی ست, چرا که در یک قلم از دستاورد های این علم " روح ِ پدید آورنده ی جهان که بر فراز ظلمات در حرکت بود " به زمین آورده و به آزمایشگاه ها سپرده شده است. دشمنی ِعلی خامنه ای و مشابهین اش با علوم انسانی , به ویژه روانشناسی, ریشه در تفکر دینی ومذهبی ِاین حضرات دارد. روانشناسی "روح" را که پاره ای از " تعالیم الهی و اسلامی " ی مسلمانانی از سنخ خامنه ای ست از زندان های زمینی اش همچون مساجد و کتب مذهبی بیرون کشیده و برای کالبد شکافی به اهل علم سپرده است , و این تازگی ندارد , دینکاران یکی دو قرن است که با تخته کننده ی دکان " وحی و خرافه ", با دشمن کسب و کار شان در افتاده اند. پیش از این نیز سراغ زیست شناسی رفتند تا به خیال خود از شر نظریه تکامل انسان و داروینیسم خلاص شوند.
********
سپتامبر سالگشت میلاد " ایوان پتروویچ پاولوف" یکی ازدشمنان آشتی ناپذیر ِ جهل و خرافه است. 26 سپتامبر زاد روز یکی از نوابغ ِ عرصه ی علوم انسانی و طبیعی , و پیشگام " کشاندن روح به آزمایشگاه " - تعبیری که کلیسائیون از کار این نابغه به دست دادند - است . پیرمردی که سگ اش از خودش و تئوری ها ی اش معروف تر است !. سگی و زنگی و ترشح چند قطره بزاق ناقابل, و حداکثر یکی دوصفحه عکس و مطلب , نه فقط در سطح دبیرستانی که در دانشگاه ها و کتاب های آموزشی روانشناسی و روانپزشکی,همه آنچه بود که از پاولوف و " تئوری بازتاب های شرطی" و " روانشناسی انعکاسی" نوشته می شد, و می شود. پیرمرد مارکسیست بود , و خب همین کافی ست تا سگ اش از خودش و تئوری های اش شناخته شده تر و مطرح تر باشند. وقتی پای اختلاف های عقیدتی و سیاسی به میان دستاورد های علمی و اجتماعی کشیده شود , نتایجی از این دست به بار می آورد. سرگئی زالیگین گفته است : " نوابغ آرام , بی کوس و کرنا, و بی آنکه بشود پیش بینی کزد ظاهر می شوند . در طول زندگیشان کمیت هایی مبهم و غالبا" ناشناس می مانند و فقط پس از مرگ است که بر زبان و قلم های ما جاری می شوند ."
ایوان پتروویچ پاولوف از این دست نوابغ است . او در سپتامبر سال 1849 در ریازان , از شهرهای قدیمی و مرکزی روسیه چشم به جهان گشودو بیش از 60 سال از 87 سال عمرش را صرف پژوهش های علمی , به ویژه مطالعه ی گسترده در حیطه ی جریان های فیزیولوژیک – تن کرد شناسی- ارگانیسم حیوانات عالی و انسان کرد. بازده این فعالیت چندین ساله , تکمیل کننده یک مرحله ازمراحل تکامل فیزیولوژی وروان شناسی ست,همراه با ارزش های فلسفی , پداگوژیکی , روانپزشکی و پزشکی.
ایوان فرزند کشیش شهر بیش از همه سپاسگزار پدر و مادر , و کشیش مدرسه علوم دینی اش بود که او را به مطالعه تشویق می کردند و هیچگونه محدودیتی برای مطالعه او ایجاد نمی کردند.
حوادث سال های 1869-1860 به ویژه عصیان دهقانان بر ضد مالکین در سال 1861 که موجب زوال سرواژ در روسیه و الغاء موقت و ناقص اصول سرفداری شد, و هم چنین تحولات عظیم در پهنه ی فلسفه و علوم که سبب تحولی بزرگ در اروپا گردید,نه ققط پاولف که تمامی روشنفکران آن زمان را به هیجان آورد. هنوز در مدرسه علوم دینی بود که با آثار" پیسارف" که پاولوف او را " ادیب و الهام بخش زمانه " و " و تلاشگر بزرگ راه علم و آزادی " می نامید, آشنا شد و به علوم طبیعی روی آورد.سال 1870 وارد دانشگاه پطرزبورگ شد و در بخش علموم طبیعی این دانشگاه به تحصیل پرداخت . مندلیف, باتلروف و.....بسیاری دیگر از بزرگان علم و فلسفه و ادب آن زمان روسیه , به ویژه دموکرات های روس هرزن , بلینسکی چرنیشفسکی و..... براندیشگی پاولوف تاثیر گذاشتند.
نظرات " سچنوف"- پدر فیزیولوژی در روسیه- در باره فعالیت های عصبی و روانی در حیوانات و انسان , و جنبه های تئوریک کتاب معروف اش – بازتاب های مغز(1866)- سبب شد تا پاولف فیزیولوژی را به عنوان رشته ی اصلی تحصیلی بر گزیند. سال 1875 به پزشکی روی آورد و در سال 1879 استاد کرسی فیزیولوژی
دانشگاه شد.
فقدان شرایط لازم برای یک زندگی طبیعی و معمولی , که گریبانگیر تمامی آزادیخواهان و دانشمندان روسیه تزاری بود , سبب شد تا دو فرزند پاولوف , مردی که استاد فیزیولوژی و داروشناسی دانشگاه بود , چشم بر جهان فروبندند. پاولوف می نویسد : " اگر یاری استادم بوتکین و همسرم سارا نبود خرد می شدم".
محتوی تاریخی اندیشه پاولوف دیگر جهان بینی ماده گرایی و تفکر دموکراتیسم انقلابی بود . پیروزی انقلاب فرانسه , شکوفایی مارکسیسم در اروپا , هسته های مطالعاتی پلخانف- گروه آزادی کار (1881)- , نظریه داروین و....زمینه هایی برای هر چه شکوفا تر شدن علم و فلسفه در اروپا و روسیه شد.
اوضاع جهان , و روسیه نیز, چنان شد که دیگر تزارها و کلیسا قادر نبودند مانعی در راه پیشرفت علم و نفوذ اندیشه های مترقی دموکرات های انقلابی روس باشند و از " علم ممنوع " و " ادبیات غیر قانونی " دم بزنند..
شکوفایی اندیشه پاولوف در سه دهه اول قرن بیستم متجلی شد. پیش تر او نزدیک به 25 سال از عمرش را صرف نشان دادن اهمیت و نقش نظام عصبی , به ویژه مغز , به عنوان تنظیم کننده کار و روابط اعضاء مختلف کرد. پاولف با انتشار کتاب " کار اساسی غدد گوارش" , جایزه نوبل سال 1904 را دریافت کرد. دومین دوره فعالیت های پاولوف از آستانه سده بیستم شروع شد, که برزمینه ی کارهای گذشته اش 35 سال دیگر از عمرش را در بر گرفت. پاولف علاوه بر شهرت اش به خاطر پژوهش های علمی , به عنوان آزادیخواهی میانه رونیز در صحنه ی سیاست مطرح بود, او اما نسبت به بلشویک ها خوش بین نبود تا آن حد که به گفته ی خودش حاضر نبود حتی یک قورباغه در تجربه ی بلشویک ها از دست بدهد. پس از انقلاب با این آرزو که حکومت " نقش علم را در زندگی نا دیده نمی گیرد " با حکومت آشتی کرد. سال های 1929-1920 پاولوف با کارش پا به عرصه فلسفه گذاشت و با " تئوری بازتاب های شرطی" و " فعالیت های عصبی" به دنبال اثبات نظریه ی پیوند میان ماده و شعور, و تقدم ماده بر شعور و تئوری شناخت از این زاویه شد.او با بهره گیری از گرایش های فکری متعدد نشان داد که قشر مغز جایگاه اصلی ایجاد پدیده های پیچیده روانی و " روحی " ست , و تشکل این پدیده ها سبب سازگاری حیوانات عالی و انسان با شرایط متغیرمحیط می شود. مطالعه روی خواب و رویا, و نیز پژوهش در باره بیماری های عصبی و روانی و درمان آن ها (1918), و عنوان کردن نظریات و تعاریفی در باره تیپ های محتلف عصبی و مفاهیم پیچیده ای مثل غریزه از کارهای او در این دوره ی 35 ساله بود .
امروز 160 سال از تولد پاولوف می گذرد , و هنوزعلیرغم پیشرفت های شگرف در عرصه ی فیزیولوژی مغز , روان شناسی و روانپزشکی , جدایی روان یا " روح " از مغز تبلیغ می شود. هنوز روح ماهیتی ویژه و جدا از مغز و جسم انسان پنداشته , و تبلیغ می شود, تبلیغی بر متن تعصب ها و باورهای دینی و مذهبی .
اگر کلیسا موقعیت و توان دوران " تفتیش عقاید" را می داشت سرنوشت پاولف همچون برونو یا گالیله می شد.
سگی و زنگی و ترشح چند قطره بزاق , " روح " را از آسمان بزیر کشید. پیرمرد اما صبورانه و فروتنانه از جوانان وطن اش می خواست تا راه او را ادامه دهند و در پژوهش های علمی " پایدار , فروتن , پیگیر و پرشور" باشند وخود را به " موزه واقعیت های بایگانی شده تبدیل نکنند" و به دنبال " منشاء واقعیت ها و قوانین حاکم بر آن ها " باشند, تا بتوانند واقعیت ها را در راستای خواست های انسانی دگرگون کنند. پیر مردی که عاشق صلح بود و جنگ را " شیوه حیوانی حل مشگلات می دانست" و بنا بر" طبیعت دهقانی " اش آن چنان به کار عشق می ورزید که به گفته ی " دکتر هورسلی گانت " حتی در 77 سالگی سمبول نشاط و جوانی بود.
پاولف " افشاگز بزرگ وظیفه مغز" و خالق کتاب " بیست سال مطالعه ی عینی در باره فعالیت های عصبی و رفتاری حیوانات " در طول زندگی پر مشقت اش هیچگاه احساس نومیدی نکرد , او در بیان شرح حال اش در سال 1904 گفت :"من زندگی را با شادی و پیروزی همراه می بینم و به همه آن چیزها که اززندگی می توان انتظارداشت,رسیده ام ".
این " سمبول نشاط و جوانی" نشان داد ,روح همان واکنش های پیچیده مغز است , واکنش هایی که منشاء آن ها محرک های گوناگون محیط است که از طریق حواس به مغز می رسند..." و این در تقابل با آموزش های کلیسا( و مساجد و دینکاران ) بود , که تبلیغ و ترویج می کردند " " روح مقوله ای ست غیر قابل شناخت , روح آسمانی ست و حاکم بر رفتار بشر و بهتر است برای شناخت آن بیهوده وقت تلف
نکرد".