۱۳۹۲ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

«خدایان نجاتم نمی‌دادند» (۱)
حکومت ایران،‌ قاتل مجاهدین
عباس منصوران
حکومت اسلامی از زبان سپاه پاسداران،‌ قتل‌عام حکومتی در پناهگاه بی‌پناه مجاهدین را به «فرزندان مجاهدان عراقی» واگذاشت و آن را «انتقام الهی» نامید. مجاهدان عراقی،‌ مجاهدین را نکشتند. مجاهدی در میان نیست. همان ارتش و عناصری که به بوی بهشت و دلار، روزانه زنان، کارگران جویای کار، تهی دستان و کودکان گرسنه را با بمب‌های ارسالی سپاه، قطعه قطعه می‌سازند، به هر جنایتی تن می‌سپارند، این جلادان . این تنها گوشه‌ای است از خشونت سرمایه‌‌داری اسلامی. کاروان بی‌پایان مرگ در سوریه و عراق، و افغانستان، این سلاخ‌ خانه‌‌های از فریاد حکومت شوندگان سرشار ،‌ تراژدی  تاریخ است.
جز سپاه قدس و فرماندهان مؤمنی همانند قاسم سلیمانی و به فرمان خامنه‌ای و روحانی،‌ بشار اسد و ارتش و سپاه‌‌ و ایدئولوژی آنان،‌ چه موجوداتی در پوشه‌ی این آسمان، می‌توان یافت که اینگونه هزار هزار مردمان «خودی» را زیر بمب و موشک و سلاح شیمایی گیرد! این جنایت‌‌ها، به مصلحت بقاء حاکمیت سیاسی و طبقاتی سرمایه‌داران، در سکوت و سازش عملی «سازمان ملل متحد»، ‌یعنی سازمان تمامی حکومت‌‌های سرمایه و عضو که سازمان مجاهدین می‌کوشد آنها را با ادبیات ویژه‌ی خویش، «ملل متحد» اش بنامد، انجام می‌گیرد. دولت ورشکسته و متلاشی مالکی در عراق، نمی‌تواند حتی یک روز بدون پشتوانه حکومت‌های ایران و آمریکا و سرمایه‌‌داری جهانی، روز را به شب برساند.‌
 حسن روحانی، با ۲۳ سال تجربه و مدیریت در حفظ حکومت کشتار، در شورای امنیت حکومتی در ایران، این کارنامه‌ی خونین را اما با نخستین برگ‌ کارورزی خود در پست اجرایی رئیس دولت با قتل‌عامی ننگین، آزین بست.
برای رهبران مجاهدین، به ویژه مسعود و مریم رجوی، و نیز عناصر هم پیمان آنها، این کشتار باید بارسنگین مسئولیت دیگری باشد تا جان ارزشمند انسان را ارزش گذار باشند و در بغدادِ زیر فرمان سپاه قدس و مالکی، سال‌ها، انسان را در برابر «اموال» به گرو نگذارند.
کشتار زنان و مردان بی‌دفاع و پناهنده‌ در اردوگاه اشرف، برای حاکمین در ایران و کارگزاران‌اشان در عراق، جز شرم‌ تاریخ و نفرت نمی‌آفریند. در این جنایت، نه تنها، تمامی نهادهای حکومتی هم پرونده‌اند، بل‌که کسانی که هنوز آگاهانه، حسن روحانی جنایت پیشه را «رئیس جمهور منتخب»‌ می‌نامند، پنجه‌ای در این شرکت خونین دارند. روز دهم شهریور،‌۱۳۹۲ را امید که در یادمان حافظه تاریخی بماند، تا آمرین و عاملین، برای عبرت، در دادگاه انقلابی مردم، محاکمه شوند؛ به همانگونه که تاریخ موسولینی، هیتلر و قدافی‌ها را داوری کرد.
عباس منصوران
۱۲ شهریور ۱۳۹۲


[1] شاملوی جاوید، هوای تازه
آماده سازي و آوردن نيروهاي مسلح مهاجم براي كشتار بقيه ساكنان اشرف
آماده سازي و آوردن نيروهاي مسلح مهاجم براي كشتار بقيه ساكنان اشرف با محاصره محل اقامت و قطع برق آنها
نيروهاي عراقي حوالي ساعت 11 صبح با شكستن قفل محوطه محل اقامت باقيمانده ساكنان اشرف به بهانه مسخره اينكه ساكنان اينجا را خرج گذاري كرده اند وارد محوطه شدند.
نيروهاي گردان باصطلاح حفاظت اشرف با سلاح و چوب و چماق آماده ورود و حمله به محل اقامت نفرات باقيمانده، شدند و با زرهپوشهاي هاموي و افراد چماقدار و مسلح تمام وروديها و خروجيها را محاصره كردند.
ساكنان به نيروهاي مهاجم گفتند هر گونه ورود بايستي با حضور نمايندگان سازمان ملل و سفارت آمريكا باشد. سرانجام ساعت 12 و 30 دقيقه نيروهاي مهاجم به ورودي محوطه اقامت كه قفل ورودي آنرا شكسته بودند بازگشتند و در آنجا در حاليكه آماده حمله هستند، مستقر شدند.
از سوي ديگر از بامداد امروز برق محل اقامت ساكنان اشرف بطور كامل قطع شده و تردد افراد به آشپزخانه و محل تهيه غذا در جنوب اين محل را قطع كردند.
اين اقدامات جنايتكارانه در حاليست كه شب گذشته به درخواست سازمان ملل، پيكر 52 شهيد براي كالبد شكافي، پس از گرفتن عكس و فيلم از تك تك آنها، به رييس حقوق بشر سازمان ملل در عراق و نماينده دفتر حقوق بشر در عراق، تحويل داده شد و به بيمارستان بعقوبه منتقل گرديد.
همه چيز از قصد حكومت عراق براي حمله و كشتار مجدد خبر ميدهد. لذا دبيركل سازمان ملل و وزارتخارجه آمريكا بلادرنگ بايد براي توقف حمله و كشتار باقيمانده افراد و آزادي 7گروگان اشرف اقدام كنند.

دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران

بيانيه اسماعيل خويی در واکنش به شبيخون زدنِ پاسداران به شهرِ اشرف

بيانيه اسماعيل خويی در واکنش به شبيخون زدنِ پاسداران به شهرِ اشرف
 به آگاهی همگان رسيده است که دسته ای از مزدوران و آدمکشانِ سپاهِ جنايت پيشه ی پاسدارانِ فرمانفرمايی آخوندی، ديروز، به شهرِ مجاهد ساخته ی اشرف شبيخون زده اند و گروهی از هموطنان سازمان مجاهدينِ بی جنگ افزار را، غافلگيرانه، به دام افکنده و، دست بسته، اعدام کرده اند. و شگفت انگيز و گريه خندآور اين که اين سپاهِ مردم ستيز به دست يازيدن به اين نابکاری خشم انگيز و نفرت آور، خود، آن هم انگار با سرفرازی، خستو نيز شده است! من برای تک تکِ خانواده های هم ميهنانِ مجاهدم، که اينچنين بی پناهانه و بی گناهانه در خون خويش می تپند، بردباری و شکيبايی آرزو می کنم؛ و به سازمانِ مجاهدين هشدار می دهم که بيدارِ کارِ ديگر هموطنان خويش در بيدرکجای عراق باشد. جانِ اينان همه، هم اکنون، به جِد در خطر است. ...
ننگ باد و نفرت بر سپاهِ مردمکشِ پاسداران و بر فرمانفرمايی ايران ستيز و جهان ستيز و بی همه چيزِ آخوندی!
با خشمی ناتوان و جگر خوار،
اسماعيل خويی ۱۱ شهريور ۱۳۹۲
بيدرکجای آتلانتا

مسعود نقره کار:همکاری با اکثريت لکه سياه وننگ