۱۳۸۷ آذر ۱۸, دوشنبه

اسرائیل قایق کمکهای درمانی به نوار غزه را توقیف کرد

پلیس اسرائیل روز یکشنبه از تلاش شماری از اعراب اسرائیلی برای انتقال کمکهای درمانی و غذایی به نوار غزه جلوگیری کرد.
این فعالان عرب قصد داشتند محموله امدادی خود را با قایق از بندر اسرائیلی یافا به غزه منتقل کنند.
طی هفته های اخیر، با افزایش آتش باری بین دو طرف در طول مرز، حصر اقتصادی نوار غزه توسط اسرائیل تشدید شده است.
این نخستین تلاش از داخل اسرائیل برای شکست حصر نوار غزه محسوب می شد که توسط جنبش اسلامی عربی در اسرائیل سازمان دهی شده بود و دو تن از نمایندگان عرب کنست یا مجلس اسرائیل نیز در آن مشارکت داشتند.
اما پلیس اسرائیل در بندر یافا به مالکان این شناور دستور داد که به مقصد غزه حرکت نکنند و در بر اساس آخرین گزارشها، این شناور به اسکله تل آویو منتقل شده و تحت نظر نیروهای امنیتی قرار گرفته است.
از زمان خروج نیروها و شهرک نشینان اسرائیلی از نوار غزه در سال ۲۰۰۵، سفر اتباع اسرائیل به این بارکه ممنوع اعلام شده است.
به نوشته روزنامه ها آرتص، احمد تیبی، یک نماینده عرب در پارلمان اسراییل (کنست) که در این تلاش مشارک داشته، ضمن "از سر ترس" توصیف کردن این اقدام پلبس اسرائیل گفت این اقدام توسط افرادی انجام شده که از انتقال کمکهای دارویی به بیمارستان شفا در غزه بیم داشته اند. به گفته این نماینده عرب مجلس اسرائیل، اعزام این شناور یک اقدام بشر دوستانه برای شکستن حصر اقتصادی غزه بوده است.
طی هفته های اخیر، آژانسهای امدادرسانی سازمان ملل متحد و سازمانهای مدافع حقوق بشر نسبت به وضعیت نا مساعد قریب بر یک و نیم میلون جمعیت نوار غزه ابراز نگرانی کرده اند و خواهان پایان حصر اقتصادی این بارکه شده اند.
آژانس امدادرسانی سازمان ملل متحد در غزه هشدار داده در صورت نرسیدن کمکهای خارجی، توزیع مواد غذایی بین ۷۵۰ هزار سکنه غزه را از اوایل هفته آینده متوقف خواهد کرد.
در همین حال، ارتش اسرائیل از شلیک هشت فروند موشک و خمپاره از داخل نوار غزه به داخل خاک اسرائیل در روز یک شنبه خبر داده که به گفته منابع نظامی، تلفات یا جراحاتی بر جای نگذاشته اند.

تجمع کنندگان شعارهاى تندى عليه مسوولان كشور و نظام سردادند...

http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M397734.jpg














,شاهزاده, سياه و ,ارابه سفيد,ش

سامرز زباله های هسته ای را به آفریقامی فرستاد زیرا میزان آلودگی کشورهای فقیرآن به اشعه کم بودروشنگری.در ايران ظهور خمينی و خاتمي، اميدهای بزرگ اوليه و سرخوردگی های بزرگ تر بعدي، فقط بدبينی نسبت به انقلاب و اصلاحات را دامن نزده، درجه آگاهی نسبت به پوپوليسم، پديده,ناجی گری, و البته فاشيسم را نيز بالا برده است. طنز زيبای هادی خرسندي، طنز نويس برجسته ايران، تحت عنوان ,اوباما و همسر مش حسن, بازتابی از اين آگاهی رشد يافته، حداقل در ميان روشنفکران دموکرات و پيشرو ايران است: ليکن اين مرد سياهی که دلت را برده نه سياهی است که در قصه و انشا آمد، اين سياهيست که با پول سفيدان جهان پی افزايش سرمايه به سودا آمد "آن سيه چُرده که شيرينی عالم با اوست"* فرصتش ده که ببينی پی يغما آمد همچنان در به همان پاشنه خواهد چرخيد اين يکی از پی نو کردن لولا آمد چشم پر ماتم افغان و عراقی روشن بوش تازه نفسی تازه به دنيا آمد به طرفدار محمد مگرش رحم آيد اينکه با همرهی امت موسا آمد همسر مشدی حسن گفت "اوبامازدگی" ميکروبش از نفس خاتمی ما آمد... در آمريکا چنين نيست. با اينکه اينجا با يک دولت و انتخابات دموکراتيک روبرو هستيم، اما سال های طولانی استفاده ی ماهرانه از چهره سازی و برکشيدن نقش شخصيت توسط رسانه های نيرومند، سرانجام در شرايط سرخوردگی از دولت نومحافظه کاران به نتيجه خود انجاميده و اوباما را در چشم ميليون ها آمريکايی به صورت يک ,ناجی, جلوه گر کرده است. با اين که چند هفته ای از پيروزی اوباما در انتخابات گذشته، ولی تب ,اوبامازدگی, فروکش نکرده است. اين پديده در همه سطوح جريان دارد: بالا و پائين، در سطح مباحث جدی يا در نشريات تابلوئيد، بين راست ها و چپ ها و ميانه روها. انبوه مقاله، تفسير، خبر در مورد ,تغيير,اتی که در پی رياست جمهوری اوباما صورت خواهد گرفت ,يا برعکس , نه تنها کاهش نيافته بلکه با توجه به دوره انتظارو گذار کنونی افزايش هم يافته است. در سطح ,فولکلور,، جملات اوباما، يا لباس ميشل همسر او به مد روز تبديل ميشود. روز نامگذاری يا انتقال قدرت به نوعی روز ,تاج گذاری, شبه عهد بوقی تبديل شده، کافه ها و رستوران ها اجازه کار شبانه گرفته و خود را برای ,فروش بزرگ, آماده ميکنند. موسسات بزرگ تجاری هم بی کار ننشسته، برای سگ آتی بچه های اوباما يا لباس ميشل در روز انتقال قدرت، پيشنهادها سرازير شده، شماره های مخصوص چاپ ميشود. همه اينها البته مستقيما با نفی دوره نومحافظه کاری و نوليبرالی در پيوند است، اما در جهت منفی اين شور وشوق و غوغا در حالی است که در دو هفته اخير اوباما تيمی را معرفی کرد که رالف نيدر نامزد مستقل و پيشروی انتخابات های اخير آن را ,کابينه سوم کلينتون, و مايکل هودسون کارشناس سابق اقتصادی وال استريت و استاد کنونی دانشگاه آن را ,کابينه يلتسين, خواند. اولی به خاطر وفور کادرهای تندرو، محافظه کار، نوليبرال و جنگ طلب دوره کلينتون در تيم اوباما که هم در تدارک جنگ های چنی – بوش و بويژه حمله به عراق و هم در تدارک بحران مالی کنونی نقش بازی کردند، دومی به علت حضور بدنام ترين کادر های اقتصادی که در دوره يلتسين اموال عمومی مردم روسيه را بين غارتگران همدست خود تقسيم کردند و در بحران های اقتصادی مکزيک، روسيه، آسيا و بحران ها ی قبلی آمريکا و فسادهای وابسته به آن سابقه بدی از خود بر جای گذاشته اند. جالب توجه اينکه اوباما تاکنون يک شخصيت پيشرو يا ضد جنگ يا چهره ای نزديک به فعالان توده ای که در تعويض کانديد نامزد ماشين حزبی دموکرات ها از کلينتون به اوباماسهيم بودند، برنگزيده است و برخی از مفسران اشاره کرده اند اين بی سابقه است زيرا نه تنها دموکرات ها نمونه ای از کادرهای رقبا را در کابينه وارد می کردند، بلکه نومحافظه کاران و بوش هم با گزينش پاول که عليرغم هرچه که بود، به جنگ طلبی ,شهرت , نداشت و همه اورا ميانه رو ميدانستند، اين سنت را حفظ کرده بودند. اين ويژگی در مورد مساله ترکيب سياه پوستان و معدود زنان تيم اوباما نيز صادق است. تنها سياه اين تيم چنانکه در زيرخواهيم ديد، به عنوان وکيل فاسدان مشهور شده بود و تازه او را در مقام عدل و داد نشانده اند. زنان تيم از قبيل کلينتون، سوزان رايس و جانت ناپليتانو از تهاجم به عراق دفاع کرده بودند. بگذريم از چهره هايی مثل جوزف بايدن، دنيس راس، تام داشل، رام امانوئل، رابرت گيتس، ژنرال جيمز جونز و ديگر کسانی که دررابطه با دفاع از مداخله نظامی تفاوتی با کادرهای دولت بوش ندارند يا اساسا با بوش و مک کين کار ميکردند. بسياری از آنها مديرکل يا عضو هيات مديره شرکت های نفتی و اسلحه سازی مثل شورون و بوئينگ و موسسات مالی مسوول بحران کنونی مثل سيتی گروپ و فانی می بوده اند. فزونی نام رسوايان در تيم معرفی شده چنان است که ويليام بلوم متفکر پيشرو آمريکايی می پرسد: ,? Out of what dark corner of Obama's soul does all this come , اينها از کدام گوشه تاريک روح اوباما بيرون آمده اند؟ وقتی که به اطلاعاتی مراجعه کنيم که کارشناسان و مطلعين از شبکه پشت اين افراد سرشناس و فعاليت های آنها در دولت بوش به دست ميدهند حتی به چهره هايی مثل پاتريک کلاسون و شبکه های جنگ طلب نومحافظه کار و وابسته به اسرائيل مثل انستيتوی آمريکن اينترپرايز و انستيتوی واشينگتن برای خاور نزديک بر ميخوريم. بلوم درابتدای مقاله خود در باره اوباما به گفته ای از اوباما اشاره کرده است: ,من معتقدم مسيح به خاطرات گناهان من مرد و من از طريق او رهايی می يابم. اين امربطور روزمره منبع نيروی و موجوديت من است., البته اين حرف ها برای جمع آوری آراء مسيحيان غير سکولار گفته ميشد ولی حالا ديگر بسياری هم که نمی دانستند می دانند وقتی مسيح و محمد و موسی به صحنه سياست احضار ميشوند، آنقدر روح تاريک به کابينه می آيد که پيغمبران و همه مقدسين و البته انبوهی انسان زنده به گريه می افتند. ,پرنس, و کابينه يلتسين اين گزينش ها از ديد فعالان اجتماعی در آمريکا دورنمانده است. برخی از آنها بويژه فعالان ضد جنگ شکوه کرده و ميگويند اوباما با شعارتغيير و صلح آمد و از رای آنها سوء استفاده کرده است. با وجو اين بسياری از روشنفکران ليبرال، دموکرات و حتی چپ سر را زير برف پنهان کرده و ميگويند انشاء الله گربه است. برخی با اين استدلال که ,اوباما ميخواهد دشمنان را نزديک خود نگهدارد و مهار کند,، يا استدلال مشابه , کابينه رقبا, که برخی رئيس جمهورهای قبلی به عنوان تاکتيک اتخاذ کرده بودند. در مجموع اين دسته معتقدند افرادی که اوباما معرفی کرده مامور اجرای احکام او به عنوان رئيس جمهور هستند نه برعکس. اوباما يا مشاوران او حتمالا نسبت به اين بحث ها حساس بوده و آنها را تعقيب می کنند، زيرا اوباما هنگام معرفی تيم اقتصادی خود آشکارا روی اميدهای ليبرال هابه نقش شخصی او و استدلال های فوق بازی کرد و گفت:تا آنجا که مطالعه من از تاريخ کاخ سفيد نشان ميدهد کابينه يک دست که همه يک چيز را تاييد کنند، بدترين از همه است. من قويا طرفدار شخصيت های قوی با آرای قوی هستم. اما بايد تاکيد کنم من رئيس جمهور هستم و سياست را تعيين می کنم. اما مشکل اين است که تيم اوباما تا آنجا که معرفی شده اند، تقريبا بطور کامل يک دست است، منتها در جهت راست، بويژه در حوزه های اقتصادی و خارجی که مهم ترين حوزه ها هستند. لس آنجلس تايمز نوشته است اوباما به برخی دموکرات ها گفته انتظار دارد گزينش های او بخشی از پايه سياسی اش را عليه او بشوراند. ولی او واهمه ای نخواهد داشت. لس آنجلس تايمز در عين حال نوشته است برخی نيروهای ضد جنگ با اوباما کنار آمده و ميخواهند به او فرصت دهند ولی برخی در حال سازماندهی نيروهای توده ای برای اعمال فشار به او هستند. با وجود آنها ميگويند بايد با احتياط زياد عمل کنند، زيرا محبوبيت اوباما به حدی است که اکنون انتقاد صريح از او دشوار است. اينکه انتقاد از يک شخصيت در يک دموکراسی دشوار شود، خبر بسيار بدی است. با وجود اين پديده اوباما به عمق يابی مباحث نيز دامن زده است، بخصوص اگر در نظر بگيريم که اکثريت قاطع روشنفکران چپ و دموکرات و ليبرال فعالانه برای پيروزی او تلاش کردند و در تمام دوره انتخابات لب به انتقاد از او نگشودند. مايکل هودسون که در بالا به او اشاره شد در مقاله ای سياست های اقتصادی اوباما را مورد بحث قرار داده است. او با اينکه ليستی از رفرم های اقتصادی ارائه ميدهد که در چارچوب وضعيت کنونی و بدون تغيير پايه ای ساختارها امکان پذير اما به روشنی به اهميت ,ساختار شکنی, برای واقعيت بخشيدن به روياهای مردم می پردازد. خلاصه ای از مقدمه مقاله او که عمق يابی بحث ها را نشان ميدهد، چنين است: واقعيت بايد سر زشتش را بيرون می آورد. باراک اوباما با آرای بسيار بالا انتخاب شد تا دوره ای از تغيير را آغاز کند. واو در کنفرانس مطبوعاتی 25 نوامبرش گفت پيروزی قاطع اش به او ماموريت داده که آمريکا را در مسير نوينی هدايت کند. اما گزينش های اوباما در بخش اقتصاد و سياست خارجی به روشنی نشان داد وقتی او ,تغيير, را به عنوان شعار انتخاباتی برگزيد، منظورش بخش های مالي، بيمه، و املاک و مستغلات نبود. و نه سياست خارجی. اما منافع متراکم شده و قدرت درست در همين بخش ها تمرکز يافته است. ,تغيير,در اين بخش ها با شتاب زياد هم اکنون صورت گرفته است، اما متاسفانه در جهت منافع يک درصد بالای جمعيت آمريکا که سهم خود را از بازده ثروت از 37 درصد در ده سال قبل به 57 درصد در پنج سال قبل وبه تقريبا 70 درصد در زمان کنونی افزايش داده است. تغييری که آقای اوباما از آن صحبت می کند برای اين بخش ثروتمند ناچيز است، به پايه اقتصاد آن دست نميزند. تغييراتی در مورد مسايل نژادي، مقررات زيست محيطی و رعايت قانون صورت خواهد گرفت که بايد مورد استقبال قرار گيرد و او شايد اندکی از ماليات مزدبگيران بکاهد[که ضمنا باعث ميشودبتوانند قروض شان را به بانک ها بپردازند.] اما در رابطه با ثروتمندان، آنها خود فعلا مايل به افزايش درآمد نيستند. برای درآمد بايد ماليات پرداخت کرد، بنابراين آنها ترجيح ميدهند منابع افزايش يافته ی سرمايه ای را نگاهدارند و به اين ترتيب از زوال ارزش سرمايه ها ی شان در شرايط سقوط اقتصادی بپرهيزند. در جائيکه نميتوان جلوی اين زوال را گرفت، دولت به کمک آن ها شتافته و سرمايه های سوخته را ميخرد، ولی به مزدبگيران وام دار کمک نخواهد شد. و اين هفته وقتی اوباما , تيم يلتسين, خود را معرفی کرد، همان تيمی که بذل و بخشش های خصوصی سازی اواسط دهه 90 در روسيه را پيش بردند يعنی لاری سامرز و نوچه های دستگاه رسوای رابرت رابين، نشان داد که وقتی مساله به رابطه درست يک کانديدای رياست جمهوری و حاميان عمده اش مربوط باشد، او جايگاه خود را به خوبی می شناسد. وظيفه او در درجه اول حفظ منافع سودهای متراکم شده و در عين حال متمرکز کردن توجه مردم روی سياست هايی است که هدف اصلی آن ها انحراف مردم از اين واقعيت است که هيچ تغيير واقعی در حوزه اقتصادی و روابط قدرت مربوط به آن صورت نخواهد گرفت. اين چيزی نبود که بيشتر مردم اميدش را داشتند. ولی اميد آنها آنقدر بزرگ بود که برای شان راحت تر بود خود را در روياهای شيرين غرق کنند و سرنوشت خود را به يک پرنس بسپارند تا اينکه به عيب های نظام و نياز به بازسازی ساختاری آن برای وقوع تغيير واقعی فکر کنند. افراد در اين مورد که چه کسی چقدر به کی مقروض است، کی در استخدام کيست يا کدام قوانين بر کار و سرمايه گذاری حاکم اند تصميم نمی گيرند. ساختارهای سياسی و اقتصادی کليدی هستند. و تمرکز روی سياست شخصيت ها بود نه نيروهای اقتصادی که در کارند. جايی که صدور سرطان اقدامی ,برحق, است عليرغم خوش بينی و اميد گسترده به اوباما در ميان ليبرال ها، تعداد زيادی از نويسندگان و روزنامه نگاران آمريکايی از جمله در ميان همين ,خوش بين, ها به معرفی افراد تيم اوباما و سوابق آنها پرداخته اند. برای به دست دادن يک يک تصوير کلی چکيده ای از گزارش اريک والبرگ نويسنده کانادايی را مرور می کنيم. البته برای شناخت شبکه گسترده پشت شخصيت ها نياز به فضای بيشتری هست که به برخی منابع آن در زير مقاله اشاره شده است. اريک والبرگ می نويسد: هيچ يک از 23 سناتور و 133 نماينده کنگره که عليه جنگ عراق رای دادند، در ليست تيم انتقالی اوباما و حتی در ليست کوتاه تر پست های مهم کابينه قرار ندارند. تنها قولی که اوباما پای آن ايستاد بستن گوانتاناموست، هرچند اين يکی امری ناگزير است و دستگاه حقوقی ايالات متحده در تماميت خود خواهان پايان دادن به اين رسوايی است. حفظ رابرت گيتس تندرو به عنوان وزير جنگ عليرغم سوءمديريت در افغانستان و عراق و تداوم قتل عام ها در اين دو کشور، موضع غير منعطف او در مورد موشک های لهستان، و سابقه سوء او در رسوايی ايران – کنترا متضمن هيچ چشم انداز اميد بخشی نيست. روسيه ميتواند با اميد به بهبود روابط با واشينگتن وداع کند. به نظر می رسد سياست نئوکان ها همچنان روال معمول باشد. گزينش هيلاری کلينتون اين امر را تاييد می کند. اين درست است که در واشينگتن همه صهيونيست های ثابت قدمی هستند، جيمز زگبی استدلال ميکند با توجه به اين مساله گزينش رام امانوئل که فدايی اسرائيل است تفاوتی در مساله به وجود نمی آورد. اما خدمت در ارتش اسرائيل در زمان جنگ، آنهم در حاليکه او هرگز در ارتش آمريکا خدمت نکرده است چه؟ اگر اين کار را يک آمريکايی برای هر کشور ديگری به جز اسرائيل کرده بود دستگيرشده و به کرير سياسی اش پايان داده می شد. اما به جای آن با سپردن يک نقش کليدی به عنوان رئيس کارمندان رئيس جمهور از او تجليل به عمل آمده است. والبرگ سپس به تفاوت های کوچک مثبت با دوره بوش اشاره ميکند از جمله کنار گذاشتن برخی از رسواترين چهره های دوره بوش که مثلا مسوول تحويل بازداشت شدگان غيرقانونی به دولت های شکنجه گر بودند، اما يادآوری ميکند هيچيک از کسانی که مسوول تجويز شکنجه در دوره بوش بودند مورد تعقيب قرار نخواهند گرفت. والبرگ از قول بلومبرگ نقل ميکند تقريبا نيمی از اعضای تيم مشاوره اقتصادی اوباما , پست های مديريتی در کمپانی هايی داشته اند که به اين يا آن درجه يا کلاهبرداری کرده اند يا مسوول سقوط جهان در بحران اقتصادی کنونی بوده اند و يا هردوی اينها., اين اشخاص از جمله عبارتند از آن مولکاهی Anne Mulcahy و ريچارد پارسونز. هردو در فانی می Fannie Mae در دوره تنظيم حساب های ساختگی در پست مديريت بودند. يک کميسيون نظارت دولتی مولکاهی و پارسونز را متهم کرده است که در دوره مديريت بر کمپانی ها Xerox وTime Warner دست به کلاهبرداری زده اند. رابرت رابين هم در اين تيم هست که بلومبرگ در مورد او ياداوری ميکند او رئيس سيتی گروپ در دوره ای بود که تحقيقات وارزيابی های ساختگی منتشر ميکرد، به شرکت انرون Enron برای سرهم کردن حساب های ساختگی کمک کرده بود و مچ خودش برای همين کار باز شد. رابين در فاصله سال های 2000 و 2006 مديرعامل کمپانی فورد بود اين همان دوره ای است که کمپانی مزبور به حساب سازی های ساختگی می پرداخت و حالا رابين از دولت ميخواهد پول های مردم را به همان شيوه که در مورد سيتی گروپ عمل شد، برای خريد سهام های بی ارزش اين شرکت اختصاص دهد. والبرگ در ادامه لاری سامرز را معرفی می کند: اوکه وزير خزانه داری کلينتون بود، به پست رياست شورای اقتصاد ملی و به عنوان مشاور ارشد رئيس جمهور برگزيده شده است. اين نشانه خيلی بدی است. زيرا سامرز بود که مقررات زدايی از بازار مالی در دهه 90 را به اجرا در آورد و سرمايه داری فاجعه بار در روسيه را سازمان داد.والبرگ می نويسد با توجه به اينکه او معمار اصلی سقوط مالی جاری است، بايد تصور می کرديم اوباما دستور دستگيری او را صادر کند، اما بجای آن او به سامرز قدرتمندترين نقش اقتصادی جهان را سپرده است. والبرگ پس از آن به سابقه ای از سامرز اشاره ميکند که اخلاق ضد انسانی قدرت های نئوليبرال و حاميان آن را به خوبی به نمايش ميگذارد: سامرز به عنوان اقتصاد دان ارشد بانک جهانی دستورالعملی نوشت که بر اساس آن بانک جهانی بايد فعالانه دفن زباله های سمی در کشورهای توسعه نيافته را تشويق ميکرد، بويژه در کشورهای به قول او , کمتر از ميزان متوسط آلوده آفريقا,. معلوم است چرا: مردم فقير کشورهای در حال توسعه به ندرت آن قدر عمر می کنند که به سرطان دچار شوند. به عقيده والبرگ اين سابقه خصلت عجيب و غريب و فاجعه بار گزينش او توسط اوباما را به نمايش می گذارد. والبرگ در ادامه می نويسد سامرز، تيموتی گيتنر به عنوان وزير خزانه داری و پيتر ارزاک Orszag به عنوان مسوول بودجه همه نوچه های رابين هستند که در کابينه پرزيدنت کلينتون دو شغل را برعهد گرفت. هر سه مشاور به چيزی باور دارند که رابين – وميکز Rubin-omics خوانده شده است، يعنی: بودجه متعادل، تجارت آزاد، مقررات زدايی از بازار مالی. ترکيبی از آنچه که تصور ميشد علت رشد سال های دهه 90 بود. والبرگ در ادامه به تناقضاتی که اوباما با آن روبروست اشاره ميکند: ولی زمانه تغيير کرده است. رابين با سوالاتی در باره نقش اش در مديريت سيتی گروپ روبروست که بخش عمده ای از بودجه کمکی دولت برای بحران به آن اختصاص يافت. اوباماخواهان يک دوره بر قراری مجدد مقررات شده است. او به جای بودجه متعادل ميگويد ميخواهد يک برنامه دو ساله تزريق ميلياردها دلار برای کمک به بيکاران و ايالات و شهرستان ها را به اجرا بگذارد. جارد برنشتاين متخصص اقتصاد انستيتوی سياست اقتصادی ميگويد: ,همه ميتوانند تشخيص دهند ما با کسری در مقياس عظيم روبرو خواهيم بود. چه باب رابين چه لاری سامرز چه محافظه کارترين اقتصاددانان در اين تشخيص اشتراک نظر دارند., مشاهده اينکه تناقضات مزبور به کجا خواهد انجاميد جالب توجه است. والبرگ در عين حال به تعداد زيادی از چهره هايی که واقعا خواهان اصلاح و توانا در انجام آن هستند و اوباما ميتوانست آنها را برگزيند اشاره ميکند از جمله: جوزف استگليتز برنده جايزه نوبل و پل کروگمن، يا جيمز گالبرايت و نمايندگان نيروهای کارگری و اتحاديه AFL-CIO مثل آرلن هولت بيکر. والبرگ به معرفی گزينه اوباما برای پست دادستانی کل نيز پرداخته است: اريک هولدر تنها سياهی که توسط اوباما برای يک پست بالا برگزيده شده است. اوقبلا معاون دادستان کل بود و بيش از همه به عنوان وکيل شرکت موز چی کی تا Chiquita Bananas مشهور است. هولدر اقدام به شدت رسوای بيل کلينتون مبنی بر بخشودگی مارک ريش را مورد تاييد قرار داد. مارک ريش سرمايه ار فاسد و تحت تعقيبی بود که برای فرار از قانون مدتی هم از آمريکا گريخت. بخشودگی او يکی از اقدامات اوليه کلينتون در آغاز زمامداری بود که ابروها را از تعجب بالا برد. همسر سابق مارک ريش، دنيس ريش از بانوان جوامع اعيانی و هنرمند است. او از حاميان کلينتون بود و گفته ميشد بخشودگی ريش برای تامين رضای دنيس صورت گرفته است. در مورد اين ماجرا شايعات مختلفی بر سر زبان ها بودکه برخی به شرکت در فساد مالی اشاره داشت، برخی پرداخت ,بدهی, حاميان انتخاباتی را علت بخشش ميدانست و برخی مسايل خصوصی ديگر را دليل اين بخشودگی رسوايی آور ميدانستند. مذاکره با ايران و Kinetic Action اگر نقش اين شبکه قدرتمند و ساختارهای نهادی شده تحت مديريت آنها در سياست آمريکا را جدی بگيريم، بايد به اين نتيجه برسيم، اگر هم تغييری در سياست آمريکا بوجود بيايد محصول شرايط تغيير يافته و در خدمت اهداف نظام و بازسازی قدرت آن يا به قول هادی خرسندی نوکردن لولای آن است.و برخی اميدوارند اگر نه ,پرنس, شايد اين شرايط سياست آمريکا را به طرف توزيع متعادل تر ثروت در داخل آمريکا و سياست منعطف تر و صلح طلبانه تر در خارج بکشاند. برخی نيز شرايط وخيم اقتصادي، اوضاع فلج کننده در عراق و افغانستان و اکنون پاکستان، انبوه انتظارات و در عين حال مشکلات را نشانه شومی ميدانند. الکساندر کابرن تحليل گر ايرلندی - آمريکايی حتی احتمال ميدهد اوباما برای فرار از اين مشکلات با تحريک احساسات ناسيوناليستی و بسيج ,فاشيستی, بمباران ايران را تدارک ببيند. اين اگر برای انبوهی از مردم فاجعه باراست، برای کورپوراسيون ها نعمت به بار می آورد. اگر اين حدس شوم به واقعيت نزديک شود، آنوقت بايد گفت اوباما تيم مناسبی را برگزيده است. برای اين تيم، ,مذاکره, عين تدارک جنگ است. رابرت دريفوس يکی از تحليل گران آمريکايی در گزارش مفصلي، شبکه ارتباطی تعدادی از اعضای تيم اوباما با نئوکان هايی که مشتاقانه در تدارک و منتظر زمان مناسب برای شروع بمباران ايران هستند معرفی ميکند. به گفته او اينهاهمراه همتايان نومحافظه کار خود، در بهار گذشته زير چتر انستيتوی آمريکن اينتر پرايز و موسسه واشينگتن برای خاور نزديک سميناری تحت عنوان "2008 Presidential Task Force" برگزار کردند که گزارشی نيز منتشر کرد. اين گزارش مذاکره با ايران را به عنوان مقدمه ای لازم برای تدارک جنگ می بيند که طی آن مذاکرات شکست خورده و آنوقت آمريکا بايد , توانايی های نظامی خود را به صحنه بياورد, اين کار بايد ايران را بلوکه کرده و واردات و صادرات نفتی ايران را متوقف کند. اين طرح در گزارش ,kinetic action, خوانده شده که در آن مذاکرات نقش تحرک بخش در تحول شرايط به طرف حمله نظامی را ايفا می کند. حمله بايد خيلی وسيع باشد و در گزارش پيشنهاد شده علاوه بر ده ها سايت منتسب به مرکز تحقيقات هسته اي، بايد , نيروی هوايي، پايگاه های موشکي، سيستم ارتباطات، تاسيسات سپاه انقلاب، بخش های کليدی صنايع نظامی ايران، تاسيسات محل نگاهداری مهمات، فرودگاه ها، تاسيسات نيروی هوايی زير حمله قرار بگيرد. ايالات متحده همچنين بايد مراکز تامين برق، پل ها و کارخانه ها از جمله کارخانه های فولاد، ماشين سازی و..., بمباران کند. اين سناريوی شوم که کابوس آن سال هاست هم ايرانيان و هم نيروهای ضدجنگ در جهان را نگران کرده، با معرفی تيم اوباما بارديگر در رسانه ها ظاهر شده است. بويژه که در صحنه اين سو نيز در بر همان پاشنه ی شوم می چرخد. در اين طرف ديگر انتخابات به معنای واقعی هم در کار نيست و حتی برای اميد واهی به تحول هم دری گشوده نيست. در اين شرايط اميد به ,پرنس, و تحولی که وعده داده است، برای بسياری از نيروهای صلح طلب به راحت ترين راه رفع نگرانی و شر تبديل شده است. اما مساله اين است که آيا شاهزاده سياه ,عرابه سفيد, ش را حرکت ميدهد يا برعکس است؟ وبه هرحال اگر اين اميد به کاهش فشار برای دموکراسي، عدالت و صلح بر هردو سو منجر شود، عليه خود عمل خواهد کرد.

منابع: *دولت نئو يلتسينی مايکل هودسون http://www.counterpunch.org/hudson11262008.html
* مقاله دريفوس در مورد ,اکسيون سينتيک, در تدارک حمله به ايران http://www.zmag.org/znet/viewArticle/19720

تصاویر ویدئویی از تظاهرات امروز دانشجویان در دانشگاه تهران











[TRADUIT]
Iran-Tehran University Nr. 2(7-D...
Iran-Tehran University Nr. 2(7-Dec-2008) دانشگا...
[TRADUIT]
Iran-Tehran University Nr. 2(7-Dec-2008) دانشگاه تهران-تجمع "دانشگا...
il y a 23 heures 387 vues
20071305


[TRADUIT] تجمع دانشجویان به مناسبت روز دانشجو
تجمع دانشجویان به مناسبت روز دانشجو
[TRADUIT]
تجمع دانشجویان به مناسبت روز دانشجو
il y a 1 jour 3011 vues
hrairan



[TRADUIT]
تجمع دانشجويان دانشگاه آزاد تبري...
تجمع دانشجويان دانشگاه آزاد تبريز در ساختمان فن...
[TRADUIT]
تجمع دانشجويان دانشگاه آزاد تبريز در ساختمان فني و مهندسي
il y a 6 mois 5169 vues
kiaarian


[TRADUIT] 11.12.1386 سه هزار نفر از دانشجو...
11.12.1386 سه هزار نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز
[TRADUIT]
11.12.1386 سه هزار نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز
il y a 9 mois 3649 vues
baharmiayad



[TRADUIT]
دیکتاتور در دانشگاه تهرانDeath t...
دیکتاتور در دانشگاه تهرانDeath to the Dictatori...
[TRADUIT]
دیکتاتور در دانشگاه تهرانDeath to the Dictatorin Iran
il y a 1 an 9255 vues
allen76188

[TRADUIT] اعتراضات دانشجویان دانشگاه شیراز...
اعتراضات دانشجویان دانشگاه شیرازshiraz students...
[TRADUIT]
اعتراضات دانشجویان دانشگاه شیرازshiraz students protests
il y a 9 mois 3620 vues
iranisraelfriendship



[TRADUIT]
برزگداشت روز ۱۶ آذر در دانشگاه ت...
برزگداشت روز ۱۶ آذر در دانشگاه تهران 2
[TRADUIT]
برزگداشت روز ۱۶ آذر در دانشگاه تهران 2
il y a 18 heures 693 vues
kamyar235


[TRADUIT] Iran-Tehran University 7-Dec-200...
Iran-Tehran University 7-Dec-2008 دانشگاه تهران...
[TRADUIT]
Iran-Tehran University 7-Dec-2008 دانشگاه تهران-تجمع دانشگاه، قرياد...
il y a 1 jour 207 vues
sibilkoloft11



[TRADUIT]
Iran-Tehran University 7-Dec-200...
Iran-Tehran University 7-Dec-2008 دانشگاه تهرا...
[TRADUIT]
Iran-Tehran University 7-Dec-2008 دانشگاه تهران-تجمع "دانشگاه، قری...
il y a 1 jour 144 vues
20071305




[TRADUIT]
قاچاق زنان و دختران در ایران
قاچاق زنان و دختران در ایران
[TRADUIT]
قاچاق زنان و دختران در ایران
il y a 8 mois 7038 vues
besooyepiroozi

دوشنبه ۱۸م آذر ۱۳۸۷ تجمع بزرگ «دانشگاه فریاد آزادی» با حضور بیش از سه هزار دانشجو برگزار شد




































(گزارش اولیه تجمع برزگ امروز دانشجویان در دانشگاه تهران)
(گزارش تصویری ۱ از تجمع “دانشگاه، فریاد آزادی”)
(گزارش تصویری ۲ از تجمع “دانشگاه، فریاد آزادی”)
(گزارش تصویری ۳ از تجمع “دانشگاه، فریاد آزادی”)
(گزارش تصویری ۴ از تجمع “دانشگاه، فریاد آزادی”)
(گزارش تصویری ۵ از تجمع “دانشگاه، فریاد آزادی”)
(فیلم شماره ۱ از تجمع امروز دانشجویان در دانشگاه تهران)
(فیلم شماره ۲ از تجمع امروز دانشجویان در دانشگاه تهران)

خبرنامه امیرکبیر: تجمع بزرگ دانشجویی «دانشگاه فریاد آزادی» امروز، یکشنبه، به میزبانی دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه تهران برگزار شد. در این تجمع که با استقبال گسترده گروه های مختلف دانشجویی همراه بود بیش از ۳۰۰۰ نفر شرکت داشتند. دفتر تحکیم وحدت در خصوص تجمع خود در نامه ای به وزارت علوم و دانشگاه تهران از مسئولین این دو نهاد خواسته بود با دانشجویان در برگزاری این برنامه همکاری کنند. وزارت علوم و دانشگاه تهران موضعی مب


به گزارش خبرنامه امیرکبیر حرکت دانشجویان ابتدا از مقابل دانشکده حقوق و علوم سیاسی آغاز شد. دانشجویان با راهپیمایی در صحن دانشگاه و خواندن سرود یار دبستانی به مقابل دانشکده فنی رسیدند. پس از ملحق شدن دانشجویان دیگر به تجمع، اعلام شد تعداد زیادی از دانشجویان پشت درها مانده اند و انتظامات و حراست دانشگاه اجازه ورود به آن ها نداده است. بنا بر این دانشجویان برای وارد کردن دانشجویانی که در خیابان مانده بودند به سمت در خیابان ۱۶ آذر حرکت کردند.

دانشجویان در حین حرکت سرود یار دبستانی و ای ایران را می خواندند. انتظامات دانشگاه حتی پس از رسیدن دانشجویان به پشت در، قفل در را باز نکرد. از این رو فشار جمعیت از داخل و خارج دانشگاه باعث شکسته شدن در و ورود دانشجویان پشت درها به داخل دانشگاه شد. دانشجویان شعار می دادند «دانشجوی آزاده حمایتت می کنیم»، «پلیس به این بی غیرتی هرگز ندیده ملتی»، «نیروی انتظامی خجالت خجالت» و… در این لحظه تعداد معدودی از شرکت کنندگان در تجمع قصد داشتند با تحریک جمعیت وارد خیابان ۱۶ آذر شوند اما اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت مقابل در ایستادند و اجازه خروج به دانشجویان ندادند.

دانشجویان سپس برای برگزاری تجمع بار دیگر به مقابل دانشکده فنی حرکت کردند. مقابل دانشکده فنی اعلام شد چند نفر از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر توسط حراست دانشگاه تهران بازداشت و در کیوسک نگهبانی نگه داشته شده اند، یک نفر دیگر نیز در درگیری با نیروهای حراست به شدت زخمی شده بود که به علت خونریزی شدید بلافاصله به درمانگاه منتقل شد. جمعیت بار دیگر به طرف در شمالی دانشگاه، در پزشکی، حرکت کرد. اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با یکی از مسئولین حراست دانشگاه که این دانشجویان را بازداشت کرده بود مذاکره کردند. آن ها به این مسئول اعلام کردند کلیه عواقب تجمع به عهده آن هاست و از او خواستند اجازه دهد اجازه دهد این سه دانشجو به داخل دانشگاه بیایند و در تجمع شرکت کنند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر این مقام مسئول در اقدامی مشکوک منتظر شد تا جمعیت به مقابل در پورسینای دانشگاه برسد. پس از آن مداما اقدام به تحریک جمعیت می کرد و در مقابل اصرار اعضای دفتر تحکیم مبنی بر حل مسالمت آمیز مسئله پیش آمده، از این امر سر باز می زد. اقدامات تحریک آمیز فرد مزبور باعث شد دانشجویان جهت آزادی این سه دانشجو به سمت اتاقک نگهبانی بروند که فشار جمعیت موجب شکسته شدن گیت های امنیتی شد. این فرد سپس در دانشگاه را باز کرد و از نیروی انتظامی خواست برای مقابله با دانشجویان وارد دانشگاه شوند. در حالی که نیروی انتظامی باتوم به دست چند قدمی وارد دانشگاه شد، اعضای دفتر تحکیم مقابل آن ها ایستادند و از آن ها خواستند از دانشگاه خارج شوند. پس از آن دانشجویان آزاد شدند و به تجمع پیوستند.

سپس دانشجویان با حرکت در صحن دانشگاه بار دیگر به مقابل دانشکده فنی باز گشتند و تریبون آزاد با سخنرانی دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت آغاز شد. مهدی عربشاهی در سخنان خود گفت: «ما اینجا هستیم تا فریاد بزنیم بر سر آرمان های اصیل جنبش دانشجویی ایستاده ایم. آزادی و دموکراسی آرزهای ناکام تاریخی ملت است و ما امروز اینجا آمده ایم تا بگوییم که دانشجو در برابر ظلم ساکت نمی نشیند. آن هایی که قرار بود تجمع ۵ هزار نفری برگزار کنند با اتوبوس از بیرون دانشگا آورده شده بودند ولی همه دیدیم حداکثر تعداد آن ها به ۴۰۰ نفر رسید. اکنون کجایند دانشجویان ارزشی که تجمع ۳۰۰۰ نفری دانشجویان منتقد را ببینند؟! ما آمده ایم فریاد بزنیم دانشجو در کنار معلمان است که جز حقوق شان چیز بیشتری نمی خواهند، دانشجو در کنار کارگرانی است که حقوقشان پایمال می شود. مگر ما جز آزادی بیان، تشکل های آزاد دانشجویی و… چه می خواهیم؟ مگر جز نشریات آزاد دانشجویی می خواهیم؟ مگر ما جز این می خواهیم که دانشجویان زندانی آزاد شوند؟ چرا که فکر می کنیم جای دانشجودر دانشگاه است نه زندان. آمده ایم تا فریاد بزنیم خواسته ی ما جز دموکراسی برای ایران و صلح برای همه ی جهان نیست. هموطنان ما را در کردستان به بند می کشند و ما آزادی آن ها را می خواهیم. می خواهیم فرزاد کمانگر، معلم پرتلاش، آزاد شود و به سر کلاس درسش بازگردد. محمدصدیق کبودوند مگر چه خواست جز حقوق بشر برای همه مردم ایران که باید حکم ۱۱ سال زندان برایش صادر شود؟ دوستان آذربایجانی ما در تابستان بازداشت شدند. ما آزادی و حقوق بشر برای همه ی ایرانیان می خواهیم. ما می دانیم که منافع ملی ما را دولت احمدی نژاد در پای روسیه و چین قربانی کرده است. اما احمدی نژاد بداند که هیچ محبوبیتی در بین دانشجویان ندارد.»

سخنران بعدی این مراسم مرتضی سمیاری، دیگر عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم، بود. این دانشجو در سخنان خود گفت: «جنبش دانشجویی نشان خواهد داد که ایستاده است و نخواهد مرد. تبعید و اعدام همان طور که در نسل های پیشین دانشجویان اثری نداشت، هیچ گاه در دانشجوی امروز نیز اثری نخواهد کرد. ۱۶ آذر نه به امریکا بود و مقابله ای بود با دولت استبدادی و حمایت از دولت مردمی مصدق. ۱۶ آذر فریاد دانشجوست و نه به استبداد و استعمار. دانشجویان به دنبال تعامل و اتحاد با یکدیگر باشند. جریان هایی که امروز می خواهد دانشجو را به حاشیه برانند این را بدانند که دانشجو این مسئله را درک می کند و در برابر توطئه های آن ها مقابله خواهد کرد. مشکل اصلی کشور ما این است که دولت قانونمند، جامعه مدنی و طبقه متوسط نداریم. ۱۶ آذر درسی بود که بر روی رفتار نسل های مختلف دانشجویی تأثیر خواهد گذاشت.»

حبیب فرحزادی، نایب دبیر انجمن دموکراسی خواه دانشگاه تهران، در ادامه این مراسم به قرائت بیانیه این تشکل پرداخت. در این بیانیه آمده بود: «مگر ما چه می خواهیم جز آزادی و دموکراسی؟ این روزها هر طرف که می روی ندای انقلاب فرهنگی می شنوی و حکومتیان بر این باورند که انقلاب فرهنگی دیگری نیاز است تا دانشگاه مطلوبشان شود. آیا اکنون این اتفاق نیفتاده است؟! آن بار اساتید را اخراج می کردید این بار بازنشسته؛ آن بار دانشجویان را تصفیه می کردید این بار ستاره دار؛ آن بار تشکل ها را ممنوع از فعالیت می کردید این بار قلع و قمع؛ آن بار کتاب ها را سانسور می کردید این بار وجین؛ آن بار دانشجویان را به زندان نمی فرستادید اما اکنون اوین را دانشگاه کرده اید؛ آن بار شبانه به خانه ی دختران نمی ریختید این بار امنیت خانه ی آن ها را به بازی گرفته اید. ۱۶ آذر ضد استبدای هنوز زنده است و ما نمی گذاریم این استبداد در پوست مهرورزی به کار خود سکوت ادامه دهد. به کمیته های انضباطی احضار می شویم، زندان را به جان می خریم چون ما هنوز زنده ایم و نفس می کشیم.» به گزارش خبرنامه امیرکبیر این فعال دانشجویی در در ادامه در سخنانی گفت که شب گذشته نیروهای امنیتی به منزل اعضای انجمن دموکراسی خواه از جمله سه نفر از دانشجویان دختر ریخته اند. فرحزادی همچنین گفت: «میثم قاسمی، دبیر تشکیلات دموکراسی خواه، صبح امروز توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. اما دموکراسی خواهان دانشگاه تهران سنگر دانشگاه را رها نخواهند کرد.»

مجری برنامه، امین نظری، در سخنانی اظهار داشت: «روز گذشته نیز دانشجویان همدان به مناسبت روز دانشجو تجمعی را برگزار کردند که پاسخ آن ها را با گاز اشک آور و تهدید به اخراج از دانشگاه دادند.» نظری در ادامه گفت: «سال گذشته در همین مراسم ما عکس سه دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر را در دست داشتیم و خواستار آزادی آن ها بودیم. امروز مجید توکلی، یکی از آن سه دانشجو در جمع ماست و به نمایندگی از انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر برای ما صحبت می کند.» این سخنان با تشویق حاضرین همراه بود.

مجید توکلی در سخنان خود گفت: «از دفتر تحکیم وحدت و دانشجویان حاضر به خاطر برگزاری این برنامه تشکر می کنم. ما آزادی خود را مدیون تلاش ۱۵ ماهه شما دوستان عزیزمان هستیم. سرزمین ما ایام تلخی را سپری می کند، عناد با دموکراسی، آزادی ستیزی و حق کشی، تاخت و تاز خردستیزان در دانشگاه، سرکوب نهادهای مدنی و فعالان کارگری و معلمان، خشم بر قومیت ها و اقلیت ها، جفای بر زنان و دختران دانشگاه، اخراج اساتید و دانشجویان از دانشگاه، تبعید اندیشمندان، سانسور شدید رسانه ای،‌ توقیف روزنامه ها و نشریات، تبدیل رسانه ملی به مونولوگ حاکمیت، پر شدن زندان ها از آزاد اندیشان و شکنجه دانشجویان در بند و زندانیان در شادی فرزندان اهریمن خفقان و استبداد و… از جمله شرایط امروز ماست. فروش خزر در بازی رذیلانه روس ها، نشستن زیر سایه ی خلیج عربی، دست در دست و آغوش به آغوش با مستبدان و خیره سرانی چون چاوز، در کمک های بی حساب از ونزوئلا و… مواردی از این دست است که احتیاج به بیان تکراری ندارد. امروز متأسفانه دانشجویان برای ورود به خانه خودشان، دانشگاه با مشکلات فراوان روبرو هستند و نمونه ای از آن حضور دانشجویان فراوانی است که در پشت درهای دانشگه مانده اند و گوشه ای دیگر از آن فضای امنیتی و پلیسی حاکم بر دانشگاه و قرار دادن گیت ها و حفاظ گذاشتن بر میله ها و درهاست. اما با همه ی تدابیر امنیتی رفته بر دانشگاه و فضای خفقان و سرکوب ویژه در دانشگاه ها، امروز همچنان دانشگاه زنده است و این آخرین سنگر آزادی امروز میزبان صدای رسا و فریاد آزادی و آزادی خواهی دانشجیوان است. دو توصیه در جامعه دانشجویی مغفول مانده که توجه به آن می تواند مثمر ثمر باشد: یکی نفی خشونت و دیگری شجاعت در بیان است.»

به گزارش خبرنامه امیرکبیر در ادامه آیدین تقی لو، از دانشجویان ترک زبان، به سخنرانی پرداخت و گفت: «به نام ایران و به نام مردم ایران. اگر می خواهیم ایران باقی بماند شرط آن احترام گذاشتن به حقوق همدیگر و به رسمیت شناختن حقوق همه اقوام ملت ایران است. سوالی که پیش می آید این است که چطور شد آن مرزداران غیور که سپر بلای ما بودند حالا شدند جدایی طلب و اراذل و اوباش؟ مگر آنها چه می خواستند جز برابری؟ جز احترام؟ جز حق تعیین سرنوشت؟ این چه نابرادری است؟» تقی لو در ادامه اسامی چند نفر از دانشجویان فعالین ترک در بند را ذکر کرد و خواستار آزادی هر چه سریعتر آن ها شد. افراد نام برده شده عبارت بودند از: «حسین حسینی، امان نوری، فیروز یوسفی، عبدالله عباسی جوان، شهناز غلامی، ابراهیم جعفرزاده، علیرضا ربایی، علی عباسی،‌ محمدرضا لوایی»

مهدی شیرمحمدی، نماینده دانشجویان دانشگاه آزاد، سخنران بعدی این برنامه بود که بیانیه دانشجویان دانشگاه آزاد را قرائت کرد. در این بیانیه آمده بود: «دانشگاه این اولین صف مبارزه علیه استبداد و این آخرین سنگر دفاع از آزادی علی رغم تمامی رنج ها و سختی هایی که در طول تاریخ این سرزمین بر آن رفته است زنده است و زنده نیز خواهد ماند. ما دانشجویان دانشگاه آزاد نیز در کنار دیگر یاران دبستانی مان هستیم و اعلام می داریم که: با گذشت حدود ۳۰ سال از انقلاب اسلامی و روی کار آمدن دولت نهم روند سرکوب جامعه مدنی از جمله دانشجویان، زنان، معلمان، کارگران، مطبوعات و … سیری صعودی گرفته و علیرغم تمام شعارهایی که مبنی بر صلح و دوستی و مهرورزی از تریبون های رسمی فریاد زده می شود آزادی به رویایی دست نیافتنی تبدیل شده است. تعیض علیه نیمی از جامعه و سرکوب خاموش زنان تحت هیچ عنوانی پذیرفتنی نیست و به واقع محروم کردن کشور از نیمی از توانمندی های خویش می باشد. تبعیض و تفکیک جنسیتی که اینک در دانشگه های سراسیر اعمال می شود امری است که سال هاست در دانشگه آزاد وجود داشته است.»

به گزارش خبرنامه امیرکبیر در ادامه تریبون آزاد مهدیه گلرو، نایب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه، به نمایندگی از دانشجویان محروم از تحصیل به سخنرانی پرداخت و گفت: «خوشحالم که بعد از یک هفته بازداشت آزاد شدم چون در یک ۱۶ آذر دیگر، یک بار دیگر حضور دارم و صحبت می کنم. ما در باز پس گیری حق تحصیل و حقوق دانشجو از همه چیزمان می گذریم و باز این حرف را می زنیم که حقوق خود را می خواهیم. من و چند تن دیگر از دانشجویان دانشگاه علامه می خواستیم حق تحصیل خود را پس بگیریم، ما رفتیم حق تحصیل خود را پس بگیریم، حق آزادی را از ما گرفتند. اما ما حق خوردن و آشامیدن را از خود گرفتیم تا ثابت کنیم از حقوقمان عقب نشینی نمی کنیم هرچند چکمه های استبداد بر گلوی ما باشد. سهمیه بندی، بومی گزینی، کمیته انضباطی، ستاره دارد کردن دانشجویان و… باعث سکوت دانشجویان نخواهد شد. امروز برای وارد شدن به دانشگاه برای ما مشکلات زیادی به وجود آوردند. اما ما به دانشگاه آمدیم تا نشان دهیم که ما می توانیم به دانشگاه وارد شویم.»

نسیم سرابندی، دبیر کمیسوین زنان دفتر تحکیم وحدت، سخنران بعدی این مراسم بود. او در صحبت های خود گفت: «همه ما با سختی فراوان دور هم جمع شدیم تا به شرایطی که برای دانشجویان، به خصوص دختران دانشجو، به وجود آورده اند اعتراض کنیم. هر روز طرح هایی برای محدود کردن ورود دانشجویان دختر به دانشگاه ها ارائه می شود. طرح هایی که آن ها را وادار به خانه داری و خانه نشینی کنند. زنانی را که وارد عرصه ی عمومی شده اند و وارد دانشگاه و بازار کار شدند را می خواهند دوباره به خانه ها باز گردانند. ما دختران دانشجو به تبعیض جنسیتی، سهمیه بندی، بومی سازی که محدودیت بیشتری را برای ما به همراه دارد اعتراض داریم. ما نمی گذاریم دختران دانشجو مثل دانشجویان کرمانشاه، سهند و زنجان دستاویزی برای تعدی و تجاوز کسانی که در حراست های دانشگاه حضور دارند، شوند. ما نمی گذاریم خشونت علیه زنان هر روز بیش از گذشته به دانشگاه راه پیدا کند. ما حذف دختران را بر نمی تابیم و در مقابل تمامی طرح هایی که دختران را حذف می کند می ایستیم. »

مین نظری، مجری این مراسم، به حضور گسترده دانشجویان کردزبان در تجمع اشاره کرد و ضمن تشکر از حضور آن ها بخش هایی از بیانیه دانشجویان کرد را قرائت کرد. در این بیانیه آمده بود: «همسنگران نستوه، آمده ایم که بدانید در وانفسای سرکوب و اختناق، در اوج فاجعه ی بالادستی مرگ اندیشان و در عمق بزنگاه بودن و نبودن، ترک سنگر صیانت از دانشگاه و وانهادن آرمان های دیرپای ۱۶ آذر در تخصص ما نیست. دوستان، آمده ایم که بدانید و می دانید که حسرت تماشای ننگ غیبتمان در آزمون آذر، بر دل و جان دشمنان قسم خورده کرامت دانشجو و حرمت دانشگاه تا فردای آزادی خواهد ماند! و باشد که بماند همانا نیک می دانید هرچه در توان نامشروع خویش داشتید، صرف ستردن صدی رسای ما از حریم اهورایی دانشگاه کردند و افسوس که ثمر ندیدند! سهم فعالین جنبش دانشجویی کردستان از سرکوب نامحدود به این شرح است: مرگ ابراهیم لطفی الهی، صدور حکم اعدام برای رحمت الله لطیفی، صدور ۱۵ سال زندان برای یاسر گلی، صدور احکام زندان بلند مدت و تبعید برای هانا عبدی و روناک صفارزاده، صدور حکم ۴ سال زندان برای محمدصالح ایومند، یک سال و نیم زندان برای صباح نصری و هدایت غزالی و…»

پس از آن شاهین زینعلی، دانشجوی آزادیخواه ملی، به عنوان آخرین سخنران در این مراسم صحبت کرد و گفت: «امروز در شرایطی روز دانشجو را گرامی می داریم که دانشجویان در سخت ترین شرایط خود قرار دارند. ۴ دانشجوی دانشگه علامه به دلیل دفاع از بدیهی ترین حقوق خود، از جمله حق تحصیل چندی را در بازداشت به سر بردند و به تازگی آزاد شده اند. بسیاری از دانشجویان به کمیته های انضباطی احضار شده و مورد تهدید قرار گرفته اند. برخی به مراجع قضایی و برخی نیز به مراجع امنیتی احضار شده اند. وزیر علوم به صراحت به تهدید دانشجویان و جنبش دانشجویی پرداخته است. راه هر گونه تنفسی را بر فعالان دانشجویی بسته اند. امروز حاکمیت جمهوری اسلامی از حق انرژی هسته ای دفاع می کند به ملت می گوید به دنبال ایفای حقشان است. ملت ایران حقوق دیگر هم دارد مانند حقوق بشر و… به نمایندگی از دانشجویان آزادیخواه ملی ما دفاع از همه دانشجوها از جمله کرد، ترک و … را وظیفه خود می دانیم.»

ر انتها امین نظری، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، آروز کرد ابوالفضل جهاندار و سعید درخشندی، اعضای سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، هر چه سریعتر آزاد شود. نظری همچنین با یادی از دانشجویان طیف چپ بازداشت گسترده سال گذشته آن ها را یادآور شد و از حضور و همکاری آن ها در این مراسم تشکر کرد. همچنین فرید هاشمی، دیگر عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم، گفت: «تجمع دفتر تحکیم وحدت در همین جا خاتمه می یابد. ضمن تشکر از کلیه دانشجویان محترم خواهش می کنیم تجمع را ترک کنید.» جمعیت سپس در حالی که شعار می داد و سرود یار دبستانی می خواند به سمت سردر اصلی دانشگاه تهران حرکت کرد. دانشجویان ساعتی در این مکان به سر دادن شعار و خواندن سرود مشغول بودند و بعد از آن پراکنده شدند. دانشجویان شعار می دادند محمود احمدی نژاد/ عامل تبعیض و فساد، نصر من الله و فتح قریب/ وای بر این دولت مردم فریب، دانشجو می میرد/ ذلت نمی پذیرد، مرگ بر دیکتاتور، دانشجوی با غیرت/ حمایت حمایت، حکومت زور نمی خوایم/ پلیس مزدور نمی خوایم، پلیس چند ستاره/ غیرت چرا نداره، توپ, تانک, بسیجی/ دیگر اثر ندارد، ایران شده فلسطین/ ملت چرا نشستین؟، دانشجوی سیاسی/ آزاد باید گردد و…