۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۷, شنبه

جنگ خاموش آب بین ایران و افغانستان آب در برابر مهاجران!
نیره انصاری

 

 جنگ خاموش آب بین ایران و افغانستان
آب در برابر مهاجران!
بیش ا ز12جسد کارگران مهاجر افغانستانی در هریرود پیدا شده است.
براساس اعلام اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی ایران، در سال 2012 حدود 1،4 تا 2 میلیون افغان در ایران زندگی می‌کنند و مشغول کار هستند که به عنوان پناهنده در این کشور ثبت نشده اند و کل پناهندگان افغان در این کشور به2،4 میلیون تا 3 میلیون تن می‌رسد.
در سال‌ھای اخیر شرایط برای مهاجرین افغان در ایران دشوارتر شده، فشار علیه تمام افغانھای مقیم ایران افزایش یافته که می‌توان به موانع بزرگ همانند عدم دریافت کمک‌های بشر دوستانه، بازداشت خود سرانه مهاجرین و اینکه مهاجرین افغان در برابر کارفرمایان خصوصی از خود قدرت دفاع ندارند، اشاره کرد.
این گزارش براساس مصاحبه با ٩٠ نفر افغان‌های تدوین شده که زندگی در ایران را تجربه کرده و دیدبان حقوق بشر براساس این مصاحبه ها ایران را به دلیل نداشتن یک نظام پناهجوی کارا به نقض حقوق این افراد، بازداشت‌های خود سرانه و نبود مصونیت برای پناهجویان تازه وارد، متهم کرده است. دیدبان حقوق بشر افزوده که حکومت ایران با توجه به قانون این کشور و حقوق بین الملل خلاف تعهدات خود نسبت به پناهندگان مهاجر عمل می‌کند.
احساسات ضد خارجی در ایران
گزارش دیدبان حقوق بشر افزوده که سیاست‌های دولت ایران بدین معنی است که کودکان بدون مدرک افغان در ایران اجازه رفتن به مکتب/مدرسه ندارند و مهاجرانی هم که به حیث پناهنده قبول شده‌اند، تنها به کارهای 'دستی خطرناک با حقوق پایین' دسترسی دارند.
این موضوع افغان‌ستانی های در این کشور را در معرض خشونت‌های فزیکی قرار داده است. این سازمان افزوده که در بررسی‌هایش ھیچ مدرکی را دال بر وجود یک خط مشی سازمان یافته از سوی مقامات ایران برای اخراج پناهندگان دریافت نکرده است، ولی محدودیت‌های سنگین و فزاینده در داخل ایران برای پناهجویان این خطر را برای مهاجرین افغان ایجاد می‌کند که آنانیکه واقعا با برگشت به افغانستان جان شان در خطر است با آسیب‌های جدی روبرو شوند.
یکی از مقامات رسمی دولت افغانستان به گزارشگران حقوق بشر گفته است که مردم درباره قتل‌ھای ناموسی در افغانستان گزارش‌های را دریافت می‌کنند و در نتیجه نمی‌خواهند که به افغانستان برگردند.
این نهاد حقوق بشری افزوده است که دولت ایران با تنگ تر کردن عرصه زندگی بر مهاجرین افغان تلاش دارد تا آنان را وادار به بازگشت به افغانستان کند.این سازمان افزوده که در بررسی‌هایش ھیچ مدرکی را دال بر وجود یک خط مشی سازمان یافته این گزارش به دولت ایران توصیه کرده که پناھجویان و پناھندگان ثبت نام شده افغان را با زور به افغانستان باز نگرداند و روند درخواست پناهندگی را برای افغانها مسدود نکند.
این گزارش تاکید کرد که باید به ھر افغان که با اخراج از ایران مواجه است، فرصتی داده شود تا قاضی به پرونده او رسیدگی کند. دیدبان حقوق بشر تاکید کرده که اکنون برای اتباع افغانستان مناطق ممنوعه اعلام شده که باید لغو شود و افغانها باید بدون هیج گونه تبعیض آزادی تردد داشته باشند. این گزارش نوشته که نیروهای امنیی و مقامات دیگر باید با افغانها برخورد شایسته انسانی و مطابق به قوانین داخلی و بین المللی داشته باشند.
وزارت خارجه افغانستان اعلام کرده که روز گذشته محمد حنیف اتمر، سرپرست وزارت خارجه افغانستان با محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران تلفنی درباره تحقیق مشترک درباره مهاجرین افغان که ادعا شده توسط مرزبانان ایرانی به رودخانه انداخته شده، گفتگو کرده است.
در اعلامیه وزارت خارجه افغانستان آمده که هر دو جانب بر توافقات قبلی مبنی آغازکار تحقیقات مشترک در مورد حادثه و درباره مشخص ساختن تیم‌های بررسی کننده صحبت کردند.
وزیران خارجه دو کشور تفاهم کرده که در صورت ضرورت، هیأت‌های دو طرف در محل وقوع حادثه، شهرهای مشهد ایران و هرات افغانستان جلسه مشترک برگزار کنند.
البته نخستلین بار نیست که مسئولان نظام اسلامی در ایران، مهاجران افغانستانی را با به کار بردن عبارت‌های محقرانه «اتباع بیگانه» یا وقیحانه و تمسخرآمیز «افغانی» خوانده اند.
همچنین  آقای نماینده مجلس اسلامی در ایران، همچنان با وجود همه آمارهایی که از مراکز رسمی اعلام می‌شود و به صورت رسمی گفته می‌شود که مهاجرین افغانستانی هیچ نقشی در اشغال بازار کار برای ایرانی‌ها ندارند و یا نماینده مجلس این نظام با وجود آمارهای رسمی قوه قضاییه؛ همچنان معتقد است که مهاجرین سهم زیادی در جرم و جنایت دارند،
به هر روی به باور این قلم:« کشور ایران توان و گنجایش نگهداری از انبوه مهاجران غیرقانونی را که در آنجا زندگی می‌کنند ندارد و در صورت اخراج آن‌ها از ناحیه ایران با بحران مشروعیت و رضایت‌مندی مواجه خواهد شد؛ بنابراین ایران باید بر اساس استفاده از حق حاکمیت ملی، خواستار گام مثبت کابل در زمینه منابع آبی شود. به‌ویژه اینکه همین مهاجران نیز اکثراً علاقه‌مند به حضور در نواحی پر آب ایران هستند.»
افزون بر بحران آب در جنوب ایران، مردم سیستان و بلوچستان نیز از وجود چنین مشکلی در آستانه نابودی کامل منطقه اشان هستند. خشکسالی همه چیز را از سیستان و بلوچستان گرفته است گورستان‌ها و خرابه‌های زابل پر از جوانان معتاد است.مردم از سوءتغذیه و بیماری‌های تنفسی رنج می‌برند و کودکان از گرسنگی جانی برای درس خواندن ندارند.
اینها اظهارات نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانهاست. وی میگوید مردم از بی آبی و فقر و بیکاری و گرسنگی و رنج اعتیادی که دامن جوانانشان را گرفته است در حال کوچ از این استان ثروتمند اما فقیر هستند. هیچ کارخانه و کارگاهی در اینجا وجود ندارد. در گذشته مردم کشاورزی می کردند که دیگر با خشکسالی این‌هم ممکن نیست. از سال( 96) به بعد همه درآمدهای مردم از بین رفت و غیر از یارانه و کمک‌های کمیته امداد؛ ساکنان اینجا منبع درآمد دیگری ندارند.
وی ادامه داد: خشکسالی‌های پی‌در‌پی‌، ریزگَردها و شن‌های روان همه چیز را از سیستان و بلوچستان گرفته است و بیکاری موجب شده که در اکثر شهرهاو روستاها جوانان به اعتیاد روی آورند.
شبها در خیابانها و حاشیه قبرستانها کارتن‌خوابها و معتادان را می‌بینید. بیکاری باعث همه این بدبختی‌ها و مشکلات شده است. در میان این کارتن‌خواب‌ها؛ زنان، کودکان و دختران هم دیده می‌شوند. اعتیاد موجب نابودی و بیچارگی خانواده‌های سیستان و بلوچستانی شده است، افزود: اکثر آنها، روزها مشغول جمع‌آوری زباله و گدایی هستند و بعضا در خرابه‌هایی که فاصله کوتاهی با شهر دارند، زندگی می‌کنند.
نماینده استان سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌ها با اشاره به شیوع سوء‌تغذیه شدید میان کودکان این منطقه و با تاکید بر اینکه خود نیز به کار آموزشی اشتغال دارد، افزود:
ما شدیداً با مشکل سوءتغذیه مواجه هستیم و شاهدیم که برخی دانش‌آموزان بدون صبحانه وارد مدرسه شده و تا ظهر که مدرسه تعطیل می‌شود چیزی برای خوردن ندارند.»
می‌توان گفت در استان سیستان و بلوچستان شرایط وحشتناک است.»
بررسی حقوقی دلائل خشکسالی در سیستان و بلوچستان
سیاست آبی افغانستان در قبال ایران: آب در برابر مهاجرین
رهبران سیاسی افغانستان از آغاز قرن بیستم استفاده از آب هیرمند را «حق انحصاری» افغانستان دانسته‌اند درحالی‌که به موجب حکمیت گلداسمیت (1285/ 1872) مرزهای دلتای هیرمند روی شاخه اصلی رود بود. گذشته از این‌ حکمیت اسمیت ظالمانه توصیف می‌شود، زیرا سرهنگ مک ماهون نیز تنها یک‌سوم حقابه رود هیرمند را به‌طرف ایرانی اختصاص داد. باوجوداین افغانستان در دوره‌های «ثبات سیاسی» خود از دادن همان حقابه اندک نیز خودداری کرده است.
یادداشت( 25 سپتامبر 1904) سرهنگ مک ماهون، حاکی از این بود که دولت افغانستان اساساً نمی‌پذیرد که اختلافی بر سر مسئله تقسیم آب وجود دارد؛ زیرا معتقد است که موقعیت جغرافیایی، آنان را تنها صاحبان «سراسر هیرمند» می‌داند. این رویکرد باب هر نوع مذاکره را در خصوص تقسیم آب بسته است.
 مشکل اصلی ایران و افغانستان از آنجا آغاز شد که رهبران سیاسی افغانستانِ تحت حمایت استعمار بریتانیا در اوایل قرن بیستم رودخانه هیرمند را یک رودخانه داخلی فرض کرده و هرگونه استفاده از آب آن را «حق انحصاری» خود دانستند.
درحقیقت مرور تاریخچه روابط ایران و افغانستان در مورد هیرمند نشان می‌دهد که افغان‌ها همیشه از وضعیت فرادست خود به‌خوبی استفاده کرده و بندرت به قراردادهایی که وضعیت باثبات و مطمئن را در منطقه ایجاد کند تن داده‌اند و در صورت بسته شدن چنین قراردادهایی نیز پایبندی کمتری به آن‌ها نشان داده‌اند.
اظهارات اشرف غنی احمدزی در تهران گویای بخشی از سیاست تازه ی ژئوپولیتیکی افغانستان در قبال ایران از طریق اهرم‌های متعدد آبی است. به‌طوری‌که می‌توان نام سیاست «آب در برابر مهاجرین» به آن اطلاق کرد.
وی در( 1394) در سفارت افغانستان گفت: «کابل در مواجهه با کشورهای همسایه در موضع ضعف نیست. کشورهای همسایه هم به افغانستان احتیاج دارند. ما برای حل مشکل مهاجران به تهران التماس نکرده‌ایم. نیازی به التماس نیست».
غنی با اشاره به «حوزه آبی هریرود»، گفت: اگر دولت ایران برای حل معضل مهاجران اقدام نکند، کابل هم نیازی نمی‌بیند تا به خواست‌های ایران در رابطه با «حقابه» ایران ترتیب اثر دهد. کابل در مواجهه با کشورهای همسایه در موضع ضعف نیست و کشورهای همسایه هم به افغانستان احتیاج دارند. «اگر ایران به اخراج مهاجرین افغان ادامه بدهد، افغانستان تمام روابط بازرگانی خود با این کشور را قطع خواهد کرد»!
اشرف غنی در این چند جمله به‌خوبی بخش بزرگی از نیات ژئوپولیتیکی افغانستان در خصوص ایران را تبیین کرده است. به عبارت ساده‌تر، به نظر می‌رسد، افغانستان با احداث سدهای گوناگون درصدد چالش‌سازی‌های متعدد در حوزه‌های آبی متفاوت است. درحالی‌که ناخرسندی اصلی ایران بر سر حقابه هیرمند است، غنی عملاً با چالش حقابه حوزه آبی هریرود که تأمین‌کننده آب خراسان است، از یک کد ژئوپولیتیکی مهم استفاده کرده و پیام تهدیدآمیز روشنی به ایران داده است. این کُد به دو شکل قابل تفسیر است. نخست اینکه: سرنوشت هیرمند ازنظر افغان‌ها تمام‌شده است و ازاین‌پس در خصوص هریرود مذاکره می‌کنیم و در صورت ندادن امتیاز، تجربه هیرمند را در خراسان تکرار خواهیم کرد! و دوم اینکه افزون بر هیرمند، جبهه تازه ای در هریرود بازشده است!
این تهدید نیز در قبال اخذ امتیازات بیشتری برای مهاجران افغان انجام‌یافته و قطع روابط تجاری دو طرف با حجم دو میلیارد دلار در سال به‌عنوان ضمانت اجرای آن تلقی شده است. این در حالی است که نوع رفتار دولت ایران با پناهندگان افغان در سه دهه گذشته به گونه‌ای بوده که سازمان ملل در این خصوص از ایران تشکر کرده است؛ اما به نظر می‌رسد، دولت افغانستان قصد دارد بخشی از مشکلات داخلی خود را از طریق مهاجرت اتباعش به کشورهای همسایه و ورود ارز از این کشورها حل‌وفصل کند.
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران( 1،98%) درصد جمعیت ایران از مهاجران افغانی تشکل می‌شود که این میزان از سال( 1385) تا به امروز سیر صعودی داشته است؛ اما این میزان صرفاً نمایانگر اتباع است که اجازه اقامت در ایران دارند. بر اساس اظهارات وزیر کشور در( 1394)، تعداد افغانستانی‌های مقیم ایران دو میلیون و 500 هزار تن است که از این تعداد صرفاً یک‌میلیون اجازه اقامت موقت دارند. این میزان بیش از ( 4،5%) درصد از جمعیت کل کشور است. از این بیش ایران در ده سال گذشته (5) میلیون مهاجر غیرقانونی به افغانستان برگردانده است.
افغانستان از ایران می‌خواهد که برای گرفتن حقابه خود، افزون بر پذیرش (1583979) مهاجر غیرقانونی، شرایط مطلوب زندگی برای آن‌ها را نیز فراهم کند که در این صورت «شاید» افغانستان اجازه خروج آب‌های مرزی خود را به‌سوی ایران صادر کند.
از دیگر سو سلطه پشتون‌ها بر ساختار سیاسی این کشور ظرفیت ستیزه‌جویی با ایران را بالابرده است. و اما در خصوص افغان هایی که تنها اقامت کاری دارند این را عرض کنم که بدلیل عدم وجود اقامت دائم در ایران آن‌ها نمی‌توانند عقد دائمی را با زن ایرانی داشته باشند و به همین جهت اقدام به ازدواج‌های موقت می‌کنند که امر خود موجب مشکلات فراوانی برای زنان ایرانی به ویژه در خراسان است نخستین مشکل آن‌ها مربوط می‌شود به قانون ازدواج افغانستان که بر اساس قانون یاد شده « زن در ازدواج با مرد افغان تابعیت شوهر خود را کسب می کند» به این معنا که زن ایرانی در ازدواج با مرد افغان تابعیت اصلی و نخستین خود را که تابعیت ایرانی است از دست می دهد. و دیگروضعیت حقوقی نابسامان فرزندان حاصل از این رابطه است که می‌طلبد در مجالی دیگر به آن بپردازیم.
اگرچه به رغم ادعای «اشرف غنی احمد زی که ابتناء دارد بر اینکه برای حل مشکل مهاجران افغانستانی در ایران نیاز به التماس نیست!» وضعیت نابسامان اقتصادی درافغانستان بر هیچ کشوری پوشیده نیست که این کشور با مساعدت ها و کمک‌های مادیِ انسان دوستانه کشورهای اروپایی به ویژه کشور سوئد جامعه خود را اداره می‌کند و در حقیقت یکی از دلائل مهاجرت افغانستانی ها به دیگر کشورها افزون بر ناامنی، مشکلات گسترده اقتصادی است!
در حقیقت این سیاست بکار گرفته توسط دولت های جمهوری اسلامی و افغانستان تنها خلاصه دربحران آب نمی شود.
نتایج و پیامدهای سیاست آبی افغانستان در ایران
سیاست‌های آبی افغانستان در دهه‌های گذشته نتایج فاجعه باری را متوجه شرق کشور کرده است. شمال استان سیستان و بلوچستان به‌ویژه شهرهای زابل و اطراف آن‌که حیات آن‌ها وابسته به هیرمند و کشاورزیِ اطراف دریاچه هامون است دچار خشک‌سالی شدند. در اثر این خشک‌سالی، بخشی از مردم سیستان در حال مهاجرت به گلستان و خراسان و عمدتاً مشهد هستند درنتیجه آن، ترکیب قومی- مذهبی شمال استان با تغییر مواجه شده است. با خالی شدن هر روستای مرزی، هزینه‌های انتظامی و امنیتی تأمین امنیت مرز افزایش می‌یابد و استان‌های مجاور نیز با خشکی و همچنین افزایش جمعیت و درنتیجه حاشیه‌نشینی و مشاغل کاذب روبرو می‌شوند. میدانیم که بالاترین درصد حاشیه نشینی را ما در استان خراسان مواجه هستیم.
افغانستان قصد دارد، تجربه سیستان را در استان خراسان تکرار کرده و با احداث سدهای مختلف بر هریرود ازجمله سد سلما، به‌طورکلی نیمه شرقی ایران را با چالش حیاتی روبرو سازد. این چالش موجبات چالش‌های متعدد اقتصادی، جمعیتی، امنیتی و اجتماعی را فراهم کرده است. احداث سد سلما پس از احداث سد دوستی در شمال خراسان بود، یعنی تلاش ایران برای کاهش وابستگی به هیرمند، با پاتکی جدید از سوی کابل روبرو شد.
تمام این مشکلات ناشی از سیاست آبی افغانستان، تهدیدکننده وحدت و همبستگی ملی نیز هست؛ زیرا کمبود آب، زمینه تغییرات مکرر و انتقال آب یک ناحیه/شهر/ استان به ناحیه دیگر را فراهم آورده و پیوسته موجب نارضایتی عمومی از مرکز و نفرت از ناحیه مجاور به دلیل فقدان آب می‌شود. این فرایند به‌نوبه خود می‌تواند در آینده موجب بحران‌های اجتماعی بر سر منابع آب در درون سرزمین شود.
* راهکارها و پیشنهادها
1- شناسایی هیرمند و هریرود به‌عنوان رودخانه بین‌المللی؛ همان‌گونه که مکرراً اشاره شد، هیئت حاکمِ افغانستان در دوره‌هایی اصرار داشتند که هیرمند یک رودخانه داخلی است. به نظر می‌رسد این رویکرد پس از گذشت بیش از یک سده به سیاست دولت (Policy) تبدیل‌شده است. این سیاست در واقع باهدف فرار از آثار و پیامدهای مترتب بر رودخانه‌های بین‌المللی است.
هرچند قانون و ضابطه خاصی در حقوق بین‌الملل پیرامون حقوق رودخانه‌ها نداریم، اما در اروپای نوزدهم یک عرف مشخص در خصوص چگونگی استفاده از آب‌های بین‌الملل شکل گرفت. در خصوص نمونه‌های مشابه آن، شاهد شکل‌گیری یک عرف بین‌المللی بوده‌ایم. برای مثال موافقت‌نامه بین دولت‌های پروس و ساکسونی در وین( 1815) در حقوق ناوبری بر رودخانه آلپ و همچنین چندین موافقت‌نامه دیگر میانه کشورهای اروپایی در قرن نوزدهم رودخانه بین‌المللی این‌گونه توصیف‌شده است:
الف) رودی که از سرزمین دو یا چند کشور می‌گذرد.
ب) رودی که سرزمین دو یا چند کشور را جدا می‌سازد.
ج) رودی که برای دو یا چند ملت دارای اثر اقتصادی است.
بدیهی است که افزون بر هیرمند، رودهای دجله و فرات (که ترکیه آن را رودخانه داخلی تلقی می‌کند) نیز می‌توانند شامل این تعریف باشند. بنابراین پیش از هر چیز لازم است جمهوری اسلامی ایران بر بین‌المللی بودن هیرمند و هریرود تأکید کند.
2- رویارویی با مسئله؛ مهم‌ترین نکته در خصوص مسئله آب‌های شرق کشور و حوزه‌های آبی کشور افغانستان با توجه به ریشه مسئله (مرز) این است که ایران باید به‌صورت جدی و در عالی‌ترین سطوح تصمیم‌گیری با این موضوع روبرو شود و از فرار یا به تعویق انداختن سیاست‌پردازی در این زمینه پرهیز کند. رویارویی قاطع با مسئله در عالی‌ترین سطوح یکی از راه‌کارهای مهم است.
3- لازم است ایران نسبت به شکایت و تشکیل پرونده در مجامع حقوقی بین‌الملل اقدام کرده و در صورت لزوم به آن‌ها استناد کند.
4- متراکم شدن مسئله آب در داخل با شکاف‌های قومی و مذهبی یا طایفه‌ای، چشم‌انداز نامطلوبی را ترسیم می‌کند.
5- دیپلماسی برد-برد به‌ویژه با محوریت امتیاز ترانزیت در چابهار و اقیانوس هند از گزینه‌های عملی مهم در خصوص منابع مشترک آبی است که از آن به‌عنوان معامله بزرگ با افغانستان یاد می‌شود.
6- استفاده از اهرم مهاجران یکی دیگر از ابزارهای موجود برای متقاعد کردن افغانستان در زمینه آب است.
به هر روی با توجه به آنچه پیش گفته، به باور این قلم:« کشور ایران توان و گنجایش نگهداری از انبوه مهاجران غیرقانونی را که در آنجا زندگی می‌کنند ندارد و در صورت اخراج آن‌ها از ناحیه ایران با بحران مشروعیت و رضایت‌مندی مواجه خواهد شد؛ بنابراین ایران بایستی بر اساس استفاده از حق حاکمیت ملی، مهاجران غیرقانونی افغان را از کشور اخراج و یا خواستار گام مثبت کابل در زمینه منابع آبی شود. به‌ویژه اینکه همین مهاجران نیز اکثراً علاقه‌مند به حضور در نواحی پر آب ایران هستند.»
7-اتخاذ سیاست هیدروپلیتیکی مشخص یکی دیگر از راهکارهای موجود در زمینه سیاست‌های زیست‌محیطی و آبی است. لازم است کارشناسان مختلف به اجماع واحدی در زمینه آب‌های خروجی و ورودی به ایران و ایجاد موازنه بین این مسئله با محوریت مصالح ملی نائل شوند. نبود سیاست هیدروپلیتیکی مشخص در اسناد امنیت ملی جمهوری اسلامی موجب شکل نگرفتن سیاست آبی در وزارت خارجه شده و دیگر سازمان های مربوطه شده است.
در حقیقت می‌توان ژئوپولتیک آب در شرق کشور را به جنگ خاموش آب بین ایران و افغانستان تعبیر کرد.
 
حتا نماینده مجلس اسلامی در ایران پیش از این هم در اظهاراتی خجالت‌آور؛ مهاجرین را عوامل داعش و کمک‌کنندگان آن توصیف کرد. عباراتی که از لسان او ناعادلانه به کلیت این جامعه از مسلمانان که امروز شجاعانه و بدور از تمامی تعلقات این روزهای ما، خط مقدم مقاومت در برابر داعش هستند، تعمیم داده شد.
 سخنانی که در خوش‌بینانه ‌ترین حالت جامعه آماری بسیار نازل و محدودی میان چند عنصر سوءاستفاده‌گر که هیچ ارتباطی با ملیت ندارد، داشت اما مبالغه شده و اغراق‌گونه توصیف و بیان شد. سخنانی که با استقبال هوشمندانه و جدی رسانه‌های بیگانه برای تفرقه‌اندازی و ایجاد تزاحم عاطفی میان دو ملت ایران و افغانستان همراه بود. سخنانی که طبق معمول از سر ناآگاهی‌ها و فقدان تحلیل و درک استراتژیک و گرفتار در قبیله‌گرایی‌ها و قومیت‌زدگی‌ها بیان شد و بهترین نسخه برای ساخت تصاویر کذاییِ تکراری از مهاجران، ملت ایران و نظام اسلامی در برابر یکدیگر محسوب می‌شد.
بدین اساس به باور این قلم:« کشور ایران توان و گنجایش نگهداری از انبوه مهاجران غیرقانونی را که در آنجا زندگی می‌کنند ندارد و در صورت اخراج آن‌ها از ناحیه ایران با بحران مشروعیت و رضایت‌مندی مواجه خواهد شد؛ بنابراین ایران باید بر اساس استفاده از حق حاکمیت ملی، خواستار گام مثبت کابل در زمینه منابع آبی شود. به‌ویژه اینکه همین مهاجران نیز اکثراً علاقه‌مند به حضور در نواحی پر آب ایران هستند.»
افزون بر این موارد عمل‌کرد ایران در قبال افغانستانی ها بر خلاف اصول بین‌المللی است و این اقدام نشان می‌دهد که ایران به حسن همجواری وفادار نیست. برخوردهای ظالمانه ایران با مهاجران افغانستانیِ کارگر خلاف قوانین حقوق بشر و کنوانسیون های بین‌المللی است. زیرا هر انسانی حق دارد در برابر بیکاری حمایت شده و مزدمنصفانه دریافت نماید این کشتار نمی‌تواند توجیه پذیر باشد در حقیقت این را می‌توان یکی از جرائم بین‌المللی یعنی کشتار جمعی و جرائم علیه بشریت دانست که حکومت اسلامی در ایران مرتکب شده است.
البته کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان با نشر اعلامیه ای از کمیساریای عالی حقوق بشر و کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد خواست تا هیئت مشترکی از سوی دولت های ایران و افغانستان با نظارت سازمان ملل در این زمینه تحقیق کنند تا ضمن شناسایی عاملان، جبران خسارت و اجرای عدالت از تکرار چنین برخوردهای فاجعه بار جلوگیری بعمل آید.
برخورد نیروهای نظامی مرزی نقض حقوق آشکار اصول و ارزش‌های حقوق بشری، حقوق مهاجران و پناهندگان و تعهدات دولت ها به پیمان نامه‌های بین‌المللی است. افزون بر این با توجه به کوشش حفظ درصدر قرار دادن شیعه در برابر سنی توسط نظام اسلامی در ایران موجبات چنین تنشهایی را فراهم می نماید. افزون براین سیاست خارجی نظام اسلامی بر پایه تاکتیک است و نه استراتژی. و به انعقاد قراردادهای فیمابین با دیگر دولتها بر اساس اضطرارمی نگرد و نه برمبنای فلسفه حقوقی آن پیمان نامه ها. در حقیقت می‌توان گفت که  مفهوم گسترده حقوق ایضاً قراردادها از منظر دولتمردان اسلامی در ایران رشد نکرده و نابالغ است.
 
نیره انصاری، حقوق دان، نویسنده، پژوهشگر و کوشنده حقوق بشر