۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

اکبر آقا منتقد میشود ! ؟

hoshyaresmaeil@yahoo.com

در تاریخ 31 فروردین 1389 مطلبی دررادیو زمانه منتشر شده بود از طرف اکبرگنجی به نام :

زبان لنینی ، زبان نابودی !

این هم لینک اصلی .

http://zamaaneh.com/idea/2010/04/post_694.html

من معمولا عادت دارم هرمطلبی را دو بار میخوانم . یک بار همینطوری و بار دوم قدمی بعد از همینطوری ! این مطلب را هم باردوم وقتی خواندم بلافاصله از خودم سوال کردم چه ربطی داشت ؟ فکر که کردم دیدم هم ربط دارد و هم خیلی بی ربط است . مطالبی در سایتها برای تولد لنین منتشر شده است . سالگرد تولد یا مرگ مطهری هم هست . اکبر آقا هم که جایزه میلتون فریدمن رو گرفته ، دنیا هم که خیلی خر تو خره و کسی متوجه نمیشه .....چرا اکبر گنجی به سراغ مناسبت تولد یا مرگ مطهری نمیرود اما لنین شناسی را خیلی مشتاق است ؟ هرچه باشد مطهری با اکبر آقا هم خون و هم جنس و هم نظر و هم عقیده هستند و میلتون هم عاشق اکبر آقا ! دیدید که چقدر ربط داشت ؟

البته به عرض محترم همگان برسانم که بنده وکیل وصی لنین نیستم . اهل امام زاده سازی هم نیستم . معتقدم تاریخ با کسی تعارف هم ندارد . لنین هم مثل خیلی از انسانها و شخصیتهای دیگر تاریخی ، تاثیراتش را درتاریخ بشر نمیشود نادیده گرفت و با چند طنز و کلام و خط تخریبش کرد . لنین هم مثل خیلی از انسانهای دیگر اولا قابل نقد است و دوما قطعا اشکالاتی و نقاط ضعفی داشته است . با تمام اینها آنچه که لنین را در جایگاهی تاریخی نشاند نقاط ضعفش نبود .

آقای اکبر گنجی در این مطلب خیلی از ادبیات لنینی دلخورو عصبانی است . برایش اهمییت ندارد که حداقل 100 سال از آن روزگار و ادبیاتش میگذرد . اینکه از دست لنین عصبانی است و یا داستان چیز دیگری است ...بعد از خواندن مطلب گنجی ، به عهده خودتان . ولی به نظر من و باور کنید که لنین و ادبیات لنین در این نوشته گنجی بهانه است . حرف چیز دیگری است .

شاید گنجی فکر میکند که اگر تبدیل به یک گاندی نشد تقصیر لنین بوده است ؟ والا اگر مشگل اصلی در ادبیات و بیان و کلام بود که خمینی و آل چماقش از لنین خیلی جلوترند . حداقل 70 سال بین اینها اختلاف است . ولی اکبر گنجی با ادبیات خمینی و مطهری ونظم نوین مشکلی ندارد . خمینی را ( آقای خمینی ) خطاب میکند و فکر میکند باید ادب را رعایت کرد . مخاطب قرار دادن جانی ترین و کثیف ترین چهره الهی و دینی ، یعنی خمینی از نظر گنجی باید محترمانه باشد تا میلتون نرنجد ! این همان ادبیاتی است که گنجی را نعشه میکند !

نتیجه گیری جزئی :

گنجی هم از همان جنس و مایه خمینی و مطهری است حداقل به مدت یک دهه و در کنار آن موجودات در جنایات سهیم بوده است و چرا به مدت دو دهه که خودش را کنار کشیده ، حاضر نیست حتی یک سر سوزن به آن یک دهه بپردازد ؟ نمیخواهد یا نمیتواند ؟ به نظر من گنجی نه میخواهد و نه میتواند از خودش شروع کند . این همان نکته و نقطه ایی است که با هیچ رنگ سبز روغنی و جایزه ایی رنگ نمیشود . گنجی که جای خود دارد گنده تر از گنجی هم که خمینی و رجوی باشند نتوانستند سر تاریخ کلاه بگذارند !

آقای گنجی مشکل شما ادبیات لنین نیست . ولی تو هم مثل اینکه خارش داری و دوست داری خودت رو مضحکه همه کنی . تا زمانی که جدی نشوی هر عملی و ادا و اطواری از طرف تو مایه طنز خواهد بود . چه با پرچم سبز در دستانت و چه با تخم میلتون بر شانه هایت و چه با هر خر غلط دیگری در مزرعه نظم نوین !

آدم جدی اول از خودش شروع میکند و بعد قدم به قدم به عقب میرود . پرشهای صد ساله و ناگهانی به 100 سال گذشته و اینکه یه دفعه بعد از جایزه یادت بیاد که لنین مترادف است با نابودی...! باز هم از جنس طنز بازی بزرگان است که توسط کوتوله های فکری هر از گاهی اکران میشود !

آقای گنجی میدانی گاندی چرا گاندی شد ؟ گاندی با نور افکن و رسانه و سر و صدا و جایزه گاندی نشد . من امیدوارم حسرت گاندی شدن و رهبر شدن که به دلت ماند سریعتر التیام گیرد . مشکل تو نه با جایزه و نه با رسانه حل نمیشود چون قبل از هر چیز تو اصلا جدی نیستی ! البته جدی که هستی ولی نه در رابطه با سیاست انسانی ومردمی . جدیت تو در رابطه با مسائل اخروی و دینی و بقیه قضایا که در زمره ثوابهای بهشتی قرار دارد ...نهادینه شده است با این همه مواظب باش زیاد کار ثواب نکنی .

نتیجه گیری کلی :

نمیدانم شما این یارو " کافی " را میشناختید و یادتان میآید یا نه ؟ " کافی " یکی از آخوند های سرشناس و روضه خوانهای زمان شاه بود . آن زمانی که من تازه وارد دبستان شده بودم خان عمویی داشتم که به شغل ناشریف ساواکی اشتغال داشت . خان عمو یک دستش هم فلج بود و افتخار میکرد فلجی دستش به خاطر این بوده که محکم زده تو صورت یکی از مخالفای اعلیرحضرت !

دست بر قضا این خان عمو که خیلی هم مذهبی بود با کافی روضه خوان رابطه خیلی خوبی داشت . دعوت و سفره و ناهار و شام و.....انبوهی کارهای دیگر که خان عموی ساواکی ما انجام میداد تا فقط از زبان این یارو کافی بشنود که جایش در بهشت است !!

تا اینکه یک روز در یکی از همین مجالس که به افتخار کافی برگزار شده بود ، وقتی غریبه ها رفتند و مجلس خودی تر شد و وقتی خان عموی ساواکی ما دوباره از ثواب و آخرت و بهشت و گرفتن تاییده از کافی برای خودش بود حاج آقا کافی که انگار کلافه شده باشد با یک تشر و خیلی جدی به خان عمو گفت : اینقدر بهشت و ثواب و آخرت نکن . مگه عقل از سرت پریده ؟ خود من چند شب پیش سبیه ام را خواب دیدم که در خواب به من میگفت : خان داداش من از بس تو دنیا کار ثواب کردم اینجا حوری شدم و رفتم تو بهشت ! از وقتی هم وارد بهشت شدم وقت نمیکنم شورتمو بالا بکشم !تو مواظب باش زیاد کار ثواب نکنی چون در بهشت بین زن و مرد فرقی نیست !

آقای اکبر گنجی از این اداها در نیار که مضحک میشوی . شما این کاره نیستی . جدیت و اندازه و سقف و عمق و سطح شما و امثالهم همان تخم میلتون و ادبیات نظم نوین است با تمام اشکال جانبی آن . از جمله اسلام سکولاریستی و سکولاریسم سبز نظم نوین و ثواب و بهشت ...... !

اسماعیل هوشیار

کشتار و آوارگی ارمنيان به روايت محمد علی جمال زاده

کشتار و آوارگی ارمنيان به روايت محمد علی جمال زاده

محمد علی جمال زاده - 1916
محمد علی جمال زاده - 1916
محمد علی جمال زاده که از او به عنوان پدر داستان نويسی معاصر ايران ياد می شود، از سال ۱۹۱۵ تا ۱۹۳۰ در برلين به سر برده است.

جمال زاده در زمان اقامت خود در برلين، با نوشتن گفتارهای تحقيقی و گاهی با امضای مستعار "شاهرخ" در مجله "کاوه" با حسن تقی زاده، که مديريت آن مجله را به عهده داشت، همکاری می کرد.

او که در سال ۱۹۱۵ به ايران برگشته بود، پس از يک اقامت شانزده ماهه در اين کشور، دوباره راهی آلمان می شود و بر سرراه خود با کاروان آوارگان ارمنی برخورد می کند.

جمال زاده، اول آوريل ۱۹16 از بغداد حرکت کرد و روز ۱۸ ماه مه همان سال به برلين رسيد. روزهای مسافرت جمال زاده درست برابر است با تاريخ روزهايی که منابع ارمنی از آن به عنوان ايام کشتار هم ميهنان، هم کيشان و هم نژادان خود به دست نيرو های عثمانی ياد می کنند و روز ۲۴ آوريل آن سال را آغاز اين کشتار ها می دانند. ادعايی که مقامات ترک، آن را اتهامی بی اساس تلقی می کنند و پيوسته آن را انکار کرده اند.

تاريخ نويسانی نيز که در زمينه قتل عام ارامنه تحقيق کرده اند، هميشه از دشواری دسترسی به آرشيوهای دوران عثمانی شکايت داشته اند. ولی در روز سوم مارس امسال (2005) رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه، از مورخان خواست دست به مطالعه ای بی طرفانه درباره ادعای مربوط به قتل عام بيش از يک ميليون ارمنی در دوران حکومت دولت عثمانی در ترکيه بزنند. آقای اردوغان گفت کشورش آماده است آرشيوهای خود را به روی چنين مطالعه ای باز کند و از ارمنستان خواست اقدام مشابهی انجام دهد.

به باور برخی از سياستمداران اروپا، موضوع قتل عام ارامنه نبايد در جريان گفتگوهای مربوط به عضويت ترکيه در اتحاديه اروپا از نظر دور بماند. پارلمان چندين کشور از جمله کانادا، فرانسه و سوئيس، قبلا با تصويب قطعنامه هايی قتل عام ارامنه را به عنوان يک واقعيت انکارناپذير پذيرفته اند.

مطلب زير بخش هايی از روايت محمد علی جمال زاده از سفر خود است که در کتاب "سرگذشت و کار جمال زاده" (تاليف مهرداد مهرين، چاپ آذرماه 1342 توسط انتشارات کانون معرفت - تهران) چاپ شده است:


کاروان مرده های متحرک

بعد از ظهری بود به جايی رسيديم که ژاندارم ها به يک کاروان از اين مرده های متحرک در حدود چهار صد نفری قدری مهلت استراحت داده بودند. مرد و زن هر چه کهنه و کاغذ پاره پيدا کرده بودند با نخ و قاطمه [ريسمان کلفت] و طناب به جای کفش به پا های خود بسته بودند، بطوريکه هر پايی مانند يک طفل قنداقی به نظر می آمد.

مرد و زن مشغول کاوش خاک و شن صحرا بودند تا مگر ريشه خار و علفی به دست آورده سد جوع [رفع گرسنگی] نمايند.

زنی به من نزديک شد و دو دختر هيجده نوزده ساله خود را نشان داد که موی سر آن ها را برای اينکه جلب نظر مردان هوسباز را نکند تراشيده بودند و به زبان فرانسه گفت: "اين ها دخترهای منند و دارند از گرسنگی تلف می شوند، بيا محض خاطر خدا اين دو دانه الماس را از من بخر و چيزی به ما بده که بخوريم و از گرسنگی نميريم."

خجالت کشيدم و چون آذوقه خود ما هم سخت ته کشيده بود آنچه توانستم دادم و گفتم الماس هايتان مال خودتان.

مرد مسنی نزديک شد و با فرانسه بسيار عالی گفت: "من در دانشگاه استانبول معلم رياضيات بودم و حالا پسر ده ساله ام اين جا زير چشمم از گرسنگی می ميرد. ترا به خدا بگو اين جنگ [جنگ جهانی اول] کی به آخر می رسد؟"

جوابی نداشتم به او بدهم ولی دردل می دانستم که با اين مردم گرگ صفت که اسم خود را اولاد آدم و اشرف مخلوقات گذاشته اند، هرگز جنگ پايان نخواهد يافت. لقمه نانی به او دادم. دو قسمت کرد يک قسمت را در بغلش پنهان کرد و قسمت ديگر را با ولع شديدی شروع به خوردن نهاد.

گفت: "تعجب می کنی که اين نان را خودم می خورم و به بچه ام نميدهم ولی خوب می دانم که بچه ام مردنی است و همين يکی دو ساعت ديگر و بلکه زودتر خواهد مرد و در اين صورت فايده ای ندارد که اين نان را به او بدهم و بهتر است برايم خودم نگاه بدارم."

همان روز وقتی به نزديکی آبادی مختصری رسيديم همانجا پياده شديم. آذوقه ما تقريبا تمام شده بود و هر کجا ممکن بود باز هر چه به دست می آورديم می خريديم. آن شب جايی منزل کرده بوديم که باز گروهی از ارامنه را مثل گوسفند در صحرا ول کرده بودند. ما نيز توانستيم از عرب های ساکن آبادی گوسفندی بخريم. همانجا سر بريدند و آتش روشن کرديم که کباب حاضر کنيم.

همينکه شکمبه گوسفند را خالی کردند مايعی نيم سفت و سبز رنگ که بخاری از آن بلند می شد، بر زمين ريخت. بلافاصله جمعی از ارمنی ها از زن و مرد خود را به روی آن انداخته با ولع عجيبی به خوردن آن مشغول شدند.

با چنين مناظری روز به روز به آهستگی جلو می رفتيم. کم کم مزاج خود ما نيز ضعف يافته حالت خوشی نداشتيم و بخصوص از امتلاء معده [رودل] در زحمت بوديم بطوريکه هر کدام از ما روزی چند بار مجبور می شد در کنار جاده برای تسکين معده پياده شود. قرار گذاشته بوديم هر وقت کسی پياده شد و پس تپه ای رفت ديگران توقف کنند تا او برگردد و سوار شود.

توطئه جا گذاشتن جمال زاده

روزی نزديکی های غروب بود که من پياده شدم و در پس تپه ای از خاک به کناری رفتم. هنوز ننشسته بودم که چشمم به جمجمه ای افتاد که از تن جدا شده و آن جا افتاده بود. هنوز اندکی گوشت و پوست بر آن باقی بود و موهای سرخ رنگی داشت. فهميدم ارمنی است و سخت ناراحت شدم. از جا برخاستم و با حالی خراب به جانب دوستان و همسفران به راه افتادم ولی وقتی به محل موعود رسيدم ديدم رفته اند و دور شده اند و احدی در آن جا نيست. هم تعجب کردم و هم متوحش شدم و نمی فهميدم چه پيش آمده که مرا گذاشته و رفته اند!

جای چرخ ها در روی شن راه به خوبی ديده می شد. فهميدم که بايد در دنبال آن ها افتاد و به جلو رفت و الا جسد من نيز مانند آن همه جسد ارامنه نقش آن صحرای عربستان خواهد شد.

با آن ضعف و ناتوانی تا توانستم به جلو رفتم. خوشبختانه هنگام غروب آفتاب بود و ياران نيم فرسنگی بالاتر پياده شده بودند. از ديدن من تعجب کردند و در جواب اعتراض و پرخاش من يکصدا گفتند تقصير حاجی [از همسفران جمال زاده] است که گفت خوب می داند که حال تو خراب تر از آنست که بتوانی به اين مسافرت ادامه بدهی و بهتر است ترا همانجا به خدا بسپاريم.

فحش زيادی به حاجی خدا نشناس دادم و گفتم اين جزای من است که چون گفتی با پدرم دوست بوده ای و جانت در خطر است ترا با خود آوردم. ديگران هم به او تاختند و چون به شهر حلب نزديک شده بوديم گفتند ديگر حاضر نيستيم با اين شخص همسفر باشيم و چمدانش را از عربانه [درشکه] پايين انداختند و گفتند حالا ما ترا به خدا می سپاريم.

از قضا چمدانش باز شد و ديديم ايشان يک کيسه برنج دست نخورده با خود دارند که با آنهمه زحمتی که ما از بی آذوقگی داشتيم بروز نداده است. در هر صورت حاجی را آن جا رها ساختيم و راه افتاديم.

چند ماه از آن تاريخ گذشته بود که سر [و کله] حاجی در برلن پيدا شد. آمد و با زبان بازی غريبی عذر خواهی کرد. ولی طولی نکشيد که شنيديم پليس مخفی آلمان مچ حاجی آقا را گير آورده و معلوم شده است که ايشان برای يکی از مملکت های دشمن آلمان جاسوسی می کرده اند. او را دوباره به خاک ترکيه بردند و از قراری که بعد ها شنيديم در همانجا تير بارانش کرده بودند.

بايد دانست که در همان زمان اهالی مملکت سويس تعدادی از کودکان ارمنی را به وسيله مؤسسه صليب سرخ از خاک ترکيه به سويس آوردند و بعضی از آن را رسما فرزند خود دانستند و آن ها را تربيت دادند و امروز هنوز در شهر ژنو عده ای از آن ها باقی هستند که عموما دارای مقاماتی شده اند از قبيل دکتر عربيان پزشک معروف کودکان و چند تن طبيب و جراح و مهندس و معمار معروف شهر که همه از همان ارامنه ای هستند که سويسی ها آن ها را از مرگ حتمی نجات داده و تربيت و بزرگ کرده اند.

در سال 1915 چه بر سر ارمنيان آمد؟ bbc

ر سال 1915 چه بر سر ارمنيان آمد؟

ارامنه در صحرای سوريه - عکس از آرمين تی وگنر

"...يادم می آيد که خانه مان توسط مردان کرد و سربازان ترک محاصره شده بود. آنها به خانه های دهکده مان هجوم بردند و هر چه می توانستند با خودشان بردند. بعضی مردم به داخل کليساها فرار کردند اما آنها کليسا ها را آتش زدند. همه خانواده من قتل عام شدند. وقتی همه را کشتند آنها را در يک گور دسته جمعی گذاشتند. ما بچه ها فرار می کرديم. پدرم در آن موقع خانه بود. او به جنگل فرار کرد. سربازان ارتش دنبالش کردند و او را کشتند و سرش را از بدنش جدا کردند. خيلی گريه کرديم. چه کار ديگری می توانستيم بکنيم. سرش را در بغل گرفتيم و گريه کرديم. بعد هم با دستهايمان زمين را کنديم و دفنش کرديم..."

"...خانواده خيلی بزرگی داشتيم، حدود هفتاد نفر. در طی جابجايی ها شصت و يک نفرمان کشته شدند و فقط هفت هشت نفر زنده ماندند. مادرم دائم گريه می کرد و در حال گريه هم مرد. می دانست که خواهرهايم مرده اند. برادرم از گرسنگی در راه تلف شد. مادرم مجبور شد خواهرها و برادرهای ديگرم را سر راه بگذارد. من نه يا ده ساله بودم. کاملا شکسته شده بودم. دور و برم فقط و فقط مرگ بود. کمتر آدم زنده ای می ديدم. گرسنه بوديم و وضعيت رقت باری داشتيم، فقط راه می رفتيم. اگر راه نمی رفتيم ما را می زدند و می کشتند و می سوزاندند. چه ديدم؟ مرگ را ديدم..."

اينها روايات دو نفر از بازماندگان وقايعی است که در سالهای 1915 تا 1917 در شهرها و مناطق ارمنی نشين سرزمينهای شرق ترکيه امروزی رخ داد.

يکشنبه بيست و چهارم آوريل، نودمين سالگرد روزی است که ارامنه آنرا آغاز کشتار اين قوم در دوران حکومت عثمانی در جريان جنگ جهانی اول می دانند. کشتاری که پس از گذشت نود سال هنوز در مورد اينکه آيا بايد رسما آنرا قتل عام خواند يا نه اختلاف نظر وجود دارد.

جوامع ارمنی که در سراسر جهان پراکنده اند در طی اين سالها تلاش کرده اند دولتهای متبوع خود را متقاعد کنند که کشتار ارامنه در سال 1915 را رسما قتل عام اعلام کنند، به اين اميد که ترکيه نيز برای پذيرش آن تحت فشار قرار گيرد.

ماده دوم کنوانسيون سازمان ملل متحد در مورد قتل عام
هر کدام از اقدامات زير که با هدف نابودی کامل و يا بخشی از يک گروه قومی، نژادی، ملی و يا مذهبی صورت گيرد، قتل عام است
کشتن افراد گروه
وارد آوردن صدمات شديد جسمی و روحی بر اعضای گروه
فراهم آوردن شرايطی به عمد و به طور حساب شده که منجر به نابودی همه يا بخشی از اعضای گروه شود
تحميل شرايطی به منظور جلوگيری از زاد و ولد در گروه
انتقال کودکان آن گروه به گروهی ديگر

تا کنون حدود پانزده کشور يا پارلمان آنها از جمله روسيه و فرانسه کشتار ارامنه را رسما "قتل عام" اعلام کرده اند.

ارامنه معتقدند که دولت وقت عثمانی با برنامه ريزی قبلی و با هدف پاکسازی کامل يک قوم، ارامنه را از محل سکونت تاريخی شان بيرون رانده و به صحرای سوريه هدايت کرد. به باور آنها در همين روند يک و نيم ميليون ارمنی در بيرحمانه ترين شرايط قتل عام شدند.

تعداد کشته شدگان به باور ترکيه بسيار کمتر بوده است.

فريدون آتا، استاد تاريخ در دانشگاه سلجوق در شهر قونيه ترکيه و پژوهشگر در زمينه ارامنه می گويد: "ادعايی که اکنون مطرح می شود و از رقمهايی همچون هشتصد هزار، يک ميليون و حتی يک و نيم ميليون به عنوان کشته شدگان ارامنه سخن می رود کاملاً ناممکن است چون اساساً اين ارقام از شمار کل ارامنه ای که آن زمان در خاک عثمانی زندگی می کردند بيشتر است و هم اينکه شمار ارامنه ای که کوچ داده شدند از پانصد هزار نفر فراتر نمی رفته است."

با وجود اين اعضای انجمن بين المللی کارشناسان قتل عام، پس از بررسی همه مدارک و متون موثق به اين نتيجه رسيدند که در حدود يک ميليون و دويست هزار ارمنی در جريان "قتل عام" کشته شدند. اين انجمن در نامه اخير خود به نخست وزير ترکيه بار ديگر بر اين رقم تاکيد کرده است.

تاکيد بر وقوع "قتل عام"

ارامنه همواره اصرار ورزيده اند که ترکيه بايد رسما به ارتکاب قتل عام اذعان کند.

اما ترکيه ادعا می کند از آنجايی که در آن زمان ارامنه ساکن شرق آناطولی به رهبران ترک پشت کرده و در کنار نيروهای مهاجم روسيه قرار گرفته بودند، قربانی جنگهای داخلی شدند.

ترک قايا آتائو، استاد روابط بين الملل در دانشگاه آنکارا، می گويد ارامنه در دوران امپراطوری عثمانی از آزادی اجتماعی و مذهبی برخوردار بودند اما به تحريک مبلغان آمريکايی و کشورهای غربی نوعی ترک ستيزی در آنها پديدار شد که باعث شد آنها با آغاز جنگ جهانی اول به امپراطوری پشت کرده و در کنار نيروهای روس قرار گيرند.

به گفته ترک قايا آتائو رفته رفته با تحريک روسيه تزاری و ديگر قدرتهای خارجی جنبشهای ملی گرايانه در جامعه عثمانی سر بر آورد. او می گويد: "در اوايل سال 1915 و حتی پيش از آن شورشهايی توسط ارامنه رخ داد و وقايعی که در مورد ارامنه اتفاق می افتاد فورا به رسانه های خارجی گزارش می شد و دولتهای غربی به آن توجه می کردند".

او معتقد است که "وقايع" آوريل 1915 با همين شورشها آغاز شد: "جريان با يک شورش مسلحانه همزمان با افزايش تعداد نفرات ارتش تزاری روسيه در جبهه شرق مخصوصا در شهر وان شروع شد که شرقی ترين نقطه آناطولی بود و تا جايی که می دانيم آنها به مناطق مسلمان نشين شهر حمله کردند که تلفاتی از ترکها داشت و آنها که زنده ماندند از آن مناطق عقب نشينی کردند. در واکنش به اين قيام تصميم گرفته شد که جمعيت ارمنی به داخل و اطراف جبهه شرقی منتقل شوند. دو طرف هم تلفاتی دادند اما تلفات ترکها و در کل مسلمانها هيچوقت به درستی در رسانه های غربی گزارش نشده است. به نظر من نوعی تبعيض عليه ما وجود داشت به اين معنی که ترکها نمی توانند قربانی باشند، بلکه در چشم اين افراد [غربی ها] تنها می توانند قربانی کنند."

بسياری از ارامنه در صحرای سوريه از قحطی و گرسنگی می مردند و بسياری نيز توسط قبايل محلی فورا کشته می شدند

اما پيتر بالاکيان، که در باره موضوع "قتل عام" ارامنه کتابی به عنوان "دجله سوزان" نوشته معتقد است که برنامه ريشه کن کردن ارامنه در امپراطوری عثمانی برنامه ای بسيار دقيق و حساب شده بود که توسط دولت مرکزی و با هدايت طلعت پاشا، وزير کشور وقت، انجام شد و حتی دفتری بنام "تشکيلات مخصوص" برای نظارت بر آن تاسيس شده بود.

او معتقد است تاسيس "تشکيلات مخصوص"، تصويب قوانين اضطراری متعدد در مورد اقليت دو و نيم ميليون نفری و غير مسلح ارمنی از جمله قانون موقت بيرون راندن ارامنه در می 1915 و قانون ضبط اموال منقول و غير منقول آنها در سپتامبر 1915 و همچنين جمع کردن و کشتار روشنفکران و شخصيتهای برجسته فرهنگی ارمنی از جمله دلايلی است که بايد "قتل عام" را از پيش برنامه ريزی شده دانست.

او در باره مورد آخر می گويد: "هدف دستگير کردن همه روزنامه نگاران، شعرا، نويسنده ها و رهبران فرهنگی بود چون می خواستند صدای فرهنگ يک ملت را ساکت کنند زبان آنرا ببرند و سرش را بزنند. شکنجه و قتل روشنفکران در قسطنطنيه شروع شد و در شهرهای ديگر ارمنی نشين آناطولی از جمله دياربکر، ارزروم و وان ادامه داشت که منجر به از ميان رفتن هزاران روشنفکر ارمنی شد و اين امری از پيش برنامه ريزی شده بود."

پيتر بالاکيان می گويد اسناد مهمی در ترکيه گواه وقايع آن زمان است از جمله شهادتهای عناصری از دولت ترکهای جوان که درسالهای 1919 و 1920 به اتهام جنايت عليه بشريت محاکمه شدند، که شامل اعترافهای بسيار جالبی است در مورد اينکه چطور بيرون راندن در واقع به معنای کشتار دسته جمعی بود و فعاليت "تشکيلات مخصوص" چه بود و غيره.

او همچنين به وجود مدارک متعددی در وزارتهای خارجه کشورهای گوناگون اشاره می کند از جمله چهار هزار صفحه سند در وزارت خارجه آمريکا که بگفته او حاوی توصيفهای بسيار دقيق و روشن اعضای هيئتهای آمريکايی است که به گفته او در قلب مناطقی که بيرون راندن ارامنه در آنها جريان داشت از جمله حلب و طرابوزان مستقر بودند. مدارک موجود در آلمان که متحد ترکيه در آن زمان بود و همچنين روايات بازماندگان، افرادی که به نجات ارامنه برخاستند و مبلغان کشورهای گوناگون نيز به عقيده آقای بالاکيان همه گويای ماجرا هستند.

تعبير قتل عام

ترکيه هرگز بيرون راندن اجباری ارامنه از سرزمينهايشان را انکار نکرده اما می گويد آنچه رخ داد قتل عام نبود.

واژه قتل عام در سال 1943 توسط رافايل لمکين، حقوقدان لهستانی ابداع شد که يهودی بود. او که در جريان جنگ جهانی دوم شاهد کشته شدن همه افراد خانواده بجز خود و برادرش بود، تلاش کرد تا قتل عام تحت قوانين بين المللی جنايت به حساب آيد.

هدف دستگير کردن همه روزنامه نگاران، شعرا، نويسنده ها و رهبران فرهنگی بود چون می خواستند صدای فرهنگ يک ملت را ساکت کنند زبان آنرا ببرند و سرش را بزنند. شکنجه و قتل روشنفکران در قسطنطنيه شروع شد و در شهرهای ديگر ارمنی نشين آناطولی از جمله دياربکر، ارزروم و وان ادامه داشت که منجر به از ميان رفتن هزاران روشنفکر ارمنی شد و اين امری از پيش برنامه ريزی شده بود
پيتر بالاکيان

تلاشهای او منجر به تصويب کنوانسيون قتل عام توسط سازمان ملل متحد در سال 1948 شد که از سال 1951 به مرحله اجرا رسيد.

بنا به ماده دوم اين کنوانسيون هر کدام از اقدامات زير که با هدف نابودی کامل و يا بخشی از يک گروه قومی، نژادی، ملی و يا مذهبی صورت گيرد، قتل عام تلقی می شود:

- کشتن افراد گروه
- وارد آوردن صدمات شديد جسمی و روحی بر اعضای گروه
- فراهم آوردن شرايطی به عمد و به طور حساب شده که منجر به نابودی همه يا بخشی از اعضای گروه شود
- تحميل شرايطی به منظور جلوگيری از زاد و ولد در گروه
- انتقال کودکان آن گروه به گروهی ديگر

با وجود انتقاداتی که تاکنون از اين کنوانسيون ابراز شده، بسياری معتقدند که طبق آن، حداقل سه قتل عام در تاريخ معاصر صورت گرفته است:

- کشتار ارامنه توسط ترکهای عثمانی بين سالهای 1915 و 1920
- کشتار يهوديان توسط حکومت آلمان نازی در جنگ جهانی دوم
- کشتار در رواندا که تخمين زده می شود در سال 1994 هشتصد هزار توتسی و هوتوی ميانه رو قربانی شدند

با اين حال فريدون آتا معتقد است که وقايع سال 1915 قتل عام نبوده است: " اقدام دولت عثمانی در کوچاندن ارامنه را نمی توان نسل کشی محسوب کرد چون اولاً همه ارامنه کوچانده نشدند و کوچاندن فقط در مورد آن دسته از آنها که مشکل آفرين بودند انجام شد. ثانياً، آنها را به کشور بيگانه نرانده بلکه به بخشی ديگر از سرزمينی رانده که وطن خود ارامنه نيز محسوب می شده است. اين را نمی توان مثلاً با کاری که اسپانياييها با يهوديها کردند مقايسه کرد. دولت عثمانی در آن زمان حتی به ارامنه برای دفاع از خودشان در زمان جنگ سلاح داده بود اما آنها سلاح را برداشته به اردوی روسيه پيوسته بودند."

ادعايی که اکنون مطرح می شود و از رقمهايی همچون هشتصد هزار، يک ميليون و حتی يک و نيم ميليون به عنوان کشته شدگان ارامنه سخن می رود کاملاً ناممکن است چون اساساً اين ارقام از شمار کل ارامنه ای که آن زمان در خاک عثمانی زندگی می کردند بيشتر است و هم اينکه شمار ارامنه ای که کوچ داده شدند از پانصد هزار نفر فراتر نمی رفته است
فريدون آتا

اما هراند دينک، مدير مسئول آگوس، هفته نامه ترک زبان ارامنه استانبول، که اخيرا در پارلمان ترکيه در مورد مسئله کشتار ارامنه با نمايندگان ترک گفتگو کرده معتقد است که نبايد تنها به معنی حقوقی و لفظی قتل عام توجه کرد.

او بيرون راندن مردم از محل زندگی تاريخی شان را همانا برابر قتل عام می داند: "وقتی مردمی را از ريشه خودشان، از سرزمين آبا و اجداديشان جدا می کنيد، حتی اگر آنها را با هواپيمايی ساخته شده از طلا به جای ديگر ببريد، باز هم آنها را از ريشه شان جدا کرده ايد و اين به نظر من برابر با قتل عام است، چه آنرا قتل عام بخوانيد چه جابجايی. در طول جابجايی هم، مردم از قطحی و گرسنگی و بيماری مردند و يا مجبور شدند دين خود را عوض کنند تا زنده بمانند. بعضی هم در کشورهای ديگر پراکنده شدند. اگر فقط بخواهيد از روی تعداد کشته شده ها تصميم بگيريد که قتل عام صورت گرفته يا نه به نظر من با ديد بسته به مسئله نگاه می کنيد. بايد به کل پديده ای که رخ داد نگاه کرد. زندگی يعنی حيات فرد همراه با محيط زندگی اش. اگر ملتی را از سرمينی که چهار هزار سال در آن زندگی کرده جدا کنيد و ريشه اش را بکنيد يعنی آن ملت را از بين برده ايد."

وقايع آوريل 1915 چه رسما قتل عام اعلام شود و چه نشود، ارامنه آنرا جزو جدايی ناپذير از هويت ملی و تاريخی خود تلقی می کنند.

پيتر بالاکيان می گويد: "وقتی فاجعه ای به اين بزرگی توسط عامل آن انکار می شود، اهميت آن در ذهن جمعی فرهنگی که قربانی شده تشديد می شود. اين واقعه بخش مهمی از هويت ارامنه چه در ارمنستان و چه در خارج از آن را تشکيل می دهد. [قتل عام ارامنه] نخستين تجربه تاريخی جامعه ارمنی در گذار از عصر کهن به عصر جديد است".

فليکس کورلی محقق و نويسنده در زمينه آزادی های مذهبی و سردبير سايت خبری فوروم 18 در لندن نيز همين نظر را دارد: "ارامنه کشتار بيش از يک ميليون ارمنی را جزو اصلی هويت خود می دانند، درست مثل کشتار يهوديان (هولوکاست) برای يهوديان و کولی ها در اروپا".

در ترکيه، کشوری که غرور ملی از خصوصيات بارز آن است نيز بحث کشتار و يا قتل عام ارامنه همواره خشمی ديرينه و عميق را برانگيخته است.

فليکس کورلی، معتقد است که از زمان تاسيس ترکيه نوين حساسيت بسيار شديدی به هويت خود داشته و از قبول اين امر خودداری ورزيده که اين کشور ترکيبی از مليتهای گوناگون نه فقط ترک و ارمنی و يونانی بلکه مليتهايی است از قفقاز که به امپراطوری عثمانی مهاجرت کردند مثل گرجی ها، و همچنين عرب ها و مليتهای ديگر که به مدت چندين دهه هويتشان مورد سرکوب بوده است.

اما به گفته او با ورود به دنيای مدرن و با گسترش ارتباطات و باز شدن جامعه، روابط بين المللی به مردم ترکيه ديد بازتری از جهان داده است و ترکيه پس از سقوط اتحاد شوروی و استقلال ارمنستان متوجه شده است که بايد با اين کشور به نحوی کنار بيايد.

آقای کورلی معتقد است که در يکی دو دهه اخير تلاشهايی از سوی روشنفکران ترک برای پرداختن به اين موضوع تابو آغاز شده است.

ترکيه اخيرا پيشنهاد کرد که آماده است آرشيوهای خود را به روی مطالعه ای بيطرفانه در مورد ادعای "قتل عام" ارامنه باز کند، پيشنهادی که از سوی ارمنستان رد شد.

با اين حال بسياری پيش بينی می کنند که پس از نه دهه قهر و خصومت، و اصرار و انکار، شايد به موجب شرايط سياسی حاضر - تمايل شديد ترکيه برای احراز شرايط ورود به اتحاديه اروپا و نياز ارمنستان به خروج از انزوای جغرافيايی - روند آشتی تصورناپذير بين دو دشمن ديرينه دير يا زود آغاز شود.

مراسم یادبود کشتار ارامنه برگزار شد BBC
















مراسم یادبود کشتار ارامنه برگزار شد

مراسم یادبود نود و پنجمین سالگرد کشتار ارامنه در ایروان، پایتخت  ارمنستان

سرژ سرکیسیان، رئیس جمهور ارمنستان و مقام های بلندپایه دولتی، مذهبی و سفرای کشورهای خارجی در مراسم ۲۴ آوریل در ایروان

ارامنه سراسر جهان امروز ۲۴ آوریل در مراسم یادبود نود و پنجمین سالگرد کشتار اجداد خود در ترکیه عثمانی شرکت کرده اند.

در ایروان، پایتخت ارمنستان دهها هزار نفر از مردم این کشور با حضور در بنای یادبود این کشتارها، نسبت به قربانیان ادای احترام کرده اند.

در این مراسم سرژ سرکیسیان، رئیس جمهور ارمنستان و مقام های بلندپایه دولتی، مذهبی و سفرای کشورهای خارجی حضور داشتند.

در ترکیه نیز برای اولین بار مراسمی برای بزرگداشت قربانیان این کشتارها برگزار شده است. بیش از شصت روشنفکر ترک از شهروندان این کشور خواسته اند تا در تظاهرات آرام که در چند نقطه مهم شهر استانبول برگزار می شود، شرکت کنند.

اتحادیه حقوق بشر ترکیه مشتمل بر دهها سازمان و گروه حقوق بشری این کشور نیز از مردم برای شرکت در این مراسم دعوت کرده بود.

روشنفکران ترکیه با انتشار بیانیه و راه اندازی سایت اینترنتی از مردم این کشور دعوت کرده اند تا برای ادای احترام به کشته شدگان در چند نقطه از استانبول مانند میدان تقسیم و ایستگاه قطار حیدرپاشا حضور یابند.

در زمان ترکیه عثمانی از این ایستگاه قطار برای اخراج اولین گروه از ارامنه، شامل رهبران ارمنی استانبول استفاده شد که تنها عده کمی از آنها زنده ماندند.

نزدیک به ۲۰ کشور و چند سازمان بین المللی و تعداد زیادی از مورخان غربی این کشتار را قتل عام نامیده اند. ترکیه این اتهام را رد می کند و می گوید که گروهی از ارامنه و ترک ها در شرایط بحرانی حاکم بر جنگ جهانی اول به دلایل مختلف از جمله بیماری و گرسنگی کشته شدند.

روسیه، کانادا، اوروگوئه، شیلی، آرژانتین، لبنان، بلژیک، یونان، ایتالیا، واتیکان، فرانسه، سوئیس، اسلواکی، هلند، لهستان، لیتوانی و قبرس از جمله کشورهایی هستند که این کشتارها را به عنوان "قتل عام" به رسمیت شناخته اند.

توقف عادی سازی روابط

مراسم امسال ۲۴ آوریل، دو روز پس از آن صورت می گیرد که ارمنستان روند عادی سازی روابط با ترکیه را به حالت تعلیق در آورد. آقای سرکیسیان در مراسم یابود کشته شدگان گفت دولت ترکیه سعی کرده مفاد قراردادی را که سال پیش دو کشور برای عادی سازی روابط امضاء کرده بودند، تغییر دهد.

توافق نامه ای که دو کشور، مهر ماه سال پیش در سوئیس با حضور هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا امضا کردند، برای اجرایی شدن نیاز به تائید مجالس دو کشور داشت.

ترکیه پس از امضاء این توافق نامه، برای تائید آن از سوی مجلس ترکیه شروطی از جمله عقب نشینی نیروهای ارمنی از مناطقی از خاک جمهوری آذربایجان تعیین کرد که این اقدام با واکنش ارمنستان مواجه شد.

ترکیه اگر چه در زمره اولین کشورهایی قرار داشت که استقلال ارمنستان را پس از فروپاشی شوروی سابق به رسمیت شناخت اما در سال ۱۹۹۳ در حمایت از جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ مرزهای خود را به روی ارمنستان بست.

**********************************************

کشتار ارامنه در جریان جنگ جهانی اول bbc

وزارت خارجه ترکیه دستورالعمل تازه ای را برای تمام وزارت خانه ها صادر کرده تا به واسطه آن با فعالیت های گروه هایی مقابله کند که تلاش می کنند کشتار ارامنه در 95 سال پیش به عنوان نسل کشی شناخته شود،

ماه گذشته میلادی، تصویب قطعنامه هایی در آمریکا و سوئد در جهت به رسمیت شناختن نسل کشی ارامنه، دولت ترکیه را غافلگیر کرد.

ارمنی های سرتاسر جهان روز شنبه، 24 آوریل، برای بزرگداشت یاد کسانی که توسط حکومت عثمانی در سال 1915 میلادی کشته شدند، مراسم یادبود برگزار می کنند.

در واشنگتن تلاش های زیادی از سوی گروه های هوادار ارمنی ها از یک سو، و طرفداران دولت ترکیه از سوی دیگر بر سر طرح قطعنامه نسل کشی ارامنه در مجلس نمایندگان آمریکا در جریان است

کشتار ارامنه در جریان جنگ جهانی اول ، همچنان بر روابط ترکیه ، ارمنستان سایه انداخته است.

ترکیه به شدت درباره به رسمیت شناختن این کشتار به عنوان نسل کشی حساس است .

این کشور همه ساله میلیونها دلار صرف لابی کردن با سیاستمداران در امریکا می کند تا از این کشتار به عنوان نسل کشی نام نبرند.

اما به نظر می رسد فشار ترکیه در سال جاری ثمربخش نبوده، به این دلیل که کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا ماه گذشته قطعنامه ای را تصویب کرد، که براساس آن کشتار ارامنه در جریان جنگ جهانی نسل کشی نامیده شده است.

اندکی پس از این اقدام کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا، پارلمان سوئد هم اقدامی مشابه در این مورد انجام داد.

برای ترکیه ، کشوری که خود را یکی از متحدان وفادار به امریکا می داند ، کشوری که قدرتش در حال افزایش است، این اقدام شکستی تلخ محسوب می شود.

به همین دلیل وزرات امور خارجه ترکیه تصمیم گرفته با صدور دستورالعمل جدیدی به مقامات این کشور برای مقابله با اتهامات مربوط به نسل کشی کمک کند.

به جای پاسخ های قدیمی ترکیه در این باره از جمله متهم کردن ارمنستان به جعل مدارک ، به مقامات ترکیه توصیه شده تا بر اهمیت روابط ترکیه و امریکا تاکید کرده و پیشنهاد ترکیه را در مورد بررسی حوادث اتفاق افتاده در سال 1919 توسط کمیته مشترکی از مورخان ترکیه و ارمنستان مورد توجه قراردهند.

ممکن است این دستورالعمل جدید تاحدی به مقامات ترکیه کمک کند . اما ترکیه هنوز در سال جاری در مقابله لابی ارمنستان با نبردی سخت روبرو است.

ترکیه حمایتی را که پیش از این از سوی لابی طرفدار اسراییل در امریکا دریافت می کرد، از دست داده است. این تغییر سیاست پس از آن اتفاق افتاد که رجب طیب اردوغان ، نخست وزیر ترکیه انتقادات شدیدی را از نحوه رفتار با فلسطینیان بیان کرد.

در همین حال دولت ترکیه تمایلی به عملی کردن توافقی که سال گذشته با ارمنستان امضا کرد، ندارد . براساس این توافق دو کشور متعهد به بازگشایی مجدد مرز های متشرک خود شدند.

ترکیه به خاطر عملی نکردن این توافق مجبور به پرداخت هزینه هایی به دولت امریکا شد که از آن جمله می توان به تصویب قطعنامه ای مبنی بر نسل کشی خواندن کشتار ارامنه درکمیته راوبط خارجی مجلس نمایندگان امریکا اشاره کرد که چندان با فشار دولت امریکا روبرو نشد.

********************************************************

کشتار ارامنه در جنگ جهانی اول و در دوره حکومت عثمانی رخ داد

در صفحاتی از تاریخ غرب آسیا، وقایعی ثبت شده اند که ارامنه دنیا از آن به عنوان "نسل کشی" نام می برند. وقایعی که در دوره عثمانی و در فاصله سال های 1915 تا 1917 میلادی به اوج خود رسید. در آن زمان که با جنگ جهانی اول همزمان بود، ارامنه ساکن شرق قلمرو عثمانی که به داشتن رابطه با روسیه متهم شده بودند، وادار شدند از محل زندگی خود به سمت غرب ترکیه کوچ و به اجبار در نزدیکی سوریه امروز زندگی کنند. اتفاقاتی که در جریان این کوچ اجباری رخ داد، همواره مورد مناقشه ارامنه و مقام های ترکیه امروز بوده است.

محمدعلی جمال زاده، نویسنده ایرانی که در بهار سال 1915 میلادی، از مسیر بغداد به استانبول می رفت، در نوشته های خود با عنوان "مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول" نوشته است: "ژاندارم های مسلح و سوار ترک ... صدها زن و مرد ارمنی را با کودکانشان به حال زار و به ضرب شلاق و اسلحه، پیاده و ناتوان به جلو می راندند ... اگر کسی از آنها از فرط خستگی و ناتوانی عقب می ماند، برای ابد عقب مانده بود و ناله و زاری کسانش بی ثمر بود. از این رو فاصله به فاصله کسانی از زن و مرد ارمنی را می دیدیم که در کنار جاده افتاده اند و مرده اند، یا در حال جان دادن بودند."

گزارش رادیویی، مریم رستگار بی بی سی فارسی

پخش با "ریل پلیر" یا "ویندوز میدیا پلیر"


آقای جمال زاده در نوشته های خود به تاریخ 25 خرداد 1350 وقایعی را که در سفر خود به استانبول دیده، در حکم کابوسی بسیار هولناک توصیف کرده است که او را آزار می دهد. وقایعی که پس از فروکش کردن آتش جنگ و آرام تر شدن اوضاع، مورد اعتراض جامعه ارامنه در سراسر جهان قرار گرفت. آنها آنچه را که رخ داده است، "نسل کشی" می خوانند و برای رسمیت دادن به آن، تلاش می کنند.

گئورگ وارطان، نماینده ارامنه تهران و شمال ایران در مجلس شورای اسلامی معتقد است که ارامنه در هر موقعیت جغرافیایی که حضور داشته باشند، نظر واحدی در باره وقایع سال 1915 میلادی دارند. او می گوید: "ارامنه به عنوان ملتی که قربانیان اولین نسل کشی در قرن بیستم هستند، نظر واحدی دارند و معتقدند که دولت ترکیه باید این واقعه تاریخی را به عنوان واقعیتی مسلم بپذیرد و تاریخ خود را انکار نکند."