۱۳۹۵ دی ۱۵, چهارشنبه
محمدعلی سرلک تیرخلاصزن دههی ۶۰ که روزگار خوشی ندارد
محمدعلی سرلک تیرخلاصزن دههی ۶۰ که روزگار خوشی ندارد
ایرج مصداقی
ایرج مصداقی
محمدعلی سرلک
بعید میدانم آنهایی که دست در شکنجه و کشتار دارند به فکر عاقبت کار باشند. منظورم از عاقبت کار، نه پاسخگویی در مقابل دستگاه عدالت که بسیاری اوقات اتفاق نمیافتد، بلکه روبرو شدن با خود در محکمهی وجدان است. همیشه در بر یک پاشنه نمیچرخد، همیشه اوضاع آنگونه که میخواهیم پیش نمیرود، هنگامی که آبها از آسیاب افتادند، نوبت روبرو شدن با واقعیت فرا میرسد. به نظر من «تیرخلاصزن»ها و آنهایی که در جوخههای اعدام حضور مییابند، هیچگاه نمیتوانند زندگی عادی داشته باشند. کما این که شکنجهگران با هر توجیهی که دست به شکنجه و قتل برده باشند، نمیتوانند از عواقب آن بگریزند. مأموران اعدام امروز، از سرنوشت تیرخلاصزنهای دیروز، عبرت نمیگیرند. چنانچه شکنجهگران و قاتلان امروز دستگاه امنیتی، از سرنوشت سعید امامی و همراهانش که روزگاری قدر قدرتهای دستگاه امنیتی بودند و به اشارهای جان میستاندند، درس نمیگیرند.
سرلک چپ و مجید ملاجعفر (قدوسی)
محمدعلی سرلک بسیجیای بود که به خاطر قتل صاحب یک مرغداری، از لرستان به زندان اوین منتقل شده بود. از قرار معلوم نمیخواستند او را در آنجا نگاه دارند. انتقال او به اوین سرنوشتاش را تغییر داد چیزی که شاید در ابتدا هیچکس به آن فکر نمیکرد.
در دههی ۶۰ یک فوج از پاسداران اهل لرستان در اوین مشغول خدمت شدند. کروبی از روابط بسیار نزدیکی با لاجوردی برخوردار بود و یکی از پیگیران جدی کشتار و شکنجه در اوین بود (۱) و چندبار از این زندان دیدار به عمل میآورد. تعدادی از پاسداران اوین که الیگودرزی و لر بودند از طریق کروبی به اوین راه یافته بودند و ضمن شرکت در جوخههای اعدام جنایات زیادی را مرتکب شدند.
کسانی که سرلک را از نزدیک میشناسند معتقدند، هیچگاه اعتقاد عمیقی به مذهب نداشت. حتی زمانی که نیاز به مسلماننمایی داشت، نمازش را زوركی میخواند و اعتقاد چندانی هم به حكومت نداشت. بیچارهای بود که سر از زندان در آورده بود و به هر خفت و خواری تن میداد.
او در زندان اوین هیچگاه حالت زندانی نداشت و پس از مدتی به جرگهی پاسداران پیوست و به شغل زندانبانی مشغول شد. سرلک در جوخههای اعدام، شخصاً شرکت میکرد و خیلی وقتها، خون خشک روی لباس و یا زیر ناخنهایش دیده میشد.
سواد درست و حسابی نداشت. یادم هست شبی که قرار بود حسین روحانی یکی از رهبران سازمان پیکار در حسینیه اوین از گذشتهی خود اعلام انزجار کند، سرلک از پشت بلندگوی عمومی ساختمان «آموزشگاه اوین»، چندین بار با هیجان مثل تبلیغاتچیهای تأترهای لالهزار اعلام کرد: «امشب حسینیه، حسین روحانی، بشتابید».
گاهی اوقات به اتاقها رجوع میکرد و با فریاد و لگد کسانی را که دمر خوابیده بودند، بیدار میکرد و میگفت: «عمری نخواب». مانند بسیاری از شیعیان سنتی معتقد بود، عمر خلیفهی دوم مسلمین جهان که لقب «فاروق» از پیامبر اسلام گرفته بود، «دمر» میخوابیده و این نوع خوابیدن را به شدت مزموم و زشت میدانست.
سرلک از سال ۶۲ به بعد، ارتقای مقام یافت و مسئول اعدام شد. وی تا آخر سال ۶۳ كه لاجوردی در اوین بود، مسئولیت اعدامها را به عهده داشت.
به منظور جلوگیری از جاری شدن خون در خیابانها که قبلاً اتفاق افتاده بود، اجساد اعدامشدگان را به مدت چند روز در محلی که لاجوردی کنار ساختمان گروه ضربت اوین و جنب تصفیه فاضلاب درست كرده بود، نگهداری میکردند تا خونشان به طور کامل از بدن خارج شود.
زندانیان نوجوانی که در محوطهی اوین کار میکردند و در سال ۶۰ کامیون حمل جنازه را دیده بودند، تعریف میکردند، از پشت کامیون هنگام حرکت خون پایین میریخت مثل کامیون حمل ماسه که از پشت آن به خاطر شستن ماسه آب پایین میریزد.
به گفتهی شاهدان عینی، اجساد کسانی که در درگیریهای خیابانی و یا خانههای تیمی کشته میشدند نیز در این محل که مسئول آن سرلک بود، نگهداری میشدند. این محل، سردخانه داشت و زمان بیشتری جنازه را نگهداری میکرد. مسئولان دادستانی، زندانیان را برای شناسایی اجساد به این محل میآوردند و برای آرشیو دادستانی از اجساد، در این محل عکس میگرفتند.
از سال ۶۳ به بعد که به دستور شورای عالی قضایی وقت، دار زدن معمول شد، در همین محل، متهمان را دار میزدند. مدتی نیز اجرای احکام را به سرلک سپرده بودند و او به متهمان جرائم اخلاقی، شلاق میزد.
یکی از زندانیان نوجوان که در بخش جهاد زندان کار میکرد برایم تعریف کرد: «یک روز سرلک سراسمیه آمد جلوی دفتر مرکزی زندان، تعدادی پیرمرد را که به سختی راه میرفتند، سوار مینی بوس قرمز رنگی کرد که شیشههایش رنگ شده بود. بعدش صدای رگبار شنیدیم و ده دقیقه بعد مینی بوس را خالی برگرداند. جسد پیرمردها را هم که مثل لاشه گوشت گوسفند در وانت گذاشته بود، آورد. وانت را در کناری پارک کرد تا خونهایش برود تا روز بعد برای دفن به بیرون از اوین ببرند. با دیدن این صحنه یكی از پاسداران بخش موتوری با تأثر شدید گفت: اینگونه کشتن ناجوانمردانه است. من حاضرم تو خیابان و شرایط مساوی با اینها مبارزه کنم اما نه اینطوری. » ظاهراً قربانیان مزبور معتقدان به دیانت بهایی بودند.
سرلک پس از کشته شدن مجتبی محراببیگی مدتی سرپرست جهاد زندان شد و در سال ۶۴ به بخش فرهنگی انتقال یافت و مسئولیت پخش روزنامه در زندان را به عهده گرفت. مدتی هم مسئول حمل غذا از آشپزخانه و نظافت حسینیه اوین شد.
سرلک ابتدا مسلح نبود، اما پس از مدتی به او اجازهی حمل اسلحه دادند. موقعی که زندانیان را به نماز جمعه و بهشت زهرا میبردند، لباس دادستانی تن میکرد.
گاه جانیان اوین چنان صحنههایی از شقاوت را پدید میآوردند که اعتراض افرادی چون سرلک را هم برمیانگیخت. یکی از زندانیانی که برای خاکسپاری جلیل بنده یکی از محافظان لاجوردی و تیرخلاص زنهای اوین به بهشت زهرا برده شده بود برایم تعریف کرد:
«موقع برگشت از خاکسپاری، مادری، روی قبری که سنگی هم نداشت افتاده بود و میگریست. از یکی از بچههایی که همرام بود پرسیدم چرا این قطعه هیچ سنگی ندارد او پاسخ داد اینجا قطعهی اعدامیهاست. در حالی که از روی قطعه عبور میکردیم یکی از پاسداران که قد بلندی داشت با لگد به پهلوی زن بیچاره زد و او را نقش زمین کرد. سرلک به او اعتراض کرد و گفت چرا این بیچاره را میزنی؟ پاسدار جواب داد سر قبر یک منافق گریه میکند و به هتاکیاش به مادر داغدار ادامه داد و او را در حالی که میگفت پسرم، پسرم به زور از آن قطعه بیرون انداخت. دو سه بار هم دست به کلتش برد تا اون مادر دردمند را بزند. »
گفته میشد سرلک در سال ۶۵ به علت اخاذی از خانواده زندانیان بازداشت و مدتی زندانی و سپس اخراج میشود. (۲) وی که از وضعیت مالی بدی برخوردار بود، در مغازهی کوچکی واقع در میدان خراسان طلافروشی میکرد و در کنار آن در حالی که استفاده از ویدئو ممنوع بود، فیلمهای ویدئویی کرایه میداد. در حال حاضر در سطح تهران به مسافرکشی مشغول است و از وضعیت مالی بدی برخوردار است و در تأمین معاش خود با مشکل جدی روبرو است.
او، رازهای ناگفتهی بسیاری از جنایات صورت گرفته در اوین و به ویژه توسط لاجوردی و موسوی تبریزی دارد و چنانچه لب باز کند، پرده از جنایات بسیاری برداشته میشود.
سرلک که خود مسئول دارزدن توابین مشغول کار در شعبههای بازجویی اوین بود برای زندانیان تعریف کرده بود، اول آنها را آب لمبو کردند و بعد انداختند دور! او متوجه نیست حاکمان با خود او و اطرافیانش نیز همین کار را کردند. او و دیگر تیرخلاصزنان و بازجویان و شکنجهگران به جز عذاب وجدان و بیماریهای دیگر چیزی نصیبشان نشده است. در حالی که مسئولان رژیم به عیش و نوش خود مشغولند و فرزندانشان از امکانات رویایی در داخل و خارج از کشور استفاده میکنند.
ایرج مصداقی
۱۴ دیماه ۱۳۹۵
پانویس:
۱- کروبی در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۶۰ در گفتگو با خبرنگار کیهان در ارتباط با برخورد با «ضدانقلاب» با بیرحمی و شقاوت هرچه تمامتر که به لاجوردی پهلو میزد خطاب به مادران و پدران داغدار میگفت:
«من معتقدم که دادگاههای انقلاب وظیفه انقلابی دارند که در برابر ضدانقلاب بایستند و به عنوان نماینده امام در بنیاد شهید و به عنوان کسی که آشنایی نزدیک با خانواده شهدا و جانبازان انقلاب دارد اعلام می کنم از آن ها که برای اعدامیها و کسانی که با وسایل جنگی و کوکتل مولوتف به جان مردم میافتند اشک تمساح میریزند میخواهیم بیایند و خانواده شهدا و هزاران جوان دست و پا قطع شده را که در راه حق همه چیز خود را از دست دادهاند ببینند .... عدم قاطعیت در برابر ضد انقلاب ضایع کردن حق اینان است. هر که میخواهد دل بسوزاند برای اینها دل بسوزاند ... انقلاب خونبار ما باد آورده نیست که اجازه بدهیم باد ببرد. خانوادههایی که فرزندانشان اعدام شدهاند عدهای راضی هستند اما من ناراضیها را به وجدانشان ارجاع میدهم و میخواهم که غم فرزند جنایتکارشان را لحظهای فراموش کنند و سعی کنند مادری را که فرزندش را در جنگ اسلام و کفر از دست داده است درک کنند.»
کیهان ، ۱۲ مهر ۱۳۶۰ ، صفحه ۳
۲- متأسفانه خانم عفت ماهباز، او را جزو هیأت کشتار ۶۷ و یکی از شرکتکنندگان در دادگاهها معرفی کرده است که حقیقت ندارد. سرلک در زمان یاد شده اساساً در اوین مشغول کار نبود. و پیش از آن هم به کارهای پست و حقیر گمارده میشد.
جنگ گازی ترکمنستان و ایران این بار هم با شروع زمستان آغاز شد. ترکمنستان با بروز سرما شیر گاز را به روی ایران بست. بحران گازی اکنون به بالاترین سطح مملکتی کشیده شده و سرو صدای زیادی به پا کرده است.
جنگ گازی ترکمنستان و ایران این بار هم با شروع زمستان آغاز شد. ترکمنستان با بروز سرما شیر گاز را به روی ایران بست. بحران گازی اکنون به بالاترین سطح مملکتی کشیده شده و سرو صدای زیادی به پا کرده است.
روز یکشنبه (اول ژانویه/ ۱۲ دی) شرکت "ترکمن گاز" برای دومین بار بعد از ۹ سال صادرات گاز به ایران را به خاطر عدمپرداخت یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار بدهی ایران قطع کرد. بر اساس قراردادی که از ٢٠ سال پیش بین شرکت ملی گاز ایران و شرکت "ترکمن گاز" امضا شده، بخشی از گاز مصرفی مناطق شمالی ایران با واردات از ترکمنستان تأمین میشود.
رسانههای ترکمنستان خبر قطع گاز این کشور به ایران را منتشر نکردند و درباره این حادثه تاکنون سکوت کردهاند. برخلاف آن رسانههای ایران با جنجال زیادی این مسئله اقتصادی را به یک موضوع سیاسی تبدیل کردهاند. مناقشه یا جنگ گازی همسایه شمالی که گاز استانهای گلستان، مازندران، خراسان جنوبی و تا حدی گیلان را هم توسط دو خط لوله خود تامین میکند اکنون به سطح کلان مملکتی رسیده است.
بیشتر بخوانید:ترکمنستان بار دیگر ارسال گاز به ایران را متوقف کرد
شرکت ملی گاز، وزیر نفت، معاون رئیس جمهور و مجمع نمایندگان شمال به سرعت واکنش نشان دادند. پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو گزارش داده است که گاز ۴ نیروگاه در شمال ایران برای مدیریت تامین گاز خانگی قطع شده است. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری، با صدور بخشنامهای به همه وزارتخانهها، سازمانها، مؤسسهها و شرکتهای دولتی، نهادهای انقلاب اسلامی و استانداریهای سراسر کشور، رعایت اعتدال در مصرف گاز را خواستار شد.
وزارت امور خارجه ترکمنستان هم پس از ۲ روز قطع گاز روز سهشنبه (۳ ژانویه) با صدور بیانیه مطبوعاتی دلیل اصلی قطع صدور گاز از کشورش را "عدم پرداخت بدهی" از طرف ایران اعلام کرد و شرکت ملی گاز ایران را مقصر دانست. وزارت امور خارجه ترکمنستان تلاش بر سر سیاسی کردن قطع گاز ترکمنستان را "اقدام غیردوستانه" توصیف کرده است.
قطع گاز یک مشکل اقتصادی است نه سیاسی
تابحال دو خط لوله گاز از ترکمنستان به ایران کشیده شده است
لطیف ایزدی، روزنامهنگار و مدیر مسئول تارنمای "اولکامیز" در استان گلستان به دویچه وله (فارسی) میگوید: مسئلهای که بین ایران و ترکمنستان به وجود آمده یک موضوع تجاری-اقتصادی است و جنبه سیاسی ندارد. آقای ایزدی تاکید میکند ایران هم برق خود را به عراق قطع کرد و این موضوع صرفا اقتصادی بوده و رسانهای و سیاسی نشده است.
این کارشناس محلی در قیاس با ۹ سال پیش که گاز ترکمنستان برای اولین بار در سال ۱۳۸۶قطع شده بود، وضعیت کنونی را چنین توصیف میکند: «امسال هوا در قیاس با ۹ سال پیش کمی گرمتر است و فعلا گاز خانگی مثل قبل وجود دارد. مصرف گاز مایع هم بیشتر شده است. دولت مردم را به صرفهجویی تشویق میکند و برخی کمپینها هم در شبکههای مجازی به وجود آمده است که شهروندان را به صرفهجویی در مصرف گاز تشویق میکنند.»
نگرانی مردم استانهای شمالی
ایران داری دومین ذخیره گازی دنیاست با این وجود مجبور شده از همسایه شمالی گاز وارد بکند. علیاصغر یوسفنژاد، عضو هیئت رئیسه مجلس و نماینده ساری، میگوید که قطع گاز ترکمنستان تبعات ناخوشایندی برای مصرفکنندگان خانگی به وجود خواهد آورد. او تاکید میکند: «داشتن مشکل در تأمین گاز مردم در کشور ما که بر ذخائر بینظیر نفت و گاز قرار دارد شرمآور است و دلیل آن ضعفهای زیرساختی است که در کمترین زمان باید رفع شود.»
بیشتر بخوانید:مردم از قطع گاز میگویند و مسئولان از صدور آن
کارشناسان امور گاز میگویند که چاههای اصلی گاز ایران در جنوب کشور واقع شده و برای انتقال آن نیاز به احداث خط لوله ۵ هزار کیلومتری دارد. طبق برآورد کارشناسان ساخت چنین خط لولهای مقرون به صرفه نیست.
ترکمنستان و خزانه خالی
یک کارشناس "گازپروم" که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با دویچه وله گفت که تبعات قطع صدور گاز به ایران بیشتر به ضرر ترکمنستان است؛ او تاکید کرد: «در خزانه دولت ترکمنستان پول نیست و نیاز شدیدی به دلار دارد. روسیه گاز ترکمنستان را نمیخرد. چین هم بابت گازی که میخرد وام ۸ میلیارد دلاری پرداخت کرده و این مبلغ مصرف شده است. از طرفی قیمت نفت به شدت کاهش یافته و در نتیجه نرخ گاز افت پیدا کرده است. اگر قطع گاز ترکمنستان به ایران ادامه یابد بر وضعیت اقتصادی ترکمنستان تاثیر منفی خواهد گذاشت. بخش اصلی بودجه ترکمنستان از طریق فروش برق، صادرات نفت و گاز تامین میشود.»
به نظر این کارشناس مشکل اصلی ترکمنستان و ایران تعیین نرخ گاز صادراتی به ایران است و تنها راه حل "جنگ گازی" مذاکره طرفین است. او ولی به این هم اشاره میکند که مذاکره با طرف ایرانی بسیار مشکل است. کارشناس گازپروم یادآور میشود: «من بارها از مقامات ترکمنستان شنیدم که گفتند تا صبح با مقامات ایرانی مذاکره کردند و اگر به نتیجهای هم رسیدند نهایتا رضایت رهبر ایران را هم باید کسب میکردند. اگر خامنهای اجازه بدهد مشکل حل میشود و تصمیم نهایی دست وزیر یا معاون او نیست، بلکه باید در سطح عالی مملکتی حل شود. در سطح پائین مذاکره انجام میشود و نهایتا باید رهبر ایران چراغ سبز نشان دهد.»
واکنش ایران اشتباه است
برخی از کارشناسان محلی که در امور گاز تحقیق میکنند از جمله دالغا خاتیناوغلو، مدیر اخبار ایران بخش انگلیسی خبرگزاری "ترند" آذربایجان اوغلو میگویند: «ایران با گذشت ۹ سال هنوز نه تنها بدهی گازی خود به ترکمنستان را پرداخت نکرده، حتی مذاکرات جدی نیز برای نحوه پرداخت بدهی انجام نشده است. در ماه اوت ۲۰۱۶ طی دیداری که با امیرحسین زمانینیا در باکو داشتم، ایشان میگفت که رقم بدهی دقیقا مشخص نیست و رقمی حول ۶۰۰ میلیون تا یک و نیم میلیارد دلار حتی بالاتر میتواند باشد که باید دو طرف پیرامون این موضوع مذاکره کنند. به عبارتی، تا همین تابستان، ایران به صورت جدی با ترکمنستان مذاکره نکرده بود.»
به گفته خاتیناوغلو قیمت گاز ترکمنستان به ایران حدود ۳۶۰ دلار بوده که رقم معقولی بوده است.
جایگزینی برای گاز ترکمنستان
خاتیناوغلو همچنین تاکید میکند که ایران تنها یک میدان عمده گازی با یک پالایشگاه در منطقه خانگیران دارد که به همراه تجهیزات انتقال گاز از جنوب به شمال شرق، روی هم تنها ۶۰ درصد از گاز مورد نیاز استان خراستان، سمنان، مازندران و برخی مناطق دیگر را تامین میکند.
به گفته این کارشناس اگر زمستان سردی در پیش رو نباشد، ایران میتواند با قطع گاز پتروشیمی خراسان، جایگزین کردن سوخت گاز نیروگاههای شمال شرق با نفت کوره و گازوئیل و دعوت مردم به صرفهجویی این زمستان را سر کند. برای سالهای آینده نیز همین کاررا انجام دهد تا نهایتا پروژه خط لوله سراسری یازدهم را به ارزش ۴ و نیم میلیارد دلار راهاندازی کند. به گفته خاتیناوغلو این پروژه یک دهه است که تعریف شده، اما هنوز آغاز نشده است.
مدیر اخبار ایران بخش انگلیسی خبرگزاری "ترند" در پایان صحبتهای خود نتیجه میگیرد که ایران بایستی طی سالهای گذشته موضوع بدهی خود به همسایه شمالی را با جدیت دنبال میکرد. قطع گاز ترکمنستان اکنون ریسک بزرگی برای ایران به حساب میآید.
ارجاع پرونده گازی به دیوان داوری
به گفته برخی دیگر از کارشناسان ادامه بحران گازی ایران و ترکمنستان به ضرر هر دو کشور است و حتی ارجاع پرونده به دیوان داوری هم کمکی به وضعیت فعلی نخواهد کرد.
امید شکری کلهسر، کارشناس انرژی در واشنگتن در این رابطه به "دویچهوله" (فارسی) میگوید ارجاع پرونده گازی به دیوان داوری بینالمللی در شرایط کنونی نمیتواند مشکل تامین گاز در استانهای شمالی را برطرف کند و ادامه مذاکرات تا رسیدن به چارچوب مورد قبول هر دو طرف بهترین راه برای حل اختلاف قیمت گاز وارداتی از ترکمنستان است.
در حالی که بانکها برای پرداخت تسهیلات به تولید با مشکل خشکسالی منابع و منابع نقدشوندگی مواجه هستند،بررسی ها نشان می دهد ۴۰هزار میلیارد تومان مطالبات معوق شده بانکها از محل اجرای طرح بنگاههای زودبازده سررسید شده است.
در حالی که بانکها برای پرداخت تسهیلات به تولید با مشکل خشکسالی منابع و منابع نقدشوندگی مواجه هستند،بررسی ها نشان می دهد ۴۰هزار میلیارد تومان مطالبات معوق شده بانکها از محل اجرای طرح بنگاههای زودبازده سررسید شده است.
به گزارش خبرآنلاین،بررسیها از مطالبات سررسید شده معوق بانکها از محل اجرای طرح بنگاههای کوچک و زودبازده که از دولت نهم به جای مانده نشان می دهد، ۴۰ درصد از تسهیلات پرداخت شده به جای بنگاههای زودبازده سر از بخشهای دیگر درآورده است،حال آنکه بانکها قادر به دریافت تسهیلات پرداخت شده، نیستند.
اگرچه اجرای سیاستهای حمایتی که اغلب کشورهای توسعه یافته برای توسعه صنایع خود از آن بهره گرفتند، تجربه ای موفق بوده، اما در ایران این سیاست با وجود هشدار کارشناسان نسبت به غیرکارشناسی بودن طرح از ابتدا،بعد از یک دهه تبدیل به یکی از غول های مطالبات معوق شده است. حال آنکه اعطای تسهیلات ارزان به صنایع، یا به عبارتی رانت مولد موتور محرک توسعه است و روند صنعتی شدن کشورها را سرعت بخشیده است.
یک دهه بعد از اجرای طرح بنگاههای زودباره حاکی است که طرح حمایت از بنگاههای کوچک و زودبازده و تورم به بار آمده از آن، هم اکنون بخشی از توان تسهیلات دهی بانکها را هم از بین برده است. طرحی که در آبان ماه ۱۳۸۴ به تصویب هیات وزیران رسید، بانکها را مکلف کرده بود که به مدت پنج سال و هر سال به میزان نسبتی از تسهیلات اعتباری خود را به بنگاههای کوچک اختصاص دهند. در بهار ۱۳۸۵، هیات وزیران تصویب نامهای را در زمینه بنگاههای کوچک وزودبازده و کارآفرین ابلاغ کرد که بر مبنای آن بانکها بابت طرح هایی که در کارگروه اشتغال مراکز استان و شهرستان ها به تصویب می رسد،تسهیلات اعطا کنند.
بر اساس تصویبنامه های دولت، این طرح به کارگروه اشتغال و سرمایهگذاری استانها اجازه می داد تا ۲۰ درصد از تسهیلات بودجه ای را به بنگاههای کوچک که برای تامین نقدینگی مشکل دارند، اختصاص دهد. همچنین وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز موظف شد به میزان ۱۸ هزار میلیارد ریال بانک عامل، به استثنای بانک مسکن، معرفی کند.
کارشناسان اقتصادی می گویند، تکلیف کردن به بانکها برای اختصاص نسبتی از تسهیلات خود به بنگاههای زودبازده، موجب سرکوب مالی بانکها و در نتیجه کاهش قدرت مانور آنها برای مشارکت در طرح های اقتصادی سود آور بوده است.علاوه بر اینکه منابع بانکها در جریان اجرای این طرح از دست رفت،بلکه منابع بودجه هم که صرف این طرح شد،هدر رفت. از سویی گزارش بانک مرکزی در بازه زمانی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ نشان می دهد که از مجموع ۷۹۳ نمونه طرح بررسی شده، میزان انحراف برحسب مبلغ و تعداد به ترتیب ۳۹ و ۴۰ درصد کل اعتبارات را شامل می شود.
اگرچه نظارت ضعیف بانک مرکزی در کنار وابستگی بانکها به منابع بانک مرکزی، یکی از دلایل انحراف مطالبات سررسید شده بانکها عنوان می شود،اما باید در نظر داشت که تکلیف دولت به بانکها مهمترین دلیل این بدهی هاست.هرچند که برخی کارشناسان معتقدند که با گسترده شدن مطالبات غیر جاری که موجب کاهش منابع در دسترس بانکها شده، بانکها هم با این استدلال که مقصر دولت است، از منابع بانک مرکزی اضافه برداشت کرده اند که این موضوع هم سبب افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی شده است.نتیجه چنین چرخه ای البته به شکل مستقیم به افزایش پایه پولی ختم شده که در نهایت خود را به شکل در تورم در سالهای ۹۱ تا ۹۳ نشان داد.
بررسی ها نشان می دهد تکلیفی کردن پرداخت تسهیلات به بانکها با هدف ایجاد اشتغال انجام شد،اما عملا شغلی اضافه نشد.چه آنکه انحراف تسهیلات دریافتی از بنگاههای تولیدی و ورود آنها به بازارهایی مانند سکه، ارز و مسکن، سبب افزایش تقاضا در این بازارهای و تورم ناشی از فشار تقاضا شد،اتفاقی که نتایج آن امروز نشان می دهد که سیاست های اینچنینی سبب شده تا ارزش پول ملی کشور تا ۷۰ درصد در مقابل سایر ارزها کاهش یابد.
ریزش بازار سبزه میدان تهران که باعث تخریب 3 مغازه شد
امیر هاتفی معاون منطقه پنج عملیات آتش نشانی تهران که به همراه نیروهای آتش نشانی در محل حادثه حضور داشت، در این باره گفت: در انتهای یکی از معابر بازار، کف معبرناگهان فرو نشست و گودالی به طول 5 متر و عمق 3 متر ایجاد شد
دریاچه ارومیه که زمانی ششمین دریاچه نمک جهان بود اینک ده درصد آبی را که دهه ۷۰ میلادی داشت در خود نگاه داشته است
«آکو سالمی» اولین عکس های زندگی اش را در نوجوانی در شمال ایران گرفت. سوژه های اولیه اش رودخانه نزدیک منزل خانوادگی شان بود که الان بیشتر از آن خاک و کثافت باقی مانده است. اوضاع آب و هوایی رو به وخامت گذاشته است. دریاچه ارومیه که زمانی ششمین دریاچه نمک جهان بود اینک ده درصد آبی را که دهه ۷۰ میلادی داشت در خود نگاه داشته است.
انتظار می رود در ساحل جنوبی، جایی که بیشتر زیرساخت های نفتی و پتروشیمی ایران قرار دارد، آب تا پایان این قرن بیش از ۶۰ سانتی متر بالا بیاید و تا سال ۲۰۷۰ احتمالا هر سال منازل بیش از ۲۰۰ هزار زیر سیل از بین خواهد رفت. سالمی می گوید هنوز بسیاری از هموطنانش واقعا از گرمایش تدریجی زمین آگاهی ندارند: «مردم خشکسالی و کمبود منابع آبی را می بینند، اما علت وقوع این پدیده ها را نمی دانند».
آکو سالمی سال گذشته شروع به سفر به نقاط مختلف در ایران کرد تا تغییرات اقلیمی را ثبت کند. او کار خود را با مجموعه ای از عکس های سیاه و سفید در سه بندر خلیج فارس آغاز کرد. سالمی همچنین به نقاط آسیب دیده از خشکسالی در مرکز و شمال ایران از جمله دریاچه ارومیه رفت و عکاسی کرد.
حسن روحانی رییس جمهوری ایران، بر خلاف دونالد ترامپ رییس جمهوری منتخب آمریکا، معتقد است که مصرف سوخت های فسیلی عنصر محرکه تغییرات آب و هوایی است. روحانی سال گذشته موافقتنامه پاریس را امضا کرد و دولت او متعهد شده است که تولید گازهای گلخانه ای را تا چهار درصد و در صورت لغو تحریم های آمریکا علیه ایران تا دوازده درصد کاهش دهد. اما تلاش ها برای ایجاد زیرساخت های انرژی پاک در ایران هنوز فراگیر نشده است.
پژوهشگران دانشگاه ام آی تی اکتبر گذشته تحقیقی را منتشر کردند که نشان می داد «اگر تا سال ۲۰۷۰ میلادی تولید آلاینده ها در سراسر جهان به اندازه کافی کاهش نیابد، خلیج فارس با موجی از گرما روبرو خواهد شد که زندگی را برای بسیاری غیرممکن می کند. ثبت گرمای ۷۳ درجه در بندر ماهشهر در دو تابستان گذشته نمونه ای از آینده جوشان در انتظار ما است».
ادامه تنش دولت و قوه قضائیه؛ اژهای: بگویید هزینه ستاد انتخاباتی روحانی از کجا آمد؟
تنش میان دولت ایران و قوه قضائیه همچنان ادامه دارد و معاون اول قوه قضائیه با متهم کردن دولت به «فریبکاری» درخواست کرد تا منابع مالی ستاد انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اعلام شود.
غلامحسین محسنی اژهای، معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه روز چهارشنبه ۱۵ دی در همایشی تاکید کرد که حسابهای قوه قضائیه «کاملا شفاف» است.
او همچنین به حسن روحانی که روز گذشته توییت کرده بود دولت حاضر است با تشکیل سامانهای، تمام دخل و خرج و حسابهایش را روشن کند، پاسخ داد: «خب چرا نمیکنید؟ چه کسی جلوی شما را گرفته است؟»
این مقام ارشد قضایی، اکبر ترکان، معاون ستاد انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ را مورد خطاب قرار داد و گفت که باید بدون شرط منابع ستاد انتخاباتی را منتشر کند.
آقای ترکان گفته بود که اگر همه کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲«اعلام کنند از چه کسانی پول گرفتند و کجاها خرج کردند» ستاد روحانی هم حسابهای خود را منتشر خواهد کرد.
محسنی اژهای اما گفته است: «الان از شما می پرسم برای ستاد انتخاباتی ریاست جمهوری یک نفر چقدر پول لازم است؟ قطعا بالاتر از ٢٠ میلیارد؛ خب شما بگویید این پول از کجا آمده؟»
تنش میان دو رئیس قوه جمهوری اسلامی ایران از آنجایی شروع شد که حسن روحانی هفته گذشته عنوان کرد قوه قضائیه از تحویل بابک زنجانی به وزارت اطلاعات جلوگیری کرده و در پرونده این میلیاردر فعال در حوزه تجارت نفت مشخص نشد همدستان او چه کسانی بودند و چرا او به چنین جایگاهی رسیده بود.
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه روز ۱۳ دی پاسخ تندی به آقای روحانی داد و با بیان این که زنجانی ادعا میکند «میلیاردها تومان به انتخابات ریاست جمهوری کمک کرده است»، گفت: « «ما حرفی نداریم و می توانیم تمام کسانی را که بابک زنجانی ادعاهایی در موردشان مطرح کرده است، احضار و در صورت لزوم بازداشت کنیم تا معلوم شود که قضیه چه بوده است.»
یک روز پس از آن حسن روحانی در توییتر اعلام کرد که حاضر است با راهاندازی سامانهای درباره حسابهای دولت شفافسازی کند اما در عین حال از قوه قضائیه هم خواست تا همه حسابهای خود را «روشن کند».
صادق لاریجانی از سوی دو نماینده مجلس درباره واریز مبلغ در اختیار قوه قضائیه به حسابهای شخصی رئیس این قوه مورد سوال قرار گرفته است.
اکبر ترکان، مشاور عالی حسن روحانی و معاون ستاد انتخاباتی او نیز به وبسایت جماران گفت که ادعای کمک بابک زنجانی به ستاد روحانی «دروغ» است.
استالین بعدها با ممنوع کردن ایجاد فراکسیون، نفع بسیاری برد زیرا عملاً دیگر کسی نمیتوانست با سیاستهای رهبر حزب مخالفت کند. تا سال ۱۹۲۸ (سال اول از برنامههای پنج ساله) استالین بین رهبری، از همه بالاتر بود و سال بعد تروتسکی به جرم مخالفت، تبعید شد.
ولادمیر لنین
استالین بعدها با ممنوع کردن ایجاد فراکسیون، نفع بسیاری برد زیرا عملاً دیگر کسی نمیتوانست با سیاستهای رهبر حزب مخالفت کند. تا سال ۱۹۲۸ (سال اول از برنامههای پنج ساله) استالین بین رهبری، از همه بالاتر بود و سال بعد تروتسکی به جرم مخالفت، تبعید شد. استالین سپس از شر اپوزیسیون راست بوخارین هم خلاص شد و با دفاع از کلکتیوازیسیون و صنعتی سازی، کنترل خود بر حزب و کشور را کامل کرد.
با این حال محبوبیت سایر سران شوروی همچون سرگئی کیروف و ماجرای ریوتین ثابت کرد که استالین هنوز قدرت کامل را به دست نیاوردهاست و این تا تصفیه کبیر در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۸ طول کشید.
فعالیتهای جاسوسی و پلیس مخفی استالین
قدرت نیروهای پلیس مخفی شوروی در زمان استالین به اوج خود رسید. گرچه پلیس مخفی شوروی، چکا (بعدها گپو و اوگپو) در زمان لنین هم از قدرت برخوردارد بود اما در زمان استالین به اوج خود رسید.
استالین در ضمن فعالیتهای بینالمللی پلیس مخفی و اطلاعات خارجی را افزایش داد. تحت رهبری او بود که شبکههای اطلاعات در اکثر کشورهای مهم دنیا تأسیس شدند: آلمان (حلقه جاسوسی معروف روته کاپله)، بریتانیای کبیر، فرانسه، ژاپن و آمریکا. استالین فرقی بین جاسوسی، پروپاگاندای سیاسی کمونیستی، و خشونت دولتی نمیدید و تمام اینها را به ان. ک. و. د (کمیساریای خلق برای مسائل داخلی) سپرد. استالین در ضمن از جنبش بینالملل سوم هم برای این اهداف استفاده میکرد و همیشه اطمینان کسب میکرد که احزاب کمونیست خارجی پروشوروی و پرواستالین باقی بمانند.
استالین در ضمن فعالیتهای بینالمللی پلیس مخفی و اطلاعات خارجی را افزایش داد. تحت رهبری او بود که شبکههای اطلاعات در اکثر کشورهای مهم دنیا تأسیس شدند: آلمان (حلقه جاسوسی معروف روته کاپله)، بریتانیای کبیر، فرانسه، ژاپن و آمریکا. استالین فرقی بین جاسوسی، پروپاگاندای سیاسی کمونیستی، و خشونت دولتی نمیدید و تمام اینها را به ان. ک. و. د (کمیساریای خلق برای مسائل داخلی) سپرد. استالین در ضمن از جنبش بینالملل سوم هم برای این اهداف استفاده میکرد و همیشه اطمینان کسب میکرد که احزاب کمونیست خارجی پروشوروی و پرواستالین باقی بمانند.
سازمان مخوف جاسوسی و کمونیستی "چکا"
یکی از اولین نمونههای کار پلیس مخفی استالین در خارج از کشور در ۱۹۴۰ اتفاق افتاد. پلیس مخفی به دستور او در این سال لئون تروتسکی را در مکزیک به قتل رساند.
چکا (به روسی: чрезвыча́йная коми́ссия) یا کمیسیون بایستار نخستین سازمان امنیتی شوروی بوده است که در سال ۱۲۹۶ خورشیدی به دستور لنین رهبر وقت آن کشور ، تاسیس شد.
این سازمان در جریان پاکسازی بزرگ در دوران زمامداری استالین نقش ویژهای ایفا نمود و بسیاری از مخالفان را اعدام و یا تبعید نمود فلیکس ژرژینسکی،سیاستمدار اهل لهستان اولین ریئس سازمان چکا بود.
کار اصلی سازمان چکا در داخل کشور شناسایی و قتل و ترور دستگیری و شکنجه و سر به نیست کردن مخالفین و منتقدین نظام کمونیستی بود و در خارج از کشور روسیه نیز به جاسوسی و استخدام مزدور و فعالیت علیه مخالفین تبعیدی روسیه می پرداخت. وظایف عوامل چکا در خارج از روسیه و بعدها شوروی, به چند دسته تقسیم بندی شده بود. جمعی از آنها در پوشش مخالفین حکومت کمونیستی در واقع به توجیه حکومت کمونیستی مشغول بودند، جمعی دیگر مخالفین نظام کمونیستی را شناسایی می کردند، گروهی در دستگاه های نظامی و سیاسی کشوری که در آن مقیم بودند برای حکومت کمونیستی روسیه جاسوسی می کردند و جمعی نیز مخالفین سرشناس و تبعیدی حکومت کمونیستی لنین را در خارج از روسیه ترور کرده و سربه نیست می کردند . سازمان اطلاعات و امنیت نظام کمونیستی روسیه "چکا" به سرعت تبدیل به قدرتمندترین دستگاه دولتی در آن کشور شد. چکا چندین هزار مدیر و معاون و مامور و بازجو و کارمند و عامل داشت، اما بجز شخص فلیکس ژرژینسکی کس دیگری برای مردم روسیه (و بعد شوروی) شناخته نبود. نه تنها مردم، بلکه حتی مقامات حکومت کمونیستی نیز از شنیدن نام سازمان چکا به خود می لرزیدند.
فلیکس ژرژینسکی
فلیکس ژرژینسکی(Felix Dzerzhinsky) در سال ۱۸۷۷ در کشور کنونی روسیه سفید (بلاروس) به دنیا آمد و در سال ۱۹۲۶ با عارضه سکته قلبی از دنیا رفت. بعد از لنین، صمیمی ترین دوست و همفکر فلیکس دیژ رشنسکی, ژوزف استالین بود. مهمترین تخصص فلیکس دیژرشنسکی نه برخورد با تهدیدهای امنیتی شوروی بلکه افکار مالیخولیایی وی بود. او همه فعالان سیاسی و اجتماعی و روشنفکران و نویسندگان و اندیشمندان را به چشم خطراتی بالقوه و کسانی که ممکن است برای نظام کمونیستی دردسرساز شوند می دید و کوچکترین انتقاد یا مخالفتی را نشانه توطئه گری و دشمنی افراد و گروههای مخالف با حکومت تلقی می کرد و به سادگی آنها را متهم به مزدوری و وابستگی به دشمنان خارجی می نمود و با همین اتهام نیز دست به دستگیری و زندان و شکنجه و تبعید و اعدام و ترور و سربه نیست کردن آنها می زد. سازمان چکا با همین تصورات و دشمن پنداری های موهومی که سرلوحه کار خود قرار داده بود، روزی نبود که خبر از کشف و خنثی سازی یک توطئه و یا دستگیری عوامل و جاسوسان بیگانه و سرکوب ضد انقلاب های داخلی و یا مزدوران خارجی را منتشر نکند. شیوه ای که Felix Dzerzhinsky و سازمان چکایش در پیش گرفتند، در زمان حکومت Joseph Stalin منجر به قتل عام دست کم شش میلیون بی گناه به اتهامات واهی مختلف شد.
بعد از مرگ Dzerzhinsky در سن ۴۵ سالگی، مقامات حکومت شوروی بیادش شش شهر را در جمهوری های مختلف آن کشور بنامش کردند و نه تنها در کشور اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوری بلکه در همه کشورهای کمونیستی، مجسمه های وی را در میادین و معابر مختلف نصب کردند و هزاران خیابان و مرکز و موئسسه را نیز به افتخارش Felix Dzerzhinsky نامیدند! اما اعمالی غیر انسانی و بی رحمانه ای که وی در طول ریاستش بر سازمان چکا مرتکب شده بود هرگز از یاد مردم شوروی نرفت و همیشه از او با نفرت نام می بردند و یاد می کردند. شاید کمتر کسی در ایران بداند که وقتی کشور شوروی و نظام کمونیستی آن کشور در سال ۱۹۹۱ منحل شد، اولین مجسمه ای را که مردم خشمگین و آزاد شده به زیر کشیدند نه مجسمهء لنین و استالین بلکه مجسمه دیژ رشینسکی بود. Felix Dzerzhinsky برای علاقمندان به تاریخ در ایران چندان شناخته شده نیست اما می دانم (نویسنده اصلی) که ۲۸ سال پیش کتابی بنام ”فلیکس یعنی خوشبختی” و درباره زندگی وی در تهران منتشر شده بود که البته اطلاعی از محتوای آن ندارم!
مردم رها شده از جور و ظلم نظام های کمونیستی، پیش از همه، مجسمه های Felix Dzerzhinsky را به زیر کشیدند.
پوستری درباره صنعتی سازی در اتحاد جماهیر شوروی مربوط به جمهوري روسيه : "دود دودکشها نفس روسیه شوروی است"
دهقانان گرسنه در یکی از خیابان های خارکف - سال 1933
رژیم استالین به اشتراکی سازی اجباری در کشاورزی پرداخت. هدف این امر افزایش بازده کشاورزی از مزارع بزرگ و مکانیزه بود. و در ضمن اعمال کنترل سیاسی بیشتر روی دهقانان و کارآ ساختن روند جمع آوری مالیات. اشتراکی سازی به معنای تغییرات عظیم اجتماعی بود که از لغو نظام سرفی در ۱۸۶۱ به اینطرف دیده نشده بود. اشتراکی سازی در ضمن به معنای سقوط سطح زندگی بسیاری از دهقانان بود و باعث واکنش خشونت آمیز بعضی از آنها شد.
در سالهای اول کشاورزی تخمین زده شده بود که تولید صنعتی و کشاورزی به ترتیب ۲۰۰ درصد و ۵۰ درصد رشد میکند اما تولید کشاورزی در حقیقت سقوط کرد. استالین تقصیر این سقوط را به گردن کولاکها (دهقانان ثروتمند) انداخت که با اشتراکی سازی مخالفت میکردند. (کولاکها تنها ۴ درصد جمعیت دهقانان را تشکیل میدادند.) از همین رو هر کسی که با برچسب «کولاک»، «حامی کولاک» و یا «کولاک سابق» دستگیر میشد یا به قتل میرسید یا به اردوگاههای کار اجباری گولاگ میرفت و یا به مناطق دور کشور تبعید میشد.
بعضی از تاریخ دانان معتقدند اشتراکی سازی از دلایل اصلی قحطیهای بزرگ پس از آن بودهاست. (مائو زدونگ در چین هم با سیاست گام بزرگ به جلو باعث به وجود آوردن قحطی مشابهی از ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ شد).
در سالهای قحطی ۱۹۲۲ و ۱۹۲۳ در اکراین و منطقه کوبان، این تنها «کولاک»ها نبودند که به قتل میرسیدند و زندانی میشدند. کتابهای مختلف و از جمله کتاب جنجالی «کتاب سیاه کمونیسم» بر نقش مقامات شوروی در گسترش قحطی و مرگ و میر مردم در این منطقه تاکید داشتهاند.
.
تصاویری از یوسف جوگاشویلی ، کوبا ، عموجوزف ،استالین و..........
نادژدا علی لویووا ، همسر دوم استالین و واسیلی ( اوایل دهه 1930)
واسیلی استالین ، بعدها به درجه ژنرالی نیروی هوایی ارتش سرخ منصوب شد و پس از مرگ استالین از ارتش اخراج گردید .
از چپ به راست
میکویان ، کیروف و استالین ،
مسکو ، 1932
استالین در میان نمایندگان اعزامی به نخستین کنگره کارگران کالخوز ، مسکو 1933
کالینین در پشت استالین ، در حال خمیازه کشیدن است .
استالین در جلو و خروشچف ، مالنکوف ، بریا و مولوتف در مراسم راهپیمایی ورزشکاران ، ژوییه 1945
تصویر گرفته شده از تخریب کلیسای جامع Cathedral of Christ the Saviour در مسکو - سال 1931
کاریکاتوری از استالین رفیق کبیر مذهب، در زمانی که در طول جنگ جهانی دوم کلیساها اجازه فعالیت پیدا کردند
شاعر معروف روس، آنا آخماتووا، زیر فشار و سرکوب بود اما هرگز دستگیر نشد. شوهر اولش، نیکولای گومیلیف (شاعر و نظامی)، در ۱۹۲۱ تیرباران شد و پسرش، لف گومیلیف (تاریخدان)، دو دهه در گولاگی اسیر بود.
این که استالین شخصاً چقدر درگیر مسائل بودهاست مورد بحث است اما مسلماً او در مسائل فرهنگی هم مثل بقیه چیزها اظهار نظر میکرد و در بسیاری از موارد حکم آخر، حرف او بود.
مثل بقیه زندگی استالین موارد عجیب و غریب شخصی نیز موجود هستند. مثلاً میخائیل بولگاکوف، نویسنده و نمایشنامه نویس معروف، همواره سرکوب شده
در معماری، شیوه امپراتوری استالینیستی (که نوعی نئوکلاسیسیسم به روز شده در سطحی بسیاری بزرگ بود که با هفت آسمان خراش مسکو تداعی میشود) جای کانستراکتیویسم دهه ۲۰ را گرفت.
نقش استالین در رابطه با کلیسای ارتدوکس روسیه مورد اختلاف و پیچیدهاست. .
در واقع بسیاری از سیاستمداران در ایالات متحده پس از «بحران اسپوتنیک» نگران بودند که در علم و تحصیلات عمومی از شوروی عقب مانده باشند.
.
اشتراک در:
پستها (Atom)
ت