|
طه طاهری یکی از مهمترین چهرههای امنیتی نظام که در حال حاضر بعنوان مهندس طاهری معروف است و بعضیها وی را دکتر طاهری میخوانند در اردیبهشت ۱۳۴۲ در حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. وی فرزند سوم خانواده و دارای دو خواهر بزرگتر و دو برادر کوچکتر از خود بود. طالب برادر کوچکتر او در سال ۱۳۶۱ در عملیات «مهندسی» توسط مجاهدین کشته شد. طه دوران دبستان و راهنمایی را در منطقه میدان خراسان گذراند و در سال ۱۳۵۵ به اتفاق خانوادهاش به محلهی نیروی هوایی تهران نقل مکان کرد. وی در دبیرستان به تحصیل در رشته اقتصاد مشغول شد و دیپلم خود را در سال ۱۳۶۰ از دبیرستانی واقع در انتهای خیابان پیروزی تهران گرفت. منزل مسکونی طه طاهری در حال حاضر در حوالی غربیترین فاز شهرک قدس ( غرب) است. بعد از پیروزی انقلاب، طه که سال دوم دبیرستان بود به عضویت افتخاری کمیته انقلاب اسلامی درآمد و در آبانماه ۱۳۵۹ در حالی که هفده سال بیشتر نداشت به استخدام رسمی این کمیته در آمد و همزمان یکی از نیروهای فعال بسیج سپاه پاسداران نیز بود. او در سال ۱۳۶۰ پس از انتقال موقت به سپاه برای همیشه از کمیته خداحافظی کرد و به استخدام رسمی سپاه پاسداران در آمد. مسئولیتهای وی از سال ۵۷ تا بازگشت از لبنان در سال ۷۴ به شرح زیر است: ۱- از سال 1357 تا 1360 عضو افتخاری کمیته و بسیج ۲- از سال 60 تا سال 65 استخدام رسمی در سپاه، مشغول خدمت در قرارگاه اطلاعاتی خاتم الانبیا و نیروهای برون مرزی و نفوذی به عراق که در حال حاضر سپاه قدس نامیده میشوند. ۳- از سال 65 به دعوت وزارت اطلاعات در معاونت امنیتی خارجه ( بخش برون مرزی ) مشغول خدمت شد و به لبنان اعزام شد. مأموریت او ۹ سال طول کشید و در سال ۷۴ به ایران بازگشت. وی در لبنان به همکاری با شیخ محمد رمضانی که نام مستعار مقدادی داشت پرداخت. با آن که طاهری دارای دیپلم اقتصاد است، در لبنان و ایران به نام «مهندس» طاهری شناخته میشود. خود او در مصاحبه با رسانهها تحصیلاتش را «صنعتی» و تجربهاش را در زمینهی امنیتی معرفی میکند. با این حال معلوم نیست وی که در سال ۶۰ دیپلم اقتصاد خود را گرفته و از سال ۵۹ تا سال ۶۲ دانشگاهها تعطیل بوده و وی تا سال ۶۵ مشغول فعالیت در قرارگاههای مرزی و نیروهای برونمرزی بوده و پس از آن تا سال ۷۴ در لبنان به سر برده، چگونه قادر به انجام تحصیلات دانشگاهی آن هم در رشتهی مهندسی که لازمه آن تحصیل در رشتهی ریاضی در دوران دبیرستان است شده ؟ طه طاهری که در لبنان با نام «اینجینیر» یا «مهندس» شناخته میشد مسئولیت امور مالی و پشتیبانی اقتصادی از حزبالله و نیروهای مأمور ایرانی را به عهده داشت. وی برای تأمین مخارج این نیروها و اقدامات غیرقانونی نیروهای سپاه پاسداران و حزبالله لبنان به جای آن که از شبکه بانکی استفاده کند تمامی هزینهها را بصورت نقدی و از طریق شبکه قاچاق به دلار پرداخت میکرد. پولهای ارسالی از سه کانال به لبنان میرسید. ۱- پولها از طریق پرواز مستقیم از تهران به دمشق ارسال و سپس به صورت قاچاق و زمینی از طریق مرزهای شرقی لبنان به حزبالله میرسید. ۲- پول نقد بصورت زمینی و از طریق کردستان و آذربایجان غربی بصورت قاچاق به شهر بندی ازمیر و بخش ترک نشین جزیره قبرس ارسال میشد و از آنجا از طریق دریا پولها به لبنان قاچاق میشد. ۳- در اواخر از طریق قسمت یونانی نشین قبرس هم قاچاق پول صورت میگرفت. در جریان جنگ ۳۳ روزه در تابستان ۲۰۰۶هم با آن که زوج طاهری – رمضانی در لبنان نبودند اما بیشترین حجم پول از این دو بندر و شبکهای که طه طاهری ایجاد کرده بود به حزب الله پرداخت گردید. حجم پولی که در ۱۷ روز اول جنگ ۳۳ روزه توسط ۹ نفر از مأموران وزارت اطلاعات به دست نیروهای حزبالله رسید بالغ بر ۱۷ میلیون دلار بود که بصورت نقد و واکیوم شده تحویل داده شد. طه طاهری پس از پایان مأموریتش در لبنان، در سال ۷۴ به تهران بازگشت و با حکم هدایتالله لطفیان فرمانده وقت نیروی انتظامی با نام «مسعود صدرالاسلام» به سمت معاونت اطلاعات ناجا منصوب گردید. وی که یک نیروی کارآمد و ورزیده اطلاعاتی بود جایگزین محمد فلاح شد که در دولت خاتمی به ریاست ستاد مبارزه با مواد مخدر منصوب شد. با ورود مسعود صدرالاسلام به معاونت اطلاعات نیروی انتظامی، این نیرو دچار تحول و دگرگونی عمیقی به لحاظ شکلی و متحوایی شد و بر دامنهی فعالیتهای آن افزوده شد. تا پیش از حضور وی به معاونت اطلاعات، نام تمامی افرادی که در این بخش مشغول خدمت بودند مانند دیگر بخشهای نیروی انتظامی روی پلاکی به لباس رسمی مأموران این نیرو نصب میشد؛ ولی به دستور صدرالاسلام با در اختیار گذاشتن کد اطلاعاتی که اداره پرسنلی اطلاعات تهیه کرده بود به جای نام مأموران این نیرو، کد اطلاعاتیشان که عددی شش رقمی است و معمولا با عدد ۳۰۰ شروع میشود روی لباسها نصب شد. مجموعه معاونت اطلاعات(عملیات) که مسعود صدرالاسلام مسئول آن بود به شرح زیر است: 1- اداره کل اطلاعات وعملیات و تشکیلات پلیس 110 که وی بنیانگذار آن است 2- اداره اتباع بیگانه 3- اداره کل گذرنامه 4- اداره کل نظارت بر اماکن عمومی. معاونت اطلاعات ناجا در حال حاضر پلیس امنیت نامیده میشود و فرماندهی آن با سردار حسین اشتری از مأموران اعزامی سپاه پاسداران است. جانشین وی تیمسارمحمدی فر از پرسنل گوش به فرمان شهربانی قبل از ادغام نیروهای انتظامی است. با آمدن مسعود صدر الاسلام و ارتباط او با وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه قدس و اطلاعات سپاه، معاونت اطلاعات نیروی انتظامی بسیار قدرتمند گردید. در این دوره پای نیروهای متخصص اطلاعاتی از وزارت و سپاه به معاونت اطلاعات ناجا باز شد و صدرالاسلام از امکانات وسیع وزارت اطلاعات و بخش فنی آن بخصوص در ارتباط با شنودهای غیر قانونی و باز بودن دستش در این وزارت خانه استفادههای دو چندان کرد. با بودجهی هنگفتی که لطفیان فرمانده نیروی انتظامی وقت در اختیار او گذاشت، افراد بسیجی زیادی به استخدام این نیرو در آمدند و با پرداخت پولهای کلان شبکههای اطلاعاتی در تهران و اقصی نقاط کشور ایجاد شد. معاونت اطلاعات، با اجاره ساختمانهای بزرگ وکوچک، تحت پوشش شرکتهای مختلف، به ایجاد شبکههای اطلاعاتی در مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها همت گمارد. نیروها و منابع اطلاعاتی این معاونت، با توجه به فعالیت و بازدهی که داشتند مورد تشویق قرار گرفته و امکاناتی نظیر، موتورسیکلت، اتوموبیل، پلاکهای محرمانه، بیسیم و غیره دریافت میکردند. یکی از وظایف اصلی این معاونت، نصب سیستمهای شنود و استراق سمع و فیلمبرداری از مکانهای کاملاً خصوصی و حریم مردم و مسئولان مخالف «اصولگرایان» و کارهای خلاف قانون و «شرع» بود. بدام انداختن «اصلاحطلبان» از طریق توطئه و افترا در زمینه مواد مخدر و مسائل اخلاقی یکی از زمینههای فعالیت نیروی تحت امر مسعود صدرالاسلام بود. وی به دفعات زنانی را سر راه «اصلاحطلب» ها قرار میداد و سپس از موضع دفاع از «شرع» وارد عمل میشد. وی همه این اعمال را با توجیه داشتن دستور شرعی از ولی فقیه خامنهای انجام میداد. پروژهی خراب کردن مهاجرانی وزیر وقت ارشاد اسلامی دولت خاتمی به دست وی و به خواست خامنهای انجام شد. مسعود صدرالاسلام و همکارانش ضمن دادن آموزشهای لازم به دخترهای زیبا روی کم سن و سال آنها را سر راه مهاجرانی قرار میدادند. حتی ضرب و شتم مسئولان نظام از جمله نوری و مهاجرانی به دست بسیجیها، به دستور او و با زمینهی مساعدی که فراهم میکرد تا این نیروها بتوانند ازنظر فیزیکی به این مسئولین نزدیک شوند صورت میگرفت. در مورد پرونده شهرداران مناطق مختلف تهران و اتهامات انتصابی به آنان در سال ۷۶، مسئولیت کلیه اعمال خلاف به عهدهی سردار محمدرضا نقدی مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی گذاشته شد (۱) در حالی که بازجویان و مأموران پیگیر پرونده از ساختمانهای فرماندهی حفاظت اطلاعات ناجا استفاده میکردند و فرماندهی اصلی این عملیات به عهدهی مسعود صدرالاسلام و بازپرسهای ویژه و متخصص وزارت اطلاعات بود. یکی از خدمات بزرگی که مسعود صدرالاسلام برای حفظ نظام ولایت فقیه انجام داد سرکوب تظاهرات ۱۸ تیر و خیزش مردم در نجفآباد به حمایت از آیتالله منتظری پس از حصر ایشان بود. در همایش دو روزه مدیران اطلاعاتی کشور (همایش کوثر) که نوار آن در سال ۷۸ به صورت گسترده انتشار یافت، هدایتکننده و مسئول همایش که مهرههای اطلاعاتی را به پرسش و نقد میگیرد و به آنها آموزش میدهد مسعود صدرالاسلام است. وی در دوران سرکوب ۱۸ تیر با آن که معاونت اطلاعات نیروی انتظامی را به عهده داشت در ارتباط با مسائل امنیتی و اطلاعاتی حرف اول را میزد. حتی در قرارگاه مشترک ثارالله که در زمان «بلوا وآشوب» با حضور نیروها و فرماندهان رده بالای وزارت اطلاعات، ارتش، سپاه، بسیج و ناجا تشکیل جلسه میدهد باز مسعود صدرالاسلام حرف اول را میزد و فرماندهی کل نیروهای امنیتی -اطلاعاتی - نظامی و انتظامی و نیروهای وزارت اطلاعات با رای گیری بعهده مسعود گذارده شد. تا زمانی که وی در پست معاونت اطلاعات ناجا مشغول خدمت بود از قدرت بسیاری برخوردار بود و فرماندهی کل نیروهای اطلاعاتی کشور را به عهده داشت. در لینک زیر مسعود صدرالاسلام چگونگی سرکوب و توطئههای نیروهای امنیتی در ۱۸ تیر را شرح میدهد: بقیه قسمتهای نوار همایش دو روزه مدیران اطلاعاتی کشور (همایش کوثر) در آدرس زیر موجود است: در قسمت هفتم نواری که لینک بالا آمده چگونگی سرکوب در ۱۸ تیر شرح داده میشود. در دهه ۷۰، رد پای وی هر جاکه صحبت از سرکوب بود دیده میشود. از جمله حمله و هجوم لباس شخصیها در وقایع کوی دانشگاه در سال ۷۸ با هدایت وی انجام گرفت. مسعود صدرالاسلام مسئولیت «اداره اطلاعات و عملیات» مستقر در دادگستری تهران در زمان ریاست علی رازینی را نیز به عهده گرفت. محل این اداره در ساختمان «مجتمع امام خمینی» واقع در میدان ارک طبقه زیرین و اول بود. نیروهای این اداره متشکل از نیروهای سپاه قدس، یگانهای ویژه، اطلاعات، آگاهی، بسیج، پلیس دیپلمات، پلیس تخصصی، حقوقدانان و وکلای دادگستری بودند. همچنین این اداره از کمک بعضی از نیروهای حزب اللهی در وزارت نفت، حفاظت اطلاعات قوه قضائیه، مخابرات، شهرداری، اداره ثبت احوال که آموزشهای لازم اطلاعاتی وامنیتی وانتظامی را سپری کرده بودند برخوردار بود. این اداره برای قانونی جلوه دادن اقدامات خود با گرفتن احکام به ظاهر قانونی از دادگاههایی که در طبقه فوقانی بودند و در بعضی موارد از قبل با قاضیها تبانی شده و دستورات از سوی رازینی داده شده بود دست به عملیات میزد. مثلا حمله به میهمانی بزرگ خارجیان و ایرانیان در ساختمانهای «آ اس پ» یوسف آباد در سال 78 یک نمونه از این اعمال بود. از جمله قضاتی که چشم وگوش بسته هر نامهای را که صدرالاسلام مینوشت امضاء میکردند و دستورهای لازم قضائی را میدادند قاضی طاهری رئیس وقت شعبه ششم دادگاههای انقلاب و عمومی تهران و رئیس شعبه پنجم دادگاههای انقلاب و عمومی تهران بودند. رئیس شعبه پنجم دادگاه انقلاب با حفظ سمت جانشین الیاس محمودی مسئول حفاظت اطلاعات قوه قضاییه هم بود. وی چند سال پیش به خارج از کشور پناهنده شد. این عده کلیه اعمال غیرقانونی خود را با هماهنگی رازینی رئیس کل دادگستری وقت استان تهران انجام میدادند. نام مسعود صدرالاسلام همچنین بارها در پروندهی قتلهای زنجیرهای به میان آمد و متهمان دستگیر شده به دفعات از او و نقشش در این قتلها پرده برداشتند. او همچنین متهم به شرکت در قتل قاضی بازپرس پرونده غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران است که موضوع شهرداری تهران را نیز دنبال میکرد. مسعود ضابطیان با نام مستعار مسعود زاهدیان یکی از جلادان اطلاعاتی زیر مجموعه مستقیم صدرالاسلام بود که تمامی موارد غیر قانونی و غیر «شرعی» و تخلفات و بازجوئیها و موارد مشابه دیگر بدست او انجام میگرفت. او بچه خیابان دماوند تهران حول وهوش قاسم آباد است و هم اکنون مدیر کل امور اجرایی ستاد مبارزه با مواد مخدر است. در دورانی که مسعود صدرالاسلام مسئول معاونت اطلاعات ناجا بود جانشین وی سردار حمیدرضا حسین آبادی بود که در حال حاضر مدیر کل اداره مبارزه با مواد مخدر ناجا است. پس از آن که محمد باقر قالیباف شهردار فعلی تهران از نیروی هوائی سپاه به فرماندهی نیروی انتظامی رسید دوران خدمت مسعود صدرالاسلام که نامش در زمان قتلهای زنجیرهای و ۱۸ تیر در رسانههای داخلی سر زبانها افتاده بود و سازمانهای اطلاعاتی خارجی نیز تا حدودی با او آشنا شده بودند در معاونت اطلاعات به پایان رسید و شیخ محمد رمضانی که همکار وی در لبنان بود با نام غلامحسین رمضانی به معاونت اطلاعات نیروی انتظامی منصوب شد و صدرالاسلام برای مدت ۴ ماه عهدهدار پست قائم مقامی رمضانی شد. (۲) از سال ۸۰ به بعد صدرالاسلام ضمن آن که ریاست پژوهشكده اطلاعات را به عهده داشت در این دانشکده تدریس هم میکرد. این دانشکده که قسمت کوچکی از ساختمانهای وزارت اطلاعات است در منطقه شمالی پاسداران ومنطقه دارآباد مستقر است و دانشجویان آن را زنان و مردان تشکیل میدهند. وی در مرداد ۸۵ با نام اصلی اش یعنی «مهندس طه طاهری» به عنوان دومین رئیس شرکت دخانیات در دولت احمدی نژاد اداره این بنگاه پردرآمد را به عهده گرفت و در تیرماه ۸۷ ناگهان از کار برکنار شد. شرکت دخانیات در آخرین ماههای ریاست جمهوری خاتمی و ریاست عبدالحمید رحمانی خلیلی نیز با بحران مواجه شده بود. خلیلی رحمانی که از نیمه دوم سال ۸۰ به ریاست شرکت دخانیات رسیده بود به همراه معاونش نداف که هم اکنون مشغول خدمت در وزارت اطلاعات است در سال ۸۴ به اتهام «تضییع 5/3 میلیارد تومانی حقوق دولت، دریافت 200میلیون تومان وجه نقد، 60دستگاه پراید و 16دستگاه زانتیا، 50 دستگاه لب تاپ، 5/1كیلو سكه و شمش طلا، خرید ساختمان یك میلیارد تومانی بالاتر از بهای واقعی، استخدام 1200نفر از نزدیكان و مرتبطان و...» دستگیر و سپس با قرار وثیقه آزاد شد. مسعود صدرالاسلام در دوران ریاست خود بر شرکت دخانیات پا جا پای رحمانی خلیلی و نداف گذاشت و روابط گستردهای با شرکت آمریکایی انگلیسی (B.A.T) که مخفف شرکت قدرتمند بریتیش - آمریکن - تباکو است برقرار کرد. بی ای تی دومین شرکت بزرگ دخانیات در سطح بینالمللی است که دارای ۶۰ هزار کارمند میباشد. در شهریور ماه سال 82 مدیران شركت مزبور پس از آن که با سه فرزند هواپیما جت فالكون وارد کشور شدند توسط عملیات ویژه یكی از ارگانهای مسؤول دستگیر و سپس آزاد میشوند. این شرکت تولید سیگار مونتانا را در دستور کار داشت و دارای چنان سرمایهای است که با دادن میلیونها دلار وجه برای امحا سیگارهای قاچاق به نیروی انتظامی و اداره دخانیات کشور، بطور غیررسمی انحصار فروش سیگار در ایران را در اختیار خود دارد. این شرکت با اجاره کردن انبارهای بزرگ و استاندارد در نقاط مختلف ایران و وارد کردن تنباکو از کشورهای آمریکای جنوبی و مخلوط کردن آن با تنباکوهای غیرمرغوب و صدور آن به کشورهای منطقه و در انحصار قراردادن بازار داخلی سودهای نجومی به جیب میزند. مدیر این شرکت که یک انگلیسی است، با استفاده از هواپیماهای خصوصی و محافظ شخصی زندگی تجملی برای خود فراهم نمودهاند، صدرالاسلام و مسئولین مملکتی را زیر پر وبال اقتصادی خود قرار دادهاند . (۳) دفتر مرکزی این شرکت در طبقه هشتم ساختمان سایه روبروی پارک ملت در خیابان ولیعصر تهران و در مجاورت بانک (اچ اس بی سی) انگلیس قرار دارد. این ساختمان به سیستمهای دوربین مدار بسته و کارتهای هوشمند الکترونیکی مجهز است. شرکت بی ای ای تی کارمندان و کارگرانش را به مسافرتهای داخلی وخارجی با تورهای گردشی میبرد. مسئول حفاظت و امنیت شرکت شهریار وثیق فرزند تیمسار عبدالله وثیق بود که در سال ۵۸ با حکم دادگاه انقلاب به اتهام کشتار مردم در خرداد ۱۳۴۲ اعدام شد. وی از هشت سالگی در انگلستان بزرگ شده است. در دوران صدرات طه طاهری نمایندگی پخش سیگارهای بی ای تی که در دست گروه عقیلی و پخش عظیم بود به گروه حسینی رسید. هرچند شایع بود که این فعل و انفعال به خاطر پایین آمدن میزان فروش سیگارهای این شرکت است اما همان موقع مطرح شد که دلیل عمده آن رقابتهای داخلی و برخورد دولت با گروه عقیلی بود. طه طاهری پس از پستی که در دخانیات گرفت با توجه به روابطش با شرکت (بی ای تی) و نفوذ اطلاعاتی که در کشور داشت و با استفاده از رانت قدرتی که در اختیار داشت زندگیش متحول شد و صاحب اتوموبیلهای خوب، خانهها و ویلاهای بزرگ و گران قیمت در شمال تهران و کشور شد. وی بعد از کنار گذاشته شدن از پست دخانیات به دوستان خود اعلام کرد که میخواهد بازنشسته شود و دیگر کار اجرائی دولتی انجام ندهد ولی دوباره با سفارش دوستان و شخص احمدینژاد که نظر مثبتی به او داشت با حکم اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی جانشین او در اداره مبارزه با موادمخدر ریاست جمهوری شد و دفتر کارش به خیابان نفت در بلوار میرداماد انتقال یافت. در واقع وی که تا پیش از این مسئول فروش هرچه بیشتر سیگار و مواد دخانی به مردم بود به سمت مسئول مبارزه با مواد مخدر انتخاب شد! با توجه به اینکه طه طاهری در حال حاضر ظاهراً دارای پست اطلاعاتی و امنیتی نیست اما بعد از انتخابات و بخصوص در حال حاضر در جلسات امنیتی شرکت کرده و در سرکوب جنبش مردمی نقش مهمی دارد. وی در حالی مسئولیت مبارزه با مواد مخدر را به عهده دارد که یک محموله ۲۹ تنی تریاک ارسالی از چین که در بمبئی بارگیری شده و با یک هواپیمای اختصاصی به ایران حمل شده بود در فرودگاه «امام خمینی» تهران کشف شد که ظاهراً دستگاههای امنیتی آن را سفارش داده بودند. پس از کشف این محموله عظیم ابتدا سرتیپ دوم نبیالله حیدری رئیس پلیس فرودگاههای کشور مقدار تریاک مکشوفه را به ۲۰ تن تقلیل داد و سپس احمدی مقدم که طه طاهری پست جانشینی او را در ستاد مبارزه با مواد مخدر در دست دارد مقدار آن را به ۱۷ تن تقلیل داد و تأکید کرد که محموله بصورت قانونی و برای تهیه دارو وارد کشور شده است! یکی از مسائل مطرح بین ایران و آمریکا در این روزها موضوع مفقود شدن رابرت لوینسون یک مأمور سابق اف بی آی است که در ارتباط با قاچاق سیگار در ایران تحقیق میکرد و در اسفند ۸۵ در کیش ناپدید شد. رد پای طه طاهری در این پرونده بخوبی دیده میشود. طاهری به واسطهی حضور مستقیماش در سه دهه فعالیت اطلاعاتی و امنیتی و به ویژه سابقه چند سالهاش در بخش امنیت خارجی وزارت اطلاعات و پستهای حساسی که در زمینه اطلاعاتی و امنیتی داشته توطئههای امنیتی زیادی را طراحی و اجرا کرده است. وی به خاطر سابقهی مدیریتش در شرکت دخانیات با باندهای قاچاق سیگار و محافل حامی آنها از نزدیک آشناست. او بدون شک یکی از کسانی است که از سرنوشت رابرت لوینسون باخبر است؛ به ویژه که مسئولیت عناصر تحت امر او در ربودن لوینسون و به دردسر انداختن آمریکا مسجل است. هنگام مفقود شدن رابرت لوینسون، فرماندهی انتظامی جزیره کیش را که دارای فرماندهی مستقل و تحت امر تهران است، فریبرز حاج اسماعیلی یکی از عناصر اطلاعاتی و عملیاتی بعهده داشت. وی پیشتر یکی از دوستان نزدیک و عناصر تحت امر مسعود صدرالاسلام بود. در دوران معاونت صدرالاسلام وی رئیس اداره عملیات معاونت اطلاعات ناجا بود و نقش مهمی در سرکوب جنبش ۱۸ تیر ۷۸ داشت. وی یکی از دستاندرکاران اصلی ربایش لوینسون است و از محل اختفای او با خبر است. لوینسون شب قبل از ناپديد شدنش با داوود صلاحالدین یک شهروند آمریکایی که نامهای مستعار «دیوید تئودور بلفیلد» و «حسن عبدالرحمان» نیز دارد ملاقات کرده و در یک هتل در کیش به سر برده بودند. این دو ظاهراً قبلاً در دوبی نیز با هم دیدار داشتهاند. داود صلاح الدين که به دست داشتن در قتل علی اکبر طباطبایی دیپلمات پیشین ایرانی و مخالف جمهوری اسلامی ايران متهم است، در سال ۱۹۸۰ پس از ارتکاب قتل در ایالت مریلند آمریکا به ايران فرار کرد و بعدها در فیلم «سفر قندهار» محسن مخملباف در نقش حسن تنتانی شرکت کرد. تردیدی نیست که دستگاه امنیتی و اطلاعاتی، داوود صلاحالدین را در مسیر تحقیقات لوینسون قرار داده بود و وی سادهانگارانه در دامی که برای وی پهن کرده بودند افتاد. روز بعد دیدار با داوود صلاحالدین، لوينسون هتل محل اقامت خود در جزيره کيش را ترک کرده و راهی فرودگاه شد، اما بين فرودگاه و هتل ناپديد شد. محمد حسین آقاسی وکیل مدافع خانواده لوینسون میگويد: «من با اين آمريکايی ملاقات کردم، او را به جايی در تهران دعوت کردم. چون خود اين فرد در نزديکی تهران زندگی میکند. طی اين ملاقات من متوجه شدم که اين شخص مطالبی را بر خلاف واقعيت مطرح میکند. بعد، من درباره صحبتهای ايشان هم در جزيره کيش و هم در تهران تحقيق کردم و به اين نتيجه رسيدم که او دروغ میگويد. البته اين شخص من را نيز به طور غيرمستقيم تهديد میکرد.» وی می افزاید «تصور اوليه من اين است که او (لوينسون) به وسيله افرادی که در ايران قدرتی دارند و احتمالا در قضايايی مرتبط با قاچاق سيگار و يا موضوعهای ديگری که ايشان آمده بود دربارهاش بررسی کند، دست دارند- ربوده شده و بايد هنوز در اختيارشان باشد.» ایرج مصداقی ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ پانویس: ۱- براساس حکم دادگاه نظامی در سال ۱۳۷۸ محمدرضا نقدی به ۸ ماه زندان قطعی محکوم شد اما او نه تنها به زندان نرفت بلکه در تیرماه ۷۸ در کنار صدرالاسلام، ذوالقدر، نجات و اللهکرم جز فرماندهان اصلی عملیات سرکوب معترضین دانشجویی در کوی دانشگاه شد و در سپس به دلیل تشکیل باند کبیر و اعمال خلافی که انجام داده بود دستگیر شد منتهی به دستور خامنهای آزاد شد و مورد تشویق هم قرار گرفت و به معاونت ستاد مشترک و فرماندهی بسیج منصوب شد. ۲- رمضانی نیز اسم مستعار است و نام اصلی وی بر من پوشیده است. با این حال براساس تحقیقاتی که کردم لاغر اندام، دارای قدی حدود175 سانتی متر، با ریشی کم پشت (کوسه) است و معمولاً با لباس روحانیت در مجامع حاضر میشود. غلامحسین رمضانی تنها کسی است که در ناجا با حفظ سمت دو اداره جداگانه را در اختیار داشته و فرماندهی میکرد. وی ۴ سال پیش به حکم خامنه ای فرماندهی کل حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران را بعهده گرفت و سپس حسین طائب جانشین وی شد. رمضانی در حال حاضر در حفاظت و اطلاعات ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح مشغول میباشد . ۳- طه طاهری در تاریخ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵ در مورد ارزش بازار دخانیات گفت: «ارزش بازار محصولات وارداتي و قاچاق به 860ميليارد تومان ميرسد اين رقم با احتساب فروش داخلي (140ميليارد تومان امسال) از يك ميليارد دلار هم فراتر ميرود. |
۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سهشنبه
طه طاهری (مسعود صدر الاسلام) و مفقودشدن رابرت لوینسون
طه طاهری یکی از مهمترین چهرههای امنیتی نظام که در حال حاضر بعنوان مهندس طاهری معروف است و بعضیها وی را دکتر طاهری میخوانند در اردیبهشت ۱۳۴۲ در حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. وی فرزند سوم خانواده و دارای دو خواهر بزرگتر و دو برادر کوچکتر از خود بود. طالب برادر کوچکتر او در سال ۱۳۶۱ در عملیات «مهندسی» توسط مجاهدین کشته شد. طه دوران دبستان و راهنمایی را در منطقه میدان خراسان گذراند و در سال ۱۳۵۵ به اتفاق خانوادهاش به محلهی نیروی هوایی تهران نقل مکان کرد. وی در دبیرستان به تحصیل در رشته اقتصاد مشغول شد و دیپلم خود را در سال ۱۳۶۰ از دبیرستانی واقع در انتهای خیابان پیروزی تهران گرفت. منزل مسکونی طه طاهری در حال حاضر در حوالی غربیترین فاز شهرک قدس ( غرب) است. بعد از پیروزی انقلاب، طه که سال دوم دبیرستان بود به عضویت افتخاری کمیته انقلاب اسلامی درآمد و در آبانماه ۱۳۵۹ در حالی که هفده سال بیشتر نداشت به استخدام رسمی این کمیته در آمد و همزمان یکی از نیروهای فعال بسیج سپاه پاسداران نیز بود. او در سال ۱۳۶۰ پس از انتقال موقت به سپاه برای همیشه از کمیته خداحافظی کرد و به استخدام رسمی سپاه پاسداران در آمد. مسئولیتهای وی از سال ۵۷ تا بازگشت از لبنان در سال ۷۴ به شرح زیر است: ۱- از سال 1357 تا 1360 عضو افتخاری کمیته و بسیج ۲- از سال 60 تا سال 65 استخدام رسمی در سپاه، مشغول خدمت در قرارگاه اطلاعاتی خاتم الانبیا و نیروهای برون مرزی و نفوذی به عراق که در حال حاضر سپاه قدس نامیده میشوند. ۳- از سال 65 به دعوت وزارت اطلاعات در معاونت امنیتی خارجه ( بخش برون مرزی ) مشغول خدمت شد و به لبنان اعزام شد. مأموریت او ۹ سال طول کشید و در سال ۷۴ به ایران بازگشت. وی در لبنان به همکاری با شیخ محمد رمضانی که نام مستعار مقدادی داشت پرداخت. با آن که طاهری دارای دیپلم اقتصاد است، در لبنان و ایران به نام «مهندس» طاهری شناخته میشود. خود او در مصاحبه با رسانهها تحصیلاتش را «صنعتی» و تجربهاش را در زمینهی امنیتی معرفی میکند. با این حال معلوم نیست وی که در سال ۶۰ دیپلم اقتصاد خود را گرفته و از سال ۵۹ تا سال ۶۲ دانشگاهها تعطیل بوده و وی تا سال ۶۵ مشغول فعالیت در قرارگاههای مرزی و نیروهای برونمرزی بوده و پس از آن تا سال ۷۴ در لبنان به سر برده، چگونه قادر به انجام تحصیلات دانشگاهی آن هم در رشتهی مهندسی که لازمه آن تحصیل در رشتهی ریاضی در دوران دبیرستان است شده ؟ طه طاهری که در لبنان با نام «اینجینیر» یا «مهندس» شناخته میشد مسئولیت امور مالی و پشتیبانی اقتصادی از حزبالله و نیروهای مأمور ایرانی را به عهده داشت. وی برای تأمین مخارج این نیروها و اقدامات غیرقانونی نیروهای سپاه پاسداران و حزبالله لبنان به جای آن که از شبکه بانکی استفاده کند تمامی هزینهها را بصورت نقدی و از طریق شبکه قاچاق به دلار پرداخت میکرد. پولهای ارسالی از سه کانال به لبنان میرسید. ۱- پولها از طریق پرواز مستقیم از تهران به دمشق ارسال و سپس به صورت قاچاق و زمینی از طریق مرزهای شرقی لبنان به حزبالله میرسید. ۲- پول نقد بصورت زمینی و از طریق کردستان و آذربایجان غربی بصورت قاچاق به شهر بندی ازمیر و بخش ترک نشین جزیره قبرس ارسال میشد و از آنجا از طریق دریا پولها به لبنان قاچاق میشد. ۳- در اواخر از طریق قسمت یونانی نشین قبرس هم قاچاق پول صورت میگرفت. در جریان جنگ ۳۳ روزه در تابستان ۲۰۰۶هم با آن که زوج طاهری – رمضانی در لبنان نبودند اما بیشترین حجم پول از این دو بندر و شبکهای که طه طاهری ایجاد کرده بود به حزب الله پرداخت گردید. حجم پولی که در ۱۷ روز اول جنگ ۳۳ روزه توسط ۹ نفر از مأموران وزارت اطلاعات به دست نیروهای حزبالله رسید بالغ بر ۱۷ میلیون دلار بود که بصورت نقد و واکیوم شده تحویل داده شد. طه طاهری پس از پایان مأموریتش در لبنان، در سال ۷۴ به تهران بازگشت و با حکم هدایتالله لطفیان فرمانده وقت نیروی انتظامی با نام «مسعود صدرالاسلام» به سمت معاونت اطلاعات ناجا منصوب گردید. وی که یک نیروی کارآمد و ورزیده اطلاعاتی بود جایگزین محمد فلاح شد که در دولت خاتمی به ریاست ستاد مبارزه با مواد مخدر منصوب شد. با ورود مسعود صدرالاسلام به معاونت اطلاعات نیروی انتظامی، این نیرو دچار تحول و دگرگونی عمیقی به لحاظ شکلی و متحوایی شد و بر دامنهی فعالیتهای آن افزوده شد. تا پیش از حضور وی به معاونت اطلاعات، نام تمامی افرادی که در این بخش مشغول خدمت بودند مانند دیگر بخشهای نیروی انتظامی روی پلاکی به لباس رسمی مأموران این نیرو نصب میشد؛ ولی به دستور صدرالاسلام با در اختیار گذاشتن کد اطلاعاتی که اداره پرسنلی اطلاعات تهیه کرده بود به جای نام مأموران این نیرو، کد اطلاعاتیشان که عددی شش رقمی است و معمولا با عدد ۳۰۰ شروع میشود روی لباسها نصب شد. مجموعه معاونت اطلاعات(عملیات) که مسعود صدرالاسلام مسئول آن بود به شرح زیر است: 1- اداره کل اطلاعات وعملیات و تشکیلات پلیس 110 که وی بنیانگذار آن است 2- اداره اتباع بیگانه 3- اداره کل گذرنامه 4- اداره کل نظارت بر اماکن عمومی. معاونت اطلاعات ناجا در حال حاضر پلیس امنیت نامیده میشود و فرماندهی آن با سردار حسین اشتری از مأموران اعزامی سپاه پاسداران است. جانشین وی تیمسارمحمدی فر از پرسنل گوش به فرمان شهربانی قبل از ادغام نیروهای انتظامی است. با آمدن مسعود صدر الاسلام و ارتباط او با وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه قدس و اطلاعات سپاه، معاونت اطلاعات نیروی انتظامی بسیار قدرتمند گردید. در این دوره پای نیروهای متخصص اطلاعاتی از وزارت و سپاه به معاونت اطلاعات ناجا باز شد و صدرالاسلام از امکانات وسیع وزارت اطلاعات و بخش فنی آن بخصوص در ارتباط با شنودهای غیر قانونی و باز بودن دستش در این وزارت خانه استفادههای دو چندان کرد. با بودجهی هنگفتی که لطفیان فرمانده نیروی انتظامی وقت در اختیار او گذاشت، افراد بسیجی زیادی به استخدام این نیرو در آمدند و با پرداخت پولهای کلان شبکههای اطلاعاتی در تهران و اقصی نقاط کشور ایجاد شد. معاونت اطلاعات، با اجاره ساختمانهای بزرگ وکوچک، تحت پوشش شرکتهای مختلف، به ایجاد شبکههای اطلاعاتی در مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها همت گمارد. نیروها و منابع اطلاعاتی این معاونت، با توجه به فعالیت و بازدهی که داشتند مورد تشویق قرار گرفته و امکاناتی نظیر، موتورسیکلت، اتوموبیل، پلاکهای محرمانه، بیسیم و غیره دریافت میکردند. یکی از وظایف اصلی این معاونت، نصب سیستمهای شنود و استراق سمع و فیلمبرداری از مکانهای کاملاً خصوصی و حریم مردم و مسئولان مخالف «اصولگرایان» و کارهای خلاف قانون و «شرع» بود. بدام انداختن «اصلاحطلبان» از طریق توطئه و افترا در زمینه مواد مخدر و مسائل اخلاقی یکی از زمینههای فعالیت نیروی تحت امر مسعود صدرالاسلام بود. وی به دفعات زنانی را سر راه «اصلاحطلب» ها قرار میداد و سپس از موضع دفاع از «شرع» وارد عمل میشد. وی همه این اعمال را با توجیه داشتن دستور شرعی از ولی فقیه خامنهای انجام میداد. پروژهی خراب کردن مهاجرانی وزیر وقت ارشاد اسلامی دولت خاتمی به دست وی و به خواست خامنهای انجام شد. مسعود صدرالاسلام و همکارانش ضمن دادن آموزشهای لازم به دخترهای زیبا روی کم سن و سال آنها را سر راه مهاجرانی قرار میدادند. حتی ضرب و شتم مسئولان نظام از جمله نوری و مهاجرانی به دست بسیجیها، به دستور او و با زمینهی مساعدی که فراهم میکرد تا این نیروها بتوانند ازنظر فیزیکی به این مسئولین نزدیک شوند صورت میگرفت. در مورد پرونده شهرداران مناطق مختلف تهران و اتهامات انتصابی به آنان در سال ۷۶، مسئولیت کلیه اعمال خلاف به عهدهی سردار محمدرضا نقدی مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی گذاشته شد (۱) در حالی که بازجویان و مأموران پیگیر پرونده از ساختمانهای فرماندهی حفاظت اطلاعات ناجا استفاده میکردند و فرماندهی اصلی این عملیات به عهدهی مسعود صدرالاسلام و بازپرسهای ویژه و متخصص وزارت اطلاعات بود. یکی از خدمات بزرگی که مسعود صدرالاسلام برای حفظ نظام ولایت فقیه انجام داد سرکوب تظاهرات ۱۸ تیر و خیزش مردم در نجفآباد به حمایت از آیتالله منتظری پس از حصر ایشان بود. در همایش دو روزه مدیران اطلاعاتی کشور (همایش کوثر) که نوار آن در سال ۷۸ به صورت گسترده انتشار یافت، هدایتکننده و مسئول همایش که مهرههای اطلاعاتی را به پرسش و نقد میگیرد و به آنها آموزش میدهد مسعود صدرالاسلام است. وی در دوران سرکوب ۱۸ تیر با آن که معاونت اطلاعات نیروی انتظامی را به عهده داشت در ارتباط با مسائل امنیتی و اطلاعاتی حرف اول را میزد. حتی در قرارگاه مشترک ثارالله که در زمان «بلوا وآشوب» با حضور نیروها و فرماندهان رده بالای وزارت اطلاعات، ارتش، سپاه، بسیج و ناجا تشکیل جلسه میدهد باز مسعود صدرالاسلام حرف اول را میزد و فرماندهی کل نیروهای امنیتی -اطلاعاتی - نظامی و انتظامی و نیروهای وزارت اطلاعات با رای گیری بعهده مسعود گذارده شد. تا زمانی که وی در پست معاونت اطلاعات ناجا مشغول خدمت بود از قدرت بسیاری برخوردار بود و فرماندهی کل نیروهای اطلاعاتی کشور را به عهده داشت. در لینک زیر مسعود صدرالاسلام چگونگی سرکوب و توطئههای نیروهای امنیتی در ۱۸ تیر را شرح میدهد: http://www.zandiq.com/pandiq/files/persian%20-%20hamayeshe%20kousar%20-%20sader2-20.mp3 بقیه قسمتهای نوار همایش دو روزه مدیران اطلاعاتی کشور (همایش کوثر) در آدرس زیر موجود است: http://www.persianhub.org/must-see-video-clips/181174-18.html در قسمت هفتم نواری که لینک بالا آمده چگونگی سرکوب در ۱۸ تیر شرح داده میشود. در دهه ۷۰، رد پای وی هر جاکه صحبت از سرکوب بود دیده میشود. از جمله حمله و هجوم لباس شخصیها در وقایع کوی دانشگاه در سال ۷۸ با هدایت وی انجام گرفت. مسعود صدرالاسلام مسئولیت «اداره اطلاعات و عملیات» مستقر در دادگستری تهران در زمان ریاست علی رازینی را نیز به عهده گرفت. محل این اداره در ساختمان «مجتمع امام خمینی» واقع در میدان ارک طبقه زیرین و اول بود. نیروهای این اداره متشکل از نیروهای سپاه قدس، یگانهای ویژه، اطلاعات، آگاهی، بسیج، پلیس دیپلمات، پلیس تخصصی، حقوقدانان و وکلای دادگستری بودند. همچنین این اداره از کمک بعضی از نیروهای حزب اللهی در وزارت نفت، حفاظت اطلاعات قوه قضائیه، مخابرات، شهرداری، اداره ثبت احوال که آموزشهای لازم اطلاعاتی وامنیتی وانتظامی را سپری کرده بودند برخوردار بود. این اداره برای قانونی جلوه دادن اقدامات خود با گرفتن احکام به ظاهر قانونی از دادگاههایی که در طبقه فوقانی بودند و در بعضی موارد از قبل با قاضیها تبانی شده و دستورات از سوی رازینی داده شده بود دست به عملیات میزد. مثلا حمله به میهمانی بزرگ خارجیان و ایرانیان در ساختمانهای «آ اس پ» یوسف آباد در سال 78 یک نمونه از این اعمال بود. از جمله قضاتی که چشم وگوش بسته هر نامهای را که صدرالاسلام مینوشت امضاء میکردند و دستورهای لازم قضائی را میدادند قاضی طاهری رئیس وقت شعبه ششم دادگاههای انقلاب و عمومی تهران و رئیس شعبه پنجم دادگاههای انقلاب و عمومی تهران بودند. رئیس شعبه پنجم دادگاه انقلاب با حفظ سمت جانشین الیاس محمودی مسئول حفاظت اطلاعات قوه قضاییه هم بود. وی چند سال پیش به خارج از کشور پناهنده شد. این عده کلیه اعمال غیرقانونی خود را با هماهنگی رازینی رئیس کل دادگستری وقت استان تهران انجام میدادند. نام مسعود صدرالاسلام همچنین بارها در پروندهی قتلهای زنجیرهای به میان آمد و متهمان دستگیر شده به دفعات از او و نقشش در این قتلها پرده برداشتند. او همچنین متهم به شرکت در قتل قاضی بازپرس پرونده غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران است که موضوع شهرداری تهران را نیز دنبال میکرد. مسعود ضابطیان با نام مستعار مسعود زاهدیان یکی از جلادان اطلاعاتی زیر مجموعه مستقیم صدرالاسلام بود که تمامی موارد غیر قانونی و غیر «شرعی» و تخلفات و بازجوئیها و موارد مشابه دیگر بدست او انجام میگرفت. او بچه خیابان دماوند تهران حول وهوش قاسم آباد است و هم اکنون مدیر کل امور اجرایی ستاد مبارزه با مواد مخدر است. http://www.parset.com/News/ShowNews.aspx?Code=115062 در دورانی که مسعود صدرالاسلام مسئول معاونت اطلاعات ناجا بود جانشین وی سردار حمیدرضا حسین آبادی بود که در حال حاضر مدیر کل اداره مبارزه با مواد مخدر ناجا است. پس از آن که محمد باقر قالیباف شهردار فعلی تهران از نیروی هوائی سپاه به فرماندهی نیروی انتظامی رسید دوران خدمت مسعود صدرالاسلام که نامش در زمان قتلهای زنجیرهای و ۱۸ تیر در رسانههای داخلی سر زبانها افتاده بود و سازمانهای اطلاعاتی خارجی نیز تا حدودی با او آشنا شده بودند در معاونت اطلاعات به پایان رسید و شیخ محمد رمضانی که همکار وی در لبنان بود با نام غلامحسین رمضانی به معاونت اطلاعات نیروی انتظامی منصوب شد و صدرالاسلام برای مدت ۴ ماه عهدهدار پست قائم مقامی رمضانی شد. (۲) از سال ۸۰ به بعد صدرالاسلام ضمن آن که ریاست پژوهشكده اطلاعات را به عهده داشت در این دانشکده تدریس هم میکرد. این دانشکده که قسمت کوچکی از ساختمانهای وزارت اطلاعات است در منطقه شمالی پاسداران ومنطقه دارآباد مستقر است و دانشجویان آن را زنان و مردان تشکیل میدهند. وی در مرداد ۸۵ با نام اصلی اش یعنی «مهندس طه طاهری» به عنوان دومین رئیس شرکت دخانیات در دولت احمدی نژاد اداره این بنگاه پردرآمد را به عهده گرفت و در تیرماه ۸۷ ناگهان از کار برکنار شد. شرکت دخانیات در آخرین ماههای ریاست جمهوری خاتمی و ریاست عبدالحمید رحمانی خلیلی نیز با بحران مواجه شده بود. خلیلی رحمانی که از نیمه دوم سال ۸۰ به ریاست شرکت دخانیات رسیده بود به همراه معاونش نداف که هم اکنون مشغول خدمت در وزارت اطلاعات است در سال ۸۴ به اتهام «تضییع 5/3 میلیارد تومانی حقوق دولت، دریافت 200میلیون تومان وجه نقد، 60دستگاه پراید و 16دستگاه زانتیا، 50 دستگاه لب تاپ، 5/1كیلو سكه و شمش طلا، خرید ساختمان یك میلیارد تومانی بالاتر از بهای واقعی، استخدام 1200نفر از نزدیكان و مرتبطان و...» دستگیر و سپس با قرار وثیقه آزاد شد. http://www.qudsdaily.com/archive/1384/html/3/1384-03-02/page6.html مسعود صدرالاسلام در دوران ریاست خود بر شرکت دخانیات پا جا پای رحمانی خلیلی و نداف گذاشت و روابط گستردهای با شرکت آمریکایی انگلیسی (B.A.T) که مخفف شرکت قدرتمند بریتیش - آمریکن - تباکو است برقرار کرد. بی ای تی دومین شرکت بزرگ دخانیات در سطح بینالمللی است که دارای ۶۰ هزار کارمند میباشد. در شهریور ماه سال 82 مدیران شركت مزبور پس از آن که با سه فرزند هواپیما جت فالكون وارد کشور شدند توسط عملیات ویژه یكی از ارگانهای مسؤول دستگیر و سپس آزاد میشوند. این شرکت تولید سیگار مونتانا را در دستور کار داشت و دارای چنان سرمایهای است که با دادن میلیونها دلار وجه برای امحا سیگارهای قاچاق به نیروی انتظامی و اداره دخانیات کشور، بطور غیررسمی انحصار فروش سیگار در ایران را در اختیار خود دارد. این شرکت با اجاره کردن انبارهای بزرگ و استاندارد در نقاط مختلف ایران و وارد کردن تنباکو از کشورهای آمریکای جنوبی و مخلوط کردن آن با تنباکوهای غیرمرغوب و صدور آن به کشورهای منطقه و در انحصار قراردادن بازار داخلی سودهای نجومی به جیب میزند. مدیر این شرکت که یک انگلیسی است، با استفاده از هواپیماهای خصوصی و محافظ شخصی زندگی تجملی برای خود فراهم نمودهاند، صدرالاسلام و مسئولین مملکتی را زیر پر وبال اقتصادی خود قرار دادهاند . (۳) دفتر مرکزی این شرکت در طبقه هشتم ساختمان سایه روبروی پارک ملت در خیابان ولیعصر تهران و در مجاورت بانک (اچ اس بی سی) انگلیس قرار دارد. این ساختمان به سیستمهای دوربین مدار بسته و کارتهای هوشمند الکترونیکی مجهز است. شرکت بی ای ای تی کارمندان و کارگرانش را به مسافرتهای داخلی وخارجی با تورهای گردشی میبرد. مسئول حفاظت و امنیت شرکت شهریار وثیق فرزند تیمسار عبدالله وثیق بود که در سال ۵۸ با حکم دادگاه انقلاب به اتهام کشتار مردم در خرداد ۱۳۴۲ اعدام شد. وی از هشت سالگی در انگلستان بزرگ شده است. در دوران صدرات طه طاهری نمایندگی پخش سیگارهای بی ای تی که در دست گروه عقیلی و پخش عظیم بود به گروه حسینی رسید. هرچند شایع بود که این فعل و انفعال به خاطر پایین آمدن میزان فروش سیگارهای این شرکت است اما همان موقع مطرح شد که دلیل عمده آن رقابتهای داخلی و برخورد دولت با گروه عقیلی بود. طه طاهری پس از پستی که در دخانیات گرفت با توجه به روابطش با شرکت (بی ای تی) و نفوذ اطلاعاتی که در کشور داشت و با استفاده از رانت قدرتی که در اختیار داشت زندگیش متحول شد و صاحب اتوموبیلهای خوب، خانهها و ویلاهای بزرگ و گران قیمت در شمال تهران و کشور شد. وی بعد از کنار گذاشته شدن از پست دخانیات به دوستان خود اعلام کرد که میخواهد بازنشسته شود و دیگر کار اجرائی دولتی انجام ندهد ولی دوباره با سفارش دوستان و شخص احمدینژاد که نظر مثبتی به او داشت با حکم اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی جانشین او در اداره مبارزه با موادمخدر ریاست جمهوری شد و دفتر کارش به خیابان نفت در بلوار میرداماد انتقال یافت. در واقع وی که تا پیش از این مسئول فروش هرچه بیشتر سیگار و مواد دخانی به مردم بود به سمت مسئول مبارزه با مواد مخدر انتخاب شد! با توجه به اینکه طه طاهری در حال حاضر ظاهراً دارای پست اطلاعاتی و امنیتی نیست اما بعد از انتخابات و بخصوص در حال حاضر در جلسات امنیتی شرکت کرده و در سرکوب جنبش مردمی نقش مهمی دارد. وی در حالی مسئولیت مبارزه با مواد مخدر را به عهده دارد که یک محموله ۲۹ تنی تریاک ارسالی از چین که در بمبئی بارگیری شده و با یک هواپیمای اختصاصی به ایران حمل شده بود در فرودگاه «امام خمینی» تهران کشف شد که ظاهراً دستگاههای امنیتی آن را سفارش داده بودند. پس از کشف این محموله عظیم ابتدا سرتیپ دوم نبیالله حیدری رئیس پلیس فرودگاههای کشور مقدار تریاک مکشوفه را به ۲۰ تن تقلیل داد و سپس احمدی مقدم که طه طاهری پست جانشینی او را در ستاد مبارزه با مواد مخدر در دست دارد مقدار آن را به ۱۷ تن تقلیل داد و تأکید کرد که محموله بصورت قانونی و برای تهیه دارو وارد کشور شده است! http://www.asriran.com/fa/news/158282 http://www.voanews.com/persian/news/iran-antidrug-police-02-03-2011-117281968.html یکی از مسائل مطرح بین ایران و آمریکا در این روزها موضوع مفقود شدن رابرت لوینسون یک مأمور سابق اف بی آی است که در ارتباط با قاچاق سیگار در ایران تحقیق میکرد و در اسفند ۸۵ در کیش ناپدید شد. رد پای طه طاهری در این پرونده بخوبی دیده میشود. طاهری به واسطهی حضور مستقیماش در سه دهه فعالیت اطلاعاتی و امنیتی و به ویژه سابقه چند سالهاش در بخش امنیت خارجی وزارت اطلاعات و پستهای حساسی که در زمینه اطلاعاتی و امنیتی داشته توطئههای امنیتی زیادی را طراحی و اجرا کرده است. وی به خاطر سابقهی مدیریتش در شرکت دخانیات با باندهای قاچاق سیگار و محافل حامی آنها از نزدیک آشناست. او بدون شک یکی از کسانی است که از سرنوشت رابرت لوینسون باخبر است؛ به ویژه که مسئولیت عناصر تحت امر او در ربودن لوینسون و به دردسر انداختن آمریکا مسجل است. هنگام مفقود شدن رابرت لوینسون، فرماندهی انتظامی جزیره کیش را که دارای فرماندهی مستقل و تحت امر تهران است، فریبرز حاج اسماعیلی یکی از عناصر اطلاعاتی و عملیاتی بعهده داشت. وی پیشتر یکی از دوستان نزدیک و عناصر تحت امر مسعود صدرالاسلام بود. در دوران معاونت صدرالاسلام وی رئیس اداره عملیات معاونت اطلاعات ناجا بود و نقش مهمی در سرکوب جنبش ۱۸ تیر ۷۸ داشت. وی یکی از دستاندرکاران اصلی ربایش لوینسون است و از محل اختفای او با خبر است. لوینسون شب قبل از ناپديد شدنش با داوود صلاحالدین یک شهروند آمریکایی که نامهای مستعار «دیوید تئودور بلفیلد» و «حسن عبدالرحمان» نیز دارد ملاقات کرده و در یک هتل در کیش به سر برده بودند. این دو ظاهراً قبلاً در دوبی نیز با هم دیدار داشتهاند. داود صلاح الدين که به دست داشتن در قتل علی اکبر طباطبایی دیپلمات پیشین ایرانی و مخالف جمهوری اسلامی ايران متهم است، در سال ۱۹۸۰ پس از ارتکاب قتل در ایالت مریلند آمریکا به ايران فرار کرد و بعدها در فیلم «سفر قندهار» محسن مخملباف در نقش حسن تنتانی شرکت کرد. تردیدی نیست که دستگاه امنیتی و اطلاعاتی، داوود صلاحالدین را در مسیر تحقیقات لوینسون قرار داده بود و وی سادهانگارانه در دامی که برای وی پهن کرده بودند افتاد. روز بعد دیدار با داوود صلاحالدین، لوينسون هتل محل اقامت خود در جزيره کيش را ترک کرده و راهی فرودگاه شد، اما بين فرودگاه و هتل ناپديد شد. محمد حسین آقاسی وکیل مدافع خانواده لوینسون میگويد: «من با اين آمريکايی ملاقات کردم، او را به جايی در تهران دعوت کردم. چون خود اين فرد در نزديکی تهران زندگی میکند. طی اين ملاقات من متوجه شدم که اين شخص مطالبی را بر خلاف واقعيت مطرح میکند. بعد، من درباره صحبتهای ايشان هم در جزيره کيش و هم در تهران تحقيق کردم و به اين نتيجه رسيدم که او دروغ میگويد. البته اين شخص من را نيز به طور غيرمستقيم تهديد میکرد.» وی می افزاید «تصور اوليه من اين است که او (لوينسون) به وسيله افرادی که در ايران قدرتی دارند و احتمالا در قضايايی مرتبط با قاچاق سيگار و يا موضوعهای ديگری که ايشان آمده بود دربارهاش بررسی کند، دست دارند- ربوده شده و بايد هنوز در اختيارشان باشد.» www.radiofarda.com/content/f35_Levinson.../1615702.html ایرج مصداقی ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ www.irajmesdaghi.com irajmesdaghi@yahoo.com پانویس: ۱- براساس حکم دادگاه نظامی در سال ۱۳۷۸ محمدرضا نقدی به ۸ ماه زندان قطعی محکوم شد اما او نه تنها به زندان نرفت بلکه در تیرماه ۷۸ در کنار صدرالاسلام، ذوالقدر، نجات و اللهکرم جز فرماندهان اصلی عملیات سرکوب معترضین دانشجویی در کوی دانشگاه شد و در سپس به دلیل تشکیل باند کبیر و اعمال خلافی که انجام داده بود دستگیر شد منتهی به دستور خامنهای آزاد شد و مورد تشویق هم قرار گرفت و به معاونت ستاد مشترک و فرماندهی بسیج منصوب شد. ۲- رمضانی نیز اسم مستعار است و نام اصلی وی بر من پوشیده است. با این حال براساس تحقیقاتی که کردم لاغر اندام، دارای قدی حدود175 سانتی متر، با ریشی کم پشت (کوسه) است و معمولاً با لباس روحانیت در مجامع حاضر میشود. غلامحسین رمضانی تنها کسی است که در ناجا با حفظ سمت دو اداره جداگانه را در اختیار داشته و فرماندهی میکرد. وی ۴ سال پیش به حکم خامنه ای فرماندهی کل حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران را بعهده گرفت و سپس حسین طائب جانشین وی شد. رمضانی در حال حاضر در حفاظت و اطلاعات ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح مشغول میباشد . ۳- طه طاهری در تاریخ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵ در مورد ارزش بازار دخانیات گفت: «ارزش بازار محصولات وارداتي و قاچاق به 860ميليارد تومان ميرسد اين رقم با احتساب فروش داخلي (140ميليارد تومان امسال) از يك ميليارد دلار هم فراتر ميرود. http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=26451
|
طه طاهری یکی از مهمترین چهرههای امنیتی نظام که در حال حاضر بعنوان مهندس طاهری معروف است و بعضیها وی را دکتر طاهری میخوانند در اردیبهشت ۱۳۴۲ در حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. وی فرزند سوم خانواده و دارای دو خواهر بزرگتر و دو برادر کوچکتر از خود بود. طالب برادر کوچکتر او در سال ۱۳۶۱ در عملیات «مهندسی» توسط مجاهدین کشته شد. طه دوران دبستان و راهنمایی را در منطقه میدان خراسان گذراند و در سال ۱۳۵۵ به اتفاق خانوادهاش به محلهی نیروی هوایی تهران نقل مکان کرد. وی در دبیرستان به تحصیل در رشته اقتصاد مشغول شد و دیپلم خود را در سال ۱۳۶۰ از دبیرستانی واقع در انتهای خیابان پیروزی تهران گرفت. منزل مسکونی طه طاهری در حال حاضر در حوالی غربیترین فاز شهرک قدس ( غرب) است. بعد از پیروزی انقلاب، طه که سال دوم دبیرستان بود به عضویت افتخاری کمیته انقلاب اسلامی درآمد و در آبانماه ۱۳۵۹ در حالی که هفده سال بیشتر نداشت به استخدام رسمی این کمیته در آمد و همزمان یکی از نیروهای فعال بسیج سپاه پاسداران نیز بود. او در سال ۱۳۶۰ پس از انتقال موقت به سپاه برای همیشه از کمیته خداحافظی کرد و به استخدام رسمی سپاه پاسداران در آمد. مسئولیتهای وی از سال ۵۷ تا بازگشت از لبنان در سال ۷۴ به شرح زیر است: ۱- از سال 1357 تا 1360 عضو افتخاری کمیته و بسیج ۲- از سال 60 تا سال 65 استخدام رسمی در سپاه، مشغول خدمت در قرارگاه اطلاعاتی خاتم الانبیا و نیروهای برون مرزی و نفوذی به عراق که در حال حاضر سپاه قدس نامیده میشوند. ۳- از سال 65 به دعوت وزارت اطلاعات در معاونت امنیتی خارجه ( بخش برون مرزی ) مشغول خدمت شد و به لبنان اعزام شد. مأموریت او ۹ سال طول کشید و در سال ۷۴ به ایران بازگشت. وی در لبنان به همکاری با شیخ محمد رمضانی که نام مستعار مقدادی داشت پرداخت. با آن که طاهری دارای دیپلم اقتصاد است، در لبنان و ایران به نام «مهندس» طاهری شناخته میشود. خود او در مصاحبه با رسانهها تحصیلاتش را «صنعتی» و تجربهاش را در زمینهی امنیتی معرفی میکند. با این حال معلوم نیست وی که در سال ۶۰ دیپلم اقتصاد خود را گرفته و از سال ۵۹ تا سال ۶۲ دانشگاهها تعطیل بوده و وی تا سال ۶۵ مشغول فعالیت در قرارگاههای مرزی و نیروهای برونمرزی بوده و پس از آن تا سال ۷۴ در لبنان به سر برده، چگونه قادر به انجام تحصیلات دانشگاهی آن هم در رشتهی مهندسی که لازمه آن تحصیل در رشتهی ریاضی در دوران دبیرستان است شده ؟ طه طاهری که در لبنان با نام «اینجینیر» یا «مهندس» شناخته میشد مسئولیت امور مالی و پشتیبانی اقتصادی از حزبالله و نیروهای مأمور ایرانی را به عهده داشت. وی برای تأمین مخارج این نیروها و اقدامات غیرقانونی نیروهای سپاه پاسداران و حزبالله لبنان به جای آن که از شبکه بانکی استفاده کند تمامی هزینهها را بصورت نقدی و از طریق شبکه قاچاق به دلار پرداخت میکرد. پولهای ارسالی از سه کانال به لبنان میرسید. ۱- پولها از طریق پرواز مستقیم از تهران به دمشق ارسال و سپس به صورت قاچاق و زمینی از طریق مرزهای شرقی لبنان به حزبالله میرسید. ۲- پول نقد بصورت زمینی و از طریق کردستان و آذربایجان غربی بصورت قاچاق به شهر بندی ازمیر و بخش ترک نشین جزیره قبرس ارسال میشد و از آنجا از طریق دریا پولها به لبنان قاچاق میشد. ۳- در اواخر از طریق قسمت یونانی نشین قبرس هم قاچاق پول صورت میگرفت. در جریان جنگ ۳۳ روزه در تابستان ۲۰۰۶هم با آن که زوج طاهری – رمضانی در لبنان نبودند اما بیشترین حجم پول از این دو بندر و شبکهای که طه طاهری ایجاد کرده بود به حزب الله پرداخت گردید. حجم پولی که در ۱۷ روز اول جنگ ۳۳ روزه توسط ۹ نفر از مأموران وزارت اطلاعات به دست نیروهای حزبالله رسید بالغ بر ۱۷ میلیون دلار بود که بصورت نقد و واکیوم شده تحویل داده شد. طه طاهری پس از پایان مأموریتش در لبنان، در سال ۷۴ به تهران بازگشت و با حکم هدایتالله لطفیان فرمانده وقت نیروی انتظامی با نام «مسعود صدرالاسلام» به سمت معاونت اطلاعات ناجا منصوب گردید. وی که یک نیروی کارآمد و ورزیده اطلاعاتی بود جایگزین محمد فلاح شد که در دولت خاتمی به ریاست ستاد مبارزه با مواد مخدر منصوب شد. با ورود مسعود صدرالاسلام به معاونت اطلاعات نیروی انتظامی، این نیرو دچار تحول و دگرگونی عمیقی به لحاظ شکلی و متحوایی شد و بر دامنهی فعالیتهای آن افزوده شد. تا پیش از حضور وی به معاونت اطلاعات، نام تمامی افرادی که در این بخش مشغول خدمت بودند مانند دیگر بخشهای نیروی انتظامی روی پلاکی به لباس رسمی مأموران این نیرو نصب میشد؛ ولی به دستور صدرالاسلام با در اختیار گذاشتن کد اطلاعاتی که اداره پرسنلی اطلاعات تهیه کرده بود به جای نام مأموران این نیرو، کد اطلاعاتیشان که عددی شش رقمی است و معمولا با عدد ۳۰۰ شروع میشود روی لباسها نصب شد. مجموعه معاونت اطلاعات(عملیات) که مسعود صدرالاسلام مسئول آن بود به شرح زیر است: 1- اداره کل اطلاعات وعملیات و تشکیلات پلیس 110 که وی بنیانگذار آن است 2- اداره اتباع بیگانه 3- اداره کل گذرنامه 4- اداره کل نظارت بر اماکن عمومی. معاونت اطلاعات ناجا در حال حاضر پلیس امنیت نامیده میشود و فرماندهی آن با سردار حسین اشتری از مأموران اعزامی سپاه پاسداران است. جانشین وی تیمسارمحمدی فر از پرسنل گوش به فرمان شهربانی قبل از ادغام نیروهای انتظامی است. با آمدن مسعود صدر الاسلام و ارتباط او با وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه قدس و اطلاعات سپاه، معاونت اطلاعات نیروی انتظامی بسیار قدرتمند گردید. در این دوره پای نیروهای متخصص اطلاعاتی از وزارت و سپاه به معاونت اطلاعات ناجا باز شد و صدرالاسلام از امکانات وسیع وزارت اطلاعات و بخش فنی آن بخصوص در ارتباط با شنودهای غیر قانونی و باز بودن دستش در این وزارت خانه استفادههای دو چندان کرد. با بودجهی هنگفتی که لطفیان فرمانده نیروی انتظامی وقت در اختیار او گذاشت، افراد بسیجی زیادی به استخدام این نیرو در آمدند و با پرداخت پولهای کلان شبکههای اطلاعاتی در تهران و اقصی نقاط کشور ایجاد شد. معاونت اطلاعات، با اجاره ساختمانهای بزرگ وکوچک، تحت پوشش شرکتهای مختلف، به ایجاد شبکههای اطلاعاتی در مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها همت گمارد. نیروها و منابع اطلاعاتی این معاونت، با توجه به فعالیت و بازدهی که داشتند مورد تشویق قرار گرفته و امکاناتی نظیر، موتورسیکلت، اتوموبیل، پلاکهای محرمانه، بیسیم و غیره دریافت میکردند. یکی از وظایف اصلی این معاونت، نصب سیستمهای شنود و استراق سمع و فیلمبرداری از مکانهای کاملاً خصوصی و حریم مردم و مسئولان مخالف «اصولگرایان» و کارهای خلاف قانون و «شرع» بود. بدام انداختن «اصلاحطلبان» از طریق توطئه و افترا در زمینه مواد مخدر و مسائل اخلاقی یکی از زمینههای فعالیت نیروی تحت امر مسعود صدرالاسلام بود. وی به دفعات زنانی را سر راه «اصلاحطلب» ها قرار میداد و سپس از موضع دفاع از «شرع» وارد عمل میشد. وی همه این اعمال را با توجیه داشتن دستور شرعی از ولی فقیه خامنهای انجام میداد. پروژهی خراب کردن مهاجرانی وزیر وقت ارشاد اسلامی دولت خاتمی به دست وی و به خواست خامنهای انجام شد. مسعود صدرالاسلام و همکارانش ضمن دادن آموزشهای لازم به دخترهای زیبا روی کم سن و سال آنها را سر راه مهاجرانی قرار میدادند. حتی ضرب و شتم مسئولان نظام از جمله نوری و مهاجرانی به دست بسیجیها، به دستور او و با زمینهی مساعدی که فراهم میکرد تا این نیروها بتوانند ازنظر فیزیکی به این مسئولین نزدیک شوند صورت میگرفت. در مورد پرونده شهرداران مناطق مختلف تهران و اتهامات انتصابی به آنان در سال ۷۶، مسئولیت کلیه اعمال خلاف به عهدهی سردار محمدرضا نقدی مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی گذاشته شد (۱) در حالی که بازجویان و مأموران پیگیر پرونده از ساختمانهای فرماندهی حفاظت اطلاعات ناجا استفاده میکردند و فرماندهی اصلی این عملیات به عهدهی مسعود صدرالاسلام و بازپرسهای ویژه و متخصص وزارت اطلاعات بود. یکی از خدمات بزرگی که مسعود صدرالاسلام برای حفظ نظام ولایت فقیه انجام داد سرکوب تظاهرات ۱۸ تیر و خیزش مردم در نجفآباد به حمایت از آیتالله منتظری پس از حصر ایشان بود. در همایش دو روزه مدیران اطلاعاتی کشور (همایش کوثر) که نوار آن در سال ۷۸ به صورت گسترده انتشار یافت، هدایتکننده و مسئول همایش که مهرههای اطلاعاتی را به پرسش و نقد میگیرد و به آنها آموزش میدهد مسعود صدرالاسلام است. وی در دوران سرکوب ۱۸ تیر با آن که معاونت اطلاعات نیروی انتظامی را به عهده داشت در ارتباط با مسائل امنیتی و اطلاعاتی حرف اول را میزد. حتی در قرارگاه مشترک ثارالله که در زمان «بلوا وآشوب» با حضور نیروها و فرماندهان رده بالای وزارت اطلاعات، ارتش، سپاه، بسیج و ناجا تشکیل جلسه میدهد باز مسعود صدرالاسلام حرف اول را میزد و فرماندهی کل نیروهای امنیتی -اطلاعاتی - نظامی و انتظامی و نیروهای وزارت اطلاعات با رای گیری بعهده مسعود گذارده شد. تا زمانی که وی در پست معاونت اطلاعات ناجا مشغول خدمت بود از قدرت بسیاری برخوردار بود و فرماندهی کل نیروهای اطلاعاتی کشور را به عهده داشت. در لینک زیر مسعود صدرالاسلام چگونگی سرکوب و توطئههای نیروهای امنیتی در ۱۸ تیر را شرح میدهد: بقیه قسمتهای نوار همایش دو روزه مدیران اطلاعاتی کشور (همایش کوثر) در آدرس زیر موجود است: در قسمت هفتم نواری که لینک بالا آمده چگونگی سرکوب در ۱۸ تیر شرح داده میشود. در دهه ۷۰، رد پای وی هر جاکه صحبت از سرکوب بود دیده میشود. از جمله حمله و هجوم لباس شخصیها در وقایع کوی دانشگاه در سال ۷۸ با هدایت وی انجام گرفت. مسعود صدرالاسلام مسئولیت «اداره اطلاعات و عملیات» مستقر در دادگستری تهران در زمان ریاست علی رازینی را نیز به عهده گرفت. محل این اداره در ساختمان «مجتمع امام خمینی» واقع در میدان ارک طبقه زیرین و اول بود. نیروهای این اداره متشکل از نیروهای سپاه قدس، یگانهای ویژه، اطلاعات، آگاهی، بسیج، پلیس دیپلمات، پلیس تخصصی، حقوقدانان و وکلای دادگستری بودند. همچنین این اداره از کمک بعضی از نیروهای حزب اللهی در وزارت نفت، حفاظت اطلاعات قوه قضائیه، مخابرات، شهرداری، اداره ثبت احوال که آموزشهای لازم اطلاعاتی وامنیتی وانتظامی را سپری کرده بودند برخوردار بود. این اداره برای قانونی جلوه دادن اقدامات خود با گرفتن احکام به ظاهر قانونی از دادگاههایی که در طبقه فوقانی بودند و در بعضی موارد از قبل با قاضیها تبانی شده و دستورات از سوی رازینی داده شده بود دست به عملیات میزد. مثلا حمله به میهمانی بزرگ خارجیان و ایرانیان در ساختمانهای «آ اس پ» یوسف آباد در سال 78 یک نمونه از این اعمال بود. از جمله قضاتی که چشم وگوش بسته هر نامهای را که صدرالاسلام مینوشت امضاء میکردند و دستورهای لازم قضائی را میدادند قاضی طاهری رئیس وقت شعبه ششم دادگاههای انقلاب و عمومی تهران و رئیس شعبه پنجم دادگاههای انقلاب و عمومی تهران بودند. رئیس شعبه پنجم دادگاه انقلاب با حفظ سمت جانشین الیاس محمودی مسئول حفاظت اطلاعات قوه قضاییه هم بود. وی چند سال پیش به خارج از کشور پناهنده شد. این عده کلیه اعمال غیرقانونی خود را با هماهنگی رازینی رئیس کل دادگستری وقت استان تهران انجام میدادند. نام مسعود صدرالاسلام همچنین بارها در پروندهی قتلهای زنجیرهای به میان آمد و متهمان دستگیر شده به دفعات از او و نقشش در این قتلها پرده برداشتند. او همچنین متهم به شرکت در قتل قاضی بازپرس پرونده غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران است که موضوع شهرداری تهران را نیز دنبال میکرد. مسعود ضابطیان با نام مستعار مسعود زاهدیان یکی از جلادان اطلاعاتی زیر مجموعه مستقیم صدرالاسلام بود که تمامی موارد غیر قانونی و غیر «شرعی» و تخلفات و بازجوئیها و موارد مشابه دیگر بدست او انجام میگرفت. او بچه خیابان دماوند تهران حول وهوش قاسم آباد است و هم اکنون مدیر کل امور اجرایی ستاد مبارزه با مواد مخدر است. در دورانی که مسعود صدرالاسلام مسئول معاونت اطلاعات ناجا بود جانشین وی سردار حمیدرضا حسین آبادی بود که در حال حاضر مدیر کل اداره مبارزه با مواد مخدر ناجا است. پس از آن که محمد باقر قالیباف شهردار فعلی تهران از نیروی هوائی سپاه به فرماندهی نیروی انتظامی رسید دوران خدمت مسعود صدرالاسلام که نامش در زمان قتلهای زنجیرهای و ۱۸ تیر در رسانههای داخلی سر زبانها افتاده بود و سازمانهای اطلاعاتی خارجی نیز تا حدودی با او آشنا شده بودند در معاونت اطلاعات به پایان رسید و شیخ محمد رمضانی که همکار وی در لبنان بود با نام غلامحسین رمضانی به معاونت اطلاعات نیروی انتظامی منصوب شد و صدرالاسلام برای مدت ۴ ماه عهدهدار پست قائم مقامی رمضانی شد. (۲) از سال ۸۰ به بعد صدرالاسلام ضمن آن که ریاست پژوهشكده اطلاعات را به عهده داشت در این دانشکده تدریس هم میکرد. این دانشکده که قسمت کوچکی از ساختمانهای وزارت اطلاعات است در منطقه شمالی پاسداران ومنطقه دارآباد مستقر است و دانشجویان آن را زنان و مردان تشکیل میدهند. وی در مرداد ۸۵ با نام اصلی اش یعنی «مهندس طه طاهری» به عنوان دومین رئیس شرکت دخانیات در دولت احمدی نژاد اداره این بنگاه پردرآمد را به عهده گرفت و در تیرماه ۸۷ ناگهان از کار برکنار شد. شرکت دخانیات در آخرین ماههای ریاست جمهوری خاتمی و ریاست عبدالحمید رحمانی خلیلی نیز با بحران مواجه شده بود. خلیلی رحمانی که از نیمه دوم سال ۸۰ به ریاست شرکت دخانیات رسیده بود به همراه معاونش نداف که هم اکنون مشغول خدمت در وزارت اطلاعات است در سال ۸۴ به اتهام «تضییع 5/3 میلیارد تومانی حقوق دولت، دریافت 200میلیون تومان وجه نقد، 60دستگاه پراید و 16دستگاه زانتیا، 50 دستگاه لب تاپ، 5/1كیلو سكه و شمش طلا، خرید ساختمان یك میلیارد تومانی بالاتر از بهای واقعی، استخدام 1200نفر از نزدیكان و مرتبطان و...» دستگیر و سپس با قرار وثیقه آزاد شد. مسعود صدرالاسلام در دوران ریاست خود بر شرکت دخانیات پا جا پای رحمانی خلیلی و نداف گذاشت و روابط گستردهای با شرکت آمریکایی انگلیسی (B.A.T) که مخفف شرکت قدرتمند بریتیش - آمریکن - تباکو است برقرار کرد. بی ای تی دومین شرکت بزرگ دخانیات در سطح بینالمللی است که دارای ۶۰ هزار کارمند میباشد. در شهریور ماه سال 82 مدیران شركت مزبور پس از آن که با سه فرزند هواپیما جت فالكون وارد کشور شدند توسط عملیات ویژه یكی از ارگانهای مسؤول دستگیر و سپس آزاد میشوند. این شرکت تولید سیگار مونتانا را در دستور کار داشت و دارای چنان سرمایهای است که با دادن میلیونها دلار وجه برای امحا سیگارهای قاچاق به نیروی انتظامی و اداره دخانیات کشور، بطور غیررسمی انحصار فروش سیگار در ایران را در اختیار خود دارد. این شرکت با اجاره کردن انبارهای بزرگ و استاندارد در نقاط مختلف ایران و وارد کردن تنباکو از کشورهای آمریکای جنوبی و مخلوط کردن آن با تنباکوهای غیرمرغوب و صدور آن به کشورهای منطقه و در انحصار قراردادن بازار داخلی سودهای نجومی به جیب میزند. مدیر این شرکت که یک انگلیسی است، با استفاده از هواپیماهای خصوصی و محافظ شخصی زندگی تجملی برای خود فراهم نمودهاند، صدرالاسلام و مسئولین مملکتی را زیر پر وبال اقتصادی خود قرار دادهاند . (۳) دفتر مرکزی این شرکت در طبقه هشتم ساختمان سایه روبروی پارک ملت در خیابان ولیعصر تهران و در مجاورت بانک (اچ اس بی سی) انگلیس قرار دارد. این ساختمان به سیستمهای دوربین مدار بسته و کارتهای هوشمند الکترونیکی مجهز است. شرکت بی ای ای تی کارمندان و کارگرانش را به مسافرتهای داخلی وخارجی با تورهای گردشی میبرد. مسئول حفاظت و امنیت شرکت شهریار وثیق فرزند تیمسار عبدالله وثیق بود که در سال ۵۸ با حکم دادگاه انقلاب به اتهام کشتار مردم در خرداد ۱۳۴۲ اعدام شد. وی از هشت سالگی در انگلستان بزرگ شده است. در دوران صدرات طه طاهری نمایندگی پخش سیگارهای بی ای تی که در دست گروه عقیلی و پخش عظیم بود به گروه حسینی رسید. هرچند شایع بود که این فعل و انفعال به خاطر پایین آمدن میزان فروش سیگارهای این شرکت است اما همان موقع مطرح شد که دلیل عمده آن رقابتهای داخلی و برخورد دولت با گروه عقیلی بود. طه طاهری پس از پستی که در دخانیات گرفت با توجه به روابطش با شرکت (بی ای تی) و نفوذ اطلاعاتی که در کشور داشت و با استفاده از رانت قدرتی که در اختیار داشت زندگیش متحول شد و صاحب اتوموبیلهای خوب، خانهها و ویلاهای بزرگ و گران قیمت در شمال تهران و کشور شد. وی بعد از کنار گذاشته شدن از پست دخانیات به دوستان خود اعلام کرد که میخواهد بازنشسته شود و دیگر کار اجرائی دولتی انجام ندهد ولی دوباره با سفارش دوستان و شخص احمدینژاد که نظر مثبتی به او داشت با حکم اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی جانشین او در اداره مبارزه با موادمخدر ریاست جمهوری شد و دفتر کارش به خیابان نفت در بلوار میرداماد انتقال یافت. در واقع وی که تا پیش از این مسئول فروش هرچه بیشتر سیگار و مواد دخانی به مردم بود به سمت مسئول مبارزه با مواد مخدر انتخاب شد! با توجه به اینکه طه طاهری در حال حاضر ظاهراً دارای پست اطلاعاتی و امنیتی نیست اما بعد از انتخابات و بخصوص در حال حاضر در جلسات امنیتی شرکت کرده و در سرکوب جنبش مردمی نقش مهمی دارد. وی در حالی مسئولیت مبارزه با مواد مخدر را به عهده دارد که یک محموله ۲۹ تنی تریاک ارسالی از چین که در بمبئی بارگیری شده و با یک هواپیمای اختصاصی به ایران حمل شده بود در فرودگاه «امام خمینی» تهران کشف شد که ظاهراً دستگاههای امنیتی آن را سفارش داده بودند. پس از کشف این محموله عظیم ابتدا سرتیپ دوم نبیالله حیدری رئیس پلیس فرودگاههای کشور مقدار تریاک مکشوفه را به ۲۰ تن تقلیل داد و سپس احمدی مقدم که طه طاهری پست جانشینی او را در ستاد مبارزه با مواد مخدر در دست دارد مقدار آن را به ۱۷ تن تقلیل داد و تأکید کرد که محموله بصورت قانونی و برای تهیه دارو وارد کشور شده است! یکی از مسائل مطرح بین ایران و آمریکا در این روزها موضوع مفقود شدن رابرت لوینسون یک مأمور سابق اف بی آی است که در ارتباط با قاچاق سیگار در ایران تحقیق میکرد و در اسفند ۸۵ در کیش ناپدید شد. رد پای طه طاهری در این پرونده بخوبی دیده میشود. طاهری به واسطهی حضور مستقیماش در سه دهه فعالیت اطلاعاتی و امنیتی و به ویژه سابقه چند سالهاش در بخش امنیت خارجی وزارت اطلاعات و پستهای حساسی که در زمینه اطلاعاتی و امنیتی داشته توطئههای امنیتی زیادی را طراحی و اجرا کرده است. وی به خاطر سابقهی مدیریتش در شرکت دخانیات با باندهای قاچاق سیگار و محافل حامی آنها از نزدیک آشناست. او بدون شک یکی از کسانی است که از سرنوشت رابرت لوینسون باخبر است؛ به ویژه که مسئولیت عناصر تحت امر او در ربودن لوینسون و به دردسر انداختن آمریکا مسجل است. هنگام مفقود شدن رابرت لوینسون، فرماندهی انتظامی جزیره کیش را که دارای فرماندهی مستقل و تحت امر تهران است، فریبرز حاج اسماعیلی یکی از عناصر اطلاعاتی و عملیاتی بعهده داشت. وی پیشتر یکی از دوستان نزدیک و عناصر تحت امر مسعود صدرالاسلام بود. در دوران معاونت صدرالاسلام وی رئیس اداره عملیات معاونت اطلاعات ناجا بود و نقش مهمی در سرکوب جنبش ۱۸ تیر ۷۸ داشت. وی یکی از دستاندرکاران اصلی ربایش لوینسون است و از محل اختفای او با خبر است. لوینسون شب قبل از ناپديد شدنش با داوود صلاحالدین یک شهروند آمریکایی که نامهای مستعار «دیوید تئودور بلفیلد» و «حسن عبدالرحمان» نیز دارد ملاقات کرده و در یک هتل در کیش به سر برده بودند. این دو ظاهراً قبلاً در دوبی نیز با هم دیدار داشتهاند. داود صلاح الدين که به دست داشتن در قتل علی اکبر طباطبایی دیپلمات پیشین ایرانی و مخالف جمهوری اسلامی ايران متهم است، در سال ۱۹۸۰ پس از ارتکاب قتل در ایالت مریلند آمریکا به ايران فرار کرد و بعدها در فیلم «سفر قندهار» محسن مخملباف در نقش حسن تنتانی شرکت کرد. تردیدی نیست که دستگاه امنیتی و اطلاعاتی، داوود صلاحالدین را در مسیر تحقیقات لوینسون قرار داده بود و وی سادهانگارانه در دامی که برای وی پهن کرده بودند افتاد. روز بعد دیدار با داوود صلاحالدین، لوينسون هتل محل اقامت خود در جزيره کيش را ترک کرده و راهی فرودگاه شد، اما بين فرودگاه و هتل ناپديد شد. محمد حسین آقاسی وکیل مدافع خانواده لوینسون میگويد: «من با اين آمريکايی ملاقات کردم، او را به جايی در تهران دعوت کردم. چون خود اين فرد در نزديکی تهران زندگی میکند. طی اين ملاقات من متوجه شدم که اين شخص مطالبی را بر خلاف واقعيت مطرح میکند. بعد، من درباره صحبتهای ايشان هم در جزيره کيش و هم در تهران تحقيق کردم و به اين نتيجه رسيدم که او دروغ میگويد. البته اين شخص من را نيز به طور غيرمستقيم تهديد میکرد.» وی می افزاید «تصور اوليه من اين است که او (لوينسون) به وسيله افرادی که در ايران قدرتی دارند و احتمالا در قضايايی مرتبط با قاچاق سيگار و يا موضوعهای ديگری که ايشان آمده بود دربارهاش بررسی کند، دست دارند- ربوده شده و بايد هنوز در اختيارشان باشد.» ایرج مصداقی ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ پانویس: ۱- براساس حکم دادگاه نظامی در سال ۱۳۷۸ محمدرضا نقدی به ۸ ماه زندان قطعی محکوم شد اما او نه تنها به زندان نرفت بلکه در تیرماه ۷۸ در کنار صدرالاسلام، ذوالقدر، نجات و اللهکرم جز فرماندهان اصلی عملیات سرکوب معترضین دانشجویی در کوی دانشگاه شد و در سپس به دلیل تشکیل باند کبیر و اعمال خلافی که انجام داده بود دستگیر شد منتهی به دستور خامنهای آزاد شد و مورد تشویق هم قرار گرفت و به معاونت ستاد مشترک و فرماندهی بسیج منصوب شد. ۲- رمضانی نیز اسم مستعار است و نام اصلی وی بر من پوشیده است. با این حال براساس تحقیقاتی که کردم لاغر اندام، دارای قدی حدود175 سانتی متر، با ریشی کم پشت (کوسه) است و معمولاً با لباس روحانیت در مجامع حاضر میشود. غلامحسین رمضانی تنها کسی است که در ناجا با حفظ سمت دو اداره جداگانه را در اختیار داشته و فرماندهی میکرد. وی ۴ سال پیش به حکم خامنه ای فرماندهی کل حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران را بعهده گرفت و سپس حسین طائب جانشین وی شد. رمضانی در حال حاضر در حفاظت و اطلاعات ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح مشغول میباشد . ۳- طه طاهری در تاریخ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵ در مورد ارزش بازار دخانیات گفت: «ارزش بازار محصولات وارداتي و قاچاق به 860ميليارد تومان ميرسد اين رقم با احتساب فروش داخلي (140ميليارد تومان امسال) از يك ميليارد دلار هم فراتر ميرود. |
اشتراک در:
پستها (Atom)