۱۳۸۷ دی ۳, سه‌شنبه

خاکسپاری احمد شاملو







http://fr.mg40.mail.yahoo.com/dc/launch?.rand=9jcve5gj7akdn

















خواب يلدا سروده زنده ياد خسرو گلسرخی
من همين فردا
به رفيقانم که همه از عريانی می گريند
خواهم گفت
گريه کار ابر است
من و تو با انگشتی چون شمشير
من و تو با حرفی چون باروت
به عريانی پايان بخشيم
و بگوئيم به دنيا، به فرياد بلند
عاقبت ديديد ما صاحب خورشيد شديم
و در اين هنگام است
که همان بوسه تو خواهم بود
کز سر مهر به خورشيد دهی
شب که می آيد و می کوبد پشت در را
بخودم می گويم
اگر از خواب شب يلدا ما برخيزيم
اگر از خواب بلند يلدا، برخيزيم
ما همين فردا
کاری خواهيم کرد
کاری کارستان














يلدا:زايش نور در بستر حسرت*

..و هر چه بر عمر اين طايفه ظلمت افزوده می شود, فقر و نداری خانوارهای ايرانی فزون تر و سفره هايشان خالی تر می شود, جشن های سنتی سال نيز برای اين خانوارها به جای درآميختن با نور و شادی و تازگی به سرفصل های نوينی از حسرت تبديل می شود...
روشنگری: کاریکاتور این صفحه برگرفته از سایت عصر ایران استروشنگری: يلدا بلندترين شب سال است. شبی که خانواده های ايرانی با شب نشينی و خوردن شيرينی و آجيل و هندوانه و گشودن فال حافظ به استقبال آغاز پيروزی نور بر ظلمت و بلندتر شدن روزها می روند. شب يلدا, جشن زايش نور, فرصتی برای شادمانی است. و راستی بدون شادی و نور زندگی جز خاکستر يکنواخت؛ جز دريغ و حسرت و اشک و اندوه چه دارد؟ شادی و نور شفيره زندگی است آنطور که شايسته بودن آن است و درست همين گوهر قيمتی است که ظلمت پرستان حاکم, از ميليونها شهروند ايرانی دريغ کرده اند و حسرتی سرد و جانکاه بر دل اين مردم به جا گذاشته اند. ميليونها شهروند فقير توانايی خريد شيرينی و آجيل و هندوانه شب چله را که درست در آستانه اين شب قيمت هايش بر اساس گزارش های رسانه ها در شهرهای اصلی کشور بيش از 30 درصد افزايش يافته است ندارند. برای آنها جشن يلدا معنايی ندارد و ناگزيرند با جيب خالی از کنار قيمت های سرسام آور آجيل و ميوه و هندوانه شب يلدا بگذرند. برای کودکان اين خانواده ها که به خاطر بيکاری و فقر پدر و مادر, ماه به ماه رنگ گوشت و ميوه و آجيل به خود نديده اند يلدا هم شبی است مثل شب های ديگر و البته بدتر, تلخ تر و درآميخته با حسرت های بيشتر؛ چرا که می دانند برخی از همسالان شان اين شب را در کنار خانواده هايشان جشن گرفته اند. و هر چه بر عمر اين طايفه ظلمت افزوده می شود, فقر و نداری خانوارهای ايرانی فزون تر و سفره هايشان خالی تر می شود, جشن های سنتی سال نيز برای اين خانوارها به جای درآميختن با نور و شادی و تازگی به سرفصل های نوينی از حسرت تبديل می شود. اين فرايندی است که از دولت سر رژيم جمهوری اسلامی در حوزه بزرگداشت سنن ملی در قاعده جامعه جريان دارد. حکومت مذهبی که کين توزی با آيين های ملی مردم ايران را تاکنون پنهان نکرده و تلاش وافر در اسلامی کردن اين آيين ها برای دگرديسی آنها داشته و خود نيز از زبان مبلغانش غدير را با تعبير چندش آور ارتجاعی به مثابه مقطع تاريخی تاجگذاری رژيم ولايتی "عيد واقعی مسلمانان" و "جشن واقعی" می داند و می خواهد, با محروم کردن بخش های وسيعی از جامعه از حداقل امکانات يک جشن خانوادگی در شب يلدا, عملا زير پای سنن زيبايی چون شب چله و نوروز را خالی می کند. حسابشان اين است که با تازيانه فقر و نداری, گوهر زندگی انسانی را که به دار بکشند, فقط مرگ پرستی, تعبد خاکسارانه, چرکين و رياکارانه مذهبی و اياد و مراسم دينی بازتابانده اين چگونگی ها که باقی بماند, آنوقت "عيد غدير" را با تعبير سياه و ارتجاعی به مثابه مقطع تاجگذاری تاريخی ولايت مطلقه, بهتر می توانند جا بياندازند. ملتی شاد و همبسته که از سنت های درخشانش تغذيه می کند و در مصاف با ظلمت از تاريخ و سنت هايش نيرو می گيرد, ملتی رام و سر به زير نخواهد بود. از اينجاست کينه تاريخی درمان ناپذير ظلمت پرستان حاکم با سنت هايی که اجرای با شکوه آنها دهن کجی به هويت نابهنگام ضد تاريخی شان است. احيای واقعی آيين های ملی در ايران, بدون توده ای و همه گير شدن اين آيين ها و اين يک بدون بهبود اساسی شرايط زندگی مردم که مجال برگذاری اين جشن ها را به شکلی شايسته و بايسته برايشان فراهم آورد, ممکن نيست. جشن يلدا در جامعه ايران اگر نخواهد زايش نور در بستر حسرت باشد, به مرگ جرثومه ذلت و سرچشمه سياهی و تباهی نياز دارد. از اين طريق است که يلدا بيرون از خويشتن با هستی خويش يگانه می شود و در بطن رفت و آمد بی دريغ کنش های انبوه توده ای, گوهر درونی اش را می پالايد و در نيمه آفتابی تر جان و روان ايرانی جا می گيرد

* آشنایی با “گلوی عمیق” واترگیت


۳۰ آذر ۱۳۸۷
admin
دکتر یونس شکرخواهتابستان ۱۹۷۲ یک اتفاق که به واترگیت (Watergate) معروف شد، آمریکا را تکان داد.ماجرا از این قرار بود که دو روزنامه‌نگار به نام‌های باب وودوارد(Bob Woodward) و کارل برنشتاین (Carl Bernstein) با افشای توطئه استراق سمع در ستاد انتخاباتی دموکرات‌ها در هتلی به نام واترگیت باعث شدند تا ریچارد نیکسون رییس جمهور آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری‌اش مجبور به استعفا شود.
ماجرای کارگذاری میکروفون در ستاد انتخاباتی دموکرات‌ها (توسط جمهوریخواهان) از طریق یک منبع ناشناس که به گلوی عمیق (Deep Throat) مشهور شد به این دو خبرنگار واشنگتن پست انتقال داده شد و این دو روزنامه‌نگار با کمک این شخص - گلوی عمیق - نه تنها توانستند از حبس به علت افترا بگریزند بلکه مدارک مستندی هم ارائه داده و نیکسون را که دوران اوج محبوبیتش را طی می‌کرد مجبور به استعفا کردند.
نخستین چهره:
منبع خبری مزبور یا همان Deep Throat تا ۲۲ آوریل ۲۰۰۳ ناشناخته مانده بود. در این تاریخ دانشجویان دانشگاه ایلیونیز بعد از چندسال تحقیق و جمع‌آوری اطلاعات با سرپرستی استاد خود پروفسور بیل گینز (Bill Gaines) روزنامه نگار و برنده دو جایزه پولیتزر اعلام کردند: ناشناخته‌ترین منبع‌خبری در تاریخ روزنامه‌نگاری جهان دیگر یک راز نیست.
آنها گفتند گلوی عمیق کسی نیست جز فرد فیلدینگ (Fred Fielding) دستیار‌مشاور نیکسون یعنی جان دین (John Dean) که در جریان تمام جزییات فعالیت‌های نیکسون قرار داشت. [Deep Throat unmasked]
اما این پایان ماجرا نبود و سال ۲۰۰۵ مطالب دیگری مطرح شد
دومین چهره:
مارک فلت (Mark Felt) در ماه مه ۲۰۰۵ فاش کرد که وی بیش از سه دهه قبل به عنوان منبع مطلعی که به گلوی عمیق مشهور شد، گزارش‌هایی را به واشنگتن پست داده که موجب کمک به کشف خلافکاری ریچارد نیکسون، رییس جمهور پیشین آمریکا شده است. [پرونده "گلوی عمیق" واترگیت بسته شد]
در همان سال ۲۰۰۵ باب وودوارد در واشنگتن پست مقاله بلندی نوشت و چگونگی تبدیل شدن مارک فلت به گلوی عمیق را توضیح داد [How Mark Felt Became Deep Throat]
فیلم و کتاب:
حتما می‌دانید که درباره ماجراها و مسایل پشت پرده Deep Throat علاوه بر ده‌ها کتاب چند فیلم هم ساخته شد. دراین میان این فیلم‌های سینمایی می‌توان از جمله به فیلم پر فروشی چون تمام مردان رییس جمهور (با بازی داستین هافمن و رابرت ردفورد در نقش باب وودوارد و کارل برنشتاین) اشاره کرد.
در مورد فیلم تمام مردان رییس جمهور نیز صدها نقد سینمایی نوشته شد که عمدتا بر نحوه روایت ماجرا متمرکز بود.[افشاگر واترگیت علیه بوش

* شکنجه شدید خبرنگار پرتاب‌کننده کفش به سمت بوش


۲ دی ۱۳۸۷
admin
عدی الزیدی برادر منتظر الزیدی خبرنگار عراقی که به علت پرتاب کفشهایش به سوی جرج بوش رئیس جمهور امریکا در بازداشت به سر می برد روز گذشته در گفتگو با شبکه‌های خبری گفت؛ این خبرنگار عراقی بعد از بازداشت به شدت شکنجه شده است.
به گزارش “الف”، عدی الزیدی که در دادگاه جنایی عراق با برادرش ملاقات کرده است به شبکه تلویزیونی البغدادیه که منتظر الزیدی از کارمندان آن است گفت: من یک ساعت و نیم با برادرم دیدار کردم. او گفت، بلافاصله پس از پرتاب کفش به سمت بوش نیروهای امنیتی شروع به کتک زدن من کردند.
وی افزود، نیروهای امنیتی با میله آهنی مرا کتک زدند. یکی از آنها به شدت به صورتم لگد زد، به طوری که یکی از دندانهایم شکست. بعد از آن نیروهای امنیتی آنقدر مرا با لگد زدند که بیهوش شدم.
برادر منتظر الزیدی به نقل از وی افزود، ساعاتی پس از حادثه من به مکانی در منطقه سبز منتقل شدم. در آنجا نیروهای امنیتی با کابل شروع به زدن من کردند و از این صحنه ها تصویر گرفتند. آنها می خواستند بدانند چه کسی به من گفته است به سوی بوش کفش پرتاب کنم و من گفتم مردم عراق از من چنین کاری را خواسته اند.
برادر منتظر به نقل از وی افزود، آنها از جریان برق برای شکنجه کردن من استفاده کردند. آنها لباسهایم را از تنم در آوردند و به شیوه های مختلف مرا شکنجه کردند تا آنجا که گفتم کاغذی به من بدهید تا هرچه را که شما می خواهید و نام هرکس را که شما مایلید بنویسم تا بگویم او مرا مامور پرتاب کفش کرده و به من پول داده است.
الزیدی با اشاره به این که شکنجه در روز بعد هم ادامه یافت افزود، یکی از مسئولان عراقی به سراغ من آمد و گفت چرا این کار را کردی؟ من گفتم: اگر نخست وزیر عراق احساس می کند به او اهانت شده است من حاضرم به صورت کتبی از او عذرخواهی کنم، من این کار را بخاطر یتیمان و بیچارگان انجام دادم.
عدی الزیدی گفت: پاها و دستها و صورت و پشت و بینی برادرش متورم بود و او هنگام حرف زدن دچار مشکل می شد. همچنین گوشهای او با آتش سیگار سوزانده شده بود. عدی الزیدی افزود برادرش همه جزئیات شکنجه شدنش را به مقامات قضایی اطلاع داده و قاضی دستور داده است علیه شکنجه کنندگان شکایت شود.
همچنین منتظر الزیدی علیه خبرنگاری عراقی که برای یک شبکه تلویزیونی کردزبان کار می‌کرد و بعد از پرتاب کفش او را کتک زده است، شکایت کرد.

پرتاب لنگه‌کفش توسط یک خبرنگار در اوکراین

* یک خبرنگار اوکراینی لنگه کفش خود را به نشانه اعتراض به سمت سخنران مراسم افتتاحیه گشایش مرکز اطلاعاتی ناتو در بندر دریای سیاه در این کشور پرتاب کرد
۱ دی ۱۳۸۷
admin
۳۰ آذر ۱۳۸۷یک خبرنگار اوکراینی لنگه کفش خود را به نشانه اعتراض به سمت سخنران مراسم افتتاحیه گشایش مرکز اطلاعاتی ناتو در بندر دریای سیاه در این کشور پرتاب کرد.
به گزارش فارس، این حادثه در دانشگاه آشانسکی، زمانی که «اوله‌ساسکین» طی سخنانی درخصوص حقوق زنان گفت که زنان اوکراینی باهوش تر از مردان هستند و بنابراین برای عضویت در ناتو مناسب تر از مردان هستند، رخ داد.
بعد از این سخنان اهور دمیتریو، خبرنگار اوکراینی لنگه کفش خود را به سمت وی پرتاب کرد.
این خبرنگار معترض در جمع خبرنگاران اظهار داشت: ساسکین درباره ناتو اشتباه می کند و راه تغییر ذهن افرادی از این دست پرتاب کفش به سمت آنها است.
وی همچنیبن پیش بینی کرد پرتاب کفش به مفهومی آشنا در اذهان عمومی برای تحت تاثیر قرار دادن رهبرانشان تبدیل شود.
ساسکین از ملی گرایانی است که از ارتباط نزدیک اوکراین با اروپا حمایت می کند.
این اتفاق پس از واقعه روز یکشنبه در کنفرانس مطبوعاتی بغداد که طی آن خبرنگار تلویزیون البغدادیه، منتظر الزیدی کفش های خود را به سمت بوش رییس جمهور آمریکا پرتاب کرد، رخ داده است.
اغلب مردم اوکراین فعالیت های نظامی ناتو در صربستان و افغانستان را ناعادلانه می دانند با این حال آن دسته از رهبران اوکراین که حامی ارتباط با غرب هستند به دلیل ترس از افزایش قدرت نظامی روسیه از عضویت این کشور در ناتو حمایت می کنند و امیدوارند که قدرت های خارجی در مواجهه با بحران مالی جهانی از این کشور

* اعتصاب غذای اسیران فلسطینی در زندان





۲ دی ۱۳۸۷
اسیران فلسطینی زندان “اوفر” واقع در کرانه باختری، در اعتراض به خشونت های وحشیانه رژیم صهیونیستی در این زندان، دست به اعتصاب غذا زدند.
به گزارش برنا به نقل از alterinfo، فلسطینیان در بند زندان “اوفر” در نزدیکی شهر رام الله در کرانه باختری در اعتراض به خشونت ها و حمله وحشیانه روز گذشته صهیونیست ها به زندانیان “اوفر”، از روز گذشته دست به اعتصاب غذا زده و این رفتار وحشیانه را محکوم کردند
.
عمر سفی” نماینده اسیران و آزادگان فلسطینی ضمن محکوم کردن اقدام رژِیم صهیونیستی از جوامع بین الملل و مراکز مدافع حقوق بشر خواست جهت متوقف کردن جنایات رژیم صهیونیستی هرچه سریعتر اقدام نمایند.
بنا به گفته نماینده اسیران و آزادگان فلسطین، نیروهای رژِیم صهیونیستی با استفاده از بدترین نوع آزار و شکنجه، اسیران فلسطینی را آزار و اذیت می کنند. وی افزود: تا کنون تعدادی از این اسیران، به دلیل فشار خشونت های زندانبانان، خفه شده و جان خود را از دست داده اند.
چنبش مقاومت فلسطین (حماس) نیز ضمن محکوم کردن حمله وحشیانه روز گذشته صهیونیست ها به زندان “اوفر”، خاطر نشان کرد: حمله وحشیانه نیروهای رژیم صهیونیستی به اسیران این جنبش و نمایندگان اسیر پارلمان، یک جنایت تروریستی است.
یادآور می شود در جریان درگیری روز گذشته در زندان صهیونیست “اوفر”، نیروهای رژیم صهیونیستی با استفاده از گاز اشک آور و بمب های پلاستیکی هشت اسیرفلسطینی را به شدت زخمی کردند که در جریان این درگیری سه زندانبان رژیم صهیونیستی نیز زخمی شدند.
در حال حاضر بیش از ۱۱ هزار فلسطینی در زندان های رژیم صهیونیستی به سر می برند که بسیاری از آنان بدون محاکمه، برای دوره های طولانی بازداشت شده اند.