۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

عکس و ویدئو از ۶ کشته و ۱۸ زخمی در تیراندازی جنایتکارانه پلیس به خودروی حامل افغان ها در کرمان

عکس و ویدئو از ۶ کشته و ۱۸ زخمی در تیراندازی جنایتکارانه پلیس به خودروی حامل افغان ها در کرمان

۲۱ اردیبهشت اخبار روز
photo_2016-05-07_19-58-11
گزارش ها حاکی است که روز شنبه ۱۸ اردیبهشت در ۱۰ کیلومتری شهرستان انار در اثر تیراندازی جنایتکارانه پلیس حکومت اسلامی ایران به یک کامیونت در حال فرار حامل افغان‌ها در کرمان٬ ۶ کشته و ۱۸ زخمی بر جا گذاشت.
وب‌سایت محلی «انار پرس» گزارش کرده که این کامیونت حامل افغان‌ها در جاده نوق- انار از سوی ماموران پلیس هدف تیراندازی قرار گرفت و در نتیجه آن٬ شش افغان کشته شدند.
این وب‌سایت همچنین از انتقال ۱۸ سرنشین زخمی این خودرو به بیمارستان شهر «انار» و «رفسنجان» خبر داده است.
«انار پرس» به نقل از شاهدان عینی نوشته که «تعدادی از مجروحان و کشته‌ شدگان ‌افغان را در بیمارستان انار دیده‌اند که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند.»
یکی از سرنشینان این کامیونت هم گفته «افغان‌ها از جیرفت در حال انتقال به یزد بودند» که از سوی ماموران پلیس مورد هدف قرار گرفتند.
سایت «انار ما» هم گزارش کرده این کامیون «حامل تعدادی زیادی از اتباع غیرمجاز افغان بود» که بی‌اعتنا به ایست پلیس٬ اقدام به فرار می‌کند و در جریان تعقیب و گریز واژگون می‌شود.
علیرضا پریور٬ معاونت اجتماعی فرماندهی نیروی انتظامی استان کرمان نیز در گفت‌و‌گو با وب‌سایت محلی «خانه خشتی» تیراندازی ماموران پلیس به این کامیونت را تائید کرده است.
آقای پریور گفته «قطعا گمان مامورین به این سو رفته است که کامیونی که تحت هیچ شرایطی حاضر به توقف نیست مشکل امنیتی داشته» و به همین خاطر اقدام به تیراندازی کرده‌اند.
آن طور که این مقام پلیس گفته ماموران اقدام به تیراندازی به سمت لاستیک این خودرو کرده و در ‌‌نهایت موفق به متوقف کردن آن شده‌اند.
شهر «انار» در استان کرمان از جمله مناطق عبور و مرور افغان‌ها محسوب می‌شود. در ماه‌های اخیر گزارش‌هایی از تیراندازی پلیس به خودرو‌های حامل افغان‌ها در سایت‌های محلی منتشر شده است.
رسانه‌های محلی همچنین گزارش‌های فراوانی از مرگ افغان‌ها در حوادث جاده‌ای در ایران منتشر کرده‌اند که علت بسیاری از این حوادث٬ بالا بودن تعداد سرنشینان خودرو‌ها بوده است.
افغان‌ها سال‌هاست به امید زندگی بهتر به ایران و بسیاری دیگر از کشور‌های اروپایی مهاجرت می‌کنند که در جریان این مهاجرت تعدادی از آن‌ها جان خود را از دست می‌دهند.
یک کامیونت حامل تعدادی افغان در جاده نوق- انار که از سوی ماموران نیروی انتظامی شهرستان رفسنجان در حال تعقیب بود؛ مورد اصابت گلوله قرار گرفت. این کامیونت در حال قاچاق افغان ها بوده است.

۱۱۱۱۲۲۲۳۳۳
۴۴۴ ۶۶۶ ۵۵۵۵ ۸۸۸۸

در این رویداد که عصر روز شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۱۰ کیلومتری شهرستان انار رخ داد، ۶ نفر کشته و ۱۸ نفر زخمی شدند که توسط آمبولانس‌های اورژانس به بیمارستان انار انتقال یافتند. تعدادی از زخمی‌شدگان از بیمارستان انار به بیمارستان رفسنجان اعزام شدند.

یکی از سرنشینان این کامیونت در گفت‌وگو با انارپرس گفت که افغان‌ها از جیرفت در حال انتقال به یزد بوده‌اند.

همچنین شاهدان عینی به انارپرس گفتند تعدادی از مجروحان و کشته‌شدگان ‌افغان را که در بیمارستان انار مشاهده کرده‌اند، مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند.

توضیحات نیروی انتظامی کرمان درباره تیراندازی ماموران به کامیونت

سرهنگ علیرضا پریور، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمان در این باره گفت: عصر روز گذشته ماموران انتظامی با هماهنگی قضایی در حال گشت زنی در حاشیه کویر در منطقه رفسنجان به سمت انار بودند که با یک کامیون مشکوک مواجه می شوند.

وی اظهار کرد: ماموران انتظامی پس از دادن فرمان ایست به راننده کامیون با فرار وی روبرو می شوند.

سرهنگ علیرضا پریور گفت: از آنجا که در این منطقه احتمال عبور اشرار و قاچاقچیان وجود دارد نیروی انتظامی موضوع را امنیتی تشخیص می دهد و ضمن گزارش به پاسگاه های این مسیر، راه را برای عبور این کامیون می بندند.

معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمان افزود: راننده کامیون به رغم پنچر شدن لاستیک خودرو حدود پنج کیلومتر را بر روی رینگ به فرار ادامه می دهد.

وی گفت: راننده کامیون سرانجام با دیدن مسدود شدن مسیر قصد برخورد با ماموران انتظامی را داشته است که بعد از تیراندازی ماموران و نقص فنی خودرو متوقف می شود.

سرهنگ پریور بیان کرد: ماموران انتظامی بعد از متوقف شدن کامیون متوجه ۲۸ تبعه افغان غیرمجاز در این کامیون می شوند.

وی گفت: این کامیون از مسیرهای فرعی رفسنجان به سمت انار در حرکت بوده است.

دو فیلم کوتاه از این رویداد را در زیر مشاهده می‌کنید.
عکس‌های زیر افغان‌های مجروح را نشان می‌دهد که به بیمارستان انار منتقل شده‌ بودند.

photo_2016-05-07_19-55-50 photo_2016-05-07_19-56-06photo_2016-05-07_19-57-35photo_2016-05-07_19-57-39photo_2016-05-07_19-57-46photo_2016-05-07_19-57-51photo_2016-05-07_19-57-59photo_2016-05-07_19-58-03photo_2016-05-07_19-58-11photo_2016-05-07_19-58-24photo_2016-05-07_19-58-32photo_2016-05-07_19-58-36

روایت ناتمام آزادیخواهانی که سنگ مزار دارند ولی مزار نه!

روایت ناتمام آزادیخواهانی که سنگ مزار دارند ولی مزار نه!

از نه چندان قدیم، یعنی به تعداد سال‌های حیات حکومت جمهوری اسلامی شنیده‌ایم که می‌گویند “همه مجازات‌ها در حق کُردها و کُردستان مضاعف است.” به عبارت دیگر عقوبت مخالفت با سیاست‌های حکومت مرکزی، میزان و شدت مجازات و همچنین جزای اقدامات آزادیخواهانه، دوچندان و گاه صد چندان است. جان دادن و جان باختن و جان کندن و جانکاهی‌ات نیز! جزو مصائبی ناگذر، ناتمام و ابدی ازلی است.
شش سال پیش در سپیده‌دم یک‌شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، حکومت جمهوری اسلامی ایران پنج زندانی سیاسی اوین را بی سر و صدا به دار آویخت و حق حیات را برای همیشه از آنها گرفت. می‌گویند در تمام روزهایی که در حبس بودند جز تنهایی زندان، شکنجه و اذیت و آزارهای روانی و فیزیکی زیادی را تحمل کردند.
۱۹ Ordibehesht5چهار نفر از این اعدام‌شدگان راه آزادی از شهروندان کُرد بودند؛ فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و شیرین علم‌هولی زندانیان سیاسى بودند که در دادگاه‌های فرمایشی حکومت فعلی ایران، به اعدام محکوم شدند.
البته حکومت، کُرد، تُرک، عرب، بلوچ و فارس و… نمی‌شناسد؛ تنها در مرگ و اعدام آزادیخواهان، برابری را رعایت می‌کند و بس! همه را به چشم مزدور و جدایی‌طلب و خرابکار و محارب اسلام می‌شناسد. به آمار اعدام‌شدگان دقیق‌تر نگاه کنیم درمی‌یابیم که بود و نبود دولت‌ها و مجلس و نهادهای دیگر، تاثیری در کاهش و یا کنترل این رفتار غیر انسانی ندارد؛ حتی فشار افکار عمومی داخل و خارج کشور و جامعه جهانی هم تعیین‌کننده نیست! اینها همه و همه به حاکمیتی برمی‌گردد که نمی‌خواهد تغییری در رفتار ضد انسانی‌اش بدهد.
حکومت به راحتی آب خوردن مردم خود را (بخوانیم نخبه‌های کشور در هر زمینه‌ای) چه در ملأعام و چه در خفا، بی‌صدا، به یک‌باره و یا تدریجی می‌کشد و حق حیات را فقط و فقط برای خود و حلقه مریدان خود می‌خواهد.
در روزهایی که مبارزه آزادی‌خواهی کُردها در امتداد فعالیت‌های آزادی‌خواهانه جهان در راه پیمودن خود بود؛ فرزاد، فرهاد، علی و شیرین به همراه مهدی اسلامیان اهل شیراز در ناباوری به طناب دار سپرده شدند و جان باختند.
روز جمعه ۱۹ اردیبهشت‌ ۱۳۹۳، تعدادی از اعضای خانواده‌های این جانباختگان راه آزادی در سنندج دور هم جمع شده و بر مزار و سنگ مزاری نمادین برای فرهاد وکیلی گریستند و یاد و خاطره فرزندانشان را گرامی داشتند.
۱۹ اردیبهشت را روز معلم آزاده نام نهاده‌اند آنهم به افتخار فرزاد کمانگر فرزند کردستان که معلم بود و دانایی را به کودکانی آموخت که الفبای آزادی را پیش‌تر از خود او یاد گرفته بودند.
madare farzad kamangar
دایه سلطنه مادر فرزاد کمانگر
دایه سلطنه مادر فرزاد، زمانی که شماری از مادران پارک لاله (مادران عزادار) در هنگام جراحی کردن چشمش در تهران از وی دیدار کرده بودند گفته بود: “پسرم را به ناحق اعدام کردند و حتی جنازه‌اش را تحویلمان نداند. چهار روز همراه بقیه خانواده‌ها در زندان اوین بودیم، جوابی ندادند. به مجلس رفتیم و آنجا استاندار کردستان هم حضور داشت. به او گفتم به اینجا می‌گویند خانه‌ی ملت؛ اینجا جای من است نه شما! همین آقا گفت اگر جنازه‌ها را تحویل‌تان بدهیم، کردستان یکپارچه آتش می‌شود. بروید بعدا قبرها را نشان‌تان می‌دهیم. من هم گفتم گلی پرورش دادم و آن را تقدیم کردستان کردم. افتخارش برای من و شرمش برای شما.
بعد از چهلم هم به استانداری کردستان مراجعه کردم و گفتم قول دادید قبر فرزندم را نشانم دهید. استاندار باز جواب سربالا داد و گفت قبرشان را نشان‌تان دهیم می‌شود محل برپایی تجمع. تنها کاری که می‌توانم بکنم این است که برای کم شدن عذاب قیامت‌شان دعا کنم. این حرف را که زد بلند شدم و با مشت روی میزش کوبیدم و گفتم قیامت اینجاست. اصلا من مشتی خاک نمی‌خواهم. پسر من در دل مردمش زنده است. از اتاق بیرون آمدم و از ساختمان استانداری که خارج شدم دیدم تعداد زیادی مامور آماده باش ایستاده‌اند. با صدای بلند گفتم قدرت یک مادر فرزند مرده را ببینید که از ترس‌شان این همه مامور برایش آورده‌اند.”
۱۹ Ordibehesht3در چهارمین سالگرد جان باختن این آزادی‌خواهان، دوستی از سنندج تصویری ارسال کرد و گفت که سنگ مزار فرزاد و علی و شیرین را نیز خیلی وقت است آماده کرده‌اند؛ همه را حساب دل و جان سوخته مادرانشان گذاشتم، گرچه می‌دانستم کسی که زنده است مزار نمی‌خواهد. دوست گمنام ما جمله‌ای از فرزاد کمانگر معلم جان‌باخته کردستانی همراه تصویر فرستاد که نمی‌توان از یاد برد: “ﻣﮕﺮ می‌شود ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﯽ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩ.”
مادح نظری