۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه
WHO To Probe Rise In Iraq's Deformed Babies
WHO To Probe Rise In Iraq's Deformed Babies
10:43am UK, Thursday April 01, 2010
Lisa Holland, foreign affairs correspondent
The World Health Organisation has pledged to carry out an independent study into the rise in birth deformities in the Iraqi city of Fallujah.
Sky News first exposed the problem almost two years ago when we reported on babies like Fatima Ahmed, who was born with two heads.
In May 2008, her mother Shukriya pleaded for help to understand what went so wrong with her child.
Since then the rate of birth deformities has increased, with doctors and undertakers telling us they see several cases of abnormalities every day.
Over the months Sky News has revealed a catalogue of case studies including children born with missing limbs, abnormal abdomens and all sorts of congenital disorders.
Dr Hassan Elbushra, the WHO's representative in IraqWe believe we can get very good data from different parts of the country and can tell average incidents of birth defects and see if there is anything unusual in places like Fallujah.
Now, the WHO - which is examining women's health in Iraq - has pledged to carry out research into the Fallujah birth defects.
In January, Sky News broadcast a half-hour documentary which included all of our findings and the case studies.
Dr Hassan Elbushra, the WHO's representative in Iraq told us: "The Sky News report, which is alarming news, prompted us to include questions in the study about birth defects.
"Two weeks ago I was in Baghdad and I saw the Minister of Health and we talked about this issue.
"In principle he agreed that the World Health Organisation or the United Nations could do some studies to investigate this emerging problem.
Sky News has revealed case studies including children born with missing limbs
"This is a big study which will be compiled in different parts of Iraq into women's health.
"We believe we can get very good data from different parts of the country and can tell average incidents of birth defects and see if there is anything unusual in places like Fallujah."
Campaign groups in Iraq have previously told Sky they believe the deformities may be linked to chemicals used during the war, but until now there has been no study to deliver real evidence.
Adrian Wells, Sky's head of foreign news
For almost two years women have been saying they are too afraid to have more children in case they were born with a deformity.
The WHO said it hoped to establish the trend of birth defects and study the factors that may be causing the health problems.
The study comes too late for Fatima, who died last year. Her family will be hoping their loss has not been in vain.
Help
-
Bookmark the story
You can add this story to your favourites or submit it to a social bookmarking site so other people can see it.
Social bookmarking lets you save
-
Email the story
When you press "submit"
-
STORY TRACKER
If you want to track a story, you need to log in to the Sky News website.
A Sky News account will also allow you to comment on blogs and take part in online discussions.
Once you have logged in and you have tracked a story, by clicking on the red icon the updates will display in the highlighted panel.
- Video
Jan 22,2010
Iraqi Baby Doctor In London
-
Sep 01,2009
Iraq's City Of Deformed Babies
- Video
Mar 26,2009
Saving Iraq's Deformed Babies
-
Jan 29,2009
Help For Deformed Babies
-
May 29,2008
Did US Army Cause Iraq Birth Defects?
- Video
Jan 29,2009
ويديوکليپ: افزايش کودکان ناقص الخلقه در اثر بمباران های فسفری در فلوجه[توجه:تصاوير دلخراش
14فروردين.ويديوکليپ: افزايش کودکان ناقص الخلقه در اثر بمباران های فسفری در فلوجه[توجه:تصاوير دلخراش]
واقعيت اين است که از زمان حمله اسرائيل به تاسيسات هسته ای عراق و سپس بمباران های بعد از جنگ های 91 و 2003 که بخشا با اورانيوم تخليه نشده صورت ميگرفت، فعالين مکررا در مورد رابطه بمباران ها با افزايش تولد نوزادان ناقص الخلقه و نيز افزايش موارد سرطان ها هشدار داده بودند. مساله بعد از حمله به فلوجه بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت. بخصوص که تلويزيون ايتاليا فيلمی را که در اثبات بمباران فسفری فلوجه تهيه شده بود به نمايش در آورد و سرانجام مقامات نظامی آمريکا هم انکار اوليه را کنار گذاشته و به نوعی مجبور به اعتراف شدند ولی گفتند آنها به شيوه غيرقانونی از بمب فسفری استفاده نکرده اند. عليرغم همه ی اينها از تحقيقات مستقل در اين زمينه خودداری ميشد. اسکای نيوز انگليس دو سال پيش شواهدی از تولد کودکان ناقص الخلقه ارائه داد که به گفته اين رسانه و برخی پزشکان در جلب توجه به مساله و تصميم اخير سازمان بهداشت جهانی تاثير داشت.
در لينک زير ويديوی آخرين گزارش اسکای نيوز را می بينيد. توجه کنيد که برخی از تصاوير فيلم دلخراش است.
http://news.sky.com/skynews/Home/World-News/Birth-Deformities-In-Fallujah-Iraq-World-Health-Organisation-Vows-To-Study-Rise-In-Deformed-Babies/Article/201003415590225?f=rss
"نظام" در مُحاصره مردُم، ناتوان از برگُزاری سالروز تاسیس خود
منصور امان
برای نخُستین بار از هنگام تاسیس جمهوری اسلامی، مراسم حُکومتی سالگرد آن که همه ساله با نمایشات پُر خرج و خودنمایی رهبران "نظام" برگُزار می گردید، لغو و در سکوت کامل به زیر فرش جارو شد.
مدیحه گویی چند منبر گرم کُن پیش کسوت که از اسرار ژووپولیتیک تا جویدن خرخره و از رموز سانتریفیوژ تا دفع فتنه از دماغ شان پرده برداری می شود، بخش بُزُرگ تر هزینه ای را تشکیل می داد که "نظام" حاضر شُده بود در سال جاری برای این فُرصت بپردازد.
در بخش دیگری که جانشین سیرک سالانه "نظام" برای نمایش گُرز فرمانروایی به "جهانیان" شُده بود، "بوستان سهند" در خیابان "پاسدار گُمنام" نقش کلیدی بازی می کرد؛ جایی که شهرداری منطقه 14 تهران "سالروز تاسیس جمهوری اسلامی" را با "غُرفه های تفریحی، فراغتی و نقاشی" برگُزار می کرد.
همزمان، رهبر جمهوری اسلامی نیز برای فرار از آبروریزی بیشتر، به بیابانهای جنوب کشور پناه بُرده بود تا بدون اشاره به علت عوض کردن جایگاه تهویه دار "یوم الله 12 فروردین" با داربست با عجله سرهم بندی شده "مناطق عملیاتی"، عرق ریزان برای تعدادی از اوباش سورچران سُخنرانی کند.
چشم پوشی آقای خامنه ای و شُرکا از گُستردن بساط تبلیغاتی معمول پیرامون ثبات و در دست داشتن کماکان سُکان قُدرت در یکی از جلب توجُه برانگیز ترین بزنگاه های نمادین برای این کار، بی گمان داوطلبانه نیست. می توان تصور کرد که چگونه باند نظامی – امنیتی دندان سابان و با حسرت، کیسه دوخته شُده برای این نمایش را در کنار دیگر کیسه های خارج شُده از حساب گذاشت که تاریخ و موعدهایی همچون 13 آبان، "روز قُدس"، عاشورا، 22 بهمن و جُز آنها را بر خود نوشته دارند.
از همان هنگامی که جُنبش اجتماعی، قلمروهای اختصاصی حُکومت در پهنه جامعه برای نمایش قُدرت را به تصرُف درآورد و آنها را به تریبون خود تبدیل کرد، عقب نشینی شتابان "نظام" از فضاهای زیست تبلیغاتی و فُرصتهای مشروعیت نمایی آن نیز آغاز گردید. اجبار به اشغال نظامی شهرها برای برگُزاری مراسم اعلام شده 22 بهمن، پایان دوران تلقی آن از جامعه به عُنوان صحنه ی نمایش تک نفره به اتکای توان مالی و امکانات سازماندهی خود بود. در این میان، اضطراب به حق آقای خامنه ای از چهره به چهره شدن خُرد یا کلان با جامعه به آنجا رسیده است که ناچار است علیه چهارشنبه سوری اعلام جهاد کند و برای جنگ با سیزده بدر، قُشون بکشد.
فُرو رفتن بی ساز و صدای "کشتی نظام" در 12 فروردین در دریای جُنبش بی شُماران، بیرون راندن رژیم ولایت فقیه از مُهمترین حوزه فرمانروایی خود را سندیت بخشیده است. برای آقای خامنه ای فقط حُکومت "مُطلقه" بر کهریزک، اوین، گوهردشت و نمایش قُدرت در اُتاقهای شکنجه و دادگاه ها باقی مانده است.
جمهوری فرانسه شماره ۵۹ آزادی ـ برابری ـ برادری کمون پاریس
۲ آوریل ۱۸۷۱، کمون پاریس: جدائی دین از دولت
جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۸۹ - ۰۲ آپريل ۲۰۱۰ شهزاد سرمدی [ جمهوری فرانسه شماره ۵۹ آزادی ـ برابری ـ برادری کمون پاریس نظر به اینکه نخستین اصل از اصول جمهوری فرانسه[1] ، آزادی است ؛ نظر به اینکه اولین اصل آزادی ، آزادی اندیشه است ؛ نظر به اینکه بودجه ی ادیان خلاف اصل آزادی اندیشه است؛ زیرا شهروندان را برخلاف اعتقاد شخصی شان مجبور به پرداخت مالیات می کند؛ نظر به اینکه روحانیت، در عمل، شریک جرم جنایات رژیم سلطنتی، علیه آزادی بوده است؛ کمون پاریس مقرر می دارد: ماده ۱ـ کلیسا از دولت جداست. ماده ۲ـ بودجه ادیان حذف می شود. ماده ۳ـ اموالی که به آنها موقوفه[2] گفته می شوند و متعلق به جمعیت های دینی هستند، اعم از منقول وغیر منقول، به مالکیت ملی در می آیند. ماده ۴ـ برای تعیین ماهیت این اموال، سریعا"، تحقیقی به عمل می آید، تا در اختیار ملت قرار گیرند. کمون پاریس ۳ آوریل ۱۸۷۱_ پاریس چاپخانه ملی آوریل ۱۸۷۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۲ آوریل ۱۸۷۱، کمون پاریس: جدائی دین از دولت سعی من بر آنست که این مساله ی با اهمیت را هرچه موجزتر و با تأسی ازنظامی عروضی که می گفت : "خیر الکلامِ ما قَلّ و دَلّ "و "المِکثارُ مِهذار"[3] بیان کنم. ویکتور هوگو : " من کلیسا را درمحدوده کلیسا و دولت را در جایگاه خودش می خواهم"[4] امروز، آنچه که به قانون لائیسیته در فرانسه معروف است و در 9 دسامبر 1905 به تصویب رسیده ، سابقه ای بس طولانی دارد. اما مهمترین واقعه، حدود صد و سی و نه سال پیش اتفاق افتاده است. کمون پاریس، این اولین حکومت کارگری با صدور اولین فرمان خود، بصورتی رادیکال و بدون ابهام ازاهمیت کوتاه کردن دست ادیان در کمک به دولت وعدم دخالت و استفاده ی دولت از دین تأکید کرده است. اما این مساله خلق الساعه نبود. ریشه ی فرمان کمون پاریس ودرنهایت قانون 1905 فرانسه درموردلائیسیته به عصر روشنائی (Les Lumières) در قرن 18 و فلسفه ی آزادی خواهی آن برمی گردد. دراعلامیه حقوق بشروشهروندی انقلاب 1789 در 26 اوت چنین نوشته شده: " هیچکس نباید از ابراز عقایدش، حتی عقاید دینی، واهمه داشته باشد". سپس درقانون اساسی 1791، آزادی اندیشه وعقیده تضمین شد(در مورد تمام ادیان؛ کاتولیک، پروتستان و یهودی). در سال 1795، اولین جدائی کلیسا از دولت صورت گرفت، ولی با معاهده ی (Le Concordat) سال 1801 میان واتیکان و امپراطوری اول به رهبری ناپلئون بناپارت، این جدائی ملغی و اتحادی علیه "مهلکه ی سرخ" (le péril rouge) ، "طبقات خطرناک" (les classes dangereuses) و "تقسیم کنندگان" (سوسیالیست ها les partageux) منعقد گردید که هدف اصلی آن حفظ نظم موجود (l’Ordre) و مالکیت، تعیین شده بود. این اتحاد درامپراطوری دوم و جمهوری دوم کماکان ادامه یافت. در 15 مارس 1850 قانون فَلوُ (la loi Falloux) ادای احترام و بجا آوردن آیین و آموزش دینی را در مدارس اجباری کرد. در سال های1870ـ1860، کلیسا در اوج عملی کردن قوانینی ارتجاعی، " اصل مصونیت کشیش ها"[5] را تصویب کرد.اینگونه اعمال کلیسا مورد اعتراض جمهوری خواهان قرار گرفته، بهمین سبب در دوران امپراطوری دوم، لئون گامبِتا (Léon Gambetta) در سال 1869، جدائی کلیسا از دولت را در برنامه ی جمهوری خواهان گنجانید. اما تمام این اقدامات برای به سرانجام رساندن لائیسیته در نهایت نتیجه ای ملموس نداشت، زیرا نیاز به رادیکالیسمی داشت که از توان طبقات بورژوائی خارج بود و با مذاکرات وبحث های بی پایان، سازشی بین آنها صورت گرفته و با تغییراتی که برای روحانیت مقبولیت داشت، وضع به روال سابق ادامه می یافت. بدین سان، قانون لائیسیته 9 دسامبر 1905 شیر بی یال و دم و اِشکَم ازآب درآمد و آن نبود که طبقه کارگروشاخه فرانسوی انترناسیونال اول در فرمان 2 آوریل 1871 پی ریزی کرده بودند. در هرحال ناقوس مرگِ دین رسمی (le culte reconnu) در فرانسه به صدا در آمده بود و از این پس کلیسا ها درانجمن های حقوق خصوصی متشکل شده و بسیاری از اموال آنها به انجمن های فرهنگی داده شد. ولی همین قانون1905 را نیز فرانسویان، مدیون "بلوک چپ ها" (le bloc des gauches) هستند که ائتلافی از رادیکال ها، جمهوری خواهان چپ و چپ های رادیکال بود. اما آنچه در این میان مایه تأمل است اینکه قانون لائیسیته 1905، با اینکه مرهون شجاعت، درایت، رادیکالیسم و آموزش های کمونارها می باشد وشالوده اصلی لائیسیته را در فرانسه ریخته اند، ولی فرمان 2 آوریل 1871 آنها به دست "فراموشی" سپرده شده و در بهترین حالت، در نوشته ها ی تاریخی و آموزشی، اشاره ای گذرا به کمون پاریس صورت می گیرد. در ایران، هم اکنون به علت حکومت سی ساله ی جمهوری اسلامی و دخالت مستقیم در امور سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، دیگرروحانیت نه در کنار قدرت سیاسی بعنوان شریک جرم، بلکه مستقیما" در تیررس انقلاب ایران قرار دارد. زمان آن فرا رسیده وجنبش اخیر آن را نشان داد که لائیسیته به مفهوم خاص آن در ایران می تواند به اجرا درآید. ولی متأسفانه میان احزاب و سازمانها، اساتید دانشگاه ها و دموکرات های تحصیل کرده ی ایرانی بر سر لائیسیته اختلاف نظر وجود دارد. گاهی مفهوم لائیسیته با کلمه سکولیه (séculier) که ازریشه لاتین (seculer) است، مایه ی اشتباه در مفهوم کلمه ومترادف با آن متصّور می شود وتشخیص بین دو کلمه ی لائیسیته و سکولاریزاسیون(sécularisation) را مشکل می کند. مثلا" سکولاریزاسیونِ آموزش، در واژه نامه پُتی روبر، برابر با لائیسیزاسیونِ آموزش بکار رفته است. اما ازنقطه نظر کمونارها، لائیسیته به مفهوم راندن روحانیت به مراکز دینی و ممانعت از دخالت آنها در امورجامعه مدنی یعنی امور سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی ،اقتصادی وقضائی می باشد والبته منظور ممانعت از اعتقادات دینی و مذهبی مردم و یا خداباوری آنها نبوده است. در واقع هدف آنها، کوتاه کردن دست روحانیت وخصوصی و شخصی کردن اعتقادات دینی بود و شامل تمام ادیان و مذاهب می گردید(به این دلیل ساده که انترناسیونالیست و کُسموپولیت بودند). اما آنچه امروز از فحوای کلامِ برخی طرفداران سکولاریزاسیون درحکومت ایران و نیز هواداران لائیسیته به ذهن متبادر می شود، با این که خواستار جدائی دین از دولت هستند به روحانیت حق دخالت در امور سیاسی را می دهند(از نظر آنها به دلیل ویژگی دین اسلام) ودین باوران می توانند در حکومت شرکت کنند. این امر مایه ی اصلی اختلاف با طرفداران این نظریه است. زیرا لائیسیته را تا سطح سکولاریزاسیون، پائین می کشند. به نظر می رسد این گونه تعریف های ناقص، کلاه شرعی برسرلائیسیته وکلاه شرعی برسرشرع است و درنهایت عامل ادامه ی شرکت دین باوران در حکومت ایران البته با روش های جدید و توسط افرادی دیگر از همان دیدگاه های دینی می شود و روحانیت نیز همچنان بعنوان ضامن بقای نظم موچود در شرایط جدید در میدان عمل باقی می ماند. در 17 ژانویه 1850 کنت دُمونتلامبر(le comte de Montalembert[6]) می گفت : " .... بعنوان مالک یک کلمه اضافه می کنم و روی سخنم با مالکین است.....امروز مساله چیست؟ مساله ترغیب کسانی است که مالک نیستند ولی باید به مالکیت احترام بگذارند. من فقط یک دستورالعمل (la recette) برای ترغیب مردم به این احترام دارم و آن، باوراندن مردم به خداست. خدائی که در تعلیم اصول مسیحیت، دزدان را تا ابد مجازات می کند. این تنها اعتقادِ به خداست که واقعا" می تواند بصورت جدی از مالکیت حفاظت کند." همین سخن را رهبری نظام پوسیده ی جمهوری اسلامی به مناسبت اعتراض به حق رأی دادن به زنان و اصلاحات ارضی توسط رژیم پوسیده ی سابق در نامه ای با امضای فدوی روح اله الموسوی الخمینی به محمدرضا پهلوی نوشت. بنابراین ، با توجه به آنچه طی سی و یک سال اخیر در ایران اتفاق افتاده، جدائی دین از دولت و به مالکیت ملی درآوردن اموال نهاد های دینی و نیز اموال موقوفه ی تمام اماکن مقدسه به نفع طبقات زحمتکش ایران که زیر خط فقر زندگی می کنند، حداقلی است که حکومت لائیک در ایران باید آن را به اجرا درآورد. خواست ما همان است که ویکتورهوگو در بالا گفته است: مسجد در چارچوب مسجد و دولت در چارچوب دولت. پاریس ـ 2 آوریل 2010 شهزاد سرمدی _____________________________ [1] آزادی ـ برابری ـ برادری [2] Les biens de mainmorte [3] چهارمقاله نظامی ص 7؛ بهترین سخن آنست که کوتاه و رسا باشد. پر گو، بیهوده گوست. [4] Je veux l’Eglise chez elle et l’Etat chez lui. [5] Le dogme de l’infaillibilité pontificale [6] روزنامه نگار و سیاستمدار فرانسوی 1870ـ1810 18 مارس روز شروع انقلاب کمون پاریس است. در 28 مارس، بعد ازانجام انتخابات آزاد، کمون درشهرداری پاریس اعلام موجودیت می کند. روز دوم آوریل 1871، اولین فرمانی که به اتفاق آرای تمام گرایش های چپ صادر شد، فرمان جدائی دین از دولت (لائیسیته) بود. بنا به نوشته ی واژه نامه ی پل روبر(Paul Robert) قدمت واژه لائیک (laïc) به سال 1487 می رسد. لائیسیزاسیون (laïcisation) ازسال 1871 مورد استفاده قرارگرفته و واژه لائیسیته(laïcité) متعلق به سال 1871 یعنی سال کمون پاریس می باشد. درواژه نامه پُتی روبر(Le Petit Robert)، لائیسیته چنین تعریف شده: "اصل جدائی جامعه ی مدنی از جامعه ی دینی، دولت هیچ گونه قدرتی بر دین اعمال نمی کند و کلیساها هیچ نوع قدرت سیاسی ندارند" و اضافه می کند بنابر نظر ارنست رُنان (Ernest Renan): " لائیسیته یعنی بی طرفی دولت بین ادیان ".
شکاف (در اعدام خسروگلسرخی)
شکاف
احمدشاملو
(در اعدام خسروگلسرخی)
زاده شدن
برنيزهء تاريك
همچون ميلادِ گشادهء زخمي .
سِفْرِ يگانهء فرصت را
سراسر
در سلسله پيمودن.
برشعلهء خويش
سوختن
تاجرقهء واپسين،
برشعلهء حرمتي
كه درخاكِ راهش
يافته اند
بردگان
اين چنين اند.
اين چنين سرخ و لوند
برخار بوتهء خون
شكفتن
وينچنين گردن فراز
برتازيانه زارِ تحقير
گذشتن
وراه را تاغايتِ نفرت
بريدن.-
آه ،ازكه سخن مي گويم؟
ما بي چرا زندگانيم
آنان به چرا مرگِ خود آگاههان اند
در انستيتو گوته برگزار شد؛ بر روی اسامی شعرا یا نویسندگان
در انستيتو گوته
برگزار شد؛ بر روی اسامی شعرا یا نویسندگان
رایت کلیک کنید و گزینه save target as را انتخاب کنید.
برگزار شد؛ بر روی اسامی شعرا یا نویسندگان
رایت کلیک کنید و گزینه save target as را انتخاب کنید.
شب اول
رحمت الله مقدم مراغه ای، بيان نامه هيأت دبيران موقت کانون را می خواند.
سيمين دانشور در مورد مسائل هنر معاصر سخنانی ايراد می کند.
شعرخوانی:
شب دوم:
منوچهرهزارخانی راجع به ضرورت آزادی قلم و فشار و اختناق موجود در فضای فرهنگی آن روزگار سخن می گويد.
شعرخوانی:
نعمت ميرزازاده (م.آزرم)
شب سوم:
شمس آل احمد در مورد تاريخچه «کانون نويسندگان ايران» سخن می گويد و به موارد سانسور صريحا اشاره و آنها را بر می شمرد.
بهرام بيضايی پيرامون موقعيت تئاتر و سينما سخن می گويد. شايد اين سخنرانی را بتوان در زمره اولين اشاراتی دانست که سانسور را تنها منحصر به دولت نمی داند و عنوان می کند که می توان افکار عمومی را همواره در سطحی قرارداد که خود اين وضعيت مانع رشد فرهنگی شود و خود افکار عمومی نيز در زمان هايی نقش سدی را در برابر تحول ايده ها و انديشه های مترقی بازی کنند.
شعرخوانی:
چهارمين شب:
زنده ياد غلامحسين ساعدی «پيرامون شبه هنرمند» سخن می گويد، ساعدی، شبه هنرمند را کسانی می نامد که با حاکميت و سيستم موجود همکاری می کنند.
شعرخوانی:
هوشنگ ابتهاج (سايه)
شب پنجم:
باقر مؤمنی پيرامون سانسور و عوارض راجع به آن سخن می گويد.
شعرخوانی:
اسماعيل شاهرودی (آینده)
شب ششم:
صحبتهای هانس بیکر و بیانیة هیئت دبیران موقت کانون نویسندگان ایران
شعرخوانی:
هوشنگ گلشيری در آن زمان برای اولين بار موضوع «جوانمرگی در نثر معاصر فارسی» را مطرح می کند، گلشيری می گويد. «بسياری از نويسندگان ايرانی، هيچگاه فرصت نکردند که در شرايط مطلوبی قلم بزنند، اين شرايط نامطلوب اجتماعی همواره آنان را در حداقل ظرفيت خلاقه خود قرار داده است.»چنين مقوله ای در آن برهه زمانی به دليل بديع بودن نگاه به اين مقوله بسيار مورد توجه مخاطبان قرار می گيرد.
شب هفتم:
اسلام کاظميه که از بنيان گذاران کانون نويسندگان ايران و عضو اعضای مؤسس کانون بوده است، پيرامون تاريخچه کانون نويسندگان و ارتباط آن با قانون اساسی سخن می گويد.
داريوش آشوری در سخنرانی خود با عنوان«شعر آزاديست» قلمرو آزادی درونی انسان را در شعر مطرح می کند
شعرخوانی:
محمود مشرف تهرانی (م.آزاد)
شب هشتم:
زنده ياد مصطفی رحيمی پيرامون «فرهنگ و ديوان» سخن می گويد و بحث «ديوان سالاری» را پيش می کشد.
با سپاس بیکران از مؤسسه نابینایان رودکی که نوارهای ضبط شده این شبهای شعر را در اختیار کتابخانه گویا قرار دادند. متأسفانه نوار شبهای نهم و دهم در دسترس نیست.
متاسفنه نوار شب های نهم و دهم در دسترس نیست.
منبع: کتابخانه گویا
اشتراک در:
پستها (Atom)