۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

وانی جدال تاریخی احمد سلامتیان و حسن آیت / مرد مرموز حزب جمهوری اسلامی و اعتبارنامه ای که جنجال آفرید!

وانی جدال تاریخی احمد سلامتیان و حسن آیت / مرد مرموز حزب جمهوری اسلامی و اعتبارنامه ای که جنجال آفرید!

حسن آیت، چهره ی مرموز و جنجالی حزب جمهوری اسلامی بود که توانست در جریان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به ویژه اصل ولایت فقیه، تاثیرات بسیاری بر جای گذارد. سابقه ی مبهم اش در حزب زحمتکشان از سویی و انتشار نواری صوتی از او در بهار 1359، او را در کانون منازعات حزب جمهوری اسلامی و طرفداران ابوالحسن بنی صدر قرار داد. اعتراض احمد سلامتیان نماینده ی متنفذ دوره اول مجلس و از نزدیکان بنی صدر به اعتبارنامه ی آیت، یکی از جنجالی ترین جلسات نخستین سالهای تشکیل مجلس شورای اسلامی را رقم زد که گاه به میدان افشاگری متقابل بدل می شد. برای تدوین این بازخوانی تاریخی از متن مذاکرات مجلس شورای اسلامی و نیز روزنامه اطلاعات دوم و چهارم مردادماه 1359 بهره گرفته شده است.
ناگفته نماند که حسن آیت در 14 مرداد 1360 توسط سازمان مجاهدین خلق به قتل رسید و بدین ترتیب پرونده یکی از رازآلودترین چهره های سیاسی عصر انقلاب بسته شد.

____________________________________________________________________

احمد سلامتیان، جلسه اول مرداد 1359:
من در نامه ای به رئیس مجلس همینطوری که عرض کردم چند پرونده را خواسته بودم و برای من دوتا از آن پرونده ها اهمیت اساسی داشت . یکی پرونده مربوط به حفاظت آموزش و پرورش و یکی دیگر کلیه اسناد و مدارکی که در جاسوس خانه نسبت به حزب زحمتکشان وجود دارد و همین، کلیه پرونده های مربوط به آقای آیت در مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود و با وجود توضیحی که آقای حقانی بمن دادند و گفتند همه پرونده ها رسیده است این دو پرونده بخصوص پرونده اسناد جاسوس خانه و پرونده شماره کلاسه 012156 نرسیده است و من چون آدم مارگزیده هستم این دفعه بخصوص روی این مساله تاکید می کنم. بخصوص وقتی پرونده حفاظتی، پرونده پرسنلی یک نفر است که مسلماً در اداره آموزش و پرورش وقتی آن فرد چندین سال کار کرده است وجود دارد و بخصوص وقتی صحبت از پرونده یک حزب و جمعیت سیاسی است که این حزب و جمعیت سیاسی در مظان این بوده که در کودتای 28 مرداد عمده ترین نقش را بازی کرده و بعد از 28 مرداد بعنوان مدافع نظام کودتا بوده و بعدا افراد و طرفداران و اعضایش هرجا کسی را می دیدند که آن شخص در خیابان یا در جلسه ای می گفت چرا؛ می گفتند ، فرمان عزل همایونی وجود داشته برای عزل دکتر مصدق و با توجه به اینکه این حزب در جاسوس خانه مسلماً اسناد و مدارکی داشته است، برای من مهم بود. بخصوص کلیه آمریکائی هائی که تا به امروز راجع به کودتای 28 مرداد مطلب نوشته اند، یکی از عمده ترین تاکیدهایشان راجع به نقش آقای دکتر مظفر بقائی و حزب زحمتکشان در ایجاد تفرقه و اختلاف و مساعد کردن زمینه است که آقای حسن آیت را تا این لحظه ای که در حضورتان ایستاده ام بعنوان یکی از فعالین و گردانندگان نسل جوان حزب زحمتکشان ملت ایران می شناسم . خطاب به کمیسیون تحقیق نوشتم و یادآور شدم که ایرادات من به موجب بعضی از بندهای آئین نامه است که آن بندها را ذکر کردم. بخصوص در مورد شرایط انتخاب شونده بود. در مورد شرایط انتخاب شونده من ایراداتی که دارم اینها است: اشتهار به فساد و نادرستی در دو زمینه و در دو جنبه . اول اشتهار به فساد و نادرستی سیاسی، دوم اشتهار به فساد و نادرستی اخلاقی.
اشتهار به فساد و نادرستی سیاسی چیست؟ شاید در این مجلس باشند کسانی که سالهای 1340 – 1341-1342-1343-1344 در دانشگاه تهران و در مبارزات آن زمان دانشگاه تهران حضور داشتند و شاید فراموش نکرده باشند که در سال 1340 بعد از آن که روزنامه اطلاعات به عنوان ارگان اصلی سازمان اطلاعات و امنیت کشور، مرکز و محل لو دادن دانشجویان و افراد شده بود، دانشجویان تصمیم به تحریم روزنامه اطلاعات گرفتند، چون روزنامه اطلاعات ارگان اصلی علیه هر نوع مبارزه ای بود و بعد از آنکه روزنامه اطلاعات را تحریم کردند، در آن کمیته مربوط به تحریم و اطراف آن افرادی که فعال بودند زیاد بودند آقای بنی صدر یکی از فعالینش بودند آقای حبیبی یکی از آنها بودند آقای شیبانی یکی از آنها بودند، ولی نمیدانم در آن موقع جزو کسانی بودند که در زندان بودند یا نه ولی در تحریم اطلاعات فعالانه شرکت میکردند. عده ای بسیار زیاد دیگر هم بودند که شاید در این جلسه هم باشند. روزنامه اطلاعات به عنوان مقابله با دانشجویانی که سازمان امنیت آن دانشجویان را گرفته و به سیاه چال قزل قلعه انداخته بود، بازی سیاسی درست کرد. این بازی سیاسی اسمش ایجاد یک محل بود به اسم «کرسی بحث آزاد دانشجویان» زمانی که دانشجو توی زندان بود، زمانی که دانشجو نمی توانست نفس بکشد ، زمانی که دانشجو در معرض انواع و اقسام تهمت ها بود، کرسی بحث آزاد برای دانشجویان درست کردند و در این کرسی بحث آزاد دانشجو که در انجمن بانوان و دوشیزگان ایران تشکیل می شد، هرهفته چند جلسه تشکیل می شد و از تاریخ چهاردهم شهریور ماه 1340 تا ابتدای سال 1341 هر روز روزنامه های اطلاعات آن زمان را بخوانید ، چه فحاشیهائی که در آن سلسله مقالات نیست . در آن جلساتی که افرادی مثل خسروانی، ارسنجانی، پرویز عدل، احسان یارشاطر، سعید نفیسی، فریدون انصاری، پرویز ناتل خانلری، علی امینی و ازغندی نام بود، شرکت میکردند. در آن شرایط و اوضاع و احوال که آن نحوه فحاشیها می شد، اداره کننده جلسه ها، در اکثر جلسات جوانی بود به اسم حسن آیت. این کرسی بحث آزاد چنان دارای شهرت بد و شهرت به فساد و نادرستی بین دانشجویان بود که بعضی از اعضای این کرسی را در دانشکده فنی دانشجویان، سرشان را تراشیدند و گفتند کسانی که از اطلاعات استفاده کرده اند و با تریبون ساواک هستند و بعد در همان کمیسیون شدیدترین حملات را به دانشجویانی که این کار را کرده بودند کردند و گفتند که این کارها اهانت به دانشجو، اهانت به علم و دانش است. این تنفر آمیزترین کاری است که انجام شده است. کار بجائی رسید که کسانی که در این جلسات بحث آزاد شرکت می کردند وقتی داخل دانشگاه می شدند، آقایان با گارد داخل دانشگاه میشدند، اینجا چند روز قبل صحبت از مدرسه فیضیه شد و اینکه برادری گفت ( آقای کروبی بود ) که گردش آن چوب دور سر من یادم نمی رود، من هم گفتم یادم نمی رود که ازغندی چاقو بدستش بود توی دانشگاه تهران، توی خیابانهای دانشگاه بود که آمد توی دانشگاه تهران و توی خیابانهای دانشگاه می گشتند.
اما در مورد سماله اشتهار به فساد اخلاقی من پرونده ای را راجع به مدرسه پروین اعتصامی دامغان به کمیسیون داده ام. من نمیخواهم در محضر این مجلس این پرونده را بشکافم ، صحیح نمیدانم اما چنین پرونده به مورد خاص مشخص آقای خلخالی رئیس کمیسیون از ایشان خواهش میکنم به عنوان کسی که مورد قبول است حداقل از نقطه نظر من برای دقتش در امور قضائی و شرعی چنین پرونده ای آیا تعبیر به اشتهار به فساد و نادرستی در یک دوره زمانی در یک محل میشود یا نه؟ و اما مساله دیگری که علت اعتراض من است…
خلخالی – خودشان از حق خودشان دفاع می کنند.
سلامتیان – پرونده ای که من دارم و خدمت کمیسیون تحقیق داده ام…
خلخالی – به آقای رئیس گفتم جلسه را خصوصی اعلام بکنند.
رئیس- خیر باید علنی باشد.
آیت – خیر جلسه باید علنی باشد و علنی هم گفته بشود.
سلامتیان – در آموزش و پرورش دامغان پرونده ای هست که به موجب آن شکایتی که در تاریخ 47/2/4 وجود دارد که به موجب آن شکایت در یک جلسه کلاس درس، معلمی که معلم دختران نوجوان بوده و به آنها درس می داده، در سر کلاس درس به یکی از دختران به نوعی اسائه رفتار دارد.

نمایندگان – بگوئید آن رفتار سوء چه بوده است؟
دکتر سلامتیان – یکی از دختران آن کلاس را که اسمش را نمی گویم، در سر کلاس درس می بوسد و چنین پرونده ای بنابرآنکه در آن شکایت افراد مختلف در آن هست، استشهاد افراد مختلف در آن هست بنده نمی توانم این دلیل را قبول بکنم که سازمان امنیت پرونده سازی کرده است. برای کسی که گفتم در سال 1341 به چه ترتیب عملا در چهارچوب فعالیتهای تبلیغاتی سازمان امنیت قرار گرفته بوده است و بنده از کمیسیون تحقیق خواستم که ببینند در پرونده مربوط به اسناد ملی و ساواک آقای حسن آیت راجع به این پرونده و انعکاسش چی هست؟ آیا آن پرونده حاکی از این است که این پرونده سازی ساواک بوده یا حاکی از این است که صحت داشته است
و اما میپردازم سر مسائل سیاسی. سابقه آقای دکتر آیت با چنین ترتیبی در شرایط و اوضاع و احوال کنونی انقلاب اسلامی ایران جوی را بوجود آورده، وضعیتی را بوجود آورده است، تبلیغاتی را بوجود آورده که به نظر من دارد پایش را درست جای پای دکتر مظفر بقائی کرمانی میگذارد… مردم ایران در بهمن ماه 1358 جمع شدند و به موجب قانون اساسی آزادانه و مختارانه رای دادند و یازده میلیون مردم یک نفر را بعنوان رئیس جمهور خودشان انتخاب کردند. حداقل اعتقاد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عبارت از این است که این رائی که مردم دادند به آن احترام بگذارند بخصوص که این رای در مدت خیلی کوتاهی بعد از آن تنفیذ امام را هم یافت و با تنفیذ و با حکم امام رئیس جمهور شروع بکار و فعالیت خودش کرد. آقای دکتر آیت از قبل از انتخابات رئیس جمهوری تمام کوشش خودشان را بکار بردند که انتخابات را عقب بندازند؛ ایرادی نیست حق یکنفر سیاست باز هم باشد وگرنه در جامعه اسلامی و اخلاق اسلامی ما معتقدیم که باید این بازیها را کنار گذاشت. ولی بعد از انتخابات هنوز یک هفته نگذشته در کاشان ایشان در سخنرانی خودشان می گویند مردم اشتباه کردند و باید این اشتباه را تصحیح نمود و بدنبال آن پشت سرهم کوشش برای تصحح این امر از نظر ایشان و سنگ انداختن و چوب گذاردن لای چرخ پیشرفت قانون اساسی شروع شد. تمام کوشش عبارت از این است که به شکلی، به ترتیبی رئیس جمهور منتخب مردم را از چشم ملت و از چشم امام بیندازند .
من از نوارهائی که از آقای آیت به کمیسیون تحقیق دادم و در آن نوارهائی هم دادم بالای اوراق پیاده شده نوشتم: ” آقای دکتر یزدی که این اوراق پیاده شده تقریبی نوار است خود نوار را استماع بفرمائید.” در نوار می گوید که اربابش دستور داده که به آیت بتوپد. رئیس جمهور این مملکت دارد صحبت می کند، کی ارباب رئیس جمهور این مملکت است که دستور توپیدن به آیت را داده؟ می گوید: ” آخرین مهره ایست که ظاهرا شده رئیس جمهور” مهره کیست؟ چون که ایشان در مجلس خبرگان هم تشریف داشتند و قانون اساسی را در آنجا رای دادند و جزو تنظیم کنندگان آن هستند، می گویند: “رئیس جمهور فقط می تواند مدال بدهد و مدال بگیرد سفرا را بحضور بپذیرد والسلام هیچ اختیاری ندارد “… صحبت می کنند که این نوار در جمع خصوصی گفته شده. مطالب نوار در جمع خصوصی یا غیر خصوصی گفته شده یک بحث است، اما مطالبی که در این نوار گفته شده بنظر من عبارتست از کوشش برای تضعیف رئیس جمهوری، برهم زدن نظم معمول و عملکرد قانون اساسی، ایجاد اختلاف بین روحانیون و روشنفکران و در برابر هم قرار دادن رئیس جمهور و امام، کوشش برای فلج کردن دستگاههای دولتی و تمام هدف از این مطالب و این برنامه های تنظیم شده بوده عبارت از این است و مسلم است که اگر در این کارها موفق بشوند وضعیتی بوجود می آورند که بابای بنی صدر هم کاری از دستش برنمی آید.

بنده در اینجا نمی توانم جزئیات متن دو نوار را خدمتتان عرض کنم؛ شما عملا ببینید با دنبال کردن این نوارها به این نتیجه می رسیم که یک سبق تصمیم ، با یک حساب خیلی خیلی معین و مشخصی تمام کوشش بکار می رود برای اینکه اساس جمهوری اسلامی ایران در ابتدای کار خودش متزلزل بشود…
من بیش از این نمی خواهم وقت شما را بگیرم فکر می کنم به حد کافی توضیحات لازم را در این مورد دادم. آقای حسن آیت بنابر بندهای 4 و 6 ماده 9 قانون انتخابات اگر اشتباه نکنم که عبارتست از اشتهار به فساد و نادرستی است و عدم اعتقاد داشتن به نظام جمهوری اسلامی است، مشخصا خودش از خودش با اعمال خودش سلب صلاحیت کرده است و نمی تواند در این مجلس بماند و ماندن این جور اشخاص در این مجلس و ادامه دادن به کارهائی که می کنند، باور کنید متضمن خطراتی است؛ خطراتی که این کشور را به آنجا بکشاند که نمایندگان این مجلس فرصت این را پیدا نکنند که حتی نسبت به اشتباهاتی دو مرتبه فکر بکنند و طلب مغفرت بکنند. بلکه تزلزل این نظام شرایط و اوضاع و احوالی را بوجود می آورد که همه ما را از دم تیغ خواهند گذرانید… مطمئنم که در مرحله یک اخذ تصمیم تاریخی هستیم و این اخذ تصمیم تاریخی عبارت از این است که آیا اجازه بدهید که رگه های مختلف خصومت سیاسی در این کشور همیشگی بشود از 50 سال قبل تا 50 سال دیگر، یا اینکه بگوئید نه با جمهوری اسلامی روز از نو روزی از نو. مطلب دیگری را که باید بگویم و صحبتم را تمام بکنم این است که آقای دکتر آیت در دبیرستانهای مختلف تهران درس انقلاب سفید می داده اند من دانشجویانی از ایشان دیده ام که روز چهاردهم آذر روز اعتصاب دانشجویان از ایشان غیبت گرفتند بخاطر شرکت نکردن در کلاس.
آیت – اسم ببرید چه کسی است.
سلامتیان – اگر بخواهید اسمش را می دهم خدمت جناب اقای رئیس. حتی اگر هم لازم باشد بیاید اینجا و شهادت بدهد می آید چون او گفته است که حاضر است شهادت بدهد . گفته من در کلاس دانشکده حقوق بوده ام که تا همین سالهای آخر روزهای 16 آذر کلاس آقای آیت دائر بوده و غیبت را هم منظور می کردند.
رئیس- یک دقیقه دیگر وقت دارید.
سلامتیان – و بالاخره مطالب و مسائل مختلف دیگری که هست یکی از آقایان نمایندگان برای من مطلبی نوشته اند راجع به کتاب ماموریت برای وطنم ایشان صحبت کرده اند و از این کتاب دفاع کرده اند. راجع به آقای دکتر بهشتی در آن زمان بد گفته اند و اینها تمامش مسائل مختلفی است که من انتظارش را دارم که کمیسیون تحقیق اگر هم که گزافه گفتم و زیاد گفتم تکذیب کنند و اگر هم گزافه نگفتم که والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

____________________________________________________________________
«سنجش افکار دفتر هماهنگی رئیس جمهور و مردم، اعلام کرده است که امام خمینی 48 درصد در بین مردم طرفدار دارد و دیگری [بنی صدر] 68 درصد! بعضی از افرادی که در دفتر هماهنگی رئیس جمهور با مردم و روزنامه انقلاب اسلامی هستند، در صورتی که سوابق شان افشا شود اعدام خواهند شد!
علی اصغر حاج سیدجوادی، شاپور بختیار، داریوش فروهر و دکتر بقائی در خط آمریکا و یا در خطی هستند که آمریکا آنرا تحمل می کند»
- این مطالب را دکتر حسن آیت نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، در جلسه علنی مجلس هنگام دفاع از اعتبارنامه اش عنوان کرد و گفت: «توطئه ای که علیه من طرح کرده بودند، از توطئه واترگیت نیکسون کثیف تر بود، ولی آن جنایتکارانی که این طرح را ریخته اند باید محاکمه شوند»
جلسه اخیر مجلس شورای اسلامی در ساعت 10 و 45 دقیقه روز پنجشنبه به ریاست حجه الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی و با شرکت 199 تن از نمایندگان و عده کثیری از تماشاچیان تشکیل شد.
در این جلسه پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، نمایندگان ارومیه و خوی به عنوان نطق پیش از دستور سخن گفتند و آنگاه نوبت به دکتر حسن آیت نماینده تهران رسید که از اعتبارنامه اش دفاع کند. در این جلسه که جنجالی ترین جلسات مجلس شورای اسلامی بود و دختر رئیس جمهوری نیز در آن شرکت داشت، آیت چنین گفت:
روزی که جناب آقای احمد سلامتیان به اعتبارنامه من اعتراض کرد، بسیاری در داخل مجلس خندیدند و تعجب کردند و همین طور بسیاری در خارج مجلس. من از جهت خودخواهی خندیدم ولی تعجب نکردم. خوشحال شدم، برای اینکه من به ضدم شناخته می شدم. کسی که خواهیم دید در جبهه ملی سوم با شاپور بختیار و خسرو قشقایی ، چه در داخل و چه در خارج همکاری داشته است، کسی که در جبهه ملی چهارم در سال 1357 (همان جبهه ملی که امام اخیراً به قدری ناراحت بودند که فرمودند بروند گم شوند) هم سخنگو بود و هم معاون. کسی که الآن دفتر به اصطلاح هماهنگی رئیس جمهور و مردم را تشکیل داده و سنجش افکار این دفتر اعلام کرده است که امام خمینی 48 درصد طرفدار دارد و دیگری 68 درصد.
* در اینجا آیت الله خلخالی با فریاد چند بار گفت: «سند نشان بدهید، با سند صحبت کنید» نمایندگان با اعتراض گفتند: « بگذارید حرف بزند!» حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس، آیت الله خلخالی و دیگر نمایندگان را به آرامش دعوت کرد و اظهار داشت: «من مجلس را قاطع اداره می کنم و اخلال را به هیچ وجه تحمل نمی کنم»

آیت افزود: سنجش افکاری که اعلام کرده بود مسعود رجوی نماینده اول تا سوم تهران خواهد بود.
این چنین مردی با من مخالفت کرده است و این باعث افتخار من است. معلوم می شود ضربتی که من به اینها وارد کرده ام و خواهم گفت چه بوده این ضربت، آنقدر کاری و موثر بوده که آنها را گیج کرده است و دیوانه وار دست به هر کاری می زنند.
حجه الاسلام رفسنجانی تذکر داد: در تعبیرات تان مواظب باشید که اهانتی نشود.
دکتر آیت در ادامه سخنانش گفت: آن روز که اینها آن نوار را با تحریف و با حذف بسیاری که استخراج شده اش اینجا هست در روزنامه ها منتشر کردند، من موضوع را تشبیه کردم به جریان سینما رکس آبادان که شاه به وجود آورد که مذهبی ها را بکوبد، ولی مشتی شد بر مغز خود شاه. اینها هم این را به وجود آوردند که حزب جمهوری اسلامی و انقلاب را بکوبند، ولی خواهیم دید که چه خواهد شد و تا حالا چه شده است.
این آرزوی من بود، در قم من صحبت کرده بودم و گفتم نوار صحبت من را خواهش می کنم به نزد امام ببرید. قبل از بیماری امام، پیش امام رفتم و پیامی از آیت الله منتظری داشتم و در آنجا گفتم: من می خواهم یا نواری پر کنم و خدمت شما بیاورم و یا نوشته ای، و می خواهم در آن این مسأله را عنوان کنم که موضوعی که بر سر آیت الله کاشانی آوردند، الآن می خواهند در مورد شما پیاده کنندو خوشبختانه این دو نوار به دست امام رسید و آنچه من می خواستم گفته شد.

آیت افزود: اما اصل مطلب. آقای سلامتیان خواستند از فن تبلیغ استفاده کنند، چون چیزی نداشتند، می خواستند کاهی را کوه کنند. آقای سلامتیان گفتند « که پرونده حزب زحمتکشان را از جاسوسخانه خواسته ایم که بیاید، آیا آمده است یا نه؟» البته در این مورد من توضیح خواهم داد که آمده است، ولی در این پرونده هیچ اسمی از آیت نیست. این آیت بود و اولین کسی بود که در موقع انتخابات ریاست جمهوری از پشت رادیو و تلویزیون بارها گفت که این اسناد باید بدون کم و کاست منتشر شود، چون ریگی به کفشش نبود و می دانست که ریگ و ریگ ها ته کفش چه کسی بود.
آیت در تشریح «بحث کرسی آزاد» که احمد سلامتیان در جلسه قبل مجلس در مخالفت با وی از آن سخن گفته بود، اظهار داشت:
آقای سلامتیان بحث کرسی آزاد را پیش کشیدند و چون باید هیاهو کرد، گفتند: « این کرسی آزادی بوده که ازغندی در آن صحبت می کرده، این کرسی آزادی بوده است در اطلاعات” مثل اینکه ما آقای هاشمی رفسنجانی را بکوبیم و بگوئیم شما در جایی نشسته اید که قبلاً شریف امامی می نشسته است!

آیت افزود: ببینیم این کرسی آزاد چه بوده و من در آن چه نقشی داشته ام. شما می دانید که در سال 39، 7 سال بعد از کودتای 28 مرداد، سیاست آمریکا که مسلط بر جهان بود، در شرف عوض شدن بود، یعنی می خواست دریچه اطمینان را باز کند که انقلابی رخ ندهد؛ همین طور که در سال 56 هم همین کار را خواست بکند.
خوب، فرصتی پیش آمده بود که سیاسیون و مبارزین استفاده کنند علیه آن دستگاه. آیت الله کاشانی و دوستان این مبارزه را شروع کردند، علیه انتخابات اقبال و انتخابات شریف امامی. البته جبهه ملی هم این جبهه ملی که می گویم، چندتا جبهه ملی داریم، من البته خدمت همه شان خواهم رسید، این جبهه ملی دوم اعضایش امثال شاپور بختیار، ابوالفضل قاسمی و دکتر خنجی بودند که البته اینها کرامات زیاد دارند و فرصت نیست که من کرامات شان را برای شما بگویم! این ها روش شان این بوده که می گذاشتند یک مبارزه ای شروع شود، ملت فداکاری های شان را بکند، بعد یک موش می انداختند و می گفتند حاجی ما هم هستیم!
در مبارزه اخیر هم خواست این موش را بندازد. بارها و بارها این تلاش را کرد و من خوشوقتم که یکی از افرادی که ایین تلاش را خنثی کرد و در همان اول اینها را به ملت معرفی کرد، من بودم. به هر صورت در اثر آن مبارزات، دکتر امینی سرکار آمد. دکتر امینی می خواست وانمود کند که آزادی هست، همین طور شاه در همین مبارزات اخیر می خواست وانمود کند که آزادی هست. خوب برای اینکه ما آنها را رسوا کنیم، باید چکار کنیم؟ باید تلاش کنیم که ثابت شود که آزادی نیست. بر این اساس بود که روزنامه اطلاعات کرسی آزادی تشکیل داد.
آیت آنگاه روزنامه اطلاعات سه شنبه 12 آذر 1349 ( به نظر می رسد منظور آیت سال 1341 باشد _ مصائب آنا) را به نمایندگان مجلس نشان داد و سخنانش را در بحث کرسی آزاد به این شرح خواند:
چند روز دیگر روز 16 آذر است _ هشت سال پیش در چنین ایامی به دستور دولت سپهبد زاهدی به منظور تجدید رابطه ننگین و اسارت آور با انگلستان، سه تن از رزمندگان راه راستی و آزادی را در صحن مقدس دانشگاه به ضرب گلوله از پای درآوردند. دولت زاهدی مانند سایرین تصور می کرد که با شکنجه می شود رستاخیز عظیم ملت را متوقف کرد، ولی اکنون پس از 8 سال هم آنها و هم ما به رای العین می بینیم که نه تنها آن کشتار وحشیانه نهضت ملی را متوقف نساخت، بلکه نیروی عظیمی به آن داد که هر سال شور و هیجانی در این ایام برپا می شود، این درسی است که تاریخ بارها به دیکتاتورها داده است که هیچگاه تحت شکنجه از سپر جبری تاریخ که به طرف آزادی و گسست زنجیرهای اسارت پیش می رود جلوگیری بکند. جا دارد در اینجا به روان پاک آن شهدای راه آزادی درود بفرستیم و از شکنجه دهندگان اینها اظهار تنفر بکنیم.

آیت آنگاه با اشاره به سوابق الله یار صالح گفت: این آقای الله یار صالح یکی از افراد موثر جبهه ملی دوم بود و در مجلس طاغوتی و شاهنشاهی هم شرکت داشت. این آقای سلامتیان و همپالگی های شان هم پشت سر آقای صالح سینه می زدند و می گفتند ما سلطنت را رد نمی کنیم.
وی سپس برای اثبات سلطنت طلب بودن الله یار صالح و دار و دسته اش، اعلامیه ای را که از طرف الله یار صالح به مناسبت تولد فرزند طاغوت صادر شده بود، به این شرح قرائت کرد:
به مناسبت میلاد با سعادت فرزند والاتبار شاهنشاه، ولیعهد ایران که دوام و پایداری رژیم سلطنت مشروطه را به عموم ملت نوید می دهد، مجلس جشنی در میدان کمال الملک در تاریخ سه شنبه ده آبان 1339 در ساعت 4 و نیم بعد از ظهر برقرار می شود. از عموم همشهریان تقاضا می شود که در این جشن حضور بهم رسانند و در این سرور ملی شرکت نمایند _ الله یار صالح
آیت باز هم به سوابق الله یار صالح اشاره کرد و اظهار داشت:
آقای سلامتیان گفتند به وطن پرست ها حمله می شده… لابد منظورشان آقای صالح بوده است، عضو حزب ایران! حزب ایرانی که تکلیفش را من در اینجا روشن خواهم کرد.
آقای صالح اعلامیه منتشر کرد و دکترین آیزنهاور را تائید کرد و یکی از اعضای موثر حزب ایران شاپور بختیار بوده و یکی هم ابوالفضل قاسمی. این یک شجره خبیثه ای است از بعد از شهریور 20 تا حالا.
دکتر آیت در جواب این ادعای سلامتیان که گفته بود آیت در دامغان دانش آموز [دختر]ی را بوسیده است، اظهار داشت: یکی از رذل ترین دستگاه های ما ساواک بود و من می خواستم بدانم که رذل تر از ساواک هم پیدا می شود؟! وی افزود: در اواخر سال 43 پس از سه سال انتظار خدمت به دامغان رفتم و در یک دبیرستان به تدریس مشغول شدم. یک روز یک قرآن آریامهر به دبیرستان آوردند و من که عضو شورای عالی دبیرستان بودم، با خرید آن مخالفت کردم. (آقای سلامتیان در پاریس بودند و نمی دانند این کار یعنی چه) و بابت جشن های مختلف هم پول ندادم که رئیس ساواک گفته بود مراقب آیت باشید. دانش آموزی که وابسته به ساواک بود، گفته بود که برای اینکه آبروی او را ببرم، آیت را در سر کلاس خواهم بوسید و این به گوش من رسید. به هر حال مراقب بودم و نگذاشتم چنین اتفاقی بیفتد. در شهر به هر حال شایع شد، ولی مردم و دبیران قبول نکردند، به نفع من تظاهرات کردند و اعلامیه دادند… حالا بپذیرید که عده ای هم هستند که تفاله های ساواک را نشخوار می کنند.

آیت آنگاه درباره ماجرای نوار چنین گفت:
مردم یک روز صبح از خواب بیدار شدند و دیدند روزنامه ای که اسم خودش را گذاشته انقلاب اسلامی و حالا همین روزنامه چه تحریکاتی علیه مجلس کرده و می کند، بزرگترین تیتر تاریخ خودش را زده: «طرح توطئه توسط دکتر آیت»
روزنامه ای که همیشه عصر منتشر می شد، آن روز صبح منتشر شد.
… و اما توطئه: آقای سلامتیان حقوق خوانده اند و می دانند که هر جرمی در حقوق جزا به دقت تعریف شده است. حقوقدان ها و فقهای متعددی هم در مجلس هستند و می دانند. آقای سلامتیان صریحاً نگفتند که ما چه توطئه ای می خواستیم بکنیم و من دلم می خواست که می گفتند. اما روزنامه انقلاب اسلامی چند توطئه را به من نسبت داد، البته توطئه باید قرائتی داشته باشد که به من بچسبد. نوشته اند من گفته ام که « کوشش می کنم بنی صدر تا چهار سال حفظ شود» مگر ریاست جمهوری چند سال است؟ مگر ایشان می خواهند مثل سادات مادام العمر رئیس جمهور باشند؟ یا می خواهند یک ماده قانون اساسی بنویسند که نسل اندرنسل ایشان، البته نه ایشان بلکه دفتر هماهنگی رئیس جمهور با مردم و روزنامه انقلاب اسلامی… می خواهم بگویم که اینها نه تنها چیزی بر آقای بنی صدر نمی افزایند، بلکه بسیار از او کم می کنند، این افراد با ایم سوابق که من اگر سوابق بعضی از آنها را شرح بدهم، اینها اعدام می شوند و من سوابق آنها را شرح خواهم داد.

آیت سپس به خواندن مطالب روزنامه انقلاب اسلامی درباره طرح توطئه و توضیح درباره جزئیات این مطالب پرداخت و گفت که مساله انقلاب فرهنگی بوده است و این که من گفته ام استادهای غیراسلامی باید تصفیه شوند. بله، من گفته ام و می گویم که استادهای غیراسلامی باید از دانشگاه اخراج شوند. اگر این توطئه است، حاضرم اعدام شوم، اگر توطئه است، امام هم توطئه کرده است. ما استاد غیراسلامی نمی خواهیم.
آیت افزود: من نظرم این بود که دو دسته جنبشی ها و فدائیها را جلوی شان را در دانشگاه بگیرید. آنچه من گفته ام تحریف شده و این کار موساد و سیا بوده است.
بله، من توطئه گر هستم، اما توطئه علیه کی؟ قبل از این هم توطئه می کردم، علیه نظام شاهنشاهی، تا نیمه شب می نشستیم و علیه شاه یا نظامی ها توطئه می کردیمو الآن هم من مشت آن جبهه ملی کذایی را بارها باز کردم…
الآن ببینیم کی توطئه کرده است؟ توطئه را دفتر هماهنگی ریاست جمهوری و جنبش مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی و من که یکی از اعضای آن هستم طرح کرده اند. شخصی که پیش من آمد و ضبط صوت در جیب داشت، اهل محلات است و «عزت الله کفایتی» نام دارد. او از قبل از انقلاب هم نزد من می آمد. او گفت: دانش آموزان تبریز را متشکل کرده ایم و اینها از انقلاب فرهنگی دارند مأیوس می شوند. من به سوالات او جواب دادم، اما مسأله مهم اینکه ایشان سوالات دیگری کرد، از جمله پرسید: «ما می توانیم رجوی را بکشیم، تو چه می گویی؟» گفتم: «خیر! رجوی قابلیت کشته شدن را ندارد». گفت: «موسی خیابانی را؟» گفتم : «آنهم نه» گفت: «موسی خیابانی در تبریز رای می آورد، اجازه می دهید که ما برویم و تقلب کنیم؟» گفتم: «خیر، من با تقلب هم مخالفم»
آیت افزود: شاهد من آقای موسوی دادستان تبریز است. این آقای کفایتی پیش ایشان هم رفته بود و همین سوالات را کرده بود! حالا دانستید توطئه چه بود؟ توطئه این بود که من بگویم رجوی را بکشید و بعد هم نوار بنده و نوار آقای موسوی، یکی از تهران و یکی از تبریز را کنار هم بگذارند و بگویند اینها توطئه کرده اند!
وی افزود: اما چند توطئه کثیف دیگر انجام شد، واترگیت نیکسون به مراتب کوچکتر از توطئه اینها بود.آنها در یک سالن ضبط صوت کار گذاشته بودند، ولی او با ضبط صوت به خانه من آمده بود. انسان در خانه اش یک جور حرف می زند و در بیرون یک جور. من حرف ناحقی نزدم، ولی این کار زشت است، قانون اساسی تفتیش عقاید و استراق سمع را ممنوع کرده است.
آیت افزود: من از ملت ایران تشکر می کنم، ملت بیدار بود و آن بازی که مصدق السلطنه به سر آیت الله کاشانی درآورد، نتوانست اینجا بازی شود. ولی آن جنایتکارانی که این طرح را ریخته اند باید محاکمه شوند. جریان خیلی عمیق تر از اینهاست چون جبهه ملی دردی خیلی طولانی از من دارند. اینها یک ارتش ذخیره دارند، روزنامه انقلاب اسلامی هم به آن اضافه شد.

دکتر آیت در پایان سخنانش در مورد حزب زحمتکشان گفت: من از سال 50 با دکتر بقائی اصلاً تماس نداشته ام.
دکتر آیت در پایان یک ساعت سخنرانی گفت: فقط یک تقاضا دارم، چون این جلسه تاریخی است من می خواهم خط روشن شود و معلوم شود کی چکاره است و دستها رو بشود. من می خواهم به من رای علنی بدهید.

بعد از سخنان آیت، جلسه مجلس شورای اسلامی متشنج شد حجه الاسلام رفسنجانی از نمایندگانی که در مورد سوابق آقای آیت می خواستند شهادت بدهند خواست که سخن بگویند.
- شاهچراغی گفت: در مورد جریان دامغان باید بگویم که بیش از یک شایعه نبود.
- آیت الله خلخالی گفت: من شهادت می دهم به اینکه پرونده ای که راجع به دامغان خوانده شد، با دست ساواک تنظیم شده بود و اگر پرونده ساواک رسمیت نداشته باشد، درباره آیت، درباره دیگران هم نباید رسمیت داشته باشد. ساواک تحقیق کرده و گفته مسأله واقعیت داشته است.
- موسوی تبریزی گفت: جریانی که آقای آیت گفتند حقیقت دارد، همان آقایی که پیش آیت آمده بود، در دادگاه انقلاب اسلامی پیش من آمد و گفت: «مسائل خصوصی دارم، وقت بدهید پیش شما بیایم» خدا شاهد است تمام سوالاتی که در روزنامه ها نوشته شده (و بسیاری از آنها نوشته نشده) تمام این سوالها از من شد و می خواست مردم را علیه ساختمان جنبش بسیج کند و اصرار داشت بداند که من چه تعداد از نیروهای کمیته را در اختیار دارم.
- رضا اصفهانی گفت: من شهادت می دهم در همین روزنامه نوشته بودند بابای بنی صدر را درمی آوریم، من شهادت می دهم در همین جا بسیاری فحش و ناسزا به رئیس جمهور مملکت دادند…
* در این هنگام مجلس یک پارچه فریاد شده بود. معادیخواه فریاد می زد: «تذکر آئین نامه ای!» حجه الاسلام رفسنجانی پس از اینکه معادیخواه را به نشستن دعوت کرد، خطاب به رضا اصفهانی گفت: «شایسته نیست از فرصتی که برای سخنرانی بدست می آورید، سواستفاده کنید. اینکه شهادت نشد!»
پس از آن محلاتی خواست علیه آیت شهادت بدهد که به او اجازه داده نشد. رفسنجانی گفت: «اجازه نمی دهم. شهادت ها زیاد است، ما کار داریم. بفرمائید بنشینید»

آیت الله خلخالی هم دو سه بار خواست صحبت کند، ولی سرانجام رآی گیری به صورت علنی آغاز شد. عده حاضرین در جلسه 199 نفر بودند که 29 نفر آنها در رأی گیری شرکت نکردند و اعتبارنامه دکتر حسن آیت با 114 رای موافق، 30 رای مخالف و 26 رای ممتنع تصویب شد و جلسه مجلس شورای اسلامی در ساعت 1 و 25 دقیقه پایان یافت.
در حاشیه:
* جلسه اخیر مجلس شورای اسلامی به قدری جنجالی و پرهیجان بود که هیچگاه سابقه نداشت. در این جلسه تعدادی از نمایندگان از جمله معادیخواه، توکلی و خلخالی فریاد می کشیدند، در لژ تماشاچیان بین موافقین و مخالفین آیت نزاع درگرفت و انواری نماینده رزن همدان از نمایندگی استعفا داد.
* انواری در این جلسه گفت: ما را تهدید می کنند که حتماً باید به آقای آیت رأی بدهید که این گفته اعتراض اکثریت نمایندگان مجلس را برانگیخت و آنرا توهین آمیز توصیف کردند و در نتیجه انواری به عنوان اعتراض استعفانامه اش را تقدیم رئیس مجلس کردو نمایندگان گفتند: «به سلامت!» رئیس مجلس اظهار داشت: ایشان تا دو هفته وقت دارند استعفانامه شان را پس بگیرند.
* هنگام اخد رای اعتماد در مورد اعتبارنامه آیت، با این که رای گیری علنی بود، عده ای از نمایندگان حاضر نبودند رای خود را نشان دهند و آنرا در مشت خود مخفی کرده بودند. تعدادی هم رای خود را به حاضران نشان می دادند.
* سلامتیان اولین نماینده ای بود که در حالی که می خندید، رای کبود خود را به تماشاچیان نشان داد که عده ای برایش کف زدند و عده ای هم او را هو کردند و در همین هنگام بین موافقین و مخالفین در لژ تماشاچیان زد و خورد درگرفت.
* به غیر از سلامتیان، چمران، یدالله سحابی، بازرگان، گلزاده غفوری، رضا اصفهانی، صباغیان، خلخالی، عزت الله سحابی، غضنفرپور و حجتی کرمانی از جمله کسانی بودند که به اعتبارنامه آیت رای مخالف دادند.
*موسوی خوئینی ها گفت: برای اینکه ثابت کنم شایعه تهدید صحت ندارد و هرکس می تواند آزادانه اظهارنظر کند، من در مخالفت با شخص بنی صدر این رای را (رای سفید) می اندازم…
* آیت الله خلخالی در حالی که ورقه رای آبی [کبود] در دست داشت گفت: «بنده نه تنها بخاطر آیت، بلکه به خاطر مظفر بقایی و بخاطر حزب زحمتکشان و قاتلان کاشانی… » که نمایندگان با سر و صدا نگذاشتند حرفش را تمام کند. در این جلسه آیت الله خلخالی سه بار خواست حرف بزند ولی به علت شلوغی بیش از حد مجلس موفق نشد و چون بلندگویش را وصل نکردند، صدایش بجایی نرسید.

نگاهی به پرونده‌ی قتل توسط ‍پسر علی فلاحیان - ۱۳۸۰/۲/۲




شب يك‌شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۰ ، دو مأمور نيروي انتظامي كه لباس شخصي بر تن داشته اند ، به هنگام گشت‌زني در منطقه تجريش به دو مرد جوان مظنون شده و آنان را تحت تعقيب قراردادند. لحظاتي بعد وقتي دو شخص ناشناس وارد كوچه اي شدند، دو مأمور نيروي انتظامي نيز به تعقيب آنان پرداختند، ولي به محض ورود آن دو به داخل كوچه‌ي دولو در حوالي ميدان تجريش ، يكي از دو جوان اسلحه‌اي را از زير پيراهنش بيرون كشيده و به ناحيه شكم و سينه يكي از مأموران - گروهبان دوم «خسرو ميربيگ» مأمور يگان ويژه نيروي انتظامي - شليك كرد . مأمور مجروح بلافاصله به بيمارستان امام حسين (ع) انتقال داده شد، ولي با وجود تلاش هاي پزشكان براي نجات او، وي در اثر جراحات و خونريزي شديد جان سپرد .
دو جوان مهاجم پس از شليك به مأموران، بازداشت شدند كه در جريان بازجويي هاي پليسي مشخص شد كه يكي از آن دو ، محسن فلاحيان پسر علي فلاحيان وزير پيشين اطلاعات است و متهم ديگر پرونده ، پسرعموي محسن فلاحيان بود كه پس از بازجويي ، با دستور قاضي دادگاه جنايي آزاد شد. 
كارآگاهان در جريان بررسي هاي خود دريافتند كه عامل قتل ، فرزند ۱۹ ساله علي فلاحيان - وزير اطلاعات در دولت هاشمي رفسنجاني و يكي از متهمان پرونده‌ي قتل‌هاي زنجيره‌اي - به نام محسن فلاحيان است كه به دستور قاضي دادگاه ، بازداشت موقت مي‌شود .
صبح روز چهارم ارديبهشت ماه محسن فلاحيان براي بازجويي هاي اوليه به دستور قاضي اسماعيلي به شعبه ۱۶۰۲ دادگاه جنايي تهران انتقال داده شده و بازجويي شد .
پس از اين حادثه ، نمابري با اين مضمون از دفتر حجت الاسلام علي فلاحيان به روزنامه ايران ارسال شد :
" محسن قهرمان به تنهايي با يك باند خطرناك مقابله كرد
در حدود ساعت ۱۱و۳۰ دقيقه يكشنبه شب ۲ ارديبهشت، هنگام خروج حجت الاسلام والمسلمين علي فلاحيان عضو مجلس خبرگان رهبري و نامزد رياست جمهوري از محل كار خود واقع در خيابان دكتر شريعتي، پنج نفر از سرنشنيان يك خودروي سواري وارد كوچه محل عبور ايشان شده و با محسن كه مشغول كنترل محل عبور خودرو حامل حجت الاسلام والمسلمين فلاحيان بود درگير و به ايشان حمله ور شدند كه نامبرده به تنهايي با مهاجمان به مقابله پرداخته و مهاجمان را وادار به فرار از صحنه درگيري كرد. بنا به اطلاع واصله يك نفر از مهاجمان دستگير، يك نفر مجروح و سه نفر ديگر متواري شده اند كه موضوع توسط مقامهاي قضايي و امنيتي در دست بررسي و پيگيري مي باشد . "
محسن فلاحيان ، در روز 16 ارديبهشت ۱۳۸۰ ، با حكم قاضي شعبه ۱۶۰۲ دادگاه جنايي تهران با تبديل شدن قرار وي به وثيقه ، تا زمان انجام محاكمه نهايي با پرداخت ۳۰ ميليون تومان وثيقه آزاد شد .
او در آخرين جلسه بازجويي خود به سؤال هاي قاضي دادگاه در رابطه با حادثه روز يكشنبه ۲ ارديبهشت ماه سال جاري ضمن رد قتل عمدي مأمور انتظامي، با ابراز ندامت توضيحاتي بطور كتبي به دادگاه ارايه داد.
از اينجا مسير پرونده عوض مي‌شود و از قتل ، به اخاذي تغيير مي‌كند :
روز ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۰ ، اين خبر منتشر مي‌شود : با توجه به صدق اظهارات «محسن فلاحيان» درباره نحوه وقوع اين حادثه و كشف آلت قتاله، اموال مسروقه و دستگيري تمامي مهاجمان و اقرار همه متهمان بازداشت شده مبني بر اين كه شب حادثه براي اخاذي با استفاده از چاقوبه محسن فلاحيان و مصطفي پسر عمويش حمله كرده اند، تا انجام محاكمه نهايي «محسن فلاحيان» با قرار وثيقه به مبلغ ۳۰ ميليون تومان آزاد شد. همچنين، قاضي دادگاه براي دو تن از متهمان به نام هاي محمد و حسين (راننده خودرو پيكان) قرار ۱۰ ميليون تومان وثيقه صادر كرده است كه در صورت پرداخت آن آزاد مي شوند. بنا به اين گزارش بقيه متهمان پرونده با قرار بازداشت موقت به زندان انتقال داده شده اند. در ادامه تحقيقات پليس ۴ مرد ديگر را كه در اين اخاذي مرگبار دخالت داشتند بازداشت كردند


--------------------------------------------------------------

1. http://www.radiofarda.com/content/article/1125381.html

2. http://www.iran-newspaper.com/1380/800206/html/casual.htm

3. http://www.iran-newspaper.com/1380/800217/html/casual.htm#s15756

لاشه يك نهنگ 20 تني در ساحل جاسك هرمزگان









Greece - May 2011 - An Iranian refugee try to commit suicide due to bad ...

روزی که سیامک پورزند دخترش را با خاوران..

متهم شماره‌ی ۱ در پرونده‌ی زندان کهریزک : عزیزالله رجب‌زاده

متهم شماره‌ی ۱ در پرونده‌ی زندان کهریزک : عزیزالله رجب‌زاده

 



نام : عزیزالله رجب‌زاده
نام پدر : سلمان
شماره شناسنامه : ۱۰۱۵
محل تولد : تهران
مسئولیت‌های پیشین : فرمانده یگان ویژه پلیس - فرمانده پلیس پیشگیری - فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ
مسئولیت فعلی : رييس سازمان پيشگيري و مديريت بحران شهر تهران


عملكرد عزیزالله رجب‌زاده ، هم از نظر ماهيت موضوع ، متفاوت و هم از نظر وسعت ، از گستره وسيعی برخوردار است . وي در زماني فرماندهی پليس تهران را به عهده داشت که کشور بزرگترین چالش  سیاسی - امنيتي خود را پشت سر می­گذاشت و او در نقطه سیبل این حوادث قرار گرفته بود .
در حوادث عاشورای ۱۳۸۸ که تهران به شهر خون و آتش تبدیل شده بود ، رجب‌زاده مدیریت میدانی حوادث را به عهده داشت . او اگر چه در این روز از سوی معترضان مورد حمله قرار گرفت و حتي زخمي شد ، اما حاضر به برخورد شدید با آنها نشد . هر چند رجب‌زاده به دليل عدم برخورد قاطعانه با معترضان توبيخ شد ، اما او به درستي به نتیجه این اقدام آگاه بود . وي به خوبي  می­دانست که سیاست در ایران ، عرصه بازی بزرگان است و در این عرصه ، قربانی کردن یک سردار ، امری محتمل به شمار می­رود . او هم تجربه سردار نظری را می‌دانست و هم از سرنوشت سعید امامی آگاه بود . رجب­‌زاده  به خوبی می­دانست که پس از این حوادث باید یک نفر قربانی شود و مسئولیت کشتار و فجایع را به عهده بگیرد . به همین دلیل و دلایل مشابه ، وي با وجود حمله فيزيكي معترضان ، دستور اقدامات خشن و در نهايت شليک مستقيم به معترضان را صادر نکرد . هنگامی که نیروهای تحت امر او در حوالی میدان فردوسی تهران ، به محاصره مخالفان خشمگين حكومت درآمده و به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند ، بسیار واضح بود که دستور تیر به آنها داده نشده بود چون آنها می­توانستند با شلیک به معترضان ، از محاصره خارج شوند .
رجب‌­زاده ، مدیریت بحران را به خوبی می­‌دانست . او حتی چند روز قبل از عاشورای خونین تهران ، در مصاحبه‌­ای اعلام کرد كه : " مردم می­توانند با نمادهای سبز در خیابان ظاهر شوند " .
رجب‌­زاده توانست با زیرکی تمام ، خود را از مهلکه کنار بكشد .
در ماجراي پرونده فاجعه‌ی زندان کهریزک ، به ۲ اتهام " آمریت در تنظیم گزارش خلاف واقع " و " بی‌مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به تلفات جانی و صدمات بدنی " ، احضار شد .
 

آن‌گونه که در دو سند پایین دیده می‌شود ، رجب‌زاده نتوانسته است دادستانی نظامی تهران را قانع کند که مسئولیتی در زمینه‌ی فاجعه‌ی رخ‌داده در زندان کهریزک نداشته است .


در نهایت ، همان گونه که در بند ۲ کیفرخواست پرونده فاجعه‌ی زندان کهریزک دیده می‌شود ، از نظر دادستانی نظامی تهران ، رجب‌زاده مسئول فجایع رخ‌داده دانسته می‌شود . در بند ۳ ، اتهام آمریت در تنظیم گزارش خلاف واقع ، برای وی محرز شناخته شده است .




و در نهایت ، در تاریخ ۱۳۸۸/۹/۵  پس از پایان تحقیقات دادستانی نظامی تهران ، پس از رادان ، رجب‌زاده به‌عنوان متهم ردیف دوم معرفی می‌شود .


 روز ۲ اسفند ۱۳۸۸ که - خواسته یا ناخواسته - از فرماندهی تهران بزرگ ، کنار گذاشته شد ، در مراسم تودیع خود اعلام کرد که : " نیروی انتظامی در جریات وقایع پس از انتخابات ، نه کسی را کشت و نه کشته داد " . او تمامی مسئولیت ها را متوجه قرارگاه ثارالله و سپاه محمد رسول‌الله که به گفته وی ، مسئولیت امنیت تهران بزرگ پس از انتخابات را برعهده داشته اند ، نمود .












رجب­‌زاده آن گونه که پنداشته ­شد ، چندان هم گوش به فرمان نبود . او قبل از احمدی مقدم ، درجه سرتیپی گرفته بود و در واقع از اولین نیرو­های کمیته‌های انقلاب بود که وارد نیروی انتظامی شده بود و بنابراین عملاً خود را وامدار احمدی مقدم نمی­دانست . به همین دلیل ، در روز ۳ اسفند ۱۳۸۸ ، با حکم محمدباقر قالیباف ، به ریاست س ازمان پیشگیری و مديريت بحران شهر تهران منصوب شد .














شیرینی انتصاب در ریاست یکی از سازمان‌های وابسته به شهرداری ، زمانی نیافت که تلخی برکناری از فرماندهی انتظامی تهران بزرگ را ببرد و تنها چند ساعت پس از آن ،  فیلمی از حمله شبانه‌ی نیروهای لباس شخصی قرارگاه ثارالله تهران و یگان ویژه نیروی انتظامی در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ به کوی دانشگاه تهران از شبکه تلویزیونی بی بی سی پخش شد که در آن ، نام رجب‌­زاده به‌عنوان مقام دستوردهنده‌ی حمله برده می‌شد . انتشار این فیلم محرمانه که با دوربین حرفه­‌ای و توسط مهاجمین فیلم‌برداری شده بود ، شاید پاسخی بر سخنان روز قبل رجب‌زاده و وسیله‌­ای برای به تمکین واداشتن او بود .
رجب­‌زاده اگر چه بیشتر از آنکه فردی سیاسی باشد ، سوابق نظامی داشته است ، اما پس از کنارکشیدن از فرماندهی انتظامی تهران بزرگ ، عملا جهت­گیری سیاسی خود را مشخص کرد . وی تلاش دارد با قرارگرفتن در کنار محمد باقر قالیباف - شهردار تهران - ، خود را عملگرا و بوروکرات و بدون نسبت‌ با افراط گرایان عرصه‌ی سیاسی نشان دهد .



متهم شماره‌ی ۳ در پرونده‌ی زندان کهریزک : روانبخش فلاح

متهم شماره‌ی ۳ در پرونده‌ی زندان کهریزک : روانبخش فلاح


نفر وسط


نام : روانبخش فلاح
نام پدر : بهرام
تاریخ تولد : ۱۳۴۲
محل تولد : رودبار
شماره شناسنامه :
۸۹
تاریخ استخدام در نیروی انتظامی : ۱۳۶۰
مسئولیت پیشین : رييس بازرسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
 
وی از تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲۳ تا ۱۳۸۸/۹/۱۴ به چهار اتهام زیر ، در بازداشت بوده است :

  • مشارکت در گزارش خلاف واقع
  • بی‌مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی
  • محروم‌کردن بازداشتی‌ها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی
  • فراهم‌کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا

 

پس از کشته‌‎شدن امیر جوادی‌فر در زندان کهریزک ، سرهنگ کمیجانی از دکتر فرهمندپور - رییس بهداری فرماندهی انتظامی تهران بزرگ - می‌خواهد که با امضای نامه‌ای ، سبب فوت وی را بیماری مننژیت اعلام کند اما وی نمی‌پذیرد . سپس همین تقاضا را سرهنگ طوماری - مسئول دفتر عزیزالله رجب‌زاده ، فرمانده‌ی پیشین انتظامی تهران بزرگ - از دکتر فرهمندپور مطرح می‌کند که وی باز هم نمی‌پذیرد . سپس سرهنگ کمیجانی ، این تقاضا را با دکتر رامین پوراندرجانی - پزشک وظیفه در بهداری زندان کهریزک - مطرح می‌کند که او هم نمی‌پذیرد .
در نهایت ، این گزارش غیرواقعی را سرهنگ روانبخش فلاح تهیه کرده و سرهنگ کمیجانی امضا می‌کند  .


در جریان بازجویی‌های انجام‌شده ، وی اعتراف کرده است که متن آن گزارش غیرواقعی را سعید مرتضوی - دادستان پیشین تهران - به وی دیکته کرده و او پس از هماهنگی با عزیزالله رجب‌زاده ، آن را به سرهنگ کمیجانی داده است .





مطالب مرتبط :
شنود مکالمه‌های ستاد عملیات نیروی انتظامی تهران - بخش ۱

شنود مکالمه‌های ستاد عملیات نیروی انتظامی تهران - بخش ۲

فایل‌های صوتی همایش محرمانه‌ی سازمان حفاناجا - بخش اول

فایل‌های صوتی همایش محرمانه‌ی سازمان حفاناجا - بخش دوم


مهدی خزعلی و انکار همکاری با سعید امامی

شاید مهدی خزعلی بخواهد ماجرای دوستی اش با سعید امامی و انتشار کتاب هویت ( حاوي متن مجموعه برنامه‌هاي تلویزیونی هويت که با هدف لجن‌مال‌کردن شخصیت‌های دگراندیش و فرهیخته‌ی فرهنگی و ادبی ، اندکی پیش از رياست جمهوری محمد خاتمی ، از صداوسیما پخش می‌شد . ) را واژگون روایت کند ؛ اكنون متنی را كه او در مقدمه‌ی کتاب هویت نوشته است ، ببينيد :


مصاحبه‌ی اسماعیل آزادی ، خبرنگار روزنامه‌ی صبح امروز ، با مهدی خزعلی در شهریور ۱۳۷۸

در وبلاگ اسماعيل آزادی مي‌خوانيم : سال ۷۸ بود با دکتر مهدی خزعلی قرار مصاحبه داشتم . از او چیز زیادی نمی‌دانستم فقط اینکه پسر آیت ا... خزعلی و ناشر کتاب هویت است . برنامه‌ی هویت اون روز‌ها خیلی معروف بود و سعید امامی برای آن برنامه خیلی زحمت کشید . با این پس‌زمینه‌ی ذهنی به دفترش رفتم . دفتری مدرن وکاملا امروزی با یک خانم منشی که حجابی معمولی داشت . دکتر با کت و شلواری آراسته به پیشوازم آمد . نخستین چیزی که توجهم را جلب کرد ، موسیقی لایتی بود که با صدایی ملایم ، فضا را رومانتیک کرده بود .
خزعلی در مصاحبه ی خود با صبح امروز ، در پاسخ به این سوال که :


- خود شما تا چه حد با سعید امامی آشنایی داشتید ؟
- من هیچ ، اصلا او را نمی‌شناختم
… در ادامه :
- اسماعیل آزادی : اصلا نمی‌شناختید ؟
- مهدی خزعلی : خیر ، الان هم نمی شناسم . برای من یک چهره‌ی کاملا ناشناخته است



پرسش اينجاست كه : اگر مهدی خزعلی ، سعيد امامی را نمی‌شناسد ، پس اين گفت‌وگو چيست ؟

برا
ی آشنایی با اين فرد ،‌ به سايت اينترنتي او مراجعه كنيد .

------------------------------------------------------------------------------


  مصائب آنا

فساد مالی و اخلاقی سرپرست مجتمع قضایی مبارزه با فساد اقتصادی





حمیدرضا مهاجری ، از تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۲۳ ، سرپرستی مجتمع قضایی امور اقتصادی - مجتمع مبارزه با فساد اقتصادی - را برعهده دارد .


الف : فساد مالی

۱-
حمیدرضا مهاجری ، پاتوقی در میدان هروی ، خیابان وفامنش دارد که بعضی اوقات در آن محل حاضر شده و بر سر ذبح و به مسلخ بردن عدالت دستگاه قضایی ، معامله می‌کند . شماره‌ی محرمانه‌ی جدید او ۰۹۳۶۱۱۰۷۶۵۵
است .


۲-
در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۷ ملکی در بازار تهران که متعلق به بانک تجارت بود را باند آقای مهاجری به قیمت بسیار پائینی می خواستند خریداری نمایند که با دخالت یکی از مسئولان بانک تجارت  این امر محقق نمی شود . آقای مهاجری این امر را بهانه کرده و پس از حدود یك سال ، با دام گذاری برای ایشان ، موجب عزل وی از سمت شان می‌گردد .

۳- محسن خان‌زادی به شماره تلفن ***۰۹۱۲۱۴۰۴ ، برادر یکی از نمایندگان سابق مجلس ، کارچاق کن و دوست صمیمی حمیدرضا مهاجری بوده و با گرفتن پرونده های خاص از افراد مسئله دار و سپردن آن به مهاجری ، با اعمال نفوذ او ، پرونده به نتیجه ی دلخواه منتهی می شود .

۴- حامد ن . ، پسرخاله‌
ی معشوقه‌ی حمیدرضا مهاجری و کارچاق کن او است که با شماره تلفن *** ۰۹۳۵۲۹۴۴ - شماره‌ی مخصوص تماس با حمیدرضا مهاجری - با او ارتباط  دارد.

۵-
احمد فرهانی ، وکیل پایه یک دادگستری ، کارچاق کن مهاجری است . وی در دفتری که توسط مهاجری ، به نشانی : تهران - خیابان آپادانا - کوچه گلشن - پلاک ۶ واحد ۵ به شماره تماس ۰۹۱۲۱۴۵۴۲۱۸ و ۸۸۷۴۲۲۰۹ برای او تهیه شده است ، با گرفتن پرونده های خاص از افراد مسئله دار و سپردن آن به حمیدرضا مهاجری و اعمال نفوذ ایشان ، آن‌ها را به نتیجه‌ی دلخواه ختم می‌كند .

۶- یوسف جمالی وکیل پایه یک دادگستری به شماره ۰۹۱۲۱۲۳۳۹۵۹ ، کار چاق کن مهاجری است که طبقه بالای خانه‌ی مهاجری را خریداری نموده است ، وی نیز با گرفتن پرونده های خاص از افراد مسئله دار و سپردن
آن به مهاجری ، با اعمال نفوذ او ، پرونده به نتیجه ی دلخواه منتهی می شود .

۷- شکرالله شکری ، وکیل پایه یک دادگستری به شماره ۰۹۱۲۱۴۵۹۳۲۳ کارچاق کن آقای مهاجری بوده و موجب آشنایی مهاجری با معشوقه اش - خانم پ . ج . - شده است . او نیز با گرفتن پرونده های خاص از افراد مسئله دار و سپردن
آن به مهاجری ، با اعمال نفوذ او ، آن را به نتیجه‌ی دلخواه منتهی می‌سازد .


۸- مهاجری با جمالی ، شکری و فرهانی با شمارهای محرمانه خود - به ترتیب ۰۹۳۵۹۴۱۹۱۳۳ و ۰۹۳۵۹۴۱۹۱۳۴ و ۰۹۳۵۹۴۱۹۱۳۵ - در تماس است .

ب : فساد اخلاقی


آقای مهاجری در پی  آشنایی با خانم پ . ج . توسط آقای شکرالله شکری وکیل پایه یک دادگستری ، علاقه‌مند به وی شده ، در حالی كه این فرد کاملاً بی حجاب و اهل موزیک و رقص و ... و مربی آموزشی این‌گونه موارد است .

( مسائل شخصی این خانم ارتباطی به این‌جانب یا سایرین ندارد ولی نکته قابل توجه و حائز اهمیت اینجاست كه یکی از مسئولان ارشد قوه قضاییه که مستقیماً با رئیس قوه قضائیه کار می‌کند ، مرتکب چنین مواردی شده كه  اگر مشابه این امر برای یک کارمند عادی اتفاق می‌افتاد ، یقینا هزاران بلا سر وی می‌آوردند . )
حمیدرضا مهاجری با تلاش برای جلب نظر ایشان ، بالاخره پس از یک‌سال به بهانه‌ی فرستادن دخترش فهیمه مهاجری به کلاس آموزش گیتار در فرهنگ‌سرای طبرستان ( حوزه نیایش ) كه مسئولیت آن با خانم پ . ج . است ، موفق می‌شود در تابستان سال ۱۳۸۴ ، با وی رابطه‌ی عاشقانه برقرار نماید .
وی به حدی شیفته‌ی این خانم شده که تعطیلات عید و مسافرت‌های تفریحی به دبی را با این خانم انجام می‌دهد . حمیدرضا مهاجری حتی از حساب بانک ملی سیبا به شماره ۰۱۰۱۹۹۴۲۸۴۰۰۸
در سال‌های ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ ، تعداد قابل توجهی چک در اختیار این خانم قرار داده است که وی نیز با پشت‌نویسی چك‌ها ، آن‌ها را خرج کرده است .
آقای مهاجری به حدی شیفته‌ی این خانم گردیده که حتی از مکه‌ی مکرمه از شماره‌ی ۰۰۹۶۶۵۶۹۰۳۷۷۶۲ به شماره‌ی سیم‌كارت اعتباری این خانم ***۰۹۱۹۳۰۱۱ و نیز از شماره‌ی دیگرش ۰۹۱۲۱۷۲۳۸۴۳ به شماره‌ی سیم‌كارت دائمی این خانم ***۰۹۱۲۳۰۳۲ ، به وی SMS می‌فرستاده است . 
حمید رضا مهاجری ، از شماره‌های ۰۹۱۲۵۴۵۲۱۱۹ و ۰۹۳۲۹۴۷۱۴۶۷ و ۰۹۱۳۵۵۳۳۵۸۳۷ و ۰۹۳۲۹۵۵۱۶۱۸۴ با شماره خانم پ ج  ***۰۹۱۲۳۰۳۲ تماس‌های عاشقانه داشته است .
او حتی برای اطمینان بیشتر ، از دو خط شماره تلفن ایرانسل که به نام بسیج ثبت شده و بعنوان شماره‌ی محرمانه از آن استفاده می‌كرده است ، با خانم پ . ج . به شماره‌های ۰۹۳۶۱۲۶۸۲۳۹ و ۰۹۳۶۱۲۶۸۲۳۸ در تماس بوده است .

( نگارش بدون سانسور شماره‌ی این خانم  به این دلیل است که در حال حاضر مورد استفاده‌ی وی وحمیدرضا مهاجری قرار نمی‌گیرد . )
نشانی منزل مجردی حمیدرضا مهاجری که از سال ۱۳۸۵ در آنجا استقرار دارد : تهران - ۴۵ متری رسالت - مجیدیه شمالی - بعد پس از سه‌راه پیاله - کوچه نور - پلاک ۹ طبقه ۴ . شماره بدنه کنتور ۷۹۸۳۸۸۴۵ .
 حمیدرضا مهاجری به همراه
خانم پ . ج . در سال ۱۳۸۶ به ویلای دادگستری در رامسر و در سال ۱۳۸۷ به مهمان‌سرای مدیران شرکت نفت و یک‌بار نیز به ویلایی واقع در ساری به نشانی : میدان خزر - جاده دریا - بریدگی دوم - اتنهای کوچه بوستان - باغ مریخی رفته كه آقای ابراهیمی مهماندار ایشان بوده است .


اسناد ثبت نام فهیمه مهاجری - فرزند حمیدرضا مهاجری - در فرهنگ‌سرای طبرستان :










اشعار عاشقانه‌ای كه توسط حمیدرضا مهاجری و در سربرگ‌های قوه‌ی قضاییه ،‌ برای خانم پ . ج . نوشته شده است :




حمیدرضا مهاجری در تاریخ ۱۳۸۴/۶/۲۹ با خانم پ . ج . به مسافرت تفریحی دبی رفته و در تاریخ ۱۳۸۴/۷/۲ به کشور بازگشته است :



-------------------------------------------------------------------------------------
۱. بایكوت
۲. سرپرست جدید مجتمع قضایی امور اقتصادی معرفی شد


اد اداری فرهاد تجری ( نماینده‌ی مجلس )





پس از انتشار گزارش کمیته ویژه مجلس در مورد حوادث پس از کودتای ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و تایید نقش سعید مرتضوی در انتقال بازداشت‌شدگان به زندان کهریزک و به قتل رساندن تعدادی از آن‌ها ، فرهاد تجری ، این کمیته را متهم به برخورد حذفی وسیاسی با سعید مرتضوی کرده و فرایند طرح اسم سعید مرتضوی را انتقام‌جویی دانست .

فرهاد تجری ، در حال حاضر ، نماینده شهر قصر شيرين در مجلس است .
برخی از سمت‌های پیشین او عبارت هستند از :
۱- عضو كميسيون حقوقي و قضايي دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام

۲- عضو شوراي مشورتي سياستهاي كلي نظام در حوزه قضايي
۳- عضو كار گروه قوخ قضائيه در پيگيري و ارزيابي تحقق سند چشم انداز سياستهاي كلي نظام
۴- عضو هیات نظارت برچاپ انواع تمبر واوراق واسناد رسمی کشور
۵- عضو هیات تطبیق مصوبات دولت و مجلس شورای اسلامی
۶- عضو کمیته ویژه پیگیری بازداشت شده گان پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری
۷- عضویت در فراکسیون‌های مجلس : فراکسیون تقویت و توسعه صادرات - فراکسیون فرهنگیان - فراکسیون اصولگرایان - فراکسیون ورزش - فراکسیون مدیریت و توسعه شهری - فراکسیون حقوقدانان - فراکسیون مناطق مرزی - فراکسیون غدیر - فراکسیون دانشگاهیان - فراکسیون اعتدال - فراکسیون مناطق محروم - فراکسیون انقلاب اسلامی - فراکسیون سازمانهای مردم نهاد - فراکسیون مناطق آزاد تجاری صنعتی و ویژه اقتصادی - فراکسیون شورای مرکزی جبهه عدالت و پیشرفت - فراکسیون توسعه صادرات غیر نفتی

ایمیل شخصی فرهاد تجری : farhad.tajari@yahoo.com




برای آگاه‌شدن از تازه‌ترین مطالب منتشرشده ، در خبرنامه‌ی وبلاگ و یا در Google Friend Connect عضو شوید .


زمین‌خواری در قوه‌ی قضاییه به دستور هاشمی شاهرودی - ۱۳۸۲