۱۳۹۲ مهر ۲, سه‌شنبه

کسی که حمله به سفارت آمریکا را حمایت میکرد، آمده است

rohani1

با دیدن این ویدیو شوک آور و یادآوری آنکه این روزها شاهد فعال شدن لابی های جمهوری اسلامی و توجیه کنندگان رفتار و سخنان آقای حسن روحانی در خارج از کشور هستیم اما آنها نمیتوانند حافظه تاریخی مردم را پاک نمایند، فراموش نکردیم دفاع آقای حسن روحانی به عنوان حقوقدان از حمله به سفارت آمریکا و گروگان گرفتن دیپلمات هایی که میهمان مردم ما بودند که در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی ایران در ۱۹ اسفند سال ۱۳۵۸ که آن زمان آقای حسن روحانی کاندیدای حزب جمهوری اسلامی ایران از سمنان بود خطاب به افرادی که حمله به سفارت آمریکا را خلاف قوانین بین‌‌المللی می‌دانستند، گفته بود که :« فکر نمی‌کنم هرگز هیچ قانون بین‌المللی با اینکه یک سرزمین که سالیان دراز مرکز ظلم و طراحی نقشه‌های شیطانی بوده (سفارت آمریکا) و اکنون این سرزمین تجاوز، اشغال شود منافاتی داشته باشد.»! و به عنوان حقوقدان، آزاد بودن دبپلمات ها را مشروط کرده و ادامه داده بود که: « امام خمینی به صراحت فرمودند اگر گروگان‌های آمریکایی شاه را پس دهند و اموال مسروقه را به ایران بازگردانند بدون محاکمه آزاد خواهند شد. به نظر بنده نیز با قید این شرایط گروگان‌ها حق دارند آزاد باشند.»!

حسن روحانی سال ها بعد در مصاحبه با روزنامه اطلاعات در ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۷۴ گفت:«شعار زیبای مرگ بر آمریکا در کشور ما وحدت آفرین شده است.»! و جالب است که در دولتی که آقای حسن روحانی تشکیل داده اند یکی از گروگان گیران سابق دیپمات های آمریکایی یعنی خانم معصومه ابتکار که همیشه از به گروگان گرفتن دیپلمات های آمریکایی و حمله به سفارت افتخار کرده را به عنوان معاونت رئیس جمهور و ریاست سازمان حفاظت محیط زیست منصوب نموده است! خانم معصومه ابتکار در هنگام حمله به سفارت آمریکا به عنوان سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام صحبت می‌کرد و در گزارشی که برای اولین بار در ششم دسامبر ۱۹۷۹ از شبکه ”تی وی آی” که بخشی از کنفرانس خبری «دانشجویان خط امام» پخش شد خانم معصومه ابتکار در پاسخ به این سوال آقای ” جولیان مانیون” که “آیا گروگان‌ها مسئول این برخوردها هستند” می‌گوید که “آنها بخشی از سیستمی هستند که سیاست‌های امپریالیسیتی آمریکا را پیش می‌برند.” و در جواب گزارشگر که میپرسد “آیا منظور شما در این کنفرانس این بود که اگر شما آنجا می بودید شما هم آنها را نابود می کردید” می گوید : «بله منظور من هم این است که به آنها حمله می کردم» گزارشگر در ادامه صریحتر سوال خود را تکرار می کند و می گوید “یعنی شما شخصا اسلحه بر می داشتید و به سمت سر یکی از آنها شلیک می کردید” که ابتکار پاسخ می دهد: «بله البته»!


و به یاد داریم که آقای حسن روحانی۱۶ سال است که محرم راز و مشاور منصوب خامنه ای درامنیتی ترین نهاد کشور یعنی شورای عالی امنیت ملی بوده و حکم تیر و حکم ورود ناجا به کوی دانشگاه و حکم حصر آیت الله منتظری به خاطر مخالفت با خامنه ای رو امضا کرده است و پاسدار سردار یحیی صفوی در برنامه ای با نام ”شناسنامه” در صدا و سیمای حکومتی از افتخارات حسن روحانی در خدمت به خامنه ای دیکتاتور و کمک به سپاه برای سرکوب مردم میگفت که: «به آقای روحانی که انسان ولایتمداری است تبریک می گویم در فتنه ۷۸ وزیر کشور و حتی رئیس جمهور وقت مخالف ورود سپاه بود اما آقای روحانی که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند تصمیم گرفتند مسولیت را به سپاه واگذار کنند» و از خاطر نبرده ایم سخنان آقای حسن روحانی درباره اعتراض های مردمی در ۲۵ بهمن که در دفاع از آقای خامنه ای و خطاب به مردم گفته بودند که: : “حرکت ضداسلامی و ضد ملی ۲۵ بهمن از یک سو می‌خواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز ٢٢ بهمن را تحت‌الشعاع قرار داد و از سوی دیگر وسیله‌ای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان گردد.اقدامات نابخردانه و فتنه‌گرانه صورت گرفته در روز ٢۵ بهمن تنها به نفع استکبار و ضد انقلاب بود. به دنبال این موضوع متأسفانه ما شاهد بودیم که رسانه‌های خبری در سطح جهانی به‌جای توجه دادن به رویدادهای مهم منطقه که بیش از همه برای آمریکا و اسرائیل نگران کننده بود، توجه مردم جهان را به سمت رویداد کوچکی جلب کردند که بیش از همه موجبات خشنودی آمریکا و اسرائیل را فراهم ‌کرده بود. حرکت ۲۵ بهمن گروهی فریب خورده کاملاً محکوم است و قوه‌قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضدانقلابی اقدام نماید”

همچنین آقای حسن روحانی در سخنان خود در دفاع از عباس آخوندی٬ وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی گفته که افتخار می‌کند وی در دیدار با علی خامنه‌ای اعلام کرده که در انتخابات سال ۸۸ «تقلب» نشده است! و ادامه داده اید که: «آخوندی این شهامت را داشت که در آن سال‌های حساس در حضور رهبری بگوید که نه تنها تقلب نشده بلکه در انتخابات ایران امکان تقلب وجود ندارد.»! آقای حسن روحانی همچنین گفته بودند که :«با قاطعیت از تک تک وزیران پیشنهادی دفاع خواهم کرد. همه را می شناسم و با آنها در جاهای مختلف کار کرده ام “به صراحت اعلام می کنم که هیچ کس بر من فشاری نیاورده و من هم کسی نیستم که در شرایط فشار تصمیم بگیرم. تمام این افراد را به تصمیم خود انتخاب کرده ام» درباره سابقه امنیتی بیشتر وزرا همانند آقای علی ربیعی معروف به عباد صحبت نمیکنم اما مگر میشود در برابر اسم آقای مصطفی پور محمدی با آن کارنامه سیاهش سکوت کرد؟!

جالب است که آقای روحانی پس از کسب رای اعتماد آقای مصطفی پورمحمدی با خوشحالی بیان داشتند که: «حجت‌الاسلام والمسلمین پورمحمدی را برای وزارت دادگستری انتخاب کردم و همچنین از پذیرش ایشان خوشحال شدم و ایشان توانمند برای تصدی بر این وزارت است و مطمئن بودم ایشان در زمینه تامین عدالت و مبارزه با فساد کمک خوبی برای دولت خواهند بود.»

آیت الله منتظری در خاطراتشان میگوید: ”زمانی که من اعتراض کردم و مصطفی پور محمدی و دیگران را خواستم و گفتم اعدام ها را باید متوقف کنید، آنها گفتند حکم امام است و من به آنها گفتم الان ماه محرم است و حتی از نظر شرعی هم حق اعدام ندارید،  که در جواب مصطی پورمحمدی گفت اجاز دهید هفتصد نفر دیگری که شناسایی کرده ایم اعدام کنیم و آنوقت دیگر کسی را اعدام نمیکنیم،  من گفتم یعنی چه،  من میگویم اعدام نکنید بعد شما میگید بگذارید این را هم اعدام کنیم؟!” .

دادگاه لاهه پس از برسی مدارک و شواهد بسیار در رای مقدماتی خود، در تاریخ ششم آبانماه ۱۳۹۱ خورشیدی برابر با ۲۷ اکتبر ۲۰۱۲ میلادی، حکومت ایران را به جنایت علیه بشریت متهم کرد.

در این اعلامیه اضافه شده که دادگاه لاهه، از دولت ایران نیز دعوت کرده بود که برای پاسخگویی به اتهام های وارده، در جلسه های دادرسی حضور یابد ولی جمهوری اسلامی از شرکت در دادگاه خودداری کرد. پارلمان کانادا نیز اعدام‌های دهه ۱۳۶۰ در ایران را «جنایت علیه بشریت» دانست.

آقای حسن روحانی همچنین دفاع میلیون ها هموطنمان از حقوق مدنی و شهروندی خویش که طبق اصل بیست و هفتم قانون اساسی تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح به صراحت آزاد اعلام شده است را همانند خامنه ای “اردوکشی خیابانی” نامید! مردمی که در راهپیمایی شرکت کردند سلاحشان فقط و فقط دستبندِ سبزشان و بیان حقیقت بود اما حکومتی ها با شلیک مستقیم، قلب و سر مردمی که در راهپیمایی شرکت کرده بودند را هدف قرار داند،  مردم را از بالای پل به پایین پرت کردند،  با ماشین از روی بدن هموطنانشان رد شدند، به دختران مسلمان هموطن خود در زندان تجاوز نمودند، ظرف چند روز آنقدر جوانان هموطنی که در راهپیمایی سکوت شرکت کرده اند را درزندانهای اوین و کهریزک شکنجه کردند که چندین نفر از آنها زیرشکنجه کشته شدند. آقای حسن روحانی باید بدانند که تحریم معلول است وعلت تحریم تلاش آقای خامنه ای برای دست یابی به بمب هسته ای است.

رفع تحریم نیاز به لابی ندارد فقط کافی است درب مراکز اتمی بر روی بازرسان انرژی اتمی باز باشد و مثل گذشته جمهوری اسلامی به دنبال فعالیت های مخفی برای دست یابی به بمب اتمی نباشد همین و بس اما آقای خامنه ای به همراهی سپاه پاسداران برای جهانی نمودن سلطه ولایت مطلقه فقیه اش و صدور انقلاب اسلامی به دلیل عدم مشروعیت داخلی به دنبال بمب اتمی و خرید وقت برای دست یابی به بمب هسته ای است و البته فراموش نکردیم آقای حسن روحانی در مصاحبه های هنگام انتخابات ریاست جمهوری از آن صحبت کردند که با مذاکره با غرب توانستند زمان مناسب برای تکمیل چرخه هستی را برای جمهوری اسلامی فراهم کنند و به خاطر داریم وزیر امور خارجه ایشان آقای محمد جواد ظریف در هنگام سخنرانی در مجلس درباره ارتباطات با مقامات آمریکایی در گذشته گفت:” اگر توانسته ام در میان این جنگ طلبان! اختلاف ایجاد کنم افتخار بنده است وظیفه ام را انجام داده ام و افتخار میکنم که با نظر و با اجازه بزرگان نظام(رهبری) این کار را انجام داده ام.”

و جالب است که چند هفته پیش در  برنامه ”افق” صدای آمریکا در آقای درویش رنجبر، دیپلمات پیشین در زمینه معاهدات نظارت بر سلاح‌های کشتار جمعی افشا کردند که: ” در سال ۷۶ با آمدن آقای خاتمی جمهوری اسلامی با تلاش‌های همین آقای ظریف ، یک بازی دوگانه رو اجرا کرد، از یک طرف می‌خواست به جامعه بین‌المللی نشان دهد که دیگر دست به ترور‌های خارج از کشور نمی‌زند و تلاش کردند که کنوانسیون منع سلاح‌های کشتار جمعی را تصویب کند، منتها بحث این است که از یک طرف می‌خواستند این کنوانسیون را به موقع به تصویب برسانند، که اعتماد جامعهٔ بین المللی را به دست بیاورند، از طرف دیگر نمی‌خواستند ذخیره سلاح شیمیایی را از دست بدهند، بنابرین بازی دوگانه ای را پیش بردند و مخفیانه ذخایر سلاح شیمیایی را حفظ کردند” .

درباره آزاد شدن چند زندانی سیاسی، ژیلا بنی یعقوب روزنامه نگاری که خود اخیرا با پایان محکومیت‌اش از زندان آزاد شدهدرباره این آزادی‌ها میگوید:”خودمان را گول نزنیم خودمان را فریب ندهیم و نگوییم فضا برای زندانیان سیاسی بهتر شده. در این چند ماه گشایشی در وضعیت زندانیان سیاسی رخ نداده است.” هم اکنون بیش از ۳۰ نفر به خاطر داشتن مذهب بهایی در زندان رجایی شهر حتی از حق مرخصی هم محروم هستند چه برسد به آزادی، و این داستان فقط برای بهاییان نیست بسیاری ازایرنیان کرد،عرب، آذربایجانی و سازمان و گروه های مختلف سیاسی از جمله مجاهین خلق نیز هستند که سالیان سال در زندان هستند و حتی یک روز به مرخصی نرفته اند و این نظام سعی میکند در داخل کشور حداکثر فضای اختناق و سرکوب را ایجاد کند و در خارج از کشور با وقاحت و دورویی حداکثر استفاده را از فضای متمدن آزادی خواهی و دمکرات منشی غرب ببرد به طور مثال در داخل کشور اجازه تاسیس حتی یک تلویزیون و یا رادیو را نمیدهد و بعد در غرب انواع و اقسام شبکه های تلوزیونی همانند العالم، پرس تی وی و … باز میکند و همواره سعی میکند که خواست های غیر مشروع خود را از مردم و جهانیان طلب کند و در داخل کشور دانشجویان را به جرم عضویت در صفحه فیسبوک به کمیته انظباتی میکشند و آقای ضرغامی که نظامی و پاسدار است و با حکم مستقیم از طرف خامنه ای تعیین شده در زمان اعتراض های مردم به تقلب در انتخابات سال ۸۸،  ازفیس‌بوک و تویتر به عنوان سایت های ابزار جاسوسی نام برد و به شدت به این سایت ها حمله کرد و حال آنکه بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی خود از فیس‌بوک و تویتر استفاده میکنند!

و همینطور که همه به خوبی میدانند جمهوری اسلامی بسیاری از سایتهای اینترتی را فیلتر و بر روی شبکه های ماهواره ای پارازیت میاندازد و جالب است که حکومتی ها و طرفداران نظام در خارج از کشور با هر شبکه خارجی که بخواهند مصاحبه میکنند و تبلیغات دروغین خود مثل این جمله که ایران آزادترین کشور دنیاست! را میگوند و در داخل مردم معترض حق مصاحبه با شبکه های خارجی را ندارند و این کار آنها همکاری با شبکه های تلویزیون دشمن خوانده میشود! در خارج مسئولان نظام با وقاحت دم از آزادی خواهی، رعایت حقوق بشر و مدیریت جهانی میزنند و درداخل شبانه به کوی دانشگاه و منازل مسکونی هموطنانشان حمله میکنند. بسیاری از مردم ایران نمیخواهند دولت آقای حسن روحانی سرمایه های ملی مردم ایران را خرج حکومت سرکوبگر بشار اسد کند،  مردم ایران نمیخواهند در این کشتار در سوریه شریک باشند،  چرا پول ملت ایران باید خرج کشتار کودکان سوریه ای بشود؟! سپاه قدس جمهوری اسلامی در کشور سوریه چکار دارد؟! آقای حسن روحانی اگر میخواهند شهامت و صداقت خود را برای تغییر نشان دهند همانطور که در گذشته مقامات آمریکایی به خاطر اتفاقات ۲۸ مرداد سال ۱۳۲۰ عذرخواهی کرده اند باید آقای حسن روحانی هم از مردم آمریکا به علت حمایت از حمله به سفارت آمریکا و حمایت از شعار مرگ بر آمریکا عذرخواهی کنند و با این کار نشان دهند که تفکرات تندروانه ایشان تغییر کرده است و قصد تنش زدایی حقیقی را دارند.


و این پرسش از مقامات جمهوری اسلامی باید پرسیده شود: شما که ادعای احترام به رای مردم در انتخابات را دارید پس چرا به رای و نظر مردم در انتخاب نوع پوشش، آزادی بیان ، آزادی عقیده،  آزادی انتخاب مذهب،  آزادی رسانه های جمعی مانند رادیو و تلویزیون و مطبوعات،  عدم رفتارهای تبعیض آمیز جنسیتی،  قومی،  مذهبی،  عقیدتی،  داشتن حق اعتراض و تجمعات مسالمت آمیز، آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی،  استفاده از همه نیروهای متخصص و لایق در اداره کشور بدون توجه به گرایش سیاسی آنها و… احترام نمیگذارد؟! و مردم را تحت نظر و کنترل گشت ارشاد، سپاه، لباس شخصی ها،  بسیج، حراست،  کمیته های انظباتی و نیروهای امنیتی و انتظامی قرار داده اید؟! آیا رای مردم تنها زینت مجلس آقایان است و تنها هر چهار سال یک بار یادشان میافتد از مردم یادی کنند و آهنگ های ملی پخش نمایند؟!

در محکومیت کشتار انسانهای بی دفاع

در محکومیت کشتار انسانهای بی دفاع

همه باید فریاد خود را علیه این چنین آدم‌کشی‌ها بلند و بلندتر کنند که این کار وظیفه و رسالتش بر دوش همگان، از هر دین، مذهب، گروه و اندیشه است. اگر نجنبید، فردا نوبت شماست، اینجا دیگر مسئله‌ی با خدا و بی خدا مطرح نیست مسئله کشتار انسانهای بی دفاع است. یک وظیفه‌ی همگانی، اعتراض به جنایات انجام شده است.
من کیستم، زیستن من در این جهان چگونه باید باشد؟ مسئولم یا غیرمسئول، انسانم، حیوانم، فرشته‌ام یا شیطان، آنچه می‌بینم و در اطرافم می گذرد پندار است یا واقعیت؟ بالاخره من کیستم، آیا طبق آنچه در کتاب نازل آمده از گِلِ گندیده ساخته شده‌ام یا از روح خدا، و جانشین او روی زمین؟ وقتی خالق عالم من را ساخت و خود را «احسن الخالقین» خطاب کرد، چه ویژگی‌هایی در من بود که چنین فرمود؟ او می‌خواست مدافع مظلوم و ستیزه‌گرِ با ظالم باشم یا برعکس؟ بگذارید یکبار دیگر این سؤال را تکرار کنم، من کیستم انسانم، دیوم. دَدَم، خدایم، شیطانم راستی من کیستم؟ و چه رسالتی بر دوش دارم؟
از مقدمه‌چینی می‌گذرم و به اصل مطلب می‌پردازم.
چند روزی با مشاهده فیلم قتل عام بیش از هزار و چهارصد زن و مرد سوری که حدود ۴۰۰ نفر آنها کودکان خردسال بودند و به دستور حاکمان جنایتکار بوسیله‌ی بمب شیمیایی (به تأیید سازمان ملل) کشته شده بودند حالِ درستی نداشتم، یکی دو روز از این جنایت نگذشته بود که رسانه‌ها فیلم بمب‌اندازی به یک مدرسه را نشان دادند که در آن حداقل ده کودک خردسالِ سوریه‌ای تکه‌تکه شده بودند. و بالاخره صبح روز ۱۰ شهریور تماشاگر صحنه‌های کشتار فجیع جمعی از هموطنانی که به ناچار مجبور به پناهندگی شده بودند (پناهجویان بی سِلاح). این حوادث چنان آتش به جانم ریخت که شرمم آمد با سکوت در برابر این کشتار نام «انسان» بر خود نهم. کاری از منِ پیرمردِ مریض ساخته نبود جز نوشتن این یادداشت با دستهای لرزان و چشم‌های گریان و بغض در گلو. توانی ندارم جز اینکه اگر خفه‌ام نکنند و بمانم تا آخرین نفس به انتقاد از عامل یا عاملین این رذالت‌ها بپردازم و به وظیفه‌ی ملی و انسانی خود عمل کنم.
هموطنان، عزیزانِ من؛
می‌خواهم پس از گذشت چند روز از کشتارهای انجام شده سخنی داشته باشم با شما و همچنین عاملین این جنایت‌ها.
دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست که کشتار سوریه با بمب‌های شیمیایی صورت گرفته، اکبر هاشمی رفسنجانی که از تمام کارهای درون و برون حاکمیت تا حد بسیار زیادی آگاه است مطالبی می‌گوید که بسیار خواندنی است.
شایعه یا واقعیت سایت بلاغ نیوز در این ارتباط نوشت «از آنجایی که سخنان هاشمی علیه سوریه که چندی پیش توسط نعیمه اشراقی در صفحه‌ی فیسبو‌ک منتشر شد و پایگاه اطلاع رسانی دفتر هاشمی رفسنجانی آن را تکذیب کرد اینبار رنگ واقعی تری بخود گرفت و در مراسم سالگرد آیت الله صالحی مازندرانی در شیرگاه علناً هاشمی علیه مواضع دولت ایران نسبت به سوریه سخن گفت و صراحتاً بیان داشت «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند، در داخل و خارج زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارند، بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند آنها را پر کردند، شرایط بدی بر مردم حاکم است، مردم از یک طرف از طرفِ خود حکومتشان بمباردمان شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند.» (۱)
 بگفته‌ی هاشمی رفسنجانی و البته بعدتر تحقیقات سازمان ملل معلوم شد که مسئولیت کشتار مردم سوریه با بمب‌های شیمیائی کار چه کسی بوده است. از سوی دیگر با مطالب آمده در روزنامه‌ها و سایت‌های وابسته به سپاه و بسیج و گفته‌های سران سپاه از جمله قاسم سلیمانی و سردار نقدی و … معلوم گردید که ایران در کار کشتار بی‌نظیر اشرف مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشته است.
خون شهدا همیشه جوشان است و یک لحظه عاملان و آمران جنایت را آرام نمی‌گذارد. من به نام یک ایرانی ملی و مسلمان که اعتقاد کامل به عدالت حاکم به نظام آفرینش دارم انزجار و نفرت خود را از این اعمال جنایتکارانه ابراز داشته و پیروزی مردم در سوریه و ایران، و ننگ و نکبتِ ظالمان را امری حتمی میدانم.
و امّا سخنم با هموطنانم این است که از هر قوم و قبیله و فرقه هرگز در برابر این جنایات سکوت نکنید. سکوت شما تأئید جنایت است. مطمئن باشید آنگونه که در این ۳۵ سال شاهد بودیم این شتر پای خانه‌ی همگان خواهد خوابید.
من به همه گروه‌ها، احزاب، جمعیت‌ها، سازمانها و … هشدار می‌دهم در نظام ولایی این حادثه‌ای نیست که منحصر به یک گروه و دسته باشد. همه باید فریاد خود را علیه این چنین آدم‌کشی‌ها بلند و بلندتر کنند که این کار وظیفه و رسالتش بر دوش همگان، از هر دین، مذهب، گروه و اندیشه است. اگر نجنبید، فردا نوبت شماست، اینجا دیگر مسئله‌ی با خدا و بی خدا مطرح نیست مسئله کشتار انسانهای بی دفاع است. یک وظیفه‌ی همگانی، اعتراض به جنایات انجام شده است. همه از خدائیم و به سوی خدا می‌رویم، مسئله چگونه رفتن است.
اجازه می‌خواهم این یادداشت را با سخنی از مارتین نیمولر به پایان رسانم:
سراغ کمونیست ها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ یهودی ها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
بعد سراغ فعالان کارگری آمدند،
سکوت کردم زیرا فعال کارگری نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.
 ۱- روزنامه‌ی جوان وابسته به سپاه سه‌شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۲

 دکتر محمد ملکی-شهریور ۹۲

آرزوی سلامتی و تکرار درخواست از آقای رجوی


سعید جمالی
طی روزهای اخیر جریان وابسته به آقای رجوی تلاش دارند طوری وانمود نمایند که گویا ایشان در جریان کشتار اشرف   در 
این پایگاه بوده و توانسته از این مهلکه جان سالم بدر ببرد و هم اکنون نیز در گیر جابجائی و پیدا کردن محلی امن می باشد 
و علت سکوت و عدم واکنش به آن فاجعه  نیزبهمین دلیل است. قبل از هر چیز آرزو دارم که ایشان سالم و سلامت باشند 
و خداوند ایشان را حفظ نماید تا در این دنیا شاهد صحبت ها و پاسخگویی ایشان باشیم....
اما طبق معمول نکته درد آور ماجرا از این قرار است که کشتار اخیر ظاهرا  باز هم فرصتی فراهم آورده تا ایشان بروال 
معمولشان برای فرار از پاسخگویی  مفری پیدا نمایند....
براستی برادر مسعود! تنها ثمره ریخته شدن آن خونها این بود؟ و اینگونه حرمت آن خونها پاسداری می شود؟ 
تفو چرخ 
گردون تفو! دم و دستگاه وابسته نیز وضعیت بهتری برای حرمت نگه داشتن  ندارند و حتی ککشان هم نگزیده چرا که با 
چشمان حیرت زده خود در روز دوشبنه بعد از واقعه دیدم که بساط "مالی اجتماعیشان"طبق روال معمول در شهر ما پهن 
است، لحظاتی به صورت و چشمان این گوهر بی بدیل خیره شدم ولی هیچ اثری از تأثر در آن ندیدم... لااقل یک روز را 

تعطیل میکردید.
بگذریم....
من نمیدانم چه احساساتی دارید شاید که ناراحت باشید اما ناراحتی شخصی و فردی  بنده و جنابعالی دردی را دوا 
نمیکند، کاری از دست من ساخته نیست متاسفانه همانند همه نظامات و سیستم های توتالیتر همه کارها و تصمیمات 
بدست شماست و چون جان آدمها در میان است باز هم از شما می خواهم که اجازه دهید افراد از عراق خارج شوند. بدون 
شک در این نقطه و زمان مشکلات بسیاری وجود دارد اما برای همه ما روشن است که گره کار بدست شما باز میشود. 
قدری شهامت بخرج دهید از پس پرده غیب بدر آئید خونهای ریخته شده را بهانه تغییرات قرار دهید. بغیر از دنیای تنگ و 
تاریک دروغ و مخفی کاری و تبلیغات پوچ  و دست به دامان "اجانب" شدن دنیای دیگری هم وجود دارد... خوبی و راستی و 
تکیه بر مردم  چه بدی داشت که یکبار نکردی.
 جان انسان است که کرامت دارد خود را بیش از این آلوده این روند نکنید. من تا کنون چیزی نگفته بودم یکی از دلایلش هم 
انتظار رها شدن نفرات بود تا در زمینی برابر بحث کنیم، حداقل شما نیز برسم جوانمردی دست از این گروگانگیری بردارید 

بعد به سایر قضایا خواهیم پرداخت.
  
1 مهر 92(23 سپتامبر 13)
سعید جمالی (هادی افشار)