مسأله اصلی انتخابات چیست»؟ کوتاه پیرامون نظرخواهی بی بی سی*
بی بی سی ازعده ای » صاحب نظربا گرایش های گوناگون» نظرشان را پیرامون سؤال فوق پرسیده است. و پاسخ ها نیزعموما به معضلاتی چون تحریم و یا بحران اقتصادی و مناسبات رهبری با رئیس جمهوری و نظایرآن پرداخته اند. گوئی که مثلا اگر اختیارات رئیس جمهوری بیشتربود این معضلات حل می شدند و حال آن که این خود بخشی از مسأله اصلی ومصداقی ازآن است. البته درچنین مواردی چگونگی طرح پرسش بطورضمنی چهارچوب پاسخ ها را تعیین می کند، چنان که درنمونه فوق تقرییا اکثریت قاطع پاسخ ها ره به بیراهه برده و علیرغم ادعای گرایش های گوناگون، پاسخ ها عموما یکسان از آب درآمده اند. چرا که سؤال تقلیل یافته پاسخ های تقلیل یافته خود را بهمراه دارد. ازاین رو طرح درست صورت مسأله و سؤال برخاسته ازآن و درانطباق با واقعیت ها و روندهای عینی یک جامعه دارای اهمیت است.
مسأله اصلی انتخابات چیست؟
الف- اگرنخواهیم تقلیل گرائی کنیم،مهم ترین مسأله «انتخابات» خود انتخابات است. یعنی برگزاری انتخابات نمایشی و مهندسی شده با کاندیداهائی که قراراست پس از عبور از دالان نظارت استصوابی براساس منویات و رهنمودهای ولی فقیه، نهایتا ازدرون صندوق های تحت کنترل آن ها برای پست ریاست جمهوری برکشیده شوند. انتخاباتی که حتی تحمل عناصرخودی با سلیقه هائی چون هاشمی و یا مشائی را برنمی تابد.
ب-فرصت های «انتخاباتی» باهمه چالش هایش، برای رژیم فرصت هائی بوده و هستند درخدمت تنظیم و کنترل مناسبات درونی خود (علیرغم همه کشاکش ها و جرزدن های باندهای حاکم)، و برای بهم ریختن صفوف مردم ناراضی و ممانعت از شکل گیری صف مستقل آن ها، فریب دادن و کشاندنشان به پای صندوق های رأی برای زدن مهرمشروعیت برپیشانی مهره های برگزیده خود، و بالآخره ترمیم مناسبات بین المللی تا بتواند با مشروعیت برآمده ازآن، به معامله و چانی زنی با آن ها به پردازد.
وهمه این ها، یعنی فراهم آوردن فرصت هائی برای بازتولید و بازترمیم خود، نفس تازه کرده برای تداوم وتشدید تعرض به جبهه مقاومت، کارگران و جوانان و دانشجویان و زنان و جوانان. ازسوی دیگرمهم ترین دغدغه واقعی مردم درلحظه های کنونی علیرغم همه دشواری هایش نه استخاره برای گزین این یا آن کاندید، و این یا آن سیاست توسط این یا آن کاندید، بلکه چگونگی عریان کردن ماهیت این انتصابات و به نمایش گذاشتن انزوای پرشکوه رژیم است. آری مهم ترین مساله انتخابات عریان کردن ماهیت انتصاباتی آن است. درنزدیک ترین تجربه انتخاباتی مردم علیه ملاخورشدن آراء خود به خیابان ها ریختند باشعارهائی چون رأی من کو و رأی من را پس بده! ازآن پس نه رژیم تغییری کرده است که هارترشده است، و نه مردم پشیمان شده اند که منزجرترشده اند، ازاین رو منطقی ترین فرآورده آن تجربه بیواسطه می تواند برپائی جنبش من رأی نمی دهم باشد. تنها با چنین آرایشی است که جنبش و مردم می توانند گام های بعدی را برای تحمیل و پیشبرد مطالبات خود بردارند. بی تردید هرحکومتی را می توان و باید زیرانواع فشارها برای تحمیل مطالباتی از توقف غنی سازی تا افزایش دستمزدها و ده ها خواست دیگرقرارداد، اما دلیلی ندارد که مسأله انتخات را به به این نوع عوامل و مسائل ثانوی تقلیل دهیم. خود رژیم به قدرکافی مشغول تیره کردن فضا و خاک پاشیدن است، و نیازی نیست که نیروهای مدعی اپوزیسیون هم دربرپاکردن این گردو خاک ها او را همراهی کنند. بگذارید حداقل اپوزیسیون اپوزیسیون به ماند!
*-