۱۳۹۸ مرداد ۱, سهشنبه
جادو و اهل هوا و قانون
نیره انصاری
نیره انصاری
رمل در زبان عربی به معنای شن و ماسه است و در اصطلاح به فن پیشگویی و طالع بینی گفته می شود. اساس رمل بر نقطه و خط است. این نقطه ها را رمال به وسیله تاس روی صفحه رسم می کند.
وسائل اصلی رمل تخته و تاس است. اما، برخی رمال ها به منظور اندازه گیری دقیق تر از اسطرلاب و قطب نما نیز استفاده می کنند. رمالی را [عرب ها] شروع کردند، آنها این فن را به افریقا بردند. اکنون این فن در سراسر دنیا وجود دارد. در قرن (12) میلادی رمالی از متون عربی وارد اروپا شد و اسپانیایی ها جزو نخستین ملت هایی بودن که در اروپا به این مسأله علاقمند شدند. گرچه در غرب رمالی در قرون وسطا و عصر فروغ، روشنگری و رنسانس به طور گسترده وجود داشت.
فن رمالی در برخی فرهنگ ها، تغییرات گسترده ای کرده و تبدیل به آئین شده، آئینی در ماداگاسکار وجود دارد که بر اساس آن ارواح زیادی وجود دارند که در زندگی انسان نقش دارند. در بسیاری از فرهنگ ها شیاطین و اجنه به عنوان عامل بیماری های ذهنی شناخته می شوند.
بنابر تحقیقی که در خصوص (343) بیمار در کلینیک های روانپزشکی در سوئیس انجام گرفت مشخص گردید که بیش از 37% درصد از بیماران تصور می کردند که نیروهای شیطانی می تواند موجب مشکلاتشان باشد و 30% درصد آنها نیز برای حل مشکلشان سراغ رمالی رفته بودند. در برخی از نقاط دنیا رمالی، علمی مقدس شناخته می شود. در میان کره ای ها، رمالی با واژه و اصطلاحاتی انجام می گیرد که از رمالی عرب ها بسیار متفاوت است و بیشتر به انرژی های طبیعت و ارتباط با هستی به منظور درمان بیماری ها و به ویژه از میان بردن فاصله میان انسان و جهان طبیعت برای فهم چیزها مربوط می شود که حالتی عرفانی به آن می دهد.
در این باره فیلسوفان نظریه های گوناگونی را ارائه داده اند به عنوان نمونه "پُل فیرابند" براین باور است که هیچ تفاوتِ ماهوی میان علمِ غربی و بسیاری از شکل های دیگر خردورزیِ آدمی وجود ندارد. "فیرابند" باورهایی چون نقش سروش غیبی، یا کارکردِ عناصر جادویی را دارای همان اهمیت نظریه پردازی و کُنشِ علمی می داند . او معتقد است که گاه این کارکردهای جادویی و «این خردورزی نامتعارف» دارای نتایج، و تأثیرهایی هستند که از ادراک و گستره ی بحثِ خردباوری علمیِ غربی دور است. وی از جادو مواردی مانند شیوه های پزشکیِ سنتیِ چینی و «تله کینسیس» به عنوان نمونه یاد می کند. و بر این نکته مهم تاکید می کند که همین نیروی تاثیرگذاریِ آن روش های «نامتعارفِ خردورزی» یعنی روش هایی است که بیرون از قلمرو اقتدار خردآئینی کار می کنند. البته اکنون بحث بر سرِ همراهیِ دیدگاهِ جادویی با خردباوری علمی در روزگار رنسانس نیست.
فن رمالی در برخی فرهنگ ها، تغییرات گسترده ای کرده و تبدیل به آئین شده، آئینی در ماداگاسکار وجود دارد که بر اساس آن ارواح زیادی وجود دارند که در زندگی انسان نقش دارند. در بسیاری از فرهنگ ها شیاطین و اجنه به عنوان عامل بیماری های ذهنی شناخته می شوند.
بنابر تحقیقی که در خصوص (343) بیمار در کلینیک های روانپزشکی در سوئیس انجام گرفت مشخص گردید که بیش از 37% درصد از بیماران تصور می کردند که نیروهای شیطانی می تواند موجب مشکلاتشان باشد و 30% درصد آنها نیز برای حل مشکلشان سراغ رمالی رفته بودند. در برخی از نقاط دنیا رمالی، علمی مقدس شناخته می شود. در میان کره ای ها، رمالی با واژه و اصطلاحاتی انجام می گیرد که از رمالی عرب ها بسیار متفاوت است و بیشتر به انرژی های طبیعت و ارتباط با هستی به منظور درمان بیماری ها و به ویژه از میان بردن فاصله میان انسان و جهان طبیعت برای فهم چیزها مربوط می شود که حالتی عرفانی به آن می دهد.
در این باره فیلسوفان نظریه های گوناگونی را ارائه داده اند به عنوان نمونه "پُل فیرابند" براین باور است که هیچ تفاوتِ ماهوی میان علمِ غربی و بسیاری از شکل های دیگر خردورزیِ آدمی وجود ندارد. "فیرابند" باورهایی چون نقش سروش غیبی، یا کارکردِ عناصر جادویی را دارای همان اهمیت نظریه پردازی و کُنشِ علمی می داند . او معتقد است که گاه این کارکردهای جادویی و «این خردورزی نامتعارف» دارای نتایج، و تأثیرهایی هستند که از ادراک و گستره ی بحثِ خردباوری علمیِ غربی دور است. وی از جادو مواردی مانند شیوه های پزشکیِ سنتیِ چینی و «تله کینسیس» به عنوان نمونه یاد می کند. و بر این نکته مهم تاکید می کند که همین نیروی تاثیرگذاریِ آن روش های «نامتعارفِ خردورزی» یعنی روش هایی است که بیرون از قلمرو اقتدار خردآئینی کار می کنند. البته اکنون بحث بر سرِ همراهیِ دیدگاهِ جادویی با خردباوری علمی در روزگار رنسانس نیست.
آنچه بارها مهمتر است بحثِ تاثیرهایی است که انواع کُنش های جادویی بر افرادِ معتقد و باورمند به این فن می گذارند. در این خصوص مآخذ و منبع قابل تعمقی به زبان پارسی وجود دارد که بر اساس کنش ها و باورهای جادویی نوشته شده و به تأثیرگذاری آنها اشاره گردیده است، تاثیری که ایجاد آن از عهده علم جدید بر نمی آید. این منبع کتابی است به نام «اهل هوا» به قلم زنده یاد دکترغلامحسین ساعدی.(موسسات مطالعات و تحقیقات اجتماعی، تهران 1345)
ایشان روان پزشک و نویسنده ای برجسته بود و تک نگاریِ اهل هوا را بر زمینه مردم شناسی به رشته تحریر در آورده بود. او درباره باورهایِ مردمی که از حوالی میناب تا نزدیکی های تبن و گاوبندی، دهات بین بندر لنگه و بوشهر، و جزیره نشینان باب هرمز می زیستند.تحقیق می کرد. او در کتابش باورهای جادویی مردم حاشیه خلیج پارس را در مورد خاصی که به آداب و عقاید «اهل هوا» مشهور است، بارها "خرافات" نامید. او نوشت:« اهل هوا مخلوطی است از اساطیر و قصص سواحل گوناگون، و خرافات ومعتقدات عامیانه به همراه سِحر و افسون و جادو و جنبل. و همه این ها وسیله توجیه و تجلی تمایلات و آرزوها و هیجانات مردمی که در چنان دیاری، زندگی آن چنانی دارند». و :« هنوز این معتقدات و خرافات و آداب و رسوم رنگ آمیزیِ تندِ افریقاییِ خود را از دست نداده است». وی هم چنین در جای دیگری از کتاب می گوید:« اعتقادات و خرافات تشکیلاتِ فکریِ شکل گرفته و ثابتی نیست که همه جا و همیشه یک الگو و یک چارچوب داشته باشد».در واقع او خردباوری است که بر اساس حرفه پزشکی خود، از باورهایی خلاف خرد آئینی با عنوان «خرافات» یاد می کند. اما این «خرافات» چیست؟ میان مردم حاشیه دریای جنوب باوری دیرینه سال وجود دارد که به احتمال زیاد از افریقا ریشه گرفته است. آنان باور دارند که بادهایی گرم که از جانب دریا می وزند و سرچشمۀ آنها ناشناخته می نماید، بسیاری از آدمیان را گرفتار خود می کنند:« بادها تمام قوای مرموز، اثیری و جادویی را می گویند که همه جا هستند و مسلط بر نوع بشر. بادها گاه بی رحم اند و همه از آن ها گریزان و گاه مهربانند و عده ای داوطلب پذیرش آن» و:« تمام موجودات خیالی و همه آنهایی که به چشم نمی آیند، پری ها، دیوها، ارواح نیک و بد، همه باد یا خیال یا هوا هستند و آدم ها همه اسیرو شکار این ها.....و اگر کسی گرفتار یکی از این بادها شود و بتواند جان سالم از چنگ باد در ببرد، آن وقت آن شخص به جرگه «اهل هوا» در می آید.
ایشان روان پزشک و نویسنده ای برجسته بود و تک نگاریِ اهل هوا را بر زمینه مردم شناسی به رشته تحریر در آورده بود. او درباره باورهایِ مردمی که از حوالی میناب تا نزدیکی های تبن و گاوبندی، دهات بین بندر لنگه و بوشهر، و جزیره نشینان باب هرمز می زیستند.تحقیق می کرد. او در کتابش باورهای جادویی مردم حاشیه خلیج پارس را در مورد خاصی که به آداب و عقاید «اهل هوا» مشهور است، بارها "خرافات" نامید. او نوشت:« اهل هوا مخلوطی است از اساطیر و قصص سواحل گوناگون، و خرافات ومعتقدات عامیانه به همراه سِحر و افسون و جادو و جنبل. و همه این ها وسیله توجیه و تجلی تمایلات و آرزوها و هیجانات مردمی که در چنان دیاری، زندگی آن چنانی دارند». و :« هنوز این معتقدات و خرافات و آداب و رسوم رنگ آمیزیِ تندِ افریقاییِ خود را از دست نداده است». وی هم چنین در جای دیگری از کتاب می گوید:« اعتقادات و خرافات تشکیلاتِ فکریِ شکل گرفته و ثابتی نیست که همه جا و همیشه یک الگو و یک چارچوب داشته باشد».در واقع او خردباوری است که بر اساس حرفه پزشکی خود، از باورهایی خلاف خرد آئینی با عنوان «خرافات» یاد می کند. اما این «خرافات» چیست؟ میان مردم حاشیه دریای جنوب باوری دیرینه سال وجود دارد که به احتمال زیاد از افریقا ریشه گرفته است. آنان باور دارند که بادهایی گرم که از جانب دریا می وزند و سرچشمۀ آنها ناشناخته می نماید، بسیاری از آدمیان را گرفتار خود می کنند:« بادها تمام قوای مرموز، اثیری و جادویی را می گویند که همه جا هستند و مسلط بر نوع بشر. بادها گاه بی رحم اند و همه از آن ها گریزان و گاه مهربانند و عده ای داوطلب پذیرش آن» و:« تمام موجودات خیالی و همه آنهایی که به چشم نمی آیند، پری ها، دیوها، ارواح نیک و بد، همه باد یا خیال یا هوا هستند و آدم ها همه اسیرو شکار این ها.....و اگر کسی گرفتار یکی از این بادها شود و بتواند جان سالم از چنگ باد در ببرد، آن وقت آن شخص به جرگه «اهل هوا» در می آید.
اهل هوا کسانی هستند که روزی گرفتار باد بودند، یعنی «هوایی» شده بودند. آنان مرکب باد بودند و حال معالجه شده اند بادها سراغ هر کسی می روند، از کودک شیرخواره تا آدم سالخورده. بادها انواع بسیار دارند، برخی کافرند و برخی دیگر مسلمان، بعضی مُسری و قابل انتقال اند و بعضی چنین نیستند. "مرکب باد"، یعنی کسی که گرفتار آن شده می تواند بادش را با کسی تقسیم کند و به اصطلاح به او ببخشد. باد بینا( که از همه چیز با خبر است) و چندان آزار نمی دهد و بادکور که ویرانگر است و می تواند مرکبش را از بین ببرد. آنچه که برجسته می نماید همانا گزارش دکتر ساعدی در خصوص افرادی است که وقتی گرفتار باد می شدند، کس و کارشان آن ها را به درمانگاه های شهری فرستادند و گاه برای مدت طولانی زیر نظر پزشکان به سر بردند و معالجه نشدند. اما باباها و ماماها توانستند آنان را شفا دهند. البته مردمی که به «مراسم» باباها و ماماها باور دارند، کسی را که مرکب باد شده بیمار و ناخوش نمی دانند، اورا «اهل هوا» یا از اهالی باد می خوانند. کسی که با عنصری از عناصر طبیعت «رابطه ی تازه ای پیدا کرده است. اساسا این کتاب از دیدگاه خردآئینی نوشته شده است.
رمالی از منظر قانون در ایران
اگر تعریف حقوق این باشد که علمی است که تنظیم کننده روابط افرادِ جامعه با تکیه بر اقتدار دولت: ان وقت همه روابط آدمیان می تواند در ذیل آن تعریف شود. از روابط قانونی هم چون ازدواج و طلاق گرفته تا روابط غیرقانونی مانند قتل و سرقت و از روابط پسندیده چون هدیه (هِبه) کردن تا روابطی سطحی چون رمالی و جادوگری.
اگر تعریف حقوق این باشد که علمی است که تنظیم کننده روابط افرادِ جامعه با تکیه بر اقتدار دولت: ان وقت همه روابط آدمیان می تواند در ذیل آن تعریف شود. از روابط قانونی هم چون ازدواج و طلاق گرفته تا روابط غیرقانونی مانند قتل و سرقت و از روابط پسندیده چون هدیه (هِبه) کردن تا روابطی سطحی چون رمالی و جادوگری.
رمالی از جمله جرائمی است که به طورصریح در قوانین کیفری و قانون مجازات اسلامی «جرم انگاری» نشده است. اما می توان با استفاده از سایر عناوین مجرمانه به برخورد انتظامی و قضایی به این موضوع پرداخت. اما پیش از آن پرسش این است که آیا جادوگری و رمالی در حقوق ایران جرم است؟
گرچه برخی مدعی اند که قانون گذار در ماده ای از قانون یاد شده تحت عنوان «کلاشی و تکدی گری» مفهوم جادوگری و رمالی را منظور نظر داشته است. هرچند که این عناوین مبهم و مجمل است و در خصوص همه رمالان و جادوگران مصداق نمی یابد و در ضمن اصلِ تفسیرِ به نفع متهم در امور کیفری و اصلِ «بسنده» کردن به حداقل ها در امور جزایی، یا "تفسیر مضیق"، مانع از چنین تفسیری می شود. با توجه به اینکه جادوگری و رمالی در گذشتۀ حقوقیِ ایران جرم بوده اند.
قوانینِ حقوقی گذشته ایران مربوط می شود به آئین نامه امور حقوقی مصوب(1324) که تصریح می کرد:« افرادی که رمالی، جَفر (فنی که توسط آن مدعیِ باز گفتنِ امور نهانی هستند) تعبیر خواب، کف بینی، افسونگری، جادوگری، جن گیری، فال گیری، پیشگویی، چله نشینی (به قصد ریاضتِ چله داشتن و چِلی (به معنای احمقی، بی عقلی، سفاهت و دیوانگی،"برگرفته از واژه نامه نوین"، بخت گشایی و امثال آنها را وسیله معرکه یا دوره گردی قرار داده و با باز کردن دکان و خانه، اَعمال مزبور را پیشه و وسیله کسب و استفاده خود قرار می دهند به هفت تا ده روز حبس و از 100 تا 200 ریال غرامت محکوم می شوند.»
در خصوص جرم انگاریِ جادوگری و... در لایحه جدید قانون مجازات اسلامی (پیش از تصویب این قانون در سال 1392) ماده ای بود که به موجب آن سحر و جادوگری را جرم انگاری کرده و مجازاتِ مرگ را برای آن در نظر گرفته بود که به دلیلِ ایرادات اساسی وارده بر این ماده از جمله عدم وجود «تعریف مشخص» از سحر و جادوگری و تعیینِ دقیقِ محدودۀ آن، تعیین مجازات سنگین اعدام برای آن، نبود تعیین کیفر و در واقع نبود جرم انگاریِ جادوگری و سحر برای «غیرمسلمانان» و .....ماده یاد شده از لایحه حذف گردید.
گرچه برخی مدعی اند که قانون گذار در ماده ای از قانون یاد شده تحت عنوان «کلاشی و تکدی گری» مفهوم جادوگری و رمالی را منظور نظر داشته است. هرچند که این عناوین مبهم و مجمل است و در خصوص همه رمالان و جادوگران مصداق نمی یابد و در ضمن اصلِ تفسیرِ به نفع متهم در امور کیفری و اصلِ «بسنده» کردن به حداقل ها در امور جزایی، یا "تفسیر مضیق"، مانع از چنین تفسیری می شود. با توجه به اینکه جادوگری و رمالی در گذشتۀ حقوقیِ ایران جرم بوده اند.
قوانینِ حقوقی گذشته ایران مربوط می شود به آئین نامه امور حقوقی مصوب(1324) که تصریح می کرد:« افرادی که رمالی، جَفر (فنی که توسط آن مدعیِ باز گفتنِ امور نهانی هستند) تعبیر خواب، کف بینی، افسونگری، جادوگری، جن گیری، فال گیری، پیشگویی، چله نشینی (به قصد ریاضتِ چله داشتن و چِلی (به معنای احمقی، بی عقلی، سفاهت و دیوانگی،"برگرفته از واژه نامه نوین"، بخت گشایی و امثال آنها را وسیله معرکه یا دوره گردی قرار داده و با باز کردن دکان و خانه، اَعمال مزبور را پیشه و وسیله کسب و استفاده خود قرار می دهند به هفت تا ده روز حبس و از 100 تا 200 ریال غرامت محکوم می شوند.»
در خصوص جرم انگاریِ جادوگری و... در لایحه جدید قانون مجازات اسلامی (پیش از تصویب این قانون در سال 1392) ماده ای بود که به موجب آن سحر و جادوگری را جرم انگاری کرده و مجازاتِ مرگ را برای آن در نظر گرفته بود که به دلیلِ ایرادات اساسی وارده بر این ماده از جمله عدم وجود «تعریف مشخص» از سحر و جادوگری و تعیینِ دقیقِ محدودۀ آن، تعیین مجازات سنگین اعدام برای آن، نبود تعیین کیفر و در واقع نبود جرم انگاریِ جادوگری و سحر برای «غیرمسلمانان» و .....ماده یاد شده از لایحه حذف گردید.
اگر چه رمالی، جادوگری و… در قانون کنونی (مصوب 1392) جرم محسوب نمی شود؛ اما یا استفاده از قانون تشدید مجازات مرتکبان اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری با این افراد میتوان به عنوان کلاهبردار برخورد نمود. قضات دادگاه های کیفری معمولاً افراد متهم به رمالی، فالگیری و… را با استفاده از قوانین مربوط به کلاهبرداری و تحصیل مال نامشروع مجازات می نمایند.
رمالی و جادوگری با چه جرائمی مرتبط اند؟
گروهی بر این باورند، افرادی که اقدام به رمالی و اَعمالی نظیر آن می کنند، در واقع مردم را به امور واهی امیدوار می کنند که عمل آنان می تواند مصداق بارز جرم «کلاهبرداری» باشد که به موجب ماده (1) قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس و ارتشاء و کلاهبرداری و مرتکب به حبس از دو تا ده سال و انفصال دائم از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است محکوم می شود.
پیش از این هم یادآوری شد که چنانچه عمل رمال یا فالگیر را بتوان ذیل ماده (712) در تکدیگری و کلاشی آورد، تعقیب چنین اَعمالی منعی نخواهد داشت. در عین حال دیده شده است که رمالان و جادوگران با سوء استفاده از اعتماد میان خود و مشتریان دست به اقداماتی چون آزار و اذیت جنسی و سرقت هم می زنند که در جای خود قابل بررسی است و مجازات های خاص خود را دارد
گروهی بر این باورند، افرادی که اقدام به رمالی و اَعمالی نظیر آن می کنند، در واقع مردم را به امور واهی امیدوار می کنند که عمل آنان می تواند مصداق بارز جرم «کلاهبرداری» باشد که به موجب ماده (1) قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس و ارتشاء و کلاهبرداری و مرتکب به حبس از دو تا ده سال و انفصال دائم از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است محکوم می شود.
پیش از این هم یادآوری شد که چنانچه عمل رمال یا فالگیر را بتوان ذیل ماده (712) در تکدیگری و کلاشی آورد، تعقیب چنین اَعمالی منعی نخواهد داشت. در عین حال دیده شده است که رمالان و جادوگران با سوء استفاده از اعتماد میان خود و مشتریان دست به اقداماتی چون آزار و اذیت جنسی و سرقت هم می زنند که در جای خود قابل بررسی است و مجازات های خاص خود را دارد
فراتر از این یکی از جرایم رمالی عبارت است از «تحصیل مال نامشروع»، که قضات دادگاه های کیفری به استناد ماده (2) از قانون تشدید مجازات مرتکبان اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری که در خصوص تحصیل مال غیرمشروع است؛ رمالان و فالگیران را مجازات می کند..
ماده (2) قانون مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب (1392) اشعار می دارد:« هرکس بطور کلی مالی یا وجهی تحصیل کند که طریق تحصیل آن فاقد مشروعیت قانونی بوده است، مجرم محسوب شده و افزون بر رد مال به مجازات سه ماه تا دو سال حبس و یا جریمه نقدی معادل دو برابر مال بدست آمده محکوم خواهد شد.»
جرم بعدی نیز کلاهبرداری است که در این باره و به موجب ماده (1) قانون یاد شده:« هر کس از راه حیله و تقلب مردم را به داشتن اموال و اختیارات فریب دهد یا به امور غیرواقع امیدوار نماید، یا از حوادث و پیش آمدهای غیرواقع بترساند و از این راه مال دیگری را ببرد کلاهبردار محسوب شده و علاوه بر آن بر رد اصل مال به صاحبش به حبس از یک تا هفت سال و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده محکوم خواهد شد.»
و اینکه چرا مردم به فالگیری روی می آورند؟ اقبال مردم چه تأثیراتِ حقوقی و جرم شناسی دارد؟ را می توان بر پایه این اصل بررسی کرد که همواره میل طبیعی بشر برای اطلاع از آینده و جذابیت ذاتی این موضوع وجود داشته است. در عین حال بشر برای تسلط فیزیکی و روانی بر سایر افراد به اعمالی هم چون رمالی و جادوگری متوسل می شود و نکته مهم تر آن که از یک فراز"مسدود نمودن" راه های پیشرفت در یک جامعه با سستی و تنبلی فرد برای پیمودن مسیر موفقیت موجب می گردد که او به راه های میان بُری چون جادوگری و رمالی بیاندیشد. از دیگر سو قابل دسترس و خانگی بودنِ این مشاغل، موجب سهولت دسترسی و سختی نظارت و کنترل بر این مشکل می شود. در واقع مجموع این شرایط است که افراد را به سمت رمالی و جادوگری و دعانویسی سوق می دهد. اما اقبال مردم به این نوع اقدامات خود موجب تأثیرات حقوقی بعدی خواهد شد.
و اینکه چرا مردم به فالگیری روی می آورند؟ اقبال مردم چه تأثیراتِ حقوقی و جرم شناسی دارد؟ را می توان بر پایه این اصل بررسی کرد که همواره میل طبیعی بشر برای اطلاع از آینده و جذابیت ذاتی این موضوع وجود داشته است. در عین حال بشر برای تسلط فیزیکی و روانی بر سایر افراد به اعمالی هم چون رمالی و جادوگری متوسل می شود و نکته مهم تر آن که از یک فراز"مسدود نمودن" راه های پیشرفت در یک جامعه با سستی و تنبلی فرد برای پیمودن مسیر موفقیت موجب می گردد که او به راه های میان بُری چون جادوگری و رمالی بیاندیشد. از دیگر سو قابل دسترس و خانگی بودنِ این مشاغل، موجب سهولت دسترسی و سختی نظارت و کنترل بر این مشکل می شود. در واقع مجموع این شرایط است که افراد را به سمت رمالی و جادوگری و دعانویسی سوق می دهد. اما اقبال مردم به این نوع اقدامات خود موجب تأثیرات حقوقی بعدی خواهد شد.
در ایران نیز مدیدی است که افرادی با تاسیس مؤسسات مبلغ و رواج دهنده ی آئینی هایی تحت عنوان « آئین های نوظهور»،« عرفان کیهانی» و یا نام هایی از این قبیل شده اند.از جمله کوشش این «کالت ها و یا فرقه و نحله» ها، همانا بازسازی افکار مخاطبین توسط عناصر تشکیلاتی است
نخستین مورد این است که اعتماد مشتریان به رمالان و جادوگران در خوشبینانه ترین حالت موجب سرخوردگی آنان پس از بی نتیجه ماندن اقدامات خواهد شد که ممکن است عوارض حقوقی و جرم شناختی خود را داشته باشد. و در حالت بدبینانه نیز همان گونه که در بالا بیان گردید به بزه دیدگیِ فرد یا افراد منجر گردد.
نخستین مورد این است که اعتماد مشتریان به رمالان و جادوگران در خوشبینانه ترین حالت موجب سرخوردگی آنان پس از بی نتیجه ماندن اقدامات خواهد شد که ممکن است عوارض حقوقی و جرم شناختی خود را داشته باشد. و در حالت بدبینانه نیز همان گونه که در بالا بیان گردید به بزه دیدگیِ فرد یا افراد منجر گردد.
به عنوان نمونه عرفان های نوظهور که امروزه به آنها دین یا ادیان بَدیل گفته می شود؛ یعنی این ادیانِ جانشین هستند. پیروان «کالت »ها و یا فرقه ها میگویند:« تاریخ مصرف ادیان سنتی همچون «اسلام» تمام شده و دوران فایده این ادیان پایان یافته است. آنان اظهار میکنند که انسان نو و تازه شده و انسان تازه نیازمند دین تازه است.و به تَبَعِ آن هرگاه دیدگاهها و نگرش انسان تغییر یافت، دین نیز باید با توجه به نیازهای او تغییر یابد.
در حقیقت گوهر کلام مدعیان عرفان های نوظهور بر این پایه استوار است که :« انتخاب دین باید تابع خوشایند انسان باشد. زیرا اظهار میکنند که انتخاب دین تابع عقل و عقلانیت نیست.»
به هر روی ترویج نمادها، شایع ترین راه نفوذ فرقه های انحرافی است. در حقیقت نمادها نخستین و وسیعترین بُعد نفوذِ نحله ها در ایران است. نمادهایی که از آن به سیمبول هم تعبیر می گردد. این موضوع در سطح جامعه سبب رواج مشاغل کاذب گردیده به نحوی که شاید برخی افراد از مشاغل مفید خود به سمت این حرفه کشیده شوند و با جادوگری و رمالی روزگار و سختی ها را پشت سر بگذارند. آشکار است که رواج مشاغل کاذب و بیکاری پنهان چه اثراتی بر وضع اجتماعی خواهد گذاشت و چه بزه کاری هایی را در آینده به وجود خواهد آورد. به دیگر سخن هر اندازه عقلانیت در جامعه کم شود، گرایش به عرفان های نوظور کاذب گسترش می یابد.
افزون بر این رمالی و جادوگری به طور صریح در قوانین ایران جرم انگاری نشده است، اما می توان با استفاده از سایر عناوین مجرمانه به برخورد انتظامی و قضایی به این موضوع پرداخت و پیش از آن البته باید به این پرسش پاسخ داد که آیا تا زمانی که از لحاظ فرهنگی،ِ برخی مردم به واهی بودن این روش ها اطمینان نیافته اند و نیازی از سوی جامعه برای رمالی و جادوگری وجود دارد برخورد قضایی و انتظامی راه حل نهایی مشکل خواهد بود؟
بنابر آنچه پیش گفته؛به باور این قلم جزم اندیشی و خرافه پسندی در حقیقت میراث ناپسند و ناگوار دوره های صباوت و نادانی بشر است. اساساً نقد مذهب به این دلیل است که انسان مذهب را آفریده است و نه اینکه مذهب انسان را. در حقیقت مذهب انعکاس ذات بشری در یک قالب خیالی و شبح گونه است. نقد مذهب انسان را از بندِ فریب می رهاند، تا بیندیشد، تا عمل کند، تا واقعیتش را همانند انسانی که خیال های واهی خود را به دور ریخته و عقل و حواس خود را بازیافته است، شکل دهد؛ تا برگِردِ خودش و از آنرو برگِردِ خورشید راستین خودش بگردد. مادام که انسان بر محور خویش نگردد، مذهب که [پیدایش آن بر پایه ی خرافات وهراس از ناشناختهها و جزم اندیشی استوار است؛ تاریخ پیدایش دین: دیوید هیوم]، یگانه خورشید دروغین یا پندارگونه ایی است که بر گرد انسان می گردد.
منابع:
- کتاب «اهل هوا»؛دکتر غلامحسین ساعدی، مؤسسات مطالعات و تحقیقات اجتماعی، تهران 1345
- کتاب «علیه روش»؛ فیرابند
- کتاب « تاریخ پیدایش دین»؛ دیوید هیوم
نیره انصاری، متخصص حقوق بین الملل خصوصی، نویسنده، پژوهشگر و کوشنده حقوق بشر
21،7،2019
30،4،1398
درباره ی فیلم مستند
ساعدی: آزادی و دیگر رنج ها
ناصر رحمانی نژاد
اخیراً فیلم مستندی درباره ی غلامحسین ساعدی به نام «آزادی و دیگر رنج ها» بر روی رسانه های اجتماعی گذاشته شده که به نظر من تأمل برانگیز است. از آنجا که من با موضوع این مستند و شخصیت محوری آن، غلامحسین ساعدی، کم و بیش آشنایی دارم، پس از دیدن آن، در مورد سلامت رویکرد سازندگان این مستند، اگر نگویم دچار شک، حداقل دچار تردید شدم. چند سال پیش آقای بهمن سقایی برای گفتگویی با من درباره ی غلامحسین ساعدی تماس گرفتند و این گفتگو، اگر اشتباه نکنم بهمراه خانم پروین قاسمی (راکی) انجام شد. اما آشنایی قبلی من با آقای بهمن سقایی، مرا از یک قضاوت شتابزده درباره ی این مستند باز داشت، و بهتر دیدم برای رفع تردیدهایم دوباره آن را ببینم. روز بعد وقتی به همان صفحه ی فیسبوک مراجعه کردم، در بالای صفحه یادداشتی با امضای « پروین و شیرین» اضافه شده بود که می گفت «بخاطر محدودیت زمانی فیلم، بسیاری از موضوعات مربوط به زندگی ساعدی از جمله … از متن فیلم حذف شد…» اگر چه، چنین یادداشتی معمولا برای توجیه کمبودهای یک اثر هنری بسیار غریب می نماید، اما در این مورد بخوبی نشان می داد که سازندگان این فیلم آگاهانه و دانسته «بسیاری از موضوعات مربوط به زندگی ساعدی» را حذف کرده اند، حال یا «بخاطر محدودیت زمانی» بوده است یا بخاطر چیزهای دیگر. سؤالی که در اینجا پیش می آید اینست که این «بسیاری از موضوعات مربوط به زندگی ساعدی» چه موضوعاتی بوده که حذف شده اند؟ و چرا این موضوعات حذف شده اند؟ زیرا یادداشت ذکر شده بهیچوجه قانع کننده نیست، و دلایلش را عرض می کنم.
قبل از هر چیز در این مستند بسیاری صحنه ها وجود دارد که نه تنها به شناخت شخصیت ساعدی کمک نمی کند، بلکه صحنه هایی پراکنده اند که روال طبیعی روایت را منحرف کرده و در نتیجه استمرار منطقی داستان قطع می شود. از آن گذشته این صحنه ها زمانی را اشغال کرده اند که می توانست به بخش هایی اختصاص داده شود که حذف شده اند تا شخصیت ساعدی بهتر، کامل تر و برجسته تر، و مهم تر از همه وفادارانه تر، شناخته شود.
اشاره کردم به تردیدهایی که از دیدن این مستند در من به وجود آمد. اول در ترسیم شخصیت ساعدی. در این مستند. در این مستند ساعدی همچون یک فرد آواره، یک آلاخون-والاخون، یک آدم درمانده که نمی تواند تنبان خود را بالا بکشد، معرفی می شود. آدمی که شلوارش پاره پاره شده، دگمه هایش ریخته، از نوشتن خسته و بیزار شده، و تازه در غربت متوجه شده که همه ی نوشته های پیشین او مفت نمی ارزیده، چون شتابزده نوشته شده اند و شتابزده چاپ زده شده اند، و و و …
ساعدی در میان همان نوشته ها و گفتگوهایی که سازندگان این مستند از آنها استفاده کرده اند، انبوهی از سخنانی دارد که درباره ی پناهندگان سیاسی است و تفاوت شان با مهاجر و آواره با دقت نشخص و متمایز شده اند. او هر جا که فرصت یافته درباره ی مقاومت و ایستادگی پناهندگان سیاسی در برابر جمهوری اسلامی سخن گفته است. یا همین طور درباره ی «آوارگی» که سازندگان مستند آگاهانه از آن بخش به نحوی استفاده کرده اند که موجب تخریب شخصیت ساعدی می شود. ساعدی در همان منابع می گوید: «درد آوارگی را بهانه کردن و به گوشه ای خزیدن و به امید روزی نشستن که در داخل کشور اتفاقی بیافتد که آوارگان به وطن بازگردند شرم آور است. [آوارگی] دربدری، بیماری، افسردگی و مهجوری را نیز با خود دارد. ولی نباید بهانه باشد. مدام باید کار کرد، جنگید و نوشت.» واقعاً چرا وقتی ساعدی چنین سخن روشن و صریحی درباره ی «آوارگی» دارد، سازندگان این مستند به سراغ بخشی می روند که یک پناهنده ی سیاسی به عنوان فردی وامانده، درمانده و بریده را ترسیم می کند؟ بهانه ی «محدودیت زمانی فیلم» با جانشین کردن این بخش از سخن ساعدی بجای بخشی که در مستند آورده شده، چگونه توجیه پذیر است؟ من نمی توانم قبول کنم که این بخش از سخن ساعدی - و همچنین بخش های دیگر - بر حسب اتفاق و ناآگاهانه انتخاب شده باشند، به ویژه که همزمان، صحنه ی داخل مترو را می بینیم و فرد مستمندی که لیوان را برای درخواست پول دراز می کند و دستی که چندرغاز در لیوان می اندازد، و بلافاصله صحنه ی بعد که صحبت از گدایی پناهندگان و گداخانه می شود. انتخاب یک به یک این بخش ها در تعقیب ترسیم، جا انداختن و القاء مفهوم معینی است.
همه ی ما می دانیم که آدم ها، از جمله خودِ ما، در لحظاتی از زندگی شان دچار افسردگی و حالات روحی استثنایی می شوند که با روال عادی زندگی شان متفاوت است. اما این به این معنا نیست که زندگی آن فرد سراسر در افسردگی و پریشانی می گذرد. آدم ها به طور معمول یک روال طبیعی و عادی زندگی روزمره دارند و در همان حال کار می کنند، تفریح می کنند، معاشرت دارند، عشق می ورزند، خلق می کنند، … و گاهی هم به لحاظ دشواری های زندگی افسرده می شوند. این لحظات گاهی توسط شخصی که تصادفاً نویسنده هم هست - مانند ساعدی در این مورد - یادداشت می شود. آیا ما با بزرگنمایی کردن و تعمیم دادن این لحظه به پهنه ی وسیع زندگی آن فرد، او را به درستی و وفادارانه معرفی کرده ایم؟ در اینجاست که من مکث می کنم و تردید جدی ام را در مورد هدف سازندگان این مستند - پروین قاسمی (راکی)، بهمن سقایی و شیرین سقایی - ابراز می کنم.
در این یادداشت، من تنها به یک نکته اشاره کرده ام و از مسایل دیگر این مستند درگذشته ام، زیرا ورود به جنبه های دیگر آن مطلب را به درازا می کشاند.
قبل از هر چیز در این مستند بسیاری صحنه ها وجود دارد که نه تنها به شناخت شخصیت ساعدی کمک نمی کند، بلکه صحنه هایی پراکنده اند که روال طبیعی روایت را منحرف کرده و در نتیجه استمرار منطقی داستان قطع می شود. از آن گذشته این صحنه ها زمانی را اشغال کرده اند که می توانست به بخش هایی اختصاص داده شود که حذف شده اند تا شخصیت ساعدی بهتر، کامل تر و برجسته تر، و مهم تر از همه وفادارانه تر، شناخته شود.
اشاره کردم به تردیدهایی که از دیدن این مستند در من به وجود آمد. اول در ترسیم شخصیت ساعدی. در این مستند. در این مستند ساعدی همچون یک فرد آواره، یک آلاخون-والاخون، یک آدم درمانده که نمی تواند تنبان خود را بالا بکشد، معرفی می شود. آدمی که شلوارش پاره پاره شده، دگمه هایش ریخته، از نوشتن خسته و بیزار شده، و تازه در غربت متوجه شده که همه ی نوشته های پیشین او مفت نمی ارزیده، چون شتابزده نوشته شده اند و شتابزده چاپ زده شده اند، و و و …
ساعدی در میان همان نوشته ها و گفتگوهایی که سازندگان این مستند از آنها استفاده کرده اند، انبوهی از سخنانی دارد که درباره ی پناهندگان سیاسی است و تفاوت شان با مهاجر و آواره با دقت نشخص و متمایز شده اند. او هر جا که فرصت یافته درباره ی مقاومت و ایستادگی پناهندگان سیاسی در برابر جمهوری اسلامی سخن گفته است. یا همین طور درباره ی «آوارگی» که سازندگان مستند آگاهانه از آن بخش به نحوی استفاده کرده اند که موجب تخریب شخصیت ساعدی می شود. ساعدی در همان منابع می گوید: «درد آوارگی را بهانه کردن و به گوشه ای خزیدن و به امید روزی نشستن که در داخل کشور اتفاقی بیافتد که آوارگان به وطن بازگردند شرم آور است. [آوارگی] دربدری، بیماری، افسردگی و مهجوری را نیز با خود دارد. ولی نباید بهانه باشد. مدام باید کار کرد، جنگید و نوشت.» واقعاً چرا وقتی ساعدی چنین سخن روشن و صریحی درباره ی «آوارگی» دارد، سازندگان این مستند به سراغ بخشی می روند که یک پناهنده ی سیاسی به عنوان فردی وامانده، درمانده و بریده را ترسیم می کند؟ بهانه ی «محدودیت زمانی فیلم» با جانشین کردن این بخش از سخن ساعدی بجای بخشی که در مستند آورده شده، چگونه توجیه پذیر است؟ من نمی توانم قبول کنم که این بخش از سخن ساعدی - و همچنین بخش های دیگر - بر حسب اتفاق و ناآگاهانه انتخاب شده باشند، به ویژه که همزمان، صحنه ی داخل مترو را می بینیم و فرد مستمندی که لیوان را برای درخواست پول دراز می کند و دستی که چندرغاز در لیوان می اندازد، و بلافاصله صحنه ی بعد که صحبت از گدایی پناهندگان و گداخانه می شود. انتخاب یک به یک این بخش ها در تعقیب ترسیم، جا انداختن و القاء مفهوم معینی است.
همه ی ما می دانیم که آدم ها، از جمله خودِ ما، در لحظاتی از زندگی شان دچار افسردگی و حالات روحی استثنایی می شوند که با روال عادی زندگی شان متفاوت است. اما این به این معنا نیست که زندگی آن فرد سراسر در افسردگی و پریشانی می گذرد. آدم ها به طور معمول یک روال طبیعی و عادی زندگی روزمره دارند و در همان حال کار می کنند، تفریح می کنند، معاشرت دارند، عشق می ورزند، خلق می کنند، … و گاهی هم به لحاظ دشواری های زندگی افسرده می شوند. این لحظات گاهی توسط شخصی که تصادفاً نویسنده هم هست - مانند ساعدی در این مورد - یادداشت می شود. آیا ما با بزرگنمایی کردن و تعمیم دادن این لحظه به پهنه ی وسیع زندگی آن فرد، او را به درستی و وفادارانه معرفی کرده ایم؟ در اینجاست که من مکث می کنم و تردید جدی ام را در مورد هدف سازندگان این مستند - پروین قاسمی (راکی)، بهمن سقایی و شیرین سقایی - ابراز می کنم.
در این یادداشت، من تنها به یک نکته اشاره کرده ام و از مسایل دیگر این مستند درگذشته ام، زیرا ورود به جنبه های دیگر آن مطلب را به درازا می کشاند.
دانلود کتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی نوشته محمود-محمود ( ۸ جلد-متن کامل)
دانلود کتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی نوشته محمود-محمود ( ۸ جلد-متن کامل)
توسط Bookman در چهارشنبه, اردیبهشت ۱۸, ۱۳۹۸
درباره نویسنده : محمود محمود (زاده:۱۲۶۱ تبریز – درگدشت:۱۳۴۴ تهران) با نام اصلی محمود پهلوی محقق و از ملیون و آزادیخواهان پرحرارت و فعال صدر مشروطیت بود.
کتاب «تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم» در ۸ جلد از مهمترین تالیفات اوست. در مورد تالیف این کتاب چنین مینویسد:
از سال ۱۳۰۷ برای تالیف تاریخ روابط سیاسی پس از تنظیم یادداشتهای مورد اشاره مشغول نوشتن شدم. وقایع از نیمه دوم قرن سیزدهم میلادی مطابق اواخر قرن هفتم هجری است در آن ایام ایران تحت لوای امرای مغول بوده و ارغون شاه نواده هلاکو در آن حکومت میکرد و ادوارداول نیز پادشاه انگلستان بود شروع و به معاهده سال ۱۹۰۷ روس و انگلیس و اثرات آن معاهده در ایران و اروپا و وقایع ایران در جنگ بین المللی اول ختم میشود. که در ۸ جلد بالغ بر سه هزار و دویست صفحه در دسترس گذاشته شده. یادداشتهای زیادی راجع به نواحی مختلف ایران از کتب زیادی که از نویسندگان خارجی خصوصا انگلیسیها نوشتهاند و دخالتهای دولت انگلیس را در مدت یک قرن و نیم اخیر در نقاط مختلف از روی اسناد و مدارک تهیه شدهاست که اگر مجال و فرصت باشد در یک جلد به چاپ خواهد رسید. اینک نوبت من است که آنچه در مدت سی سال تهیه نمودهام به طبع رسانیده و در دسترس هموطنان خود بگذارم. در این عمل هیچ قصد و نیتی ندارم جز اینکه ملت ایران بداند در این مدت (یکصد و پنجاه سال) چه بر آنها گذشتهاست. از خداوند متعال توفیق میخواهیم این خدمت را به انجام برسانم.
کتاب وی از منابع اصلی تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم پس از زایش است؛ با این حال به رغم این که وی در مقدمه خود وقایع نگاری کتاب را از قرن سیزده عنوان میکند، به دلایل نامعلومی کتاب با اشارهای کوتاه به دوره مغولان و نگاهی اجمالی به تاریخ روابط دو کشور در دوره صفوی و زندیه شروع و از ابتدای دوره قاجار (قرن نوزدهم) شکل جدی و پر محتوا به خود میگیرد.
محمود محمود نام خانوادگیش را «پهلوی» انتخاب کرده بود که پس از آن که رضاخان میرپنج همان نام را برای نام خانوادگی خود خواست مجبور شد آن نامخانوادگی را واگذار کند و پس از آن نام خانوادگی دیگری نپذیرفت و نام خودش (محمود) را به عنوان نامخانوادگی استفاده میکرد.
وی در آرامگاه ابن بابویه مدفون است.
- دانلود جلد اول _ با حجم : ۴.۴۹مگابایت
- دانلود جلد دوم _با حجم : ۵ مگابایت
- دانلود جلد سوم_ با حجم :۴.۴۳مگابایت
- دانلود جلد چهارم_با حجم : ۵.۱۶مگابایت
- دانلود جلد پنجم_با حجم : ۴.۸۷مگابایت
- دانلود جلد ششم_با حجم :۷.۶۲مگابایت
- دانلود جلد هفتم _با حجم : ۷.۵۲مگابایت
- دانلود جلد هشتم_با حجم : ۴.۸۰مگابایت
اشتراک در:
پستها (Atom)