۱۳۸۷ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

و اگر اسراييل واقعاً به ايران حمله کند...

ونسان جوورنوول
اُبزرواتور برگردان: محمد علی اصفهانی
*
و اگر اسراييل واقعاً به ايران حمله کند...زمزمه ها دوباره اوج گرفته اند. قوی تر از هميشه Vincent Jauvert که اين گزارش را در ششم ژوئن از واشنگتن ارسال کرده است، در شمار سرشناس ترين روزنامه نگاران فرانسوی است که سال هاست با نشريه ی پرآوازه ی «نوول اُبزرواتور» فرانسه به عنوان «گزارشگر بزرگ» کار می کند. اصطلاح «گزارشگر بزرگ» يا grand reporter در فرانسه معمولاً به بخشی از روزنامه نگاران حرفه يی و کارآزموده يی گفته می شود که حوزه ی فعاليّتشان به طور عمده، امور مهم جاری در صحنه ی بين المللی و نقاط پرآشوب و پرتنش جهان است. در فاصله ی اندکی بعد از تهديد ملّت ايران به وسیله ی شائول موفاز، وزير فعلی حمل و نقل، و از وزيران قبلی دفاع اسراييل، تلاش هايی در اسراييل آغاز شد که اين تهديد آشکار را «خودسرانه» و غير واقعی و با هدف رقابت های درون حزبی جلوه دهد.امّا درگزارش ونسان جووور می بينيم که تهديد کننده ی اصلی نه شائول موفاز، بلکه خود اهود اولمرت است که برای اولين بار تصريح می کند که اسراييل در نقطه ی عملی کردن طرح حمله به تأسيسات اتمی ايران، و قتل عام شايد ۱۶ تا ۲۸ ميليون ايرانی (۱) و معلول و بيمار و سرطانی و ناقص الخلقه به دنيا آوردن نسل ها و نسل ها و نسل های آينده ی فرزندان ما قرار دارد. يکی از سناريو های هميشه مطرح اين بوده است که اسراييل در صورت مشاهده ی مقاومت های جدّی در برابر ايده ی حمله ی آمريکا به ايران، با حمله ی خود به ايران نيرو هايی را که در آمريکا خواهان تجاوز به ايران هستند از بن بست بيرون بياورد و آمريکا را تحت عنوان دفاع از موجوديّت اسراييل (در برابر پاسخ داده شده يا داده نشده توسط ايران) وارد صحنه ی جنگ کند.و در شرايط فعلی، به نظر می رسد که اين سناريو ـ که به طور فعَال توسّط ديک چينی حمايت می شود ـ از بقيه ی سناريو ها عملی تر و نتيجه بخش تر باشد. به خصوص بعد از حذف هيلاری کلينتون، و در نتيجه قطعی شدن نامزدی باراک اوباما از طرف حزب دموکرات آمريکا برای مقابله با مک کين در انتخابات پيش رو. در روز های اخير، منابع خبری يی همچون يونايتد پرس، با گزارش های خود، صحت آنچه را «فيليپ جيرالدی» در ماه گذشته پرده از آن برداشته بود، مورد تأييد قرار داده اند: طرح «حمله ی محدود» ـ منجر شونده به حملات نا محدود و همه جانبه ـ توسط آمريکا به «مراکز سپاه قدس» در ايران. (۲) کودتای اخير کارگزاران آمريکا و اسراييل در لبنان (بخشی از جريان موسوم به جريان ۱۴ مارس) به منظور بی ثبات کردن اين کشور و کشيدن پای ناتو به درگيری ها نيز به گفته ی بسياری از ناظران، از جمله پرفسور ميشل شوسودووسکی، چيزی نبود به جز قسمتی از طرح تجاوز به ايران. (۳)طبعاً شکست اين کودتا، که درست بر عکس خواست طرّاحانش، به ايجاد ثبات نسبی در لبنان (از جمله انتخاب رياست جمهوری جديد) منجر شد، می تواند به هر چه وحشی تر ساختن حاکمان زخمخورده ی فعلی آمريکا و اسراييل، و شتابزده کردنشان در «يکسره کردن کار» کمک کند. بيم آن می رود که نحوست سه حکومت بحرانزا و بحرانزی آمريکا و اسراييل و ايران، بالاخره با هم بياميزند و پيش آيد آنچه نبايد پيش آيد.و اين همه: در غياب برخورد فعّال ـ و نه مثلاً «اعلام موضع» و «محکوم کردن» و اعتراض خشک و خالی ـ اپوزيسيون سالمی که بر عکس «اپوزيسيون» جنگ افروز، سرنوشت خود را با حمله ی آمريکا و اسراييل به ايران گره نزده است؛ و در حالی که اين دوّمی در کار هموار سازی راه حمله ی آمريکا و اسراييل به ايران، کوچک ترين فرصتی را از دست نمی دهد، همه ی فرصت ها را ـ و هرکدامشان را به بهانه يی ـ يکايک سوزانيده است و می سوزاند... ۱۹ خرداد ۱۳۸۷ ۸ ژوئن ۲۰۰۸ به نظر می رسد که اسراييل، خودش را برای حمله به تأسيسات هسته يی ايران آماده می کند، و سفر اهود اولمرت هم به آمريکا، به خاطر کمک گرفتن و يا دستکم چراغ سبز گرفتن از آمريکا برای اين حمله باشد.سه عامل جديد، باعث اوج گيری زمزمه های حمله به ايران شده اند: [عامل اوّل] اين، نخستين بار بود که اهود اولمرت، نخست وزير اسراييل، خودش شخصاً ـ در هواپيمايی که او را در پنجم ژوئن به واشنگتن می آورْد ـ اعلام داشت که: «ما، در نقطه ی متوقّف کردن برنامه ی هسته يی ايران قرار داريم».اولمرت حاضر نشد که سخنش را دقيق تر توضيح دهد. امّا جمله يی که او به کار برده است، صدای زنگ اولتيماتوم دارد.[عامل دوّم] سه روز پيش، فرمانده قبلی نيرو های آمريکا در خاورميانه، درياسالار فالون، برای اولين بار بعد از استعفايش، حاضر به قبول يک مصاحبه ی مطبوعاتی شد.از ديرباز، همه انتظار اين مصاحبه را می کشيدند. چرا که دليل کنار رفتن او از فرماندهی نيرو های آمريکا در خاورميانه را ، مطبوعات، مخالفت او با شرکت در جنگ عليه ايران نوشته بودند.در اين گفتگو، درياسالار فالون، نظر مطبوعات را در باره ی دليل کنار رفتن خود تکذيب نکرد. چنين تکذيب نکردنی، باعث القاء اين فکر می شود که جرج بوش، به خوبی ايده ی حمله به ايران به وسيله ی آمريکا و يا با باز گذاشتن دست اسراييل در حمله به ايران را در سر می پرورانيده است، و احتمالاً همچنان در سر می پروراند.[عامل سوّم] در هفته ی گذشته، وزير سابق امور خارجه ی آلمان، يوشکا فيشر، در مطلبی که در روزنامه ی لبنانی «ديلی استار» منتشر شد، و روزنامه ی اسراييلی «هاآرتص» هم آن را منعکس ساخت، اعلام خطر کرد که:«به احتمال بسيار زياد، تا پايان سال ۲۰۰۸ [يعنی در چند ماه باقی مانده از رياست جمهوری بوش] يک نزاع نظامی [عليه ايران] آغاز خواهد شد.»فيشر، در توضيح نقطه نظر خود، به دو نکته اشاره کرد:٭ نکته ی اوّل: بر مبنای محاسبات اسراييل، تحريم های بين المللی عليه ايران، کارآيی نخواهند داشت.٭ نکته ی دوّم [که ونسان جوور آن را به صورت پر رنگ نوشته است]: حکومت اسراييل، چنين ارزيابی می کند که بايد قبل از آن که دستگاه بوش، صحنه ی سياسی را ترک کند، به خود بجنبد. زيرا از آن پس، هر شخص ديگر و هر دستگاه ديگری در آمريکا به روی کار آيد، اوضاع تا بدين حد که امروز هست، به نفع اسراييل نخواهد بود.بعد از ظهر امروز، يک ديپلمات برجسته و مهم غربی، ضمن تأييد همين استدلال های يوشکا فيشر، به خود من گفت:ـ به نظرم، جرج بوش ديگر از اين خسته شده است که به عنوان يک رييس جمهوری «عاجز و از کارافتاده» شناخته شود. او در اين تب و تاب می سوزد که ثابت کند که همچنان يک ارباب است.اين همه، باعث نگرانی می شود. نه؟ - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -تيتر و لينک مقاله:Et si Israël allait vraiment attaquer l'Iran La rumeur est repartie. Plus insistante que jamais. http://globe.blogs.nouvelobs.com/archive/2008/06/06/moyen-orient.html ۱ ـ اسراييل احتمالاً ۱۶ تا ۲۸ ميليون ايرانی را خواهد کشت ـ گزارش دو روزنامه ی بزرگ اسراييل:http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/is-16-28m.html ۲ ـ جنگ با ايران، احتمالاً نزديک تر از آنی است که شما فکر می کنيد! ـ فيليپ جيرالدی http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar07/giraldi09052008.html ۳ ـ تحليل ميشل شوسودوسکی از احتمال تجاوز به ايران، با نگاهی به وقايع اخير لبنان