درفش
Wednesday، March 02، 2011
عبور کشتی جنگی سید علی از کانال سوئز و تأملی در روش مسالمت آمیز مبارزه
عبور کشتی جنگی سید علی از کانال سوئز و تأملی در روش مسالمت آمیز مبارزه
ایرج شکری
ایرج شکری
عبور کشتی جنگ رژیم از کانال سوئز شاید به خودی خود چندان مهم نباشد، دو کشتی جنگی در حالت صلح عازم دیدار از بندر کشوری بوده است که با آن روابط دوستانه دارد. این دو کشتی که یکی ناو جنگی و دیگری کشتی پشتیبانی است، سلاح حمله نمی کرده است و مصر هم بنا بر مقرارتی که در این زمینه داشت عبور آنها را منوط به در خواست اجازه رژیم از مصر 48 ساعت قبل از عبور کرد و با انجام این تشریفات به کشتی های رژیم اجازه عبور داد. اما جنبه سمبولیک این اقدام و انگیزه وهدف رژیم از این اقدام مهم است و نیز توجه به این مساله که آیا آثار این اقدام سمبولیک را در سیاست داخلی هم می توان دید یا این نه. در این یادداشت انگیزه و سیاست و اهدافی که می تواند پشت این اقدام نهفته باشد و ارزیابی آثار سیاستی که پشت این اقدام بوده در رویارویی با اعتراضات مردم مورد بررسی قرار گرفته است .
اعزام یک ناو جنگی و یک کشتی پشتیبانی از سوی رژیم ولایت فقیه به سواحل سوریه ، که باید از کانال سوئز عبور می کرد به فاصله اندکی بعد از به کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت در مصر، صورت گرفت. اقدامی که بدون سرو صدا و تبلیغات انجام شد و این نه برای مخفی نگهداشتن آن- که البته عملی هم نبود-، بلکه دقیقا به خاطر این که مسأله از سوی اسرائیل که بی تردید نمی توانست نسبت به چنین اقدام تحریک آمیزی بی اعتنا بماند، انعکاس داده شده و رسانه یی شود و با انعکاس از سوی اسرائیل، مورد بحث در رسانه ها و محافل دیپلماتیک قرار بگیرد و اهمیت پیدا کند که همین طور هم شد و واکنش شدید اسرائیلیها رژیم را به هدف تبلیغاتی در این امر رساند. هدف سیاسی و دیپلماتیک رژیم از این اقدام که با اندک زمانی از کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت صورت گرفت، ترسیم و نشاندن چشم انداز خاورمیانه اسلامی در اذهان مردم مسلمان کشورهای منتطقه است که رژیم تبلیغات زیادی برای اثر گذاشتن روی آنها و نشان دادن خود به عنوان «پرچمدار عزت اسلام در برابر آمریکا و غرب و صهیونیسم» می کند. حسنی مبارک در رأس قدرت در کشور 80 میلیون نفری مصر که ارتش قدرتمند بیش از 400 هزار نفری دارد، مهم ترین دوست آمریکا و اسرائیل در بین کشورهای اسلامی بود. حسنی مبارک وفا دار به پیمان صلح با اسرائیل بود و مورد انزجار رژیم. این اقدام در مفهوم نمادین آن که منظور رژیم بود یعنی آغاز دوران ساختن خاورمیانه اسلامی با محوریت رژیم جمهوری اسلامی مهم است. مساله خاورمیانه اسلامی در برابر خاومیانه که آمریکا از جمله با هدف از بین بردن زمینه رشد اسلامگرایی بنیادگر که آن را خطر بزرگی بر امنیت خود می داند(همچنان که کلا خطری برای دموکراسی و غرب شمرده می شود) و ماجرای حمله کماندوهای القاعده به دو آسمانخراش مرکز تجارت جهانی در نیویورک، تصویر وحشتناک آن است، جنگ تبلیغاتی رژیم با آمریکا، در دوران ریاست جمهوری بوش و دستیاران جنگ طلبش، چینی؛ رایس ورامزفلد بود. استراتژی و طرح خاورمیانه بزرگ ظاهرا در سال 2003 تدوین شده بود و روزنامه الحیات متن آن را درج کرده بود و ترجمه آن در اسفند 82 از سوی خبرگزاری رژیم منتشر شد. در حاشیه خبر انتشار این طرح آمده بود که گویا قرار بود که آمریکا این طرح را برای همراه کردن کشورهای بزرگ صنعتی با خود، در اجلاسG8 در خرداد 83 ارائه کند. این طرح هدفش توسعه انسانی و اقصادی و استقرار دموکراسی در کشورهای عرب منطقه که دارای سیستم سیاسی بسته با فساد اداری و مالی بودند، بود. بنابر آمار ارائه شده در این طرح که از منابع سازمان ملل گرفته شده بود، بیکاری عظیم و درصد بالای بیسوادی،که از جمعیت 162 میلیون نفری بالای 18 سال کشورهای عرب 65 میلیون نفر بیسواد بار آورده بود که زمینه مطلوب برای رشد بنیاد گرایی اسلامی در این کشورها به وجود می آورد، بود. در این طرح برآورد شده بود که شمار بیکاران در کشورهای مورد نظر به 25 میلیون نفر برسد که خود عاملی بود برای دشوار شدن کنترل مهاجرت غیر قانونی به کشورهای اروپا. در طرح مذکور، این کشور ها در زمینه انتشار کتاب با یونان مقایسه شده بودند که براساس آمارهای سازمان ملل بود و یاد آوری شده بود که یونان با داشتن ۱۱ميليون نفر جمعيت پنج برابر ۲۲ كشور عرب كتاب منتشر میكند كه اين موضوع ميزان عقب ماندگی اين كشورها را به اثبات میرساند»* به هر تقدیر این طرح واکنش خشمگیانه رژیم را در پی داشت چرا که در تضاد در با سیاستهای خود برای گسترش نفوذ در منطقه می دید و یکی از کارگزاران رژیم ولایی در وزارت خارجه - محمود واعظی - در مطلبی با عنوان «جمهوری اسلامی ایران و طرح خاورمیانه بزرگ» که در خرداد 1384 در یکی از سایتهای رژیم منتشر شد** اهداف آمریکا را ازاین طرح چنین خلاصه کرد
1- تضمین امنیت اسرائیل
2- تضمین تداوم جریان انرژی
3- مقابله با رشد جریانهای اسلامگرایی
4- تلاش برای رویکار آوردن رژیمهای سکولار در منطقه
به هر حال جنگ نظامی اسرائیل برای درهم کوبیدن حزب الله در لبنان در تابستان 2006 و حماس در نوار عزه درهمان سال که هردو جریان از سوی آمریکا و اسرائیل و اروپا تروریست و بنیاد گرا شمرده می شوند و رژیم حمایت دست و دلبازانه از آنها می کند، انعکاسی از شدت تضاد منافع آمریکا با رژیم را در خود داشت. حمله جنایتکارانه اسرائیل به نوار غزه با بمب های فسفری و از زمین با تانک و توپ و ارتش به بهانه درهم کوبیدن حماس صورت گرفت. بمباران وحشیانه بیروت و مناطق دیگری در لبنان برای در هم کوبیدن حزب الله ،33 روز طول کشید و شوراندن مسیحیان لبنان علیه حزب الله به عنوان مقصر و عامل شروع این جنگ ویرانگر از اهداف اسرائیل در این حمله بود. اما اسرائیل نه تنها نتوانست حزب الله را که از حمایت مالی و تسلیحاتی رژیم برخوردار بود و از موشکهای ساخت رژیم برای هدف قرار دان اسرائیل استفاده می کرد، در هم بکوبد و دو سربازی را که در اسارت حزب الله بود آزاد کند، بلکه با حمله های هوایی ویرانگر به لبنان، سبب تقویت حزب الله و تحکیم بیش از پیش نفوذ رژیم در لبنان شد که توسط حزب الله برای باز سازی خانه های ویران شده و تهیه وسائل از دست رفته زندگی در بمباران های اسرائیل، بدون دردسر اداری و «کاغذبازی»، بین مردم آسیب دیده از جنگ، بین ده تا پانزده هزار دلار برای هر خانواده، دلار تقسیم می کرد. اسرائیل در مورد دو سرباز اسیر هم با سرافکندگی و درماندگی ناچار به مبادله جنازه آن دو، در برابر آزادی 8 تن از نفرات حزب الله (یکی از آنها گویا سی سال در اسارت اسرائیل بود) و تحویل بیش از صد جنازه متعلق به افراد حزب الله و فلسطینیها شد. به اسارت گرفته شدن دور سرباز اسرائیلی توسط حزب الله ظاهرا بهانه این جنگ بود، اما در اخبار و اظهاراتی که در این زمینه از منابع مرتبط با حزب الله منتشر شد، گفته شد که اسرائیل خود را برای حمله در سپتامبر آماده می کرد و آن اقدام حزب الله فرصت را برای آماده سازیهای لازم از اسرائیل گرفت. گویا قرار بود که در صورت موفقیت اسرائیل در درهم شکستن حزب الله، آمریکا حمله یی هوایی گسترده یی علیه رژیم را که شایعات زیادی در مورد آن از جمله با مطالب سیمور هرش - افشا کننده شکنجه در زندانهای ابوغریب-، در نشریه نیویورکر انتشار یافته بود، انجام دهد. اکنون با این یاد آوری های می توان به اهمیت ارزش سمبلیک این اقدام(عبور دادن کشتی جنگی از کانال سوئز برای دیدار از بندری در سوریه) برای رژیم، در نشان دادن خود به عنوان قدرت برتر منطقه در برابر آمریکا و نیز در تقویت روحیه حماس و حزب الله که به نوعی اهرام ها و سرانگشتان رژیم در منطقه علیه اسرائیل هستند پی برد. رژیم نه تنها می خواهد قدرت برتر در منطقه با هویت مذهبی شیعه در برابر آمریکا باشد، بلکه اینها یک استراتژی برای پنجاه سال آینده دارند. بر مبنای این خواب و خیال که یکبار پاسدار یحیی رحیم صفوی در جمع تشکل دانشجویی متعلق به جناح هار موسوم به جامعه اسلامی دانشجویان در 4 آبان سال 86 در مورد آن به تفصیل صحبت کرد، رژیم در رویای ایجاد بلوک قدرتی مثل بلوک شرق سابق از 57 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی است است که عامل قدرت در این بلوک اسلامی، مجموع جمعیت آن و کل ذخائر و منابع انرژی که در اختیار دارد و وزن اقتصادی آن در مبادلات جهانی است. بنا بر خواب و خیال استراتژی سازان رژیم، جمهوری اسلامی قلب این بلوک قدرت خواهد بود***.
خشم و حس انتقام ضرورت جنگ با رژیم قدرت پرست
ابلهانه بودن رویاهای رژیم، چیزی از واقعی بودن خطرات و زیانهای آن برای ایران و مردم ایران کم نمی کند. اصولا این تمایلات قدرت پرستانه و عظمت طلبانه هستند که حامل فاجعه و مصیتب اند. رویدادهای اخیر در کشورهای عرب شمال افریقا و کشور بحرین، خامنه ای و بخش نظامی وصل به رهبر را بسیار به سر شوق آورده است و آنان تحقق رویاهای خویش را قابل دسترس تر از همیشه یافته اند که نمونه آن را در سخنان پاسدار جوانی معاون سیاسی سپاه جهل و جنایت می تواند دید که در 8 اسفند در سپاه نیوز منتشر شد. وی در چهارمین «یادواره شهدای جامعه پزشکی غرب کشور» که در کرمانشاه برگزار شد گفت:« خاورميانه اسلامي با تکيه بر ظرفيت يک و نيم ميليارد مسلمان و محوريت جمهوري اسلامي در حال شکل گيري است و اين همان رويدادي است که امام(ره) آن را پيش بيني کرده بود». همین پاسدار در شهریور ماه در مراسم راه پیمایی روز قدس در شهر کرد هم سخنرانی کرده و هذیانهایی برزبان رانده بود از جمله این که :« اينك جبهه مقاومت اسلامي با محوريت ايران به عنوان يك جبهه شكست ناپذير مطرح شده و قدرت ايران معادلات را به هم زده و اين دستاورد به ياري خداوند و حضور هميشه در صحنه مردم شكل گرفته است». نباید فراموش کرد که اینها تربیت یافتگان مکتب خمینی هستند. همان خمینی که در سخنان 26 مرداد سال 58 ابراز تاسف کرد که چرا از اول همه حزبها و گروههای سیاسی و همه مطبوعات را تعطیل و چوبه های دار در میدانهای بزرگ برای درو کردن سران احزاب و دست اندرکاران مطبوعات را که همه را فاسد و مفسد می نامید برپا نکرده است و درهمان سخنان خواب و خیال خود برای رهبری« مستضعفان جهان » و برپایی تنها یک حزب برای سازمان دادن مستضعفان جهان به نام «حزب الله» را بیان کرد و در همان سخنرانی دستور حمله گسترده از هوا و زمین به کردستان با استفاده از تمام امکانات همه نیروهای مسلح اعم از ارتش و پلیس و ژاندارمری و پاسداران، را صادر کرد. چرا که مبارزات مردم کردستان و گروههای سیاسی آن سامان، اقتدار« امام» و امکان انحصار قدرت در دست او را مورد تهدید قرار داده بود و اعتراض علیه انحصار طلبی خمینی و کارگزاران اسلامگرا و مقلدانش، علیه یورش به دستاوردهای مبارزات مردم با بکار گرفتن احکام اسلام و قرآن، از سوی نیروهای سیاسی به طور گسترده به رغم ارعاب خمینی فشارهای گونان، مطرح می شد. اگر چه شرایطی که در کشورهای عربی پیش آماده است، و با توجه به این که در هیچکدام از این کشورها نه در میان انبوه جمعیت معترض در بولوار بورقیبه در تونس نه در میدان التحریر قاهره درمصر نه دریمن نه در لیبی و نه در بحرین و نه در اعتراضات تازه آغاز شده در کشور عمان در هیچ گزارشی نه شعار اسلامخواهی و نه شعار مرگ برآمریکا دیده و شنیده نشده، بلکه شعارها علیه دیکتاتوری بودع و مرگ بر دیکتاتور بود و شعار آزادیخواهی و برچیده شدن رژیمهای فاسد و سرکوبگر و استقرار دموکراسی، و مردم خواهان رفع بیکاری و فقر بودند و هیج مرتحع و فرومایه یی مثل خمینی هم به عنوان امام و رهبر در رویدادها سر بر نیاورده است. اتفاقا شرایط کنونی با همه پیچدگی که دارد، بیشتر زمینه را برای «خاورمیانه بزرگ» فراهم کرده است و نه برای خاورمیانه اسلامی مورد نظر خامنه ای و پاسدارانش، اما اکنون با شرایطی که پیش آمده و امثال پاسدار جوانی- هم چنان که خود خامنه ای - دارند با دمشان گردو می شکنند که دوران گسترش دامنه قدرتشان تا مدیترانه و بیخ گوش اسرائیل آغاز شده است. این روحیهً خود را در اقتدار دیدن، سران مردم ستیز رژیم را در سرکوبی مردم برای خاموش کردن اعتراضاتشان، مثل امامشان درنده تر و در نتیجه هزینه مبارزه را برای مردم ایران بالا خواهد برد. چرا که خود را در آستانه تحقق رویایِ «عقیدتی – سیاسی» قدرت بزرگ بی رقیب و بی حریف اسلامی منطقه و توانا در برپا کردن «خاورمیانه اسلامی» دیدن، به سید علی خامنه ای ولی امر مسلمین و سپاه پاسدارانش، انگیزه بسیار قوی برای سرکوبی وحشیانه مردم، و حفظ اقتدار به عنوان انجام وظیفه یی در راه گسترش اسلام و شیعه گیری و خدمت در راه خدا و دین محمد را می دهد. هم چنان که «دوران طلایی امام خمینی» که با کشتار مردم ترکمن صحرا و کردستان شروع شد و بعد با جنایت انقلاب فرهنگی و کشتار نیروهای سیاسی و جنایت بزرگ کشتار زندانیان سیاسی در پاییز سال 67 ادامه یافت و بعد دوران سردار سازندگی با کشتن نویسندگان و روزنامه نگارانی چون زنده یادان سعید سیرجانی و میرعلایی و زال زاده و تفضلّی و ترورهایی علیه اپوزیسیون در خارج کشور ادامه یافت و در دوران سید خندان، با قتل مجید شریف و خُرد کردن گردن و خفه کردن محمد مختاری و محمد جعفر پوینده و قتل داریوش فروهر و همسرش با «مجاهدت های خاموش» سربازان گمنام امام زمان در «محافل خودسر» و حمله عاشقان اهل بیت به کوی دانشگاه و زدن و کور کردن و پرت کردن دانشجویان از طبقات بالا استعنات از سیدة النساء العالمیین و با فریاد یا زهرا و با یاد قهرمان دست بریده کربلا و فریاد یا ابوالفضل صورت گرفت و خلاصه وقایع بعد از انتخابات تاکنون که همه این توحش و درنده خویی های حرامیان پیرو قرآن و اسلام، از دید خودشان چیزی جز مجاهدات در راه اجرای احکام اسلام و تحکیم دین محمد و ادامه رسالت رسول الله و ادامه جنگ سپاه اسلام علیه مجوس و زدن ریشه مرتدان و ملحدین در سرزمینی که به «آقا امام» زمان تعلق دارد، نبوده است. به خاطرهمین ، نگارنده بر این باورم که نباید به شرایط کنونی با خوش باوری نگاه کرد و مسالمت جویان باید حواسشان را متوجه این مساله بکنند که تاکید بر مسالمت جویی، خلع سلاح کردن روانی مردم یا خنثی کردن پتانسیل تهاجمی آنان در رویارویی با توحش نیروهای سرکوبگر و حرمزاده های لباس شخصی وزارت اطلاعات و بسیجی است. برای رویا رویایی با توحش رژیم باید پناسیل تهاجمی مردم را بالا برد. باید به آنان تاکید کرد که رویا رویی قهرآمیز در برابر توحش نیروهای سرکوبگر، حق آنان است و کاملا مشروع است. باید به آنان تاکید کرد که اگر دیدند خودرو نیروی انتظامی تظاهر کننده یی را به طور عمدی زیر گرفت و دوبار از روی آن عبور کرد، نباید بگذراند عاملان این جنایت از صحنه بگریزند. باید آنها را مورد تهاجم قرار بدهند و حقشان را کف دستشان بگذارند. دیدیم که عاملان چنان جنایتی با خیال آسوده از صحنه خارج شدند و بعدا زنی یا دختری را که در مورد این جنایت شهادت داده بود دستگیر و روانه زندان کردند. اکنون مردم ما در صحنه جنگ هستند. تا دشمن سلاح به زمین نگذاشته و تسلیم نشده است، مسالمت جویی مطلق، آسیب پذیر کردن و به کشتن دادن مردم در برابر این وحشیان است. اگر چه مردم خود در موارد متعدی اوباش رژیم را گوشمالی داده اند. اکنون باید روحیه انتقام جویی را بالا برد. مسالمت مال زمانی است که دشمن تسلیم شده باشد. رژیم نفرات و مزدوران خود را دائما با انگیزش مذهبی و تعصب و نفرت نسبت به معترضان شارژ می کنند و تهیج و تشجیع می کنند و آنها را با عنوان یاران حسین و یاران علی به جنگ با سپاه معاویه ویزید و دشمنان حسین و به جنگ با خوراج و دشمنان علی به جنگ با عوامل اسرائیل و آمریکا به صحنه می فرستند. نگاه کنید به مطالبی که علیه معترضان و مخالفان و علیه کسانی چون موسوی و کروبی و حتی رفسنجانی می نویسند، نگاه کنید به فیلم توهین و تحقیری که به فائزه دختر رفسنجانی روا داشتند و نگاه کنید به حرفهای خامنه ای که چند بار رقبای معترض به انتخابات را طلحه و زبیر و یکبار هم میکرب نامید. ای مسالمت جویان! مردم را در برابر این گرازها و کفتارها، در برابر این لمپن ها و بی پدر مادرها و حرامزادها خلع سلاح نکنید. حس انتقام و عزم تهاجم و عزم به آتش کشیدن و ویران کردن نهادها ونمادهای قدرت در رژیم پلید و خونریز خمینی را در مردم تقویت کنید. بگذارید بحرانی بودن وضع و تزلزل هرچه بیشتر رژیم در نظر جهانیان غیر قابل پنهان کردن شود. این گونه می توان دوران رنج مردم را کوتاه کرد. پاسداران با جنایت در ترکمن صحرا و کردستان پا گرفتند و در جنگ 8 ساله در کشتن و به کشتن دادن انسانها ظرفیتهایی کسب کرده اند مطلقا با مسالمت نمی توان آنها را وادر به تن دادن به خواست و اراده مرم کرد. بگذارید فریاد انتقام وشعله های خشم مردم که نهادهای سرکوبگر و نمادها و نهادهای قدرت مردم ستیز را در خود فرو می برد، لرزه به تن حاکمان مستبد و دژخیمان و مزدوران آنها بیاندازد.
* متن طرح خاورمیانه بزرگ:http://www.mediya.net/xeber/xawermiyane.htm
اعزام یک ناو جنگی و یک کشتی پشتیبانی از سوی رژیم ولایت فقیه به سواحل سوریه ، که باید از کانال سوئز عبور می کرد به فاصله اندکی بعد از به کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت در مصر، صورت گرفت. اقدامی که بدون سرو صدا و تبلیغات انجام شد و این نه برای مخفی نگهداشتن آن- که البته عملی هم نبود-، بلکه دقیقا به خاطر این که مسأله از سوی اسرائیل که بی تردید نمی توانست نسبت به چنین اقدام تحریک آمیزی بی اعتنا بماند، انعکاس داده شده و رسانه یی شود و با انعکاس از سوی اسرائیل، مورد بحث در رسانه ها و محافل دیپلماتیک قرار بگیرد و اهمیت پیدا کند که همین طور هم شد و واکنش شدید اسرائیلیها رژیم را به هدف تبلیغاتی در این امر رساند. هدف سیاسی و دیپلماتیک رژیم از این اقدام که با اندک زمانی از کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت صورت گرفت، ترسیم و نشاندن چشم انداز خاورمیانه اسلامی در اذهان مردم مسلمان کشورهای منتطقه است که رژیم تبلیغات زیادی برای اثر گذاشتن روی آنها و نشان دادن خود به عنوان «پرچمدار عزت اسلام در برابر آمریکا و غرب و صهیونیسم» می کند. حسنی مبارک در رأس قدرت در کشور 80 میلیون نفری مصر که ارتش قدرتمند بیش از 400 هزار نفری دارد، مهم ترین دوست آمریکا و اسرائیل در بین کشورهای اسلامی بود. حسنی مبارک وفا دار به پیمان صلح با اسرائیل بود و مورد انزجار رژیم. این اقدام در مفهوم نمادین آن که منظور رژیم بود یعنی آغاز دوران ساختن خاورمیانه اسلامی با محوریت رژیم جمهوری اسلامی مهم است. مساله خاورمیانه اسلامی در برابر خاومیانه که آمریکا از جمله با هدف از بین بردن زمینه رشد اسلامگرایی بنیادگر که آن را خطر بزرگی بر امنیت خود می داند(همچنان که کلا خطری برای دموکراسی و غرب شمرده می شود) و ماجرای حمله کماندوهای القاعده به دو آسمانخراش مرکز تجارت جهانی در نیویورک، تصویر وحشتناک آن است، جنگ تبلیغاتی رژیم با آمریکا، در دوران ریاست جمهوری بوش و دستیاران جنگ طلبش، چینی؛ رایس ورامزفلد بود. استراتژی و طرح خاورمیانه بزرگ ظاهرا در سال 2003 تدوین شده بود و روزنامه الحیات متن آن را درج کرده بود و ترجمه آن در اسفند 82 از سوی خبرگزاری رژیم منتشر شد. در حاشیه خبر انتشار این طرح آمده بود که گویا قرار بود که آمریکا این طرح را برای همراه کردن کشورهای بزرگ صنعتی با خود، در اجلاسG8 در خرداد 83 ارائه کند. این طرح هدفش توسعه انسانی و اقصادی و استقرار دموکراسی در کشورهای عرب منطقه که دارای سیستم سیاسی بسته با فساد اداری و مالی بودند، بود. بنابر آمار ارائه شده در این طرح که از منابع سازمان ملل گرفته شده بود، بیکاری عظیم و درصد بالای بیسوادی،که از جمعیت 162 میلیون نفری بالای 18 سال کشورهای عرب 65 میلیون نفر بیسواد بار آورده بود که زمینه مطلوب برای رشد بنیاد گرایی اسلامی در این کشورها به وجود می آورد، بود. در این طرح برآورد شده بود که شمار بیکاران در کشورهای مورد نظر به 25 میلیون نفر برسد که خود عاملی بود برای دشوار شدن کنترل مهاجرت غیر قانونی به کشورهای اروپا. در طرح مذکور، این کشور ها در زمینه انتشار کتاب با یونان مقایسه شده بودند که براساس آمارهای سازمان ملل بود و یاد آوری شده بود که یونان با داشتن ۱۱ميليون نفر جمعيت پنج برابر ۲۲ كشور عرب كتاب منتشر میكند كه اين موضوع ميزان عقب ماندگی اين كشورها را به اثبات میرساند»* به هر تقدیر این طرح واکنش خشمگیانه رژیم را در پی داشت چرا که در تضاد در با سیاستهای خود برای گسترش نفوذ در منطقه می دید و یکی از کارگزاران رژیم ولایی در وزارت خارجه - محمود واعظی - در مطلبی با عنوان «جمهوری اسلامی ایران و طرح خاورمیانه بزرگ» که در خرداد 1384 در یکی از سایتهای رژیم منتشر شد** اهداف آمریکا را ازاین طرح چنین خلاصه کرد
1- تضمین امنیت اسرائیل
2- تضمین تداوم جریان انرژی
3- مقابله با رشد جریانهای اسلامگرایی
4- تلاش برای رویکار آوردن رژیمهای سکولار در منطقه
به هر حال جنگ نظامی اسرائیل برای درهم کوبیدن حزب الله در لبنان در تابستان 2006 و حماس در نوار عزه درهمان سال که هردو جریان از سوی آمریکا و اسرائیل و اروپا تروریست و بنیاد گرا شمرده می شوند و رژیم حمایت دست و دلبازانه از آنها می کند، انعکاسی از شدت تضاد منافع آمریکا با رژیم را در خود داشت. حمله جنایتکارانه اسرائیل به نوار غزه با بمب های فسفری و از زمین با تانک و توپ و ارتش به بهانه درهم کوبیدن حماس صورت گرفت. بمباران وحشیانه بیروت و مناطق دیگری در لبنان برای در هم کوبیدن حزب الله ،33 روز طول کشید و شوراندن مسیحیان لبنان علیه حزب الله به عنوان مقصر و عامل شروع این جنگ ویرانگر از اهداف اسرائیل در این حمله بود. اما اسرائیل نه تنها نتوانست حزب الله را که از حمایت مالی و تسلیحاتی رژیم برخوردار بود و از موشکهای ساخت رژیم برای هدف قرار دان اسرائیل استفاده می کرد، در هم بکوبد و دو سربازی را که در اسارت حزب الله بود آزاد کند، بلکه با حمله های هوایی ویرانگر به لبنان، سبب تقویت حزب الله و تحکیم بیش از پیش نفوذ رژیم در لبنان شد که توسط حزب الله برای باز سازی خانه های ویران شده و تهیه وسائل از دست رفته زندگی در بمباران های اسرائیل، بدون دردسر اداری و «کاغذبازی»، بین مردم آسیب دیده از جنگ، بین ده تا پانزده هزار دلار برای هر خانواده، دلار تقسیم می کرد. اسرائیل در مورد دو سرباز اسیر هم با سرافکندگی و درماندگی ناچار به مبادله جنازه آن دو، در برابر آزادی 8 تن از نفرات حزب الله (یکی از آنها گویا سی سال در اسارت اسرائیل بود) و تحویل بیش از صد جنازه متعلق به افراد حزب الله و فلسطینیها شد. به اسارت گرفته شدن دور سرباز اسرائیلی توسط حزب الله ظاهرا بهانه این جنگ بود، اما در اخبار و اظهاراتی که در این زمینه از منابع مرتبط با حزب الله منتشر شد، گفته شد که اسرائیل خود را برای حمله در سپتامبر آماده می کرد و آن اقدام حزب الله فرصت را برای آماده سازیهای لازم از اسرائیل گرفت. گویا قرار بود که در صورت موفقیت اسرائیل در درهم شکستن حزب الله، آمریکا حمله یی هوایی گسترده یی علیه رژیم را که شایعات زیادی در مورد آن از جمله با مطالب سیمور هرش - افشا کننده شکنجه در زندانهای ابوغریب-، در نشریه نیویورکر انتشار یافته بود، انجام دهد. اکنون با این یاد آوری های می توان به اهمیت ارزش سمبلیک این اقدام(عبور دادن کشتی جنگی از کانال سوئز برای دیدار از بندری در سوریه) برای رژیم، در نشان دادن خود به عنوان قدرت برتر منطقه در برابر آمریکا و نیز در تقویت روحیه حماس و حزب الله که به نوعی اهرام ها و سرانگشتان رژیم در منطقه علیه اسرائیل هستند پی برد. رژیم نه تنها می خواهد قدرت برتر در منطقه با هویت مذهبی شیعه در برابر آمریکا باشد، بلکه اینها یک استراتژی برای پنجاه سال آینده دارند. بر مبنای این خواب و خیال که یکبار پاسدار یحیی رحیم صفوی در جمع تشکل دانشجویی متعلق به جناح هار موسوم به جامعه اسلامی دانشجویان در 4 آبان سال 86 در مورد آن به تفصیل صحبت کرد، رژیم در رویای ایجاد بلوک قدرتی مثل بلوک شرق سابق از 57 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی است است که عامل قدرت در این بلوک اسلامی، مجموع جمعیت آن و کل ذخائر و منابع انرژی که در اختیار دارد و وزن اقتصادی آن در مبادلات جهانی است. بنا بر خواب و خیال استراتژی سازان رژیم، جمهوری اسلامی قلب این بلوک قدرت خواهد بود***.
خشم و حس انتقام ضرورت جنگ با رژیم قدرت پرست
ابلهانه بودن رویاهای رژیم، چیزی از واقعی بودن خطرات و زیانهای آن برای ایران و مردم ایران کم نمی کند. اصولا این تمایلات قدرت پرستانه و عظمت طلبانه هستند که حامل فاجعه و مصیتب اند. رویدادهای اخیر در کشورهای عرب شمال افریقا و کشور بحرین، خامنه ای و بخش نظامی وصل به رهبر را بسیار به سر شوق آورده است و آنان تحقق رویاهای خویش را قابل دسترس تر از همیشه یافته اند که نمونه آن را در سخنان پاسدار جوانی معاون سیاسی سپاه جهل و جنایت می تواند دید که در 8 اسفند در سپاه نیوز منتشر شد. وی در چهارمین «یادواره شهدای جامعه پزشکی غرب کشور» که در کرمانشاه برگزار شد گفت:« خاورميانه اسلامي با تکيه بر ظرفيت يک و نيم ميليارد مسلمان و محوريت جمهوري اسلامي در حال شکل گيري است و اين همان رويدادي است که امام(ره) آن را پيش بيني کرده بود». همین پاسدار در شهریور ماه در مراسم راه پیمایی روز قدس در شهر کرد هم سخنرانی کرده و هذیانهایی برزبان رانده بود از جمله این که :« اينك جبهه مقاومت اسلامي با محوريت ايران به عنوان يك جبهه شكست ناپذير مطرح شده و قدرت ايران معادلات را به هم زده و اين دستاورد به ياري خداوند و حضور هميشه در صحنه مردم شكل گرفته است». نباید فراموش کرد که اینها تربیت یافتگان مکتب خمینی هستند. همان خمینی که در سخنان 26 مرداد سال 58 ابراز تاسف کرد که چرا از اول همه حزبها و گروههای سیاسی و همه مطبوعات را تعطیل و چوبه های دار در میدانهای بزرگ برای درو کردن سران احزاب و دست اندرکاران مطبوعات را که همه را فاسد و مفسد می نامید برپا نکرده است و درهمان سخنان خواب و خیال خود برای رهبری« مستضعفان جهان » و برپایی تنها یک حزب برای سازمان دادن مستضعفان جهان به نام «حزب الله» را بیان کرد و در همان سخنرانی دستور حمله گسترده از هوا و زمین به کردستان با استفاده از تمام امکانات همه نیروهای مسلح اعم از ارتش و پلیس و ژاندارمری و پاسداران، را صادر کرد. چرا که مبارزات مردم کردستان و گروههای سیاسی آن سامان، اقتدار« امام» و امکان انحصار قدرت در دست او را مورد تهدید قرار داده بود و اعتراض علیه انحصار طلبی خمینی و کارگزاران اسلامگرا و مقلدانش، علیه یورش به دستاوردهای مبارزات مردم با بکار گرفتن احکام اسلام و قرآن، از سوی نیروهای سیاسی به طور گسترده به رغم ارعاب خمینی فشارهای گونان، مطرح می شد. اگر چه شرایطی که در کشورهای عربی پیش آماده است، و با توجه به این که در هیچکدام از این کشورها نه در میان انبوه جمعیت معترض در بولوار بورقیبه در تونس نه در میدان التحریر قاهره درمصر نه دریمن نه در لیبی و نه در بحرین و نه در اعتراضات تازه آغاز شده در کشور عمان در هیچ گزارشی نه شعار اسلامخواهی و نه شعار مرگ برآمریکا دیده و شنیده نشده، بلکه شعارها علیه دیکتاتوری بودع و مرگ بر دیکتاتور بود و شعار آزادیخواهی و برچیده شدن رژیمهای فاسد و سرکوبگر و استقرار دموکراسی، و مردم خواهان رفع بیکاری و فقر بودند و هیج مرتحع و فرومایه یی مثل خمینی هم به عنوان امام و رهبر در رویدادها سر بر نیاورده است. اتفاقا شرایط کنونی با همه پیچدگی که دارد، بیشتر زمینه را برای «خاورمیانه بزرگ» فراهم کرده است و نه برای خاورمیانه اسلامی مورد نظر خامنه ای و پاسدارانش، اما اکنون با شرایطی که پیش آمده و امثال پاسدار جوانی- هم چنان که خود خامنه ای - دارند با دمشان گردو می شکنند که دوران گسترش دامنه قدرتشان تا مدیترانه و بیخ گوش اسرائیل آغاز شده است. این روحیهً خود را در اقتدار دیدن، سران مردم ستیز رژیم را در سرکوبی مردم برای خاموش کردن اعتراضاتشان، مثل امامشان درنده تر و در نتیجه هزینه مبارزه را برای مردم ایران بالا خواهد برد. چرا که خود را در آستانه تحقق رویایِ «عقیدتی – سیاسی» قدرت بزرگ بی رقیب و بی حریف اسلامی منطقه و توانا در برپا کردن «خاورمیانه اسلامی» دیدن، به سید علی خامنه ای ولی امر مسلمین و سپاه پاسدارانش، انگیزه بسیار قوی برای سرکوبی وحشیانه مردم، و حفظ اقتدار به عنوان انجام وظیفه یی در راه گسترش اسلام و شیعه گیری و خدمت در راه خدا و دین محمد را می دهد. هم چنان که «دوران طلایی امام خمینی» که با کشتار مردم ترکمن صحرا و کردستان شروع شد و بعد با جنایت انقلاب فرهنگی و کشتار نیروهای سیاسی و جنایت بزرگ کشتار زندانیان سیاسی در پاییز سال 67 ادامه یافت و بعد دوران سردار سازندگی با کشتن نویسندگان و روزنامه نگارانی چون زنده یادان سعید سیرجانی و میرعلایی و زال زاده و تفضلّی و ترورهایی علیه اپوزیسیون در خارج کشور ادامه یافت و در دوران سید خندان، با قتل مجید شریف و خُرد کردن گردن و خفه کردن محمد مختاری و محمد جعفر پوینده و قتل داریوش فروهر و همسرش با «مجاهدت های خاموش» سربازان گمنام امام زمان در «محافل خودسر» و حمله عاشقان اهل بیت به کوی دانشگاه و زدن و کور کردن و پرت کردن دانشجویان از طبقات بالا استعنات از سیدة النساء العالمیین و با فریاد یا زهرا و با یاد قهرمان دست بریده کربلا و فریاد یا ابوالفضل صورت گرفت و خلاصه وقایع بعد از انتخابات تاکنون که همه این توحش و درنده خویی های حرامیان پیرو قرآن و اسلام، از دید خودشان چیزی جز مجاهدات در راه اجرای احکام اسلام و تحکیم دین محمد و ادامه رسالت رسول الله و ادامه جنگ سپاه اسلام علیه مجوس و زدن ریشه مرتدان و ملحدین در سرزمینی که به «آقا امام» زمان تعلق دارد، نبوده است. به خاطرهمین ، نگارنده بر این باورم که نباید به شرایط کنونی با خوش باوری نگاه کرد و مسالمت جویان باید حواسشان را متوجه این مساله بکنند که تاکید بر مسالمت جویی، خلع سلاح کردن روانی مردم یا خنثی کردن پتانسیل تهاجمی آنان در رویارویی با توحش نیروهای سرکوبگر و حرمزاده های لباس شخصی وزارت اطلاعات و بسیجی است. برای رویا رویایی با توحش رژیم باید پناسیل تهاجمی مردم را بالا برد. باید به آنان تاکید کرد که رویا رویی قهرآمیز در برابر توحش نیروهای سرکوبگر، حق آنان است و کاملا مشروع است. باید به آنان تاکید کرد که اگر دیدند خودرو نیروی انتظامی تظاهر کننده یی را به طور عمدی زیر گرفت و دوبار از روی آن عبور کرد، نباید بگذراند عاملان این جنایت از صحنه بگریزند. باید آنها را مورد تهاجم قرار بدهند و حقشان را کف دستشان بگذارند. دیدیم که عاملان چنان جنایتی با خیال آسوده از صحنه خارج شدند و بعدا زنی یا دختری را که در مورد این جنایت شهادت داده بود دستگیر و روانه زندان کردند. اکنون مردم ما در صحنه جنگ هستند. تا دشمن سلاح به زمین نگذاشته و تسلیم نشده است، مسالمت جویی مطلق، آسیب پذیر کردن و به کشتن دادن مردم در برابر این وحشیان است. اگر چه مردم خود در موارد متعدی اوباش رژیم را گوشمالی داده اند. اکنون باید روحیه انتقام جویی را بالا برد. مسالمت مال زمانی است که دشمن تسلیم شده باشد. رژیم نفرات و مزدوران خود را دائما با انگیزش مذهبی و تعصب و نفرت نسبت به معترضان شارژ می کنند و تهیج و تشجیع می کنند و آنها را با عنوان یاران حسین و یاران علی به جنگ با سپاه معاویه ویزید و دشمنان حسین و به جنگ با خوراج و دشمنان علی به جنگ با عوامل اسرائیل و آمریکا به صحنه می فرستند. نگاه کنید به مطالبی که علیه معترضان و مخالفان و علیه کسانی چون موسوی و کروبی و حتی رفسنجانی می نویسند، نگاه کنید به فیلم توهین و تحقیری که به فائزه دختر رفسنجانی روا داشتند و نگاه کنید به حرفهای خامنه ای که چند بار رقبای معترض به انتخابات را طلحه و زبیر و یکبار هم میکرب نامید. ای مسالمت جویان! مردم را در برابر این گرازها و کفتارها، در برابر این لمپن ها و بی پدر مادرها و حرامزادها خلع سلاح نکنید. حس انتقام و عزم تهاجم و عزم به آتش کشیدن و ویران کردن نهادها ونمادهای قدرت در رژیم پلید و خونریز خمینی را در مردم تقویت کنید. بگذارید بحرانی بودن وضع و تزلزل هرچه بیشتر رژیم در نظر جهانیان غیر قابل پنهان کردن شود. این گونه می توان دوران رنج مردم را کوتاه کرد. پاسداران با جنایت در ترکمن صحرا و کردستان پا گرفتند و در جنگ 8 ساله در کشتن و به کشتن دادن انسانها ظرفیتهایی کسب کرده اند مطلقا با مسالمت نمی توان آنها را وادر به تن دادن به خواست و اراده مرم کرد. بگذارید فریاد انتقام وشعله های خشم مردم که نهادهای سرکوبگر و نمادها و نهادهای قدرت مردم ستیز را در خود فرو می برد، لرزه به تن حاکمان مستبد و دژخیمان و مزدوران آنها بیاندازد.
* متن طرح خاورمیانه بزرگ:http://www.mediya.net/xeber/xawermiyane.htm
** مطلب محمود واعظی در واکنش به طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا
http://www.alhiwaraldini.com/portal.aspx?pid=71243&Cultcure=Persian&CaseID=63287
***- متن سخنان پاسدار صفوی در لینک زیر
http://iradj-shokri.blogspot.com/2007/10/50.html
http://www.alhiwaraldini.com/portal.aspx?pid=71243&Cultcure=Persian&CaseID=63287
***- متن سخنان پاسدار صفوی در لینک زیر
http://iradj-shokri.blogspot.com/2007/10/50.html
Monday، February 28، 2011
Sunday، February 27، 2011
حمایت دو رئیس سابق سیا، یک رئیس سابق اف بی آی، یک رئیس ستاد ارتش اسبق و نیز وزیر امنیت داخلی آمریکا از مجاهدین خلق
رویتر- اوباما، ایران، و تلاش برای تغییر سیاست
شنبه، ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ / ۲۶ فوریه ۲۰۱۱
منبع: همبستگی ملی
http://www.hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view=article&id=19233:2011-02-26-07-25-14&catid=21:2010-01-17-21-49-36
واشینگتن ۲۵فوریه (رویتر) آیا دولت اوباما سرنگونی دولت ایران را با حذف نام یک گروه اپوزیسیون از لیست سازمانهای تروریستی تسریع خواهد کرد؟ با گوش دادن به تعداد روبه افزونی از مقامات با نفوذ دولتی سابق، پاسخ مثبت است.
گروه اپوزیسیون مورد نظر مجاهدین خلق و لیست روبه افزایش کسانی که در پایتخت آمریکا، به حمایت از آن برخاسته اند شامل دو رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (جیمز وولسی و مایکل هیدن) و رئیس اسبق ستاد ارتش (پیتر پیس و هیو شلتون)، دادستان سابق مایکل موکیسی و وزیر امنیت داخلی تام ریج و رئیس سابق اف بی آی لوئیس فری می باشد.
سازمان مجاهدین در سال ۱۹۹۷ در لیست تروریستی گنجانده شد، اقدامی که دولت کلینتون امیدوار بود این کار به شروع دیالوگ با ایران کمک کند و از آن زمان تاکنون آنها (مجاهدین) درگیر یک کارزار گسترده برای حذف این نامگذاری می باشند. بریتانیا و اتحادیه اروپا نام آّنها را بترتیب در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ بدنبال اینکه دادگاه رای داد که هیچ مدرکی دال بر اقدام تروریستی از سوی مجاهدین بعد از اینکه در سال ۲۰۰۱ باشد خشونت را نفی کردند نیافت، حذف کردند.
در واشنگتن ابتدا حمایت برای رفع ممنوعیت عمدتا از سوی محافظه کاران و نئو محافظه کاران بود ولی اکنون تمامی گستره سیاسی را در برمی گیرد. اما حمایت یک نفر جدید با مواضع بسیار بالا در دولت اوباما می تواند علامتی از تغییر سیاست نه تنها در رابطه با سازمان مجاهدین بلکه در زمینه روابط با تهران نیز باشد.
این نفر جدید لی همیلتون یک مشاور عالیرتبه غیر رسمی پرزیدنت اوباما است که ۳۴ سال به عنوان یک دموکرات عضو کنگره بود و رئیس مشترک کمیسیون تحقیق وقایعی که منجر به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به نیویورک و واشنگتن گردید می باشد.
به گفته فلینت لورت و مان لورت دو متخصص برجسته ایران که در وبلاگهای خود نوشته بودند ”این یک واقعه بزرگ است”. آنها می گویند: ”ما معتقدیم که درگیر شدن همیلتون احتمال اینکه اوباما سرانجام دست به حمایت از مجاهدین به عنوان یک برگ برنده در استراتژی جدید سیاست تغییر رژیم بزند را افزایش داده است”. آنها می گویند چنین استراتژی می تواند عکس عمل کند. ولی سخنرانان کنفرانس ۱۹ فوریه در واشنگتن که همیلتون در آن اولین سخنرانی خود را به عنوان یک حامی مجاهدین کرد نظرشان این نیست.
پیتر پیس، ژنرال بازنشسته، در سخنرانی خود برای ۴۰۰ ایرانی ـ آمریکایی در یک هتل در واشنگن گفت ”بعضی ها به من می گویند که اگر مجاهدین را از لیست تروریستی حذف کنیم پیامش به رژیم ایران اینست که ما سیاست مان را از تلاش برای تغییر رفتار رژیم به تغییر رژیم تبدیل کرده ایم. این بنظر من خوبست”.
سیاست دولت اوباما تغییر رژیم نیست، بلکه استفاده از تحریم و گفگتگوهای چند جانبه برای ترغیب دولت در تهران به دست برداشتن از تلاشهای هسته ای می باشد. این امر تاکنون موفق نبوده.
دو دور گفتگو بین ایران، ایالات متحده، چین، روسیه، فرانسه، بریتانیا و آلمان در ماه ژانویه بدون پیشرفت بود و حتی منجر به یک توافق بر سر تاریخ گفتگوهای جدید نیز نگردید. تغییر سیاست نه، ولی لحن تند تری که موضع ”نه به تغییر رژیم” واشنگتن را تغییر نداده است.
آنچه که تغییر کرده لحن بیانیه های علنی آمریکا در مورد ایران از زمان موج تظاهرات گسترده ای که منجر به تغییر حکام مستبد تونس و لیبی شد و دولتهای اردن، بحرین، یمن، الجزایر و عربستان سعودی را مجبور به اعلام رفرمهایی کرده است. در مقابل، پاسخ ایران به تظاهرات گسترده، سرکوب خشونت بار آنها بوده. هیلاری کلینتون وزیر خارجه اعلام کرد که ایالات متحده بروشنی و مسقیما از خواسته های مردمی که در خیانهای ایران برای فضایی دمکراتیک همانگونه که در سال ۲۰۰۹ بی تابی میکردند و واشنگتن سکوت کرد، حمایت می کند.
همانند آمریکا، ایران نیز سازمان مجاهدین خلق را یک سازمان تروریستی می داند و با ایرانیانی که مظنون به حمایت و یا عضویت در آن هستند به شدت رفتار می کند. در نظر بسیاری از حامیان آمریکایی اش، برچسب تروریستی از سوی آمریکا باعث کاهش حمایت داخلی از سازمان مجاهدین شده است. اینکه این گروه از چه میزان حمایت برخوردار است مسله جدال بین ناظران ایران است، و بسیاری از آنها معقتدند که ناچیز است.
در کنفرانس هفته گذشته واشنگتن، سخنران بعد از سخنران از آنها (مجاهدین) به عنوان یک نیروی اصلی که رژیم ایران از آن می هراسد و مورد تنفرش است نام بردند. ژنرال شلتون از آن به عنوان ”بهترین گروه سازمانیافته اپوزیسیون” نام برد.
دل دیلی که تا سال ۲۰۰۹ مسؤل ضد تروریسم بود گفت که سازمان مجاهدین ”بهترین وسیله قدرت برای وارد شدن به ایران و سرنگون کردن ملایان است”. تصمیم مبنی بر مشروعیت دادن یا ندادن به آن به عهده هیلاری کلینتون است.
در ژوئیه گذشته، دادگاه استیناف ناحیه واشنگتن به وزارت خارجه دستور بازنگری ممنوعیت تروریستی را داد، به زبانی که بیانگر این بود که باید حذف گردد. پروسه دادگاه به وی تا ماه ژوئن فرصت تصمیم گیری داده است.
Saturday، February 26، 2011
ویدئو- جنده خطاب کردن فائزه توسط نیروهای ارزشی
فحاشی لباس شخصیهای تربیت یافته در مکتب اسلام ناب محمدی و پیرو ولایت خامنه ای به دختر رفسنجانی، فاحشه نامیدن او و تهدید به جر دادنش। این مسیرطبیعی رژیمی است که از آغاز با تشکیل حزب جمهوری اسلامی هدف و برنامه اش حذف دگر اندیشان بود و در این راه همه امکانات کشور و همه روشها، از حمله به تجمعات گروههای سیاسی با سازمان دادن دسته های درنده خوی حزب اللهی در ماههای آغازین دوران بعد از سرنگونی شاه، تا کشتار نیروهای سیاسی بعد از خرداد 60 را پیش گرفت. رژیمی که اجازه برگزاری مجلس ختم به خانواده اعدام شدگان در خانه و یا جمع شدن بر مزار آنها را حتی به خانواده ها قربانیان نمی داد و سنگ مزار قربانیان زمان شاه را حتی شکست و هنوز هم جنازه قربانیان جنایتهای خود را به خانواده هایشان تحویل نمی دهد و آنها را مخفیانه دفن می کند و اجازه برگزاری مراسم سوکواری به خانواده ها نمی دهد و اگر مجلسی یاد بودی برای اعدام شدگان برگزار شود مورد یورش قرار می دهد. فیلم مربوط به رویدادی است که اخیرا در شاه عبدالعظیم زمانی که افراد خانواده رفسنجانی برای شرکت در مراسم تدفین یکی از بستگانشان در آنجا حضور یافته بودند، رخ داده است. در قسمتی که پی در پی کلمات تو چه کاری آشغال که خطاب به کسی است که خود را محافظ فائزه معرفی کرده بود صدای شوکر الکتریکی هم که بکارگرفته شده بود شنیده می شود.
Wednesday، February 23، 2011
هاشمی غیرتت کو، فائزه عفتت کو، و پرونده سازیهاایرج شکری
حمله ها و اتهام زنیها و پرونده سازیهای سنگین جناحِ رقیب موسوی وکروبی که از بعد از تظاهرات روز 25 بهمن به شدت علیه این دو سنگین شده، اکنون علیه رفسنجانی هم سنگین بشدت سنگین شده است। البته انتقاد ها علیه رفسنجانی در واقع از مقطع انتخابات خرداد 88 به خاطر انتشار آن نامه سرگشاده به رهبر ادامه داشته اما در دو سه ماه گذشته حمله ها به وضوح با هدف کنار گذاشتن او از مجلس خبرگان رهبری صورت می گیرد। اکنون این حمله ها از انتقاد سیاسی خارج شده و به فحاشی و حرمت شکنی علیه او و خانواده اش تبدیل شده است। بنا به گزارش سایتهای متعلق به اصولگریان و گروههای «ارزشی»، در شامگاه جمعه 29 بهمن گروهی در منطقه جماران و در برابر محل سکونت هاشمی رفسنجانی و خاتمی دست به تجمع و تظاهرات زدند و در عکسهای این تظاهرات،در یکی از شعارهایی که اینان در دست گرفته بودند نوشته شده بود:«هاشمی غیرتت کو- فائزه عفتت کو»। در تظاهرات دیگری شعاردیگری علیه فائزه همراه اوباش ولایی بود که این بود«هرجا که اغتشاشه / فائزه رد پاشه/ این عایشه همیشه/ پشتش گرم باباشه». طبعا بکار بردن چنین الفاظی از سوی اراذل و اوباش ولایتمدار علیه دختر رفسنجانی، باید خیلی بر او سنگین آمده و دل این استوانه نظام ولایی و یار مورد اعتماد خمینی را به درد آورده باشد. او کسی است که بعد از انقلاب، از سیاستگذاران اصلی رژیم بود و از بعد از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی - که منجر به کشته شدن بهشتی مغز متفکر و سازمانگر رژیم جمهوری اسلامی شد-، رفسنجانی بعد از خمینی بیشترین اختیارات را داشت و گرداننده اصلی نظام بود. اکنون او اینطور توسری خور و خوار شده که عناصر بی بته و بی ریشه و «کوتوله های سیاسی» مثل غلامحسین الهام و محمود احمدی نژاد که چه از نظر سابقه به عنوان مرید و مقلد خمینی در زمان شاه، و چه از نظر «خدمت به نظام الهی جمهوری اسلامی» چیزی در کوله بار ندارند و برعکس هرچه دارند از رژیم دارند، و یا اگرچیزی هم داشته باشند، در برابر «خرمن عظیمی» که حاصل تلاشهای رفسنجانی در «راه اسلام و امام» است، چیز نیست که حساب بیاید، حالا اینگونه تحقیر می شود. غلامحسین الهام مشاور حقوقی احمدی نژاد که قبلا عضو حقوق دادن شورای نگهبان هم بودچندی پیش ( 17 دی) رفسنجانی را متهم کرد که «اگر نامه هاشمی چند روز قبل از انتخابات خطاب به رهبری مبنی بر این که احمدی نژاد را کنار بگذار نبود، وضعیت به گونه دیگری رقم می خورد؛ اگر ایشان تصریح نمی کردند که آتش زیرخاکستر بروز خواهد کرد و خیابان ها اشغال خواهد شد، این حوادث به وجود نمی آمد؛ در آن نامه هاشمی خبر از طرحی می دهد که می خواهد رهبر انقلاب را تهدید کند. نقش هاشمی در فتنه88، نقشی محوری بود والا خاتمی، موسوی و کروبی ظرفیت این کار را نداشتند» او همسر و دختر رفسنجانی (فائزه) را هم متهم به موضعگیریهایی علیه رهبری رژیم کرده است. وی به تازگی ( 28 بهمن 1389) در مطلبی که در رجانیوز از وی انتشار یافت با اشاره به بعضی از موضعگیری های اخیر رفسنجانی نوشته است « در آستانه سي و دومين سالگرد انقلاب شكوهمند اسلامي، جسور و مغرور بار ديگر بر همه اين رفتارهاي شيطاني صحه گذاشت و چراغ سبزي را روشن كرد كه "موسوي و كروبي" 25 بهمن را روز فتنه ديگري اعلام كنند. ملت منتظر اين پاسخ است كه بين اين بيان و فساد 25 بهمن چه رابطه و نسبتي وجود داشته است؟ كما اينكه اين پرسش نيز همچنان باقي است كه بين بيانيه و نامه بيسلام نوزدهم خرداد 88[ منظورش نامه سرگشاده به خامنه ای است] و فتنههاي بعد از آن چه رابطهاي بوده است؟» مشاور حقوقی احمدی نژاد با استناد به نکات یاد شده نتیجه گرفته است که اکنون حجت برای تمام قوا تمام شده است و از جمله در مورد رفسنجانی، به مجلس خبرگان یاد آور شده است« مجلس محترم خبرگان رهبري اينك در برابر اظهارنظر مردمي قرار دارد كه شايد روزي به رئيس مجلس به عنوان نماينده رأي داده باشند، اينك در برابر نگرش او به رهبري و در برابر عدم صدق و وفاداري او، اعلام موضع كردهاند! و حجت بر نمايندگان محترم در اتخاذ تصميم در اين ارتباط تمام است» http://www.rajanews.com/detail.asp?id=७९३८५
. رفسنجانی در مصاحبه یی در آستانه سالگرد انقلاب، یاد آور شده بود که موضع او در مورد اوضاع کنونی همان موضعی است که در نماز جمعه 26 تیرماه سال 88 اعلام کرده بود. او در آن مصاجبه اوضاع را بحرانی اعلام کرده بود و خواهان آزادی دستگیر شدگان در ارتباط با مساله از انتخابات شده بود. وی همچنین در دی ماه بیانیه یی به مناسبت سالگرد شورش و اعتراضات قم در 19 دی سال 56 انتشار داد. شورشی که در اعتراض به مطلب پر از تحقیر و توهین به خمینی با امضای رشیدی مطلق که در روزنامه اطلاعات درج شده بود، صورت گرفت. در این بیانه رفسنجانی با اشاره به مساله مرگ مصطفی خمینی که - ساواک را متهم به دست داشتن در آن می کنند- و توطنه علیه خمینی یاد آور شده که مقاله رشیدی مطلق در آن زمان پیامدهایی داشت که «سقوط رژیم شاه را در سراشیبی تسریع نهاد» و افزوده است:« اینک 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و بقایای فکری دین زدایی و روحانیت ستیزی که در بهار هوشیاری مردم ایران، چون مارهای افسرده سر در خاک انتقام فرو برده بودند، در پاییز بداخلاقی های سیاسی و اختلافات سلیقه ای، پوست اندازی کرده و سر برآورده اند و خاکریز به خاکریز جلو می آیند و شاهدیم که پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در 30 سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیده اند. تأسف آور است که این بار برای توهین و تهمت، لباس رشیدی مطلق ها را درآورده و خرقه دوستی و ارشاد پوشیده اند». اشاره الهام به این موضعگیریهاست. بیانیه رفسنجانی به مناسبت سالگرد رویدادهای قم خشم نیروهای «ارزشی» را بر انگیخته و از جمله پاسدار شریعتمداری در کیهان 21 دی در مطلب بلندی با یاد آوری این که این اولین بار بعد از سی و سه سال از رویدادهای دی سال56 در قم است که رفسنجانی به مناسبت سالگرد آن اعلامیه می دهد، وی را مورد انتقاد شدید قرار داده است. هاشمی رفسنجانی که در واکنش به راهپیمایی 25 بهمن تنها به حرام دانستن اقدامات خلاف قانون اکتفا کرد و از محکوم کردن موسوی و کروبی خود داری کرد، از سوی ولایتمداران متهم به داشتن مواضع دو پهلو شده و او را در شمار «خواص بی بصیرت» قرار دادند. اخیرا صفار هرندی قاطرچی، وزیر ارشاد سابق دولت احمدی نژاد، در اظهار نظری گفته است که در انتخاب هیأت رئیسه خبرگان رفسنجانی کنار گذاشته خواهد شد و سایت عماریون با تیتر«شیخ اکبر از سلطنت خبرگان سقوط می کند؟» به نقل از «سایت وزین صراط نیوز» خبر از «ائتلاف» 60 نماینده از 86 نماینده مجلس خبرگان، برای کنار گذاشتن هاشمی از ریاست مجلس خبرگان، که قرار است اجلاسی در اواخر اسفند تشکیل دهد، داده است.
پرونده سازیهای علیه میرحسین موسوی و محمد موسوی خوئینیها
حمله ها و پرونده سازیها در مورد موسوی بسیار سنگین است। یک مقاله نویس رجا نیوز که به بایگانی دستگاه امنیتی رژیم دسترسی دارد، پرونده ساواک و بازجویی از میرحسین موسوی را هم ورق زده است و موسوی را که در زمان شاه به داشتن ارتباط با آلادپوش از مجاهدین خلق متهم بود، آدمی ضعیف و کاملا تسلیم در بازجویی ساواک معرفی کرده است.
http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=79524
در مورد موسوی و کروبی، عناصر ریز ودرشت نظام ولایی با محکوم کردن آنان به عنوان مفسد فی الارض و محارب، سر این دو نفر را می خواهند چنان که اخیرا احمد خاتمی در قم خواستار شده و همچنان که نمایندگان اصولگرا در مجلس اسلامی با دادن شعار اعدام باید گردد خواستار شدند. در خبری در سایتهای « ارزشی»آمده بود که دادگاه ویژه روحانیت مساله خلع لباس کروبی را بررسی می کند. اکنون به نظر می رسد که کم کم دایره اتهام زنی و محکوم کردن مقامات سابق نظام که از منتقدان هستند، دارد از این دو سه نفر فراتر می رود. سایتها اینترنتی متعلق به اصولگرایان مثل شفاف و مشرق و سایت«ارزشی» و هتاک «بولتن»، اظهارات آخوند ذوالنور جانشین ولی فقیه در سپاه را درج کرده است که وی در آن، موسوی خوئینیها را به عنوان خط دهنده به کروبی و موسوی برای تعیین روز 25 بهمن برای راه پیمایی، مورد حمله قرار داده است . در اقدام دیگری علیه «سران فتنه»، «سردار سرتیپ دکتر» الله کرم، که از اعضای شورای مرکزی قرارگاه عمار* است که به تازگی و در 21 بهمن تشکیل شد، در سخنانی در تبریز به مناسبت سالگرد قیام 29 بهمن 56 تبریز، « خواص فتنه 88» را به دو گروه «خواص بی بصیرت» و «خواص قانون شکن» تقسیم کرده و دراین تقسیم بندی «ارزشی » و حزب اللهی، رفسنجانی را منتظری ثانی نامیده است. او حتی کسانی چون ناطق نوری، ری شهری، امامی کاشانی، علی لاریجانی، قالیباف، محسن رضایی و همچنین اسفندیار رحیم مشایی را «خواص بی بصیرت» نامیده و هاشمی رفسنجانی ، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، محمد موسوی خوئینی ها و محمد خاتمی را « خواص قانون شکن» و از جمله اتهاماتی که به موسوی خوئینها زده است، تفسیر مارکسیستی او از قرآن است که به اعتقاد این «دکتر فلسفه»، سبب تشکیل گروه فرقان و ترورهایی که این گروه انجام داد، شد . لیست بلند اتهامات دکتر حسین الله کرم که هیچ سندی هم برای آنها ارائه نکرده است خیلی «جذّاب» است. از جمله اتهامات «جذّاب» و بدون سندی که به موسوی زده است «سفر مشاور موسوی (اردشیر امیرارجمندی) به اسراییل برای دریافت طرح اغتشاش 25 بهمن 89 » است. فرمایشات دکتر الله کرم که در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی،گروه موتورسواران و اوباش حزب اللهی را به همراه حاجی بخشی که تفنگ دوربین دارش را به شانه می انداخت، هدایت می کرد و عربده مرگ بر بی حجاب در خیابانها می کشید، یا برابر ساختمان خبرگزاری جمهوری اسلامی علیه کارکنان خبرگزاری که آنها را از خط اسلامی خارج شده و دارای گرایشات سکولار می نامید عربده می کشید و تهدید می کرد که از پنجره ساختمان به پایین پرتشان خواهد کرد و در برابر مجلس اسلامی« لیبرالها» و «فراکسیون نمک گیرها» را تهدید به بیرون انداختن از مجلس می کرد، خواندنی است. اظهارات الله کرم همراه چند مطلب دیگر علیه رفسنجانی که یکی با عکسهای خانوادگی و عکسهای جوانی او همراه است، در سایت عمّاریون درج شده است که لینک این دو در پایین آورده شده است.
نکته دیگری هم که اشاره به آن بد نیست این که احمد توّکلی در مصاحبه یی با خبرگزاری مهر در روز 27 بهمن ضمن خائن و جنایتکار دانستن موسوی و کروبی برای خاتمی هم یک ضرب العجل یکی دو روزه تعیین کرد که تکلیف خودش را روشن بکند، یعنی در محکوم کردن موسوی و کروبی و خائن و محارب و مفسد فی الارض شمردن آنها با امثال توکلی و احمد خاتمی همصدا شود، ولی واکنشی از سوی خاتمی دیده نشد।
http://alef।ir/1388/content/view/96070
توحش و درنده خویی ویژکی رشد یابنده رژیم خمینی
این است شکوفایی «اسلام ناب محمدی» با پشت سر گذاشتن سی سالگی رژیمی که خمینی پلید با سوء استفاده از جهل و تعصب مذهبی تودها و با مردم فریبی از یکسو و بلند کردن چماق تکفیر و ایجاد جوّ رعب از سوی دیگر برای انحصار قدرت در دست خودش و سلطه آخوندیسم بر ایران، بنیان گذاشت. حالا بماند که اصلا مطرح شدن خود در آن زمان هم مقوله ای است که هیچ ارتباطی با سطح مبارزات و گرایشات سیاسی مورد حمایت مردم بر علیه رژیم محمد رضا شاه نداشت. خمینی «استراتژی انقلاب» را در بلند مدت و کوتاه مدت، در سخنان سوم خرداد58، یعنی زمانی که کمتر از چهار ماه از ورودش به ایران وکمتر از دو ماه بعد از حقنه کردن جمهوری اسلامی اش به مردم، نمی گذشت اعلام کرد. در آن سخنان نه تنها دغدغه یی از تضمین آزادی اندیشه و بیان که از خواستهای اصلی مردم در سرنگونی رژیم شاه بود و ضرورت اجرای برنامه های مناسب برای رفاه مردم و پیشرفت کشور نبود، بلکه او به کرّارت، به مردم یاد آوری و تاکید کرد که آنها جوانهایشان را برای اسلام داده اند و برای این این نبوده است که کشورشان «مثل سوییس» بشود. خمینی وظیفه «عاجل و کوتاه مدت» مردم را مبارزه با آزادیخواهان و روشنفکران تعیین کرد و تاکید کرد که «ما باید با اینها مبارزه یی بکنیم ، مثل مبارز یی که با شاه کردیم » کینه او به روشنفکران چنان بود که او شاه را بر روشنفکران ترجیح می داد. با این توجیه که «شاه اگر ریایی هم بود در عین قدرت، اسم خدا را می آورد و به زیارت هم می رفت » ولی روشنفکران حاضر نبودند یک کلمه از اسلام – که اسم مستعاری بود که برای خودش بکار می برد- بگویند و اسم ببرند . خمینی برای تاکید برجنبه الهی و پیامبر گونه داشتن این اعلام جهاد و تعیین تکلیفی که به عنوان ماموریتی از جانب خدا برای امت، انجام داده است، خدا را هم به شهادت طلبید و یاد آور شد «اللهم قد بلّغت»**، خدایا ابلاغ کردم! او وظیفه بلند مدت را هم برای امت مسلمان تولید و تربیت بچه هایی مسلمان و متدین تعیین کرد. در آن زمان دکتر بهشتی در تاکید بر اهمیت این سخنان خمینی، گفت که امام پیش از این تنها یک بار «اللهم قد بلّغت» را بکار برده است و آن هم در اعلامیه یی بود که در اسفند سال 1341 در مخالفت با انقلاب سفید(6 بهمن 1341) و برای اعلام عزا گرفتن به جای عید، در نوروز سال 1342 صادر کرد. مخالفت خمینی از موضع ارتجاعی با اصلاحات شاه و نفرت او از «انقلاب از پایین» در این اعلامیه به خوبی مشهود است***. خمینی مردم را صغیر و نادان می دید و آنها را مقلد و امتی می خواست که به فتواها و فرمانهای او عمل کنند.
مطلبی که اخیرا عبدالکریم سروش، یکی از مبلغان فرهنگی و فلسفی نظام اسلامی در آغاز ظهور و امامت خمینی در ایران، به خاطر آزار و خشونتی که رژیم علیه دامادش بکار گرفته نوشته است، خود سند گویایی از وضع و حال و درنده خویی و توحش رژیمی است که از آغاز تا کنون با سرکوبی و کشتار بی امان خود را به مردم تحمیل کرده و برای ادامه بقا روز به روز درنده تر شده است. جای شگفتی است که بعضی فکر می کنند این رژیم را می شود با روشهای مسالمت آمیز تغییر داد.
*************
منابع و توضیحات:
سخنان الله کرم
http://ammariyon.ir/fa/pages/?cid=6901
مطلبی علیه رفسنجانی و اشاره به سفرهای قبل از انقلاب او به آمریکا
http://ammariyon.ir/fa/pages/?cid=5744
* آخوندی به نام پناهیان که «مسئول اتاق فكر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها» در گفتگو با خبرگزاری فارس روز 21 بهمن انتخاب شورای مرکزی این قرار گاه را اعلام کرد و ضرورت تشکیل آن گفته است:« ضرورت همفكري و همكاري نيروهاي فرهنگي فعال در انقلاب و در مقابله با دشمن و استكبار جهاني و فتنه 88 برگزاري جلسات مشترك و خودجوشي را با حضور ايشان فراهم آورد كه به قرارگاه عمار(مركز راهبردي جبهه اهل ولاء موسوم گرديد». در مورد نقش و وظیفه آن گفته است: قرارگاه عمار كانون فكر و انديشه براي سازماندهي عناصر فعال فرهنگي و سياسي و به دنبال تبيين و پيگيري ديدگاههاي مقام معظم رهبري حضرت آيتالله خامنهاي و ساماندهي جبهه اهل ولاء و انديشه ميباشد. متن این گفتگو و اسامی فرومایگان عضو این تشکل ولایی را در لینک زیر می توان دید. مهدی تائب و «دکتر»حسن عباسی هم در کنار «دکتر حسین الله کرم» عضو این تشکل هستند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8911210604
** متن سخنان خمینی در سوم خرداد 58 ضمیمه مقاله یی از نگارنده در لینک زیر:
http://iradj-shokri.blogspot.com/2009/02/22-62.html
*** - متن اعلاميه خميني راجع به« تحريم نوروز سال 1342»
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
روحانيت اسلام امسال عيد ندارد
دستگاه حاكمه ايران به احكام مقدسه اسلام تجاوز كرده و به احكام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد، نواميس مسلمين در شرف هتك است و دستگاه جابر با تصويبنامههاي خلاف شرع و قانون اساسي ميخواهد زنهاي عفيف را ننگين و ملت ايران را سرافكنده كند.
دستگاه جابر در نظر دارد تساوي حقوق زن و مرد را تصويب و اجرا كند. يعني احكام ضروريه اسلام و قرآن كريم را زير پا بگذارد، يعني دخترهاي هجده ساله را به نظام اجباري ببرد و به سربازخانهها بكشد، يعني با زور سرنيزه دخترهاي جوان عفيف مسلمانان را به مراكز فحشا ببرد.
هدف اجانب، قرآن و روحانيت است. دستهاي ناپاك اجانب با دست اين قبيل دولتها قصد دارد قرآن را از ميان بردارد و روحانيت را پايمال كند. ما بايد به نفع يهود امريكا و فلسطين هتك شويم، به زندان برويم، معدوم گرديم، فداي اغراض شوم اجانب شويم.
آنها اسلام و روحانيت را براي اجراي مقاصد خود مضر و مانع ميدانند، اين سد بايد به دست دولتهاي مستبد شكسته شود.
موجوديت دستگاه، رهين شكستن اين سد است. قرآن و روحانيت بايد سركوب شود. من اين عيد را براي جامعه مسلمين عزا اعلام ميكنم، تا مسلمين را از خطرهايي كه براي قرآن و مملكت قرآن در پيش است آگاه كنم. من به دستگاه جابر اعلام خطر ميكنم. من به خداي تعالي از انقلاب سياه و انقلاب از پايين نگران هستم. دستگاهها با سوء تدبير و با سوءنيت گويي مقدمات آن را فراهم ميكنند. من چاره را در اين ميبينم كه اين دولت مستبد به جرم تخلف از احكام اسلام و تجاوز به قانون اساسي كنار برود و دولتي كه پايبند به احكام اسلام و غمخوار ملت ايران باشد بيايد. بارالها من تكليف فعلي خود را ادا كرم: «اللهم قد بلغت» و اگر زنده ماندم تكليف بعدي خود را به خواست خداوند ادا خواهم كرد.
خداوندا، قرآن كريم و ناموس مسلمين را از شر اجانب نجات بده. روحالله الموسوي الخمينی
***********
4 اسفند 1389 – 23 فوریه 2011
Sunday، February 20، 2011
پیوستن خانم مریم رجوی به جنبش سبز و تلاش رقت انگیز برای مصادره آن
ایرج شکری
سایت «همبستگی ملی» پیامی از خانم مریم رجوی خطاب به مردم را که تاریخ 29 بهمن دارد انتشار داده است که وی در آن مردم را به «خیزش و برپایی بزرگداشت شهیدان» 25 بهمن فرا خوانده است। به گزراش «همبستگی ملی» در این پیام خطاب به مردم ایران که تاریخ 29 بهمن را دارد و در سایت موسوم درج شده است «مریم رجوی با گرمترین درودها و سلامها به رزمآوران اشرف نشان و برپادارندگان قیام برای آزادی در ۲۵ بهمن، همگان را به خیزش و برپایی بزرگداشت شهیدان فراخواند». این اقدام در عمل هیچ معنایی جز دنباله روی از حوادث و پیوستن به «جنبش سبز » ندارد اگر چه صادر کننده پیام همچنان از موضع«مهرتابان آزادی» و «رئیس جمهور برگزیده مقاومت»! و در توّهم هدایت آن به آن اقدام کرده و سر در زیر برف، تلاش رقت انگیزی برای قرار گرفتن روی امواج خشم و خروش مردم می کند. در حالی که در عمل این امواج بارها اینان را – که حاظر به دیدن بها دادن به اشکال مختلف مبارزه مردم نبودند و از جمله به انکار حیرت انگیزی در مورد شرکت گسترده مردم در انتخابات مبادرت کرده اند-، در خود فرو برده و ناپدیدشان کرده، بارها. در انتخابات 22 خرداد، و در رویدادهای بعد از آن در 25 و 30 خرداد و در عاشورای سال قبل و در همین چند روز پیش در 25 بهمن که فراخوان راهیپمایی در آن روز توسط کروبی و میرحسین موسوی داده شده بود و هم امروز که از پیش از سوی سخنگویان «جنبش سبز» به عنوان روز اعتراض به خشونت بکار گرفته شده در 25 بهمن و شب هفت کشته شدگان آن روز فراخوان برای اعتراض داده شده است و گروههای سیاسی مختلف با دادن اطلاعیه بدون بکار گرفتن تقلبی که در پیام سرکار خانم «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» دیده می شود، گفته اند که از فراخوان داده شده حمایت می کنند و مردم را به شرکت در آن دعوت کرده اند. یکبار دیگر توصیه من به این عالیجنابان این است که دست از این واقعیت گریزی و دست از خود برتری بینی و خود محوربینی و تکبّر و دست از تقلّب بردارید. با قرار گرفتن در اوج افلاک و تافته جدا بافته دیدن خود نمی شود در جنبش اجتماعی حضور یافت و آن را هدایت کرد، نمی شود به «همبستگی ملی» دست یافت و به ویژه در شرایطی که «انقلاب ارتباطات و اطلاعات» فراهم کرده است و با ارتباطات گسترده موجود، نمی شود به انکار واقعیت و تحریف حقایق پرداخت و به خیال واهی سوار شدن بر امواج خیزش مردم در برابر واقعیت ایستاد. حاصل این کار محو شدن در زیر بهمن رویدادهایی است که می رود رژیم آخوندهای خودکامه را همراه با هرچه خودکامگی و تمایلات مالک الرقابی و شبه سلطنتی است، از سرا راه تحقق حقق حاکمیت مردم، بروبد و مدفون کند. هم چنان که رویدادهای یکسال گذاشته نمونه هایی از آن را در برابر دیدگان جهانیان به نمایش گذاشت. با مردم صادق باشید. زیر متن پیام خانم مریم رجوی «مهر تابان آزادی» و «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» آمده است
اول اسفند 89
****************
فراخوان مریم رجوی به ادامه خیزش و قیام عمومی
جمعه، ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ / ۱۸ فوریه ۲۰۱۱
http://www.hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view=article&id=18762:2011-02-18-19-22-37&catid=21:2010-01-17-21-49-३६
ایرج شکری
سایت «همبستگی ملی» پیامی از خانم مریم رجوی خطاب به مردم را که تاریخ 29 بهمن دارد انتشار داده است که وی در آن مردم را به «خیزش و برپایی بزرگداشت شهیدان» 25 بهمن فرا خوانده است। به گزراش «همبستگی ملی» در این پیام خطاب به مردم ایران که تاریخ 29 بهمن را دارد و در سایت موسوم درج شده است «مریم رجوی با گرمترین درودها و سلامها به رزمآوران اشرف نشان و برپادارندگان قیام برای آزادی در ۲۵ بهمن، همگان را به خیزش و برپایی بزرگداشت شهیدان فراخواند». این اقدام در عمل هیچ معنایی جز دنباله روی از حوادث و پیوستن به «جنبش سبز » ندارد اگر چه صادر کننده پیام همچنان از موضع«مهرتابان آزادی» و «رئیس جمهور برگزیده مقاومت»! و در توّهم هدایت آن به آن اقدام کرده و سر در زیر برف، تلاش رقت انگیزی برای قرار گرفتن روی امواج خشم و خروش مردم می کند. در حالی که در عمل این امواج بارها اینان را – که حاظر به دیدن بها دادن به اشکال مختلف مبارزه مردم نبودند و از جمله به انکار حیرت انگیزی در مورد شرکت گسترده مردم در انتخابات مبادرت کرده اند-، در خود فرو برده و ناپدیدشان کرده، بارها. در انتخابات 22 خرداد، و در رویدادهای بعد از آن در 25 و 30 خرداد و در عاشورای سال قبل و در همین چند روز پیش در 25 بهمن که فراخوان راهیپمایی در آن روز توسط کروبی و میرحسین موسوی داده شده بود و هم امروز که از پیش از سوی سخنگویان «جنبش سبز» به عنوان روز اعتراض به خشونت بکار گرفته شده در 25 بهمن و شب هفت کشته شدگان آن روز فراخوان برای اعتراض داده شده است و گروههای سیاسی مختلف با دادن اطلاعیه بدون بکار گرفتن تقلبی که در پیام سرکار خانم «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» دیده می شود، گفته اند که از فراخوان داده شده حمایت می کنند و مردم را به شرکت در آن دعوت کرده اند. یکبار دیگر توصیه من به این عالیجنابان این است که دست از این واقعیت گریزی و دست از خود برتری بینی و خود محوربینی و تکبّر و دست از تقلّب بردارید. با قرار گرفتن در اوج افلاک و تافته جدا بافته دیدن خود نمی شود در جنبش اجتماعی حضور یافت و آن را هدایت کرد، نمی شود به «همبستگی ملی» دست یافت و به ویژه در شرایطی که «انقلاب ارتباطات و اطلاعات» فراهم کرده است و با ارتباطات گسترده موجود، نمی شود به انکار واقعیت و تحریف حقایق پرداخت و به خیال واهی سوار شدن بر امواج خیزش مردم در برابر واقعیت ایستاد. حاصل این کار محو شدن در زیر بهمن رویدادهایی است که می رود رژیم آخوندهای خودکامه را همراه با هرچه خودکامگی و تمایلات مالک الرقابی و شبه سلطنتی است، از سرا راه تحقق حقق حاکمیت مردم، بروبد و مدفون کند. هم چنان که رویدادهای یکسال گذاشته نمونه هایی از آن را در برابر دیدگان جهانیان به نمایش گذاشت. با مردم صادق باشید. زیر متن پیام خانم مریم رجوی «مهر تابان آزادی» و «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» آمده است
اول اسفند 89
****************
فراخوان مریم رجوی به ادامه خیزش و قیام عمومی
جمعه، ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ / ۱۸ فوریه ۲۰۱۱
http://www.hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view=article&id=18762:2011-02-18-19-22-37&catid=21:2010-01-17-21-49-३६
مریم رجوی با گرمترین درودها و سلامها به رزمآوران اشرف نشان و برپادارندگان قیام برای آزادی در ۲۵ بهمن، همگان را به خیزش و برپایی بزرگداشت شهیدان فراخواند.
او گفت: اکنون خامنهای و همدستان او از توفان خشم ملت ایران به خود میپیچند. جیغها و تهدیدهای آنها فقط درماندگی رژیمی را منعکس میکند که زیر آوار این ضربه سهمگین نه راه پیش دارد، نه راه پس. به خصوص که تمام بسیج سرکوبگرانه یک ساله برای به بند کشیدن ظرفیت انفجاری جامعه و تمام سرمایهگذاریها و دعاوی خامنهای درباره «مدیریت فتنه» نقش برآب شده است. سلام بر شهیدان سرفرازی همچون علی صارمی، جعفر کاظمی، حسین خضری، محمدعلی آقایی و زهرا بهرامی که خونهای پاکشان در رزم جوانان بیباک به جوشش درآمده است.
هزاران هزار جوانی که همچون دو شهید قیام ۲۵ بهمن، صانع ژاله و محمد مختاری، در خیابانها با دژخیمان پاسدار و بسیجی جنگیدند، از همین خونها برخاستند.
و خوشا مجاهدان آزادی در اشرف که با پایداری حماسی در برابر شنیعترین حملهها و جنگ روانی رژیم، آتش مقاومت و قیام ملت ایران را فروزان نگهداشتند، تا دوباره در خیابانهای تهران و اصفهان و مشهد و شیراز و کرمان و بوشهر و دیگر شهرهای میهن شکوفا و شعلهور شد.
چنین است که در توفان قیامهای ضد دیکتاتوری و در زیر گامهای استوار به پاخاستگان و قهرمانان صدای درهم شکستن رژیم ولایت فقیه به گوش جهان میرسد.
و حالا همگان نسل دلیری را میبینند که برای به زیر کشیدن این رژیم نه مرعوب میشودو نه آرام میگیرد.
خانم رجوی در فراخوان خود برای استمرار خیزش و خروش قیامی که از بهمن آغاز شده ، خاطرنشان کرد، همچنانکه مسعود در پیام خروش بهمن و فراخوان به اعتراض و قیام علیه دیکتاتوری ، خطاب به «فرزندان رشید و اشرفنشان» گفت:
«مرعوب تنوره کشیدن دیو ولایت نشوید. آتش قیام،دیگر بار، میتواند و باید، از زیر خاکستر خیانت، شعله بکشد. بهای آن را هر چه که باشد، باید بپردازیم....».
قیام ملت ایران برای آزادی که دیگر بار در خروش بهمن شکفت، اوج میگیرد و قیام مردم تا سرنگونی دیکتاتوری و تا پیروزی آزادی ادامه می یابد.