۱۳۹۵ آذر ۲۰, شنبه
افشاگری وحید بنا از «فساد مالی، تقلب و بی اخلاقی» در جودوی ایران
▶
دیدن نظرات
به گزارش رادیو فردا، وحید بنا امسال در مسابقات قهرمانی آسیا به میزبانی ازبکستان، کاپیتان تیم ملی جودوی ایران بود. برنامههای صداوسیما که به ورزشهای رزمی اختصاص دارند، حاضر به انعکاس انتقادات او نشدهاند.
وحید بنا در کره جنوبی برنده مدال نقره مسابقات المپیک سیزم یا نظامیان شده. مدال برنز مسابقات درجه A جهانی در آلمان را به گردن آویخته و فنیترین جودوکار این مسابقات شده.
دو مدال طلای غرب آسیا با دوازده سال سابقه عضویت در ردههای مختلف سنی تیم ملی، در کارنامه او به ثبت رسیده.
نماینده ایران در جایزه بزرگ ابوظبی و ترکیه. نماینده ایران در قهرمانی آسیا به میزبانی تاشکند، کویت و تایلند، حضور در مسابقات قهرمانی جهان به میزبانی برزیل و شرکت در جام جهانی جمهوری چک و جام جهانی روتردام بخشی از سوابق این جودوکار با سابقه محسوب میشود.
برادرش حسین بنا هم نایب قهرمان آسیا بود و از آیندهداران جودو که سال ۸۸ در سانحه هوایی کاسپین در سفر تیم ملی نوجوانان به ارمنستان، جان سپرد.
بنا وقتی رسانهای برای پوشش انتقاداتش پیدا نکرد، خودش دست به کار شد تا صدایش شنیده شود. او صحبتهای خود را ضبط کرده و در قالب چند ویدئو، در صفحه اینستاگرامش قرار داد.
انتقادات او که خلاصهای از آن را ملاحظه میکنید، در چند بخش مختلف بیان شده است. از جمله عدم اعزام او به برخی مسابقات رسمی و سهمیه المپیک، به خاطر حضور نمایندهای از اسرائیل.
فساد مالی و تقلب، بخش دیگری از صحبتهایش است. رد و بدل شدن رشوه برای عضویت در تیم ملی، رشوه به ورزشکاران برای مصاحبه در تایید فدراسیون جودو و پرداخت پول به برخی ورزشکاران خارجی برای شکست مقابل نمایندگان ایران!
او به وضعیت نابسامان تیم ملی در سفرهای خارجی هم اشاره کرده است. از ناتوانی در اسکان مناسب تیم ملی گفته است و جمع آوری بطریهای آب معدنی تیمهای خارجی به دستور همراهان تیم ایران.
تقلب در استفاده از رستوران هتل نیز چنانچه وحید بنا با جزئیات شرح میدهد، بارها در مسابقات برون مرزی رخ داده.
پیشتر خبرگزاریهای ایران، اسنادی درباره تقلب فدراسیون جودو در تغییر سن ورزشکاران برای حضور در مسابقات ردههای سنی قهرمانی آسیا منتشر کرده بودند.
بی توجهی مسئولین به ورزشکاران مصدوم، بی اخلاقی در اردوی تیم ملی، نداشتن گرمکن یکدست در تیم ملی و ناتوانی برخی ملیپوشان در تامین یک جفت کفش ورزشی نیز توسط بنا، بیان شده است.
او تاکید کرده که این موضوعات، بارها مورد توجه و حتی انتقاد تیمهای خارجی قرار گرفته.
در سالهای اخیر، نارضایتی از عملکرد فدراسیون جودوی ایران در دورههای مختلف، باعث مهاجرت و پناهندگی ملیپوشانی نظیر وحید سرلک و محسن غفار شد.
جودوی ایران که با آرش میراسماعیلی به مدال طلای جهانی رسید و در سطح آسیا نیز با قهرمانانی نظیر محمود میران بارها مدال آور شد، سالهاست روی نوار ناکامی قرار گرفته.
مشکلات داخلی این رشته ورزشی در ایران، تغییر مکرر رئیس فدراسیون و سرمربی تیم ملی را در پی داشته.
در مسابقات المپیک ریو نیز ایران از دستیابی به موفقیت بازماند. علیرضا خجسته به دلیل وجود حریفی از اسرائیل، اعزام نشد. سعید ملایی و جواد محجوب هم بدون کسب پیروزی و حتی بدون کسب امتیاز، از دور مسابقات کنار رفتند.
اینجا محلههای «دوهزار»، «تپه اللهاکبر»، «چاهستانی» و «شیر اول»، چهار منطقه از حاشیه شهری است که خودش هم مشکلات کم ندارد، چه برسد به حومه و حاشیهاش. در حوالی مرکز استان هرمزگان، ۴۳ درصد حاشیهنشینی
بندرعباس!!
اما همه واقعیت آن چیزی نیست که این روزها در بزرگترین کلانشهر کشور میبینیم. کیلومترها آنطرفتر، نه آنقدر که نتوانیم ببینیم و بفهمیم، مردمانی در شرایطی که کلمه «نامساعد» برای توصیفش کم است، «زنده»اند. آنچه در این تصاویر میبینید، زیستن در شرایطی است که آب سالم، از طریق لولهکشی که هیچ، از راه منبعهای کوچک و بزرگ آب هم در دسترس نیست. اینجا بهجای برف، غبار و ریزگرد دارند؛ ریزدانههایی که رنگ زندگی را تیرهتر میکند. اینجا محلههای «دوهزار»، «تپه اللهاکبر»، «چاهستانی» و «شیر اول»، چهار منطقه از حاشیه شهری است که خودش هم مشکلات کم ندارد، چه برسد به حومه و حاشیهاش. در حوالی مرکز استان هرمزگان، ۴۳ درصد حاشیهنشینی (بنا بر اعلام مسئولان ذیربط) خودنمایی میکند. آبش آلوده است، برقش عمدتاً دزدی از برق شهری است، در و دیوارش از بلوکهای سیمانی پوشانده شده و جویهایش بیش از آب روان، لجن دارد. اینجا حاشیه بندرعباس است.
فیلم لحظات دستگیری امید علیشناس و خداحافظی مادر از وی
https://www.youtube.com/watch?v=eIvOUXLbqxc
مادر امید علیشناس که روز شنبه ۲۰ آذر از سوی مأموران سپاه ثارالله بازداشت و برای اجرای حکمش به زندان اوین منتقل شد، شدیداً به نحوه بازداشت فرزندش معترض است.
سیمین عیوضزاده در گفتوگو با رادیو زمانه بر بیگناهی فرزندش تأکید کرده و میگوید که برای آزادی او همه راههای ممکن را خواهد رفت و از برخوردهایی که با خود و خانوادهاش میشود، هراسان نخواهد شد: «من به خاطر دادخواهیای که در آن ۱۷ ماه بازداشت غیرقانونی پسرم کردم که خودشان هم میدانستند دارند خلاف قانون عمل میکنند، بازداشت شدم. ۹ روز من را نگه داشتند. حکم شلاق به من دادند، اما در نهایت امید را آزاد کردند. پسر من بیگناه است و من باز هم همه تلاشم را میکنم.»
امید علیشناس روز شنبه در منزل پدریاش دستگیر شده است. مأموران قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران با ارائه حکم کتبی او را برای اجرای حکم حبس بازداشت و به زندان اوین منتقل کردهاند: سپاه ثارالله یک فعال مدنی را بازداشت کرد
علیشناس ۱۳ شهریور سال ۱۳۹۳ بازداشت و به بند دوـالف زندان اوین مربوط به سپاه پاسداران منتقل شد. قاضی محمد مقیسه این فعال مدنی را به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «توهین به رهبری» به ۱۰ سال حبس محکوم کرد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به هفت سال زندان کاهش یافت.
او پس از ۱۷ ماه بازداشت دیماه سال گذشته و با تودیع وثیقه آزاد شده بود.
سیمین عیوضزاده، مادر او، با اشاره به جزییات بازداشت امید علیشناس برای انتقالش به زندان اوین میگوید: «امروز حدود ساعت ۹:۳۰ صبح زنگ خانه را زدند و گفتند که نامهای آوردهایم برای امید علیشناس. من در را باز کردم و از پایین آمدند بالا. داخل خانه راهشان ندادم و گفتم که نامه را به من بدهید، امضا میکند و رسید میدهد به شما. گفتند که نه، ما آمدهایم ببریمش.»
بر اساس قانون اما واحد اجرای احکام باید پنج روز پیش از موعد اجرای حکم، فرد محکوم را فرا بخواند و اگر او خودش را معرفی نکرد، برای بازداشتش اقدام کند.
سیمین عیوضزاده نیز میگوید: «به آنها گفتم قانوناً شما این اجازه را ندارید. اجرای احکام باید نامه بدهد و یک فرصت پنح روزه بدهد تا فرد بیاید. گفت که نه، ما نامه داریم و باید ببریمش. نامه از طرف قرارگاه ثارالله سپاه بود و من به آنها گفتم که این قرارگاه که مسئول حکم صادر شده برای امید هم هست به هیچ قانونی پایبند نیست و ما هیچ انتظار نداریم که این نهاد به قانونی متعهد باشد.»
مادر امید علیشناس از مأموران بازداشتکننده او خواسته است تا دو روز به امید مهلت بدهند تا کارهای محل کارش را تحویل بدهد که اجازه ندادهاند و گفتهاند که اگر او همراه آنها نرود در آهنی را خواهند شکست و وارد خانه خواهند شد: «آنها با اعتراض شدید من مواجه شدند و من حرفهایی که باید میزدم را به ایشان گفتم. در نهایت امید هم وسایلش را جمع کرد و همراهشان رفت. من تا پایین همراهش رفتم و دیدم که سوار یک ماشین بیپلاکش کردند و بردندش.»
سیمین عیوضزاده در پاسخ به سوال رادیو زمانه درباره چرایی بازداشت فعالان دارای حکم بدون فرستادن احضاریه برای آنها میگوید: «این سوال برای من هم مطرح است. من به ایشان گفتم امید الان ۱۱ ماه است که بیرون است. قصد فرار هم نداشته و ندارد، و اگر شما نامه هم میفرستادید میآمد چون نه دزدی کرده که فرار کند، نه اختلاس کرده، نه جنایت کرده و اطمینان هم دارد که بیگناه است. بنابراین هیچ دلیلی نداشت که شما به این شکل بیایید و دستگیرش بکنید. احضاریه میفرستادید و او میآمد. برای من واقعاً سوال است که چرا اینطور اقدام میکنند.»
به گفته مادر امید علیشناس نهاد بازداشتکننده تنها قصد دارد رعب و وحشت ایجاد کند وگرنه هیچ دلیل دیگری برای این شکل انتقال فرد به زندان وجود ندارد: «آنها خوب میدانستند که اگر امید میخواست فرار بکند در این ۱۱ ماه که بیرون بود این کار را میکرد. او خانه بود، سر کار میرفت، میآمد خانه.»
رعب و وحشت مورد اشاره در صحبتهای سیمین عیوضزاده اما چه کسانی را ممکن است تحت تأثیر قرار دهد؟ آیا این شکل انتقال افراد به زندان تأثیری بر پیگیری خانوادهها و نزدیکانشان میگذارد؟
عیوضزاده خود در پاسخ به این سوال میگوید: «این کارشان اصلاً تأثیری ندارد، چون ما در جانب حق هستیم و به خودمان حق میدهیم. ما چون حق داریم، ترسی نداریم. ما از چه ترس داشته باشیم؟ اینها فکر میکنند که ما را دچار رعب و وحشت میکنند. ما فقط به ظلمشان و این کارهای خلافشان معترضیم و اعتراضمان را هم به هر صورت اعلام میکنیم. من در تمام مدت ۱۷ ماهی که امید به شکل غیرقانونی در بازداشت بود -در صورتی که اینها اجازه نداشتند ۱۷ ماه او را بازداشت موقت بکنند- روز و شب پیگیری کردم. دادخواهی کردم. آزادی پسرم را خواستم و بالاخره او با وثیقه آزاد شد. الان هم دقیقاً کارشان این است. وقتی ظلم میکنند نباید انتظار داشته باشند که ما سکوت کنیم و اعتراض نکنیم به این روشها و این کارها. ما اعتراضمان را میکنیم و هیچ ترسی هم برای من مادر که پسر بیگناهم را میبرند وجود ندارد. هیچ مسألهای باعث نمیشود که من کوتاه بیایم یا سکوت کنم.»
مادر امید علیشناس که روز شنبه ۲۰ آذر از سوی مأموران سپاه ثارالله بازداشت و برای اجرای حکمش به زندان اوین منتقل شد، شدیداً به نحوه بازداشت فرزندش معترض است.
سیمین عیوضزاده در گفتوگو با رادیو زمانه بر بیگناهی فرزندش تأکید کرده و میگوید که برای آزادی او همه راههای ممکن را خواهد رفت و از برخوردهایی که با خود و خانوادهاش میشود، هراسان نخواهد شد: «من به خاطر دادخواهیای که در آن ۱۷ ماه بازداشت غیرقانونی پسرم کردم که خودشان هم میدانستند دارند خلاف قانون عمل میکنند، بازداشت شدم. ۹ روز من را نگه داشتند. حکم شلاق به من دادند، اما در نهایت امید را آزاد کردند. پسر من بیگناه است و من باز هم همه تلاشم را میکنم.»
امید علیشناس روز شنبه در منزل پدریاش دستگیر شده است. مأموران قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران با ارائه حکم کتبی او را برای اجرای حکم حبس بازداشت و به زندان اوین منتقل کردهاند: سپاه ثارالله یک فعال مدنی را بازداشت کرد
علیشناس ۱۳ شهریور سال ۱۳۹۳ بازداشت و به بند دوـالف زندان اوین مربوط به سپاه پاسداران منتقل شد. قاضی محمد مقیسه این فعال مدنی را به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «توهین به رهبری» به ۱۰ سال حبس محکوم کرد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به هفت سال زندان کاهش یافت.
او پس از ۱۷ ماه بازداشت دیماه سال گذشته و با تودیع وثیقه آزاد شده بود.
سیمین عیوضزاده، مادر او، با اشاره به جزییات بازداشت امید علیشناس برای انتقالش به زندان اوین میگوید: «امروز حدود ساعت ۹:۳۰ صبح زنگ خانه را زدند و گفتند که نامهای آوردهایم برای امید علیشناس. من در را باز کردم و از پایین آمدند بالا. داخل خانه راهشان ندادم و گفتم که نامه را به من بدهید، امضا میکند و رسید میدهد به شما. گفتند که نه، ما آمدهایم ببریمش.»
بر اساس قانون اما واحد اجرای احکام باید پنج روز پیش از موعد اجرای حکم، فرد محکوم را فرا بخواند و اگر او خودش را معرفی نکرد، برای بازداشتش اقدام کند.
سیمین عیوضزاده نیز میگوید: «به آنها گفتم قانوناً شما این اجازه را ندارید. اجرای احکام باید نامه بدهد و یک فرصت پنح روزه بدهد تا فرد بیاید. گفت که نه، ما نامه داریم و باید ببریمش. نامه از طرف قرارگاه ثارالله سپاه بود و من به آنها گفتم که این قرارگاه که مسئول حکم صادر شده برای امید هم هست به هیچ قانونی پایبند نیست و ما هیچ انتظار نداریم که این نهاد به قانونی متعهد باشد.»
مادر امید علیشناس از مأموران بازداشتکننده او خواسته است تا دو روز به امید مهلت بدهند تا کارهای محل کارش را تحویل بدهد که اجازه ندادهاند و گفتهاند که اگر او همراه آنها نرود در آهنی را خواهند شکست و وارد خانه خواهند شد: «آنها با اعتراض شدید من مواجه شدند و من حرفهایی که باید میزدم را به ایشان گفتم. در نهایت امید هم وسایلش را جمع کرد و همراهشان رفت. من تا پایین همراهش رفتم و دیدم که سوار یک ماشین بیپلاکش کردند و بردندش.»
سیمین عیوضزاده در پاسخ به سوال رادیو زمانه درباره چرایی بازداشت فعالان دارای حکم بدون فرستادن احضاریه برای آنها میگوید: «این سوال برای من هم مطرح است. من به ایشان گفتم امید الان ۱۱ ماه است که بیرون است. قصد فرار هم نداشته و ندارد، و اگر شما نامه هم میفرستادید میآمد چون نه دزدی کرده که فرار کند، نه اختلاس کرده، نه جنایت کرده و اطمینان هم دارد که بیگناه است. بنابراین هیچ دلیلی نداشت که شما به این شکل بیایید و دستگیرش بکنید. احضاریه میفرستادید و او میآمد. برای من واقعاً سوال است که چرا اینطور اقدام میکنند.»
به گفته مادر امید علیشناس نهاد بازداشتکننده تنها قصد دارد رعب و وحشت ایجاد کند وگرنه هیچ دلیل دیگری برای این شکل انتقال فرد به زندان وجود ندارد: «آنها خوب میدانستند که اگر امید میخواست فرار بکند در این ۱۱ ماه که بیرون بود این کار را میکرد. او خانه بود، سر کار میرفت، میآمد خانه.»
رعب و وحشت مورد اشاره در صحبتهای سیمین عیوضزاده اما چه کسانی را ممکن است تحت تأثیر قرار دهد؟ آیا این شکل انتقال افراد به زندان تأثیری بر پیگیری خانوادهها و نزدیکانشان میگذارد؟
عیوضزاده خود در پاسخ به این سوال میگوید: «این کارشان اصلاً تأثیری ندارد، چون ما در جانب حق هستیم و به خودمان حق میدهیم. ما چون حق داریم، ترسی نداریم. ما از چه ترس داشته باشیم؟ اینها فکر میکنند که ما را دچار رعب و وحشت میکنند. ما فقط به ظلمشان و این کارهای خلافشان معترضیم و اعتراضمان را هم به هر صورت اعلام میکنیم. من در تمام مدت ۱۷ ماهی که امید به شکل غیرقانونی در بازداشت بود -در صورتی که اینها اجازه نداشتند ۱۷ ماه او را بازداشت موقت بکنند- روز و شب پیگیری کردم. دادخواهی کردم. آزادی پسرم را خواستم و بالاخره او با وثیقه آزاد شد. الان هم دقیقاً کارشان این است. وقتی ظلم میکنند نباید انتظار داشته باشند که ما سکوت کنیم و اعتراض نکنیم به این روشها و این کارها. ما اعتراضمان را میکنیم و هیچ ترسی هم برای من مادر که پسر بیگناهم را میبرند وجود ندارد. هیچ مسألهای باعث نمیشود که من کوتاه بیایم یا سکوت کنم.»
عکاسی ایران۱۹۷۸
میشل ستبون فعالیت حرفه ای خود را با معماری آغاز نمود و در سال ۱۹۷۸
به عکاسی روی آورد تا در کسوت عکاس خبری و جنگ، حوادث کشورهای
ایران،السالوادور،افغانستان،پاکستان و دیگر نقاط را برای آژآنس سیپا و سپس
بلک استار پوشش دهد. در پایان دهه هشتاد میلادی، وی کار خود را با پروژه
های عکاسی بین المللی در مغولستان ، هنگ کنگ و آلبانی برای آژانس های رافو و
سیگما آغاز کرد. در سال ۱۹۹۰ تصمیم گرفت بار دیگر به عنوان عکاس آزاد روی
پروژه¬های بلند مدت تمرکز کند و فعالیت او در این زمینه همچنان ادامه دارد.
تا کنون مجموعه عکس های او در نشریاتی نظیر نیویورک تایمز،ژئو
لایف،پاریماچ و
اشتراک در:
پستها (Atom)