۱۳۸۶ آبان ۹, چهارشنبه

Adam Kokesh, Tina Richards arrested for “defying poster ban

http://www.aljazeera.com/mm/video/video.php?op=showvideo&vidid=56



Adam Kokesh, Tina Richards arrested for defying poster ban
دستگيري چند نفر كه بر عليه جنگ نا عادلانه در عراق تبليغ ميكردند

دومین گردهمایی سراسری درباره ی کشتار زندانیان سیاسی در ایران

http://www.dialogt.org/seminar/Seminar_Khoshbouei.htm


دومین گردهمایی سراسری درباره ی کشتار زندانیان سیاسی در ایران

پرونده ی جنایتی دیگر- سهراب خوشبویی

واقعيت هاي اشغال غزه

1)http://www.aljazeera.com/mm/video/video.php?op=showvideo&vidid=40

Occupation 101: Gaza's Reality

واقعيت هاي اشغال غزه

گفتگوهاي نمايندگان جمهوريخواه در مورد حمله نظامي به ايران

http://www.aljazeera.com/mm/video/video.php?op=showvideo&vidid=100


Republican debate October 9th 2007 in Michigan

گفتگوهاي نمايندگان جمهوريخواه در مورد حمله نظامي به ايران
1)http://www.aljazeera.com/mm/video/video.php?op=showvideo&vidid=54
“Buy it now! The Petraeus Iraq War!”

موقعيت ارتش آمريكا در عراق از زبان ژنرال آمريكا ئي

جيمي كارتر و كتاب فلسطين صلح نه نژاد پرستي /شركتهاي آمريكائي در عراق

1)http://www.aljazeera.com/mm/video/video.php?op=showvideo&vidid=7

Iraq For Sale: Banned Excerpts
كار در عراق وشركتهاي آمريكائي
Carter speaking out against Israeli occupatio
جيمي كارتر و كتاب فلسطين صلح نه نژاد پرستي( ويدئو

تنبيه رژيم خميني/ويدئوي مردم فلسطين/جنايت آمريكا درهيروشيما

1)http://www.aljazeera.com/mm/video/video.php?op=showvideo&vidid=123

تنبيه رژيم خميني

U.S. paving way for war with Iran
2) http://www.aljazeera.com/mm/video/video.php?op=showvideo&vidid=3
ويدئوي كه مردم اسرا ئيل نميخواهند بينند؟

Video Israel Doesnt Want You to See
3)http://www.aljazeera.com/mm/video/video.php?op=showvideo&vidid=15

Hiroshima nuclear attack: A U.S. war crime?
جنايت آمريكا درهيروشيما

۱۳۸۶ آبان ۸, سه‌شنبه

برایِ "نان خوردن"، تن به هر خواری بايد داد؟!محمد ايل بيگي سايت روزانه ها

در ابتدا ، نگاهی به اين بياندازيد :
گمان می کنيد که اين آگهی در کجا آمده است ؟ اگر پيش از اين نديده ايد، پس بگويم در "خبرنامهء
گويا"
. مسئولانش اينچنين باد به غبغب می انداختند : "خبرنامه گويا همچنين از انتشار مطالبی با مضمون تشويق به مبارزه مسلحانه، ترور و خشونت خودداری خواهد کرد..." (!) وصدالبته ، قربانش بروم ، "سيا" در تاريخش ، هيچکدام از اين کارهارا نکرده است - پاک است و شفاف است1 ... پس چه باک : [دليلِ]" پذيرش اين آگهی [...] اين بود که در آن نه دروغ بود نه پنهانکاری. اين آگهی به روشنی آگهی يک سازمان اطلاعاتی است و از اين بابت حداقل با خوانندگان خبرنامه صادق بوده ايم." حضراتِ اطلاعاتی در ايران ! چرا بيکار نشسته ايد ، يک آگهی به اين مضمون برایِ "گويا" بفرستيد ( يادِتان نرود که عکسُ "امام خمينی" راهم در اگهی بيآوريد ) : "وزارتِ جهنمیِ اطلاعات ، اين تشکيلات خون برپاکن و زندان انداز و شکنجه گر ، برایِ جاسوسی ، کشتار در ميانِ ايرانيانِ خارجِ کشور مامور استخدام می کند ، بشتابيد ، بشتابيد !" و مطمئن باشيد که "گويا" منتشر خواهد کرد ، چراکه "درآن نه دروغ [است و] نه پنهانکاری. اين آگهی به روشنی آگهی يک سازمان اطلاعاتی است".
تمامِ دنيا می دامد که :
اگهی برایِ "نان" خوردن است ؛
زمانی که از شرکتی ، دستگاهی و ... آگهی آوردی ، اگر تمامِ زبانت را از ته نکنی ، لااقل نوکش را خواهی چيد .
پس اگر بگوئيم که آوردنِ "جملهء معترضهء" زير ، جز چرندبافی و خواستِ کلاه گذاشتن برسرِ خواننده ، هيچ نيست ، بيراهه رفته ايم ؟ : "اين آگهی چالشی هم هست تا اين را مجدد حداقل به خود اثبات کنيم که می شود از يکی آگهی گرفت و به او وامدار نبود" .
فلاکت بارتر از وصعِ "گويا" ، وضعِ آن بيچاره گانِ پيش از اين "فدائی"*ست که تا " شوروی" بود و "نان" می داد، حنجره شانرا پاره می کردند و تمامِ جنايت هایِ حکومتِ فلاکت بارِ اسلامی را ، به صرفِ ( که گويا ) "ضدامپرياليستِ آمريگا" ست ( ؟! ) ، پاره می کردند ، از بين بردنِ آزادی ها را به هيچ می گرفتند ، زندان و شکنجه و کشتار و تبعيضاتِ شديدِ طبقاتی و ... را به هيج می گرفتند و حتی خود برعليه "ضدِانقلابيونِ غيرِامامی" جاسوسی می کردند و هزار کوفت و کاریِ ديگر ... و امروز جيره خوار( = نان خورِ ) جرياناتِ وابسته به همان " امپرياليستِ آمريکا" شده اند و تمامِ اينها را به حسابِ داشتنِ "فرهنگ مدارا"يشان می گذارند و تنها با گفتنِ دهان پُرکنانی اينچنانی ، حقِ حتی "جيک" زدن را از ما می گيرند ، تا نشويم از "نادارانِ فرهنگِ مدارا" !
* توجه داشته باشيد که اشاره ام تنها به بخشی از "فدائيان سابق " ( که عليرغمِ ميلِ شان ، هنوز "خفتِ" بدوش کشيدنِ نامِ "فدائی" ، به رویِ شانه هايِ شان حس می کنند ! حدس زده ايد که از "که ها" می گويم؟) ، می باشد - و نه به تمامی آنها .

دوشنبه 23 مهر ۸۶ / 15 اکتبر 07

۱۳۸۶ آبان ۷, دوشنبه

نشريه مجاهد شماره 19سه شنبه 25 دي ماه 1358


نشريه مجاهد 2 بهمن 1358 شماره 20 سال اول


نشريه مجاهد 9 بهمن 1358 شماره 21 سال اول


عليرضا آثار در تظاهرات وين به نمايندگي مجاهدين خواستار بمباران تاسيسات

http://www.negaheno.net/akhbar/1384/Bahman/40.ram




عليرضا آثار به نيابت از مسعود رجوي خواستار بمباران تاسيسات اتمي رژيم
شد. روزگار غريبي نيست نازنين؟؟
همگام با سلطنت طلبها, كوموله,حزب دموكرات كردستان و....ساير مزدوران

هشدار البرادعی درباره تنش بین ایران و آمریکا

http://asre-nou.net/1386/aban/7/m-albaradei.html


«مدرکی در مورد برنامه تسلیحاتی هسته ای ایران
وجود ندارد
»

اين ويدئو قبل از سخنراني ,رايس, صلح طلبان رانشان ميدهدكه وي را جنايتكار

http://www.codepink4peace.org/article.php?id=3587


اين ويدئو قبل از سخنراني ,رايس, صلح طلبان رانشان ميدهدكه وي را جنايتكارمينامند

نشريه مجاهد شماره اول

خاطرات پرويز اكتشافي عضو حزب توده 22 سال مهاجرت درشوروي

۱۳۸۶ آبان ۶, یکشنبه

ویکتور خارا و Manifiesto




ر،Manifiesto، آخرین ترانه «ویکتور خارا»، هنرمند و انقلابی شهیر شیلیایی است

جیمی کارتر رئیس جمهور پیشین آمریکا حمله به ایران اشتباهی هولناک است

حمله به ایران اشتباهی هولناک است
• جیمی کارتر رئیس جمهور پیشین آمریکا تصمیم به حمله به ایران را اشتباهی هولناک خوانده و از دولتمردان خواست که برای حل بحران هسته ای ایران از راه مذاکره وارد شوند. همزمان با این اخطار جیمی کارتر، نگرانی ها در کنگره آمریکا از تصمیم احتمالی جرج بوش در تدارک حمله به ایران بالا گرفته است ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com آدينه ۴ آبان ۱٣٨۶ - ۲۶ اکتبر ۲۰۰۷
جیمی کارتر، رییس جمهوری پیشین آمریکا، درباره حمله نظامی به ایران، به رهبران این کشور هشدار داد. به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری فرانسه، جیمی کارتر تصمیم به حمله به ایران را اشتباهی هولناک خوانده و از دولتمردان خواست که برای حل بحران هسته ای ایران از راه مذاکره وارد شوند. همزمان با این اخطار جیمی کارتر، نگرانی ها در کنگره آمریکا از تصمیم احتمالی جرج بوش در تدارک حمله به ایران بالا گرفته است. روز پنج شنبه، بیست و پنجم اکتبر، جیم مارون نماینده حزب دموکرات گفت که برداشت شخصی او از تقاضای بودجه ۸۸ میلیون دلاری دولت بوش برای توسعه بمب های سنگرکوب، آماده سازی زمینه حمله به ایران است. این نگرانی ها در حالی عنوان می شود که رییس جمهوری آمریکا، چندی پیش هشدار داد که اگر ایران به سلاح اتمی دست یابد، جنگ جهانی سوم اتفاق می افتد. با این حال، جیمی کارتر به خبرنگاران گفت که هر گونه حمله به ایران وحشتناک است. وی افزود: «من فکر می کنم که حمله نظامی به ایران اشتباهی وحشتناک و تراژدی غم انگیزی است» آقای کارتر که بعد از دیدار با بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل در جمع خبرنگاران حاضر شد، اضافه کرد: «کاری که باید انجام دهیم مذاکرات همه جانبه و رایزنی با رهبران ایران است تا آنها اطمینان پیدا کنند که ما قصد حمله نظامی نداریم.» وی ضمن ابراز امیدواری از بی اساس بودن شایعات حمله نظامی آمریکا به ایران گفت: «من فکر می کنم که ایالات متحده باید تاکید کند که در ایران حرکتی برای تولید سلاح های اتمی صورت نگرفته است.» ایالات متحده، تا به حال احتمال استفاده از گزینه نظامی را در واکنش به سرپیچی ایران از درخواست تعلیق غنی سازی اورانیوم، که می تواند برای راکتورهای تولید برق و یا ساخت سلاح های اتمی مورد استفاده قرار گیرد، رد نکرده است. با وجود این توصیه ها، روز پنج شنبه، کاندولیزا رایس، وزیر امورخارجه آمریکا، از اقدامات جدید دولت آمریکا در تشدید تحریم ها علیه تهران خبر داد. خانم رایس که به همراه هنری پالسون، وزیر خزانه داری آمریکا در جمع خبرنگاران صحبت می کرد، گفت: «این تحریم های تنبیهی به دلیل حمایت ایران از سازمان های تروریستی در عراق و خاورمیانه، صادرات موشکی و فعالیت های هسته ای این کشور اتخاذ شده است». وزیر امورخارجه آمریکا گفت: «این اقدامات در راستای یک سیاست فراگیر برای مقابله با رفتارهای تهدید آمیز ایرانیان است.» این در حالی است که محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران روز چهارشنبه، بیست و چهارم اکتبر، با بی اعتبار خواندن پرونده ایران در سازمان ملل، از آن به عنوان مشتی کاغذ پاره بی اعتبار نام برد و گفت که حتی اگر این پرونده صد هزار صفحه نیز باشد، تاثیری در مجموعه های سیاسی و تصمیم گیری های ملت ایران ندارد

مجاهد فوقالعاده شماره 5

مجاهد فوقالعاده شماره 6 ؟

مجاهد شماره 24 بهمن 1358












مجاهد شماره 23 تاريخ22بهمن 1358درس عبرت؟







۱۳۸۶ آبان ۵, شنبه

روشنگری. برای آينده خاورميانه خطوط را جابه جا کرده و نقشه های متعدد منتشر کرده اند

جنگ اکولوژيک بحران زيست محيطی عراق جفری سنت کلر و جوشوا فرانک کانتر پانچ. 25 اکتبر 2007

چيزی در حول و حوش خليج فارس برای ابد تغيير کرده است


http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20071027214853.html


هزاران کيلومتر مربع از سرزمين های بالکان، کويت و جنوب عراق برای هميشه آلوده خواهند ماند. *اورانيوم تخليه شده، بعداز اکسيده شدن به اجزای ميکروسکوپی تقسيم ميشود که بصورت غبار سرطان زا در فضا منتشر شده و همراه باد به سوی صحراها حرکت ميکند.

طرح همکاری مجاهدين با آمريکا در سرکوب مقاومت ضد اشغال در عراق

http://www.youtube.com/watch?v=le-fjF7Cgeo

اين است عاقبت پشت پا زدن به اصول

پشت پرده يک ارتباط *طرح همکاری مجاهدين با آمريکا در سرکوب مقاومت ضد اشغال در عراق از طريق شرکت خصوصی/ نظامی "گلوبال اپشن" از سوی دو تن از کارمندان سابق پنتاگون..
روشنگری: اگر در جدال کنونی ميان جمهوری اسلامی و امريکا, طيف وسيعی از اپوزيسيون ضمن طرفداری از صلح به درجات متفاوت هر دو جانب رويارويی را منشا شر می دانند و ضمن اعتقاد و تلاش و مبارزه برای سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی از طريق تنوير افکار و روشنگری و سازماندهی اعتراضات مردمی در داخل کشور و حمايت فعال از قربانيان نقض حقوق بشر در خارج, هر گونه مداخله آمريکا را محکوم و مايه انحراف مسير جنبش عمومی ضد استبدادی مردم ايران و فرو رفتن کشور در باتلاق جنگ و کشتار و نابودی می دانند و با آن به شدت مخالفت می ورزند, و در همين راستا حمله و اشغال و تجاوز آمريکا به عراق را نيز محکوم می کنند, در عوض هستند نيروهايی که به همکاری مستقيم با آمريکا در سرکوب مقاومت ضد اشغال در عراق متهم اند. در اين رابطه گزارشی در برنامه تلويزيونی مونيتور آلمان پخش شده است که در آن به ارتباطات پشت پرده ميان مجاهدين خلق و شرکت های جنگی خصوصی در استخدام آمريکا در عراق اشاره می کند. در اين گزارش "نايل لوينگستونه" رييس شرکت خصوصی نظامی فعال در عراق از وجود ارتباط خود طولانی ميان خود و مجاهدين ياد می کند ولی پرداخت مستقيم پول برای بهره گيری از خدمات آنها در عراق را رد می کند, از سوی ديگر پات لانگ، کارمند سابق پنتاگون در گزارش تاکيد می کند که شرکت "گلوبال اپشن" واسطه ارتباط آمريکا با مجاهدين است و کارين کوياتکوفسکی, يک کارمند سابق ديگر پنتاگون همين ارتباط را يادآوری می کند. مشروح گزارش را می توانيد با کليک به لينک زير در يوتيوب بشنويد.

اسراییل: دولت تخلیه پزشکی ازنواره غزه را مسدود کرده است

اسراییل: دولت تخلیه پزشکی ازنواره غزه را مسدود کرده است


انکار و نیزتاخیر منجر به مرگ حداقل سه تن شده است

(نیویورک، بیستم اکتبر2007) – سازمان دیده بان حقوق بشر امروزگزارش داد اسراییل به ایجادتاخیر، آزار و اذیت و همچنین متوقف کردن خودسرانه شهروندانی که دارای مشکلات پزشکی فوری و نیازمند ترک نوار غزه برای مراقبت های فوری پزشکی هستند می پردازد. حداقل سه بیماری که از صدور مجوز خروج برایشان خودداری شده ازماه ژوئن تاکنون فوت کرده اند و دیگران نیز یا اعضای بدن خود را ازدست داده اند یا دچارصدمات دیگری به دلیل بیماری شده اند بدون آنکه ازمراقبت های مناسب برخوردارباشند.

برخلاف تخلیه نیروهای اسرائیلی از غزه در سال 2005، اسراییل کنترل اساسی ای را برسرزمین های مرزی غزه درزمین و هوا و دریا دراختیار خود دارد. از ماه ژوئن 2007، زمانی که حماس با زورقدرت را درغزه دراختیارگرفت، اسراییل ورود ادوات و تجهیزات پزشکی و خروج از غزه را برای یک میلیون و چهارصدهزار نفرساکن نوار غزه به صورت فزآینده ای دشوارکرده است، حتی زمانی که مراقبت های ویژه پزشکی برای بیماران مورد نیاز است.

سارالی ویتسون، مدیربخش خاورمیانه وشمال آفریقای سازمان دیده بان حقوق بشردراین زمینه گفت:" اسراییل با تنبیه غیرنظامیان نیازمند به مراقبت های پزشکی، به عنوان راهی برای صدمه به حماس می پردازد و این ازنظر اخلاقی وحقوقی اشتباه است. اسراییل بر خلاف اقدام به تخلیه منطقه همچنان به عنوان یک نیروی اشغالگر درغزه باقی مانده است و بنابراین تعهد قانونی دارد که مراقبت های پزشکی را تا بالاترین حد ممکن برای شهروندان یاد شده تسهیل کند."

دولت اسراییل، و به خصوص سرویس امنیت عمومی(شاباک)، زمانی که از دادن اجازه خروج به بیمارانی که قصد خروج ازغزه را دارند خودداری می کنند موجب نگرانی های کلان امنیتی می شوند. سازمان دیده بان حقوق بشر گفته است که نمونه های بسیاری ازاعمال چنین تصمیم گیری هایی که خودسرانه است وجود دارد.

در این هفته، برای مثال، دولت اسراییل به شش تن از افرادی که با خطرمرگ مواجه بودند اجازه داد غزه را ترک کنند، این اقدام بعد ازآن صورت گرفت که یکی از پزشکانی که برای یک سازمان پزشکان حقوق بشر – اسراییل (PHR اسراییل) فعالیت می کند دولت را تهدید کرد که به دلیل خودداری از دادن اجازه خروج از غزه، دولت را به دادگاه فرا می خواند. دولت پیش از این درموقعیت های مختلف درخواست خروج این شش تن را به دلیل مسائل کلان امنیتی رد کرده بود.

این شش تن شامل یک دختر16 ساله که ازنارسایی قلبی مادرزادی رنج می برد و دوزن بیست تا سی ساله که ازسرطان رنج می بردند بوده است. آنها همگی دارای وضعیتی بودند که دکترهای اسراییلی تشخیص دادند که نیازمند مراقبت های پزشکی خارج ازغزه هستند و یکی اززنان یاد شده پیش ازاین دراسراییل شیمی درمانی شده بود.

ازماه ژوئن به بعد، PHR-اسراییل در مورد حدود 138 بیمارکه دولت خروج آنها از غزه را به دلیل ملاحظات امنیتی رد کرده بود، مداخله کرده است. تا کنون این سازمان موفق شده است که اجازه خروج 52 تن ازاین افراد را به دست آورد.

براساس اطلاعات PHR-اسراییل دربرخی موارد به فرد یاد شده به شرطی اجازه داده شده بود که غزه را ترک کند که پیش ازترک، توسط شاباک مورد بازجویی قرارگیرد. درمقاله ای که این ماه دریکی ازروزنامه های اسراییل "ماآریو" منتشر شد مستنداتی درخصوص اینکه چگونه ماموران اطلاعاتی اسراییلی در محل عبوری ارض که تنها محل ورود و خروج به نوار غزه است به بیماران می گویند که تنها شرط اینکه برای مامورین امنیتی اسراییل اطلاعات فراهم کنند اجازه خروج خواهند داشت.

پدریک بیمار پنج ساله که برای دریافت مراقبت های پزشکی برای چشم مجروح پسرش نوارغزه را ترک کرده بود به دیده بان حقوق بشر گفت که چگونه درمرز و دریک اتاق بتنی و با یک پنجره فلزی که اززیرزمین قابل رویت بود به سوالات مامورین پاسخ داده است. بازجویان پشت شیشه های ضدگلوله نشسته بودند. دیگر فلسطینی هایی که به دلایل غیرپزشکی غزه را ترک کرده اند نیز همان اتاق را توصیف کرده اند.

به گزارش دیده بان حقوق بشر، اسراییل این مقررات را درزمانی اعمال می کند که کنترل سختگیرانه اش برهرآنچه وارد غزه می شود وضعیت پزشکی را دراین منطقه روبه وخامت گذاشته است. براساس نظر سازمان بهداشت جهانی (WHO) سختگیری های فزآینده "دردسترس گذاشتن مراقبت های پزشکی و بطور خاص مراقبت های ویژه" را با خطر مواجه کرده است. این سازمان فقدان داروهای تومورشناسی وکمبود تجهیزات آزمایشگاهی را متذکر شده است.

تجهیزات پزشکی موجود درغزه نمی توانند بسیاری ازخدمات پیشرفته را ازجمله عمل های قلبی پیشرفته یا عمل های اعصاب وچشم پزشکی را انجام دهند.

پدریک دختر 16 ساله که به نارسایی قلبی مواجه است و بالاخره مجوز خروج از غزه را در این هفته غزه دریافت کرد به دیده بان حقوق بشرگفت که "هیچ وسیله ایی برای رسیدگی به چنین بیماری درغزه وجود ندارد. اگر امکان داشت ما ماه های قبل این کار را اینجا انجام داده بودیم."

دریک دیدار از مرکز دیالیزدر بیمارسان الشفا شهرغزه، دیده بان حقوق بشر متوجه استفاده از وسایلی که تاریخ مصرفشان تمام شده بود شد. یک دکتر گفت:" ما این وسایل را استرلیزه می کنیم وسعی می کنیم بهترین کارممکن را انجام دهیم."

دیده بان حقوق بشر نگرانی خود از محدودیت هایی که توسط اسراییل برای انتقال افراد و وسایل ازجمله تجهیزات پزشکی به داخل و خارج غزه که به منظور افزایش فشاربر روی حماس صورت می گیرد و یک نوع تنبیه دسته جمعی علیه غیرنظامیان است را نقض قوانین انسان دوستانه بین المللی می داند.

درماه سپتامبر، کابینه اسراییل غزه را "سرزمین دشمن" اعلام کرد و به محدودیت عبور و مرور مردمی که از آن تردد می کنند رای داد. دولت می گوید اجرای این تصمیم منوط به مطالعه حقوقی آن است، اما جریان رفت وآمد مردم ومواد و تجهیزات مختلف به داخل و همچنین خارج از غزه به صورت محسوسی بعد ازتصمیم کابینه و براساس اعدادی که توسط نظامیان اسراییلی تهیه شده کاهش پیدا کرده است.

براساس اطلاعات سازمان ملل، به صورت متوسط چهل بیمار روزانه از غزه به اسراییل طی ماه ژوئیه وارد شده بودند تا ازمراقبت های پزشکی بهره مند شوند. این عدد در سپتامبر به پنج رسیده بود.

ویتسون گفت: "انکار لزوم مراقبت های پزشکی برای افرادی که دارای نیازمندی های فوری هستند توسط اسرائیل تنبیه دسته جمعی علیه مردم محسوب می شود که ناقض قوانین بین المللی است. مردم غیرنظامی غزه هزینه این عمل را می پردازند."

درماه ژوئن PHR-اسراییل و دیگر سازمان حقوق بشری اسراییلی، گیشا، محدویت های اسرائیل درخصوص مسائل پزشکی را در دادگاه عالی این کشور به چالش کشیدند. دادگاه درخواست آنها را رد کرد و نظر دولت را درخصوص تفاوت گذاشتن میان مواردی که با خطر مرگ مواجه هستند و باید به دلایل انسان دوستانه اجازه خروج ازغزه به آنها داده شود و مواردی که تنها به "کیفیت زندگی" مربوط می شود قبول کرد. اما وقتی این تمایز توسط دولت مورد استفاده قرارگرفت – که برخلاف روند معمول است – به صورت غیرانسانی عمل شد.

براساس نظر این سازمان حقوق بشری اسراییلی، درماه ژوئن دولت از دادن مجوز خروج به علاادا، بیست وپنج ساله که نیازمند مراقبت های فوری پزشکی بعد ازاینکه به هردوپایش شلیک شده بود خودداری کرد چرا که این مورد را موردی که وی را با خطر مرگ مواجه می کند تشخیص نداد. ادا قادر نبود که مراقبت های لازم را در غزه داشته باشد و دکترها پای راست او را قطع کردند. دولت درخواست دوم او را نیز رد کرد و ادعا کرد ادا با یک پا یک تهدید امنیتی است به نحوی که مدت زمانی کوتاه بعد از آن دکترها پای دوم او را نیز قطع کردند.

براساس اطلاعات سازمان پزشکان حقوق بشر – اسراییل حداقل سه بیمار که به دلایل امنیتی از ماه ژوئن درخواست خروجشان ردشده است تا کنون قوت شده اند. این افراد عبارتند از:

محمد مرتجا، نوزده ساله، که صبح هفدهم ژوئن به دلیل تومورمغزی درگذشت. دولت درخواست دوم او را برای ورود به اسراییل اواخر همان روزقبول کرد.
نعیل ابووردا، بیست وچهارساله، که ازبیماری مزمن کلیه رنج می برد. او اجازه خروج ازغزه را داشت اما از انتقال او ازغزه خودداری شده بود و به همین جهت همان شب درگذشت.
محمد ابو عبید، هفتادودوساله، که سوم اکتبر به دلیل نیاز به جراحی قلب باز بعد از اینکه درخواست خارج شدن وی رد شد درگذشت.

هفته جاری، دیده بان حقوق بشر با سه نفر ازکسانی که نیازمند مراقبت های پزشکی درغزه بودند مصاحبه کرد که به دلیل مسائل امنیتی ازخروج آنها ازمنطقه جلوگیری شده بود. یکی از این افراد مردی بود که به صورت تصادفی گلوگه به مچ پایش درماه مه اصابت کرده بود، وعلی رغم دریافت اجازه خروج، اجازه داده نشده بود که غزه را ترک کند، دختری که با نارسایی قلبی مواجه بود و زنی که مشکلات غددلنفاوی رنج می برد. دونفر آخری دربین کسانی بودند که به آنها اجازه خروج دراین هفته داده شد.

دیده بان حقوق بشر با سه نفر دیگر نیز که برای دریافت اجازه خروج ثبت نام کرده بود صحبت کرد ازجمله مردی که ازدیسک کمر رنج می برد، مردی که مشکلات عصبی درکمرخود داشت و مردی که با سرطان تیروئید دست وپنجه نرم می کرد. ابدالسفوری، بیست وهفت ساله، که به عمل سریع دیسک کمر نیازداشت گفت:" برای من فرقی نمی کند، من به هرکشوری خواهم رفت."

به جزبرخی استثناها، بیمارانی که اجازه خروج از غزه داده شد باید حدود یک کیلومتر از درون منطقه امنیتی را پیاده راه بروند تا به مرز ارض برسند و سپس مورد بازرسی های شدید امنیتی و بازجویی مامورین شاباک قرارگیرند.

دیده بان حقوق بشر دریافته است که برخی ازاین بیماران که مساله امنیتی شان پیش ازاین کنترل شده، باردیگر برای مسائل امنیتی بازگردانده شدند. آنها باید یک روند پیچیده را برای گرفتن تخت دربیمارستان درخارج ازغزه دوباره آغازکنند که بتواند هزینه های آنها را پوشش دهد و یک روزدیگر تایید امنیتی را به دست بیاورند.

ویتسون گفت: "اسراییل نگرانی های مشروع امنیتی درباره گروه های شبه نظامی که از غزه به مناطق غیرنظامی راکت پرتاب می کنند دارد. اما رد کردن درخواست های مراقبت های پزشکی برای یک دختر شانزده ساله با نارسایی قلبی هیچ اسراییل را امن تر نخواهد کرد.

برای مشاهده عکس های مردمی که از بسته شدن مرزغزه دچار صدمه شده اند می توانید به سایت زیر مراجعه کنید:
http://hrw.org/photos/2007/iopt1007

برای گوش کردن به صدای فرد ابراهام محقق ارشد دیده بان حقوق بشربه آدرس زیر مراجعه کنید:
http://hrw.org/photos/2007/iopt1007/audio.htm

برای اطلاعات بیشتر با افراد زیرتماس بگیرید:
دراورشلیم، فردابراهام، انگلیسی+972-54-654-1635; or +972-59-831-0538
درنیویورک، سارا لی ویتسون (انگلیسی): +1-212-216-1230; or +1-718-362-0172
درقاهره با قاصرعبدل رازک(عربی-انگلیسی): +2-010-502-9999 (mobile); or +202-2

۱۳۸۶ آبان ۴, جمعه

منير طه • اي سرورِ آزادگان ، يادت گرامي باد

سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلح برگردان: محمد علی اصفهانی


جمعه ۴ آبان ۱۳۸۶ - ۲۶ اکتبر ۲۰۰۷
اولمرت به فرانسه آمده است تا موعظه ی جنگ با ايران بخواند!سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلحاطّلاعيه ی رسمی۲۳ اکتبر ۲۰۰۷
برگردان: محمد علی اصفهانی
www.ghoghnoos.org


در چهاردهم دسامبر ۱۹۴۸ تعدادی از نامدار ترين شخصيّت های يهودی جهان، از جمله هانا آرنت، و آلبرت انيشتين، نسبت به ديدار مناشه بگين از آمريکا، بانگ اعتراض برآوردند. مناشه بگينی که به عنوان يک تروريست ماهر، از شيوه هايی از نوع شيوه های احزاب فاشيستی عمل می کرد.ما نيز با همان منطق آلبرت انيشتين و هانا آرنت، و ديگر همراهان آن ها در سال ۱۹۴۸ ، نسبت به ديدار اهود اولمرت از فرانسه در ۲۲ اکتبر امسال، بانگ اعتراض بر می آوريم.دولت اولمرت، در تابستان سال ۲۰۰۶ يک تجاوز نظامی وسيع به لبنان را سازماندهی و اجرا کرد. ٭در اين تجاوز، ارتش اسراييل، مرتکب هرد و سنخ جنايت بزرگ و عمومی: جنايت جنگی، و جنايت عليه بشريّت شد.و حالا امروز او به فرانسه می آيد تا بتواند از اين سکّو، برای فراهم آوردن اتفّاق آرای وسيع در غرب، برای يک جنگ «پيشگيرانه» عليه ايران استفاده کند. با اين بهانه که:ـ ايران، رهبری يی دارد که خواهان نابود کردن اسراييل است.جنگی اينچنين، علاوه بر ويرانی پيش از اين عراق، و آنچه بر سر آن کشور آمده است، سراسر کره ی زمين را در آتش و خون فرو خواهد برد.اين فرار به جلو نمی تواندچهره ی واقعی سياسستی را که اولمرت، به پيش می برد، در زير نقاب دروغين او پنهان سازد:ـ جامعه ی فلسطينی، به صورتی متديک، ويران می شود؛ـ غزه در تماميّت آن، به محاصره ی کامل در آمده است؛ـ قتل های از پيش حساب شده و هدفگيری شده توسّط اسراييل ادامه دارند؛ـ هزار ها فلسطينی، از جمله چندين نماينده ی منتخب مردم فلسطين، به زندان های اسراييل گسيل شده اند؛ـ مصادره ی سرزمين های اعراب ادامه دارد؛ـ مردمان فلسطين را از سرزمين خود اين مردم، اخراج می کنند؛ـ آب، آب مردم فلسطين، به وسيله ی اسراييل، دزديده می شود و به غارت می رود؛ـ صد ها راهبند، هر نوع نقل و انتقالی را برای فلسطينيان، نامقدور می سازند؛- تکميل بنای «ديوار»: ديوار موسوم به «ديوار جداسازی»، همچنان ادامه دارد...و اين همه، از جمله موارد تجاوز اسراييل به تمامی هنجار ها و استاندارد های حقوق انسانی، و حقوق بين المللی ـ هردو ـ است؛ و دولت اسراييل، علناً، مسؤليّت اين تجاوز ها را پذيرفته است؛ و علناً مرتکب آن می شود.کولونی سازی ها ادامه دارد. بيش از جهارصدو پنجاه هزارنفر از اسراييليان [در اين کشور با جمعيّتی در حدود پنج ميليون ـ م] در سرزمين های اشغال شده بعد از سال ۱۹۶۷ زندگی می کنند. [صرفنظر از اسراييليان ديگری که در سرزمين های اشغال شده قبل از ۱۹۶۷سکونت دارند. ـ ]قبل از هر گفتگويی در باره ی «صلح»، اهود اولمرت اعلام کرده است که تقسيمبندی های جغرافيايی و محدوه سازی ها و مرز تعيين کردن های اسراييل، برای سرزمين های اشغالی، اساساُ غير قابل بحث و غير قابل تغييرند.بنابراين: اگر، بر فرض، در آينده، دولتی فلسطينی تشکيل شود، چنان دولت فرضی يی هيچ نخواهد داشت مگر سرزمينی پاره پاره و چاک چاک، و غير قابل زيست.تا زمانی که اشغال فلسطين ادامه دارد، «وحدت يهودی فرانسه برای صلح»، بر خواست خود در بايکوت سياسی و اقتصادی اسراييل، پافشاری می کند. برای مجبور کردن رهبران آن کشور به پايان دادن اشغال.يک صلح عادلانه و پايدار در خاورميانه، تنها می تواند بر مبانی زير استوار باشد:ـ پايان بخشيدن به نفی حقوق قربانيان، يعنی تمامی مردم فلسطين.ـ پايان اشغال.ـ ويران کردن و برچيدن تمامی کولونی ها.ـ پذيرش مساوات کامل.حق بازگشت تمامی پناهندگان فلسطينی.سياست آقای اولمرت، سياست جنگ است؛ سياست فرار به جلوست؛ سياست نفی «ديگران» است.اين سياست، در حق مردم فلسطين، جنايتکارانه، در خق اسراييل، سياست خودکشی، و در حق همه ی مردم منطقه، خطری برای صلح و برای امنيّت بين المللی است.نه!آقای اولمورت، به فرانسه، خوش نيامده است!---------------------------------------------------٭ در همان زمان، و از همان زمان تا کنون، جديدالاستخدام های «ايرانی» موساد و سيا و چينی و بوش، بنا به فرامين صادر شده از منابع صدور، می کوشيدند و می کوشند تا با وجود همه شواهد روشن، گناه تجاوز از پيش برنامه ريزی شده ی آمريکا و اسراييل به لبنان و آنچه را در مورد همين تجاوز ، کاندوليزارايس «دردزايمان خاورميانه ی بزرگ» ناميد و از آن استقبال کرد، به گردن مبارزان لبنانی (اتحاد حساب شده و سنجيده ی حزب کمونيست لبنان، بخشی از نا سيوناليست های لبنانی، بخش عمده يی از مسيحيان لبنان به رهبری ژنرال ضد سوری ميشل عون با حزب الله، و با اعلام همبستگی رسمی جرج حبش) بياندازند.در مورد موضعگيری های آن «قوم» به سايت هايشان مراجعه کنيد؛ و برای شناخت نقطه نظر های صاحبنظران پرآوازه ی انسانگرا و ضدّ جنگ، به چند لينک فارسی از جمله لينک های زير:http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar02/liban_voltaire.html


http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar02/hersh0806.html
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/pilger-050207.html


http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar02/hersh_w041106.html


http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar02/noam_liban.html


http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar02/hersh-aya1106.html


http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar02/fisk_child.html


http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar15/lobby.html

٭٭ و نيز در ارتباط با فعل و انفعالاتی که در ارتباط با همه ی مسايل، از جمله، مسأله ی اتمی، در حاکمّيت اليگارشی ملّايان، به دليل ساختار ويژه ی آن، اتّفاق می افتد، به:http://www.ghoghnoos.org/goftar/az-do.html

٭٭٭ همچنين اطلاعات بيشتری در مورد مواضع «سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلح» را می توانيد در صفحات مختلف «خبر و نظر» سايت ققنوس پيدا کنيد.
postamble();

۱۳۸۶ آبان ۳, پنجشنبه

هفت تیر کش های آمریکائی در بغدادپاتریس کلود Patrice CLAUDE(روزنامه نگار)

http://www.gozareshgar.com/?id=22&tt_content[tid]=3471

جانيان بالفطره, روشنگری.

http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20071025005648.html

نشریه کار شماره‌های 1 تا 60اسفند ماه 1357 تا خرداد 1359

http://www.iran-archive.com/fadaiiane_khalgh/kar_1-60/kar_1-60.html

فهرست مطالب دوره اول نبرد خلق(بهمن 1352- خرداد 1355

فهرست مطالب دوره اول نبرد خلق(بهمن 1352- خرداد 1355

ماه 1358 تا 30 بهمن ماه 1358نشريه فوق العاده مجاهد شماره 1 تا 6

1)http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_fogholade_1.pdf
2)http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_fogholade_2.pdf
3)http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_fogholade_3.pdf
4)http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_fogholade_4.pdf
5)http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_fogholade_5.pdf
6)http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_fogholade_6.pdf

مجاهد – نشریه مجاهدین خلق ایران – شماره‌های 1 تا 23 -

1)http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_001.pdf
2)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_002.pdf
3)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_003.pdf
4)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_004.pdf
5)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_005.pdf
6)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_006.pdf
7)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_007.pdf
8)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_008.pdf
9)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_009.pdf
10)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_010.pdf
11)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_011.pdf
12)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_012.pdf
13)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_013.pdf
14)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_014.pdf
15)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_015.pdf
16)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_016.pdf
17)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_017.pdf
18)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_018.pdf
19)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_019.pdf
20)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_020.pdf
21)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_021.pdf
22)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_022.pdf
23)
http://www.iran-archive.com/mojahedine_khalgh/mojahed_nashrieh/mojahed_1358/mojahed_023.pdf

۱۳۸۶ آبان ۱, سه‌شنبه

سرمایه، امنیت و نظامیگری

ارتباط جدی و بسیار حساسی مابین دستگاهای امنیتی، نظامی، کشورمان و اقتصاد آزاد موضوعی است مفصل و در خور توجه بیشتر، اما در این مقاله محدود، به معرفی فقط چند نمونه بسنده خواهیم نمود. از روزی که معاون محترم وزارت کشور از تسریع و تجهیز دستگاه چهارده هزار میلیاردی امنیت داخلی خبر داد تا به امروز نگاه گذرایی به وقایع امنیتی کشور بیانگر سقوط به یک فروند هلکوپتر سپاه در منطقه کردستان و ربوده شدن بیست و یک نفر از هموطنانمان در مرز شرقی بلوچستان می باشد. البته ناپدید شدن یک توریست ژاپنی در منطقه کویری هم هنوز در حال پی گیری است. تزریق ناگهانی چهارده هزار میلیارد تومان سرمایه از بخش عمومی بودجه کشور به ساختار امنیتی نظامی وزارت اطلاعات ، وزارت کشور و سپاه پاسداران اگر برای برقراری امنیت می باشد می بایست در روند امنیتی کشور تاثیر مثبت بگذارد. به لطف مرزبانی دقیق و منسجم کشور پاکستان ، هموطنان ربوده شده آزاد شدند و به ایران تحویل اما چرا دستگاه عریض و طویل نظامی و امنیتی ما نمی توانند مرزهایش را کنترل کند ، سئوالیست که سر پاسخش از اقتصاد و بازار قاچاق کشور بیرون می آید. فروشگاه لباس بنتون که آخرین مدلهای لباس غربی را در هفت شعبه خود در کشور عرضه می کند به تازگی مورد بحث بسیاری از رسانه های کشور شده است، این سر و صداها اگر چه نهایتاً سود کلانی را فراهم نمود اما امکان کشف مالکیت این مجموعه کاملاً تجاری را ایجاد نمود. اگر چه بسیار سخت می باشد درک رابطه شغلی بین بنتون و سپاه، اما باید سئوال شود، که چرا مردان بسیار گرفتار دستگاه امنیت کشور چنین علاقمند به مد لباس غرب و اشاعه فرهنگ شیک پوشی شده اند. آیا امروز ثروت و ثروتمندان ایرانی برای پیشرفت در تلاش اقتصادی خود نیاز بیشتری به همکاری مشترک با سپاه حس میکنند؟ حضورفنی و مهندسی سپاه در بعضی از پروژه های ملی تا اندازهایی قابل دفاع می نمود، اما توسعه و نفوذ امنیتیها در بازار سرمایه و کنترل نمایندگیهای پول ساز شرکتهای غربی ، روسی، چینی در ایران را نمی توان بخشی از آن سیاست به حساب آورد. امروز زندگی مردم بی پناه و گرفتار بم و روستاهای ناشناس اطرافش بیشتر می بایست مد نظر مقامات حکومتی و مقام معظم رهبری باشد. بعد از سه سال هنوز به غیر از ساختمان دولتی ساخت وساز جدیدی برای مردم وجود ندارد. مردم با گرانی بسیار مصالح ساختمانی توان بازسازی ویرانهایشان را ندارند ودر پاسخ میلیونها نامه و عریضه دردمندشان آقای ریس جمهور مردمی و مذهبی فرموده اند زمین زیر پای دینداران نمی لرزد که مستقیماً کنایه به زلزله مصیبت بار بم می باشد. این بی عدالتی و تحقیر از سوی مرد خرافه گرایی ا ست که تاریخ، او را به عنوان کم خردترین رهبر درعصر معاصر بیاد خواهد سپرد. اما بی خردی ریس جمهور الزاماً مسئولیت مستقیم آقای خامنه ای را نسبت به تمام ایرادات فوق محدود نمی سازد. ایشان می بایست بپذیرد که منافع حکومت در رضایت مردم نهفته است و امروز ایران نیازی به سلطه مردان نظامی و امنیتی ندارد و تعصبات مذهبی متظاهرانه همراه با خرافه گرایی ریس جمهور و همکارانشان به سود اسلام نیز منتهی نمی شود. حضورسازمان یونسکو به عنوان یک ناظر بین اللملی در منطقه بم، در راه مراقبت از دزدیده شدن آثار باستانی و ثروت ملی ایران خود دلیل دیگریست درتایید فساد بی حساب و کتاب در ساختار نیروهای امنیتی و دیگر دستگاهای دولتی .فروش غیر قانونی مجسمه سرباز دوران هخامنشی درشهر لندن در ماه گذشته و کشف و بررسی اشخاص مرتبط، دلیل مستند دیگریست در تایید بی کفایتی دستگاه امنیتی کشور در انجام وظایف واقعی و حیاتی خود. رهبری ایران در حفظ منافع حکومت نمی بایست چشمانشان را به روی نابودی منافع مردم هم بگذارند حتی اگر آن مردم مذهبی و یا طرفدار حکومت نباشند. سرمایه و یا موقعیت های شغلی سودآور می بایست در اختیار مردم وبازار غیر حکومتی باشد و دستگاه امنیتی نمی بایست فرصتهای مالی را در کنترل خود در بیاورند. سود حاصل از رفتار سیاسی و امنیتی سپاه در جامعه می بایست مستقیماً زندگی مردم را منتفع کند و نه فقط امیال شخصی عده ای معدود و مورد تایید رهبری. به امید سرافرازی نهال اندیشه . سید احمد طباطبایی (بیستم مهر ماه یک هزار و سیصدو هشتاد وشش)

ارتش خصوصی امریکا 160 هزار نفره است و دستش به هر جنایتی باز است


◄ ● اریک پرنس یک مرد جوان ( 38 ساله ) است . تا سال 1996، او فرمانده سابق نخبه های قوای مخصوص نیروی دریائی امریکا بوده است . او مرد رازداری است و شرکت Blackwater USA که در 1997 تشکیل داده است نیز، اسرار ﺁمیز و رازدار است . محل این شرکت در گوشه گمشده ای از یک نقطه ای باتلاقی در مویوک، واقع درکارولین شمالی و دور از دسترس است . کارکنانش دستور دارند حرف نزنند . شرکت بیلان کار خود را نیز منتشر نمی کند . و اینک Blackwater موضوع یک نزاع سیاسی در واشنگتن است . اریک پرنس به برابر دروبین های فیلم برداری تلویزیونها کشیده شد و ﺁنها پرسش و پاسخ کمیسیون کنترل و اصلاح حکومت مجلس نمایندگان امریکا با او را بطور مستقیم منتشر کردند . ● اما نماد ارتش مزدوران گشته است . ارتشی که امریکائیان کشف می کنند نقشی به مهمی ارتش رسمی امریکا درجنگ عراق دارد . 1000 مرد سیاه پوش و زره پوشهای 4 در 4 و هلی کوپترهاشان بخش قابل مشاهده از ارتش خصوصی 160 هزار نفری ( که 20 هزارتن از ﺁنها محافظ ) هستند . بدون این ارتش، ارتش رسمی امریکا نمی توانست و نمی تواند در عراق بماند . ● در 16 سپتامبر، یک گروه از بلک واتر که امنیت یک کاروان دیپلماتیک را در مرکز بغداد تأمین می کرده است، بروی جمعیت ﺁتش می گشاید و 16 تن را می کشد . بلک واتر مدعی می شود که گروه در دام افتاده بوده و در مقام دفاع از خود عمل کرده است . اما نزدیک به تمامی شهود ادعایش را دروغ می خوانند و می گویند افراد بلک واتر از سوی احدی تهدید نشده بودند . چندین تحقیق توسط وزارت دفاع امریکا و اف بی ﺁی و حکومت عراق انجام شده و نتیجه ﺁنها درز کرده و در مطبوعات انتشار پیدا کرده است : نه دامی بوده است و نه تهدیدی و افراد بلک واتر مقصر هستند . افراد بلک واتر در عراق به " کاو بوی Cow - boys " مشهورند و شعارشان اینست : نخست شلیک کن و سپس بپرس ! ● مالکی نخست وزیر عراق تهدید کرد فعالیت بلک واتر را در خاک عراق ممنوع می کند اما این تهدید را عملی نکرد . واقعیت اینست که مقامات امریکا نمی توانند از " خدمات " اریک پرنس و 850 کاو بوی او، صرف نظر کنند . زیرا حفاظت از دیپلماتها را ﺁنها بر عهده دارند . ارتش رسمی نمی تواند کارهای محافظان و افراد دیگر بلک واتر را انجام دهند . از مصونیتی هم که افراد بلک واتر برخوردارند، برخوردار نیستند : افراد اریک پرنس مشمول کاپیتولاسیون هستند . برابر قراری که حاکمی که دولت اشغالگر معین کرده بود، این افراد مصونیت دارند و بابت اعمال خود، به هیچ قاضی عراقی حساب پس نمی دهند . در برابر دستگاه قضائی امریکا نیز مصونیت دارند . و چون لباس نظامی ارتش امریکا را ندارند، در برابر دادرسی نظامی نیز پاسخگوی اعمال خود نیستند . و هرگاه مواد کنوانسیون ژنو را نقض کنند،کسی نمی تواند از ﺁنها بازخواست کند . در یک کلام، بیرون از محدوده قانون و بدون هرگونه کنترل، ﺁنها عمل می کنند، می توانند بکشند . ● یک سرهنگ نیروی دریائی امریکا که افسر رابط با کنگره است، از اثر ویرانگر این " ارتش خصوصی " بر کوشش ارتش امریکا در بدست ﺁوردن دل مردم عراق، شکوه می کند . افزون بر این، بر طرز فکر و رفتار افراد ارتش امریکا نیز اثری ویرانگر دارد. او توضیح می دهد که یک افسر امریکائی، با بخطر انداختن جان خود، بخاطر خدمت در عراق، امیدوار است سالانه 50 تا 100 هزار دلار در سال بدست ﺁورد . اما اگر ارتش رسمی را ترک کند و به عضویت بلک واتر در ﺁید، 3 تا 4 برابر این رقم بدست می ﺁورد . به این دلیل است که افراد نخبه ارتش امریکا ﺁن را ترک می کنند و به خدمت بلک واتر در می ﺁیند . ژنرال های ارتش از این بابت نگران هستند . در برابرکنگره، اریک پرنس توضیح داد که کار روزانه افراد خود را با وزارت خارجه، 981 دلار حساب می کند ( منابع دیگر می گویند 1222 دلار حساب می کند ) . ● بلک واتر یک شعبه از پرنس گروپ است . پرنس گروپ شامل یک شرکت هواپیمائی که در عراق و افغانستان، پروازهای مورد نیاز حکومت را تأمین می کند و شرکتهای گرد ﺁوری اطلاعات و غیر اینها است . خانواده پرنس سخت ثروتمند و در حزب جمهوریخواه در میشیگان بسیار فعال است . اریک پرنس می گوید : امضای قرار داد یک میلیارد دلاری با حکومت بوش در سال 2007 ربطی به موقعیت خانواده ندارد . ● طرفداران خصوصی کردن جنگ توضیح می دهند که مزدوران مسلح کار ارتشیان را بهتر و ارزانتر انجام می دهند . اما حتی بدون ﺁوردن پای اخلاق و حقوق بین المللی به میان، امریکائیها دارند از خود پرسشی را می کنند که نماینده دموکرات کنگره از اریک پرنس کرد : ﺁیا خصوصی کردن جنگ به این معنا نیست که مالیات دهندگان امریکائی بیش از پیش گران می پردازند ﺁنهم در ازای کاری که بیش از بیش بد انجام می گیرد ؟ با سپردن مأموریت به کا بوی ها، عراقیها سرخهای جدید نشده اند ؟انقلاب اسلامی : اشاره است به کشتار سرخ بوستان که مردم بومی امریکا را تشکیل می داند . ◄ در 9 اکتبر کنگره امریکا تحقیق خود در باره بلک واتر را منتشر کرد . بنا بر این تحقیق، علاوه بر صحت گزارشی که نقل شد، ﺁمده است که بلک واتر از 2005 بدین سو، در 200 اقدام مسلحانه شرکت داشته و در 84 درصد موارد، افراد این سازمان بوده اند که در گشودن ﺁتش تقدم جسته اند . گزارش کنگره تصدیق می کند که امریکا نه تنها توسط ارتش رسمی در عراق جنگ می کند، بلکه جنگ دومی را با ارتش خصوصی مرکب از افراد بلک واتر و 40 سازمان نظیر او می کند . افراد بلک واتر، هم محافظ ژنرال پتروﺁس هستند و هم در جنگها، به ارتش رسمی کمک می کنند ! ◄ واشنگتن پست می نویسد : ژنرال پتروﺁس روزانه 493 دلار و یک کادر بلک واتر روزانه 1100 دلار حقوق می گیرند . ◄ پتر سینگر، از مؤسسه بروکین، " صنعت نظامی خصوصی، بیشتر از تمامی ارتشهای عضو ائتلاف، تلفات داده است .
* سیاست خارجی امریکا و سیا و... نیز خصوصی شده اند !؟ :
◄ روزنامه نیویورک تایمز ( 5 اکتبر ) توضیح می دهد که بلک واتر بخش قابل دیدن کوه یخ است . در واقع، همه چیز، از دیپلماسی گرفته تا اطلاعات خصوصی شده اند : سیاست خارجی امریکا، بمقیاس وسیع، خصوصی شده است . در سال 2005 ، افراد شرکتهائی که حکومت فدرال قرار داد امضاء کرده اند، در تمامی کشورهای جهان، بغیر از بوتان و نورو و سان مارینو، خدمت می کرده اند . عادت بر این شده است که برای هر انتقال وظیفه به خارج از حکومت، بوش سرزنش شود . هرچند قرارداد ها از سال 2001 بدین سو، دو برابر شده اند، اما انتقال وظایف حکومت به خارج از ﺁن و خصوصی کردنشان، بطور جدی، در زمان حکومت کلینتون انجام گرفت . می گویند این کار بدی نیست . زیرا پول دولت امریکا برای مردم محلی و سازمانهائی مثل سازمان نجات کودکان که فعالیت انسان دوستانه دارند، کار ایجاد می کند . اما حاصل کار سازمانهای خصوصی را در عراق می بینیم ...
* سنای امریکا تجزیه عراق به سه کشور را راه حل عراق می انگارد ! :
◄ در 30 سپتامبر، مجلس سنای آمریکا طرح تجزیه عراق به سه منطقه شیعه، سنی و کردنشین را تصویب کرد. این طرح که از سوی "جوزف بایدن" رئیس روابط خارجی سنای آمریکا پیشنهاد شده، با ۷۵ رای موافق در برابر ۲۳ رای مخالف به عنوان یک قطعنامه غیرالزامی تصویب شد که البته ۲۶ نفر از جمهوریخواهان به آن رای مثبت دادند. ◄ نیویورک تایمز ( 1 اکتبر ) خبر می دهد که 6 حزب بزرگ عراق تصویب این طرح توسط سنای امریکا را محکوم کردند و مخالفت قاطع خود را با ﺁن ابراز نمودند . سفارت امریکا در بغداد نیز بیانیه صادر کرد و در ﺁن تصریح کرد : "هدف ما در عراق همانست که بود : یک عراق متحد و مردم سالار و فدرال که می تواند بر خود حکومت کند و از خود دفاع کند و بر سر پا بایستد و بماند . تقلا برای تجزیه عراق به زور و یا هر وسیله دیگری عراق را گرفتار فاجعه ای خونبار خواهد کرد ." انقلاب اسلامی : تمایل به تجزیه عراق بیانگر انحطاط یک قدرت جهانی است که دیگر نمی تواند از راه یک دیکتاتوری متمرکز به سلطه خود ادامه دهد . همه امپراطوریها، بخصوص در دوران انحطاط، این تمایل را پیدا کرده اند . تجزیه شبه قاره هند و هر جای دیگری که تحت سلطه امپراطوری انگلستان بود، نه تنها بیانگر انحطاط و انحلال امپراطوری انگلستان بودند، بلکه تا هم امروز گرفتار پی ﺁمدهای تجزیه هستند .
* اعتراض حکومت بغداد به امریکا بخاطر مسلح کردن سنی ها و انداختن کشور در دست جنگ سالاران :
◄ استراتفور ( 5 اکتبر ) گزارش می کند که در 4 اکتبر، حکومت عراق اقدام امریکا را در مسلح کردن سنی ها را غیر قانونی دانسته و محکوم کرده است . مسلح کردن میلیشاهای سنی بقصد مهار میلیشاهای شیعه تحت حمایت ایران، بخشی از استراتژی امریکا برای فشار وارد کردن بر ایران، در مذاکره بر سر عراق است . مالکی، نخست وزیر عراق بشدت امریکا را بخاطر مسلح کردن و تعلیم دادن میلیشیاهای سنی که بیرون از مهار دولت عراق عمل می کنند، مورد انتقاد قرار داد . بنا بر بیانیه ای که اتحادیه سازمانهای شیعه در 4 اکتبر صادر کرده اند، میلیشیاهای سنی ﺁدم می ربایند، می کشند و در شهرک صدر از هیچ جنایتی فرو گذار نمی کنند . این افراد بدون همآهنگی با دولت مرکزی، به پشت گرمی امریکا، هر کار می خواهند می کنند . زمانه تغییر کرده است . سابق سنی ها اعلامیه اعتراض می دادند و اینک شیعه ها اعلامیه و بیانیه می دهند . هدف امریکا از این کار اینست که ایرانیها را مجبور کند تن به گفتگوی جدی بر سر عراق بدهند . بزرگ ترین امتیاز ایران اینست که بعد از سقوط صدام، یک سازمان شیعه مسلح و منضبط که از پیش سازمان یافته بود، در اختیار داشت . علاوه بر این، متحد عمده ایران در عراق، یکی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به رهبری عبدالعزیز حکیم به اندازه کافی متحد است که بتواند یک حکومت شیعه را بر سر پا نگهدارد . اما سنی ها پراکنده بودند . رهبران شورشیان جبهه متحدی در برابر شیعه ها تشکیل نمی دادند . حتی با یکدیگر در ستیز نیز بودند . دست ﺁخر، امریکا کوششهای خود را وقف ایجاد بدترین کابوس برای ایران کرد : ایجاد یک رژیم سنی بعثی دیگر در عراق . با رهبران قبایل عمده عراق وارد معامله شد . هم ﺁنها را بر ضد القاعده وارد عمل کرد و هم با ایران مقابل گرداند . اتحادیه ای که از بعثی های سابق تا سنی های ضد شیعه را در بر گیرد، ایران را ناگزیر خواهد کرد با امریکا وارد گفتگوی جدی شود . غیر از این که قسمت به قسمت کشور در دست جنگ سالاران است، متحد کردن سنی ها و تشکیل یک جبهه ضد ایران، کار ﺁسانی نیست .
* نزاع حکومت مرکزی با حکومت محلی کردستان بر سر نفت :
◄ حکومت محلی کردستان عراق در 4 اکتبر اعلان کرد که، مستقل از سیاستهای نفتی دولت مرکزی، در منطقه کردستان به توسعه صنعت نفت می پردازد و بدین قصد، با شرکتهای نفتی وارد گفتگو می شود . ماجرا اینست که مجلس عراق حاضر نیست قانون نفتی را به تصویب برساند که امریکا تهیه و ترجمه عربی ﺁن را در اختیار دولت عراق گذاشته است تا به تصویب رساند و به اجرا بگذارد . وزارت نفت عراق هرگونه قرارداد نفتی که حکومت محلی کردستان امضاء کند از درجه اعتبار ساقط می داند . هر شرکت نفتی که با حکومت محلی کردستان قرارداد امضاء کند در فهرست سیاه دولت عراق قرار می گیرد و امکان فعالیت در عراق را برای همیشه از دست می دهد . استراتفور ( 5 اکتبر ) می نویسد : علائم گوناگونی گویای جدائی و تجزیه می شوند . اما این اقدام حکومت محلی کردستان تجزیه عملی ﺁن منطقه از عراق است . روزنامه های عرب گزارش می کنند که کردها در کار تبدیل اکثریت عرب به اقلیت در کرکوک هستند . این کار را از جمله از راه پول دادن به عربهای ساکن کرکوک برای کوچ کردن به منطقه عرب نشین عراق انجام می دهند . بنابر نوشته گلف نیوز، بهر خانواده عرب که کرکوک را ترک کند 16248 می پردازند . از لحاظ کردها کردی کردن کرکوک قدم اساسی است که با برداشتن ﺁن می توانند از لحاظ مالی مستقل شوند . اما ترکیه و ایران و سوریه و سنی ها و شیعه های عراق مصلحت خود را در این می بینند که کنترل کرکوک و منطقه نفت شمال عراق به دست کردها نیفتد و بنوبه خود می کوشند هرچه بیشتر عرب در این شهر ساکن شوند تا اکثریت شهر عرب بماند . کشماکش بر سر کرکوک در ماههای ﺁینده شدید تر نیز می شود . زیرا زمان اجرای قانون اساسی سر می رسد و بنا بر اصل 140 این قانون، سرنوشت کرکوک و مناطق مورد نزاع دیگر از طریق رفراندومی باید معلوم شود که در پایان 2007 باید انجام بگیرد . با توجه به تمرکز قوای ترکیه در مرزهای عراق و ﺁمادگیش برای مداخله در شمال عراق و ناامنی موجود، کردها نمی پندارند که رفراندوم در موعد مقرر انجام پذیرد . امریکا نیز در گفتگوهای حساس با شیعه ها و سنی ها است و خواستار بهم خوردن روابط خود با ترکیه نیز نیست . بنا بر این، نمی خواهد رفراندوم انجام شود .

عليرغم مخالفت بخش مهمي از افکار عمومي، رئيس جمهور جورج دبليو بوش، پيگيري مداخله نظامي را در عراق را اعلام کرد

http://enghelabe-eslami.com/maghalat/lomod_682.pdf


• اکتبر ٢٠٠٧ هنگامي که شکست در عراق بر ترديدها دامن مي زند. ايالات متحده آمريکا و وحشت پايان امپراتوري

۱۳۸۶ مهر ۲۸, شنبه

انتقاد شدید دیده بان حقوق بشر از اسرائیلبه نقل از راديو بي,بي, سي

به نقل از راديو بي,بي, سي
سازمان های حقوق بشری نسبت به وضعیت ساکنان غزه ابراز نگرانی کرده اند
دیده بان حقوق بشر از آنچه اقدامات خودسرانه اسرائیل در ممانعت و آزار فلسطینیانی که برای معالجات فوری پزشکی، نیازمند خروج از نوار غزه هستند، خوانده، انتقاد کرده است.
این سازمان حقوق بشری مستقر در نیویورک طی گزارشی گفته است که از ماه ژوئن، حداقل 3 بیمار فلسطینی به دلیل خودداری اسرائیل از صدور مجوز برای خروج از غزه در گذشته اند و چندین بیمار دیگر نیز بینایی خود را از دست داده و یا دچار نقص عضو شده اند.
اسرائیل می گوید محدودیت های وضع شده برای سفر فلسطینیان، به دنبال کنترل غزه توسط حماس، به دلایل امنیتی ضروری است.
دیده بان حقوق بشر در گزارش خود اسرائیل را متهم کرده که در تلاش برای آسیب رساندن به حماس از طریق مجازات شهروندان بیمار غزه است. این سازمان این اقدام اسرائیل را از نظر حقوقی و اخلاقی نادرست خوانده است.
این گزارش می افزاید اسرائیل به رغم خروج از غزه در سال 2005، کماکان مرزهای زمینی، هوایی و دریایی منطقه را تحت کنترل دارد.
به گفته دیده بان حقوق بشر، اسرائیل از زمان کنترل نوار غزه از سوی حماس، ورود تجهیزات پزشکی به غزه را شدیدا دشوار کرده و محدودیت های سنگینی برای یک میلیون و نیم شهروند آن برای خروج از منطقه، حتی در شرایط اضطراری پزشکی وضع کرده است.
این سازمان حقوق بشری در گزارش خود اسرائیل را نیرویی اشغالگر در غزه معرفی کرده و گفته است که این کشور متعهد به تامین خدمات پزشکی شهروندان آن است.
دیده بان حقوق بشر همچنین در گزارش خود به سازمان بهداشت جهانی استناد می کند که طی گزارشی گفته محدودیت های رو به افزایش از سوی اسرائیل، دسترسی به خدمات بهداشتی برای مردم غزه را در معرض خطر قرار می دهد.
این سازمان در گزارش خود ذکر می کند که اسرائیل، نگرانی های امنیتی مشروعی درباره گروه های شبه نظامی که از غزه به سوی اسرائیل، راکت شلیک می کنند، دارد اما خودداری از ارائه خدمات پزشکی در اختیار بیماران، نمی تواند اسرائیل را امن تر کند.

قطع برق و سوخت نوار غزه؛ ناتوانی جامعه بین‌المللیبه نقل از راديو بي,بي, سي

به نقل از راديو بي,بي, سي
در تصمیم کابینه امنیتی اسراییل، حماس یک گروه "تروریستی" که نوار غزه را به سرزمین "دشمن" اسرائیل و مردم آن تبدیل کرده، معرفی شده است.
اسرائیل گروه حماس را مسئول شلیک موشک‌های قسام به خاک خود دانسته و قطع برق و سوخت نوار غزه را برای پیشگیری از این اقدام اعلام کرده است.
ارسال دارو و غذا به نوار غزه از تحریم تازه اسرائیل به نوار غزه مستثنی شده و قطع منابع آب که پیش از این درباره احتمال آن بحث می ‌شد، از فهرست تحریم‌ها خارج شده است.
زمان قطع برق و سوخت نوار غزه هنوز مشخص نیست، اما منابع اسرائیلی گفته ‌اند که این موارد به طور مرحله ‌ای به اجرا گذاشته خواهد شد.
دولت خود خوانده حماس که نوار غزه را در کنترل خود دارد، تصمیم کابینه امنیتی اسرائیل را "اعلان جنگ" علیه نوار غزه خواند و دولت خود گردان فلسطینی تحت رهبری محمود عباس نیز آن را "مجازات دسته جمعی" ساکنان نوار غزه دانست.
دولت آقای عباس اعلام کرده است که موضوع قطع برق و سوخت نوار غزه را با کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا که در حال دیدار از اسرائیل و مناطق فلسطینی است، در میان خواهد گذاشت و همراهان خانم رایس نیز گفته‌ اند که وی موضوع فوق را با زیپی لیونی همتای اسرائیلی خود مورد بررسی قرار خواهد داد.
نماینده سازمان ملل در خاورمیانه نیز با تاکید بر اینکه نوار غزه به دلیل کنترل کامل مرزهای آن توسط اسرائیل هنوز یک سرزمین اشغالی محسوب می ‌شود، تصمیم کابینه امنیتی اسرائیل را به چالش کشیده و قطع برق و سوخت این منطقه را مجازات دسته جمعی و مغایر قوانین بین المللی دانسته است.
سازمان ملل قطع برق و سوخت غزه از سوی اسرائیل را مجازات دسته جمعی مردم این منطقه و مغایر قوانین بین المللی دانسته است

هر چند که اسرائیل مدعی است موارد بشر دوستانه را در تصمیم خود در نظر داشته و همچنان به ارسال سوخت برای ادامه کار نیروگاههای تولید برق بیمارستان‌ها، آب، دارو و غذای مورد نیاز ساکنان نوار غزه ادامه خواهد داد، اما بسیار بعید است که جامعه بین‌المللی در مقابل قطع سوخت و برق به نوار غزه سکوت کند.
البته در این میان اسرائیل مدعی خواهد شد که بدون قطع مایحتاج ضروری زندگی مردم فلسطین قادر به جلوگیری از شلیک موشک از نوار غزه به خاک خود نخواهد بود، چرا که جایگزین چنین اقدامی، حمله نظامی گسترده به نوار غزه خواهد بود که آن نیز تلفات مالی و جانی وسیعی در بین غیر نظامیان فلسطینی بر جا خواهد گذاشت.
از این جهت، به نظر می ‌رسد که جامعه بین ‌المللی هر چند که در مقابل قطع برق و سوخت یک میلیون و چهار صد هزار فلسطینی ساکن در نوار غزه سکوت نخواهد کرد، اما احتمال اینکه فشارهای خود را علیه حماس به منظور قطع حملات موشکی به خاک اسرائیل نیز افزایش دهد، بعید نیست.
با توجه به منزوی بودن حماس در نوار غزه، از جامعه جهانی برای قطع شلیک موشک به شهرک ‌های اسراییلی و به تبع آن قطع تحریم اسرائیل به نوار غزه چه کاری ساخته است؟

از نگاه بسیاری از کشورهای جهان و بخصوص کشورهای غربی، همانگونه که قطع ارسال منابع مورد نیاز فلسطینی‌ ها اقدامی قابل توجیه نیست، شلیک موشک به شهرک ‌های اسراییلی نیز حرکتی موجه به شمار نمی ‌رود.
مساله اصلی اما این است که با توجه به منزوی بودن حماس در نوار غزه، از جامعه جهانی برای قطع شلیک موشک به شهرک ‌های اسراییلی و به تبع آن قطع تحریم اسرائیل به نوار غزه چه کاری ساخته است؟
حماس در شرایط کنونی به اندازه‌ای تحت انزوا قرار گرفته که به نظر نمی ‌رسد اهرم فشار دیگری برای اعمال علیه آن وجود داشته باشد. از طرفی اسرائیل نیز چنان تحت فشار افکار عمومی داخلی برای پایان دادن به مساله موشک های قسام است که به سختی می ‌توان آن را از دست زدن به اقدام بازدارنده‌ای در این باره منع کرد.
بنابراین، پس از یک سلسله موضع گیری‌های لفظی کشورهای جهان، آنها خود را در صحنه عمل با مساله دشواری روبرو خواهند دید که راه حل ساده‌ای ندارد.
در واقع به دلیل انزوای سیاسی حماس و تحریم اقتصادی نوار غزه، اعمال فشار دیپلماتیک و اقتصادی علیه آنها از سوی جامعه جهانی بی معنی است، اما اگر کشورهای صاحب نفوذ منطقه‌ای و بین المللی بخواهند از طریق ازسرگیری تماس با حماس آن را به جلوگیری از پرتاب موشک به خاک اسرائیل متقاعد کنند، این مساله به معنای ناکام ماندن استراتژی منزوی کردن حماس است که از سوی دولت‌های غربی و عربی دنبال می ‌شود.
حماس در شرایط کنونی به اندازه‌ای تحت انزوا قرار گرفته که به نظر نمی ‌رسد اهرم فشار دیگری برای اعمال علیه آن وجود داشته باشد

چنین وضعیت پارادوکسیکالی ممکن است اعتراض جامعه جهانی به قطع منابع مورد نیاز مردم نوار غزه را در حد نکوهش لفظی محدود کند و اجرای مرحله به مرحله تصمیم اسرائیل را در پی داشته باشد.
در آن صورت، احتمالا اسراییلی‌ ها و متحدان آنها در میان رضایت تلویحی جامعه جهانی، منتظر خواهند ماند تا قطع منابع برق و سوخت، تاثیر خود را بر جامعه فلسطینی در نوار غزه بگذارد.
تاثیر مورد انتظار اسراییلی ‌ها که احتمالا دولت خودگردان فلسطینی نیز در آن سهیم است، شورش جمعیت فلسطینی علیه دولت خود خوانده حماس در نوار غزه است، شورشی که از چند هفته پیش نیز زمینه‌های آن به وجود آمده است.
شورش فلسطینی‌ها حتی اگر به تجدید نظر حماس در استراتژی خود به منظورازسرگیری ارسال سوخت و برق به نوار غزه منجر شود، زمینه ساز تحولات مهمی در خاورمیانه خواهد شد.
آنچه اما در این میان قربانی منازعه دو طرف می‌شود، حدود یک و نیم میلیون جمعیت شهرها و اردوگاههای نوار غزه است که زخم بیش از نیم قرن آوارگی و نیز دهها سال اشغال نظامی را بر جسم و جان خود تحمل می ‌کنند.

روشنگری.در روز 6 اوت سال 1945 نخستين بمب اتمی جهان روی هيروشيما منفجر شد


اوليور کم,، از نومحافظه کاران تندرو،در مقاله ای در گاردين بمباران ها را مورد ستايش قرار داده و از آمريکايی ها، مردم جهان و حتی خود ژاپنی ها طلبکار شده است. روشنگری.در روز 6 اوت سال 1945 نخستين بمب اتمی جهان روی هيروشيما منفجر شد. تنها چندثانيه کافی بود: يک چتر اتمی که حرارت در نقطه مرکزی آن چندين ميليون درجه بود و اشعه ماوراء بنفش و نورسفيد منعکس ميکرد، باران سياه ذرات اتمی و باد که تشعشعات اتمی را با خود می برد- امواج فوق صوتی با سرعت 440 متر در ثانيه يعنی بالاتر از سرعت صوت [330 متر/ ثانيه] تا 2200 متر را پيمود و در تپه ها متوقف شد. حرارت در سطح زمين را تا 4000 درجه سانتی گراد تخمين زده اند. بمب که نام آن را ,پسرکوچولو, گذاشته بودند طوری ساخته شده بود که در ارتفاع 600 متری از زمين منفجر شود تا حداکثر تاثر تخريبی را داشته باشد. شعله آتش تا 300 متر ارتفاع بالا رفت.فشار امواج در روی زمين 35 تن بر متر مربع بود.حتی فولاد ساختمان ها ذوب شد. به سرآدم ها چه آمد؟ حلبچه؟ نه، حتی از آن هم هولناک تر. استخوان ها ذغال شدند، امعاء و احشاء به جوش آمده و بخار شدند.از هزاران هزار انسان حتی آن سايه هم به جا نماند که از مرد نشسته روی پله يک بانک [تصوير سوم از بالا] به جای مانده است. 75000 نفر در ثانيه اول جان دادند که 65% آنها کودکان کمتر از 9 سال بودند. راديو توکيو ساعاتی بعد خبر داد:, همه چيز ساختمان ها، درخت ها، انسان ها به معنای دقيق کلمه سوختند و نابود شدند, همه اين ها برای هاری ترومن رئيس جمهور آمريکاتراژدی نبود، بلکه چنانکه از يادداشت های پيداست , موفقيت ,محسوب می شد، به اين جهت دستور داد سه روز بعد در روز 9 اوت 1945 بمب دوم, مرد چاق, روی ناکازاکی رها شود. يک روز بعد در روز 10 اوت 1945 يوسوکه ياماهاتا Yosuke Yamahata,به ناکازاکی رفت و مجموعه عکس های مشهور خود را در عرض يک روز تهيه کرد. ,همه چيز, نابود نشده بود. کودکی در ميان اجساد نشسته وآخرين قطره آب خود را مينوشيد.پسربچه ای برادر مجروح خود را که پوست صورت و بدنش سوخته بر دوش کشيده و به ناکجا ميبرد.مادر و دختری برنج سهميه بندی را در دست گرفته و نميتوانستند بخورند. بسياری از آنها که مانده بودند حافظه فعال را از دست داده و زندگی گياهی داشتند. پوست ها سوخته و در حال ريزش و تاول ها بسياری را به هيولا تبديل کرده بود. پزشکان شهر با بيماران و ساير کارکنان در بيمارستان ها تماما سوخته بودند، بعد هم که پزشکان از ساير نقاط آمدند، نميدانستند با اين وحشت تازه چه کنند. آنها با ديدن پوست های تاول زده زير آن ويتامين A تزريق ميکردند، اما با وحشت مشاهده ميکردند که گوشت در محل تزريق می جوشد، می سوزد و سوراخی هولناک به جای ميگذارد. عکس های ياماهاتا، تا سال ها در دست نبود. هنوز برخی معتقدند مجموعه کامل آنها منتشر نشده است. دولت آمريکا بعد از جنگ به دولت ژاپن دستور اکيد داد: انتشارکليه عکس ها و آثاری که ,اذهان را مشوب کند, ممنوع است! ,شهادت, جان بولتون بنابر تخمين ها دو بمب در مجموع 210000 را نفر را کشت، اما ارقام واقعی قربانيان دراز مدت معلوم نيست. آخرين آمار دولت ژاپن دراوت 2005 از مجموع کشته ها بدون محاسبه ثبت نشده ها:هيروشيما242,437 و ناکازاکی 137,339 است که شامل قربانيان بعدی نيز هست. در مارس 2005 دولت ژاپن تعداد کسانی را که از بمب ها آسيب ديده اند و هنوز زنده اند 2666598 هزار نفر ثبت کرد،چند هزار نفر آنها نيز در کره زندگی ميکنندکه محاسبه نشده اند. ژاپنی ها اين دسته از آسيب ديدگان بمباران ها را هيباکوشا Hibakusha ميخوانند.دولت ژاپن نام آنها را ثبت کرد تاکمک دريافت کنند، زيرا آنها دهه ها مورد وحشت ناک ترين تبعيض ها قرار گرفتند، در برخی روستاها تصور ميکردند آنها ,لعن شدگان خدا, هستند و آنهاکه از بمب ها و عواقب آن اطلاع داشتند از ترس عوارض آسيب اتمی قربانيان را طرد ميکردند.مثل هميشه دختران وزنان بيش از همه زير ستم بودند و در صورت وجود کمترين آسيبی حق ازدواج نداشتند. ترديدی نيست که اين يک جنايت جنگي، جنايت عليه بشريت و يک جنوسايد بود. بويژه که به زودی معلوم شد ژاپن در حال تسليم شدن بود و بمباران ها از نظر نظامی لازم نبود. برجسته ترين فرماندهان نظامی: ژنرال آيزنهاور، ژنرال مک آرتورفرمانده کل نيروها در اقيانوس آرام، فرماندهان نيروهای دريايی و هوايی وقت و بسياری ديگر از فرماندهان از جمله ادميرال چستر نيميتس،اين واقعيت را تاييدکرده و برخی از آن ابراز بيزاری کردند.ناو هواپيما بر نيميتس که برای محاصره نظامی ايران به خليج فارس اعزام شده بود، به نام اين ادميرال نامگذاری شده است. اما آخرين مقام آمريکايی که ,اعتراف, کرد، بمباران های هيروشيما، ناکازاکی و مونيخ جنايت جنگی بود، کسی به جز جان بولتون، سفيرسابق آمريکا در سازمان ملل نيست. او در مخالفت با پيوستن آمريکا به دادگاه جنايی بين الملی گفت:, اگر اين توافقنامه به درستی خوانده شود..برای يک شاهد واقع بين ترديدی بجای نمی گذارد, که ميتوان با اتکاء به ان, بااطمينان..ايالات متحده را به خاطر انداختن بمب ها روی هيروشيما و ناکازاکی محکوم کرد... اين غيرقابل تحمل و غير قابل قبول است., اما لئوژيلارد همکار و دوست اينشتاين که با هم تحقيقات روی پروژه اتمی را آغاز کرده و با هم عليه توليد و استفاده از بمب اتم مبارزه کردند، گفت:اگر اين عمل بوسيله آلمان ها صورت گرفته بود، آنها را در دادگاه نورمبرگ محاکمه کرده و به جرم جنايت جنگی اعدام ميکرديم. ژيلارد مثل اينشتاين يهودی و يک فراری ازنازيسم بود. ترومن محاکمه نشد، برعکس او روز 6 اوت را يکی از بزرگ ترين روزهای تاريخ آمريکا خواند. بمب های رهايی بخش شايد امروز وارثان ترومن شرمنده اند؟ برعکس، در سالگرد حمله اتمی به هيروشيما و ناکازاکي، ,اوليور کم,، از نومحافظه کاران تندرو،در مقاله ای در گاردين بمباران ها را مورد ستايش قرار داد. در جهانی که دستگاه قدرت بخاطر جنايت پاداش ميگيرد، عاملان جنايت نه شرمنده بلکه مغرور ميشوند و جنايت خود را ,وسيله, ميخوانند برای رسيدن به ,هدف عالی,، از مردم طلبکار ميشوند و پاداش خود را می طلبند. اوليورکم نيز در مقاله خود* همين کار را کرده است و برای قتل عام نزديک نيم ميليون ژاپني، حتی خود ژاپنی ها را مديون ميداند. او ميگويد بمباران ها نه تنها غلط نبودند، بلکه :, بمب رهايی بخش بود برای سربازان آمريکايي، زندانيان و بردگان، برای کسانی که در امپراتوری ژاپن از گرسنگی و آزار ميمردند، و برای خود ژاپن,. نومحافظه کاران، صدها قلم بدست را که از نظر اخلاقی به سطح خودشان نزول کرده اند تحت حمايت گرفته اند تا با همين ادعاهای دروغ که در سخاوت داعيه های طالبانی در اين سوی جبهه جنگ وحشت را از رو می برد، از مردم جهان به خاطر جنايت هيروشيما و ناکازاکی ادعای طلب کنند.آنها با بی شرمی کاملا عادی نومحافظه کاران اسناد و مدارک تاريخی را انکار کرده و به جای آن تعدادی ,کارشناس, و ,مفسر,، کسانی که مثل تونی بلر از قبل آنها پست و مقام خود را حفظ ميکنند، ,توليد, کرده اند که ,ثابت, ميکنند، در صورتيکه بمباران ها صورت نمی گرفت، 10، 20، 100 ميليون نفر کشته ميشد. شايد هم جهان نابود ميشد. حالا مدت هاست که آنها بر مبنای,حدس و تخمين, درموردوقايعی که صورت نگرفته، تاريخ گذشته را مينويسند، و با قصه های خود، سياست های فاجعه بار زمان حال را توجيه ميکنند.[می بينيم که در مورد مساله ملی کردن نفت هم همين کار را ميکنند].تنها مشکل شان واقعيات تاريخی است. اماروی آن ها هم با يک ادعا خط بطلان ميشکند و واقعيات تاريخی تبديل ميشود به ,افسانه, سازی بين دهه 90-60. آنها علاوه بر اين ,علم, سفارشی وسيله ديگری هم در اختيار دارند: مذهب. بوسيله مذهب آنها به ميليون ها نفر در جهان القاء ميکنند که نه تنها آن بمب ها، بمب های رستگاری بود، بلکه بايد دست به دعا بردارندتا همانطور که در کتاب مکاشفه پيش بينی شده رستاخيز[Armageddon]برپا شود،خدا به زمين بيايد و ميليون ها نفر حتی از يهودی ها را بسوزاند تا امت صالح شده ی بنی اسرائيل، به خداوندی مسيح گردن بگذارند. نو محافظه کاران صدها هزار ميسيون مذهبی با ميليون ها دلار پشتوانه مالی را به اکناف جهان ميفرستند تا اين خرافات طالبانی را در جهان رواج دهند. به راستی که ,وسيله,، هم,هدف, هم ماهيت کسی که وسيله را به کار ميبرد معرفی ميکند. هيروشيما و ناکازاکی:ابزار مهيب يک جنگ روانی در بمباران هيروشيما و ناکازاکی هم ,وسيله, و هم ,هدف, ضد انسانی و هولناک بودند. وسيله که خودش حرف ميزند، اما هدف تثبيت قدرت چکمه بر اراده سازمان يافته سياسی عموم مردم بود و به گسترش دمکراسی و صلح در جهان در دهه های بعدی به شدت ضربه زد. اين آغازی بنيادين برای استراتژی جنگ سرد بود که طی نيم قرن بعد بيش از خود جنگ قربانی گرفت .اخلاق نظامی و طبيعتا سياسی اين اقدام را فيلد مارشال مونتگمری قهرمان مورد ستايش خود آمريکا از زاويه ای دقيق نشانه رفته است.او گفت: , انداختن دو بمب مزبور روی ژاپن ضرورتی نداشت. انداختن بمب ها روی ژاپن برجسته ترين نمونه سقوط استانداردهای اخلاقی حاکم بر جنگ مدرن است., همانطور که در واکنشی به مقاله اوليور کمپ در گاردين تاکيد شده , قتل شهروندان در مقياس وسيع بخشی از استراتژی جنگی نيروهای متفق بود... هنوز هم اين يک استراتژی مقبول است.,* در حقيقت، بمباران های هيروشيما و ناکازاکی يک , جنگ روانی , بود. جنگ روانی که نه با کلمات بلکه با پيکر سوخته انسان ها حرف ميزد. اين واقعيت را رابرت شير نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی در مقاله ای به مناسبت 62 امين سالگرد بمباران تحت عنوان, , تشريح کرده است که آنرا ازنظر ميگذارنيم. تروری که آمريکا بنا نهاد Robert Scheer مجله نيشن. 8 اوت 2007 *بواقع چه چيزی بطور مشخص استفاده آمريکا از دو بمبی را که با شيرين زبانی ,مرد چاق, و , پسر کوچک , نام گذاری شدند، از خودروهای بمب گذاری شده در بغداد يا هواپيماهايی هايی که به مرکز تجارت جهانی خورد متمايز ميکند؟ در هفته ای فاجعه انگيز برای عراق، که تروريست ها راا به خاطر هدف گرفتن دانش آموزان، به حق محکوم ميکنند، جادارد به ياد بياوريم که اين هفته 62 امين سالگرد حمله ی آمريکا به هيروشيما و ناکازاکی است که طی آن آگاهانه جان هزاران کودکی که در راه مدرسه بودند گرفته شد. چنانکه در گزارش ,Strategic Bombing Survey, که به تقاضای پرزيدنت ترومن تهيه شد، آمده است: وقتی بمب در 6 آوريل 1945 به هيروشيما اصابت کرد:, تقريبا کليه دانش آموزان مدارس ... که بدون حفاظ در حال کار بودند, منفجر شده، در معرض برخورد با اشعه هسته ای قرار گرفته، يا در شعله های مهيب آتشی خاکستر شدند که طراحان در لابراتوار لس آلاموس در دانشگاه کاليفرنيا برای دست يافتن به نهايت تاثير روانی تجويز کرده بودند. نقشه ايجاد وحشت به نهايت موثر افتاد، همانطور که شهردار هيروشيما، تاداتوشی اکيبا در هفته جاری گفت:,در آن هفته شوم، در ساعت 8.15 دقيقه صبح غرش يک B-29 آرامش صبح را شکست. يک چتر در آسمان آبی باز شد. آنگاه ناگهان، يک نور شديد، يک انفجار مهيب – سکوت – جهنم روی زمين. چشم دختران جوانی که به چتر نگاه ميکردند، ذوب شد. صورت های شان به تاول های سوخته غول مانندی تبديل شد. پوست مردمی که کمک می جستند، از انگشت های شان آويزان شد.. ديگران در حالی مردند که تخم چشم شان و ديگر ارگان های شان در داخل بدن سوخته بودند. هيروشيما جهنمی بود که در آن کسانی که به نحوی جان سالم به در برده بودند، به مردگان حسرت ميخوردند., مثل اکثريت بقيه قربانيان دو بمب آمريکايي، نه کودکان نه بزرگسالان در تصميم ژاپن برای شرکت در جنگ نقش نداشتند. به جای يک پايگاه نظامی تحت حفاظ که ضد هوايی ها يشان ريسک به وجود می آورد، آنها را انتخاب کردند. دانشمندان اتمی آمريکا نقطه ای در اقيانوس يا جايی که جمعيت در آن سکنی نداشته باشد را ترجيح ميدادند، ولی اين رد شد، زيرا مرگ هزاران شهروند غيرنظامی می توانست اثر گذارتر باشد. قربانيان هيروشيما و ناکازاکی هدف های نرم و قابل دسترس به شمار می آمدند، خيلی شبيه کودکانی که در عراق ناگهان در آتش متقابل جنگی غير قابل کنترل گرفتار آمده اند. در فيلم مستند به شدت تکان دهنده ی نور سفيد/ باران سياه* White Light/Black Rainکه در هفته جاری پخش شد، مصاحبه ای هست باتنها بازمانده مدرسه ابتدايی ژاپنی که 620 دانش آموز داشت. قتل اين 619 نفر بعلاوه 370000 نفر ديگر زير بمب ها هرگز مانع نشده که دولت های ما از به اجرا گذاشتن برنامه ترور های تحت حمايت دولت مبتنی براخلاق ,هدف وسيله را توجيه ميکند, امتناع کنند. در واقع دولت های آمريکا طی ساليان دراز صحنه هايی راکه توسط فيلمبرداران ژاپنی و آمريکايی بلافاصله بعد از فاجعه گرفته شد و در فيلم [مستند فوق] به نمايش در آمده است، پنهان کردند زيرا ميترسيدند مردم آمريکا در صورت دست يابی به اطلاعات، برنامه هسته ای اين کشور را در همان نطفه خود زير سوال ببرند. به واقع چه چيزی بطور مشخص استفاده آمريکا از دو بمبی را که با شيرين زبانی ,مرد چاق, و , پسر کوچک , نام گذاری شد، از خودروهای بمب گذاری شده در بغداد يا هواپيماهايی هايی که به مرکز تجارت جهانی خورد متمايز ميکند؟ حتی طرح اين سوال، همانطور که يک مورد در يک دانشگاه نشان داده است – باعث ميشود خاتمه دادن به شغل فرد می شود. البته ما توجيهاتی داشتيم، همانطور که تروريست ها هم دارند. ترومن از تصميم خود برای انداختن بمب به روی شهروندان غيرنظامی و رد نظر دانشمندان برجسته بر اين مبنا دفاع کرد که اين يک اقدام نظامی ضروری بود تا ژاپن به سرعت تسليم شده و از خونريزی جلوگيری شود. او بر اين امر پا فشاری ميکرد، در حاليکه شخصيت های نظامی عاليرتبه از جمله ژنرال دوايت آيزنهاور با او مخالفت کردند و ميگفتند جنگ بدون بمباران ها به سرعت خاتمه می يافت. اسنادی که بعدا انتشار يافت، توجيه ترومن را ويران کرد. معلوم شد کاخ سفيد او به خوبی اطلاع داشت که ژاپن در حال در هم شکستن است، و به خاطر ورود قريب الوقوع اتحاد شوروی به جنگ، تسليم آن غيرقابل اجتناب بود. حداکثر تقاضای ژاپنی ها اين بود که برای حفظ ظاهر خواهان بقای امپراتورشان بودند و حتی اين درخواست ملايم نيز احتمالا بی اثر بود زيرا نيروی عظيم ارتش های متفقين و قدرت آتش آن از جبهه های شکست خورده آلمان ها به سوی متحدين آسيايی که عميقا آسيب ديده بودند،برميگشت. آمريکا به جای آن نقش زائوی ديو هسته ای را بازی که شکل به کمال رسيده تروريسم است و حيات بشر روی زمين را بطور دايم و فزاينده تهديد ميکند. اين درس را بايد به خاطر بسپاريم، بويژه در دوره ای که پرزيدنت بوش با روسيه هسته ای به بازی قدرت مشغول است و در همان حال پاکستان را نوازش ميدهد،کشوری که گسترش دهنده اصلی سلاح های هسته ای به مقصد ,رژيم های ياغی, است، و در شرايطی که کنگره توسعه سلاح هسته ای را تصويب کرده تا با تروربهتر بجنگد: از طريق ,توسعه, ی کمال يافته ترين سلاح ترور، که آمريکا تنها کشوری است که گناه استفاده از آن را به گردن دارد.
منابع و تصاوير بيشتر *مقاله رابرت شير در نيشن http://www.thenation.com/doc/20070813/truthdig2*سايت فيلم مستند نور سفيد/ باران سياه http://www.hbo.com/docs/programs/whitelightblackrain/*مجموعه ای از نقاشی های بازماندگان http://www.hbo.com/docs/programs/whitelightblackrain/slideshow.html*تصاوير يوسوکه ياماهاتا http://www.exploratorium.edu/nagasaki/mainn.html*تصاوير بيشتر http://fogonazos.blogspot.com/2007/02/hiroshima-pictures-they-didnt-want-us_05.html*مقاله اوليور کم در گاردين http://www.guardian.co.uk/comment/story/0,,2142224,00.html*در پاسخ به مقاله کم درگاردين http://www.guardian.co.uk/japan/story/0,,2143686,00.html

قتل عام تمام خانواده اش اعم از پدر و مادر و پدر و مادر بزرگ تا کودک سه ساله را شرح ميدهد:ايمان وليد

روشنگرى



شاهد
مجله تايم در 19 مارس 2006 طی يک گزارش مختصر پرده از جنايتی برداشت که در عراق ديگر هيچکس از آن حيرت نمی کند. اما در کشورهای غربی و بويژه در خود آمريکا که مردم گزارش جنگ عراق را از ماشين تبليغات جنگی رسانه های بزرگ ميشنوند، خبر چنان تکان دهنده تلقی شد که در فاصله يک هفته، منابع گوناگون – طرفدار يا مخالف جنگ – از آن به عنوان مای لای عراق نام بردند. مای لای کشتار فجيع و آگاهانه جمعی از دهقانان بی گناه در جنگ ويتنام بود که توسط سيمور هرش روزنامه نگار آمريکايی جزييات آن فاش شد و گفته اند پرده برداشتن از اين جنايت يک نقطه عطف در جنگ ويتنام بود و فضای اخلاقی رادرآمريکا عليه جنگ ويتنام ديگرگون کرد. ايمان وليد[ عکس بالا] هنگام وقوع جنايت الحديثه فقط 9 سال داشت. او در مصاحبه ای با روزنامه تايمز صحنه فجيع قتل عام تمام خانواده اش اعم از پدر و مادر و پدر و مادر بزرگ تا کودک سه ساله را شرح ميدهد. خود او و برادر کوچک ترش در حاليکه زخمی شده و از پيکرشان خون جاری بود شاهد قتل عام فجيع بودند. ايمان در مصاحبه برآشفتگی درونی اش را به نمايش ميگذارد. آسوشيتد پرس نوشته است ايمان ميگويد دلش ميخواهد انتقام بگيرد. دلش ميخواهد آمريکايی ها رنج ببرند، همانطور که او و خانواده اش رنج برده اند. تايم نوشته است در پايان مصاحبه، هنگامی که ايمان ميخواست اتاق را ترک کند، مشتی شيرينی از روی ميز بر می دارد و ميگويد: برای برادرم می برم. بايد از او مواظبت کنم. آخر ما ديگر کسی را نداريم. صفا وليد[ عکس ميانی] در ويديويی که در سايت ABC ميتوان آن را مشاهده کرد، برعکس وليد آرام به نظر ميرسد. او هنگام وقوع حادثه 11 سال داشت. صفادر ويديو ميگويد هنگام قتل خانواده او خود را به مردن ميزند و سربازان آمريکايی متوجه نمی شوند. ارزيابی واکنش اين کودکان به جنايت کار روانشناسان است، اما روزنامه نگاران و تحليلگران مستقل، عليرغم آگاهی عميق از اوضاع عراق و جنايات هولناکی که در آن صورت گرفته از جنبه ديگری تکان خورده اند. رابرت فيسک روزنامه نگار انگليسی در مقاله ای که به مناسبت فاجعه الحديثه نوشته است، به نظر می رسد حتی خود را هم سرزنش ميکند که چرا به اندازه کافی شواهد موجود مربوط به مظنون بودن منشاء کشتارها را مورد بررسی قرار نداده است.او می نويسد: آيا ماجرای الحديثه نوک کوه يخ است و در زير آن يک گورستان توده ای خوابيده است؟.. چه کسانی اين همه جسد را در توده های زباله ميريزند. بعد از حديثه بايد در ظن و گمان خود تجديد نظر کنيم. اشاره رابرت فيسک به پديده ای است که در دوره اخير ناگهان به مشخصه اصلی جنايات در عراق تبديل شده است: پيدا شدن بدن های بدون سر يا سر های جدا شده از بدن در گوشه خيابان ها و در ميان آشغال ها. مقتولين ديگر نه سرباز و يا پليس بلکه مردم عادی هستند و به آسانی هم قابل شناسايی نيستند که اين مشخصه در قتل های فرقه ای يا قتل هايی که توسط آدم ربايان باج بگير صورت ميگيرد معمولا وجود ندارد. تنها در هفته گذشته در دو روز پی در پی ابتدا 6 سر و بعد 9 سر بی بدن را در ميان جعبه های ميوه در حال پوسيدگی يافتند. کشتار الحديثه در 19 نوامبر 2005 روی داد. در اين روز يک بمب کنار جاده ماشين ارتشی آمريکايی را که در جاده ای نزديک حديثه حرکت ميکرد هدف گرفت و يک سرباز 20 ساله از تکزاس به نام ميگوئل ترازاس را به قتل رساند. روز بعد ارتش آمريکا در عراق اطلاعيه ای داد که در آن گفته شد بمب کنار جاده ترازاس و 15 شهروند غير نظامی عراق را به قتل رسانده است. از قرار معلوم اطلاعيه به روال جاری نه برای اطلاع رسانی بلکه برای تخريب اطلاعات واقعی و به منظور مخفی کردن جنايتی هولناک صادر شده بود. جان مورتا نماينده کنگره آمريکا در مصاحبه ای با ABC در 28 ماه مه امسال اين مساله را تاييد کرد و به اين خبرگزاری گفت او متقاعد شده است يک کشتار وحشتناک صورت گرفته و ,آن را لاپوشانی کرده اند., آن طور که اکنون معلوم شده است ساعت 7.30 د آن روز، روستای کوچک حديثه که در ميان دو رديف نخل در کنار رود فرات قرار دارد، شاهد صحنه جنايت هولناکی بود که طی آن 24 غيرنظامی در انتقام خون ميگويل ترازاس قصابی شدند. گزارش نشريه تايم خبر را به سرعت در جهان پخش می کند. تايم در گزارش خود ميگويد نوار ويديويی و مصاحبه ها در ماه ژانويه امسال به دست نشريه ميرسد و مديران نشريه آن را با مقامات نظامی آمريکا در ميان ميگذارند که با جواب های معمولی و از سر واکن آن ها روبرو ميشوند. بنا بر اين گزارش بعد ويديو و مصاحبه ها در اختيار مقامات آمريکاييگذاشته ميشود و آن ها ميگويند ماجرا را پی گيری می کنند. از طرف ديگر اکنون معلوم شده است برخی از بازماندگان و ساکنان روستا و يک دانشجوی روزنامه نگاری به کمک يک گروه حقوق بشر طی اين مدت تلاش ميکنند ماجرا را پی گيری کنند و با روزنامه ها و رسانه ها نيز تماس می گيرند. به هرحال بخشی از آنچه تايم از زبان بستگان و شاهدان عينی بازگو می کند به طور خلاصه چنين است: ... صبح ساعت 7.15 دقيقه يک ماشين ارتشی آمريکا مورد اصابت بمب راه دور قرار می گيرد. بمب ترازاس را که رانندگی می کرد می کشد و دو ملوان آمريکايی زخمی می شوند. برای سربازان آمريکايی حديثه يک منطقه دشمن محسوب ميشد که در جاده های گلی آن بمب کار ميگذاشتند. ايمان وليد که آن هنگام 9 سال داشت، در خانه ای در 150 ياردی محل حادثه زندگی ميکرد. دو ماه بعد از واقعه او برای گزارشگران تايم خاطره خود از واقعه خ را چنين بازگو ميکند:,ما با سرو صدای بلندی از خواب بيدار شديم. بعد همان کاری را کرديم که هر وقت انفجاری روی ميداد ميکرديم. پدرم به اتاقش می رود و قران برميدارد ودعا ميکند که خانواده مان صدمه نبينند., ايمان می گويد بقيه خانواده يعنی مادر، مادر بزرگ مادری و مادر بزرگ پدري، دو برادر و دو عمه و دو عمويش در اتاق نشيمن جمع ميشوند. به نوشته تايم نظاميان آمريکا ميگويند از طرف خانه ها به آن شليک شده بود. اما ايمان ميگويد:,صدای تيراندازی شديد آمد و هيچکدام ما جرات نداشتيم از اتاق بيرون برويم. بعلاوه صبح خيلی زود بود و ما همه لباس خواب تنمان بود. وقتی سربازان وارد خانه شدند به انگليسی داد ميزدند. اول به اتاق پدرم رفتند. او داشت قران ميخواند و ما صدای گلوله را شنيديم. من نمی توانستم صورت آن ها را خيلی خوب ببينم، فقط تفنگ های شان را که از لای درها بيرون زده بود. آن ها به طرف مادر پدرم تيراندازی کردند، اول به سينه اش و بعد به سرش. بعد مامان بزرگ را کشتند., او ميگويد بعد سربازان به گوشه اتاق شليک کردند جايی که او و برادر کوچک ترش که 8 ساله است پنهان شده بودند. بزرگ ها اول آن ها را در پناه خود گرفته بودند ولی بعد آن ها کشته شده بودند. ايمان ميگويد يک تکه فلزی به پايش خورد و شانه برادر کوچکش هم مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. ,ما روی زمين افتاده بوديم و خون از بدن مان بيرون ميريخت. خيلی درد داشت., بعد چند سرباز عراقی آمدند. من گريه ميکردم و داد ميزدم ,چرا با خانواده من اينطور کرديد؟, يک سرباز عراقی به من گفت:,ما نکرديم آمريکايی ها کردند., ايمان وليد در مصاحبه با تايم ميگويد نمی فهمد چرا دعای پدرش اثر نداشت. قبلا هروقت دعا ميکرد اثر داشت و آمريکايی ها راحت مان ميگذاشتند. تايم نوشته است که نتوانست با برادر کوچک تر صحبت کند. بستگان گفتند بعد از حادثه وضع روحی او خيلی خراب است. سربازان بعد به خانه دوم ميروند و 8 عضو خانواده از جمله صاحب خانه، همسر او، خواهر او، پسر دو ساله و سه دختر جوانش را می کشند. بعد به خانه سوم که متعلق به شخصی به نام احمد بود می روند يوسف يکی از 5 پسر احمد که در خانه مجاور زندگی می کرد ميگويد وقتی صدای تيراندازی را شنيد به طرف خانه پدرش دويد. ولی سربازان عراقی که در آن جا کشيک ميدادند جلوی او را گرفتند:,آن ها به من گفتند کاری نمی توانی بکنی. نزديک تر نيا وگرنه آمريکايی ها ترا می کشند., آمريکا يی ها به هيچکس اجازه ندادند تا ساعت 6.30 صبح بعد به خانه وارد شود. تمام کشته شدگان را جمع کردند و به سردخانه بيمارستان منتقل نمودند. يوسف می گويد ولی از جای خون که در کف اتاق مانده ميتوانيم بفهميم چه اتفاقی افتاد. آمريکايی ها 4 برادرم را به انباری بردند و در داخل انباری آن ها را کشتند. آمريکايی ها اين را انکار می کنندو می گويند انباری خيلی کوچک است.... در گزارش تايم و گزارشات رسانه های بين المللی ديگر مقامات آمريکايی تاکنون داستان های مختلفی از واقعه به دست داده اند. اول گفتند 15 غير نظامی توسط تروريست های عراقی در همان جريان بمب اندازی به طرف ماشين ارتشی آمريکا کشته شده اند. بعد گفتند قتل غير نظاميان، ,خسارت جانبی,! هنگام تجسس از خانه های الحديثه بوده است. به گزارش تايم آن ها می گويند از طرف خانه ها به آن هاتيراندازی شده است ولی نوار ويديويی فقط جای سوراخ گلوله ها در داخل خانه ها را نشان ميدهد و در بيرون خانه ها اثری از زد وخورد نيست. تايم اضافه کرده است بعلاوه آمريکايی ها تا مدت ها از تحقيق حول حادثه خودداری کردند تا تايم نوارها رادر اختيار نظاميان آمريکا گذاشت. در گزارش تايم آمده است اندکی بعد از حادثه شهردار محل عماد جواد حمزه همراه تعدادی از افراد مسن حديثه به اردوگاه آمريکايی ها ميرود. حمزه به تايم ميگويد کاپيتان قبول کرد که افرادش مرتکب اشتباه شده اند. او گفت آن ها تصور کردند تروريست ها دور بر خانه ها هستند ولی دليل ديگری ارائه نداد. دکتر ی در بيمارستان حديثه که که گفت ميخواهد نام خانوادگی اش محفوظ بماند چون از انتقام آمريکايی ها می ترسد به تايم گفت نيمه شب آمريکايی ها 24 جسد به بيمارستان آوردند و گفتند آن ها در اثر ترکش بمب کنار جاده کشته شده اند. ولی برای ما روشن بود که هيچ بخش بدن در اثر ترکش آسيب نديده است. جای گلوله ها خيلی آشکار بود. به بيشتر قربانيان يک گلوله در سينه و يکی در پيشانی از فاصله نزديک شليک شده بود. روز بعد از حادثه يک دانشجوی روزنامه نگاری يک فيلم ويديويی از صحنه قتل عام و از سردخانه و دور و بر خانه های کشته شدگان برميدارد و آن را در اختيار گروه حقوق بشر حمورابی می گذارد که نشريه تايم ميگويد گروه آن را در اختيار اين نشريه گذاشته است. نوار صحنه های وحشتناکی را نشان ميدهد که بعضی از آن ها را ميتوان در نشانی زير صفحه ديد. در بخش سردخانه نوار، بسياری از قربانيان بويژه زنان و کودکان هنگام مرگ لباس خواب بر تن دارند. تصوير کودک سه ساله در کاميونی که اجساد را به سردخانه منتقل ميکند ديده ميشود. در نوار جای اثر کشيدن اجساد در اتاق خواب به صورت نوارهای پهن خون روی زمين ديده ميشود. رابرت فيسک در مقاله ای که در ابتدای اين مطلب به آن اشاره شد مينويسد نخستين باری که با اخبار مشابهی مواجه شد وقتی بود که برای شمارش اجساد به سردخانه بغداد می رفت. در آنجا يک پزشک عراقی ازدوستانش به او ميگويد: , همه به اين جا جسد می آورند. ولی وقتی آمريکايی ها جسدها را می آورند به ما دستور ميدهند تحت هيچ شرايطی حق نداريم به بازرسی قانونی جسد دست بزنيم. حالی مان می کنند اين کار انجام شده است. گاهی همراه جسد يک تکه کاغذ شبيه اين به ما ميدهند, و بعد يک کاغذ فرم ارتش امريکا را به فيسک نشان داد که روی آن خطوط مشخص کننده ی پيکر يک انسان و اين عبارت ديده می شد.,جراحت های ناشی از تراما, در ادامه اين مطلب است که فيسک می نويسد: چه نوع تراما را اکنون عراق از سر می گذراند؟ آخر چه کسانی هستند که اين کشتارهای گروهی را انجام ميدهند؟ چه کسانی اين همه جسد در توده های زباله ميريزند. بعد از حديثه بايد در ظن و گمان خود تجديد نظر کنيم. اين درست نيست که از ,چند سيب پوسيده در سبد , بگويند. تمام ارتش های اشغالگر دچار فساد شده اند. ولی آيا همه آن ها به ارتکاب جنايت جنگی دست زده اند؟ الجزايری ها هنوز گورهای توده ای کشف می کنند که فرانسوی ها بعد از نابودی کل يک روستا از خود برجا می گذاشتند. ما ميدانيم ارتش روسيه در چچن به تجاوز و قتل دست ميزند... بعد از حديثه تعداد زيادی نويسندگان و تحليل گران شواهد زيادی از جنگ کنونی و تاريخ جنگ های ديگر ارائه داده اند و تاکيد کرده اند الحديثه استثنا نيست، قاعده است. جرج مونبيه در مقاله ای در گاردين نوشته است: در ماه مارس جودی کيسی که در عراق خدمت کرده است به نيوز نايت گفت وقتی بمبی منفجر ميشود,شما فوری برميگرديد و نزديک ترين کشاورزانی را دم دستتان است می کشيد. شما اساسا هرکس را دلتان خواست می توانيد بکشيد. موضوع به همين سادگی است., يکی سرباز ديگر آمريکايی که از عراق برگشته روز يکشنبه گذشته به روزنامه آبزرور گفت: ,قتل در کمال خونسردی توسط سربازان آمريکايی بطور گسترده صورت می گيرد. اين يک قاعده است، نه استثنا, .شواهد قوی وجود دارد که در ماه مارس سربازان آمريکايی در اسحاقی 11 نفررا که در ميان آن هم تعدادی کودک بودند، طناب پيچ کرده به قتل می رسانند. در ماه گذشته سربازان آمريکايی در سامره دو زن و يک مرد معلول را به همين شيوه اعدام ميکنند. در 2004 يک ميهمانی را بمباران کردند و بعد بازماندگان را به ضرب گلوله کشتند. هيچکس هنوز نمی داند در فلوجه چه گذشته است. حتی نخست وزير عراق هم که سربازان اشغالگر از جان او حفاظت می کنند، هفته گذشته گفت حمله سربازان آمريکايی به شهروندان غيرنظامی يک روال روتين است. آن ها آدم ها را فقط به علت اين که به آن ها مظنون شده اند زير ماشين گرفته و له ميکنند. چرا بايد اين وقايع حيرت ما را برانگيزد. وقتی کشوری کشور ديکر را اشغال کند همين چيزهاست که روی می دهد. سربازانی که فرسنگ ها از کشور خود دورند و می خواهند بر مردمی اعمال قدرت کنند که آن ها را نمی شناسند، و ميدانند که در ميان اين مردم کسانی هستند که ميخواهند آن ها را بکشند، ترس، خشم و نااميدی آن ها به نفرت تبديل ميشود.. اشغال، اشغال گر و اشغال کننده رابه سوی خشونت می راند. ديويد مک مايکل که 25 سال پيش در جريان ماجرای ايران کنترا، مامور CIA بوده است می نويسد در ماموريت های سربازان نيروی دريايی اين چنين وقايعی نه تنها استثنا نيست بلکه يک سنت جاافتاده است. در واقعه حديثه آمريکا 2500 دلار برای هر قتل و مقداری برای جراحت ها به قربانيان پرداخت. مجموعا 12 سرباز در اين ماجرا شرکت داشتند. هفته گذشته همسر يکی از ملوانان آمريکايی به نيوزويک گفت ديسپلين در جوخه مزبور وجود نداشت و آن ها بعد از بازگشت از فلوجه به کلی در هم ريخته بودند، مشروب ميخوردند و مواد مخدر مصرف ميکردند. بی ترديد سربازان مزبور در اين حادثه سهم بزرگی از مسووليت اين جنايت را بر عهده دارند. ولی آيا همه مسووليت را ميتوان به گردن آن ها گذاشت؟ آنچه که بيش از همه خشم انسان را بر می انگيزد اين است که آن ها که اين فضای جنايت را می آفرينند در کاخ های دولتی نشسته اند و دستکش سفيد به دست دارند. نشريه نيويورکر در شماره اخير خود 5 تا 12 ژوئن 2006 مجموعه ای تحت عنوان زندگی در جنگ فراهم کرده است که بسيار روشنگر و تاثر انگيز است. يکی از مقالات مربوط است به يوگسلاوی 1991. خواندن اين مقاله بويژه برای شرايط کنونی ايران بجاست زيرا در ايران امروز شاهد آن هستيم که حق کشی لجام گسيخته، سرکوب و کشتار توسط جنايت کارانی که حکومت را در دست دارند از يک طرف ، و هدف ها و روش های ضد انسانی مداخله گران خارجی از طرف ديگر، فضايی را بوجود آورده است که در آن عده ای به خود اجازه ميدهند همه ارزشهايی را که مردم ايران طی 100 مبارزه در جامعه تثبيت کرده اند تحت عنوان ,تابو شکنی, به مسخره بگيرند و به خاطر اين نوع تابو شکنی ها به خود مدال قهرمانی هم بدهند. در مقاله نيويورکر با فضای روانی و اخلاقی که حتی قبل از شتاب يافتن عمليات جنگی در سايه گسترش سرکوب و جنايت حاکمان و اخبار جنگ رواج يافته بود، آشنا می شويم. نويسنده، الکساندار همون شرح ميدهد که در فوريه 1991 در 27 سالگی برای اولين بار شغلی در تحريريه يک روزنامه در سارايوو ميگيرد. اخباری که او و دو همکارش برای نشريه تهيه ميکنند قبل از همه اعصاب خود تهيه کنندگان خبر را در هم فرو ميريزد و آن ها که خود را متقاعد کرده اند آدم های معمولی هستند و دارند زندگی عادی خود را ميکنند، برای فراموشی و گريز از واقعيت به نوعی لذت جويی لجام گسيخته روی می آورند.آنها شب و روز خود را به کمک الکل، حشيش و بعد مواد مخدر قوی تر ميگذارنند. رابطه با جنس مخالف برايشان به رابطه جنسی صرف تقليل می يابد و حتی ديگر معاشرت، آشنايي، هم صحبتی و قرار گذاشتن در رابطه ها از بين ميرود و همه جا از صندلی ماشين تا سکوی پارک به بستر همخوابگی آن ها با کسانی تبديل ميشود که فقط با يک نگاه تصميم گرفته اند با هم همبستر شوند. به تدريج جنايت حاکمان و شکنجه گران مامور آن ها با روابطی که خود خبرنگاران با دلالان مواد مخدر برقرار کرده اند و کار حرفه ای خبرنگاری آن ها در هم می آميزد. تناقض زننده حرف ها و دروغ های سياستمداران و اعمال وحشيانه ای که در عمل صورت می گيرد ، برجوهرفعاليت حرفه ای آن ها اثر می گذارد. حالا مردم بيشتر و پيشتر از آن ها ميدانند. نويسنده در ادامه مقاله شرح ميدهد که چگونه سرانجام از اين فضای وحشت به آمريکا ميگريزد و آن جا با نوع ديگری از فرار واقعيت روبرو می شود..
گزارش تايم http://www.time.com/time/world/article/0,8599,1174649,00.htmlمقاله رابرت فيسک http://www.counterpunch.org/fisk06032006.htmlگزارش ای بی سی http://abcnews.go.com/WNT/IraqCoverage/story?id=2015052&page=1مجموعه مقالات نيويورکر در مورد زمان جنگ http://www.newyorker.com/fact/content/مقاله نيويورکر در مورد يوگسلاوی http://www.newyorker.com/fact/content/articles/060612fa_fact5گزارش بی بی سی http://news.bbc.co.uk/1/hi/world/middle_east/5033648.stmمنابع ديگر که در مقاله از آن ها استفاده شده است. http://www.zmag.org/content/showarticle.cfm?SectionID=15&ItemID=10382http://www.counterpunch.org/macmichael06072006.html