۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه

بازخوانی جنگ ویتنام و نقش جان مکین حمید دادی زاده (تبریزی)





• سرهنگی که زمانی بمباران کننده اهداف غیرنظامی در ویتنام بود اینک خواهان ادامه قدرت همان کسانیست که در عرصه مالی و اقتصادی همچنان سکاندار قدرتند و ماشه هایشان آماده شلیک. چرا روشنفکران ایرانی از نورافکندن به این واقعه تاریخی دریغ می کنند؟ همچنان سوالی است که باید پاسخ داده شود ...
چهارشنبه ۱ آبان ۱٣٨۷ - ۲۲ اکتبر ۲۰۰٨

زمانی که بر صفحه تلویزیونها و متن اخبار سیمای افسری نشان داده می شود که در جنگ ویتنام پس از علیات بمباران روستاهای منطقه هندوچین به اسارت در آمده و از او به عنوان قهرمان جنگ یاد می گردد، سیمای هزاران زن و مرد بیگناهی در نظرها مجسم می شود که به خاک و خون غلطیده و زنان و مردان و کودکانی در ذهن انسان زنده می شود که از خانه و کاشانه خویش آواره شده اند. عملیات موسوم به " رولینق ثاندر" یا " رعد وبرق بنیان کن" که این خلبان جنگنده در آن شرکت داشت تحت این ماموریت جنگی توسط ارتش اشغالگر به اجرا در آمد: "هدف کشتار جمعی و به اسیر گرفتن باقیماندگان است". طبق اسناد موجود پرزیدنت جانسون حرکت چند قایق خصوصی ماهیگیران ویتنامی را بهانه قرار داده و دستور بمباران صادر می کند. حدود ۷ میلیون تن بمب بر سر و روی مردم ویتنام ریخته می شود یعنی بیش از کل بمبی که در جنگ جهانی دوم ریخته شد. جان مکین خلبان آن سری از هواپیماها بود که از بمبهای ضد نفر پاره کننده گوشت آدمی استفاده کردند، در آنها گاز فسفر و خردل به کار رفته و بمبهای ژلاتینی آغشته به ناپالم بودند. سوال این است که با بازخوانی جنگ ویتنام و این که بشریت این تهاجم نظامی را جنایت بار ترین فاجعه علیه بیگناهان نامید، چه گونه میتوان تاریخ را نادیده گرفت و مرز قهرمان و ضد قهرمان را مخدوش کرد؟ و چگونه سکوت روشنفکران رانادیده گرفت؟ در آن تهاجم گسترده، امریکا نیم میلیون نفر نظامی را گسیل داشت و یک میلیون و ۴۰۰ هزار نظامی در اشغال ویتنام شرکت داشتند. ویتنام از این تهاجم پس از یک دهه مقاومت پیروز در آمد و شکست امریکا الهام بخش مبارزات رهائی بخش محرومان گشت. اسناد نشان می دهد که در یک مرحله بمباران دیگر دستور نظامی چنین بوده است: "طوری بمباران کنید که به عهد حجر قدیم باز گردند" "Bomb to Old Stone age" این اسناد باقیمانده از گذشته امروز وقتی بازخوانی می گردد مرزها روشن و مضامین آشکارتر می گردد. امروز همقطاران همان صاحبان قدرت طوری در فساد مالی جهان ما را غرق ساخته اند و طوری اخبار و اطلاعات را در کنترل دارند که کسی به گذشته نامزد ریاست جمهوری امریکا نمی نگرد. و جای تامل ست که در محافل روشنفکری نیز از این موضوع سخنی بر نمی آید. اگر دیروز جان مکین به عنوان عضوی از "تیم خلبانان نخبه" بی وقفه در بمباران ویتنام شرکت داشت، امروز همقطاران او و تیم حامی وی طراح مدرن ترین روشها در شکنجه هستند. تاریخ دیروز اینک بازخوانی می شود و از میان خاک و خون و کشتار، چهره مردم ویتنام به عنوان قهرمان رخ می نماید. و امروز نیز مردم عراق در برابر همان ارتش متجاوز و نقشه های میلتون فریدمن، موسوم به "شوک تراپی" که توسط دیک چینی و دونا لد رامسفلد اجرا شدند، ایستاده اند، تاریخ بار دیگر قضاوت خواهد کرد که قهرمانان واقعی کیانند. اگر دیروز جان مکین به عنوان یک سرهنگ مجری دستورات نظامیان در جنگ ویتنام بود، جنگی که هنوز پس از دهها سال مین ها و مواد منفجره عمل نکرده اش هر از گاهی جان ساکنین منطقه را می گیرد، امروز نیز همان تیم به حمایت جان مکین دمار از روزگار مردم در می آورند. جان مکین به همان اسکوادرانی تعلق دارد که امروز در داخل امریکا فساد مالی آنها زندگی میلیونها انسان را به مخاطره افکنده و همچنان مکین مدافع همان الیگارشی مالی است، کسی که خواهان استقرار دائمی ارتش امریکا در عراق و بمباران ایران است. بازخوانی تاریخ ویتنام پرده از رازی بر میدارد که رسانه های حاکم بر جهان آن را پوشانده اند. بازخوانی سریع تاریخ حافظه ها را بیدار می کند تا به دور از جنجال های تبلیغاتی حقایق را از منظر زندگی مردم استخراج نمود. جان مکین را به نوشته خود سرهنگ در خاطراتش "مردم ویتنام به عنوان جنایتکار جنگی" می شناسند. تاریخ دیروز ورق می خورد و امروز عراق و زندان ابوقریب در خاطره ها زنده می شود و مقاومت مردم فلوجه در برابر ارتش خصوصی بلاک واتر روشن می گردد. این وقایع در هم تنیده اند. نه استبدادهای داخلی و نه استعمار رنگارنگ بیگانه قادر به زدودن حافظه تاریخی نیست هر چند که سکوت در این مورد اختیار گردد. امروز بخشی از گروههای وابسته به سلطنت پهلوی برای جان مکین سینه چاک می کنند، همانهائی که سالهاست چشم انتظار تهاجم نظامی بیگانگان به ایرانند، ایرانی که برای نیل به یک جامعه آزاد هنوز راه طولانی در پیش دارد. البته بازخوانی گذشته نوعی بازگو کننده تاریخ امروزست. نه تاریخ تهاجم نظامی به ویتنام از خاطره ها پاک شدنی است و نه پروژه های تجاوزگری نظامی و غارت منابع مالی زیرزمینی که همچنان عامل اصلی همه این تحرکهاست. جان مکین که خود در خاطراتش می نویسد که "با هر گونه محدودیت در بمباران ها مخالف بود و دستورات مافوق را در این زمینه نادیده می گرفت"، امروز در بحبوحه این رسوائی مالی از بانکدارانی چون برادران لحمن (لیمن) حمایت می کند. کسانی که بزرگترین الیگارشی مالی را در اختیار داشتند و از عاملین اصلی بی خانمانی میلیون ها انسانند که خانه هایشان را از دست میدهند، در واقع به نوعی بمباران مالی را سبب شده اند. جان مکین خواهان کمتر کردن مالیات همین قشر از الیگارشی مالی است که به سخن خود مرد اول گروه مالی "برادران لحمن" سالانه نیم بلیون دلار درامد داشته و در بحبوحه این ورشکستگی تنها در یک سفر تفریحی شکار در کمتر از یک هفته ۹۰۰۰۰ دلار از مالیات مردم هزینه کرده است. سرهنگی که زمانی بمباران کننده اهداف غیرنظامی در ویتنام بود اینک خواهان ادامه قدرت همان کسانیست که در عرصه مالی و اقتصادی همچنان سکاندار قدرتند و ماشه هایشان آماده شلیک. چرا روشنفکران ایرانی از نورافکندن به این واقعه تاریخی دریغ می کنند؟ همچنان سوالی است که باید پاسخ داده شود.
-مصاحبه با رسانه ها- اکتبر ۲۰۰٨