۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

تخریب آرامگاه بنان و شماری دیگر از بزرگان موسیقی ایران+تصویر




آرامگاه بنان 1386


امسال آرامگاه بنان با خاك یكسان و ناپدید شده و اگر پیگیری نشود بعید نیست كه ساختمانی را كه در حال احداثش هستند بنا كنند.

مدفون شدن دوباره ی استاد بنان در حالی است كه آثار او در حال پخش در فروشگاههای موسیقی و حتی از صدا و سیما میباشد.


آرامگاه بنان 1389


خدا می داند كه چه بهانه ای برای این كار دارند.

ما كه در این سوی ایران هستیم. بجاست اساتید بزرگ موسیقی و همه ی هنرمندان و كسانی كه فرهنگ و هنر و خاطره های كهن این مرد بزرگ آواز در زندگی و هنر و سرزمینشان جاری است گرد هم بیایند و چاره ای برای این هنرمند ستیزی كنند. او در سال 1364 رفت تا این روزگارها را نبیند. و همچنین بزرگان دیگر را.

من چه دلخوشم كه در سرزمینی كه گور هنرمند و شاعر را میشكنند و با خاك یكسان میكنند انتظار این را میكشم كه به اساتید كهنه ی آواز و موسیقی همچون گلپایگانی مجوز كنسرت دهند. سالهاست كه بارها و بارها برسر راه اساتیدی چون گلپا و شهناز و كسایی.. برای یك كنسرت آنهم به نفع بی بضاعتها و زلزله زده ها سنگ از غیب میاندازند.

بگذریم.. بنان را كه دوباره مدفون كردند.. نوبت به زنده ها هم خواهد رسید. كه میبینیم كه اخبار فوت هنرمندان را در چند ثانیه خلاصه میكنند.


بر این روال درددل بسیار است و بهتر است سخن كوتاه شود.

در حال حاضر این دولت هنرمند ستیز هنر ایران را به نابودی و بخصوص موسیقی ایران را به انزوایی باور نكردنی كشانده.

استاد بنان در قلبها زنده و جاویدان و یاد و صدای آسمانی اش جلای روح همه ی كسانی است كه ارزش هنر و لطف نواهای مهربان را میدانند.

پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی در سالروز تولد فرزندش: پسری مثل کوه، به سرسختی صخره‌ها



کمیته گزارشگران حقوق بشر - 15 اردیبهشت
کوهیار جان عزیزم! ۱۵ اردیبهشت زاد روزت مبارک باد

نمی دانم چرا از همان لحظه ای که وجودت در وجودم بیدار شد چه حسی به من می گفت که تو پسری و اسم تو کوهیار باید باشد. من و تو آخرین ماه تابستان و پائیز و زمستان را با هم گذراندیم و به فصل بهار رسیدیم. فصل شکفتن گلهای اقاقیا و رویش سبزه ها.

من ۱۵ اردیبهشت از اصفهان به کرمان پرواز داشتم و قرار بود به نزد خانواده ام بروم. ولی تو تصمیم گرفتی در اصفهان بمانی و رطوبت زنده رود که در تمام آن ماهها به تو خورده بود باز هم به مشامت برسد و ساعت ۱۲ یکشنبه شب در حالی که من خواب بودم بیدارم کردی و یادت هست آن شب من و تو در فولادشهر تنها بودیم و آن پسری که تمام شب خودش و مرا بیدار نگه داشت و دست آخر هم در اتاق عمل و در بیمارستان احمدیه بدنیا آمد حالا مردی شده به سرسختی صخره ها و مثل کوه و با همان صلابت، با همان غرور، با همان استقامت و با همان سربلندی.

مردی که دانشگاه صنعتی شریف و رشته هوا-فضا را یکسره فدای اهداف حقوق بشری خودش و مردمانش کرده و به دنبال خواست های مدنی که حداقل حقوق شهروندی هر انسانی است در راه بدست آوردن حقوق کودکان کار، اقلیت های مذهبی، قومی، حقوق زنان، حقوق کارگران و کمپین علیه اعدام یکسره وقت و پولش را صرف کرده و ساعت ها و شب های بسیاری پشت در زندان اوین در زمستان و شب تا صبح ایستاده تا شاید بتواند خانواده ای را راضی به گرفتن دیه کند و با التماس خواسته جان نوجوانی را نجات دهد و ساعت های بیشتری را در نظرآباد و شهریار و هرکجا که فرزندی از فرزندان این دیار بر اثر اشتباهی در نوجوانی و بر اثر دعوایی چاقو به دست گرفته و نوجوان دیگری را سهوا از حیات محروم کرده می رفتی و پیش خانواده دیگری التماس می کردی که این نوجوانان را ببخشد و امشب که این کلمات را می نوشتم و اتفاقا ساعت دوازده و نیم شب چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت است بخاطرم آمد که آن نگهبان زندان در تنها ملاقات حضوری ما به من گفت: «نکند فکر می کنی پسرت افتخار ملی است؟» متوجه شدم اتفاقا به خاطر پایمردی هایت و سخنهایی که از هم سلولی هایت درباره تو شنیده ام باید به تو افتخار کنم.

نه به عنوان افتخار ملی که برتر و بالاتر از تو بسیارند و فکر می کنم تو آزادیخواه ملی هستی و لاجرم چه کسی بخواهد و چه نخواهد بنابر جبر تاریخ شماها همه افتخار ملی خواهید شد. امشب به خاطر تو دسته گلی از یاس سپید چیده و در گلدانی که می دانی همیشه در خانه ما پر گل است - ولی از ۲۹ آذر تا امشب خالی بوده - به خاطر تولدت گذاشته ام و می دانم که عطر و بوی آن از دیوارهای بلند اوین و آن درختان بلند زیبا عبور خواهد کرد و به مشام تو و همه آزاد زنان و آزاد مردانی خواهد رسید که خواسته اند حرفشان را بزنند.

به این حرف برشت اعتقاد دارم: «من حاضرم جانم را بدهم تا تو بتوانی حرفت را بزنی.»

در پایان اینکه بدان شما همه آزادید

ما در زندانیم

پیروز و سربلند باش پسرم

تولد ۲۴ سالگیت مبارک

کرمان ۸۹/۲/۱۵

پروین مخترع (مادرت)

مانا نیستانی

درگیر (56) - تندیس های شهر کجایند؟


Truth and Consequences of the Gaza Invasion

This Time We Went Too Far
Truth and Consequences of the Gaza Invasion
Book release with Norman Finkelstein
also featuring LOWKEY, the internationally acclaimed Hip Hop artist


http://sjp.eusa.ed.ac.uk/wp-content/uploads/2010/03/Finkelstein.jpg http://orbooks.com/ndxz-studio/site/sample/materials/ThisTIme-web.jpg http://3.bp.blogspot.com/_MFf07ypKbi8/SmN883GeazI/AAAAAAAABYw/LYvTwhf7Bfs/s400/lowkey7.jpg



"
The bloodletting in Gaza has roused the world's conscience. The prospects have never been more propitious for galvanizing the public not just to mourn but also to act. We have truth on our side, and we have justice on our side. These become mighty weapons once we have learned how to wield them effectively."

From the Foreword

"Massacre of innocent people is a serious matter. It is not a thing to be easily forgotten. It is our duty to cherish their memory."

Mahatma Gandhi

Get your own copy of the book signed at any of the events!
If you cannot make it to any of the events, you can order the book from:
www.orbooks.com

انتشار اسناد قتلعام کاتین چراغ حقيقت در طوفان کشمکش‌ ها نخواهد مُرد همنشين بهار



:



همنشين بهار

پیش از پرداختن به «کاتین»، باید رنج و شکنج هزاران انسان مبارزی را که در جنگ سرنوشت ساز استالینگراد، از پس فاشیسم و ستم دوران برآمدند، به یاد آوریم و خاطره همه کسانی را که سودایی جز آزادی و نفی استثمار نداشتند، گرامی بداریم.
پیش از برای پرداختن به کاتین، باید چشم جان‌مان را از آنچه در «لیدیسته» و «لژاکی» و «گوانتاناما» و «ابوغریب» و «غزه» و «فلوجه» و «کابل» و «اوین» و «اندیجان» و «اشرف» و «کهریزک»... گذشته ــ برنگیریم. تنها در اینصورت درسهای کاتین رهگشا و عبرت انگیز است.
نباید در دستگاه امثال «گوبلز» و «فوکومایا» رفت که با «پارادیم استالین تبه کار» سیاهی خود را می‌پوشانند اما، باید چهارچشمی به وقایع هولناکی چون «کاتین» KATYN هم توجه نمود تا فقط «سبکباران ساحلها» و کسانی‌که «هیستری ضدکمونیستی» دارند و روضه پایان تاریخ می‌خوانند، راوی جنایت نباشند.
اثبات شئی نفی ما عدا نمی‌کند
شرح ستم بنی عباس، تائید ظلم بنی امیه نیست. میرایی جریانی که به نام اسلام، هنری جز مسخ و قتل «کلمات» ندارد، پویایی امثال «جان بولتون» و «نتان یاهو» را اثبات نمی‌کند.
تشبیه حسینعلی نیری و مصطفی پورمحمدی، به حجاج بن یوسف و سندی بن شاهک، سرهنگ وزيري و ناصر نوذری (رسولی) را از وابستگی و «جزنی کُشی» تبرئه نمی‌کند و از پرویز ثابتی و تیمسار نصیری، جعفر طیار و بایزید نمی‌سازد.
پرداختن به موضوع کاتین، باعث نمی‌شود چشممان را بر بیداد مدعیان صاحب اختیاری جهان ببندیم.
دیگر نمی‌توان جنایت کاتین را حاشا کرد
انتشار اسناد کاتین نشان داد که نمی‌توان برای همیشه پرده پوشی کرد. قاتلین زندانیان سیاسی که با رنگ و ریا دم از کلام الله می زنند نمی‌توانند اسناد قتلعام سال ۶۷ را برای همیشه پنهان کنند... وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا... خدا صدای تاق تاق گردو را می‌شنود.
روزنامه لوموند Le Monde چهارشنبه ۲۸ آوریل ۲۰۱۰ از انتشار اسناد کشتار کاتین خبر داده است:
Moscou ordonne la publication sur le Web de documents inédits sur le massacre de Katyn
بنا بر گزارش بسیار مهم لوموند، به دستور «دیمیتری مدودف» (رئیس جمهور روسیه) بخشی از اسناد سابقاً سري مربوط به كشتار كاتين (اسامی امضا کنندگان، عاملان و قربانیان) روی اينترنت قرار گرفته است.
فراموش نکنیم که اتحاد شوروي و همه هوادارانش تا چند دهه نقش دولت استالین را در اين كشتار حاشا می‌کردند و هر کسی چون و چرا می‌کرد حسابش با کرام الکاتبین بود.
کم نبودند کمونیست‌های فرهیخته و صدیقی که ــ «هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش» ــ خون دل می‌خوردند...
این اسناد که نامه «لاورنتی بریا» به استالین/ پیشنهاد اعدام اسرای لهستانیهم در شمار آن است، نقش پلیس مخفی (NKVD = کمیساریای خلق برای امور داخلی) را در قتلعام افسران و روشنفکران لهستانی، برملا می‌سازد.
نامه بریا، امضای مولوتوف، وروشیلوف، کالینین، میکویان و کاگانوویج (اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی) و بازجویانی جون کوبولف، مرکولف و باش‌توکف، را نیز دارد.
در این نامه همه با کشتن اسرا و به قول خودشان «دشمنان خلق» Враги народа (وِراگی نارُودا)، موافقت می‌کنند و استالین بر تصمیم آنها (یعنی اعدام اسیران) مهر تأئید می‌زند. امضای استالین روی صفحه اول نامه موجود است.
البته پیش از این، پژوهش های تاریخی، نتایج «کمسیون تحقیق بین المللی»، تحقیقات صلیب سرخ سوئیس، ترتیب دادن دادگاههای نمایشی در شوروی و آوردن چند خلافکار (آلمانی) پای رادیو که الکی بگویند آلمانیها همه را کشتند...،
یکی جلوه دادن منطقه «خاتین» KHATYN با «کاتین» KATYN (توسط شوروی) ــ به قصد «گیج کردن» و وارونه نمایی...
اسناد دادگاه نورنبرگ،
گفتگوی تاریخی«یوزف ماتسکییویچ Mackiewicz, Józef در مورد دیدارش از کاتین (من با چشمهای خودم دیدم... . I saw it with my own eyes... ) و،
مصاحبه با دو تن از سر بازجویان کمیساریای خلق برای امور داخلی ( NKVD ) گرد و غبار را از پرونده کاتین زدوده بود.

«دیمیتری ستپانوویج توکارف» Токарев Дмитрий Степанович و «پیوتر کارپوویج ساپروننکو» Сопруненко Петр Карпович که هردو از مقامات اصلی کمیساریای خلق (ان.ک. و.د) بودند، نقش دولت شوروی را در جنایت کاتین تأکید و تأئید کردند.
نقش آنان در واقعه کاتین همانند نقش پرویز ثابتی و حسین زاده (رضا عطارپور) در تیرباران بیژن جزنی و کاظم ذوالانوار...(آن
۹ زندانی دلیر) است.
آزادگی، آزادگی...نه اميدی به کسی و نه، هراسی
در مقاله کاتین، استالین، «ورِاگ نارُودا» نیز آورده ام که خاک کاتین از خاطره قتل‌عام پاک نمی‌شود و ما که خود در «میهن شهیدان» با فتوای هولناک آیه الله خمینی و، گِردباد شوم سال ۶۷ و آن اسیرکُشی ظالمانه روبرو بوده ایم معنی قتلعام را می‌فهمیم.
با ایمان به رفتن شبهای تار و شکفتن گل صبح، از موضع ضدّیت با فاشیسم و امپریالیسم و ارتجاع، از کاتین غبارروبی و راززدایی کنیم و از های و هوی بُت‌ پرستان و رمالان مدرن نهراسیم.
به قول «نیکوس کازانتزاکیس»:
Δεν ελπὶζω τὶποτα. Δεν φοβοὺμαι τὶποτα . Εὶμαι ελεὺθερος
دن / اِل پی ژو / تی پوتا
دِن / فووامه / تی پوتا
ايمه / اِله ِفتِروس
آزادگی، آزادگی... نه اميدی به کسی و نه، هراسی

پانویس:
* گزارش لوموند در مورد اسناد کاتین:
Les archives d'Etat russes ont mis en ligne mercredi 28 avril, sur ordre du président Dmitri Medvedev, une série de documents sur le massacre dans la forêt de Katyn de quelque 22 000 officiers polonais, en 1940, par la police politique de Staline, le NKVD, publiés pour la première fois en Russie. "Sur décision du président de la Fédération de Russie, Dmitri Medvedev, les copies électroniques de documents originaux du dossier n° 1 sur le 'problème de Katyn' ont été publiés", est-il écrit sur le site de l'Agence fédérale des archies, Rusarchives.ru.
Une note de Lavrenti Beria, le chef du NKVD, où il propose l'exécution des officiers polonais arrêtés, figure parmi les documents mis en ligne. "Ces documents ont été déclassifiés en septembre 1992 et, sur ordre du président russe Boris Eltsine, les copies ont été transmises à la partie polonaise", indiquent les archives russes. La question des massacres de milliers d'officiers polonais, notamment à Katyn, empoisonne depuis des années les relations entre la Russie et la Pologne.
Le mouvement de défense des droits de l'homme russe Memorial avait dit, le 21 avril, avoir levé un premier obstacle dans son combat pour l'ouverture des archives sur ce massacre. La Cour suprême russe avait en effet ordonné à un tribunal de Moscou d'examiner un appel de Memorial, qui cherchait à contraindre les autorités à revenir sur une décision prise en 2004 par le parquet militaire de classer l'enquête sur le massacre. Ian Ratchinski, dirigeant de Memorial, avait déclaré que ce jugement pourrait déboucher sur une décision d'ouvrir les archives secrètes sur Katyn, ce que souhaite également la Pologne.
Le jugement intervenait sur fond d'apaisement des tensions entre Moscou et Varsovie après la mort du président polonais Lech Kaczynski dans l'avion qui l'amenait à Smolensk pour commémorer le 70e anniversaire du massacre de Katyn. Les dirigeants polonais et russes qui ont assisté à Cracovie aux funérailles du couple présidentiel avaient affirmé que cette tragédie devait servir de catalyseur pour une réconciliation entre les deux peuples.
Pendant près d'un demi-siècle, Moscou a tenté d'imputer le massacre de Katyn à l'Allemagne nazie. Ce n'est qu'en 1990 que le dernier dirigeant soviétique, Mikhaïl Gorbatchev, avait reconnu que le NKVD de Staline, prédécesseur du KGB, en était responsable. Sur les 183 volumes de l'enquête menée entre 1990 et 2004, 116 étaient toujours classés secrets.
* در سند بسیار مهم زیر مسئول اول کا گ ب (کمیته امنیت دولتی) Комите́т Госуда́рственной Безопа́сности به خروشجف پیشنهاد از بین بردن بخشی از اوراق بازجویی و اسناد کاتین را می‌دهد و در نامه اش می نویسد نقشه ما مبنی بر معرفی فاشیستها به عنوان مقصر کاتین، گرفته است و همه باور کرده اند...

مراسم روز جهانی کارگر در سال 1358 : وقتی همه به نام «کارگر» سخن می گویند! (روزنامه کیهان/12 اردیبهشت 1358)


چند روزی بیشتر به اول مه روز جهانی کارگر باقی نمانده است . به نظر می رسد مراسم روز جهانی کارگر امسال ، قدری متفاوت از سالهای گذشته برگزار شود . شرایط کنونی کارگران در ایران و وضعیت نامناسب آنان به لحاظ پرداخت ها و امنیت شغلی ، بر اهمیت نمادین این روز افزوده است .
بازخوانی تاریخی امروز را به تحولات روز جهانی کارگر در 11 اردیبهشت 1358 اختصاص داده ایم . کارگران که از تاثیرگذارترین گروههای اجتماعی در روند پیروزی انقلاب بودند ، در روزهای پس از پیروزی انقلاب نیز ، بخاطر وزن اجتماعی شان ، مورد توجه گروه های مختلف سیاسی قرار گرفته بودند . با این حال جریان های چپ و طیف های مذهبی ، بیشترین نفوذ را بر جریانات کارگری داشتند . برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در سال 58 شاید از این نظر قابل توجه باشد که همه ی شخصیت های مذهبی و انقلابی ، برگزاری این مراسم را گرامی داشته و برخی نیز خود در این مراسم شرکت کرده بودند . بهشتی در میتینگ بزرگ کارگران در میدان امام حسین تهران سخنرانی کرد ، و هاشمی رفسنجانی در اجتماع کارگران آبادانی ، از استثمار کارگران در رژیم پهلوی سخن گفت . آیت الله خمینی نیز به مناسبت این روز پیامی فرستاد ، آنگونه که آیت الله شریعتمداری و منتظری نیز چنین کردند .
گروه های چپ همچون سازمان چریک های فدایی خلق نیز مراسم های متعددی به مناسب روز جهانی کارگر برگزار کردند که شاید مهمترین شان ، راهپیمایی بزرگ کارگران از مقابل خانه ی کارگر بطرف میدان سپه بود . نکته ی مهم این اجتماع ، تلاش برخی گروه های اسلامی در برهم زدن راهپیمایی بود ، به نوشته ی روزنامه ی کیهان « در مسیر راهپیمایی عده ای با دادن شعارهای مذهبی به آنان نزدیک شدند و چندبار درگیری های مختصری روی داد که سپس به آرامش منجر شد . » در بخش دیگری از گزارش روزنامه ی کیهان آمده است : « آنها با نظم حرکت می کردند و بیشتر شعارهایشان پیرامون اتحاد و همبستگی کارگران بود . کسانی که در حاشیه ی خیابان جمهوری حرکت می کردند ، با صدای بلند صلوات می فرستادند . در نزدیکی چهار راه استانبول ، گروهی چند پلاکارد هم بالا بردند و با شعار « مرگ بر کمونیست » راه آنان را سد کردند و روی زمین نشستند . راهپیمایان نیز به اجبار روی زمین نشستند . سرانجام چند پاسدار مسلح وساطت کردند و گروه معترض را از راهپیمایان دور کردند . ولی هنگامی که راه پیمایان خانه ی کارگر وارد خیابان فردوسی شدند و به طرف میدان سپه حرکت کردند ، این گروه دوباره خود را به ابتدای صف رساندند و در نتیجه بی نظمی هایی در صفوف پیدا شد » خبرنگار دیگر

کیهان نیز مشاهدات خود از این وقایع را چنین ثبت کرده است : « در خیابان بهارستان ، سه راه ژاله ، یک گروه صد نفری در حالیکه شعارهایی علیه کمونیست می دادند ، مانع راهپیمایی کارگران شدند . بعد از دقایقی چند که صف طویل کارگران از راهپیمایی بازماند ، گروهی از این عده تصمیم گرفتند از سمت راست کارگران میانبر بزنند و پشت سر کارگران شعار بدهند . این ها در حالیکه شعار « الله اکبر » می دادند ، جلوی کلانتری 9 نیز توفق کردند و عده ای از آنها روی زمین نشستند و مانع راهپیمایی کارگران شدند . در حالیکه شعار « حزب فقط حزب الله … » میدادند ، سعی کردند وارد صفوف کارگران شوند . اما کارگران در حالیکه دست هایشان را زنجیر کرده بودند ، مانع از ورود این عده به صفوف خود شدند »

******************************************************************************

در حالیکه افرادی وابسته به گروههای تندروی مذهبی قصد داشتند مراسم جریانهای چپ را برهم زنند ، به دعوت حزب نوظهور جمهوری اسلامی ، مراسم بزرگی در میدان امام حسین برگزار شد . صدها هزار نفر زن و مرد از 5 مسیر اعلام شده ، به تدریج در میدان امام حسین و خیابانهای اطراف اجتماع کردند . بخشی از خبر را از روزنامه ی کیهان بازمی خوانیم :
« راهپیمایان در گروه های مجزای چند هزار نفری حرکت خود را آغاز کردند . در میدان انقلاب ( 24 اسفند سابق ) ، هشت هزار کارگر کارخانه های قرقره ی زیبا ، بنز خاور ، سازمان گوشت ، پارس متال ، گروه صنعتی ملی ، پریتون واخن ، ارج و کارخانه های دیگر ، اولین گروهی بودند که به سمت میدان امام حسین به راه افتادند . در پی این گروه صف راهپیمایان بیش از سه کیلومتر امتداد داشت و در پیشاپیش ، اعضای حزب جمهوری اسلامی ایران و روحانیون در حرکت بودند . در این راهپیمایی عکس هایی از امام خمینی ، آیت الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر ایران و شهدای انقلاب دیده می شد و صدها پلاکارد و شعار پارچه ای در حمایت از حقوق کارگران در اهتزاز بود »

در ساعت 9:15 دقیقه ی صبح 11 اردی بهشت 1358 ، صدها هزار نفر در میدان امام حسین گرد هم آمدند . ابتدا نمایندگانی از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، پاسداران انقلاب اسلامی ، انجمن اسلامی مهندسین ، کارگران صدا و سیما و کفش ملی ، انجمن اسلامی معلمان و جمعی از شوراهای اسلامی کارگران کارخانجات ، پیامهایی قرائت کردند و سپس ابوالحسن بنی صدر ، سید محمد بهشتی و هانی الحسن ( نماینده ی سازمان آزادی بخش فلسطین در ایران ) به سخنرانی پرداختند . هانی الحسن که گویا آن روزها با دیدن شور انقلابی ایرانیان اختیار از کف داده و جملات باربط و بی ربط را در پس هم ردیف می کرد ، در بخشی از سخنرانی اش می گوید : « ما می باید پیرو امام خمینی باشیم . آنچه امام می گوید اسلام است و آنچه امام قبول می کند ، قبول کنیم و آنچه امام رد می کند رد کنیم » هانی الحسن افزود : « شما کارگران مردم ایران را با ما کردید و مصر موقتا از ما جدا شد . اما مصر بزودی زود انشا الله جزو ما خواهد بود . امام دیروز هدیه ای بزرگ به ما و کلیه ی کارگران جهان تقدیم کرد و آن قطع روابط ایران و مصر بود و این بزرگترین هدیه ای بود که بما داده شد و ما به این دلیل بسیار سپاسگزاریم .» هانی الحسن در انتهای سخنان عجیب اش افزود : « برادران کارگر مسلمان ، آزاد ساختن کارگران یعنی آزاد ساختن بیت المقدس و کسی که برای آزاد ساختن بیت المقدس کاری نکند ، نمی تواند کارگری را آزاد کند ! »
بهشتی نیز در سخنرانی خود ، تلویحا به تاثیر گروههای غیراسلامی چپ بر کارگران اشاره کرد و گفت : « ای کارگر مسلمان ! آگاه باش هیچ شعاری ، هیچ وسوسه ای ، تو را از انتخاب راه راست و صراط مستقیم اسلام بسوی جامعه ی پرسعادت و جامعه ی بدون تبعیض توحیدی ، ذره ای منحرف نکند . انقلابی انقلاب است که بر متن جامعه تکیه داشته باشد . و تجربه ی تاریخی این چند ده سال به همه ی کاوشگران نشان داد که تنها ، انقلابی در ایران مردمی ، خلقی ، توده ای ، عمومی و همگانی است که آرمانش تنها و تنها از اسلام باشد »

*****************************************************************************

در خبرها آمده است که امسال به درخواست خانه ی کارگر مبنی بر برگزاری راهپیمایی کارگران در مراسم روز اول مه ، پاسخ منفی داده شده است . این پاسخ مقامات حکومتی در حالی است که آیت الله خمینی در پیام خود به مناسبت روز جهانی کارگر در سال 1358 ، بر برگزاری این مراسم تاکید کرده است : « اختصاص یک روز به کارگران شاید ، به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد . والا هر روز ، روز کارگری و کارگران است ، بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است . اینکه ما یک روز را اختصاص بدهیم به کارگر ، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور ، یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید . هر روز نور هست و روز نور هست ، هر روز روز خورشید است . لکن شاید این برای یک تشریفات و تعظیمی باشد . از این جهت مضایقه نیست » آیت الله خمینی در بخش دیگری از پیام خود می افزاید : « دیگر اختناق ها نیست ، دیگر فشارها نیست ، دیگر چپاولی نیست . امروز کشور مال شماست و شما مسئولیت آن را مستقیم دارید . اگر چنانچه در این مسئولیت کوشش نکنید ، اگر چنانچه در این امری که بر عهده ی شماست کوشش نکنید و آن دینی که در کشور خودتان و اسلام دارید ادا نکنید ، شما مسئول هستید … اسلام عزیز است که برای شما ارج قائل است و برای شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد . بگذارید اسلام تحقق پیدا کند .. »
این فراز پایانی پیام آیت الله خمینی ، سی و یک سال بعد ، در آستانه ی روز جهانی کارگر ، صورتی تراژیک به خود می گیرد !