۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه
شهريور :متن كامل گزارش جديد آژانس درباره ايران
شهريور :متن كامل گزارش جديد آژانس درباره ايران
به گزارش ايسنا، متن كامل گزارش يوكيا آمانو ـ مديركل آژانس بينالمللى انرژى اتمى ـ كه بعداز ظهر دوشنبه در اختيار 35 عضو شوراى حكام قرار گرفت به شرح زير است:
(گزارش مديرکل آژانس بين المللى انرژى اتمى)
1. اين گزارش مديرکل به شوراى حکام و بهموازات آن گزارش به شوراى امنيت در باره اجراى موافقتنامه پادمان NPT و مفاد مربوطه قطعنامههاى شوراى امنيت در جمهورى اسلامى ايران است. اين گزارش تحولات را از آخرين گزارش که در مى 2010 صادر شده است در بر ميگيرد.
2. شوراى امنيت در تاريخ 9 ژوئن 2010 قطعنامه 1929 (2010) را تصويب كرد كه در آن از جمله:
� تصريح كرد كه ايران در برآورده ساختن الزامات شوراى حكام و در پايبندى به قطعنامههاى شوراى امنيت 1969 ( 2006)، 1737 ( 2006)، 1747 (2007) و 1803 (2008) قصور داشته است؛
� تصريح كرد كه ايران بايد بدون تاخير بيشتر اقداماتى را كه شورا در قطعنامههاى خود GOV/14/2006 و GOV/82/2009 درخواست كرده انجام دهد؛
� همچنين تصريح كرد كه ايران بايد بدون تاخير بيشتر، اقدامات درخواست شده در بند 3 قطعنامه 1737 (2006) را انجام دهد (يعنى تعليق كليه فعاليتهاى مربوط به غنيسازى و بازفرآورى و همچنين همه فعاليتهاى مربوط به آب سنگين)؛
� مجدد تصريح ميكند كه ايران بايد به طور كامل با آژانس بينالمللى انرژى اتمى درباره مسائل باقيمانده به ويژه آنهايى كه موجب نگرانيهايى درباره ابعاد نظامى احتمالى برنامه هستهيى ايران است از طريق فراهم كردن دسترسى به همه سايتها تجهيزات، اشخاص و اسناد مورد درخواست آژانس، همكارى كند؛
� تصميم گرفت كه ايران بايد بدون تاخير و به طور كامل و بدون قيد و شرط به موافقتنامه پادمانى خود شامل اجراى كد اصلاح شده 1/3 از ترتيبات فرعى پايبند بوده، از ايران درخواست كرد كه به طور اكيد مطابق با مفاد پروتكل الحاقى عمل كند و سريعا آن را تصويب كند و مجددا تصريح ميكند كه مطابق با مواد 24 و 39 موافقتنامه پادمان ايران، موافقتنامه پادمان ايران و ترتيبات فرعى آن، شامل كد اصلاح شده 1/3 نميتواند به طور يكجانبه توسط ايران اصلاح يا تغيير يابد و توجه كرد كه هيچ سازوكارى در موافقتنامه براى تعليق هيچ يك از مفاد در ترتيبات فرعى وجود ندارد؛
� مجدد تصريح كرد كه مطابق با تعهدات ايران تحت قطعنامههاى قبلى براى تعليق كليه فعاليتهاى بازفرآوري، فعاليتهاى مرتبط با آب سنگين و مرتبط با غنيسازي، ايران نبايد ساخت و سازى را درباره هرگونه غنيسازى جديد، بازفرآورى يا تاسيسات مرتبط با آب سنگين شروع كند و بايد هرگونه ساخت و ساز در حال انجام چنين تاسيساتى را متوقف كند؛
� از مديركل درخواست كرد همه گزارشهاى مديركل درباره اجراى پادمان در ايران را به شوراى امنيت ارسال كند؛ و
� از مديركل درخواست كرد گزارشى را ظرف 90 روز درباره اين كه آيا ايران تعليق كامل و پايدار همه فعاليتهاى اشاره شده در قطعنامه 1737 (2006) برقرار كرده و همچنين در خصوص روند پايبندى ايران به همه گامهاى درخواست شده از سوى شوراى حكام و قطعنامههاى 1737 (2006)، 1747 (2007)، 1803 (2008) و 1929 (2010) ارائه كند.
الف. فعاليتهاى مرتبط با غنيسازى
الف.1. نطنز: كارخانه غنيسازى سوخت نطنز و كارخانه آزمايشى غنيسازى سوخت
3. كارخانه غنيسازى سوخت (FEP): دو سالن آبشار در FEP وجود دارد: سالن توليد A و سالن توليد B. مطابق با اطلاعات طراحى ارائه شده از سوى ايران، هشت واحد (واحدهاى A21 تا A28) براى سالن توليد A با 18 آبشار در هر واحد طراحى شده است. براى سالن توليد B هيچ اطلاعات طراحى ارائه نشده است.
4. ايران در 28 اوت 2010 UF6 طبيعى را در داخل 17 آبشار واحد A24 و 6 آبشار واحد A26 در FEP خوراك دهى كرد. كليه 18 آبشار واحد A28، آبشار باقيمانده واحد A24 و 12 آبشار باقيمانده واحد A26 (شش آبشارى كه تحت خلاء بودند) نيز نصب شده بودند، اما با UF6 خوراكدهى نشده بودند. تا اين تاريخ همه سانتريفيوژهاى نصب شده ماشينهاى IR-1 هستند كه در هر آبشار 164 تا از آن وجود دارد. كار نصب در واحدهاى A21،A22 ،A23، A25 وA27 در حال انجام بود، اما هيچ سانتريفيوژى نصب نشده بود. تا 28 اوت 2010 هيچ كار نصبى در سالن توليد B وجود نداشته است.
5. آژانس در 22 نوامبر 2009 يك راستيآزمايى موجودى فيزيكى (PIV) در FEP انجام داد. آژانس ارزيابى خود از توازن مواد براى دوره 18 نوامبر 2008 تا 22 نوامبر 2009 با درنظر گرفتن اطلاعات جديد ارائه شده از سوى ايران ادامه ميدهد. ايران در نامههاى مورخ 9 اوت 2010 و 17 اوت 2010 به آژانس اطلاع داد كه ميزان مواد هستهيى در تاسيسات را كم تخمين زده است و يك تخمين تجديدنظر شده را ارائه داد. ايران همچنين به آژانس اطلاع داد كه چگونه قصد دارد تا سيستم محاسبه مواد هستهيى تاسيسات را بهبود ببخشد. آژانس تا زمانيكه ارزيابياش تكميل نشده باشد نميتواند توازن مواد هستهيى را تاييد كند.
6. ايران تخمين زده است كه بين 23 نوامبر 2009 و 6 اوت 2010، 995 كيلوگرم ديگر از UF6 با غناى پايين توليد كند كه مجموع توليد UF6 با غناى پايين از زمان شروع عمليات در فوريه 2007 تاكنون به 2803 كيلوگرم منجر شد. مواد هستهيى در FEP (شامل خوراك، فرآورده و دورريز) همچنين همه آبشارهاى نصب شده و ايستگاههاى خوراك و خارج شده تحت مراقبت و نظارت آژانس هستند. آژانس در نامه مورخ 19 جولاى 2010 به ايران در مورد يكسرى حوادث كه در شكستن مهر و مومها توسط اپراتور در FEP دخيل بودند متذكر شد. ايران در نامهاى به تاريخ 9 اوت 2010 اطلاعات بيشترى درباره اين حوادث ارائه و بيان كرد كه شكسته شدن تصادفى بوده است و “كليه توصيه و دستورالعملها به اپراتور داده شده كه در اينباره با مراقبت و كنترل بيشترى عمل كند”. به محض تكميل PIV بعدي، آژانس پيامدهاى شكسته شدن اين مهر و موم براى تدابير حفاظتى را ارزيابى خواهد كرد.
7. آژانس از فوريه 2007 تعداد زيادى نمونهبردارى محيطى در FEP انجام داده است، نتيجه آن سطحى از غنيسازى اورانيوم كمتر از 5 درصد از U-235 را نشان داده است. در يك نتيجه اخير، تعداد كمى از ذرات نمونهبردارى شده در منطقه آبشار با سطوح غنيسازى بين 5 درصد و 1/7 درصد ازU-235 يافت شده بود، يعنى بالاتر از آن كه در پرسشنامه اطلاعات طراحى (DIQ) اظهار شده بود. آژانس در نامه مورخ 13 اوت 2010 به ايران درباره اين موضوع اطلاع داد و توضيح خواست. ايران در نامههاى مورخ 17 اوت 2010 و 1 سپتامبر 2010 يك توضيح ممكن براى وجود چنين ذراتى را همراه با اطلاعات تکميلى ارائه كرد. توضيح ايران با يافتههاى آژانس ناسازگار نيست.
8. كارخانه آزمايشى غنيسازى سوخت (PFEP :(PFEP يك تاسيسات تحقيق و توسعه (R&D) است و يك تاسيسات آزمايشى توليد اورانيوم با غناى پايين (LEU) است كه اولينبار در اكتبر 2003 عملياتى شد. اين (تاسيسات) يك سالن آبشار دارد كه ميتواند 6 آبشار را درخود جاى دهد. آبشارهاى 1 و 6 كه هركدام ميتوانند تا 164 ماشين را در بگيرند براى توليد LEU با غناى تا 20 درصد از U-235 طراحى شده است. بخش ديگر سالن آبشار به عنوان يك “محوطه R&D” طراحى شده است.
9. در محوطه R&D بين 22 مى 2010 و 20 اوت 2010 مجموع تقريبا 84 كيلوگرم UF6 طبيعى به يك آبشار 20ماشينى IR-4 ، يك آبشار 20 ماشينى IR-2m و تك سانتريفيوژهاى IR-1 و IR-2m و IR-4 خوراك دهى شده بود. در اين محوطه هيچ LEU خارج نميشود زيرا توليد و دورريز اين فعاليت R&D در آخر فرآورى دوباره تركيب ميشوند.
10. ايران در 9 فوريه 2010 UF6 با غناى پايين را براى هدف بيان شده جهت توليد UF6 تا غناى 20 درصد از U-235 به عنوان سوخت رآكتور تحقيقاتى تهران به آبشار 1 شروع به تزريق كرد. ايران متعاقبا به آژانس اطلااع داد كه قصد دارد دومين آبشار 164ماشينى IR-1 (آبشار6) را در PFEP نصب و آن را با هدف كاهش غنيسازى دورريزها "از حدود 2 درصد تا نزديك به 7/0 درصد U-235" به آبشار 1 متصل كند. افزايش در سطح غنيسازى و اتصال دو آبشار با هم نياز به يك رويكرد پادمانى جديد دارد كه از 15مى 2010 اجرا شده است.
11. ايران در نامهاى به تاريخ 30 ژوئن 2010 به آژانس اطلاع داد كه قصد دارد خوراك دهى LEU را به آبشارهاى به هم وصل شده 1 و 6 شروع كند و از آژانس درخواست كرد تا مهر و مومها را جا به جا كند تا ايران اجازه يابد كه دو آبشار را همانطور كه برنامهريزى شده عملياتى كند. آژانس اين كار را در3 ژوييه 2010 انجام داد. ايران در 17 ژوييه 2010 به آژانس اطلاع داد كه خوراكدهى آبشار 6 را با دورريزهاى آبشار 1 در 13 ژوييه 2010 شروع كرده است.
12. ايران تخمين زده است كه بين 9 فوريه 2010 و 20 اوت 2010 مجموع تقريبى 310 كيلوگرم از UF6 را كه در FEP غنى سازى شده به آبشار 1 تزريق كرده و اينكه 22 كيلوگرم از UF6 تا غناى 20 درصد U-235 توليد شده است. UF6 كه توليد ميشود به صورت دورهيى توسط ايران از آبشار 1 خارج ميشود و در يك سيلندر به ظرفيت حدود 25 كيلوگرم UF6 بارگذارى ميشود. اين مواد تحت مراقبت و نظارت است. ايران اظهار كرده است كه زمانيكه سيلندر پر باشد UF6 در داخل آن را بعد از اينكه آژانس از مواد براى آناليز تخريبى نمونهبردارى كرد همگن ميكند.
13. تا 7 آوريل 2010 نتايج نمونهبردارى محيطى در PFEP نشان ميدهد كه حداكثر سطح غنيسازى در DIQ (يعنى كمتر از غناى 20درصد U-235 ) در آن كارخانه تجاوز نكرده است.
الف.2. قم: کارخانه غنيسازى سوخت فردو
14. ايران در سپتامبر 2009 به آژانس اطلاع داد که در حال ساخت کارخانه غنيسازى سوخت فردو (FFEP ) واقع در نزديکى شهر قم است. آژانس تاييد كرد که FFEP براى جاى دادن به 16 آبشار با مجموع تقريبى 3000 سانتريفيوژ در حال ساخت است.
15. آژانس در چندين نوبت از ايران درخواست كرده است، درباره زمانبندى طراحى و ساخت FFEP و همچنين هدف اصلى آن، اطلاعات بيشترى ارائه كند. ايران در پاسخ اظهار كرده است که «اين محل (در نزديکى قم) در اصل به عنوان يک منطقه عمومى براى پناهگاههاى احتياطى دفاع غيرعامل به منظور استفاده دستگاههاى مختلف در نظر گرفته شده بود. سپس در نيمه دوم سال 2007 اين محل براى ساخت کارخانه غنيسازى سوخت انتخاب شد.» آژانس همچنين بر لزوم دسترسى به شركتهاى دخيل در طراحى و ساخت FFEP بار ديگر تاكيد كرد.
آژانس ايران را مطلع كرد که اطلاعات گستردهاى را از شمارى منابع دريافت كرده است که مدعى بودند کار طراحى تاسيسات از سال 2006 آغاز شده است. ايران در نامهاى به مديرکل مورخ 4 ژوئن 2010 بيان كرد که هيچگونه مبناى حقوقى که بر اساس آن آژانس بتواند اطلاعاتى را درباره زمانبندى و هدف FFEP درخواست كند، وجود ندارد و اينکه آژانس «براى طرح هيچگونه سوالى فراتر از موافقتنامه پادمان اختيار ندارد». آژانس معتقد است که سوالات مطرح شده در چارچوب مفاد موافقتنامه پادمان بوده و اينکه اطلاعات درخواست شده براى آژانس جهت راستيآزمايى زمانبندى و هدف اصلى FFEP به منظور حصول اطمينان از اينکه اظهارات ايران صحيح و کامل است، ضرورى است.
16. ايران در پاسخ به درخواست آژانس مبنى بر اينکه يک پرسشنامه اطلاعات طراحى کامل را ارائه كند، طى نامهاى به مديرکل به تاريخ 4 ژوئن 2010 اظهار كرد که «وظايف خود را در ارائه پرسشنامه اطلاعات طراحى براى FFEP مطابق با موافقتنامه پادمان کاملا به انجام رسانده است.» آژانس در چندين نوبت ايران را مطلع ساخت که بر اساس وضعيت ساختمانى فعلى تاسيسات، بايد اطلاعات بيشترى در اختيار ايران باشد که اين اطلاعات بايد در پرسشنامه اطلاعات طراحى درج شوند.
17. آژانس از اکتبر 2009 به طور ميانگين درحال اجراى ماهانه يک راستيآزمايى اطلاعات طراحى (DIV) در FFEP است. آژانس تاييد كرده است که ساخت تاسيسات در حال انجام است. از 18 اوت 2010 هيچ سانتريفيوژى به تاسيسات وارد نشده است. نتايج نمونهبرداريهاى محيطى در FFEP تا 16 فوريه 2010 وجود اورانيوم غنى شده را نشان نداده است.
الف . 3. ديگر فعاليتهاى مرتبط با غنيسازى
18. با توجه به اطلاعيه صادره از سوى ايران در تاريخ 7 فوريه 2010 مبنى بر اينکه فنآورى ليزرى غنيسازى اورانيوم را در اختيار دارد و اطلاعيه تاريخ 9 آوريل 2010 درباره توسعه سانتريفيوژهاى "نسل سوم"، آژانس طى نامه مورخ 18 اوت 2010 به ايران درخواست قبلى خود را مبنى بر فراهم كردن دسترسى از سوى ايران به ديگر مکانهاى مربوطه، از جمله ساخت سانتريفيوژها، تحقيق و توسعه در غنيسازى اورانيوم (شامل غنيسازى ليزرى) و فعاليتهاى معدنکاوى و آسياب، مورد تاکيد قرار داد. ايران در پاسخ مورخ 21 اوت 2010 اطلاعات مورد درخواست را به آژانس ارائه نداد، بلکه تاکيد كرد که «به همکارى با آژانس طبق موافقتنامه پادمان خود ادامه ميدهد».
ب. فعاليتهاى بازفرآورى
19. آژانس به نظارت بر استفاده از سلول داغ در رآکتور تحقيقاتى تهران (TRR) و تاسيسات توليد راديوايزوتوپ موليبدن، يد و زنون (MIX) ادامه داده است. آژانس يک بازرسى و يک DIV در TRR را در 1 اوت 2010 و يک DIV را در تاسيسات MIX در تاريخ 31 ژوئيه 2010 انجام داد. هيچ گونه شواهدى در مورد بازفرآورى و فعاليتهاى مربوطه در اين تاسيسات مشاهده نشده است. در حالى که ايران اظهار داشته است که فعاليتهاى مرتبط با بازفرآورى در ايران وجود ندارد، آژانس تا زمانى که اجراى پروتکل الحاقى توسط ايران امکانپذير نباشد، ميتواند اين موضوع را فقط در رابطه با اين دو تاسيسات تاييد كند.
ج . طرحهاى مرتبط با آب سنگين
20. همانگونه كه در گزارشهاى قبلى مديركل مشخص شد، آژانس همانگونه که از سوى شوراى امنيت اختيار يافت، از ايران درخواست كرده است تا در كوتاهترين زمان ممكن دسترسى آژانس را به كارخانه توليد آب سنگين، آب سنگين ذخيره شده در تأسيسات UCF براى نمونهبردارى و هر مكان ديگرى در ايران كه در آن طرحهاى مرتبط با آب سنگين انجام ميپذيرد، فراهم آورد. ايران در نامهاى به آژانس در تاريخ 10 ژوئن 2010 اظهار كرد كه "درخواستهاى آژانس هيچگونه مبناى قانونى ندارد، چرا كه در چارچوب موافقتنامه پادمان ايران نبوده" و نيز از قطعنامههاى شوراى امنيت در اين رابطه كه "صرفا خواهان راستيآزمايى تعليق است" نيز فراتر ميرود. ايران همچنين اظهار كرد كه كار بر روى طرحهاى مرتبط با آب سنگين را به حالت تعليق در نياورده است. تا اين تاريخ، ايران دسترسي به موارد مورد درخواست را فراهم نياورده است.
21. در 2 اوت 2010، آژانس در رآكتور IR- 40 در اراك يك راستيآزمايى اطلاعات طراحى را انجام داد. آژانس تأييد كرد که ساخت اين تأسيسات در حال انجام است، همراه با ساخت ساختمانهايى که تقريبا تکميل شده و مقاديرى از تجهيزات اصلى نصب شدهاند. اين تجهيزات، جرثقيل بزرگ ساختمان رآكتور و دستگاه توليد فشار براى سيستم خنك كننده رآكتور را شامل ميشود. بر اساس گفته ايران، فعاليت رآكتور IR- 40 براى سال 2013 برنامهريزى شده است. در ساختمان راديوشيمي، سازه بتونى براى سلولهاى داغ آماده بود، اما پنجرههاى سلول داغ يا دستهاى مکانيکى وجود نداشت.
22. بر اساس تصاوير ماهوارهيي، به نظر ميرسد كه كارخانه توليد آب سنگين مشغول به كار است. با اين وجود، بدون دسترسى به اين كارخانه، آژانس قادر نيست اظهارات ايران را مبنى بر اين كه كار بر روى طرحهاى مرتبط با آب سنگين به حال تعليق در نياورده تأييد کند و بنابراين نميتواند گزارش كاملى را در اين رابطه ارايه كند.
د. تبديل اورانيوم و توليد سوخت
23. آژانس ارزيابى خود را از نتايج راستيآزمايى موجودى فيزيکى صورت گرفته در UCF در مارس 2010 نهايى كرده و به اين نتيجه رسيده است كه ميزان مواد هستهيى موجود در UCF كه از سوى ايران اعلام شده در چارچوب ابهاماتى كه در اندازهگيرى موجود در كارخانههاى فرآورى با اين حجم، عادى است، با آن نتايج همخوانى دارد.
24. در 4 اوت 2010، آژانس يك راستيآزمايى اطلاعات طراحى در UCF انجام داد. در آن مقطع، كارخانه هنوز در حال تعمير و نگهدارى بود. ايران در نامهاى به تاريخ 4 ژوييه 2010 آژانس را مطلع كرد كه UCF كار خود را به صورت كامل از تاريخ 23 سپتامبر از سر خواهد گرفت. از آنجايى كه از 10 اوت 2009، UF6 در UCF توليد نشده بود، مجموع اورانيوم به شكل UF6 توليد شده در UCF از مارس 2004 در حد 371 تن باقى ميماند (كه بخشى از آن به FEP و PFEP منتقل شده است) كه همچنان تحت نظارت و مراقبت آژانس باقى ميماند.
25. در جريان راستيآزمايى اطلاعات طراحى در 4 اوت 2010، ايران به آژانس اطلاع داد كه نصب تجهيزات در UCF براى تبديل UF6 با غناى 20 درصد U235 به U3O8 مورد نياز براى توليد سوخت براى TRR در نوامبر 2010 آغاز خواهد شد. ايران در نامهاى به تاريخ 17 اوت 2010 آژانس را از آغاز آزمايشهايى براى تبديل UF6 به U3O8 با استفاده از UF6 تهى شده در سپتامبر 2011 در UCF مطلع كرد.
26. ايران در نامهاى به تاريخ 28 ژوئن 2010 يك پرسشنامه اطلاعات طراحى روزآمد براى كارخانه توليد سوخت FMP ارايه كرد كه در آن بيان داشت توليد سوخت براى TRR در بخشى از يك ساختمان UCF انجام خواهد شد. ايران در نامهاى به آژانس در تاريخ 17 اوت 2010 ابراز كرد كه در نظر دارد تجهيزات لازم براى توليد سوخت TRR را در نوامبر 2010 نصب كند. در 3 اوت 2010 آژانس يك راستيآزمايى موجودى فيزيکى و يك راستيآزمايى اطلاعات طراحى در FMP انجام داد و تأييد كرد كه هيچ مجتمع، ميله يا قرص سوخت جديدى براى رآكتور IR-40 توليد نشده است.
هـ . ساير فعاليتها
27. ايران در نامه 9 اوت 2010 به آژانس اطلاع داد كه انتقال سوخت تازه به ساختمان نگهدارى رآكتور در نيروگاه بوشهر را آغاز خواهد كرد. آن گونه كه در گزارش پيشين مديركل بيان شده، ايران به آژانس اطلاع داده است كه مجتمع سوخت را قبل از بارگذارى آن در قلب راكتور مورد يك آزمايش فنى قرار خواهد داد. در 21 اوت، آژانس تأييد كرد كه انتقال سوخت تازه به ساختمان راكتور شروع شده و اقدامات خود را براى راستيآزمايى مجدد آغاز كرده است.
28. آزمايشگاه تحقيقاتى چند منظوره جابربنحيان (JHL) در مركز تحقيقات اتمى تهران واقع شده و يك آزمايشگاه تحقيقاتى در زمينه شيمى هستهيى و غيرهستهيى است. در 31 ژوييه 2010 آژانس يك راستيآزمايى اطلاعات طراحى و يك راستيآزمايى موجودى فيزيکى در اين آزمايشگاه انجام داد كه در ضمن آن ايران آن چه را در جريان راستيآزمايى اطلاعات طراحى صورت گرفته در 14 آوريل 2010 ابراز داشته بود مورد تأكيد و تصريح قرار داد، خصوصا اين كه فعاليتهاى آزمايشگاه مزبور به يك طرح صرفا تحقيقاتى با هدف مطالعه رفتار الكتروشيميايى يون اورانيل در مايع يونى با استفاده از يك محلول نيترات اورانيل مربوط ميشود. ايران همچنين ابراز كرد كه اين فعاليتهاى آزمايشگاهى هنوز آغاز نشده است. آژانس به نظارت خود بر اقدامات تحقيقاتى و توسعهيى ايران در زمينه الكتروشيمى در اين مركز ادامه ميدهد.
29. بر اساس تصاوير ماهوارهيي، ارزيابى آژانس اين است كه عمليات مربوط به استخراج و تغليظ اورانيوم در منطقه كارخانه توليد اورانيوم بندرعباس همچنان ادامه داشته و فعاليتهاى ساختمانى در كارخانه توليد كيك زرد اردكان و معدن اورانيوم ساغند نيز ادامه دارد.
و . اطلاعات طراحى
30. همانگونه که در گزارشهاى قبلى مديرکل توضيح داده شد، کد اصلاح شده 1/3 از بخش كلى ترتيبات فرعى موافقتنامه پادمان ايران، همانگونه که از سوى ايران در سال 2003 مورد موافقت قرار گرفت، با وجود تصميم ايران در سال 2007 مبنى بر تعليق اجراى آن درحال اجرا تلقى ميشود. اگرچه آژانس در موارد متعدد به ايران يادآورى كرد که اين کشور موظف به ارائه اطلاعات طراح مطابق با کد اصلاح شده 1/3 است، ايران اجراى کد 1/3 را از سر نگرفت که اين امر با وظايفش به موجب ترتيبات فرعى ناسازگار است. ايران تنها کشور داراى فعاليتهاى هستهيى شاخص است که داراى موافقتنامه پادمان جامع در حال اجراست كه مفاد کد اصلاح شده 1/3 را به اجرا نميگذارد.
31. ايران در هر دو مورد تاسيسات دارخوين و FFEP تصميم براى ساخت يا مجوز ساخت تاسيسات را طبق آن چه که به موجب کد اصلاح شده 1/3 مقرر شده به موقع به آژانس اعلام نکرد و صرفا اطلاعات طراحى محدودى را در ارتباط با آن تاسيسات ارائه كرد. ايران اطلاعات طراح روزآمد براى رآکتور IR-40 را ارائه نداده است.
32. آژانس طى نامه مورخ 18 ژوئن 2010 از ايران درخواست كرد که اظهارات عنوان شده از سوى جناب آقاى على اکبر صالحى معاون رييسجمهور و رييس سازمان انرژى اتمى ايران به يکى از خبرگزاريهاى ايران مبنى بر اينکه ايران در حال طراحى رآکتور مشابه با TRR براى توليد راديوايزوتوپها است را تاييد كند. آژانس در همان نامه همچنين درخواست كرد چنانچه تصميمى براى ساخت تاسيسات جديد هستهيى از سوى ايران اتخاذ شده، ايران اطلاعات بيشتر درباره طراحى و زمانبندى ساخت تاسيسات ارائه كند. ايران در پاسخ مورخ 23 ژوئن 2010 تاکيد كرد که به همکارى با آژانس «طبق موافقتنامه پادمان خود» ادامه ميدهد.
33. جناب آقاى على اکبر صالحى در 16 اوت 2010 اعلام كرد که «مطالعات براى مکانيابى 10 تاسيسات غنيسازى ديگر» به پايان رسيده است و اينکه "ساخت يکى از اين تاسيسات تا پايان سال (جارى ايرانى) (مارس 2010) يا آغاز سال آينده آغاز خواهد شد." آژانس در نامهاى به تاريخ 19 اوت 2010 از ايران درخواست كرد که اطلاعات طراح اوليه براى اين تاسيسات را ارائه كند. ايران در پاسخ خود به تاريخ 21 اوت 2010 اطلاعات درخواست شده را ارائه نداده و فقط عنوان كرد که اطلاعات لازم را در«زمان مقتضى» به آژانس ارائه خواهد داد. اين آخرين مکاتبات بين ايران و آژانس با تبادلات مشابهى در ارتباط با اعلامهاى عمومى مقامات ايرانى درباره احتمال ساخت تاسيسات هستهيى جديد دنبال ميشود. ايران همچنين گفته است که مطالب مربوط به اطلاعات طراح مندرج در بندهاى 30 تا 35 گزارش قبلى مديرکل (Gov/28/2010) « هيچ مبناى قانونى ندارد».
34. ايران تغييرات انجام شده در PFEP براى توليد اورانيوم با غناى تا سطح 20 درصد U-235 را که مشخصا با مقاصد پادمانى در ارتباط است، در مدت زمانى کافى به شكلى كه آژانس بتواند رويه پادمان خود را آنگونه که در ماده 45 موافقتنامه پادمان ايران مقرر شده تنظيم كند، به آژانس اعلام نكرد.
ز. انتصاب بازرسان
35. ايران در نامهاى به مديرکل به تاريخ 3 ژوئن 2010 عنوان كرد که از اين پس چنانچه اطلاعات محرمانه كه توسط آژانس در نتيجه اجراى موافقتنامه پادمان به دست آمده «به هر نحوى نشت يافته و يا به رسانهها منتقل شود، به عنوان نخستين واکنش انتصاب بازرسان مربوطه ملغى خواهد شد». ايران در نامهاى به مديرکل به تاريخ 10 ژوئن 2010، با اشاره به «غلط و نادرست بودن مطالب مندرج در پاراگراف 28» گزارش قبلى مديرکل (Gov/28/2010)، به آژانس اطلاع داد که با انتصاب دو تن از بازرسان که اخيرا به بازرسى در ايران پرداخته بودند، مخالف است.
36. اگرچه موافقتنامه پادمان ايران اجازه مخالفت با انتصاب بازرسان آژانس را ميدهد، آژانس مبنايى را که بر اساس آن ايران در پى توجيه مخالفت خود در اين مورد برآمده بود، مردود شمرد. آژانس به کار حرفهيى و غيرجانبدارانه بازرسان مورد نظر همانند تمامى ديگر بازرسان اعتماد کامل دارد و تاکيد ميكند که گزارش قبلى مديرکل درباره اجراى پادمان در ايران (Gov/28/2010) کاملا دقيق است.
37. آژانس در ملاقاتى با نماينده ايران نزد آژانس در تاريخ 20 جولاى 2010 به نماينده ايران اطلاع داد که مخالفت مکرر توسط ايران با انتصاب بازرسان مجرب در چرخه سوخت و تاسيسات هستهيى ايران روند بازرسى را با مانع مواجه ساخته و بدين ترتيب از قابليت آژانس براى اجراى موثر و کارآمد پادمان در ايران ميکاهد. در اين راستا آژانس در همان ملاقات بار ديگر درخواست كرد ايران در تصميم مورخ 16 ژانويه 2007 خود مبنى بر درخواست از آژانس براى انصراف از انتصاب 38 بازرس آژانس و درخواستهايش (که به سال 2006 بازميگردد) دائر بر انصراف از انتصاب 4 بازرس ديگر مجرب در انجام بازرسى در ايران، تجديد نظر كند. آژانس ضمن اذعان به پذيرش اخير انتصاب پنج بازرس جديد از سوى ايران (در نامههايى از ايران به آژانس به تاريخ 18 آوريل 2010 و 16 اوت 2010) همچنان از ايران درخواست ميكند که از مخالفت خود با انتصاب بازرسان مجرب در چرخه سوخت و تاسيسات هستهيى ايران دست بردارد.
ح. ابعاد نظامى احتمالى
38. گزارشهاى قبلى مديرکل شامل مشروح مسايل باقيمانده مربوط به ابعاد نظامى احتمالى برنامه هستهيى ايران و اقدامات ايران است كه براى حل و فصل اين مسائل ضرورى است. آژانس در گزارش فوريه 2010 مديرکل شمارى از مسائل فنى را که نيازمند بررسى از سوى ايران هستند تشريح كرد. در عين حال ايران از اوت 2008 با اظهار اينکه ادعاهاى مربوط به ابعاد نظامى احتمالى به برنامه هستهيياش بياساس بوده و اطلاعاتى که آژانس به آنها اشاره دارد مبتنى بر اسناد مجعول است، از مذاكره با آژانس درباره مسايل باقيمانده يا از ارائه هرگونه اطلاعات بيشتر يا ارائه دسترسى به اماکن و اشخاص مورد نياز براى پرداختن به نگرانيهاى آژانس، امتناع ورزيده است.
39. بر پايه تحليلهاى همه جانبه آژانس از اطلاعات در دسترسش، آژانس همچنان در مورد احتمال وجود احتمالى فعاليتهاى افشا نشده پيشين يا فعلى مربوط به امور هستهيى با مشارکت سازمانهاى مرتبط با بخش نظامى در ايران، شامل فعاليتهاى مرتبط با ساخت خرج انفجارى هستهيى براى يک موشک، نگرانى دارد. علائمى وجود دارند که موارد مشخصى از اين فعاليتها ممکن است پس از سال 2004 نيز ادامه يافته باشند.
40. قطعا ضرورى است که ايران بدون تاخير بيشتر در مورد اين موضوعات با آژانس وارد تعامل شود و اينکه آژانس اجازه يابد از همه سايتهاى مربوطه بازديد كرده، به همه تجهيزات و اسناد مربوطه دسترسى يافته و اجازه يابد با تمامى اشخاص مربوطه مصاحبه كند. گذشت زمان و کاهش امکان دسترسى به برخى اطلاعات مربوطه فوريت اين مساله را بالا ميبرد. تعامل اساسى و جدى ايران براى قادر كردن آژانس براى حصول پيشرفت در تاييد صحت و تکميل بودن اظهارات ايران، نقش اساسى دارد.
ط. خلاصه
41. درحالى که آژانس به راستيآزمايى انحراف نداشتن مواد هستهيى اعلام شده در ايران ادامه ميدهد، ايران براى اجازه دادن به آژانس به منظور تاييد اين که تمامى مواد هستهيى در ايران در فعاليتهاى صلحآميز قرار دارند، همکارى لازم را معمول نداشته است.
42. به ويژه اينکه ايران الزامات مندرج در قطعنامههاى مربوطه شوراى حکام و شوراى امنيت شامل اجراى پروتکل الحاقى را، که براى اعتمادسازى به مقاصد منحصرا صلحآميز برنامه هستهيى ايران و حل و فصل مسائل باقيمانده نقش اساسى دارد، به اجرا نگذاشته است. به ويژه براى ايران ضرورت دارد که براى ابهامزدايى موضوعات باقيمانده که موجب نگرانى درباره ابعاد نظامى احتمالى برنامه هستهيياش هستند، همکارى كند، از جمله از طريق دسترسى به تمامى سايتها، تجهيزات، اشخاص و اسناد مورد درخواست آژانس را فراهم كند. همچنين ايران بايد کد اصلاح شده 1/3 در خصوص ارائه پيش هنگام اطلاعات طراح را به اجرا در آورد.
43. به علاوه ايران برخلاف قطعنامههاى مربوطه شوراى حکام و شوراى امنيت فعاليتهاى مرتبط با غنيسازى را تعليق نکرده است. ايران فعاليت کارخانه غنيسازى سوخت (FEP) و کارخانه نيمه صنعتى غنيسازى سوخت (PFEP) را در نظنز ادامه داده است و غنيسازى U-235 تا سطح 20درصد را در PFEP در حال حاضر در دو آبشار متصل به يکديگر آغاز کرده است. ايران به ساخت FFEP ادامه داده است. ضرورى است که به منظور راستيآزمايى گاهشمار و هدف اصلى FFEP، ايران دسترسى آژانس را به اسناد طرح مربوطه و به شرکتهاى درگير در طراحى و ساخت کارخانه فراهم آورد. ايران همچنين نياز دارد يک پرسشنامه اطلاعات طرح کامل را براى اين تاسيسات ارائه كند. ايران همچنين اعلام كرده است که مکانهايى را براى تاسيسات جديد غنيسازى انتخاب كرده و اينکه ساخت يکى از اين تاسيسات حوالى مارس 2011 آغاز خواهد شد، اما اطلاعات طرح لازم و دسترسى را براى آژانس طبق موافقتنامه پادمان ايران و ترتيبات فرعى فراهم نساخته است.
44. همچنين ايران برخلاف قطعنامههاى مربوطه شوراى حکام و شوراى امنيت به ساخت رآکتور IR-40 و فعاليتهاى مرتبط با آب سنگين ادامه داده است. آژانس اجازه نيافت که از آب سنگينى که در UCF انبار شده نمونهبردارى كند و از دسترسى به کارخانه توليد آب سنگين (HWPP) برخوردار نشد. در حاليکه آژانس ميتواند گزارش كند که ايران اظهاراتى را دائر بر اينکه فعاليتهاى مذکور را تعليق نخواهد کرد، عنوان داشته است، در عين حال آژانس بدون داشتن دسترسى کامل به آب سنگين در UCF ،HWPP و ديگر تاسيساتى که ايران اعلام كرده، تصميم ساخت آنها را دارد، قادر نيست که چنين اظهاراتى را تاييد كند و بنابراين بتواند در اينباره به طور کامل گزارش دهد.
45. ايران با انتصاب دو بازرس که اخيرا در ايران به بازرسى پرداخته بودند، مخالفت كرد. آژانس دلايلى را که بر پايه آن ايران در پى توجيه مخالفت خود بوده مردود شمرده و همچنين نگران است که مخالفتهاى مجدد با انتصاب بازرسان مجرب روند بازرسى را با مانع مواجه كرده و از قابليت آژانس براى اجراى پادمان در ايران بکاهد.
46. مديرکل از ايران درخواست ميكند که براى اجراى کامل موافقتنامه پادمان و ديگر وظايفش شامل اجراى پروتکل الحاقى اقدامات لازم معمول دارد.
47. مديرکل به نحو مقتضى به گزارشدهى ادامه خواهد داد.»
يورش باند مافيای علی حاج کاظم به يکی از مدافعين زندانيان سياسی در زندان گوهردشت کرج
17شهريور : روز گذشته 16 شهريورماه حوالی ساعت 14:00 بعد از ظهر چند تن از باند مافيای و از خبرچينهای علی حاج کاظم در بند 6 زندان گوهردشت کرج به زندانی عباس توکلی برازجانی يورش بردند و قصد قتل او را داشتند.مهاجمين با چاقو به وی حمله ور شدند. يکی از مهاجمينی که آقای توکلی را مورد تهاجم قرار داد فردی بنام سعيد يزدانی است که بنابه گفته خودش از بستگان علی حاج کاظم رئيس زندان گوهردشت کرج می باشد. عليرغم جراحت عميق دست او در اثر ضربه چاقوی مهاجمين و زخمی شدن قرنيه چشم چپش اما از درمان وی به بهانه نبود متخصص خوداری کردند. خطر جدی وجود دارد که چشم او دچار عفونت شود. در پی حمله ديروز به زندانی عباس توکلی ،صبح امروز 17 شهريور ماه او را به بازرسی زندان فراخواندند و مدت طولانی وی را مورد بازجويی و تهيدد به تشکيل پرونده جديد نمودند. مهاجمين که در دفتر بازرسی زندان حاضر شده بودند در مقابل چشمان رئيس بازرسی زندان( رضا ترابی) آقای توکلی را مورد تهديد و توهين قرار دادند. ولی رضا ترابی به حمايت از مهاجمين برخواست و از آنها دفاع کرد و به آقای توکلی اعلام کرد که او را به بند1 معروف به بند آخر خطيها منتقل خواهد کرد. آقای توکلی در جريان يورش پاسدار بندها و بخصوص افسر کشيک پاسدار اکبری سليم معروف به شيخ به معلم زندانی رسول بداقی به دفاع از او برخواست و از وی حمايت نمود. او همچنين هنگامی که رهبران بهايی را به اين بند منتقل کرده بودند و باند مافيای قصد توهين به آنها را داشت به دفاع از آنها بر خواست و قطعانه در مقابل توهينهای باند مافيای زندان از رهبران بهايی دفاع نمود. به دليل دفاع از زندانيان سياسی که مورد تهاجم پاسداربندها و باندهای مافيای قرار گرفته بودند او چند بار توسط اطلاعات زندان و بازرسی و حتی توسط علی حاج کاظم مورد بازخواست قرار گرفته بود و وی را تهديد کرده بودند که در صورت دفاع و يا هم صحبتی با زندانيان سياسی عواقب وخيمی متوجهش خواهد شد. لازم به يادآوری است که زندانی عباس توکلی برازجانی در سال 1387 در پی يورش مامورين نيروی انتظامی به منزلشان و شليک گلول به گردن خاله اش ،خانم سودابه شادپور 50 ساله که بشدت زخمی شده بود.همراه با تمامی اعضای خانواده اش دستگير و برای مدت طولانی در آگاهی شاهپور تحت شکنجه های وحشيانه قرار گرفتند. برادرش امير حسين توکلی برازجانی 33 ساله در زير شکنجه های وحشيانه به قتل رسيد.مامورين آگاهی شاهپور، خانم مهين شادپور 62 ساله( مادر عباس و حسين توکلی) را وادار کردند که برگه ای امضاء کند که در آن ذکر شده است که فرزندش در اثر نارحتی ريه فوت کرده است و از کسی شکايتی ندارد واز او رضايت گرفتند. زندانی عباس توکلی 26 مرداد ماه بطور ناگهانی بدون داشتن وکيل انتخابی به شعبه 71 کيفری برده شد و توسط فردی بنام نورالله عزيزمحمدى به اتهام درگيری با نيروی انتظامی محاکمه و به مرگ محکوم شد. فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 17 شهريور 1389 برابر با 8 سپتامبر 2010 |
کشته شدن یکی از نوجوانان ساکن قشم به دست نیروهای انتظامی
کشته شدن یکی از نوجوانان ساکن قشم به دست نیروهای انتظامی
سه شنبه 16 شهریور 1389 ساعت 18:37 |
خبرگزاری هرانا - صبح امروز سه شنبه شانزدهم شهریورماه یک نوجوان اهل سنت و ساکن جزیره قشم به ضرب گلوله از ناحیه سر در دم کشته شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، صادق دولابی زاده اهل روستای دولاب از توابع قشم که صبح امروز به قصد ماهی گیری به دریا رفته بود توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر و کنار ساحل در مقابل دیدگان اهالی از ناحیه سر هدف قرار گرفت و در دم جان باخت.
این نوجوان که در مقطع اول دبیرستان درس می خواند برای گذران زندگی خانواده اش مجبور به کار بوده و روزانه به منظور ماهی گیری به سمت دربا عظیمت می کرد که امروز توسط گشت دریایی نیروی انتظامی دستگیر و به ساحل هدایت می شود.
پس از مشاهده ی این صحنه تنی چند از اهالی منطقه برای آگاهی بیشتر از ماجرا و نجات جان این نوجوان نزدیک ایشان می شوند که اما با تیر اندازی سه تن از ماموران نیروی انتظامی رویرو می شوند. این ماموران پس از ضرب و شتم صادق دولابی زاده با شلیک گلوله به سر، وی را از پای درمی آوردند.
دو تن از ماموران با مشاهده ی این صحنه و خشم مردم حاضر در صحنه از آن منطقه گریخته و یکی از آن ها به دست مردم گرفتار می شود و پس از ضرب و شتم توسط مردم همراه با جسد نوجوان به اداره اطلاعات قشم تحویل داده می شود.
پدر خانواده ی دولابی زاده سال هاست که از بیماری رنج می برد و تنها نان آور خانه همین نوجوان بوده است.
لازم به ذکر است سالانه تعداد زیادی از جوانان این منطقه به دلیل برخورد بد نیروی انتظامی کشته می شوند.
جزیره قشم در جنوب ایران قرار دارد و شغل اکثر مردم این منظقه صیادی است. بیش از ده سال است که مردم این منطقه با خشک سالی مواجه اند و در وضعیت نامساعدی از لحاظ معیشت به سر می برند. فقر و تنگ دستی در بیش از هشتاد روستای این جزیره مردم را در بدترین شرایط زندگی قرار داده است.
قاتل فعال صلح بریتانیایی در اسرائیل آزاد شد bbc
قاتل فعال صلح بریتانیایی در اسرائیل آزاد شد
یک سرباز اسرائیلی که به جرم قتل غیرعمد یک فعال صلح بریتانیایی محکوم شده بود، زودتر از موعد از زندان آزاد شده است.
بنابه دستور یکی از کمیته های ارتش اسرائیل، تسیر هیب در دوره ای که در زندان بوده، تغییر رفتار داده و خطرناک نیست.
او شش سال و نیم از هشت سال محکومیت زندان خود را پشت سر گذاشته است.
در سال 2003 تسیر وحید به سوی سر تام هورندال دانشجوی 22 ساله بریتانیایی تیراندازی کرد و کشت.
به گفته شاهدان عينی، در جريان تيراندازی در يکی از محلات شهر رفح، آقای هورندال هنگام خارج کردن گروهی از کودکان فلسطينی از محل درگيری، هدف تيراندازی از يک برج مراقبت نظامی اسرائيلی قرار گرفت.
خانواده هورندال تصمیم ترخیص زود هنگام سرباز اسرائیلی از زندان را محکوم کرده اند.
تام هورندال، در ماه آوريل سال 2003 به عنوان عکاس خبری و همراه با گروهی از طرفداران فلسطينيان به سرزمين های فلسطينی سفر کرده بود.
تام هورندال در اثر اصابت يک گلوله از ناحيه سر به شدت زخمی شد و پس از انتقال به بيمارستان درگذشت.
ارتش اسرائيل در ابتدا در مورد اين گزارش ابراز ترديد کرد اما با فشار خانواده آقای هورندال و دولت بريتانيا، سرانجام دستور بررسی اين واقعه را صادر کرد.
مقامات اسرائيلی تنها در مواردی معدود حاضر شده در مورد اقدامات سربازان اسرائيلی در جريان عمليات نظامی در سرزمين های فلسطينی تحقیق کند.