۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

صیاد شیرازی 457 نفر از 500 نفر را در عملیاتی به کشتن داد و در پاسخ گفت به بهشت میروند!!

بر طبق آمار دولتی در جنگی که دو سال بیشتر از زمان جنگ جهانی دوم و چهار سال بیشتر از زمان جنگ جهانی اول طول کشید،217 هزار کشته1، 378 هزار معلول2 ، 100 هزار مصدوم شیمیایی3، 4میلیون هکتار زمین آلوده به مین4، 16 میلیون مین خنثی نشده5 و 1000میلیارد دلار خسارت مادی6 برجای ماند. گرچه این آمارهای رسمی است و طبق عرف، بازگوکننده کف حداقلی کشته‌‌ها و خسارات. حال آنکه طبق بیانیه سازمان ملل، میزان خسارات مستقیم وارده به ایران، 2/97 میلیارد دلار و خسارات غیرمستقیم، 34535 میلیارد دلار برآورد شده است.7 با توجه به اینکه تعداد بسیار زیادی از سربازان ایرانی پس از فتح خرمشهر در بصره و فاو و خاک عراق کشته شدند ودر کارون، دجله و فرات غرق شدند، تعداد کشته‌های جنگ به نظر می‌رسد به مراتب بیش از رقم اعلام شده باشد. آن‌ها که جسدشان هیچ‌گاه پیدا نشد و اکنون نیز در قعر کانال‌ها و مناطق عملیاتی در خاک عراق مدفون و بی‌نشان‌اند. تنها در عملیات کربلای 5 که به منظور اشغال ابوالخصیب در شرق بصره و در خاک عراق انجام شد، بنا بر گفته مقامات جنگ، سپاه ایران متحمل 30 هزار کشته شد.8 بر طبق آمار بنیاد شهید رجائی که به تازگی منتشر گشته است، تعداد کشته‌های ایران در طول جنگ 8 ساله، حدودا معادل یک میلیون نفر است. به این آمارها، باید پول خرید اسلحه‌های قاچاق وغیرقاچاق در بازارهای قانونی و غیرقانونی در طول این 6 سال، اختناق و استبداد، ضربه‌های شدید به معنویت و کانون خانواده در اجتماع و فروپاشی دهشتناک اقتصاد کشوررا نیز اضافه کرد.

تنها به عنوان نمونه‌ای کوچک از خیانت‌ها به جان و مال جوانان بی‌گناه، خاطره آیت‌الله طاهری می‌تواند گوشه‌ای از فاجعه را بنمایاند:

“عمليات كربلاي چهار بود… به خط مقدم كه رسيديم، ديدم كه عراقي‌ها از منورهايی استفادهمی‌کنند که شب را مانند روز روشن می کند، به خرازي گفتم خودت را به مسئولان برسان وبگو كه عمليات لو رفته است. خرازي رفت و برگشت و گفت كه آنها گفته‌اند كه ما مقلدامام هستم و بايد عمليات انجام شود. من پاسخ دادم که امام هم اگر شرايط را ببيننداجازه عمليات نخواهند داد؛ اما به هر حال عمليات انجام شد. بچه‌هاي ما چند دستهبودند، گروهي كه زير آب مي‌رفتند و يك لوله‌هايي براي نفس‌كشيدن از بالای سرشان رويآب بيرون مي‌آمد و عده‌اي هم كه با قايق مي‌رفتند. عراقي‌ها اين لوله‌ها را مي‌زدندو وقتي بچه‌هاي ما مجبور مي‌شدند سرشان را بالا بياورند، آنان را شهيد مي‌كردند. خلاصه تعداد زيادي از بچه‌هاي ما را شهيد كردند. فرداي عمليات من مي‌خواستم برگردم،خرازي به من گفت برنگرديد، بچه‌ها روحيه خودشان را باخته‌اند، بمانيد تا آنها روحيهخود را پيدا كنند. پاسخ دادم که ديگران اشتباه مي‌كنند، من بايد جبران كنم، گفتندبه خاطر خدا و امام بمانيد. قبول كردم. به يكي از گردان‌ها رفتيم، ديدم همه بچه‌هاروحيه خود را باخته‌اند. گفتم خدايا خودت كمك كن، من كه نمي‌توانم به اينها روحيهبدهم. شروع به صحبت كردم…با بچه‌ها خداحافظيكرديم و سوار قايق شديم… وقتی بهتهران رفتم، ماجرا را به طور کامل براي امام تعريف كردم. امام از اين اتفاقات خيلیمتاثر شدند. گفتم آقا نبايد با عوامل اين اتفاق برخورد كنيد؟ پاسخ دادند که من به آقاي هاشمي تذكر مي‌دهم.”9

مطابق آماری که بعدها از سوی مدیرکل آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی اعلام شد، 44 درصد شهدای جنگ، معادل 96 هزار نفر را نوجوانان و جوانان 16 تا 20 سال تشکیل دادند.11

تفکر”سرباز یک‌بار مصرف” و ” به بهشت فرستادن سربازان” در اعماق ذهن جناح مقابل رسوب کرده بود. بنی‌صدر در نامه‌هایی به آقای خمینی و منتظری‌در مورد صیادشیرازی می‌نویسد:

“آقاى صياد شيرازى سرگرد بود و مرحوم دكتر چمران او را به اينجانب معرفى كرده بود. سه درجه ارتقاء به او دادم، او را سرهنگ تمام كردم، 3 لشگر را در اختيارش گذاشتم و و مأمور كردستانش كردم .. با آنكه فرماندهان ارتش مخالف بودند، مى‏گفتم بلكه راست باشد و او مردى باجوهر باشد. بدفعات شكايت و اعتراض شد كه مگر ما نظاميان موش آزمايشگاه هستيم كه بدست افسر توپخانه كه نه درس ستاد فرماندهى و نه تجربه دارد مى‏سپاريد. جوابم اين بود كه باتجربه‏ها كمكش كنند و موجب هماهنگى و همكارى ميان سپاه و ارتش مى‏شود. خبر رسید که در تهران به كارهاى ديگر مشغول شده و هر روز گزارش گفتگوهايش درباره عزل فرماندهان و همه كاره شدنش را مى‏آوردند. تزلزل و خشم فرماندهان نيروها زياد مى‏شد تا بدانجا كه دسته جمعى آمدند و گفتند استعفا ميدهيم. سرانجام در كردستان مصيبت بر مصيبت افزود و مصيبت آخرى كه ببار آورد، غيرقابل اغماض شد: يك گروه 500 نفرى را به سردشت برده و 457 تن از آنها را به كشتن داده و 45 ميليون تومان پول و بسيارى از ابزار جنگى از بين رفت و روحيه نظاميان را بكلى خراب كرده بود ارتشيان با او بغايت دشمن شدند. براى جبران عدم كفايت، درخواست بمب ناپالم كرد و امروز در دنيا موضوع تبليغات بر ضد جمهورى اسلامى ما شده است كه در حكومت مذهبى، هموطنان مسلمان خود را با بمب ناپالم مى‏سوزانيم. در كردستان بر نفرت عمومى از او افزوده شد.[درباره حادثه سردشت]، احضارش کردم. از او در باره فاجعه‏اى كه ببار آورده بود، توضيح خواستم. پاسخ داد به بهشت مى‏روند! خشكم زد! پرسيدم مگر خداوند شما را مأمور فرستادن جوانان مردم به بهشت كرده‏است؟ دستور بركنارى و محاكمه نظامى او را دادم.”12

بنی‌صدر با انتقاد شدید از این طرز تفکر و یادآوری ارزش جان انسان گفت:

“ما مسئول جان این انسان ها هستیم. بهتر است که ما آدم آگاه و با دانش نظامی و معتقد را فرمانده کنیم و او تلفات ندهد و جان برادران و فرزندان مارا بی‌جا و بی‌دلیل به خطر نیافکند، تا اینکه کسانی را بگذاریم که برایشان جان افراد قیمت ندارد. اما فرصت طلبانی هستند که می‌خواهند با عنوان کردن شهید واز راه شهید‌ پروری ضعف خودشان یعنی نبود دانش فرماندهی و ضعف فرماندهی را بپوشانند.”13

جان انسان‌ها به همین سادگی ملعبه دست شد و اینچنین پس از کشته‌شدن صدها نفر در یک عملیات کور و فله‌ای، سر و ته قضیه با یک ” تذکر می‌دهم” بند ‌آمد. آیت‌الله منتظری در نامه‌ای به آقای خمینی در 16/7/64، به شدت به این گونه بی‌قدر شمردن جان جوانان این سرزمین اعتراض کرد و به او نوشت:

” اشكال مهم اين است كه كارهاي اساسي كشور خلاصه شده در چند نفر با مشاغل و گرفتاريهاي زيادي كه دارند. و ايكاش كارهاي مهم را به افراد قوي و اهل محول مي‎كردند و تنگ نظري و خط و خطوط و رفيق بازي در كار نبود. معمولا نسبت به هيچ خطا و تقصيري توبيخ و بازخواست نمي‌شود و يا اگر فرضا بشود توصيه‌ها و تلفن ها بكار مي‎افتد. اگر مرجعي قاطع براي بررسي خطاها و ضعفها و تقصيرات منجر به شكست هاي پي در پي در دو سال اخير در جبهه ها وجود داشت و براي جان هزاران جوان كه مفت و در اثر بي احتياطيها از دست مي‎روند ارزش قائل بوديم اوضاع جنگ و جبهه ها بهتر از حال بود… معمولا بعد از هر شكستي كه بالاخره همه مي‎فهمند به جاي بررسي دقيق شرایط و عوامل آن و استفاده از تمام نظريات و انتقادات فرماندهان جزء و رزمندگاني كه شاهد قضايا و مصائب بوده‌اند يك سري خلاف واقعها و پيروزي‌هاي خيالي و تهديدهاي تو خالي در رسانه‌هاي گروهي و نماز جمعه‌ها تحويل خلق‌الله داده مي‎شود كه باعث تعجب حاضرين در جبهه‌هامي‎شود و تمام قصورات و تقصيرات زير پوشش تبليغات قرار مي‎گيرد و افراد مقصر يا خاطي هيچگونه احساس ترس يا نگراني نمي كنند و يا بگردن يكديگر مي‎اندازند و مرتبا خطا روي خطا و شكست روي شكست نصيب انقلاب و مردم مي‎شود.”14

پس از اظهارات عجیب و غریب محسن رفیق‌دوست که در پاسخ به این که چرا جان سربازان را آنقدر بی‌ارزش می‌پندارید، گفته بود:”سربازان ما یکبار مصرف هستند“، این بار نوبت رجایی بود تا در مسجد سپهسالار(مطهری فعلی) نیت باطنی و نهایت ضدیت با رئیس‌جمهور را آشکار کند:

“6 ماه دیر‌تر با نهادهای انقلابی پیروز شویم بهتر از این است که با ارتشی پیروز شویم که کودتا‌گران را بکار گرفته است. آن پیروزی که این ارتش بدست آورد نمی‌خواهیم.”15

حسین خمینی، نوه آقای خمینی که از طرفداران بنی‌صدر بود نیز گفت:

“من خودم با آنها بحث کرده‌ام و خودم از آنها شنیدم که می‌گویند خوزستان و حتی نصف ایران برود بهتر از این است که بنی‌صدر حاکم شود. آخرین شانس این جمهوری بنی صدر است.”16

حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر این طرز تفکر را مورد انتقاد قرار داد و گفت:

“ناشايستگي دست اندركاران حكومت و رقابت هاي زيانبخش آنان كار را بدانجا رسانيده است كه براي انحصار داشتن افتخارها، سامان يافتن جبهه ها را خوش نمي دارند.”17

بنی‌صدر به همین نکات اشاره کرد و گفت:

“برای یک عده ای از دست رفتن خوزستان گواراتر از پیروزی بنی‌صدر است.”18

“عده‌ای هستند که می‌خواهند به هر قیمت شکست بخوریم، فکر می‌کنند پیروزی، پیروزی رئیس جمهوری است و این برایشان غیرقابل تحمل است.”19

“در واقع هدف از ادامه جنگ ظاهرا جز این نیست که مواضع تحکیم گردد.”20

جالب آن‌که 14 سال پس از بنی‌صدر، محسن رضایی، نیت واقعی جناح خود را از ادامه جنگ آشکار کرد و مهر تائیدی بر حرف‌های بنی‌صدر زد:

“اگر جنگ را ادامه نمی‌دادیم، حکومت و انقلاب تثبیت نمی‌شد. آن‌هایی که می‌گویند شش سال از 8 سال جنگ بیهوده بود و سال‌های جنگ را 6 و2 توصیف می‌کنند، باید بدانند که اگر به جنگ پایان می‌دادیم حکومت اسلامی و انقلاب از بین رفته بود.”21

بی‌ارزش شمردن جان انسان‌ها و استفاده‌ از آنها در مستحکم کردن پایه‌‌های قدرت کسب‌وکار آقایان شده بود. تهییج جوانان معصوم و به کشتن‌دادن آن‌ها در راه رسیدن به اهداف سیاسی و حکومتی، آخرین حلقه زنجیر خیانت به انقلاب را تکمیل کرد. یک مقایسه کوچک میان آمار کشته‌شده های عملیات‌هایی که سپاه پاسداران آن را ترتیب داده‌اند با عملیاتی که ارتش برگزار کرده است، عمق فاجعه انسانی را به خوبی نشان می‌دهد. جنگ را ادامه دادند تا پایه‌های قدرت و حکومت را مستحکم کنند. این نکته‌ای است که محسن رضایی نیز به آن اعتراف کرد.

جنگ ادامه یافت تا قدرت تثبیت شود.رجایی، خمینی و خامنه‌ای نیز به این نکته اشاره کرده‌اند:

رجایی:”جنگ نعمت است. در سایه آن مسائل حل می شوند.” 22 خمینی:”جنگ برای ما نعمت است.” 23 خامنه‌ای: “جنگ نعمتى الهى بود.”24

و همه این‌ها در حالی است که هنوز ناگفته‌‌های جنگ افشا نشده است. وای بر روزی که پرده‌ها فرو افتد.

—————————————————————————————————-

1- ویژه نامه هفته دفاع مقدس، روزنامه ایران، 31/6/1382. این در حالی است که سرلشگر رحیم صفوی سخن از 213 هزار شهید به میان می‌آورد(کیهان، 12 تیر 79). عباس خامه يار اما خبراز تدوین فرهنگ زندگینامه 219 هزار شهید داد.(جمهوری اسلامی، 15 شهریور 1384) همچنین ر.ک به آمار عماد‌الدین باقی در مقاله جامعه‌شناسی جنگ، ویژه‌نامه جنگ، شرق، 4 مهر 1384

در یک نگاه آماری پیرامون شهدای ایران در طول جنگ، از نظر تحصیلات 80668 نفر تا مقطع ابتدایی و کمتر، 55677 نفر تا مقطع راهنمایی، 66334 تن تا مقطع متوسطه، 8061 نفر دارای تحصیلات دانشگاهی و 3117 تحصیلات حوزوی داشتند.(ویژه نامه هفته دفاع مقدس، روزنامه ایران، 31/6/1382)
2- دقیقا 378540 جانباز که از این تعداد 167898 تن بالای 25 درصد و 210642 تن کمتر از 25 درصد جانبازی داشته‌اند. (ویژه نامه هفته دفاع مقدس، روزنامه ایران،31/6/1382)

3- مصاحبه با محمد باقر نيكخواه مسؤول واحد« ش.م.ر» سپاه پاسداران انقلاب اسلامي،روزنامه قدس، 4 مهر 1385
4-اعتماد ملی،1/7/85، همچنین روزنامه ایران،26/2/1385. “استانهاى ايلام با مساحت يك ميليون و ۷۰۰هزار هكتار، خوزستان بامساحت يك ميليون و۳۸۰هزار هكتار ، استان كرمانشاه با مساحت ۶۹۱ هزا ر هكتار ، آذربايجان غربى بامساحت ۵۹ هزار هكتار و كردستان با مساحتى به وسعت يك هزار و ۴۸۰هكتار ، بنا بهتحقيق انجمن حمايت از مصدومين مين ايران به ترتيب آلوده ترين نقاط ايران از اينمنظر به حساب مى آيند.“( ایران،26/2/1385)

[1]5- “وجود 16 ميليون مين در ايران، شامل يك چهارم كل مين‌هاي خنثي نشده در سرتاسر جهان است.”( ماهنامه گزارش،شماره 166، مرداد 84.) “ايران با داشتن 16 میلیون مین خنثی نشده، همچنان در ميان بيش از ۸۰ كشور جهان بعد از مصر مقام دوم جهان را دارد. طبق اعلام مركز اطلاعات ملل متحد در ايران تخمين زده شده كه سالانه بيش از ۱۵ تا ۲۰هزار نفر كشته و مجروحين جديد به واسطه بقاياى اينگونه مواد منفجره هستند كه بيش از۸۰درصد از اين قربانيان را غيرنظاميان تشكيل مى دهند”( روزنامه ایران،26/2/85) “16 میلیون مین عمل نکرده و 4 میلیون هکتار آلوده به مین هر روز جان و اعضای 222 نفر را می‌گیرند.”( اعتماد ملی،1/7/85)
6- نقل از رفسنجانی، کیهان هوایی،12 مهر 1370.
7- گزارش شماره 36822S/ مورخ سی‌ویكم ژوئیه1991. دبیر كل در گزارش صدونودویك صفحه‌ای خود به شورای امنیت در بیست‌وچهارم دسامبر 1991، این موضوع را به اطلاع اعضای شورا رساند.

[1]-8- مصاحبه بهزاد نبوی با روزنامه همبستگی، نقل از خبرگزاری انتخاب، 17 آبان 1385

9- مصاحبه‌ با آيت‌الله طاهري‌ اصفهاني‌، اعتماد ملی، 9/3/85
10- خاطرات سرتیپ دوم اسکندر بیرالوند فرمانده سابق تیپ 84 پیاده خرم آباد،به مناسبت گرامی‌داشت هفته دفاع مقدس، روزنامه اطلاعات،5 مهر 1376،ص5. همچنین هاشمی رفسنجانی در خاطراتش از بازدید منطقه‌ای می‌گوید که در آن 70 پاسدار بر اثر انفجار مین شهید شده بودند( عبوراز بحران،ص 479)

11- گفتگوی هادی قلم‌نویس، مدیر کل آمار و اطلاعات بنیاد شهید انقلاب اسلامی با خبرگزاری مهر،۱۳۸۲/۰۶/۲۹

12- نامه بنی‌صدر به آقاى خمينى، 28 شهریور 1359؛نامه‌های بنی‌صدر به خمینی و دیگران،ص157. همچنین:نامه بنی صدر به آقاى منتظرى، 24 اسفند 1359؛ نامه‌های بنی‌صدر به خمینی و دیگران ص321-323.همچنین دو خط آخر از: پاسخ بنی‌صدر به نامه یک “بسیجی مسلمان ایرانی” ،24 تير 138.

13- انقلاب اسلامی،21 آبان 59

14[1]- نامه آیت‌الله منتظری به آقای خمینی، خاطرات آیت‌الله منتظری،ج2، صص1056-1060
15- سیر تحول سیاست آمریکا، کتاب دوم، فصل 5،ص 18

[1]-16- انقلاب اسلامی، 25 اسفند 59. قبل از این گفتگو، حسین خمینی برای اولین بار در مصاحبه‌ای علیه بنی‌صدر صحبت کرد. چه شده بود؟ درباره چرایی آن مصاحبه بنی‌صدر نقل می‌کند:”روز بعد از مصاحبه، حسين خمينى نزد من آمد و گفت:”عمويم احمد آقا تلفن كرد بيا حال امام خراب است. از آبادان به تهران آمدم. نزد پدر بزرگ رفتم ديدم در رختخواب با حالى بسيار زار است. مضطرب شدم و پرسيدم: چه شده؟ كسالت داريد؟ امام گفت: از دست بنى صدر است، بنى صدر مى‏خواهد مرا نابود كند.” (نامه‌ها از بنی‌صدر به خمینی و دیگران، توضیحات،ص219)

17- بیانیه حزب ملت ایران،13/8/1359

[1]-18- انقلاب اسلامی، 13 آذر 59

19- انقلاب اسلامی، 9 خرداد 60

20- انقلاب اسلامی، 9 خرداد 60

21- سخنرانی در کنگره بزرگداشت سرداران و 16 هزار شهید خوزستان،10 اسفند 1379

22- سیر تحول سیاست آمریکا در ایران، کتاب دوم، گروگانگیری، فصل 5، ص 10

23- نقل از عبور از بحران،هاشمی رفسنجانی،خاطرات 3 دی 60،ص420

24- حديث ولايت، ج 3، ص 28

اسامی تعدادی از زنانی که در انتظار اجرای حکم اعدام در اوین بسر می برند


tanab_edam


بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" در حال حاضر تعداد زیادی از زندانیان عادی زن در بند زنان زندان اوین در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برند.

اکثر زنانی که در زندانها بسر می برند از اقشار ضعیف و تهیدست جامعه هستند. زنان زندانی که در اثر قوانین زن ستیز بلادفاع در معرض خشونت های خانوادگی و یا اجتماعی قرار گرفته اند و این خشونت های خانوادگی و اجتماعی باعث انتقام گیری آنها گردیده است. همچنین زنانی که به خاطر فقر و تنگدستی و گرسنگی برای رهایی یافتن از این شرایط به هر کاری برای سیر کردن شکم خود تن در می دهند.

اما رژیم ولی فقیه و قوانین زن ستیزش بجای اینکه ریشه ها و علل این جرایم را شناسایی و از بین ببرد. باز هم قربانیان خودر را قربانی می کند.

در حال حاضر تعداد بیشماری در زندانهای مختلف در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برند. در اینجا اسامی تعدادی از زنان زندانی محکوم به اعدام در بند زنان زندان اوین که هر لحظه امکان اجرای حکم اعدام آنها می رود جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری بین المللی و اطلاع عموم انتشار می یابد که به قرار زیر می باشد:

۱- ثریا ذکریا نژاد ،خانه دار۴ سال در زندان به اتهام داشتن مواد مخدر ، دربند۳ زنان زندان اوین بسر می برد

۲- اشرف امرایی ،۳۸ ساله،خانه دار ، ۲ سال در زندان ، به اتهام داشتن مواد مخدر،،همسرش پیش از این اعدام شده است ، دربند۳ زنان زندان اوین بسر می برد

۳- سهیلا پور حسینی ۱۹ ساله، خانه دار ،۱ سال در زندان به اتهام قتل ،بند۳ زنان زندان اوین

۴- اشرف کل حر ۴۵ ساله،خانه دار به اتهام قتل و زنا ، حکم سنکسار۹ سال در زندان، بند ۲ بالا زندان اوین

۵- شهلا جاهد ،۸ سال در زندان، به اتهام قتل،در بند ۱ بالا زندان اوین قاضی صادر کننده حکم جعفر زاده

۶- کبری رحمان پور ۲۹ ساله،خانه دار به اتهام قتل ۹ سال در زندان بند ۲ پایین زندان اوین قاضی صادر کننده حکم؛ عزیز محمدی

۷- سوگند جهانی ۲۸ ساله،خانه دار به اتهام قتل محکوم به اعدام ،۲.۵ سال در زندان ،بند ۲ پایین زندان اوین قاضی صادر کننده حکم ؛ عزیز محمدی

۸-ریحانه جباری ۲۵ ساله،به اتهام قتل ، ۳.۵ در زندان ،بند ۱ پایین زندان اوین قاضی صادر کننده حکم تردست

۹- سادات صفوی ۴۵ ساله،خانه دار ، به اتهام مواد ۳ سال در زندان حبس بند ۱ بالا زندان اوین

۱۰ – سحر پری خانی ۲۳ ساله،خانه دار، به اتهام قتل ،۳ سال در زندان ، بند ۲ بالا زندان اوین

۱۱- فاطمه حداد ۳۴ ساله،خانه دار به اتهام قتل ،۱.۵ سال در زندان ، ،بند ۲ بالا زندان اوین

۱۲- اکرم علی محمدی ۲۹ ساله به اتهام قتل ،۵ سال در زندان، بند ۲ بالا زندان اوین

۱۳ – فرشته بیگوند ۴۵ ساله،خانه دار به اتهام مواد مخدر، ۵ سال در زندان ،بند ۱ بالا زندان اوین

۱۴ لیلا خواجه وندی ۳۲ ساله،خانه دار، به اتهام مواد مخدر، ۲.۵ سال در زندان ،بند ۱ پایین زندان اوین

۱۵- نقره خزایی ۴۷ ساله،خانه دار به اتهام قتل و مواد مخدر ،۴ سال در زندان ،بند ۲ پایین زندان اوین

۱۶- لیدا توکلی محلاتی،۲۸ ساله ،متهم به قتل ۵ سال در زندان،قاضی صادر کننده حکم کوه کمره ای ، بند ۲ بالا زندان اوین

۱۷- فاطمه مطیع،۴۰ ساله ،متهم به قتل ،۱۵ سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

۱۸- محبوبه شیخ لر ۱۸ ساله ، متهم به قتل ، ۱ سال در زندان ، قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

۱۹- مینا چراغی ۲۵ ساله ،به اتهام داشتن مواد مخدر، ۲ سال در زندان

۲۰- شرافت بیگوند ،به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر ،۵ سال در زندان

۲۱- آزیتا ملاهاشمی، ۶ سال در زندان، قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

۲۲- فرحناز نیک خواه به اتهام قتل، ۷ سال در زندان، قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی بود

۲۳- راضیه ژولیده ۳۵ سال و مرضیه توکلی ۲۰ سال که مادر و دختر هستند،به اتهام قتل

۲۴- زرین تاج غریب، ۴ سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم همت یار

۲۵ – زهرا عادی گذری مقدم، به اتهام قتل ۷ سال در زندان،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

۲۶- معصومه آقایی، به اتهام قتل، ۳ سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

۲۷- سعیده خدایی دل ،به اتهام معاونت در قتل ،۸.۵ سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم طباطبایی

۲۸--سهیلا پور حسینی،به اتهام قتل ،۱۰ ماه درز ندان

۲۹- مرضیه رحمانی،به اتهام مباشرت در قتل ۵ سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی – تردست

۳۰- زهرا رحیمی ،به اتهام قتل ۵ ماه در زندان

۳۱- نسرین نجفی، به اتهام قتل ،۱ سال در زندان

۳۲- اعظم احمد وند ۲۷ ساله ،۶ سال در زندان ،شعبه ۷۴ صادر کننده حکم عزیز محمدی

Kriget i Gaza *Varning för starka bilder*

شب آیینه ها . هیلا صدیقی

حســــن گل نـــــــراقی