۱۳۸۷ مرداد ۲۳, چهارشنبه

دربارۀ کمیتۀ دفاع از حقوق زندانیان سیاسی (فروردین ١٣٥٧-دی١٣٥٧)
















گفتگوی منیره برادران با ناصر پاکدامن



در اواخر اسفند ١٣٥٦ و نوروز ١٣٥٧ در زندان قصر، زندانیان سیاسی برای خواسته هاشان دست به اعتصاب غذا زدند. محمد اعظمی که یکی از نمایندگان اعتصابیون بود، در نشریه نقطه شماره ٤ و ٥ (1357)خواسته های زندانیان را موارد زیر بر می شمرد:

١- بهبود وضعیت غذا و نظارت زندان بر آشپزخانه و تعیین برنامه غذائی از سوی زندانیان

٢- طولانی تر شدن مدت ملاقات

٣- دادن روزنامه سانسور نشده

٤- دادن کتابهای شماره دار و مجاز

٥- بهبود وضعیت درمان و بهداشت

٦- در اختیار داشتن رادیو یک ماه پس از این اعتصاب، مقامات رژیم شاهی عقب نشینی می کنند و رئیس زندان قصر اعلام می دارد که تمام خواستهای زندانیان برآورده خواهدشد.
در همین زمان بولتن هائی از جمله در دانشگاه ها توزیع می شد و اخبار این اعتصاب را انعکاس می داد. این بولتن ها از طرف کمیته ای بود که در آن زمان در دفاع از حقوق زندانیان سیاسی در ایران تشکیل شده بود. این کمیته شاید اولین نمونه در نوع خود بوده باشد. (در باره این کمیته و کمیته های مشابه دیگر در سال ١٣٥٧ در همان شماره از نشریه نقطه اطلاعاتی به قلم هدایت متین دفتری آمده است.) منیره برادران، برای آشنائی با فعالیتهای این کمیته گفتگوئی دارم با آقای ناصر پاکدامن، از دست اندرکاران این کمیته.
شنبه 9 اوت 2008


١. اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان قصر و تشکیل " کمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی ایران"
آقای پاکدامن، " کمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی ایران" چه زمانی و با چه هدفی تشکیل شد و موسسین آن چه کسانی بودند؟
این کمیته در روزهای اول سال ١٣٥٧ تشکیل شد. اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان قصر، از اواخر سال ٥٦- روز ٢١ اسفند- شروع شده بود و در واقع ادامه "اعتصاب ملاقات" زندانیان سیاسی بود که از بهمن ماه آغاز شده بود. "اعتصاب ملاقات" اعتراض زندانیان سیاسی بود به شرایط ملاقاتها و تضییقات و محدودیتهای متعددی که مقامات زندان برای ملاقات زندانیان با بستگان و خویشان خود ایجاد کرده بودند. حالا آن "اعتصاب ملاقات" به "اعتصاب غذا" بدل شده بود با خواستهای گسترده‌تر و وسیعتر: "دسترسی به همۀ نشریات و مطبوعات فارسی و خارجی. بهبود وضع غذای زندان و داشتن یک ناظر از هر بند در آشپزخانۀ زندان. داشتن رادیوی چند موج. ملاقات حضوری خارج از میله‌ها با افراد خانوادۀ خود. امکان ملاقات با افراد فامیل درحه دوم". اعتصاب غذا، اعتراض به وضعیت غیرانسانی زندانیان سیاسی و اعتراض به رفتار خودسرانه و اهانت بار دستگاههای امنیتی و مقامات زندان قصر بود. زندانیان می خواستند رادیو داشته باشند، بتوانند با اقوام و خویشاوندان خود در شرائط بهتری ملاقات کنند، زمان ملاقات بیشتر شود و وضعیت غذائی شان بهبود یابد.
تعداد کسانی که در این اعتصاب شرکت داشتند، بالغ بر ١٥٠ تا ٢٠٠ نفر بود. در 15 فروردین 1356، در اعلامیه‌‌ای به امضای "دانشجویان دانشگاه تهران" می خوانیم که "اعتصاب غدا از تاریخ 21 اسفند 1356، همزمان در بندهای 2 و 3 و 5 و 6 زندان قصر آغاز شده و سپس دیگر بندها و زندانها به اعتصاب پیوسته‌اند...". به استثنای محافل نزدیک به زندانیان، کسی از این اعتصاب مطلع نبود. در رادیو و تلویزیون و روزنامه ها هم که اصلا خبری نبود. همۀ منابع معمول خبررسانی، همچنانکه در مورد هر عمل و اقدام اعتراضی می کردند، ساکت و صامت مانده بودند. جز اخبار درگوشی، در جامعه خبری از این حادثه وجود نداشت. اما بتدریج این شایعات و اخبار بیشتر پخش می شد و به زبانها می‌آمد و به گوشها می‌رسید و نگرانی و خشم و همدردی و اعتراض بر می انگیخت.
در اول فروردین ٥٧، آقای حاج سیدجوادی نامه ای خطاب به رئیس دیوان عالی کشور، در دفاع از زندانیان سیاسی و خواستهای ایشان و در اعتراض شدید "به حملات وحشیانۀ مأموران زندان به زندانیها و پدران و مادران آنها" به رفتار دولت نوشت و از این "مهمترین مقام قضائی کشور " خواست که نه تنها "از ضابطین دادگستری، یعنی مأموران شهربانی و مسئولین زندان قصر" بخواهد که با خواستهای زندانیان موافقت کنند و از "مسئولین انتظامی" هم بخواهد که "مسئولین حملات وحشیانه به زندانیان و پدران و مادران آنها را برای رسیدگی به دادگستری تخویل دهند " بلکه خود نیز اگر "شهامت و جرأت" دارد "از دولت" بخواهد "که وضع زندانیان سیاسی بیگناه ایران از نو مورد رسیدگی قرار گیرد".
رونوشت این نامه به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر، سازمان عفو بین الملل، سازمان صلیب سرخ جهانی ، انجمن قضات دموکرات و انجمن بین المللی حقوقدانان فرستاده شده بود. چند روز پس از انتشار این نامه، در یکی از روزهای عید، پنجشنبه 10 فزوردین هم اعلامیه‌ای انتشار یافت که آقای حاج سید‌جوادی هم از تدوین کنندگان و امضاء‌کنندگان اصلی آن بود. اعلامیه، ضمن اعتزاض به رفتار مقامات مسئول با زندانیان سیاسی و خانواده‌های ایشان و حمایت از زندانیان اعتصابی و خواستهای آنها، خبر می‌داد که امضاء‌کنندگان به تشکیل کمیته ای برای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی اقدام کرده‌اند. اعلامیه چنین آغاز می‌شد:
« بیش از دو هفته است که صدها نفر از زندانیان بیگناه سیاسی ایران در زندان قصر برای اعتراض به تحمیل شرائط ظالمانه درحال اعتصابند. برادران و خواهران بیگناه ما بدون کوچکترین حمایت قانونی، راهی جز دست زدن به اعتضاب غذا نداشته‌اند درحالی که کلیۀ مقامات مسئول حکومت در قبال این بیعدالتی آشکار سکوت اختیار کرده‌اند. مبارزان ما بر خلاف قانون اسیر و دربند می‌باشند و با طول مدت اعتصاب اکنون در خطر مرگ قرار دارند. مأموران مسلح زندان این اعتصاب بحق و اعتراض خانواده‌های زندانیان را با گلوله و چوب و چماق جواب می‌دهند. وظیفه و مسئولیت فرد فرد ملت ایران پیوستن به این اعتراض و دفاع از حقوق قانونی زندانیان سیاسی است. به این وسیله برای حمایت از حقوق قانونی آنان، "کمیتۀ دفاع از حقوق زندانیان سیاسی ایران" تشکیل می شود. ما از کلیۀ هموطنان آزادیخواه می‌خواهیم که با امضای این بیانبه به این کمیته بپیوندند و حمایت بیدریغ خود را از فریاد اعتراض این بیگناهان که در کلیۀ زندانهای ایران به سر می‌برند اعلام دارند. »
اعلامبه سپس با این عبارت پایان می‌گرفت: «این کمیته با استفاده از کلیۀ موازین قانونی داخلی و بین‌المللی، خواهان آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی ایران می‌باشد.»
این اعلامیه به امضای بیش از ٥٠ نفر رسید و به این ترتیب پنجاه – شصت نفری با اسم و رسم و علناً به دفاع از زندانیان اعتصابی برخاسنه بودند و ضمن محکوم کردن سیاست و رفتار سرکوبگر دستگاه حاکم، آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی را خواستار می‌شدند.

دنباله۰۰۰

درخشش دانشگاهیان ایران در آسمانی دیگر









بر اساس گزارشی که در هفته نامه آمریکایی نیوزویک منتشر شده است،
شماری از دانشجویان ایرانی که فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف در ایران بوده اند، اکنون در ردیف بهترین دانشجویان دانشگاه استانفورد آمریکا قرار گرفته اند. دانشگاه استانفورد به دلیل دشواری امتحاناتی که برای ورود به آن وجود دارد، از جایگاه و اعتبار خاصی برخوردار است و موفقیت دانشجویان ایرانی در عبور از سد این امتحانات باعث شده که توجه جامعه دانشگاهی آمریکا به عملکرد دانشجویان ایرانی و بویژه دانشگاه صنعتی شریف که اغلب این دانشجویان از فارغ التحصیلان آن هستند جلب شود. نویسنده مقاله نیوزویک گفته است که مدیران دانشگاه استانفورد دیگر از دیدن نمرات برتر دانشجویان ایرانی در مرحله ورود به دانشگاه تعجب نمی کنند چون می دانند که دانشگاه صنعتی شریف ارائه دهنده یکی از بهترین دوره های مهندسی برق در دنیاست. موفقیت دانشجویان ایرانی در دانشگاههای جهان پدیده تازه ای نیست و از سه دهه پیش که روند مهاجرت ایرانیان از کشورشان رو به افزایش بوده است، دانشگاهیان و فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی از اولین قشرهایی بوده که به انگیزه اتمام تحصیلات تخصصی یا یافتن کار و اقامت دائم، به کشورهای دیگر بویژه به آمریکا شمالی سفر کرده اند.نکته مهم در این میان آن است که اغلب این افراد دوره های پایه تحصیلی خود را در ایران طی کرده اند و سرمایه عظیمی صرف شده تا هر یک از آنها به این مراحل عالی رسیده اند. با این همه کشورهایی که از کار، دانش، خلاقیت و بهره دهی این دانش آموختگان استفاده می کنند کشورهایی چون آمریکا و کانادا هستند. به گفته ناظران، در دهه های اخیر روند خروج سرمایه های علمی و دانشگاهی از ایران همواره تداوم داشته است و در سالهای اخیر اغلب خانواده ها، بویژه خانواده های طبقات متوسط و مرفه، همواره در تلاشند تا فرزندان خود را پس از اخذ یک یا دو مدرک تحصیلی به خارج از کشور بفرستند. نظر شما درباره خروج فارغ التحصیلان و نخبگان دانشگاهی و علمی از ایران و جذب شدن آنها در نظامهای صنعتی و فنی کشورهای دیگر چیست؟ به عقیده شما این موضوع چه تاثیری بر چشم انداز فن آوری، صنعت و اقتصاد ایران در آینده خواهد داشت؟

محمود درویش ۲۰۰۸ -۱۹۴۱ - شعر هم صدایی




هر دو به هم گفتیم‮:‬

اگر گذشته ات تجربه ای ست

فردا را به معنائی و رؤیائی بدل کن‮!

‬برویم،برویم به سوی فردامان،

‮ ‬دلگرم از صدقِ‮ ‬خیال و معجزهء گیاه
دنیای ما:
محمود درویش، شاعر بزرگ فلسطین و جهان عرب، هنرمندىکه با بینشى عمیقاً انسانى بیش از ۴۰ سال در خط مقدم مبارزه براى کسب حقوق از دست رفتهء مردم خویش رزمید و شعرش ورد زبان مردم بود، روز شنبه ۹ آگوست ۲۰۰۸ در سن ۶۷ سالگى در پى سومین عمل جراحى سخت قلب در یکى از بیمارستان هاى آمریکا درگذشت.
محمود درویش در سال ۱۹۴۱ در البروه روستای شرقی عکا متولد شد. درویش پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان حیفا مهاجرت کرد، که این تجربه آوارگی تاثیرات عمیقی بر زندگی اش گذاشت. در سال ۱۹۷۰ مدتی تحصیلات خود را دردانشگاه مسکو ادامه داد . پس از آن به مصر رفت.
مقارن این ایام به عنوان شاعر مدتی را در حبس به سر برد. بعدها فعالیتهای سیاسی اش را پی گرفت و آشکارا به ارائه اشعار اعتراضی اش پرداخت. در سال ۱۹۶۱ فعالیتش را به عنوان روزنامه نگار آغاز کرد و تا مدتی روزنامه الاتحاد را سردبیری کرد. در سال ۱۹۷۱ فلسطین اشغالی را ترک گفته و به بیروت عزیمت کرد. او به عنوان سردبیر مجله ماهانه شئون فلسطینیه و سردبیر ارشد گاهنامه فرهنگی ادبی الکرمل چندی به کار مشغول بود.
درویش سرودن را از زمانی که در مدرسه در حال تحصیل بود شروع کرده بود و نخستین مجموعه آثارش در سال ۱۹۶۰ منتشر شد یعنی زمانی که تنها نوزده سال داشت. با دومین مجموعه اش برگ های زیتون (اوراق الزیتون) ۱۹۶۴ به عنوان یکی از شاعران پیشرو شعر مقاومت شناخته شد.از آثارش می توان به کتابهای زیر اشاره کرد: «گنجشک های بی بال (۱۹۶۰)، برگهای زیتون (۱۹۶۴)، عاشقی از فلسطین (۱۹۶۶)، تحت بیگانه ۱۹۹۹، دیوان محمود درویش، دیواریه ۲۰۰۰ و موقعیت محاصره (۲۰۰۲).»
درویش جوایزی چون جایزه ابن سینا، جایزه لوتس از انجمن نویسندگان آفریقا-آسیایی، جایزه هنرهای حماسی فرانس و مدال آثار ادبی و جایزه آزادی فرهنگی از بنیاد لبنان و همین اواخر نیز (نوامبر ۲۰۰۳) جایزه ناظم حکمت را به خود اختصاص
داد.