۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

بهروز سورن: شیرکو را تنها بگذاریم, یا نگذاریم؟ مسئله این است


در این میان فرشته قاضی قلم زن ( روز ) وابسته به اصلاح طلبان با حرارت زیاد و بکارگیری زبان خاص و شناخته شده کینه توزانه خود علیه اپوزیسیون در تبعید مراتب نارضایتی وکیل شیرکو و خانواده او را از درج اخبار مربوط به این زندانی سیاسی اعلام کرده است. پیام من به ایشان اینست که اعدام هائی که زیر گوشتان صورت میگیرد شوخی نگیرید و وکالت جمهوری اسلامی را کنار بگذارید. شتر نظام هم اکنون در حال چرت زدن در خانه شما و هم سازان تان است. قلم می شکند و گردن می آویزد. از تجربیات خود استفاده کنید و نه حاشا!
 ............................
قبل از هر نقد یا قضاوتی نسبت به این نوشته خوب است که بدانید این کلمات از زبان فردی گفته میشود که سالها طعم مهر و عطوفت!! جمهوری اسلامی را در پنج زندان مخفی و علنی اش چشیده است و شاهدی بر بی شمار جنایات حاکمیت خونین خمینی  بوده است. بدرجاتی به خانواده زندانیان سیاسی قتلعام شده تعلق داشته و گواه اعدام صدها همبندی و هم سلولی خود بوده است. بیش از دو دهه در تبعید و نقض حقوق بشر و تداوم سرکوب و کشتار از سوی حاکمان را روزانه دنبال کرده است. حکایت ما نیز در سایت گزارشگران همانند فردی است که هم ( رطب خورده است و هم منع رطب میکند ) .
 فراخوان ها در خارج از کشور همانطور که بر همگان روشن است گاها موفقیت آمیز و در بسیاری از موارد نیز متاسفانه کم یا بی اثر بوده است. فراخوان شیرکو پس از انتشار خبر تائید حکم اعدام وی در رسانه های مستقل انتشار یافت و صحیح بوده است , واکنش هائی را در بر داشت. این واکنش ها بعضا به فراخوان و کمپین هائی منجر شد و از آنجمله فراخوان سایت گزارشگران است. بطور کلی گزارشگران رسانه ایست با ارتباطات جمعی خود در میان فعالین سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و در کنار دیگر رسانه های موجود فعالیت سیاسی خبری تحلیلی دارد. در حاشیه تلاش های خود بطور سنتی فراخوان هائی را نیز از جمله فراخوان شیرکو معارفی  طرح کرده است.
 این فراخوان حامیان گسترده ای را در برگرفته است. این مهم خطاب به نماینده ویژه سازمان ملل و افکار عمومی جهانیان است. محتوی آن محکومیت اعدام زندانیان سیاسی در بند و بالاخص  حکم اعدام شیرکو معارفی است.نقض حقوق انسانی زندانیان سیاسی است که سالانه و بر اساس گزارشات تنها 3 دقیقه اجازه تماس تلفنی دارند. قوه قضائیه هر وقت اراده کند به خود اجازه میدهد که زندانیان را به شهرها و نقاط دیگر منتقل و یا به انفرادی های مخوف خود بفرستد. به حقوق وکلای آنها بی توجه است و خانواده های آنها را در بی خبری  و بی حقوقی کامل نگاه میدارد.
 بازداشت های گسترده, زندانهای طویل المدت و اعدام زندانیان سیاسی گفتمان همیشگی حاکمان است. این فراخوان اما با شناخت از روند اعدام های اخیر, با درک واقعی از نیات پلید و انسان ستیزانه جمهوری اسلامی و قوه قضائیه اش واکنشی  است جمعی و اعتراضی به حکم اعدام تائید شده شیرکو, اعتراضی است به احکام اعدام زندانیان سیاسی در بند که اخیرا اجرا شده است و در مواردی نه تنها وکلای آنها که خانواده ها و افکار عمومی را نیز در بی خبری نگاه داشته اند. اعتراضی است به اعدام زندانیان سیاسی که بعضا از تحویل اجساد آنها نیز به خانواده هایشان خودداری میکنند.
خبر به تعویق افتادن تاریخ منتشر شده اعدام شیرکو در یازدهم اردیبهشت و یا بنا بر اظهارات وکیل وی در (ديوان عالی کشور و در مرحله اعاده دادرسی)  مانده است به هر روی مسرت بار بود. اینکه این تعویق حاصل تلاشهای جمعی کمپین ها و اعتراضات  گسترده در داخل و خارج از کشور بوده است یا نه  بماند ولی خوشحالی جامعه ایرانیان را در بر داشت.
در این میان فرشته قاضی قلم زن ( روز ) وابسته به اصلاح طلبان با حرارت زیاد و بکارگیری زبان خاص و شناخته شده کینه توزانه خود علیه اپوزیسیون در تبعید مراتب نارضایتی وکیل شیرکو و خانواده او را از درج اخبار مربوط به این زندانی سیاسی اعلام کرده است. پیام من به ایشان اینست که اعدام هائی که زیر گوشتان صورت میگیرد شوخی نگیرید و وکالت جمهوری اسلامی را کنار بگذارید. شتر نظام هم اکنون در حال چرت زدن در خانه شما و هم سازان تان است. قلم می شکند و گردن می آویزد. از تجربیات خود استفاده کنید و نه حاشا!!
اظهار نارضایتی خانواده زندانی سیاسی شیر کو معارفی از انتشار اخبار و گزارشات وضعیت وی مطلبی است قابل توجه و دردآور است برای تمامی کسانی که بوقایع زندانهای کشور آگاهند و مکررا خبر اعدام جوانان متعهد و مسئول کشورمان را می شنوند و وبویژه  بدار کشیده شدن مبارزان و منتقدان کرد جمهوری اسلامی را شاهد هستند.
 وقتی بیدادی در کار است دادخواهی نیز حضور مییابد. دادخواهی زندانیان سیاسی که بجرم آزاد اندیشی و دفاع از منافع عمومی جامعه به اسارت و دار جنون و جنایت رژیم کشیده میشوند دو وجه لایتجزا دارد و بلحاظ بالقوه در دو بستر جاری خواهد شد. در وجه خصوصی آن خانواده وی و در ابعاد عمومی آن مدافعان حقوق انسانی و جامعه سیاسی که در موضع اپوزیسیون حاکمان قرار دارند و صدمات عدیده حضور جمهوری اسلامی را بر گرده خود احساس کرده اند.
تردیدی نیست که در جامعه سیاسی هر کشوری پرداختن به  پدیده زندانیان سیاسی و خانواده های آنان  پس از تحولات اجتماعی عمیق  در صدر برنامه های دولت نوین قرار میگیرد. داد خواهی  و محاکم انقلابی و عادلانه ضرورتا با حضور مدعیان خصوصی ( خانواده های آنان ) شکل خواهد گرفت. اعاده حیثیت و جبران صدمات عدیده به آنان و خانواده هایشان میبایستی در برنامه دولت باشد. زخم هایشان را التیام دهد و.... این مهم پس از گذشت دهه ها از مثله کردن یهودیان از طرف رژیم نازیست آلمان در کشورهائی همانند آلمان و اتریش در نظر گرفته شده است.
پشتیبانی جامعه سیاسی مخالف رژیم از زندانیان سیاسی در بند مسئله ای عام است . این جامعه در ایجاد موج های اعتراضی علیه اقدامات حاکمان در زندانهای کشور نمیتواند به تمایلات خانواده های آنان بی تفاوت باشد. اما تحرک سیاسی خود را نیز نمیتواند بر اساس شرایط خاص خانواده یک زندانی سیاسی و آگراندیسمان کینه توزانه خانم فرشته قاضی متوقف نماید.
نوشتار خانم فرشته قاضی چنین عنوانی دارد:
شايعه اعدام شيرکو در ۱۱ ارديبهشت دروغ محض است، با زندگی او بازی نکنيد
 
این نوشته که در صدر مطالب این روزی نامه اصلاح طلبان درج شده بود  را در این آدرس بخوانید
 
عنوان مطلب خود گویای نیات نویسنده است. اگر چه بعنوان نقل قول  از سوی خانواده و وکلای شیر کو طرح شده باشد. معنی و مفهوم این عنوان اینست که : هر فرد یا جریانی که خبر تاریخ اعدام شیر کو را مطرح کرده است با زندگی!! وی بازی کرده است. گویا شیرکو در زندانهای اپوزیسیون قرار دارد و زندگی او به اعلام تاریخ اجرای حکمش وابسته است و نه آنکه در چنگال خون آلود جمهوری اسلامی گرفتار آمده است و حکم اعدام او نیز از سوی مقامات قضائی مجددا تائید شده است و نظام قانونی!!حاکم و مطلوب فرشته قاضی بیربط به اعدام هزاران فرزند پاک و متعهد مردم کشورمان است.
به هر روی و به اعتقاد من مقاومت رسانه ای اپوزیسیون رژیم و خبر رسانی آزاد نقض حقوق انسانی مردم کشورمان در ابعاد بین المللی نمیتواند بطور عام مشروط و منوط به موارد خاص و تمایلات یک خانواده عزیز از زندانیان سیاسی باشد. بویژه اینکه در مورد محکومان به اعدام سکوت وتعلل جایز نیست و این جامعه نمیتواند نظاره گر خاموش جنایات جمهوری اسلامی باشد. رژیم حاکم در سه دهه اخیر عمق قصاوت و دشمنی خود با آزادگان را نشان داده است و برای حفظ موقعیت خود هر روزه شمشیر خود را تیزتر خواهد کرد.
فضای سکوت و بی خبری جامعه بین الملل  در دهه شصت از آنچه در زندانها میگذشت, کشتار بی صدای سراسری زندانیان سیاسی در سال 67  و فضای سرد و بی روح آندوران سیاه در ارتباط با خانواده های زندانیان سیاسی قتلعام شده درسهائی را برای مردم ایران بهمراه داشته است که تامل برانگیز است.
با امید به  توقف حکم اعدام شیرکو و شیرکوهای دیگر دربند
9.4.2011
 
منتشر شد






نمایش فیلم ادبیات احمدی نژاد ،در پاریس

بگشا در میخانه SINA BAYAT- Dance:Aziz Abbatiello - Directed By: Mehrda...

مدال افتخار "اصلاح طلبان" در زمینه حُقوق بشر




منصور امان
اگر جُنبش اجتماعی مردُم ایران توانسته باشد خود را تنها با یک شناسه مُعرفی کند، آن سمتگیری آزادیخواهانه و مُُطالبه تحوُلاتی که در مرکز آن به رسمیت شناسی حُقوق فردی و اجتماعی شهروندان قرار داشته باشد، بوده است. بدین جهت، این ویژگی می تواند به خوبی معیاری نیز برای تشخیص دوری یا نزدیکی عملی جریانهای پیرامون جُنبش اجتماعی باشد و همین گونه، درجه اعتماد پذیر بودن آنها در مسیری که جُنبش به سمت آن در حرکت است را تخمین بزند.
جدیدترین ظرف محک زنی ادعاهای همراهی با جُنبش دموکراسی خواهی بر این پایه را یکی از رهبران "اصلاح طلبان" حُکومتی روی میز گذاشته است. آقای فیض الله عرب سُرخی، عُضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در انتقاد از "ناکامیهای" باند غالب در سیاست خارجی، تعیین گُزارشگر ویژه سازمان ملل برای نظارت بر وضعیت حُقوق بشر در ایران را یک نشانه این امر دانسته است؛ ارزیابی دُرُستی که او تلاش کرده از آن نمدی برای کُلاه باند مغلوب ببافد و رویکرد مُعامله گرانه غرب به موضوع پایمالی حُقوق بشر از سوی حاکمان ایران در دوران زمامداری "اصلاح طلبان" را به رُخ رُقبا بکشد.
مُعاون وزارت بازرگانی دولت حُجت الاسلام خاتمی، با اشاره به اینکه "در دوره دولت اصلاحات ... تلاشهای آمریکا برای جلوگیری از خارج شدن ایران از فهرست کشورهای ناقض حُقوق بشر و تحت نظارت کُمیسیون حُقوق بشر ناکام ماند"، علت را "وجهه و احترام بین المللی ایران" توضیح داده است.
همانگونه که از گُفته های آقای عرب سُرخی بر می آید، انتقاد اصلی او از باند نظامی - امنیتی، قرار گرفتن موضوع نقض حُقوق بشر در دستور کار نهادهای بین المللی مسوول است و نه پایمالی حُقوق شهروندان به مثابه یک سیاست و رویکرد ثابت حُکومتی. بر این اساس، هر گاه حاکمان وقت بتوانند مساله را زیر فرش شُرکای خارجی جارو کنند، وضعیت حقوق بشر هم ایده آل است و در غیر اینصورت آنها "ناکام" و از این زاویه شایسته انتقاد هستند.
شاهد این مُدعا وضعیت حُقوق بشر در "دوره اصلاحات" است که این رهبر "اصلاح طلبان" نپرداختن بین المللی بدان را همچون مدال افتخار به سینه سنجاق کرده است. یک نمونه در این باره را سازمان عفو بین الملل در گُزارش سالانه (2003) خود که فاصله زمانی دی ماه 1381 تا آذر 1382 در دور دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی را در بر می گیرد، ارایه کرده است. عفو بین المللی در این سند آورده است:  
"شماری از زندانیان سیاسی که شامل زندانیان عقیدتی نیز می باشند، به دُنبال محکومیت در دادگاه های غیر منصفانه (فرمایشی) در سالهای گذشته، مُتحمل گذراندن محکومیت خود هستند. شمار بیشتری از افراد در پی تظاهرات دانشجویی در سال 2003 (1382) به طور بیرحمانه ای بازداشت شدند. حداقل یک دوجین از زندانیان سیاسی در خلال سال بدون ارتکاب جرمی بازداشت و محکوم شده اند. این در حالی بود که آنها از یک دادگاه عادلانه برخوردار نبودند تا جاییکه حتی از ورود خانواده و وکلای مدافع آنها در دادگاه جلوگیری شده بود. مقامهای قُوه قضاییه، آزادی بیان و عقیده و (برگزاری) تجمعات را برای عموم از جمله اقلیتهای قومی ممنوع اعلام کردند. شماری از نشریات توقیف و سایتهای اینترنتی فیلترگذاری شدند و به دُنبال آن روزنامه نگاران روانه زندان گردیدند. گزارش شده است که حداقل یک فرد بعد از ضرب و شتم در بازداشتگاه جان سپرده است. آزار و اذیت نسبت به اعضاء خانواده های زندانیان سیاسی دوباره آغاز شد. حداقل 108 نفر که شامل زندانیان سیاسی دارای احکام طویل المدت می شوند، اعدام شدند. چندین نفر از این افراد در ملاعام به دار آویخته شدند. حداقل 4 زندانی محکوم به مرگ سنگسار شدند و 197 نفر به خوردن شلاق و 11 نفر به قطع اعضاء بدن محکوم گشتند. تعداد واقعی (احکام صادره) ممکن است بیشتر از اینها باشد."
تنها تفاوت شرایط بالا با موقعیت کُنونی، در تکامُل آن به گُستره و ابعادی است که اینک حتی آقای عرب سُرخی و دوستان "اصلاح طلب" او را نیز در بر گرفته است. آنان امروز از جُمله به این دلیل قُربانی تجاوُز به حُقوق شان می شوند که در گُذشته در داخل و در سطح بین المللی فعالانه زمینه تجاوز به حُقوق دیگران را فراهم کردند، برای سیاست سرکوب توجیه سیاسی و ایدولوژیک تراشیدند و برای تحکیم، بقا و رُشد ماشین اجرایی آن رشوه دادند و به بند و بست پرداختند.
علت اصلی نابینایی آقای عرب سُرخی در مورد وضعیت حُقوق بشر در دوران صدارت "اصلاح طلبان" این است که او در اصل سرکوب دگراندیشان و یا کسانی که در ادبیات کاست سیاسی جمهوری اسلامی "غیرخودی" شناخته می شوند را غیر عادی نمی پندارد و از این رو نیز ابایی ندارد که جلوگیری از تلاش برای رسیدگی و نظارت بین المللی بر وضعیت آنها را یک نُقطه قُوت در کارنامه "اصلاح طلبان" به حساب بیاورد.
مُشکل سیاسی روز این استدلال فقط این نیست که او و دوستان اش پایمالی حُقوق کسانی را در گُذشته تایید می کنند که امروز مایلند خود را بخشا مُتحد و همراه آنها مُعرفی نمایند. چالش اصلی، نخُست درک جُنبش اجتماعی از مرزبندی فاشیستی "خودی" و "غیر خودی" و سپس آگاهی و چگونگی دریافت آن از مساله حُقوق بشر است. "اصلاح طلبان" در هر دو زمینه، هم به لحاظ نظری و هم از نظر عملی فرسنگها از جُنبش اجتماعی فاصله دارند.