تاریخِ جهان، دادگاهِ جهان است (۱۳)
داستانِ «پایان قرن» Fin de Siècle
موضوع این بحث داستان «پایان قرن» Fin de siècle (فان ده سیاکِل) است.
سالهای پایانی سده نوزدهم (از ۱۸۸۰ تا ۱۹۱۴)
Fin de siècle یکی از مباحث مهم تاریخ معاصر است که متاسفانه در منابع فارسی جز اشاراتی کوتاه به آن نشدهاست.
تلاش من این است که آنچه ارائه میدهم تا آنجا که ممکن است به زبان ساده باشد، اما مباحثی چون ثابتهای فیزیک Physical Constants یا همین بحث «پایان قرن»، کلید واژههای خاص خودش را دارد و باید به آن پرداخت. پوزش میخواهم اگر نمیتوانم آنچنان که باید و شاید حق مطلب را ادا کنم.
از دوست فرهیختهای که به من کمک کردند و پرسشهایم را در مورد «پایان قرن» پاسخ دادند، از صمیم قلب سپاسگزارم.
...
در مباحث گذشته (که در یوتیوب و سایت خودم موجود است) به موضوعات زیر پرداختهام:
و اما پایان قرن Fin de siècle
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
Fin-de-Siècle فقط یک برهه زمانی نیست
اصطلاح «پایان قرن» Fin de siècle به افت و خیزی اشاره دارد که شاخص دوره آخر هر عصر پُر رونق است.
به آن، دوره انحطاط Decadence هم گفته میشود
...
Fin de siècle یک اصطلاح فرانسوی است و برگردان ِواژه به واژه آن میشود «پایان قرن». بطور ضمنی به دورنمای هیجان انگیز و در عین حال یأس آور تغییراتی اشاره دارد که در پایان هر سده در افق نمایان میشود. اما در مفهومی کلی تر آمیزهای از وفور و انحطاط همراه با دورنمائی از تغییرات بنیادین را تداعی میکند.
اصطلاح Fin de siècle را نخستین بار مجله فرانسوی Le Décadent، (لو ده کا دون) در سال ۱۸۸۶ بهکار برد.
توجه داشته باشیم که برای درک معنی یک رویداد باید آنرا در بستر تاریخیاش ارزیابی کرد.
Fin-de-Siècle نه فقط یک برهه زمانی، بلکه مجموعهای از دگرگونی و آشفتگی در حوزه هنر، اخلاق، و نگرانیهای اجتماعی را هم شامل میشود.
اوضاع درهم و برهم اواخر قرن نوزدهم بر آثار ادبی و هنری و فرهنگ و سیاست هم تآثیر میگذارد. گویا نیچه به عارضهها و بیماریهای اجتماعی آن دوران اشاره کرده و انحطاط ادبیات، و وضعیت نابسامان زندگی اجتماعی آن مقطع زمانی را شاهد آوردهاست.
یادآوری کنم که تقریباً در آستانهی هر چرخش سده، مسئلهی نابودی جهان و فرارسبدن آخر زمان در برخی از فرقههای مسیحی (و به تازگی غیرمسیحی) مطرح میشود و از این زاویه، Fin de siècle معنای پایان جهان را هم میدهد که در قالب اصطلاح «آخرزمان» Apocalypse (اپو کِه لِس) بروز میکند.... اما موضوع این بحث این معنی از «پایان قرن» نیست.
...
در دههی پایانی سدهی نوزدهم، تحولات فکری و طغیان فلسفی نیچه علیه عقل و برداشت معینی از غریزهی انسانی به عنوان منشا همه ارزشها، مخالفت با عصر روشنگری و زیر سئوال بردن پوزیتیویسم را دامن زد.
نقد «آنری برگسون» Henri Bergson از فلسفهی غرب که شهود و شور حیاتی را جایگزین خرد و عقل کرد، همچنین کارهای جدید در فیزیک و تکامل روانکاوی و تاکید بر انگیزه ناخودآگاه، چیرگی داروینیسم اجتماعی بر اندیشهی اجتماعی و سیاسی و... همه و همه به تغییرات اواخر سدهی نوزذهم (پایان قرن) اشاره دارند.
...
در دوره مورد بحث، داروین، فروید و اینشتین نقشآفرین هستند. داروین اصل تکامل انواع را بر سر زبانها انداخت.
فروید، من ِآگاه را به نفع پیدایش مفاهیم متصل به ناخودآگاه و تاریکیهای هزارتوی ذهن طرح نمود و انیشتین با ارائه قوانین نسبیت عام و خاص، آنچه را «یقینهای علمی» پنداشته میشد، به چالش کشید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاپ کالچر Pop Culture و کانتر کالچر counter-culture
اساساً تمدنهای غرق در تجمل با نوعی دکادنس (انحطاط) روبرو شده، فساد و پوسیدگی بههمراه میآورد. فرانسه اواخر قرن نوزدهم، آلمان جمهوری وایمار قبل از اوجگیری نازیسم(سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳)، و آمریکا و اروپای غربی در دوره هیپی ها، پاپ کالچر Pop Culture (فرهنگ عامه پسند) و کانتر کالچر counter-culture، (ضد فرهنگ) که در تضاد با ارزشها و هنجارهای فرهنگی قرار میگیرد که در بستر آن به وجود آمده، همه نمونههایی از دوران انحطاط یا دکادنس است.
«پایان قرن» اشاره به روحیهای دارد که در اواخر قرن نوزدهم در اروپای گیر کرده میان سنت و صنعت پدید آمد. جامعهای که اقتصاد صنعتی را آغاز کرده بود و حالا میبایست روابط اجتماعی و فضای فرهنگی خویش را هم ماشینیزه کند یا بهنر بگویم با روح خشک صنعت و سرمایه همآهنگ سازد.
این انطباق برای برخی ناخوشایند و تا حدودی هراس آور بود. از همین رو امثال «شوپنهاور» و «نیچه» به این احساس دامن میزدند که گویی چیزی دارد به پایان میرسد که خوب بود و بد است که دیگر نباشد.
شماری از مورخین بر این باورند که همین احساس بود که بسترساز روحیه پذیرش نگهبانان سنتهای تاریخی مانند موسولینی و هیتلر را فراهم ساخت و زمینهساز فاشیسم شد.
...
در دورهای که از آن صحبت میکنم خردگریزی، بازی با احساسات و نوعی رومانتیسم کاذب، لباس اعتراض پوشیده و به همه جیز عاصی بود. با «جبر جّو»، فرد کمکم رنگ گروه و حزب و سازمان میگرفت و فردیت فرابرنده هم قربانی جمع میشد.
فراموش نکنیم که اروپا از نیمه قرن نوزدهم با تحولات شگرفی مواجه میشود. گسترش سرمایه داری و پیشرفت صنعتی از یک سو و غلبه میراث روشنگری و عقل گرایی و علم گرایی از سوی دیگر، جوامع اروپایی را وارد عصر مدرنیته میکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
تحولات پایان قرن به فاشیسم مشروعیت داد
از ما بهتران از نظرات داروین، آراء پاولف، روانشناسی فروید و فلسفه نیچه... نردبان ساختند و از داستان تکامل و تنازع بقا، حقانیت خودشان را نتیجه گرفتند و اینکه آنان تافتهای جدا بافته و محصول «انتخاب اصلح»اند و الباقی همه مرتجع و ضد تکاملی، و لاجَرم باید حذف شوند. سودایی جز کسب قدرت نداشتند و از همین رو به زد و بند و سرکوب آلوده شدند. آرام آرام خاک و خون پرستی، ملی گرایی جلوه کرد و فاشیسم مشروعیت یافت.
...
اگرچه فاشیسم پدیدهای است متأخر و مربوط به دوران بحرانِ سرمایهداری و درواقع بحرانهای اقتصادی و شکست انقلاب ها، زمینه ساز آن است برای مثال بحران ۱۹۲۹، یا شکست انقلاب آلمان به رشد فاشیسم کمک زیادی کرد، با اینحال شماری از پژوهشگران معتقدند پیامدهای مخربی که تحولات پایان قرن Fin de siècle به دنبال داشت حتی بیش از رمانتیسم، منجر به شکل گیری جریانهای مرتجع و راست، گروههای فشار(فالانژ) و در نتیجه ظهور فاشیسم شدهاست. به نظر آنان ریشههای ایدئولوژیک فاشیسم به تغییرات فرهنگی و سیاسی و اقتصادی پایان سده نوزدهم برمیگردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
The New Woman
«پایان قرن» Fin de siecle، اگرچه بخاطر انحطاط و ابتذال رایج در آن دوره و به بُنبست رسیدن وضعیّت اجتماعی، با اضطراب و یأس همراه بود، اما در عین حال امید به آینده را هم در برداشت.
چرا؟ چون در همین دوره برای برون رفت از بنبستها، جنبش سوسیالیستی آغاز شد.
بورژوازی به انحطاط درغلتیده بود و سوسیالیسم صحبت از تغییر و امید به آینده میکرد. از این لحاظ «پایان قرن»، آغاز دوران تازهای هم بود...
گرچه از یک سو با کژاندیشی و انحطاط و فرسایش همراهی داشت، اما از سوی دیگر، امید به آیندهای بهتر نیز در همان دوران شکل گرفت.
Fin de siecle در فرانسه با گفتمانهایی مثل سمبولیسم و مدرنیسم در هنر سروکار داشت و گسترش آن در انگلیس کهTurn of the century خوانده میشود، با شک در آنچه تا آن زمان استوار و پرسش ناپذیر پنداشته میشد، همراه بود و با خرد گرایی، پوزتیویسم، دموکراسی و این پذیره همگانی که، مصرف بیشتر، زندگی بهتر میآورد.
Fin de siècle با خودش مقولات تازهای هم آورد مثل The New Woman و gothic The New (شاخهای از هنر معاصر است که برپایه وحشت و تاریکی بنا شدهاست)
اصطلاح «زن جدید» را نویسنده بریتانیایی آمریکایی «هنری جیمز» Henry James و هنریک ایبسن Henrik Ibsen بر سر زبانها انداختند. طرح این موضوع، به زنان اعتماد به نفس بیشتر میداد و آنان خود را برخلاف پندارهای مردسالارانه، باور میکردند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاثیر Fin de siècle در ادبیات و هنر
دوره موسوم به پایان قرن تاثیر خودش را در ادبیات، موسیقی، هنرهای تجسمی و فلسفه گذاشت.
رمان «بیراه» À rebours اثر ژوریس کارل اوئیسمانس Joris-Karl Huysmans رُماننویس فرانسوی و یکی از چهرههای برجسته ادبیات جهان، آینهای از پایان قرن و مکتب انحطاط است و در آن میتوان
دلزدگی نسبت به جامعه صنعتی، رخوت و درماندگی چاره ناپذیر، روان نژندی مسموم و شریرانه خاص پایان سده نوزدهم و... را تماشا کرد.
...
ادوارد مونچ Edvard Munch نقاش نروژی که تابلوی «فریاد» را کشیدهاست، جیمز اِنسور James Ensor گراورساز بلژیکی، تولوز لوترک Toulouse-Lautrec گرافیست معروف فرانسوی، کلود-آشیل دبوسی Claude-Achille Debussy یکی از مؤثرترین آهنگسازان قرن بیستم، موریس مترلینک Maurice Maeterlinck شاعر و فیلسوف بلژیکی، هرمان بار Hermann Bahr نمایشنامهنویس اهل اتریش، گوستاو مالر Gustav Mahler یکی از برجستهترین آهنگسازان دوره رمانتیک، گوستاو کلیمت Gustav Klimt نقاش نمادگرای اتریشی، برجسته ترین هنرمند اهل وین اسکار کوکوشکا Oskar Kokoschka، توماس مان Thomas Mann نویسنده بزرگ آلمانی، ریشارد اشتراوس Richard Strauss آهنگساز آلمانی، اسکار وایلد Oscar Wilde شاعر و نویسنده ایرلندی، آنتون پاولوویچ چِخوف Анто́н Па́влович Че́хов داستاننویس و نمایشنامهنویس برجستهٔ روس، هنریک یوهان ایبسن Henrik Johan Ibsen شاعر و نمایشنامهنویس نروژی، دیمیتری مِه رژکوفسکی Дмитрий Мережковский شاعر و رمان نویس روسی، که شعری هم با عنوان Конец века (پایان قرن) سروده است، و بیشتر از همه نیچه.
همه بنوعی تحت تاثیر Fin de siècle یعنی پایان قرن بودهاند. شارل بودلر شاعر قرن نوزدهم فرانسه نیز که نخستین بار واژه مدرنیته را در مقالاتش به کار برد، متاثر از Fin de siècle پایان قرن بود. این تاثیر را در شعر«گلهای رنج» Les Fleurs du mal به وضوح میتوان دید.
یادم رفت اسم شوپنهاور را ببرم. افکار فلسفی آرتور شوپنهاور، فیلسوف نام آور قرن نوزدهم نیز، متاثر از Fin de siècle پایان قرن است. وی بر وجود شر و نفی هر گونه تلقی وجودی خیر اصرار میورزید و به نوعی از بدبینی Pessimismجانبداری میکرد.
میتوان به زیبایی شناسی «پایان قرن»، ایده آلیسم «پایان قرن» و ادبیات و هنر «پایان قرن» هم پرداخت اما از بحث تاریخ جهان به دور است و من هم به آن اشراف کامل ندارم.
تنها اشاره کنم که نیمه دوم قرن نوزده، اروپا شاهد برآمد گرایشات ادبی و هنری جدید بود که سمبولیسم Symbolism و انحطاط گرائی Decadent movement یا décadentisme دو جریان برجسته آن بودهاند. دو جریان سمبولیسم و انحطاط گرایی بیش از همه خصلت ادبیات و هنر معروف به «پایان قرن» را مشخص میکنند. غالب تحلیل گران و منتقدین این دو جریان را ایده آلیسم پایان قرن نوزدهم نیز نامیدهاند.
...
در عرصه هنر و ادبیات، سمبولیسم در موجی از واکنش علیه پوزیتویسم غالب شکل میگیرد که ترجمان هراس و تردید عمیقی در مورد ظرفیتهای این جوامع است. موج دیگری که در واکنش به این دوره بالا میگیرد بازگشت امر مقدس و روحانی است، و سمبولیسم این دوران هم نگاهی بسوی «لایتتاهی» دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان قرن بیستم...
آیا آنچه در اواخر قرن بیستم شاهدش بودیم. (افتادن دیوار برلین و روآمدن امثال یلتسین و گورباچف و فروپاشی آنچه سوسیالیسم نام گرفته بود)، بهنوعی «پایان قرن» را تداعی نمیکرد؟
گاه میاندیشم بدیل و آلترناتیو آن اوضاع (که جانشین سوسیالیسم بشود) چیست؟ بربریت است یا سوسیالیسم؟
آیا میتوان گفت آلترناتیوی که جانشین سوسیالیسم بشود جز خود سوسیالیسم نیست؟ دراینصورت تا زمانی که سوسیالیسم یک بار دیگر بعنوان آلترناتیو پذیرفته شود، فراز و نشیبهای بسیار باید طی شود. چه بسا بسیاری آسیبها و ویرانیها را باید شاهد باشیم- و چه بسا سالیان دراز پس از ما نیز.
البته وضعیت امروز با شرایط پایان قرن نوزدهم تفاوتهای بنیادی دارد و حتماً راه برون رفت آن نیز متفاوت خواهد بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
Schaffer, Talia. Literature and Culture at the Fin de Siècle
Schwartz, Hillel. Century's End: A Cultural History of the Fin de Siècle—From the 990s Through the 1990s.
ویدیو با مرورگر موزیلا Mozilla Firefox و از کامپیوتر معمولی قابل استفاده است. نمیتوان با «آی پاد» و Google Chrome تمام آن را شنید.
...
سایت همنشین بهار