فراخوانی که فارسی شده اش را در زير می خوانيد، در شانزدهم نوامبر از سوی سه شخصيت سياسی و فرهنگی سرشناس اروپا، خطاب به اروپاييان در ضرورت مقابله ی يکپارچه با تجاوز نظامی آمريکا به ايران نوشته شده است.امضاء کنندگان اين فراخوان عبارتند از:Michel Rocard ميشل روکار: از ارکان و غول های جناح چپ حزب سوسياليست فرانسه، و نخست وزير اسبق اين کشورYehuda Atai يهودا آتِی: نماينده ی پارلمان اروپا، عضو کميته ی اسراييلی «برای خاورميانه يی بدون سلاح های کشتار جمعی»، و دبير اجرايی شبکه ی «برای يک مديترانه ی بدون سلاح اتمی»Jean-Marie Matagne ژان ماری ماتانيه: فيلسوف، و مدير «اقدام شهروندان برای خلع سلاح هسته يی».بيشتر از يک ماه است که افراد سازمانی که اينک بالاترين مسئولش رسماً اعلام داشته است که تهديد جهان در رابطه با ايران نه جنگ، بلکه «نه جنگ» است، و مژده داده است که اين جنگ، به مرحله ی زمينی هم خواهد رسيد و مردم ايران به وسيله ی او و همسرش نجات خواهند يافت (به صراحت، با طلبکاری، و بی هيچ پرده پوشی يی، در پيام هفتم آبان خود) و حشرات الارض پيرامون اين سازمان که معمولاً گرداگرد هر مردابی در گردشند و اساساً حياتشان مديون وجود مرداب هاست، بدون هيچ دليل موجهی، بی وقفه و به طور متوسّط تقريباً هر چند ساعت با يک مطلب جديد، مرا به زير ضرب گرفته اند و يک لحظه هم آرام نمی گيرند. با سنگ هايی که خرد ترينشان دشنام های رکيک ناموسی است، و بزرگترينشان ـ تا ساعتی که اين کلمات نوشته می شوند ـ مزدور رژيم و مأمور وزارت اطلاعات...جرم من، و تنها جرم من ـ بدون آن که هيچ خصومت ويژه يی با اين قوم داشته باشم ـ يکی بود و هست، و خواهد بود:نوشتن و ترجمه ی مطالبی در ضرورت جلوگيری از تجاوز آمريکا و اسراييل به ايران، و در ضرورت تقويت جنبش توده يی به منظور سرنگونی حکومت ملّايان، که دميدن در تنور بحران اتمی ـ که از اساس، بحرانی دروغين و ساختگی است ـ و زمينه سازی حمله ی نظامی به ايران، توان رشد چنين جنبشی را عملاً تا به حال شايد به يک صدم امکان بالقوه ی خود رسانيده باشد.روزی و ساعتی نيست که به دست اراذل و اوباش حاکم بر ميهن ما، جان پاک زهرايی و زهرا هايی گرفته نشود؛ جوانانی بر جر ثقيل ها حلق آويز نشوند؛ زندانيانی در سياه چال های آخوند ـ اين تجسم عينی اهريمن بر زمين ـ در زير شکنجه، تکه تکه نگردند؛ کارگرانی يک سال و دو سال مزد ناگرفته و زنانی اسير قوانين ارتجاع مردسالار بازمانده از روزگاران فئوداليسم و برده داری، از فرط استيصال، خود کشی و خودسوزی نکنند؛ و دختران ناشکفته مان در بازار های برده فروشی شيخ نشين های عربی، به حراج گذاشته نشوند...چرا؟چون دو رقيب سفله، يکی برای حفظ حاکميت خود، و ديگری برای ربودن حاکميت از دست او، و هر دو با قصد بيرون راندن توده ها ـ که از اين هردو نفرت دارند ـ از صحنه، نيازمند بحرانند.و چه بحرانی بهتر از بحران اتمی؟ (۱)
قدّاره بر زمين بکوبيم. چوب و چماق و چاقو و سلاح به دور سر خود بچرخانيم. شکم سفره کنيم. عربده بکشيم. نفس کش بطلبيم. و کسی را هم جرأت جيک زدن نباشد.در ايران، ولی فقيه معمم و رجّاله هايش يک طور. و در خارج از ايران، ولی فقيه مکلّا و جيره خوارانش يک طور ديگر...و نفرين نسل های سوخته بر هر دو اينان باد!و بر همه ی تبهکارانی که حقيقت را می دانند و انکار می کنند!و بر همه ی خفه خون گرفتگان!فضای اختناق را، جوّ ارعاب را، بساط قداره بر زمين کوبيدن و نفس کش طلبيدن را بايد درهم ريخت. بی واهمه. بی ترس و لرز و درنگ و اين پا و آن پا کردن.در هرجا، به وسع خود و به توان خود.در ايران، آنگونه که کارگران، دانشجويان، زنان، و خرد وکلان با اعتصاب هاشان و با شعار هاشان: «مرگ بر ديکتاتور»، «دانشجو، کارگر، می ميرد؛ ذلّت نمی پذيرد»، و «ايران شده فلسطين ـ مردم چرا نشستين» به پيش می برند.و در اينجا با شهامت موضعگيری صريح در برابر خيانت آشکار به مردم ايران و تمامی خاورميانه و جهان. و با کمک به آنچه مردم در ايران می کنند. اگرچه در حد تلاش موری کوچک، بر پای کوهی بزرگ. در جهت افشای جنايات حکومت ملايان، از ريز و درشت و اصولگرا و غير اصولگرايشان در حق ملّتی اسير در خاک ايران؛ و نه آزارشان به سربازان متجاوز آمريکايی در عراق، و يا قاتلان اسراييلی کودک و پير و جوان و زن و مرد در فلسطين و لبنان، و يا خوکان خليج فارس (نه خليج عربُ پرسيک). و در جهت افشای آنچه مانع تحقق انقلاب مردمی شده است و خواهد شد.از جمله: شمشير داموکلس جنگ...محمد علی اصفهانیسوّم آذر ۱۳۸۶
www.ghoghnoos.org
از همه سو به ما اعلام خطر شده است:آمريکا در آستانه ی جنگ با ايران قرار دارد. آمريکا آماده است که ايران رابمباران کند. و آنچه هنوز باقی است، فقط صدور فرمان از سوی رييس جمهوری آمريکاست.در آغاز اکتبر، ده ها شخصيت آمريکايی از زمره ی سياستمداران، مذهبيون، نظاميان، روشنفکران و هنرمندان، فراخوانی دادند (۲) که در آن، از مقامات عاليرتبه ی نظامی، از افسران، و از سربازان کشور خود خواستند تا از هر فرمانی مبنی بر حمله به ايران سرپيچی کنند.اين فراخوان بی سابقه و بی مانند، تأکيد ديگری است بر اين که خطر حمله به ايران بسيار جدی و واقعی است؛ و ما بايد منتظر باشيم که در دروز های آينده، در هفته های آينده، و يا در ماه های آينده، حمله به ايران تحقق يابد.بايد با اين خطر مقابله کرد. و از همين روست که ما، در اين سو، از اين فراخوان که در آنسوی آتلانتيک صادر شده است حمايت می کنيم؛ و از تمام اروپا می خواهيم که به آن بپيوندد.اشغال عراق به وسيله ی نيرو های مؤتلف تحت فرماندهی آمريکا، بر خلاف قوانين بين الملل بوده است؛ و به فاجعه انجاميده است.تجاوز به ايران نيز همچون تجاوز به عراق، غير قانونی است. واز آن نيز فاجعه آفرين تر خواهد بود.بند دوم از پاراگراف چهارم آيين نامه ی سازمان ملل متحد چنين می گويد:«تمام اعضای سازمان ملل متحد، در تمامی روابط بين المللی خود موظفند که از هرگونه تهديدی يا هر گونه اقدامی عليه تماميت ارضی يا استقلال سياسی کشور های ديگر، و از هر آنچه در اين زمينه با اهداف سازمان ملل تناقض دارد اجتناب کنند.»همانطور که فراخوان دهندگان آمريکايی نيز گفته اند: ايران به آمريکا حمله نکرده است؛ و چون آمريکا آيين نامه ی سازمان ملل را تصويب کرده است، هر حمله يی از سوی آمريکا به ايران، غيرقانونی خواهد بود. هم از نظر قوانين بين المللی؛ و هم از نظر قانون اساسی خود آمريکا. چرا که آيين نامه ی سازمان ملل را آمريکا به عنوان قانون عليا ی کشور خود به رسميت شناخته است. و اطاعت از اين قانون، وظيفه ی نظاميان آمريکا که به هنگام استخدام سوگند وفاداری به قوانين آمريکا ياد کرده اند نيز هست.
اين تذکر فراخوان دهندگان آمريکايی، همچنين بايد تذکری تلقی شود به تمامی دولتمردان و نظاميان و شهروندان اروپا که کشورهاشان از اعضای سازمان ملل متحد هستند. چه اين کشور ها عضو پيمان ناتو و متحد آمريکا در کادر اين پيمان باشند (۳)؛ و چه اين کشور ها عضو پيمان ناتو نباشند.بنا بر اين ما از آن ها می خواهيم که پيشاپيش، و قبل از وقوع واقعه، امکان هرگونه همکاری، هرگونه کمک سياسی، هر گونه کمک اقتصادی، هرگونه کمک نظامی، و هرگونه همراهی لجستيکی با آمريکا را در صورت حمله ی آمريکا به ايران، رد کنند.جنگی که امروز در عراق در جريان است، تا همين لحظه، هزاران قربانی نظامی، و صدها هزار قربانی غير نظامی به جا گذاشته است.اين جنگ، خود، تغذيه کننده ی کينه، ارتجاع، و ترويسمی شده است که بانيان جنگ، جنگ را به بهانه ی مبارزه ی با آن به راه انداختند.هر حمله يی به ايران، به هر مرکزی و نقطه يی در ايران، به هر شيوه يی، و با استفاده از هر متدی که انجام بپذيرد، و ابعاد آن به هر اندازه يی که باشد، شرايط را دشوار تر خواهد کرد؛ و نتايجی مشابه آنچه در عراق به بار آمد به بار خواهد آورد. و اين همه، تازه در صورتی است که از تأثيرات فاجعه بار آن بر اقتصاد جهانی حرف نزنيم.و بد تر از اين، استفاده از سلاح های اتمی تاکتيکی است ـ سلاح های اتمی يی که وجود خارجی و عينی دارند ـ برای منع ايران از سلاح اتمی يی که هم خود ايران وجود آن را تکذيب می کند؛ و هم آژانس بين المللی انرژی اتمی در جستجوی اخير خود نشانه يی از آن در ايران نيافته است.صدام با تجاوز به ايران، جنگی را بر افروخت که مردم ايران برای دفاع از خود ناچار شدند که تحت حاکميت و مديريّت ملّاها در آن شرکت کنند.پس، از طريق تجاوزی ديگر به ايران نيست که می توان مردم را از ملا ها جدا کرد.چنين نيست که ما با کشتار هزاران و يا صد ها هزاران انسان، بتوانيم به حقوق بشر و رعايت آن کمک کنيم.چنين نيست که ما با فروختن تکنولوژی هسته يی به همه ی جهان به جز ايران، بتوانيم اين کشور را قانع کنيم که از اين تکنولوژی صرفنظر کند.چنين نيست که ما با نگاه داشتن و رشد و توسعه دادن سلاح های اتمی خود، در آمريکا و فرانسه و انگلستان (همچنان که در روسيه و چين و هند و پاکستان و اسراييل) بتوانيم از ايران توقع داشته باشيم که دست از اين تکنولوژی بردارد.چنين نيست که با زير پا گذاشتن مستمر بند ۵ پيمان منع گسترش سلاح های اتمی، از کشوری امضاء کننده ی اين پيمان ـ ازهر کشوری از جمله ايران ـ انتظار رعايت اين پيمان را داشته باشيم.منع گسترش سلاح های اتمی، و خلع سلاح اتمی، هر دو باهم، يک جفت واحد را تشکيل می دهند؛ و هر دو بايد به موازات يکديگر رعايت شوند.حتی بايد گفت که فقط از طريق متعهد کردن خود در يک روند مورد مذاکره ی خلع سلاح، بر طبق بند ۶ پيمان منع گسترش سلاح های اتمی است که جامعه ی جهانی اين امکان را خواهد يافت که از ايران تعهدی محکم و قابل بررسی دريافت کند که ـ اگر واقعا چنين خطری وجود داشته باشد ـ اين کشور به سمت دستيابی به سلاح اتمی نخواهد رفت.اقدام ما بايد همه ی کشور های ديگر منطقه را نيز که درجهت گسترش سلاح های اتمی هستند و همچنين دولت های به طور غير رسمی اتمی مثل اسراييل و پاکستان و هند را در مسير تحقق يک جهان رها از هر نوع سلاح اتمی و ديگر سلاح های کشتار جمعی، چه در خاورميانه و چه در سراسر زمين در بر بگيرد.محکوم کردن و رد کردن جنگ در امروز، نه به معنای پذيرش وضع موجود است؛ و نه به معنای جنگ را تا فردا به عقب انداختن.برعکس:اين به معنای وقت و شانس دادن به ديپلماسی است به منظور يافتن يک راه حل جمعی برای صلح و امنيت همه ی دولت ها و ملت ها در منطقه ی خاورميانه و تمام جهان.اين به معنای اجتناب از جاری شدن اشک های خونين جديد است.اين به معنای فرصت دادن و اجازه دادن به غلبه ی انديشه و خرد و عقل است. برای فرزندان ما و فرزندان فرزندان ما. تا بتوانند درجهانی زندگی کنند که کمتر خشن خواهد بود و بيشتر انسانی.جهانی بدون جنگ. جهانی بدون سلاح و تهديد اتمی.اروپا می تواند به سهم خود در ساختن چنين جهانی شرکت کند.اروپاييان بايد به مفابله با جنگی که نزديک شده است به پا خيزند!
-------------------------------------------------------------------------------
۱ ـ در زمينه ی «فوايد» اين نوع بحران سازی، چند روز بعد از بیرون آمدن دلقکی به نام احمدی نژاد از زير عبای خامنه ای، و کسانی که خامنه ای را زير عبای داشته و نداشته ی خود پناه داده اند، مطلبی نوشته بودم با عنوان «می خواهند بحران حقوق بشر را با بحران اتمی جاگزين کنند». اين مطلب، از جمله با لينک زير در خود سايت ققنوس موجود است:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar15/mikhahand.html
۲ – متن اين فراخوان را که در همان زمان به فارسی منتشر کرده ام می توانيد از جمله با مراجعه به لينک زير بخوانيد:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar04/nafarmani151007.html
۳ ـ در مورد نقش فعالی که فرانسه در ناتو ایفا خواهد کرد:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar05/huma-sarko.html
و همچنين در مود نقش ناتو در حمله به ايران:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar15/choc.html
postamble();
قدّاره بر زمين بکوبيم. چوب و چماق و چاقو و سلاح به دور سر خود بچرخانيم. شکم سفره کنيم. عربده بکشيم. نفس کش بطلبيم. و کسی را هم جرأت جيک زدن نباشد.در ايران، ولی فقيه معمم و رجّاله هايش يک طور. و در خارج از ايران، ولی فقيه مکلّا و جيره خوارانش يک طور ديگر...و نفرين نسل های سوخته بر هر دو اينان باد!و بر همه ی تبهکارانی که حقيقت را می دانند و انکار می کنند!و بر همه ی خفه خون گرفتگان!فضای اختناق را، جوّ ارعاب را، بساط قداره بر زمين کوبيدن و نفس کش طلبيدن را بايد درهم ريخت. بی واهمه. بی ترس و لرز و درنگ و اين پا و آن پا کردن.در هرجا، به وسع خود و به توان خود.در ايران، آنگونه که کارگران، دانشجويان، زنان، و خرد وکلان با اعتصاب هاشان و با شعار هاشان: «مرگ بر ديکتاتور»، «دانشجو، کارگر، می ميرد؛ ذلّت نمی پذيرد»، و «ايران شده فلسطين ـ مردم چرا نشستين» به پيش می برند.و در اينجا با شهامت موضعگيری صريح در برابر خيانت آشکار به مردم ايران و تمامی خاورميانه و جهان. و با کمک به آنچه مردم در ايران می کنند. اگرچه در حد تلاش موری کوچک، بر پای کوهی بزرگ. در جهت افشای جنايات حکومت ملايان، از ريز و درشت و اصولگرا و غير اصولگرايشان در حق ملّتی اسير در خاک ايران؛ و نه آزارشان به سربازان متجاوز آمريکايی در عراق، و يا قاتلان اسراييلی کودک و پير و جوان و زن و مرد در فلسطين و لبنان، و يا خوکان خليج فارس (نه خليج عربُ پرسيک). و در جهت افشای آنچه مانع تحقق انقلاب مردمی شده است و خواهد شد.از جمله: شمشير داموکلس جنگ...محمد علی اصفهانیسوّم آذر ۱۳۸۶
www.ghoghnoos.org
از همه سو به ما اعلام خطر شده است:آمريکا در آستانه ی جنگ با ايران قرار دارد. آمريکا آماده است که ايران رابمباران کند. و آنچه هنوز باقی است، فقط صدور فرمان از سوی رييس جمهوری آمريکاست.در آغاز اکتبر، ده ها شخصيت آمريکايی از زمره ی سياستمداران، مذهبيون، نظاميان، روشنفکران و هنرمندان، فراخوانی دادند (۲) که در آن، از مقامات عاليرتبه ی نظامی، از افسران، و از سربازان کشور خود خواستند تا از هر فرمانی مبنی بر حمله به ايران سرپيچی کنند.اين فراخوان بی سابقه و بی مانند، تأکيد ديگری است بر اين که خطر حمله به ايران بسيار جدی و واقعی است؛ و ما بايد منتظر باشيم که در دروز های آينده، در هفته های آينده، و يا در ماه های آينده، حمله به ايران تحقق يابد.بايد با اين خطر مقابله کرد. و از همين روست که ما، در اين سو، از اين فراخوان که در آنسوی آتلانتيک صادر شده است حمايت می کنيم؛ و از تمام اروپا می خواهيم که به آن بپيوندد.اشغال عراق به وسيله ی نيرو های مؤتلف تحت فرماندهی آمريکا، بر خلاف قوانين بين الملل بوده است؛ و به فاجعه انجاميده است.تجاوز به ايران نيز همچون تجاوز به عراق، غير قانونی است. واز آن نيز فاجعه آفرين تر خواهد بود.بند دوم از پاراگراف چهارم آيين نامه ی سازمان ملل متحد چنين می گويد:«تمام اعضای سازمان ملل متحد، در تمامی روابط بين المللی خود موظفند که از هرگونه تهديدی يا هر گونه اقدامی عليه تماميت ارضی يا استقلال سياسی کشور های ديگر، و از هر آنچه در اين زمينه با اهداف سازمان ملل تناقض دارد اجتناب کنند.»همانطور که فراخوان دهندگان آمريکايی نيز گفته اند: ايران به آمريکا حمله نکرده است؛ و چون آمريکا آيين نامه ی سازمان ملل را تصويب کرده است، هر حمله يی از سوی آمريکا به ايران، غيرقانونی خواهد بود. هم از نظر قوانين بين المللی؛ و هم از نظر قانون اساسی خود آمريکا. چرا که آيين نامه ی سازمان ملل را آمريکا به عنوان قانون عليا ی کشور خود به رسميت شناخته است. و اطاعت از اين قانون، وظيفه ی نظاميان آمريکا که به هنگام استخدام سوگند وفاداری به قوانين آمريکا ياد کرده اند نيز هست.
اين تذکر فراخوان دهندگان آمريکايی، همچنين بايد تذکری تلقی شود به تمامی دولتمردان و نظاميان و شهروندان اروپا که کشورهاشان از اعضای سازمان ملل متحد هستند. چه اين کشور ها عضو پيمان ناتو و متحد آمريکا در کادر اين پيمان باشند (۳)؛ و چه اين کشور ها عضو پيمان ناتو نباشند.بنا بر اين ما از آن ها می خواهيم که پيشاپيش، و قبل از وقوع واقعه، امکان هرگونه همکاری، هرگونه کمک سياسی، هر گونه کمک اقتصادی، هرگونه کمک نظامی، و هرگونه همراهی لجستيکی با آمريکا را در صورت حمله ی آمريکا به ايران، رد کنند.جنگی که امروز در عراق در جريان است، تا همين لحظه، هزاران قربانی نظامی، و صدها هزار قربانی غير نظامی به جا گذاشته است.اين جنگ، خود، تغذيه کننده ی کينه، ارتجاع، و ترويسمی شده است که بانيان جنگ، جنگ را به بهانه ی مبارزه ی با آن به راه انداختند.هر حمله يی به ايران، به هر مرکزی و نقطه يی در ايران، به هر شيوه يی، و با استفاده از هر متدی که انجام بپذيرد، و ابعاد آن به هر اندازه يی که باشد، شرايط را دشوار تر خواهد کرد؛ و نتايجی مشابه آنچه در عراق به بار آمد به بار خواهد آورد. و اين همه، تازه در صورتی است که از تأثيرات فاجعه بار آن بر اقتصاد جهانی حرف نزنيم.و بد تر از اين، استفاده از سلاح های اتمی تاکتيکی است ـ سلاح های اتمی يی که وجود خارجی و عينی دارند ـ برای منع ايران از سلاح اتمی يی که هم خود ايران وجود آن را تکذيب می کند؛ و هم آژانس بين المللی انرژی اتمی در جستجوی اخير خود نشانه يی از آن در ايران نيافته است.صدام با تجاوز به ايران، جنگی را بر افروخت که مردم ايران برای دفاع از خود ناچار شدند که تحت حاکميت و مديريّت ملّاها در آن شرکت کنند.پس، از طريق تجاوزی ديگر به ايران نيست که می توان مردم را از ملا ها جدا کرد.چنين نيست که ما با کشتار هزاران و يا صد ها هزاران انسان، بتوانيم به حقوق بشر و رعايت آن کمک کنيم.چنين نيست که ما با فروختن تکنولوژی هسته يی به همه ی جهان به جز ايران، بتوانيم اين کشور را قانع کنيم که از اين تکنولوژی صرفنظر کند.چنين نيست که ما با نگاه داشتن و رشد و توسعه دادن سلاح های اتمی خود، در آمريکا و فرانسه و انگلستان (همچنان که در روسيه و چين و هند و پاکستان و اسراييل) بتوانيم از ايران توقع داشته باشيم که دست از اين تکنولوژی بردارد.چنين نيست که با زير پا گذاشتن مستمر بند ۵ پيمان منع گسترش سلاح های اتمی، از کشوری امضاء کننده ی اين پيمان ـ ازهر کشوری از جمله ايران ـ انتظار رعايت اين پيمان را داشته باشيم.منع گسترش سلاح های اتمی، و خلع سلاح اتمی، هر دو باهم، يک جفت واحد را تشکيل می دهند؛ و هر دو بايد به موازات يکديگر رعايت شوند.حتی بايد گفت که فقط از طريق متعهد کردن خود در يک روند مورد مذاکره ی خلع سلاح، بر طبق بند ۶ پيمان منع گسترش سلاح های اتمی است که جامعه ی جهانی اين امکان را خواهد يافت که از ايران تعهدی محکم و قابل بررسی دريافت کند که ـ اگر واقعا چنين خطری وجود داشته باشد ـ اين کشور به سمت دستيابی به سلاح اتمی نخواهد رفت.اقدام ما بايد همه ی کشور های ديگر منطقه را نيز که درجهت گسترش سلاح های اتمی هستند و همچنين دولت های به طور غير رسمی اتمی مثل اسراييل و پاکستان و هند را در مسير تحقق يک جهان رها از هر نوع سلاح اتمی و ديگر سلاح های کشتار جمعی، چه در خاورميانه و چه در سراسر زمين در بر بگيرد.محکوم کردن و رد کردن جنگ در امروز، نه به معنای پذيرش وضع موجود است؛ و نه به معنای جنگ را تا فردا به عقب انداختن.برعکس:اين به معنای وقت و شانس دادن به ديپلماسی است به منظور يافتن يک راه حل جمعی برای صلح و امنيت همه ی دولت ها و ملت ها در منطقه ی خاورميانه و تمام جهان.اين به معنای اجتناب از جاری شدن اشک های خونين جديد است.اين به معنای فرصت دادن و اجازه دادن به غلبه ی انديشه و خرد و عقل است. برای فرزندان ما و فرزندان فرزندان ما. تا بتوانند درجهانی زندگی کنند که کمتر خشن خواهد بود و بيشتر انسانی.جهانی بدون جنگ. جهانی بدون سلاح و تهديد اتمی.اروپا می تواند به سهم خود در ساختن چنين جهانی شرکت کند.اروپاييان بايد به مفابله با جنگی که نزديک شده است به پا خيزند!
-------------------------------------------------------------------------------
۱ ـ در زمينه ی «فوايد» اين نوع بحران سازی، چند روز بعد از بیرون آمدن دلقکی به نام احمدی نژاد از زير عبای خامنه ای، و کسانی که خامنه ای را زير عبای داشته و نداشته ی خود پناه داده اند، مطلبی نوشته بودم با عنوان «می خواهند بحران حقوق بشر را با بحران اتمی جاگزين کنند». اين مطلب، از جمله با لينک زير در خود سايت ققنوس موجود است:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar15/mikhahand.html
۲ – متن اين فراخوان را که در همان زمان به فارسی منتشر کرده ام می توانيد از جمله با مراجعه به لينک زير بخوانيد:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar04/nafarmani151007.html
۳ ـ در مورد نقش فعالی که فرانسه در ناتو ایفا خواهد کرد:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar05/huma-sarko.html
و همچنين در مود نقش ناتو در حمله به ايران:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar15/choc.html
postamble();