۱۳۸۶ بهمن ۶, شنبه

شکنجه ,هوشمندانه, نمايندگان رژيم ايران و اسرائيل در داووس: تيمی مناسب برای ,انطباق ساختاری, در مفاد ,سنتی, حقوق بشر

*نمايندگان رژيم ايران و اسرائيل در داووس: تيمی مناسب برای ,انطباق ساختاری, در مفاد ,سنتی, حقوق بشر *کسانی که ستمگران را به خودی و غيرخودی تبديل ميکنند، از جمله آندسته از روشنفکران و نيروهای سياسی ايران که به بهانه مبارزه با رژيم به اين منطق تن در ميدهند، خود را به سطح جنايتکاران و حاميان شکنجه و کشتار تقليل ميدهند.آنها قبل از هرچيز به منطق ضد حقوق بشری جمهوری اسلامی ياری می رسانند: يعنی قابل تقسيم بودن حقوق بشر و انکار معيارهای جهان شمول آن. http://www.roshangari.net/ روشنگری. روز پنج شنبه 17 ژانويه خانم تزيپی ليونی وزير خارجه اسرائيل در مسکو گفت, تحريم سازمان ملل[عليه ايران] تاثيراتی داشته, ولی تاکيد کرد اين تاثير ,قاطع نبوده است,. خانم ليونی از روی تجربه ميداند ,تاثير قاطع, يعنی چه. تاثير قاطع به معنای در تنگنا گذاشتن يک دولت از طريق ايجاد موانع اقتصادی نيست. تاثير قاطع يعنی ,تنبيه دسته جمعی, يک ملت. اما اصطلاح ,تنبيه, در مورد مردم فلسطين رسا نيست، در واقع اندکی گمراه کننده هم هست. برای فلسطين، اصطلاح مناسب ,شکنجه حساب شده, است يا دقيق تر ,شکنجه هوشمندانه,. زندانيانی که جيره شکنجه دريافت ميکنند، ميدانند چقدر اين روش از شکنجه معمولی ,هوشمندانه, تر است. لازم نيست تلفات را خيلی بالا ببريد. بايد کيفيت را برکميت ترجيح دهيد. لازم نيست هزارها نفر از گرسنگی و بی دارويی يا زير ضربات نظامی يک جا بکشيد، بايد کاری کنيد که تک تک شهروندان غيرنظامی در شرايط يک زندانی سياسی قرار بگيرند که مرتبا او را برای اعدام مصنوعی احضار ميکنند. روش ايده آل و ,اسرائيلی, اين است که تحريم جزيی از يک استراتژی گسترده نظامي، اقتصادی و سياسی باشد که هماهنگ با هم کاری را ميکنند که از قحطی و خشونت در دارفور هم ساخته نيست. بايد لحظه های قطع شکنجه را در خدمت شکنجه بکار بگيريد. آنوقت مردم درد را بطور مضاعف حس ميکنند، ميدانند نان و مسکن و امنيت شان کرايه ای و به گروگان گرفته شده است. ,آسمان, برای شان به جايی تبديل ميشود که در آن اف 16 ها و هلی کوپتر های مجهز به بمب و راکت به جای ستاره ها چشمک ميزنند، و ,زمين, جايی که تانک های توپدار آنرا به شخم می کشند، و ,خانه, جايی که بولدوزرهای کاتر پيلار آن را به جايی دور، و دورتر، و دورتر انتقال ميدهند،و نان و آب و برق و دارو چيزهايی که فردا يا پس فردا قطع ميشوند و يک يا چند عزيز آنها را به گور ميفرستند. ,طعم گيلاس,، برای آنها طعم زندگی نيست، از رنج و مرگ خبر می آورد. هدف نهايی اين سياست ,تنبيه,، ,بيداری, و حتی مجازات يک ملت نيست. فراموشی و تن در دادن به اضمحلال است. مشهورترين يهودی تاريخ روزی خواسته بود که دولت ها آرام آرام زوال يابند[withering away]تا ملت ها بتوانند با هويت انسانی خود در صحنه تاريخ حضور يابند. دولتی که در تاريخ بيش از هرنيرويی به حيثيت يهودی ضربه زده است، به جای آن ميخواهد يک ملت تمام را به فراموشی وادارد و آرام آرام مضمحل کند، تاروزی که ادعای خانم گلداماير به واقعيت تبديل شود: , ملت فلسطين؟ کو؟,، تا برتری و ,برگزيدگی, يک ,نژاد, و پستی يک ,نژاد, ديگر را اثبات کند. دولت متبوع خانم ليونی بيش از نيم قرن است که اين روش را در مورد مردم فلسطين به کار برده است تا ,شرايط واقعا موجود, را براساس ايده های برگرفته از ,کتاب مقدس, شکل دهد. يک سالی است که اسرائيل در اين سياست يک گام ,پيش, رفته است: حالا درخبرهای سرکوب اسرائيل کلمه ,غزه, جای ملت فلسطين را گرفته است و رنج فلسطينی های دو منطقه ديگر اشغال شده رانيز به فراموشی سپرده اند. غزه را بزرگ ترين زندان جهان با يک ميليون و نيم زندانی خوانده اند. اما فلسطينی ها در هرسه منطقه اشغال شده و در داخل اسرائيل در شرايط زندانی زندگی ميکنند. غزه اکنون بطور ويژه به ,اتاق شکنجه, تبديل شده است و مثل ماکتی که استادانه ساخته شده، ابعاد گوناگون تاکتيک ,شکنجه هوشمندانه, و استراتژی ,زوال, را به نمايش ميگذارد. اکنون پرده درخشانی از اين تاکتيک شکنجه و استراتژی زوال به نمايش گذاشته شده است. اندکی بعد از آنکه فلسطينی ها مراسم عيد خود را برگزار کرده بودند، و اندکی بعد از برگزاری کنفرانس ,صلح, آنا پوليس، و درست همزمان با تور خاورميانه ای جرج بوش، اسرائيل يک دور تشديد شکنجه را هم در نوار غربی و هم در غزه به اجرا گذاشت. به نظر ميرسد تعمدا ميخواست به فلسطينی ها نشان دهد آن خبرهای ,اميدبخش, برای ,عوام, خارجی است که در ايدئولوژی دولت اسرائيل، ,بلاهت, آنها، ,برگزيدگی, دولت نژادی - مذهبی اسرائيل را اثبات ميکند. در اتاق شکنجه هوشمندانه روز شنبه 19 ژانويه 2008 – 29دی ماه - وزارت خارجه کانادا نام آمريکا و اسرائيل را از فهرست شکنجه گران خارج کرد. اخبار و تصاويری که به فاصله چند ساعت در رسانه ها سرريز شد، نشان داد اسرائيل و آمريکا شايسته اين نظر لطف وزارت خارجه کانادا هستند: تصاوير کودکان فلسطينی که در تاريکی حول شمع حلقه زده اند، تصاوير پيرزنان و پيرمردان و کودک نيمه جان در بيمارستان در کنار ماشين های دياليز خاموش شده، تصوير پمپ بنزين های بسته، مغازه های خالي، کوچه ها،
خانه ها و مردمی در تاريکی فرورفته

تسليت به خلق فلسطين



تسليت به خلق فلسطين
امروز جورج حبش بنيا نگذار جبهه خلق براي آزادي فلسطين در گذشت اين فقدان و ضايعه را به مردم فلسطين تسليت ميگوئيم
گاه شمار زندگی جورج حبش ● در روز اول اوت 1925 در يک خانواده مسيحی در ليد، فلسطين بدنيا آمد.● در سال 1944 در دانشکده پزشکی دانشگاه آمريکايی بيروت ثبت نام کرد.● در پی شوک ناشی از طرح 1947 سازمان ملل برای تقسيم فلسطين، در سال 1948 به يافا بازگشت.● بعنوان داوطلب کمک به زخمی های در يک مرکز امداد، شاهد افتادن کنترل شهرهای فلسطينی بدست يهوديان بود.● او برای ادامه تحصيل به بيروت بازگشت، يک فعال سياسی شد و به يک گروه کوچک از ناسيوناليست های پان-عرب پيوست.● پس از فارغ التحصيلی در سال 1951، استاد دانشگاه آمريکايی بيروت شد، اما بعد از علنی شدن فعاليت های سياسی اش، مجبور به استعفا شد. او به اردن رفت و در آنجا به طبابت پرداخت.● در سال 1953 جنبش ملی عرب را تشکيل داد.● در سال 1964 با جمال عبدالناصر، رهبر فقيد مصر ملاقات کرد و از مبارزه مسلحانه حمايت نمود. ● در 11 دسامبر 1967 جبهه خلق برای آزادی فلسطين را بنيان نهاد.● در سال 1968 گروهی برهبری نايف حواتمه از جبهه خلق برای آزادی فلسطين جدا شدند و جبهه دموکراتيک برای آزادی فلسطين را تشکيل دادند.● در سال 2000 بعلت وضع جسمی و سلامتی خود از رهبری کناره گرفت و در امان، اردن ساکن شد.● در روز 26 ژانويه
2008 در سن 82 سالگی در بيمارستانی در اردن درگذشت. ***
مقدمه جرج حبش بر کتاب «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا»اثر جاودان رفیق شهید امیر پرویز پویان خلقهای ایران دارای تاریخی سرشار از مبارزات انقلابی به شکلهای مختلف علیه استعمار و دخالت بیگانه و همچنین علیه رژیم ارتجاعی و دست نشانده و بورژوا کمپرادور- وابسته میباشند و این افزون بر مبارزه ای است که علیه ستم ملی و نژادی که یکی از شکلهای سرکوب ملی و طبقاتی توده های خلقی تمام ملیتهائی که تحت ستم رژیم امپراطوری شاه بسر میبرند در پیش گرفته است.بر این تاریخ طولانی و سرشار از مبارزات ملی و طبقاتی، خلقهای ایران با ارزشترین فداکاریها را انجام داده اند ، زیرا که ایران با داشتن ثروتهای بی شمار و موقعیت استراتژیکی بسیار مهم ، همیشه مورد توجه نیروهای استعماری بوده، همانطور که اکنون نیز بشکل ویژه ای مورد توجه امپریالیسم امریکا قرار گرفته است. این نیروها برای بقای رژیم ارتجاعی در نگهبانی از غارتهای وحشیانه انحصارات امپریالیستی از ثروتهای ایران، و همچنین در بکاربردن آن به عنوان آلت دستی در سرکوب جنبشهای آزادیبخش تمام آسیای میانه و خلیج و دیگر کشورهای عرب، از هیچگونه کمکی به آن دریغ نمی ورزند.این نقش منطقه ای و جهانی مبارزه خلقهای ایران، به این مبارزه نقشی گسترده تر از چهارچوب میهن میدهد و آن را برای جنبشهای رهائی بخش ملی تمام منطقه بوِیژه جنبش رهائی بخش ملی عرب بارز و مهم جلوه میدهد، بطوریکه همبستگی میان مبارزه رهایی بخش خلقهای ایران و مبارزه رهائی بخش خلق عرب پیوندی فراتر از معنا و مفهوم تاریخی آن میگردد زیرا که این وظیفه انترناسیونالیستی از وظایف جنبش رهائی بخش ملی است و این از هم اکنون پایه های محکم دموکراسی پیشرو را در آینده آزاد و پیشرو منطقه استوار می سازد و همگام با آن و از هم اکنون پیوندی میان خلقهای برادر که مبارزه رهائی بخش را علیه دشمن یگانه مشترکی یعنی امریکا با پایگاههای گوناگون ارتجاعی و صیهونیستی و نژادیش در پیش گرفته اند، برقرار می سازد.از اینجا دید ما نسبت به مبارزه خلقهای ایران، بویژه پیشاهنگان انقلابی پیشرو اش، به سطح هبستگی استراتژیکی واحد در مبارزه سرنوشت ساز می رسد و این امری طبیعی است زیرا که نظیر چنین پیوندی منتهی بگونه ارتجاعی و دست نشانده اش، میان رژیم دست نشانده شاه و نظام صیهونیستی تجاوزگر در سرزمین ما فلسطین و رژیمهای ارتجاعی و دست نشانده عرب برقرار میباشد. ولی هبستگی انقلابی ما پیوند مترقی تری است که میان خلقهای مبارز علیه این اتحاد امپریالیستی و نژادگرایانه ارتجاعی برقرار است.این در مورد همبستگی کلی میان خلق ما و خلقهای ایران است و اما در مورد خاص، ما به "سازمان چریکهای فدایی خلق" یکی از بارزترین پیشاهنگان انقلابی که مبارزه خلقهای ایران در این مرحله وجود آن را ایجاب کرده توجه داریم. ما مبارزه فهرمانانه و سرشار از فداکاریهای آن را ستایش می کنیم همانگونه که نقشی را که در ایجاد همبستگی بیشتر میان مبارزه خلقهای ایران و مبارزه خلق عرب بطور عام و خلق فلسطین بطور خاص بازی می کند، گرامی میداریم.و اما کتابی که اکنون در دست ماست و نویسنده قهرمان آن رفیق شهید امیر پرویز پویان با خون خود آن را آغشته نمود ، بی شک به مساله بسیار مهمی میپردازد که نسبت به تمام جنبشهای رهائی بخش ملی بویژه در مرحله رو در روئی و انتخاب میان مبارزه مسلحانه در مقابله با وحشیانه ترین انواع سرکوب و ستم و خفقان و میان آنچه که رفیق شهید آنرا «تئوری بقا» مینامد در مقابله با همانگونه شرایط ، اهمیت ویژه ای دارد.این کتاب در رد «تئوری بقاء» از سطح نظری و علمی و عملی مترقیانه اش فراتر میرود و پایه های ابتدائی بوجود آمدن پیشاهنگ فدائی مبارز را برای در هم شکستن و چیره شدن بر سدهای سرکوب دیکتاتوری به عنوان راهگشای موانع رعب و وحشت از پیش پای توده های مردم، و برای بسیج آنها در سازمان انقلابی خلقی، یا حزب انقلابی، حزب طبقه کارگر، مهیا میسازد.اگر این کتاب توجه پیشتاز خود را به رد « تئوری بقا» معطوف میسازد و بر ضرورت تاریخی پیشاهنگ مبارز در چنین شرایطی تاکید می کند، و از آن پیروز در میآید ، مساله ای است که محور اساسی بحث های ایدئولوژیکی را در ایران تشکیل می دهد و لازم بود که با همان توجه به مساله گذار و یا تکامل از پیشاهنگ مبارز در رسیدن به حزب انقلابی، می پرداخت. ولی شکی نیست که شهادت رفیق پویان بود که باعث شد در بحث و گسترش این مساله وقفه حاصل شود. از اینجا مسئولیت رفقای دیگر در الهام از این میراث مهر خورده با خون و تجربه اندوزی و مسلح شدن به آن و سپس اقدام در بپایان رساندن مورد یاد شده و ضرورت انجام آن با آگاهی مارکسیست – لنینیستی و بر پایه تجربه مبارزاتی آموزنده خلقهای ایران و طبقه کارگرش و پیشاهنگان فدائی مبارزش پیش میآید.در پایان این مقدمه کوتاه برای کتاب ، خشنودم که بنام خود و بنام جبهه خلق برای آزادی فلسطین و بنام خلق مبارز فلسطین تاکید کنم که ایمان ما به پیروزیهای خلقهای ایران در مبارزه قهرمانانه شان علیه رژیم ارتجاعی و شووینیستی و دست نشانده و علیه هر نیروی امپریالیستی که پشت این رژیم ایستاده است، ایمانی مطلق است، ایمانی کامل، همانگونه که به پیروزی خلق مان علیه دشمن امپریالیستی و صیهونیستی و ارتجاعی مشترک ایمان داریم. همه ما امروز برای آزادی تمام منطقه و طرح آینده ای دموکراتیک و پیشرو مبارزه میکنیم، برای صلح و برادری واقعی و به عنوان بخشی از جهان آزاد و خالی از هر گونه بهره کشی یا تسلط و ... . جهانی که عدالت و صلح و سوسیالیسم در آن برقرار باشد.
دبیر کل جبهه خلق برای آزادی فلسطین
دکتر جرج حبش

آرشیو: موسیقی جوانان فلسطینی همراه با گفتار صادقانه «رمزی کلارک»، دادستان سابق آمریکا

دنیای ما

آرشیو: موسیقی جوانان فلسطینی همراه با گفتار صادقانه «رمزی کلارک»، دادستان سابق آمریکا
دنیای ما:ویدئو اول ، ترانه ای از یک گروه موسیقی جوانان فلسطینی به نام DAM (خون)است که به سبک موسیقی رَپ این ترانه را اجرا می کنند.در ابتدای این کلیپ ، گفتاری به انگلیسی از رمزی کلارک، دادستان سابق کل دولت فدرال آمریکا شنیده می شود،که کلارک طی آن می گوید:" ما به مدت 50 سال به حقوق فلسطینیان تجاوز کردیم. من فکر می کنم، که فلسطینی ها، البته در کنار عراقی ها، بیشترین مردمی در روی کره زمین هستند که مرعوب و ترور شده اند....آنها برای سالیان متمادی است که مرعوبترین مردمان کره زمین هستند...عملا هر فلسطینی در معرض اذیت و آزار، در خطر خشونت و تحقیرات دائم قرار دارد. این شیوه ای است که برای سالیان دراز عمل کرده است..." بخشی از برگردان شعر :کی تروریسته؟ کی تروریسته ؟ من تروریستم؟!!من چه جوری تروریستم ، در حالیکه تو سرزمین من را غصب کردی؟ حالا کی تروریسته؟تو تروریستی!تو همش در حال نابودی و تجاوز به جسم و جان مردمان عرب هستیبالاخره هم او را باردار کردیبچه ای که بدنیا آمداسمش هست: بمبگذار انتحاری

سفر با بال های آرزو رضا اغنمی

شکل گیری. جنبش چریکی فدائیان خلق.
انقلاب بهمن و سازمان فدائیان اکثریت


سفر با بال های آرزو
نقی حمیدیان
چاپ اول سپتامبر ۲۰۰۴، استکهلم
چاپ و صحافی: چاپ آرش، سوئد


بخش نخست این کتاب ۴۲۴ برگی، دربرگیرندۀ خاطرات دورانی ست که، نویسنده با روی آوردن به مسائل سیاسی و فعالیت هایی که موردعلاقۀ جوانان معترضِ زمانه بود، شروع میشود و درگرماگرم بگیر وبه بندها توسط ساواک بازداشت و پس از محاکمه به ۱۰ سال زندان محکوم میشود. درآستانۀ انقلاب با رهائی از زندان این بخش به پایان میرسد . بخش دوم کتاب که بیش ار نصف این دفتررا به خود اختصاص داه، شامل بخش هایی از: "شرایط قبل ازانقلاب" شروع و خاتمه ش با" روابط رهبری سازمان وحزب" میباشد، همانگونه که در فهرست کتاب آمده، شرح حوادث دوران پرتنش انقلاب است وپیامدهایش را توضیح میدهد.
درواقع این کتاب هم خاطرات زندان است و هم نگاهی به وقایع زمانه است از نظرگاه کسی که در ماجراهای سیاسی در هر دورژِیم ناظر برحوادث و تحولات سیاسی کشور بوده است.

حمیدیان، ازهمان برگ های نخست دفتر به گونه ای حرف میزند که به دل مینشیند وخواننده هرچه پیش میرود اورا نرم وصافتر میبیند. اما ازنیمه های کتاب، آنجا که حوادث انقلاب و پیامدها را وقایع نگاری میکند، به فرهنگ و زبان سازمانیِ اش برمیگردد .

«.. ما همگی قربانی یک پذیرش ناگزیر سیاسی – ایدئولوژیک بودیم. بدون نقد و مباحثۀ جدی، بدون مقایسه نظریات و مکاتب مختلف و بدون دارا بودن یک محیط حد اقل امن وآزاد و منابع لازم برای مطالعۀ آزاد فکری و سیاسی! این نحوۀ پذیرش مارکسیسم درحقیقت یک انتخاب صرفا سیاسی و عاطفی بود و نه انتخاب آزادانه یک ایدئولوژی سیاسی! به همین دلیل ازهمان آغاز سرشار ازایمان و اعتقاد و تعصب بود.» ص25

«ما ایران را یک کشورنیمه مستعمره و نیمه فئودال نمی شناختیم. ما ایران را نه نیمه مستعمره بلکه یکی از حلقه های کشورهای استعمار نو میدانستیم. معتقدبودیم که بورژوازی و کمپرادور برکشور مسلط بوده و بخش غالب ارباب های دیروزی به سرمایه داران امروزی تبدیل شدند.
تغییرات ناشی ازاصلاحات ارضی را نمیتوانستیم انکارکنیم.» ص 34

تجمع و درگیری در کوی دانشگاه

تجمع اعتراض آمیز دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران به خیابان و درگیری با پلیس کشیده شد

خبرنامه امیرکبیر: در پی بی توجهی مسئولین دانشگاه تهران به مطالبات صنفی دانشجویان، ظهر امروز تجمع و راهپیمایی جمعی از دانشجویان در محوطه کوی دانشگاه تهران به خیابان امیرآباد کشیده شد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر ظهر امروز در پی پایین بودن کیفیت غذا در حدود 500 نفر از دانشجویان به نشانه اعتراض از خوردن غذا امتناع کرده و غذای خود را روی زمین ریختند. دانشجویان سپس در سالن غذاخوری متحصن شدند.
پس از بی توجهی مسئولین به این مطالبه صنفی دانشجویان، تحصن دانشجویان به تجمع، راهپیمایی در داخل کوی دانشگاه و سر دادن شعار علیه مسئولین دانشگاه تهران و دولت احمدی نژاد انجامید. دانشجویان با تجمع مقابل درب اصلی کوی و سر دادن شعار خواستار حل مشکلات صنفی که شامل کیفیت پایین غذا، وضعیت بد خوابگاه ها، احضارهای گسترده دانشجویان به کمیته انضباطی و صدور احکام سنگین انضباطی می شد، شدند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر مامورین انتظامات کوی دانشگاه درب های کوی را بسته و از خروج دانشجویان جلوگیری کردند. اما جمعیت 500 نفره دانشجویان پس از ساعتی از در عبور کردند و وارد خیابان امیرآباد شدند و در خیابان دست به راهپیمایی و سر دادن شعار پرداختند.
نیروی انتظامی بلافاصله در محل حاضر شده و درگیری های مختصری نیز با بعضی از دانشجویان معترض رخ داده است. آخرین گزارش های رسیده حاکی از آن است که به تعداد دانشجویان معترضی که در خیابان حضور دارند هر لحظه افزوده می شود و هم اکنون جمعیت دانشجویان به 1000 نفر رسیده است.
همچنین خبر می رسد که گارد ویژه به محل اعزام شده است و احتمال درگیری، ضرب و شتم دانشجویان و دستگیری گسترده آن ها توسط نیروی انتظامی می رود. لازم به ذکر است پس از حوادث خردادماه سال 1382 این اولین باری است که اعتراضات دانشجویی به خیابان و به درگیری با نیروی انتظامی می انجامد.
اخبار تکمیلی در این خصوص متعاقبا ارسال می گردد.

سازمان همکاری شانگهای

Shanghai Cooperation Organisation – SCO))


فرامرز خرد



سازمان همکاری‌ شانگهای از دل رقابت قدرت‌های بزرگ برسر منطقه ژئوپلیتیک آسیای میانه ظهور کرد. سازمان همکاری شانگهای با نام (شانگهای ۵) در سال ۱۹۹۶ تأسیس شد که هدف آن غیرنظامی کردن مرز بین چین و شوروی بود (۱). در اجلاس شانگهای بسال ۱۹۹۶ یک پیمان امنیتی میان کشورهای روسیه، چین، تاجیکستان، قزاقستان و قیرقیزستان منعقد شد. در سال ۲۰۰۱ این سازمان ازبکستان را به عنوان عضو جدید پذیرفت. مغولستان در سال ۲۰۰۴ عضو ناظر شد و ایران، پاکستان، و هند سال بعد به عنوان عضو ناظر اعلام شدند. نقش این سازمان ازآن زمان در منطقه افزایش یافته است. این سازمان بر خلاف سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و پیمان ورشو سابق هنوز یک معاهده دفاعی چندجانبه به شمار نمی رود.معرفیسازمان همکاری شانگهای سازمانی میان دولتی است که برای همکاری های چندجانبه امنیتی تشکیل شده است. این سازمان در سال ۲۰۰۱ توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان بنیان گذاشته شد. سازمان همکاری شانگهای در حقیقت ترکیب جدید سازمان «شانگهای ۵» است که در سال ۱۹۹۶ تأسیس شده بود، ولی نام آن پس از عضویت ازبکستان به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر داده شد.پیشینهگروه «شانگهای ۵» در ۲۶ آوریل سال ۱۹۸۶ با امضای توافقنامه ای به منظور «تعمیق اعتماد نظامی در مناظق مرزی» توسط رهبران وقت کشورهای قزاقستان، جمهوری خلق چین، قرقیزستان، روسیه و تاجیکستان به وجود آمد. این کشورها مجدداً در تاریخ در ۲۴ آوریل سال ۱۹۹۷ توافقنامه ای به منظور «کاهش نیروهای نظامی در مناطق مرزی» در مسکو به امضا رساندند

واقعیت‌های خونین، مانعی در تحقق روابط مورد نظر رئیس‌جمهور بوش

رابرت فیسک - مترجم: محمود حسینی شوشتری

همزمان با انفجار بمب در بیروت و کشته شدن ۱۹ انسان در غزه، براثر حملات اسرائیل، جورج بوش
بوش سفر "صلح" خود را به عربستان سعودی ادامه داد. (و توانست ۲۰ میلیارد دلار سلاح به رژیم ستم‌گر سعودی به‌فروشد) جورج بوش صبح دیروز را در میان ملافه‌های ابریشمی، در اطاق خوابی که دیوارهایش نیز با پرده‌های ابریشمی تزئین شده بود، در قصر باشکوه سلطان عبدالله، حاکم عربستان سعودی از خواب بیدار شد. با این امید که بتواند رابطه‌ای با سلاطین، امیران و الیگاریشی کشورهای خلیج برقرار کند، با این امید که دو پیام خود را به آنها تفهیم کند. صلح خاورمیانه، و دیگر اینکه ایران برای آنها خطرناک‌تر از اسرائیل است. رئیس جمهور دیروز درحالیکه جلیقهٔ آبی خود را به‌تن داشت، چنان آرام، راحت و صمیمانه در کنار سلطان نشسته بود که گوئی در مزرعهٔ گاوداری خود در تگزاس است. رئیس جمهور چنان سرخوش بود، که گویا پاداش کلانی به او داده‌اند. آیا این پاداش در ازای موفقیت او در فروش میلیاردهای دیگری سلاح به‌خاندان آل‌سعود نبود، تا آنها بتوانند از خود در مقابل دشمنان فرضی از خود دفاع کنند؟ مسلماً همه چیز در پرده‌ای از ابهام قرار داشت. درست مانند گفته‌های آقای بوش که اعراب در طی این هفت روز از زبان او شنیده بودند. هیچ رئیس جمهور آمریکائی تاکنون با چنین موضع ضعیفی از خاورمیانه دیدن نکرده است.
ادامه مطلب

مانيفست حمله اتمی پيشگيرانه برای يک ناتو جديد!


نگاهی به گزارش گاردين محمد علی اصفهانی روزنامه ی انگليسی معروف «گاردين» در شماره ی ۲۲ ژانويه ی ۲۰۰۸ خود، گزارش مشروحی نوشته است در باره ی پيشنهادات بسيار تأمل برانگيز پنج نظامی و استراتژ عاليرتبه ی اروپايی و آمريکايی برای ايجاد تغييراتی اساسی در سيستم ناتو؛ و به خصوص آماده شدن ناتو برای دست يازيدن به آنچه آن ها آن را «حمله ی اتمی پيشگيرانه» ناميده اند. متن کامل گزارش گاردين را می توانيد با مراجعه به پيوندی که در پاورقی آورده شده است بخوانيد.‌ ولی در اين جا سعی کرده ام که مهم ترين مضامين اين گزارش را، به صورتی خلاصه و جمع و جور شده به فارسی درآورم.اين پنج نظامی و استراتژ عاليرتبه پيشنهادت خود را که به صورت «کتاب سفيد» ی در ۱۵۰ صفحه تهيه کرده اند، «مانيفست برای يک ناتو نوين» می نامند؛ ولی اين پيشنهادات را با توجه به محتوايشان می توان «مانيفست برای حمله ی اتمی پيشگيرانه به هرجا ی جهان» ناميد.پيشنهاد دهندگان تأکيد می کنند که غرب بايد آماده ی حمله ی اتمی پيشگيرانه برای پايان دادن به خطر «بسيار فوری و نزديک و آنی» گسترش سلاح های اتمی و سلاح های انهدام جمعی باشد.آن ها از سويی خواهان رفرم کامل در پيمان ناتو شده اند؛ و از سوی ديگر، خواهان ايجاد پيمان جديدی هستند که شامل آمريکا، ناتو، و اتحاديه ی اروپا باشد.آن ها اين پيمان جديد را تضمين کننده ی عملی «يک استراتژی بزرگ» در جهان پرخشونت کنونی می دانند.تهيه کنندگان مانيفست، مقامات بسيار پرنفوذ سابق نيروهای نظامی آمريکا، انگليس، آلمان، هلند، و فرانسه هستند.آن ها می گويند که هيچ چشم انداز واقعگرايانه يی در برابر جهان اتمی وجود ندارد؛ و از همين روست که ناتو بايد گزينه ی «نخستين حمله » ـ حمله ی اتمی ـ را به عنوان يک وسيله ی اجتناب ناپذير و اساسی در برنامه ی کار خود قرار دهد.اين مانيفست، بعد از بحث و گفتگو های اوليه ميان مسئولان کنونی نظامی و سياسی آمريکا و اروپا نوشته شده است. اما بيشتر اين مسئولان يا نمی توانند و يا مايل نيستند که هويت خود را علنی سازند.اين مانيفست، بعد از تنظيم شدن، در همين ده روز اخير [تا تاريخ ۲۲ ژانويه ۲۰۰۸] هم در اختيار پنتاگون قرار داده شده است و هم در اختيار دبير عام پيمان ناتو.نويسندگان مانيفست، از گسترش تصاعدی خطر اتمی فوری يی که می تواند منجر به يک جنگ اتمی محدود يا نامحدود شود سخن می گويند. نويسنگان اين مانيفست کيانند؟ژنرال John Shalikashvili رييس سابق ستاد نظامی آمريکا که ضمناً فرمانده ناتو در اروپا هم بود.ژنرال Klaus Naumann فرماند سابق ارتش آلمان، و رييس سابق کميته ی نظامی ناتو.ژنرال Henk van den Breemen رييس سابق ستاد ارتش هلند.درياسالار Jacques Lanxade فرمانده سابق ستاد ارتش فرانسهو مارشال Lord Inge رييس سابق ستاد ارتش انگلستان.اين ها بيشتر بر تقابل «غرب» با بقيه ی جهان تأکيد می کنند و اين که ارزش های غرب، و شيوه ی زندگی غربی، در معرض خطر قرار گرفته است.نويسندگان اين مانيفست بر چه خطراتی انگشت می گذارند؟خطرات عمده يی که اين ها برمی شمارند به طور اختصار عبارتند از:٭ فاناتيسم سياسی، و بنيادگرايی مذهبی.٭ «چهره ی تاريک» جهانی شدن. يعنی تروريسم بين المللی، جنايات سازمان دهی شده، و گسترش سلاح های انهدام جمعی.٭ تغييرات جوّی که باعث به خطر افتادن «امنيت انرژی»، و همچنين باعث مهاجرت در ابعاد وسيع می شود.٭ ضعيف شدن نهادهای جهانی يی مثل سازمان ملل متحد، اتحاديه ی اروپا، و خود ناتو.اين ها می گويند که برای مقابله با مجموعه ی اين خطرات، ناتو بايد يک «ارگان رهبری جديد» به وجود بياورد که دربرگيرنده ی رهبران آمريکا، اروپا، و ناتو باشد؛ تا بتواند برای بحران ها به سرعت راه حل و پاسخ عملی بيابد. نويسندگان اين مانيفست، چه تغييرات اساسی يی را پيشنهاد می کنند؟در ميان تغييرات اساسی يی که اين ها پيشنهاد می کنند، می توان از تغييرات زير نام برد:٭ حذف پرنسيب اجماع آراء، و جاگزين کردن آن با قاعده ی اکثريت آراء. که طبعاً حق وتوی دولت های عضو پيمان را سلب می کند. با اين توجيه که اينطور، سريع تر می توان وارد عمل شد.٭ حذف حق رأی دولت هايی که در عمليات، شرکت نمی کنند.٭ رها کردن اصل محدويت های خاص مليتی، ازآن نوع که مثلاً در مورد افغانستان رعايت می شود.٭ استفاده از اِعمال قدرت، و به کار بردن نيروی نظامی بدون نياز به اجازه ی شورای امنيت سازمان ملل متحد. با اين توجيه که: «برای حفظ زندگيهای بسيار، اقدام سريع، ضروری است»...---------------------------------توضيحات:۱ ـ می بينيم که با توجه به صف بندی های جديد جهانی پس از فروپاشی «اردوگاه شرق»، و پس از تغييرات جدی در کميت و کيفيت و مليت کشورهای عضو ناتو، و تفاوت های متعدد ميان نظرگاه ها و منافع اين کشور ها، و به خصوص با افزون شدن قدرت آمريکا در صحنه ی عمل جهانی، تهيه کنندگان اين مانيفست جنگ طلبانه، «هوشمندی» بسياری از خود به خرج داده اند.ضمناً فراموش نکنيم که اسراييل در سال های اخير، بر تلاش خود به اِعمال نفوذ در ناتو در رابطه با آماده سازی فضا برای حمله به ايران (کشور ايران، ميهن ما، و نه رژيم ايران، آنطور که کسانی برای توجيه آستانبوسی های خود می خواهند وانمود کنند و جا بياندازند) افزوده است. اين را می توان از جمله در مقاله ی پرفسور ميشل شاسوداوسکی، که دو سال پيش به همين قلم با عنوان « يک عمليّات ضربه ی ناگهانی وبهت برای ايران دردست تهيّه است ـ ناتو از طرح نظامی آمريکا حمايت می کند» ترجمه و منتشر شد خواند. ميشل شاسوداوسکی، استاد اقتصاد در دانشگاه اوتاوای کانادا، مدير مرکز مطالعات و بررسی ها در زمينه ی گلوباليزاسيون، و از همکاران دايرﺓ المعارف بريتانيکاست. کتاب معروف او، «گلوباليزاسيون فقر»، جزء پرفروش ترين کتاب های جهان است و به يازده زبان، ترجمه شده است.
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar15/choc.html
۲ ـ سارکوزی رييس جمهوری کنونی فرانسه، در کارزار انتخاباتيش، رسماً يکی از اهداف خودرا «پايان نهادن بر آرمانگرايايی های جنبش مه ۶۸ فرانسه» اعلام کرده بود. او همچنين، بدون اعلام رسمی قبلی، در همخطی با سياست خارجی آمريکا، بر بازمانده های سياست بين المللی «گليزم» فرانسه نيز نقطه ی پايان نهاده است؛ و در همان حال، در کنگره ی آمريکا ضمن بيان اين نکته که «بالاخره رؤيای او در مورد انسان ها و انسانيت [به وسيله ی آمريکای جرج بوش] به اميد تبديل شده است»، بر ضرورت هرچه بيشتر فعال کردن نقش فرانسه در پيمان ناتو تأکيد کرده است:سارکوزی تشکيل محور جديد پاريس ـ واشنگتن را جشن می گيرد ـ گزارش روزنامه ی اومانيته:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar05/huma-sarko.html
۳ ـ گزارش کامل گاردين به زبان انگليسی:
Pre-emptive nuclear strike a key option, Nato told

www.guardian.co.uk/nato/story/0,,2244782,00.html#article_continue