پس از حمله به مهدی کروبیدر 13 آبان، و مجروح شدن محافظ ایشان، و شایعات پیرامون مصلحتی بودن حراست موسوی، البته بنا به قول حسین کروبی که پس از تکذیب در رسانه های سبز، نوار گفتگویش با ایرناپخش شد، میرحسین موسوی، بالاخره به دیدار کروبی می رود تا در حین دلداری از کروبی، شاید بتواند این نکته را روشن کند که تا چه حد برداشت حسین کروبی درست بوده، و در آینده موسوی در چه شرایطی بازهم جاخالی خواهد داد.
"حدود ساعت ۹ صبح، تعدادی جلوی فرهنگستان جمع شدند و شروعکردند به شعاردادن. سپس تعداد زیادی موتورسوار لباس شخصی، جلوی هر دو درب فرهنگستان در خیابان ولیعصر و خیابان صبا را سد کردند که مانع خروج من شوند و با بستن درب پارکینگ، کاری کردند که من سعادت نداشتهباشم که به جمع مردم بپیوندم و در این اجرمعنوی شریک بشوم."
پس از پاسخ به نکات مورد نظر حسین کروبی، دو "رهبر سبز سیدی" بر چند نکته همیشگی انگشت می گذارند.
" کروبی ضمن غیرمتعارف بودن تعدادی از شعارهایی که مردم میدادند، گفت: «یکی از استادان روز بعد اینجا آمد و گفت از شعارهایی که مردم میدادند من بیاختیار اشکم درآمد. ببینید این کسانی که مردم را کتک میزنند، کار را به کجا رساندهاند که مردم را تحریک به شعارهای افراطی میکنند. من هم واقعا نمیدانم که این چه خدمتی است که اینها دارند به رهبری میکنند. خب اگر این تظاهرات مسالمتآمیز برگزار میشد، عدهای میآمدند و میگفتند مرگ بر آمریکا، عده دیگری هم بودند که فریاد الله اکبر میدادند و همهچیز هم تمام میشد."
کروبی بار دیگر به خامنه ای یادآور می شود که اگر تظاهرات بنا به روش کروبی انجام شود، کسی شعار افراطی (خامنه ای قاتله) نداده و "همه چیز هم [بخوبی و خوشی] تمام می شد". و برای اینکه صف جناح خودش را کاملا از شعار دهنده گان افراطی جدا کند، مردم خشمگین را نفوذی دولت احمدی نژاد می نامد:
" «من گاهی شک میکنم که اینها خودشان افرادی را بین جمعیت میفرستند تا از این احساس هیجان سو استفاده کنند و مردم را تحریک به رفتارهای خشونتآمیز بکنند تا بهانهای برای حمله به مردم پیدا کنند."
جالب اینکه کروبی چند لحظه بعد به خشونت غیر قابل انکار جناح غالب اشاره می کند:
"در جمهوری اسلامی با زنان به قدری با خشونت رفتار میشود که اخبار متواتری از زدن بانوان با باتوم به اطلاع میرسد. من واقعا نمیفهمم که دستور چنین رفتارهایی علیه مردم، از کجا صادر میشود."
کروبی ادعا می کند که نمی داند که دستور از کجا صادر می شود، گویی سخنرانی های خرداد خامنه ای را نشنیده است. موسوی در ادامه این روضه از پیش برنامه ریزی شده، تأیید می کند:
"این افراد [لباس شخصی ها] میخواستند با ممانعت از حضور من در میان مردم، قدرتنمایی بکنند، ولی در نهایت این مردم بودند که قدرتشان را نشان دادند. اینها باید حق مردم را بشناسند. شرکت در این تظاهرات چه ایرادی داشت؟ مردم میآمدند و آرام شعارهایشان را هم میدادند. پخش فیلمهای این رفتارهای خشونتآمیز و حمله به مردم و باتومزدن به سروپای خانمها عاقبت خوشی نخواهد داشت.»"
واقعیت تلخ در صحنه اما حاکی از این است که اینگونه موضعگیریهای "بشردوستانهء" دو یار قدیمی امام خمینی، دوای درد "نا امنی در سطح جامعه" نیست. جناح هار و غالب نظام اسلامی، شمشیر را از رو بسته، و گوشش به هیچ حرفی هم بدهکار نیست. حتی اگر سلامتی(دبيركل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی) با زبان اشهدش بگوید:
"جنبش سبز اپوزوسيون مقابل نظام نيست و اگر اعتراضي هم به وضع موجود دارد، در چارچوب قانون است. "
ریشهء مشکل در جای دیگری خودنمایی می کند.
ایسنا در 16 آبان 1388 گزارش کرد که:
" در پي ربودن و تجاوز به يك زن در جنوب تهران، شش متهم بازداشت شدند و پروندهاي پيش روي داديار جنايي پايتخت گشوده شد .
به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سه روز قبل زماني كه گشت انتظامي قيامدشت حين گشتزني در منطقه استحفاظي خود بود، به سه خودرو كه در كنار جاده توقف كرده بودند مظنون شد و با ورود ماموران به صحنه مشخص شد كه شش نفر در حال تجاوز به يك زن در داخل خودرو هستند .
به دنبال بازداشت هر شش متهم، پروندهاي در دادسراي امور جنايي تهران به جريان افتاد و قاضي اميراسماعيل رضوانفر داديار شعبه چهارم دادسرا، تحقيق درخصوص اين جنايت را آغاز كرد . "
همین رسانه در تاریخ 24 آبان 1388، از قول سرپرست دادسرای جنایی،قاضی فخرالدین جعفرزاده، گزارش کرد که:
" قاضي فخرالدين جعفر زاده، سرپرست دادسراي امور جنايي تهران در گفتوگو با خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، تصريح كرد: روز 13 آبان سال جاري ماموران گشت قيام دشت با خانمي مواجه شدند كه مدعي بود مورد ربايش قرار گرفته و سپس در حوالي جاده قيام دشت توسط چهار نفر به اضافه دو نفر كه مامورنما بودهاند مورد تجاوز قرار گرفته است . "
در عکس العمل به اعتراض افکار عمومی و آنچه بر سر شهروندان می آید، امروز 24 آبان 1388، سران دو قوه قضائیه و مقننه جمهوری اسلامی - برادران لاريجاني، واکنش نشان می دهند:
"علي لاريجاني در جلسه علني روز يكشنبه مجلس اظهار كرد: در دو هفته اخير دو اقدام بسيار دردآور از بعد اجتماعي در استان تهران رخ داد كه توجه به آن ضروري است و نشان دهندهي حركت اوباش و تعرض آنان به نواميس مردم بود"
" آيت الله آملي لاريجاني با اشاره به وقوع چند حادثه تجاوز به عنف در هفتههاي اخير در استان تهران گفت: راجع به اين چند مورد، از رئيس کل دادگستري استان تهران خواستهام، شخصاً بر نحوه رسيدگي به اين پروندهها مديريت کند تا هرچه سريعتر و با کمال دقت و سرعت، پرونده تکميل و خارج از نوبت رسيدگي شود . "
به زبانی ساده در تهران بزرگ آنقدر امنیت نیست که صدای این جماعت هم بلند شده است. با توجه به آنچه گزارش شد، و بنا به هر عقل سالمی، عناصر قضایی و انتظامی و پلیس که کارشان ظاهرا، پیروی و پیاده کردن دستورات و اوامر روسای مقننه و قضائیه است، می بایست پیامهای برادران لاریجانی، و قاضی جعفرزاده را به روشنی دریافت کرده، و اگر نمی توانند کاری بکنند، حداقل، خود را به نفهمی نزده و ابراز بی اطلاعی نکنند.
علیرضا علیپور، رئيس پليس امنيت تهران بزرگ، در مصاحبه امروزش با ایلنا، و در واکنشی که نمایانگر ماهیت زشت و کریه این اراذل است، خود را به بی اطلاعی زده و می گوید:
" از تجاوز شش مرد به يكزن در پاكدشت اطلاعي ندارم "
و ادامه می دهد:
" خيلي اتفاقات ديگر بنا بوده كه در تهران بيفتد اما پليس جلويش را گرفته است حال شما يك حادثه كه رخ داده را ميبينيد."
همین رئیس پلیس وقیح، که قاعدتا کاری بجز ایجاد امنیت در سطح تهران بزرگ ندارد، در جایی که به "امنیت نظام" و البته سرکوب مردم معترض در 13 آبان می رسد می گوید " پليس يك واحد انتظامي است و وظيفهاش تامين امنيت جامعه است."، اما وقتی نوبت به "امنیت مردم" می رسد، با دست آویختن به منطقی سخیف، مردم را بدهکار خودش می کند که " خيلي اتفاقات ديگر بنا بوده كه در تهران بيفتد اما پليس جلويش را گرفته است".
پیام رئیس پلیس به کروبی و موسوی و لاریجانی ها ساده است. بیخودی دخالت نکنید که حرفتان پشیزی ارزش ندارد. اما پیامش به مردم ساده تر است - قدرشناس باشید؛ و به همین نان بخور و نمیر "امنیت در تهران" راضی باشید.
با توجه به آنچه در این چند ماهه اخیر و 30 سال گذشته بر سر مردم آمده، سوالی که کروبی و موسوی از خامنه ای کرده اند را از خودشان می کنم "این چه برخوردی است که خودتان را میزانالاعمال و امیرالمومنین میدانید؟ " چرا می خواهید حق سر دادن شعار "افراطی" و نا"آرام" را از این مردم ستمدیده بگیرید؟ چرا مانع می شوید که مردم بر ستمگر بشورند و شعار براندازی بدهند؟ آیا بجز این است که می خواهید نظام سراسر جنایت و ظلم اسلامی را نجات دهید؟ نظامی "اسلامی" که حرف آخر را رئیس پلیس و سردار پاسدار می زند، و نه "وکلای مجلس"، "آیات عظام" و "انقلابیون".
علی ناظر
24 آبان 1388
منبع: سايت ديدگاه