اگر تنها ده دقيقه عرض يك خيابان منتظر بمانيد، حدود 30 كودك زبالهگرد در وهلههاي گوناگون به اين مخازن سر ميزنند كه نه دستكش دارند و نه دهانبند بسته و فرم مخصوص پوشيدهاند/ اغلب اين كودكان در معرض ايدز و هپاتيت هستند.
ایلنا: پسربچه چشم عسلي آن چنان سياه و دودي شده كه هر كس نداند گمان ميكند ذغالفروش است،شلوارش كه حداقل سه سايز بزرگتر از اندازه اصلياش ميزند، چند تاي بزرگ از پاچهها خورده و پيراهن بلندش هم تا نزديكيهاي زانو رسيده.
اصغر تمام روز را به تمام مخازن زباله خيابان شهر سرميزند، مخازن خاكستري رنگ زباله براي او حكم همان تخممرغهاي شانسي و لپلپهاي رنگارنگ را دارد كه با محتوايات كثيفي پر شده است. از دور به چند متري مخازن زباله كه نزديك ميشود، خدا خدا ميكند كه جنس با ارزش از پلاستيك يا آلومينيوم گيرش بيايد.
جنس هر چه سنگينتر باشد روزياش بيشتر، چه اهميت دارد كه چقدر وزنش زياد باشد....
به هر پسربچهاي كه احساس درونياش ميگويد هم سن و سالش است، با كنجكاوي نگاه ميكند ولي گوني سنگين بر روي شانههايش، اجازه نميدهد كه حس كنجكاوي و يا حسرتش بيش از اينها تحريك شود.
به هر عابري كه از كنارش رد ميشود در دل ميگويد: «كودكيام آرزو است»
او محكوم است، محكوم به كار، آن هم از كثيفترين و خطرناكترين اشكال كار ....
به گزارش خبرنگار ايلنا، فريدون درست در محدوده خيابان انقلاب و كوچه پس كوچههايش پسماندهاي باارزش زباله را از مخازن شهرداري جمعآوري ميكند.
همان محدودهاي كه شهرداري هر چند وقت يك بار طرح مبارزه با موش و طعمهگذاري را در جويهاي آب اجرا كرده و اغلب جنازه موشها در جوي آبها و مخازن زباله يافت ميشود.
او دستكش ندارد ماسكي هم به صورت ندارد و در جواب اين سئوال كه چرا حداقل دستكش دست نميكني ميگويد: «ميدانيد بايد چند كيلو پلاستيك و ضايعات بفروشم تا بتوانم يك دستكش 1500 توماني بخرم؟»
فريدون مدرسه نميرود، تفريحي هم ندارد، صبح را با زباله شروع ميكند و شب را هم با كولهبار سنگين زباله به صبح ميرساند.
كودكان قد كوتاه، دو پا در هوا درون مخازن پر از زباله
مريم پناهي عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، خواستار تغيير عنوان «كودكان زبالهدزد و زبالهگرد» بر روي كودكان كار شده و تاكيد ميكند بايد استفاده از اين عنوانين در محاورههاي روزانه مردم حذف شود چرا كه اين عناوين بار تحقيرآميزي بر روي كودكاني كه از روي فقر بر سر ناچاري كار ميكنند، دارد.
او با بيان اينكه اين كودكان «بازيافتي» هستند نه زبالهگرد ميافزايد: اين كودكان گروههايي هستند كه شبها كار سنگينتري دارند و در ساعتي از روز هم به دنبال زباله هستند، طبق قوانين شهرداري شهروندان بايد راس ساعت 9 شب زبالههايشان را به بيرون از منزل انتقال دهند. به همين دليل قبل از جمعآوري زباله توسط شهرداري و با وجود چرخه ناقص و معيوب تفكيك زباله، اوج ساعت كاري كودكان بازيافتي همين ساعات است.
عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار ادامه ميدهد: اگر تنها ده دقيقه عرض يك خيابان منتظر بمانيد، حدود 30 كودك زبالهگرد در وهلههاي گوناگون به اين مخازن سر ميزنند كه نه دستكش دارند و نه دهانبند بسته و فرم مخصوص پوشيدهاند؛ اغلب آنها هم قدهاي كوتاهي دارند كه مجبورند تا كمر داخل مخازن زباله فرو روند به طوري كه با عبور از كنار برخي از مخازن شاهد دو پا در هوا هستيم.
به اعتقاد پناهي زبالهگردي و جمعآوري زباله از مخازن و امرار معاش از راه فروش آنها كثيفترين و بدترين نوع كار در كودكان است كه از ميان كار كودك در سر چهارراهها، كارخانه و كارگاهها، خطرناكتر است.
منع بدترين اشكال كار براي كودكان يك شوخي بزرگ با كودكان زبالهگرد
به گزارش خبرنگار ايلنا، شايد به جرات بتوان گفت كه هيچ نهاد يا مسئولي مسئوليت مستقيم حمايت از اين كودكان و رسيدگي به مشكلات و خطرات در كمين آنها را نپذيرفته و شغل سخت آنها را به حساب نياورده است. به طوري كه سيد حسن موسوي چلك مديركل دفتر امور آسيبديدگان اجتماعي بهزيستي كشور در اين ارتباط به خبرنگار ايلنا عنوان ميكند كه اگرچه شغل زبالهگردي از سختترين و خطرناكترين انواع كار براي كودكان است اما بهزيستي در برابر آنها وظيفهاي ندارد و وزارت كار مسئول آنها است.
عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار نيز ميگويد: از كاندوم تا سوزن و سرنگ و انواع و اقسام كثيفترين اجسام درون مخازن زباله موجود است و اغلب اين كودكان در معرض بيماريهايي همچون ايدز، هپاتيت، وبا و غيره هستند.
او ادامه ميدهد: حرف هميشگي انجمنهاي حمايتي كه در زمينه كودكان فعال هستند اين بوده كه اگرچه نميتوان با كاركودك مبارزه و آن را به صفر رساند اما حال كه برخي از كودكان به علت شرايط كاري مجبور به كار هستند پس بايد كاري كرد تا ضررهاي ناشي از شغل به حداقل رسيده و آنها را از حق كودكي محروم نكرد. تا به اين وسيله به كودكان آسيبپذير فرصت دهيم تا در سن اوج كودكي به نيازهاي خود برسند.
پناهي اضافه ميكند: در ميان كودكان بازيافتي، كودكان و نوجواناني وجود دارند كه استعداد بالايي در يادگيري و كسب علم دارند، بهتر است تا كودكان زبالهگرد شناسايي و ميزان توانايي آنها سنجيده شود؛ اگر شهرداري به جاي استفاده از كار اين كودكان مراكز خاصي را در مناطق آسيبپذير تهران به اين كودكان اختصاص دهد، ميتوان با آموزش و حمايت از اين دسته كودكان، خطرات و آسيبهاي ناشي از اين كار را به كمك انجمنهاي حمايتي و ياري مردم در كودكان به حداقل رساند.
خطر اعتياد در كمين كودكان زبالهگرد
عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار احتمال گرايش اين دسته از كودكان را بالاي 100 درصد برآورد ميكند و به ايلنا ميگويد: كودكان بازيافتي دو روز سختي را تحمل ميكنند، سه روز ديگر هم تحمل ميكنند اما روز پنجم از سوي افراد سودجو يا باندهاي كمين كرده مورد سوء استفاده واقع ميشوند به طوري كه كودك بازيافتي ترجيح ميدهد به جاي حمل يك كيسه سنگين و چندشآور زباله و سود كم، دو مثقال هروئين را جابجا كرده و از شر كيسه بدبوي زباله خلاص شود.
به گفته پناهي حتي اگر بوي نامطبوع زباله هم كودك را وسوسه نكند به طور حتم مريضي پدر، داد صاحبخانه و ساير فشارهاي اقتصادي باعث تن دادن به هزار خطر ديگر ميشود.
قاسمزاده عضو كميته هماهنگي شبكه ياري كودكان ايران نيز درگفتوگو با ايلنا تاكيد ميكند: اكثر زبالهگردها حاصل خانوادههاي معتاد بوده كه متاسفانه خود آنها هم در دام اعتياد گرفتار ميشوند.
او ادامه ميدهد: بر حسب مقاولهنامه سازمان جهاني كار در مورد منع بدترين اشكال كار براي كودكان كه به امضاي ايران نيز رسيده، بايد كودكان را از زبالهگردي كه از مشاغل پرخطر و آسيبزا براي كودكان و نوجوانان به شمار ميرود، منع كرد اما تعداد اين كودكان در خيابانها و لابلاي زبالههاي معلوم بسيار زياد شده است.
قاسمزاده اضافه ميكند: هيچ مرجعي براي رسيدگي به كودكان زبالهگرد تهراني وجود ندارد و اين دسته از كودكان ميان وزارت كار، بهزيستي، شهرداري و وزارت بهداشت پاسكاري ميشوند.
او ادامه ميدهد: بارها براي بررسي اين معضل با شهرداري تهران تماس گرفتيم اما شهرداري به راحتي اين مسئله را انكار كرده و با اعلام اينكه اين كودكان ارتباطي با شهرداري ندارند موضوع را پشت گوش مياندازند اما عكسها و مداركي موجود است كه نشان ميدهد شهرداري در اين زمينه طمع كرده و اغلب كودكان و نوجوانان با برخي از شركتهاي خصوصي و پيمانكاران شهرداري در اين زمينه قرارداد دارند؛ به طوري كه آرمهاي چاپ شده بر روي لباس اين كودكان به خوبي گوياي تخلف پيمانكاران شهرداري در اين زمينه است.
كودكان زباله گرد يا به قول انجمن هاي حمايتي ، كودكان بازيافتي ، به بوي نامطبوع زباله عادت كرده اند اما اين معضل به معناي آن نيست كه مسئولان ، حال مي خواهد وزارت كار باشد يا وزارت بهداشت ، سازمان بهزيستي يا شهرداري ، با پاسكاري آن ها مهر تائيدي بر روي كار دشوار اين كودكان بزنند .
گزارش: سميه جاهد عطائيان
اصغر تمام روز را به تمام مخازن زباله خيابان شهر سرميزند، مخازن خاكستري رنگ زباله براي او حكم همان تخممرغهاي شانسي و لپلپهاي رنگارنگ را دارد كه با محتوايات كثيفي پر شده است. از دور به چند متري مخازن زباله كه نزديك ميشود، خدا خدا ميكند كه جنس با ارزش از پلاستيك يا آلومينيوم گيرش بيايد.
جنس هر چه سنگينتر باشد روزياش بيشتر، چه اهميت دارد كه چقدر وزنش زياد باشد....
به هر پسربچهاي كه احساس درونياش ميگويد هم سن و سالش است، با كنجكاوي نگاه ميكند ولي گوني سنگين بر روي شانههايش، اجازه نميدهد كه حس كنجكاوي و يا حسرتش بيش از اينها تحريك شود.
به هر عابري كه از كنارش رد ميشود در دل ميگويد: «كودكيام آرزو است»
او محكوم است، محكوم به كار، آن هم از كثيفترين و خطرناكترين اشكال كار ....
به گزارش خبرنگار ايلنا، فريدون درست در محدوده خيابان انقلاب و كوچه پس كوچههايش پسماندهاي باارزش زباله را از مخازن شهرداري جمعآوري ميكند.
همان محدودهاي كه شهرداري هر چند وقت يك بار طرح مبارزه با موش و طعمهگذاري را در جويهاي آب اجرا كرده و اغلب جنازه موشها در جوي آبها و مخازن زباله يافت ميشود.
او دستكش ندارد ماسكي هم به صورت ندارد و در جواب اين سئوال كه چرا حداقل دستكش دست نميكني ميگويد: «ميدانيد بايد چند كيلو پلاستيك و ضايعات بفروشم تا بتوانم يك دستكش 1500 توماني بخرم؟»
فريدون مدرسه نميرود، تفريحي هم ندارد، صبح را با زباله شروع ميكند و شب را هم با كولهبار سنگين زباله به صبح ميرساند.
كودكان قد كوتاه، دو پا در هوا درون مخازن پر از زباله
مريم پناهي عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، خواستار تغيير عنوان «كودكان زبالهدزد و زبالهگرد» بر روي كودكان كار شده و تاكيد ميكند بايد استفاده از اين عنوانين در محاورههاي روزانه مردم حذف شود چرا كه اين عناوين بار تحقيرآميزي بر روي كودكاني كه از روي فقر بر سر ناچاري كار ميكنند، دارد.
او با بيان اينكه اين كودكان «بازيافتي» هستند نه زبالهگرد ميافزايد: اين كودكان گروههايي هستند كه شبها كار سنگينتري دارند و در ساعتي از روز هم به دنبال زباله هستند، طبق قوانين شهرداري شهروندان بايد راس ساعت 9 شب زبالههايشان را به بيرون از منزل انتقال دهند. به همين دليل قبل از جمعآوري زباله توسط شهرداري و با وجود چرخه ناقص و معيوب تفكيك زباله، اوج ساعت كاري كودكان بازيافتي همين ساعات است.
عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار ادامه ميدهد: اگر تنها ده دقيقه عرض يك خيابان منتظر بمانيد، حدود 30 كودك زبالهگرد در وهلههاي گوناگون به اين مخازن سر ميزنند كه نه دستكش دارند و نه دهانبند بسته و فرم مخصوص پوشيدهاند؛ اغلب آنها هم قدهاي كوتاهي دارند كه مجبورند تا كمر داخل مخازن زباله فرو روند به طوري كه با عبور از كنار برخي از مخازن شاهد دو پا در هوا هستيم.
به اعتقاد پناهي زبالهگردي و جمعآوري زباله از مخازن و امرار معاش از راه فروش آنها كثيفترين و بدترين نوع كار در كودكان است كه از ميان كار كودك در سر چهارراهها، كارخانه و كارگاهها، خطرناكتر است.
منع بدترين اشكال كار براي كودكان يك شوخي بزرگ با كودكان زبالهگرد
به گزارش خبرنگار ايلنا، شايد به جرات بتوان گفت كه هيچ نهاد يا مسئولي مسئوليت مستقيم حمايت از اين كودكان و رسيدگي به مشكلات و خطرات در كمين آنها را نپذيرفته و شغل سخت آنها را به حساب نياورده است. به طوري كه سيد حسن موسوي چلك مديركل دفتر امور آسيبديدگان اجتماعي بهزيستي كشور در اين ارتباط به خبرنگار ايلنا عنوان ميكند كه اگرچه شغل زبالهگردي از سختترين و خطرناكترين انواع كار براي كودكان است اما بهزيستي در برابر آنها وظيفهاي ندارد و وزارت كار مسئول آنها است.
عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار نيز ميگويد: از كاندوم تا سوزن و سرنگ و انواع و اقسام كثيفترين اجسام درون مخازن زباله موجود است و اغلب اين كودكان در معرض بيماريهايي همچون ايدز، هپاتيت، وبا و غيره هستند.
او ادامه ميدهد: حرف هميشگي انجمنهاي حمايتي كه در زمينه كودكان فعال هستند اين بوده كه اگرچه نميتوان با كاركودك مبارزه و آن را به صفر رساند اما حال كه برخي از كودكان به علت شرايط كاري مجبور به كار هستند پس بايد كاري كرد تا ضررهاي ناشي از شغل به حداقل رسيده و آنها را از حق كودكي محروم نكرد. تا به اين وسيله به كودكان آسيبپذير فرصت دهيم تا در سن اوج كودكي به نيازهاي خود برسند.
پناهي اضافه ميكند: در ميان كودكان بازيافتي، كودكان و نوجواناني وجود دارند كه استعداد بالايي در يادگيري و كسب علم دارند، بهتر است تا كودكان زبالهگرد شناسايي و ميزان توانايي آنها سنجيده شود؛ اگر شهرداري به جاي استفاده از كار اين كودكان مراكز خاصي را در مناطق آسيبپذير تهران به اين كودكان اختصاص دهد، ميتوان با آموزش و حمايت از اين دسته كودكان، خطرات و آسيبهاي ناشي از اين كار را به كمك انجمنهاي حمايتي و ياري مردم در كودكان به حداقل رساند.
خطر اعتياد در كمين كودكان زبالهگرد
عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار احتمال گرايش اين دسته از كودكان را بالاي 100 درصد برآورد ميكند و به ايلنا ميگويد: كودكان بازيافتي دو روز سختي را تحمل ميكنند، سه روز ديگر هم تحمل ميكنند اما روز پنجم از سوي افراد سودجو يا باندهاي كمين كرده مورد سوء استفاده واقع ميشوند به طوري كه كودك بازيافتي ترجيح ميدهد به جاي حمل يك كيسه سنگين و چندشآور زباله و سود كم، دو مثقال هروئين را جابجا كرده و از شر كيسه بدبوي زباله خلاص شود.
به گفته پناهي حتي اگر بوي نامطبوع زباله هم كودك را وسوسه نكند به طور حتم مريضي پدر، داد صاحبخانه و ساير فشارهاي اقتصادي باعث تن دادن به هزار خطر ديگر ميشود.
قاسمزاده عضو كميته هماهنگي شبكه ياري كودكان ايران نيز درگفتوگو با ايلنا تاكيد ميكند: اكثر زبالهگردها حاصل خانوادههاي معتاد بوده كه متاسفانه خود آنها هم در دام اعتياد گرفتار ميشوند.
او ادامه ميدهد: بر حسب مقاولهنامه سازمان جهاني كار در مورد منع بدترين اشكال كار براي كودكان كه به امضاي ايران نيز رسيده، بايد كودكان را از زبالهگردي كه از مشاغل پرخطر و آسيبزا براي كودكان و نوجوانان به شمار ميرود، منع كرد اما تعداد اين كودكان در خيابانها و لابلاي زبالههاي معلوم بسيار زياد شده است.
قاسمزاده اضافه ميكند: هيچ مرجعي براي رسيدگي به كودكان زبالهگرد تهراني وجود ندارد و اين دسته از كودكان ميان وزارت كار، بهزيستي، شهرداري و وزارت بهداشت پاسكاري ميشوند.
او ادامه ميدهد: بارها براي بررسي اين معضل با شهرداري تهران تماس گرفتيم اما شهرداري به راحتي اين مسئله را انكار كرده و با اعلام اينكه اين كودكان ارتباطي با شهرداري ندارند موضوع را پشت گوش مياندازند اما عكسها و مداركي موجود است كه نشان ميدهد شهرداري در اين زمينه طمع كرده و اغلب كودكان و نوجوانان با برخي از شركتهاي خصوصي و پيمانكاران شهرداري در اين زمينه قرارداد دارند؛ به طوري كه آرمهاي چاپ شده بر روي لباس اين كودكان به خوبي گوياي تخلف پيمانكاران شهرداري در اين زمينه است.
كودكان زباله گرد يا به قول انجمن هاي حمايتي ، كودكان بازيافتي ، به بوي نامطبوع زباله عادت كرده اند اما اين معضل به معناي آن نيست كه مسئولان ، حال مي خواهد وزارت كار باشد يا وزارت بهداشت ، سازمان بهزيستي يا شهرداري ، با پاسكاري آن ها مهر تائيدي بر روي كار دشوار اين كودكان بزنند .
گزارش: سميه جاهد عطائيان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر