بازگشت شیوانظرآهاری و بهاره هدایت به زندان اوین
احضار فعالان در آستانه انتخابات و ایجاد فضای امنیتی برای حماسه سیاسی
Mon 20 05 2013
موجی از احضارها و بازداشت ها و لغو مرخصی های فعالین سیاسی مدنی در آستانه ی انتخابات و تلاش برای شکل گیری حماسه سیاسی فضای رسانه ای و مدنی جامعه را در برگرفته است.
بهاره هدایت هفته ی گذشته و شیوا نظرآهاری صبح امروز و در پس تمدید نشدن مرخصی به زندان اوین بازگشتند و مسعود باستانی، بهمن احمدی امویی، حسین رونقی، احمد زیدآبادی و تعداد دیگری از زندانیان سیاسی که در مرخصی به سر می برند برای بازگشت به زندان فراخوانده شدند.
از علی غزالی پس از سه هفته بازداشت خبری نیست و اعضای دیگری از تیم مدیرمسئول سایت بازتاب بازداشت شده اند که تا به حال خانواده هایشان از خبری شدن آن ممانعت کرده اند. از شهرستان ها اخبار بازداشت گزارش می شود و مرخصی های تایید شده لغو شدند تا بعد از انتخابات.
به نظر می رسد سیستم قضایی از امیدهایی که این روزها و پس از اعلام کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی در بین فعالان و مردم ایجاد شده ناراضی بوده و در تلاش است تا با ایجاد فضای امنیتی و ترویج فضای یاس و ناامیدی مشارکت را پایین آورده تا حکومت بهتر بتواند موازی رد صلاحیت های گسترده در بین نامزدهای انتخابات شورای شهر و خبرسازی های پیرامون انتخابات ریاست جمهوری خود به مهندسی انتخابات دست بزند، کاری که تا کنون موفق به انجام آن نشده است.
مسعود باستانی و مهسا امرآبادی
مسعود باستانی و مهسا امرآبادی، زوج روزنامه نگاری که بلافاصله پس از انتخابات بازداشت شدند و علیرغم اینکه مسعود باستانی چند ماه پیش از عید پس از سه سال و نیم حبس در زندان رجایی شهر کرج به مرخصی آمده بود، همسرش، مهسا امرآبادی در زندان اوین دوران حبس دو ساله ی خود را می گذراند. مسعود باستانی بی آنکه بتواند در این چند ماه مرخصی همراه همسرش باشد اینک دوباره باید به زندان بازگردد.
مسعود باستانی در پست هایی کوتاه در فیس بوکش از ۴۸ ساعت آخر مرخصی می نویسد: بچه ها جمع شدند تا با من و شیوا خداحافظی کنند. شیوا نظر آهاری هم احضار شده و به زندان اوین برمی گردد. به شیوا می گویم : خداحافظ رفیق …! به مهسا هم بگو در زندان رجایی شهر به یادت هستم. خداحافظی با شیوا نظر آهاری و همبندیان مهسا شیوا دختری که در زندان در آرزوی تولد رویاهایش خواهم نشست…!
امشب سیگارهایم زود تمام شد. اگر بعد از هر خداحافظی سیگاری روشن کنی تا بغض آن جدایی را با دودش فرو بدهی؛ چند تا سیگار لازم است؟! امشب بعضی ها در التهاب رد صلاحیت ها هستند و برخی هم به دنبال ایجاد نشاط انتخاباتی! اما در ذهن من این شعر “فروغ” می چرخد: در خیابان های سرد شب/ جز خداحافظ؛خداحافظ صدایی نیست/ من پشیمان نیستم…
بهمن پرسید: کی می خواهی بروی؟ گفتم: عصر دوشنبه! گفت: صبر کن سه شنبه با هم برویم. گفتم: اوکی، تنهایی نرویم بهتر است..! باید بروم و خانه را با عکس هایش تنها بگذارم. از دوستان خداحافظی کردم اگرچه دوست داشتم بگویم “به امید دیدار”….!
حسین رونقی
حسین رونقی ملکی از بازداشت شده های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شده و از پاییز سال گذشته در مرخصی استعلاجی به سر می برد.
حسین رونقی هم نوشته است: با توجه به اینکه برای خداحافظی از خانواده به زادگاهم ملکان آمده ام، عصر روز سه شنبه خودم را به زندان اوین معرفی می کنم! نه برای آزادی ام و نه برای حفظ جانم به کسانی که عدالت را زیر پا گذاشته، انسانیت را تحقیر کرده و آزادی را به اسارت گرفته اند التماس نخواهم کرد. ای کاش به خود آیند و بخواهند که انسان باشند …