۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

جمهوریت در کجای نظام مافیایی لانه کرده بود؟


بصير نصيبي


در دوره نهم خیمه شب بازی کمدی موزیکالی زیر عنوان انتخابات جمهوری اسلامی پروژه ای را که در دوره هشتم آغاز کرده بودندبه انجام رساندند و آن حذف کامل شبه اصلاح طلبان از قدرت بود. جناح مغلوب برای باز پس گرفتن قدرت از دست رفته چند دست آویز دارد . یکی اینکه اندیشه های مترقی! امام خمینی در معرض خطر نابودی است واگر باند غالب همچنان بمانددر آینده ای نه چندان دور کلیت نظام ساقط خواهد شد، همچنین این ادعا را مطرح می کنند که جمهوریت نظام را باند غالب حذف کرده است. در نهایت سران توهم سبز از مردم میخواهند که به فرامین آنها عمل کنند تا باند غالب، مغلوب شود ومغلوبان غالب. آیا آرزوی قلبی نهایی مردم هماهنگی با دغدغه حذف شدگان دارد؟ اول اینکه هدف وقصد اصلی مردم اسیر ماپاک شدن فضای ایران از تفکر امام راحل وبنیان گذار بساط استبداد وارتجاع وخفقان ،قتل و آدم کشی زیر عنوان جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر ونه بیشتر بوده است وترس دوم جناح مغلوب از خطری است که کلیت نظام را تهدید می کنند. این دومین ترس سبز پوشان ، یکی از خواست های مردم ستم کشیده ماست که هرچه زود تر از شر این رژیم خلاص شوند. مردم نه فقط در این تلاش سبزپوشان سهیم نمی شوند بلکه خود مترصدند که ضربه آخر وکاری را به حکومتی که خودش ،خودش را دارد میخورد بزنند نه اینکه مانعی برای سقوطش باشند.اما نگرانی واضطراب دیگر باند مغلوب یعنی حذف جمهوریت از نظام جمهوری اسلامی را زیر ذره بین می بریم.

ابتدا سران سبز و لابی هایشان مشخص کنند آیا دوره اول انتصاب احمدی نژاد جمهوریت نظام پا بر جا بود؟ اگر جواب منفی باشد که پس اینها خودشان را کاندید نظام ولایت فقیه مطلقه کردند دیگرچرا از نتیجه انتصابات گلایه دارند؟اما اگر تا ساعت اعلام نتیجه انتصابات ومشخص شدن اراده رهبر ویا سپاه ویا هر نهاد قدرتمند دیگری در سیستم مافیایی به ادامه انتصاب این موجود،نظام جمهوریت داشت و بلافاصله وبطور ناگهانی جمهوریتش زائل شد!پس اجازه بدهید ما فهرست وار رفتار ،اعمال همیشگی نظام تا وقتی که جمهوریتش حذف نشده بود را مرور کنبم، بعد از آقایان وخانم های نگران سئوال کنم این جمهوریت چه حسنی برای مردم داشته که باید برای باز گرداندنش باز هم از جان خود مایه بگذارند؟

فهرست اعمال و رفتار 30 ساله ج. اسلامی بطور خیلی خلاصه

اعدام های اوایل انقلاب در پشت بام بیت امام بدون محاکمه (نوری زاده ی هفت خط هفت رنگ که سبز پوش شده خودش اذعان می کند که در آن بیدادگاه ها حضور داشته و برای مجریان عدل اسلامی کف می زده است )وبدون قائل شدن حق دفاع برای متهمین ،یورش به کردستان وقتل عام وحشیانه مردم،یورش به ترکمن صحراوخوزستان.سرکوب مردم بلوچ ولر، به دادگاه کشاندن بازیگرانی که جرمشان این بود که در رژیم پیش در فیلم بازی کرده اند! سرکوب اقلیت ها ی مذهبی ومسلمانان غیر شیعه، شکنحه و اعدام بهائیان،کشتار وحشیانه سال های 60 و67 و دفن جنازه ها در گور های دسته جمعی، ترور بیش از صد مخالف در خارج از ایران،خروج از کشور وسرگردان شدن شش ملیون ایرانی، آغاز جنگ با صدام وادامه آن که حاصلش برای مردم ما یک ملیون کشته وزخمی معلول و موجی بود. قتل عام تمام پاسبان های آذر شهر، شهری در آذربایجان (این شهر40 پاسبان داشت ) ، تعطیل صد ها روزنامه،توقیف فیلم هایی که سازندگان آن تمکین نکردند. خمیر کردن بسیاری از کتاب ها . تشکیل بیدادگاهای فرمایشی واعتراف گیری زیر شکنجه (نمونه. پژوهشگر برجسته سعیدی سیرجانی که اورا سرانحام به قتل رساندند*) قتل و تجاور به زهراکاظمی وکشتن او زیر شکنجه در دوران خاتمی،قتل وتجاوز به زهرا بنی یعقوب در دوره احمدی نژاد. افزایش فقر، وفحشا ،اعتیادو فاصله طبقاتی.در طول عمر ج. اسلامی، سوزاندن فیلمهای قبل از انقلاب به دستورخمینی وبه وسیله خلخالی، سرکوب وحشیانه جنبش دانشجویی در دولت خاتمی وبا مشارکت شبه احزاب دوم خردادی ودانشجویان تحکیم وحدت دانشگاه وحوزه. پایمال کردن دایم حقوق زنان،مردان،کارگران، گنجانیدن قوانیی ضد انسانی وضد زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی، اجباری کردن حجاب، دخالت در زندگی خصوصی مردم وسلب آرامش عمومی. سرکوب دانشجویان در انقلاب فرهنگی آقای سروش،تجاوز به زنان ومردان درزندان ها درطول عمر ننگین جمهوری اسلامی ودر همان دوران که جمهوریتش حذف نشده بود. جنایت در سیاه چال های اوین و کهریزک که این دومی از سال 88 و زمان ریاست حمهوری خاتمی فعال شده بود. آتش زدن سینما رکس آبادان و سوزاندن 377 تماشاگر فیلم، پیش در آمد نزول جمهوری اسلامی و...

این بخش کوچکی ار رفتار وجنایت های رژیم جمهوری اسلامی است که من در این لحطه بدون مراجعه به اسناد به ذهنم رسید. در همه این جنایت ها ، موسوی، خاتمی، هاشمی،خامنه ای، کروبی یا نخست وزیر بودند ویا وزیر یا رئیس مجلس،یا رئیس بنیاد شهید ویا رئیس جمهور ویا رهبر. 30 سال است پست های رژیم در همین دایره بسته بین عوامل ومعماران حکومت تقسیم شده است.همه این سالها هم نظام از برکت حمهوریت برخوردار بوده اما چه جنایتی در دنیا وجود داشته که حمهوریت نظام مانعی در اعمال آن ایجاد کرده باشد؟ پس مردم چرا باید نگران از دست رفتن جمهوریت نظام باشند؟

آقای موسوی وبقیه مغلوبین با یافتن فرمانبرانی که از دل همین رژیم زاده شده اندو هم اکنون در آغوش امریکا ی قبلا جهانخوار غنوده اند وجیره روزانه شان را از امپریالیست ها طلب می کنند همین طوربه مدد کارگردان سینما، بازجوی سابق خودشان وبا به خدمت گرفتن آن بلوف زن دلال صفت وکارچاق کن و هوچی، قصد دارند امریکا واتحادیه اروپا را هم همراه خود کنند.

چرا اینقدر مردم را ساده اندیش تصور کرده اند؟ مردم در فرصتی مناسب وبسیار زیرکانه به میدان آمدند، شکاف بین باند ها را به دره ای عمیق بدل کردند، آنها در فرصتی دیگر که حتم داشته باشید خیلی زود بدست می آید ضربه نهایی را خواهند زد.اما این توهین بزرگی است به مردم اگر تصور کنیم که آنها نگران از دست رفتن اندیشه خمینی ویا سقوط نظام هستندویا حذف جمهوریت از نظامی که واژه جمهوریت در عنوان آن واژه ای تهی از معنای واقعی آن بوده است نگرانشان کرده است.

وقتی مردمی بپا خاستند خیلی بعید است که بگذارند خون های ریخته شده با باز گرداندن شبه اصلاح طلبان هدر برود. آنها می پرسند .جمهوریت در کجای نظام مافیایی لانه کرده بود که فقط دار ودسته خاتمی، رفسنجانی. موسوی و ...از وجودش بهره می بردند اما سهمی به مردم نمی رسید؟

"یادداشت‌های روز"، ویژه سایت دیدگاه نوشته می‌شوند. در صورت تمایل به بازتکثیر متن، لطفا منبع را "یادداشت‌های روز سایت دیدگاه" قید کنید .


منبع: سايت ديدگاه

ترجمه سلیس تری از گزارش جدید بانک جهانی،

ترجمه سلیس تری از گزارش جدید بانک جهانی، درباره سقوط رتبه ایران در شاخص کسب و کار ( خصوصی سازی و بخش خصوصی)

دنیای ما:
این گزارش مستلزم تحلیل و تفسیر دقیق تری هست. اما با یک نگاه سریع دو نکته حائز اهمیت از این گزارش مستفاد می شود:

* بخش خصوصی که در تعریف رندانه «بانک جهانی» فضای کسب و کار عنوان گرفته، از رشد و حمایت برخوردار نبوده است و در نتیجه رتبه ایران از این نظر تنزل پیدا کرده است.

* در این گزارش همچنین آمده است:” آسان بودن تعامل کارفرما با کارکنان از شاخص‌های ۱۰ گانه‌ای است که از سوی بانک جهانی بررسی می‌شود در این شاخص رتبه ایران بدون تغییر ۱۳۷ باقی مانده است.”
ترجمه ساده تر ” آسان بودن تعامل کارفرما با کارکنان” ، به این معناست که نهادهای کارفرمایی و بخش خصوصی در ایران و حامیان آنها نظیر اتاق های بازرگانی و مراجع عالی تر نظیر ” دفتر تشخیص مصلحت نظام” در طی سالهای اخیر، وزارت کار را برای ” اصلاح قانون کار” ، تحت فشار قرار داده اند. بر اساس این اصلاحات ” دست کارفرما در محیط کار برای هر نوع تعاملی ( برخوردی) با کارگر می بایستی باز گذاشته شود. این به معنای تعامل است و اخراج کارگران ، در شرایطی که کارفرما برای جلوگیری از کاهش سود، دست به تعدیل نیروی کار می زند، از سوی کارفرما جایز و بدون بازخواست خواهد بود .
با ترجمه روان تر «گزارش بانک جهانی»، مشخص می شود که هنوز فشار نهادهای برشمرده در بالا، برای ” آسان شدن تعامل کارفرما با کارکنان” در ایران چندان کارساز نبوده است و احتمالا نهاد دولت، در این زمینه کم کاری داشته است. به این دلیل است که این شاخص بانک جهانی ، رتبه ایران را نسبت به گزارش قبلی خود، بدون تغییر می خواند.

گزارش بانک جهانی در این زمینه را از سایت خبر آنلاین در زیر می خوانیم.
*********

گزارش بانک جهانی از کسب و کار در ایران

خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - امروز خلاف آنچه ممکن است به نظر آید، این فضای کسب و کار در کشورها و نه دولت‌ها هستند که در عرصه‌های مختلف جهانی با هم رقابت می‌کنند.

مهدی نوروزیان: تازه‌ترین گزارش بانک جهانی از وضعیت کسب و کار در ایران آمارهای رسمی را در بهبود محیط کسب و کار زیر سؤال برد. رئیس کل سازمان سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی و فنی ایران پیش از این اعلام کرد: با همکاری دستگاه‌های مختلف رتبه فضای کسب و کار ایران را تا پایان سال به رده ۹۹ برساند. وی در آن زمان اظهار کرد: با وجودی که تمام کشور‌های دنیا همزمان با ایران فعالیت‌هایی را در زمینه بهبود فضای کسب و کار انجام می‌دهند، اما تلاش داریم تا پایان سال جاری جهش ۴۰ تا ۵۰ رتبه‌ای در این بخش داشته باشیم.

اما گزارش بانک جهانی که بر اساس ۱۰ شاخص منتشر می‌شود نشان‌دهنده آن است که در برخی شاخص‌ها ایران عقبگرد داشته است و در مجموع نیز به جای جهش ۵۰ رتبه‌ای تنها ۵ پله بهبود وضعیت داشته‌ایم. ایران درگزارش اخیر بانک جهانی در میان ۱۸۳ کشور در رتبه ۱۳۷ ایستاده است که در مقایسه باقبل تنها ۵ پله توانسته وضعیت خود را بهبود دهد. قبل از پرداختن به گزارش بانک جهانی و جزئیات آن نقش محیط کسب وکار و توضیح آن در فعالیت‌های اقتصادی ضروری است.

کسب وکار چیست
محیط کسب و کار در یک تعریف کلی مجموعه عواملی است که بر عملکرد بنگاه تأثیر می‌گذارد اما مدیر نمی‌تواند آ‌ن را به سهولت تغییر دهد. تا زمانی که محیط کسب و کار بهبود نیابد بهبود عملکرد بنگاه‌ها و به طور کلی رشد بخش‌خصوصی امکان‌پذیر نیست. این نظریه دو بیان دارد: اول اینکه در برابر خصوصی‌سازی مطرح شده یا در کنار آن. در برابر خصوصی‌سازی به معنای آن که دولت بدون خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی محیط کسب و کار را برای خصوصی‌سازی مهیا و شرایط آ‌ن را فراهم کند تنها در این صورت است که به تدریج بخش خصوصی بر بخش دولتی غلبه پیدا می‌کند. تجربه چین گواه خوبی برای پیروی از این روش است. این کشور توانست بدون خصوصی‌سازی، سهم بخش‌خصوصی را در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه از ۳۰ درصد به ۷۵ درصد افزایش دهد. بنابراین در برابر خصوصی‌سازی این ایده مطرح شد.

در بیان دیگر شعار مطرح شده این است که در کنار خصوصی‌سازی محیط کسب و کار را با شرایطی مساعد فراهم کنید. کسی که مبدع بحث بهبود محیط کسب و کار است نامش «هرناندو دسوتو» بوده که ابتدا از کشور پرو تحقیقاتش را شروع کرد و به تکمیل آن پرداخت.

هدف بانک جهانی از اعلام رتبه
رویکرد بانک جهانی این است که اصلاحاتی که کشورهای مختلف انجام داده‌اند را به کشورهای دیگر معرفی کند تا آن کشورها با الگوبرداری از وضعیت آنان بتوانند شرایط خود را بهبود بخشند. روش بانک جهانی بر این اساس است که فعالیت‌های مرتبط با کسب و کار را زمان‌سنجی می‌کند. به این ترتیب که هر فعال اقتصادی برای اینکه فعالیت اقتصادی را انتخاب کند و تا آخر ادامه دهد به چه کارهای اداری احتیاج دارد؟

مشکلات ناشی از کسب و کار
محیط کسب و کار نامناسب یا شرکت‌ها را بیش از اندازه بزرگ خواهد کرد یا شرکت‌ها را بیش از اندازه کوچک و امکان تعامل بین شرکت‌های کوچک و بزرگ را از بین می‌برد یعنی از یک طرف بزرگ‌شدگی نامناسب شرکت‌ها را بدنبال دارد چرا که فعالان اقتصادی تصور می‌کنند اگر کار را به دیگری بسپارند مشکلات غیرقابل کنترلی ایجاد خواهد شد نتیجه چنین تصوری افزایش واحدهایی است که در آنها تخصص ندارند و از این رو متحمل هزینه اضافی می‌شوند. نتیجه دیگر این تصور کاهش مشارکت‌های مالی است.

محیط نامناسب کسب و کار آثار دیگری نیز به همراه دارد یکی از آنها سوق دادن فعالین اقتصادی به سمت فعالیت زیرزمینی است. مطالعات نشان می‌دهد در کشورهایی که نظام اداری ناکارآمد دارند اقتصاد زیرزمینی بزرگتر است. در مجموع باید گفت کاهش رقابت‌پذیری بنگاه‌ها، عدم شکل‌گیری شبکه‌ها، گسترش بخش غیررسمی از نتایج محیط نامناسب کسب و کار است.

وضعیت ایران در آخرین گزارش
رتبه کلی ایران برای سال ۲۰۱۰ در میان ۱۸۳ کشور ۱۳۷ اعلام شده است اما این رتبه برآیند ۱۰ شاخص است که از سوی بانک جهانی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. در میان۱۰ شاخص تعیین شده ۵ شاخص تعیین‌کننده تنزل داشته‌اند و در دو شاخص نیز شرایط ایران تغییر نیافته است.

از نظر آسانی شروع کسب و کار درواقع کارایی اداره ثبت شرکت‌ها رتبه ایران ۲۵ پله بهبود یافته است و از ۷۳ به ۴۸ رسیده که در واقع بیانگر اصلاحات قضایی است و به حوزه کاری قوه مجریه مربوط نمی‌شود. در خصوص اخذ مجوز نیز ۲۳ پله صعود کرده‌ایم و از ۱۶۴ به ۱۴۱ رسیده است. رشد ایران محدود به همین دو شاخص است اما شرایط در دیگر پارامترهای تعیین شده مطلوب نیست. آسان بودن تعامل کارفرما با کارکنان از شاخص‌های ۱۰ گانه‌ای است که از سوی بانک جهانی بررسی می‌شود در این شاخص رتبه ایران بدون تغییر ۱۳۷ باقی مانده است. شاخص دیگر که به کارایی ثبت املاک بر می‌گردد در قالب ثبت اموال تعریف شده است در این خصوص جایگاه ایران یک پله نزول داشته است واز رتبه ۱۵۲ به ۱۵۳ تغییر مکان داده است. شاخص بعدی آسان بودن اعتبار است. در تعیین این شاخص تنها بحث زمان مطرح نیست بلکه بحث بر سر این است که در کشورمورد مطالعه چقدر سیستم اعتبارسنجی وجود دارد. سیستم اعتبار‌سنجی از شاخص‌های تعیین‌کننده محیط کسب و کار است.

در این شاخص مراحل گرفتن وام نیز مدنظر قرار دارد. وضعیت ایران در سال ۲۰۱۰ در مقایسه با سال ۲۰۰۹ میلادی ۴ پله بدتر شده و در جایگاه ۱۰۹ قرار گرفته است. فاکتور بعدی به حمایت از سرمایه‌گذاران اختصاص دارد. در این شاخص رویکر بانک جهانی به حمایت از سرمایه‌گذاران بر می‌گردد. منظور از سرمایه‌گذاران سهامداران کوچک و خرد است. در این شاخص مطالعه می‌شود این گونه سرمایه‌گذاران چقدر در بازار سهام آن کشور از حقوق قانونی کافی برخوردارند هر قدر کشوری از سهامداران خرد کمتر حمایت کند امتیاز کمتری می‌گیرد. وضعیت ایران در سال آینده میلادی در این زمینه نیز بدتر شده و با یک پله نزول رتبه۱۶۵ را کسب کرده است. پارامتر بعدی پرداخت مالیات است. در این پارامتر مواردی نظیر نرخ مالیات مراحل لازم برای پرداخت و زمان لازم مورد نظر است ایران در این زمینه ۱۰ پله افت داشته که بیشترین افت در میان شاخص‌های مورد نظر به حساب می‌آید. جایگاه ایران در این خصوص ۱۱۷ است. تجارت با خارج که کارایی سیستم گمرکی را اندازه‌گیری می‌کند دیگر شاخص مورد بررسی است در این زمینه نیز نزول داشته‌ایم و با دو گام عقبگرد بر رتبه ۱۳۴ تکیه زده‌ایم.

شاخص بعدی صدور حکم در دادگاه است که با یک پله بهبود به رتبه ۵۳ تغییرمکان داده‌ایم. آسان بودن انحلال شرکت نیز دیگر شاخص مورد مطالعه است که بر اساس گزارش بانک جهانی بدون تغییر بوده و کماکان در رتبه ۱۰۹ درجا زده‌ایم. با این تصویر ایران فقط توانسته ۵ پله جایگاه خود را بهبود بخشد در حالیکه کشوری همانند افغانستان در این زمینه موفق شده وضعیت خود را ۸ پله بهبود دهد و از رتبه ۱۶۸ به رتبه ۱۶۰ برسد. دیگر کشورها نیز با استفاده از ظرفیت بخش‌خصوصی جایگاه خود را ارتقا داده‌اند برای نمونه امارات که در جمع ۲۵ کشور اول قرار دارد و جزو کشورهایی است که توانسته بیشترین جهش را تجربه کند. عربستان نیز جزو ۱۵ کشور اول است وزیر اقتصاد چندی پیش در جلسه ویژه‌ای درباره اصل ۴۴ اعلام کرد: «امروز خلاف آنچه ممکن است به نظر آید، این فضای کسب و کار در کشورها و نه دولت‌ها هستند که در عرصه‌های مختلف جهانی با هم رقابت می‌کنند. یعنی سرمایه‌گذار و بنگاه اقتصادی یک کشور، فضای کسب و کار در چند کشور دیگر را باهم مقایسه می‌کند و در نهایت در فضایی که به نظرش مناسب‌تر می‌آید سرمایه‌گذاری می‌کند و دولت‌ها تازه در این نقطه وارد کارزار شده و از آن سرمایه حمایت می‌کنند.» برای کشوری که داعیه ورود به مسابقه با کشورهای منطقه را دارد و قصد اول شدن را دارد این شاخص‌ها برای توفیق کفایت می‌کند و با این وضعیت می‌تواند به مقصود رسد

"کلاغ و گل‌سرخ" • داستان یک "خاورانی" زنده


جلد کتاب

"کلاغ و گل سرخ" خاطرات مهدی اصلانی است از زندانهای جمهوری اسلامی در دهه ۱۳۶۰. مشاهدات نویسنده از اعدام‌های جمعی تابستان ۶۷ و انتقادش به گذشته‌ سیاسی سازمانى كه با آن همكارى مى‌كرده (فداییان‌اکثریت) از ویژگی‌های کتاب‌اند.

این روزها باز شکنجه و سربه‌نیست کردن زندانیان سیاسی در جریان است و اين موضوع به بحثی عمومی در جامعه‌ی ایران تبدیل شده است. با وجود سانسور شدید رسانه‌ها و لاپوشانی‌ جنایت‌های هرروزه در زندان‌ها، اخبار در این باره از طریق اینترنت و رسانه‌های خارجی منتشر می‌شوند. واکنش‌ها به این اخبار گاه این شبهه را برمی‌انگیزد که با وجود روشنگری‌هایی که در بیش از بیست سال گذشته صورت گرفته است، بسیاری از ابعاد جنایت‌ها و سرکوب دگراندیشان در ایران بر مردم پوشیده مانده است.

بيش از بیست سال است که شمار فزاینده‌ای از جان‌بدربردگان از زندان‌های جمهوری اسلامی از تجربه‌های خود گفته‌اند. در میان آنان نام مهدی اصلانی نامی است آشنا. در این سال‌ها مهدی اصلانی با مقاله‌ها ‌وسخنرانی‌هایش بخصوص سعی در زنده‌ نگاه داشتن یاد اعدام‌شدگان تابستان ۱۳۶۷ داشته است. سخنرانی‌های پرشور او به عنوان شاهد زنده و راوی جنایت در زندان‌های سیاسی، حاوى اين پيام بوده است که او به سهم خود نمی‌گذارد آنگونه که جنایتکاران می‌خواهند یاد ونام دگراندیشان اعدام‌شده، فراموش شود. او وظیفه‌اش را حفظ حافظه‌ی تاریخی می‌داند و شرح آنچه بر یک نسل از دگراندیشان ایران برفت. او پیام وصیت‌نامه‌هایی را که در دلش حفظ کرده در سال ٢٠٠٥ به گوش دیگران ‌رساند؛ در مجموعه‌اى به نام جنگل شوکران و به هميارى مسعود نقره‌كار.

اینک، درتابستان ۱۳۸۸، کتابی از اصلانی بنام "کلاغ و گل سرخ" در ۴۶۰ صفحه در ۱۰۰۰ نسخه توسط انتشارات مجله‌ی "آرش" در شهر کلن آلمان منتشر شده است. كتابى كه در آغاز ماه سوم تابستان، به چاپ دوم رسیده است.

چشمی که راز سکوت عاشقان می‌گوید

بهروز شیدا، نویسنده و منتقد ادبی، ویراستار "کلاغ و گل سرخ"، در آغاز کتاب توضیحی درباره‌ی عنوان آن نگاشته است. وی می‌نویسد: «کلاغ و گل سرخ قصه‌ی نامکرری است از گلویی دیگر. قصه‌ی زندان، همیشه همان است: فریاد از جور کلاغ و یاد بغض‌ساز گل سرخ؛ انگار همیشه صدای یاران می‌خواهد چشم‌ها را به پرده‌ی نبرد یاران بخواند. کلاغ به روایت قصه‌ای از جهان اسطوره‌ها، معلم اول گورکنی است [...]؛ گل سرخ به روایت قصه‌ای از جهان اسطوره‌ها نماد عشق است. [...] کلاغ و گل سرخ ساخت جهانی حماسی را نمادین می‌کند: در یک سو چشم‌کش‌ها ایستاده‌اند؛ در یک سو عاشقانی که راز معشوق در سینه پنهان می‌کنند. کلاغ و گل سرخ روایت چشمی است که از منقار کلاغ‌ها گریخته است تا راز سکوت عاشقان بگوید.»

مهدی اصلانیtمهدی اصلانی

مهدی اصلانی، یک خاورانی زنده است؛ یعنی بعید نبود او را هم در تابستان ۱۳۶۷ بکشند و در گورستان خاوران خاک کنند. کتاب خاطرات مهدی اصلانی از معدود كتاب‌هايى است که توسط یکی ازجان‌بدربردگان اعدام‌های جمعی تابستان ۱۳۶۷نوشته شده و بى ترديد نخستين كتابى است به قلم يكى از بازماندگان بند هفت و هشت گوهر دشت كه به امفى تاتر زندان( محل اعدام‌ها) مشرف بود. زندانیان این دو بند، شاهدان عینی گفت‌وگوها و رفت‌وآمدهای نامعمولى در زندان شدند که نشانگر وقوع جنایتی سازمان‌یافته، اعدام‌هایی جمعی بود. یکی از هسته‌های اصلی کتاب، شهادت مهدی اصلانی درباره‌ی اعدامهای تابستان ۶۷ است. اصلانی به غیر از شرح خاطراتش کوشیده است با استناد به مدارک موجود آمران و عاملان جنایت را معرفی کند. وی بر پيروى از ديدى عینی در بررسى و بازگويى وقایع تاکید دارد. هدف نهایی مراجعه به دادگاه جهانی برای دادخواهی است؛ حماسه‌سرایی در اینجا به کار نمی‌آید. او به بررسی آمار اعدام‌شدگان پرداخته، آمار نادرستی را که در خدمت تبلیغات برای گروهی خاص است، زیر سؤال می‌برد.

توجه به گذشته و ریشه‌های خود

اما پرسش اصلی دیگر کتاب آن است که چرا بسیاری از جوانان هم‌نسل او، نه از سر شعور بلکه از سر شور، «به نوعی در خدمت انقلاب» درآمدند و سپس سال‌های جوانی‌شان را در زندان گذراندند و چرا سرنوشت بسیاری از "عاشقان" و "گلهای سرخ" با زندان و اعدام رقم خورد. این پرسش نویسنده را واداشته است که کتاب را با خاطرات بسی پیش از سال‌های به زندان افتادنش در سال ۱۳۶۳ ، از کودکی‌اش، بیاغازد.

البته اصلانی از کودکی‌اش به تفصیل نمی‌نویسد، شاید چون بر هدف اصلی‌اش، روشنگری درباره‌ی زندان و اعدام‌ها متمرکز است. اما همان پرداخت کمابیش مختصر به خانه‌ی پدر و مادری، ارزشهای اخلاقی خانواده و محله‌ی خود یکی از خصوصیات مهم این کتاب است.

ناصر مهاجر، پژوهشگر تاریخ و ادبیات زندان، در این مورد می‌گوید: «خواننده، پیش از آن كه مهدی اصلانی به زندان بیفتد او را می‌شناسد؛ می‌فهمد از چه خانواده‌ای برخاسته، در چه محله‌ای زیسته، دوستانش و پدر و مادرش چه جور کسانی هستند و بوده‌اند. روحیات و خلقيات، ارزش‌ها، روش و منشش را به میزان زیادى به ما می‌شناساند. به اين ترتيب وقتی مشاهداتش در زندان را توصیف می‌کند، یا آنچه بر او رفته را شهادت می‌دهد، با مشكلى روبرو نمى‌شويم؛ چه مى‌دانيم قهرمان داستان‌مان کیست. آنجا هم که به توصیف تفصیلی نمی‌نشیند، با کاربست فلاش‌بک ما را به گذشته‌های دور خود می‌برد و از این راه به ما يارى مى‌رساند بفهمیم چرا او در فلان لحظه، بهمان رفتار را پيشه كرده و یا چنان واکنشی را نشان داده است.»

اصلانی همچنین آنجا که به شرح خاطرات زندان می‌پردازد، تنها راوی رفتار زندان‌بانان نیست، بلکه بیش از هر چیز مناسبات میان زندانیان را توصیف می‌کند. به نظر ناصر مهاجر، تیزبینی و چشم مشاهده‌گر اصلانی و به ويژه تشریح مسائل روزمره‌ی زندان و روحيه‌ی زندانيان در جزييات و با ريزه‌‌بافى، کار او را از بيشتر کتاب‌هایی که مردان تاکنون نوشته‌ا‌ند دور می‌کند و «به رديف کتاب‌هایی نزديك مى‌كند كه از قلم زندانيان زن تراوش كرده است».

اصلانی خاطرات خود از زندگی در زندان را می‌گوید. خاطرات او گاه غم‌انگیزند، گاه حتی خنده‌آور. نه آنکه او آنچه را از زندگی روزمره در زندان تعریف می‌کند، به مسخره بگیرد. او تجربه‌های سخت را به‌گونه‌ای معنا می‌کند که بتواند مقاومت کند، از آن بگذرد، ادامه دهد، روی پایش بایستد. در جای جای کتاب، با هر خاطره‌ای، به ما می‌گوید که آیا شخصیت این خاطره هنوز زنده است یا اعدام شده. او با شرح دیدارها و تماسهای خود با خانواده‌اش ما را تنها در فضای بسته‌ی زندان نگه نمی‌دارد، بلکه بر ما می‌نمایاند که قشری از مردم در آن دوره چه روحیه‌ای داشته و چگونه می‌اندیشیدند.

گورستان خاوران که در آن پیکر بسیاری از زندانیان سیاسی اعدام‌شده در تابستان ۱۳۶۷ خاک شده است

رمان‌گونگی اثر

بهروز شیدا، منتقد ادبی، از خصوصیت دقت به نقش شخصیت‌ها در کتاب به عنوان "رمان‌گونگی" یاد می‌کند. وی "کلاغ و گل سرخ" را کتابی پراحساس می‌داند که در آن حضور شعر برجسته است و دل بیشتر از سر عمل می‌کند. وی می‌گوید: «ویژگی این کتاب این است که رمان‌گونگی و دقت به نقش شخصیت‌ها در آن بالا است. حوادثی که بر خود راوی گذشته است، چندان تکان‌دهنده نیست، اما نگاهی که او به دیگران می­افکند، بنیان ماجراهایی به­یادماندنی است.»

به نظر شیدا ویژگی دیگر کتاب در زبان آن متبلور شده است؛ راوی ازاصطلاحاتی سود می‌جوید که معمولا در دیگر خاطرات زندان دیده نمی‌شود. بهروز شیدا در این باره می‌گوید: «این کتاب، از منظر یک فرزند کوچه نوشته شده است. راوی تلاش می‌کند نگاه یک فرزند کوچه به جهان را با تصویر خویش از زندگی سیاسی بیامیزد. "کلاغ و گل سرخ" نگاه یکی از بچه‌­های اعماق است به زندان، مبارزه و مرگ یاران.»

انتقاد به مواضع رهبری سازمان اکثریت در آغاز دهه‌ی ۶۰

به گفته‌ی ناصر مهاجر، مهدی اصلانی به عنوان هوادار جناحی از سازمان فداييان "اکثریت" معروف به هواداران "بیانیه‌ی ۱۶ آذر"، اولین مرد زندانی پیشین مرتبط با طیف حزب توده‌ی ایران و سازمان اکثریت است که یادمانده‌های خود را به چاپ رسانده است. نویسنده پیش از آغاز خاطراتش از درون زندان، به بررسی مستند مواضع سیاسی سازمان فداييان اکثریت در آستانه و پس از خرداد ۱۳۶۰می‌پردازد؛ دوره‌ای که سرکوب از پيش برنامه ريزى شده و سازمان‌یافته‌ی نیروهای چپ و مجاهدین آغاز شد، اما هنوز توده‌ای‌ها و اکثریتی‌ها را دربرنمی‌گرفت.

مهدی اصلانی بررسی مواضع سازمانی را که به او نزدیک بوده، اجتناب‌ناپذیر می‌داند. آن را ادغام شده با زندگی‌اش می‌بیند؛ با ۴ سالی که در زندان گذرانده و جنایت‌هایی که شاهدش بوده است، با «گذشته‌ی غارت‌شده»‌اش. او به شدت از این مواضع انتقاد می‌کند و آن را نه "خطای سیاسی" بلکه «جرم سیاسی» می‌داند. ناصر مهاجر این گام او را به منزله‌ی پیشرفتی در زمینه‌ی ادبیات زندان ارزیابی می‌کند و می‌گوید: «اداى سهم مهدى اصلانى به ادبیات زندان و چه بسا ادبیات سیاسی این دوره، این است که راوى خاطرات به رفتار خودش و به كردار سازمانى كه با آن كار مى‌كرده نيز با نگاهی به راستی انتقادی و سنجشگرانه روبرو شده است. او در بازگويى اين كه چگونه مرحله به مرحله اعضا و هواداران این سازمان در تور پلیسی می‌افتند و چگونه یک سلسله سهل‌انگاری‌ها، بی‌توجهی‌ها وخوش‌خیالی‌ها باعث می‌شود که سرنوشت ده‌ها تن از آنان با شکنجه و اعدام رقم بخورد، از گفتن آن چه مى‌داند، ابا ندارد.»

«لاجوردی اشکم را درنیاورد. جامعه درآورد»

مهدی اصلانی پس از تجربه‌ی تابستان ۶۷ از زندان آزاد می‌شود. به جامعه‌ای بازمی‌گردد که خاموش، مرعوب و آسیب‌دیده است. جامعه‌ای که بخشی از آن ناتوان است از بازشناخت سیستم حساب‌شده‌ی سرکوب که می‌کوشد قربانیان شکنجه و زندان و اعدام را مسئول سرنوشتی معرفی کند که برای آنان و خانواده‌های‌شان رقم زده‌ است.

حدود هفتاد صفحه‌ی کتاب، به خاطرات نویسنده از دوره‌ی پیش از دستگیری‌اش اختصاص دارد. دو صفحه از کتاب ما را با روز آزادی او و روزهای پس از آن آشنا می‌کند. خاطره‌ای را نقل می‌کند از دوستی که به او پس از آزادی گفته است: «لاجوردی اشکم را درنیاورد، جامعه درآورد. همسرش بچه را برداشته و به سوئد گریخته بود. پیغام کرده بود: گور پدر تو و سازمان و مسئولیت و چه و چه.»

ناصر مهاجر جای صفحاتی بیشتر درباره‌ی روزهای پس از زندان را در "کلاغ و گل سرخ" خالی می‌بیند.‌‌ او می‌گوید: «امیدوارم، اکنون که مهدی اصلانی بار سنگين واگويى يادمانده‌هايش را به زمین گذاشته و زیسته‌های خودش را به زبان آورده و به شکل کتاب درآورده، "كلاغ و گل سرخ" پيش‌درآمدى شود و کلیدی برای اینکه او در زندان دیگری را نيز باز کند و آنچه در دلش، در روحش‌، در ژرفناى وجودش هست را نيز بگوید. و البته اين كار ساده‌اى نيست و برای هیچ زندانی سیاسی حكومت‌هاى ايدئولوژيك که از مهلکه جان سالم به در برده‌، آسان به كف نيآمده است به همان ترتیبی که بسیاری از زندانیان سیاسی‌ای که توانستند از اردوگاههای هیتلری زنده پا به بيرون بگذارند، تا پایان عمر نتوانستند از کابوسها و عذاب وجدان و پرسش‌هایی رها شوند که برخی‌شان بسیار بجا و پاره‌اى بسیار نابجا بوده‌اند. از جمله اینکه چرا من ماندم و ديگران رفتند. امیدوارم بتواند از پس اين چالش هم برآيد و بگويد زندان با او چه كرد و پس از زندان چگونه زندگى‌اى را زيسته است!»

نویسنده: کیواندخت قهاری

تحریریه: رضا نیکجو