۱۳۹۷ فروردین ۱۸, شنبه

 نشنال جئوگرافیک، آذری‌ها آن را "یگانه نگین فیروزه‌ای آذربایجان" می‌نامند، دریاچه ارومیه، بعد از دریای خزر، دومین دریاچه نمک بزرگ در خاورمیانه است.  در ۳۰ سال گذشته اندازه آن به میزان ۸۰ درصد کاهش یافته است. فلامینگو‌هایی که ماهی میگو در دریاچه ارومیه صید می‌کردند، اکنون رفته‌اند. سایر پرندگان مانند پلیکان‌ها، حواصیل و اردک‌ها هم غالبا این دریاچه را ترک کرده‌اند. حتی گردشگرانی که برای حمام کردن در آب‌های گرم و نمکی دریاچه ارومیه به آنجا هجوم می‌برده‌اند، هم دیگر به آنجا نمی‌روند.
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
مردمی که در تابستان در آب‌های سرخ دریاچه ارومیه شنا می‌کنند. برای نسل‌ها، گردشگران از سراسر ایران به این دریاچه می‌آمده‌اند. اما همزمان با کاهش 80 درصدی مساحت دریاچه در دهه 1980، تعداد گردشگران هم کاهش یافت. 

آنچه باقی مانده، لاشه‌های زنگ‌زده کشتی‌هایی است که در گل‌ولای نمیه مدفون هستند. باد‌هایی که بر بستر دریاچه می‌وزند، طوفان نمک را به مزارع منتقل می‌کنند و به آهستگی حاصلخیزی خاک آن‌ها را از بین می‌برند. ریزگرد‌های نمکی و سمی، چشم‌ها، پوست و ریه‌های مردم را در تبریز هم ملتهب می‌کند.
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
گروهی از بازنشستگان تبریزی در دریاچه قدم می‌زنند. 

جئوگرافیک نوشت: "چه اتفاقی برای این دریاچه گرامی اتفاق افتاده است؟ دانشمندان می‌گویند تغییرات آب‌وهوایی، خشکسالی‌ها را تشدید کرده و دمای تابستان‌های گرم را بالا برده است. دمایی که تبخیر آب را تسریع کرده است. با این حال، این تنها بخشی از داستان است: مهندسان و کارشناسان آب اشاره می‌کنند که دریاچه در این منطقه نیمه خشک، از هزاران چاه غیرقانونی و احداث سد‌ها و پروژه‌های آبیاری رنج می‌برد. پروژه‌هایی که آب را از ریزآبه‌ها (رود‌های کوچک) برای کاشت سیب، گندم و آفتابگردان منتقل می‌کنند."
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
ساختمان خالی و قایق‌های متروک، همه آن چیزی است که در بندر رحمانلو باقی مانده است. زمانی که دریاچه پرآب بود، ماشین‌ها در اینجا برای تخلیه بارشان صف می‌کشیدند.

به گفته این وبگاه، کارشناسان از دولت ایران خواسته‌اند تا قبل از مبتلا شدن دریاچه ارومیه به سرنوشت دریای آرال در آسیای مرکزی، رویه خودش را تغییر دهد. به نظر می‌رسد که صدای علم به گوش تهران رسیده است. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، قول داده پنج میلیارد دلار برای احیای دریاچه ارومیه هزینه کند. این احیا از طریق رهاسازی آب بیشتر از پشت سدها، بهبودی سیستم‌های آبیاری و روی آوردن به محصولاتی که کمتر آب مصرف می‌کنند، انجام خواهد شد. با این حال به گفته نشنال جئوگرافیک، پول‌هایی که قرار بود برای احیای دریاچه ارومیه صرف شود، از بین رفت. امری که مانع پیشرفت احیای دریاچه شد.
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
دانش‌آموزان دبستان قلقچی مشغول بازی هستند. در این مدرسه فقط هشت دانش‌آموز باقی مانده‌اند. بسیاری از روستاهای اطراف دریاچه ارومیه به دلیل خشکسالی در حال  خالی از سکنه شدن هستند. 

برنامه توسعه سازمان ملل با کشاورزان درباره روش‌های پایدار جهت حفظ آب کار می‌کند. اگر چه روابط ایران و آمریکا برای دهه‌ها پر تنش بوده است، اما این دو کشور، به تبادل عملی برای رایزنی درباره چگونگی پرآب کردن مجدد دریاچه ارومیه و دریاچه نمک بزرگ اوتا در آمریکا اجازه داده‌اند.
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
در دبستان قلقچی فقط هشت دانش‌آموز وجود دارد و در یک کلاس درس می‌خوانند.

در یک جلسه سال ۲۰۱۶ که با همت آکادمی‌های ملی علوم، مهندسی و پزشکی در کالیفرنیا برگزار شد، دانشمندان ایرانی و آمریکایی داستان‌های بشدت مشابهی درباره چگونگی مقابله ایران و غرب آمریکا با خشکسالی‌های چندین ساله ارائه کردند. امیر آقاکوچک، استاد مهندسی در دانشگاه کالیفرنیا، گفته هر دو منطقه در گذشته از خشکسالی‌های شدید رنج برده‌اند. تفاوت زمانی آشکار می‌شود که تقاضا‌های انسان از آب موجود و تجدیدپذیر فراتر رود. او گفت:"اگر در آینده چنین خشکسالی‌ای اتفاق بیافتد، تاثیرات شدیدتری خواهد داشت."
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
محمد آزموده و خانواده‌اش برای 85 سال مالک این قهوه‌خانه بوده‌اند. 15 سال پیش این مکان چنان شلوغ بود که مشتریان می‌بایست فنجان قهوه‌شان را در دست می‌گرفتند زیرا جایی برای گذاشتن آن‌ها وجود نداشت.
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
روستای گوارچین قلعه
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
 
رضا مناف زاده در اطراف دریاچه ارومیه بر باغ درختان میوه‌ای کار می‌کند. جایی که برای آبیاری محصولات از روش جدیدی استفاده می‎شود. او می‌گوید: "من درباره آینده پسرم خیلی نگرانم. اگر در ایران آب وجود نخواهد داشت، فرزندانمان علاقه‌شان به کشور شان را از دست خواهند داد."
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
یک مزرعه آفتابگردان. برخی از اینها با پلاستیک پوشانده شده‌اند تا از آنها در برابر نمک و ریزگردهای ناشی از بستر دریاچه محافظت شود.
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
برداشت گوجه فرنگی در روستای قلقچی، استان آذربایجان غربی.
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
گله گوسفندان در نزدیکی دریاچه ارومیه
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
هزاران پشه سفید بر روی پنجره یک رستوران در اطراف دریاچه ارومیه
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
این قایق تفریحی، نشان دهنده روزهای خوب تفریحگاه گردشگری باری است. این تفریحگاه در سواحل دریاچه ارومیه در نزدیکی شهر قوشچی قرار داشت. 
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
سه برادر در روستای گوارچین قلعه
 
 گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
سه برادر در روستای گوارچین قلعه
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
یک خانواده همزمان با غروب آفتاب در دریاچه ارومیه قدم می‌زند.
 
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره دریاچه ارومیه
پرندگان تاکسیدرمی شده در موزه تاریخ طبیعی ارومیه
بهاری با افق تیره و توفانی برای رژیم، برای سالی که برای مردم نکو خواهد بود 
ایرج شكری

 پیام نوروزی کارشناشی شده ترامپ*، پاسخ گِرد ظریف، کک بولتون ، نرمش قهرمانانه کیم جونگ اون و تودهنی  ها به خامنه ای
پیام نوروزی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از این نظر اهمیت دارد که در آن مرکز و نهاد اصلی قدرت و تعیین سیاست در رژیم عقب مانده و سفّاک و ضد ایرانی آخوندی که به شکل «خر تو خری» اداره می شود، درست شناخته شده است و همانطور که در عمل، به ویژه در دو- سه سال گذشته در تضاد بین آخوند روحانی و سپاه همه شاهد بوده اند، این مرکز قدرت و تعیین کننده سیاست چه در امور داخلی و چه در سیاست خارجی، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است(1) که نیرویی خودسر و متصل به رهبر و دارای «کارت سفید» از او است؛ نیرویی که  فرماندهانش هیچ محدویتی برای اعمال اراده و تحمیل نظر خود نمی شناسند(حتی در مسائل جزئی و کوچک) و نیرویی است که ستون فقرات دستگاه سرکوب اختناق رژیم آخوندی است. در دعواهای اخیر احمدی نژاد با دستگاه قضایی رژیم، اتهام «اختلاس» بقایی در مبلغ سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار پولی که بنا به اظهار سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به قوه قضائیه "برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی" به طور نقد و خارج از سیستم بانکی کشور، در 12 مرداد 92 ،یک روز قبل از شروع به کار روحانی به عنوان رئیس جمهور، به محمود احمدی نژاد داده شده بود تا «بین سران چند کشور افریقایی توزیع شود»، گوشه یی از دست باز  سپاه در در دخالت در همه امور حتی با خرجهای بی حساب و کتاب است.
سپاه خودسر و دارنده نقش محوری در تعیین سیاست
 نگارنده توجه به این نقش محوری سپاه در قدرت و موقعیت «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بی وطن را، در ارزیابی اوضاع رژیم و مبارزه مردم با آن مهم می دانم و هم در مورد «بی وطنی» (2) و هم در مورد خودسری های سپاه یادداشتهایی نوشته ام.
در مورد «زیر آوار» اسلام بودن و بی معنی بودن مفهوم وطن برای پاسداران، هیچ چیز مثل شرحی که پاسدار قاسم سلیمانی در «کنگره بزرگداشت 8000 هزار شیهد استان گیلان» در مورد انگیزه ای که آنها را به جنگ در هزار کیلومتر دورتر از شهر و دیار خود کشاند، نیست. سلیمانی با ادعای این که خمینی با « با ممزوجیت دین و قومیت و ملت در چهار چوب یک حکومت» کاری مهمی انجام داد که ملت را و ایران بیمه کرد» (!)، می گوید« مگر امکان داشت که بدون انگیزه دین و اسلام 8000 نفرجوان بروند با فاصله 1000 کیلومتر از اینجا بدون این که شهر آنها و خانه کاشانه آنها مورد تهدید واقع شده باشد بروند در مرزهای شلمچه و طلائیه و کوههای کردستان سرشان قطع شود و... »(3).  در این پرت وپلا گویی می بینم که قاسم سلیمانی با مفهوم «وطن» و «میهن» و عشق به میهن که برای ایرانیان از عشق به ایران با همه فرهنگ و تاریخش  - که نوروز از آن جمله است – و به قرنها قبل از اسلام بر می گردد، سرچشمه می گیرد، به کلی بیگانه است. چرا که تاریخ برای او سایر برداران پاسداراش، مثل آخوندهای بی وطن، از زندگی پیامبر اسلام و جنگهای او شروع می شود و وقتی «اسلام» به ایران می رسد، دیگر این ها هم در شمار لشکریان آن هستند و در این طرف هرچه هست تعلق به «جاهلیت» و «مجوس» پیدا می کند و باطل و «نجس» است.
مناسب می دانم در مورد خودسریهای سپاه -حتی در جزئیات- و لگد پرانی به دولتی که ریاست آن «تنفیذ» شده توسط ولی فقیه خودشان است، یاد آوری کنم که مثلا وقتی در اواخر تیرماه 95 اعضای هیات دولت تصویب کردند که «برگزاری کنسرت، شب نشینی و مهمانی ها نیاز به مجوز نیروز انتظامی(اماکن) ندارد و ناجا حق دخالت در مجوز و محتوای کنسرت ها را نخواهد داشت»، پاسدار سیّد مسعود جزایری، در مقام «معاون ستاد کل نیروهای مسلح»، یکهو مثل خرس قطبی که روی دوپای خود بلند می شود و حضور خود را به طور رعب آور و آماده دریدن نشان می دهد؛ در مساله یی که ربطی به «معاون ستاد کل نیروهای مسلح» نداشت، دستور العملی برای فرمانده نیروی انتظامی صادر کرد و در آن تاکید کرد که«ماموریت ناجا در برخورد با ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری در برخی اماکن از جمله محل برگزاری کنسرت ها، باید با جدیت انجام شود»(4) یا وقتی روحانی بعد از تایید «برجام» توسط خامنه ای و قطعی شدن آن، خواست از فرصتی که آن را مناسب یافته بود، برای جهت گیری تازه در روابط خارجی استفاده کند و در سخنانی در نشست مشترک هیات دولت و استانداران در 28 مرداد 94 با تاکید بر این که :« رویکرد جمهوری اسلامی ایران پافشاری بر حل و فصل همه معظلات جهان از طریق مذاکره و گفتگوست» افزود:«نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم و عمل کنیم و دیگران در برابر این تغییر رفتار ما واکنشی نخواهند داشت. باید همان مسیر سازنده و درستی را پیش ببریم که مردم در خرداد 92 به ان اقبال کردند و عامل این توفیق بود که اگر آن راه را ادامه ندهیم چه بسا توافق نیز پایدار نباشد»،روز بعد از این سخنرانی، پاسدار جعفری فرمانده سپاه چنگ و دندان نشان داد و خرناس کشید که:« برخی معتقدند رفتارهای ما باید در چارچوب اراده ی دشمن تنظیم شود و می گویند ما هر طوری که می خواهیم نمی توانیم حرف بزنیم و عمل کنیم؛ چون دیگران در مقابل ما واکنش نشان می دهند» و خط و نشان کشید که:« کسانی که می خواهند با این سخنان مغایر با اصول انقلاب و فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، روزنه های جدیدی را برای نفوذ بیگانگان در کشور بگشایند، بدانند هرگز اجازه ی رشد و پیاده سازی چنین تفکری را نخواهیم داد»!(5) از این مداخله ها و اعمال اراده ها از سوی سپاه در تعیین سیاست فراوان است و البته همچنان که همگان می دانند، واکنش رؤسای جمهوری برگزیده شد با «آرای میلیونی مردم مسلمان و انقلابی ایران» که اندکی با سپاه و ولی امر مسلیمن جهان، زاویه دار بوده اند - چه «اصلاح طلب»چه «اعتدال گرا»-، تودهنی خوردن در «کمال متانت» و بدون هیچ اعتراضی و «زِه زدن» و عقب نشینی کردن از مواضعی بوده است که اعلام کرده بودند و رای دهندگان میلیونی هم (بنا بر ادعای خودشان) آنها را به خاطر همان مواضع و سیاستهای اعلام شده، در انتخابات تایید کرده بودند.
پیام نوروزی به طور چشمگیری کارشناسی شده دونالد ترامپ
در پیام نوروزی رئیس جمهوری آمریکا به مردم ایران، با اشاره به دعایی در پایان کتیبه یی از داریوش هخامنشی که در آن از اهورامزاد خواسته است که ایران را از « دشمن، دروغ و خشکسالی» حفظ کند، عملکرد سپاه پاسداران با این سه تهدید برای ایران و ایرانیان تطبیق داده شده است. این پیام در بین سایر پیامهای نوروزی که رؤسای جمهوری آمریکا خطاب به مردم ایران فرستاده اند، و حتی پیام سال قبل خود او از سطح بسیار بالای کارشناسی هم در زمینه شناخت عملکرد رژیم و رابطه اش با شهروندان، هم در انتخاب معیاری هایی از بخش ایرانیِ خالص(قبل از اسلام) تاریخ و فرهنگ ایران که مورد علاقه بخش بزرگی از جمعیت طبقه متوسط و تحصیل کرده های ایران که این به دوره از تاریخ خود افتخار می کنند و به وسیله آن دیوار بلندی برای حفظ هویت و تمایز ریشه ای خود با رژیم آخوندی ایجاد می کنند، ابتکاری است که نشان از اطلاعات کارشناسانه ً همه جانبه تنظیم کننده (یا تنظیم کنندگان)پیام رئیس جمهور آمریکا، از اوضاع دارد.
در پیام یاد شده، در همسانی سپاه با تهدید اول (به عنوان دشمن ایران و ایرانیان) از جمله آمده است،« اول، سپاه پاسداران نه در نام و نه در عملکرد، ایرانی نیست. سپاهی متخاصم است که مردم ایران را سرکوب کرده و از آنها سرقت می کند تا فرای مرزها از تروریسم حمایت کند...». این ویژگی سپاه برای مردمی که خود از دستگیری ها و بازداشت های خودسرانه سازمان اطلاعات سپاه خبر دارند، مردمی که از هزینه های کلانی که رژیم برای گسترش نفوذ در فراسوی مرزها؛ به ویژه در سوریه و لبنان می کند آگاه هستند و با شعارهایی مثل «سوریه را رها کن / فکری به حال ما کن» بدان معترض اند و برای مردمی که شعار «جمهوری ایرانی» می دهند، ابهامی ندارد و کاملا روشن است و کیست که نداند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامیِ» بی وطن، در محور فساد و غارت و سرکوب و اختناق در ایران قرار دارد. فایده و حسن این تشخیص از سوی آمریکا این است که محدوده هدفها و جهت گیری سیاستهای آمریکا را در تضادهایی که با رژیمی که بر سرنوشت مردم ایران چنگ انداخته دارد، تعیین می کند و این می تواند سبب محدود شدن عرصه تخریب و ضربه احتمالی در رویارویی آمریکا با رژیم به پهنه و زمینه هایی که مشکل از آنجا برمی خیزد، یعنی سیاست های مداخله جویانه برونمرزی رژیم، بشود. به نظر می رسد که هدف از تنظیم چنین پیامی همین بوده است؛ اطمینان دادن به مردم ایران که تنش و تضاد موجود بین دولت آمریکا و رژیم مستقر در ایران، با شناخت و آگاهی آمریکا از وضع آنان و عملکرد رژیم، متوجه آنان(مردم ایران) نیست و نیروی متخاصم در برابر آمریکا در این پیام مشخص شده است.
در واکنش به این پیام، از روحانی که در 19 مهرماه سال قبل در واکنش به احتمال گنجاندن نام سپاه در فهرست گروههای تروریستی از سوی آمریکا، نطق پر حرارتی کرده و همان آدمی که قبلا گفته بود، اگر پول رسانه و تفنگ در یکجا جمع شود اگر ابوذر هم باشد فساد می آورد، اما سپاه را در «دل مردم» جا داد، صدایی شنیده نشد. وزارت خارجه رژیم اما به ناچار باید واکنشی نشان می داد. این واکنش را ظریف وزیرخارجه رژیم، در توئیتی نشان داد که در آن رئیس جمهور آمریکا را بی اطلاع و حرفهای او را «اهانت های احمقانه » دانست و حمله یی هم به شاهزاده بن سلمان که برای یک سفر سه هفته ای در روز 20 مارس(29 اسفند 96) به آمریکا سفر کرده بود کرد، ولی به رغم حمله سنگینی که در پیام ترامپ به سپاه شده بود، ظریف وارد آن موضوع نشد و صلاح دید که برای کمتر  خراب کردن و گند آلود کردن خود، از کنار مساله بگذرد. توئیت ظریف این است«ایرانیان با هزاران سال تمدن، دارای چنان عمق تاریخی هستند که اهانت‌‌‌های احمقانه یک رهبر تازه به دوران رسیده را نادیده بگیرند؛ کسی که همه دانش او از تاریخ، سیاست و دیپلماسی را می‌‌‌توان در ٢٨٠ حرف خلاصه کرد - با این همه هنوز از آن جوانک آلت دست خود بیشتر می‌‌داند».
باد مخالفی که بر بادبان کشتی رژیم می وزد
این تشدید تضاد آمریکا با رژیم در  شرایطی صورت می گیرد که یک رویداد بسیار مهم برای مساله یی بسیار مهم در سیاست خارجی آمریکا در پیش است و آن دیدار بین رهبر کره شمالی با دونالد ترامپ است که زمان آن در اوخر ماه مه پیش بینی شده است. این تحول به سوی آرامش در روابط به شدت تنش آلود کره شمالی با آمریکا، به دلیل اعلام آمادگی از سوی رهبر کره برای گفتگو در مورد غیر اتمی شدن که خبر آن در نیمه اسفند ماه اعلام شد، پیدا شده است. خبر مربوط به سفر کیم جونگ اون رهبر کره شمالی به چین و انتشار مشروح گزارش این دیدار توسط خبرگزاری رسمی چین در 28 مارس(8 فرودین 97) که در آن از قول رهبر کره شمالی آمده است« موضع همیشگی ما غیراتمی شدن شبه جزیره کره براساس وصیت کیم ایل سونگ، رئیس جمهوری سابق، و کیم جونگ ایل، دبیرکل فقید حزب کارگران کره بوده است.» (6) و نیز خوش بینی دونالد ترامپ نسبت به مواضع رهبر کره شمالی، نشانه های مثبتی از حرکت در جهت کاهش تنش در رابطه آمریکا با کره شمالی است که تا همین مرحله هم حتما برای رژیم نگران کننده است و اگر گفتگوهای کره شمالی و آمریکا که قرار است در اواخر ماه مه انجام شود، دستاورد مشخصی در جهت پایان دادن به تنش وعادی شدن روابط دوکشور همراه داشته باشد، این خبر بسیار بدی برای رژیم خواهد بود. چرا که  دونالد ترامپ به رها شدن از نگرانی تهدید اتمی کره شمالی و تلاش برای مقابله با آن، نیروی آزاد شده در این زمینه را، صرف مقابله با سیاست ها و اهداف مداخله جویانهً شیعه گری گسترانه رژیم آخوندی که باعث نگرانی هایی در کشورهایی منطقه خاور میانه است، خواهد کرد. در این زمینه البته نقش صدها میلیون دلار قرار داد هایی که عربستان سعودی  با آمریکا بسته است را، نباید از نظر دور داشت. به نظر می رسد که سعودی ها بعد از به آتش کشیده شدن سفارتشان در تهران و کنسولگری در مشهد، و آن پیام تهدید و خط نشان کشیدن سپاه پاسداران علیه رّژیم سعودی بعد از اعدام شیخ نمر، بهترین دیپلماسی در برخورد و رویارویی با تهدیدهای رژیم را، استفاده از تمام امکانات برای به زانو در آوردن رژیم و نشان دادن تخاصم آشکار با رژیم – همانگونه که رژیم علیه سعودی بکار گرفته – دیده اند. قابل پیش بینی بود که بعد از رویداد به آتش کشیده شدن سفارتخانه سعودی و آن اطلاعیه سپاه برای انتقام اعدام شیخ نمر و براندازی نظام سعودی(که چندی بعد اطلاعیه قاسم سلیمان در تهدید دولت بحرین به خاطر دستگیری و فشار به شیخ عیسی قاسم هم مکمل آن شد)، سعودی ها شمیشر از رو ببندند(7).
انتخاب بولتون و افتادن کک به تنبان نعره کشهای رژیم
تحول دیگری که «کک به تنبان » رژیم و پاسداران عربده کش اش انداخته است، قرار گرفت جان بولتون در پست بسیار مهم مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکاست. جان بولتون که به عنوان یکی از «باز»های جنگ طلب و طرفدار «زدن ضربه اول و پیشگیرانه نظامی» شناخته می شود، در سالهای گذشته پیوسته بر سیاست «تغییر رژیم» در ایران تاکید داشته و به ویژه روابط او با سازمان مجاهدین و سخنران اجتماعات مجاهدین بودن او هم مزید بر علت ناراحتی و خشم رژیم از این انتصاب شده است و این ناراحتی را با بیان این که « ترامپ یک حقوق بگیر منافقین را به عنوان مشاور امنیت ملی انتخاب کرد»، بیان کرده اند
تودهانی های آشکار به خامنه ای
رویداد دیگری که برای خامنه ای حتما سخت بوده و نمی تواند آن را به فال نیک بگیرد، تو دهنی هایی بود که در داخل کشور به طور علنی به خاطر ادعایی که خامنه ای در سخنان خود در اول فروردین در مورد وجود آزادی بیان در رژیم کرده بود، دریافت کرد. خامنه ای در سخنرانی خود گفت:« هیچکس به خاطر این که نظرش مخالف نظر حکومت است مورد تعقیب و فشار قرار نمی‌گیرد هرکس چنین ادعایی کند دروغ گفته است و بنا هم نیست کسی معترض اینها شود». طبعا این دروغ بزرگی بود که او می گفت. از خدمتگزاران سابق رژیم که در بالاترین مقامات دولتی دارای مسئولیت بوده اند هم کسانی هستند که به خاطر انتقاد از گردش امور دستگیر و زندانی تنبیه شده اند. و بعضی هم که مثل خاتمی دستگیر و زندانی نشده اند، اما نه اجازه سفر به خارج دارند نه حتی اجازه شرکت در مجلس عزا یا عروسی، ممنوع التصویر هم هستند چه رسد به شهروندان عادی که در شرایط سختی در زندانهای رژیم هستند. این آخوند مستبد پلید، اصلا به روی خود نمی آورد کسانی مثل آرش صادقی و گلرخ ایرانی و آتنا دائمی(در اعتراض به بد رفتاری در اعتصاب غذا زده اند و سلامتشان به خطر افتاده و رو به وخامت می رود) نرگس محمدی که مادر دو کودک خرد سال است، کاری جز بیان نظر انتقادی از گردش امور نکرده اند. درنظام متعفن متشرعان که کارنامه بسیار ننگین و خونین اعدامهای دهه سیاه 60 و کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 1367 را دارد، زدن اتهام «محاربه با خدا و رسول» یا «مفسد فی الارض» به هر منتقدی و جان او را گرفتن، یا فتنه گر نامیدن همراهان و خادمان نظامِ برخوردار حمایت خمینی در حیاتش، به خاطر سرپیچی از پذیرفتن مطلق العنانی رهبر و به حصر فرستادن، آنها روش رویا رویی با منتقدان است.
از جمله تودهنی هایی که به خامنه ای زده شده مطلبی از سوی یک خبرنگار روزنامه ایران بود که در توئیتر با اشاره به ادعای خامنه ای در مورد آزادی بیان، نوشت:« خیلی عالی می‌شود برای اثبات عملی این گفته، ایشان برای اولین بار یک نشست خبری برگزار کنند. خبرنگارانی مثل من سوالات زیادی از ایشان داریم، از جمله در همین حوزه آزادی بیان ». وی در توئیت دیگری نوشت که با شنیدن آن سخنان رهبر به یاد «هدا صابر» افتاده است و این که گناه او چه بود. یک طرفدار احمدی نژاد هم در مطلبی که در آن به دستگیری و زندانی شدن دو سه نفری که او می شناخت و سوابق رزمندگی داشته اند اشاره کرده بود که هیچ گناهی جز اظهار نظر و درخواستی مثلا برای آزادی کسی که بی دلیل زندانی شده بوده نداشته اند و یا وثیقه برای آزادی یک دوست بازداشتی خود تهیه کرده اند، دستگیر و زندانی شده اند افزود که :« سر آیت‌الله خامنه‌ای ⁩را بیش از این درد نیاورم.این حقیر هم درپی بازتاب دادن آراء آقایان جوانفکر و بقایی به فساد فی الارض متهم شدم و‌ به قید وثیقه آزادم. این‌ها مشتی بود نمونه خروار. فکر می‌کنم روزگار احمدی‌نژادی‌ها و معتقدان به انقلاب که این طور باشد، فقط حضرت عباس (ع) باید برسد به داد مخالفان حکومت» (8).
شرایطی که در آن صدای اعتراض گرسنگان و گارگران بیکار بلند تر می شود
سفت و سخت تر شدن «قلاده» یی که با برجام بر گردن این رژیم درنده خو قرار گرفت که با تحریمهایی جدیدی که اروپایی ها گویا برای «حفظ برجام» و راضی کردن آمریکا در ماندن در آن، قرار است برای رژیم وضع کنند، تشدید فعالیت سعودی برای اعمال فشار های بیشتر و حتی اقدامات تلافی جویانه علیه رژیم بعد از شلیک چند موشک به سوی عربستان در 25 مارس(4 فرودین) توسط حوثی ها که سعودی ها کشورهایی نظیر فرانسه را با خود همصدا کرده اند که موشکها توسط رژیم در اختیار حوثی ها قرار گرفته است، اینها آسمان تیره بهار سال نو برای رژیم است که خبر از سالی توفانی برای رژیم می دهد. سالی که به رغم سختی هایی که برای مردم هم می تواند داشته باشد، لیکن می توان یقین داشت که با اعتراضات و با ایستادگی های مردم در برابر رژیم، به هرحال «سالی نکو» برای مردم خواهد بود، چرا که جهانیان به روشنی می بینند که بخش عظیمی از مردم ایران آگاهند که سیاست خارجی مداخله جویانه و اسلامگستری و شیعه پروری رژیم که هزینه های کلانی از دارایی مردم ایران را صرف آن می کند، مثل عملکرد سرکوبگرانه و مردم ستیزانه و به شدت ارتجاعی این رژیم سراپا فاسد ضد ایرانی، به زیان کشور است. مردم ایران از بلاهت و هپروت و مالیخولیای قدرت پرستانه فرماندهان سپاه که یکی عمق استراتژیک رژیم را در سواحل دریای مدیترانه می بیند و یکی مثل یحیی رحیم صفوی مشنگ رویای حکومت جهانی اسلام با مرکزیت رژیم را در سر می پروند(9)، یکی مثل آن دلقک ولایتمدار حسن عباسی، که گاه و بیگاه گروهی از از اوباش تهی مغر نادان بسیجی را دور خودش جمع می کند و صحبت از «حسینه کردن کاخ سفید» می کند و اخیرا هم گفته یک طبقه کاخ سفید را هم به بسیج دانشجویی واشنگتن خواهند داد(10) و آن احمقها هم برای او کف می زنند و هلهله می کنند، متنفّر و خشمگین هستند. مردم ایران از پیرکفتاران حوزه نشین و خبرگان نشین و امام جمعه های مستبد درنده علیه برگزاری کنسرت و شادی مردم پارس می کنند و کنسرت موسیقی را هم برای آنها حرام می دانند و از رژیمی که حتی نشان دادن سازهای موسیقی را از تلویزیون ممنوع کرده است و تازه بعد از نزدیک به چهل سال امسال یک خواننده مرد در حال نواختن پیانو (شاید به خاطر آن که در شکل چیزی مثل یک میز است به سازهای دیگر شبیه نیست و قابل حمل هم نیست) را نشان داده اند(11)، متنفرند و خواهان برچیده شدن بساط این رژیم پلید و خواهان زندگی در آزادی و دموکراسی و عدالت در کشور و با روابط مسالمت آمیز بین المللی هستند. بی تردید مردم ایران قادر خواهند بود این رژیم آزادی کش مردم ستیز را با تمام دستگاههای سرکوب و جنایتش؛ متلاشی کنند همانطور که رژیم تا دندان مسلح شاه با ساواک مخوفشرا متلاشی کردند. تحقق این هدف اکنون بیش از هر زمان دیگر پیش رو و به یمن مبارزات بی وقفه مردم ایران که همچنان ادامه دارد،  به عملی شدن نزدیک می شود و باید از فشرده شدن گلوی این رژیم پلید و شکستن شاخ توسعه طلبی و مداخله جویی اش شاد بود و استقبال کرد.
در پایان به عنوان  عیدی این سال نیکو، پیامی را از هموطن سالخورده ریش سفید خشمگینی که چندی پیش در تجمعی در برابر مجلس شورای اسلامی - که رژیم آن را آ«مظهر عدل علی» نامیده است – خطاب به «مقامات رژیم» فرستاد، برای مقامات رژیم به ویژه «مقام معظم رهبری» و پاسداران و گردانندگان دستگاه قضائی اش مناسب دیدم، شاید از این طریق از احساسات واقعی بخش عظیمی از مردم مسلمان ایران که زندگی فاجعه آمیزی را در جمهوری اسلامیِ ساخته و پرداخته خمینی و تسلط متشرعان بر کشور وسرنوشتشان، می گذرانند آگاه شوند. عیدی به مقامات در لینک زیر:
منابع
----------------
 1-:
الف - حرفهای خامنه ای در جمع فرماندهان سپاه، «نقشه راه» برای همه
ب  - عبور از گذرگاه خونین اجتناب ناپذیر است...
2 –(در مورد بی وطنی سپاه) - طلبکاری در دو پیام پاسدار باقری و تودهنی به آن در رویدادها 
3- سخنرانی سلیمانی در کنگره 8000 هزار شیهد استان گیلان 
4- ابلاغیه جزایری به نیروی انتظامی در رد مصوبه هیات دولت
دیدار کیم اونگ جون از چین و تعهد به غیر اتمی شدن کره
7 - تنش در روابط سعودی و رژیم بعد از آتش زدن سفارت
8- انتقاد یک احمدی نژادی و رد ادعای خامنه ای در مورد وجود آزادی بیان
 10حسن عباسی کاخ سفید حسینه و بسیج دانشجویی
11- پخش پیانو نوازی علیرضا عصّار از تلویزیون
----------------------------------------------- 
فروردين ۱٣۹۷ -  ۲۹ مارس ۲۰۱٨    

سرگرد انصاری:حقايقی درباره "پرويز ثابتی"از کتابش

افشای اسناد خیانت بزرگ وزارت بهداشت و جهاد کشاورزی ایران به ۸۰ میلیون ای...

شبکهِ پولشویی صدر هاشمی نژاد را بهتر بشناسیم

آبرسانی به بسیاری از روستاهای سیستان و بلوچستان به ویژه به ویژه دشت سیستان با تانکر آب انجام می‌شود. در دشت سیستان که ۵ شهرستان زابل، زهک،‌ هامون، هیرمند و نیمروز واقع شده است. سال ۱۳۹۴ رحیم میدانی، معاون وزارت نیرو اعلام کرد که هفت میلیون تن از روستاییان ایران آب آشامیدنی خود را از طریق تانکرهای آب و آب‌رسانی سیار دریافت می‌کنند.

خشکسالی و کمبود آب ۱۲ هزار هکتار از زمین‎های کشاورزی شهرستان «نیمروز» سیستان و بلوچستان را خشک کرد.
«تامین آب آشامیدنی برخی روستاها به سختی و با تانکر آبرسان انجام می‌شود، خواستار راه اندازی ایستگاه پمپاژ آب در روستاها و احداث چاهک در مسیر رودخانه شاخه لورگ باغ برای تامین آب دامداران شد».
در هفته های گذشته صدها تن از کشاورزان نیمروز به سبب کمبود آب زراعی و آشامیدنی دست به اعتراض زده بودند. عدم تأمین حق آبه و کاهش نزولات جوی، کشاورزی در این منطقه را با بحران مواجه کرده است.
به دلیل کاهش بارندگی امسال ۱۰۰ درصد مساحت سیستان و بلوچستان دچار خشکسالی است.
آبرسانی به بسیاری از روستاهای سیستان و بلوچستان به ویژه به ویژه دشت سیستان با تانکر آب انجام می‌شود. در دشت سیستان که ۵ شهرستان زابل، زهک،‌ هامون، هیرمند و نیمروز واقع شده است.
سال ۱۳۹۴ رحیم میدانی، معاون وزارت نیرو اعلام کرد که هفت میلیون تن از روستاییان ایران آب آشامیدنی خود را از طریق تانکرهای آب و آب‌رسانی سیار دریافت می‌کنند.
بیش از ۶۰ درصد جمعیت شهری سیستان و بلوچستان با تنش آبی روبرو است.
کمبود منابع آبی در سیستان و بلوچستان طی سال‌های گذشته باعث افزایش مهاجرت ساکنان این استان شده است.

حسین راغفر: ۳۳ درصد جمعیت ایران دچار فقر مطلق است یک پژوهشگر اقتصادی می‌گوید دولت خط فقر مطلق یک خانواده پنج نفری را ۷۰۰هزار تومان می‌داند که حتی غذای آنها را هم تامین نمی‌کند. او خط فقر یک خانواده چهار نفره شهری در سال ۹۶ را حدود چهار میلیون تومان می‌داند.

حسین راغفر: ۳۳ درصد جمعیت ایران دچار فقر مطلق است

یک پژوهشگر اقتصادی می‌گوید دولت خط فقر مطلق یک خانواده پنج نفری را ۷۰۰هزار تومان می‌داند که حتی غذای آنها را هم تامین نمی‌کند. او خط فقر یک خانواده چهار نفره شهری در سال ۹۶ را حدود چهار میلیون تومان می‌داند.
Iran Obdachlose Frauen (Bildergalerie) (baharnews)
حسین راغفر، استاد دانشگاه و اقتصاددان در تعریف سبد معیشتی خانوارها به خبرگزاری ایسنا گفته است: «آنچه ما به عنوان خط فقر مطلق تعریف می‌کنیم سبد مشخصی است که باید حداقل کالاهای اساسی را در بر داشته باشد به نحوی که اگر فردی به آنها دسترسی نداشته باشد، سلامت فیزیکی، جسمانی و روحی‌اش به خطر بیفتد. این کالاها در همه جای دنیا پذیرفته شده و شامل غذا، مسکن، خدمات سلامت، حمل و نقل و ...هستند.»
او استناد به درآمد اعلام شده خانوارها و توجه به مخارج کل خانوار در اندازه گیری فقر را نادرست دانسته و توضیح می‌دهد که افزایش هزینه خانواده‌ها آسیب‌های جدی به آنها زده است: «مثلا اگر فقط هزینه‌های درمانی یک نفر بالا برود ممکن است این فرد، این مبلغ را با فروش فرش زیرپایش تامین کرده و دچار هزینه‌های کمرشکن درمان شده باشد.»
او با اشاره به محاسبه هزینه‌‌های درمان خانوارها در سال ۹۱ می‌گوید: «افرادی بودند که مخارج بالایی داشتند و فقیر نبودند اما دیدیم که با احتساب مخارج درمانی آنها، ۷ درصد به رقم فقرا افزوده شده بود.»

به گفته راغفر، گرچه "بیمه سلامت" هنوز خدمات دارویی را پوشش نمی‌دهد اما می‌تواند نقش موثری در کاهش فقر اقتصادی داشته باشد: «هم‌زمان با اجرای این طرح ۲۰درصد جمعیت با درآمد پایین و ۲۰درصد افراد با درآمد بالا وضع‌شان بهتر شده اما دو گروه وسط وضع ‌بدتری یافته‌اند زیرا هیچ ضابطه‌ای برای شناسایی کسانی که قرار است از این خدمات استفاده کنند وجود ندارد.»
بیمه سلامت از طرح‌های پیشنهادی دولت احمدی‌نژاد و از اهداف برنامه پنجم توسعه به منظور کاهش ۳۰درصدی سهم مردم از هزینه‌های درمانی بود. با شروع این طرح در سال ۹۳ معلوم شد که حدود ۶میلیون نفر یعنی نزدیک ۱۴درصد جمعیت کشور بیمه پایه ندارند. دولت روحانی هم اینک با مشکل کسری بودجه برای تامین اعتبار این بیمه روبروست.
۶ درصد جمعیت کشور در معرض خط گرسنگی
حسین راغفر اشاره می‌کند که درآمد ۶ درصد از جمعیت کشور، کفاف تامین هزینه خوراک آنها را نمی‌دهد. او اسم چنین مرحله‌ای را "خط گرسنگی" می‌گذارد و یادآور می‌شود که خانوارها تنها با هزینه غذا خوردن روبرو نیستند بلکه دغدغه هزینه‌های دیگری چون حمل و نقل، پوشاک یا مسکن را هم دارند: «خانواری که کل مخارجش کمتر از سبد حداقل غذا است حتما با گرسنگی و با مشکلات آموزشی و دسترسی به خدمات سلامت روبروست. هرچند نهادهای دولتی این رقم را دو یا سه درصد اعلام می‌کنند اما تا جایی که من به یاد می‌آورم وزارت بهداشت این رقم را ۱۰ درصد اعلام می‌کرد؛ این میزان به جز گروهی است که با مشکل سوء تغذیه روبرو هستند.»
این پژوهشگر اقتصادی توضیح می‌دهد که تغذیه افراد تنها با خوردن نان تامین نمی‌شود بلکه ریزمغذی‌هایی هم دارد و بر این اساس باید شاخص میزان سبد غذایی از سوی انستیتو تغذیه تعیین شود: «این مبنایی است که ببینیم چه درصدی از کل مخارج خانوارها غذا بوده است. برای مثال اگر یک سوم آن غذا بوده، دو سوم دیگر آن سایر مخارج خانوار است. پس اگر سبد پایه غذا را تعیین کنیم از روی آن می‌توانیم حداقل درآمدها را برای سایر مخارج نیز تعیین کنیم.»
او یادآوری می‌کند که تعیین رقم ۳میلیون و ۲۰۰هزار تومان به عنوان خط فقر، رسمیت دادن به اطلاعاتی ناقص است زیرا معلوم نیست این مبلغ برای کجا و چه نوع خانواری است: «چرا که خانوارهای روستایی با خانوارهای شهری و خانوارهای شهرهای کوچک با خانوارهای شهرهای بزرگ در هزینه‌ها و ترکیب سبد مصرفی‌شان تفاوت دارند و تورم به میزانی متفاوت به گروه‌های مختلف آسیب می‌زند.»
راغفر می‌گوید خط فقر بین نقاط مختلف کشور و حتی روستاهای مختلف متفاوت است؛ در نقاط محروم نصف مناطق شهری و معادل دو میلیون تومان.
"آسیب‌های یارانه"
حسین راغفر تکرار کرده که یارانه کمکی به فقرا نکرد بلکه تورم را افزایش داد. او می‌گوید در سال ۸۹ به یک خانوار ۵ نفره ۲۲۵ هزار تومان یارانه می‌دادیم که برحسب قیمت‌های ثابت و محاسبه تورم در دی ماه ۱۳۸۶ این ۲۲۵ هزار تومان، ۸۱۲ هزار تومان شده است: «یعنی ۸۱۲ هزار تومان امسال معادل ۲۲۵ هزار تومان سال ۱۳۸۹ است؛ پس می بینید چرا خانوارهای فقیر، فقیرتر شده‌اند چرا که ظرفیت‌های جدیدی برای کسب درآمد نداشته‌اند این درحالی‌است که خیلی از خانوارهای محروم جامعه عمدتا با همان یارانه زندگی می‌کنند.»
خبرگزاری ایسنا به نقل از راغفر می‌نویسد به چند دلیل پرداخت یارانه به کاهش فقر کمک نکرده است: اول آنکه این حجم بزرگ نقدینگی که وارد کشور می‌شود خودش تورم‌زاست و در تورم گروه‌های پایین بیشتر آسیب می‌بینند؛ دوم آنکه شیوه درست برخورد و کاهش فقر، اشتغال‌زایی برای خانوارهاست.

در شهر مونستر آلمان یک خودرو به جمعیت زد • چهار کشته و ۲۰ زخمی

یک خودرو در شهر مونستر به میان جمعیت زد که به قتل سه نفر و زخمی شدن ۲۰ نفر منجر شد. فرد مهاجم که شهروند آلمانی بوده خودکشی کرده است. او از تعادل روانی برخوردار نبوده و خبرگزاری‌ها انگیزه تروریستی را منتفی می‌دانند.
عملیات پلیس حول رستوران کیپن‌کرل
عملیات پلیس حول رستوران "کیپن‌کرل"
بنا به آخرین اظهاریه پلیس فرد مهاجم در مونستر شهروندی آلمانی بوده است و تحقیقات هیچ نشانی از انگیزه اسلامی یا تروریستی نشان نمی‌دهند.
پلیس محل زندگی فرد مهاجم را بازبینی کرده و به تحقیقات خود همچنان ادامه می‌دهد.
به دنبال حادثه حمله به شهروندانی که در پیاده‌رو نشسته بودند، نیروهای پلیس در شهر مونستر عملیاتی بزرگی را شروع کردند.
روز شنبه ۷ آوریل (۱۸ فروردین) راننده یک خودرو ون به جمعیت مردم زده است. 
مقامات پلیس آلمان ابتدا حادثه را سوءقصد دانستند و از مردم خواستند که خویشتندارانه برخورد کنند و به محل حادثه نزدیک نشوند.
به گفته‌ی مقامات پلیس، عملیات گسترده‌ای حول رستوران "کیپن‌کرل" (Kiepenkerl) در جریان بود.
دو رستوران سنتی و پرقدمت کیپن‌کرل بزرگ و کوچک در میدانی واقع در محله قدیمی و مرکزی شهر ۳۰۰هزار نفری مونستر واقع شده‌اند و بسیار محبوب هستند. این دو رستوران پاتوق بسیار از ساکنان شهر است و مردم در هوای آفتابی بیرون از رستوران می‌نشینند.
میدان پرینسیپال در منطقه قدیمی شهر مونستر (عکس از آرشیو)
میدان پرینسیپال در منطقه قدیمی شهر مونستر (عکس از آرشیو)
در پیامی دیگر پلیس از مردم خواست که مرکز شهر را ترک کنند و از ورود به این منطقه اکیدا خودداری ورزند تا نیروهای پلیس و امداد بتوانند بدون مزاحمت وظیفه خود را انجام دهند.
"خودکشی فرد مهاجم"
به گزارش خبرگزاری آلمان به نقل از پلیس، فردی که با خودرو ون وارد جمعیت شده بود، دست به خودکشی زده است.
مهاجم یک شهروند آلمانی بوده که از تعادل روانی برخوردار نبوده است. به گزارش شبکه دو تلویزیون آلمان، فرد مهاجم پیش از این یک بار دست به خودکشی زده بود.
از قرار معلوم احتمال انگیزه‌های تروریستی فرد مهاجم منتفی است.
شمار قربانیان
خبرگزاری‌ها از حدود سه کشته و ۲۰ زخمی گزارش می‌دهند. حال ۶ نفر وخیم توصیف شده است.
پلیس در پیام توییتری گفته است، همه‌سویه در حال تحقیق است و از مردم خواسته است به شایعات توجه نکنند و از گمانه‌زنی خودداری ورزند. پلیس گفته است بسیاری نکات "هنوز مبهم است" و به شایعات پاسخ نخواهد داد.
پلیس از طریق شبکه اجتماعی توییتر به مردم اطلاع‌رسانی می‌کند.
وزارت کشور آلمان در برلین اعلام کرد که بر اساس آخرین خبرهایی که به دستش رسیده‌، ۴ نفر کشته شده‌اند که یکی از آنها فرد مهاجم بوده است.
بر اساس آخرین اعلام پلیس، همه چیز تحت کنترل و خاتمه یافته است و پلیس در مورد یک همدست احتمالی مهاجم تحقیق نمی‌کند.
نیروی ویژه ضدترور آلمان به سرعت در محل حاضر شد
نیروی ویژه ضدترور آلمان به سرعت در محل حاضر شد

دومین جمعه از دور جدید تظاهرات اعتراضی فلسطینیان در امتداد مرزهای غزه با اسرائیل که با نام جمعه «لاستیک‌های مشتعل» در چارچوب «راهپیمایی بازگشت میلیونی» برگزار شد، تا شامگاه این روز، هشت کشته و بیش از هزار زخمی دیگر بر جای نهاد.

ارتش اسرائیل هشت فلسطینی دیگر را کشت و بیش از هزار نفر را زخمی کرد


دومین جمعه از دور جدید تظاهرات اعتراضی فلسطینیان در امتداد مرزهای غزه با اسرائیل که با نام جمعه «لاستیک‌های مشتعل» در چارچوب «راهپیمایی بازگشت میلیونی» برگزار شد، تا شامگاه این روز، هشت کشته و بیش از هزار زخمی دیگر بر جای نهاد.
به گزارش رادیو فردا با احتساب کشته‌های این روز، شمار کلی کشته‌های فلسطینیان غزه و کرانه باختری در هشت روز اخیر به سی تن رسید و تعداد مجروحین از دو هزار تن فراتر رفت؛ وضعیت جاری وخیم‌ترین بحران در مناسبات اسرائیل و فلسطینیان از جنگ چهار سال پیش میان اسرائیل و حماس در غزه است.
«راهپیمایی بازگشت میلیونی» فلسطینیان از جمعه گذشته، همزمان با «روز زمین» آغاز شد تا به گفته آنها، تا شش هفته دیگر در سالروز تاسیس اسرائیل ادامه یابد. حماس و سایر حامیان این اعتراض گفته‌اند جامعه جهانی باید اسرائیل را برای احقاق «حق بازگشت» بر اساس قطعنامه ۱۹۱ شورای امنیت زیر فشار بگذارد.
در حالی که در طول ساعات اولیه و نماز جمعه هفدهم فروردین تنها شمار اندکی از تظاهرکنندگان فلسطینی زخمی شدند، تلفات و مجروحین از ساعات عصر به بعد به ناگهان افزایش یافت. به گزارش منابع بیمارستانی غزه تا غروب، جسد هشت فلسطینی و صدها تن از میان یک هزار و یکصد تن مجروح به مراکز درمانی هلال احمر فلسطینی منتقل شدند.
بر اساس فیلم‌های خبری که رسانه‌های اسرائیلی نیز آن را منتشر کردند، یکی از کشته‌های این روز یک نوجوان فلسطینی بود که از ناحیه سینه گلوله خورد و دقایقی بعد بر اثر شدت جراحات وارده درگذشت.
منابع بیمارستانی غزه گفتند که بسیاری از زخمی‌ها با گلوله حقیقی مجروح شده و بقیه در نتیجه استنشاق گاز اشک آور و بمب‌های دودزا آسیب دیدند.
فلسطینی‌ها مدعی بودند که شمار تظاهرکنندگان در دومین جمعه اعتراضی تا پنجاه هزار تن بوده است اما ارتش اسرائیل تایید کرد که بیش از بیست هزار فلسطینی در پنج نقطه از مرزهای شرقی غزه به اقدامات «تحریک آمیز» دست می‌زدند.
در طول این روز، فلسطینیان هزاران حلقه لاستیک کهنه را در طول مرزها به آتش کشیده، آینه‌های بزرگ را برای اخلال در دید نظامیان اسرائیلی بر سر دست گرفته، ماسک‌های ابتدایی و ساخت دست برای مقابله با گاز بر چهره زده و گونی‌های بزرگ پیاز برای «خنثی کردن» اثرات گاز اشک آور به محل آورده بودند.
یحیی سنوار، رهبر حماس در سرزمین‌های فلسطینی، مانند جمعه گذشته در میان تظاهرکنندگان ظاهر شد و در یک سخنرانی گفت «حصر و به گرسنگی کشاندن غزه، مقاومت فلسطینیان را در هم نشکسته است؛ اگر ما منفجر شویم، اسرائیل مسئول است».

شهرستان مراوه تپه یکی از محروم ترین مناطق استان گلستان است

شهرستان مراوه تپه یکی از محروم ترین مناطق استان گلستان است که به دلایل مختلف از حداقل امکانات زیر ساختی همچون آب شرب و گاز نیز برخوردار نیستند. ۵۰ درصد روستاهای سطح شهرستان مراوه تپه با بحران آب و خدمات بهداشتی روبرو است و با تانکر آبرسانی میشوند.

بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان
بحران آب درگلستان