۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبه

وحشت زيستن مثل ,گله های بز,


سومالی و احياء دزدی دريايی درهزاره سو


اخبار سومالی که شايد بتوان ادعا کرد بيش از هرکشور ديگری در دو سال اخير مورد تبعيض خبری قرار گرفته، سرانجام به خاطر عمليات دزدان دريايی روی صفحات خبری جهان قرار گرفت. در ماه های اخير اخبار تصرف و گروگان گرفتن کشتی ها توسط دزدان دريايی سومالی پی در پی روی تلکس خبری رفته است. کشتی های بزرگ از تانکرهای نفت کش ژاپنی و مالزيايی گرفته تا بارکش های فرانسوی و اوکرائينی توسط دزدان دريايی ربوده شده و سرنشينان، خدمه و کالاهای آن به گروگان گرفته شده اند. عفو بين الملل در 5 سپتامبر امسال از اسارت همزمان خدمه بيش از 9 کشتی توسط دزدان دريايی سومالی خبر داد. اکونوميست نوشته است تنها در سال جاری بيش از 60 کشتی ربوده شده و به گروگان گرفته شده است. چنانکه ميدانيم رژيم اسلامی هم از دزدی ها در امان نماند و در 31 مرداد يک کشتی ايرانی به گروگان گرفته شد و دزدان دريايی برای آزاد کردن آن دو ميليون دلار در خواست کردند. بنابراين حالا ما در قرن 21 نه فقط شاهد روی کارآمدن حکومت های قرون وسطايی هستيم که از بيخ و بن منکر حقوق شهروندی هستند، بلکه در روی آب درياها و اقيانوس ها هم به عصر دزدان دريايی بازگشته ايم. و نکته بديع اينکه هردوی اينها موجوديت و بقای خود را مستقيم يا غير مستقيم مرهون نظامی هستند که قرار بود ,عصر نوين آمريکايی, خوانده شود. طنز تاريخ دور جديد مصايب متراکم شده ی سومالی از دسامبر 2006 شروع شد، وقتی که نيروهای اتيوپی با پشتيبانی مستقيم نيروهای هوايی و دريايی آمريکا به سومالی حمله کرده و نيروهای موسوم به يو آی سی ,The Union of Islamic Courts, را از قدرت بيرون راندند. در حقيقت اکنون نزديک دو سال است که سومين جنگ جاری آمريکا بعد از عراق و افغانستان در سومالی جريان دارد، اما حجم اخبار اين جنگ وحشيانه و غيرانسانی با مصائب عظيمی که بر مردم اين کشور ميگذرد، نسبت معکوس يافته است. مگر کشتی های غرق شده در سواحل مديترانه و اجساد برآمده از قايق های درهم شکسته، يا هشدار آژانس های سازمان ملل در مورد ,فاجعه انسانی, و اين يا آن مذاکره به مخابره خبری برای انتشار محدود در رسانه های بزرگ انحصاری منجر شود. از آغاز حمله پيش بينی ميشد ساقط کردن حکومتی که تحت عنوان ,دادگاه های اسلامی, عملا کنترل بخش عمده سومالی و از جمله پايتخت آن موگاديشو را در دست داشت، به آغاز دورجديدی از شورش ها و در گيری های غيرقابل کنترل، , بی دولتی,، هرج و مرج، فعاليت لجام گسيخته جنگ سالاران، و مهم تر از همه تقويت نيروهای اسلامی منجر خواهد شد. اين آخری از اين نظر هم مهم بود که بهانه حمله، ارتباط دادگاه های اسلامی يا شاخه هايی از آن با القاعده و ضرورت , جنگ با تروريسم, اعلام شده بود، هرچند طبق معمول شواهد اين استناد در دست نبود. اما همه ميدانستند اين جنگ هم مثل عراق و افغانستان به تقويت نيروهای اسلامی و گسترش تروريسم خواهد انجاميد و چنين هم شد. ,دادگاه های اسلامی, با اينکه بعد از سالها آنارشی از طريق تشکيل ائتلافی عليه جنگ سالاران، نظمی را به همراه آورده و با تکيه بر حمايت توده ای و تامين امنيت و غذا برخی آلام مردم را تخفيف داده بود، رضايت نيروهای دموکراتيک در سومالی و جهان را تامين نميکرد، زيرا تحميل قوانين شريعه و فشار بر زندگی عرفی و بويژه تبعيض جنسی از نظر دموکراتيک قابل تحمل نيست و نبايد باشد، با وجود اين با توجه به اينکه اين دولت از ائتلافی با سران قبايل معتدل تر تشکيل شده، بر تمام کشور حاکميت نداشت و وضعيت آن از نظر داخلي، منطقه ای و بين المللی شکننده بود، راه های ديگری برای فشار بر آن و پيشروی به سوی آلترناتيو بهتری وجود داشت، البته اگر حقوق بشر و دموکراسی هدف باشد. اما در منازعات استراتژيک جاری در نظام حاکم برجهان چيزی که محلی از اعراب ندارد دموکراسی و حقوق بشر است. هدف حمله به اين کشور مهم از نظر استراتژيک در شاخ آفريقا نيز مثل افغانستان و عراق دموکراسی و حقوق بشر نبود، بلکه کنترل 1800 مايل راه دريايی بود که مسير انتقال نفت خاورميانه از دريای سرخ و اقيانوس هند است. طنز تاريخ اينکه دزدان دريايی در همان مفهوم سنتی خود، يعنی کسانی که از طريق دزدی و گروگان گيری و باج بگيری در درياها تجارت و امرار معاش ميکنند، گوی را از دست مهاجمان خارجی ربودند و ,تجارت, پر رونق خود را راه به انداخته اند. آنها برای آزاد کردن آخرين کشتی اوکرايني، 20 ميليون دلار درخواست کرده اند. هفته نامه اکونوميست در گزارشی در اين رابطه نوشته است، مساله دزدان دريايی سومالي، مساله تجارت در مقياس بزرگ است. آنها با دارو دسته های مشابه در يمن ارتباط دارند و به کمک آنها راه را بر کشتی هايی که قصد ورود و خروج از دريای سرخ دارند يا از مسير خليج عدن ميگذرند می بندند. اين مسير حدود 10 درصد کشتيرانی سراسر جهان را به خود اختصاص ميدهد. گزارش اضافه ميکند فعاليت دزدان دريايی سومالی بطور روزافزونی پيچيده ميشود و سومالياهای مقيم دوبی و ساير کشورها در حوزه مالی از آنها پشتيبانی ميکنند. به نوشته اکونوميست آنها هنوز با اسلام گرايان سومالی ارتباط ندارند، هرچند ممکن است و به احتمال قوی به آنها هم مثل هرنيروی ديگری که ساحل را اداره ميکند پول بدهند ودر خريد اسلحه به آنها کمک کنند. پولی که دراين ,تجارت, احيا شده دردنيای مدرن رد وبدل ميشود هنگفت است و مثل ساير تجارت های قانونی و غير قانوني، گردانندگان آن نرخ سود کسب و کار خود را با تورم سال های اخير انطباق داده اند. بنابر گزارش اکونوميست مبلغ متوسط پولی که دزدان برای آزادی گروگان ها درخواست ميکنند تنها در يک سال اخير سه برابر شده است. فقط در سال جاری حدود 100 ميليون دلار به دزدان دريايی سومالی باج پرداخت شده است. هرچند با توجه 700 ميليارد دلار پول ماليات دهندگان که دولت آمريکا به صاحبان بدکار سرمايه های مالی پرداخت، ارقام هنگفت ديگر ابهت خود را از دست داده اند، اما مقايسه نبايد مع الفارق باشد. سرمايه داران مالی اگرچه از جيب مردم بر ميدارند، اما, محترم, به شمار می آيند و آنچه برميدارند برای انباشت سرمايه است نه مصرف. اکونوميست برای مقايسه درآمد 100 ميليون دلاری امسال دزدان دريايی سومالی معيار معقول تری را انتخاب کرده است: ,بودجه توسعه, آمريکا که برابر است با 14 ميليون دلار. نظم نوين در خدمت اسلام گراها اگر شرايطی را که بعد از حمله اتيوپی بر سومالی حاکم شده است در نظر بگيريم، رشد دزدی دريايی در سواحل اين کشور آنطور که در نظر اول تصور ميشود، عجيب نخواهد بود. سوماليايی ها همسايه خود اتيوپی را هرگز دوست نداشتند و با آنها بر سر کسب خودمختاری برای استان های سوماليايی نشين جنگيده بودند و اساسا در هرجنگ خونين داخلی پای اتيوپی هم به ميان می آمد. اين علاوه بر آن است که اکثريت سوماليايی ها مسلمانان سنی مذهب و اکثريت اتيوپيايی ها مسيحی هستند و بويژه در اين دوره که مذهب به ابزار سياسی قدرت های درگير تبديل شده، اهميت اين عامل بيش از پيش خود را نشان ميدهد. با توجه به اين مساله فرستادن ارتش اتيوپی به سومالی به هر منظور بدترين ايده ای بود که ميشد به آن چنگ انداخت. اشغال سومالی توسط نيروهای اتيوپی بعد از ساقط کردن دادگاه های اسلامی بر عمق نفرت مردم افزود. علاوه بر اين در همين گذشته نزديک دخالت آمريکا نتايج وخيم خود را به نمايش گذاشته بود، هم هنگام اجرای عمليات معروف Operation Restore Hope در 1993 که به تلفات و فرار سربازان آمريکايی منجرشد وفيلمی هم از آن ساخته شده است، هم در جنگ های خونين داخلی 2006 که عليرغم مداخله سازمان سيا ورساندن اسلحه به يک طرف مخاصمه آنهم در شرايطی که صدور اسلحه به سومالی ممنوع بود، سرانجام کار به پيروزی ,دادگاه های اسلامی, و کنترل بخش بزرگی از کشور توسط آن انجاميد. همين عوامل کافی بود تا بتوان حدس زد اشغال کشور توسط نيروهای اتيوپی با پشتيبانی آمريکا، چه منبعی برای سرباز گيری نيروهای اسلامی فراهم خواهد شد. اما به اسلام گراها و نه فقط اسلام گراها، فقط همين يک شانس داده نشد. ,هدايای, ديگر هم بود. مضحکه ,حکومت انتقالی, بهانه حضور نيروهای اتيوپی در کشور تقويت چيزی است که رسما حکومت فدرال انتقالی (Transitional Federal Government (TFG) خوانده ميشود. اين حکومت انتقالی که آمريکا و تبعا دولت های بزرک و سازمان های رسمی از آن حمايت ميکنند، از ائتلاف جنگ سالارانی تشکيل شده که ايالات متحده پشتيبان آنهاست و هيچ پايگاهی در ميان مردم ندارند. ,حکومت انتقالی, بی مسماترين عنوانی است که در گزارشات رسانه های انحصاری نام آن به عنوان راه حل ميانی و وسيله نجات دايما تکرار ميشود. تنها تفاوت اين ,حکومت , با شورشيان و جنگ سالاران وحشی ديگر، حمايت آمريکا و نهادهای رسمی از آن است.جنگ سالاران وابسته به حکومت انتقالی خود از بدترين نقض کنندگان قانون و حقوق بشر در سومالی هستند. سازمان عفو بين الملل در ماه مه امسال گزارشی از نقض حقوق بشر در سومالی منتشر کرد که چهره سربازان اين , حکومت , و حاميان اتيوپيايی آن را به خوبی به نمايش ميگذارد. اين گزارش نشان ميدهد که خشونت ها و جنايات هولناک نه فقط توسط جنگ سالاران شورشی بلکه هم چنين و حتی عمدتا توسط جنگ سالاران وابسته به دولت انتقالی و سربازان اتيوپی صورت ميگيرد. بريدن گلو، اعدام های خياباني، شکنجه های حيواني، تجاوز دسته جمعی به زنان و کودکان، قتل دسته جمعی ساکنين خانه هايی که مورد تجسس قرار ميگيرند، اعمالی است که همه روزه و توسط همه طرف ها، البته بسته به توان شان، صورت ميگيرد. مفاد گزارش نشان ميدهد مسووليت بخش بزرگی از آوارگی ها به گردن نيروهای اتيوپي، دولت انتقالی و يا حملات موشکی آمريکاست که يک بخش يا تمام يک محله را به بهانه مظنون بودن ساکنين آنها به حمايت از اسلام گرايان با بمب و توپ و موشک ويران ميکنند. جمعيت ساکن اين محلات بعد از تحمل کشته ها و زخمی های فراوان دسته جمعی از اين محلات گريخته و به سوی اردو گاه ها ی پناهندگی روانه ميشوند تا در ,پناهگاه ها, يی زندگی کنند که وهن نامی است که به آنها داده شده است. گزارش عفو بين الملل بر اساس مشاهدات 75 شاهد عينی تهيه شده است. برخی ازموارد مندرج در گزارش عفو بين الملل به قرار زير است: *هابون يک مرد 56 ساله سوماليايی تعريف ميکند سربازان اتيوپی به دختر 17 ساله همسايه او تجاوز کردند. وقتی برادران دختر تلاش کردند از خواهرشان دفاع کنند، سربازان آنها را گرفته و بعد از اينکه به شدت به باد کتک گرفتند، چشمانشان را با خنجر از حدقه در آوردند. *يک شاهد شرح ميدهد چگونه سربازان گلوی يک بچه را مقابل چشم مادرش بريدند. * يک شاهد ديگر شرح ميدهد سربازان اتيوپيايی به دو دختر همسايه دسته جمعی تجاوز ميکنند. بعد جسد دخترهارا در خيابان می اندازد که چند روز در حال پوسيدگی آنجا افتاده بود. *يک شهروند سوماليايی تعريف ميکند سربازان در انتقام از يک کمين گذاری مردم بی گناه را , مثل گله بز, دسته جمعی کشتند. * يک مرد سوماليايی تعريف ميکند سربازان سه مرد را با خود بردند و فردا جسد آنها را در خيابان رها کردند. بدن يک جسد سيم بندی شده بود، دومی گلويش بريده بود و سومی در حاليکه پاهايش به زنجيربود، آلت تناسلی اش به وسيله ای منفجر شده بود. چنين اوضاعی به تقويت جناح تندرو و نظامی ,دادگاه های اسلامی, انجاميد که با استفاده از نفرت مردم از اشغال کشور توسط نيروهای اتيوپی و دخالت آمريکا شورش گسترده ای را عليه نيروهای انتقالی و ارتش اتيوپی سازمان دادند. حملات وحشيانه نيروهای اتيوپی و حکومت انتقالی به محلات مسکونی مردم که تعداد زيادی کشته و زخمی و تعداد بيشتری بی خانمان و آواره بر جای گذاشته است، راه را برای سرباز گيری اين نيرو که خود را ,شباب, ميخواند بيش از پيش گشود. به گزارش اکونوميست شباب در جنگ با سربازان اتيوپی و حکومت تحت حمايت آن به همان تاکتيک هايی متوسل ميشود که شورشيان عراق: بمب های کنار جاده، گروگان گيري، قتل خارجيان و مددکاران خارجي، و حمله به مراکز نمايش ويديويی و امثال آن. دولت اريتره نيز به علت دشمنی ديرين با اتيوپی از آنها حمايت ميکند. و به اين ترتيب تراژدی عراق و افغانستان در اينجا تکرار ميشود: انبوه ميليونی شهروندان غيرنظامی که کشته های آنها پشته شده اند، زخمی ها که مداوايی ندارند، آوارگي، فقر و به ناگزير گسترش بی قانونی و اعمال جنايی. تنها تفاوت با عراق در اين است که اينجا کسی به ارقام نمی پردازد: اينجا با مردم واقعا به مثابه ,گله بز, رفتار ميشود. چند تن کشته شده اند معلوم نيست. اکونوميست نوشته است در سال گذشته 9000 شهروند غيرنظامی کشته شده اند. عفو بين الملل مينويسد تنها در چهار ماهه اول امسال 6000 غيرنظامی کشته شده اند. رقم دقيق آوارگان هم روشن نيست. ميدانيم جمعيت سومالی قبل از حمله اتيوپی حدود 10 ميليون بود. حالا؟ عفو بين الملل مينويسد يک ميليون پناهنده داخلی هست و صدها هزار نفر به سوی کشورهای همسايه گريخته اند. اردوگاه دادآب در کنيا، يکی ازمراکزآوارگان سوماليايی با 210000 پناهنده بزرگ ترين اردوگاه پناهندگی جهان محسوب ميشود. امسال راه های ورود به اين اردوگاه را مسدود کردند، عليرغم آن طی همين دوره 40 هزار نفر راه خود را به اين اردوگاه گشوده اند. بنابر گزارش سازمان ملل تقريبا نيمی از جمعيت برای زنده ماندن نياز فوری به کمک غذايی دارند. اين در حالی است که بيکاری و تورم بيداد ميکند و قيمت برخی از مهم ترين کالا های اساسی مثل گندم و ذرت در 6ماهه اول امسال نزديک 200 درصد افزايش يافت. زخمی ها و بيماران، در شهر يا در اردوگاه های پناهندگي، بدون دارو و درمان روی زمين خشک دراز ميکشند و جان ميدهند. فاجعه بار تر اينکه چشم اندازی برای عبور از اين وضعيت نيست. مذاکراتی که با توافق آمريکا بين نيروهای معتدل تر و دولت انتقالی برای تشکيل يک دولت توافقی در جريان است، مورد قبول , شباب, نيست. تازه هردو طرف شروطی برای توافق دارند که معلوم نيست مورد قبول طرف مقابل قرار گيرد. از طرف ديگر اکنون , شباب, کنترل يک بندر استراتژيک را در دست گرفته و بنا بر گزارش نهادهای حقوق بشری با توافق اکثريت ساکنين بندر موفق به خلع سلاح محلی هم شده است. روشن است که آمريکا به اين وضعيت رضا نخواهد داد. همه اينها در حالی است که مقامات اتيوپی برای خروج از سومالی بی تابی نشان ميدهند. معلوم است ماموريت کشورگشايی که به آن محول شده بود، برای دولت اتيوپی خيلی گران تمام شده است. ماجرای دزدی دريايی نيز البته تماما به تجارت ختم نميشود. اکونوميست نوشته است کشتی اوکرائينی که در هفته اخير ربوده شد، حامل تانک های تی – 72 روسي، تفنگ های ضدهوايی و سلاح های پرتاب خمپاره بوده است. احتمالا سلاح های سبک تر قبل از اينکه کشتی های آمريکايی برسند در ساحل تخليه شده است. اين نشريه می نويسد دولت کنيا ادعا ميکند محموله ها متعلق به اين کشور است اما شواهد کافی نشان ميدهد محموله ها با همکاری دولت کنيا برای سودان حمل ميشد و هدف کنيا دريافت نفت ارزان در ازای آن در آينده است. در اواسط هفته نيز کشتی های روسی با ادعای حفظ جان شهروندان روسی وارد منطقه شدند. بنابراين اگر چه برای مردم سومالی جانی نمانده است، اما به نظر ميرسد همچنان و تا سالها آماج تيرهای جانگداز خواهند بود. تفاوت فرهنگ برترها و پست ترها؟ در زير گزارشی که نشريه اکونوميست در باره دزدی دريايی در سومالی در وبسايت خود منتشر کرده است، شخصی يادداشت گذاشته که مدتی با USAID برای تربيت کادر اداری در سومالی کار ميکرد و تجربه اش به او نشان ميدهد ,معيارهای تمدن غربی, صاف و ساده در سومالی کارکرد ندارد. او سپس به تفصيل و با ذکر شواهدی شرح ميدهد سوماليايی ها نه وقت سرشان ميشود، نه وظيفه و نه برای تخصص تره خرد ميکنند. بيشتر همکاران سوماليايی او در USAID که قرار بود به عنوان کادر اداری تربيت شوند فقط به فکر بيرون بردن خانواده خودشان و سرقت پول ها بودند. بطورخلاصه اينکه اينها مردمی هستند که برای شان رابطه ايلی بالاتر از ضابطه، منافع شخصی بالاتر از منافع جمع و دزدی موثرترين تاکتيک اداری است و از طريق تحقير ديگران برای خود تشخص دست و پا ميکنند. او اشاره ميکند که وضع در افغانستان و عراق هم بايد شبيه اين باشد. اينکه همکاران اين خواننده در USAID هم مثل اغلب مقامات و ,شخصيت, ها در دولت های تحميلی در جهان سوم بخش دزد و خودخواه جمعيت کشور را تشکيل ميدهند، حقيقتی است که قابل انکار نيست. اما در مورد آزمون معيارهای تمدن غربی برای اکثريت جمعيت اين کشورها، بوته آزمايش واقعی شرايطی است که اين مردم در آن به سر ميبرند. بايد ديد اگر مردم کشورهای غربی در همان شرايطی زندگی کنند که دهه ها بلکه سده ها بر مردم مصيبت زده سومالی تحميل شده است، آيا معيارهای تمدن برای آنها کارکرد خواهدداشت؟ مساله اصلی البته توان قضاوت يا اغراض يک خواننده گمنام يک نشريه غربی نيست. مشکل اصلی که بسياری از مخاطبان رسانه های بزرگ را هم در غرب و هم در شرق و شمال و جنوب دچار يک جانبه نگری ميکند گزارشات يک جانبه و سرو دم بريده و چه بسا تحريف شده ی اين رسانه هاست که واقعيات تاريخ و بخش بزرگی از حقايق جاری را از چشم مخاطبان خود پنهان می کنند. نتيجه تاريخ پنهان مانده سومالی را در يک رقم که نشريه اکونوميست به دست داده است ميتوان به روشنی ديد: حدود پنج ميليون نفر يعنی نيمی از جمعيت سومالی بعد از سقوط زيادباره در سال 1991 به دنيا آمده اند. از اين جمعيت تنها 10 درصد آنها حتی آموزش ابتدايی ديده اند. روشن است در چنين شرايطی وقتی که فقر و فلاکت بيداد ميکند، و بمب و تير و گلوله از همه سو بر سر مردم می بارد، همه نيروها اعم از اشغالگر، اسلام گرا يا دزددريايی ميتواند از اين جوانان محروم شده از ابتدايی ترين مواهب تمدن سرباز بگيرند. فراموش نکنيم در چنين شرايطی حتی دزدان دريايی هم رسيدن لقمه ای نان را بشارت ميدهند. متاسفانه يا خوشبختانه برای يادگرفتن معيارهای تمدن اندکی ,نعمت مادی, و ,تمتع, نياز است که معمولا فعالين دمکراسی و حقوق بشر فاقد منابع آن هستند و تلاش ميکنند از طريق مبارزه برابری اندکی اين نياز را برطرف کنند. مشکل حاد سومالی اين است که وقتی قدرت های خارجی برای حفظ منافع خود با دزدان و جنگ سالاران همکاری کرده و نيرويی را ,دولت انتقالی, يا حامی آن ميخواند که به دختربچه ها تجاوز کرده و جسدشان را در خيابان رها ميکند و حتی چوپانان بی گناه با گله های شان در دشت های خشک از موشک های آمريکايی در امان نيستند و مثل,گله بز, به خاک می تپند، يک شانس طلايی و استثنايی در اختيار نيروهای واپسگرايی قرار ميگيرد که مشتاقانه بين ,تمدن غربی, و اشغال و تجاوز و غارت علامت تساوی ميگذارند. در اين شرايط شهروندان عادی بين دو دسته غارتگر بيرحم گير می افتند که هردو لباس بدلی نجات غريق پوشيده اند و زندگی آنها بطور دايم وحشت لحظه های کشف حقيقت را بازتاب ميدهد.


منابع *گزارش امنستی در مورد سومالی

http://www.amnesty.org/en/region/africa/east-africa/somalia
*گزارش اکونوميست در مورد دزدان دريايی http://www.economist.com/world/mideast-africa/displayStory.cfm?source=hptextfeature&story_id=12342212