۱۳۹۲ آذر ۱۴, پنجشنبه

ماندلا درگذشت


نلسون ماندلا، رییس جمهوری پیشین آفریقای جنوبی، رهبر جنبش علیه آپارتاید و برنده جایزه صلح نوبل در سن ۹۵ سالگی درگذشت.
جیکوب زوما، رئیس جمهور آفریقای جنوبی در بیانیه ای تلویزیونی این خبر را اعلام کرد و گفت که آقای ماندلا اکنون "ما را ترک کرده است."
نلسون ماندلا در بیمارستانی در شهر پرتوریا در آفریقای جنوبی درگذشت.
آقای زوما گفت که ماندلا در ساعت هشت و ۲۰ دقیقه به وقت محلی درحالی که اعضای خانواده اش در کنارش بودند در آرامش درگذشت.
او گفت: "ملت ما بزرگترین فرزند خود را از دست داده است. مردم ما پدر خود را از دست داده اند. تقلای خستگی ناپذیر او برای کسب آزادی احترام جهانیان را برایش به همراه آورد."
ماندلا اولین رئیس جمهوری سیاه پوست آفریقای جنوبی بود که از سال ۱۹۹۴ به مدت ۵ سال این سمت را بر عهده داشت و بسیاری او را پدر آفریقای جنوبی می‌دانند.
رهبر پیشین آفریقای جنوبی، علیه آپارتاید (یا حاکمیت اقلیت سفید بر کشور) مبارزه کرد و در سال ۱۹۹۳ جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
نلسون ماندلا، که مدت ۲۷ سال زندانی بود، نقش برجسته ای در برقراری صلح در سایر مناقشات به عهده داشت.
آقای ماندلا در ماه‌های اخیر چندین بار به دلیل مشکلات جسمانی در بیمارستان بستری شده بود.
او در دهه هشتاد، زمانی که زندانی شده بود، دچار بیماری سل شد.
نلسون ماندلا علیرغم حبس طولانی مدت، دشمنان سابق خود را بخشید و به عنوان رییس جمهوری وقت از تمام نژادها خواست برای دستیابی به آشتی ملی همکاری کنن
حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی
عباس منصوران
در ایران به ویژه، در شمار مفهوم ها، حافظه ی تاریخی نیز همانند بسیاری از مفهوم های دیگر، در یک جابجایی آگاهی ستیزانه، در برابر آگاهی تاریخی، به واژگون نشانیده شده است. هدف این نوشتار، بازنگری مفهوم‌های حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی و طبقاتی است.
فاجعه، دشمن‌خویی و انتقام سه شاکله‌ی شیعه گری است. حاکمیت سرمایه‌داری در ایران، مجهز به این سلاح، اکنون،‌ مسلح به سلاحی ویرانگرانه‌تر از بمب اتم، به سود طبقه حاکم،  نابودی به بار می آورد و بشر را به تهدید گرفته است.
حافظه تاریخی با فاجعه آغاز می شود. در حافظه تاریخی، فاجعه به حافظه تبدیل می‌گردد تا چون زخمی مزمن ماندگار شود. دین فاجعه می‌ آفریند و فاجعه، به تراما، یعنی به «زخم جان» نیازمند است. تراژدی ساخته و پرداخته می‌شود تا آگاهی، مجال رشد نیابد. بنا به باور و حافظه تاریخی مسیح در غرب، در شب جمعه پاک (جمعه سیاه، پسه یهودی، ایشتار، ایستر....) از مسیح با خار بر سر،خون چکان، صلیب بر شانه های خم و خونین، سال هاست که دیگر نشانی نمی‌بینی و از مرثیه و سرایش خون خبری نیست. در اروپا این شب را به شادنوشی می‌گذرانند و جام‌های شراب به هم می‌بوسند. اگر از سوگواری و شام غریبان و از همدردی با مریم‌ها (مجدلیه و مریم یوسف) سخن بگویی و با حواریون همدلی نشان دهی، بر سینه و سر زنی و از مردم بخواهی که از زندگی دوری گزینند، و راهی کلیساها شوند، شخص را به نزدیکترین اورژانس بیمارستان روانی روانه می‌کنند و نه تنها روانه، بل‌که از پلیس کمک گرفته می‌شود، زیرا بر سر و سینه زدن و تیغ کشیدن، و آتشوزی و دیگر رفتاری این‌چنین، خودکشی و مرگ‌آور و برای جامعه خطرناک می‌شمارند.
 گریه و مویه‌ی عاشورا و عزاداری، گریه برای تراماهای روانی وارده در درازای زندگی است. حافظه تاریخی نیازمند نمادهاست، خون، خوراک حافظه است. به همین سبب، دین‌سواران، عاشورا را ماه خون می‌نامند و خون، خودزنی، قمه و تیغ و رنجیرهای تیغدار بر سر و سینه ها در کارند تا خون جاری شود و همه جا رنگ خون گیرد. با فراخوان و جاری خون، فراخوانی به اکنون زندگی و به‌ آینده،  و  کنش و واکنش انسان در تاریخ متوقف می‌شود. تعزیه، شبیه خوانی، پارچه‌های سبز و سایه و کتل‌ها و کفن و تابوت و خاک برسر پاشیدن ها و خاکسار و گِل و لای بر سر و تن مالیدن و خیمه گاه و آتش به خیمه‌ها و خون، ووو همه برای تقویت حافظه تاریخی و  آگاهی ستیزی است. خمینی، راز ماندگاری ولابتس الله گونه‌اش را پیوسته اینگونه فریاد می‌کشید: امت را در صحنه نگه دارید! هم جا باید کربلا و همه روزها باید عاشوار باشد!
برای طبقه کارگر، پرداختن به حماسه بردگان به رهبری اسپارتاکوس و حماسه کموناردها در سال 1871، به‌سان ارزش‌های تاریخ انسان، ستایش انگیز و آگاهی آفرین است. پرلاشز، آخرین سنگر کارگران انترناسیونالیست در پاریس غرور آفرین است که از نخستین حکومت شورایی کارگران در تاریخ، حماسه مانده است، آگاهی تاریخی به‌همراه دارد و آگاهی می‌آفریند. کمون، در متن تاریخ جاری است و نه در فراسوی تاریخ. کاش خسرو گلسرخی در بیداگاه شاه، حافظه تاریخی رسوخ در تن و جان برخی روشن‌فکران ایرانی را نه از «مولا حسین» بل‌که از کموناردها می‌‌گرفت و آگاهی طبقاتی و سوسیالیسم را از کارگران کمونارد و اکتبر و یا که از بابک خرم و مزدک و زرین تاج (فرة العین). کمون، گاریبالدی شهروند جهان را ستایش کرد و کموناردها ارزش‌های انسانی را به یادگار گذاشتند. آنگاه که آخرین کمونارد با شعار انترناسیونال، و نوید پیروزی انسان، خودرهایی و خودگردانی، به رگبار گلوله سرمایه بسته شدند ‌و پرلاشِز به خون نشست، کلیسا و بانک و سرمایه‌ به پاریس بازگشتند. بیسمارک و لویی بناپارت، دو دشمن دیروین از پروس و فرانسه، اما از یک طبقه، جشن پیروزی در یک نبرد سرنوشت ساز طبقاتی را با هم پای کوبان شدند. یک بارِ دیگر، دورخیز انسانِ برای خود رهایی و خودگردانی، به خون نشست.
کارگران چه می‌خواستند و کربلاییان چه می‌خواستند! کمون جهان را رها از بردگی و مناسبات بیگانه سازِ انسان از انسان، زنجیرها را گسسته  و برابری و آسایش همه جهانیان را می‌خواست. دین و حافظه تاریخی عاشورا، زنجیرها را ماندگار می‌خواست و «برتری بعضی بر بعضی»[1] و حتی برتری برخی پیامرانش بر پیامبران قوم دیگر را در آیات قرآن اش دارد. امام دوم شیعیان، حسن فرزند علی، و اهل بیت بازگشت به مدینه و مالیات عراق و ولایت داراب گرد را می خواست. یزید معامله با حسین و پسران ابوبکر و عمر و زبیر را می‌خواست و حسین، این معامله را تن نمی‌سپرد و حکومت اسلامی را حق خویش که نوه محمد بود می‌دانست. این معامله [بیعت] و ستیز و خونریزی در زمانه خود، تاثیری منطقه‌ای داشت. هیچ گونه تاثیری در روند مناسبات طبقاتی چاری و تاریخ نداشت. حمله مسلمانان از صحرای عربستان، در زمان ابوبکر و عمر و علی به سرزمین‌های دارای مناسبات پیشرفته و جوامعی مانند مصر و روم شرقی(ترکیه کنونی) و ایران، نقشی بازدارنده و ویرانگرانه داشت. معاویه و یزید و هر جاشنین دیگری، با سلطه و اشغال تمامی سرزمین‌های مورد هجوم،‌جز با پرچم دین، باج و خراج و غنمیت و جزیه و غارت و چپاول و مالیات بر گرده تولید‌کنندگان، جز تصاجب و تملک و تجاوز و حاکمیت سیاسی و اقتصادی چه هدفی داشتند!
این جنگ، در همان حوزه عربستان و بین دو خانواده الیگارش، همانند صدها نمونه‌ی دیگر اختلافی درون قبیله‌ای بود. ستیزی، بین ابوسفیان و بنی هاشم که هردو از عموزادگان و از نوادگان عبدالمناف ‌بودند و تباری تاجر و آن‌‌دیگری بت‌بان، و اینک هر دو مسلمان‌ و  الله پرست، و هیچ ربطی به منافع تهی دستان نداشت، بل‌که درگیری، بر محور حکومت بر تهی دستان بود.
متولیان خون کربلا، فراموش‌خانه می‌سازند تا علت‌ها و حقیقت جویی به چاه حافظه تاریخی کربلا سرگردان بماند، تا انسان به خودگردانی نیاندیشد. از کربلا تا حال و از حال تا کربلا، از دهه 60 هجری تا 1392 خورشیدی، از 1392 تا دهه 60 هجری، روی کرد به گذشته و حال را به 1400 سال گذشته روانه ساختن. از بردگی تا بردگی و از بردگی به بردگی. آگاهی تاریخی، تاریخ گذشته را تنها واکنش انسان در برابر طبیعت، ماتریالیسم تاریخی را مرور کردن برای پیوند حال به آینده  و از بردگی به رهایی.
تفاوت حافظه تاریخی و آگاهی تاریخی را در دو رویداد کربلا در دهه 60 هجری و پاریس 1871 باید دید.تفاوت حافظه تاریخی با آگاهی تاریخی را در قاری خوانی‌ها، در نوحه ها و  مداحی‌ها، با سرود انترناسیونال کارگران، باید دید. بر شیپور و دفتر مداحان لمپن در ایران و در بیت رهبری بر متن حافظه تاریخی مرثیه، نعره اسارت دمیده می‌شود، بر بیانیه‌ی انترناسیونال کارگری، در کشتزار آگاهی تاریخی و طبقاتی، نوید رهایی تضمین می‌شود. بر نفیر شیپور عاشورا،نعره‌ انتقام دمیده می‌شود. بر بیرق سبز و سیاه عاشورا، خون خواهی، سیاهی، اسارت تاریخی، ایست تاریخ، سیاست زدایی، افسانه پردازی، اختفای حقیقت، نجات مناسبات استبداد و اقتدار و مشروعیت بردگی طبقاتی نقش بسته است. بر تارک پرچم اسپارتاکوس و  درفش سرخ کمون و پیام رهایی و  لغو بردگی طبقاتی، خودرهایی و تعیین سرنوشت خود به دست خویش نگاشته شده است. قهرمانان کمون، و سوسیالیسم نه کاریسماهای ذهنی و باورها و منافع حکومتگران، بل که انسان هایی همانند زن کمونیست انترناسیونالیست، زاده روس، الیزوتا دمیتریه‌وای کمونارد، کموناردها، کره میو و جان باپتیست میلیر که روز ۲۶ مه ۱۸۷۱ روی پله‌های پانتئون در حالی که فریاد می‌زد: زنده باد خلق، تیر باران شد،‌ کمونارد، امیل ویکتور دووال،‌کارگر فلزکار از شورای فدرالی انترناسیونال، عضو کمیته مرکزی گارد ملی،‌ عضو کمون از ناحیه سیزده پاریس و فرمانده کمون، در ۱۴ آوریل ۱۸۷۱ دستگیر و تیرباران شد و هزاران زنان و مرد کارگری و انقلابیونی بودند که به جرم مبارزه برای رهایی انسان از بردگی، به فرمان دین و ژنرال‌های سرمایه و سلطنت طلبان تیرباران شدند.
«نام کارگران پاریس با کمون‌اشان، برای همیشه به عنوان پیام آور پر افتخار جامعه‌ی نوین، با احترام تمام یاد خواهد شد، خاطره جانباختگان آن سرشار از تقدس در قلب طبقه کارگر برای همیشه باقی خواهند ماند. و آنان که دست به نابودی‌اش زدند از هم اکنون به چرخ عذاب و ملعنت تاریخ بسته شده‌اند و دعاهای همه‌ی کشیشانشان با هم نیز برای آمرزش گناهانشان کفایت نخواهد کرد.»[2]
چنین یادمان تاریخی، آگاهی تاریخی و طبقاتی بر پرچم دارد:
« کمون، يعنی بازپس گیری دوباره‌ی قدرت حکومتی به دست جامعه، جامعه‌ای که با نيروهای زنده خویش تعريف مي‌شود و نه با نيروهايی که آن را زیر کنترل و مهار دارند؛ يعنی به‌دست خود توده‌های مردم که به‌جای نيروی متشکل سرکوب کننده‌شان، نيروی خودیش را سازمان مي‌دهند. [کمون] يعنی استفرار آن شکل سياسی که بر رهايی اجتماعی توده‌های مردم ناظر است، به‌جای آن نيروی ساختگیِ جامعه که به ازاراده‌ی دشمنان آنها و برای سرکوب آنها به‌کار گرفته می شد ...»[3]
حافظه تاریخی با نو گرایی و نواندیشی، با روشنگری و به خودآیی انسان در ستیز است. اگر به تبلیع دین اسلام، حکومت گران، به ویژه در ایران، دستاوردهای اجتماعی، علمی و فلسفی غرب، که از پیش زمینه عقلانیت – فلسفه، بستر و سرچشمه می‌گیرند، انکار می‌شوند، طبقه حاکم و حاکمیت طبقاتی، زیست انگلی و بربریت خویش را در خطر می‌بینند. جامعه‌ی بی فلسفه، عقلانیت، ضرورت و حقیقت را در نمی یابد. افزون بر فلسفه، پارامترهای چندی را می‌توان در پیشرفت و یا واماندگی، دخالتگر دانست؛ علم، هنر و زیبایی شناسی باید به یاری فلسفه آیند تا آگاهی و شناخت به ضرورت حقیقت پیوند یابد. پیش برنده‌ی این انقلاب رهایی، پرولتاریای آگاه،‌سازما‌ن یافته و مسلحی است که با در دست گرفتن قدرت سیاسی، مالکیت خصوصی بر ابزار تولید را برای همیشه ملغی می‌سازد.
ادامه دارد...
عباس منصوران
نوامبر ۲۰۱۳/ آذر ماه ۱۳۹۲
a.mansouran@gmail.com




  [1]قرآن، آیه نحل، سوره ۵۵: وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى‏ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى‏ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ.
خدا برخی از شما را در روزی بر برخی دیگر برتری داد ، ( به واسطه اختلاف در تلاش ها ، یا اقتضای حکمت در تدبیر یا ولایت بر قاصرین ) پس کسانی که به آنها برتری داده شده هرگز واگذار کننده روزی خود به مملوک خویش نیستند تا ( مالک و مملوک ) با هم مساوی باشند ، پس آیا این نعمت خدا را ( این برتری را ) انکار می کنند؟! ( و چرا برتری خدا را فراموش می کنند؟! ) آیت الله مشکینی.
  و قرآن، سوره نسا آیه۳۴ : قَوَّامُونَ عَلىَ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَلِهِم –مردان را بر زنان مسلط کرد، که کی را بر دیگر برتری دهد، زیرا که مدر از مال خهود به زن نفقه می دهد.
و نیز آیه سوره بقره، آیه ۲۵۳:«بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم. برخي از آنها، خدا با او سخن مي گفت و بعضي را با درجاتی برتری داد.»
[2]  مارکس، جنگ داخلی در فرانسه، ۳۰ می ،‌۱۸۷۱،‌ترجمه باقر پرهام، نشر مرکز، تهران ۱۳۸۰، ص۱۵۴.
[3] کارل مارکس، پيش نويس اول جنگ داخلی در فرانسه ، ترجمه از متن انگليسی، جلد ٢٢ کليات آثار مارکس و انگلس، انتشارات پروگرس تاريخ نگارش ژوئیه ١٨٧٠ تا ماه مه ١٨٧١.

کامل‌ترین اسناد معامله ۴ میلیارد دلاری مرتضوی و زنجانی

پایه اسناد ضمیمه گزارش تحقیق و تفحص از سازمان تأمین اجتماعی که «تابناک» بدان دست پیدا کرده، ۴ میلیارد دلار (معادل ین ژاپن) در قالب ۱۳۸ شرکت سازمان تأمین اجتماعی به شرکت سورینت با مدیرعامل بابک زنجانی واگذار شده که کامل‌ترین بسته اسناد درباره این واگذاری را اینک  می‌بینید.

، یکی از مهم‌ترین بخش‌های گزارش تحقیق و تفحص، ‌بخش اعظمی از مسائل مالی دوره مرتضوی را شامل می‌شود. بر پایه گزارش تحقیق و تفحص، هیأت تحقیق و تفحص از سازمان تأمین اجتماعی در روزهای اولیه بررسی به موضوعی دست یافت که تا روزهای پایانی کار خود، بسیاری از اوقات اعضای هیأت را درگیر خود کرده بود، تفاهم‌نامه‌ای بین سازمان و شرکت هلدینگ سورینت قشم به مدیرعاملی آقای بابک زنجانی منعقد شد.

مطابق این تفاهم نامه مقرر شده بود تا سقف ۴ میلیارد یورو (معادل ین ژاپن) ۱۳۸ شرکت متعلق به سازمان تأمین اجتماعی که عمدتاً موضوع اصلی تحقیق و تفحص بوده‌اند، به شرکت مذکور واگذار شود.

این تفاهم‌نامه که به قصد واگذاری انحصاری سهام در اختیار ۱۳۸ شرکت از مجموع ۲۰۷ شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتماعی (شستا) شامل هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، فولاد خوزستان، فولاد مبارکه اصفهان، بانک صادرات، هتل‌های هما، پتروشیمی غدیر، پتروشیمی تبریز، شرکت ملی نفتکش، چوب و کاغذ ایران، شرکت‌های ‌بیمه‌ای، (ملت، میهن، دانا، پارسیان) کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، بانک‌های مختلف از جمله پاسارگاد، تات، پارسیان، دی و... صنایع مس شهید باهنر و... به هلدینگ سورینت قشم بوده است، دارای اشکالات عدیده حقوقی و عدم رعایت قوانین مصرح قانونی در ابعاد مختلف است.

کامل ترین اسناد معامله 4 میلیارد دلاری مرتضوی و زنجانی

بر پایه ماده ۳۶ آیین‌نامه معاملاتی سازمان فروش اموال غیرمنقول با پیشنهاد مدیرعامل، تأیید هیأت مدیره و تصویب هیأت امنا با کسب نظر کار‌شناس رسمی دادگستری در رشته مربوط به صورت مزایده عمومی و یا از طریق مؤسسه املاک و مستغلات سازمان انجام خواهد شد، با عنایت به اینکه میزان مالکیت شرکت شستا در بسیاری از شرکت‌های فهرست پیوست شماره ۲ به میزان ۱۰۰ درصد است، اموال غیرمنقول محسوب می‌گردد و در این ارتباط مصوبه هیأت امنا درباره واگذاری اموال مذکور اخذ نشده است. همچنین نحوه فروش شرکت‌های مذکور به صورت مزایده عمومی و از طریق مؤسسه املاک نیز نبوده است.

در خصوص مبلغ تفاهم‌نامه مذکور مدیریت امور بین‌الملل بانک مسکن مبنی بر واریز حواله ارزی دریافتی به مبلغ ۴۴۲.‌۵۲۴.‌۴۵۴.‌۵۰۰ ین ژاپن از first Islamic investment bank ltd مالزی در تاریخ ۱۰ /۳/ ۹۱ به حساب قرضه‌الحسنه ارزی به شماره ۵/۸۷۴۱ سازمان تأمین اجتماعی نزد اداره کل عملیات ارزی بانک مسکن در بانک مذکور واریز شده است، ولی پس از ده روز مدیریت امور بین‌الملل بانک مسکن طی نامه شماره ۶۲۴۵/۱/۹۱ مورخ ۱۳/۱۰/۹۱ به سازمان اعلام نمود ‌به دلیل اینکه بانک دریافت کننده وجه حواله ارزی در مالزی در فهرست جدید مؤسسات مورد تحریم آمریکا و اتحادیه اروپا قرار گرفته است، لذا وجه مورد نظر قابلیت انتقال بین‌المللی نداشته و ندارد.

حسب بررسی انجام شده، وجه مذکور صرفاً امکان استرداد واریزکننده آن (شرکت سورینت قشم) را دارد و اقدام شعبه مذکور در خصوص تأیید واریز وجه به حساب سازمان تأمین اجتماعی از لزومات انعقاد تفاهم‌نامه بوده است و در صورت نبود تأییدیه مذکور تفاهم‌نامه منعقد نمی‌‌شد.

مصوبه شماره ۱۳۳۹ مورخ ۲۶ /۹/ ۹۱ هیأت مدیره سازمان مقرر شده به استناد بند (د) تبصره یک ضوابط اجرای بودجه سازمان (پیوست شماره ۷) شرکت‌های تحت پوشش واگذار شده از سوی دولت را که به عنوان رد دیون دولت دریافت شده، حتی الامکان ‌‌نقدی به فروش برسانند. مصوبه مذکور مغایر با بند (د) تبصره یک بودجه سازمان بوده است. زیرا برابر بند مذکور باید شرکت‌هایی که در بخش سرمایه گذاری‌های انتفاعی فاقد بازده مورد انتظار بوده و یا متناسب با سیاست‌های سرمایه گذاری نمی‌باشند، توسط هیأت مدیره صندوق به فروش برسند.

در صورتی که بیشتر شرکت‌هایی که در لیست فروش به شرکت سورینت قشم قرار گرفته‌اند دارای بازده و سود بالایی بوده‌اند؛ برای ‌نمونه، پتروشیمی آبادان ‌یکی از پربازده‌ترین شرکت‌ها در کشور بوده و طی سال‌های ۸۸ تا ۹۱ به ترتیب ۵۸ درصد، ۸۲ درصد، ۵۴ درصد و ۱۶۴ درصد بازدهی سرمایه گذاری داشته است و با شرکت پتروشیمی امیرکبیر طی سنوات ۸۹ لغایت ۹۱ به ترتیب ۲۲.‌۵ درصد، ۴۴.‌۵ درصد و ۶۵ درصد بازدهی سرمایه داشته‌اند.

به منظور صدور چک تضمین موضوع بند ۳ تعهدات سازمان در تفاهم‌نامه حساب سپرده شماره ۴۴۰۰۸۱۴۲۶۱۱۱ با امضای آقایان سعید مرتضوی و علی پیرداده خانی (مدیرعامل وقت و مدیرکل امور مالی) در بانک مسکن شعبه مستقل مرکزی تهران در تاریخ ۲۱/ ۱۰/ ۹۱ (حدود یک ماه پس از انعقاد تفاهم‌نامه) افتتاح شده و پنج فقره چک به شماره‌های ۵۹۱۳۵۲/۸۲۳ لغایت ۵۹۱۲۵۶/۸۲۳ جمعاً به مبلغ ۱۷۷۸۰۹ میلیارد ریال از حساب مذکور صادر و به خریدار تحویل شده است. شایان ذکر است هیچ گونه اطلاعاتی درباره ثبت عملیات حساب مذکور در دفا‌تر و حساب‌های سازمان تأمین اجتماعی موجود نبوده و هیچ گونه اطلاعاتی در این خصوص به این گروه داده نشده است.

به دلیل اینکه انتصاب آقای مرتضوی در سمت مدیرعاملی سازمان توسط دیوان عدالت اداری مغایر قانون تشخیص داده شده بود، ایشان در هنگام بستن قرارداد تفاهم‌نامه فاقد صلاحیت و اختیارات قانونی لازم به منظور واگذاری شرکت‌های مذکور بوده است.

هیأت مدیره شستا فروش شرکت‌های مذکور را در جلسه ۲۹ /۹/ ۹۱ (دو روز پس از انعقاد قرارداد تفاهم‌نامه) مصوب نموده ‌و مقرر شده، فهرست‌های پیشنهادی به سازمان اعلام و سپس در جلسه آتی توسط اعضا تنفیذ شود. فهرست مذکور در بند ۶ مصوبه مورخ ۱۳ /۱۰/ ۹۱ هیأت مدیره به تصویب رسیده است. با توجه به مراتب فوق مدیرعامل شستا در هنگام امضای تفاهم‌نامه فاقد اختیارات قانونی لازم به منظور فروش شرکت‌های مذکور بوده است.

با توجه به پیگیری‌های انجام شده و حسب اطلاع رسیده از وجود چک‌های تضمین نزد وزارت نفت، معاون اقتصادی و برنامه ریزی سازمان طی نامه شماره ۹۵۱/۱۴۰۰ مورخ ۱ /۷/ ۹۲ به آقای بابک زنجانی با توجه به عدم اجرای تفاهم‌نامه تقاضای استرداد چک‌های مذکور را می‌نماید که آقای زنجانی در هامش نامه مذکور درخواست استرداد چهار فقره از چک‌ها را به آقای جشن ساز مدیرعامل شرکت تجارتی هنگ کنگ (وابسته به شرکت نفتیران) ارجاع می‌نماید.

آقای جشن ساز طی نامه شماره ۵۷ ـ ۹۲ مورخ ۳ /۷/ ۹۲ به عنوان آقای هندی مشاور محترم وزیر نفت در امور حقوقی تقاضای استرداد چک‌های مذکور را نموده است. ولی تا زمان تهیه گزارش هیچ یک از چک‌ها تحویل سازمان تأمین اجتماعی نشده است.

اسناد مذکور را بدون تأیید یا رد وقوع جرم یا تخلف در فرآیندهای اداری فوق‌الذکر منتشر می‌کند.


اسناد دیگری را منتشر خواهد کرد

ايران

سابقه تاریخی جزیره ابوموسی

موضوع اختلاف میان ایران و امارات متحده عربی بر سر جزایر سه گانه خلیج فارس بار دیگر در رسانه ها مطرح شده است. دو جزیره تنب بزرگ و کوچک غیرمسکونی هستند و جزیره عمدتاً غیر مسکونی ابوموسی - واقع در ۷۵ کیلومتری جنوب بندرلنگه و ۶۰ کیلومتری شمال شارجه، با ۱۲ کیلومتر مربع وسعت - در مرکز خبرهای اخیر قرار دارد.
اگرچه ایران همواره جزایر سه گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی را ملک خود دانسته است، اما از سال ۱۹۰۸ تا ۱۹۷۱ میلادی حاکمیتی بر این جزایر نداشته است. 

مکاتبات اولیه طرفهای درگیر
در سال ۱۹۷۱، پس از آن که بریتانیا اعلام کرد نیروهای خود را از خلیج فارس خارج می کند، و ایران توافق کرد مساله استقلال بحرین توسط سازمان ملل متحد به رای عمومی ساکنان آن جزیره گذاشته شود، نامه هایی میان وزارت امور خارجه بریتانیا، وزارت امور خارجه ایران، و خالد بن محمد القاسمی حاکم وقت شارجه مبادله شد که وضعیت این جزیره بعد از خروج نیروهای بریتانیا را روشن می ساخت. یک هفته بعد از تبادل این نامه ها و توافق ایران و حاکم شارجه، امارات متحده عربی تشکیل شد.
نخستین نامه مورخ ۱۳ نوامبر ۱۹۷۱ از سوی خالد بن محمد القاسمی حاکم شارجه خطاب به وزارت امور خارجه بریتانیا نوشته شد. متن نامه از این قرار است: 

نامه القاسمی به وزارت امور خارجه بریتانیا
نظر به گفت و گوهایی که پیرامون توافق میان شارجه و ایران در مورد مالکیت جزیره ابوموسی کرده ایم، بدین وسیله موافقت خود را با مفاد تفاهم نامه (که ضمیمه این نامه هم هست) ابراز می کنم، و در این راستا، قدردان پذیرش این توافق از جانب دولت ایران نیز خواهم بود.
با تقدیم احترامات فائقه،
خالد بن القاسمی
حاکم شارجه و توابع آن 

این نامه به همراه تفاهم نامه پیوست آن در تاریخ ۲۴ نوامبر ۱۹۷۱ ، همراه با یادداشتی از وزارت امور خارجه بریتانیا، به امضای الک داگلاس هوم خطاب به دکتر عباسعلی خلعتبری، به وزارت امور خارجه ایران ارسال شد: 

عالیجناب دکتر عباسعلی خلعتبری
وزیر امور خارجه ایران
یک نسخه از نامه حاکم شارجه خطاب به دولت اعلیحضرت (پادشاه انگلستان) به پیوست است، که حاکم شارجه در آن خواستار تایید دولت ایران در پذیرش ترتیبات (اداره) ابوموسی است. من متشکر خواهم شد اگر دولت ایران موافقت خود را با این ترتیبات اعلام فرماید.
محل امضاء
(الک داگلاس- هوم) 

تفاهم نامه پیوست
هم ایران هم شارجه مدعی مالکیت جزیره ابوموسی هستند و هیچ یک ادعای دیگری را به رسمیت نمی شناسد.
مواردی که این جا عنوان می شود نکات مورد توافق است:
۱ - نیروهای نظامی ایران به ابوموسی اعزام خواهند شد و در مناطقی که در نقشه معین شده، مستقر خواهند شد. (این نقشه ضمیمه این تفاهم نامه است.)
۲ (الف)-  ایران در محدوده استقرار نیروهای نظامی اش اقتدار کامل دارد. در این محدوده، و بر فراز محل جایگزینی نیروهای نظامی، پرچم ایران برافراشته خواهد شد.
۲ (ب)- نقاط دیگر این جزیره، حوزه استحفاظی شارجه خواهد بود و در مناطق تحت اقتدار شارجه، پرچم آن برافراشته می شود و اختیار آن بسان اختیار ایران برای اهتزاز پرچم خواهد بود.
۳ - ایران و شارجه محدوده آبهای جزیره ابوموسی  را که دوازده گره دریایی تعریف شده، به رسمیت خواهند شناخت.
۴ - بهره برداری از منابع نفتی ابوموسی و منابع خاکی و آبی آن، توسط کمپانی نفت و گاز بوتس انجام می شود. ایران باید  توافق با این شرکت را برای فعالیت در ابوموسی بپذیرد. درآمد نفتی حاصل از استخراج آن در ابوموسی، مستقیما از سوی شرکت بوتس پرداخت می شود و نیمی از آن به ایران تعلق می گیرد و نیمی به شارجه.
۵ - شهروندان ایران و شارجه در محدوده آبی ابوموسی به طور مساوی اجازه ماهی گیری خواهند داشت.
۶ - : یک توافق کمک مالی میان ایران و شارجه امضا خواهد شد.
(نقشه حوزۀ اقتدار هر یک از طرفین ضمیمه تفاهم نامه است)


نامه وزارت امور خارجه ایران به وزارت امور خارجه بریتانیا
عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه وقت ایران طی نامه ای در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۷۱ به وزارت امور خارجه بریتانیا موافقت دولت ایران را با تفاهم نامه ارسالی اعلام کرد. متن نامه به این شرح است: 

عالی جناب،
موافقت خود را با مفاد تفاهم نامه جزیره ابوموسی که به نامه مورخ ۲۴ نوامبر ۱۹۷۱ ضمیمه شده، ابراز می دارم. نسخه ای از تفاهم نامه ضمیمه این نامه است.
عباسعلی خلعتبری
وزیر امور خارجه

همان روز خلعتبری در نامه دیگری خطاب به وزارت امور خارجه بریتانیا نوشت: 

عالیجناب
با ارجاع به نامه شماره M/21282 مورخ امروز و در پاسخ به نامه مورخ ۲۴ نوامبر ۱۹۷۱ شما، از سوی دولت خود موظف شده ام به شما اطلاع دهم که ایران، مفاد تفاهم نامه مربوط به جزیره ابوموسی را بر این مبنا پذیرفته است که هیچ یک از مفاد این تفاهم نامه، آزادی عمل ایران را جهت اقدامات ضروری به منظور حفظ امنیت جزیره ابوموسی یا حفظ امنیت جانی نیروهای نظامی ایران، محدود نکند.
سپاسگزار می شوم اگر تائید بفرمایید که این تفاهم به حاکم شارجه نیز ابلاغ شده است.
عباسعلی خلعتبری
وزیر امور خارجه ایران  

قرارداد مساعدت مالی
پیرو درخواست حاکم شارجه برای امضای یک قرارداد مساعدت مالی از سوی ایران، چنین قراردادی با همین عنوان («قرارداد مساعدت مالی») به صورت جداگانه میان ایران و شارجه امضا شد. بر اساس اين قرارداد، ايران پذيرفت سالانه یک و نیم میلیون پوند انگلیس جهت توسعه شارجه مساعدت نمايد. این مبلغ هر سال قابل پرداخت بود تا زمانی که درآمد شارجه به سقف سه ملیون پوند در سال برسد.

جمعیت ابوموسی بر اساس آخرین سرشماری حدود ۲۱۰۰ نفر بوده است که اقلیتی از آنان شهروند امارات متحده عربی هستند.  مردم ابوموسی از طریق ماهیگیری و زراعتی محدود زندگی می کنند.

جزیره ابوموسی از اهمیت استراتژیک برخوردار است، زیرا به دلیل عمق مناسب، بهترین گذرگاه عبور کشتی ها و نفتكش های بزرگ است.

اواخر نوامبر ۱۹۷۱، دریاسالار رسایی فرمانده وقت نیروی دریایی ایران هنگام ورود به ابوموسی مورداستقبال شیخ صقر محمد القاسمی برادر حاکم وقت ابوموسی قرار گرفت. افسر ایرانی در سمت راست، ناخدا فرید خزعل است.

پرونده ستار مختومه شد - طرحی از مانا نیستانی ـ

زارش تحقیق و تفحص مجلس از سازمان تامین‌ اجتماعی قرائت شد مهرورزي‌هاي مديران دولت دهم از جيب كارگران


 معاونان رئيس جمهور و وزراي پيشين كار در روزهاي پاياني دولت دهم هداياي چند ده ميليوني گرفتند
 
 37 نماينده مجلس 1335 ميليون ريال كارت هديه گرفتند
 
 هزينه انتخابات از جيب كارگران تامين شد
 
 اموال و املاك سازمان بي‌ضابطه واگذار شد
 
 ملك 670 متري با موافقت مرتضوي در اختيار جامعه اسلامي كارگران قرار گرفت
 
 128 سكه تمام بهار آزادي، 17 نيم سكه و 10 عدد ربع سكه بابت انواع مراسم و همايش‌ها در سال 91 اعطا شد
 
 435 سكه تمام، 45 نيم‌سكه در سال 92 به مديران سازمان و برخي اعضاي هيئت امنا پاداش داده شد
 
 مدير صادرات شركت نفت پاسارگاد با همسر و فرزندان خود 300 ميليارد تومان قرارداد بست
 
سرویس کارگری. بخش‌هایی از گزارش کمیسیون اجتماعی مجلس در مورد تحقیق و تفحص از سازمان تأمین اجتماعی، شرکت سرمایه‌گذاری سازمان تأمین اجتماعی (شستا) و شرکت‌های تابعه دیروز در صحن علنی مجلس قرائت شد.
در این گزارش و درباره محورهای تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی آمده بود: بررسی نحوه مدیریت منابع و مصارف سازمان و مؤسسات تابعه، تحقیق درباره عدم مدیریت صحیح منابع سازمان متناسب با نرخ تورم که سازمان را در خطر ورشکستگی قرار داده است، نحوه و میزان حق جلسه و پاداش های غیرمتعارف پرداختی به مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره و مشاوران سازمان و شرکت‌ها و مؤسسات تابعه بالاخص شستا، عدم رضایت جامعه تحت پوشش از خدمات ارائه شده بالاخص مناطق محروم کشور، عزل و نصب‌های خارج از اصول و غالباً سیاسی در مشاغل فنی و تخصصی به ویژه در شستا و شرکت‌ها و مؤسسات تابعه سازمان و بررسی دقیق وضعیت شرکت‌ها و مؤسسات سازمان به ویژه شستا از حیث اجرای قوانین ازجمله قانون تجارت، آیین‌نامه‌های مالی و معاملاتی، مصوبات مجامع و نظایر آن محورهای اصلی این تحقیق بودند.
در ادامه این گزارش آمده است: موضوعات خاص در بررسی‌های اسناد و مدارک سازمان عبارتند از: انتصاب غیرقانونی و استمرار حضور مدیرعامل وقت به‌رغم رأی دیوان عدالت اداری و تذکرات دسته‌جمعی نمایندگان و سئوالات مکرر از وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و حتی استیضاح که منجر به برکناری وزیر مربوطه شد اما هیچ تغییری را در سازمان موجب نشد. متأسفانه عمده مشکلات ماه‌های اخیر متأثر از این شیوه عملکرد دولت وقت نسبت به نحوه اجرای قانون است که با نادیده گرفتن بنیان‌های ساختاری و هنجارهای مدیریتی کشور به وقوع پیوست و عامل تسریع بخش اکثر مشکلاتی است که در ادامه این گزارش به آن اشاره می‌شود.
قرارداد واگذاری انحصاری 138 شرکت به سورینت قشم
در ادامه این گزارش آمده است: هیئت در روزهای اولیه بررسی به موضوعی دست یافت که تا روزهای پایانی کار خود بسیاری از اوقات اعضای هیئت را درگیر خود کرده بود. تفاهم‌نامه‌ای بین سازمان و شرکت هلدینگ سورینت قشم به مدیرعاملی بابک زنجانی منعقد شده بود. مطابق این تفاهم‌نامه مقرر شده بود تا سقف 4میلیارد یورو (معادل ین ژاپن) 138شرکت متعلق به سازمان تأمین اجتماعی که عمدتاً موضوع اصلی تحقیق و تفحص بوده‌اند، به شرکت مذکور واگذار شود.

 
*
ادامه از صفحه اول
این تفاهم‌نامه که به قصد واگذاری انحصاری سهام در اختیار 138شرکت از مجموع 207شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی (شستا) شامل هواپیمایی ج.ا.ا، فولاد خوزستان، فولاد مبارکه اصفهان، بانک صادرات، هتل‌های هما، پتروشیمی غدیر، پتروشیمی تبریز، شرکت ملی نفتکش، چوب و کاغذ ایران، شرکت‌های مختلف بیمه‌ای، (ملت، میهن، دانا و پارسیان)، کشتیرانی، بانک‌های مختلف ازجمله پاسارگاد، تات، پارسیان، دی و...، صنایع مس شهید باهنر و... به هلدینگ سورینت قشم بوده، دارای اشکالات عدیده حقوقی و عدم رعایت قوانین مصرّح قانونی در ابعاد مختلف است.
براساس ماده(36) آیین‌نامه معاملاتی سازمان فروش اموال غیرمنقول با پیشنهاد مدیرعامل، تأیید هیئت مدیره و تصویب هیئت امنا با کسب نظر کارشناس رسمی دادگستری در رشته مربوط به صورت مزایده عمومی یا از طریق مؤسسه املاک و مستغلات سازمان انجام خواهد شد. با عنایت به اینکه میزان مالکیت شرکت شستا در بسیاری از این شرکت‌ها به‌میزان 100درصد است، اموال غیرمنقول محسوب شده و در این ارتباط مصوبه هیئت امنا برای واگذاری اموال مذکور اخذ نشده است. همچنین نحوه فروش شرکت‌های مذکور به صورت مزایده عمومی و از طریق مؤسسه املاک نیز نبوده است. همچنین مصوبه هیئت مدیره سازمان مقرر کرده که به استناد بند «د» تبصره یک ضوابط اجرای بودجه سازمان، شرکت‌های تحت پوشش واگذار شده از سوی دولت که به عنوان رد دیون دولت دریافت شده را حتی‌الامکان به صورت نقدی به فروش برسانند. مصوبه مذکور مغایر با بند(د) تبصره(1) بودجه سازمان بوده است. زیرا برابر بند مذکور باید شرکت‌هایی که در بخش سرمایه‌گذاری‌های انتفاعی فاقد بازده مورد انتظار بوده یا متناسب با سیاست‌های سرمایه‌گذاری نیستند توسط هیئت مدیره صندوق به فروش برسند. در صورتی که بیشتر شرکت‌هایی که در لیست فروش به شرکت سورینت قشم قرار گرفته‌اند دارای بازده و سود بالایی بوده‌اند. به عنوان نمونه پتروشیمی آبادان یکی از پربازده‌ترین شرکت‌ها در کشور بوده یا شرکت پتروشیمی امیرکبیر طی سنوات 89 لغایت 91 بازدهی بالایی داشته است. با توجه به پیگیری‌های به عمل آمده و حسب اطلاع واصله از وجود چک‌های تضمین نزد وزارت نفت، معاون اقتصادی و برنامه‌ریزی سازمان طی نامه‌ای به بابک زنجانی، با توجه به عدم اجرای تفاهم‌نامه، تقاضای استرداد چک‌های مذکور را می‌کند که آقای زنجانی در هامش نامه مذکور درخواست استرداد چهار فقره از چک‌ها را به آقای جشن‌ساز، مدیرعامل شرکت تجارتی هنگ‌کنگ (وابسته به شرکت نفتیران) ارجاع می‌کند. جشن‌ساز نیز از هندی، مشاور وزیر نفت در امور حقوقی تقاضای استرداد چک‌های مذکور را کرده است، ولی تا زمان تهیه گزارش هیچیک از چک‌ها تحویل سازمان تأمین اجتماعی نشده است.
  • پاداشی که به دست مدیران دولت‌های نهم و دهم نرسید
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: هیئت امنای سازمان در جلسه چهل و پنجم خود حسب پیشنهاد هیئت مدیره با پرداخت پاداش به اعضای هیئت مدیره، مدیران عامل، معاونان و دست‌اندرکاران سازمان (به‌رغم رد حساب‌های سازمان از سوی هیئت نظارت بر سازمان) از سال 1386 تا 1392 مصوب می‌کند! اینکه مدیران سازمان در روزهای پایانی دولت دهم به فکر پرداخت پاداش بیش از 60میلیارد ریال به کلیه مدیران دولت نهم و دهم افتاده‌اند جای بسی تأمل جدی دارد. هرچند حسب اسناد به رؤیت رسیده، مدیرعامل فعلی سازمان از پرداخت آن خودداری کرده است. در همین زمینه تعداد 500نفر حسب مصوبه هیئت امنا (مصوبه‌ای از هیئت مدیره مشاهده نشد) به دلیل آنچه «اعلام نیاز» سازمان عنوان شد در ایام پایانی دولت دهم فرآیند استخدام را تحت نظارت «وزیر وقت تعاون کار و امور اجتماعی» آغاز کردند. آنچه در لیست اولیه استخدام‌شدگان جالب توجه است به‌کارگیری 94نفر در استان گیلان (زادگاه وزیر وقت)، 76نفر در استان یزد (زادگاه مدیرعامل سازمان) و 26نفر در استان مازندران است. ضمنا 104نیرو از سوی 66نفر از نمایندگان مجلس، 3 نفر از سوی شیخ‌الاسلامی و 2نفر از سوی مشایی جهت استخدام معرفی شده بودند. هیئت به دلیل آن که افراد فوق بدون شرکت در آزمون رقابتی استخدام شده یا خواهند شد، تنها راه ادامه همکاری با آنها را برگزاری آزمون از کلیه جذب‌شدگان و تعیین سطح و صلاحیت برابر کف آخرین آزمون استخدامی می‌داند. همچنین عطف به مصوبه هیئت مدیره سازمان نیز بابت 5درصد استخدام خارج از آزمون تعداد 285نفر نیروی جدید از مرداد 1391 تاکنون جذب یا در شرف استخدام یا انجام مراحل آن هستند. 18نفرد ر مراحل مربوطه انصراف داده‌اند. از مجموع تعداد مذکور 166نفر در استان یزد و به ویژه در درمانگاه شهرستان تفت مشغول به کار شده‌اند. ضمن اینکه معرف 12نفر نیز نمایندگان مجلس بوده‌اند. همچنین هیئت مدیره سازمان و مدیرعامل حسب «دستورالعمل پرداخت از محل سرجمع اعتبارات مواد بودجه (در اختیار)» مجاز بوده که کمک‌های بلاعوض و وام قرض‌الحسنه به بیمه‌شدگان، مستمری‌بگیران، کارکنان و کانون‌های بازنشستگی و نظایر آن پرداخت کنند. مقایسه هزینه‌های صورت گرفته در چارچوب فوق دربازه زمانی سال‌های 86 تا پایان شهریور 92 حاکی از آن است که در سال 86 حدود 35.7میلیارد ریال بابت 1737فقره ردیف کمک پرداخت شده که عمده آن (30.1میلیارد ریال) مربوط به کمک به کارکنان بخش بیمه‌ای و درمان سازمان و موسسات تابعه و بیمه‌شدگان بوده است. در لیست پرداخت‌ها یک میلیارد ریال به موسسه فرهنگی هنری آهنگ آتیه، 600میلیون ریال کمک به بیمه‌شدگان معرفی شده از سوی نمایندگان مجلس، 190میلیون ریال تقدیر از معاونان و اعضای هیئت مدیره سازمان و 600میلیون ریال به وزارت رفاه جهت توزیع بین نیازمندان و بیمه‌شدگان ثبت شده است. در سال 87 طی 1737ردیف هزینه مجموعا 47.3میلیارد ریال پرداخت شده که عمده پرداخت‌ها (حدود 41.7میلیارد ریال) مربوط به کارکنان بخش بیمه‌ای و درمان سازمان و مؤسسات تابعه و کمک به بیمه‌شدگان بوده است. در سایر پرداخت‌ها 800میلیون ریال بابت بیمه‌شدگان معرفی شده از سوی نمایندگان مجلس و حدود 1.5میلیارد ریال بابت هزینه‌های اردوهای فرهنگی رفاهی کانون‌های کارگری اختصاص یافته و پرداخت شده است. همچنین در سال 87 تعداد 77سکه به اعضای شورای عالی وقت سازمان و 71سکه به فعالان و اعضای کانون‌های کارگری اعطاء شده است. در سال 88 حدود 9800میلیون ریال بابت 532فقره کمک پرداخت شده است که عمده آن مربوط به کمک به بیمه‌شدگان بوده است. در این سال 172میلیون ریال به خبرنگاران و روحانیون و همچنین 1400میلیون ریال کمک به بیمه‌شدگان معرفی شده از سوی نمایندگان مجلس سند خورده است. در سال 89 بابت 512ردیف کمک مبلغ حدود 29میلیارد و 730میلیون ریال هزینه شده که عمده آن بابت هزینه‌های درمان بیمه‌شدگان بوده است. در همین سال 108میلیون ریال بابت ساخت تیزر هدفمندی یارانه‌ها و حدود 220میلیون ریال به بیمه‌شدگان معرفی‌شده از سوی نمایندگان مجلس پرداخت شده است. در سال 90 بابت 689ردیف کمک مبلغ بیش از 26میلیارد ریال هزینه شده که 1.9میلیارد ریال آن کمک به کلیه پرسنل بیمارستان میلاد، 363میلیون ریال بابت هزینه ساخت کلیپ سفرهای استانی و هفته تأمین اجتماعی، بیش از 3میلیارد ریال بابت مازاد اضافه‌کاری پرسنل ستاد مرکز و حدود 850میلیون ریال به معرفی‌شدگان از سوی نمایندگان مجلس پرداخت شده است. در سال 91 حسب لیست هزینه‌کرد دریافتی از امور مالی سازمان بابت 1878ردیف هزینه مجموعا بیش از 61میلیارد ریال پرداخت شده که حدود 21.8میلیارد ریال آن از طریق بسیاری از مدیران و اعضای هیئت مدیره سازمان عمدتا به پرسنل تحت عناوین مختلف و مقدار بسیار اندکی به درمان بیمه‌شدگان اختصاص یافته و هزینه شده است. در 6ماه اول سال 92 نیز در قالب 899 ردیف هزینه مجموعا 27.6میلیارد ریال پرداخت شده که حدود 10.5میلیارد ریال از طریق بسیاری از مدیران و اعضای هیئت مدیره سازمان عمدتا به پرسنل تحت عناوین مختلف و مقدار بسیار اندکی به درمان بیمه‌شدگان اختصاص پیدا کرده و هزینه شده است. درخصوص مابقی پرداخت‌های سال 91 و نیمه اول 92 مبالغی به شرح ذیل اعطا شده که محل تامل و پیگیری است. این در حالیست که دستورالعمل یاد شده نسبت به مشمولین کمک یا وام صراحت کامل دارد.
  • هدایای چند ده‌میلیونی به معاونان رئیس‌جمهور و وزرای پیشین کار
در بخش دیگری از این گزارش لیستی از مبالغ پرداختی در سال 91 و 6ماه اول سال 92 ارائه شده که در این فهرست آمده است: 500میلیون ریال کارت هدیه اختصاصی به رحیمی، معاون اول وقت رئیس‌جمهوری. یک میلیارد ریال به عباسی، سرپرست وقت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی. یک میلیارد به شیخ‌الاسلامی، معاون وقت اجتماعی رئیس‌جمهور. 500میلیون ریال کارت هدیه به عباسی، سرپرست وقت وزارتخانه، 250میلیون ریال بن فروشگاه رفاه متولی حسینیه شهید مطهری در استان یزد، 200میلیون ریال به بنیاد خیریه مهربانی‌ها جهت کمک به خانواده‌های ایتام شهرری، 100میلیون ریال بن فروشگاه رفاه به دکتر امینی، مدیرعامل خبرگزاری موج، 400میلیون ریال به 48خانواده نیازمند و فاقد سرپرست استان یزد، 140میلیون ریال کارت هدیه به امیدی شهرکی، مدیرعامل ایرنا 50میلیون ریال کارت هدیه به صدوقی دبیر هیئت دولت، 100میلیون ریال به شیرمردی از ستاد نماز جمعه تهران، 100میلیون ریال به سعیدی مدیرمسئول روزنامه آرمان، یکصد میلیون ریال به پرسنل نهاد ریاست جمهوری به صورت هدیه، اعطای یک میلیارد ریال وام قرض‌الحسنه به شیخ‌الاسلامی معاون اجتماعی وقت رئیس‌جمهور حسب مصوبه هیئت مدیره سازمان که تادیه شد، 225میلیون ریال بن رفاه تحویل به ضابطی مدیرکل روابط عمومی جهت توزیع بین خبرنگاران، یکصد میلیون ریال بن رفاه دفتر بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری وقت بابت پاداش گزارش مربوط به تأمین اجتماعی، 426میلیون ریال در قالب بن رفاه و 618میلیون و 500هزار ریال وجه نقد به کانون نخبگان عدل تهران (ایتام) حسب درخواست رئیس هیئت مدیره کانون مذکور، 700میلیون ریال به کانون نخبگان عدل تهران (ایتام) که بخشی از آن هزینه خرید ساختمان شده است، اختصاص 2میلیارد و 500میلیون ریال به کانون نخبگان عدل تهران حسب مصوبه هیئت مدیره سازمان جهت آموزش ایتام معرفی شده از سوی روابط‌عمومی سازمان در سالن مذکور پس از احداث (قابل توجه اینکه حسب آگهی تاسیس این کانون، سعید مرتضوی به سمت نایب رئیس هیئت مدیره این کانون معرفی و ثبت شده است)، اعطای 2فقره وام قرض‌الحسنه به پارسا و رضوانی اعضای هیئت امنای صندوق هر یک به مبلغ 527میلیون ریال و یک فقره وام مسکن به روحبخش به مبلغ 500میلیون ریال، پرداخت 480میلیون ریال به 4 عضو هیئت امنای سازمان (علی یوسف‌پور، غلامحسین رضوانی، سیدمحمد یاراحمدیان و محمد پارسا) حسب نظر وزیر وقت، پرداخت مبلغ 300میلیون ریال وجه نقد و 150میلیون ریال کارت هدیه جهت توزیع به هر یک از اعضای هیئت مدیره سازمان در مرداد و شهریور سالجاری.
  • گلریزان سکه طلا برای مدیران عالی تامین اجتماعی
در ادامه این گزارش آمده است: هر چند در سال 91 طی 28ردیف تعداد 128سکه تمام بهار آزادی، 17نیم سکه و 10عدد ربع سکه بابت انواع مراسم و همایش‌ها و تقدیر و تجلیل اختصاص و اعطاء شده، اما فقط در 5ماه اول سال 92 تعداد 435سکه تمام بهار آزادی و 45نیم‌سکه اختصاص و اعطا شده که در میان دریافت‌کنندگان سکه نام تمامی مدیران عالی سازمان، صدوقی دبیر وقت هیئت دولت، تیم حفاظت مدیرعامل، محمد پاریاب و 2عضو هیئت امنای سازمان وجود دارد. تعداد 60سکه تمام بهار نیز بابت جشن شصتمین سالگرد سازمان به برخی افراد اعطا شده که لیست آن به ضمیمه گزارش است.
  • پرداخت وام قرض‌الحسنه به مدیران از جیب کارگر
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: در سال 91 مدیرعامل و کلیه اعضای هیئت مدیره شامل سعید مرتضوی، صمداله فیروزی، بهنام پرهیزگار، علیرضا عسگریان، سیدنورالدین شهنازی‌زاده، علیرضا صابر کوچک‌سرایی و عزیز دولتخواه هر یک 500میلیون ریال وام قرض‌الحسنه دریافت کردند. در سال 92 نیز عبداله عمادی و حسین حسنی بافرانی هر یک مبلغ 500میلیون ریال تسهیلات قرض‌الحسنه دریافت کرده‌اند که در این موضوع طی سال‌های قبل به‌جز ۳فقره وام ضروری و ودیعه مسکن سابقه‌ای مشاهده نشد. همچنین در طول 8 سال اخیر علی ذبیحی، مدیرعامل اسبق سازمان هیچ مبلغی را (حقوق، مزایا، وام و...) از سازمان دریافت نکرده، در حالی که در 5سال اخیر قریب به 2.5میلیارد تومان حق‌الزحمه به اعضای هیئت مدیره سازمان پرداخت شده است. همچنین در کل سال 91 بالغ بر 20میلیارد ریال کارت هدیه خریداری و تحت عناوین مختلف توزیع شده و این در حالی است که در 5 ماهه اول سال 92 بالغ بر 17میلیارد ریال کارت هدیه، خرید و اعطا شده است. آنچه در شرح عناوین کارت‌های هدیه سال 92 مشهود است، اعطای بیش از 4میلیارد ریال به کسانی که جهت امورات حقوقی ازجمله پیش‌نویس قانون تأمین اجتماعی با سازمان همکاری کرده‌اند که اختصاص این مبلغ بابت این موضوع جای تعجب فراوان دارد. همچنین بیش از یک میلیارد و 300میلیون ریال به 140نفر از پرسنل سازمان که در برگزاری جشن بزرگداشت شصتمین سالگرد تأسیس سازمان همکاری داشته‌اند اعطاء شده است. مبلغ 3میلیارد ریال کارت هدیه و بن کارت نیز از محل مازاد کارانه بابت گرامیداشت شصتمین سالگرد تأمین اجتماعی اختصاص و اعطا شده است. جالب است همه موارد فوق در بازده زمانی «پنجم لغایت چهاردهم مرداد ماه سال 1392» سند خورده است.
  • 37نماینده مجلس 1335میلیون ریال کارت هدیه گرفتند
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: مبلغ یک میلیارد و 335میلیون ریال کارت هدیه حسب اسناد ثبت شده مالی از بودجه در اختیار مدیرعامل سازمان به 37نفر از نمایندگان مجلس (با درج کد در اسناد و بدون ذکر مشخصات) در اردیبهشت ماه سال جاری سند خورده است. همچنین بابت برگزاری شصتمین سالگرد سازمان تأمین اجتماعی هزینه‌های خاصی صورت پذیرفته که اهم آن به شرح ذیل است: مبلغ 852میلیون ریال اجاره سالن‌های مجموعه همایش‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران «بابت 7ساعت»، مبلغ 132میلیون ریال بابت 60دست پیراهن و کت و شلوار پرسنل حراست برگزاری جشن مذکور، پرداخت مبلغ 604میلیون ریال بابت هزینه افطار و شام 2200نفر در شب مذکور، مبلغ 1500میلیون ریال به شبکه 3 سیما بابت تهیه، تولید و پخش 50دقیقه از مراسم بزرگداشت، پرداخت بالغ بر 1میلیارد ریال بابت ضیافت افطار در هتل هما، پرداخت مبلغ 803میلیون ریال به 9روزنامه بابت انعکاس مطلوب جشن مذکور و گرامیداشت هفته تأمین اجتماعی، پرداخت بالغ بر 357میلیون ریال بابت 450عدد تندیس شصتمین سالگرد، مبلغ 300میلیون ریال بابت خرید 2000جلد کتاب تحت عنوان «دوستت دارم مادر» نوشته محمدرضا فلاح تفتی که فاقد هرگونه ارتباط با حوزه تأمین اجتماعی است و توزیع در مراسم افطاری و برخی برنامه‌های دیگر سازمان در میان حاضران. همچنین حسب اسناد اخذ شده از امور مالی سازمان 2 فقره کمک به کانون انجمن‌های صنفی کارگران کوره‌پزخانه‌های استان تهران به مبلغ یک میلیارد ریال وجه نقد و یک میلیارد ریال بن رفاه وجود دارد که رسید گیرنده نیز به پیوست است. همچنین 5فقره پرداخت به کانون مذکور یا مسئول آن (غلامرضا عباسی) به مجموع یک میلیارد و 626میلیون ریال بابت کمک و هزینه‌های اردو پرداخت شده است. کانون مذکور در سال 90 نیز بابت برگزاری همایش آموزشی مبلغ 600میلیون ریال و برگزاری اردو در مشهد مقدس یکصد میلیون ریال دریافت داشته است. این حجم از کمک به یک کانون در سال‌های اخیر بی‌سابقه بوده و محل مداقه است.
در بخش‌های دیگر این گزارش رسید دریافت مبلغ 60میلیون ریال کوره‌پزخانه‌های خراسان، رسید دریافت مبلغ 25میلیون ریال توسط انجمن اصفهان، رسید دریافت مبلغ 120میلیون ریال انجمن شمس‌آباد، رسید دریافت 120میلیون ریال انجمن اسماعیل‌آباد، رسید دریافت 40میلیون ریال توسط بسیج کارگری تهران، رسید دریافت 80میلیون ریال انجمن محمود آباد، رسید دریافت 100میلیون ریال انجمن یافت‌آباد، رسید دریافت مبلغ 40میلیون ریال انجمن صنفی کارگری خاک رس آزادی نیز به چشم می‌خورد.
  • هزینه انتخابات از جیب سازمان تامین اجتماعی
در ادامه آمده است: ناصر ناظم مدیرعامل شرکت «ایران مجری» به همراه همسر خویش «خانم فریبا علومی یزدی» جهت برگزاری 3برنامه (مراسم افطاری سالن اجلاس سران، مراسم افطاری هتل هما و مراسم کلنگ‌زنی بیمارستان شهید لواسانی) و بابت ساخت انیمیشن و برخی خدمات صوتی و تصویری و پذیرایی مجموعاً مبلغ 1621میلیون ریال دریافت کرده‌اند که دلایل همکاری با ایشان به‌رغم وجود مشاور حقوق‌بگیر در سازمان جهت اجرای برنامه‌ها (هوشنگ بختیاری) و همچنین مبالغ قراردادهای منعقد شده، محل تأمل جدی است. همچنین مبلغ 500میلیون ریال بن رفاه در قالب پاکت‌های 2میلیون ریالی به شرکت‌کنندگان در جشن مبعث (سالن نگین غرب سازمان) از سوی علی روحبخش مشاور اجرایی وقت سازمان اعطاء شده است. حسب گزارش اداره کل روابط‌عمومی سازمان این جشن به‌مناسبت آیین افتتاح جبهه متحد کارگران ایران اسلامی برگزار شده و در این مراسم شیخ‌الاسلامی و خانم هما فلاح تفتی (نامزدهای انتخابات شورای شهر در حوزه انتخابیه تهران)حاضر بوده‌اند. همچنین مبلغ 450میلیون ریال وجه نقد به ناصر برهانی، دبیرکل جبهه متحد کارگران ایران اسلامی بابت فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغاتی و آموزشی پرداخت شده است. جبهه مذکور فاقد ثبت، دفتر رسمی و حداقل‌های قانونی بوده و در ایام انتخابات تأسیس شده است. این جبهه در انتخابات اخیر شورای شهر تهران با سرلیستی شیخ‌الاسلامی در صحنه سیاسی کشور حاضر شده بود و پس از آن عملا تعطیل شده است. همچنین آگهی تبلیغاتی این جبهه شامل لیست نامزدهای مورد حمایت در کل صفحه سوم روزنامه خورشید در تاریخ‌های 18لغایت 20خرداد 92 منتشر شده است. حسب بررسی اسناد دریافتی از روزنامه خورشید وجه آگهی به مبلغ 720میلیون ریال در اسناد مالی روزنامه مذکور مشاهده نشد. ضمنا روزنامه خورشید در روزهای 21و22خرداد نیز دو فقره آگهی تمام صفحه به صورت کامل رنگی با عنوان کاندیدای های منتخب ستاد مهرپویان چاپ کرده که در این خصوص نیز هیچ سند دریافتی مشاهده نشد. همچنین بابت چاپ آگهی تشکر کانون‌های کارگری، پوستر شصتمین سالگرد سازمان، آگهی جشن تأمین اجتماعی و همچنین آگهی تقدیر از شصت چهره ماندگار به ترتیب 820میلیون ریال، 733میلیون ریال، 840.4میلیون ریال و 638.4میلیون ریال به برخی مطبوعات پرداخت شده است. همچنین مبلغ 960میلیون ریال به علی‌اکبر خبازها بابت مساعدت به کانون عالی کارگران بازنشسته و مستمری‌بگیران سازمان تأمین اجتماعی پرداخت شده که حسب استعلام اخذ شده از خزانه‌دار کانون مذکور، مبلغ یادشده تحویل این کانون نشده است. همچنین جهت پیش‌نویس لایحه قانون جامع و مشاوره و تهیه گزارش در امور شورای حفظ حقوق و اموال سازمان به (4 نفر حقوقدان) 500میلیون ریال پرداخت شده است.
  • روزهای پایانی دولت و آغاز پرداخت پاداش‌های گزاف
در قسمت دیگری از این گزارش آمده است: در روزهای پایانی دولت دهم و نزدیک شدن به اتمام دوره مدیریت مرتضوی، پرداخت‌هایی در قالب‌های مختلف و تحت عناوینی که هر یک محل تأمل جدی است به عده‌ای از مدیران پرداخت شده که بررسی برخی از این پرداخت‌ها موجب روشن شدن اذهان ملت شریف است. در تاریخ 6 /5/ 92 حسب درخواست روح‌بخش، معاون اداری مالی سازمان از مدیرعامل سازمان، مجوز پرداخت پاداش به دست‌اندرکاران تدوین بودجه سال 92 از محل کارانه صادر می‌شود که طی آن به 62نفر از کارکنان سازمان مجموعاً مبلغ 1383میلیون ریال پرداخت می‌شود که معاون اداری مالی وقت و سابق سازمان هر کدام 70میلیون ریال، معاونین درآمد و درمان هر کدام 60میلیون ریال، مدیران کل آموزش، مالی، درآمد و درمان غیرمستقیم هر یک مبلغ 40میلیون ریال دریافت داشته‌اند. در تاریخ 6 /5/ 92 حسب گزارش رخشنده‌رو، معاون سابق اداری مالی و درخواست روح‌بخش، معاون وقت اداری مالی و تأیید مدیرعامل از محل کارانه در اختیار موافقت می‌شود 7330میلیون ریال برای تقدیر از مدیران سازمان به مناسبت جشن شصتمین سالگرد و هفته تأمین اجتماعی پرداخت شود که سهم هر یک از معاونین 80میلیون ریال، مدیران کل دفتر مدیرعامل، مالی، امور مجلس و اداری هر یک 60میلیون ریال، مدیران کل ستادی و استانی و مشاورین تمام‌وقت هر یک 30میلیون ریال و معاونین مدیران هر یک 20میلیون ریال بوده است. در تاریخ 10 /5/ 92 به 18نفر از مدیران و کارکنان سازمان بابت تولید ویژه‌نامه عملکرد یکساله سازمان مجموعاً مبلغ 270میلیون ریال از محل کارانه پرداخت می‌شود که در میان گیرندگان سیدعیسی حسینی، معاون وقت امور مجلس مبلغ 40میلیون ریال بیشترین دریافت را داشته است. در تاریخ 12 /5/ 92 مدیرعامل سازمان با پرداخت 1200میلیون ریال از محل کارانه بابت تقدیر از اعضای ستاد بزرگداشت شصتمین سالگرد تأمین سازمان موافقت می‌کند که به این ترتیب علی روح‌بخش 60میلیون ریال، بختیار ملکی مدیرکل دفتر مدیرعامل 60میلیون ریال، رضایی مدیرکل امور اداری و ضابطی مدیرکل روابط عمومی 40میلیون ریال، دکتر عیسی حسینی معاون امور مجلس و پیرداده‌خانی مدیرکل امور مالی هر کدام 50میلیون ریال بیشترین دریافت را داشته‌اند. در تاریخ 13 /5/ 92 مطابق درخواست روح‌بخش و موافقت مدیرعامل، مجوز تسویه 241میلیون ریال کارت هدیه اعطایی به 10نفر از محل غیرشمول یا کارانه صادر می‌شود که در میان گیرندگان نام معاون اداری مالی 60میلیون ریال (بابت مراسم کلنگ‌زنی بیمارستان لنگرود)، معاون امور مجلس 40میلیون ریال و معاون درمان 20میلیون ریال وجود دارد. در تاریخ 15 /5/ 92 مطابق درخواست روح‌بخش و موافقت مدیرعامل، مجوز تسویه کارت‌های هدیه به 25نفر از مدیران و کارکنان (هر یک به مبلغ 20میلیون ریال) از محل کارانه صادر می‌شود. در میان گیرندگان نام معاون اداری مالی، معاون امور مجلس، مدیران کل دفتر مدیرعامل، امور مالی، امور اداری خدمات و رفاه و... وجود دارد. در تاریخ 14 /5/ 92 مجوز تسویه 42عدد سکه اعطایی به برخی مدیران و... صادر می‌شود که 7سکه به روح‌بخش، 3سکه به ملکی مدیرکل دفتر مدیرعامل و 18سکه به اعضای هیئت امنای سازمان سند خورده است. در تاریخ 14 /5/ 92 مجوز تقدیر از برخی مدیران به مناسبت عید سعید فطر از سوی مدیرعامل صادر می‌شود که به هر یک از معاونان سازمان و مدیرکل دفتر مدیرعامل هر کدام 2سکه و به مدیران ستادی هر یک 1عدد سکه تمام بهار آزادی اعطاء می‌شود. در تاریخ 23 /5/ 92 حسب درخواست دکتر ادیب‌نیا، معاون وقت درمان سازمان و موافقت روح‌بخش از محل 1درصد پرکیس سهم معاونت درمان مبلغ 250میلیون ریال در اختیار روح‌بخش قرار می‌گیرد. در رسید گیرندگان دو فقره دریافت 50 و 30 میلیون ریال) از سوی روح‌بخش و 50میلیون ریال به پورحسینی تفت، مدیرکل دفتر راهبری سیستم‌ها و مدیرکل امور مجلس وجود دارد. محمدحسین دهقانی اشکذری از پرسنل دفتر مدیرعامل نیز 40میلیون ریال دریافت داشته است. در تاریخ 12 /6/ 92 مبلغ 600میلیون ریال در قالب کارت هدیه به دست‌اندرکاران دفتر راهبری سیستم‌ها و پروژه ICT پرداخت می‌شود که از میان 65نفر گیرنده مبلغ، نام پورحسینی تفت مدیرکل مربوطه 40میلیون ریال، پیرداده‌خانی مدیرکل امور مالی 10میلیون ریال و بختیار ملکی مدیرکل دفتر مدیرعامل 10میلیون ریال دیده می‌شود.
همچنین کارگروه درمان هیئت تحقیق و تفحص چند پرونده را مهیا و جهت اقدامات قانونی به مراجع صاحب صلاحیت بررسی ارسال کرده که در این گزارش درباره این پرونده‌ها آمده است: پرونده ع- ج از مدیران کل درمان تأمین اجتماعی به اتهام تصاحب غیرقانونی 2میلیارد و 280میلیون ریال با مباشرت غ- خ مسئول حسابداری (اضافه برداشت غیرقانونی کارانه)، پرونده ش- ج از روسای پلی‌کلینیک‌های تأمین اجتماعی به اتهام تصاحب غیرقانونی و سندسازی مالی به مبلغ 460میلیون ریال، پرونده ه‍- ه‍ از روسای بیمارستان‌های تأمین اجتماعی به اتهام تصاحب غیرقانونی وجوه و تخلفات اداری، پرونده الف- ک به اتهام دریافت دو حقوق مجزا و همه مزایای مربوطه به همراه سنوات سالیانه در یک شیفت کاری صبح در دو اداره مجزای زیرمجموعه سازمان تأمین اجتماعی با سوءاستفاده از موقعیت، پرونده اداره کل درمان استان تهران به لحاظ بررسی شکایات دو نفر از پرسنل و صدور احکام غیرقانونی و بخشنامه‌های غیرقانونی و معامله با پرسنل رسمی، پرونده ش- د از مدیران کل به اتهام تضییع حقوق سازمان تأمین اجتماعی و مداخلات فراتر از حیطه وظایف قانونی و سرپوش نهادن بر جرایم رخ داده، پرونده ر- ص مدیرعامل یکی از شرکت‌های بزرگ تجهیزات پزشکی به دلیل عقد قراردادهای غیرشفاف و ایجاد خسارت‌های فراوان برای تأمین اجتماعی، پرونده اداره کل پشتیبانی سازمان تأمین اجتماعی به لحاظ خرید متمرکز و کالاهای غیرضرور در سال 84 و ایجاد خسارت، معرفی مدیرکل پشتیبانی سازمان تأمین اجتماعی به دادگاه به جهت عدم همکاری موثر و غیرقابل قبول دانستن اطلاعات و غلط بودن اطلاعات ارائه شده و ارجاع پرونده بیمارستان البرز به لحاظ غیرقانونی بودن فعالیت این بیمارستان به جهت سیستم اداره آن به شکل هیئت مدیره‌ای و نیز دریافت وجوه از بیمه‌شدگان تحت عنوان بستری در بخش vip.
در بخش شرکت‌های تأمین اجتماعی و درباره گزارش از روزنامه خورشید آمده است: روزنامه خورشید وابسته به موسسه فرهنگی آهنگ آتیه تا شماره 500خویش چاپ و توزیع شده است. به‌رغم مراجعات و حضور مکرر نماینده هیئت تحقیق و تفحص در دفتر روزنامه مذکور و موسسه آهنگ آتیه مدیر مسئول وقت روزنامه (محمدرضا تقوی‌فرد) از ارائه حتی یک برگ مستند استنکاف ورزید. با وجود این اقدام مکاتبه‌ای با معاون اقتصادی و برنامه‌ریزی سازمان به عنوان مقام مافوق صورت پذیرفت و ایشان نیز دستور اکید اقدام را به تقوی‌فرد صادر کرد، لکن نامبرده مجدداً امتناع کرده و به نماینده هیئت به صراحت اعلام کرد این تحقیق و تفحص غیرقانونی بوده و آن را قبول ندارم! لذا در اجرای ماده 217 آیین‌نامه داخلی مجلس ضمن معرفی تقوی‌فرد به مراجع قضایی موارد به دست آمده ذیل از سایر منابع اعلام می‌شود: طبق اظهارات شفاهی تقوی‌فرد حدود 160نفر از روزنامه مذکور حق‌الزحمه دریافت می‌کردند و این در حالی است که اولاً این تعداد نیرو برای روزنامه‌ای با رسالت مشخص اجتماعی – فرهنگی محل تامل است! ثانیاً هیچ لیستی حاوی مشخصات این پرسنل و میزان دریافتی آنها ارائه نشد! تا لحظه تنظیم این گزارش مدیران فعلی موسسه آهنگ آتیه و روزنامه خورشید اعلام کردند که هیچ‌گونه مدارک و مستندات قابل عرضه به هیئت را از مشارالیه دریافت نکرده‌اند تا تحویل هیئت شود! هیئت راساً اقدام به مکاتبه با چاپخانه دانشگاه آزاد (محل چاپ روزنامه خورشید) کرد تا گزارش عملیات چاپی و تیراژ واقعی در ایام انتشار روزنامه مشخص شود. حسب گزارش مدیر امور مالی روزنامه فرهیختگان (طرف قرارداد چاپ روزنامه خورشید) تا تاریخ آخرین شماره چاپ شده روزنامه (شماره 500) این چاپخانه 3.6میلیارد ریال از روزنامه خورشید طلبکار بوده و علاوه بر آن 75.5تن کاغذ روزنامه نیز به ارزش جاری بیش از 2میلیارد ریال طلب دارد. تیراژ روزنامه از تیر ماه سال 91 که چاپ مجدد روزنامه بعد از یک وقفه طولانی از سر گرفته شد مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد مجموعا5.935.000 نسخه روزنامه در 363 شماره (شماره 137تا شماره 500) تا تاریخ 21/7/92 چاپ شده که میانگین تعداد چاپ هر شماره 16.300 است. هیئت، حساب‌های آگهی‌های روزنامه مذکور در بانک تجارت و بانک سرمایه را شناسایی و گردش حساب‌ها را اخذ کرد. در بررسی حساب‌ها هیچ سندی دال بر واریز وجوه آگهی انتخاباتی (مربوط به جبهه متحد کارگران و ستاد مهر پویان) یافت نشد. همچنین بنابر اعلام برخی کارمندان سازمان در مراجعه حضوری به دفتر هیئت (مستقر در تأمین اجتماعی) در ایام انتخابات این روزنامه به‌صورت رایگان در مقاصد مختلف توزیع شده است.
  • واگذاری بی‌ضابطه اموال و املاک سازمان
در بخش دیگری از این گزارش به املاک واگذار شده سازمان طی سال 1391 و 1392 نیز اشاره شده است. بنابر این گزارش، محمد یاراحمدیان، ریاست مجمع عالی نمایندگان کارگر از تاریخ 2/5/91 بدون پرداخت هیچ‌گونه وجهی (حسب دستور مرتضوی) در ساختمانی به مساحت عرصه 62,298 مترمربع در خیابان زنجان مستقر و با وعده خرید ملک از سازمان از امضای قرارداد اجاره نیز خودداری و پس از اخذ تأییدیه از هیئت مدیره سازمان مبنی بر کمک «5میلیارد ریالی» سازمان به مجمع فوق (که در جلسات بعدی هیئت مدیره لغو شد) و همچنین یک میلیارد ریال از محل منابع غیرمشمول هیأت مدیره به منظور کمک به خرید این ملک، از امضاء مبایعه‌نامه نیز خودداری کرد. همچنین حسب درخواست جامعه اسلامی کارگران از مدیرعامل سازمان و موافقت مرتضوی، ملکید واقع در خیابان یوسف‌آباد با موقعیت اداری و عرصه 672متر و زیربنای 1302مترمربع از تاریخ 14/5/92 در اختیار این حزب سیاسی قرار گرفته است. کارشناس رسمی مبلغ اجاره بهای ماهانه را 150میلیون ریال تعیین کرد و به تبع آن قرارداد اجاره نیز تنظیم شده است. بررسی‌های میدانی هیئت حاکی از آنست که این مبلغ حداقل 40درصد کمتر از بهای واقعی روز است. ضمن اینکه به دلیل عضویت علیرضا صابر کوچکسرایی، دبیرکل جامعه اسلامی کارگران در هیئت مدیره سازمان تأمین اجتماعی، این اقدام مغایر قانون تجارت نیز بوده است. نکته قابل توجه در این پرونده، مکاتبه معاون علمی و آموزشی حزب مذکور با مدیرعامل سازمان در سربرگ اختصاصی «دبیرکل جامعه اسلامی کارگران» است که مبین اطلاع صابر از قوانین مربوطه بوده است. ضمن اینکه کارشناسان و مدیران مؤسسه املاک و مستغلات نیز باید آخرین ثبت و روزنامه رسمی این حزب را در گام اول و قبل از تنظیم مبایعه‌نامه اخذ می‌کردند. در حال حاضر حزب مذکور بدون تأئید و مبادله اجاره‌نامه در ملک مذکور مستقر است. همچنین عطف به درخواست رئیس هیئت اجرایی دانشگاه عدالت و موافقت مرتضوی، هفت رقبه ملک در تهران و مشهد (دو باب ساختمان به مساحت 2468 مترمربع و 4494 مترمربع در منطقه نیاوران تهران، سه قطعه زمین (به مساحت 4529 مترمربع در منطقه فرمانیه تهران، به مساحت 1114 مترمربع در منطقه محمودیه تهران و به مساحت 1198 مترمربع در نیاوران تهران)، یک قطعه باغ به مساحت 46000 مترمربع در سوهانک تهران و حدود 20هزار مترمربع از اراضی آبکوه شهر مشهد مقدس) با نرخ کارشناسی آماده واگذاری می‌شود. هر چند به دلیل دستور مدیرعامل فعلی سازمان در هامش نامه دیوان محاسبات کشور عملیات واگذاری متوقف شد، لیکن نکاتی قابل اشاره است. نحوه دسترسی به اطلاعات املاک مؤسسه، ازجمله پلاک ثبتی، مساحت و نوع کاربری از سوی دانشگاه عدالت محل سئوال قرار گرفته که پاسخی داده نشد. میزان قیمت کارشناسی اولیه حداقل 5 رقبه از املاک فوق با واقعیت بازار مغایرت دارد. هیئت مدیره هیچ مصوبه‌ای جهت واگذاری خارج از مزایده املاک فوق نداشته است که البته درخصوص مصوبات هیئت مدیره جهت «فروش خارج از مزایده» ترتیبات خاصی وجود دارد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: با مقایسه میان منابع و مصارف بودجه سنوات مختلف سازمان تأمین اجتماعی مشخص می‌شود که مجموع هزینه‌های اداری- تشکیلاتی در فاصله زمانی سال‌های 79 تا 86 به نسبت 3.15 برابر رشد داشته و در این میان عدد قابل ملاحظه‌ای که به چشم می‌خورد هزینه پرسنلی یعنی حقوق دستمزد و مزایا است که رشدی برابر 4.46داشته است. این در حالی است که سایر بیمه‌پردازان این سازمان از رشد حقوق و دستمزدی کمتر از یک برابر برخوردار بوده‌اند (گرچه برخی از این افزایش ناشی از رشد کارکنان است، ولی تنها عامل برای رشد هزینه‌ها نیست.) هزینه‌های اداری سازمان در سال91 نیز با افزایشی 37درصدی نسبت به سال قبل به 5.160میلیارد ریال رسیده است و هزینه‌های پرسنلی نیز با افزایش 40درصدی نسبت به سال 90مبلغ 24.600میلیارد ریال در پایان سال 1391 ثبت شده است که این افزایش غیرمنطقی است. همچنین بخشی از منابع سازمان تحت عنوان وجوه در اختیار بانک‌ها ازجمله بانک رفاه است که به علت عدم دریافت مطالبات صندوق تاکنون متحمل خسارات زیادی شده و در این جهت بعضاً اقدام مؤثری از سوی بانک صورت نپذیرفته است. همچنین با وجود اینکه طی ادوار اخیر خصوصاً از سال 1380 به بعد کسری منابع و مصارف با پنهان‌کاری و کتمان حقایق تنظیم شده و عموماً سپرده ذخایر که مدیرعامل و هیئت مدیره مجاز به مصرف آن نبودند، در بودجه سالانه برای تأمین کسری تا سال 1389 منظور شده است اما در سال 1389 این عدم شفافیت که به شکل یک بیماری مزمن سازمان را تهدید می‌کرد، در شکل یک شبه ورشکستگی ظاهر می‌شود و به استناد جداول برای اولین بار از آنجایی که دیگر استفاده از ذخایر نیز این شکاف را پر نمی‌کند حدوداً 26.000میلیارد ریال کسری بودجه آن هم بعد از گذشت 5 ماه از سال که این خود نیز در نوع خود بی‌سابقه است به تصویب می‌رسد تا حلقه بی‌انضباطی‌های مالی سازمان سر به فلک بگذارد.
  • معرفی رئیس بانک ملت به دستگاه قضا
در همین زمینه یک عضو هیئت تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی تاکید کرد: رئیس بانک ملت همکاری لازم را با هیئت تفحص از تأمین اجتماعی نکرده و براساس ماده ۲۱۷ قانون به دستگاه قضایی معرفی می‌شود. سیدحسین دهدشتی با بیان اینکه عزل و نصب‌های متعددی باعث شد تا نارضایتی‌هایی از سوی افراد تحت پوشش به وجود آید، گفت: ما در این هیئت تلاش کردیم پیش از ارائه لایحه بودجه 93، تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی بررسی و به صحن علنی مجلس ارائه شود‌. وی تأکید کرد: حدود 200شرکت سرمایه‌گذاری زیرمجموعه شرکت شستاست که در این تحقیق و تفحص بر روی 178شرکت تمرکز کرده و موضوع را بررسی کردیم و مشخص شد که 4100جایگاه عضو هیئت مدیره در هیئت مدیره این سازمان وجود دارد که فقط توسط 1500نفر اداره می‌شود. می‌توان اینطور برآورد کرد که هر فرد سه جایگاه را تصاحب کرده است. عضو هیئت تحقیق و تفحص از تأمین اجتماعی در ادامه سخنانش به برخی از شرکت‌هایی که توسط مدیرانی اداره شده و مدت کوتاهی نیز عهده‌دار مسئولیت در این شرکت‌ها بوده‌اند، گفت: به عنوان مثال در شرکت هلدینگ سیمان فارس 370 انتصاب در کمتر از یک سال میان اعضای هیئت مدیره انجام شده که اعضای هیئت مدیره آن به طور میانگین حقوقی بالای 5میلیون تومان دریافت می‌کرده‌اند. دهدشتی با بیان اینکه در شرکت پتروشیمی فناوران به عنوان یکی از شرکت‌های وابسته به شستا نیز پنج نفر عضو هیئت مدیره آن بوده‌اند که در سال‌های 88 و 89، 525میلیون تومان پاداش به آنها تعلق گرفته است، اظهارداشت: به عنوان مثال آقای ع- ی که از اعضای این شرکت بوده در سال 91، 164میلیون تومان پاداش دریافت کرده و همچنین فردی با هویت ج –الف که جزو همین شرکت بوده در سال 91، 164میلیون تومان پاداش دریافت کرده که همین فرد همزمان در شرکت پتروشیمی خراسان نیز 144میلیون تومان دریافت کرده است. وی با انتقاد از همکاری نکردن مسئولان بانک مرکزی با این هیئت تحقیق و تفحص افزود: با توجه به اینکه رئیس بانک ملت به دلیل حسابی که شرکت پتروشیمی فناوران در این بانک داشته، همکاری لازم را با هیئت تفحص از تأمین اجتماعی نکرده، براساس ماده 217 قانون در خصوص تحقیق و تفحص‌ها، رئیس فعلی بانک ملت به دستگاه قضایی معرفی می‌شود. عضو هیئت تحقیق و تفحص از تأمین اجتماعی در ادامه، اظهارداشت: در جریان این تحقیق و تفحص، مدیرعامل شرکت پرسی ایران گاز در 3سال مدیریتش 8روز مرخصی گرفته و 482روز نیز ماموریت داشته است که مشخص شده وی در دوره ماموریتش که در روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه بوده، در زادگاهش به سر می‌برده است. دهدشتی با اشاره به اینکه این شرکت با کسری محصولات گازی به ارزش یک و نیم میلیارد تومان مواجه بوده است، تأکید کرد: براساس تحقیقاتی که ما انجام دادیم، هیچ‌گونه پیگیری از سوی مدیرعامل این شرکت برای جبران آن انجام نشده است. وی اضافه کرد: پتروشیمی امیرکبیر از نمونه شرکت‌هایی است که در سال 91 محصولات اش را خارج از بورس به فروش رسانده و 2میلیارد تومان نیز از این بابت جریمه شده است. البته بدهی که از سهم مشارکت تامین اجتماعی بوده، 103میلیارد تومان برآورد شده که هنوز پرداخت نشده است.
عضو هیئت تحقیق و تفحص از تأمین اجتماعی اظهارداشت: در جریان این تحقیق و تفحص متوجه شدیم که واگذاری مشاغل و سمت‌ها به افراد و شرکت‌های خاص نیز توسط شرکت‌های زیرمجموعه انجام شده، به نحوی که مدیر صادرات شرکت نفت پاسارگاد شرکتی را به نام همسر و فرزندانش تأسیس کرده این شرکت طرف معامله شرکت نفت پاسارگاد در قراردادها بوده است. البته از این طریق 3قرارداد به ارزش مجموعا 300میلیارد تومان به امضاء رسانده‌اند.

پس از فروش زمینهای بهشت توسط کلیسا اینک افتتاح حساب در بانکهای بهشت توسط سپاه پاسدار

همیشه پای آزادگی در میان است

سر دادن فریاد خشم در گوش جنایت، قطعاً آزادگی می‌خواهد، خاصه برای شاعران. هم‌چنان که شاعرانی چون علیرضا قزوه، محمدرضا تركی، علی‌محمد مودب، فاضل نظری، سعید بیابانكی، مرتضی امیری اسفندقه و محمدحسین جعفریان، آن گونه که حوزه‌ی هنری اعلام کرده، این سوگند‌نامه‌ی پرشور را در حمایت از شیخ النمر امضا کرده‌اند:

"ما شاعران فارسی‌زبان كشورهای مختلف هم‌قسم می‌شویم كه چنان‌چه روحانی آزاده و مبارز، شیخ‌النمر، را كه ماه‌ها ست در زندان‌های رژیم عربستان در بند است، عوامل آل سعود و شاه عربستان به شهادت برسانند، ما با سرودن شعر به زبان فارسی و ترجمه‌ی‌ آن به همه‌ی‌ زبان‌ها و نشر آن در فضاهای مجازی و كتاب‌های مستقل و گروهی، جنایات یزیدیان و حجاجیان و هیتلرهای آل سعود را به گوش مردمان جهان و نسل‌های آینده فریاد خواهیم كرد. باشد كه این سوگندنامه‌ به‌عنوان برگی زرین از آزادگی شاعران فارسی‌زبان در تاریخ به ثبت برسد."

اما دو نکته‌ی مختصر؛ یکی ساده و دیگری، اگر پای آزادگی در میان باشد، مایه‌ی درد سر:
این «باشد» در پایان سوگندنامه که همان فعل دعایی ست به معنای «امید است» خرج چه شده؟ آزادی شیخ النمر؟ ایجاد همدلی جهانی برای یاری رساندن به یک ستمدیده‌ی در بند؟ نه، فقط برای «ثبت شدن برگی زرین از آزادگی امضاکنندکان این سوگندنامه در تاریخ.» چه ریاکاری صادقانه‌ای!

 
دختر شبنم سهرابیو اما مایه‌ی درد سر، حکایت کوتاه سعدی در گلستان است و جنازه‌ی له‌شده‌ی یک مادر فارسی‌زبان به نام شبنم سهرابی زیر چرخ‌های ماشین حافظان امنیت ممکلت در عاشورای ۸۸ و دخترکِ حالا ده‌ساله‌اش که چهار سال است هر صبح زودِ مدرسه، چشم که باز می‌کند، هنوز چهره‌ی مادر له‌شده‌اش را می‌بیند!

سعدی ـ که به قول همین شاعران فارسی‌زبان حتماً باید یک عدد «علیه‌الرحمه» هم بعد از نامش آورد ـ حکایت می‌کند: منجمی به خانه در آمد یکی مرد بیگانه را دید با زن او به هم نشسته، دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب خاست. صاحب‌دلی که برین واقف بود، گفت:

تو بر اوج فلک چه دانى چیست       که ندانى که در سرایت کیست

جنازه‌ی شبنم سهرابی

جمعه 1 آذر 1392

"ارغوان"‌ی برای قربانی ترورشخصیت٬ مسعود نقره کار

Ebrahim-Shafei.jpg
سی و یک سال از درگذشت دکتر ابراهیم شفیعی( منوچهر هلیل رودی)گذشت، سی و یکسال قبل در چنین روزی یکی از قربانیان ترور شخصیت در جنبش چپ ایران رنج جانکاه این تروروانهاد و رفت،سراپا زخم دشنه‌‌‌ای که هنوز به کار است و صیقل خورده. سی و یک سال از درگذشت دکتر ابراهیم شفیعی( منوچهر هلیل رودی)گذشت، سی و یکسال قبل در چنین روزی یکی از قربانیان ترور شخصیت در جنبش چپ ایران رنج این تروروانهاد و رفت. امروز خواهرش ( سیمین شفیعی) در فیس بوک اش با شعر ارغوانِ" سایه، به دیدار برادرش رفت ، به دیدار انسانی که سرا پا زخم بود، زخم دشنه‌ی ترور شخصیت، دشنه ی تروری که فرخ نگهدارو....به میدان داریِ نورالدین کیانوری، کشیده بودند.، و دریغا که هنوز این دشنه به کار است. حیف ام آمد همراه سیمین به دیدار منوچهر نرویم.

**************
نخستین دیدار

انتشارات چکیده ، خیابان نظام آباد، ایستگاه اسلامی ، سال 1357
"......داش‌علی می‌خواست از کوه‌ رفتن بگويد که مهندس تورج همراه با تازه‌ واردی وارد انتشارات شد.
"دوستم دکتر هليل‌رودی"
عزيز چای برايش ريخت:
"قند پهلو می‌خورين يا..."
مراد "سُقلمه‌ای" به پهلوی عزيز زد. ساکت شد. همه نگران بودند مبادا عزیزمتلکی به تازه وارد بگويد. کاری که به آن عادت داشت.
مهندس تورج پشت ميزِ حساب و کتاب نشست:
"دکتر هليل‌رودی خارج کشور بودن، کتابی نوشتن درباره مبارزه طبقاتی در نيکاراگوئه، اَزَش خواستم که برای چاپ، کتاب‌رو به ما بده"
" منو منوچهر صدا کنين. اونچه که در ايران می‌گذره تشابه‌هائی با اونچه که در نيکاراگوئه می‌گذره داره، اين کتاب می‌توونه به ما شناخت بهتری از مسائلی که باهاشون درگيريم بده"
آرام و با اطمينان حرف می‌زد. حرف اش که تمام شد موهای‌اش را از روی پيشانی‌اش کنار زد، و عينک‌اش را از ميانه‌ی بينی‌اش به بالا هُل داد. مهدی می‌خواست چيزی بگويد، مشتری‌ای وارد انتشارات شد.
مشتری که رفت مهندس تورج تعارف کرد:
"ما انتشارات رو که ببنديم می‌ريم "کافه خوزستان" لبی تر کنيم، اگه کاری نداری با ما باش، بد نمی‌گذره"
" باشه يه‌وقته ديگه"
قرار شد دستنوشته‌ی کتاب را بياورد، تا بعد‌از خواندن به‌چاپ بسپارند.
"اسم کتابو بايس بذارين مبارزه طبقاتی در نيکارا، واسه اينکه "گوئه‌"‌اش که سوموزا بوده رفته"
"عزيز چائی‌تو بخور برو بيرون بذار باد بياد، اينقدر شِر و ور نگو"
"باشه رئيس، اگه بادی در کار نبود خبرم کن"
رفت بيرون، و سيگارش را گيراند.
مهندس تورج دفتر حساب و کتاب را باز کرد و....."

شناسنامهِ قربانی
۲۵ آذر۱٣۲۵ در شهر کرمان به دنیا آمد. دوران تحصیلات دبستانی و دبیرستانی خود را در جیرفت و تهران به اتمام رساند و در سال ۱٣۴٣ در مدرسه عالی بازرگانی ادامه تحصیل داد. منوچهر هم زمان از سال ۱٣۴۴ در دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز تحصیل می کرد. در سال ۱٣۴۶ و ۱٣۵۰ به ترتیب لیسانس بازرگانی و فوق لیسانس حقوق سیاسی خود را گرفت. در سال ۱٣۵۱ دوره فوق لیسانس اقتصاد بین المللی دانشگاه تهران را هم به پایان رساند. در این سال ها از فعالان جنبش دانشجویی بود. پس از مدتی کار در تهران برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد و در رشته دکترای اقتصاد به تحصیل پرداخت. هم زمان با تحصیل یک لحظه از مبارزه علیه رژیم شاه درنگ نکرد و به صورت حرفه ای زندگی اش را با مبارزات سیاسی پیوند زد. تحصیلاتش را نیمه تمام گذاشت. در کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی نقش موثری داشت. در سال ۵٣ همراه با رفقایش اقدام به تشکیل یک محفل مارکسیستی با هدف سازماندهی نیروهای هوادار سازمان نمود و در همان دوره درارتباط با یک محفل هواداری دیگر گروهی را بنیان نهاد که بعدها پس از ورود به ایران "گروه میهن" نام گرفت و نشریه ای به همین نام نیز انتشار داد. منوچهربه عنوان یکی از مروجان و محقیقین چپ نقش بسزایی در آموزش رفقایش داشت. گروه در سال ۵۵ در ارتباط مستقیم با سازمان فداییان قرار گرفت. منوچهردر تابستان ۵۷ به ایران بازگشت و در طرح مباحث و جمعبندی از تحولات سیاسی با نوشتن مقالاتی در نشریه میهن که تا اواخر سال ۵۷، یازده شماره از آن منتشر گردید فعالانه شرکت نمود. اوعلاوه بر توانایی های تئوریک مبلغ برجسته ای بود. منوچهر ترجمه ها و آثاری نیز منتشر کرد، که کتاب "مبارزه طبقاتی در نیکاراگویه", یک نمونه از کارهای اوست. سخنرانی های وی در دانشگاه تهران، پلی تکنیک و میتینگ های سازمان در خوزستان از جمله وظایفی بود که او با مسئولیت تمام پیش برد. منوچهر فعالیت های تشکیلاتی اش را از سال ۶۰ با سازمان فداییان خلق ایران (منشعبین ۱۶ آذر) دنبال نمود و از جمله کسانی بود که فعالانه در تدوین نظرات و ترویج آن ها شرکت داشت.
منوچهر در ٣۶ سالگی، در ساعت ۴ بامداد یکشنبه ٣۰ آبان ۱٣۶۱ به دنبال ابتلا به بیماری مننژیت در بیمارستان لقمان الدوله تهران، ناباورانه و جانکاه درگذشت.
اسناد و شاهد های زنده از چرایی و چگونگی ترور شخصیت "منوچهر" سخن می گویند.
علت ترور شخصیت منوچهر مخالفت او با نزدیکی و وحدت سازمان فداییان "اکثریت" با حزب توده ایران, و ناهمخوانی نظراتش پیرامون جنبش جهانی کمونیستی, دموکراسی درون سازمانی و پاره ای مسایل سیاسی با فرخ نگهدار و نورالدین کیانوری بود. در باره ی طرح و چگونگی ترور شخصیت منوچهر هلیل رودی اجازه بدهید شاهدان و اسناد شهادت بدهند.
نقی حمیدیان از مسولین سابق "سازمان فداییان اکثریت" در کتاب "سفر با بال های آرزو" (1) می نویسد:
".... جلسه فوق العاده کمیته مرکزی برای اعلام موضع در مورد انشعاب تشکیل شد. کمیته مرکزی انشعاب را به اتفاق آراء محکوم کرد. مسئله مرکزی در این جلسه انشعاب بود. در میان بحث ها معلوم شد که تعدادی از رفقا عامل اصلی انشعاب را شعبه اقتصاد می دانستند. یکی از دوستان به نقش بهروز سلیمانی انگشت گذاشت که با مخالفت بسیاری روبرو شد. رهبران انشعاب مشخص بودند. علی کشتگر و هیبت الله معینی در راس انشعاب قرار داشتند. یکی گفت باید تعرضی برخورد کرد. باید حریف را با کله زمین زد. برجسته کردن همه نقاط ضعف انشعابیون واجد اهمیت سیاسی است. بهزاد در پاسخ گفت این حرف ها همه دلیل ضعف اخلاقی ماست. این نوع برخورد ها ضد اخلاقی و ناجوانمردانه است. برخی از حاضرین در جلسه در صدد یافتن نقطه ثقل به اصطلاح فتنه بودند. تعدادی از دوستان شعبه اقتصاد را به عنوان نقطه مرکزی انشعاب مطرح می کردند. در این مورد فرخ نگهدار بیش از دیگران اصرار می ورزید. اکثریت اعضای حاضر در جلسه با این نظر موافق نبودند. شیوه های سابقه دار فرخ نیز قطع نمی شد. به زعم فرخ، شعبه اقتصاد مشکوک تلقی می شد. دوست اقتصاد دانی به نام هلیل رودی عضو این شعبه بود که قبل از انقلاب در کنفدراسیون دانش جویان و محصلان ایرانی در خارج کشور فعالیت می کرد. همین امر مستمسکی شد که موضوع به شک و شبهه و ظن و تردید شخصیتی هلیل رودی کشانده شود تا کل انشعاب و رهبران و سازمان دهندگان آن در لجن مالیده شوند. فرخ معتقد بود که در اطلاعیه کمیته مرکزی درباره انشعاب باید وابسته بودن و یا مشکوک بودن این "شخص" با صراحت آورده شود. چند نفر از حاضرین از جمله بهروز، امیر، مجید، بهزاد...و من از این طرز استدلال به شدت ناراحت بودیم. من گفتم که تا همین یکی دو ماه پیش هلیل رودی (که من او را هرگز ندیده و نمی شناختم و تنها در این ماجراست که با نام وی آشنا شدم) عضو شعبه اقتصاد کمیته مرکزی و رفیق سازمانی بود اما حالا که با انشعاب رفته حتی اگر طراح انشعاب هم بوده باشد (که نبود) ما چه حقی داریم که با این اتهامات بی محتوا او را لجن مال کنیم!! آخر با کدام فاکت و مدرکی چنین اتهام سنگینی که البته قبل از هر چیز دامن خود ما را هم خواهد گرفت مطرح می شود؟! من به طور کلی از آوردن نام هلیل رودی و با مشکوک نامیدن ضمنی کسی در اطلاعیه مخالف بودم. صادقانه بگویم که من همواره این برخورد ها را از بیخ و بنیاد نمی پسندیدم... به همین خاطر در موضع خود اصرار ورزیدم. این مخالفت ها که از جانب عده ای مطرح می شد، به طور ضمنی نوعی همدلی با انشعاب کنندگان تلقی می شد. در این میان متوجه شدم که فرخ گویا برای خوار و خفیف کردن انشعاب دارد دست به هر کاری می زند. روشن بود که کسی نمی توانست به شخصیت علی کشتگر و به طریق اولی هیبت الله معینی (همایون) حتا به طرز سرپوشیده و دو پهلو اتهاماتی از این نوع وارد آورد. به همین دلیل هلیل رودی که از خارج کشور آمده بود یک باره علم شد. در آن زمان در مورد اعضائی که از خارج کشور آمده بودند، ایجاد شبهه امنیتی راحت تر در ذهن ساده نیروهای سازمان اثر می کرد. اصرارها ادامه داشت. برای بستن هرگونه راه گریزی من به طور مشخص پیشنهاد رای گیری در مورد نظر فرخ دادم. برخی از دوستان گفتند که موضوع منتفی شده دیگر احتیاجی به رای گیری نیست. من با تجربه و شناختی که داشتم باز هم پافشاری کردم. بالاخره موضوع به رای گذاشته شد. حداکثر چهار یا پنج رای بیشتر نیاورد. من هم مانند دیگران خاطر جمع شدم. گفتند چون فرخ اعلامیه می نویسد!! برای کنترل و دقت در چرخش سر قلم! کمیسیونی تشکیل شود. مرا هم به اصرار وارد این کمیسیون کردند.اعضای آن: امیر، بهروز، فرخ، و من و شاید فرد دیگر بودند. من عازم سفر بودم و وقت کافی برای نشستن تا پایان کار نداشتم. به امیر گفتم این مسئله را با دقت دنبال کن، می دانی که فرخ چه تیپی است! او مرا خاطرجمع کرد. رفتم. چندی بعد دیدم که اطلاعیه مربوطه علیرغم بحث و رای گیری مشخص و آن همه دقت و کنترل در اساس چیزی نزدیک به نقطه نظر فرخ از کار درامده! اطلاعیه با شگرد شناخته شده ای نوشته شده بود. هم منظور خاص نویسنده را القاء می کرد و هم با سر قلم چنان بازی شده بود که نمی شد با صراحت آن را خلاف مصوبه کمیته مرکزی (که کتبا نوشته نشده بود) دانست! اما آنچه که در عمل انتشار پیدا کرد ذکر نام هلیل رودی (که من نیز به اتفاق اکثریت کمیته مرکزی با آوردن نام کسی مخالف بودم) با پرونده مشکوکی بود که در اطلاعیه و نوشته های دیگر به حالت القائی پخش شده بود. ... من نیز در آن زمان مانند برخی دیگر، از رفتن دوستان شعبه اقتصاد با انشعابیون (که به کنایه و تحقیر پروفسورهای سازمان می نامیدیم ) آنان را تخطئه می کردم. البته این برخوردها در درون سازمان واکنش به نفس انشعاب بود که هم چنان نزد ما و از جمله من مذموم و بسیار ناپسند تلقی می شد. بدین سان این ماجرای زننده را که به یاد آوردن آن همیشه موجب شرمساری و خجلتم می شود پشت سر گذاشتیم....." (صفحه ٣۹٨ کتاب "سفربا بال های آرزو نوشته نقی حمیدیان).
در همین رابطه علی کشتگر نیز می نویسد: "... آقای نگهدار درخواست کرده بود که دست کم پیش از انتشار آن بیانیه (بیانیه انشعاب) یک بار با وی و کیانوری ملاقات کنیم، شاید از کرده پشیمان و از انتشار آن منصرف شویم! در آن ملاقات که زنده یاد هبّت معینی (همایون) و من به نمایندگی از طرف مخالفان وحدت با حزب توده شرکت کردیم، کیانوری حرفهای زیادی زد که لب مطلب آن چنین بود: حزب کمونیست شوروی خواهان وحدت این دو جریان است «رفقای شوروی این وحدت را برای تحکیم جبهه ضد امپریالیستی ضروری می‌دانند. شما اگر در برابر این حرکت بایستید در برابر اتحاد شوروی ایستاده‌اید و چه بخواهید و چه نخواهید به اردوی مخالفان سوسیالیسم پیوسته‌اید». و لاجرم به سرنوشت خلیل ملکی دچار می‌شوید...کیانوری وقتی عزم جزم ما را دید به تهدید‌های خود ادامه داد و آقای نگهدار هم که در مدت ملاقات بسیار برانگیخته اما ساکت بود و در پایان ملاقات گاه می‌گریست در هنگام خداحافظی چنین گفت: «ما شما را زیر چرخ‌های سازمان و حزب له می‌کنیم.» و البته از فردای انتشار بیانیه هر کاری را برای له کردن ما کردند..." (2)
فرخ نگهدار نیز پس از ۲۵ سال سکوت و لاپوشانی این ترور می نویسد: "... یادم می آید وقتی در سازمان ما بحث وحدت با توده ای ها مطرح بود ما در مرکزیت سازمان بحث می کردیم که چه کنیم. گروهی از رفقا مخالفت می کردند. شاخص ترین نام ها علی فرخنده جهرمی (علی کشتگر) و هیبت الله معینی چاغروند (همایون) بودند. گزارش پشت گزارش می آمد که رفقا قصد انشعاب دارند. هنوز زخم و ضربه سنگین انشعاب گروه اشرف دهقانی، اقلیت و بعد هم جناح چپ ترمیم نشده بود که با تهدید یک انشعاب تازه مواجه شدیم.
از قبل از انقلاب من با علی کشتگر آشنایی داشتم و او را رفیق سیاسی قابلی یافته و همه جا از سپردن مسولیت به او حمایت می کردم. اما او زندان نرفته بود و این در فضای آن روز یک ,نقص, بزرگ و منشاء یک عدم اعتماد جدی بود. به همین لحاظ برای او بسیار دشوار بود پایگاه و حمایت جدی در سازمان داشته باشد. علی توسلی، نه از این زاویه که کشتگر زندان نرفته بلکه، از روی یک رشته خصوصیات شخصی، سخت مخالف بالا آمدن کشتگر بود. سرانجام پس از ۲ سال کشمکش به مشاورت کمیته مرکزی انتخاب شد و من واقعا خوشحال بودم. از آن سو ما همه همایون را خیلی خوب می شناختیم، صداقت و صمیمیت او را می ستودیم و روی وی حساب می کردیم. همایون پس از انشعاب اقلیت او در دفاع از خط مشی سازمان هم مواضع محکم داشت و هم نقشی بسیار موثر]. ما همه می دانستیم که رفیق همایون سرمایه ای بزرگ برای جذب کادرهای ناراضی از وحدت با حزب توده ایران است. ما همه می دانستیم که محور رهبری کننده انشعاب هیبت الله معینی چاغروند و محمدعلی فرخنده جهرمی هستند اما آگاهانه تصمیم گرفتیم طور دیگری عمل کنیم.
منوچهر هلیل رودی یکی از رفقایی بود که از خارج کشور آمده و جذب سازمان شده بود. در کمیته مرکزی، که همه، به جز علی کشتگر یا زندان رفته بودند و یا چریک قبل از انقلاب، هیچ کس هلیل رودی را نمی شناخت. ما اعلام کردیم که رهبری انشعاب در دست ,باند کشتگر- هلیل رودی, است و ما نمی دانیم هلیل رودی کیست. و من نیز در این صحنه آرایی نقش فعال داشتم. به علاوه در کمیته مرکزی کسی را نمی شناسم که معنای برداشتن همایون و گذاشتن هلیل رودی و معنای این حرف که ,ما او را نمی شناسیم, را نداند..."(3)
ادامه ی "این ماجرای زننده" را می توان در قطعنامه پلنوم کمیته مرکزی سازمان فداییان خلق "اکثریت" ,(۲۰ آذر ۱٣۶۰)، که در آن فرمان اخراج "توطئه گران و نفاق افکنان" صادر شد، دنبال کرد (4). در همین شماره ی "کار اکثریت"، در مقاله ای ضمن اعلام حمایتی جانانه و چاپلوسانه از حکومت اسلامی و حزب توده ایران و تبلیغ و ترویج ترور شخصیت، اعلام شد: "طراح اصلی این نقشه فردی به نام دکتر هلیل رودی (پرهام)، استاد سابق دانشگاه و فعال سابق کنفدراسیون در خارج کشور" است.(5). فرخ نگهدار نیز در مصاحبه ای با تکرار آنچه در مقاله مورد اشاره آمده بود, نوشت: "... من در اینجا بیاد حرف امام می افتم که در رابطه با حرف بنی صدر و رجوی خاین که گفته بودند به پاریس رفته اند که به ایران برگردند، می گفت: اگر می گوئید داریم بر می گردیم، پس چرا فرار کردید؟ چرا رفتید؟ ... کشتگر و هلیل رودی زیر شعار وحدت وحدت را نقض می کنند..... راه آن ها خواست و نیاز امپریالیسم و عمال وی را تامین می کند..."(6) . همین نوع حرف ها را جمشید طاهری پور در مصاحبه ای دیگر کپی کرد. طاهری پور در مصاحبه اش اختلاف با منشعبین را با دعوای بنی صدر و خمینی مقایسه کرد. او منشعبین را به جای بنی صدر و فرخ نگهدار و خودش را به جای " امام خمینی" نشاند. (7)
از آن پس نورالدین کیانوری (در پرسش و پاسخ های اش) و فرخ نگهدار و جمشید طاهری پور که دیگر به لحاظ نظری و سیاسی و رفتاری یگانه شده و یک موجود محسوب می شدند، منوچهر را عنصری "مشکوک" اعلام، و با خلیل ملکی و دکتر اسحاق اپریم مقایسه و همسان کردند. در تشکیلات و در سطح جامعه منوچهر را "خارج کشوری" مشکوکی که "می تواند عامل سیا یا انتلیجنت سرویس انگلیس" باشد معرفی کردند. فرخ نگهدار با درس گیری از کیانوری, چنان فضای رعب و وحشتی در رابطه با مخالفان انحلال سازمان در حزب توده ایجاد کرده بود که بسیاری از اعضا و هواداران صادق سازمان اش, از ترس برچسب خوردن حاضر به شنیدن نظرات مخالفان نبودند. منوچهر بی رحمانه مورد حمله ی فرخ نگهدار, جمشید طاهری پور و نورالدین کیانوری و دنباله روهای شان قرار گرفت. اینان به قول خود عمل کردند و منوچهر را "زیر چرخ های سازمان اکثریت و حزب توده له کردند"
" ارغوان"ی برای منوچهر
با سیمین شفیعی، خواهر منوچهر به دیدار منوچهر برویم(8)
"......بياد عزيزم "منوچهر" كه يادش هميشه با ماست
سى و يكسال گذشت
................................
ارغوان !
شاخه همخون جدا مانده من
اسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابى است هوا؟ يا گرفته است هنوز؟
هر چه با من اينجاست رنگ رخ بأخته است
آفتابى هرگز گوشه چشمى هم
بر فراموشى اين دخمه نيانداخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
یاد رنگینی در خاطر من، گریه می انگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوان، پنجه خونين زمين، دامن صبح بگير
وز سواران خرامنده خورشيد بپرس
كى برين دره غم ميگذرند
جان گلرنگ مرا، بر سر دست بگير
بتماشاگه پرواز ببر
آه، بشتاب كه هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان !
بيرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
ياد رنگين "عزيزان و" رفيقانم را
بر زبان داشته باش

تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان !
شاخه همخون جدا مانده من

...............................(9)
********
زیر نویس:
منابع این مقاله :
1- نقی حمیدیان، سفر بر بال های آرزو, انتشارات
2- علی کشتگر, از «مرگ برامریکا» تا دلارهای نجات‌ بخش , سایت ایران امروز( اول دسامبر ۲۰۰۷)
3- فرخ نگهدار ،در پاسخ به مقاله ی علی اکبر شالگونی , سایت عصر نو و روشنگری ۱۵ مارچ ۲۰۰۷
4- " کار اکثریت" ,چهار شنبه ۲۵ آذر ۱٣۶۰, شماره ۱۴۰
5و6- منبع شماره 4
7- " کار اکثریت",چهارشنبه ۲ بهمن ۱٣۶۰, شماره ۱۴۱
8- ازفیس بوک " سیمین شفیعی".