۱۳۸۶ آبان ۱, سه‌شنبه

سرمایه، امنیت و نظامیگری

ارتباط جدی و بسیار حساسی مابین دستگاهای امنیتی، نظامی، کشورمان و اقتصاد آزاد موضوعی است مفصل و در خور توجه بیشتر، اما در این مقاله محدود، به معرفی فقط چند نمونه بسنده خواهیم نمود. از روزی که معاون محترم وزارت کشور از تسریع و تجهیز دستگاه چهارده هزار میلیاردی امنیت داخلی خبر داد تا به امروز نگاه گذرایی به وقایع امنیتی کشور بیانگر سقوط به یک فروند هلکوپتر سپاه در منطقه کردستان و ربوده شدن بیست و یک نفر از هموطنانمان در مرز شرقی بلوچستان می باشد. البته ناپدید شدن یک توریست ژاپنی در منطقه کویری هم هنوز در حال پی گیری است. تزریق ناگهانی چهارده هزار میلیارد تومان سرمایه از بخش عمومی بودجه کشور به ساختار امنیتی نظامی وزارت اطلاعات ، وزارت کشور و سپاه پاسداران اگر برای برقراری امنیت می باشد می بایست در روند امنیتی کشور تاثیر مثبت بگذارد. به لطف مرزبانی دقیق و منسجم کشور پاکستان ، هموطنان ربوده شده آزاد شدند و به ایران تحویل اما چرا دستگاه عریض و طویل نظامی و امنیتی ما نمی توانند مرزهایش را کنترل کند ، سئوالیست که سر پاسخش از اقتصاد و بازار قاچاق کشور بیرون می آید. فروشگاه لباس بنتون که آخرین مدلهای لباس غربی را در هفت شعبه خود در کشور عرضه می کند به تازگی مورد بحث بسیاری از رسانه های کشور شده است، این سر و صداها اگر چه نهایتاً سود کلانی را فراهم نمود اما امکان کشف مالکیت این مجموعه کاملاً تجاری را ایجاد نمود. اگر چه بسیار سخت می باشد درک رابطه شغلی بین بنتون و سپاه، اما باید سئوال شود، که چرا مردان بسیار گرفتار دستگاه امنیت کشور چنین علاقمند به مد لباس غرب و اشاعه فرهنگ شیک پوشی شده اند. آیا امروز ثروت و ثروتمندان ایرانی برای پیشرفت در تلاش اقتصادی خود نیاز بیشتری به همکاری مشترک با سپاه حس میکنند؟ حضورفنی و مهندسی سپاه در بعضی از پروژه های ملی تا اندازهایی قابل دفاع می نمود، اما توسعه و نفوذ امنیتیها در بازار سرمایه و کنترل نمایندگیهای پول ساز شرکتهای غربی ، روسی، چینی در ایران را نمی توان بخشی از آن سیاست به حساب آورد. امروز زندگی مردم بی پناه و گرفتار بم و روستاهای ناشناس اطرافش بیشتر می بایست مد نظر مقامات حکومتی و مقام معظم رهبری باشد. بعد از سه سال هنوز به غیر از ساختمان دولتی ساخت وساز جدیدی برای مردم وجود ندارد. مردم با گرانی بسیار مصالح ساختمانی توان بازسازی ویرانهایشان را ندارند ودر پاسخ میلیونها نامه و عریضه دردمندشان آقای ریس جمهور مردمی و مذهبی فرموده اند زمین زیر پای دینداران نمی لرزد که مستقیماً کنایه به زلزله مصیبت بار بم می باشد. این بی عدالتی و تحقیر از سوی مرد خرافه گرایی ا ست که تاریخ، او را به عنوان کم خردترین رهبر درعصر معاصر بیاد خواهد سپرد. اما بی خردی ریس جمهور الزاماً مسئولیت مستقیم آقای خامنه ای را نسبت به تمام ایرادات فوق محدود نمی سازد. ایشان می بایست بپذیرد که منافع حکومت در رضایت مردم نهفته است و امروز ایران نیازی به سلطه مردان نظامی و امنیتی ندارد و تعصبات مذهبی متظاهرانه همراه با خرافه گرایی ریس جمهور و همکارانشان به سود اسلام نیز منتهی نمی شود. حضورسازمان یونسکو به عنوان یک ناظر بین اللملی در منطقه بم، در راه مراقبت از دزدیده شدن آثار باستانی و ثروت ملی ایران خود دلیل دیگریست درتایید فساد بی حساب و کتاب در ساختار نیروهای امنیتی و دیگر دستگاهای دولتی .فروش غیر قانونی مجسمه سرباز دوران هخامنشی درشهر لندن در ماه گذشته و کشف و بررسی اشخاص مرتبط، دلیل مستند دیگریست در تایید بی کفایتی دستگاه امنیتی کشور در انجام وظایف واقعی و حیاتی خود. رهبری ایران در حفظ منافع حکومت نمی بایست چشمانشان را به روی نابودی منافع مردم هم بگذارند حتی اگر آن مردم مذهبی و یا طرفدار حکومت نباشند. سرمایه و یا موقعیت های شغلی سودآور می بایست در اختیار مردم وبازار غیر حکومتی باشد و دستگاه امنیتی نمی بایست فرصتهای مالی را در کنترل خود در بیاورند. سود حاصل از رفتار سیاسی و امنیتی سپاه در جامعه می بایست مستقیماً زندگی مردم را منتفع کند و نه فقط امیال شخصی عده ای معدود و مورد تایید رهبری. به امید سرافرازی نهال اندیشه . سید احمد طباطبایی (بیستم مهر ماه یک هزار و سیصدو هشتاد وشش)

ارتش خصوصی امریکا 160 هزار نفره است و دستش به هر جنایتی باز است


◄ ● اریک پرنس یک مرد جوان ( 38 ساله ) است . تا سال 1996، او فرمانده سابق نخبه های قوای مخصوص نیروی دریائی امریکا بوده است . او مرد رازداری است و شرکت Blackwater USA که در 1997 تشکیل داده است نیز، اسرار ﺁمیز و رازدار است . محل این شرکت در گوشه گمشده ای از یک نقطه ای باتلاقی در مویوک، واقع درکارولین شمالی و دور از دسترس است . کارکنانش دستور دارند حرف نزنند . شرکت بیلان کار خود را نیز منتشر نمی کند . و اینک Blackwater موضوع یک نزاع سیاسی در واشنگتن است . اریک پرنس به برابر دروبین های فیلم برداری تلویزیونها کشیده شد و ﺁنها پرسش و پاسخ کمیسیون کنترل و اصلاح حکومت مجلس نمایندگان امریکا با او را بطور مستقیم منتشر کردند . ● اما نماد ارتش مزدوران گشته است . ارتشی که امریکائیان کشف می کنند نقشی به مهمی ارتش رسمی امریکا درجنگ عراق دارد . 1000 مرد سیاه پوش و زره پوشهای 4 در 4 و هلی کوپترهاشان بخش قابل مشاهده از ارتش خصوصی 160 هزار نفری ( که 20 هزارتن از ﺁنها محافظ ) هستند . بدون این ارتش، ارتش رسمی امریکا نمی توانست و نمی تواند در عراق بماند . ● در 16 سپتامبر، یک گروه از بلک واتر که امنیت یک کاروان دیپلماتیک را در مرکز بغداد تأمین می کرده است، بروی جمعیت ﺁتش می گشاید و 16 تن را می کشد . بلک واتر مدعی می شود که گروه در دام افتاده بوده و در مقام دفاع از خود عمل کرده است . اما نزدیک به تمامی شهود ادعایش را دروغ می خوانند و می گویند افراد بلک واتر از سوی احدی تهدید نشده بودند . چندین تحقیق توسط وزارت دفاع امریکا و اف بی ﺁی و حکومت عراق انجام شده و نتیجه ﺁنها درز کرده و در مطبوعات انتشار پیدا کرده است : نه دامی بوده است و نه تهدیدی و افراد بلک واتر مقصر هستند . افراد بلک واتر در عراق به " کاو بوی Cow - boys " مشهورند و شعارشان اینست : نخست شلیک کن و سپس بپرس ! ● مالکی نخست وزیر عراق تهدید کرد فعالیت بلک واتر را در خاک عراق ممنوع می کند اما این تهدید را عملی نکرد . واقعیت اینست که مقامات امریکا نمی توانند از " خدمات " اریک پرنس و 850 کاو بوی او، صرف نظر کنند . زیرا حفاظت از دیپلماتها را ﺁنها بر عهده دارند . ارتش رسمی نمی تواند کارهای محافظان و افراد دیگر بلک واتر را انجام دهند . از مصونیتی هم که افراد بلک واتر برخوردارند، برخوردار نیستند : افراد اریک پرنس مشمول کاپیتولاسیون هستند . برابر قراری که حاکمی که دولت اشغالگر معین کرده بود، این افراد مصونیت دارند و بابت اعمال خود، به هیچ قاضی عراقی حساب پس نمی دهند . در برابر دستگاه قضائی امریکا نیز مصونیت دارند . و چون لباس نظامی ارتش امریکا را ندارند، در برابر دادرسی نظامی نیز پاسخگوی اعمال خود نیستند . و هرگاه مواد کنوانسیون ژنو را نقض کنند،کسی نمی تواند از ﺁنها بازخواست کند . در یک کلام، بیرون از محدوده قانون و بدون هرگونه کنترل، ﺁنها عمل می کنند، می توانند بکشند . ● یک سرهنگ نیروی دریائی امریکا که افسر رابط با کنگره است، از اثر ویرانگر این " ارتش خصوصی " بر کوشش ارتش امریکا در بدست ﺁوردن دل مردم عراق، شکوه می کند . افزون بر این، بر طرز فکر و رفتار افراد ارتش امریکا نیز اثری ویرانگر دارد. او توضیح می دهد که یک افسر امریکائی، با بخطر انداختن جان خود، بخاطر خدمت در عراق، امیدوار است سالانه 50 تا 100 هزار دلار در سال بدست ﺁورد . اما اگر ارتش رسمی را ترک کند و به عضویت بلک واتر در ﺁید، 3 تا 4 برابر این رقم بدست می ﺁورد . به این دلیل است که افراد نخبه ارتش امریکا ﺁن را ترک می کنند و به خدمت بلک واتر در می ﺁیند . ژنرال های ارتش از این بابت نگران هستند . در برابرکنگره، اریک پرنس توضیح داد که کار روزانه افراد خود را با وزارت خارجه، 981 دلار حساب می کند ( منابع دیگر می گویند 1222 دلار حساب می کند ) . ● بلک واتر یک شعبه از پرنس گروپ است . پرنس گروپ شامل یک شرکت هواپیمائی که در عراق و افغانستان، پروازهای مورد نیاز حکومت را تأمین می کند و شرکتهای گرد ﺁوری اطلاعات و غیر اینها است . خانواده پرنس سخت ثروتمند و در حزب جمهوریخواه در میشیگان بسیار فعال است . اریک پرنس می گوید : امضای قرار داد یک میلیارد دلاری با حکومت بوش در سال 2007 ربطی به موقعیت خانواده ندارد . ● طرفداران خصوصی کردن جنگ توضیح می دهند که مزدوران مسلح کار ارتشیان را بهتر و ارزانتر انجام می دهند . اما حتی بدون ﺁوردن پای اخلاق و حقوق بین المللی به میان، امریکائیها دارند از خود پرسشی را می کنند که نماینده دموکرات کنگره از اریک پرنس کرد : ﺁیا خصوصی کردن جنگ به این معنا نیست که مالیات دهندگان امریکائی بیش از پیش گران می پردازند ﺁنهم در ازای کاری که بیش از بیش بد انجام می گیرد ؟ با سپردن مأموریت به کا بوی ها، عراقیها سرخهای جدید نشده اند ؟انقلاب اسلامی : اشاره است به کشتار سرخ بوستان که مردم بومی امریکا را تشکیل می داند . ◄ در 9 اکتبر کنگره امریکا تحقیق خود در باره بلک واتر را منتشر کرد . بنا بر این تحقیق، علاوه بر صحت گزارشی که نقل شد، ﺁمده است که بلک واتر از 2005 بدین سو، در 200 اقدام مسلحانه شرکت داشته و در 84 درصد موارد، افراد این سازمان بوده اند که در گشودن ﺁتش تقدم جسته اند . گزارش کنگره تصدیق می کند که امریکا نه تنها توسط ارتش رسمی در عراق جنگ می کند، بلکه جنگ دومی را با ارتش خصوصی مرکب از افراد بلک واتر و 40 سازمان نظیر او می کند . افراد بلک واتر، هم محافظ ژنرال پتروﺁس هستند و هم در جنگها، به ارتش رسمی کمک می کنند ! ◄ واشنگتن پست می نویسد : ژنرال پتروﺁس روزانه 493 دلار و یک کادر بلک واتر روزانه 1100 دلار حقوق می گیرند . ◄ پتر سینگر، از مؤسسه بروکین، " صنعت نظامی خصوصی، بیشتر از تمامی ارتشهای عضو ائتلاف، تلفات داده است .
* سیاست خارجی امریکا و سیا و... نیز خصوصی شده اند !؟ :
◄ روزنامه نیویورک تایمز ( 5 اکتبر ) توضیح می دهد که بلک واتر بخش قابل دیدن کوه یخ است . در واقع، همه چیز، از دیپلماسی گرفته تا اطلاعات خصوصی شده اند : سیاست خارجی امریکا، بمقیاس وسیع، خصوصی شده است . در سال 2005 ، افراد شرکتهائی که حکومت فدرال قرار داد امضاء کرده اند، در تمامی کشورهای جهان، بغیر از بوتان و نورو و سان مارینو، خدمت می کرده اند . عادت بر این شده است که برای هر انتقال وظیفه به خارج از حکومت، بوش سرزنش شود . هرچند قرارداد ها از سال 2001 بدین سو، دو برابر شده اند، اما انتقال وظایف حکومت به خارج از ﺁن و خصوصی کردنشان، بطور جدی، در زمان حکومت کلینتون انجام گرفت . می گویند این کار بدی نیست . زیرا پول دولت امریکا برای مردم محلی و سازمانهائی مثل سازمان نجات کودکان که فعالیت انسان دوستانه دارند، کار ایجاد می کند . اما حاصل کار سازمانهای خصوصی را در عراق می بینیم ...
* سنای امریکا تجزیه عراق به سه کشور را راه حل عراق می انگارد ! :
◄ در 30 سپتامبر، مجلس سنای آمریکا طرح تجزیه عراق به سه منطقه شیعه، سنی و کردنشین را تصویب کرد. این طرح که از سوی "جوزف بایدن" رئیس روابط خارجی سنای آمریکا پیشنهاد شده، با ۷۵ رای موافق در برابر ۲۳ رای مخالف به عنوان یک قطعنامه غیرالزامی تصویب شد که البته ۲۶ نفر از جمهوریخواهان به آن رای مثبت دادند. ◄ نیویورک تایمز ( 1 اکتبر ) خبر می دهد که 6 حزب بزرگ عراق تصویب این طرح توسط سنای امریکا را محکوم کردند و مخالفت قاطع خود را با ﺁن ابراز نمودند . سفارت امریکا در بغداد نیز بیانیه صادر کرد و در ﺁن تصریح کرد : "هدف ما در عراق همانست که بود : یک عراق متحد و مردم سالار و فدرال که می تواند بر خود حکومت کند و از خود دفاع کند و بر سر پا بایستد و بماند . تقلا برای تجزیه عراق به زور و یا هر وسیله دیگری عراق را گرفتار فاجعه ای خونبار خواهد کرد ." انقلاب اسلامی : تمایل به تجزیه عراق بیانگر انحطاط یک قدرت جهانی است که دیگر نمی تواند از راه یک دیکتاتوری متمرکز به سلطه خود ادامه دهد . همه امپراطوریها، بخصوص در دوران انحطاط، این تمایل را پیدا کرده اند . تجزیه شبه قاره هند و هر جای دیگری که تحت سلطه امپراطوری انگلستان بود، نه تنها بیانگر انحطاط و انحلال امپراطوری انگلستان بودند، بلکه تا هم امروز گرفتار پی ﺁمدهای تجزیه هستند .
* اعتراض حکومت بغداد به امریکا بخاطر مسلح کردن سنی ها و انداختن کشور در دست جنگ سالاران :
◄ استراتفور ( 5 اکتبر ) گزارش می کند که در 4 اکتبر، حکومت عراق اقدام امریکا را در مسلح کردن سنی ها را غیر قانونی دانسته و محکوم کرده است . مسلح کردن میلیشاهای سنی بقصد مهار میلیشاهای شیعه تحت حمایت ایران، بخشی از استراتژی امریکا برای فشار وارد کردن بر ایران، در مذاکره بر سر عراق است . مالکی، نخست وزیر عراق بشدت امریکا را بخاطر مسلح کردن و تعلیم دادن میلیشیاهای سنی که بیرون از مهار دولت عراق عمل می کنند، مورد انتقاد قرار داد . بنا بر بیانیه ای که اتحادیه سازمانهای شیعه در 4 اکتبر صادر کرده اند، میلیشیاهای سنی ﺁدم می ربایند، می کشند و در شهرک صدر از هیچ جنایتی فرو گذار نمی کنند . این افراد بدون همآهنگی با دولت مرکزی، به پشت گرمی امریکا، هر کار می خواهند می کنند . زمانه تغییر کرده است . سابق سنی ها اعلامیه اعتراض می دادند و اینک شیعه ها اعلامیه و بیانیه می دهند . هدف امریکا از این کار اینست که ایرانیها را مجبور کند تن به گفتگوی جدی بر سر عراق بدهند . بزرگ ترین امتیاز ایران اینست که بعد از سقوط صدام، یک سازمان شیعه مسلح و منضبط که از پیش سازمان یافته بود، در اختیار داشت . علاوه بر این، متحد عمده ایران در عراق، یکی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به رهبری عبدالعزیز حکیم به اندازه کافی متحد است که بتواند یک حکومت شیعه را بر سر پا نگهدارد . اما سنی ها پراکنده بودند . رهبران شورشیان جبهه متحدی در برابر شیعه ها تشکیل نمی دادند . حتی با یکدیگر در ستیز نیز بودند . دست ﺁخر، امریکا کوششهای خود را وقف ایجاد بدترین کابوس برای ایران کرد : ایجاد یک رژیم سنی بعثی دیگر در عراق . با رهبران قبایل عمده عراق وارد معامله شد . هم ﺁنها را بر ضد القاعده وارد عمل کرد و هم با ایران مقابل گرداند . اتحادیه ای که از بعثی های سابق تا سنی های ضد شیعه را در بر گیرد، ایران را ناگزیر خواهد کرد با امریکا وارد گفتگوی جدی شود . غیر از این که قسمت به قسمت کشور در دست جنگ سالاران است، متحد کردن سنی ها و تشکیل یک جبهه ضد ایران، کار ﺁسانی نیست .
* نزاع حکومت مرکزی با حکومت محلی کردستان بر سر نفت :
◄ حکومت محلی کردستان عراق در 4 اکتبر اعلان کرد که، مستقل از سیاستهای نفتی دولت مرکزی، در منطقه کردستان به توسعه صنعت نفت می پردازد و بدین قصد، با شرکتهای نفتی وارد گفتگو می شود . ماجرا اینست که مجلس عراق حاضر نیست قانون نفتی را به تصویب برساند که امریکا تهیه و ترجمه عربی ﺁن را در اختیار دولت عراق گذاشته است تا به تصویب رساند و به اجرا بگذارد . وزارت نفت عراق هرگونه قرارداد نفتی که حکومت محلی کردستان امضاء کند از درجه اعتبار ساقط می داند . هر شرکت نفتی که با حکومت محلی کردستان قرارداد امضاء کند در فهرست سیاه دولت عراق قرار می گیرد و امکان فعالیت در عراق را برای همیشه از دست می دهد . استراتفور ( 5 اکتبر ) می نویسد : علائم گوناگونی گویای جدائی و تجزیه می شوند . اما این اقدام حکومت محلی کردستان تجزیه عملی ﺁن منطقه از عراق است . روزنامه های عرب گزارش می کنند که کردها در کار تبدیل اکثریت عرب به اقلیت در کرکوک هستند . این کار را از جمله از راه پول دادن به عربهای ساکن کرکوک برای کوچ کردن به منطقه عرب نشین عراق انجام می دهند . بنابر نوشته گلف نیوز، بهر خانواده عرب که کرکوک را ترک کند 16248 می پردازند . از لحاظ کردها کردی کردن کرکوک قدم اساسی است که با برداشتن ﺁن می توانند از لحاظ مالی مستقل شوند . اما ترکیه و ایران و سوریه و سنی ها و شیعه های عراق مصلحت خود را در این می بینند که کنترل کرکوک و منطقه نفت شمال عراق به دست کردها نیفتد و بنوبه خود می کوشند هرچه بیشتر عرب در این شهر ساکن شوند تا اکثریت شهر عرب بماند . کشماکش بر سر کرکوک در ماههای ﺁینده شدید تر نیز می شود . زیرا زمان اجرای قانون اساسی سر می رسد و بنا بر اصل 140 این قانون، سرنوشت کرکوک و مناطق مورد نزاع دیگر از طریق رفراندومی باید معلوم شود که در پایان 2007 باید انجام بگیرد . با توجه به تمرکز قوای ترکیه در مرزهای عراق و ﺁمادگیش برای مداخله در شمال عراق و ناامنی موجود، کردها نمی پندارند که رفراندوم در موعد مقرر انجام پذیرد . امریکا نیز در گفتگوهای حساس با شیعه ها و سنی ها است و خواستار بهم خوردن روابط خود با ترکیه نیز نیست . بنا بر این، نمی خواهد رفراندوم انجام شود .

عليرغم مخالفت بخش مهمي از افکار عمومي، رئيس جمهور جورج دبليو بوش، پيگيري مداخله نظامي را در عراق را اعلام کرد

http://enghelabe-eslami.com/maghalat/lomod_682.pdf


• اکتبر ٢٠٠٧ هنگامي که شکست در عراق بر ترديدها دامن مي زند. ايالات متحده آمريکا و وحشت پايان امپراتوري