۱۳۸۷ دی ۱۲, پنجشنبه

ماموریت ارتش اسرائیل در حمله به غزه چیست؟











ماموریت ارتش اسرائیل در حمله به غزه چیست؟


۱۰ دی ۱۳۸۷ admin
حماس و الفتح تا کنون به موافقتنامه مشترکی مبنی برچگونگی به پایان رسیدن دوره ریاست محمود عباس بر تشکیلات خودگردان فلسطینی که در نهم ژانویه ۲۰۰۹ به انتها می رسد، دست نیافته اند. یکی از اهداف این حمله آنست که عباس برای مدت بیشتری در قدرت باقی بماند، ضمن آنکه حماس نیز قادر نباشد طرفداران خود را برای فشار به او جهت کناره گیری بسیج نماید

نِوی گوردون*
دانشگاه بن گوریون، اسرائیل
برگردان المیرا مرادی
دنیای ما
ماموریت ارتش اسرائیل در حمله به غزه چیست؟

اولین بمباران ۳ دقیقه و ۴۰ ثانیه به طول انجامید. ۶۰ جت جنگنده اف-۱۶ اسرائیلی، ۵۰ نقطه از غزه را بمباران کردند که طی آن ۲۰۰ فلسطینی کشته و نزدیک به ۱۰۰۰ نفر دیگر زخمی شدند.
ساعاتی بعد از این حمله هوایی مرگبار، ایهود المرت، نخست وزیر اسرائیل در حالیکه زیپی لیونی وزیر امور خارجه و ایهود باراک وزیر دفاع در معیت او بودند، در یک مصاحبه مطبوعاتی در تل آویو حاضر شد. در این مصاحبه اولمرت اعلام کرد :” ممکن است زمان ببرد، اما همه ما تک به تک می بایستی صبور باشیم تا این ماموریت به پایان برسد.”
اما واقعا “ماموریت” اسرائیل چیست؟
گرچه اولمرت چیزی بیشتر از این اظهار نکرد، اما این ” ماموریت” چهار هدف را در بر می گیرد.
اولین هدف از این ” ماموریت” نابودی «حماس» می باشد، هدفی که کاملا غیرواقع بینانه است. حتی با اینکه شکی نیست که نابودی صدها کادر و برخی رهبران کلیدی این سازمان، به آن ضربه وارد می آورد، اما حماس جنبشی سیاسی محکم و مقاومی است که حمایت های گسترده و ریشه در بنیان جامعه دارد و بسیار نامحتمل است که از مبارزه دست کشیده و یا بدنبال تعرض نظامی اسرائیل تسلیم خواست های اسرائیلیان گردد. از طنز روزگار، هر تلاش اسرائیل در بکارگیری نیروی نظامی برای نابودی حماس و یا بکارگیری زور و خشونت علیه آنان، همواره منجر به تقویت سازمان حماس و نتیجتا استحکام عقیدتی آنان شده است.
هدف دوم با مسئله انتخابات پیش روی اسرائیل در ارتباط است. حمله به غزه، به نیت کمک به دو حزب «کادیما» و «کارگر» جهت مقابله با حزب «لیکود» و رهبرش بنجامین نیتان یاهو صورت می گیرد، که هم اکنون طبق نظر سنجی ها از بقیه پیش افتاده است. تصادفی نیست که دو رقیب نیتان یاهو، یعنی لیونی و باراک هر دو به کنفرانس مطبوعاتی نخست وزیر دعوت شده بودند و از حالا ببعد قضییه برای نیتان یاهو که همیشه اینان را به داشتن رویه ” نرم” در برابر فلسطینی ها متهم می کرد، سخت تر خواهد شد.
گرچه گفتن این دشوار است که تا چه حد ویرانی ها در غزه ؛ به لیونی در شکست نیتان یاهو کمک خواهد کرد و یا باراک در انتخابات ماه فوریه، آرا بیشتری را کسب خواهد نمود، اما استراتژی رقابت با جنگ طلبی چون نیتان یاهو، آنهم با شیوه کوبیدن بر طبل جنگ، حکایت از بسیاری چیزها در مورد این سه رقیب دارد.
هدف سوم ، ارتش اسرائیل را در بر می گیرد. پس از وضعیت “خفت باری” که ارتش اسرائیل در جریان حمله به لبنان در تابستان سال ۲۰۰۶ متحمل آن شد، IDF ،” نیروهای دفاعی اسرائیل” در جستجوی فرصتی بود تا در منظر جهانی آبرو و موقعیت خود را ترمیم کند. در بهار گذشته، آنها سوریه را بعنوان آزمایشگاه خود مورد استفاده قرار دادند و اینک تصمیم بر این گرفته اند که غزه را از این نظر مورد آزمایش قرار دهند. تاکید مبرم ارتش اسرائیل به حمله به ۵۰ نقطه در غزه، آنهم فقط در مدت ۳ دقیقه و ۴۰ ثانیه ، یکی از شیوه هایی است که ارتش اسرائیل برگزیده است تا آبروی بین المللی خود را بازیابی نماید.
سرانجام آخرین هدف: حماس و الفتح تا کنون به موافقتنامه مشترکی مبنی برچگونگی به پایان رسیدن دوره ریاست محمود عباس بر تشکیلات خودگردان فلسطینی که در ۹ ژانویه ۲۰۰۹ به انتها می رسد، دست نیافته اند. یکی از اهداف این حمله آنست که عباس برای مدت بیشتری در قدرت باقی بماند، ضمن آنکه حماس نیز قادر نباشد طرفداران خود را برای فشار به او جهت کناره گیری بسیج نماید.
آنچه که بطور وضوح از لیست اهداف اسرائیلی ها غایب است، تلاش برای توقف آتش ” راکت های قسام” بر شهرهای جنوبی اسرائیل است. برخلاف اهدافی که قید کردم - البته این اهداف از طریق گفتگوبا مقامات رسمی بدست نیامده است - این یک مورد از سوی حکومت اسرائیل بعنوان هدف عمده عملیات ذکر شده است. با وجود این، در حالیکه اسرائیل از مدتها پیش قادر بوده است که به حمله راکت ها پایان بدهد، اما عملا افکار عمومی را گمراه می کند. در واقع، یک آرامش نسبی در طول ۶ ماه آتش بس موقت با حماس وجود داشت، آرامشی که اغلب اوقات در واکنش به خشونت اسرائیل شکسته می شد: مانند اعدام ناحق یک میلیشیای فلسطینی یا تحمیل یک محاصره کامل که مانع از ورود کالاهای اساسی مانند مواد غذایی و دارو به نوار غزه می شد. حکومت اسرائیل یکبار دیگر، به جای آنکه آتش بس را حفظ کند، استراتژی خشونت را برگزید، خشونتی که خشونت حماس را هم آرایش می دهد. خشونت اسرائیلی که بسیار بسیار مهلک تر و کشنده تر از خشونت سایرین است. در انتها باید این نکته را نیز متذکر شوم که چنانچه دولت اسرائیل واقعا در مورد شهروندانش دغدغه و نگرانی داشت و می خواست که کشورش در خاورمیانه دوام بیاورد، دست از بکار گیری خشونت می کشید و راه گفتگو و مذاکره با دشمنان خود را بر می گزید.
*« نوی گوردون» در دپارتمان «سیاست و دولت» در دانشگاه بن گوریون در اسرائیل تدریس می کند. از جمله کتاب های او، کتاب ”
Israel’s Occupation” می باشد. گوردون بعنوان استاد میهمان در آمریکا در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، دانشگاه آن آربور میشیگان و انستیتوی واتسون در دانشگاه براون تدریس نموده است.

اهداف اسرائیل از حمله به غزه

اهداف اسرائیل از حمله به غزه
۱۲ دی ۱۳۸۷

غزه به مانند اردوگاه بزرگی از اسرا است که بازداشت شدگان در محیطی بسیار تنگ در کنار هم زندگی می کنند. در اینجا فقیر و غنی، مقاوم و غیرمقاوم، وابسته به حماس و بر عکس در کار نیست. نه جنگلی است و نه کوهی است و نه رودخانه و نه منطقه بی طرفی که به آنجا پناه ببرند. اینجا حتی مثل لبنان نیست که مردم از اینسوی کشور به آنسوی کشور فرار کنند. هر بمبارانی در غزه شامل همه می شود

عزمی بشاره
نماینده سابق پارلمان اسرائیل
برگردان احمد مزارعی
دنیای ما
اهداف اسرائیل از حمله به غزه
شگفت انگیزترین کلماتی که این روزها در سیاست و در این دنیای شگفت انگیز به گوش می رسد و به مثابه جوخه سرود مرگ است، اینستکه اولمرت و لیونی و بقیه اعوان و انصارشان سر می دهند:
- ما ضد ملت فلسطین نیستیم. ما ضد حماس هستیم. جنگ ما بر علیه ملت فلسطین نیست، جنگ ما بر علیه حماس است، و
- ما دشمن نیستیم، بلکه دشمنانی داریم: حماس و حزب الله .
حقیقت اینستکه هدف این جنگ برعلیه شهر غزه، فرق زیادی با تبلیغات علنی آقای المرت ندارد، جنگ تبلیغاتی، هر دو روی یک سکه اند. هر دو فضا را آماده می کنند. این رسوایی است که اولمرت می گوید ما دشمنانی همچون حماس و حزب الله داریم و نشان می دهد که محوری در منطقه از اعراب و اسرائیل برعلیه دشمن مشترک بوجود آمده و چندان ابایی هم از گفتن علنی آن ندارند.
این به چه معنا است که ما ضد مردم فلسطین نیستیم؟ بر اساس این منطق استعمار مردم فلسطین وجود ندارد. استعماری که ملتی را بطور کامل به بند کشیده ، می خواهد ثروت های ملی و اراده اش را نابود کند. اگر پذیرفت و تسلیم شد، چه بهتر، کسی بر ضد او نیست، مشکل آنگاه بروز می کند که این ملت، مقاومت کند و نخواهد تسلیم سیاستی شود که استعمارگران برای او رقم زده اند، در اینجا استعمارگر فریاد بر می آورد که او ضد کسانیست که فکر مقاومت را در سر می پرورانند و نه بر علیه ملت.
هنگامیکه دشمن به بمباران مردم دست می زند، معنایش اینستکه او دشمن مردم نیست، بلکه دشمن مقاومتی است که در میان مردم پنهان شده است. ملت باید این جنایات و کشتارها را تحمل کند، برای آنکه آن مقاومت بر ضد آنهاست. بمباران و کشتار هزاران کودک، نوجوان و مردم عادی که هر روزه کشته می کنند ، برعلیه مردم فلسطین نیست بلکه بر علیه مقاومت است.
نیروهای مقاومت، فرزندان این ملت هستند. آنان ارتشی جداگانه نیستند، آنان اردوگاههای ویژه ندارند، و طبیعی است که در میان خانواده های خود زندگی کنند واین در مورد غزه کاملا صحیح است، غزه به مانند اردوگاه بزرگی از اسرا است که بازداشت شدگان در محیطی بسیار تنگ در کنار هم زندگی می کنند. در اینجا فقیر و غنی، مقاوم و غیرمقاوم، وابسته به حماس و بر عکس در کار نیست. نه جنگلی است و نه کوهی است و نه رودخانه و نه منطقه بی طرفی که به آنجا پناه ببرند. اینجا حتی مثل لبنان نیست که مردم از اینسوی کشور به آنسوی کشور فرار کنند. هر بمبارانی در غزه شامل همه می شود. امکان ندارد جنگی در غزه در بگیرد، و جنگی کاملا جنایتکارانه و ضد انسانی نباشد. این جنگ به مثابه جنگی بر علیه بازداشت شدگان در یک اردوگاه بزرگ است. جنگی است که گتوی انسان های محروم صورت می گیرد.
ده سال پیش اصلا نمی شد تصور کرد که به این اردوگاه با هواپیماهای اف- ۱۵ و اف- ۱۶ آمریکایی حمله ای صورت بگیرد و کاملا غیر ممکن می نمود که جامعه بین المللی این انسان کشی آشکار را برتابد. این دستاورد جبونانه و جنایتکارانه دستاورد باراک بعد از انتفاضه دوم است. این بی شرمانه ترین و جنایتکارانه ترین جنگ در تاریخ اسرائیل و در تاریخ جهان نوین است. هیچ دولت استعماری تا کنون چنین مسلحانه حملاتی را برعلیه چنین اهداف انسانی بکار نبرده است. بمبارانهای وحشتناک، تخریب خانه ها؛ مدارس و بیمارستانها ، لت و پار شدن اجساد کودکان و زنان، آنگاه اولمرت فریاد بر می آورد :” که ما بر علیه شما نیستیم.” خدای من!
اسرائیل سرزمین فلسطینی ها را اشغال کرده و آنها را به اقصا نقاط جهان فراری داده ، نه براینکه اسرائیل ضد فلسطینی هاست، بلکه براینکه وطن آنها و سرزمین آنها را برای خود می خواهد. اسرائیل نمی خواهد سرزمین فلسطینی ها را به آنها بازگرداند. این اصل مطلب است. اگر فلسطینی ها بپذیرند، که سرزمین خود را تماما تقدیم اسرائیل کنند، دیگر اسرائیل ضد آنها نخواهد بود، جنگی درنخواهد گرفت و آنها کشته نخواهند شد.
مقاومت مردم فلسطین اگر بپذیرد، که شهرک نشینی هر روز گسترش یابد، شهر قدس هر روز پاره پاره شود و ساکنانش هر روز آواره گردند، در غزه نیز به همین شکل هر روز شهرکی تازه ساخته شود، و خلاصه هر روز و هر روز بخش بیشتری از سرزمین خود را به آنان واگذارند، و خود در تنگنای بیشتری زندگی کنند، به زندگی در اردوگاه بسنده کنند ، از محاصره بودن فریاد بر نیاورد، آری در آن صورت اسرائیل اصلا مشکلی با حماس و غزه نخواهد داشت. اگر مردم فلسطین در سال ۲۰۰۶، در انتخابات به اسرائیل به جای حماس رای می دادند، تا سرزمینشان مستعمره باقی بماند، اصلا مشکلی نبود و اسرائیل دوست آنها بود.
اگر حتی بعد از انتخابات، مردم فلسطین می پذیرفتند که در حصار و گرسنگی بودن از نتایج انتخابات است، و به آن رضایت می دادند، و نمایندگان منتخب خود را از کار برکنار می کردند و حماس را مسئول حصار و گرسنگی خود می دانستند، اصلا مشکلی میان اسرائیل و غزه بوجود نمی آمد. اینست منطق تبلیغ رسانه ها و بمباران نظامی اسرائیل بر علیه مردم مظلوم فلسطین. شاید در لحظه ء نوشتن این کلمات ، غزه به اشغال درآمده باشد.
و تازه این ” اوج رسوایی” است که همان سخنرانی به زبان عبری از زبان اولمرت را بعضی به عربی بیان می کنند!
در حقیقت اینان بوق های تبلیغاتی اولمرت به زبان عربی هستند. هدف همه آنها اینست که مردم فلسطین شرایط اسرائیل را مو به مو بپذیرند و اگر هم روی مسائلی توافق ندارند به شیوه ی برده ی آرامی ساکت به زندگی خود ادامه دهند و مقاومت نکنند.
اسرائیل با رهبران کشورهای عربی مشکلی ندارد، زیرا آنان شرایط اسرائیل را پذیرفته اند در نتیجه اسرائیل هم با آنان مخالفتی ندارد و اگر اختلافی هم باشد می توانند با سیاست بازی روزگار بگذرانند و ملت فلسطین را با همه مشکلات و گرفتاری ها رهایشان کنند. بعضی از این رهبران، ظاهرا وانمود می کنند که تسلیم اسرائیل نشده اند اما این تنها یک بازی بی محتوای سیاسی است، آنان از این مبارزه کلامی با اسرائیل برای بقای حکومت نکبت بار خود استفاده می کنند.
اسرائیل بعد از انتخابات آزادانه مردم فلسطین، هیچ فرصتی به حماس نداد. از روز اول پیروزی حماس به محاصره درآمد، همه جهانیان، ” اروپای متمدن”، آمریکا و بقیه به این محاصره پیوستند. حتی به حماس فرصت مذاکره را هم ندادند تا در مورد تشکیل دولت، و داشتن نقش رهبری فرصتی پیدا کند. هر گونه حرکت عملی را از حماس گرفتند . در صورتیکه همه افرادی که از سوی حماس انتخاب شده بودند، با تجربه سالیان دراز کار در نهادهای مدنی، مانند شهرداری ها ، سایر ادارت می توانستند نقش بسیار مثبتی در دولت پیدا کنند.
برای اسرائیل مهم نیست که چه کسی بر غزه و غرب رود اردن حکومت می کند. مهم اینست که آن حاکم بر اساس شرایط اسرائیل عمل کند. این حاکم می تواند به ظاهر با اسرائیل در اختلاف باشد، اما در عین حال باید مشغول اجرای مقاصد اسرائیل باشد .
اسرائیل حصار و گرسنگی را بر مردم غزه و حماس اعمال کرد. اروپائیها و اعراب و همه آنانی که از حماس می خواستند، که به مذاکرات و آرام سازی با اسرائیل ادامه دهد هیچکدامشان صحبتی از اشغالگری به میان نمی آوردند. دولت های اروپایی هیچگاه از اسرائیل نمی خواستند که ترورها را متوقف کند. آنان همگی می خواستند که حصار همچنان باقی بماند و تنها مذاکره و آرامش سازی ادامه یابد.
حمله اسرائیل با دو هدف آغاز شده است:
- کاستن از قدرت حماس
- اجبار حماس به پذیرفتن شرایط اسرائیل
برای باراک (وزیر دفاع اسرائیل) فرق نمی کند، هر کدام بدست آید کافیست،” اگر حماس هیچکدام را نپذیرفت، تا بدست آمدن پیروزی جنگ ادامه پیدا می کند.” این تفکر باراک است . در صورت به نتیجه نرسیدن ممکنست باراک دست به حمله زمینی و ترور افراد در غزه دست بزند. زیرا اگر موفق شود رهبران حماس را دستگیر و یا ترور کند، پیروزی محسوب می گردد.
اگر اسرائیل در حالیکه حماس همچنان به پرتاب راکت مشغول است، جنگ را متوقف کند، شکست محسوب می شود و موجب سرشکستگی شخص باراک خواهد بود. مشکل است ارتش اسرائیل بدون پیروزی چشمگیر جنگ را متوقف کند، مگر اینکه در این جنگ معادله بهم بخورد. اما در حال حاضر، اصرار در جنگیدن را در تفکر باراک می توان دید. اگر دو هدف بالا، از طریق جنگ و بمباران حاصل نشد، آنها کوشش خواهند کرد تا با ارسال چترباز و تبلیغات فراوان نشان دهند که پیروز شده اند، که البته این کار بسیار مشکل است و در صورت عدم موفقیت برایشان فاجعه بار خواهد بود.
علیرغم اهدافی که اسرائیل برای خود در نظر گرفته است، و شدت وحشیگری در جنگ علیه مردم فلسطین بکار می رود، و از آنسو مقاومتی که در میان مردم فلسطین وجود دارد، نشان می دهد که اوضاع به نفع اسرائیل پیش نمی رود. اسرائیل پیروزی چشمگیری در جنگ بدست نخواهد آورد ، دستاورد تاکنونی اسرائیل شکست و آبروریزی سیاسی برای خود و جبهه اعتدال عرب بوده است.
ارتش اسرائیل از طرفی می کوشد با این جنگ بخشی از اعتبار شکست خورده خود را در جنگ لبنان بازگرداند، اما بمباران از راه هوا آسان است. با هر بمبی که بر سر مردم و خانه هایشان و مراکز پر ازدحام می افتد، بدون شک کشتار زیادی صورت می گیرد. اما این جنگی است حقیرانه و بزدلانه، که نمی توان به حساب قهرمانی گذاشت. این جنگ نمی تواند اعتبار بدست آورد و موجب بازگرداندن آبروی ارتش اسرائیل شود. اعتبار با کشتار از طریق هوا بدست نمی اید.
همه تعریف و تجلیل هایی که این روزها در مطبوعات اسرائیلی از ارتش اسرائیل می شود، و توصیفاتی که از ژنرال باراک در مطبوعات صورت می گیرد، چیزی جز خودفریبی نیست، همه می دانستند که اسرائیل می خواهد به غزه حمله کند، حتی مطبوعات نوشتند که چند روز دیگر جنگ شروع خواهد شد. اما غزه چکار کرد و چه کار می توانست بکند. آیا می توانست در میان ارتش و ملت خود حالت فوق العاده اعلام کند، آیا می تواست نیروی هوایی و هواپیماههای خود را به حالت آماده باش درآورد؟ …نه! در اینجا ما از محله ای بسیار بزرگ و فقیر صحبت می کنیم که اردوگاه گسترده پناهندگان است. در غزه حتی یک پناهگاه امن وجود ندارد.
مطبوعات اسرائیل که اکنون اینهمه مدح و ثنا نثار آقای باراک می کنند، آنانی هستند که در ابتدای هر جنگی، تبدیل به طبل و شیپورزن جنگ افروزان می شوند. ولی هر آنگاه که شکستی رخ دهد، به فوریت همه اینها به سرزنش کنندگان باراک و مسئولان دیگر تبدیل خواهند شد. بزعم این مطبوعات هر چه جنایت، کشتار و تخریب انجام گیرد، مهم نیست، مهم این است که شکست در کار نباشد، کمترین سرباز اسرائیلی کشته شود، و پیروزی سهل و آسان بدست آید. مسئله این نیست که چقدر فلسطینی بیگناه در این جنگ کشته می شود.
اما با شروع جنگ عکس العمل مردم عرب باور کردنی نبود و حتی تصورش را هم نمی توان کرد که به این عکس العمل شدید بپردازند. عموم مردم عرب، این جنگ را جنگی بزدلانه و جنایتکارانه ارزیابی کردند. جنگی بر علیه شهروندان بیدفاع ، جنگی که از سوی رهبران عرب محکوم نشد، و نشان داد که آنان شریک اسرائیلی ها در این جنگ اند.
البته برخی از این رهبران، با ” اما و اگرهای” زیاد جنگ را محکوم کردند تا نشان دهند که آنها در این توطئه شرکت نداشتند. برای نمونه برخی از آنان خواستار باز شدن دروازه های بسته بر روی فلسطینی ها بودند و یا اینکه برای توقف جنگ با اسرائیل به گفتگو بنشینیم. اما هیچکدام از این رهبران سخن از این نگفتند که ملت بی پناه فلسطین در غزه مورد جنگی تجاوزکارانه قرار گرفته و باید در برابر آن مقاومت را سامان داد. چرا نباید تجاوزکار را مشخص کرد، چرا نباید بر علیه تجاوز اسرائیل سخن گفت که حاضر نیست حتی یک گام به عقب بنشیند.
فرض بگیریم که اسرائیل به امیال خود در این جنگ دست یافت و استعمار کامل خود را بر ملت فلسطین تحمیل کرد، اما این پیروزی مشروعیتی برای اسرائیل ببار نمی آورد و جنگ و مقاومت از جای دیگری شروع خواهد شد. در پایان باید گفت که بمباران های تبهکارانه بر خانه ها و کاشانه های مردم بی دفاع، به صلح و آرامش در منطقه نخواهد انجامید بلکه بر نفرت و کینه ورزی عمیق تر و گسترده تر دامن خواهد زد، و در ادامه روحیه مقاومت و استقلال طلبی را در مردم فلسطین و جهان عرب تقویت خواهد کرد.

* مخالفت اسرائیلی ها ساکنان سرزمینهای اشغالی با نسل کشی در غزه

* مخالفت اسرائیلی ها ساکنان سرزمینهای اشغالی با نسل کشی در غزه
۱۲ دی ۱۳۸۷

هزاران تن از ساکنان سرزمینهای اشغالی با برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز و درگیری با پلیس خواستار پایان هر چه سریعتر حملات دولت صهیونیستی به نوار غزه شدند

سال نو

سال نو بشما مردم جهان مبارک باد!و آرزوی صلح و دوستي داريم!!

پیام فدایی
-
خبرنامه، چریکهای فدایی خلق ایران-مازندران، سال 60-1359
-
نوزده بهمن، چریکهای فدایی خلق ایران
-
بر ما چه گذشت، تحلیلی از انشعاب تحمیلی سال 60
-
به مناسبت رستاخیز سیاهکل و قیام شکوهمند خلق
-
پیام اشرف دهقانی به خلقهای قهرمان ایران
-
تحلیلی از ماهیت قدرت دولتی پس از قیام بهمن
-
حماسه مقاومت، اشرف دهقانی
-
درباره تئوری مبارزه مسلحانه
-
درباره شرایط عینی انقلاب
-
سازش طبقاتی زیر پوشش مبارزه ضدامپریالیستی
-
سخنرانی اشرف دهقانی در مهاباد، 19 بهمن 1358
-
سخنی با رفقا
-
سود ویژه
-
شرایط کنونی و وظایف ما
-
شمایی از پروسه تکوین نظرات
-
فلسطین، در جنگی که ماسک‌ها کنار زده شد
-
مبارزه با سلطه امپریالیسم یا "انحصارطلبی"
-
مبارزه مسلحانه و اپورتونیست‌ها جلد 1
-
مبارزه مسلحانه و اپورتونیست‌ها جلد 2
-
مصاحبه با چریکهای فدایی خلق
-
نقدی بر دیدگاه‌های کومه‌له
-
ویژه سوم خرداد
-
ویژه سوم خرداد 64
-