۱۳۹۷ دی ۱۴, جمعه

در تصویرِ زیر موقعیتِ انفجارهای تخریبی را می‌بینید که درست روبه‌روی سنگ‌نگاره‌ی تاج‌ستانیِ اردشیرِ بابکان، پل و سنگ‌نوشته‌ی مهرنرسی و در پایین‌دستِ قلعه دختر و بارویِ شرقِ آن که ثبتِ میراثِ جهانی‌اند است: در این تصویر نیز، نقش‌برجسته‌ی تاج‌ستانیِ اردشیر را می‌بینید که در کمتر از ۱۰۰ متریِ انفجارها جای دارد و با یونولیت پوشانده شده است تا بر اثر انفجار و موجِ حاصل از آن دچارِ تخریب یا ترک نگردد! گفتنی است، این سنگ‌نگاره که بسیار موزون نقش شده و نماها در آن نیم‌رخ‌اند، نمایان‌گرِ تاج‌ستانی اردشیرِ بابکان، بنیادگذارِ دودمانِ ساسانیان، است. در این سنگ‌نگاره، هرمزد و اردشیر روبه‌روی هم ایستاده‌اند و هرمزد، برپایه‌ی آیینی کهن، تاجِ پادشاهی را به دستِ اردشیرِ بابکان می‌سپارد. در پشتِ سرِ اردشیر نیز ولیعهدش، شاپور، و دو شاهزاده‌ی دیگر ایستاده‌اند: سنگ‌نبشته‌ی مهرنرسی را نیز که در زیر می‌بینید در آثارِ ملی ثبت شده است در راهِ باستانیِ شهرِ گور، روی پلی ویرانه، درست روبه‌روی ترکاندنِ دینامیتها قرار دارد. این سنگ‌نبشته که به زبانِ پهلوی و در هفت سطر است به دستورِ مهرنرسی، وزیرِ سه تن از شاهنشاهانِ ساسانی، به یادبودِ ساختِ این پل نوشته شده است: «این پل را مهرنرسی، بزرگ‌فرماندار، برای روانِ خویش و از داراییِ خویش ساختن فرمود. هر که در این راه آید، باشد که مهرنرسی و فرزندانِ‌ او را آفرین کند، زیراکه او این گذرگاه را در اینجا ساخت. تا او را یزدان یار باشد و در این سخن ناروا و دروغ نیست.» قلعه دخترِ فیروزآباد هم که تصویرش در زیر است از یادمانهای بنیادگذارِ شاهنشاهیِ ساسانی، اردشیر بابکان، است که از سنگ و ساروج ساخته شده و در فهرستِ آثارِ ملی به ثبت رسیده است: اکنون باید پرسید که آیا تنها راه‌ِ انداختنِ سنگ در ۱۰۰ متری آثاری ۱۸۰۰ ساله که ثبتِ جهانی نیز هستند انفجار، آن‌هم چهار انفجار، بوده است؟ چرا به نامه‌ی زیر که درباره‌ی بهره از روشهای غیر انفجاری و مشروط بر حفاظت از نقش‌برجسته است توجهی نشده است؟ و چه کسی پاسخگوی این انفجارها خواهد بود؟ در هیچ کجای جهان با آثار باستانیِ خود، اگر آثارِ باستا

انفجارِ تعمدی در قلبِ آثارِ ساسانی + عکسها و اسناد


در محورِ فیروزآباد ـ شیراز، در حریم و قلبِ آثارِ ساسانیِ فیروزآباد، در عملیاتی که لق‌گیریِ سنگِ لغزان خوانده شده، چهار انفجارِ تعمدی رخ داده است.

 در ۲۶ آذرماه، در عملیاتی که ایمن‌سازیِ جاده‌ی فیروزآباد به کوار خوانده شده و از صبح تا غروب به درازا کشیده است برای از میان برداشتنِ سنگی لغزان چهار انفجار انجام داده‌اند تا سنگی را سرنگون کنند. این انفجارها آواری در حدودِ ۲۰۰ تن داشته است و این پرسش را نیز پیش آورده که اگر سنگ لغزان و ناایمن بوده چرا با همان انفجارِ نخست فرونیفتاده و نیاز به سه انفجارِ دیگر هم داشته است؟!

مسئولانِ ‌میراثِ فرهنگی، صنایعِ دستی و گردشگریِ استانِ فارس تأکید کرده‌اند که «خسارتِ مشهودی در میراثِ تاریخیِ این منطقه گزارش نشده» است، لیک هر عقلِ سلیمی می‌داند که پیامدهای چنین انفجارهایی تنها در یک بررسی کارشناسانه و نیز به مرورِ زمان خود را نشان خواهند داد.

شنیده‌ها همچنین حاکی از آن است که مسئولِ پیشینِ یگانِ حفاظتِ میراثِ فرهنگیِ فیروزآباد که در اعتراض به این انفجارها مانع از انجامِ عملیاتِ راهسازی شده بود از کار برکنار شده است تا عملیاتِ راهسازی بی هیچ مانعی دنبال شود.

گفتنی است، فیروزآباد یکی از مهم‌ترین پایگاههای باستان‌شناسیِ ایران و جهان است که از قضا چندی پیش این چشم‌اندازِ باستان‌شناسیِ محورِ ساسانی در استانِ فارس در فهرستِ یونسکو به ثبتِ جهانی نیز رسید.

در تصویرِ زیر موقعیتِ انفجارهای تخریبی را می‌بینید که درست روبه‌روی سنگ‌نگاره‌ی تاج‌ستانیِ اردشیرِ بابکان، پل و سنگ‌نوشته‌ی مهرنرسی و در پایین‌دستِ قلعه دختر و بارویِ شرقِ آن که ثبتِ میراثِ جهانی‌اند است: 

در این تصویر نیز، نقش‌برجسته‌ی تاج‌ستانیِ اردشیر را می‌بینید که در کمتر از ۱۰۰ متریِ انفجارها جای دارد و با یونولیت پوشانده شده است تا بر اثر انفجار و موجِ حاصل از آن دچارِ تخریب یا ترک نگردد! 



گفتنی است، این سنگ‌نگاره که بسیار موزون نقش شده و نماها در آن نیم‌رخ‌اند، نمایان‌گرِ تاج‌ستانی اردشیرِ بابکان، بنیادگذارِ دودمانِ ساسانیان، است. در این سنگ‌نگاره، هرمزد و اردشیر روبه‌روی هم ایستاده‌اند و هرمزد، برپایه‌ی آیینی کهن، تاجِ پادشاهی را به دستِ اردشیرِ بابکان می‌سپارد. در پشتِ سرِ اردشیر نیز ولیعهدش، شاپور، و دو شاهزاده‌ی دیگر ایستاده‌اند:

سنگ‌نبشته‌ی مهرنرسی را نیز که در زیر می‌بینید در آثارِ ملی ثبت شده است در راهِ باستانیِ شهرِ گور، روی پلی ویرانه، درست روبه‌روی ترکاندنِ دینامیتها قرار دارد. این سنگ‌نبشته که به زبانِ پهلوی و در هفت سطر است به دستورِ مهرنرسی، وزیرِ سه تن از شاهنشاهانِ ساسانی، به یادبودِ ساختِ این پل نوشته شده است:

«این پل را مهرنرسی، بزرگ‌فرماندار، برای روانِ خویش و از داراییِ خویش ساختن فرمود. هر که در این راه آید، باشد که مهرنرسی و فرزندانِ‌ او را آفرین کند، زیراکه او این گذرگاه را در اینجا ساخت. تا او را یزدان یار باشد و در این سخن ناروا و دروغ نیست.» قلعه دخترِ فیروزآباد هم که تصویرش در زیر است از یادمانهای بنیادگذارِ شاهنشاهیِ ساسانی، اردشیر بابکان، است که از سنگ و ساروج ساخته شده و در فهرستِ آثارِ ملی به ثبت رسیده است:

اکنون باید پرسید که آیا تنها راه‌ِ انداختنِ سنگ در ۱۰۰ متری آثاری ۱۸۰۰ ساله که ثبتِ جهانی نیز هستند انفجار، آن‌هم چهار انفجار، بوده است؟ چرا به نامه‌ی زیر که درباره‌ی بهره از روشهای غیر انفجاری و مشروط بر حفاظت از نقش‌برجسته است توجهی نشده است؟ و چه کسی پاسخگوی این انفجارها خواهد بود؟


در هیچ کجای جهان با آثار باستانیِ خود، اگر آثارِ باستانی داشته باشند، چنین برخورد نمی‌کنند که در ایران می‌کنند. گاهی رخدادها، همچون این رویداد، چنان‌ سهمگین و باورنکردنی است که این پرسشها پیش می‌آید که آیا چنین رخدادهایی ناشیِ از بی‌مسئولیتی و بی‌تدبیریِ برخی از مسئولان است؟ یا اینکه، برنامه‌ای برای
نابودیِ تاریخ و فرهنگِ ایران، به ویژه ایرانِ باستان، در دست است؟