۱۳۸۷ خرداد ۲۴, جمعه

نیلوفر بیضایی بود، سعید سلطان پور نبود!


فستیوال یکی بود یکی نبود در تورنتو (لانه جاسوسی حکومت اسلامی ایران)

براستی آن یکی که بود، کی بود؟ و آنکه نبود کی بود؟

- نیلوفر بیضایی بود، سعید سلطان پور نبود!
- جواد مجابی بود، پوینده نبود! مختاری نبود! دوانی نبود! ...
دریا دادور
[1] بود، فریدون فرخزاد نبود!
- حورا یاوری بود، پروانه اسکندری نبود!
- محمد استعلامی بود، سعیدی سیرجانی نبود!
- سعید شنبه زاده بود، زندانی شکنجه و اعدام شدۀ نبود!
- پویان طباطبائی بود، زهرا کاظمی نبود!
- شاهرخ مشکین قلم بود، رقص نبود!
- عباس کیارستمی بود، داریوش مهرجویی بود، رخشان بنی اعتماد بود، آزادی برای فیلم سازان معترض نبود!
- محمد رضا لطفی، توده ای نو مسلمان بود، نوای زنان آوازه خوان نبود!
- ای وای.... ناصر تقوایی هم بود آیدن آغداشلو هم بود!
شکنجه بود، کشتار بود، اعدام زندانیان سیاسی در زندان های مخوف رژیم اسلامی بود، سنگسار بود، دست و پا بریدن بود، از کوه پرتاب کردن بود، کودکان را اعدام کردن بود، خانه بر سر زاغه نشینان خراب کردن بود، فحشا بود، دزدی بود، غارت بود، اعتیاد بود، دانشجوی زندانی بود، کارگر معترض در زندان بود، صدور دختران به کشورهای عربی و حتی به چین بود، بی آبی بود، بی برقی بود، صدور ثروت ایران به کشورهای لبنان و عراق و هر جا که بینادگرایی بود، بود، کودکان خیابان خواب بود، کودکان کار بود، تجاوز به زنان زندانی بود، مرگ بود،
زندگی نبود، آزادی نبود، نان نبود، مسکن نبود، سرپناه نبود، انسانیت نبود.

براستی آیا مستشاران فرهنگی حاکمیت اسلامی نمیدانند کی بود و کی نبود؟
زمانی که حمیدرضا جلایی پورفرماندار مهاباد و نقده و معاون سیاسی امنیتی استانداری کردستان را که مهر امضایش بر حکم اعدام دست کم 59 نفر حک شده است بعنوان روزنامه نگار به کانادا فراخواندند و برایش جلسات سخنرانی علم کردند، میدانستند کی بود و کی نبود.

آنگاه که ابراهیم نبوی که در سن24سالگی به معاونت دفتر سیاسی وزارت کشور برگزیده شد، و البته چون طنز نویس بود دستش به هیچ جنایتی آغشته نشد ( اگر میگویید جنایتی کرده لطفا مدرک ارایه دهید !!) با دبدبه و کبکبه به کانادا آورده شد و طناز محافل مستشاران فرهنگی- هنری حکومت اسلامی در خارج از ایران شد، همگی میدانستند کی بود و کی نبود.

آنگاه که پناهنده سیاسی دروغین مساختند و زندانی سیاسی دروغین میساختند و رادیو و تلویزیون برایشان تدارک میدیدند، همه بخوبی میدانستند که کی بود و کی نبود.

آنگاه که به بهانه راه افتادن قطار دمکراسی خواهی مسعود بهنود مهمان نورسیده این جماعت از وارد شدن خلخالی هم به این قطار استقبال میکرد، اینان با همه وجود میدانستند کی بود و کی نبود.

"رفقای" توده ای و اکثریتی حاکمیت اسلامی بدنبال همدستی گام به گام با سرکوب و جنایات رژیم، در ادامه سیاستهای ضد مردمی خود برای خاموش کردن هر صدای معترض که جهانیان را مخاطب قرار میداد، دست به هر شیوه ای برای موازی سازی زدند و آنچه امروز با آن روبرو هستیم نتیجه غیرقابل تصوری نبود و آنان که فریاد برآوردند که دزد با چراغ آمده است، امروز همگانی را که با شعار دمکراسی خواهی این جماعت فریب خورده بودند به تماشای عریان دست اندازی مستشاران رژیم در همه حوزه های فعالیت های خارج کشور، چه در مقام نماینده پارلمان کانادا، چه روزنامه نگار، شاعر، نویسنده، رقاص، فیلم ساز، تئاترچی فرا میخوانند.

راستی کی بود و کی نبود؟

هما علیزاده - مونترال، کانادا
ناشناس گفت...
آخه نیلوفر بیضایی کی هست که شما اسمشو کنار سلطانپور گذاشتین؟ فردااین خانم دوباره راه می افته و همه رو کچل می کنه که "بله بنده و سعید سلطانپور و فلان و بهمان" این دو نفر اصلن قابل مقایسه نیستند، نه از نظر سیاسی و نه از نظر هنری.
عزيز ناشناس:
ما هرگزبخود اين اجازه را نميدهيم که" سعيد" را در کنارهر کس و ناکس بنشانيم
۰ باز آفريني ۰۰۰

خطر جنگ امپریالیستی، صلح و اتحاد نیروها صادق شکیب

ابرهای تیره‌ای آسمان میهنمان را فرا گرفته است. شبح جنگ و خطر تجاوز نظامی امپریالیسم آمریکا هر دم افزون تر از قبل کشورمان را تهدید می کند. در این میان حساسیت وضعیت ایجاب می کند با تمامی مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در همه‌ي ابعاد و حیطه‌های زندگی و جامعه مسئولانه برخورد شود. لحظه‌ای غفلت، بی احتیاطی و حتی کم توجهی به اهمیت و عمق موضوع، تاریخ هرگز نخواهد بخشید. پي‌آمد هرگونه رفتار نابخردانه ای در این زمینه که بلاشک و تردید فاجعه‌ای بس عظیم برایمان خواهد بود را می توان هم رده خیانت دانست. با درک ژرفنای تهدید خطر جنگ امپریالیستی بر کشورمان است که اتحاد میهن ‌پرستان حول مبارزه با این تهدیدات بیشتر از همیشه‌ي ایام تاریخ معاصر کشورمان، طلب یگانگی و اتحاد را مبرم و حیاتی می‌کند. واژه‌هاي صلح، خطر جنگ امپریالیستی و اتحاد نیروها را نمی ‌بایستی بر مبانی لغوی معنا نمود. بل باید در نظر داشتن مصداق عینی و عملی آن در شرایط بحرانی حاکم بر کشور در نظر گرفت. بر این مبنا نمی توان بی ‌تفاوت از برخی رفتارهایی که دقیقا دانسته یا ندانسته آتش بیارعفریت معرکه اند، گذشت. توجه و دقتی در خور بایست.از آن‌جايي که کارآرایی و اهمیت اتحاد نیروهای مترقی ضد امپریالیستی در این شرایط حساس را نئولیبرال‌های فاشیست با هوشیاری دریافته اند، از جمله یکی از عرصه های عمده سرمایه گذاریشان برای پیش برد سیاست سبعآنه خود ایجاد تفرقه و دامن زدن به تشت ما بین نیروهای مترقی در کشورمان می ‌باشد. عده ای از کارگزارانشان را واداشته تا با ماسک چپ، نقش مخرب محوله از سوی ارتجاع جهانی را بازي کند. این چپ نویسان برای هرچه بهتر انجام وظیفه خود با همه توش و توان قلم فرسایی‌ها می کنند. اذهان را مشوب ساخته آشفته انديشی‌ها را دامن می زنند. جایگاه عمده را با غیر عمده زیرکانه با ریا و رندی جا به جا ساخته با ایجاد جو بی‌اعتمادی بین نیروهای مترقی در بستر حرکت عقلانی مردمی سنگ اندازی می ‌کنند.چپ نویسان کارگزار امپریالیسم شگرد شناخته شده مشخص و آشکاری دارند. ترفندشان چیدن چندین گزاره درست و منطقی در زرورقی بعاریت گرفته از ادبیات نیروهای راستین چپ و درهم تنیدنشان با مباحثی انحرافی در صدد انجام ماموریتشان می ‌باشند. به‌طور مشخص در مورد ضرورت همياري و اتحاد نیروها و عدم شکل گیری آن چه آه و ناله‌ها كه نمی‌کنند. با تعمقی بر نوشتجات و مباحثی که در این عرصه به راه می‌اندازند کاملا روشن می شود، هدف واقعی این دلسوزان چپ! چه نیت پلیدی است.در این شرایط دشوار با تحولاتی که در اعماق جامعه می‌رود تا جنبش کیفیتا نوینی شکل گیرد. شناخت و شناساندن این چپ نویسان و طرد آن‌ها از صفوف خود از اهم وظایف چپ واقعی است. انبوه مقالاتی که این دانشمند نمایان در مورد ضرورت اتحاد نیروها نبشته و می‌نویسند می‌توان تفرقه انگیزترین تفکرات و رفتارها را در این عرصه تشخيص داد. برخی با واژگان و ادبیاتی چپ‌تر از خود (چپ) رسالت تاریخی چپ را در این شرايط صرفا شناخت و باز شناخت تاریخ می ‌نمایانند. تا انرژی چپ بجای مبارزه با دسیسه‌های امپریالیستی و مرتجعان واپسگرا در دور تسلسل بحث‌های بی سرانجام به هرز و هدر رود. البته شناخت تاریخ چپ در متن مبارزات مردمی برای اخذ تجربه و برداشتن گام‌هایی سنجیده در عرصه تحولات جامعه و رفع اصولی و عقلانی ضعف‌ها از وظایف تعطیل ناپذیر چپ است. ولی چپ ‌نویسان با درهم ريزی اولویت‌ها به تشتت فکری دامن زده با کاربرد وسیع سفسطه و تحریف، توان جنبش را فرسوده می نمایند.برای همین است که چپ بمثابه یکی از گردان‌های اساسی جنبش مردمی ضرورت علمی شکل‌گیری اتحاد را در داشتن اهداف حداقلی برای هرچه گسترده کردن طیف نیروهایی که می‌توانند و باید در یک جبهه باشند، را ارائه می‌دهد. بدرستی و کاملا بجا فرق مابین اتحاد و ادغام را نیز تشریح و تبیین می نماید. و از هیچ بحث و گفتمان سازنده‌ای در هر شرایط و عرصه‌ای طفره نمی رود. بشرط آن که این مباحث برای گشودن گره‌هایی در مسیر راه آینده ای تابناک باشد. برای برداشتن گام‌هايی عملی در این راه چپ بیشترین تلاش‌ها را نموده و مهلک‌ترین ضربات را در تاريخ از سوی مرتجعین خورده است. ولی چون آرمان چپ ریشه در خواست عادلانه و بحق زحمتکشان دارد با همه گستردگی سرکوب و لطمات به زانو در نیامده و سرفرازانه هنوز هم در سنگر نخستین دفاع از آرمان‌های والای انسانی است. اینک در این وضعیت فوق العاده دشوار و بحرانی که مردمان زحمتکش با هزاران مشکلات زندگی، مصایب و مشقات وصف ناپذیری دست و پنجه نرم می نمایند. بر هر انسان آزاده میهن پرستی است در راه اصولی ترین وظایف بخردانه، تزلزل ناپذیر و استوار گام نهد. رهروان راه تاریک اندیشی و واپسگرایی فرجامشان شکست و ناکامی است. در این راه بایست هرچه بیشتر هوشمند و دقیق بود که امپریالیسم آمریکا هیچ ترحمی بر ما نکرده و نخواهد کرد . این هیولا برای تامین منافع سیری ناپذیرش کشورمان را آماج سهمناک‌ترین توطئه‌ها ساخته است . قساوت و وحشیگری امپریالیسم حد و مرزی ندارد . با تحکیم صفوف وهماهنگی گام‌ها درپیكارى تاریخی پیروزی از آن مردمان است. برای پیشبرد راه ترقی و توسعه کشور تنها راه، مبارزه عملی و پیگیر و خستگی ناپذیر با امپریالیسم است. یاس و ناامیدی را باید از وجود خود زدود . هدف میهن پرستان عادلانه و بحق است. پیروزی حتمی است...

پدر عباس پاليزدار: در مجلس هم اين گزارش را خوانده بودند

گفت وگو با رادیو فردا در خصوص صحت و سقم مسایل مطرح شده در باره فرزندش، توضيحاتی را ارائه کرده است.راديو فردا:
آيا از حال و وضعيت فرزندتان عباس پاليزدار خبر داريد؟
صفر پاليزدار: حالشان؟ نمی دانيم، ما که اطلاع نداريم حالش چطور است
.راديو فردا: الان در زندان هستند؟
صفر پاليزدار: بله!نمی دانيد کدام زندان؟ خير اطلاع نداريم. ما هيچ اطلاعی نداريم.يعنی هيج تماسی با ايشان نداشتيد؟ نه چه تماسی؟ در تماس نيستيم و اطلاع نداريم چی به چيست؟
آقای پاليزدار گفته می شود که پسر شما شش ميليارد تومان از بانک وام گرفته و پس نداده است. آيا اين موضوع صحت دارد؟
برای کارخانه وام گرفته، کارخانه را هم ساخته و کارخانه سرجای خودش هست. پول نگرفته که جای ديگری خرج کند. در کارخانه ای که ساخته، وام را خرج کرده و شريک هم دارد . وام را هم تبديل نکرده ببرد آمريکا يا جای ديگری خرج کند.
يعنی الان ايشان به بانک بدهکار است؟
بله بدهی دارد و قسط بانک عقب افتاده است و فعلا" ندارد که بدهد، چون پول ندارد که کارخانه را راه بياندازد. بايد پول باشد تا کارخانه را راه بياندازد و بتواند قسط بانک را بپردازد.
آيا بانک قبلا" از ايشان شکايت کرده بود؟
خير شکايت نکرده بود.
يعنی تازه شکايت کرده؟
تازه اين هايی که می خواهند از خود دفاع کنند، مدرکی ندارند، آمده اند اين را علم کرده اند. اين هم به آنها ربطی ندارد! به کسی ربطی ندارد!
از بانک وام گرفته و همه عالم و آدم وام می گيرند. کسانی هستند ۱۲۳ ميليارد تومان وام گرفتند، يک ريال هم پس ندادند و فرار کرده اند رفته اند جاهای ديگر. وام گرفتن به کسی مربوط نيست!
آقای پاليزدار می گويند پسر شما عضو هيئت تحقيق و تفحص مجلس نبوده.
چرا نبوده؟ به موقع خود مدرکش را نشان خواهد داد.
مدرک آن موجود است.چه مدت برای اين هيئت کار می کرد؟
خيلی وقت است که در آنجا کار می کند. اطلاع دقيق ندارم، ولی زمان زيادی است.
يعنی شما معتقد هستيد،اين حرفهائی که در مورد روحانيون بلند پايه نظام زده، با سند و مدرک بوده؟
سخنرانی که کرده مدرک ندارد که خودم بروم کسی را معرفی کنم ولی مدرک دارد که اورا معرفی کرده اند که برود پرونده ها را بگيرد، بررسی کند، تحقيق کند و نتيجه را به مجلس اعلام کند
. در مجلس هم اين گزارش را خوانده بودند و چون عمل نکرده بود و او هم از چهارده سالگی به جبهه رفته و جانباز نيز هست و برای اين مملکت دلسوزی می کند، طاقت نيآورد. خون شهدا را هميشه در نظر دارد، بالای سر شهيد بوده که جان می داده، دلش سوخت و نتوانست طاقت بيآورد که در مملکت هر کسی از جای خود بلند شود و هرکاری را انجام دهد.
روی اين حساب اين موضوع را مطرح کرد.
دانشگاه از او دعوت کرد، رفت و سخنرانی کرد و اين مسائل پيش آمد.
آيا از طرف مقامات حکومتی، کسی به ايشان اجازه سخنرانی و گفتن آن مطالب را داده بود؟
نمی دانم، من اطلاع ندارم که اجازه داشته يا نداشته، ولی می دانم که دانشگاه از او دعوت کرده بود
.به شما نگفته اند که پسرتان، چه مدت بايد در زندان بماند؟
به ما چيزی نگفتند و اجازه هم نمی دهند برويم پيش او
.خيلی نگران او هستيد؟
مگر ممکن است پدر نگران فرزندش نباشد.
آيا از طريق مقامات دولتی پيگيری کرده ايد، ببينيد می شود برايش کاری انجام داد يا خير؟
ما جايی را نداريم که پيگيری کنيم. پيگيری نکرده ايم. دستمان به هيچ جا بند نيست و واگذار می کنيم به خدا، انشا الله تقاص اورا، خداوند از هر کس که باعث اين مسئله است بگيرد، انشا الله.

انتشار فیلم حمله شهرک نشین ها به فلسطینی ها BBC

http://www.btselem.org/English/Video/Index.asp


http://www.btselem.org/english/video/20080611_death_of_fawziyah_a_dark.asp

Video Testimony: Heart patient dies after soldiers prevent her evacuation to hospital, Feb '08






یک چوپان سالخورده، همسر، و برادرزاده اش می گویند چهار مرد که صورتهایشان را پوشانده بودند، به دلیل این که آنها حیواناتشان را برای چرا به نزدیکی شهرک یهودی نشین "سوسیا" برده بودند، به آنها حمله کردند.
گروه حقوق بشر "بتسلم" می گوید که دوربین های فیلبرداری در اختیار فلسطینی ها قرار گرفته تا بتوانند از این حملات مدرک تهیه کنند. یکی از سخنگویان پلیس اسرائیل می گوید که پلیس مشغول تحقیق در این باره است.
ثمام الناواجه، همسر مردی که به همراه خانواده اش مورد حمله قرار گرفت، سه روز در بیمارستان بستری بود. دست راست او شکسته و کبودی زیر چشمانش نشان می دهد که استخوان گونه اش شکسته است.
او و همسرش در مقابل افرادی که می خواستند آنها را از چراگاه بیرون برانند، مقاومت کردند. او می گوید: "آنها نمی خواهند که ما در سرزمین خودمان باشیم. اما ما از این جا نخواهیم رفت. ما اینجا خواهیم مرد. اینجا مال ماست."
شهرکهای یهودی نشین کرانه باختری رود اردن از 41 سال پیش موضوع درگیری بین فلسطینیان و اسرائیلی هاست.
این درگیری ها، هر روز توسط دوربین ثبت نمی شود، اما حمله ای که در سوسیا اتفاق افتاد، توسط یکی از صد دوربینی ثبت شد که بتسلم در اختیار فلسطینی های منطقه گذاشته است.
هدف از دادن این دوربین ها به مردم این است که وقتی درگیری ایجاد می شود، تنها یک شکایت کتبی وجود نداشته باشد، بلکه فیلم هایی که گرفته می شود، مدرکی برای اثبات آن باشد.
علاوه بر فلسطینیان، یهودیان نیز در این منطقه مورد خشونت قرار می گیرند. حال شاید این دوربین ها تصویر بهتری از وقایع بدهند. اما برای اغلب مردم تنها راه حل موجود، که رسیدن به یک توافق سیاسی است، هنوز دور از دسترس به نظر می رسد.