۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه

سخن از روزنامه نگارِ دلیر، محمد مسعود است؛

MasoudMohammad 130209نکته ی سربسته چه گویی، خمُوش: محمد مسعود  زاییده 1280 در قم و به سال 1311  در تهران زاییده می شود و ادامه دانش آموختن و به دست آوری دیپلم به یاری«علی اکبر داور» در سال 1314 راه به سوی فرانسه و سپس بروکسل و به دانش روزنامه نگاری روی می آورد، و نیز هم زمان کوششهای روزنامه نگاری و از سوسیالیسم نوشتن درآنجا و به هنگام باز گشت به ایران و پس از شهریور1320  امتیاز روزنامه ای به نام «مرد امروز» را به دست می آورد!                                                                      
زنده یاد مسعود، از آغاز پای گرفتن روزنامه اش، به تندنویسی بر علیه وابستگان قدرتهای خارجی آغاز و روزنامه ای پر سروصدایی پیدا می کند و در دل مردمِ نفرت زده از وابستگان بیگانه رخنه پیدا کردن، و همواره هویدا ساز و تندنویسی به زیان خاندان پهلوی، به ویژه «اشرف پهلوی» را  دنبال و دیگرانی چون «قوام السلطنه» و وابستگان به سیاست انگلیس، و نیز«حزب توده» را هم! کم و بیش در تبلیغ سیاست «موازنه منفی» مصدق و داد باخته در پیشگاه ملت خواندنِ همه آن گروههایی را که منافع و حقوق ملت ایران را برای شوروی و انگلیس و سپستر برای آمریکا تبلیغ و ایران را «حریم» این قدرتهای جهان خوار می دانسته و میخواستند، برمیشمرد!؟ 
اینها بابی شرمی بی مرز و اندازه ای، شوروی را «قبله گاه» میخواندند و امتیاز نفت شمال را برای  روسها و نفت جنوب را به «کمپانیهای انگلیسی و آمریکایی» سپردن، و بی شرمانه سخنانی که درپی آمدن «کافتارادزه» به ایران، در روزنامه هایشان به خامه در آورده بودند، در برابر نهضت ملی، که استخراج و فروش و منافع نفت را برای به سازی ملت ایران میخواست و از آن سخن میراند و دفاع میکرد!           
در این زمان، نه تنها روزنامه «باختر امروز» و مصدق و پیروانش، در مجلس و بُرون از آن با وابستگانِ بیگانه سر ستیز داشتند و از «موازنه منفی» دفاع و بیگانه را بیگانه میدانستند، چه آمریکا، چه انگلیس و چه شوروی، زنده یاد محمد مسعود نیز از این راه پیروی و روزنامه اش در جهت این دیدگاه، گام برمی داشت! چاپخانه روزنامه مسعود در خیابان «اکباتان» جای داشت و شبها در تنظیم نوشته هایی که فردایش ولوله راه می انداخت میان مردم ، چون از فساد و دزدی و خیانتِ دزدان و خیانتکاران نوشته بود و هویدا ساز اینگونه فرد و گروهها بود، از جمله در سال 1325 در مورد «اشرف پهلوی» و پالتوی پوستی که «استالین» به او هدیه داده بود، و نیز برنما کردن ارزش آن پالتو و چرایی که خواهر «دوقلو» شاه از پارچه های ساخت ایران، چون کارخانه کازرونی نمی پوشد و نیز نوشته ای هم به افشای «قوام السلطنه» و به وثیقه گذاری خانه اش به مانند جایزه برای کسی که بتواند قوام را ترور کند!؟  
لذا مسعود و روزنامه ی چنین گونه نویسی اش، بیشتر انگشت اشاره به کشته شدن او را متوجه دار و دسته و دسیسه های اشرف پهلوی و یا قوام السلطنه می پنداشتند، به ویژه هوچی گریهای روزنامه های حزب توده و مُبلغان آن، و بنا بر چنین خام پنداری، سازمان افسران حزب توده و گروه ضربت که از سالها پیش توسط «کامبخش و کیانوری و...» پاگرفته شده بود، و به ترورهائی دست میزد، که از جمله ترور شاه در سال 1327 باشد و سپستر «احمد دهقان» و یا پس از کودتای 28 مرداد «احسان لنکرانی» و معتاد بودن او را بهانه که، مبادا پس از دستگیری دانستنی ها را لُو دهد، و یا دیگرانی که از حزب زده شده و روی برگردانده بودند!؟  
لذا افشای «پالتو پوست» و هدیه «استالین» به اشرف که میان مردم خوشنام نبود، و آبروریزی برای اردوگاه «زحمت کشان» و پیشوای آنها را در بَرداشت، ترور محمد مسعود را در برنامه خود دانستند و به دست و رهبری روزبه و با همکاری «حسان لنکرانی، عباسی، خانم صفیه خاتمی و فرد دیگری» در شبِ هنگام 21 بهمن 1326، زمانی که زنده یاد از چاپخانه اش پایین می آید، و در کمین بودند، و او را با دو گلوله از پای در می آورند، و فردایش نیز چو اندازی در روزنامه ها و به زبان مردم ناآگاه درآوردن، که «اشرف پهلوی» او را کشته است وپاره ای را به اشک انداختن که کار، کار «قوام» می تواند باشد!؟
با همه ی تجربه و باریک بینی در کارِ ترور، کسانی بوُ می برند از جمله «احمد دهقان» مدیر روزنامه تهران مصور و در پی افشا بر آمدن که او را نیز حزب نابودیش را بایسته می یابد و به دست خسرو روزبه و همراهانش در 25 بهمن  1326 به انجام می رسانند! سپس«حسن جعفری» کارمند شرکت نفت را فریب میدهند که ترور را او به گردن گیرد و پذیراندن به او، که به هنگام بُردن به سوی اعدام، حزب توانایی دارد که نجاتش دهد و او می پذیرد و به هنگام انجام اعدام، به این سو و آن سو چشم انداختن که ببیند نجات دهندگان حزبی، کی و از کجا هویدا و فرا می رسند!؟ اگرچه زمان درازی از این جنایات و دیگر آنچه درپی کودتای 28 مرداد رخ داد، گنگ و ناشناخته میان بسیارانی بر جای ماند، اما با دستگیری روزبه و دادگاهی شدنش، ناگزیر خستو شدن و بروز میدهد به همه آنچه سازمان افسری انجام داده بود! نیز «سرهنگ سیامک» دیگر افسری که با «کامبخش» از بنیادگذاران سازمان «حزبی نظامی» و لذا سازمان افسران حزب بود و از همه رخدادها آگاه و دست داشت، که باشند آنچه نوشته آمد، و یا جریانی که به نام افسران خراسان و آن کشتار منتهی می شود، و یا رخداد انهدام پایگاه «قلعه مرغی»، که او نیز به هنگام دستگیری و دادگاهی شدن، به همه آنها اعتراف می کند!؟              
به جا خواهد بود یاد آوری سالروز کشته شدن محمد مسعود در 25 بهمن 1330 را که زنده یاد و نام «حسین فاطمی» برای بزرگداشتِ همکار و دوست روزنامه نگارش، بر سر مزارش سخنی گوید و یادی از او کند که به هنگام سخنرانی «عبد خدایی» 14 ساله و برانگیخته شده از سوی «فداییان اسلام» ترور می شود، و گلوله هرچند به قلب آن عزیز مرد زده می شود، اما مورد درمان و نجات می یابد! عبد خدایی وابسته به فداییان اسلام که همواره از پایوران استبداد اسلامی بشمار میرود!؟                                           
زنده یاد محمد مسعود چند اثر داستان و رمان هم داشته است از جمله «گلهایی که در جهنم میروید- بهار عمر- تفریحات شبانه – در تلاش معاش، و اشرف مخلوقات» می باشند!                              
توان شناخت، ز سوزی که در سخن باشد!؟ 
 21 بهمن 1391- احمد رناسی    


تقديم به خاک پای شهدای خلق


دادگاه ایران تریبونال، حکم محکومیت جمهوری اسلامی ایران به جرم جنایت علیه بشریت را صادر کرد

دادگاه ایران تریبونال، حکم محکومیت جمهوری اسلامی ایران به جرم جنایت علیه بشریت را صادر کرد
ایرانیان آزاده و عدالت خواه،
برای نخستین بار در تاریخ معاصر ایران و جهان، گروهی از خانوادههای جان سپردگان کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و بخشی از زندانیان سیاسی این دهه، با یاری بخش وسیعی از فعالان سیاسی، فعالان کارگری و دانشجوئی، مبارزان برابریخواه حقوق زنان و فعالان عرصه حقوق، هنر، ادبیات، حقوق کودکان و دیگر زمینههای مبارزاتی، کارزاری جهانی را از پائیز ١٣٨٦برای رسیدگی به کشتارهای این دهه و محاکمه جمهوری اسلامی ایران به جرم جنایت علیه بشریت آغاز کردند.
ایران تریبونال، یک دادگاه مردمی است و  مشروعیت خود را از مردم می گیرد نه از دولت ها و احزاب و سازمان های سیاسی. نیروی محرکه پشت ایران تریبونال، اراده مردم معمولی است که با وجدان بیدار انسان های متعهد به حقوق اساسی توده های مردم، پشتیبانی می شود.
کارزار، بعد از پنچ سال تلاش مستمر و شبانه روزی، با حمایت و پیشیبانی شما در عرصه جمع آوری مدارک، تامین هزینه های دادگاه و سایر عرصه های حمایتی و معنوی، موفق شد یک حکومت را در بی سابقه ترین دادگاه مردمی در جهان، براساس شهادت نزدیک به صد تن از زندانیان سیاسی و اعضای خانواده های جان سپردگان دهه شصت، محاکمه و به جنایت علیه بشریت محکوم کند. 
محاکمه یک حکومت و محکوم کردن آن به جنایت علیه بشریت، برای نخسیتن بار در جامعه بشری رخ می دهد و  این یک دستاورد تاریخی نه تنها برای توده های مردم ایران و سایر کشورهای تحت ظلم و ستم است، بلکه در زمینه حقوق بین الملل نیز، یک تحول کیفی محسوب می گردد. 
در عرف حقوق بین المللی آمده است، جنایت علیه بشریت به آن دسته از جرائمی گفته می شود که به طور جدی کرامت انسان را مورد حمله قرار دهند و  موجب تحقیر و  تخریب انسان شوند و به صورت گسترده و برنامه ریزی شده انجام گرفته باشند. جنایت علیه بشریت در میان جدی ترین جرائم مربوط به جامعه جهانی به عنوان یک کل است، زیرا که تمام بشریت از این جنایت آسیب می بیند. 
دادستان دادگاه ایران تریبونال، از دادگاه درخواست کرد، جمهوری اسلامی را بر مبنای تعریفی که از جنایت علیه بشریت در  قوانین بین المللی، به ویژه عرف حقوق بین المللی آمده است، به ارتکاب جنایت علیه بشریت محکوم کند.
برای رسیدگی به درخواست دادستان، دادگاه ابتدا باید این مساله را مورد توجه قرار می داد که جنایت علیه بشریت در  زمانی که کشتار زندانیان سیاسی در ایران انجام گرفت، بخشی از  عرف حقوق بین المللی بوده است، که براساس آن جمهوری اسلامی ایران را به ارتکاب جنایت علیه بشریت محکوم نماید. 
اکنون که بیش از  سه ماه از تشکیل دادگاه لاهه می گذرد، قضات ایران تریبونال، طبق قوانین و عرف های حقوقی بین المللی و با توسعه جرم جنایت علیه بشریت علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حکومت،  جمهوری اسلامی را در تمامیت آن به ارتکاب جنایت علیه بشریت محکوم نمود.
تا پیش از این، بر طبق  قوانین بین المللی تنها افراد و نه حکومت ها به جرم جنایت علیه بشریت محکوم شده اند. به همین دلیل، صدور حکم جنایت علیه بشریت علیه یک حکومت،  یک دستاورد برای دادگاه مردمی ایران تریبونال، برای مردم ایران و جهان و یک تحول کیفی در عرف حقوق بین المللی است، که بی گمان در آینده در مقیاس حقوقی بین المللی و محلی به آن استناد خواهد شد. 
در حکم نهائی، قضات ایران تریبونال پیشنهاد و توصیه برای دادخواهی را که در حکم مقدماتی آورده شده بود حذف کرده اند. به این ترتیب، با ارائه حکم محکومیت جمهوری اسلامی ایران به جرم جنایت علیه بشریت، امر دادخواهی و چگونگی پشبرد آن در اختیار مردم عدالت خواه ایران و جهان گذاشته شده است. این حکم متعلق به تمامی ستمدیدگان و رنج کشیدگان جهان است.
با امید به اینکه فعالان جنبش دادخواهی، در عرصه داخلی و بین المللی، با در دست داشتن این حکم، قدم های بعدی را در جهت اهداف عدالت خواهانه خود بردارند.
با امید به روزی که، شاهد برگزاری دادگاه های مردمی توسط مردم در سایر مناطق جهان، در جهت رسمیت بخشیدن به حق خود در مقابل حکومت های سرکوبگر و متجاوز باشیم.
کارزار ایران تریبونال، این پیروزی را به توده های مردم ایران و جهان تبریک می گوید.
حکم دادگاه ایران تریبونال، مشتمل بر ٥١ صفحه و ١٧٠ ماده است که به زودی به فارسی ترجمه و  در دسترس فارسی زبانان قرار خواهد گرفت.
برای مشاهده حکم، به لینک زیر مراجعه نمائید.
کارزار مردمی ایران تریبونال
٨ فوریه ٢٠١٣ برابر با ٢٠ بهمن ٣٣٩١