در راه اتحادی نا مبارك عليه منافع مردم ايران
در نوامبر 2006 در مقاله ای تحت عنوان " آنها كه پا در جنبش جمهوريخواهان دمكرات و لائيك دارند و سر و جان با اتحاد جمهوريخواهان(برلن) و منشور 81 " نوشتم :
"ج.ج.د.ل.ا كه با برگزاری اولين مجمع عموميش در سپتامبر 2004 موفق به تصويب پلاتفرمی شد كه ميتوانست اميدی برای جنبش آزاديخواه و ضد دخالت قدرتهای بزرگ اقتصادی باشد، امروز بشدت دجاربحران است. اين بحران از ابتدا قابل پيش بينی بود. همراه شدن عناصر و جريانات پشت پرده ای با اين جنبش كه حيات سياسی پس از انقلاب 57 شان با سازش و همكاری با رژيم جمهوری اسلامی در سركوب و كشتار مردم ما در سالهای 60 و سپس ساخت و پاخت با اصلاح طلبان حكومتی و نيز عدم قاطعيت در برملا كردن نقشه های مختلف امپرياليستی برای دخالت در امور داخلی كشورمان رقم خورده است، موفقيت آن را با ترديدهای بسيار همراه كرده است." و در بخش ديگری از اين مقاله ميخوانيم: "ماهيت اين عناصر كه عمدتا امروز در سازمان فدائيان(اكثريت) و برادر دو قلوی آن "اتحاد فدائيان" متبلورند (دو سازمانی كه ستون فقرات "اتحاد جمهوريخواهان برلن" را تشكيل ميدهند) بر كسی پوشيده نيست."
اين مقاله در دورانی نوشته شد كه من ايمان يافته بودم كه كناره گيريم از عضويت در شورای همآهنگی منتخب اولين گردهمآئي اين مجموعه در پاريس انتخابی درست بوده است و شركت دوباره ام در شورای همآهنگی دوّم بعنوان يكی از نمايندگان يكی از دو واحد جمهوريخواهی پاريس نميتواند هيج تغييری در واقعيت تأسف آور اين محموعه بدهد و برای من و ديگر همراهانی كه ميخواهند بر خطوط اساسی برنامۀ اين جنبش پای بفشارند چاره ای جز ترك كامل اينان نمانده است. اين شركت دوباره درشورای همآهنگی دوّم با اصرار دوستان و به منظور افشاگری عليه عناصر و جرياناتی كه از ابتدا با اين جنبش همراه شدند تا آن را در "اتحاد جمهوريخواهان(برلن)" منحل و در غير اينصورت آن را از درون تخريب كنند، صورت پذيرفته بود. مقاله با ابن سطور به پايان می رسد :
"امروز در كنار مبارزه با تماميت جمهوری اسلامی ، افشا و برملا ساختن چهرۀ واقعی كودتاچيان، كرزای ها، چلبی ها و يا عاملين انقلاب مخملی از نوع ايرانبش وظيفۀ تمامی آزاديخواهان است تا يكبار ديگر انقلاب آتی مردم ما در نطفه خفه نگردد."
بر حسب اين وظيفه است كه امروز دوباره قلم به دست گرفته ام تا جزء معدود كسانی باشم كه سكوتی را كه در اطراف برگزاری جلسۀ بسيار مهمّ و خطرناكی كه سايت "صدای ما" آن را "نشست مشترك 9 گروه جمهوريخواه ايران" ميخواند، شكسته اند.
خبر اينست:
"در پی دعوت گروه ارتباطات جنبش جمهوريخواهان دمكرات و لائيك ايران" ، از 8 گروه جمهوريخواه ديگر به قصد گفتگو و ايجاد زمينه های همكاری در راستای مبارزه عليه جمهوری اسلامی ايران و استقرار دمكراسی در كشور، دو نشست،ابتدا نشست پالتاكی در 30 يونی 2007 برابر با 9 تير ماه 1386 و سپس نشست حضوری در 22و 23 سپتامبر 2007 برابر با 30 شهريور و 1مهر ماه 1386 در شهر هانور آلمان برگزار گرديد. در اين نشستها نمايندگان سازمانها و گروه های ذيل حضور يافتند:
آتحاد جمهوريخواهان ايران ، جنبش جمهوريخواهان دمكرات و لائيك ايران ، حزب دمكرات كردستان ايران ، حزب كوملۀ كردستان ايران ، سازمان اتحاد فدائيان ايران ، سازمانهای جبهه ملّي ايران در خارج كشور(بعنوان ناظر) ، سازمان فدائيان خلق ايران(اكثريت) ، شورای موقّت سوسياليستهای چپ ايران ، مجامع اسلامی ايرانيان. ..............نشست باين نتيجه رسيد كه مباحث خود را با برگزاری جلسات مشترك و سمينارهای عمومی به منظور دستيابی به همسوئی های بيشتر و نيز رسيدن به مبانی مشترك در سمينارهای عمومی ادامه دهد"
"صدای ما" ،1 مهر1386- 23 سپتامبر 2007
می بينيم كه جلسات مشترك اين 9 گروه درست مترادف است با جلسات پالتاكی ای كه اين به اصطلاح جمهوريخواهان دمكرات و لائيك(جريان دعوت كننده) با سر و صدای فراوان هر دو هفته يكبار برقرار می كنند ، با اين ادعا كه گويا می خواهند دلائل بحران در درون خود را كشف و بررسی كنند !! جلساتی كه درحقيقت وظيفه ای جز خاك پاشيدن به چشم همراهان بمنظور جلوگيری از ديدن و شنيدن دليل اصلي و حقيقی بحران ندارد . اين نمايش پالتاكی كه هنوز هم ادامه دارد ، در زمانی آغاز شد كه عده ای از اعضای دو شورای همآهنگی اوّل و دوّم از جمله خود من با اعتقاد به اينكه ابن مجموعه ديگر به جنبش واقعی ج.د.ل تعلق ندارد ، به افشاگری پرداختيم و در بيانيه ای كه در تاريخ 5 ژانويۀ 2007 انتشار داديم نوشتيم:
"ما صفوف خود را از اين افراد و تشكل ها جدا كرده ايم. زيرا كه آنها همواره نگاه به بالا دارند و يك روز به كمك جناحی از جمهوری اسلامی و روزی ديگر در معامله با قدرتهای جهانی مي خواهند از حاكميت مستقيم مردم سراسر ايران بر سرنوشت خويش جلوگيری كنند....."
و امروز آفتاب آمد دليل آفتاب. اين مدعيان 8 گروه ديگر را هم دعوت ميكنند تا گويا با جمهوری اسلامی مبارزه كنند و دمكراسی را به ايران به ارمغان آورند. در ميان نيروهای دعوت شده چه جرياناتی را می بينيم ؟ "اتحاد جمهوريخواهان برلن" !! "اتحادی" كه در حقيقت "جنبش جمهوريخواهان دمكرات و لائيك ايران" در مقابلۀ با آن تشكيل شد. زيرا بدرستی معتقد بود كه افراد و جريانات گرد آمده دراين اتحاد نه با تماميت جمهوری اسلامی ميخواهند مبارزه كنند (سرو سرّشان با اصلاح طلبان ، سازگاراها و حجاريانها و گوی سبقت بردنشان از آنها در شركت در نمايشات انتخاباتی رژيم و....). و نه با سلطنت طلبان و ديگر مشاطه گران امپرياليستی خط كشی روشن دارند(شركت در جسات و محافل سلطنت طلبی در لندن و پاريس و همراهی با مبتكرين منشور81 و....). شركت "اتحاد جمهوريخواهان برلن" در اكتبر 2006 در كلن آلمان دركنفراتس مشتركی با حضور دو جريان مادريعني "سازمان فدائيان(اكثريت) و "سازمان اتحاد فدائيان خلق" و همچنين "حزب مشروطه خواهان ايران" كه در آن داريوش همايون( فعلا رايزن اين حزب و سابقا رئيس سازمان امنيت شاه ) ، "سازمان فدائيان اكثريت" را بدرستی جشم و گوش خود ناميد از يكطرف واز طرف ديگر شركت نمايندگان همين گروه ها بعلاوۀ "حزب دمكرات كردستان" و"حزب كوملۀ كردستان(جناح مهتدی)" ، در "همايش پاريس" در ژوئن 2007 كه به ابتكار رضا پهلوی وبا شركت سلطنت طلبان تشكيل شده بود ، نشان ميدهد كه ماهيت اينگونه گروه های دعوت شده به "نشست جمهوربخواهی" تغييری نيافته است. اين دعوت كنندگان هستند كه ماهيت واقعی خود را امروز اشكار ميكنند و در حقيقت جلسات مخفی خود را علنی ميسازند. نقطۀ مشترك غالب اين 9 گروه جمهوريخواهی نيست. معامله است: از يكطرف با بخشی از رژيم واز طرف ديگر با قدرتهای امپرياليستی.
غير از جلساتی كه به آنها اشاره كردم ، شركت مهتدی(از حزب كوملۀ كردستان) و هجری(از حزب دمكرات كردستان) ، بهمراه عده ای ديگر از نمايندگان ساختگی برای مليت های آذری ، بلوچ و عرب در جلسۀ كاخ سفيد در 21 ژوئيۀ 2006 ، يك بار ديگر درجۀ "استقلال" گروه های دعوت شده در اين نسشت های جمهوريخواهی را روشن ميكند. كدام از ما نامۀ هجری را به بوش برای تشكر از او در اشغال عراق و دعوتش به نجات مردم و آوردن دمكراسی به همان شيوه به ايران ، فراموش كرده است ؟ ويا نامۀ فدايت شوم ودسته گل او را برای تبريك به انتخاب دوبارۀ بوش به رياست جمهوری امريكا و جلادی خلقها ؟
واقعيت آنست كه همۀ اين وقايع و تمامی اين جلسات به يكديگر مربوطند و تازه اينها بخشی از نسشتها و آن هم از نوع علنی آن هستند و نه همۀ آنها. جنبش مردمی در حال اوح گيری است. انقلاب ديگری در راه است و ترفندهای امپرياليستی برای در نطفه خفه كردن چهارمين انقلاب ايران در كار. قدرتهای بزرگ اقتصادی- سياسی دنيا و در رأس آنها آمريكا ، كارتهای مختلفی را برای بازی عليه منافع مردم ايران و حفظ و گسترش منابع چپاولشان در منطقه آماده كرده اند و ميكنند. به نظر ميرسد كه سلطنت طلبی كارتی سوخته محسوب ميشود. مجاهدين خلق و جمهوری دمكراتيك اسلاميشان نيز با آبروی رفته ای كه در همكاری با سردمداران رژيم بعث عراق و پس از آن فروش اطلاعات در مورد غنی سازی و غيره به آمريكا كسب كرده اند ديگر از فريب مردم قاصرند و مهرۀ چندان مناسبی برای امپرياليستها به حساب نميايند. اما جمهوريخواهی آن ورقی است كه هنوز قدرت برنده شدن دارد. البته آن جمهوريخواهی ای كه از محتوای اصليش كه تكيه بر جمهور مردم است خالی شده و به جای جنبش مردمی ، بر دلارهای آمريكائی و نقشه های امپرياليستی اميد بسته باشد.
نشست اين 9 گروه باصطلاح جمهوريخواه در هانور آلمان هر انسان آزاده ای را كه به سرنوشت مردم ايران و منطقه حساس و علاقمند است بی تفاوت نمی گذارد. افراد و نيروهائی از اين مجموعه كه هنوز از صداقت مبارزاتی برخوردارند و عشق به آزادی ، استقلال و عدالت اجتماعی در آنها نمرده است ، ميبايست تكليف خود را با سازمانهايشان و با اين اتحاد نامبارك عليه منافع مردم ايران روشن كنند. سخنانی مانند: "در ميان ما اختلاف نظر وجود دارد." ، ُسازمان ما يك نظر نيست." ،"ما انتقاد كرده ايم" ، "من مخالفت خود را اعلام كرده ام . امّا ميمانم و از درون مبارزه ميكنم." و..... در اين مرحله تنها ميتواند به خيانت به مردم و آمال و مبارزات صد ساله اشان بيانجامد. تاريخ نشان داده است كه آنان كه ميان دو صندلی می نشينند آن زمان كه مجبور به انتخاب ميشوند غالبا صندلی طرف راست را برميگزينند. اين اتفاقی بود كه من و دوستانی ديگر از فعالين كنونی "جنبش مستقل جمهوريخواهان دمكرات و لائيك" در هنگام جدائی از اين مدعيان دروغين جمهوريخواهی شاهدش بوديم و ميانه ايها را نشسته بر صندلی راست ترك كرديم. بطوريكه امروز هيج صدائی از آنان در اعتراض به چنين نشستی كه اتحاد ی نا مبارك را بر ضدّ منافع مردم ايران و بر طبق نقشه های ابرقدرتها تدارك می بيند ، نميشنويم. اتحادی كه گويا برای مبارزه با جمهوری اسلامی و برقراری دمكراسی در ايران شكل ميگيرد غافل از آنكه برقراری هيج دمكراسی ای بدون استقلال امكان پذير نيست و آنجا كه از استقلال و دمكراسی خبری نيست عدالت اجتماعی به افسانه ها می پيوندد.
مهری زند
12 اكتبر 2007