۱۳۹۷ فروردین ۹, پنجشنبه
تظاهرات مردم عرب اهواز در اعتراض به آنچه آن را "رفتارهای نژادپرستانه" میخوانند ادامه دارد. آنها خواستار عذرخواهی مسئولان و توبیخ عوامل ساخت یک برنامه "توهینآمیز" تلویزیونی هستند و به "انکار هویت" خود اعتراض دارند.
تداوم تجمع عربهای اهواز در اعتراض به "رفتارهای نژادپرستانه"
تظاهرات مردم عرب اهواز در اعتراض به آنچه آن را "رفتارهای نژادپرستانه" میخوانند ادامه دارد. آنها خواستار عذرخواهی مسئولان و توبیخ عوامل ساخت یک برنامه "توهینآمیز" تلویزیونی هستند و به "انکار هویت" خود اعتراض دارند.
تظاهرات مردم عرب اهواز امروز پنجشنبه (۹ فروردین/ ۲۹ مارس) نیز برای دومین روز پیاپی در اعتراض به آنچه آن را "رفتارهای نژادپرستانه" صدا و سیمای جمهوری اسلامی در "انکار هویت" خود میخوانند، ادامه یافت.
ویدئوها و تصاویری که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، نشان میدهد که شمار زیادی از شهروندان عرب اهواز در روز پنجشنبه هم با تجمع در خیابان نادری این شهر، به تظاهرات اعتراضی خود علیه رسانه حکومتی ایران ادامه دادهاند.
آنها با سر دادن شعار به همراه پایکوبی سنتی مردان و هلهله زنان عرب، اعتراض خود به آنچه آن را "انکار هویت" خود میخوانند بیان میکنند.
روز گذشته نیز گروه کثیری از شهروندان عرب اهواز با تجمع در برابر ساختمان صدا و سیمای خوزستان، به اقدامی که آن را "رفتارهای نژادپرستانه" میخواندند، اعتراض کردند. آنان به اقدام "توهینآمیز" شبکه ۲ تلویزیون معترض بودند.
این حرکت اعتراضی متوجه برنامهای تلویزیونی در روز دوم فروردینماه بوده که مجری آن عروسکهایی را با لباس اقوام مختلف روی نقشه ایران و در جایی که این اقوام زندگی میکنند میچسباند. اما روی منطقه اهواز به جای عروسک نماد مردم عرب، عروسک دیگری را قرار داد. مردم عرب خوزستان این اقدام را حذف قوم عرب از نقشه ایران دانستهاند.
تجمعکنندگان معترض با سر دادن شعارهایی به زبان عربی و فارسی همراه با پایکوبی سنتی خود، خواستار عذرخواهی مدیران صدا و سیما از شهروندان عرب و توبیخ عوامل ساخت این برنامه بودند.
اقدامی با "مخاطرات امنیتی"
خبرگزاریهای ایران نوشتهاند که در ادامه تجمع روز گذشته، تعدادی از مدیران صدا و سیمای مرکز خوزستان با حضور در جمع معترضان بر "مطالبات بهحق، قانونی و شرعی" آنان تأکید کرده و اعلام کردهاند که "همزمان با نامه آیتالله کعبی و اعتراض نمایندگان مجلس مراتب به تهران منعکس" خواهد شد.
عباس کعبی، نماینده خوزستان در مجلس خبرگان، چند روز پیش در پی "حذف مردم عرب خوزستان از برنامههای صدا و سیما" در نامهای به عبدالعلی عسکری، رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی، خواستار عذرخواهی رسمی او شده بود. کعبی همچنین ضمن درخواست جلوگیری از "تکرار اشتباهات پرهزینه"، "تحریک قومیتها" را "بسیار خطرناک و یک حرکت ضدانقلابی" دانسته بود که به گفتهی او، "مخاطرات امنیتی و آثار مخرب اجتماعی فراوانی" خواهد داشت.
امید اسدبیک، مدیرعامل مجتمع نیشکر هفتتپه، پنجشنبه ۹ فروردین در بخشنامهای اداری با اشاره به اعتراضات اخیر کارگران در این شرکت، معترضان را «افراد غیر دلسوز و بیمسئولیت» نامید که بهگفته او «هیچگونه توجهی به قوانین جاری شرکت نداشتهاند».
ـ در پی نزدیک به سه ماه اعتراضات کارگری در مجتمع نیشکر هفتتپه خوزستان، مدیریت این شرکت آن را بهطور موقت تعطیل کرد و تنها بخش حراست آن را فعال نگه داشت.
امید اسدبیک، مدیرعامل مجتمع نیشکر هفتتپه، پنجشنبه ۹ فروردین در بخشنامهای اداری با اشاره به اعتراضات اخیر کارگران در این شرکت، معترضان را «افراد غیر دلسوز و بیمسئولیت» نامید که بهگفته او «هیچگونه توجهی به قوانین جاری شرکت نداشتهاند».
او در این بخشنامه افزوده است که بنا به مسئولیتی که دارد «برای جلوگیری از صدمات احتمالی غیرقابل جبران» و «جهت تعیین تکلیف و ایجاد امنیت برای ادامه کار شرکت» کلیه واحدهای این شرکت را تا اطلاع ثانوی تعطیل میکند و تنها بخش حراست آن بهمنظور حفاظت از اموال شرکت فعال میماند.
او در این بخشنامه افزوده است که بنا به مسئولیتی که دارد «برای جلوگیری از صدمات احتمالی غیرقابل جبران» و «جهت تعیین تکلیف و ایجاد امنیت برای ادامه کار شرکت» کلیه واحدهای این شرکت را تا اطلاع ثانوی تعطیل میکند و تنها بخش حراست آن بهمنظور حفاظت از اموال شرکت فعال میماند.
مجتمع نیشکر هفتتپه در ۱۵ کیلومتری شهر شوش استان خوزستان قرار دارد. این کارخانه، قدیمیترین کارخانه تولید شکر از نیشکر در ایران است که نیم قرن از تأسیس آن میگذرد. نیشکر هفتتپه در اسفند ۱۳۹۴ به بخش خصوصی واگذار شد و از آن زمان تاکنون با مشکلات اقتصادی مواجه شده و نمیتواند دستمزد کارکنان و کارگرانش را بهموقع بپردازد.
ایلنا نوشته است که تأخیر در پرداخت معوقات مزدی کارگران و کارکنان بخشهای مختلف موجب شده که از ابتدای سال جاری تاکنون در روند کار و تولید در این شرکت اختلال ایجاد شود.
کارگران و کارکنان نیشکر هفتتپه در سه سال گذشته بارها دست به اعتصاب زده و بارها کارگران معترض آن توسط نیروهای امنیتی بازداشت و تحت فشار قرار گرفتهاند.
اعتصابات اخیر کارگران و کارکنان نیشکر هفتتپه از اواسط دی ۱۳۹۶ آغاز شد. آنها هنوز دستمزد بهمن و اسفند و نیز عیدی و پاداش سال ۹۶ را دریافت نکردهاند. افزون بر این واگذاری بخشی از اراضی شرکت به یکی از پیمانکاران به نام «محصولگرا» و نیز انتشار این خبر که تمامی کارگران پیمانی و روزمزد کشاورزی تحت پوشش پیمانکار قبلی اردیبهشت سال جاری اخراج خواهند شد، اعتراض کارگران را برانگیخته است.
کارگران نیشکر هفتتپه پس از نوروز ۱۳۹۷، سهشنبه ۷ فروردین بار دیگر دست از کار کشیدند و با شعار «کارگر هفتتپه، گرسنهایم، گرسنه» در بازار محوطه شرکت راهپیمایی کردند. در این روز برای چندمین بار در ماههای اخیر کوره بخار و آسیاب کارخانه از سوی کارگران خاموش و روند تولید متوقف شد.
در بهمن ماه گذشته، نیروهای امنیتی ۳۴ تن از کارگران معترض بخش تولید کشاورزی نیشکر هفتتپه را بازداشت کردند.
۸ اسفند ۹۶ علی نقدی، کارگر این شرکت در محوطه کمپ نیبرها با انداختن خود به شاهکانال آب مزارع نیشکر دست به خودکشی زد و جان باخت. او که ۲۷ سال سابقه کار در این کارخانه را داشت، پس از آنکه مسئولان اداری کارخانه پاسخی به خواستهاش ندادند گفته بود خسته شده و خودکشی میکند
ایلنا نوشته است که تأخیر در پرداخت معوقات مزدی کارگران و کارکنان بخشهای مختلف موجب شده که از ابتدای سال جاری تاکنون در روند کار و تولید در این شرکت اختلال ایجاد شود.
کارگران و کارکنان نیشکر هفتتپه در سه سال گذشته بارها دست به اعتصاب زده و بارها کارگران معترض آن توسط نیروهای امنیتی بازداشت و تحت فشار قرار گرفتهاند.
اعتصابات اخیر کارگران و کارکنان نیشکر هفتتپه از اواسط دی ۱۳۹۶ آغاز شد. آنها هنوز دستمزد بهمن و اسفند و نیز عیدی و پاداش سال ۹۶ را دریافت نکردهاند. افزون بر این واگذاری بخشی از اراضی شرکت به یکی از پیمانکاران به نام «محصولگرا» و نیز انتشار این خبر که تمامی کارگران پیمانی و روزمزد کشاورزی تحت پوشش پیمانکار قبلی اردیبهشت سال جاری اخراج خواهند شد، اعتراض کارگران را برانگیخته است.
کارگران نیشکر هفتتپه پس از نوروز ۱۳۹۷، سهشنبه ۷ فروردین بار دیگر دست از کار کشیدند و با شعار «کارگر هفتتپه، گرسنهایم، گرسنه» در بازار محوطه شرکت راهپیمایی کردند. در این روز برای چندمین بار در ماههای اخیر کوره بخار و آسیاب کارخانه از سوی کارگران خاموش و روند تولید متوقف شد.
در بهمن ماه گذشته، نیروهای امنیتی ۳۴ تن از کارگران معترض بخش تولید کشاورزی نیشکر هفتتپه را بازداشت کردند.
۸ اسفند ۹۶ علی نقدی، کارگر این شرکت در محوطه کمپ نیبرها با انداختن خود به شاهکانال آب مزارع نیشکر دست به خودکشی زد و جان باخت. او که ۲۷ سال سابقه کار در این کارخانه را داشت، پس از آنکه مسئولان اداری کارخانه پاسخی به خواستهاش ندادند گفته بود خسته شده و خودکشی میکند
تيراندازى به طرف معترضان اهوازی در اعتراضات امروز ۹ فروردين در اعتراض به انکار هویتشان توسط صدا و سیمای رسمی جمهوری اسلامی ایران، و خبرهايى از بازداشت ۱۲ تن از تظاهركنندگان از جمله ۳ زن
تيراندازى به طرف معترضان اهوازی در اعتراضات امروز ۹ فروردين در اعتراض به انکار هویتشان توسط صدا و سیمای رسمی جمهوری اسلامی ایران، و خبرهايى از بازداشت ۱۲ تن از تظاهركنندگان از جمله ۳ زن
به گزارش کریم دهیمی، فعال حقوق بشر، امروز پنجشنبه ۹ فروردين ۱۳۹۷ بيش از ۵ هزار نفر از زن و مرد شهرهاى عرب نشين با برپايى تجمع مسالمت آميز در بازار مركزى اهواز به اهانتهاى صدا وسيماى ايران اعتراض كردند و با سرودن شعارهاى
دریافتی: كشته شدن يك زندانى اهوازى در زندان مركزى اهواز زير شكنجه
دریافتی: كشته شدن يك زندانى اهوازى در زندان مركزى اهواز زير شكنجه
روز دوشنبه 6 مهرماه 1397 يك زندانى بنام قاسم سوارىدر زندان شيبان (مجتمع حرفهآموزی اهواز) توسط يكى ازماموران زندان بنام #حميديان شكنجه شده است و در اثرشكنجه شديد جان خود را از دست مى دهد. در فيلم ارسالىبستگان او مى گويند بشدت شكنجه شده است و اثار شكنجه بر روى بدن او بهوضوح ديده مى شود.
قاسم سوارى 50 ساله و از اهالى كوى سپيدار اهواز و چهار سال پيش زندانىمى شود.
حميديان يكى از مسؤلين زندان كارون بوده است كه بعد از بستن اين زندان او رابه زندان شيبان منتقل كردند و در برخورد و شكنجه كردن زندانيان معروف است.
كريم دحيمى
از ابتدای فروردین ۱۳۹۷ و اولین روزهای نوروز، چند کولبر کُرد اهل سلماس، ربط و سردشت با شلیک نیروهای مرزی ایران یا سقوط از ارتفاعات در مرزهای سردشت کشته یا زخمی شدند.
کشته و زخمی شدن ۴ کولبر در هفته نخست ۱۳۹۷/ گزارشی از حوادث کولبران در سال ۱۳۹۶
از ابتدای فروردین ۱۳۹۷ و اولین روزهای نوروز، چند کولبر کُرد اهل سلماس، ربط و سردشت با شلیک نیروهای مرزی ایران یا سقوط از ارتفاعات در مرزهای سردشت کشته یا زخمی شدند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، طی هفته اول فروردین ۱۳۹۷ چند کولبر کُرد از اهالی سلماس، ربط و سردشت توسط شلیک مستقیم نیروهای مرزی یا سقوط از ارتفاعات کشته و زخمی شدند. “ابراهیم سلیمانی و شهروز حمیدزادە” از جمله کولبرانی هستند که کشته و “جمال خباز و لقمان محمدزادە” به شدت زخمی شدهاند.
گفتنی است، در اسفندماه ۱۳۹۶ دست کم دو کولبر در مناطق مختلف مرزی کشته و ۸ کولبر نیز به شدت زخمی شده اند.
زمستان هر سال به دلیل کاهش شدید دما و سرمای طاقتفرسا در مناطق مرزی آمار تلفات کولبران افزایش مییابد و تنها در طول زمستان ۱۳۹۶، شانزده کولبر کشته و ۲۵ کولبر نیز به شدت زخمی شدند.
در سال ۱۳۹۶ دست کم ۷۳ تن کشته و ۱۵۴ کولبر زخمی شدهاند. عمدهی این کولبران در اثر شلیک نیروهای مرزبانی آسیبهای جدی دیدهاند و عدهای هم دچار مخاطرات طبیعی، گیرافتادن در سرما و برف، سقوط از ارتفاعات و بلندیها شدهاند.
بخوانید:
همه ی این استادان دلسوز فدرالیسم معنای این واژه را می دانند و در نوشته هایشان درباره ی این واژه ی لاتین قلمفرسایی کرده و می کنند. واژه نامه ی کمبریج در باره ی فدراسیون که از واژه ی لاتینی foedus به معنای قرارداد یگانگی یا اتحاد است چنین می نویسد:
فدرالیسم؛ کلاهی که برای سر ما ایرانیان گشاد است!
منوچهر تقوی بیات
منوچهر تقوی بیات
برخی از "اندیشمندان" و "خردمندان" سیاسی ایران دانسته یا ندانسته به تله ی فدرالیسم درغلتیده اند. این هم میهنان انقلابی همه ی مشکلاتی که ملت ایران در برابر جمهوری اسلامی دارد و همه ی مشکلاتی که در راه آزادی و استقلال و نیز پراکندگی سیاسی شهروندان ایرانی هست را رها کرده اند و به ملت ایران درس فدرالیسم می دهند. موضوعی که من همیشه از نوشتن درباره ی آن پرهیز کرده ام. اکنون هم پیش از آن که به موضوع گمراه کننده و انحرافی فدرالیسم بپردازم، ناچارم سوگند یاد کنم که با هیچ قوم و طایفه ی ایرانی دشمن نیستم و همه ی مردمان جهان و به ویژه هم میهنان خود را به راستی از صمیم قلب دوست دارم. ما ایرانیان با آن که همه از شمال تا جنوب و از خاور تا باختر با هم هستیم، غم هم را می خوریم و در زندان های جمهوری اسلامی سر به دوش هم می گذاریم و تیماردار یکدیگر هستیم، روزگارمان این گونه تیره و تار است چه رسد به آن که کشورمان را تکه تکه کنند. آیا افغانستان ( آریانا، آریانستان و یا کابلستان) که بخشی از خراسان ایران بوده است و امروزه به دریای آزاد راه ندارد، روزگاری بهتر از ایران دارد؟ ما ایرانیان هنوز حق انتخاب کردن و انتخاب شدن نداریم. هنوز ثروت های کشورمان را پیش چشممان به غارت می برند و ما کاری از دستمان ساخته نیست.
همه ی این استادان دلسوز فدرالیسم معنای این واژه را می دانند و در نوشته هایشان درباره ی این واژه ی لاتین قلمفرسایی کرده و می کنند. واژه نامه ی کمبریج در باره ی فدراسیون که از واژه ی لاتینی foedus به معنای قرارداد یگانگی یا اتحاد است چنین می نویسد:
« یک گروه از سازمان ها، کشورها، منطقه ها و غیره، که برای ایجاد یک سازمان یا دولت بزرگتر به هم می پیوندند؛ مانند فدراسیون روسیه». پس از فروپاشی و تکه تکه شدن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از برخی پاره های آن، فدراسیون روسیه را سر هم کردند که یک دولت فدرال است. کشورما که هزاران سال پیشینه ی فرهنگی و سیاسی و یکپارچگی دارد چگونه قرار است متحد و یکپارجه شود. مگر یک پارچه نبوده است یا قرار است که یکپارچه نباشد؟
کشورهایی که فدرالیسم را برگزیدند سرزمین های جدا جدایی بودند که به هم پیوستند تا بزرگ تر و قدرتمندتر شوند مانند ۱۳ مستعمره ی جدا جدا در قاره ی آمریکا که دولت فدرال ایالات متحده آمریکا را پدید آوردند یا کانتون های سوییس که دولت های مستقلی بودند؛ پرچم و ارتش جداگانه ای داشتند که به هم پیوستند و دولت فدرال سوییس را درست کردند. ایران هیچ شباهتی به این نمونه ها یا دولت های فدرال دیگر ندارد. دوران خان خانی و ایل و عشیره و قوم و قبیله هم سال هاست که به سر آمده و هیچ خانی ادعایی در هیچ گوشه ای از ایران ندارد مگر ولی فقیه دست نشانده ی بیگانگان که هیچ حزب، مذهب و آیینی را بر نمی تابد و در هیچ کجای ایران هم هنوزجز ملت ایران، مدعی یا رقیبی ندارد.
در همه ی لغت نامه ها و دائره المعارف ها و کتاب های درسی و تاریخی در جهان، ملت ایران دارای آبرو و ارزش فرهنگی و ملی ویژه ای است. از دیدگاه سازمان ملل، دولت های جهان و مردم دنیا، در حال حاضر یک ایران در جهان هست و یک ملیت ایرانی در همه ی جهان هست. این قلم به دست ها بدعت تازه ای گذاشته اند و از کیسه ی خودشان عبارت نامفهوم «ملیتهای ساکن ایران» را درآورده اند که عبارتی گمراه کننده و بی پایه است. شاید منظور آن ها از ملیت های ایرانی، مردمانی هستند که در افغانستان، هند، چین، تاجیکستان، پاکستان، ترکمنستان، عراق، آذربایجان، خلیج فارس و دیگر کشورها وجود دارند. ایجاد یک فدراسیون از این کشورها زمانی ممکن است که ایران، کشورما مستقل و آزاد باشد و بخواهد درباره ی فدراسیون با کشورهای آزاد و مستقلی که ملیت های ایرانی در آنجا ها هستند، به گفت و گو و تصمیم گیری بپردازد.
آنچه از نوشته های چنین افرادی برمی آید، منظورشان ملیت های ایرانی در افغانستان، تاجیکستان، هند، پاکستان، عراق، آذربایجان و یا خلیج فارس نیست. چون اگر نیروهای اقتصادی و اجتماعی این کشورها با ساروج فرهنگ ایران به هم پیوند پیدا کند قدرت بزرگی در برابر تجاوزات جهانخواران خواهد شد. آن ها سخنی از فدراسیون کشورهایی با فرهنگ ایرانی به میان نمی آورند، لهجه ها و گویش های فارسیِ ایرانی، فارسیِ افغانی یا فارسی تاجیکی را دلیل یک پارچگی ملی و قومی ایرانیان نمی دانند، آن ها می خواهند با بهانه ی فدرالیسم، این گربه را تکه تکه کنند.
چند سال است که اینجا و آنجا چه در درون ایران و چه حتا در مجلس اسلامی، از کوچک کردن کشورما و کشورهای خاورمیانه و جهان واپس نگه داشته شده، سخن می رود. اشغال عراق و کشمکش های داخلی آن که زمینه ی جدایی و پاره پاره شدن را در پیش رو دارد ، بهار کشورهای عربی، سرنوشت نامعلوم سوریه، حبشه، لیبی و دیگر کشورهای خاورمیانه و افریقا، همه نشان از آن دارند که غارت کردن کشورهای جدا جدا، کوچک و متخاصم با یکدیگر، آسان تر از کشورهای وسیع و یک پارچه است.
دخالت های حکومت اسلامی ایران در کشورهای همسایه و بی توجهی به امور اقتصادی و اجتماعی مردمان مناطق مختلف کشورمان از هر گروه و قوم و مذهب و دشمنی حکومت ایران با فرهنگ ایرانی راه را برای تجزیه ی ایران و فدرالیسم دلخواه آن قلم به دست ها هموار می کند.
اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۱ و انقلاب سال ۱۳۵۷ ترکیب جمعیت را در ایران به طور کلی دگرگون کرده است. برابر آخرین آمار در اسفند ماه ۱۳۹۶ مرکز آمار ایران اعلام کرد که جمعیت ایران از مرز ۸۱ میلیون نفر گذشت. از این جمعیت ۶۰% در شهرهای بزرگ و بقیه در شهرهای کوچک و بیست میلیون نفر در روستاها زندگی می کنند. تهران بیش از ۱۴ میلیون نفر از جمعیت کشور یعنی نزدیک به یک ششم کل جمعیت را در خود جای داده است. مشهد و اصفهان و تبریز و ارومیه و شیراز شهرهای چند میلیونی هستند. امروزه از ایل هایی که بین ییلاق و قشلاق کوچ می کردند چیزی در حدود یک میلیون نفر( یک هشتاد و یکم ۸۱/۱= ۸۱ :۱ ) باقی مانده است. بنابر نوشته ی سایت "کورد نقطه اورگ"، تنها ۳۶% از مردمان تهران، فارس زبان هستند و در برابر این فارس زبانان ۳۳% ترک زبان هستند، یعنی ترک ها ( که همه از یک قوم نیستند) با اقوام دیگر ۶۴% از جمعیت تهران را تشکیل می دهند. فارس ها هم به گفته ی مهدی اخوان ثالث، "در وطن خویش غریب" هستند.
چگونه می توان "ملیت های ایرانی" را که در تهران، مشهد یا اصفهان زندگی می کنند به صورت کشور فدرال در آورد؟ آیا می شود ۶۴% از مردمان تهران را به جاهای دیگری فرستاد یا تبعید کرد؟ این "ملیت های ایرانی" سرزمین های جداگانه ای ندارند و با یکدیگر در حال جنگ نیستند. گاهی در تهران سه یا چهار خانوار از این قوم ها (ترک و کرد و فارس)، در یک خانه در کنار هم زندگی می کنند و یا حتا بر سر یک سفره می نشینند.
ایران امروزی برای همه ی ما ایرانیان چه در تهران یا در کردستان یا در تبریز، بیشتر به یک کشوراشغال شده می ماند. موجوداتی که گاهی عربی بلغور می کنند( یعنی شکسته و نادرست به عربی سخن می گویند) و دستار بر سر می گذارند بر کشور ما حکمرانی می کنند. هیچ یک از ایرانیان حقوق شهروندی ندارند. هیچ کس به هیچ زبان و لهجه ای، حق اظهار نظر درباره ی آزادی، استقلال و یا رخت و لباس پوشیدن خود را ندارد. باید نخست به آزادی و استقلال و حقوق شهروندی دست یافت، سپس درباره ی جدایی یا به هم پیوستن سرزمین های ایرانی و یا به قول فدرالیست ها در باره ی "ملیت های ایرانی" که در تهران زندگی می کنند یا در مشهد یا در اصفهان، قلمفرسایی کرد. اسدی توسی سخنور خراسانی به زبان "دری" بیش از هزار سال پیش گفته است:
یکی را به ده در ندادند جای
همی گفت بر ده منم کدخدای
منوچهر تقوی بیات
استکهلم ـ هفتم فروردین ماه ۱۳۹۷ خورشیدی برابر با ۲۷ مارس ۲۰۱۸ میلادی
اشتراک در:
پستها (Atom)