۱۳۹۳ آبان ۳۰, جمعه

سونامی سرطان

$

تاریخ جهان دادگاه جهان است (۶) انقلاب آمریکا American Revolution

تاریخ جهان دادگاه جهان است (۶)
انقلاب آمریکا American Revolution 
 
 
این بحث بخش دیگری از آشنایی با سر فصل‌ها و نقاط عطف تاریخ جهان است. پیش تر، دوران کلاسیک باستان، قرون وسطی، رنسانس، عصر روشنگری و انقلابِ صنعتی Industrial Revolution را توضیح داده‌ام .
اکنون به انقلاب آمریکا و جنگ‌های استقلال می‌‌رسیم. انقلاب آمریکا حدود ۲۴۰ سال پیش به سیطره بریتانیا در مستعمرات سیزده‌گانه‌اش در آمریکای شمالی پایان داد. 
بهتر است این بحث را از ویدیو بشنوید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موج مهاجرت اروپایی‌ها به آمریکا
انقلاب آمریکا (۱۷۷۵–۱۷۸۳) مجموعه رویدادها و اندیشه‌ها و تغییراتی است که منجر به جدائی سیزده ایالت آمریکای شمالی از بریتانیا و تأسیس ایالات متحدهٔ آمریکا گردید.
زمان آغاز و پایان این انقلاب مورد بحث است، شماری از پژوهشگران سال ۱۷۵۷ میلادی را سال شروع آن و سال ۱۷۸۹ و ریاست جمهوری جرج واشینگتن را پایان آن می‌شمارند. 
...
قاره‌ی آمریکا از زمانی که توسط «کریستف کلمب» و دریانورد ایتالیایی «آمریگو وسپوچی»‏ Amerigo Vespucci (که احتمالاً نام «آمریکا» از نام وی مشتق شده) کشف گردید، یعنی از اواخر قرن پانزدهم، تدریجاً توسط مهاجرین اروپایی که اغلب آنها انگلیسی و فرانسوی و ایرلندی و اسپانیایی بودند اشغال گردید. البته پیش تر مردمان شمال اروپا مانند وایکینگ‌ها که به زبان نروژی باستان حرف می‌زدند، بارها به سواحل شرقی آمریکا آمده بودند ولی موج مهاجرت اروپایی‌ها، پس از سفر کریستف کلمب از کشور پرتغال به این قاره آغاز شد.
در سال‌های ۱۶۰۰ به تدریج گروه‌های زیادی از اروپاییان به قاره جدید آمده و در آنجا زندگی تازه‌ای را شروع کردند.
اسپانیایی‌ها در منطقه فلوریدای امروز ساکن شدند. بریتانیایی‌ها شهر جیمز تاون در ویرجینیای امروز را گرفتند، هلندی‌ها در نیو آمستردام که اکنون نیویورک خوانده می‌شود، جاخوش کردند و فرانسوی‌ها نیز در ایالت جنوبی لوئیزیانا و اطراف رودخانه می‌سی‌سی‌پی ساکن شدند.
خلاصه، مهاجرین در سرزمین بزرگ و دست‌نخورده‌ی آمریکا برای خود شهرها و تأسیساتی به وجود آوردند. از حدود نیمه‌ی قرن هیجدهم، بریتانیا عملاً آقا بالاسر و صاحب اختیار ساکنین این سرزمین شد.
...
جنگ‌های استقلال آمریکا که در ابتدا با درگیری بین پادشاهی بریتانیا و مستعمرات سیزده‌گانه آن در آمریکای شمالی آغاز شد، سرانجام به یک جنگ سراسری بین چندین قدرت بزرگ اروپایی بَدل گشت که در ادامه بحث توضیح خواهم داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مستعمرات بریتانیا در آمریکا
قسمت بزرگی از سرزمین‌های شرقی قاره آمریکا مستعمره بریتانیا بود و تجار بریتانیایی با استفاده از نیروی کار بردگان آفریقایی از طریق بندرهای غربی این کشور مثل منچستر و گلاسگو و لیورپول سیستم تجاری بسیار پرسودی ایجاد کردند.
...
پس از پایان «جنگ هفت ساله» (درگیری نظامی بزرگ که بین سال‌های ۱۷۵۶ تا ۱۷۶۳ میلادی بین قدرت‌های بزرگ آن زمان رخ داد)، انگلستان که گرفتار وام‌های سنگین شده بود، در صدد وضع مالیات‌های جدید و بسط استیلای خود بر مستعمرات برآمد. (مالیات بدون رأی، یعنی مهاجرین حق رأی نداشتند اما می‌بایست مالیات زیاد بپردازند)
...
انگلیس با دخالت و کنترل تجارت و بالابردن مالیات‌ها، حتی مالیات برای تمبر پستی، عموم مردم را ناراضی و عاصی کرد. تا جایی که فشارها به شورش علیه حکومت بریتانیا انجامید.
مهاجرنشین‌ها از خرید چای انگلیسی (هرچند برایشان ارزانتر از چای قاچاق بود) خودداری کردند و با نیروهای انگلیسی گلاویز شدند. در جریان زد و خورد که اهالی ماساچوست در آن نقش داشتند تعدادی کشته شدند و کار بیخ پیدا کرد. این واقعه در تاریخ آمریکا به قتلعام بوستن Boston مشهور است.
در ادامه کشاکشها مردم در بندر بوستن، شبانه به کشتی انگلیس حامل چای، حمله کردند و هر چه در آن بود به دریا ریختند. (واقعه چای بوستن)
همچنین در رود آیلند، مردم کشتی انگلیسی را به آتش کشیدند. در واکنش به این اعتراضات، پارلمان انگلیس با وضع قوانین سخت‌تر، بر فشارها افزود. معترضین هم از پا ننشستند.
سال ۱۷۶۵در نیویورک کنگره‌ای متشکل از ۹ کوچ نشین تشکیل شد و سران این کوچ نشین‌ها برای اقدام علیه پادشاهی بریتانیا هم پیمان شدند و مردم را برای مبارزه با اشغالگران بسیج کردند.
درگیری‌ از شهر بوستون شروع شد و به دنبال شدت عمل پادشاهی انگلستان به سرعت گسترش یافت.
بریتانیا از برتری نیروی دریایی خود سود برد تا شهرهای ساحلی آمریکا را تسخیر و اشغال کند؛ با این وجود شورشیان بر عمده مناطق بیرون از شهر که ۹۰ درصد جمعیت مستعمره‌نشینان ساکن آن مناطق بودند تسلط داشتند.
...
از اوایل ۱۷۷۶ فرانسه با اسپانیا و جمهوری هلند که هر دو متحدش بودند، پنهانی برای انقلابیون آمریکایی مهمات و سلاح فراهم می‌کردند.
در ژوئیهٔ ۱۷۷۶ انگلیسی‌ها از بوستون بیرون رانده شدند با این حال به حملات خود ادامه داده و بر استحکامات خود ‌افزودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرانسه و متحدینش وارد جنگ می‌شوند
اوایل ۱۷۷۸ فرانسه آشکارا علیه بریتانیا وارد جنگ شد و این امر به توازن قوای نظامی دو طرف درگیر کمک شایانی ‌کرد. اسپانیا و جمهوری هلند نیز به رویارویی با بریتانیا پرداختند. دخالت اسپانیا در جنگ به خروج انگلیسی‌ها از فلوریدای غربی انجامید و جبههٔ جنوبی را برای آمریکاییان شورشی امن کرد.
در ۱۷۸۱ فرانسه در یک نبرد دریایی علیه انگلیس پیروز شد و ارتش بریتانیا را به تسلیم واداشت. دو سال بعد با انعقاد «معاهدهٔ پاریس» Treaty of Paris جنگ رسماً پایان یافت و حاکمیت ایالات متحده بر مناطقی که امروزه تقریباً به کانادا از شمال، فلوریدا از جنوب و رود می‌سی‌سی‌پی از غرب محدود است به رسمیت شناخته شد.
به موجب معاهده پاریس (۱۷۸۳) ایالات متحده بعنوان ملتی مستقل شناخته شد.
انقلاب آمریکا گرچه عمیقاً در انقلاب فرانسه و ایده‌های آن تاثیر گذاشت، اما به دلیل اینکه در آن زمان آمریکا کشور کوچکی بود و سه چهار میلیون بیشتر جمعیت نداشت و از نظر جغرافیائی از بقیه دنیا جدا بود، بر خلاف انقلاب فرانسه که کل اروپا را به غلیان انداخت، بازتاب خیلی زیادی نداشت. البته آنان سنگ بنای یک دولت پیشرفته را گذاشتند و سالیانی پس از آن (۱۷۸۷) قانون اساسی نوشتند که در زمان خودش بسیار پیشرفته بود. آنزمان بیشتر کشورها قانون اساسی نداشتند و با فرمان پادشاه و حاکم اداره می‌شدند.
...
خوب است بدانیم کشور ما در همین تاریخی که دارم از آن صجبت می‌کنم در چه وضعی بود. کریم خان زند تازه درگذشته و جنازه اش سه روز روی زمین بود تا شاه جدید بقیه را از سر راه بردارد و بر کرسی شاهی بنشیند. در آن زمان به جای گفتمان سیاسی که در آمریکای تازه به استقلال رسیده مسئله حل می‌کرد، در ایران خون و خونریزی حاکم بود...
آقا محمدخان قاجار در پیگرد لطفعلی خان زند به این سو و آن سو لشگر می‌کشید و در کرمان در واکنش به حمایت مردم از لطفعلی خان زند، چشم کور می‌کرد و فتحعلیشاه به زن‌بازی مشغول بود.
بگذریم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعلامیه استقلال آمریکا
یکی از دستاوردهای مهم انقلاب آمریکا، اعلامیهٔ استقلال United States Declaration of Independence بود که ۴ ژوئیهٔ ۱۷۷۶ توسط میهن‌دوستان Patriots (په‌یت ریوس) تدوین و ارائه شد و پدران بنیانگذار Founding fathers جرج واشینگتن، توماس جفرسون، جان آدامز، جیمز مدیسون، جیمز مانرو، ساموئل آدامز، بنیامین فرانکلین، جرج میسون، توماس پین، و جان هنکاک آنرا امضاء کرده، به کرسی نشاندند.
هدف این اعلامیه توضیح رسمی این واقعیت به جهانیان بود که چرا تقریباً یک سال پس از آغاز جنگ‌های انقلاب آمریکا، کنگرهٔ این کشور رأی به استقلال از بریتانیا داد.
...
نویسندگان اعلامیه استقلال نظرشان را بر بنیاد این اصول نهادند که مردم حقوق مسلم و معینی دارند و هنگامی که حکومتی به این حقوق تعدی و تجاوز کند، مردم حق دارند که آن حکومت را «تغییر دهند و یا براندازند»
در بند دوم اعلامیه استقلال آمده‌است:
ما این حقایق را بدیهی می‌دانیم که همهٔ انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند و آفریدگارشان حقوق سلب‌ناشدنی معینی به آن‌ها اعطا کرده‌است، که حق زندگی، آزادی، و جست‌وجوی خوشبختی از جملهٔ آن‌هاست.
اگر نظام‌های حکومتی به استبداد رو آورند حق مردم و بلکه وظیفه مردم است که چنین حکومت‌هایی را واژگون کنند و برای امنیت آینده‌شان تدابیر تازه فراهم آورند.
آنگاه که در گذار رخدادهای انسانی مردمی ناگزیر می‌شوند رشته‌های سیاسی‌ای که آن‌ها را با مردمی دیگر پیوند داده‌است بگسلند و برای خود در میان قدرت‌های روی زمین جایگاهی جداگانه و برابر بیابند که قوانین طبیعت و خدای طبیعت آن‌ها را سزاوار آن دانسته‌است، احترام شایسته به افکار عمومی بشریت ایجاب می‌کند دلائلی را که آن‌ها را به جدایی وا می‌دارد اعلام کنند.
...
امثال جفرسن از متفکرین عصر روشنگری مانند گوته، منتسکیو، جان لاک، و ژان ژاک روسو الهام گرفتند اما از آنان عبور کردند. بیانیه استقلال آمریکا، تفاوت زیادی با بیانیه حقوق بشر، که محصول انقلاب فرانسه بود ندارد.
اعلامیهٔ استقلال با ارج گذاشتن به مبارزه سیزده مستعمره‌نشین که با بریتانیا درگیر بودند، به صراحت از تصمیم آنان به جدایی از بریتانیا دفاع کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رساله عقل سلیم (توماس پین)
توماس پین Thomas Paine نویسنده کتاب تاثیرگذار «عقل سلیم» Common Sense (حس مشترک) است.
رساله مزبور در عین فصاحت و تندی استقلال مهاجرنشین‌های آمریکایی را با امر آزادی تمام بشر قرین می‌شمرد. وی بریتانیا را مظهر ستم معرفی نموده و می‌گفت خیال باطل است تصور شود تا ابد جزیره‌ای می‌تواند سرنوشت یک قاره را در دست بگیرد. انگلستان به اروپا تعلق دارد و آمریکا به خودش...
رساله عقل سلیم دست به دست می‌گشت و نسبت به جمعیت آن روزهای مستعمره‌ها، پرفروش‌ترین و درگردش‌ترین کتاب در سرتاسر تاریخ آمریکاست.
عقل سلیم زمانی به تبیین علل بایستگی رهاییِ آمریکاییان مستعمره‌نشین از سلطهٔ بریتانیا می‌پرداخت که هنوز مناقشه‌ها بر سر خود استقلال ادامه داشت و موضع مشخصی اتخاذ نگردیده بود.
توماس پین رساله‌اش را به شیوه‌ای نوشت و به گونه‌ای استدلال کرد که برای عامهٔ مردم قابل فهم باشد؛ بدین منظور برخلاف نویسندگان عصر روشنگری که از فلسفه و مراجع لاتین بهره می‌بردند، عقل سلیم را مشابه یک موعظه و با اتکا بر کتب مقدس ساختاربندی کرد تا برای عموم مردم قابل فهم باشد و نه فقط برای روشنفکران.
گوردون اس. وود، تاریخ‌نگار آمریکایی، عقل سلیم را «آتش‌افروزترین و مشهورترین رسالهٔ تمام دوران انقلاب» توصیف کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برده‌داری، تبعیض نژادی، قتل سرخپوستان
انقلاب آمریکا بیشتر نبردی برای دستیابی به استقلال و خارج شدن از سلطهٔ امپراتوری انگلستان بود و چندان به دلایل اجتماعی صورت نگرفت.
بعبارت دیگر مستعمره‌نشینان امریکایی، در قیام خود علیه پادشاهی انگلیس، نمی‌خواستند روابط اقتصادی و اجتماعی خود را دگرگون سازند؛ خواستار آن بودند که از آن پس دیگر منافع خود را با طبقهٔ حاکمهٔ کشور مادر تقسیم نکنند. به این ترتیب، هدف از کسب قدرت ایجاد جامعه‌ای متفاوت با رژیم مستعمراتی پیشین نبود، بلکه نوعی جداسازی منافع بود. از همین رو بعد از انقلاب نیز، برده‌داری، برخورد تحقیر آمیز با سیاهان و آزار و حذف سرخپوستان ادامه داشت.
با انقلاب آمریکا حفظ نهاد اجتماعی بردگی زیر سوال نرفت. در واقع، تقریباً همهٔ رهبران مهم انقلاب امریکا خودشان برده‌دار بودند و در این زمینه پیش‌داوری‌های ارتجاعی و عقب مانده داشتند.
پس از استقلال، تقریباً یک قرن گذشت تا برده‌داری ملغی شود و در آن زمان هم برده‌داری نه به دلایل اخلاقی از آنگونه که اساس و انگیزهٔ انقلاب فرانسه را تشکیل می‌داد، بلکه تنها به این دلیل ملغی شد که دیگر برای تعقیب سیاست توسعه‌طلبی سرمایه‌داری در این کشور کاربرد و سودی نداشت.
یک قرن دیگر هم گذشت پیش از آنکه سیاهان آمریکا بتوانند بدون آنکه کوچکترین خللی به نژادپرستی کامل فرهنگ مسلط وارد سازند، و حداقل شناسایی و پذیرش را برای برخی حقوق مدنی خود بدست آورند.
تحقیر سیاهان تا سال‌های دههٔ ۱۹۶۰ معمول بود. تنظیم رابطه غیرقابل دفاع با بومیان سرخپوست، را هم نباید فراموش کرد. کشتار سرخپوستان متاسفانه واقعیت دارد و تا سال‌های دههٔ ۱۹۶۰ مسئولیت این قتل‌عام با افتخار پذیرفته می‌شد (به عنوان مثال به وسیلهٔ فیلم‌های هالیوودی که گاوچران آمریکایی را به عنوان نماد نیکی در برابر بومی سرخپوست به عنوان نماد شرارت و بدی قرار می‌داد)
...
هنگامی که اعلامیه برای نخستین بار منتشر شد، تناقض موجود بین ادعای «همهٔ انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند» و وجود برده‌داری در آمریکا انتقاد منتقدین را برانگیخت. جفرسون خودش صدها برده داشت و برده‌دار بزرگ ویرجینیا به شمار می‌آمد. توماس دی، نویسندهٔ انگلیسی و حامی الغای برده‌داری، در سال ۱۷۷۶ با اشاره به این تناقض در نامه‌ای نوشت، «مضحک‌ترین چیزی که در جهان وجود دارد، بی‌شک آمریکاییان میهن‌پرست‌اند که با یک دست قطعنامه‌های استقلال را امضا می‌کنند و با دستی دیگر بر روی بردگان وحشت‌زده تازیانه می‌کشند».
...
آبراهام لینکلن اعلامیهٔ استقلال را شالوده و اساس عقاید فلسفی و سیاسی‌اش می‌دانست و عقیده داشت که اعلامیهٔ استقلال باید مرجع تفسیر قانون اساسی ایالات متحده قرار گیرد. اما وی در رابطه با برده داری مسئله دار شده بود. لینکلن عقیده داشت که اعلامیهٔ استقلال، اگرچه والاترین اصول و ارزش‌های انقلاب آمریکا را تبیین کرده‌است اما با مشروعیت بخشیدن به گسترش برده‌داری در راه محقق ساختن آرمان‌های انقلابی‌اش، سیر قهقرایی را پیموده‌است. ما با اعلام اینکه همهٔ انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند این کشور را بنیان گذاشتیم؛ اما اکنون از آن آغاز باشکوه به چنین وضعیتی تنزل پیدا کرده‌ایم که اعلام کنیم که این «حق مقدس» برخی از انسان‌هاست که دیگران را به بردگی بگیرند!
برده‌داری در ایالات جنوبی آمریکا رواج داشت و آخر عاقبت به جنگ داخلی کشیده شد.
این جنگ که سال ۱۸۶۱ راه افتاد سال ۱۸۶۵ با پیروزی شمالی‌ها به رهبری لینکلن، پایان گرفت و وی در اوج جنگ داخلی اعلامیهٔ آزادی بردگان Emancipation Proclamation را صادر کرد و در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا مُدوّن ساخت
...
به اعلامیه استقلال آمریکا برگردیم. اعلامیه استقلال ‌آمریکا انقلابیون فرانسوی و استقلال‌طلبان ‌آمریکای جنوبی را تحت تاثیر قرار داد و در سایه آن بعدها جنبش حق رأی برای زنان و اینکه «همهٔ مردان و زنان برابر آفریده شده‌اند» هم بر سر زبان‌ها افتاد.
مهم‌ترین قسمت اعلامیه تأکید آن بر حق انقلاب بود و اشاره به این واقعیت:
کسی که منش مستبدان در یکایک کردارش نمایان گشته است، شایان فرمانروای بر مردم بپاخاسته و آزاده نیست.
 
در قسمت بعد به انقلاب فرانسه می‌پردازم.
 

پانویس 
وایکینگ‌ها Vikings
وایکینگ‌ها (نورس‌ها) ژرمن‌تبارانی بودند که بین قرون ۸ تا ۱۱ میلادی از طریق بازرگانی و جنگ به کشف اروپا پرداختند. البته شواهدی برای درست بودن افسانه رسیدن آنان به شمال قاره آمریکا هم وجود دارد. وایکینگ‌ها به زبان نروژی باستان حرف می‌زدند. نیاکانشان از دانمارک (حوالی دریای میان نروژ و دانمارک و دریای میان سوئد و دانمارک) سفر کرده، خود را به سوئد و نروژ رسانیده بودند.
 
منابع
Middlekauff, Robert. The Glorious Cause: The American Revolution, 1763–1789
Alfred F. Young, The Shoemaker and the Tea Party: Memory and the American Revolution, 1999
Wahlke, John C. ed. The Causes of the American Revolution (1967)
A Guide to the American Revolution, 1763-1783 (Virtual Programs & Services, Library of Congress) 
دایره‌المعارف مصاحب
ناردو، دان. اعلامیهٔ استقلال آمریکا. ترجمهٔ مهدی حقیقت‌خواه. 
...
آدرس ویدیو
 ...
سایت همنشین بهار 

بهنام ابراهیم‌زاده از زندان رجایی شهر: "اینجا افتخارهایمان را حبس کرده‌اند!"

بهنام ابراهیم‌زاده از زندان رجایی شهر: "اینجا افتخارهایمان را حبس کرده‌اند!"


همسر بهنام ابراهیم‌زاده در نامه‌ای به کمپین درباره ملاقات با همسر زندانی‌اش پس از ماه‌ها گذشت از حمله نیروهای امنیتی به بند 350 اوین، ممنوع‌الملاقات بودن و انتقال وی به رجایی شهر نوشته است.
بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، زبیده حاجی‌زاده همسر بهنام ابراهیم‌زاده فعال کارگری و زندانی سیاسی رجایی شهر، پس از ماه‌ها ممنوع‌الملاقات بودن از سوی دستگاه قضایی و امنیتی، دوشنبه 28 آبان‌ماه موفق به دیدار همسرش شد و در نامه‌ای این دیدار را به رشته تحریر درآورده است.
زندانی کارگری بهنام ابراهیم‌زاده عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری که به اتهام حق ثبت تشکل، اعتصاب و دیگر مطالبات مشروع و قانونی به ٥ سال حبس محکوم و در حال گذراندن پنجمین سال حبس خود است، پس از حوادث پنج‌شنبه سیاه بند ٣٥٠ اوین به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفت و دچار آسیب‌دیدگی شدید شد. وی نزدیک به ١٠٠ روز به دلیل مقاومت در برابر ماموران اداره اطلاعات در ٢٠٩ در سلول انفرادی به سر برد و در نهایت به زندان رجایی شهر تبعید شد.
براساس گزارش کمیته حمایت از شاهرخ زمانی، در زندان رجایی شهر نیز به علت عدم انتقال به بند سیاسی پس از ٢٥ روز اعتصاب غذایی که ٤ روز آن اعتصاب خشک بود، به بند ١٢ سیاسی انتقال یافت. این زندانی سیاسی در چند سال اخیر نوبت جراحی داشته که علی‌رغم اصرار خانواده‌اش همچنان با ممانعت مسوولین روبرو بوده و اکنون سلامتی او به شدت در خطر است. همسر و فرزند بیمار بهنام ابراهیم‌زاده، با وی ممنوع‌الملاقات بوده‌اند و همین رنج آنان را مضاعف كرده بود.
زبیده حاجی‌زاده همسر بهنام ابراهیم‌زاده که پس از ماه‌ها موفق به دیدار با همسر زندانی خود شده، در نامه‌ای به کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی از مقاومت همسرش و شریاط سخت و غیر انسانی زندان گفته است. متن کامل نامه‌ی همسر این زندانی را در پی می‌خوانید.

«زبیده حاجی‌زاده آن سوی زندان جهنمی رجایی شهر و اولین دیدار بعد از تبعید
بعد از ماه‌ها نبود امکان ملاقات با همسر زندانی‌ام بهنام ابراهیم‌زاده، در پی حوادث پنج‌شنبه سیاه بند 350 و انتقال بهنام به سلول‌های انفرادی بند 240 و 209 و پرونده‌سازی به اتهام ارتباط با احمد شهید و درج بیانیه و مطالب حقوق بشری از درون زندان و در نهایت تبعید ناعادلانه به مخوف‌ترین و فوق‌امنیتی‌ترین زندان و اعتصاب نگران‌کننده 25 روزه بهنام، سرانجام با کمک و همراهی یکی از دوستان خانم، روز دوشنبه 28 آبان بعد از طی مسافت راه و گذر از اتوبان‌های تهران و خیابان‌های پیچ‌درپیچ شهر البرز و کرج، به دیدار همسرم رفتم.
این اولین باری بود که بعد از تبعیدش توانستم بالاخره از دادستانی تهران، ملاقات حضوری بگیرم و از نزدیک و رودررو اما خیلی متفاوت‌تر از بند 350، همسرم را ببینم. راهروها و دالان‌های عریض و طولانی زندان را هم طی کردیم واقعا حقا که مخوف‌ترین و فوق‌امنیتی‌ترین تبعیدگاهی است در ناکجاآباد رجایی شهر.
به سالن ملاقات که رسیدیم، دوست و همراهم از دیدار با همسرم بازماند. این دستور قانونی است که هیچ غریبه‌ای نمی‌تواند زندانی محبوس را ببیند. وقتی به حضور هم در سالن ملاقات رسیدیم. بهنام مثل همیشه با آن همه شور و احساس همیشگی‌اش مرا در آغوش گرفت. به عمق چشمانش که نگاه کردم تبعید و اعتصاب غذای طولانی‌مدت بر وضعیت جسمی‌اش اثر خود را گذاشته بود، اما ذره‌ای بر شور و شوق و روحیه مبارزه‌طلبی‌اش اثری نگذاشته بود.
نگران حال و روز و بیماری فرزندمان نیما بود. احوال تک‌تک دوستانش را گرفت. در ادامه از وضعیت زندان و بند و دوستان و هم‌بندیانش برایم گفت. از دوستان و رفقای خوبی که در این مدت پیدا کرده بود. از حبس و جوانی مردان با اقتداری چون لقمان و زانیار مرادی که به اعدام محکوم شده‌اند برایم گفت. از چشم‌انداز و افق‌های آینده و از کمبودها و نبودها و اذیت و آزار مسوولان زندان امنیتی و اینکه در روز تنها دو ساعت امکان استفاده از فضای هواخوری دارند و فضای غیربهداشتی و شبیه به سلول‌های انفرادی و وضعیت وخیم بهداشت و غذا و دیگر محدودیت‌ها و عدم رسیدگی پزشکی و اثرات زیان‌آور نصب سیستم پارازیت در زندان بر روی جسم و روح زندانیان هم گفت و در آخر از اعتصاب و اعتراض هر روز کارگران جلوی مجلس بهارستان هم گفت و گفت: «اینجا با اقتدار افتخارهایمان را حبس کرده‌اند.»

زبیده حاجی‌زاده، همسر زندانی در بند بهنام ابراهیم‌زاده آبان 1393»
--

از سلسله گفتگوهای گزارشگران: گفتگو با شروین رها فعال کارگری درباره کوبانی

از سلسله گفتگوهای گزارشگران: گفتگو با شروین رها فعال کارگری درباره کوبانی


اما استقامت کوبانی ها حدس و گمان ها را بهم زد. مقاومت مردم کوبانی از همان آغاز ترکیه وناسیونایست های ترک و دولت اقلیم کردستان و ناسیونالیست های کردرا زیر سوال برد و هیاهوی ضد داعش لیست بلند نیروهای ائتلاف را کمرنگ کرد. درکوبانی ، بر خلاف عراق که بسرعت باد اشغال شد و مراکز نظامی از نیروهای موجود در آن تخلیه شد وهزاران انسان رها شده درشنگال طعمه فاشیست مذهبی داعش واقع شدند، چیزی برای دفاع کردن وجود داشت . زنان و مردان کوبانی در مسیری قرار گرفتند که بنده گی در آن جایی نداشت . امید به زنده گی در آن جاری شده بود وزبان گویای میلیونها انسانی شد که فریاد خود را علیه فقر وفلاکت وبدبختی نظام اقتصادی حاکم رسا ترکردند
..............




گفتگوی گزارشگران با شروین رها فعال کارگری درباره کوبانی

گزارشگران:
تغییر و تحولات سیاسی در منطقه خاورمیانه و جابجائی های سیاسی آن بویژه با هجوم وحشیانه داعش به شهر کوبانی و آوارگی  بخش عظیم ساکنین این شهر و مقاومت زنان و مردان باقی مانده در برابر نیروهای مسلح داعش, امروز از موضوعات عمومی خبری است و خبرگزاری ها گزارشات لحظه به لحظه ای از موقعیت  نیروهای مقاومت و داعش در این شهر را به جهان مخابره می کنند. بنوعی میتوان گفت که مولفه های سیاسی که مدتی طولانی در محاسبات سیاسی منطقه ثابت مانده بودند امروزه تغییر کرده است. منتج از شرایط اضطراری و فوق العاده فعلی, اوضاع سیاسی آن ناحیه را شاید بتوان از نو تعریف کرد. هم از اینرو و برای روشنی بخشیدن هر چه بیشتر این وضعیت بسراغ شروین رها فعال کارگری رفته و از او برای این گفتگو دعوت کردیم.
با تشکر از شما
گزارشگران:
گفته میشود که در کوبانی و مناطق اطراف آن حکومتی از پائین و شبه شورائی و خودگردان موجود بوده است. قدرت از طریق اراده مردم اعمال میشده است. از کانتون نام برده می شود. کانتون چیست و در اینمورد دانسته های شما چیست؟

شروین رها:
من هم ازدست اندرکاران سایت گزارشگران تشکرمی کنم که چنین فرصتی را برای اظهار نظردرباره کوبانی فراهم کرده اند.
جنبش کوبانی با خود واژه هایی را به روز کرد . کانتون یکی از آنها بود که اکنون دوباره رایج شده است.تاکنون رسما کانتون با نام کشور سویس تداعی شده بود که در سال 1291اولین تلاش ها برای رهایی از نظام فئودالی در قالب سه کانتون خود را نشان داد.هر چند هنوز رگه هایی از آن در سویس موجود است ولی بمرور زمان و تحت شرایط نظام کاپیتالیستی تغییراتی در این راستا بخود گرفته است . تعریف کلاسیک کانتون استان ، ایالت فدرال و یا دولت مستقل وخودگردان است . صحبت از جامعه ای متنوع از لحاظ نژاد ، قوم ، مذهب وغیره است که افراد در آن با هم همزیستی سیاسی دارند . جامعه ای که مسئولان تغییر می کنند وبر آن دموکراسی با رای مستقیم حاکم است و غیره . کانتون شکلی سیاسی از اداره جامعه است که اگرچه قدمتش به سویس بر می گردد ولی در عین حال تابعی از شرایط نظام حاکم اقتصادی بر جامعه است ،بطور مثال در همان سویس اکنون احزاب راست افراطی با نفوذ خود قدرت بیشتری را اعمال می کنند . می گویند درمثال مناقشه نیست ، مثل دموکراسی قدیم یونان که حاکمیت مردمش نامیدند، ولی در واقع صوری است و همان دموکراسی کلاسیک ابزاری در دست نظام حاکم سرمایه داری است و با دموکراسی از پایین یعنی دخالتگری کارگران و مردم زحمتکش در اداره امور مختلف جامعه کاملن متضاد است .
پس از پس رفت جنبش کشورهای عربی ،که دلائل عدیده ای داشت واینجا وارد جزئیات آن نمی شوم ، با سرکوب اعتراضات توده ای در سوریه توسط بشار اسد شرایطی فراهم شد که در جریان درگیری های داخلی ،عفونت داعش سربازکرد که هریک ازدولت های سرمایه داری، امریکا ،اروپا و ارتجاع منطقه همچون عربستان ، قطر، ترکیه ونیز رژیم اسلامی ورژیم اسد ازآن آبشخور می کردند. خلاء قدرت سیاسی در مناطق کردنشین سوریه از دوسال پیش شرایطی فراهم کرد که حاصل آن خودگردانی ، خود مدیریت دموکراتیک وکانتونها در سه منطقه کوبانی ، جزیره و عفرین بود. اهمیت این کانتون ها که شکلی از دخالت آزادانه افراد جامعه در اداره امورآن می باشد وصرف نظر از اینکه جنسیت فرد چه است ، با چه زبانی محاوره می کند ویا اعتقاد مذهبی دارد یا نه و غیره خود انگیزه ای در همزیستی اجتماعی نهادینه کرده است که آن را در مقاومت زنان و مردان کوبانی در مقابل ارتجاع هاری همچون داعش ،مجهز به لشکر و تجهیزات نظامی و حمایت های آشکار و پنهان دولت ها ی منطقه ، نشان داده است . به عبارتی استقامت در کوبانی فقط دفاع در مقابل یک جریان آدمکش وتجاوزگروفاشیست مذهبی نیست، نیرویی نهفته درشرایط اجتماعی آن است که با شکست جنگی هم نمی تواند براحتی از کف رود . زنان و مردان رزمنده کوبانی حاصل این شرایط بوده اند واستقامت آنها دفاع طبیعی و زنده ازآن است .


گزارشگران:
موقعیت جغرافیائی و سیاسی کوبانی چگونه بود و چرا داعش به این شهر هجوم آورد؟

شروین رها:
تا قبل از یورش ارتجاع داعش به کوبانی و تا قبل ازپایداری کوبانی ها کمتر کسی از شرایط سیاسی و یا حتی موقعیت جغرافیایی کوبانی خبر داشت . امروز نگاه ها بر این منطقه خیره شده است . تهاجم داعش به کوبانی می تواند دلائل مختلفی داشته باشد . داعش حدود دو سوم از سوریه و یک سوم از عراق را برق آسا و با برداشتن موانع تصرف کرد وبا شعار ایجاد خلافت اسلامی می بایست حلقه های تصرفات خود را بهمدیگر متصل کند تا بتواند ازامکانات نظامی ، سیاسی ، مالی وغیره برای تحقق شعار خود بهره گیرد . تاکنون داعش چند باربه منطقه کوبانی یورش برده است ( گویا این بار سوم است ) وابتدا به ساکن می توانست دلیل اصلی آن قرار گرفتن این منطقه در مرزترکیه باشد که هنوز هم هست و از لحاظ استراتژی با اهمیت است . یکی از سرنخ های اصلی داعش در ترکیه قرار گرفته است که راه به اروپا دارد ، معاملات تجاری ، فروش نفت ، نفوذ سیاسی ، ایجاد حمایت وافزایش قدرت همه در محاسبات داعش قرار گرفته است . اینک اما به اینها شکستن مقاومت سیاسی کوبانی ها اضافه شده است که خود مانع راحتی نیست وبه همین دلیل داعش برای آن بیشترین نیرو را گذاشته است ، چرا که استقلال عمل افراد در کانتون کوبانی پادزهری است در مقابل عفونت داعش وسرایت دهنده گانش در منطقه. اکنون غیر ازموقعیت استراتژیکی منطقه کوبانی ،شکستن مقاومت سیاسی جامعه ای که زنان و مردان آن بنده گی را نمی پذیرند ، برای داعش حائز اهمیت است .

گزارشگران: نیروهائی که در شهر ماندند و مقاومت کردند چه ترکیب و تعلقی داشتند و دارند؟

شروین رها:
ازآنچه در کوبانی ومقاومت آن برمی آید ویا از مصاحبه رزمنده گان در آن پیداست ، استقامت مردم در کوبانی در برابر یورش ارتجاع داعش که شهر را از سه طرف مورد محاصره و زیر آتش سلاح های سنگین قرار داده اند،دفاع اززندگی و مناسباتی است که طی دو سال گذشته ساخته شده است . کانتون ، اداره امور جامعه با وجود تنوع گرایشات در آن ، شیوه ای دموکراتیک است که با رای مستقیم افراد شرایط را برای ایجاد نهادهایی فراهم کرده اند که مردم جدا ازتعلق جنسی و زبانی و مذهبی درآن مشارکت داشته اند . اقلیت های عرب ، ترکمن وآشوری زبان دارای همان حقوقی بوده اند که کردها یعنی اکثریت  جمعیت در آن داشته اند . خود حضوراجتماعی زنان کوبانی در منطقه ای که سالهاست ارتجاع مذهبی زیر پر و بال سرمایه داری جهانی ودولت های منطقه برآن حکم رانی می کنند وبیشترین آزار و جنایت و تضیققات را برآنان روا داشته و می دارند، نشان دهنده جریانی خلاف جریان فرهنگ حاکم بر منطقه در کوبانی است . استقامت کوبانی در برابر ارتجاع داعش در مراجع رسمی بین المللی و یا حتی ارتجاع حاکم بر منطقه به جلو این را گرفته است که از آن به عنوان جنگ کردها و یا مردان کرد نام برده شود. و این دستاورد جنبشی است که خود را در رزمنده گی زنان و مردان کوبانی نشان داد ه است . درشهر کوبانی زنان و مردان آموزش دیده و یا دارای تجربه نظامی در اول صف مقدم به دفاع می پردازند که دریگانهای مدافع خلق متشکل هستند ودارای پشت جبهه ای هستند که با جان ودل تدارکات غذایی و دارویی را به عهده گرفته اند . استقامت دارای روحیه ای مشترک است . حتی کودکان و سالخورده گانی که شهر را ترک کرده اند از مقاومت جدا نمانده و به انواع شیوه ها در کار مشترک سهمی را عهده دار شده اند . مردم مناطق افراد اسکان کودکان و سالخورده گان را عهده دار شده اند و در تامین دارو و غذا دریغ نمی کنند. دفاع درجنگ نابرابر و تحمیلی برای کوبانی ها نه انجام وظیفه ، جنبشی زنده با انگیزه انسانی وآزادیخواهانه است وبه همین دلیل سمپاتی جهانی را بخود جلب کرده است.

گزارشگران:
نیروهای ائتلاف با تلاشهای آمریکا و انگلیس و بویژه پس از قتل وحشیانه خبرنگاران اسیر تشکیل شده و حملات هوائی به مواضع داعش را آغاز کردند. انگیزه و اهداف این نیروها چه بود؟


شروین رها:                                                                                                  
یازده سپتامبر امسال (احتمالن از لحاظ سیاسی برای دولت امریکا در سالگرد انفجار برجهای دو قلوی وال استریت و اتحاد ضد ترورآن زمان بیربط نبود) جان کری درجده عربستان کلید نیروی ائتلاف را زد و بعد از آن دولت های چهل کشور امریکا و اروپا و نیزدولت های منطقه هر یک با انگیزه های خود در آن عضو شدند . بعد از شکست سیاسی امریکا تحت عنوان اتحاد ضد ترور در لشکرکشی به افغانستان و عراق ومتحقق کردن خاورمیانه بزرگ ،در سوریه موقعیتی فراهم شد که بار دیگر امریکا حضور سیاسی از دست رفته رادر منطقه تامین کند . به موازات نیروی ارتش آزاد سوریه تحت حمایت امریکا و اروپا بر علیه دولت بشار اسد ،که از طرف روسیه و چین ونیز ایران و حزب الله و دولت مالکی و شیعیان حمایت می شد ،داعش نیز در سوریه به رسمیت شناخته شد و حتی نشست نماینده دولت امریکا با داعش از طریق هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق دولت اوباما بزبان آورده شد . حضور داعش در جمع آوری نیرودر کشورهای اروپا آشکارا بود وآزادانه صورت می گرفت، کشورهای اتحادیه عرب به سردستگی عربستان در تقویت داعش دست داشتند ودر منطقه در مقابل دولت ایران و حزب الله لبنان و مالکی و بشار اسد زیرپوشش تشییع، ازحضور داعش بهره بردند .  نهادهای مالی داعش و تجهیزات نظامی آن درعربستان و قطرتقویت و تامین شد . برای قدرت دیگر در منطقه یعنی ترکیه ،که تلاش دارد افتخارژاندارمی منطقه نصیبش شود، انگیزه های لازم برای کمک و همکاری با داعش را داشته است. آنچه تاکنون در رابطه با ترکیه و داعش علنی شده یعنی خرید نفت ارزان از داعش ، کمک به انتقال داعشی ها از اروپا ، اختصاص امکانات پزشکی برای آنها و غیره فقط چشمه ای از کل ماجراست. حضور داعش وعرض اندام در منطقه وخصوصا اشغال عراق تا شهر موصل در کردستان عراق توجیه مناسب حضوردولت امریکا و ایجاد ائتلاف را درمنطقه کامل کرد . با یورش داعش به کوبانی در ابتدا ائتلاف نظاره گراوضاع بود . مقاومت رزمنده گان شهر کوبانی تا حدودی معادلات را بهم زد و در این رابطه نیروهای ائتلاف نمی توانست از غافله عقب بماند. جنبش کوبانی بمعنای حق دخالت افراد جامعه در آن ،هیچ گونه خوانایی با سیاست کشورهای موتلفه حتی دموکراتیک ترین آنها ندارد. اگراین فاکت است پس دلیل بمباران مواضع داعش نمی تواند از جنس جنبش کوبانی باشد . 

گزارشگران:
چرا نیروهای ائتلاف از پیاده کردن نیروهای زمینی حداقل تا این لحظه خودداری کرده اند؟

شروین رها:
پایان جنگ سرد و تغییر جغرافیای سیاسی دو قطبی خود ناشی از بحران اقتصاد سرمایه داری خصوصا در دهه هفتاد بود . دولت امریکا در تامین هژمونی سیاسی جهان یک قطبی با اتکا به نیروی نظامی و لشکر کشی به افغانستان و عراق شکست خورد وحتی با وجود استفاده از بیشترین تجهیزات نظامی و نیروی پیاده در منطقه، نه تنهاقادر به ایجاد نظم دلخواه نشد بلکه حتی هزاران نفر از نیروی نظامی اش را از دست داد ( درآمار رسمی از کشته شدن بیش از 8 هزار نفرسرباز امریکایی صحبت می شود)ودر همان جامعه امریکا بشدت تحت فشار قرار گرفت . با تجربه از نتایج تلخ دولت امریکا در دوران جمهوری خواهان یکی از نکات تبلیغاتی دموکرات ها و اوباما در انتخابات کاهش نیروهای نظامی در منطقه و بازگرداندن سربازان امریکایی از افغانستان و عراق بود. با عروج بحران جاری سرمایه داری که از سالهای 2007 و 2008 درسیستم مالی امریکا خود را نشان داد و به سرعت در جهان گلوبالیزه شده پخش شد، شرایط عینی برای تنش های سیاسی تا حد بحران سیاسی در همان کشورامریکا و نیز کشورهای اروپا فراهم شد و در کشورهای دیگر جهان عارضه های نئولیبرالیسم خود را در جامعه به نمایش گذاشت . گره کوربحران سیاسی در سوریه شرایطی فراهم آورد که درجنگ داخلی آنجا دولت های سرمایه داری در مقابل هم آشکاراصف آرایی کردند. دولت امریکا و اروپا و هر یک از کشورهای منطقه و نیز روسیه و چین در جبهه ای جای خود را یافتند . نیروهایی که اکنون تحت ائتلاف شکل گرفته اند منجمله امریکا و اروپا ،درجریان جنگ سوریه با تکیه به نیروهای ارتش آزاد سوریه ونیز انواع جریانات ارتجاعی اسلامی القاعده و شاخه های سلفیست ها عمل کردند. غیر از انتقال سلاح و تجهیزات از سوی دولت های امریکا ، آلمان و فرانسه، در رابطه با اعزام افراد نظامی، دولت امریکا تاحد سازماندهی مراکزآموزش کماندو بیشتر نرفت . مراکزی که در اردن کارشناسان نظامی با بودجه دولت امریکا به تعلیم کماندواز میان افراد محلی می پرداخته و یا هنوز می پردازند. دولت امریکا و اروپا به دلائل مختلف منجمله کاهش فشار درون جوامع ، نشان دادن ظاهری صلح جویانه برای کاهش فشار انظار جهانی ، و داشتن دست باز برای انتقاد از سیاست های رقبای خود در منطقه منجمله روسیه تا حد مقدور ترجیح می دهند از ارسال نیروی نظامی مستقیم ( غیر مستقیم ناتو را حاضر و آماده دارند)خودداری کنند. البته این راه گویا اخیرا با ارسال 1500 نفر نیروی نظامی امریکا به منطقه سوریه دارد باز می شود.

گزارشگران:
فضای سیاسی بسیار پیچیده ای در منطقه مشاهده میشود. موقعیت ایران در همسوئی با غرب, اقلیم کردستان, سکوت و نظارت دولت سوریه, نافرمانی ترکیه هم پیمان غرب از پیمان ناتو و جهتگیری در برابر ائتلاف, توانائی های تسلیحاتی و مالی داعش و تغییر سیاست های عربستان در قبال داعش و... براستی امروز صف دوست و دشمن کجاست؟

شروین رها:
با توجه به بحران جهانی سرمایه داری ،که دیگر بحرانی دوره ای ( به معنای تغییر شیفت مثلا از راه حل کینز به راه حل فریدمن و فوکویاما باشد) نیست وبحرانی ساختاری و بدون انقطاع است ، سرمایه داری تمام ظرفیت هایش را بکار گرفته و لبریز شده است وبا وجودهر گونه پیچیده گی و تغییر در جغرافیای سیاسی در منطقه، باحاکمیت سیاسی سرمایه داری جز بربریت برزنده گی و زیست انسانها چیزی قابل تصور نیست . حضور ارتجاع تسنن به شیوه خلافت همچون داعش ویا ارتجاع تشییع به شیوه امامت همچون رژیم اسلامی که بازندگی انسان مدرن حاضردر تضاد است ، خود محل اتکای نظام اقتصادی گندیده و بربرپرور سرمایه داری است . لذامبارزه با ارتجاع پیشامدرن در گرو تکیه به نظام اقتصادی حاضرحتی با روش مدرن نیست برعکس فقط در مبارزه برای ریشه کردن پایه آن یعنی مالکیت خصوصی معنای واقعی پیدا می کند. به عبارتی مدرنیسم نظام اقتصادی معاصر خود حامل بربریت و پیشامدرن است ،این در حد اشاره بود ومی بایست جای دیگر به آن پرداخت. به نظر من صف دوست و دشمن در منطقه در حال حاضر نه با داعش بلکه با جنبش کوبانی تداعی می شود. ظاهر قضیه این است که در سطح جهانی دولت ها و احزاب و سازمانها و نهادها از چپ تا راست اکثرا خود را دشمن داعش و دوست کوبانی می دانند . اما این صف بندی علیه بربریت بخودی خود هنوز چیزی را نشان نمی دهد. داعش محصول شرایطی است که با جنگ و رقابت و دسته بندی دولت ها ی سرمایه داری در سطح جهانی و منطقه فراهم شده است ونه تنها حضور داعش بلکه ائتلاف علیه آن در این چهارچوب قرار گرفته است . تجارت آزاد ودموکراسی بازاردیواردو قطبی را برداشت و دیوارهای چند قطبی ایجاد کرد . ایران ، عربستان و ترکیه درمنطقه بر سرقدرت بشدت رقابت دارند ودر سطح جهانی نیز رقابت های بلوک بندی های جهانی سرمایه داری تنگاتنگ شده است . حضور داعش در منطقه ، رقابت قدرتی در دولت های منطقه ، اهداف ائتلاف و هژمونی سیاسی حاکم بر آن فاکت هایی است که بر مبنای آن معادلات سیاسی و معاملات دیپلماتیک در منطقه برای نیروهای درگیر در آن باز است ودر این رابطه حتی دولت اقلیم کردستان عراق هم مجزا نیست . همانطور که در بالاتر اشاره شد ، در حال حاضراگر مجاز باشیم از صف دوست و دشمن صحبت کنیم ، برای انسانهایی که خواهان رفاه و آسایش و آزادی هستند آن را تنها می توان در جنبش کوبانی دید. مشارکت عمومی در اداره امورجامعه با حضورآزادانه افراد در آن ، جدا از تبعیض در جنسیت ، ملیت ، زبان و رنگ پوست وغیره ..چیزی است که تا حدودی به این جنبش گره خورده است.  روش شورایی اداره جامعه و یا مشارکت دموکراتیک وآزادانه از پایین در امور زندگی انسانها آن چیزی است که با اهداف بسیاری از احزاب و گرایشاتی که خود را در طیف ضد داعش می بینند مغایرت دارد .

گزارشگران:
در گزارشات آمده بود که جامعه کردهای منطقه حمایت های هوائی آمریکا و ائتلاف را به فال نیک گرفته اند و بخشا نقد کرده اند که چرا با تعویق انجام شده است.آیا عملکرد ائتلاف با رهبری آمریکا را در مورد کوبانی مثبت ارزیابی می کنید؟

شروین رها:
با یورش داعش به کوبانی نیروی های ائتلاف و دولت های منطقه از طریق رسانه های رسمی احتمال بالا بودن اشغال کوبانی توسط داعش را به میان می آوردند وترکیه هم در انتظارسقوط کوبانی درمرز کوبانی نیروهای نظامی و تانگ هایش را مسلط بر شهر مستقر کرد. اما استقامت کوبانی ها حدس و گمان ها را بهم زد. مقاومت مردم کوبانی از همان آغاز ترکیه وناسیونایست های ترک و دولت اقلیم کردستان و ناسیونالیست های کردرا زیر سوال برد و هیاهوی ضد داعش لیست بلند نیروهای ائتلاف را کمرنگ کرد. درکوبانی ، بر خلاف عراق که بسرعت باد اشغال شد و مراکز نظامی از نیروهای موجود در آن تخلیه شد وهزاران انسان رها شده درشنگال طعمه فاشیست مذهبی داعش واقع شدند، چیزی برای دفاع کردن وجود داشت . زنان و مردان کوبانی در مسیری قرار گرفتند که بنده گی در آن جایی نداشت . امید به زنده گی در آن جاری شده بود وزبان گویای میلیونها انسانی شد که فریاد خود را علیه فقر وفلاکت وبدبختی نظام اقتصادی حاکم رسا ترکردند . دولت ها یی که زیرسایه ائتلاف سیاست می رانند انتظار داشتند کوبانی زیرآوار رود واینها مسیرمعین خود را در پیش بگیرند ،اما جنبش کوبانی آنها را انگشت به دهان کرد . در جایی که جنگ در می گیرد در ست است که ابزار و تجهیزات نظامی در توازن قوای جنگی موثر است ولی این نمی تواند این تجربه غنی را دفن کند که جنگ ادامه سیاست است . به عبارتی سیاست حاکم بر جنگ نوع آن را تعیین می کند. اگر این تجربه را نخواهیم در این رابطه مشخص قلب کنیم به این نتیجه می رسیم که فشنگی که از اسلحه های ساده زنان و مردان کوبانی بطرف داعش شلیک می شود براتر از بمبهای کاملن پیشرفته هواپیماهای دولت های ائتلاف بر سر داعش خواهد بود . اگر تاریخا زیاد به عقب بر نگردیم که نتایج کار دولت های سرمایه داری در قبال عراق و افغانستان را بررسی کنیم و درهمین تجربه نسل حاضرباقی بمانیم ، تجارب اعتراضات توده ای در کشورهای عربی وسیاست های دولت های تشکیل دهنده ائتلاف را در قبال آن می توان محک زد . بمب هایی که با تبلیغات رسانه ای" انسان دوستانه"بر سرلیبی فرود آمد چه سیاست هایی رادرآنجاکاشت؟

گزارشگران:
کوبانی بلحاظ رسانه ای مورد حمایت گسترده قرار گرفته است. دولت ترکیه تحت فشارهای بین المللی به عبور بیش از صد پیشمرگه با سلاح های مختلف تن داده است. بنظر شما آزادیخواهانی که در منطقه نیستند و امید به ازادسازی کوبانی دارند چگونه میتوانند این مقاومت را یاری برسانند؟

شروین رها:
مقاومت شهر کوبانی در مقابل ارتجاع هار داعش هم خود را به رسانه های جهانی تحمیل کرد و هم نزد انظار جهانی حمایت های بسیار وسیعی را جلب کرد . فشارهای جهانی تا سطح احزاب و سازمانهای جهانی ومجالس رسمی و دولت ها پیش رفت ودولت ترکیه و دولت اقلیم در منطقه را وادار به عکس العمل کرد . در مقابل ارتجاع داعش افقی آزادیخواهانه باز شده بود که زنان و مردان کوبانی آن را نماینده گی می کردند و این فشاری سیاسی بود که بر منطقه وارد شد . از طرفی آتش زیر خاکستراعتراضات توده ای در بطن جوامع منطقه راشعله ور کرد و از طرف دیگرگوشه ای دیگرازعملکردسیاسی ارتجاع منطقه که تحت پوشش انواع فرقه های مذهبی و ناسیونالیستی حکومت می کنند رادربرابر جوامع قرار داد. کوبانی تا این حد نشان داد که با توجه به زمان کوتاهی که از عمر کانتون و مشارکت مردم زحمتکش در اداره امورآن می گذرد حمایت های گسترده ای را به خود جلب کرد. نه تنها در کشورهای منطقه که صدای آزادیخواهی ازسد استبداد و سرکوب عبور کرد، در سراسر جهان روز اول نوامبر را بنام خود ثبت کرد . همبستگی جهانی با جنبش کوبانی در اول نوامبر که حلقه های عظیم آزادیخواهان را بهم وصل کرد ، می تواند سرآغازمسیری باشد که با اعتراضات و اعتصابات کارگری در اروپا و امریکا گره بخورد و نیروی ضد سرمایه داری درسراسر جهان را تقویت کند .شعار کوبانی تنها نیست ، فقط با نیروی همبستگی طبقاتی درسراسر جهان وبا استفاده از انواع ابتکارات و امکانات می تواند عملا متحقق شود.


گزارشگران:
آیا ناگفته ای مانده است؟
بمباران مواضع داعش در اطراف کوبانی توسط ائتلاف، انتقال نیروی نظامی دولت اقلیم به کوبانی ،  ارسال تعدادی ازنیروی ارتش آزاد سوریه به کوبانی ، انواع نشست ها و مذاکرات و تعیین انواع قید و شرط ها از سوی امریکا و دولت های ائتلاف و دیگر اقداماتی از این دست وبنام نجات کوبانی ،آن سیاست هایی است که می تواند امواج آزادیخواهانه جنبش کوبانی را پس رانده و آن را از قالب تهی سازد . این همان خطری است که بر سر اعتراضات توده ای در کشورهای عربی آمد . این سیاست داعش را به جلو صحنه راند تا زیر پوشش مبارزه با آن عمل مستقیم  یا ابتکارات توده ای را از کاراندازد. این نگرانی جدی است . احزاب و سازمانهایی که از کوبانی به دولتهای امریکا و ترکیه به با اسم رمز کمک نظامی و غیره چراغ سبز می دهند ، خواسته یا ناخواسته و بدون هیچ قضاوت اولیه محتوی اراده جمعی کوبانی ها را از درون تهی می کنند. تکیه گاه جنبش کوبانی می بایست نیرویی باشد که در همبستگی با آن صدای خود را در جهان بلند کردند. این نیروی جهانی می بایست مشخصات برجسته جنبش کوبانی را بالا بگیرند و برای جلب هر چه بیشتر حمایت ازآن مخاطبینش را درجامعه بیابند. بی شک تنها حامیان بیدریغ جنبش کوبانی را در میان کارگران می توان یافت و بس.

گزارشگران:
با تشکر از شما

شروین رها:
با سپاس از شما

15.11.2014