آوارگی کردهای روژاوا و حمله نظامی ترکیه به این منطقه
نیره انصاری
بررسی وضعیت کنونی شمال شرق سوریه مستلزم برگشت به زمان آغاز جنگ داخلی سوریه است.
جنگ داخلی سوریه که در سال (2011) آغاز شد، ویرانی های گسترده ای برجای گذاشت و تمام اقلیتهای سوریه از جمله کُردهای ساکن این کشور را درگیر نبردی ناخواسته کرد. کُردها موفق به کنار پس زدن داعشی ها شدند و منطقه ای خودمختار بنام «روژاوا» را در شمال سوریه برای خود ایجاد کردند.
این منطقه با وجود تهدیدات دولت بشاراسد، نیروهای داعش و دولت ترکیه، در مقایسه با دیگر مناطق جنگ زده سوریه از رونق مناسبی برخوردارست و اکنون ساکنان « روژاوا» از خود میپرسند که استقلال نسبی که در این منطقه بدست آوردهاند را باید در معاملات با حکومت بشاراسد قربانی کنند یا دولت ترکیه؟
حال آنکه در حال حاضر صلح و ثباتی که در «روژاوا» برقرار بوده مورد تهدید شدید واقع شده است.
با توجه به اینکه کردها مبارزین زحمتکشی هستند که در نواحی غرب و شرقِ فرات برای دفاع از خاک و کشور خود سلاح بدست گرفتند و در برابر تروریست ها جنگیدند. در این سالها زجر کشیدند تا از حواشی دور صحنه سوریه و از جایی که به ناحق بی شناسنامه و بدون هیچ حقوقی به آنجا پرتاب شدند، به کانون روشن صحنه بیایند و افزون بر مشارکت سیاسی و اجرایی در حوزه دفاعی و مبارزه با تروریسم نیز نقشی بی بدیل ایفا کنند.
پرسشها این است که آیا روند حمله ترکیه به کردهای سوری در شرق فرات یک شبیخون و حمله ناگهانی و تغییر مسیری غافلگیر کننده بود؟
آیا ترکیه که تا دیروز در برابر تمام تحریکات سیاسی و سازمانی و نظامی کردها سکوت کرده بود و اکنون به یکباره بر سرخشم آمده و به آن مناطق حمله ور شده؟
با توجه به اینکه به یاد داریم آن روزهای دشواری را که شهر کوبانی در آستانه سقوط قرار داشت. و اگر با هماهنگی اربیل نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان به کمک کوبانی ها نمی رسدند، حفظ کوبانی ناممکن بود. البته ترکیه در دفاع از این حمله نظامی را مبارزه با تروریسم اعلام کرده است. که اساساً تروریسم خود تعاریفی دارد
تعریف لغوی
- تروریسم/ تروریزم در زبان فارسی معادل ندارد و در فرهنگهای لغت فارسی از این مورد ذکری به میان نیامده است با این حال « واژه تروریسم» از فعل ترور مشتق شده است که در لغت به معنای « ایجاد رعب و هراس در بین مردم و یا مرعوب ساختن دیگران» است. در فرهنگ آکسفورد، تروریزم به « وحشت فزاینده» یک شخص یا چیزی که وحشت فزاینده ای تولید کند؛ تعریف شده است این فرهنگ ذیل این تعریف اضافه میکند که تروریزم:« توسل به خشونت برای اهداف سیاسی یا اجبار حکومت به انجام فعل یا ترک فعلی، به این وسیله که در بین مردم تولید وحشت کند.»
- تعریف حقوقی تروریزم چنین است: « کارهای جنایی ضد کشور به منظور ایجاد هراس در اشخاص یا اصناف و طبقات معین یا همه کشور را گفته اند.»
با مطالعه کنوانسیون های بینالمللی و منطقه ای از یکسو و قطعنامه های مجمع عمومی، شورای امنیت و قوانین داخلی ضد تروریسم از سوی دیگر سه معیار در تعریف تروریسم قابل استنباط به نظر می رسد:
- تروریسم/ تروریزم در زبان فارسی معادل ندارد و در فرهنگهای لغت فارسی از این مورد ذکری به میان نیامده است با این حال « واژه تروریسم» از فعل ترور مشتق شده است که در لغت به معنای « ایجاد رعب و هراس در بین مردم و یا مرعوب ساختن دیگران» است. در فرهنگ آکسفورد، تروریزم به « وحشت فزاینده» یک شخص یا چیزی که وحشت فزاینده ای تولید کند؛ تعریف شده است این فرهنگ ذیل این تعریف اضافه میکند که تروریزم:« توسل به خشونت برای اهداف سیاسی یا اجبار حکومت به انجام فعل یا ترک فعلی، به این وسیله که در بین مردم تولید وحشت کند.»
- تعریف حقوقی تروریزم چنین است: « کارهای جنایی ضد کشور به منظور ایجاد هراس در اشخاص یا اصناف و طبقات معین یا همه کشور را گفته اند.»
با مطالعه کنوانسیون های بینالمللی و منطقه ای از یکسو و قطعنامه های مجمع عمومی، شورای امنیت و قوانین داخلی ضد تروریسم از سوی دیگر سه معیار در تعریف تروریسم قابل استنباط به نظر می رسد:
معیار ذهنی؛ معیار عینی و معیار مختلط
- معیار ذهنی
در تعریف بر اساس معیار ذهنی بر قصد و هدف مرتکبان جرائم خشونت بار مانند: قتل، جرح، گروگانگیری و هواپیماربایی، و یا دارای نتایج خطرناک؛ مانند ارائه اطلاعات نادرست، حمل ونقل، خرید و فروش مواد هسته ای، شیمیایی و بیولوژیک تأکید می شود...در حقیقت بند نخست بخش (2331) قانون ضد تروریسم ایالات متحده با این رویکرد اقدام به تعریف تروریسم بینالمللی نموده است:
- واژه تروریسم بینالمللی به معنای فعالیتهایی است که
الف) شامل اعمال خشونت بار یا اقداماتی است که برای حیات انسان خطرناک بوده و نقض حقوق برای ایالات متحده با دیگر دولت ها است مشروط بر آنکه در داخل صلاحیت ایالات متحده یا هر دولت دیگری به وقوع بپیوندد.
ب) به نظر میرسد که هدف از انجام چنین اعمالی: ترساندن یا مجبور ساختن جمعیت غیر نظامی است.
تحت نفوذ قرار دادن سیاست دولت از طریق ترساندن یا تحت فشار قرار دادن آن دولت است یا تأثیر گذاردن بر رفتار یک دولت از طریق قتل یا آدم ربایی میباشد.
ج) در درجه نخست در خارج از صلاحیت سرزمین ایالات متحده به وقوع می پیوندد یا با توجه به ابزارهایی که به کمک آن این اعمال صورت می پذیرد. افرادی که ظاهراً قصد ترساندن یا مجبور ساختنشان را دارند یا محلی که در آن این مرتکبان دست به عمل میزنند یا پناه می جویند از مرزهای ملی فراتر می روند.
تعاریف مندرج در کنوانسیون های منطقه ای سازمان کشورهای امریکایی، سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه آفریقا نیز با این رویکرد در وهله نخست اقدام به تروریسم بینالمللی نموده اند.
- معیار عینی
اجتماعی ترین عنصر برای تعریف تروریسم قدرمتیقن توسل به خشونت شدید علیه اشخاص به عنوان یک وسیله تروریستی است. به هر روی این سنتی ترین روش برداشت از تروریسم می باشد. زیرا همواره امکان استفاده از خشونت شدید علیه اموال، تسهیلات و امکانات دولتی نیز وجود دارد و به همین جهت رویکرد فزاینده ای برای تروریستی شناختن این نوع توسل به خشونت نیز در قوانین تازه وجود دارد. قانون تروریسم سال (2000) انگلستان، قانون کانادا، ژوئن (2002) و نیز قانون ایالات متحده؛ همگی حمله به اماکن و تسهیلات دولتی را تروریستی در نظر گرفته اند...
کنوانسیون های سیزده گانه ضد تروریسم به استثنای کنوانسیون تأمین منابع مالی تروریسم، کنوانسیون منطقه ای اتحادیه اروپا و... همگی از معیار عینی برای تعریف تروریسم استفاده کرده اند.
با توجه به اقبالی که از این روش شده است، ایراد آن در این واقعیت است که با رشد و توسعه ی روزانه علم و تکنولوژی و تعبیر روشهای تروریستی به حیث رشد تکنولوژی احصای پایدار مصادیق تروریسم به هیچ وجه در یک بستر زمانی مشخص مقدور نیست به گونهای که هریک از کنوانسیون ها و قوانین یاد شده نسبت به زمان تصویب دارای نواقص اند. از این رو توسل به روش معیار عینی نیز قابل اعتماد به نظر نمی رسد.
- معیار ذهنی
در تعریف بر اساس معیار ذهنی بر قصد و هدف مرتکبان جرائم خشونت بار مانند: قتل، جرح، گروگانگیری و هواپیماربایی، و یا دارای نتایج خطرناک؛ مانند ارائه اطلاعات نادرست، حمل ونقل، خرید و فروش مواد هسته ای، شیمیایی و بیولوژیک تأکید می شود...در حقیقت بند نخست بخش (2331) قانون ضد تروریسم ایالات متحده با این رویکرد اقدام به تعریف تروریسم بینالمللی نموده است:
- واژه تروریسم بینالمللی به معنای فعالیتهایی است که
الف) شامل اعمال خشونت بار یا اقداماتی است که برای حیات انسان خطرناک بوده و نقض حقوق برای ایالات متحده با دیگر دولت ها است مشروط بر آنکه در داخل صلاحیت ایالات متحده یا هر دولت دیگری به وقوع بپیوندد.
ب) به نظر میرسد که هدف از انجام چنین اعمالی: ترساندن یا مجبور ساختن جمعیت غیر نظامی است.
تحت نفوذ قرار دادن سیاست دولت از طریق ترساندن یا تحت فشار قرار دادن آن دولت است یا تأثیر گذاردن بر رفتار یک دولت از طریق قتل یا آدم ربایی میباشد.
ج) در درجه نخست در خارج از صلاحیت سرزمین ایالات متحده به وقوع می پیوندد یا با توجه به ابزارهایی که به کمک آن این اعمال صورت می پذیرد. افرادی که ظاهراً قصد ترساندن یا مجبور ساختنشان را دارند یا محلی که در آن این مرتکبان دست به عمل میزنند یا پناه می جویند از مرزهای ملی فراتر می روند.
تعاریف مندرج در کنوانسیون های منطقه ای سازمان کشورهای امریکایی، سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه آفریقا نیز با این رویکرد در وهله نخست اقدام به تروریسم بینالمللی نموده اند.
- معیار عینی
اجتماعی ترین عنصر برای تعریف تروریسم قدرمتیقن توسل به خشونت شدید علیه اشخاص به عنوان یک وسیله تروریستی است. به هر روی این سنتی ترین روش برداشت از تروریسم می باشد. زیرا همواره امکان استفاده از خشونت شدید علیه اموال، تسهیلات و امکانات دولتی نیز وجود دارد و به همین جهت رویکرد فزاینده ای برای تروریستی شناختن این نوع توسل به خشونت نیز در قوانین تازه وجود دارد. قانون تروریسم سال (2000) انگلستان، قانون کانادا، ژوئن (2002) و نیز قانون ایالات متحده؛ همگی حمله به اماکن و تسهیلات دولتی را تروریستی در نظر گرفته اند...
کنوانسیون های سیزده گانه ضد تروریسم به استثنای کنوانسیون تأمین منابع مالی تروریسم، کنوانسیون منطقه ای اتحادیه اروپا و... همگی از معیار عینی برای تعریف تروریسم استفاده کرده اند.
با توجه به اقبالی که از این روش شده است، ایراد آن در این واقعیت است که با رشد و توسعه ی روزانه علم و تکنولوژی و تعبیر روشهای تروریستی به حیث رشد تکنولوژی احصای پایدار مصادیق تروریسم به هیچ وجه در یک بستر زمانی مشخص مقدور نیست به گونهای که هریک از کنوانسیون ها و قوانین یاد شده نسبت به زمان تصویب دارای نواقص اند. از این رو توسل به روش معیار عینی نیز قابل اعتماد به نظر نمی رسد.
دلائل حمله نظامی ترکیه
یکی از دلائل اساسی حمله نظامی ترکیه به شمال شرقی سوریه، میتواند این باشد که ترکیه بزرگترین گروه شبه نظامی کُزد در منطقه یعنی یگانهای مدافع خلق را وابسته به حزب کارگران کردستان (پ ک ک) میداند که سه دهه است در ترکیه برای خودمختاری خود تلاش می کند.
یگانهای مدافع خلق شاخه ای نظامی حزب اتحاد دموکراتیک سوریه است و P.K.K از سال 1984 با دولت ترکیه میجنگد و در لیست گروههای تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد.
برای آزاد ساختن حدود ¼ از خاک سوریه از دست داعش، مهمترین نیروی زمینی که با حمایت آمریکا و متحدانش در چهارسال گذشته با داعش جنگید نیروهای دموکراتیک سوریه بودند. این نیروها ترکیبی از شبه نظامیان عرب و کرد هستند و در میان نیروهای کرد، مهمترین نیروهای مدافع خلق هستند. دولت ترکیه میخواهد یک منطقه حائل امن تا عمق 32 کیلومتری خاک سوریه شکل بگیرد که نیروهای کرد در آن حضور نداشته باشند. ترکیه میخواهد در این منطقه تا دومیلیون آواره سوری را اِسکان دهد. نیروهای کرد میگویند که از سرزمینشان دفاع خواهند کرد و در حقیقت این اقدام نظامی نسبت به شمال سوریه را « بدل کردن به منطقه جنگی» دانسته و این زمینه را برای برگشت داعش فراهم می نماید.
از دیگر سو، آنچه اکنون رخداده است هم پیوند است با مشکلات اردوغان در داخل ترکیه. افزون بر این با توجه به تورم و رکود اقتصادی، حزب حاکم ترکیه در انتخابات محلی (شهرداری ها) که در سال جاری برگزار شد. کنترل بر چهار شهر مهم از جمله ایستانبول، قطب اقتصادی ترکیه و انکارا، پایتخت این کشور را از دست داد.
در حقیقت پاسخ منفی رأی دهندگان به نمایندگان حزب عدالت و توسعه در سراسر این کشور از جمله در مناطق کردنشین ترکیه، نوعی مجازات دولت بدلیل ناموفق بودن آن، در پایان دادن به بحران اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی بود.
البته پیش از این هم آخرین بار در جریان انتخابات عمومی سال 2015 قدرت اردوغان متزلزل شد و در آن زمان آقای اردوغان در واکنش به نتایج انتخابات، جنگ با حزب کارگران کردستان را آغاز کرد. براین اساس به نظر تحلیلگران بخش زیادی از تلاشها برای حمله به «روژاوا» تکاپویی برای جلب حمایت ملت ترک و ملزم کردن آنها به صف آرایی حول محور یک آرمان ملی گرایانه است.
حتا باهوز اردال عضورکمیته اجرایی P.K.K گفته بود:« دولت ترکیه دچار بحران عمیقی است که موجب میشود حزب حاکم بتدریج از قدرت دور شود. پس در چنین حالتی اردوغان در پی فرصتی است تا بتواند رؤیاهای عثمانی خود را احیا و اجرایی کند. به ویژه که در آخرین انتخابات مشخص شد حزبی که کردها حامی آن هستند قدرت زیادی کسب کرده اند.
فراتر از این ایده خروج نیروهای آمریکایی از شمال سوریه نخستین بار در دسامبر سال 2018 طرح شد. از آن زمان نیروهای دموکراتیک سوریه منطقه ای به وسعت صدها کیلومتر را در امتداد مرز حفاری کردهاند تا با ایجاد خندق و تونل، خود را برای دفاع در مقابل نیروهای ترکیه آماده کرده و حرکت خودروهای نظامی ترکیه را کُند کنند.
- معیار مختلط
- معیار مختلط
تعریف کنندگان برخی کنوانسیون ها و اسناد چندی دیگر با عنایت به محاسن و نقایص در معیار عینی و ذهنی به فکر ترکیب آنها افتاده در عمل معیار مختلطی به وجود آوردهاند که به موجب آن ابتدا در بند اول تروریسم با استناد به معیار ذهنی تعریف شده و سپس در بند دوم تعریف تا حد ممکن مصادیق عینی و قابل تصور تروریسم احصاء میگردد توسل به این معیار در عین اینکه فاقد نقایص معیارهای پیشین است از محاسن آنها بیشترین توقیق را نصیب تصویب کنندگان اسناد می کند.
هنگامی که وارد قلمرو «فدراسيون دموکراتيک سوريه شمالي» که غالبا به نام «روژاوا» (به معني "غرب" در زبان کردي ) مي شويم. درطول مرز ترکيه، بين رودخانه فرات و عراق، دستکم دوميليون تن که(60%)درصد آنها کرد هستند در اين منطقه که به زور اسلحه از دست جهادگران «سازمان حکومت اسلامي» (داعش) درآمده زندگي مي کنند. از سال (2014)، اين بخش از مردم سوريه با الهام گرفتن از آقاي عبدالله اوجالان، بنيانگذار حزب کارگران کرد ترکيه (PKK) که از سال (1999) در ترکيه زنداني است، زندگي سياسي جديدي را تجربه مي کنند. حزب کارگران کرد ترکيه ومتحد سوريه اي آن حزب اتحاد دموکراتيک (PYD)، با رها کردن مارکسيسم- لنينيسم از سال هاي دهه (2000) نوعي نظام اجتماعي آزادي محور را برگزيده اند که موراي بوکچين، آزادي خواه و هوادار محيط زيست آمريکايي (2006-1921) پايه گذار آن بوده است. «قرارداد اجتماعي» پذيرفته شده توسط «فدراسيون دموکراتيک سوريه شمالي» در سال (2014)، ملي گرايي را نفي نموده و جامعه اي بر اساس مساوات جنسيتي ، تسهيم قدرت و محترم شمردن ديگران را توصيه مي کند.روژاوا درعمل خودمختار است.بقيه منطقه توسط «نيروهاي دموکراتيک سوريه» (FDS)، که شامل گروه هاي رزمنده زن و مرد کرد «واحدهاي مدافع خلق» (YPG)، «واحد هاي دفاع از زنان» (YPJ) و نيز شماري شبه نظامي عرب سني، ايزدي و مسيحي است.
سوء قصدهاي انتحاري اي که توسط جهادگران انجام مي شود تهديدي مداوم است. همه به ياد دارند که در (27 ژوييه،2016) يکي از اين سوء قصدهاي انتحاري (44) کشته و (140) مجروح به جا گذاشت. در منطقه اي که سرشار از منابع است، مسئله سوخت نشان دهنده چالشي است که قدرت جديد با آن درگير است.
در «روميلان» در (100) کيلومتري قامشلي، در جاده اي که به عراق مي رود، صف هايي طولاني دربرابر جايگاه هاي سوخت شکل گرفته است. پيش از شروع جنگ درسال (2011)، اين منطقه در روز (380) هزار بشکه نفت خام توليد مي کرد که يک سوم کل توليد سوريه بود. با شروع درگيري ها، استخراج نفت (70%) درصد افت کرد و کمبود بنزين به شدت احساس مي شود. به خاطر نبود پالايشگاه، دولت خودمختار ناگزير است بخشي از نفت خام را به دستگاه حکومتي سوريه بفروشد و در عوض آن بنزين و ديگر فرآورده هاي سوختي را به بهاي گران هرليتر (80) صدم يورو خريداري نمايد.
تقسيم قدرت بين مناطق
شمار زيادي از پالايشگاه هاي دست ساز کوچک محلي بنزين را به بهاي هرليتر (20) صدم يورو به بازار مي دهند، اما اثرات منفي آن بر محيط زيست نگران کننده است. دود فضار را سياه کرده وبيماري هاي پوستي و مشکلات تنفسي شيوع يافته است. معاون مدير کميسيون نيرو، که مقر آن در «روميلان» است مي گويد: «درحال حاضر راه حل ديگري نداريم. به محض آن که بتوانيم، اقدام به ساخت پالايشگاه هاي مدرن نموده و منطقه را پاک مي کنيم. البته، ما همه اين کارگران را در کارخانه هاي جديد به کار خواهيم گماشت».
در مناطق ديگر روژاوا مانند «منبيج» ممنوعيت کار پالايشگاه هاي دست ساز موجب ناخشنودي بخشي از مردم شده که به خاطر جيره بندي برق، به رغم تصرف (3) سد عمده بر روي رودخانه فرات توسط «نيروهاي دموکراتيک سوريه» (FDS) در مضيقه هستند. بنابر توافق هاي بين المللي، ترکيه که سرچشمه رودخانه را دراختيار دارد، مي بايد عبور (600) متر مکعب آب در ثانيه را تامين نمايد.، «هنگامي که اين سدها تحت کنترل داعش بود، ترکيه اجازه عبور مقدار بيشتري آب را مي داد. اما، هنگامي که «نيروهاي دموکراتيک سوريه» (FDS) آنها را ازدست داعش درآوردند، ترکيه از حجم آب کاست. امروز مقدار عبور آب کمتر از(200) متر مکعب درهر ثانيه است».
از منظری دیگر این عملیات نظامی را میتوان در زمره جرائم علیه بشریت بشمار آورد.
اینکهدرعصرمایکباردیگرجرائمعلیه بشریت مطرحمیشود: مانندبمبارانهایشیمیاییِمردمبیگناه،بیدفاعوفروریختنبمببرخانههایمسکونی،کشتارهایدستهجمعی،همهوهمهنشانازجرائمیهستندکهازسوییمیتوانندبهدلیلبرخوردباوجدانِجامعهبشریموضوعبحثهایاخلاقیوعاطفیباشندوازدیگرسوبهواسطهقرارگرفتندرمحدودهیحقوقجزاییبینالمللموضوعتحلیلهایحقوقیفراوانگردند.
اگرچهدرخصوصقسمتنخستفراوانگفتهونوشتهشده،امادرمورددوم،لزومدقتدرجنبههایحقوقیواجتماعیآنبیشترضروریمینماید.
درحقوقجزایداخلیبهجرائمعلیهاشخاصتوجهفراوانشدهاستودرمجموعههایقوانینومقرراتجزاییبهاینگونهجرائمدقتکردهاند،اما،جرائمعلیهانسانیتدرمفهومخاصخود،اصطلاحیاستکهدراساسنامهدادگاهنورمبرگبرایمحاکمهی«جنایتکارانوبزهکارانعلیهانسانیت»بهکارگرفتهشدهاست.
توجهبهاینگونهجرائمبادقتدرایننکتهکهانسانیترادرمفهومشناختعامبشریموردآسیبوخدشهقرارمیدهد،نیازمندتفکریمجدددرمفاهیمجرمازسویی،وانسانیتازدیگرسودارد. مفاهیمیتقریباًروشنازنظرجرمومبهمازنظرانسانیت.انعکاسدرحقوقجامعهمللمحدودنیستچهازسوییابعادآنبسیاروازسویینتایجآنگستردهاست.
نظریبهتاریخ
بیتردیدنمیتوانمنکرواکنشوجدانآگاهجامعهبشریدرطولتاریخنسبتبهاعمالیگردیدکهغباراندوهوملالبررخسارانساننشاندهواو رابهتفکروعکسالعملدرسرکشیهاوتجاوزاتِانسانهاعلیهیکدیگرواداشتهاست. درشناختواقعیتایناَعمالانسانعصرمابیشترمدیونوسائلارتباطجمعیاستکهستمگریهاراآشکارمیکندوتجاوزاترابرملامیسازد. دردورههایقدیموپیشازگسترشاینوسائلوبهدلیلعدمارتباطات،جنایاتعلیهبشردرمحدودهمکانیخاصدرنطفهخفهمیشدوفریادهایستمکشاندرحصارقلعههایجنگییازندانهایسهمگینبهجایینمیرسید.
عناصرتشکیلدهندهجرائمعلیهانسانیترابایدازجرائمجنگیتفکیککرد. هرچنداغلب،اینتفکیکمشکلمینماید. زیراکلیهجرائممیتوانندجرائمعلیهانسانیتنیزتلقیشوندهمچنانکهبسیاریازجرائمعلیهانسانیتمیتوانندبههنگامجنگاتفاقافتد. برایناساسوباتوجهبهموافقتنامهمورخ(18آگوست،اوت،1945) لندن، وشناختآنبهعنوانعنصراصلیقانونیِجرائمعلیهانسانیتاینگونهازجرائمجنگمجزامیشوند.
شالوده و مبانی حقوق بین الملل کجاست؟
میتوان به این پرسش اینگونه پاسخ داد که پس از دوران جنگ سرد، رویدادها زنجیروار رخداد و در این میان حقوق بین الملل در زمینه قاعده مندسازی، پاسخ مستدللی نداشت. به عنوان نمونه، در خصوص سوریه، حقوق بین الملل پاسخ دقیق علمی نداشت. سقوط هواپیما [ها] و بحثهای مربوط به هوانوردی، سیل مهاجران، بحران مهاجرت، مسئولیت جامعه بینالمللی و... اینها مسائلی است که نمیتوان میان آن و موازین حقوق بینالمللی به مرزبندی و تفسیری دقیق رسید.
نظر به موارد بیان شده در بالا میتوان اینطور بیان کرد که از یک سو: تحولات جامعه جهانی ما را به مسیری هدایت میکنند که «عنصر همبستگی» در آینده از حوزه «ارزشی» به حوزه «مادی» تقلیل یافته و حداقل در سطح همکاری نمود یابد. با توجه به اینکه اعضای جامعه بین الملل به یکدیگر نیازهایی دارند که تنها ریشه در مادیات ندارند و همانند جامعه داخلی[کشوری]، ارزشهای انسانی و نیازهای متعالی دیگری هم چون محیط زیست مطرح می گردد. این موضوع همکاری موجب شد که حتا متن کامل نشده کنفرانس پاریس در خصوص محیط زیست مهم باشد و با استقبال جهانی روبرو گردد. جهان به این موضوع رسیده است که عنصر همبستگی از ضروریات است. در جامعه جهانی بازیگران گوناگونی وجود دارند که مسئولند اما پذیرش این عنصر با دریافت رئالیستی سازگاری ندارد.
میتوان به این پرسش اینگونه پاسخ داد که پس از دوران جنگ سرد، رویدادها زنجیروار رخداد و در این میان حقوق بین الملل در زمینه قاعده مندسازی، پاسخ مستدللی نداشت. به عنوان نمونه، در خصوص سوریه، حقوق بین الملل پاسخ دقیق علمی نداشت. سقوط هواپیما [ها] و بحثهای مربوط به هوانوردی، سیل مهاجران، بحران مهاجرت، مسئولیت جامعه بینالمللی و... اینها مسائلی است که نمیتوان میان آن و موازین حقوق بینالمللی به مرزبندی و تفسیری دقیق رسید.
نظر به موارد بیان شده در بالا میتوان اینطور بیان کرد که از یک سو: تحولات جامعه جهانی ما را به مسیری هدایت میکنند که «عنصر همبستگی» در آینده از حوزه «ارزشی» به حوزه «مادی» تقلیل یافته و حداقل در سطح همکاری نمود یابد. با توجه به اینکه اعضای جامعه بین الملل به یکدیگر نیازهایی دارند که تنها ریشه در مادیات ندارند و همانند جامعه داخلی[کشوری]، ارزشهای انسانی و نیازهای متعالی دیگری هم چون محیط زیست مطرح می گردد. این موضوع همکاری موجب شد که حتا متن کامل نشده کنفرانس پاریس در خصوص محیط زیست مهم باشد و با استقبال جهانی روبرو گردد. جهان به این موضوع رسیده است که عنصر همبستگی از ضروریات است. در جامعه جهانی بازیگران گوناگونی وجود دارند که مسئولند اما پذیرش این عنصر با دریافت رئالیستی سازگاری ندارد.
از دیگر فراز، درباره همسویی بسیار حقوق و روابط بین الملل و بحران موجود در سوریه و وضعیت کنونی آن می توان یادآور گردید که در عصر مدرن رگههای زیادی از مناسبات سنتیِ آمیخته به شرایط مدرن در آن وجود دارد. سوریه با وسعت محدودش بسیاری از دیگر کشورهای منطقه و جهان را درگیر کرده است و اتحادیه اروپا، ناتو، کشورهای خلیج فارس، ایران و روسیه در آن دخالت دارند و چنانچه دو رشته حقوق و روابط بین الملل در کنار یکدیگر باشند میتوانند ویژگی پیشبینی کنندگی را بدست آورند و ایضاً پایان روند و جایگاه ها را به گونهای دریابند که پاسخی روشن بر پرسش های موجود در عرصه مناسبات بین المللی باشد.
اردوغان دشمنی دیرینه با کردهای مجاور مرزهایش داشته و برای اسد و متحدانش، دردسرهایی ایجاد کرده است.
نیروهای دموکرات کرد سوری پس از حمله نظامی ترکیه به عفرین، اکنون در حال جدال با نظامیان ترک هستند. این جبهه امروز از شورای امنیت سازمان ملل خواسته تا نسبت به این حملات، تدبیری بیندیشند. جان یک میلیون ساکن عمدتا غیر نظامی این خطه در خطر است.
(25%) درصد از سرزمین اسد تحت اختیار کردهاست که ستون محکمی برای نابودی داعشیان بودند.
بشار اسد آن ها را خائن می داند و اردوغان تروریست می نامد.آشکار است که این بحران تازه جدای ازبحران چند ساله سوریه و جنگ خانمان سوز جاری در آن جرائم جنگی را نیز به همراه دارد.
نقض حقوق بشر دوستانه و جرائم جنگی آن دسته از رفتارهای ممنوعه در یک جنگ هستند که به عنوان حداقل هایی مطرح شدهاند که از سوی همه طرفهای درگیر در یک مخاصمه مسلحانه ی بینالمللی یا غیر بینالمللی می بایستی مورد رعایت واقع شوند و نقض آنها میتواند به مسئولیت فردیِ مشروع بودن یا نبودن اقدام نظامی بیانجامد، چه دفاع باشد و چه تجاوز در اینجا اثری بر جواز یا منع ارتکاب جنگی ندارد.
حتی آنان که در اقدامی مشروع یعنی همان ماده (51) منشور ملل متحد که دست مایه ی حمله ترکیه به مناطق مختلف شمال شرق سوریه و به ویژه منطقه «روژاوا» شده در برابر متجاوز مقاومت میکنند بایستی حقوق بشر دوستانه را رعایت نمایند.
در این خصوص ترکیه مدعی است که عملیات «چشمه صلح» به موجب مقررات بینالمللی و بطور مشخص بر اساس ماده51 منشور یاد شده طراحی و اجرا شده که حق دفاع مشروع را برای کشورهای عضو این سازمان در صورت مواجه شدن با حمله مسلحانه تضمین می کند. و این در حالی است که کردها آغاز کننده حمله ای نبودهاند که ترکیه در مقام دفاع مشروع اقدام به عملیات نظامی کرده است. از دیگر سو ترکیه مدعی است هدف از این عملیات ایجاد منطقه ای امن در امتداد مرزهای جنوبی خود با سوریه و دور کردن شبه نظامیان تروریست از مرزهای ترکیه است.
اصل تکمیلی بودن دیوان کیفری بین المللی که ستون اصلی نظام دیوان است نیز بر همین اساس قوام یافته است که این دولت ملی است که می بایست اقدام نماید و مداخله دیوان و نظام جهانی تنها آنجا وجاهت دارد که دولت محلی اقدامی نکند و یا قادر و مایل به اقدام راستین نباشد. عدالت کیفری بین المللی نیز حاکمیت ملی را به رسمیت می شناسد و این فرصت را به دولت های ملی می دهد تا خود اقدام به پیگرد جرایم بین المللی نمایند. قطعنامه مجمع عمومی ملل متحد هرچند به این گزاره ها اشارتی صریح نداشته است اما خلاف آن را نیز مورد حکم قرار نداده است و نمی بایستی به گونه ای دیگر تفسیر شود. جامعه جهانی باید در تلاش برای پایان بخشیدن به بی کیفرمانی حاکم در بحران شمال سوریه (کردهای سوری) که توسط نظامیان ترکیه و به دستور اردوغان صورت گرفته است باشد.
سخن پایانی
به همراه جمعی از همکاران حقوق دان و وکیل طی بیانیه ای به دبیرکل سازمان ملل متحد در محکومیت عملیات نظامی ترکیه وبه استناد بند(1) ماده(1) و بند(4) ماده(2) و مواد(39،40 و42) منشور ملل متحد و کنوانسیون های چهارگانه (1949) ژنو و اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول و مقررات عرفی حقوق بین الملل، اعلام کردیم که دولت ترکیه بدون توجه به اصول، مقررات و اهداف و مبانی حقوق بینالمللی، منشورملل متحد و با نقض مواد یاد شده ی منشور اقدام به حمله نظامی گسترده به مناطق مختلف «روژاوا» کرده است که بر اثرآن جان بیش از دو و نیم میلیون شهروند کورد ساکن این مناطق بشدت به خطر افتاده است. ودر واقع حملات نظامی ترکیه با هیچیک از مبانی و ارزشهای اخلاقی و انسانی سازکار نیست.
در حقیقت این جنگ نابرابر درحالی علیه ملت کورد «روژاوا» صورت گرفته است که این مردمان دلیر در سالیان اخیر رشادتهای ارزشمندی در مبارزه با تروریسم داعش داشته و همگان بر آن اشراف دارند.
این مردمان نه تنها هیچ تهدیدی برای امنیت ترکیه محسوب نمیشوندبلکه خود در برقراری امنیت و صلح در منطقه تلاشهای وافری انجام داده اند. در حال حاضر منطقه خاورمیانه به ویژه سوریه نیازمند صلح و امنیت است. آنها به رغم جنگ با داعش توانستند براساس مبانی دموکراسی نسبت به تشکیل فدراسیون روژاوا با مشارکت تمامی اقلیتهای قومی و مذهبی ساکن آنجا اقدام نمایند و موفقیتهای مناسبی بدست آورند.
تهدیدات، اقدامها و حملات نظامی ترکیه علیه روژاوا تنها براساس نفرت نژادی و قومی بوده و متکی به هیچ توجیه حقوقی و قانوی نیست. بانیان این جنگ در پی عربیزاسیون روژاوا، کشتار بی رحمانه ی شهروندان، قتل عام گسترده و نسل کشی (ژینوساید) نوین ساکنین این منطقه هستند که همه این اقدامها نقض کامی قواعد آمره قوانین و مقررات حقوق بین الملل است.
براین اساس از دبیرکل این سازمان درخواست فوری مبنی بر استفاده از مکانیسم شورای امنیت در تشگیل جلسه فوری و توقف آنی جنگ بیشرمانه ترکیه علیه روژاوا، ایجاد منطقه پرواز ممنوع، اعزام سربازان کلاه آبی سازمان ملل به نوار مرزی بین سوریه و ترکیه جعت برقراری آتش بس و برقراری صلح و حفاظت از جان غیرنظامیان، استفاده کند.
براین اساس این حملات و کشتار بیگناه شهروندان روژاوا در عصر نوین سال 2019 موجبات شرمساری جامعه بین امللی و سازمان ملل متحد خواهد بود.
بنابراین تقاضا کردیم که اجازه تداوم این کشتار بی رحمانه را ندهند و مانع جنایات جنگی ارتش ترکیه در روژاوا شوند. در حقیقت تجاوزی آشکار است به خاک یک کشور دیگر.
…..
از این بیش بشاراسد نیز طی (20) سال که بر مسند قدرت بوده هیچ تغییر محسوسی در وضعیت کردها نداده و در برابر حملات ترکیه موضع مشخص و قاطعانه ای نگرفته است. که البته تفاوتهای معناداری بین این دو رفتار وجود دارد.
- نخست: اعلام درک نگرانیها و دغدغه های امنیتی ترکیه
- دوم: انتشار بیانیه وزارت خارجه در خصوص ضرورت توقف فوری حمله.
به هر روی اعتراضات جامعه بین الملل به عملیات نظامی ترکیه در سوریه ادامه دارد. در حقیقت این عملیات موجب فجایع انسانی و موج تازهای از آوارگی انسانها خواهد شد و بهتر است ترکیه این پیشروی را متوقف کرده و منافع امنیتی خود را از طریق مسالمت آمیز تأمین نماید.
اکنون پس از گذشت صد سال، از «توافق نامه سایکس - پیکو»، آیا این منطقه در انتظار یک «سایکس – پیکوِ تازه ای» است، که منطقه خاورمیانۀِ «تجزیه شدهِ پیشین» را به منظور دوباره تقسیم شدن، به سمت و سوی زخم نویی می کشاند؟
نیره انصاری، حقوق دان، نویسنده، پژوهشگر، کوشنده حقوق بشر و امضاکننده این بیانیه
15،10،2019
23،7،1398