چرا کودکان کارمی کنند؟
بعضی ازسرمایه داران کودکان را به خاطرجثه کوچک شان برای کارمفید ترازبزرگسالان می یابند ، برای گره زدن قالیهای گران قیمت( دختر 6 ساله ای در ایران به عنوان بهترین قالی باف انتخاب می شود و در کمال بیشرمی در بوق و کرنا دمیده می شود و از رهبر جایزه دریافت می کند!! ) برای خزیدن در تونل های باریک معادن و درمعنای درست کلمه برای این که سود بیشتری ازاین کار نصیب سرمایه می شود. به طور مثال، در سال 1376 طبقه سرمایه دار ایران نهصدو هجده میلیارد تومان از محل کار کودکان سود اضافی به چنگ میآورد
کار کودکان
نگارش : فریده ثابتی
در ترکیب بالا، دو کلمه " کار " و " کودک " احتیاج به توضیح دارند. باید دید کودک کیست و کار چیست و شمول آن در چه محدوده ای است. در وهله اول شاید بگوئیم خوب کودک کودک است مثل همه کودکان. اما وقتی پای کار به میان می آید دیگر کودک به مفهوم رایج کودک درنظرگرفته نمیشود بلکه مانند هر کارگری بوی خوش ارزش اضافی را به مشام سرمایه می رساند.
کودک، بنا به تعریف پیمان نامه سازمان ملل در باره کودکان، انسانی است که 18 سال را تمام نکرده است مگراین که سن بلوغ درکشوری بنا به حقوق جاری اش کمتر تعیین شود! این «مگر» اما خود ناقض تعریف کودک میشود، زیرا میشود با آن مثلا معیار 9 سال را برای بلوغ دختران و خارج کردن اینان از زمره کودکان به مردم تحمیل کرد و به حقوق و قوانین ارتجاعی صحه گذاشت. یا اجازه داد تصمیم گیری در مورد کار کودکان زیر 18 سال به پدر یا قیم یا مقامات قضائی سپرده شود. نمونه این دو مورد را در قوانین کشورهای اسلامی و قانون کار بسیاری از کشورهای دنیا می یابیم.
گذشته ازاین اما و اگر و مگرها بازهم کشورهایی که پیمان نامه را پدیرفته اند در اجرای آن خود را موظف نمی دانند و چشم بر نقض آن می بندند. جای تعجبی هم نیست، زیرا در نظامی که نیروی کار انسان کالایی مثل هر کالای دیگراست همواره برای خرید و فروش این کالا راه های گریزی وجود دارد، معامله ای که بنا به تعریف آزاد است. فروشنده در بازار کالای نیروی کار، کالای خود را به میل خود و بدون هیج گونه فشار واجباری میفروشد! خریدار هم آزادنه و برابر! این کالا را می خرد تا به نحوی که خود میخواهد ازاین کالا یعنی نیروی کار استفاده کند. اما آیا واقعا فروشنده آزاد است؟ فروشندهای که دراین رابطه با خریدار برابر شمرده می شود چیزی برای فروش ندارد جز نیروی کارش و قیمت آن را هم نه خود بلکه شرایط جاری و مناسبات حاکم در جامعه تعیین می کند. بازهم بنا بر تعریف، این قیمت یا به بیان دیگر مزد کارگر باید به مقداری باشد که بازتولید نیروی کار حاضر و آتی را فراهم سازد. یعنی باید حداقل نیازهای زندگی کارگر و خانواده اش را تامین کند. اما سرمایه دار به دلیل وجود ارتش ذخیره کار( خیل بیکاران ) نگرانی از نبود کارگر ندارد. قابل ذکراست که این قوانین و باید و نباید ها نه دراثرخیراندیشی پارلمان نشین ها و دولت های سرمایه داری بلکه حاصل مبارزات چند قرنه کارگران است. البته اینان هم تمام سعی خود را در تعدیل و تخفیف خواست های کارگران در جهت حفظ منافع سرمایه انجام داده اند. با وجود این واقعیات بسیار دورازاین تعاریف است، به نحوی که کارگرکه می بایست نیروی کار خود را برای تامین نیازهای خود و خانواده اش بفروشد مجبور به فروش نیروی کار زن و فرزندان خود نیز می شود. پس زن و فرزندان خود را می فروشد و " برده فروش " 1 می گردد. چشم برهم می گذارد و اجازه میدهد زن و دخترانش برای کمک به مخارج خانواده به خودفروشی بپردازند. و بدین طریق مساله کار کودکان مطرح میشود. امروزه بنا به تعریف سن کار از طرف سازمان بین المللی کار، کار کودک به کار افراد زیر 15 سال اطلاق میشود. اما آغازش از کجا و چگونه بود؟
بدون شک از زمان های دور کار کودکان مطرح بود. در دوران برده داری که برده و تمام زندگی و حیات و مماتش به برده دار تعلق داشت کودکان هم که با مهر برده بودن به دنیا می آمدند- گرچه در بسیاری از موارد فرزندان همان برده داران بودند – از کودکی کار را در کنار دیگر برده ها شروع می کردند. اما منافع برده داران درآن بود که برای حفظ ارزشی که صرف خرید برده شده و استفاده از کار بردگان، حداقل زندگی آن ها تامین کند. یا در دوران فئودالیسم که دهقان وابسته به زمین بود و اختیار جان و مالش با مالک، کودکان نیز از زمانی که توان کار پیدا می کردند در کناروالدین و خانواده به کار می پرداختند. شدت و سختی کار بستگی به شرایط داشت. اما کار کردن در سرمایه داری معنی و ویژگی دیگری دارد. سرمایه داری به کار کودکان سروسامان داد که آغاز آن به ورود ماشین در کار تولید کالا برمیگردد. با ورود ماشین دیگر نیروی عضلانی کارکردش را ازدست می دهد. بنا براین، به کارگیری کارگرانی که نیروی عضلانی چندانی ندارند و یا اصولا به خاطرسن کم بدن شان هنوز به رشد و تکامل لازم نرسیده اما دارای نرمش و انعطاف بیشتری است و، ازهمه مهم تر، نیروی کارشان بسیارارزان است دردستورکارسرمایه داری قرارمیگیرد. این کارگران جدید، زنان و کودکان هستند.
بدین گونه کودکان مجبورمی شوند به دلیل فقر وحشتناک خانواده که خود ناشی از بهره کشی بیش ازاندازه سرمایه داری است به جای بازی های کودکانه، به جای استفاده از اسباب بازی، به جای رفتن به مدرسه و سواد آموزی، روانه کارخانهها شوند و در محیط نامناسب آن از نظر جسمانی و هم اخلاقی و فرهنگی، با ابزار کار سرو کار پیدا کنند و به عنوان نیروی کارمورد استثمار شدید قرار گیرند. اینان کودکان خانواده ها ی کارگری هستند.
پدر به عنوان کارگر درهمین کارخانه یا کارخانه ای دیگر یا معدنی مخوف مشغول کاراست. اکنون مادر نیز به کار گرفته شده اما بازهم سفره ازنان خالی است. کل خانواده به خدمت سرمایه درآمده است در حالی که بنا به تعریف ارزش نیروی کار ( مرد یا پدرخانواده ) می باید کارگر و خانواده اش را تامین و بازتولید کند. اما شدت استثمار چنان بالاست و مزد پرداختی چنان پائین که به جای مرد خانه کل خانواده باید کار و اضافه کاری نماید تا شاید همان مزد و یا اندکی بیشتر را بتواند کسب کند. یعنی می توان گفت در حقیقت یک مزد بین افراد خانواده تقسیم می گردد. اما در طرف دیگر اوضاع به شیوه دیگری است، یعنی سرمایه دار با پرداخت یک مزد یا اندکی بیشتر از یک مزد به مجموع خانواده سه یا بیشتر مورد کار غیرلازم را تصاحب می کند و حجم ارزش اضافی تصاحب کرده را بالا می برد.
این وضعیت که در آغاز صنعت ماشینی پیش آمد چنان لجام گسیخته گردید که دولت بورژوایی و پارلمان آن به دلیل حفظ منافع آتی مجبور به دخالت و تعیین حد و حدود گردید. مثلا پارلمان انگلیس به عنوان کشوری که پیشرو صنعت بود محدودیتهایی در رابطه با کار کودکان و زنان مقرر کرد، از قبیل لزوم تحصیلات ابتدایی، ساعات محدود کار، محدودیت سنی و غیره. اولین این قوانین به نام قانون کارخانجات در سال 1833 به تصویب رسید که گذشته از تعیین روزانه کار 15 ساعته، کار کودکان و جوانان را به 12 ساعت محدود می کند و به تدریج با رشد گیری مقاومت کارگران که آن هم با صنعت بزرگ آعاز می شود در سال 1844 ساعات کار کودکان کوچک تر از ۱٣ سال به 6-7 ساعت درروز محدود می گردد. بعد از شکست و سرکوب قیام چارتیست ها و سپس قیام ژوئن پاریس دوباره از سال 1850 نیروی تعرضی طبقه کارگرسریعا رشد می یابد و متعاقب آن پارلمان مجبور به تصویب قوانین جدید می گردد. کارشبانه زنان وجوانان وکودکان ممنوع می شود. این روند با توجه به قدرت مبارزاتی طبقه کارگر و به نسبت شدت و ضعف مبارزه طبقاتی فراز و نشیب میپیماید. کنگره بین الملل کارگری در ژنو در سپتامبر 1866 روزانه کار 8 ساعته را پیشنهاد می کند. قوانین حمایت از کودکان به وجود می آید و کار کودک ممنوع اعلام میشود. اما ببینیم امروز در بر کدام پاشنه می چرخد و در ورای این قوانین اوضاع واقعی در مورد کودکان چگونه است.
برای دقت بیشتر و امکان مقایسه مساله را دربخش های جداگانه کشورهای صنعتی پیشرفته و کشورهای درحال رشد (گرچه واژه ای رسا نیست و بسیاری از کشورها که در زمره این تعریف قرار میگیرند نه در حال رشد که در حال فروپاشی و نشان دهنده فاجعه های انسانی دلخراش هستند. اما بازار سرمایه با وجود این گرم است و ازخون این قربانیان نیرو می گیرد) و در درون کشورهای در حال رشد هم آن ها را براساس قاره ها مورد بررسی قرار میدهیم.
یک دوازدهم جمعیت جهان دچار سوء تغذیه است که 160 میلیون نفر آن را کودکان زیر 5 سال تشکیل می دهد. هر روز 34 هزارکودک زیر5 سال و هرساله 12 میلیون کودک از گرسنگی می میرند در حالیکه به اندازه کافی گندم، برنج و مواد غذایی برای سیر کردن شکم جمعیت جهان وجود دارد. هم زمان با این مرگ و میر بالای کودکان از گرسنگی، برای حفط قیمت و تعادل بازار مقادیر زیادی ازین مواد عامدانه نابود میگردند.
می گویند فقر مهم ترین عامل گرسنگی است اما نمی گویند این فقر فزاینده از کجا میآید و چرا همواره دامنه آن گسترده تر میشود. 1 نفر ازهر4 نفر جمعیت جهان یعنی 3/1 میلیارد نفر روزانه با کمتراز یک دلار آمریکا زندگی میکند. درحقیقت باید بگوئیم این تعداد از جمعیت جهان مرگ را روزشماری می کنند.
چرا کودکان کارمیکنند؟
250 میلیون کودک 14-5 ساله کار می کنند تا چرخ اقتصاد جهان بهتر به گردش درآید. ازاین تعداد، 120 میلیون کودک به طور تمام وقت و بقیه نیمه وقت کار می کنند. 113 میلیون کودک حتی از تحصیلات ابتدایی محرومند و دربسیاری ازنقاط به طورسنتی این شتر ابتدا در خانه دختران کوچک می خوابد و خانواده سودی در سرمایه گذاری برای آموزش دختران نمی بیند یا از شدت فقردرحقیقت آن ها را می فروشد. هم زمان میلیون ها انسان بزرگسال بیکارند. بعضی ازسرمایه داران کودکان را به خاطرجثه کوچک شان برای کارمفید ترازبزرگسالان می یابند ، برای گره زدن قالیهای گران قیمت( دختر 6 ساله ای در ایران به عنوان بهترین قالی باف انتخاب می شود و در کمال بیشرمی در بوق و کرنا دمیده می شود و از رهبر جایزه دریافت می کند!! ) برای خزیدن در تونل های باریک معادن و درمعنای درست کلمه برای این که سود بیشتری ازاین کار نصیب سرمایه می شود. به طور مثال، در سال 1376 طبقه سرمایه دار ایران نهصدو هجده میلیارد تومان از محل کار کودکان سود اضافی به چنگ میآورد2.
کودکان به چه کارهایی اشتغال دارند؟
در کارخانه ها برای تولید کالاهای مختلف با مزدی اندک و تحت شرایط بسیار بد و بدون هیچ لباس حفاظتی و اقدامات ایمنی کارمیکنند، مثل تولید کفش ورزشی، قالی بافی، کبریت سازی، شیشه گری، ساخت مواد آتش بازی، تولید سیگار، تولید مواد سمی و شیمیایی که نمونه بوپال هند دنیا را تکان داد اما برای سرمایه تنها ارتعاش کوچکی بود که با پرداخت اندکی پول به خانواده های فقیر کشته شدگان برآن سرپوش گذاشته شد تا در جاهای دیگر تکرار شود. نمونه دیگرآن شرکت آمریکایی اچ. ب. فولردر گواتمالا است که به تولید مواد سمی و شیمیایی توکسید و چسب برای کفش مشغول است که برروی اعصاب تاثیر می گذارد. این شرکت از کار کودکان خیابانی و دیگر کودکان خانواده های فقیراستفاده می کند. این کودکان به دلیل استشمام مواد سمی حس بویایی خود را از دست می دهند و گاه ازتاثیر سم می میرند. به طور مثال، درژانویه 1993 در این کارخانه 11 کودک به دلیل مسمومیت مردند اما سود کارخانه در یک سال ازاین تجارت 450 هزار دلار بود. سنگ شکنی، ماهیگیری دردریای عمیق، دستفروشی، ماشین شویی و ماشین پایی، شاگردی مغازه، پادویی، کشاورزی خانوادگی و کشاورزی صادراتی همراه با خانواده، کار بدون مزد فامیلی، خدمتکاری و واکس زنی در مراکز خدماتی مثل هتل ها ، کافه ها و بارها، در رستوران ها و آشپزخانه ها، و درکارهایی که به عنوان بدترین نوع کار تقسیم بندی میگردد، مثل بردگی جنسی، استفاده از کودکان در فاحشگی، پورنوگرافی، حمل و توزیع مواد مخدر، تجارت سکس و توریسم سکس. این بخش 179 میلیون از 246 میلیون کودکان کار را در برمیگیرد. توسط دولت ها و چریک های مخالف به عنوان سرباز به کار گرفته می شوند. پسران امکان بیشتری برای یافتن شغل دارند. دختران اما بیشتر نزد خانواده ها به عنوان خدمتکار بدون دریافت هیچ مزدی روزانه 10تا 14 ساعت کار می کنند و بنا بر طبیعت این نوع کار در آمارها هم به حساب آورده نمی شوند . هم چنین در تجارت سکس و توریسم سکس بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند .
جنگ و کودکان
کودکان همواره قربانیان جنگ ها هستند. در جنگهای 10 ساله اخیر دو میلیون کودک جان خود را از دست دادهاند. اما این جا به شیوه ای دیگر قربانی می شوند. آن ها به خاطر فقر، به خاطر دریافت غذای روزانه و به خاطر داشتن جایی برای زندگی ! به ویژه کودکان خیابانی و بعضی از ترس به ارتش دولتی یا ارتش چریکی می پیوندند. شمار کودکان سرباز در 30 کشوردرگیر در جنگ در نقاط مختلف دنیا بالغ بر 300 هزار نفراست3. ازاین کودکان برای پیام رسانی، حمل اسلحه و بار، مین روبی، و پارتنرسکس استفاده می شود. استفاده از کودکان زیر 18 سال تنها اختصاص به کشورهای فقیر یا در حال رشد ندارد بلکه در کشورها ی پیشرفته صنعتی هم کودکان خانواده های فقیررا در برمی گیرد. مثلا بعضی از کودکان سرباز انگلیسی در جنگ خلیج و فالکلند کشته شدند. هم چنین سربازان 17 ساله آمریکایی در جنگ های سومالی، بوسنی و خلیج شرکت داشتند. در کانادا کودکان 16 ساله را به خدمت نظام می پذیرند. کودکان سربازدر بسیاری از جنگ های دیگراز جمله بوسنی هرزگوین، چچن، ناگورنو قره باغ، مقدونیه، ترکیه، کوسووو، داغستان و جمهوری های سابق یوگوسلاوی فعال بودند. از جمله جنگ هایی که کودکان به طورعلنی درآن فعال بودند و حضورآن ها از طرف مسئولان بالای مملکتی مورد تشویق و تائید قرار می گرفت جنگ ایران و عراق بود. کودکان ایرانی برای حضوردرجنگ احتیاج به اجازه والدین نداشتند. ازاین کودکان برای مین روبی و عملیات انتحاری استفاده می شد. نمونه بارز آن کودک 12 ساله ای بود که خود را با مواد منفجره به یک تانک عراقی زد و کشته شد که از طرف رهبر و مقامات دیگر به الگوی کودکان و نوجوانان مسلمان تبدیل شد. خود من نیز دو کودک 11 و 13 ساله را می شناسم که در میدان مین پودر شدند و آثاری از آن ها باقی نماند تا به خانواده شان تحویل دهند. در حالی که فرزندان همین رهبران در کنار والدین خود به راحتی زندگی می کردند و به آن ها گفته می شد: جبهه جنگ شما، مدرسه است (از مصاحبه رفسنجانی در مورد اشتیاق پسرش برای رفتن به جبهه). این وضعیت خود را درادبیات و فرهنگ جنگ به خوبی نشان می دهد. در یکی ازسرودهایی که در زمان جنگ مرتب برای تشویق کودکان در رفتن به جبهه از رادیو ایران پخش می شد کودکان سرود خوان می گفتند: دشمن خیال کرده ما نوگل بهاریم ، اما امام ما گفت ما مرد کارزاریم!! عجیب است که دشمن در این مورد انسانی فکر می کند!!
کودکان و سکس تجاری
سکس تجاری، که یکی ازنمودهای سقوط اخلاقی در سرمایه داری است، شامل فاحشگی کودکان، پورنوگرافی کودکان، توریسم سکس و ترانزیت کودکان به خاطر سکس است. خودفروشی کودکان با سکس تجاری سازمان دهی میشود. کودکان از طریق بچه دزدی یا بیواسطه با تحویل خانواده های فقیر برای دریافت پولی اندک یا به عنوان استرداد قرض خانواده و گاه به تصور تهیه زندگی بهتری برای کودک در آینده و یا توسط قیم برای دریافت پول در اختیار باندهای مربوطه قرار می گیرند. کودکان خیابانی بزرگ ترین منبع این به اصطلاح تجارت هستند. این کودکان گذشته از آسیب های شدید روحی در خطر جدی ایدز قرار دارند. توریست های سکس معمولا ار آمریکا، کانادا، ایتالیا و آلمان می آیند، یعنی از کشورهای پیشرفته سرمایه داری که مشکل و محدودیتی برایشان در سکس طبیعی وجود ندارد.
توزیع جغرافیایی کار کودک
|
اروپای غربی
گرچه آمار رسمی و دقیقی ارکارکودکان در اروپا وجود ندارد اما بعضی از مطالعات نشان از کار گسترده کودکان در انگلیس، ایتالیا، اسپانیا و پرتغال دارد. ، لذا کار کودک به صورت یک مساله جدی برای اروپا در آمده است. می توان گفت تقریبا درهرچیزی که می خریم جای پای کارکودکان وجود دارد، به ویژه در بسیاری از شاخه های صادراتی از جمله تولید پوشاک و هم چنین در توریسم سکس کودکان، پورنوگرافی کودکان و استفاده از آن ها در کار توزیع مواد مخدر، به نحوی که در دسامبر 1999 پارلمان اروپا موظف به اقداماتی برای کاهش آن می شود. درکشورهای پیشرفته صنعتی 5/2 میلیون کودک کارمی کنند. این آمارچنان که بر می آید نمی تواند درست باشد، زیرا بر مبنای گزارش BBC در 10 فوریه 1998 بیش از دو میلیون کودک در سن مدرسه تنها در انگلیس به نوعی در استخدام هستند که سه چهارم آن ها به طور غیرقانونی کار می کنند. به کودکان ساعتی 33 پنس مزد داده می شود. گرچه متوسط ساعات کار هفتگی 8 ساعت است بعضی از کودکان تا 29 ساعت درهفته کار می کنند. یا براساس گزارشی دیگر دو سوم کودکان دبیرستانی انگلیس احتمالا نیمه وقت کار می کنند یا 50 درصد کودکان موقع تعطیلی مدرسه یک کار نیمه وقت دارند. سالانه 500 هزار زن و دختران نوجوان از آفریقا، آسیای جنوب شرقی و به ویژه اروپای شرقی و مرکزی به اتحادیه اروپا ترافیک میشوند و به کار سکس تجاری مجبور می گردند. بر اساس مطالعه ای در آلمان حدود 600 هزار کودک کار می کنند که 40 درصدشان 15- 13 ساله هستند. آن ها در مزارع و کارگاه های فامیلی، روزنامه فروشی، پخش آگهی های تجاری و . . . فعالند. طبق قانون کار آلمان کودکان زیر 13 سال به هیچ وجه اجازه کار کردن ندارند. اما بسیاری از کارفرماها به طور غیرقانونی از کار نوجوانان به دلیل ارزان بودن استفاده می کنند. در پرتغال 50 هزار کودک به طور تمام وقت و اکثرا در کشاورزی کار می کنند. با وجود اجباری بودن و کنترل آموزش مدرسه ای در شمال پرتغال کودکان حدود 12 ساله در کارخانه های تولید کفش کار می کنند، در حالی که سن قانونی کار 16 سال است. در خانواده های فقیر پرتغال کسب درآمد پولی مهم تر از آموزش و آموختن است و به همین سبب وقتی کاری برای کودکی پیدا می شود سبب شادمانی می گردد. قابل ذکر است که در اتحادیه اروپا 55 میلیون نفر در زیر خط فقر زندگی می کنند. از هر ده کودک یک کودک زندگی اش با کمک های اجتماعی تامین می گردد.4
اروپای شرقی و جمهوری های سابق شوروی
به دست آوردن بسیاری از اطلاعات آماری مربوط به این کشورها مشکل و گاه دست نیافتنی است. درصد کودکان کارگر در این کشورها با اطلاعات رسمی بین 1 تا 30 درصد کل کودکان 14-10 در نوسان است. سن قانونی کار در آن ها بین 14 تا 18 سال است. این کودکان در مزارع فامیلی، مارکت ها، باربری، نظافت، شاگردی مغازه، فروش روزنامه، دستفروشی در خیابان، ماشین شویی، کار در مزارع کتان و برنج، پرورش کرم ابریشم، گدایی و به ویژه به خودفروشی اشتغال دارند.
این کشورها منبع اصلی برای ترانزیت زنان و به ویژه کودکان به اروپا و سایر کشورهاست. بعد ازتخریب بلوک شرق و ورود آن ها به نظام سرمایه داری نوع غربی، نابسامانی های اجتماعی که قبلا به شیوه هایی تخفیف می یافت مثل یک دمل چرکی سرباز کرد. اما به جای بهبود - که البته بهبودی در کارنبود - به غده سرطانی تبدیل شد. از جمله این نابسامانی ها پدیده کودکان خیابانی و تجارت سکس است. اکنون این کشورها منبع اصلی تامین زنان و دختران خودفروش برای کشورهای اروپایی است، به نحوی که در کشورهای اروپا تعداد خودفروشان مهاجر از خودفروشان بومی بیشتر شده است. اغلب این ها را کودکان 13 و 14 ساله تشکیل می دهد که باندهای قاچاق انسان آن ها را با وعده یافتن شغلی خوب به اروپای غربی می آورند و به بردگی جنسی می کشانند. کودکان به ویژه دختران از قزاقستان به یونان، ترکیه، امارات، اسرائیل و کره جنوبی، از ازبکستان به کشورهای خلیج فارس، کره جنوبی، ترکیه و تایلند برای سکس تجاری ترانزیت میشوند. ازاستونی به شمال و غرب اروپا، از گرجستان دختران برای فاحشگی و کلفتی و سکس تجاری و پورنوگرافی به ترکیه و یونان ترانزیت میشوند.
کشورهای در حال رشد
آفریقا
یک سوم کل کودکان14-5 ساله آفریقا کارمی کنند که بالاترین میزان کار کودک درجهان است. چاد با 5/65 ، گینه بیسائو با 4/65 و کامرون با 5/63 درصد، بالاترین درصد کار کودکان 14-5 ساله را در آفریقا دارند. سه چهارم کودکان به کارفامیلی بدون مزد و 90 درصدشان به کار کشاورزی اشتغال دارند.
به طور کلی 22 درصد نیروی کار قاره آفریقا را کودکان تشکیل میدهند. عمده فعالیت های اقتصادی که کودکان درآن ها مشغولند عبارت از: کار در مزارع فامیلی، مزارع تجاری کشت نیشکر، برنج، چای، و قهوه. به طور مثال 60-50 درصد نیروی کار مزارع قهوه کنیا را کودکان تشکیل می دهند. در گابن برای کار اجباری در مزارع تجاری به 340 دلار آمریکا فروخته میشوند. آن ها بدون دریافت مزدی روزانه 12 ساعت کار می کنند و مورد سوء استفاده جنسی نیز قرار میگیرند. بعضی از کودکان در صنایع صادراتی مثل نساجی، لباس دوزی، قالی بافی و کفش کار می کنند. عده ای دیگر در معادن طلا، الماس و ذغال و . . . . دستفروشی در خیابان، واکس زنی، ماشین پایی، شاگردی مغازه، خدمتکاری و کاردرکارگاه های تعمیراتی و فلزکاری ها که درآن ها با مواد شیمیایی و سمی چون رنگ، تینر و اسید باطری سرو کار دارند. از جمله کارهای دیگر چیدن و جمع آوری میوه، کندن گل، ماهی گیری، و جستجو در آشغال برای مواد فلزی و پلاستیک و غیره است. سن قانونی کار در این کشورها متغیر و از 12 تا 18 سال است. دختران معمولا به کار خدمتکاری در منازل اشتغال دارند که یا بی مزد است و یا مزد ناچیزی دارد. اما اینان در خطر سوء استفاده جنسی و به دلیل دوری از خانواده و تنها بودن دچار مشکلات روانی اند. اشتغال در ارتش دولتی یا چریکی مخالف دولت هم تعدادی را به خود جلب می کند. در چاد کودکان 13 ساله در ارتش پذیرفته میشوند و آن ها را برای مین روبی به خط مقدم میفرستند. در جمهوری کنگو 15 هزار کودک سرباز وجود دارد که از 13 سالگی پذیرفته می شوند اما ورود به ارتش های محلی از 8 سالگی است. سکس تجاری و پورنوگرافی ازکودکان در حال گسترش است و کودکان به این دلیل به اروپا و کشورهای داخل قاره ترانزیت می شوند. در کنگو دختران از سن 8 سالگی به خودفروشی کشیده می شوند و در اتیوپی پسران و دختران از 11 سالگی. کامرون کشور ترانزیت کودکان وارداتی از نیجریه، بنین، چاد، کنگو، آفریقای مرکزی، توگو و مالی برای سکس تجاری است. افریقای جنوبی از مراکز اصلی ترافیک کودکان به اروپا و ترافیک دختران به اسرائیل و روسیه است.
آموزش ابتدایی گرچه در اغلب کشورها اجباری و مجانی است اما میزان خالص ثبت نام در آن پائین و به طور متوسط 40 درصد است. در اکثر این کشور کودکان مناطق روستائی به مدرسه فرستاده نمی شوند، که دلیل آن علاوه بر کمبود یا نبود مدرسه فقر مفرط است، زیرا قادر به تهیه کتاب و دفتر و غیره نیستند. در بسیاری ازکشورها به دلایل فرهنگی دختران را به مدرسه نمی فرستند . بسیاری نیز از 5 سالگی به خدمتکاری فرستاده می شوند. بنا به گزارش یونیسف در گینه بیسائو 25 درصد مدارس تنها 2 کلاس درس و 50 درصد شان فقط تا پایه چهارم را دارند. در بعضی مناطق نیز کودکان را به مدارس اسلامی می فرستادند.
آسیا
3/127 میلیون کودک 14-5 ساله در آسیا کار می کنند. اما آمارهای غیررسمی بسیار فراتر از ازاین است. مثلا بنا به گزارش سازمان جهانی کار که از منابع رسمی استفاده می کند 3/11 میلیون کودک کارگر درهند وجود دارد که 4/5 درصد نیروی کارهند را تشکیل می دهد. اما بنا به گزارش سازمان های غیردولتی بین 55-44 میلیون کودک در هند کار می کنند که 14 میلیون تنها به عنوان خدمتکار در خانه ها کار می کنند. در ایران بنا به گزارش منابع رسمی 380 هزار کودک 14-10 ساله به طور ثابت و 360 هزار به طور فصلی کار می کنند، یعنی در مجموع 740 هزار کودک کارگر. این آمار کار بی مزد کودکان در فعالیت های اقتصادی خانوادگی، خدمتکاری، شاگردی مغازه و کارهای غیررسمی را در برنمی گیرد.
سن کارقانونی دراکثر کشورهای آسیا 15 سال و بیشتر است اما در بعضی کشورها بسیار پائین تر است، مثلا در بنگلادش بین 14-12 سال است. در اغلب این کشورها کار از سنین پائین تر از 15 با اجازه والدین یا قیم هم امکان پذیر است اما سن غیرقانونی کار از 4 یا 5 سالگی به ویژه در کارگاه های قالی بافی، حصیر بافی، آجرپزی آغاز می گردد و کودکان در کنار والدین خود و یا تنها روزانه بیش از 10 ساعت کار می کنند. در منابع رسمی ایران از جمله در انتشارات مرکز آمارایران توزیع فعالان در بخش های عمده اقتصادی بر مبنای شاغلان 10 ساله و بیشترانجام می گیرد یعنی به طور رسمی سن کار از 10 سالگی در نظر گرفته میشود. حداقل سن کار در ایران طبق ماده 16 قانون کار 12 سال است. اما باز طبق ماده 7 همین قانون حداقل سن کار برای کارگاه های فامیلی اعتبار ندارد. حتی با رعایت ضوابطی، کار شبانه نیز برای شان مجاز است. کودکان آسیایی در بخش مختلف رسمی و غیررسمی کار می کنند که موارد زیر را شامل می شود:
کارخانه های کفش سازی کار با چسب و مواد شیمیایی خطرناک، کارگاه های ساخت وسایل آتش بازی و مواد منفجره، تولید توپ والیبال و کریکت به ویژه توسط کودکان بسیار کم سن پاکستانی، به طور مثال در کارخانه سیالکوت در شرق پاکستان سالانه 40 میلیون انواع توپ به ویژه توپ فوتبال تولید می شود. 25 هزار نفر برای این کارخانه کار می کنند که 5 هزار نفرشان را کودکان تشکیل می دهند. آن ها تکه های کوچک را به هم می دوزند و از 7 صبح تا دیر وقت شب برای دریافت حقوق ناچیزی که چند سنت است برای شرکت های معروف از قبیل ریبوک، دان لوپ، لوتو، میتره و آدیداس توپ تولید می کنند که در اروپا به قیمت بالا فروخته می شود. تولید وسایل بوکس، کاردرهتل ها و رستوران ها، کار درآشپزخانه ها ، بیشترین نیروی کار کودکان در کشاورزی در مزارع برنج، گندم، توتون، شکر، کائوچو، چای، موزو دانه ها به کار گرفته می شود. در سنگ شکنی ، آجرپزی، سفال و شیشه گری، ماهی گیری، صید مروارید در آب های عمیق و کار در معادن سطحی و زیر زمینی بدون امکانات حفاظتی، جستجو در تل های آشغال برای یافتن مواد فلزی، پادویی مغازه، ماشین پایی و ماشین شویی، دستفروشی در خیابان، واکس زنی ( همایون 10 ساله که در پارک ملی مشهد از 7 صبح تا 9 شب کار می کند می گوید برای کمک به مخارج خانواده از 5 سالگی کار کرده است در حالی که دوست دارد درس بخواند.) و وزن کردن، باربری ، بارزدن و خالی کردن بار، خدمتکاری به ویژه برای دختران که روزانه تا 18 ساعت کار می کنند و حقوق ماهیانه آن ها حدود 7 دلار آمریکاست و در خطر سوء استفاده جنسی قرار دارند. در کارخانه ها و کارگاه های قالی بافی و تعمیرگاه های اتومبیل که چون کار شاگردی و آموزشی محسوب می شود حداقل مزد پرداخت می گردد. در کارخانه های اسباب بازی سازی، شکلات، و محصولات غذایی به کار گرفته میشوند در حالی که خود اغلب گرسنه اند و در آرزوی داشتن اسباب بازی و بازی های کودکانه. روزنامه فروشی، فال و دعا فروشی، آدامس و سیگار فروشی، پلاستیک فروشی، نان خشکی و غیره.
علاوه برموارد بالا، کودکان فروخته می شوند. اجاره داده میشوند. برای بازپرداخت قرض هایی که هیچ گاه تمامی ندارد واگذار میشوند. توسط باندهای جنایت کار برای تجارت اعضای بدن دزدیده و کشته می شوند. مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و به کار خودفروشی وادار می گردند ودر تجارت سکس به نقاط مختلف برای توریسم سکس صادر می گردند. بیش از یک میلیون کودک در آسیا در بردگی سکس هستند. دو کشور ترکیه و تایلند کشورهای ترانزیت دختران از 9 ساله برای سکس تجاری هستند. این دختران از رومانی، روسیه ، اکراین، مولداوی، ارمنستان، آذربایجان، بلغارستان، گرجستان و خود کشورهای آسیایی به اروپا و کشورهای حوزه خلیج فارس صادر میشوند، به طور مثال سالانه 200 هزار زن وکودک در پاکستان برای کار! فروخته میشوند. چندی پیش نیز مساله تجارت سکس دختران کم سن توسط بعضی نهادهای رسمی ایران به امارات برملا گردید و یا اخیرا خود مقامات برای رد گم کردن خبراز گسترش این پدیده می دهند. " تا کنون تعداد زیادی از زنان و دختران ایرانی به شکل غیرقانونی به پاکستان، افغانستان، و کشورهای عربی برده و دراختیار مراکز خرید و فروش قرار گرفته اند5." گویی تنها دل نگرانی آن ها غیرقانونی بودن آن است. یک سوم از 55 هزارخودفروش کامبوج کودک اند و در هند 345 هزار کودک به خودفروشی اشتغال دارند. این کودکان همه در خطر ایدز قرار دارند. تنها در یک مورد 650 هزار کودک حامل ایدز در تانزانیا وجود دارد.
از کودکان در کارهای جنائی و قاچاق و برای حمل و توزیع مواد مخدرسوء استفاده می شود. هر ساله 20 هزار پسر 5-4 ساله از بنگلادش و بسیاری دیگر از پاکستان به امارات و کشورهای حوزه خلیج فارس صادر می شوند تا برای شرکت در مسابقات شترسواری تربیت شوند و شادی شیوخ عرب را فراهم سازند که مورد سوء استفاده جنسی هم قرار میگیرند، زیرا این کودکان در حقیقت فروخته می شوند و جزو مایملک خریدار محسوب می گردند.
رابطه مستقیمی بین کار و آموزش کودکان وجود دارد. گرچه درهمه این کشورها آموزش ابتدایی اجباری و رایگان است اما به دلیل بیکاری والدین، فقر و گرانی وسایل آموزشی و مخارج رفت و آمد خانواده ها از فرستادن کودکان به مدرسه چشم می پوشند و آن ها را روانه بازار کار می کنند. به همین دلیل بسیاری ازین کودکان هیچ گاه به مدرسه فرستاده نشده اند و بسیاری مدرسه ابتدایی را نا تمام رها کرده اند. به طور مثال 30 درصد کودکان 13 تا 15 ساله تایلند اصلا به مدرسه نرفته اند. در بنگلادش 52 درصد پسران و 48 درصد دختران به مدرسه ابتدایی وارد می شوند. در سال 2000 در کشور تانزانیا 4 میلیون از 10 میلیون کودک 14-5 ساله به مدرسه نمیرفتند.
آمریکای لاتین
آمریکای لاتین و منطقه کارائیب با مجموع 4/17 میلیون کودک کارگر، 7 درصد کل کودکان کارگر دنیا را دارد. در این جا نیز چون سایر مناطق عامل اصلی کار کودکان عبارت است از فقر ناشی ازاستثمار سرمایه داری و تقسیم کار جهانی و سودیابی بیش از حد سرمایه از کار کودکان به جای کار نیروهای بزرگسال که گران تر است. در این منطقه نیز فقر ابتدا دامن گیر دختران میشود. 69 در صد دختران 17- 10 در پاناما به خدمتکاری فرستاده می شوند. دختران به جای فرستاده شدن به مدرسه برای سواد آموزی به کلفتی در خانه های مردم فرستاده می شوند که در صد بالایی از آنان مزد هم دریافت نمی کنند و با کار طولانی روزانه تنها غذا و مکان زندگی دریافت می دارند، مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و به خاطر دور بودن از خانواده در سنین کودکی دچار مشکلات روحی روانی میشوند. به طور مثال دو سوم کودکان خدمتکار در هندوراس مزدی دریافت نمیکنند و تنها سودش برای خانواده کم شدن یک نان خور از سر سفره فقیرانه شان است. در بسیار از کشوره خانواده برای کار به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند اما کودکان را با خود به همراه نمیبرند که آن ها به جمع کودکان کار یا کودکان خیابانی اضافه می شوند.
با وجودی که آموزش ابتدایی مجانی و اجباری است بین 30 تا 50 درصد کودکانی که به مدرسه فرستاده می شوند مدرسه ابتدایی را تمام نکرده به دلیل فقر و عدم توانایی در تهیه وسایل کمک آموزشی مجبور به ترک تحصیل میگردند، به طوری که در بسیاری از کشورها متوسط سال های تحصیل 4 سال است. یا در کاستاریکا 24 درصد کودکان اصلا شناسنامه ندارند که به مدرسه فرستاده شوند.
سن قانونی کار در اکثر قریب به اتفاق کشورها 14 و بیشتر است اما مراقبتی برای اجرای آن انجام نمی شود زیرا در آن صورت باید آن ها را زیر پوشش کمک های دولتی قرار دهند که برای شان خوشایند نیست. این قوانین توسط خود دولت ها هم زیر پا گذاشته میشود که نشانه بارز آن وجود کودکان سرباز در ارتش دولتی است. شروع کار در بعضی از مناطق و بعضی از فعالیت های اقتصادی چنان پایین است که باورکردنی نیست. به طور نمونه در مناطق کشاورزی پرو کودکان 7-6 ساله 55 درصد کودکان کار را تشکیل می دهند یا در کارخانه های آجر کودکان از 3 سالگی به همراه والدین خود کار را آغاز می کنند.
عمده فعالیت های اقتصادی که از کار کودکان تغذیه میکند عبارت اند از کار کشاورزی و کار بدون مزد فامیلی. براساس گزارش یونیسف نیم کودکان کار هندوراس در این بخش فعالند. خدمتکاری بیشتر برای دختران و کمتر برای پسران، کار درمزارع تجاری قهوه و شکر، کار در کارخانه های تولید لباس، کفش، وسایل منزل و بسته بندی حبوبات در سوپرمارکت ها، کار در معادن و صنعت ذغال، ماهی گیری و تولیدات وابسته به آن، مراقبت ازاحشام و تولید گوشت، دستفروشی در خیابان ها، پادویی، واکسی ماشین شویی و ماشین پایی ، کاردرهتل ها و رستوران ها و کلوپ های شبانه که با سوء استفاده جنسی همراه است. کار ساختمانی، گدایی ( کودکان بسیاری برای گدایی ازکشوری به کشورهای دیگرصادرمی شوند، به طورنمونه سالانه 2 تا 3 هزار کودک ازهائیتی برای گدایی به دومینیکن صادر می شوند).
کودک سرباز: کودکان توسط دولت و چریک های مخالف دولت برای سربازی پذیرفته می شوند. ازین کودکان در کار پیام رسانی، حمل بارو تسلیحات، پارتنرسکس استفاده می شود. کودکان به دلایل مختلف به این بخش میپیوندند که مهم ترین شان عبارت است از رهایی از کار بی پایان و بدون مزد خدمتکاری، تامین غذایی، تامین مکان زندگی برای کودکان خیابانی و مراقبت جسمانی و ترس.
سکس تجاری: اکثر کشورهای این گروه در این زمینه فعال اند. کودکان به کشورهای منطقه یا سایر نقاط دنیا ترانزیت می شوند. کلمبیا مرکز ترافیک کودکان به ژاپن ، اسپانیا و آمریکاست. کاستاریکا مرکز ترانزیت سکس کودکان از بلغارستان، کلمبیا، دومینیکن، نیکاراگوا، روسیه، پاناما، فیلیپین، آسیا و آفریقاست. اکوادور محل ترانزیت کودکان و زنان در منطقه برا ی تجارت سکس با کشتی به ژاپن است. تجارت سکس به ویژه درمناطق توریستی رونق دارد و کودکان ازسنین 8 و 9 سالگی به خودفروشی مجبور می شوند. به نحوی که خودفروشی در حال رشد است و رانندگان تاکسی در بعضی شهرها ی توریستی کار واسطه گری سکس را به عهده دارند.
ایالات متحده آمریکا
بنا بر اطلاعات ارائه شده در کتاب سالانه آمار کارILO، سال 2001، در سال 2000 در آمریکا 8369 هزارنفر در گروه سنی 19-16 فعال اقتصادی بوده اند. 80 در صد 10 میلیون کودک 17-15 ساله در طول سال تحصیلی شغلی داشته اند6 . در سال 98 در آمریکا 4 میلیون کودک کار میکردند. براساس آمار اداره آمار کار، 6/2 میلیون نوجوان یعینی 5/34 در صد 17-16 ساله ها به نوعی در استخدام بودند. براساس گرارش در ژوئن 96، 5/5 میلیون کودک 17/12 ساله کار می کردند. این آمار کودکان زیر12 سال را دربرنمیگیرد. قابل ذکراست که کودکان 6،7،8 ساله آمریکایی در مناطق کشاورزی کار می کنند. کودکان اغلب در مزارع روزانه 12 ساعت کار می کنند. گاه کاراز ساعت 3 یا 4 صبح آغازمیشود. کودکان درگرمای 100 درجه فارنهایت درشرایط بسیار بدی کارمیکنند، با مواد شیمیایی سمی سروکار دارند که سرطان زاست. کشاورزی تجاری خطرناک ترین بخش برای کار کودکان و هم زمان بزرگترین بخش جذب کار کودکان بدون حمایتهای قانونی است که سبب آسیب فراوان به زانوی کودکان میشود. هر ساله 100 هزار کودک درکارکشاورزی تجا ری آسیب می بینند. فقیرترین کودکان درآمریکا کار را از زمانی آغازمی کنند که دیگرکودکان همسال شان هنوز به کودکستان نمی روند. در یک تحقیق انجام یافته توسط داگلاس ال. کورزه اقتصاد دان کار دانشگاه Rutgers، 290200 کودک دراستخدام بودند که 59600 نفرشان زیر 14 سال بودند. به طور کلی 4 درصد همه 17-12 ساله ها در هفته به نحوی کارمی کنند. به طور خلاصه کودکان در آمریکا 9/7 در صد نیروی کار آمریکا را تشکیل می دهند.
80-70 درصد صنعت سکس!! آمریکا و کانادا با کودکان شروع به کار کردند. دختران در آمریکا از 12، 13، و 14 سالگی کار خودفروشی را در خیابان آغاز می کنند. گزارشی در سال 98 می گوید که سالانه 2-2/1 میلیون کودک به کودکان خیابانی میپیوندند که یک دوم آنها وارد کار خودفروشی میشوند. در آمریکا سن متوسط خودفروشی 9/16 سال است. اما این سن برای پسران 14 سال است. علاوه براین، هر ساله 55-45 هزارزن وکودک ازسراسردنیا به ویژه روسیه، اکراین، لیتوانی، جمهوری چک، لهستان، مجارستان، مکزیک، هندوراس، برزیل، تایلند، فیلیپین، کره جنوبی، چین، ویتنام و مالزی برای سکس تجاری وارد می شوند. قوه قضائیه آمریکا تائید می کند که بین 100هزار تا 3 میلیون نفر که شامل کودکان نیز هست برای خودفروشی و پورنوگرافی روانه آمریکا شده اند. یونیسف گزارش میدهد که در سال 97 تنها 100 هزار کودک در آمریکا وارد سکس تجاری شده اند.
کودک سرباز: سن ورود به ارتش آمریکا 17 سال است. در سال 98 ارتش آمریکا 6745 کودک را نیز پوشش می داد. در سال 99 حداقل صد سرباز 17 ساله در نیروهای آمریکایی در بالکان بودند. به گزارش وزارت دفاع آمریکا سربازان 17 ساله در جنگ خلیج شرکت داده شدند.
در صد کودکان کارگر در کل نیروی کار
|
نتیجه گیری
چنان که در سطور بالا آمد کار کودکان بدین شکل سروسامان یافته پدیده ویژه سرمایه داری است که بیش از 200 سال ار عمر آن میگذرد اما هنوز برای کارفرمایان جذابیت دارد زیرا ارزان است. استثمار آن ها راحت تر است. مطیع ترند و چون اغلب غیرقانونی به کار گرفته می شوند مخارجی از نظر بیمه و بازنشستگی و اقدامات ایمنی ندارند، در حالی که هم زمان میلیون ها بیکار بزرگسال وجود دارد که کاری پیدار نمی کنند یا درحقیقت به کار گرفته نمی شوند. درعین حال آن ها که کار می کنند نیز به دلیل شدت بالای استثمارکه منجر به پرداخت مزد ناچیز و یا نامکفی می شود قادر به تامین مخارج خانواده خود نیسنتد. باید گفت که در همین نظام سرمایه داری هم اگر مخارج بازتولید نسل آتی نیروی کارکه بر بودجه کارگران سرشکن می شود توسط سرمایه و نماینده آن دولت سرمایه داری به طور کامل تامین گردد مساله تخفیف خواهد یافت. به طور مثال، سرمایه داری برای نیازهای خود آموزش کودکان را از حیطه وظیفه خانواده خارج کرد به نحوی که کودکان در مدارس تعلیم می بینند اما هنوز مسئولیت تامین خوراک، پوشاک، کفش ، وسایل کمک آموزشی، مخارج رفت و آمد به مدرسه و غیره باقی است که درآمد ناچیز خانواده کفاف آن را نمیدهد. فحشا نیز پیامد مالکیت خصوصی است که پیشرفته ترین شکل آن مختص سرمایه داری است. اما حل واقعی مساله با رفرم های سرمایه داری و کمک های اجتماعی، چیزی که " بخشی از بورژوازی مانند اقتصادیون، انسان دوستان، جمعیت های خیریه، اعضا انجمن های حمایت حیوانات و غیره برای تامین بقای جامعه بورژوائی انجام می دهند"7 امکان پذیر نیست. تنها زمانی می شود انسان شخصیت واقعی انسانی خود را به دست آورد و استعداد هایش شکوفا گردد که بساط سرمایه داری و کار مزدی برچیده شود. مساله مالکیت به سود نه دهم اعضای جامعه که امروز فاقد مالکیت اند به صورت تبدیل مالکیت خصوصی به مالکیت اجتماعی حل شود. کودکان نه فقط به والدین بلکه به جامعه هم تعلق گیرند و تمام تعهدات تامین آموزش فرزندان از والدین به جامعه تفویض گردد. کتاب، وسایل کمک درسی، تغذیه، وسایل عبورو مرور و غیره به طورکلی مجانی شود. در این صورت، فحشا نیز که ازملزومات مالکیت خصوصی است از بین خواهد رفت. اما این بدین معنی است که باید ازهم امروز در همین نظام سرمایه داری مبارزه برای این زندگی انسانی را شدت بخشید و دست روی دست نگذاشت. زیرا امری مقدر و جبری نیست که باید به انتظارش نشست بلکه به خاطرش باید جنگید.
زیر نویس ها:
1- کارل مارکس، سرمایه، جلد اول، ترجمه فارسی ، ص. 369
2- پایدار، ناصر ، نگاهی به رابطه کارو سرمایه در ایران، سیمای سوسیالیسم، شماره 5، ص.18
3- اخبار یونیسف، شماره 3، سپتامبر 2003 ، ویژه کودکان خیابانی و کودک سرباز
4- کانال خبری اروپا،EuroNews 2 ژانویه 2004
5- اکبر نعمتی، مدیر کل امور اجتماعی وزارت کشور، 17 آذر 1382، به نقل از ایران آزاد
6- تامارا هنری، گزارش برای USA Today ، 6 نوامبر 1998
7- کارل مارکس و فریدریش انگلس، مانیفست کمونیست، ترجمه فارسی، ص 80
یادداشت : اطلاعات و آمار مورد استفاده در این مقاله اکثرا از طریق جستجو در اینترنت به دست آمده که برای مراجعه خوانندگان مهم ترین آن ها را ذکر می کنم :
- US Department of Labour
Bureau of international Labour Affairs 2002
- Advancying The Campaign Against Child Labour : Efforts at the country level
- The Department of Labour,s 2002 Finding on the worst Form of child Labour
Trade and Development act of 2000
www.one word.org
- street children in Europe and the Middle East.
Child soldiers.org
iranian children.org
- کمیته حمایت از کودکان خیابانی ایران – سوئد
http://www.hamaahangi.info/آیا ممنوعیت کارکودک، بذرِ فردای سوسیالیسم نیست؟
تکثیراز جهانگیر محبی