۱۳۸۸ آذر ۳, سهشنبه
Regarder cette vidéo dans une nouvelle fenêtre نشانه های ظهور امام زمان درشبکه 5-اخر خندست حتما ببینید
فرهنگ مداحی و تملق در نظام سیاسی ایران
مسابقه مداحی و تملق
مقامات نظامی از آیتالله خامنهای با عنوان مولا یاد می کنند: «هم اكنون زمزمههاى تحركاتى در مراكز آموزشى شنیده مى شود و ما باید در این خصوص با وحدت رویهاى كه مولاى ما از ما توقع دارند در این زمینه هوشیار باشیم و برخورد مناسبى در این خصوص بنماییم.» (سردار على فضلى، فرمانده سپاه سیدالشهدا استان تهران، رادیو فردا، ۱۵ شهریور۱۳۸۸) در تاریخ شیعه از تعبیر مولا فقط برای امام اول شیعیان استفاده می شده است. حتی این تعبیر برای اشاره به آیتالله خمینی نیز استفاده نشد.
آیتالله خامنهای خود به این فرهنگ مداحی با مدعاهای بزرگش دامن می زند. او معتقد است «از همه این آقایان [نامزدهای ریاست جمهوری] اوضاع کشور را بیشتر میدانم و بهتر خبر دارم." (سخنرانی در کردستان، کیهان،۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸) این چنین فردی طبعا باید افرادی را برای شغل مداحی و تملق خود به کار گیرد. در بیت آیتالله خامنهای و کسانی که با وی دیدار می کنند به ندرت می توان فردی منتقد سیاستهای وی را یافت. آنها نیز که شجاعت انتقاد را داشته باشند از دستگاه رهبری طرد میشوند.
خاصان درگاه، مدام باید از کمالات رهبری و توجه وی به دانش و ادبیات و هنر قلمفرسایی کنند تا قدرت مطلقه و نظارت ناپذیر وی توجیه شود. غلامعلی حداد عادل که به یمن ارادت به آیتالله خامنهای صاحب مقامات مهم از جمله نمایندگی و ریاست مجلس (با ابطال آرای یکی از نمایندگان مجلس ششم) شده است در یک یادداشت از گستردگی حیطه مطالعاتی، مداومت در مطالعه، تعداد زیاد کتب، و وسعت نظر "آقا" یاد می کند و از ویی به عنوان رشید الدین فضل الله یا خواجه نصیر الدین طوسی و یگانه دهر در دوران خود معرفی می کند. (گشتی در كتابخانه شخصی رهبر انقلاب، تابناک، ۲۳ آبان ۱۳۸۸) مقامات و رسانههای جمهوری اسلامی برای بالاتر رفتن از پلههای قدرت و خنثی کردن سعایت رقبا در مداحی از آیتالله خامنهای بر هم پیشی میگیرند. اکنون رقابت ایدئولوژیک و کارایی نیست که تعیین کننده قرب و بعد افراد اقتدارگرا از آیتالله خامنهای است بلکه میزان ارادت پذیری و مداحی است.
استبداد مایه ثبات و امنیت
این فرهنگ در بستری رشد می کند که استبداد دینی (ولایت فقیه) مایه امنیت و استقرار آرامش و ثبات سیاسی معرفی شود. از نگاه توجیه کنندگان استبداد «ولایت فقیه لنگرگاه نجات كشور از بحران هاست. ... رهبر معظم انقلاب پناهگاه ملت و عامل نجات انقلاب اسلامی از بحران های مخرب است. ... اگر (جایگاه) رهبر معظم انقلاب در كشور تضعیف شود همه اركان نظام تضعیف و به صورت سیستماتیک انقلاب با مشكل مواجه خواهد شد. ... اگر كسانی به هر دلیل ولایت فقیه را تضعیف كنند همه سنگرها و تكیه گاه های مردم و انقلاب را متزلزل كرده اند. ... رهبری بالاترین مقام رسمی و قانونی كشور است و با نظارت بر سه قوه و تعدیل و هماهنگ كردن آنها، هرگونه اصطكاك را نیز برطرف خواهد كرد.» (محسن غرویان، ایرنا، ۲۸ مرداد ۱۳۸۸) بنا براین دیدگاه در کشورهای دمکراتیک که ولایت فقیه وجود ندارد بحران همیشگی بر قرار است، همه ارکان نظام سیاسی ضعیف هستند، مردم تکیه گاهی ندارند و سه قوه مدام در حال تنازع با یکدیگرند.
خبرگزاریها و رسانههای مداح
خبرگزاری فارس در تنظیم اخبار مربوط به آیتالله خامنهای در مداحی و چاپلوسی سنگ تمام می گذارد. آیتالله خامنهای در این گزارشها "آقا" ست و همه به دست بوس وی میآیند. این خبرگزاری بالاخص در دیدارهای عمومی تنها نکاتی را برجسته می کند که بیانگر شیفتگی و اطاعت و تبعیت و خذلان محض هستند. این امر بالاخص در مورد دانشگاهیان و دانشجویان پر آب و رنگ تر اعمال می شود تا نشان داده شود که تحصیل کردگان محو جمال "آقا"یند و بقیه مردم با الگو گرفتن از دانشگاهیان باید خاک پای آقا باشند (نگاه کنید به گزارشهای خبرگزاری فارس از دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاهها با "آقا"، ۶ و ۹ شهریور ۱۳۸۸) گزارشهای این خبرگزاری مطالب کیهان را به صورت موادی که توسط غیر باورمندان به ولایت فقیه تنظیم شده مینمایاند.
دیگر خبرگزاریهای دولتی نیز مداحی ولایت را به عنوان خبر تنظیم کرده و ارسال می کنند. خبرگزاری جمهوری اسلامی در خبری با عنوان «روایتی دیگر از نماز جمعه امروز تهران؛ خبری در راه است» خبر رسانی را به وضوح به مداحی تبدیل میکند:
كلیدواژهها از جمله آقا، رهبر، مقتدا، ولایت و ... بر لبان روزه داران جاری میشود...
عبارت پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملكت شما آسیبی نرسد از مقابل دیدگانت عبور میكند...
وقتی او نامهای برای رهبر مینویسد و با تمام توان تلاش میكند آن را به دست مسئولی برساند...
دری باز میشود و نمازگزاران دوان دوان به سوی آن حركت میكنند...
....
انتظارها به شماره میافتد تا حرف دل را بشنوند...
وقتی نوجوانی عكس رهبرش را بالا میگیرد...
وقتی وسعت تكبیر در حجم بلندگوها نمیگنجد...
قلمها دیگر نمینویسد و میخواهی با همه وجود به سخنان او گوش دهی...
....
همه آرامند و همه جا آرام است...
عدهای منتظر ورود كسی هستند...
پس خبری در راه است...
روز علی است و علی میآید (ایرنا، ۱۹ شهریور ۱۳۸۸)
رسانههای حکومتی برای عقب نیفتادن از دیگران در مداحی بر یکدیگر سبقت میگیرند. تیتر کیهان در مورد سفر ولی فقیه به کردستان این است: «خورشید انقلاب روز سه شنبه از کردستان طلوع مى کند.» (کیهان،۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۸) عنوان گزارش کیهان از واکنش مردم به سفر آیتالله خامنهای به کردستان این است: دست دعا چشم امید (کیهان،۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸) کیهان از آیتالله خامنهای با عنوان ولی فقیه و مرجعیت اعلای شیعه یاد میکند. (کیهان، ۸ شهریور ۱۳۸۸)
مقام ولی فقیه کسانی را در روزنامهها و سازمان رادیو تلویزیون منصوب می کند که ظرفیت این مداحیها و تملق گفتنها را برای حفظ مقام و شغل خود داشته باشند. در سراسر رسانههای تحت نظر ولی فقیه حتی یک مورد به چشم نمیخورد که کسی با رویکرد انتقادی نسبت به نظام سیاسی، ولایت فقیه و شخص رهبری و نهادهای تحت نظر وی در این رسانهها به کار مشغول باشد.
بازآفرینی سنت خلعت به شعرای مداح
آیتالله خامنهای مرتبا دیدارهایی با شعرای مداح وی برگزار میکند و به این شعرا هدیههای چند میلیون تومانی یا موقعیتهای کسب پروژههای فرهنگی و تبلیغاتی از سازمانهای دولتی اعطا می کند. این جلسات به عنوان محل ارائه شعر انقلاب و نسل امروز از سوی رهبری معرفی میشود. همچنین شعر شعرای غیر مداح تحقیر میشود.
آیتاللههای کیهان
در برابر مداحی و اطاعت از ولی فقیه، وفاداران به استبداد از امتیازات گوناگون منزلتی، مالی و سیاسی برخوردار می شوند. در حوزه منزلت، این افراد به سرعت از مدارج اجتماعی بالا مثل آیتالله برخوردار می شوند و روزنامه های دولتی یک شبه آنها را به این عناوین مفتخر می کند. صادق لاریجانی، و احمد خاتمی نمونه های خوبی از اعطای نشان آیتالله توسط روزنامه کیهان (از طرف مقام ولایت) هستند. در حوزه های مالی افراد مطیع از رانتها، وامهای کم بهره و شرکتها و اموال مصادرهای و دولتی به ثمن بخس برخوردار می شوند. در حوزه سیاسی نیز شورای نگهبان با رد صلاحیت منتقدان، وفاداران و مداحان را به نمایندگی مجلس یا ریاست جمهور منصوب می کند. غیر از نهادهای ظاهرا انتخابی، نهادهای انتصابی نیز با این افراد مدیحهسرا و متملق پر میشود.
قصهی پرغصهی نیروگاه بوشهر با ده سال وعدهی امروز و فردا
دويچه وله : ۱۵ سال پس از امضای قرارداد، ۱۳ سال پس از آغاز عملیات و ۹ سال پس از پایان مهلت راهاندازی نیروگاه بوشهر، هنوز آینده این پروژهی پرهزینه ناروشن است. با هزینهی صرفشده در این مدت زمان تلف شده میشد در شرایط عادی ۴ نیروگاه احداث کرد.
راهاندازی رآکتور هستهای بوشهر که آخرین مهلت اعلامشدهی آن پایان سال جاری میلادی بود، باز هم به تاخیر افتاد. وزیر انرژی روسیه، اواخر آبان (۲۵ آبان / ۱۶نوامبر ۲۰۰۹) خبر داد «برنامه اعلام شده راهاندازی این نیروگاه تا آخر سال ۲۰۰۹ عملی نخواهد شد.»
اوایل امسال گفته میشد که تابستان دستکم نیمی از طرفیت تولید ۱۰۰۰ مگاواتی نیروگاه بوشهر وارد شبکهی سراسری برق کشور خواهد شد. اسفند سال گذشته (۱۳۸۷) مقامهای ایرانی حتی میگفتند نیروگاه بوشهر «پیش راهاندازی» شده و به زودی تولید برق آن آغاز خواهد شد.
وزیر انرژی روسیه علت تاخیر را «بروز برخی مشکلات و مسایل فنی» عنوان کرده است. اما کمتر ناظری اظهارات این مقام روسیه را واقعی میداند. نیروگاه بوشهر مطابق قرارداد میبایست در سال ۱۹۹۹ راهاندازی میشد. اگر تا چند سال پیش «مشکلات فنی» و «اختلافهای مالی» دلایل قابلپذیرشی در تاخیر تکمیل این پروژه بودند، در سالهای اخیر اما «ملاحظات سیاسی» نقش بیشتر، و این اواخر حتی نقش عمدهای دارد.
تأخیر مجدد در راهاندازی نیروگاه بوشهر یک روز پس از دیدار و گفتوگوی باراک اوباما و دیمیتری مدودف در حاشیه نشست آسیا ـ اقیانوسیه در سنگاپور پیرامون ایران اعلام شد. مدودف و اوباما در این دیدار تأکید کردند که فرصت ایران برای پذیرش پیشنهادها پیرامون برنامه هستهای این کشور رو به پایان است. این اظهارات واکنشی بود به خودداری ایران از پذیرش طرح البرادعی برای انتقال دوسوم ذخایر اورانیوم خود به خارج. منوچهر متکی گفت اورانیوم ایران به خارج منتقل نخواهد شد.
مسکو حتی از این هم فراتر رفت و برای نخستینبار از آغاز مناقشهی اتمی ایران با غرب، اعلام کرد در صورت بیپاسخ ماندن پیشنهاد آژانس از سوی تهران، «گزینههای دیگری غیر از همکاری و گفتوگو» قابل بررسی و اجرا خواهد بود.
به نظر اغلب تحلیلگران، رفتار مسکو در ارتباط با نیروگاه بوشهر تابعی از افتوخیزهای مناقشهی اتمی میان ایران با غرب از یکسو، و مناسبات روسیه با غرب از سوی دیگر است. با بهبود روابط مسکو و واشنگتن در ماههای اخیر، سرنوشت نیروگاه بوشهر بسیار بیش از گذشته با بحران اتمی ایران گره میخورد. اگر بحران راهحلی نیابد، نیروگاه پرهزینه بوشهر نیز سرانجامی نخواهد یافت.
سرآغاز پروژهی بوشهر
قرارداد احداث نیروگاه اتمی بوشهر در نوامبر ۱۹۷۴ میان سازمان انرژی اتمی ایران، به ریاست دکتر اکبر اعتماد و شرکت آلمانی زیمنس به امضا رسید. پیشبینی شده بود که این پروژه تا پایان سال ۱۹۸۰ تکمیل و راهاندازی شود، اما با وقوع انقلاب در ایران متوقف ماند. تا بهمن ۱۳۵۷، رآکتور شماره یک بوشهر به میزان ۸۵ در صد و احداث رآکتور شماره دو آن نیز ۶۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشتند.
پس از انقلاب شرکت زیمنس از تکمیل پروژه خودداری کرد. از کشورهای غربی هیچ پیمانکار دیگری نیز حاضر نبود وارد چنین قراردادی با ایران انقلابزده و حکومت اسیر هیجانات سیاسی آن شود. ایران در نهایت برای تکمیل آن رو به روسیه آورد. توافقهای اولیه در این باره اوایل سال ۱۳۶۸ با سفر اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت به مسکو به عمل آمد، اما موافقتنامهی نهایی در سال ۱۳۷۳ (۱۹۹۴) در تهران به امضا رسید.
به موجب این قرارداد مقرر شد ساخت نیروگاه تا پایان ۲۰۰۰ به پایان برسد. این قرارداد در ژانویه ۱۹۹۶ میان «سازمان انرژی اتمی ایران» و «شرکت اتم استوری اکسپورت روسیه» اعتبار اجرایی پیدا کرد. طرف روس متعهد شد تا سال ۲۰۰۰ ساخت نیروگاه را به پایان برساند.
براساس اطلاعات موجود، مبلغ کل قرارداد در این پروژه در ابتدا یک میلیارد و دویست میلیون دلار بود که با گذشت زمان و تجدیدنظرها، مبلغ آن ده درصد افزایش داشته است. سوخت نیروگاه بوشهر نیز ۵۲ میلیون دلار به انضمام کل هزینههای حمل تا محل نیروگاه پیشبینی شده بود.
ده سال وعدهی امروز و فردا
- مهر سال ۱۳۸۲: وزیر انژری روسیه: راهاندازی نیروگاه بوشهر به دلایل فنی یک سال به تأخیر میافتد.
- اسفند سال ۱۳۸۲: مشاور رئیسجمهور روسیه: راهاندازی نیروگاه بوشهر تا پایان ۲۰۰۵ انجام میشود.
- فروردین سال ۱۳۸۳: رومیانتسف: نیروگاه بوشهر اواسط ۲۰۰۵ به بهرهبرداری میرسد.
- تیر سال ۱۳۸۳: رئیس سازمان انرژی اتمی روسیه: نیروگاه بوشهر سال ۲۰۰۶ کارش را آغاز میکند.
- آذر سال ۱۳۸۳: مدیر پروژه ساخت نیروگاه بوشهر: واحد اول نیروگاه بوشهر اواخر سال ۱۳۸۴ به بهرهبرداری میرسد.
- دی سال ۱۳۸۳: سعیدی: نیروگاه بوشهر سال آینده به بهرهبرداری میرسد.
- اردیبهشت ۱۳۸۴: رئیس سازمان انرژی اتمی روسیه: سوخت هستهای نیروگاه بوشهر پایان سال جاری میلادی یا اوایل سال آینده به ایران تحویل میشود.
- فروردین ۱۳۸۶: روسیه: به دلیل تأخیر در پرداختهای ایران افتتاح نیروگاه بوشهر با تأخیر مواجه میشود.
- شهریور ۱۳۸۶: متکی: سوخت نیروگاه بوشهر به زودی به ایران ارسال میشود.
- مهر ۱۳۸۶: پوتین: احداث نیروگاه بوشهر به علت مسائل فناوری آن سخت شده است.
- آذر ۱۳۸۶: اتم استروی اکسپورت: نیروگاه بوشهر تا پیش از پایان سال ۲۰۰۸ راهاندازی نمیشود
- دی ۱۳۸۶: متکی: تا تابستان سال آینده نیمی از ظرفیت نیروگاه بوشهر وارد مدار میشود.
- شهریور ۱۳۸۷: یک عضو دومای روسیه: نمیتوان تاریخ دقیق راهاندازی این نیروگاه را تعیین کرد.
- مهر ۱۳۸۷: صالحی: زمان افتتاح نیروگاه بوشهر را نمیگویم.
- آذر ۱۳۸۷: کرینکو: روسیه کل نیروگاه بوشهر را در سال ۲۰۰۹ تکمیل میکند
- اسفند ۱۳۸۷: پیش راهاندازی نیروگاه
- تیر ۱۳۸۸: سخنگوی اتم استروی اکسپورت: به دلیل مشکلات مالی افتتاح نیروگاه با تأخیر مواجه میشود.
- آبان ۱۳۸۸: مدیر فنی اتم استروی اکسپورت: نیروگاه بوشهر تا آخر ۲۰۰۹ افتتاح میشود.
- آبان ۱۳۸۸: وزیر انرژی روسیه: برنامه اعلام شده راهاندازی این نیروگاه تا آخر سال ۲۰۰۹ عملی نخواهد شد.
یک نیروگاه با هزینه چهار نیروگاه
اکنون با گذشت بیش از ۱۵ سال از آغاز امضای قرارداد و ۱۰ سال از زمان مقرر برای تحویل آن، سرنوشت این پروژه هنوز در ابهام است. کارشناسان میگویند هزینه احداث یک نیروگاه برق هستهای معادل یک میلیآرد دلار و مدت زمان مورد نیاز برای احداث آن نیز حدود ۵ سال است.
غلامرضا آقازاده، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی در سال ۱۳۸۵ از ناکارآمدی روسها در تکمیل نیروگاه بوشهر گلایه کرده و گفته بود اگر در زمان انعقاد قرارداد با روسها مسئول بود با این طرح مخالفت میکرد. آقازاده گفته بود، یک شرکت غربی میتوانست با یک سوم نیروی انسانی پیمانکار روسی این پروژه را تکمیل کند.
در ده سالی که از آغاز حضور روسها در پروژه نیروگاه بوشهر میگذرد قریب به ۲ هزار کارگر، تکنسین و مهندس را با خانوادههایشان در دهکدهای در جنب نیروگاه مستقر شدهاند. گفته میشود با پول و مدت زمانی که تاکنون برای نیروگاه بوشهر صرف شده، در شرایط عادی میشد ۴ نیروگاه احداث کرد.
علاوهبراین، کارشناسان میگویند نیروگاه بوشهر در صورت راه اندازی تنها با ظرفیت هزار مگاوات برق وارد مدار خواهد شد. این ظرفیت در مقایسه با رقم تولید و مصرف در شبکه سراسری ایران بسیار کم است. به گفتهی این کارشناسان، در صورت بهرهبرداری از نیروگاه بوشهر نهایتا حدود «دو و نیم درصد» به ظرفیت تولید برق کشور افزوده خواهد شد.
چرخهای از بنیان ناقص
نیروگاه بوشهر در صورت راهاندازی برای تولید تنها ۱۰۰۰ مگاوات برق، سالانه به ۳۰ تا ۴۰ تن اورانیوم با غلظت ۳ تا ۵ درصد نیاز دارد. دولت ایران مدعی است که هدفش از غنیسازی اورانیوم تامین سوخت مورد نیاز برای نیروگاههای اتمی کشور است. بنابر دادههای موجود، در چهار سال گذشته ایران تنها حدود ۲ تن اورانیوم کمغلظت تولید کرده است. حتی اگر این کشور ظرفیت تولید خود را تا ده برابر افزایش دهد، بازهم قادر به تهیه سالانه ۳۰ تا ۴۰ تن سوخت موردنیاز برای نیروگاهی چون بوشهر نخواهد بود. از سوی دیگر، اگر چنین ظرفیتی هم فراهم شود، ایران فاقد معادن سنگ اورانیوم کافی است. کارشناسان میگویند منابع شناخته شده سنگ اورانیوم در طبیعت ایران اگر بطور کامل هم استخراج شود، برای تامین نیاز یک سال کشور هم کفایت نمیکند.
در مقابل این چرخهی ناقص، به شدت پرهزینه و چالشبرانگیز انرژی اتمی، ایران دارای منابع سوخت فسیلی بسیار ارزانی است که میتوان با احداث نیروگاههای حرارتی و گازی به تولید برق با هزینهی بسیار کم پرداخت. فنآوری ساخت این نیروگاهها هماکنون در کشور وجود دارد. در این میان نیروگاههای «سیکل-ترکیبی» به دلیل راندمان بالا و گاز ارزانی که عمدتاً سر چاههای نفت سوزانده میشوند، مقرون به صرفترین گزینه برای تولید برق هستند. ایران در ضمن دارای ظرفیتها و امکانات بسیاری در در زمینه تولید انرژیهای تجدیدپذیر است. بهرهوری از امکانات نیز میتواند بخش قابل اعتنایی از نیازهای انرژی ایران را تآمین کند و ساخت بحثبرانگیز نیروگاهای اتمی را بلاموضوع سازد.
نویسنده: مصطفی ملکان
قتل در تهران سر مقام حراست تربیت بدنی و همسرش را از تن جدا کردند
مرتضی هاشمی فرزند مجتبی هاشمی از اولین فرماندهان کمیته های انقلاب بود. این کمیته ها پس از سرنگونی رژیم شاه و پیش از شکل گیری سپاه پاسداران برپا شد و عمده ترین نقش آن مصادر اموال فراری های رژیم شاه و برپائی گشت و ایست و بازرسی در شهرها بود. سرپرستی این کمیته ها، در همان ابتدای تاسیس چند بار بین آیت الله مهدوی کنی و آیت الله لاهوتی و دیگران دست به دست شد. از جمله نقش آفرینان این کمیته ها علی فلاحیان و اسدالله لاجوردی رئیس زندان اوین و دادستان انقلاب تهران بودند که دومی سرانجام ترور حکومتی شد و اولی که چندین سال وزیر اطلاعات بود اکنون در مجلس خبرگان رهبری است.
در این کمیته ها، همه نوع افرادی راه یافته بودند. از جمله عده ای از اوباش، چاقوکش ها، منحرفین جنسی و … هرچه زمان جلوتر رفت، بر شمار این افراد در این کمیته ها افزوده شد و از شمار کسانی که با انگیزه های انقلابی وارد کمیته ها شده بودند کمتر. افراد گروه دوم عمدتا جذب سپاه پاسداران شدند.
مجتبی هاشمی که او را سرتیپ پاسدار معرفی کرده اند در جریان اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق در یک عملیات تروریستی کشته شد.
پس از ترور مجتبی هاشمی، يک موسسه فرهنگي بنام وی تاسيس شد که پسر بزرگ مجتبی و درعین حال برادر بزرگتر مقتول مسووليت آن را برعهده دارد.
مرتضی هاشمی که جسد سر از تن جدای او در خانه اش پیدا شد تحصيلات حوزوی و دانشگاهی در رشته الهیات داشت و از مسئولین حراست سازمان تربيت بدنی بود.
پلیس جنائی تهران اختلاف مالی را از جمله انگیزه های احتمالی این قتل دانسته و این درحالی است که حراست بخشی از وزارت اطلاعات است و کسانی که در حراست پست و مقام دارند – آن هم با سابقه ای که مقتول از نظر خانوادگی و تحصیلات مذهبی داشته- از دایره ارگان های امنیتی خارج نیستند. بویژه در سازمان تربیت بدنی.
بنابراین، علاوه بر مسائل مالی که می تواند بین دو برادر نیز مطرح باشد، مسئله تسویه حساب های امنیتی که در ماه های اخیر شدت گرفته نیز می تواند از جمله دلائل قتل باشد.
ضربه شلاق برای توهین به احمدینژاد
وکیل علی تاجرنیا از محکومیت موکل خود به 6 سال حبس و تحمل 74 ضربه شلاق از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی خبرداد.
به گزارش ایلنا، حمیدفاتح نیا با اعلام این مطلب اظهارداشت: صبح امروز حکم علی تاجرنیادر شعبه 26 دادگاه انقلاب به بنده ابلاغ شد.
وکیل تاجرنیا ادامه داد: موکلم به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی به 5 سال حبس و اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس و توهین به مسوولان کشور (رییس جمهور و مجموعه دولت) به 74 ضربه شلاق تعزیری محکوم شده است.
وی بااشاره به نمایندگی موکلش در مجلس ششم اظهارداشت:اتهام توهین به مسوولان کشور در رای صادره بگونهای بیان شده که گویی موکلم در زمانی که رییس جمهور و اعضای دولت مشغول به انجام وظیفه بودند به آنها توهین کرده است در حالیکه آنچه که در رای آمده با متن کیفرخواست کاملا مغایرت دارد.
گفتنی است علی تاجرنیا عضو جبهه مشارکت در 29 خردادماه بازداشت و در 16 آبان ماه با تودیع وثیقه یک لیارد ریالی از زندامین آزاد شد.
اطلاعات تازه از کشتهشدن فجيع پسر و عروس سيدمجتبی هاشمی: عاملين جنايت با انگيزه سرقت به آنجا نرفتهبودند، ايران
گروه حوادث- رئيس پليس آگاهی کشور از تحقيقات ويژه جنايی برای افشای راز قتل هولناک پسر و عروس شهيد سيدمجتبی هاشمی خبر داد. به گفته سردار جعفری، پيکرهای خونين زوج جوان که قربانی جنايت دلخراش شدهاند، در حالی کشف شد که به نظر میرسد سه روز از مرگشان گذشته است. به گزارش خبرنگار جنايی ما، ظهر يکشنبه- يکم آذر- مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فيض از قتل زوج جوانی باخبر شدند که در طبقه سوم ساختمان چهار طبقه شماره هشت واقع در خيابان گلها- بلوار آيتالله کاشانی- از پا درآمده بودند. مأموران پس از حضور در محل جنايت، با اجساد سربريده مرتضی- ۳۰ ساله- و همسرش آتنا- ۲۶ ساله- روبهرو شدند. دقايقی بعد هم قاضی هنرمند- بازپرس کشيک ويژه قتل- همراه تيم ويژه جنايی در محل جنايت حاضر شده و به تحقيق در اين باره پرداختند.
ر ادامه بررسیها مشخص شد زوج جوان به تازگی ازدواج کرده و حدود ۲ ماه قبل به خانه جديد نقل مکان کرده بودند. خانواده آتنا نيز به بازپرس هنرمند گفتند: مرتضی کارمند حراست سازمان تربيت بدنی بود و با همسرش چند روز قبل از سفر مشهد برگشته بودند که آخرين بار پنجشنبه- ۲۸ آبان- با آنها صحبت کرديم اما پس از آن بهرغم تلفنهای مکرر و مراجعه حضوری به خانه، پاسخی نشنيديم تا اين که به ناچار کليدساز آورده و در خانه را باز کرديم که با صحنه وحشتناک جنايت روبهرو شديم. همسايهها نيز به تيم جنايی گفتند: [Photo]حدود ساعت ۳۰/۱۱ شب پنجشنبه صدای درگيری و دعوای شديد از خانه زوج جوان شنيدند اما به تصور اين که احتمالاً دعوای خانوادگی رخ داده، ماجرا را پيگيری نکردند. بنابر اين فرضيه قتل در نيمه شب پنجشنبه قوت گرفت. از آنجا که زن و شوهر جوان با کارد به قتل رسيده بودند، بازرسی دقيق خانه برای يافتن کارد انجام شد اما هيچ اثری به دست نيامد. به گفته بازپرس هنرمند، وضعيت خانه قربانيان نشان میداد عامل يا عاملان جنايت با انگيزه سرقت به آنجا نرفته و هيچ نوع بههم ريختگی وسايل خانه نيز مشاهده نشده است. بنابر اين، فرضيههای مختلفی از جمله قتل با انگيزههای خاص، مشکلات کاری يا انتقامجويی تحت بررسی است. در حال حاضر نيز يکی از آشنايان قربانيان در بازداشت است و تحقيق از او ادامه دارد. به گفته بازپرس جنايی تهران، در نخستين تجسسها تصور بر آن بود خودروی زانتيای مقتول از سوی قاتل يا قاتلان سرقت شده است تا اين که مشخص شد خودرو نزد برادر مقتول به نام روحالله- مدير مؤسسه شهيد هاشمی- بوده است؛ بنابر اين چنين فرضيهای منتفی شد. وی گفت: تا اين لحظه فرضيه سرقت به عنوان انگيزه قتل، جايگاهی در اين پرونده ندارد. سرپرست دادسرای جنايی تهران نيز در اين باره به خبرگزاری فارس گفت: هم اکنون يک نفر مظنون در اين پرونده بازداشت شده و تحقيقات برای روشن شدن زوايای پنهان اين پرونده در حال انجام است.
گفتوگو با همسايه
يکی از ساکنان طبقه چهارم ساختمان محل زندگی قربانيان در تشريح ماجرا به خبرنگار ما گفت: حدود ساعت ۱۲ شب صدای درگيری و دعوای شديد از خانه همسايه شنيدم. وقتی به طبقه پائين آمدم، بقيه همسايهها را هم ديدم که با شنيدن صدای درگيری، خود را به پشت در آپارتمان رسانده بودند اما هرچه در زديم و آتنا را صدا کرديم، کسی در را باز نکرد. لحظاتی بعد هم ناگهان صدای تلويزيون به يکباره زياد شد. آن قدر زياد که صدای افراد حاضر در خانه بسختی شنيده میشد. اما آنچه مسلم بود، صدای يک مرد میآمد اما مطمئن نيستم صدای شوهر آتنا بود يا فرد ديگری. دقايقی بعد هم به تصور اين که نمیخواهند کسی در ماجرای خانوادگیشان دخالت کند، به خانههايمان برگشتيم اما تا حدود ساعت ۲ نيمه شب همچنان سر و صدا میآمد اما بعد از آن ديگر متوجه نشديم چه اتفاقی افتاد.
بازداشت دانشجويان طی آبان ماه؛ بازداشت ۶۰ دانشجو در يک ماه،
شايد اگر يک سال پيش چنين گزارشی نوشته می شد باورش برای همگان سخت بود و عده ای نمی پذيرفتند که بازداشت ها به اين حد گسترده و پرتعداد باشد. اما ۲۲ خرداد همه چيز را تغيير داده است و امروز حاکميت دستپاچه و سراسيمه به نيروهای امنيتی خود مجوز هر اقدامی را داده است. مجوزی که جز معنای برخورد و سرکوب و بازداشت و شکنجه ندارد.
به گزارش خبرنامه اميرکبير با نزديک شدن به ۱۶ آذر، روز دانشجو، فشارها بر دانشجويان شدت يافته و با احتمال برگزاری تجمعات و اعتراضات دانشجويی پيش بينی می شود که تا روزهايی پس از ۱۶ آذر نيز اين بازداشت ها ادامه يابد. اما در سال ۸۸ به رغم بازداشت های گسترده، بازداشت ها بوی دانشجويی نمی دادند و پرشمار دانشجويان بازداشت شده خرداد و تابستان ۸۸ هم در جريان بازداشت سبزها قرار می گرفتند.
۱۳ آبان کم کم به شدت تاثير دانشجويان در روند اعتراضات گسترده عليه حاکميت افزود و نزديکی به ۱۶ آذر نيروهای سرکوب را بر آن داشت تا نگاهی جدی تر به دانشگاه ها داشته باشند. بازداشت ها از چند روز قبل از ۱۳ آبان در دانشگاه های مختلف شروع شد. از ابتدای مهرماه با موج گسترده احضاهای کميته انضباطی و حراست و حتی وزارت اطلاعات، دانشجويان به سکوت فراخوانده شده بودند و تعليق و اخراج نيز اتفاقی عادی در بسياری دانشگاه ها شده بود تا دانشگاه ها را به محيطی آرام برای دانشجويان تبديل نمايد. به جز بازداشت ها و احضارهای پراکنده در ۲ هفته اول آبانماه بايد بازداشت های دانشجويی را از ۱۳ آبان پی بگيريم. بازداشت هايی که در هفته گذشته شدت گرفته و آينده اش نيز روشن نيست.
در دانشگاه خواجه نصير، علی پرويز و سهيل محمدی يک روز قبل از ۱۳ آبان بازداشت شدند. اين دو فعال دانشجويی پس از حضور صفار هرندی در دانشگاه و اعتراضات دانشجويان دانشگاه خواجه نصير به سخنان هتاکانه وی با يورش ماموران امنيتی به منازلشان بازداشت شدند و ادامه بازداشت آنان همچنان هر روز اعتراضات دانشجويی را در اين دانشگاه در پی داشته است. اعتراض های دانشجويان دانشگاه خواجه نصير و اين بازداشت ها در حالی صورت گرفته است که رسانههای حاکميت اظهار داشتند که صفارهرندی بدون هيچ گونه مشکلی در دانشگاه سخنرانی کرده است.
در دانشگاه مازندران، ۵ دانشجوی اين دانشگاه با شکل گيری تجمع ۱۲ آبان در دانشگاه بازداشت شدند. اشکان ذهابيان برای هشدار ۱۰ آبان ماه و سياوش رضاييان ۱۱ آبان بازداشت شدند. رضائيان يک روز بعد آزاد و برای بار دوم در ۱۵ آبان بازداشت شد. بهنام فرازمند، زاوش گرايلی و مهدی داوديان بعد از تجمع بازداشت شدند.
در اصفهان علی مشمولی در جريان اعتراضات مردمی ۱۳ آبان با يورش نيروهای امنيتی به منزلش بازداشت شد. علی مشمولی طی هفته جاری آزاد شد. امين وطانی دانشجوی دانشگاه صنعتی شريف نيز دوشنبه شب ۱۱ آبان با يورش نيروهای امنيتی بازداشت شده و به مکان نامعلومی انتقال داده شده بود. وی هفته گذشته از زندان آزاد شد.
ياشار دارالشفا دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران و دبير سابق تشکل اصلاح طلب دانشگاه قزوين نيز طی ماه آبان بازداشت و آزاد شد. مرتضی اسدی دانشجوی دانشگاه علامه نيز در ۱۶ آبان بازداشت شد و از وضعيت وی اطلاعی در دست نيست.
پلی تکنيکی ها هم بازداشتی داشتند اما اينبار از تفرش شروع شد. ۷ دانشجوی پلی تکنيک واحد تفرش با اعلام برگزاری تجمعی در روز ۱۳ آبان در روز ۱۱ آبان بازداشت شدند. به گزارش خبرنامه اميرکبير، حميد عظيمی، محمد اسعدی، سعيد قاسمی، امين عربی، علی مطلبی، کورش يکان و محسن ادبی پور توسط نيروهای امنيتی بازداشت شدند و چند روز بعد نيز با بازداشت محسن پريزاد، سياوش بيگ مديان، ايزد جابری و مسعود مرادی شمار تفرشی های پلی تکنيک به ۱۱ رسيد. پويا شريفی دانشجوی کارشناسی ارشد پلی تکنيک و دانشجوی کارشناسی دانشگاه علم و صنعت نيز که در ستاد ميرحسين در جريان انتخابات فعال بود صبح ۱۳ آبان در منزلش بازداشت شد. وی چهارشنبه شب ۲۷ آبانماه از زندان آزاد شد.
محمد هاشمی عضو دفتر تحکيم وحدت نيز در ظهر روز ۱۳ آبان بازداشت و پس از ساعاتی آزاد شد. ماموران وزارت اطلاعات در شب قبل از آن به منزل وی مراجعه کرده و خانه وی را تفتيش کرده بودند. در آستانه روز ۱۳ آبان به اعضای سازمان ادوار تحکيم وحدت نيز مجدداً حمله شد. در اين روز حسن اسدی زيدآبادی و محمد صادقی ۲ تن از اعضای سازمان دانش آموختگان بازداشت شدند.
فرزاد اسلامی از دانشجويان دانشگاه آزاد نيز بازداشت شد تا برای اولين بار نيروهای امنيتی نشان دهند که ديگر از اعتراضات هفتگی و گسترده دانشجويان آزاد به تنگ آمده اند. ماموران وزارت اطلاعات برای بازداشت سلمان سيما نيز به منزل وی يورش بردند اما وی در منزل نبود تا ۱۰ روز بعد او نيز برای بار دوم به زندان برود. گرچه فرزاد اسلامی با صدور وثيقه آزاد شد اما سلمان سيما همچنان در زندان و در وضعيت نگران کننده ای به سر می برد.
در کاشان ۳ دانشجوی اين شهر اميرحسين چيت ساززاده، امين حيدری و مجيد شهرابی پس از سه روز بازداشت در زندان کاشان به زندان مرکزی اصفهان منتقل شدند. اين سه دانشجو در تاريخ نهم آبان ماه در بيرون از دانشگاه توسط مامورين وزارت اطلاعات ربوده شدند.
اما بخش زيادی از بازداشت ها در شيراز و پس از اعتراضات دانشجويی در روز ۱۳ آبان صورت گرفت. بازداشت دانشجويان دانشگاه شيراز در برخی موارد همراه با ضرب و شتم توسط نيروهای لباس شخصی و با کمک نيروی انتظامی صورت گرفت.
گرچه بازداشت ها از تجمع ۱۳ آبان شروع شد اما تاکنون حتی نام برخی از بازداشت شدگان منتشر نشده است. به گزارش خبرنامه اميرکبير خبرها از بازداشت بيش از ۲۰ دانشجو در مقابل دانشگاه شيراز حکايت دارد. بنايی، جلالی، سعيد رضايی، زاهدی، ظهوريان، عارف، پورفتحی، طاهری، صفرپور و پورسلطان از جمله دانشجويانی هستند که در زندان عادل آباد در شيراز همچنان در بازداشت هستند. به همراه اين دانشجويان دکتر مسيح الله حقيقت جو نيز در زندان به سر می برد.
علی صالح پور، کاظم رضايی، يحيی طاووسی، ندا اسکندری، خديجه قهرمانی، نظری، شيروانی و باقری از ديگر دانشجويان دانشگاه شيراز نيز در زندان اطلاعات شيراز (پلاک ۱۰۰) در بازداشت به سر می برند.
با وجود تمامی اين بازداشت ها، همچنان هم فضای امنيتی سنگينی بر دانشگاه شيراز حاکم است و بازداشت ها نيز همچنان ادامه دارد. در آخرين مورد، بعد از ظهر روز سه شنبه ۲۶ آبان ماه ندا اسکندری و خديجه قهرمانی دو دانشجوی دختر دانشگاه شيراز بازداشت شدند.
پنجشنبه ۲۸ آبان، نيز موج جديدی از بازداشت ها شروع شد. عباس حکيم زاده دبير سياسی دفتر تحکيم صبح در منزلش بازداشت شد. حکيم زاده در حالی که ۱۳۴ روز از آخرين آزادی اش با وثيقه می گذشت برای سومين بار بازداشت شد.
در عصر همان روز نيز حميد قهوه چيان، احمد ميرطاهری، عليرضا زرگر، اميرکاظم پور و ياسر معصومی دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايی بازداشت شدند.
شب همان روز نيز نيروهای امنيتی با هجوم از قبل برنامهريزی شده، دست کم هفت عضو دانشجويان و دانش آموختگان ليبرال دانشگاههای ايران را بازداشت کردند. مهرداد بزرگ، سورنا هاشمی، عليرضا موسوی، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، سينا شکوهی و البرز زاهدی دانشجويانی بودند که در جلسه اين دانشجويان در آستانه آذرماه بازداشت شدند.
پنج شنبه شب هم دو تن از فعالين دانشجويی دانشگاه آزاد تبريز به نامهای رسول عالی نژاد و بهروز فريدی توسط نيروهای امنيتی بازداشت شدند. بدين ترتيب تنها در روز پنجشنبه ۲۸ آبان حداقل ۱۵ دانشجوی در نقاط مختلف ايران بازداشت شدند.
با احتساب تمامی دانشجويان بازداشت شده طی ماه آبان در سراسر ايران، حداقل ۶۰ دانشجوی تنها در ماه آبان بازداشت شدند.
لازم به ذکر است در ۲ روز اول آذر ماه نيز حداقل ۷ دانشجو در نقاط مختلف کشور بازداشت شدند. آرش خاندل و مراد باصره از فعالين دانشجويی دانشگاه ايلام به همراه تعدادی از اعضای انجمن اسلامی اين دانشگه و همچنين پيام حيدر قزوينی، فرهاد فتحی و سعيد سکاکيان دانشجويان دانشگاه قزوين بازداشت شدند.
بیشک اين حجم بازداشت دانشجويان نشان از ضعف و نگرانی حکومتی است که پايگاه خود در بين مردم از دست داده و مرتبا مورد اعتراض دانشجويان قرار می گيرد.
تکميلی:
عطا عليزاده (عضو هيئت موسس انجمن اسلامی دانشجويان دانششگاه آزاد تبريز) و بهنام نيک زاد (دبير سابق انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه آزاد تبريز) نيز روز ۱۳ آبان بازداشت و در روز ۲۴ آبان با قرار وثيقه آزاد شدند که در اين گزارش اسامی آنان از قلم افتاده است.
آذر :بحران مالی جهان 63 ميليارد دلار به درآمد نفتی ايران لطمه...
معاون برنامه ريزی استانداری مازندران با اشاره به اثرات بحران جهانی در اقتصاد کشورها اظهار داشت: بحران مالی جهان، 63 ميليارد دلار به درآمد نفتی ايران صدمه وارد کرد.
به گزارش خبرنگار مهر در ساري، ولی الله فرزانه ظهر دوشنبه نخستين همايش کاربردی مديريت بنگاه های اقتصادی ايران در شرايط رکود اقتصادی جهانی با بيان اينکه عصر حاضر دانش محور است، گفت: پايه های قدرت ديگر محورهای نظامی و اقتصادی استوار نيست بلکه بر پايه دانايی است و ثمره آن نيز به اقتصاد ملی بازمی گردد.
وی با اشاره به اينکه بحران مالی اقتصادی جهانی حدود 63 ميليارد دلار بر درآمد نفتی ما صدمه وارد کرد افزود: کاهش تقاضای نفت و کاهش قيمت آن بر درآمد نفتی کشور تاثيرگذار بود.
فرزانه اذعان داشت: بين رکود اقتصادی و تورم تسلسلی وجود دارد و کسی موفق است که در ميان اين متغيرها تعادل ايجاد کند.
وی تصريح کرد: برای بهبود اشتغال ، از صندوق ذخيره ارزی بی رويه استفاده کرديم اما در اين ميان دچار افراط و تفريط شديم که منجر به تورم شد و برای کنترل تورم نيز دچار رکود شديم.
فرزانه با بيان اينکه ريشه همه بحرانها حتی در آمريکا که يک اقتصاد تعريف شده دارد به سه عامل اصلی باز می گردد، گفت: ترجيح منفعت آنی بر منافع بلند مدت و عدم نظارت دولت ها ريشه بحران کنونی است.
وی افزود: بايد ترکيب مناسبی بين مکانيزم بازار و دخالت دولت وجود داشته باشد تا به تعادل برسيم تا هم دولتيان، تنگ نظر و بخش خصوصی ، فزون خواه ، خوانده نشوند.
فرزانه با اشاره به اينکه اصل 44 زبان مشترک درجهت گيری های نظامی و اقتصادی است، گفت: هنوز در روشها به زبان مشترک دست نيافته ايم.
وی اظهار داشت: برای دست يافتن به زبان مشترک در جهت گيريها از ابتدای انقلاب تاکنون تلاش شده و چنانچه رسيدن به زبان مشترک در روش ها نيز 30 سال به طول بينجامد از دنيا عقب خواهيم ماند.
فرزانه گفت: بسياری از علمای اقتصاد معتقدند که می شود از شرايط فعلی اقتصاد جهانی در جهت رونق اقتصادی کشور بهره برد.
وی تصريح کرد: نظام اداری و بانکی کشور آن قدر خسته کننده است که سرمايه گذاران ساکن خارج از کشور که قصد سرمايه گذاری در داخل کشور داشتند به علت بروکراسی اداری از تصميم خود منصرف شدند و ما نتوانستيم از اين فرصت طلايی برای رونق کشورمان استفاده کنيم.
فرزانه افزود: اين حقيقت وجود دارد اگر بانک مرکزی ما را برای جذب سرمايه گذار درست هدايت می کرد، سرمايه های خوبی وارد کشور می شد.
2آذر :بحران مالی جهان 63 ميليارد دلار به درآمد نفتی ايران لطمه زد
.فيروز آبادی:ما زمينه ساز ظهور حضرت وليعصرهستيم[از طريق تجاوز به...
روشنگری.رئيس ستاد کل نيروهای مسلح رژيم عادت به ياوه گويی های بی معنا دارد، اين به آن معنا نيست که او نيروهای مسلح خود را پی نخود سياه می فرستد. آنها موظفند از ,راه ميان بر� به ,سوی جامعه کمال يافته� بروند: ,نهضت نرم افزاری� يعنی استفاده از علم ديگران در خدمت سانسور و فيلتر گذاري؛ ,نهضت علمی � يعنی بازنشسته کردن فله ای استادان، بازداشت و ستاره دار کردن و حبس و ربودن و حتی قتل دانشجويان، ممنوع کردن علوم انساني؛ ,تهذيب و خودسازی� و ,فرهنگ رشد انسانی و اسلامی� يعنی تجاوز به جوانان در کهريزک و ,خودکشی شدن� پزشک آن و همينطور ميتوانيد ادامه بدهيد. بدون تفنگ نيروهای مسلح اينکارها چگونه ميتواند صورت گيرد؟ در نظام اسلامی ايران يک ارتباط مستقيم هست بين ,ظهورامام زمان� و تجاوز به زندانيان در زندان ها که به وسيله نيروهای مسلح برقرار ميماند. از اين روست که رئيس نيروهای نيروهای مسلح چپ و راست برای با امام زمان تماس ميگيرد: يا دارد برايش نامه نگاری ميکند يا راه سازی.
ايلنا
به گزارش ايلنا سردار سرلشكر سيد حسن فيروزآبادى در نشست جهادگران علم و فناورى كه در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد با بيان اينكه سفارش امام به محرومان و مستضعفان و پابرهنهها بود، افزود: رمز پيروزى و تداوم انقلاب توجه به محرومان و مستضعفان است.
وى تاكيد كرد: تهذيب اخلاق، پايه حركت بسيج است و بدون تهذيب و خودسازى همه تلاشها به هرز ميرود.
رئيس ستاد كل نيروهاى مسلح با بيان خاطراتى از دوران دفاع مقدس اظهار داشت: علم و فناورى در دوران هشت سال دفاع مقدس نقش بسيار مهمى در پيروزى داشت و بخش مهمى از پيروزى ما در جنگ نتيجه اقدامات علمى و فناورى ما بود.
وى در ادامه خاطرنشان كرد: دشمنان ما متوقف نميشوند و هر روز در حال ايجاد طرح جديد براى براندازى انقلاب اسلامى هستند. انقلاب اسلامى راه انبياء تثبيت و استمرار ولايت على(ع) است و دنيا اين مسئله را تحمل نميكند و خودش را در مقابل ما تجهيز ميكند.
سرلشگر فيروزآبادى با اشاره به اينكه كمال اجتماعى و انسانى حد توقف ندارد، گفت: كمال انقلاب اسلامى هم حد توقف ندارد و ما زمينه ساز ظهور حضرت وليعصر(عج) هستيم.
وى با بيان اينكه مقام معظم رهبرى بحث نهضت نرم افزارى و توليد علم را بيان كردهاند، افزود: ايشان فرهنگ رشد انسانى و اسلامى ناب را به عنوان برنامه نهضت نرمافزارى ارائه كردهاند.
رئيس ستاد كل نيروهاى مسلح با اشاره به اينكه دشمنان ما چند صد سال ما را در زمينه علمى مستضعف كردند، گفت: استاد، دانشجو، دانشآموز، اساتيد حوزه و طلبه همه بايد با نيت جهادى و انقلابى مسير ميانبر را طى كنند تا دستاوردهاى علمى آنها نياز روز انقلاب اسلامى را پاسخ دهد.
وى در بخش ديگرى از سخنانش تصريح كرد: دليل اينكه دشمن برنامهريزى و سرمايهگذارى ميكند كه در حاشيه يك انتخابات مردم سالارانه بلوايى درست كند اين است كه او نگران حركت توليد علم و تهذيب نفس و استقلال و پيروزى در ايران است.
وى با بيان اينكه دشمنان، اپوزسيون درست كردهاند تا مردم ايران از مسير تهذيب نفس توليد علم و برقرارى عدالت دور شوند، گفت: ما بايد روى شعارهايى كه عليه انقلاب مطرح ميشود خط بكشيم و به مسير اصلى انقلاب بپردازيم.
فيروزآبادى افزود: رسالت و آينده اين انقلاب بردوش طلاب و دانشجويان است، ما بايد با ايمان عمل صالح و تهذيب نفس كسب و توليد علم و دانش پيشروى و سبقت گرفتن از ديگران به سوى جامعه كمال يافته حركت كنيم تا شايسته ميزبانى و يارى امام زمان(عج) باشيم. 2اذر.فيروز آبادی:ما زمينه ساز ظهور حضرت وليعصرهستيم[از طريق تجاوز به جوانان در کهريزک,
چه کسی ساده لوح است؟ خامنه ای یا جنبش بیشماران مهدی سامع
در میانه 13 ابان و 16 آذر هستیم. ستیز جانانه با استبداد در تار و پود جامعه ریشه دوانده و جنبش بیشماران همچون طوفانی سهمگین بارگاه سلطنت مستبدانه خامنه ای را به لرزه درآورده است. خیزش مردم در 13 آبان پیامی صریح به همه طرفهای درگیر در بحران کنونی داد. جهت اصلی قیام مردم، یعنی مبارزه علیه دیکتاتوری و اصل ولایت فقیه که قدرت واقعی و جوهر قانون اساسی جمهوری اسلامی است، با شعارهای صریح و همگانی خود را به طور برجسته نشان داد. عکس ولی فقیه به زیر کشیده شد و زیر پای جنبش رنگین کمان آزادیخواهان لگدکوب شد. آنهایی که چنین صحنه جسورانه را آفریدند و یا فریاد «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنه ای»، «خامنهای قاتل است ولایتش باطل است» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه» سر دادند، بدون تردید شعار «جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر» را نیز به سخره گرفتند.
خیزش 13 آبان در بطن جامعه و از اعماق آن شکل گرفت و با مداخله دانشجویان که در تاریخ جنبش آزادیبخش ایران همواره نقش برجسته ای داشته اند به یک جنبش سراسری تبدیل شد. سازماندهی شبکه ای چه در چالشهای خیابانی و چه در کار رسانه ای وارد مرحله جدیدی شد. و بالاخره زنان میهن ما جلوه دیگری از ظرفیت، توانایی و خلاقیت خود را در آن روز نشان دادند. این توانایی که از روز 25 خرداد تا روز 13 آبان جابه جا بروز عملی پیدا کرده بود، در روز 13 آبان همگان را مجبور به اعتراف به آن نمود. سراسری بودن خیزش 13 آبان، جهت گیری اصلی آن علیه دیکتاتوری با آدرس مشخص، بلوغ سازماندهی شبکه ای و نقش برجسته زنان، 13 آبان را از خیزشهای پیشین متمایز می کند. تا آن جا که به برخورد حاکمیت مربوط می شود، سرکوب بی محابا که از مدتها پیش نوسط سپاه پاسداران تدارک دیده شده بود به کار گرفته شد و لابد در پایان آن روز این پیام که لشگریان تجهیز شده قادر به مهار جنبش نشدند، خبر دردناکی برای کاخ ولایت بود.
رسانه های جمعی جهان گرچه پوششی متناسب با ابعاد این خیزش نداشتند، اما همان میزان از پوشش خبری و البته دهها برابر گزارشاتی که روی میز ایران در وزارتخانه های خارجه کشورهای جهان قرار گرفت، برای همگان و به ویژه برای سیاستمداران جهان روشن کرد که این جنبش را دیگر نمی توان با معیار «انتخابات» و اعتراض به نتیجه تقلب آمیز آن سنجید. پش از پخش صحنه شهادت زنده یاد ندا آقاسلطان، پخش صحنه های پیکار خیابانی در روز 13 آبان گویاترین و روشن ترین گواهی از آن چه به طور واقعی در ایران زمین در حال وقوع است، بود. پیام روشن بود. کاخ ولایت مستبدانه به لرزه افتاده است و تهدیدها و تیغ کشیهای ولی فقیه دیگر اثر ندارد.
دیکتاتورها در مقاطعی از تاریخ با سرکوب و مانور می توانند بحرانها را مهار کنند. به همانگونه که خامنه ای ده سال پیش بحران روزهای بعد از 18 تیر را مهار کرد. اما همین دیکتاتورها بدون استثنا به نقطه ای می رسند که در چرخه اشتباهات الزامی، تیشه به ریشه خود می زنند.
روز 6 آبان خامنه ای طی سخنرانی برای جمعی از خبرگان زير سوال بردن اصل انتخابات را بزرگترين جرم خواند و گفت:«همان فرداي انتخابات عده اي بدون دليل و استدلال آن انتخابات عظيم را دروغ خواندند آيا اين جرم كمي است؟ .... دشمن هم از اين بي انصافي حداكثر استفاده را كرد و در داخل هم عده اي كه از اول با نظام اسلامي موافق نبوده اند با توجه به صحنه گرداني و ميدان داري برخي از عناصر خود نظام فرصت را مغتنم شمردند و آن حوادث پيش آمد......در همان ساعات اول به آنها پيغام دادم كه ممكن است شما شروع كننده برخي مسائل باشيد اما ديگران از آنها سوء استفاده مي كنند و شما نمي توانيد ماجرا را كنترل كنيد و همانطور هم شد.»
پر واضح است که «دشمن نامیدن» مردم اعتراف به یک واقعیت آشکار است که مردم نظام ولایت فقیه را برنمی تابند. اما همین اعتراف سبب آن شد که مردم هم با صراحت به خامنه ای پیام دهند که ولایتش باطل است و بنابرین مثل همه دیکتاتورها خامنه ای با مدیریت سرکوب و با گفتار و رفتار خود موجب شفاف سازی صحنه سازی می شود. سیاست سرکوبگرانه خامنه ای را ایادی او که باید آن را عملی کنند با شفاقیت بیشتری بیان می کنند.
پاسدار محمدعلي جعفري، فرمانده كل سپاه پاسداران در همان روز در جمع طلاب و سپاهيان آذربايجان غربي گفت:«حفظ نظام جمهوري اسلامي ايران از اداي نماز واجبتر است..... متاسفانه تعدادي از عناصر داخلي كه در مقاطعي همراه نظام بودند به دلايل مختلف با دشمنان قسم خورده نظام همراه و هم مسير شدند تا محتواي جمهوري اسلامي را از بين ببرند......دشمنان نظام جمهوري اسلامي ايران از پديده شومي به نام نفاق استفاده ميكنند و اعتقادات واقعي خود را بيان نميكنند.»(خبرگزاري فارس)
دو روز قبل از قیام 13 آبان سپاه پاسداران، در بيانيه اي با تهدید اعلام کرد که:«به هيچ جرياني اجازه نخواهد داد با طرح شعارها و مسايل انحرافي و دروغين به اراده راسخ و عزم پولادين آنان خدشهاي وارد سازد.»(ایلنا)
البته جنبش رنگین کمان مردم ایران که سرکرده کل سپاه به درستی آنان را دشمن می نامد، در روز 13 ابان با صراحت و به طور شفاف نظر خود را با صدای بلند بیان کردند.
روز 10 آبان روزنامه رسالت در سرمقاله خود تحت عنوان « براندازان را براندازيد» نوشت:«ما در انقلاب اسلامي خودمان شاهد بوديم که با بعضي از فتنه ها برخورد جدي شد و آتش آن براي هميشه خاموش گشت... مانند فتنه گروه فرقان و خلق مسلمان و مهدي هاشمي و غيره که انقلاب از شر آنان راحت شد، اما فتنه منافقين خلق چون کاملا ريشه کن نشد متاسفانه ادامه يافت......امروز هم ما شاهد فتنه اي بزرگ و فتنه انگيزاني خطرناک تر هستيم که .....با رکن رکين نظام يعني ولايت فقيه به مقابله پرداختند و حيثيت و آبروي نظام را به رايگان به حراج گذاشتند....اما بايد توجه کنيم که رها کردن فتنه و فتنه گران تبديل به آتش زير خاکستر مي گردد و ميدان دادن مجدد به فتنه گران سبب مي شود که آنان خود را براي فتنه اي ديگر آماده نمايند و به جاي مهره هاي سوخته و ضايع شده خود مهره هاي جديد و تازه نفس ديگري آماده نمايند و در فرصت مناسب با شيوه هاي جديدتر وارد صحنه شوند... لذا عقل و شرع و تجربه به ما مي آموزد که فتنه و فتنه گري بايد ريشه کن شود.»
البته روزنامه رسالت آگاهانه در مورد ناکارا بودن ابعاد گستره سرکوب که فاجعه کهریزک گوشه کوچکی از آن است سکوت می کند و در آرزوی روزیست که حکومت با «توپ، تانک، بسیجی» به مقابله با خیزش مردم بپردازد.
یک روز قبل از خیزش 13 آبان سید علی خامنه اي طی سخنانی به مناسبت روز 13 آبان که از تلویزیون شبکه یک رژیم پخش شد، مردم را مورد تحقیر قرار داد و گفت:«آمريكاييها بدانند چند نفر با هر انگيزه اي اعم انگيزه خباثت آلود و يا انگيزه بد و همراه با ساده لوحي كه با جمهوري اسلامي ايران مواجه شده اند نمي توانند براي آمريكا فرش قرمز پهن كنند.»
خامنه ای بیشماران ملیونی را «چند نفر» شمارش می کند و انگیزه آزادیخواهی آنان را «خباثت آلود» تعریف می کند و البته فراموش نمی کند که وقیحانه بخشی از مردم را «ساده لوح» معرفی کند.
روز بعد از این سخنرانی مردم به خامنه ای نشان دادند که بسیار هشیارتر از آن هستند که ولی فقیه فکر می کرد و لذا این خامنه ای است که از آستانه انتخابات قلابی در ولایتش دچار ساده لوحی شده است.
اگر خیزش و قیام 13 آبان سبب آن نشده که سید علی خامنه ای دست از ساده لوحی بردارد و به این امر آگاه شود که دیگر نمی تواند به شکل سابق حکومت کند، جنبش رنگین کمان بیشماران روز 16 آذر پیام روشن تری به آدرس او ارسال خواهد کرد.
جمعه 29 آبان 1388
قتلهای زنجیره ای از دیروز تا امروز اما نه فردا!
اسوی خبر... 2 آذر لیلا جدیدی گیرم که می زنید گیرم که می برید گیرم که می کشید با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟! مراسم بزرگداشت پروانه و داریوش فروهر در خانه آنها و درحالی که تا شعاع یک کیلومتر توسط نیروهای انتظامی محاصره شده بود، برگذار شد. پروژه وزارت اطلاعات برای حذف دگر اندیشان که به "قتلهای زنجیره ای" معروف شد و در دوران ریاست جمهوری خاتمی روی داد، هرگز تحت رسیدگی روشن و حقوقی قرار نگرفت. این جنایتها که در دهه 60 به اوج رسید، با قتلهای زنجیره ای، یورش خونبار به کوی دانشگاه و قتل زهرا کاظمی همچنان ادامه یافت. رژیم پس از قتل بزدلانه دگراندیشان، زیر فشار سلسه پیگیریهای مدافعان حقوق بشر ادعا کرد که عده ای "خودسر" در وزارت اطلاعات مرتکب آن شده اند و در واقع این جنایات را به طور کلی به زیر فرش جارو کرد. با این حال آتش خشم و سایش قلب و روح مردم ایران و به ویژه خانواده های قربانیان جنایتهای رژیم نسبت به این ظلم و بی عدالتی به خصوص به این دلیل که همواره ادامه پیدا کرده، هر روز شعله ور تر گشته است. این روشهای جنایتکارانه برای حذف دگراندیشان و مخالفان، امروز که خروش خشم مردم بنیانهای حکومت را به لرزه در آورده با شدت بیشتری به کار گرفته می شود، از ضرب و شتم معترضان بی سلاح تا قتل و کشتارهای خیابانی و بار دیگر، تکرار ماجرای قتل های زنجیره ای! خودکشی دادن رامین پوراندرجانی، پزشکی که شاهد شکنجه و قتل در بازداشتگاه کهریزک بود و قربانی همین تهدیدها و ترورهای عوامل امنیتی و قضایی شد و ناپدید شدن سعید مرتضوی (اگر چه از کیسه خود رژیم خرج شده است) را نیز باید به این سیاهه افزود. این جنایتها تا زمانی که دیکتاتوری مذهبی ولایت فقیه برپا است ادامه خواهد داشت. اکنون جنبش بیشماران فرصتی را پیش آورده تا برای همیشه پرونده خونین استبداد و جنایت و بی عدالتی بسته شود. این بار پر توان و خستگی ناپذیر سرنوشت و آینده خودمان را می سازیم. 16 آذر در پیش روست و پس از آن روزهای دیگر که جامعه ی به پا خواسته بدان جان و روح تغییر می خواهد بخشد. |
جنايتكار لباس شخصى، عاشرى، توسط جوانان قيام شناسايى شد
يك مزدور لباس شخصى كه در سركوب تظاهر كنندگان در رشت نقش دارد، توسط جوانان شناسايى شد. اين مزدور لباس شخصى عاشرى نام دارد. وى همچنين در سركوب دانشجويان دانشگاه گيلان نقش دارد |
تقویم تاریخ: سالروز قتل داریوش فروهر و همسرش پروانه - اندرزهای تاریخی
|
گورستان کلیشه ها:
|
« بدون پذیرش سکولاریسم نوگرایی نیست
|