ژوئن 2010 -
۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۴, شنبه
١٣ اردیبهشت – ثور (سوم ماه می) روز جهانی آزادی مطبوعات انتشار فهرست ٣٩ دشمن آزادی اطلاع رسانی در جهان
روز جهانی آزادی مطبوعات که از سوی گزارشگران بدون مرز پیشنهاد و از سوی نهادههای جهانی پذیرفته شده است، روزی است برای همایش از همهی روزنامهنگارانی که با جان و جسم و آزادی خود، هزینهی تعهد به وظیفه اطلاع رسانی را میپردازند. این روز همچنین، روزی است برای محکوم کردن مصونیت از مجازات که دشمنان آزادی رسانهها از آن بهرهمند هستندبه مناسبت روزجهانی آزادی مطبوعات،گزارشگران بدون مرز فهرستی از٣٩ دشمن آزادی اطلاع رسانی را منشتر میکند. فهرستی از روسای دولتها، سیاستمداران،رهبران مذهبی،شبه نظامیان و سازمانهای تبهکاری که روزنامهنگاران و حرفهکاران رسانهها را سانسور و زندانی میکنند،میربایند و شکنجه میکنند و گاه به قتل میرسانند،. این دشمنان قدرتمند،خطرناک و خشن آزادی اطلاع رسانی، خود را ورای قانون میپندارند.
کریستف دولوار دبیر اول گزارشگران بدون مرز در این باره اعلام کرد:« دشمنان آزادی اطلاع رسانی مسوول بدترین سختگیریها علیه رسانهها و کارکنان آنها هستند و اقداماتشان نیز بیش از پیش تاثیرگذار است. سال ٢٠١٢ میلادی به شکل تاریخی، با ثبت رکورد تازهای از کشته شدن روزنامهنگاران، سالی پرخشونت برای حرفهکاران رسانهها بود. روز جهانی آزادی مطبوعات که از سوی گزارشگران بدون مرز پیشنهاد و با توافق سازمان يونسکو از سال ۱٩٩٠ به روزی در تقویم جهاني تبدل شده است، روزی است برای همایش از همهی روزنامهنگارانی که با جان و جسم و آزادی خود، هزینهی تعهد به وظیفه اطلاع رسانی را میپردازند. این روز همچنین، روزی است برای محکوم کردن مصونیت از مجازات که دشمنان آزادی رسانهها از آن بهرهمند هستند.»
به فهرست امسال دشمنان آزادی مطبوعات، ٥ نام افزوده شده است. رئیس جمهور جدید چین، شی جین پینگ،گروه جهادی جبهه النصر در سوریه، اخوان المسلمین در مصر،گروههای مسلح بلوچ در پاکستان، و افراطیان مذهبی در مالدیو. ٤ دشمن آزادی، از از فهرست سال جاری خارج شدهاند: وزیر اطلاعات و ارتباطات سومالی عبدالقدیر حسین محمد، رئیس جمهور برمه تین سین،که کشورش با وجود عدم ثبات اما پیشرفت بیسابقهای در رفع محدودیتها داشته است،گروه ای ت آ، در اسپانیا و در آخر نیروهایی امنیتی حماس در غزه و در دولت خودمختار فلسظین.
امسال گزارشگران بدون مرز، برای روشنگری بیشتر و عملی در باره دشمنان آزادی اطلاع رسانی،و به امید آنکه روزی این افراد و نیروها در برابر عدالت پاسخگو باشند، علیه آنها کیفرخواست صادر کرده است. برای روشن شدن فاصله میان تبلیغهای یک سویه آنها در باره خود و حقیقت،گفتههای رسمیشان با واقعیت تطبیق داده شده است. برای نشان دادن نیت واقعیشان، گزارشگران بدون مرز خود را به جای آنها نشانده و افکارشان را به شکل مستقیم معرفی کرده است. این معرفی نامهها را گزارشگران بدون مرز تهیه کرده است، اما تائیدگر عملکرد واقعی آنهاست.
نامهایی تازه در فهرست دشمنان آزادی مطبوعات
در چین یک دشمن آزادی اطلاع رسانی جای دیگری را گرفته است. شی جین پینگ بی هیچ تعجبی جایگزین هو جین تا شد. جا به جا شدن افراد اما سیاست آزادی ستیز چین تحت هدایت حزب کمونیس را تغییر نمیدهد. تغییرات « بهار عرب» و حنبشهای مردمی در کشورهای عربی فهرست دشمنان آزادی اطلاع رسانی را نیز متأثر کرده است. رهبران و اعضای اخوانالمسلمین، مسوول بسیاری از تهاجمها و اعمال خشونت و آزار علیه رسانههای مستقل و روزنامهنگارانی، هستند که از حزب رئیس جمهوری مرسی انتقاد میکنند.
ورود جبهه النصر در سوریه به صف دشمنان اطلاع رسانی،نشانی از تحولات منفی در درگیریهای این کشور است،و نشان میدهد تعدی علیه اطلاع رسانی تنها از سوی رژیم نیست که در فهرست از سوی بشار اسد نمایندهگی میشود. مخالفان مسلح حکومت نیز که بیش از پیش در برابر رسانهها و روزنامهنگاران نامدار هستند و به آنها سو ظن دارند، در این امر دخالت دارند. از ١٥ مارس ٢٠١١ تا سوم ماه می ٢٠١٣ در این کشور ٢٣ روزنامهنگار و ٥٨ شهروند خبرنگار کشته شدهاند. ٧ روزنامهنگار، تا امروز همچنان ناپدید شدهاند.
در پاکستان، گروههای مسلح، ارتش آزادیبخش بلوچستان و جبهه رهایی بخش بلوچ و دفاع مسلح، بلوچستان را به یکی از خطرناک ترین مناطق جهان برای روزنامهنگاران تبدیل کردهاند. علیه رسانهها دهشتآفرینی میکنند و روزنامه نگاران را میکشند ودر منطقه حفره سیاه اطلاع رسانی ایجاد کردهاند. یادآوری میکنیم که سرویسهای اطلاعاتی پاکستان که مسوول بسیاری ازسختگیریها علیه روزنامهنگاران هستند، در فهرست امسال دشمنان آزادی اطلاع رسانی حفظ شدهاند.
در مالدیو پس از کودتای نظامی سال گذشته که حکومت محمد ناشیت را سرنگون کرد، گروههای افراطی مذهبی تلاش میکنند با استفاده ازگروههای تبهکار نفوذ خود را در کشور افزایش دهند. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری که در جولای ٢٠١٣ برگزار میشود، تنشآفرینیشان بیشتر شده است. برای رسانهها و وبنگاران جو پر وحشتی ساختهاند و با به خدمت گرفتن ابزاری آزادی بیان،اهداف مذهبی خود را تحمیل اما آزادی بیان برای دیگران را نمیپذیرند.
دشمنان آزادی مطبوعاتی که از مصونیت از مجازات غیر قابل تحملی بهره میبرند
تهاجم و کشتن روزنامهنگاران در اصل حاصل مصونیت از مجازات مسوولان این جنایات است. تنها کارکرد مصونیت از مجازات، تشویق دشمنان آزادی مطبوعات در تداوم نقض حقوق بشر و آزادی اطلاع رسانی است.
٣٤ دشمن آزادی مطبوعات که در فهرست سال گذشته ما قرار داشتهاند، درندگانی چون کیم جونگ آن، در کره شمالی، ایسایس افه ورکی در اریتره، قربان قلی بردی محمدوف در ترکمنستان. و همکارانشان در روسیه سفید، ویتنام، و یا در ازبکستان، در میان بیتفاوتی عمومی، مغرور از کار خود حق آزادی اطلاع رسانی را همچنان پایمال میکنند. رهبران رژیمهای دیکتاتوری و بسته در جهان ایام به خوشی میگذارنند در حالی که بر رسانهها و نقش افرینان اطلاع رسانی، خفقان و سکوت تحمیل کردهاند. سکوت جامعه جهانی در این باره همیاری با این حنایتکاران است.
رهبران رژیمهای دیکتاتوری و بسته در جهان ایام به خوشی میگذارنند در حالی که بر رسانهها و نقش افرینان اطلاع رسانی، خفقان و سکوت تحمیل کردهاند. سکوت جامعه جهانی در این باره همیاری با این حنایتکاران است.
گزارش گران بدون مرز جامعه جهانی را فرا میخواند که به پنهان شدن پشت منافع اقتصادی و مسائل ژئوپولتیک! پایان دهد!. الهام علیاف و نورسطان نظربایف قدرتمند از منابع خود به خوبی میدانند که کسی به شکل جدی برای تنبیه آنها اقدامی نمیکند. برای غرب منافع اقتصادی پیش از هر امر اهمیت دارد، چین نمونهای مثال زدنی از این سیاست است، همین سناریو برای دیگر کشورهای «استراتژیک» نیز تکرار میشود.
دو دشمن آزادی اطلاع رسانی در ایران محمود احمدی نژاد رئیس جمهور و علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، پیشاپیش برای منصرف کردن رسانهها از پوشش خبری مستقل انتخابات ریاست جمهوری ٢٤ خرداد سال جاری سرکوب خود را تشدید کردهاند. شاهد آن موج بازداشتهای و احضارهایی پیشگیرانهای است که از دی ماه سال گذشته آغاز شده است و همچنان ادامه دارد.
چرا دشمنان آزادی اطلاع رسانی میتوانند از عدالت بگریزند؟
نمیتوانداوم داری مصونیت از مجازات در سطحی چنین گسترده را تنها با خلاء قضایی توضیح داد. به باور ما رویهها و موازین قضایی برای حمایت از روزنامهنگاران به هنگام انجام وظیفهشان وجود دارند. حفاطت از روزنامهنگاران و دیگر نقش آفرینان عرصه اطلاع رسانی در درجه نخست بر عهده دولتهاست. چنانکه در قطعنامه ١٧٣٨ شورای امنیت سازمان ملل که در سال ٢٠٠٦ به تصویب رسیده است بر این امر تأکید شده است. با این حال دولتها در این باره و در بیشتر موارد منفعل و ناکارا هستند. خواه به دلیل خواست سیاسی عدم مجازات مسوولان این تضییقات،خواه نیود دستگاه قضایی مستقلی و یا به این علت که مسوولان سیاسی خود، آمر و مجری این تعدیها هستند.
گزارشگران بدون مرز، برای رعایت و پیگیری اجرای قطعنامه ١٧٣٨ شورای امنیت سازمان ملل، از سوی دولتهای عضو ملل متحد، توصیههای عملی به دولتهاپیشنهاد کرده است. از این میان تصویب قوانین کیفری مشخص برای مجازات جنایات تهاجم و ناپدید کردن روزنامهنگاران، و بسط این قوانین به نقشآفرینان غیر حرفهای اطلاع رسانی و به ویِژه تشدید مبارزه با مصونیت از مجازات.
در عرصه جهانی حفاظت از روزنامهنگاران از سوی اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق جهانی ناظر بر حقوق مدنی و سیاسی ، کنوانسیون ژنو و عهدنامههای دیگری تضمین شده است. سازمان ملل متحد نیز به تازهگی نقشه عملی برای امنیت روزنامهنگاران و مبارزه با مصونیت از مجازات منتشر کرده است.
کیفرخواست علیه علی خامنهای
سید علی خامنهای شما یکی از بنیانگذاران رژیم جمهوری اسلامی ایران و به این عنوان یکی از معماران نظام سرکوب و سانسور حاکم بر ایران از سال ١٣٥٧ هستید.با جانشین شدن آیتالله خمینی در سال ١٣٦٨، شما سختگیری وفشار بر روزنامهنگاران، شیطان سازی از رسانههای خارجی و رسانههای تازه را تشدید کردید. نظر به مسئولیتهای شما از فردا قدرت گیری اسلامگرایان در ایران، گزارشگران بدون مرز شما را به ارتکاب جرایم زیر متهم میکند:
به عنوان، عضو شورای انقلاب، مسئول سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رئیس جمهور و سپس ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی ایران از سال ٣٥٧ ، متهم به جرمهایی چون بازداشت خودسرانه، زندانی کردن غیر قانونی و شکنجه. شما مسوول ناپدید کردن دستکم صدها روشنفکر و روزنامهنگار و وبنگار از سال ١٣٥٧ تا امروز هستید.
شما در سالهای دهه شصت در اعدام روزنامهنگاران: اصغر امیریان، سیمون فرزامی،نصراله آرمان،سعید سلطانپور،رحمان هاتفی منفرد و … مسوولیت مستقیم داشتهاید.
شما در سالهای دهه هفتاد با حمایت از ماموران وزارت اطلاعات، در قتل تعداد دیگری از روزنامهنگاران و روشنفکران، از این میان ابراهیم زال زاده،مجید شریف،محمد مختاری، محمد جعفر پوینده و پیروز دوانی، آمریت و مسئولیت داشتهاید.
عاملان کشتن زهرا کاظمی در زندان در سال ١٣٨٢ ، آیفر سرچه در سال ١٣٨٤، وبلاگنویس جوان امیدرضا میرصیافی در سال ١٣٨٧ ، علیرضا افتخاری در سال ١٣٨٨ و ستار بهشتی در سال ١٣٩١ تحت حمایت شما از مجازات مصون ماندهاند.
شما عامل چیرگی خودسری و مصونیت از مجازات در کشور هستید. هیچکدام از عاملان تضییقات و جنایات نام برده شده در بالا، که همه وزیر و صاحب منصب کلیدی در دستگاه قضایی و از نزدیکان شما هستند، مانند:محمد محمدی ریشهری،مصطفی پورمحمدی،غلامحسین محسنی اژهای، قربانعلی دری نجفآبادی و سعید مرتضوی و... به دست عدالت سپرده نشدهاند و بدتر آنکه همه آنها از سوی شما ارتقا مقام یافتهاند.
شما در اردیبهشت ١٣٧٩ دستور حمله به مطبوعات اصلاحطلب منتشر شده در فردای انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران، در سال ١٣٧٦ را صادر کردید. از آن پس بیش از ٣٠٠ رسانه که شما آنها را « پایگاه دشمن خارجی در داخل کشور» خوانده بودید، توقیف و دهها هزاران صفحه بر روی اینترنت سانسور شده است، بیش از ٥٠٠ روزنامهنگار و وبنگار خودسرانه بازداشت، شکنجه و ناعادلانه به حبسهای سنگین محکوم شدهاند. بسیاری دیگر از این حرفهکاران رسانهها مجبور به ترک کشور شدهاند. این سرکوب رسانههای جدید و شبکههای تلویزیونی ماهوارهای را هم که در خارج از ایران پخش میشوند، هدف قرار داده است.
تحت قیومیت شما، ایران امروز، به یکی از بزرگترین زندانهای جهان برای نقش افرینان اطلاع رسانی تبدیل شده است.
شما همچنین مبتکر « اینترنت حلال» هستید که با تشکیل شورا و نهادهای متعدد و تحت مسئولیت شما، آپارتاید دیجیتالی را بر مردم ایران تحمیل میکنند.
شما برای نقض فاحش آزادی اطلاع رسانی در ایران که ناقض اصل 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر است، باید محاکمه شوید.
کیفر خواست علیه محمود احمدینژاد
آقای محمود احمدی نژاد شما از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی ایران علی خامنهای بودید و پس از رسیدن به قدرت از سال ١٣٨٤ مسوولان تشدید سرکوب علیه روزنامهنگاران و وبنگاران هستید. به این عنوان، گزارشگران بدون مرز شما را به ارتکاب جرائم زیر متهم میکند:
در همراهی و اطاعت از رهبر جمهوری اسلامی ایرانعلی خامنهای، صدور دستور سرکوب نظاممند مخالفان پس از انتخاب مجددتان به ریاست جمهوری در انتخابات مورد مناقشه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ توقیف و تعطیلی بیش از ٢٠٠ روزنامه از سوی هیات نظارت بر مطبوعات، ارگان سانسور دولتی تحت ریاست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دو دورهی ریاست جمهوری شما.
اجرای سیاستهای رهبر جمهوری اسلامی در نفی حق دانستن و مطلع شدن مردم ایران.
به عنوان رئیس هیات دولت، مسولیت مستقیم در بازداشت و شکنجهی بیش از سیصد روزنامهنگار و وبنگار از سوی وزارت اطلاعات تحت ریاست شما، در پس از اعتراضهای مردمی به انتخابات مورد مناقشهی ٢٢ خرداد ١٣٨٨
تشکیل هیات دولتی مرکب از اعضای با سابقهی امنیتی، ماموران وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به ویژه سه وزارتخانهی اطلاعات، کشور و فرهنگ و ارشاد اسلامی، با وزرایی که در جنایت علیه روزنامهنگاران دخالت داشتهاند. همراهی با رهبر جمهوری اسلامی در سرکوب و سانسور رسانههای اصلاح طلب، در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی.
شما برای نقض فاحش آزادی اطلاع رسانی در ایران که ناقض اصل ١٩ اعلامیه جهانی حقوق بشر است، باید محاکمه شوید.
نمایش انتخابات را به نمایش انزوای رژیم تبدیل کنیم!
نمایش
انتخاباتی دراساس در انحصار یک گرایش است (اصول گرایان وفاداربه رژیم) و
همه معرکه گیری و هیاهو ها برای پوشاندن آن است. ازهمین رو عریان کردن این
واقعیت درشرایطی که رژیم در وضعیت ضعیف و شکننده قرارگرفته است از نظر
تاکتیکی اهمیت زیادی دارد. از آن رو اگررژیم را تنها بگذاریم و او را از
امکان نمایش ها و ادعاهای دروغین اش محروم سازیم ضربه کاری به نقشه رژیم
برای فریت مردم و افکارجهانی وارد خواهیم کرد. خامنه
ای در اولین نطق خود پیرامون انتخابات، آشکارا از حماسه سیاسی به عنوان
عاملی که نظام را دربرابرتهاجمات دشمنان بیمه می کند نام برد. حال
اگربتوانیم ماسک این «حماسه سیاسی» را وقتی روی صحنه می رود و دقیقا
درهمان لحظه به عقب زنیم و لخت و عریان در منظرعمومی به نمایش بگذاریم، بی
تردید ضربه کاری به رژیمی که در زیرانواع فشارهای سنگین قراردارد وارد
ساخته ایم. تردیدی نیست که رژیم قرارگرفته درلبه پرتگاه بحران با بهره گیری
از باصطلاح مشروعیت برآمده از مشارکت مردم بلافاصله آن را به اهرمی برای
تداوم و تشدید فشارها و سیاست های سرکوبگرانه اش تبدیل خواهد کرد. بنابراین
نه فقط باید کنشگران ضدرژیم درتلاشی بی وقفه عواقب مخرب چنین مشارکتی را
ولوبصورت رأی باطله و یا انگیزه مهرخوردن شناسنامه و ملاحظاتی ازاین قبیل
دراین بزنگاه مهم تاریخی یاد آورشوند و نشان بدهند که چگونه رأی آن ها به
چماق و تهاجم بعدی رژیم و اصرارش برتداوم سیاست های ویرانگرانه کنونی
منجرخواهد شد و لحظه مرگش را به عقب خواهد انداخت. افکارعمومی مردم هم
چنین باید به اصلاح طلبان و عناصرمتزلزل دیگری که کنش گری و سیاست ورزی را
صرفا با شرکت درانتخابات هم طرازمی کنند، فشارسنگینی برای پشت کردن آن
ها به شعارهای مورد ادعای خود و به مردم و جنبش اعتراضی 88 وارد کنند تا آن
ها نیز، جرئت داغ کردن تنورانتخابات را نداشته باشند. کنارکشیدن احتمالی
خاتمی بدلیل تهدیدهای رژیم و یا رد صلاحیت او نیز زمینه های رویکرد تحریم
را درمیان حامیان وی و اصلاح طلبان تقویت خواهد کرد. با توجه به مجموعه این
عوامل زمینه های یک تحریم گسترده و سراسری به مثابه اقدامی برای ضربه زدن
به اقتدارشکننده حاکمیت و زدن مهرباطله براین «انتخابات» برای رژیمی که
سودای عَلم کردن حماسه سیاسی دورغین را درسرمی پروراند ضربه سنگینی است.
درعین حال این اقدام درمسیرانتقال جنبش به دوران پس ازحکومت اسلامی و به
مثابه حلقه و ایستگاه وسط راه اهمیت زیادی دارد. نباید فراموش کنیم که
بدلیل وخامت بحران و فشارهای وارد به رژیم،تجربه تقلب 88 و رویدادهای
بعدی و سرکوب بیرحمانه رژیم که خاطره اش هم چنان در ذهن مردم و خانواده های
جان باختگان سنگینی می کند، نفس شرکت نکردن دراین نمایش و به نمایش گذاشتن
انزوای رژیم به مثابه یک کنش مؤثر نقش مهمی در تضعیف او دارد. نقش شبکه
های خودجوش اعم ازجوانان و زنان و دانشجویان و کارگران وهمه فعالین و
کنشگران سیاسی و اجتماعی و این بار دراشاعه و انتشار تحریم و بوجود آوردن
یک جنبش تحریم گسترده نقش عمده دارد. کنشگران و نیروهای اپوزیسیون رادیکال و
مخالف نیز ازهم اکنون به سهم خود می توانند دردامن زدن به کارزارهای
گسترده تحریم انتخاباتی و طرح شعارها و مطالبات مردم نقش آفرینی کنند و
حضورمؤثری در زدن مهرباطله به کل انتخابات داشته باشند.
درچنین
شرایطی باید قلب نظام یعنی ولایت فقیه را که کانون اصلی بحران و فلاکت و
پلیدی است، نشانه گرفت و اجازه نداد که درهیاهوی کشاکش نزاع جناح های آن گم
و گورشود. بایدهم چنین خود را برای بحران پس از»انتخابات» و دوره سرنوشت
سازی که شروع می شود آماده کرد. از این پس صف آرائی درونی جنبش دیگر نمی
تواند هم چون گذشته براساس تضادهای درونی حاکمیت شکل بگیرد. این صف آرائی
ها می تواند براساس مطالبات پایه ای اعم از معیسشی و سیاسی و اجتماعی و
برابری طلبانه و درپیوند جنبش های طبقاتی و اجتماعی با یکدیگر و در راستای
تنگ کردن حلقه محاصره به دور رژیم صورت گیرد. برای تحریم گسترده انتصابات
رژیم باتمام توان خود بکوشیم! نمایش انتخابات را به نمایش انزوای رژیم
تبدیل کنیم!گزارش ۹۲، نامهی سرگشاده به مسعود رجوی
گزارش ۹۲، نامهی سرگشاده به مسعود رجوی
ایرج مصداقی
نامهی
طولانیای را که در ادامه میآید با عجله و در مدت هشت روز نوشتم و چهار
روز به ویراستاری و تدوین آن گذشت. قصد داشتم روز ۱۹ بهمن سال گذشته منتشر
کنم که به خاطر پیگیری بیماریام، خوشبختانه انتشار آن دو روز به تعویق
افتاد و حملهی بیرحمانهی تروریستی عوامل رژیم به «لیبرتی» و کشتار
مجاهدین بیدفاع باعث شد که از انتشار آن موقتاً صرفنظر کرده و
دستنگهدارم.
در
توصیف خط مشی خودم بایستی بگویم من منتقد جدی مجاهدین هستم و دشمن
آشتیناپذیر رژیم. جنبهی انتقادی کارم نبایستی سایهای بر وجه مبارزاتی
فعالیتهایم علیه رژیم غدار حاکم بر کشورمان بیاندازد و جنایات آنها را
تحتالشعاع خود قرار دهد.
به
همین دلیل در بحبوحهی حملهی موشکی جنایتکارانه به «لیبرتی»، مطلبی در
چرایی حملهی رژیم و محکومیت آن نوشتم. در آنجا از طرح انتقاداتم نسبت به
سیاست پافشاری بر ماندن در عراق خودداری کردم. چون در آن لحظه محکومیت
جنایت رژیم برایم مهم بود.
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-49373.html
عدم
انتشار نامهام این امکان را به من داد که با صرف روزهای متمادی و بازنگری
در محتوای آن و اضافه کردن نمونهها و فاکتهای مشخص به منظور تدقیق هرچه
بیشتر (به دوبرابر و نیم شدن صفحات آن منجر شد) به انتشار آن اقدام کنم.
۱۹بهمن
را به این دلیل انتخاب کرده بودم که سیویکمین سالگرد شهادت موسی خیابانی و
یارانش بود. پیکر درهمشکسته اما استوار «موسی» که به دستور لاجوردی در
مقابل چشمانم گرفته شد و من از فاصلهی نزدیکی در او خیره ماندم پس از گذشت
این همه سال او همچنان الهامبخش و سردار آرزوهایم باقی مانده است. تجدید
عهد با همهی عزیزانم که حیات بیولوژیک و ساختار شخصیتیام را نیز مدیون
آنها هستم مرا وادار میکند سکوت نکنم و از ارزشهای اخلاقی دفاع کرده و
به پیروی از وجدانم عمل کنم.
«من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم/ تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال»
آنچه
را که در این نامه با شما در میان میگذارم حرف امروز و دیروز من نیست
نزدیک به پانزده سال است که در من نضج گرفته، رشد کرده و نکات اصلی آن را
افرادی که با من روابط نزدیکی دارند و داشتند حتی زمانی که بهصورت تمام
وقت در ارتباط با مجاهدین فعالیت میکردم بارها شنیدهاند. بخش زیادی از آن
را حتی مسئولان مجاهدین شنیده و خواندهاند. بسیاری از نکات مطرح شده در
این نامه بصورت اشاره در کتابها و مقالات انتشار یافتهام آمده است. با
این حال به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی آموزگار بزرگ میهنمان «سخن را نگه
داشتم سال بیست».
همیشه
احساس میکردم یکی مثل من بایستی سخن بگوید. اما پیش از آن بایستی کارهای
مهمتری را انجام میدادم. بهترین سالهای عمرم در زندان و با مجاهدین سپری
شده است و این هم کار را برایم سخت میکند و هم آسان. از یک سو بایستی بر
احساس و عاطفهام فایق آیم و از سوی دیگر خود را موظف میدانم اهداف و
ارزشهای انسانی یارانم را دنبال کنم.
صحبتهای
شما در نشست درونی مجاهدین در ۵ دیماه ۱۳۹۱ برای من همچون هشداری بود که
اگر امروز شما را مخاطب قرار ندهم فردا خیلی دیر است. به ویژه که خود شما
در همان نشست خواستید:
«در مورد هر فرد یا جریان یا موضوع یا اتهام و ادعایی که خودتان نتوانید جوابگو باشید، تمامی این قبیل موارد را به من ارجاع بدهید.»
این
که چرا بایستی همین الان به موضوع بپردازم برمیگردد به رویکرد جدید شما
که آن را در سخنرانی مزبور اعلام کردید. تهدید مجاهدین و کسانی که قصد
جدایی از شما را دارند به افشای گزارشهای خصوصیشان در «قیامت» و
«معاد»های برگزار شده در «اشرف» و مطالبی که در سالهای گذشته در اوج
اعتماد و اطمینان برای شما و مسئولانشان در مجاهدین تحت عنوان «صفر صفر
تناقضات جنسی» نوشتهاند. در واقع شما با این تهدید و دست گذاشتن روی
پروندههایی که در طول سالهای گذشته برای تک تک مجاهدین تهیه کردهاید
تعداد زیادی را به گروگان خود تبدیل میکنید.
وقتی
«محمد اقبال» یکی از اعضای مجاهدین به تأسی از شما به شکل ناپسند با
ادبیاتی به شدت موهن و زشت به موضعگیری علیه خواهرانش «عاطفه» و «عفت»
پرداخت، و به ویژه «عاطفه» را در کنار لاجوردی و حاجداوود رحمانی نشاند و
وعدهی محاکمهی او را داد ضرورت انتشار این نامه را دوچندان احساس کردم.
02-17-15-30-40&catid=5:2010-12-28-06-03-02&Itemid=6
گویا
نامهی محمد اقبال «هدیه»ای هم بوده به مناسبت سالروز تولد خواهرش
«عاطفه»! ای کاش «عاطفه» این گونه زیرپا گذاشته نمیشد و «عفت» به سادگی به
تاراج نمیرفت تا «اقبال»، چنین تلخ از برادری رخ برنتابد.
فرهنگی
که باعث میشود برادری با کلماتی زشت خواهرش را که برای سرنوشت او احساس
مسئولیت کرده و به «اشتباه» خواهان نجات جان او شده در شب تولد به مسلخ
ببرد، بایستی مورد نقد و بررسی قرارگیرد. چرا که اگر قدرت داشته باشد
معلوم نیست تا کجا پیش برود.
منبع: پژواک ایران
انتشار گزارش پرونده فساد ۴۵۰ميليونيورويی | پورمحمدی، معاون رييس دولت را متهم کرد
شرق: گزارش فساد دولت در پرونده فساد ۴۵۰ميليونيورويي کيش
اين هفته منتشر ميشود. آنطور که رييس سازمان بازرسي کل کشور خبر داده است
معاون رييسجمهور هم در اين موضوع نقش دارد. مصطفي پورمحمدي آخر هفته
گذشته به خبرنگاران گفت: «ما اصرار نداشتيم اين پرونده رسانهاي شود ولي
چون آقايان اصرار دارند، ابتداي هفته آينده گزارش اين فساد از سوي سازمان
بازرسي کل کشور به مقداري که آقايان مشکلشان حل شده و اطلاعاتشان تکميل
شود، منتشر ميشود.» «پورمحمدي» با اشاره به اينکه «آقاي معاون رييسجمهور
(حميدرضا بقايي) گفتند که چنين پروندهاي مطرح نبود»، گفته است: «قطعا
ايشان در اين موضوع نقش داشتند که ما ميخواهيم سندش را منتشر کنيم.» به
گفته پورمحمدي «اين پرونده نه به ميراث فرهنگي بلکه به مناطق آزاد مربوط
است.» اين در حالي است که هفته گذشته سرپرست روابطعمومي شوراي هماهنگي
مناطق آزاد و ويژه اقتصادي، با استقبال از سخنان پورمحمدي در انتشار اسناد
پرونده به تکذيب وجود قرارداد ۴۵۰ميليون يورويي پرداخت و آن را «سراسر
دروغ» خواند. پايگاه اطلاعرساني دولت به نقل از حسن محسني نوشت: «بي
صبرانه منتظر تحقق وعده حجتالاسلام پورمحمدي و انتشار اسناد قرارداد مذکور
هستيم.» محسني سخنان پورمحمدي را «اتهام» خوانده و با بيان اين جمله که
«جناب آقاي پورمحمدي که کانديداي انتخابات رياستجمهوري هم هستند و لازم
است اعتماد عمومي را جلب کنند» تلويحا طرح بحث پرونده فساد مالي از سوي
پورمحمدي را در راستاي تبليغات انتخاباتي او ارزيابي کرده بود. سرپرست
مناطق آزاد همچنين از مکاتبات دولت و سازمان بازرسي در يک سال گذشته خبر
داده و گفته بود: «به صراحت درخواست کردهايم که ايشان حتما اسناد مورد
ادعاي خود را در اينباره منتشر کنند اما متاسفانه هيچ نتيجهاي از اين
مکاتبات نگرفتهايم.» او در نهايت مدعي شد که «طرح اين پرونده خسارتهاي
سنگيني به روند سرمايهگذاري و فعاليت اقتصادي در مناطق آزاد و ويژه وارد
کرده و ضروري است کساني که اتهام ميزنند پاسخگوي اين خسارات هم باشند.»
براساس آنچه «پورمحمدي» پيشتر خبر داده بود بررسي اين پرونده از پاييز ۸۹ و
با جلوگيري از ادامه کار توسط سازمان بازرسي آغاز شد. رييس سازمان بازرسي
کل کشور از ارسال گزارش موارد تخلف در اين پروژه و پروندههاي آن به
دستگاه قضايي خبر داده و گفته بود با يکي از افراد اين شرکت مذاکراتي انجام
شده است. پورمحمدي گفته بود: «به نظر ما اين پرونده نياز به برخورد قضايي
جديتري دارد. برآورد کارشناسان ما اين است که در اين موضوع حداقل
۴۰۰ميلياردتومان منافع کشور رعايت نشده است. »«حميد بقايي» سرپرست وقت
نهاد رياستجمهوري و همچنين دبير وقت شوراي هماهنگي امور مناطق آزاد و ویژه
اقتصادي اما در واکنشي، همان زمان اين اخبار را «شايعه» خوانده بود. او در
گفتوگو با خبرگزاري دولت، اسناد منتشرشده درباره قرارداد
۴۰۰ميلياردتوماني مجتمع تالارهاي بينالمللي ايرانکيش با يک شرکت خان...
ناگفته هایی از «روابط محرمانه رضا پهلوی با سیا (C.I.A)» در زمان «جنگ ایران و عراق» (سند)
روابط محرمانه ای که ۲۶
سال پیش برای نخستین بار در ۲۷
فوریه علنی شد!
۲۶ سال
پیش، بحث داغ این روزها، افتضاح ایران-کنترا بود و کتابی که با سرعتی
بی سابقه در
تاریخ آمریکا به فروش می رفت، »گزارش کمیسیون تاور«۱ نام داشت. کمیسیون ۳ نفره تاور که یکی از دو کمیسیونی بود که برای تحقیق پیرامون »معامله محرمانه و غیرقانونی دولت آمریکا با رژیم ایران و ارسال بخشی
از پول آن برای کنتراهای نیکاراگوئه «تشکیل شد در ۲۶ نوامبر ۱۹۸۶( ۵آذر ۱۳۶۵) به دستور رونالد ریگان تشکیل شد و جان تاور (سناتور سابق ایالت تگزاس
و عضو حزب جمهوری خواه) سرپرست و برنت اسکوکرافت (مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت جرالد فورد) و ادموند ماسکی (وزیر امور خارجه
در دولت جیمی کارتر) دیگر اعضایش بودند. این کمیسیون نتایج بررسی های خود را در ۲۶ فوریه ۱۹۸۷(۷ اسفند ۱۳۶۵) در گزارشی ۲۸۰ صفحهای به رونالد ریگان عرضه کرد که صبح فردای آن روز
توسط »دفتر انتشارات دولت آمریکا«۲ تحت عنوان »گزارش هیئت بررسی ویژه رئیس جمهوری«۳ منتشر شد.
در این روز، نسخه ای دیگر از این کتاب توسط »انتشارات بنتام«۴ در ۵۵۰ صفحه تحت عنوان »گزارش
کمیسیون
تاور« انتشار
یافت که متن کامل گزارشهای مندرج در کتاب »گزارش هیئت بررسی ویژه رئیس جمهوری« بود.
از
جمله اطلاعاتی که در کتاب »گزارش
کمیته تاور« آمده است، جزئیاتی از حمایت مالی و ... از بخشی از اپوزیسیون رژیم
ایران است که دولت آمریکا برای به محاق بردن رابطه محرمانه خود با رژیم ایران
ناچار شد فاش کند. یکی از مهمترین اطلاعات فاش شده در این کتاب گزارشی است که سرهنگ الیور نورث (عضو شورای امنیت ملی آمریکا) به آدمیرال جان پویندکستر (مشاور امنیت ملی آمریکا) در دوشنبه ۸ سپتامبر ۱۹۸۶ (۱۷ شهریور ۱۳۶۵) نوشته است و در آن دولت آمریکا،
مسئولیت »دزدیدن فرکانس پخش شبکه ملی تلویزیون ایران برای پخش پیام ۱۱ دقیقه ای رضا پهلوی« را برعهده گرفته است:
«سایر مسائل
در تعطيلات آخر اين هفته۵، پيام ۱۱ دقيقه اى فرزند شاه از طریق دزدیدن
فرکانس پخش شبکه ملی، از تلويزيون ايران پخش شد. به گزارش طرفداران خانواده شاه،
پخش اين برنامه، موج اعتراض در تهران و بقیه نقاط را برانگيخت. "مقام ايرانى"
از سام۶ پرسيد چگونه است كه از سويى به ما
مى گوييد انقلاب ايران را بمثابه يك امر واقع قبول داريد و از سوى ديگر دست به
اينگونه كارها مى زنيد؟»۷
تماس مقام رژیم ایران با جرج کاو(سام)
مامور سیا برای اعتراض به این اقدام، در نوع خود بسیار جالب و گویاست!
در
کتاب »گزارش
کمیته تاور«، جزئیات بیشتری درباره پشت پرده ارسال این پیام ویدیویی بیان نشد
و این مساله مسکوت ماند تا اینکه باب وودوارد روزنامه نگار شهیر آمریکا و افشاگر افتضاح واترگیت، در اکتبر ۱۹۸۷ در
کتاب »جنگهای سری سیا«
پرده از این عمل بی سابقه در »تاریخ
تلویزیون« در ایران برداشت.
در صفحه ۸۵ این کتاب۸، وودوارد گفتگویی از ویلیام کیسی (رئیس
سازمان سیا از سال 1981 تا 1987) آورده است که وی
در آن از »تهیه طرح سرنگونی خمینی و جایگزین کردن او با رضا پهلوی« بدستور ریگان سخن می گوید:
«خمينى اغلب
موضوع گفتگوها در گردهمایی هاى كاخ سفيد بود. اين تمايل اظهار مىشد كه در صورت
امكان دفع شرش بشود. با رئيس جمهور مباحثاتى انجام گرفته بود و بنظر مىرسيد كه
نظر او بيش از حد معمولش، به اين موضوع معطوف شده است و بعد از كيسى خواسته شد عمليات مخفى
براى سرنگونی خمينى و جایگزین کردن او با رضا پهلوى پسر شاه فقيد را موضوع مطالعه
قرار دهد و طرحى تهيه كند. وقتى
كيسى این موضوع را در لنگلی۹ مطرح کرد، رنگ از صورتها پريد. ایران مشکلی لاینحل بود، خانواده
پهلوی از آن هم بدتر بود. در اداره عمليات سری سيا هم هيچكس حاضر نبود وارد
چنین ماجرائی بشود. وزارت خارجه نيز در مقابل این تصمیم مقاومت کرد. ولی کیسی همسو با رئیس جمهور احساس کرد که حکومت باید کاری انجام
دهد. بهترین فکری که به نظرش رسید، این بود که به سیا اجازه دهد که طی یک
عملیات مخفی، گفتگوهایی با تبعیدیان ضد خمینی انجام داده و با برآورد و بررسی آنها
دریابد که کدامیک از آنها ممکن است بتواند نیروی مخالفی بر علیه خمینی برپا کنند.
کیسی اين طرح را بمثابه اولین قدم مورد نیاز به کاخ سفید ارائه کرد و رئیس جمهور
آنرا امضا نمود. «
کیسی در صفحه ۴۸۸
این کتاب۱۰ اعتراف می کند که سیا، فرستنده تلویزیونی مورد
نیاز برای دزدیدن
فرکانس پخش شبکه ملی تلویزیون
ایران را در
اختیار رضا پهلوی گذاشته است:
«يكماه پيش، در سپتامبر۱۱،
سيا بطور مخفیانه، فرستنده تلويزيونى کوچکی را برای پخش برنامه ۱۱
دقیقهای رضا پهلوی در ایران فراهم کرد که وی در آن برنامه اعلام کرد: «من بازخواهم گشت. ««
جالب اینجاست که ۲۲ سال پس از این ماجرا، رضا پهلوی در پاسخ به سوال خبرنگار مجله نیویورک تایمز درباره همکاری با ماموران سیا می گوید:
«دبورا سولومون: اما شما احتمالا برای چندین سال با ماموران آمریکایی سازمان سیا و دیگر
سازمانها که برای بی ثباتی رژیم ایران تلاش می کردند، همکاری می کردید.
رضا
پهلوی: فرض شما کاملا و بصراحت غلط است!»
در حالیکه گزارش شورای امنیت ملی آمریکا و
اظهارات ویلیام کیسی(رئیس وقت سازمان سیا) مبنی بر «فراهم شدن
فرستنده تلویزیونی برای دزدیدن فرکانس پخش شبکه ملی تلویزیون
ایران توسط سیا» برای آقای رضا پهلوی، گویای همکاری و روابط نزدیک سازمان سیا و ویلیام کیسی با
رضا پهلوی است تا حدی که ریگان از كيسى می
خواهد که عمليات مخفى براى سرنگونی خمينى و جایگزین کردن او با رضا پهلوى را موضوع
مطالعه قرار دهد و طرحى تهيه كند.
آقای رضا پهلوی که ادعای شفافیت دارند، بجای دروغگویی و پنهانکاری
باید برای ایرانیان توضیح دهند که سازمان سیا چطور حاضر شد امکانات و تجهیزات در
اختیار ایشان قرار دهد و چه مذاکرات و توافقاتی میان وی با مقامات اطلاعاتی و
دولتی آنزمان آمریکا صورت گرفت؟
آنچه که بطور کاملا
مستند آورده شد، تنها بخشی از روابط محرمانه آقای رضا پهلوی با سازمان اطلاعات
مرکزی آمریکا(سی آی اِی) است که
توسط طرف آمریکایی منتشر شده است ولی همین مقدار کافی است تا نشان دهد ایشان با
توسل به دولتهای خارجی قصد بازگرداندن رژیم سلطنتی به ایران را دارند و باقی سخنان
و اعمالشان برای فریب ملت ایران است! ایرانیان باید نسبت به اتخاذ چنین روشهایی
برای بقدرت رسیدن از سوی سیاسیون، حساس باشند چرا که خسارات زیادی به وطنمان وارد
خواهد کرد.
یادداشت
و نمایه:
1- The Tower Commission Report, Bantam Books, 1987, ISBN 0-553-26968-2.
2- United States Government Printing Office.
3- Report of the President's Special Review
Board, United States Government Printing Office, February 26, 1987, ISBN-10: 0160043050.
4- Bantam Books.
۵- منظور از تعطیلات آخر هفته، شنبه (۶ سپتامبر ۱۹۸۶) یا یکشنبه (۷ سپتامبر ۱۹۸۶) می باشد.
7. The Tower Commission Report: The Full Text
of the President's Special Review Board (New York: Bantam Books, 1987), p. 398.
8- Bob Woodward, _Veil: The Secret Wars
of the CIA, 1981-1987_, New York: Simon & Schuster, 1987, p. 85.
۹- مرکز اصلی سیا در ایالت ویرجینیا.
10- Bob
Woodward, _Veil: The Secret Wars of the CIA, 1981-1987_, New York: Simon &
Schuster, 1987, p. 488.
۱۱- اشاره دارد به
سپتامبر ۱۹۸۶.
اشتراک در:
پستها (Atom)