۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

وزير الخارجية الإيراني متكي بالبرلمان الأوروبي

نتقاد شدیداتاق بازرگانی تهران از انتشار فهرست "میلیاردرها":

چرا باید تنها اسامی ما منتشر شود؟


خبرگزاری مهر
نمایندگان بخش خصوصی در حالی برای برگزاری نشست ماهانه هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران گردهم آمدند که نسبت به انتشار فهرستی 40 نفره از آنها در قالب "میلیاردرها" به شدت انتقاد کردند.

به گزارش خبرنگار مهر، سی و ششمین جلسه هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران در حالی برگزار شد که دستور کار اصلی آن، اعتراض اعضای هیئت نمایندگان نسبت به ذکر نامشان در فهرستی تحت عنوان "میلیاردرها" بود.

این جلسه که ابتدا با انتقادات یحیی آل اسحاق رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران نسبت به انتشار چنین مطالبی آغاز شد، به تدریج با موج انتقادات و دیدگاههای مختلف اعضا، بحثها را به اوج خود رساند تا در نهایت، اعضای برخی از هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران ضمن محکومیت شدید این موضوع، این امر را یک امر غیرعادی و برخواسته از برخی خصومتها با بخش خصوصی دانستند و در آخر، توضیحات دبیرکل اتاق بازرگانی که پیگیر اصلی این پرونده بود.

آل اسحاق در این رابطه گفت: آنچه که امروز به عنوان حقیت مورد عنایت نظام جمهوری اسلامی ایران، مقام معظم رهبری و رئیس جمهور است، تولید ثروت مشروع و کار و اشتغال است. بعد از سیر تاریخی در حوزه های نظری، امروز بنا به فرمایش مقام معظم رهبری، تولید ثروت و داشتن ثروت مشروع، نه تنها مذموم نیست بلکه شایسته و قابل دفاع هم هست.

وی تولید ثروت، کار و اشتغال را یک افتخار بزرگ دانست و افزود: بنا به گفته های رئیس جمهور در استان کرمان، داشتن ثروت و میلیاردربودن آرزویی است که ما برای تمامی مردم ایران داریم، اما بحث مشروع بودن آن درآمد نیز باید مدنظر قرار گیرد. بنابراین تلاش برای تولید ثروت افتخار است و هر کشوری که در این زمینه فعال است، باید مورد تقدیر واقع شود.

رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران خاطرنشان کرد: در این میان آنچه که مذموم است، روابط ناصحیح و نامشروع و ظلم و تعدی، عدم انصاف و عدالت و خلاف قانون عمل کردن است.

آل اسحاق گفت: به ویژه در شرایطی که کشور در وضعیت اقتصادی خاص قرار دارد و باید به دنبال کار و تلاش مضاعف باشد، باید درآمدها را نیز به صورت مشروع افزایش داد.

فرهاد فزونی یکی از منتقدانی است که به شدت با عبور ساده از کنار این موضوع مخالف است. عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران گفت: این موضوع مثل آن می ماند که یک مشت جواهر را درون سطل آشغال پرتاب کنیم. در این حالت تازمانی که جواهر را بیرون نیاورید، تمیز نکنید و نشورید و به عنوان الماس آن را روی میز نگذارید، آشغال محسوب می شوند.

وی اظهار داشت: در این میان باید پرسید که چرا تنها 30 نفر از اعضای هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران باید انتخاب و به عنوان "میلیاردر" معرفی شوند در حالی که ثروت برخی از آنها به میلیارد هم نمی رسد.

یکی دیگر از منتقدان، علا میرمحمد صادقی عضو هیئت رئیسه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران بود. وی گفت: اگر فرض کنید که نویسنده حسن نیت داشته، چرا باید تنها اسامی هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی را به ردیف بنویسد و آنها را میلیاردر بخواند.

وی به دفاع از عملکرد هیئت نمایندگان اتاق تهران در دوره فعالیت فعلی پرداخت و افزود: هیئت نمایندگان این دوره از فعالیت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران، در بعد از انقلاب بی نظیر است و هیچ عضو هیئت نمایندگان بیشتر و بهتر از این اعضا در دوره های قبل، کار نکرده است.

میرمحمدصادقی گفت: هر یک از اعضای هیئت نمایندگان در طول ماه، حداقل 10 ساعت را به کار کارشناسی در مورد مسائل اقتصادی کشور می پردازند و هم اکنون این مدیران را هدف قرار دادن کار درستی نیست. به نظر می رسد که دشمنان کشور علاوه بر اینکه تنها اقتصاد مملکت را هدف گرفته اند، مدیران را نیز هدف گرفته اند که باید کمک کرد چنین مواردی به نتیجه نرسد.

وی تصریح کرد: علیرغم اینکه رییس جمهور نیز بر تکریم ثروتمندانی که درآمدهای خود را به صورت مشروع به دست آورده اند، تاکید می کند اما جو جامعه هنوز ثروت و ثروتمندان را یک ضد ارزش می داند. این امر از قبل انقلاب نیز وجود داشته است.

مسعود دانشمند عضو دیگر هیات نمایندگان نیز خواهان درج اطلاعات صحیح از اعضای هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن از سوی رسانه ها شد.

اما از جمله موارد دیگری که در حاشیه این بحث هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن تهران مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت، موضوع قانون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و نیز صندوق توسعه ملی بود. آل اسحاق در این رابطه از برگزاری جلسات متعدد میان اتاقهای بازرگانی ایران و تهران خبرداد و گفت: بحثهای دو اتاق منجر به این شد که هیاتی از سوی اتاق تهران انتخاب شوند تا با اتاق ایران جلساتی را در این رابطه داشته باشند. بعد از آن متنی تهیه و برای رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران ارسال شد.

وی افزود: در این نامه، بالغ بر 40 مورد اعتراض، یا اصلاح و ترمیم ذکر شده است. علیرغم همه این مباحث، اگر همان قانون اتاق قبلی اصلاح شود، به مراتب بهتر از نگارش یک قانون جدید است. به هرحال امیدواریم که اتاق ایران این ملاحظات را در نظر بگیرد.

آل اسحاق گفت: وزیر اقتصاد عنوان کرد که برای تهیه آیین نامه های مربوط به صندوق توسعه ملی، کارگروهی به سرپرستی معاون اول رییس جمهور تشکیل شده است که تدوین این آیین نامه ها و اساسنامه را به عهده گیرد. این درحالی است که قرار بود اساسنامه این صندوق، تا پایان فروردین ماه جاری از سوی دولت به مجلس ارایه شود.

رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران خاطرنشان کرد: صندوق توسعه ملی یکی از اساسی ترین مباحث اقتصادی کشور است، این درحالی است که موضوع ایجاد چنین صندوقی از سال 1308 مطرح بوده است اما هیچگاه به نتیجه نرسیده است.

وی در خصوص منابع صندوق توسعه ملی تاکید کرد: منابع این صندوق، هبه و هزینه نیست که هر کسی که می خواهد بتواند از آن برداشت کرده و آنرا برنگرداند. بلکه پول مردم است که در جهت سرمایه گذاری، توسعه و عمران باید صرف شود و برای نسل های بعدی سرمایه گذاری صورت گیرد.

جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۱)

عباس منصوران


اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن
اکبر گنجی[1]یکی از مربیان پیشین و پایه گزار سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، مدافع کنونی مناسبات غیرانسانی- طبقاتی سرمایه‌داران در چارچوب جمهوری اسلامی است. اکبرگنجی در سال 1358 همزمان با برپایی سپاه پاسداران به مجهز سازی سپاه پیوست، در واحد عقيدتي (واحد ايدئولوژي سپاه)، به تدريس ایدئولوژیک و عقيدتي نيروهاي سپاه پاسداران کمر بست، همزمان در مرکز تحقيقات سياسي ايدئولوژيک سپاه پاسداران در قم نقش اساسی داشت. در سال 1363 به وزارت ارشاد اسلامي به‌ رهبری محمد خاتمي گسیل شد. در سیاهترین برهه‌ی حاکمیت اسلامی و زیر دست منوچهر متکی سفیر رژیم و باند اطلاعاتی وی در آنکارا، در نخستین ماههای سال 1366، رهبری فعالیت‌های حکومتی خانه فرهنگ جمهوری اسلامی را به دست گرفت. زمانی که منوچهر متکی سفیر تروریست جمهوری اسلامی در آنکارا قتل‌های زنجیره‌‌‌ای پناهندگان سیاسی در ترکیه را به پیش می‌برد و به ربایش و شکنجه و فرستادن پیکر نیمه جان آنان به ایران می‌پرداخت، اکبر گنجي در «خانه فرهنگ» جمهوری اسلامی در آنکارا سه سال مسئولیت داشت. در آغاز سال 1369 گنجي به ايران بازگشت. با «کيهان فرهنگي» به ویژه که پایگاه فرهنگی و افکار سازی جمهوری اسلامی به‌شمار می‌آمد و علیه نویسندگان،‌ روشنفکران و هنرمندان پیشرو و مستقل، سرکوب جدیدی را آغاز کرده‌ بود همکاري کرد. با روزنامه سلام و سپس از زمان تاسيس کيان با این نشریه که دیدگاه‌های عبدالکریم سروش را بازتاب می‌داد به فعالیت پرداخت با روزنامه «همشهری» ارگان شهرداری تهران در زمان کرباسچی همراهی کرد و... در روز 29 دي ماه 1378 با انتشار مقاله «عاليجناب سرخپوش» در روزنامه صبح امروز با ‌وزیر اطلاعات رفسنجانی(فلاحيان)، به مخالفت برخاست. در پی عمادالدین باقی در افشای قتل‌های زنجیره‌ای، از رفسنجانی نیز فاصله گرفت. او به باند دوخردادی‌ها و به خاتمی پیوسته بود. او به همراه محتشمی‌ها، بهزاد نبوی‌ها، آیت‌الله خلخالی‌ها ووو حفظ مناسبات حاکم و جمهوری اسلامی را تنها با پروژه‌ی دو خرداد شدنی می‌دانست. هنگامی که روزنامه کیهان به پرخاشگری علیه او دست زد، در 24 فروردين 1379 گفت: «گر کسي به موزه تاريخ پيوسته باشد، مديريت روزنامه کيهان است، نه امام خميني که من همچنان با تمام جان در تمام نوشته هايم خود را وامدار ايشان مي دانم.». پس از شرکت در کنفرانس برلین در پی بالاگرفتن ستیز جناح-باندهای حکومتی، زیر فشار باند سران سپاه- امنیتی‌‌ها، به زندان رفت و مدتی رفت و بازگشت. همزمان با روزهاي انتخابات در آستانه انتخابات سال 84، اکبر گنجي با اعتصاب غذا براي يک هفته از زندان آزاد شد و در فضا سازی باند سپاه، در بیمارستان میلاد با دست بند و لباس زندان، زیر نورافکن‌های رسانه‌‌ها قرار گرفت. انتخابات به سود احمدی نژاد به سرانجام رسید. گنجی مصرف رسانه‌ای شده بود و قربانی، دو باره به زندان بازگردانده شد. در زندان «مانیفست» نوشت و از واگذاری شرکت نفت به بخش خصوصی دفاع کرد (موضوعی که بنیاد فریدمن را به خود جلب کرد). در ۲۵ نوامبر (آذر ۱۳۸۴) عنوان شهروند افتخاری فلورانس را دریافت کرد.

در خرداد ماه سال 1385 اکبر گنجي براي دريافت جايزه روزنامه نگاران در سال 2006 به مسکو فراخوانده شد و در کاخ کرملين به دست پوتین قلم طلایی دریافت کرد و تا کنون از سال ۱۲۹۹ بیش از ۱۳ جایزه بین‌المللی از کاخ کرملین تا بنیاد فریدمن دریافت کرده است. راز این عنایت‌ها، نه مقاومت و دفاع گنجی از همان عنوان بی ثمر «دفاع از حقوق بشر» است.[2]

آشکار است که جایزه میلتون فریدمن به گنجی داده می‌شود و طبیعی است که او با آغوش باز و غرور آن‌را می‌ستاند و می‌ستاید و طبیعی است که «شکر نعمت» ‌را به جای آورد. «تصادفی»‌ بودن همزمانی جایزه نیم میلیون دلاری بنیاد فریدمن به گنجی و تیغ کشیدن وی به مارکس و طبقه کارگر، همان اندازه پذیرفتنی است که باور کردن تصادفی بودن مبادله‌ی «کلوتیلد ریس»، ‌آموزگار زبان فرانسوی به گروگان گرفته شده در تهران در پی خیزش خرداد ۸۸ و آزادی علی وکیلی راد، ‌قاتل دکتر شاپور بختیار در فرانسه و نیز آزادی مجید کاکاوند بازرگان و دلال خرید سلاح برای جمهوری اسلامی در فرانسه!

عنایت به گنجی تنها و تنها به دو ویژیگی باز می‌گردد، یکم، برآمدن وی از درون جناحی از حکومت و وفاداری‌اش به باورها و فرهنگ و بینش بنیانگزاران حکومت اسلامی به ویژه خمینی و دوم همخوان بودن اصول و معیار‌ها و دفاع گنجی از مناسبات طبقاتی مورد عنایت نهادهای فرهنگی و عقیدتی این مناسبات طبقاتی.

گنجی همچنان در انجماد فکری به‌سر می‌برد. وی بر آمده از باندهای رقیب حکومتی از همان آغاز چرخش به سوی جناح حکومتی رقیب به حاشیه رانده شده، ‌نشان می‌دهد که همچنان به همان مناسبات،‌ همان زبان، همان ادبیات و همان ایدئولوژی اسلام حکومتی وفادار مانده است. از همین روی در مبارزه طبقاتی بین کار و سرمایه، او نیز در ارتش و از سنگر دشمنان اندیشه رهایی انسان، به سوی طبقه‌کارگر و سوسیالیسم شلیک می‌‌کند.

مگر چشمداشتی جز این است؟ او مجاز است در هر جبهه‌ی مبارزه طبقاتی و مناسباتی جایگاه گیرد. در مناسبات و جامعه‌ی طبقاتی، هر فرد، به ضرورت به طبقه و گرایش‌های اجتماعی و طبقاتی موجود وابسته و در همان طبقات و لایه‌‌های اجتماعی، پایگاه و خاستگاه می‌یابد؛ گنجی نیز از این قانون جدا نیست. اما این واقعیت نبایستی ما را از شناسایی کارگزاران سرمایه‌ بازدارد. گنجی اگر در باند احمدی نژاد نیست، از همان تبار است. او ابزار تبلیغاتی گرایش دیگری از سرمایه‌داری است که در تلاش برای دستیابی به قدرت سیاسی، کوک شده است. او از دولت همان طبقه، همان مناسبات و روابطی دفاع می‌کند و به‌سویی شلیک می‌کند که فاشیست‌هایی همانند پینوشه، فرانکو و سران جمهوری اسلامی شلیک کرده و می‌کنند- سینه‌ی سوسیالیست‌ها، ‌طبقه کارگر،‌ و بیش و پیش از همه مارکس و فلسفه‌ی رهایی پرولتاریا و سرانجام و به انسان.

گنجی ژورنالیست سرمایه است، او دشمن رهایی کار از زنجیر سرمایه است. طبقه کارگر و توده‌های زیر ستم و در حال مبارزه در برابر به اسارت گیرندگان طبقاتی و فکری خویش، بایستی که چهره‌های رنگارنگ مبلغین، نظریه‌پردازان و به‌طور کلّی کارگزاران دشمنان طبقاتی خویش را بشناسند. این شناخت به ویژه در آنجا ضرورت می‌یابد که این چهره‌ها در پوشش‌های رنگارنگی‌ پنهان می‌شوند و در دفاع از «آزادی» و «حقوق بشر» سخن می‌گویند. واژه‌‌های مبهم و کلی و تهی از هرگونه ضمانت اجرایی «آزادی» و «حقوق بشر»، به ویژه در آنجا که به اسارت برندگان بشر، نقش داوران و مجریان آن را دارند. این شعارهای کلی، ‌امروزه تابلو رنگارنگ هر دکانی شده است. در این بازار سوداگری، البته جمهوری اسلامی نیز حقوق بشر اسلامی اش را به پا کرده و گنجی نیز مادیت حکومت دلخواه آینده‌اش را در برقراری جمهوری اسلامی دیگری می‌بیند. در دفاغ از همین خواست می‌نویسد: «تحول دموکراتيک، علی‌الاصول، با تفسير و قرائت تجددگرايانه (modernistic) از اسلام سازگاری کامل دارد و از اين رو اين جنبش، در جناح دينی و مذهبی‌اش، طرفدار اسلام تجددگرايانه است.»( [3])

اما وظیفه‌‌ی گنجی، تقویت سلطه‌گری کارفرمایان خویش، حاکمیت طبقه و مناسبات ضدانسانی موجود است. تبلغ برای جایگزینی حکومت دینی، با برچسب «تجدد‌گرایانه» به جای حکومت در آستانه‌ی سرنگونی جمهوری اسلامی، «علی‌الاصول» وظیفه گنجی است. از همین روی در بازار آزاد تجارت و در قانون جنگل این بازار دلخواه فریدمن، جایزه می‌رباید، نه به سبب ادعاها، که به سبب جایگاه طبقاتی و سنگری که برگزیده‌است. تاثیرگذاری و بُرد پراتیک گنجی‌ها در این موضع، به سود سرمایه‌ است که به امثال او و مرتجعینی در ردیف شیرین عبادی، سلسله وار جایزه تجویز می کنند. مهم، اما تیری است که رها می‌شود، و مهمتر، ‌سمت و سو و سینه‌‌هایی است که آماج می‌گیرند، تا آنجا که تیررس تیراندازان باشد. بی وقفه هزاران ماهواره در فضا به پمپاژ کردن رسانه‌های گروهی در خدمت روند فلاکت‌بار و ناانسانی حاکم، درست برای نابیناسازی چشم شناخت ستمکشان، شبانه روز به بمباران مغزها مشغولند؛‌ زیرا که عقلانیت سرمایه، هشیارتر از آن است که قانون بازار را نشناسد و سود و زیان را نادیده انگارد. سرمایه‌گزاران، سرمایه ثابت و متغیر خویش را بیهوده و برای «ثواب» ‌و «در راه «حقوق بشر» و «آزادی» هزینه نمی‌کنند! خود این مناسبات و الزام‌های تداوم و ماندگاری‌اش در گرو سرکوب آزادی‌های انسانی است. سده‌‌هاست که بورژوازی به یاری ارتش سرکوب و دولت‌هایش، نه تنها میلیاردها انسان را بیگانه باخویش، که ویرانگر خویش، که برده ،‌ گرسنه و محروم از زندگی روزمره کرده است. استبداد و خشونت سرمایه‌ است که میلیون‌‌ها کارگر را یک روزه بیکار و به خیابان‌ها پرتاب می‌کند، میلیون‌ها دختر و زن را به جان و تن فروشی و به بردگی جنسی محکوم می‌کند،‌ و جنگ و آوارگی و تباهی می‌آفریند. زبان میلتون فریدمن این جنایت‌ها را تئوریزه می‌کند. سلب کنندگان آزادی و فلاکت‌ آفرینان روی زمین، ‌تولید کنندگان مین و موشک، جایزه صلح ووو اعطا می‌کنند تا زیر پوشش دفاع از حقوق بشر، حقوق انسان نقض شود. «هیچ گربه‌ای برای رضای خدا موش نمی‌گیرد»!



تحقیر خیزش و خواست‌ یک جامعه!
با کوچکترین آشنایی از سوخت و ساز سرمایه، قانون انباشت، سود و ارزش افزوده، اگر تنها به گستره‌ و تراکم خواست‌ها و اعتراض کارگران و زحمتکشان و این ۳۱ سال سلطه حاکمیت دوگانه‌ی سرمایه و ایدئولوژی اسلامی‌اش در ایران بنگریم، آنگاه شاید به عمق فاجعه پی ببریم. لانسه‌سازی گنجی به‌سان مدافع حقوق بشر و آزادی در ایران، ‌تحقیر یک جامعه‌ی رزمنده و به پاخاسته است. او دشمن این خیزش است نه مدافع آن. گنجی از سوی آنان، نماد می‌شود تا عظمت مبارزه و خیزش سترگ اجتماعی - حتی غیر قابل مقایسه با خیزش سال ۵۷ – جاری را نازل جلوه دهند. سرمایه جهانی می‌کوشد تا خیزش هردم گسترش یابنده به جنبش طبقاتی کارگران را در همین سطح و چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی به چارچوب‌ بکشانند- ‌همانگونه که با دلالی رهبران ملی-مذهبی‌های همردیف ابراهیم یزدی در پی کنفرانس گوادولوپ با سوار کردن خمینی بر گرده‌ی جنبش، راه وی را از فرودگاه کویت به سوی فرانسه گشودند. گنجی و مفسرین ریز و درشت رسانه‌‌های سرمایه‌ جهانی و لابی‌ باندهای رقیب در حاکمیت، به عنوان نمادهای جنبشی جلوه می‌دهند تا با تقلیل‌گرایی، این خیزش اجتماعی را در چارچوب ضرورت‌های سرمایه‌ی جهانی جا بزنند. گنجی و تلاش وی در تبلیغ ژورنالیستی نازل و در این اندازه می‌گنجد.

اکبر گنجی به پاداش این عنایت‌ها مورد مصرف قرار می‌گیرد تا خشونت سرمایه و حکومت اسلامی را با نوک «قلم طلایی» که از کرملین دریافت، در چشم حکومت شوندگان فروکند.



چه کسی شاخص خشونت است!
گنجی، نماد اندیشه رهایی انسان یعنی مارکس را نشانه می‌گیرد. اکبر گنجی، کیش داده می‌شود تا در این بحران فروپاشی سرمایه و‌ روی آوری میلیاردها انسان به اعتراض علیه سرمایه و روی‌کرد به میدان عظیم مبارزه طبقاتی با مانیفست پرولتری، به سهم و توان خویش به اندیشه‌ي‌ مبارزاتی طبقه کارگر جهانی پاره‌سنگ پرتاب کند. او مصرف می‌شود که بنویسد که «زبان مارکسی، زبان شمشیر» است![[4]] اما، این نخستین تازش علیه طبقه کارگر نیست. از همان آغاز دهه‌ی ۱۸۴۰ که آغاز برآمد مارکس و نقد دولت و فلسفه‌ی جهان شمول هگل، و گرایش‌ها و دریافت‌های گوناگون از مناسبات حاکم، طبقات، هستی و روز و روزگار انسان، مارکس و کمونیسم شورایی، مورد تازش و شمشیر و نقد و نفی ایدئولوگ‌هایی در شمار باکونین‌ها، پرودن‌ها ، فوئرباخ‌ها و برونوبائرها و دیگر هگلیست‌های چپ و راست، قرار گرفته است. ندای مانیفست برای بورژوازی به ویژه در اروپا، همانند یک شبح بود و هست. در میان گرایش‌های گوناگون درونی مدعی مارکسیسم تا فاشیست‌هایی همانند هیتلر و مدیران و کارگزاران سرمایه جهانی و عناصری همانند فریدمن و پیروان و دست‌پرودگان وی، گنجی، پرورش یافته‌ و وابسته به اردوی جمهوری اسلامی موجود نازلی است که بتواند در این زمینه،‌ ابرازی داشته باشد. گنجی یا ناآگاه هست یا مغرض. به برداشت من، او هم مغرض است و هم بداندیش. از همین روی او ناتوان از خوانش مارکس و انگلس، تنها با کپیه‌برداری ناشیانه و مغرضانه از کتاب آیزایا برلین[[5]]، با برداشت چند فراز از نوشته‌های این کتاب به هرروی می‌کوشد تا به پاس «شکر نعمت» بیناد فریدمن، «ثابت کند» که زبان مارکس، زبان شمشیر است! او اصطلاح «زخم زبان» را حتی از همان کتاب برداشته و از آن «شمشیر»ی برای اندیشه مبارزه طبقاتی مارکس ساخته است. گنجی تنها یک هدف دارد، او وظیفه‌مند است تا به خوش‌آییِ بنیاد فاشیسم اقتصادی فریدمن، مارکس را خشونت طلب بشناساند و تئوریسین نئولیبرال را از همدستی با پینوشه فاشیست کودتاچی در شیلی پوشش دهد. او نامی از خشونت سرمایه نمی‌آورد، تلاش گنجی در تمامی سریال‌هایش در کشف زبان خشونت،‌ پنهان ساختن خشونت سرمایه است. افرادی را که در مقاله‌های زبان ‌مارکس،‌ لنین، شریعتی و... برگزیده تنها به یک سبب مورد یورش گنجی قرار گرفته‌اند، آن هم وجود آژندِ مبارزه در بیان آنهاست. حتی در آنجا که به سرزنش زبان علی شریعتی می‌پردازد،‌ نه به اندیشه و ایدئولوژی شریعتی و باورهای وی، بلکه به رگه‌‌هایی از مبارزه جویی در بیان شریعتی است. هسته سریال نویسی‌های «زبان‌شناسی»،‌ گنجی، خشونت علیه خواست‌ها و ارزش‌های انسانی است. شاخص خشونت در جهان کیست؟ خمینی، سران کنونی جمهوری اسلامی، کتاب مقدس گنجی که بیشترین آیاتش به «قتلو» ختم می‌شود، یا مارکس؟

شاخص مارکس
هسته اندیشه‌ی مارکس، انسان‌گرایی است. بازگشت انسان به انسانیت، ‌پایان یابی از خود بیگانگی، لغوبردگی انسان، برابری و رهایی و پایبندی به ارزش‌های انسانی، لغو کارمزدوَری، لغو مالکیت خصوصی، حفظ زمین برای همه‌ی زندگان، انترناسیونالیسم، اتحاد و همبستگی، خودگردانی، و حاکمیت انسان به سرنوشت خویش ووو .

شاخص مارکس خشونت است یا مهر به انسان؟ ‌شاخص مقدسین گنجی، آیت‌الله خمینی است. ‌ذهن و زبان گنجی «با تمام جان ... وامدار» خمینی است. گنجی او را پیشوا و امام خویش می‌شناسد و اعلام می‌کند: « امام خميني که من همچنان با تمام جان در تمام نوشته هايم خود را وامدار ايشان مي‌دانم.». خود این ادعا دروغ است. دشوار نیست تا در مجموعه موضع گیری سیاسی و اقتصادی گنجی آژندهای پارادوکسال را یکان‌یکان بیرون کشید؛ از آن شمار است نگرش وی به «دمکراسی» و باور و ایمان وی به خمینی و اقتصاد « خمینی» از سویی و جارچی نئو‌کان‌ها در اقتصاد بارار آزاد و الگوی آمریکای شمالی پیشنهادی فردمن شدن .

گنجی می‌کوشد خود را از آن بچه حزب‌الهی نازی‌آباد پیرو اقتصاد «خمینی» دور سازد، اما همچنان به پریشان فکری و نگرش پارادوکسال به نظام های لیبرالی و دینی در غلتیده است. او یا باید با «تمام جان» از اندیشه‌های خمینی دوری جوید و به بازخوانی و مطالعه سیستماتیک اندیشه‌های سیاسی و اقتصادی سرمایه‌داری بپردازد تا مبلغ نوکانتیسم باشد، یا همچنان در میانه‌ی بازی، پریشان فکر بماند. چاره چیست. گنجی اما به‌خوبی می‌داند که نولیبرالیزم فریدمن، تداعی کننده‌‌ی خونبارترین خشونت‌های تاریخ است. گنجی خویشتن را نمی‌بیند،‌ مگر آنکه در آینه بنگرد. تروریسم جهانی در سال ۵۷ در جهان با پیام خمینی در ایران بر جهان سایه می‌افکند، و نام او تداعی کننده تروریسم است؛‌ گنجی متعهد است تا مارکس و لنین را خشونت طلب بشناساند. «امام خمینی» آینه تمام نمای تقدس گنجی است.

شاهد گنجی اما دراین ماجرا، از جمله دُم اوست- مرورگر روزنامه‌های حکومت اسلامی در تلویزیون بی بی سی فارسی. این شاهد می‌‌نویسد: «جایزه معتبری که به اکبر گنجی تعلق گرفت، نشانی است از شناخته شدن ارزش حرکت آزادی اندیشی و دموکراسی خواهی ایرانیان برای جهانیان».[6] شاخص آزاد اندیشی ... ایرانیان در جهان، گنجی است که اعلام می‌دارد با «تمام جان در تمام نوشته‌‌هایش وامدار امام خميني» است؛ شاهد گنجی نیز باید مفسر سیاسی سلطنت در کانال دو تلویزون شاهنشاهی در دهه ی ۵۰، و در سال‌های ۶۰ مستند ساز «عنکبوت» علیه مبارزین به فرمایش سازمان تبلیغات سپاه پاسداران باشد؛‌کسی که در ایفای نقش ستون پنجم در روزنامه‌ها در ایران، و اکنون دون مایه، روی به هاشمی رفسنجانی همچنان به نگهبانی دور خیمه حکومتی، و وروق زدن روزنامه‌های پایتخت برای بی بی سی فارسی انجام وظیفه می ‌کند.



ادامه دارد

عباس منصوران

۱۶ ماه می ۲۰۱۰

a.mansouran@gmail.com





--------------------------------------------------------------------------------

[1]

[2] - انسان‌‌های مبارز و پایداری همانند ایرج مصداقی که با افزون بر ده سال در زیر شکنجه‌‌های دهه ۶۰ از انگشت شمار شاهدِ جان‌ به در‌بردگان راهرو‌های مرگ قتل‌عام سال ۱۳۶۷ زندانیان سیاسی را در جامعه‌داریم. مصداقی با افزون بر ۹ مجلد کتاب (چهار مجلدی نه زیستن نه مرگ، دوزخ روی زمین، نگاهی به سازمان بین‌المللی کار و ۸ جلد مجموع مقاله‌‌ها ووو) در دفاع از ارزش‌ها و حقوق انسان، و از سال ۷۰ از همان فردای آزادی از زندان تا کنون در تلاش و مبارزه در راه دفاع از حقوق زنان، کارگران و تمامی انسان‌های زیر ستم، در افشای جنایات جمهوری اسلامی به ویژه در ثبت و بررسی کشتار سال ۶۷ در زندان‌های ایران‌ به نگارش و کارزاری ستایش برانگیز پرداخته را هم رسانه‌ها گروهی فارسی زبان و هم بینادهای رنگارنگ و مدعی دفاع از حقوق بشر به خوبی می‌شناسند. مصداقی نه از درون رژیم برآمده نه از پایگاه و منافع به استثمارگران دفاع می کند.

[3] مبانی جنبش تحول دموکراتيک در ايران، تزهای پيشنهادی، اکبر گنجی سه شنبه 20 تیر 1385.



[4] اکبر گنجی، رژیم و زبان اپوزیسیون - بخش دوم - زبان مارکسی: زبان شمشیر.

[5] آیزایا برلین، کارل مارکس، زندگی و محیط. برگردان رضا رضایی،‌نشر ماهی، تهران ۱۳۸۶.

[6] مسعود بهنود (جایزه گنجی از دو چشم)، http://behnoud-blog.blogspot.com/2010/04/blog-post_14.html





منبع: سايت ديدگاه

جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (2)

عباس منصوران



اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن[1]

ابطال باید گردد!
گنجی همانند ملایان حوزه قم، بیگانه با هرگونه دیالوگ علمی و استدلالی، همانگونه‌که در جزوه‌های ده بیست صفحه‌ای چاپ مکتب اسلام، ماتریالیسم و دیالکتیک را مردود اعلام می‌کردند و می‌نوشتند «ماتریالیست‌ها مگر همه آبهای دنیا را تجزیه کرده‌‌اند که مدعی‌اند همه آبها از «هیدروژن و اکسیژَن است!) یا مانند همان «استاد» رحمتی که در سلسله شوهای خود در زندان قزل‌حصار در میان اسیران سیاسی دهه د ۶۰ می‌گفت: بیچاره‌ماتریالیست‌ها! جد شما میمون است، جد ما امام حسین! او نیز آخرین زائده‌ی دنبالچه خود را از زیر عبا نشان می‌داد می‌پرسید: من دُم دارم؟ و زندانیان سیاسی باید می‌گفتند خیر! تا حکم به ابطال تکامل و تئوری داروین داده می‌شد. اکبرگنجی نیز همانند حوزوی‌های هم‌باور خویش در «ابطال» مارکسیسم و نشان دادن «زبان شمشیری» مارکس با شنیدن دریافت خبر اعطای جایزه پانصد هزار دلاری بنیاد فاشسیت‌ترین نظریه پردازان سرمایه، با شتاب نوشت:

«توسعه‌ی جوامع بشری و رشد معرفت انسانی، به طور طبیعی برخی از نظرورزی‌های او را ابطال کرده است … »

اگر «برخی» را مشخص می‌کردید و نه عام گویی‌های خوزوی، آنگاه می‌شد چنین پنداشت که دست کم با یکی از مفاهیم مارکس ‌آشنایید. با این حکم حکومت‌مآبی، این سیاه‌نویسی شما را انکار می‌گویند، نه ابطال. آقای گنجی! فلسفه‌ی مارکس. شیر و خورشید سلطنتی نیست که شماها با آرم ابطال آمدید و طاغوت زدایی‌اش کردید به جای آن عنکبوت گذاشتید. فلسفه با تمبر پست متفاوت است. «حکم به ابطال» تنها با تفکر و فرهنگ شما رواست، فلسفه را علی‌رغم راه و روش شما نمی‌توان ابطال کرد. این منطق شماست، حذف فیزیکی یا انکار. فلسفه مارکس، نماز نیست که به فوت نمازگزار ابطال شود. فلسفه رهایی طبقه کارگر، با حکم توپخانه و تیرباران و دار با کشتار تا کنونی میلیونها انسان زیر بمباران ارتش‌های رنگارنگ سرمایه تا کنون باطل نشده است. نبرد ادامه دارد. تا آنزمانی که جامعه طبقاتی و مناسبات ضد انسانی بهره کشی و تقدس مالکیت خصوصی برپاست. سلطه سرمایه و ارتجاع، علیرغم اعتقاد دینی و طبقاتی شما، سرنوشت، تقدیر «الهی» و یا سرانجام انسان نیست، مگر آنکه به قران و انجیل و تورات معتقد باشیم. آلبرت انشتین بی‌آنکه کمونیست باشد، چرا سوسیالیسم؟ را نوشت، زیرا که در جهان علم، جادو و خرافه را راهی نیست، ماتریالیسم و دانش علمی، معیار است. با جادو و جنبل نمی‌شود؛ با ورد و دعای «ابوحمزه‌« نمی‌توان حتی یک زکام را درمان و یا پیش‌گیری کرد؛ طاعونو وبای سرمایه‌داری و دیگر بیمارهای اجتماعی این مناسبات که جای خود دارد!

ژورنالیست پرورش یافته حوزه‌‌های اسلامی و جهان پیرامونی سرمایه، اتهام می‌زند بی آنکه به متهم خود، مجال دفاعی دهد؛ حکم به ابطال نظراتی می‌دهد، بی آنکه کوچکترین آگاهی، مطالعه و یا شایستگی در این زمینه را داشته باشد. تا کنون هیچ نظریه‌پردازی، هیچ فیلسوف، اندیشمند و یا کارشناسی نتوانسته است قانون ارزش، کشف و بیان مارکس از ارزش افزوده و سود، خودویژگی سرمایه زنده یعنی نیروی کار به‌سان کالایی ورای دیگر کالاها در مناسبات سرمایه‌داری، پول و نقش آن، انباشت و مکانیزم سرمایه‌افزایی، رانت‌ها و تفاوت‌‌هایشان، کشف تاریخی ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی، تبیین دولت، ارتش، بورکراسی، بحران‌های سرمایه‌داری،‌فتیشیسم کالایی، ‌از خود بیگانگی انسان با تکامل تبیین اسپینوزایی و هگلی آن، «فلسفه فقر»، کشف راه رهایی انسان و اعلام «کلان روایت» رهایی انسان با لغو مالکیت خصوصی، و افزون بر ۵۰ مجلد اندیشه و نقد و نگرش که همانند لوح‌های کامپیوتری در صورت باز شدن،‌به هزاران جلد کتاب می‌رسند، نقدی جدی و یا قابل گفتمانی وارد آورد. اما انکار، آری! دور می‌دانم گنجی حتی نام برخی از این آثار را شنیده باشد یا حتی کتاب دستنوشته‌های اقتصادی و ‌فلسفی (۱۸۴۴) مارکس را خوانده باشد و یا مانیفست را دریابد.

هیچ مدانِ‌همه‌چیز گو
گنجی مانند برخی از ایرانیان ما، «ناخوانده ملا» و همه‌چیزگوست و در همه‌ی امور نظر می‌دهد و «کارشناس» است. کسی که روزنامه‌نگاری را در سطح هشمهری و مکتب ولایت آموخته، به خود حق می‌دهد برای سرمایه‌داری و مناسبات و بحران جهانی «نظریه»‌بدهد،‌بی آنکه جلو دانشکده یا مدرسه اقتصاد گذر کرده یا اینکه جزه‌ای از اقتصاد سرمایه‌داری را دریابد، در باره اقتصاد، سیاست، دولت و اداره یک سرزمین نظر می‌دهد، «مانیفست» جهوری‌]واهی بنویسد، بی آنکه معنا و یا مفهوم جمهوریت را دریافته باشد، خود را با دو سه نقل قول از «هایدگر»، و برداشت‌فراز و نقل قولی از «فریدمن» کارشناس فلسفه و «شوک درمان» جلوه می‌دهد، با عکسی از نوآم چامسکی، ربان شناس می‌شود، بی‌آنکه یک واحد درس علوم سیاسی گذرانده باشد، از هر پست‌دکترای هارواردی «کارشناس‌تر»، به فضیلت پراکنی می‌پردازد. پریشان‌تر آنانی که در آمریکای شمالی، پس از سال‌ها رنج در کنفدراسیون، با ادعای «آینده‌نگری» و «فوتریستی» و «مخالفت» کاغذی با نوکانی‌ها، حلقه‌‌ی گنجی شده و میزدار وی شده تریبون او به دوش گرفته‌و در این دیرینه‌سالی نقش پامنبری وی را دارند. دخالت گنجی در همه‌ی این‌بخش‌ها، اما درست همانند دخالت نابجا و مضحک یک «دلاک» وطنی در امور جراحی مغز و اعصاب و قلب است. دخالت یک فرد غیر مسئول در امور پزشکی که با جان افراد جامعه پیوند دارد، در هر جامعه‌ای به جز در قبیله نشینان آفریقای پیش سرمایه‌داری و جنگل‌های آمازون و باورهای سنتی دینی زیر حاکمیت خرافات که آب دهان یک آخوند و سید شفابخش می‌شود و هر قبر خالی دارالشفاء، و جمکران، مظهر منحی عالم بشریت، در هر جامعه ‌نیمه‌متمدنی، جرم به‌شمار می‌آید و پی گرد قانونی در پی دارد. گنجی اما برآمده از حوزه، گویی در بین‌الحرمین سیر می‌کند،‌از این‌روی خود را در امور حساس اقتصادی و فلسفه و سیاست و سرنوشت و زندگانی یک جامعه مجاز به دخالت می‌داند. این یک تقلب است و کسانی که برای وی کف می‌زنند و مشوقین ‌وی در این تقلب شرکت دارند.‌وی مجاز است نظرات سیاسی،‌ایدئولوژیک و دیدگاه‌های خود را به هرگونه‌‌ای ابراز کند، اما مجاز نیست خود را کارشناس و فیلسوف تمامی این رشته‌ها بشمارد و خواهان اجرای آن شود و با «مانیفست جمهوری خواهی»‌اش، از جامعه اجرای آن را بخواهد. و با پیشنهاد حراج هستی مردم به شرکت‌های چندجانبه، زیر نام «خصوصی سازی» و بازار آزاد تجارت، به‌سان ضمانت برقراری «دمکراسی»، خود را منجی حکومت‌شوندگان بنامد و انتظار داشته باشد که این تبلیغات تبه‌کارانه‌در جامعه،‌نادیده گرفته شود.

اما،‌جامعه‌ی ما، احمدی نژاد را دارد که در برابر رسانه‌های جهانی و نه چشم در چشم حوزه علمیه یا در میان حلقه اوباشان لباس شخصی و اطلاعاتی، وقیحانه دروغ می‌بافد؛ عریضه در چاه جمکران می‌ریزد، و دچار شیزوفرنی، دور سر خویش، هاله‌ی نور را می‌بیند و نجواهایی در گوش. در چنین جامعه ‌و فرهنگی دور از انتظار نیست که مبلغ ‌همین نظام و مناسبات،‌نیز به همین سادگی بی آنکه هیچ دلیل و یا سندی نشان دهد،‌حکم به «ابطال»‌نظریات مارکس بدهد. میلتون فریدمن با طرح نظریه‌ی دکترین شوک و گلوبالیسم از بالا و تبدیل جهان به بازار آزاد غارت و جنایت برای سرمایه‌داران خصوصی و لغو بسیاری از امتیازات و دستاوردهای مبارزاتی کارگران و جنبش سوسیالیسیتی تحمیل شده به بورژوازی از سال‌های۱۸۰۰ تا کنون، با ایجاد دولت‌های شب‌پا، با پیشنهاد «دکترین شوک» و پشتیبانی از پینوشه‌ها، جایزه نوبل اقتصاد می‌گیرد و تنها راه به تعویق افکندن بحران‌های سرمایه‌داری تا بحرانی دیگر را نشان می دهد. این دکترین، امروزه با بحران بی سابقه مالی و ورشکست کشورهایی مانند ایسلند، یونان را بار آورده است و ورشکست پرتقال، اسپانیا، ایتالیا و وو را در پی خواهد داشت. دکتر سرمایه، اما هیچ درمانی در نسخه نخواهد داشت. جنگ‌های فراگیر در جهان، ویرانی و مرگ میلیون‌ها زبان خشن این روند است. آقای گنجی از که دفاع می کنید! به‌راستی زبانی که در این بورس بازی مالی،‌تنها از سال ۲۰۰۹ میلادی تا کنون،‌میلیاردها نفر را از هستی و زندگی ساقط کرده است خشن تر است یا زبان مارکس که فلسفه‌ی رهایی انسان را سامان داد! کدام زبان خشن است! مناسبات حاکم بر آمریکای مدل اقتصادی شما و زبان و منطق این نظام یا زبان مارکس و انگلس و فلسفه کمونیسم شورایی کارگران برای رهایی انسان!



اشعری یا معتزله

1. آقای گنجی! از استاد خود، عبدالکریم سروش نمی‌آموزد. دکتر سروش، خود به ناچار، با تجدید نظر در دگم‌های تا کنونی‌، همان استدلال اسکولاستیست تاریخ ایران، ابن سینا را به زبان می‌آورد که بسیار فراتر از وی در سال ۶۰ هجری به وسیله «ابوحذیفه واصل بن عطا الغزال»‌بنیانگزار مکتب معتزله، بیان شده بود. درست است که صادقانه همانگونه که گفته‌اید: در تمام عمر در تمامی نویشته‌هایتان وامدار امام خمینی‌اتان هستید. اما این «اشعری»‌گری افراطی، شعورتان را یکسره، زایل می‌کند، ‌هرچند خود را به معتزله نزدیک بدانید. شما باورمند به روایت‌و حدیث هستید- چه از نو ابوحریره‌ای آن چه فریدمنی آن، نه رجوع به عقل و راسیونالیسمی که تجربه گرایانی مانند جان لاک،‌هیوم و هابس و... که ‌تنها نام آنها را در برخی ترجمه‌ها و روزنامه‌ها خوانده‌اید و یک خط در میان در نوشته‌هایتان می‌آورید! گنجی هنوز روایت و حدیث‌های نبوی را رها نکرده، راوی تز شوک درمانی فریدمن شده است. او روایت گر زبان و آیه‌ّای جهالت است، ذهن همان ذهن است، ابوحریره جاعل و مبلغ حدیث‌های نبوی، اکنون به نبویت فریدمن ایمان آورده است.او می‌خواهد نفت را به بخش خصوصی واگذارد- چیزی که اکنون حکومت اسلامی با اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی‌اش در حال اجرای آن‌است. تراست عظیم سپاه با همین تز واگذاری به بخش خصوصی زیر نام «قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء»‌مراکز تولیدی، ‌توزیع و مالی و اقتصادی ایران را از بخش «دولتی»‌به بخش «خصوصی» ‌منتقل کرده و هرآینه در بازار بورس می‌تواند به کمپانی مالی جهانی واگذار کند.



در کنار سپاه مقدس نظم
گنجی در پی احکام ابطال، «رحمتی‌» گونه انکار می‌کند و با زبان «ذوالفقاری» در برابر مارکس می‌‌نویسد:

[«زبان او، زبان تند و تیزی بود. به عنوان نمونه، در هیجدهم برومر لوئی بناپارت می‌نویسد:

« گل سر سبد سپاه مقدس نظم در نهایت همان لای و لجن منجلاب جامعه‌ی بورژوایی است، و آن که به عنوان «ناجی جامعه» به کاخ تویلری وارد می‌شود همان کراپولینسکی رذل آس و پاس است.»]

شاید مارکس باید به لویی بناپارت می‌گفت«عالیجناب»، «نجیب زاده»، «موسیو»، و یا القابی این چنین. و می‌نوشت جناب ناپلئون، احوة است که لطفن با گل بر سر نیزه‌ی تفنگ‌ها و با موزیک شاد به کاخ تویلری نزول اجلال فرموده و در یک جشن باشکوه، توده های مردم را دعوت می‌کردید و برادرانه و برابرانه آزادی را مرحمت می‌فرمودید و با نان و شراب و یا نوشیدنی غیر الکلی برادر وار، چهار روز زندگی را با اشتراک و همراهی تقسیم می‌کردید و همان شعار آزادی و برابری و برادری را به پیش می‌بردید، عالیجناب!

به راستی لویی بناپارت از کدامین سرچشمه پاک و زلال جامعه برآمده بود؟ او نماینده کدام بینش،‌کدام زبان و منطق و نظم بود. اگر خمینی جز به یاری سپاه و احمدی نژاد و خامنه‌ای جز به یاری اوباشان آدمکش توانستند یک روز- تنها یک روز- نظم مقدس خویش را حفظ کنند،‌لویی نیز می‌توانست. به اوباشان و لباس‌شخصی‌ها چه باید گفت؟ نامشان چیست؟ احمدی نژادها و خامنه‌ای، برآمده از عمیق‌‌ترین لجن‌زار جامعه‌نیستند؟ وجودی همانند او و خمینی و خامنه‌ای از «گلستان» برآمد‌ه‌اند یا از قبرستان! چه در دست و کارنامه دارند؟ اینان محصول مناسبات عفونت زا،‌رذالت، و‌مرگ‌اور منجلاب مناسبات سرمایه‌داری مقدس شما هستند. عنکبوتان،از اعماق قرون بیرون کشیده شده‌اند تا در ستیزه‌با هرگونه خوی و سرشت انسانی، پاسداران یک نظم طبقاتی باشند. آدمکش،‌برده‌دار جانی، رذل،‌فاسد و تبه‌کار را چه باید نامید! شما مختارید اینان را هرچه می‌خواهید بنامید؛ امام،‌پیشوا، و یا هر نام دیگر و افکار «مقتدایان» خویش را تا ابد برسر نهاده و خود را وامدار امامتان بنامید. به راستی شما در این راه مؤمن و صادقید. اگر امامتان نبود و شما در تمامی عمر تا کنون از تراوش‌های مغزی و باورهای او فیض و الهام و نام نمی‌گرفتید که این همه مورد لطف و مرحمت بنیاد‌های فریدمن‌ها قرار نمی‌گرفتید. شما وامدار امام خویش هستید.



خشونت طلب کیست؟
گنجی که این روزها حود را «کارشناس زبان»، نیز می‌شمارد، همانند «استاد» رحمتی در اسارت‌گاه قزل حصار، مامور است چیزی بگوید و مخاطبین خود را همانند خویش بپندارد. گنجی از آنجا که هیجدهم برومر مارکس را نخوانده، نمی‌داند که کراپولینسکی کیست. کراپولینسکی (Crapulinsky) قهرمان منظومه «دو شوالیه» اثر هاینه شاعر آلمانی است و نمادی است از قماربازی که همه هستی جامعه را به قمار می‌گذارد. مارکس در برابر لویی بناپارتی که شیادانه خود را ورای طبقات می‌نامید و سپس با سازماندهی سپاه مقدس نظم، جنبش کارگری سال ۱۸۴۸ در فرانسه را همانند قمار بازی که هستی ملتی را به باد و باخت داده است، سخن می‌گوید. مگر سپاه نظم و سرکوب سرمایه از کجای جامعه بیرون می‌آید و از کدامین موضع و جیاگاه به سوی کارگران وتودهای زیر ستم شلیک می‌کند و در خدمت فرماندهان خویش، به هرجنایتی دست می‌زنند. سپاه پاسداران، کمیته‌چی‌ها، بسیجیان و لباس شخصی‌های امام خمینی شما از درون همان گل ولای جامعه‌ی طبقاتی بیرون نیامده‌اند!

‌لویی بناپارت، همان برادر زاده ناپلئون همان قمار باز شارلاتانی نیست که فرانسه را در جنگ با پروس به خاکستر نشانید و از سال ۱۸۴۸ تا ۱۸۷۱ به کشتار کارگران و زحمتکشان پرداخت؟ مگرلویی همان رئیس دولتی نبود که پس از گذشت افزون بر ۶۰ سال از انقلاب کبیر فرانسه و اصول جمهوریت و شعار برابری و رعایت حقوق بشر انقلاب بورژوایی و... را نفی کرد و با کودتا، خود را امپراتور خواند و جنایت آفرید! او دولتِ طبقه را نظم داد. دولت، ارگان و ابزار قدرت قهریه و متشکل طبقاتى و کنترل طبقه سرمايه دار بوده و خواهد بود.

گنجی که با یک روخوانی اکابری و برداشت سطحی فرازهایی از زندگی‌نامه‌ای از مارکس، تحلیل رزشمند و تاریخ هیجدهم برومر بناپارتِ کارل مارکس را تنها با یک جمله ناقص و بی‌آنکه به شعور خوانندگان توجهی کند، شاهد می‌آورد تا تز «زبان شمشیری» مارکس علیه ناپلئون را به ذهن‌ها قالب کند. تلاش او این است که مارکس را خشونت طلب جلوه دهد، تا خشونت سرمایه‌را به سهم و جثه‌ی خویش نهان سازد. به راستی گنجی‌در پی چیست؟ چرا در این بحران و تنش‌های طبقاتی در جهان، کارشناس خشونت شناسی شده و با عکسی که در کنار نوام چامسکی این کارشناس جهانی زبان، اما یک واپس مانده‌ی سیاسی، می‌پندارد زبان شناس شده است و از غار کهف بیرون آمده، زبان مارکس را کشف کرده است! اگر «توسعه‌ی جوامع بشری و رشد معرفت انسانی، به طور طبیعی برخی از نظرورزی‌های او را (مارکس) ابطال کرده است … » پس تلاش بیهوده گنجی برای چیست؟ روی آوری میلیون‌ها انسان به ویژه در آلمان به بازخوانی مارکس و کاپیتال در سال گذشته و بازچاپ چندباره‌ی اندیشه‌‌های مارکس و انگلس و دیگر نظریه پردازان انقلاب پرولتری و روی آوری جهانیان به مارکس و دانش مبارزه طبقاتی، سرمایه‌جهانی را بنیادهای تبیلغی و سیاسی‌اش را سخت نگران کرده است.

امروزه لازم نیست که کشف مفهوم مالکیت خصوصی و ماتریالیسم تاریخی و ارزش نیروی کار و قانون ارزش و دیالکتیک کار- سرمایه، ‌از خود بیگانگی انسان، فتیشیسم کالایی، نقش پرولتاریای آگاه جهانی و انقلاب سوسیالیستی و رهایی انسان و... را دریابیم! اما، آوارشدن دیوارها و دژهای بانک‌ها بر سر وام‌گیرندگان و برخی مالکین و مراکز کار و تولید، بر سر و روی میلیاردها کارگر و بی خانمانی و آوارگی میلیاردها تهی دست در پهنه‌ی جهان به دست سرمایه، شورش گرسنگان را که در برابر چشم داریم! چه کسی خشونت طلب است! کسانی‌که نه با شمشیر زبان، بلکه با باران گلوله و بمب، برای حفظ قدرت و حاکمیت طبقاتی برده‌داران مدرن، تا کنون تنها از زمان تدوین کاپیتال به دست مارکس و انگلس، برای سلطه‌ی کاپیتال بر جامعه بشری،‌با توپ و بمب‌افکن و سلاح‌‌های اتمی و مذهب و ناسیونالیسم، این همه جنگ و ویرانی و فلاکت آفریده‌اند!‌بمب‌هایی که می‌توانند نه تنها زمین، که بخش عظیمی از منظومه شمسی را نابود کنند، خشن‌تر هستند یا زبان مارکس در برابر لویی بناپارت و سرمایه‌داران حاکم سال‌های ۱۸۵۰!



درماند در «ولم یولد»
آقای گنجی!‌شاید آنقدر صدای«یاسین» در گوشتان پیچیده و هنوز در «لَم یلد» مانده‌اید که به «ولم یولد» نرسیده‌اید. شما زبان مارکس، ‌بیان اندیشه رهایی انسان را دریافت‌نکردنی می‌یابید. گناهی نیست، برخی موجودات نیز، خورشید را انکار می‌کنند. زمانی که کار کودکان زیر ۱۰ ساله افزون بر ۱۵ ساعت کار در شبانه روز در بافندگی‌ها، در معادن ذغال سنگ ووو، کار جانفرسای زنان، بدون برخورداری از کمترین حقوق کار، و شلاق زدن کارگران به وسیله کارفرمایان و هزاران جنایات دیگر رایج بود، مارکس در دفاع از انسان و نه تنها طبقه کارگر به جمع بست فلسفه و دانشی پرداخت که زمینه‌ای به درازای تاریخ استثمار انسان از انسان و تاریخ آرزوی پایان یابی آن را داشت. این زبان خشن است یا عملکرد و پراتیک فریدمن، «باس» شما، که اتاق فکر ژنرال پینوشه و مشاورش بود و یکی از شاهکارهای وی تبدیل جهان به بازار جهانی چپاول، بیداد، تن فروشی، و تباهی جامعه و تروریسم و بنیادگرایی مذهبی و عراق امروزین است!

آقای گنجی،‌با سپاه و کمیته‌چی‌ها سخن نمی‌گویید، همانند پسر حبیب خان، به سپاه پاسداران و طلاب قم که اکنون دیگر درس نمی‌دهید! چند سالی‌است که در هزاره سوم در ينگه دنیا در جهان پسا اینترنت نشسته‌اید!

مارکس، هوشمندانه و شجاعانه «هیجدهم برومر بناپارت» را در نقد و افشای حکومت طبقاتی و ماهیت تبه‌کارانه‌ی لویی نوشت و تعریف دولت تراز «بناپارتیسم» را برای نخستین بار در تاریخ، بیانی تئوریک بخشید. جای شگفتی نیست که نویسنده‌ی چنین نگرشی، از سوی گنجی در لباس ژورنالیست بورژوایی مورد تازش حوزوی قرار می‌گیرد،‌گنجی سپاه مقدس نظم را دوست دارد و ‌کشتارگرانی همانند «دوپرا تییر پاسکال» و ژنرال «کاونیاک» که جنبش کارگری سال ۱۸۴۸ در فرانسه را سرکوب کردند و همدست با لویی، امپراتوری وی را تحقق بخشیدند را می‌ستاید.

گنجی عملکرد خونبار ژنرال‌‌های ناپلئونی، و لویی دغل‌کار را خشونت نمی‌شمارد. مارکس، منتقد طبقاتی جلادان را دشمن می‌شناسد. گنجی طرفدار نظم ناپلئونی است، «نظم قزاقی»، هر نقدی به نظم و پایگاه طبقاتی خویش، تعرض می‌شمارد و خشونت. همانگونه که خمینی و خامنه‌ای، کشتار مخالفین و تجاوز به دختران و پسران اسیر در کهریزک را حق مطلق خود و عدالت محض می‌دانند. آری مارکس و کمونیست‌های شورایی، رویاروی سپاه نظم سرمایه چه زیر فرماندهی لویی، چه بوش و «حسین اوباما» و چه زیر رهبری «کمیسیون نظامی» به فرماندهی «هو جینتائو» در چین، و یا زیر رهبری مافیای «پوتین- مدودف» در روسیه و چه خمینی و انصار و اخلافش در ایران، با سلاح نقد برخاسته و می‌خیزند. اما مارکس و کمونیست‌های همراه او، آرزو می‌کنند که کاش با گل سرخ می‌‌شد رهایی انسان را واقعیت بخشید. گنجی باید از کودتای ۲ دسامبر ۱۸۵۱ لویی بناپارت دفاع کند،‌همانگونه که از جمهوری اسلامی. او در کنار باند اوباشان ده دسامبری قرار گرفته است. او به‌سان یک جارچی، از حکومت نظامی لویی و به بیان مارکس از «پادگان ارتش و اردوگاه و حکومت نظامی بورژوازی» دفاع می‌کند. از «حزب نظم» سرمایه، همان حزب و حکومتی که به فرمان لویی بناپارت، به قانون اساسی فرانسه را زیر پا گذاشت؛‌به بمباران رم پرداخت و اروپا را برای کارگران و تهی‌دستان و به ویژه در گیر جنگی فلاکت‌بار کرد. لویی و دولت‌بناپارتی‌اش، ماده ۵ قانون اساسی فرانسه، که آزادی ملت‌ها را به رسمیت شناخته بود، لغو ‌کرد. مارکس در برابر دفاع از پایه‌ای‌ترین مواد قانون بورژوایی، لویی و سرشت دولت‌اش را نقد کرد.

البته گنجی باید ‌که مورد تقدیرسرمایه‌داران و جارچیان امروزین استبداد قرار گیرد.

ادامه دارد



عباس منصوران

۱۶ ماه می ۲۰۱۰





--------------------------------------------------------------------------------

[1] این نوشتار در چند بخش تنظیم شده است که بخش نخست آن پیش‌تر بازتاب یافت. در سه بخش باقی‌مانده به ویژه در بخش پایانی به فریدمن و دکترین شوک می‌پردازیم.



منبع: سايت ديدگاه

اسراییل در حال وارد شدن به مرحله زشتی مطلق خود است

علی مهتدی



ماریو وارگاس یوسا نویسنده و ادیب مشهور اهل پرو، پنج سال قبل از امروز سفری به اسراییل داشت. وی بعد از اینکه از چند شهر مهم بازدید کرده و مورد استقبال هم قرار گرفت، آنچه مشاهده کرده بود را در چند کلمه کوتاه و تکان‌دهنده برای اسراییلی‌ها بیان کرد: «اسراییل در حال وارد شدن به مرحله زشتی مطلق خود است».

اکنون و با گذشت پنج سال از این اظهارنظر وارگاس، خبرگزاری‌ها و مردم جهان؛ صبح خود را با این چند خط ساده شروع می‌کنند که «حمله اسراییل به کشتی صلح، چندین کشته و مجروح به جای گذاشت»؛ و من لاجرم به یاد سخن ادیب پرویی می‌افتم.

در زمان جنگ میان اسراییل و حزب‌الله در سال 2006 و هنگامی که جنگنده‌های اسراییلی چندین کودک بی‌گناه را در خانه‌ای در قانا به کام مرگ فرستادند، رهبران اسراییل در توجیه عملیات مهلک خود و در پاسخ به فشار افکارعمومی جهان گفتند که حزب‌الله از این کودکان و زنان به عنوان سپر استفاده کرده و مسئولیت جان باختن آنها با حزب‌الله است.

اکنون اما، نیروهای اسراییلی یک کشتی حامل مواد غذایی، تحت نام «صلح»، متعلق به ترکیه و با سرنشینانی از ملیت‌های مختلف را در آب‌های بین‌المللی هدف قرار می‌دهد و طبق روایت خود رسانه‌های اسراییلی، نوزده کشته و بیست و شش مجروح به جای می‌گذارد.

هر عملیات نظامی قطعا با در نظر گرفتن هزینه ـ فایده انجام می‌شود و نمی‌توان گفت، نیروهای اسراییلی بدون هیچ هدفی صرفا آنچنان که دانی ایالون معاون وزیر خارجه اسراییل گفت، تنها برای صیانت از آب‌های منطقه‌ای اسراییل صورت گرفته باشد، چه؛ با نگاهی به آمار کشته و زخمی‌ها و بار بین‌المللی این موضوع بر دوش اسراییل، این مدعا بسیار مضحک به نظر می‌رسد. در بررسی چرایی اجرای چنین عملیات شوک‌آوری، می‌توان بر سه محور انگشت گذاشت:

یک: پیام به ترکیه

اسراییل در دوره‌ای که سوریه در انزوای بین‌المللی قرار داشت؛ مذاکرات صلحی را به شکل غیرمستقیم با این کشور شروع کرد که در این بین ترکیه نقش میانجی را ایفا می‌کرد. با تغییر شرایط و خروج سوریه از انزوا و بهبود روابط دمشق با اروپا و آمریکا، این مذاکرات طبیعتا متوقف شد. اسراییل در آن زمان در نظر داشت از طریق این مذاکرات، شروط خود را به سوریه تحمیل کرده و از انزوای این کشور استفاده و مذاکرات را به سمت کم کردن روابط سوریه و ایران هدایت کند. در این بین، ترکیه نیز از طریق نقشی که در ایفا می‌کرد، به دنبال جایگاهی دیپلماتیک برای خود در عرصه منطقه‌ای و جهانی بود.

ترکیه به سهم خود، در رویای نفوذ مجدد و حضور نوینی در منطقه خاورمیانه می‌گردد تا خاطره سلطه خود بر خاورمیانه در زمان عثمانی‌ها را زنده کند. در عین حال ترکیه قصد داشت با بی‌طرف نشان دادن خود، امتیازاتی را برای پیوستن به اتحادیه اروپا و شکستن سد محکم مخالفت فرانسه با این امر کسب کند.

شکست و توقف مذاکرات غیرمستقیم میان سوریه و اسراییل، باعث نشد تا ترکیه دست از سیاست‌های جدید خود بردارد. آنکارا در عین اینکه روابط خود با اسراییل را حفظ کرد، موفق شد با موضعگیری‌هایی علیه تل‌آویو (که معروف‌ترین آنها تنش لفظی میان رجب طیب اردوغان و شیمون پرز در اجلاس جهانی دافوس بود) مردم منطقه را نیز با خود همراه کند.

حال ترکیه در ادامه سیاست‌های میانجیگرانه و فعال خود با حضور در تهران و پایه‌گذار تحولی در پرونده هسته‌ای ایران می‌شود و تهران را به غنی‌سازی در خاک خود راضی می‌کند.

بلافاصله پس از این توافقنامه (که به مثابه برگی برنده در دست ایران است)، آخرین اجلاس ان.پی.تی با اعمال نفوذ ایران و همراهانش منجر به صدور بیانیه‌ای می‌شود که شکستی برای اسراییل است. در این بیانیه از اسراییل خواسته شده تا به عضویت ان.پی.تی درآمده و هر فعالیت هسته‌ای تسلیحاتی که دارد را متوقف کند.

هر چند که تل‌آویو پیش از رسیدن کاروان کشتی‌های عازم غزه به ترکیه هشدار داده بود که جلوی حرکت این کشتی‌ها را بگیرد، اما حمله به کشتی که پرچم ترکیه را بر فراز خود دارد، در عرف بین‌المللی به مثابه یک نوع اعلان جنگ است.

حمله مردم خشمگین ترکیه به کنسولگری اسراییل در آنکارا و فراخوان دولت اسراییل مبنی بر خروج هر چه سریع‌تر اتباع اسراییلی از خاک ترکیه، نخستین نشانه‌ها از این اعلان جنگ است. اسراییل با حمله به کشتی صلح این پیام را به ترکیه رساند که بیش از این با اقداماتش آب به آسیاب دشمنان تل‌آویو نریزد. پاسخ احتمالی ترکیه به این اقدام، البته همچنان در پرده‌ای از ابهام و تردید باقی مانده است.

دو: تاثیرگذاری بر روند مذاکرات با اعراب

از زمان روی کار آمدن بنیامین نتانیاهو به عنوان نخست‌وزیر اسراییل، مذاکراتی که پیش از آن بین اعراب و اسراییل جریان داشت، به حالت راکد درآمده است. دولت دست راستی اسراییل هیچگونه تمایلی به پیشبرد روند صلح نداشته و از تمامی توان خود برای مخالفت با جامعه بین‌المللی و تضعیف موقعیت فلسطینی‌ها در این مذاکرات استفاده کرده است. مخالفت اسراییل با بدیهی‌ترین شروط مذاکرات تا اندازه‌ای بود که دولت باراک اوباما را نیز وادار به واکنش کرده و دو بار مذاکرات رو در روی اوباما و نتانیاهو در واشنگتن هرگز نتیجه‌ی دلخواه آمریکا را نداشته و اوباما نتوانست در دیوار مخالفت نفوذناپذیر نتانیاهو رخنه کند. اسراییل در این بین حتی با توقف موقت شهرک‌سازی در سرزمین‌های اشغالی نیز موافقت نکرد تا چندین بار سفر جورج میچل فرستاده ویژه اوباما به منطقه با ناکامی مواجه شود.

این روزها، قرار است بار دیگر مذاکرات اعراب و اسراییل آغاز شود. این مذاکرات در شرایطی شروع می‌شود که نوار غزه برای سومین سال متوالی در محاصره کامل اسراییل قرار داشته و بیش از یک میلیون فلسطینی در بدترین شرایط انسانی در این منطقه بسر می‌برند.

گدعون لیوی تحلیلگر روزنامه اسراییلی هاآرتس در این زمینه می‌گوید «آخرین آمار نشان می‌دهد که از هر پنج نفر فلسطینی در نوار غزه، چهار نفر برای ادامه زندگی به کمک‌های انسانی نیاز دارند. در این بین اسراییل ژست کمک‌رسانی به غزه را گرفته و در عین ادامه محاصره، به جهانیان می‌گوید که وضعیت در غزه را زیر کنترل خود دارد».

در شروع مذاکرات، هدف قرار دادن یک کشتی حامل مواد غذایی که از قضا نزدیک به ده کشور جهان در ارسال آن سهیم هستند، پیامی قاطع به آمریکا و در قدم بعدی اعراب است مبنی بر اینکه اسراییل از مواضع خود در مقابل فلسطینی‌ها و گروه‌هایی چون حماس و جهاد اسلامی حتی قدمی به عقب نخواهد گذاشت.

سه: لبنان و جلسه اضطراری شورای امنیت

حمله اسراییل به کشتی صلح، علاوه بر اینکه افکارعمومی جهان را تحت تاثیر قرار داد، در زمانی صورت گرفت که لبنان آخرین روزهای ریاست خود بر شورای امنیت سازمان ملل را سپری می‌کند. لبنان به فاصله چند ساعت از این حمله، درخواست تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت را ارائه کرده و این درخواست مورد قبول پانزده عضو دائم و غیر دائم شورای امنیت واقع شد.

تنش‌های کلامی یک ماه اخیر بین اسراییل و لبنان با این حمله وارد مرحله‌ای جدید از چالش می‌شود. در صورت صدور قطعنامه‌ای از طرف شورای امنیت و محکومیت اسراییل، لبنان برگ برنده‌ای به کارنامه مقابله خود با اسراییل اضافه می‌کند؛ چرا که این کشور در مقام ریاست شورای امنیت این توانایی را دارد تا از دل جلسه شورای امنیت، شکستی سیاسی را به اسراییل تحمیل کند.

فارغ از بحث و بررسی‌های سیاسی و برآورد هزینه ـ فایده‌های اسراییل از این اقدام، آنچه در این بین رخ می‌نماید، صحت کلام ماریو وارگاس یوسا است. پیش از این سابقه نداشته، یک محموله تحت عنوان کمک انسانی بین‌المللی تحت پرچم صلح و بشر دوستی، چنین وحشیانه و بی‌دفاع هدف حمله قرار گیرد.

در شرایطی که از دید رهبران اسراییل، هدف؛ هرگونه وسیله را توجیه می‌کند، نوزده کشته و نزدیک به سی زخمی چهره کریهی از تل‌آویو بر جای گذاشت تا بیش از قبل دریابیم که اسراییل تحت رهبری راست افراطی، وارد دوره سیاهی از تاریخ هفتاد ساله خود شده است.



منبع: www.rahesabz.net

اسلام چون سلاح سیاسی بخش سیزدهم

چهار شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۲ ژوين ۲۰۱۰


کاظم رنجبر



Kazem.randjbar@yahoo.fr
دربخش دوازدهم ، این مقاله با تکیه بر مثالهای تاریخی ، توضیح دادیم ،که سازمان های اطلاعاتی دولتها ی بزرگ ، خصوصأ قدرت های استعماری چگونه عمل می کنند،و به سخن معروف : سون زی ( Sun zi ) ژنرال معروف چین ،متولد 544- مرگ 496 قبل از میلاد ، در اثر معروف خود با عنوان :هنر جنگ ، اشاره کردیم ،که 2500 سال پیش گفته است ، یک ارتش بدون عوامل اطلاعاتی ، بمانند انسان بدون چشم و گوش است.بنا به نوشته خود مورخین جهان مسیحیت ، بعد از ظهور اسلام ،و تسلط این قدرت سیاسی – مذهبی به منطقه اورشلیم و شکست مسیحیان از مسلمانان درجنگ های صلیبی ،که مدت این جنگها از سال 1095 تا 1291، تقریبأ دو قرن طول کشید ،و مسلمانان تا پایان جنگ اول جهانی ،بر این منطقه مسلط بودند، کشیشان مسیحی که در چهار چوب باورهای مذهبی شان ، برای زیارت مکانهای مقدس دینی شان به اورشلیم و فلسطین می آمدند ،یکی از« ماموریت های دینی شان !!!» جاسوسی و تهیه گزارش اطلاعاتی از جهان اسلام ، برای پاپ ها و نهاد های مذهبی سیاسی مسیحیت بود.
در 11 دسامبر 1917، در اوج جنگ اول جهانی ، نیروهای انگلیسی به فرماندهی ژنرال آلنبی (Allenby) وارد بیت المقدس شده و این شهر را اشغال می کنند.ازابتدای قرن چهاردهم ،تا ابتدای قرن بیستم، برای اولین بار بود ،که یک نیروی نظامی غیر مسلمان وارد این شهر مقدس (مقدس برای یهودیان، مسیحیان ومسلمانان ) می شد.
. در این رابطه ، معروف است ،که رئیس دولت وقت فرانسه ، ژرژ کلمانسو (Georges Clemenceau - متولد 1841 – مرگ 1929 ) درپایان جنگ اول ، به عنوان یکی از فاتحان جنگ ، در خاورمیانه ، به دمشق می رود. در این مسافرت سیاسی ، کلمانسو بر سر قبر صلاح الدین، ایوبی فاتح بزرگ جنگ های صلیبی ،که مسیحیان را شکست داده و از بیت المقدس بیرون کرده بود ، می رود ،و درحالیکه پایش را روی قبر صلاح الدین گذاشته بود ، این جمله را برزبان می آورد:صلاح الدین، بیدار شو،توئی که ما را از منطقه بیرون انداخته بودی ، ببین که دوباره برگشتیم!
هدف در اینجا ، برانگیختن احساسات دینی ،و ایجاد اختلافات مذهبی بین دین باوران نیست.هدف تکیه و تاًکید بر این است ،که از گذشته های بسیار دور ، تاریخ بشریت ، جنگ بین اقوام ، سلطه گری یک دولت یا گروهی از دولت های قوی و مجهز به علوم و دانش و اقتصاد پیشرفته ، همراه با دانش و فنون نظامی ، جهت حفظ و دفاع از خود ،و یا در صورت امکان دست اندازی به ثروت های مادی و انسانی ،و حتی تبدیل انسان های مغلوب به برده و بهره کشی از نیروی کار و ثروت های مادی و معنوی و منابع طبیعی آنها ،یک روش معمول ورایج بوده،و این روش تا امروز ادامه دارد.
مدیر نشریه آمریکائی ( Straus Military Reforme Projet- Winsslow T .Wheeler ) در رابطه با بودجه نظامی سال 2010 ، آمریکا را که دولت مبلغ 534 ملیارد دولار اعلام کرده است ،با نشان دادن اعداد و ارقام دیگر اضافی ، چون هزینه جنگ های افغانستان ، عراق ،که فقط برای سال 2010 ،130 ملیارد دولار تصویب شده است، بعلاوه هزینه های نگهداری سلاح های اتمی ، و حقوق و مزایای پرسنل نظامی ،و سازمان های اطلاعتی متعدد و موازی ، این بودجه را معادل 974 ملیارد دولارفقط برای سال 2010 ، یعنی درست ،20 برابر بودجه نظامی فرانسه معرفی کرده است ماًخذ: (1)
دولت آمریکا ، با چنین قدرت نظامی عظیم ، ، با داشتن صد پایگاه نظامی ،زمینی ، هوائی و دریائی ، در نقاط مختلف دنیا ، تنها کشوری است ، که در آن واحد و هم زمان، در سه اقیانوس جهان ، می تواند وارد عملیات جنگی گسترده بشود. چنین قدرت عظیم اقتصادی ، نظامی، نه تنها به مواد اولیه خام احتیاج مبرم دارد، بعلاوه باید امنیت راه های دسترسی به این مواد خام استراتژیک، چون نفت، مس ، کوبالت ، منگنز ، اورانیوم و همچنین راه بازار های بازرگانی را نیز در اختیار داشته باشد. با وجود اینکه ، کل جمعیت آمریکا ، فقط 5 درصد جمعیت کل جهان را تشکیل می دهد، میزان مصرف مواد خام صنایع این کشور معادل 30 در صد ، کل مصرف دنیا است. اگر به تاریخ یک قرن اخیردنیا ، خصوصأ بعد از پایان جنگ دوم جهانی ، در زمان جنگ سرد ، همراه با جنگ های منطقه چون جنگ های کره ، ویتنام ، خاورمیانه ،جنگ های پاکستان و هندوستان ،جنگ های نقاط مختلف آفریقا ، جنگ های داخلی یوگسلاوی و تجزیه این کشور ، جنگ 30 ساله عراق و افغانستان ، و کودتا های نظامی در نقاط مختلف دنیا ، خصوصأ در آمریکای لاتین ، آفریقا ،و خاورمیانه ، دقیق بشویم ، به آسانی خواهیم دید ، که در تمام این عملیات نظامی - سیاسی ، آمریکا و همپمانان او نقش اساسی داشتند.

چرا رئیس جمهور آلمان ، مجبور به استعفا شد؟
- مقایسه شعور سیاسی رئیس جمهور آلمان ،آقای هورست کوهلر ، با رئیس جمهور منتسب آقای علی خامنه ، آقای دکتر مهندس محمود احمدی نژاد ،و احترام او به ملت ایران .
رئیس جمهور آلمان هورست کوهلر ،31 ماه مه 2010 ، از سمت خود استعفا داد .آقای کوهلر که اول ماه مه به افغانستان سفر کرده بود ، به هنگام بازگشت در یک گفتگوی رادیوئی گفته بود :ماموریت های نظامی آلمان در کشور های مانند افغانستان انگیزه اقتصادی داشته است.این حقیقت گوئی او واکنش های منفی بسیاری از سیاستمداران آلمانی را در پی داشت.آقای کوهلر که خود سابق رئیس صندوق بین المللی پول (F .M.I ) بود بهتر می داند ،که این جنگ های منطقه ای برای چه اهدافی و بوسیله کدام قدرت های جهانی ، به راه انداخته می شوند. افکار عمومی ملت آلمان ، با دخالت نظامی دولت آلمان ، در افغانستان ، که باعث مرگ و صدمات انسانی سربازان آلمانی می شود ، مخالف هستند. اما دولت دست راستی خانم انگلا مرکل ، در راستای منافع دراز مدت شرکت های صنعتی و به دنباله روی از آمریکا ، به افغانستان نیرو اعزام کرده است..رئیس جمهور آلمان گفته بود : آلمان کشوری متکی بر صادرات است، برخی اوقات لازم دارد برای حفظ منافعی مانند راهای تجارت آزاد سرباز اعزام بکند(ماًخذ2).در این باره ، در بخش دوازدهم این مقاله ، با عنوان منطقه استراتژیک اورو آزی ،(Euro-asi) سخن گفته بودیم .
این بار به دٌر افشانی و شعور سیاسی و اجتماعی آقای محمد احمدی نژاد ، نظر می اندازیم. ملت ایران بخاطر دارند ،که در اولین سفر آقای احمدی نژاد به سازمان ملل ، داستان هاله نور دور سر آقای احمدی نژاد ،به هنگام سحنرانی اش ، در ایران ، تبلیغ و پخش شد !!!.از اولین روز حاکمیت نظام جهل و خرافات اسلام ناب محمدی آقای خمینی ، جنگ ایران و عراق ، تا امروز ، ایران توسط قدرت های نظامی ، خصوصأ آمریکا ، محاصره نظامی و اقتصادی شده است. این محاصره نظامی و اقتصادی ، همراه با جنگ 8 ساله عراق با ایران ، چه صدمات انسانی ، اقتصادی و فرهنگی بار آورده است ، همه می دانند.اهداف این جنگ هاو محاصره نظامی و اقتصادی نیز بر همه روش است.حتی رئیس جمهور آلمان هم علنأ اعتراف می کند. امٌا آقای احمدی نژاد ، رئیس جمهور منتصب آقای علی خامنه ای ، تحلیل دیگری ، از برکت شعور فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی خود دارند ،و می گویند :«...»
درست است که این مستکبران ، به دنبال نفت و ثروت این کشور هستند، اما در زیر همه اینها یک استدلال برای خود دارند ، و بر اساس آن عمل می کنند.البته آن را در خبر ها افشاء نمی کنند . ما اسناد آن را بدست آورده ایم ،که آنها معتقدند ، یکی از خاندان پیامبر اکرم ، در این نقطه ظهور کرده و ریشه همه ظالمان عالم را خواهد خشکاند.انها همه این نقشه ها را کشیده اند ،که جلو ظهور حضرت را بگیرندو می دانند ملت ایران زمینه ساز این حادثه بوده و یاران این حکومت خواهد بود . (ماًخذ 3)
این هم شعور سیاسی و اجتماعی آقای احمدی نژاد . همین آقای احمدی نژاد که ملت خود را خس و خاشاک می نامد ، آیا انتظار دیگری می توان از این هذیان گوئی ها از ایشان داشت؟
اما این برای اولین بار نیست ، که ما این نوع هذیان گوئی ها را از زبان یک مشت آدم های نظیر احمدی نژاد می شنویم ، در اوایل انقلاب هم ،که آیت الله روح الله خمینی ، از طریق کاسه لیسان خود ،به مقام امام امت رسید ،و آقایان« روشنفکران دینی با مدارک دانشگاهی قالبی و قلابی ، یکی بعد از دیگری ،درصف ایستاده و مفتخر به دست بوسی امام امت می شدند ،در یک جلسه دیگر دست بوسی و تعریف از امام سیزدهم شیعیان علی ،آقای جلا الدین فارسی ، افغانی الاصل ف قاتل یک روستائی مظلوم، بخاطر یک کبک ف(چون خضرت آقا شکارچی هم هستند)
، که از برکت اسلام ناب محمدی، و عدل علی ، امروز راست و ریس آزاد می گردد ، در تعریف از «امام سیزدهم خود یعنی آیت الله خمینی » یک دفعه عنان عقل و اختیار ازدست داد ،و گفت : امام بگو که همان امام زمان ایکه شیعیان در انتظار آن هستند ، شما همان امام هستید !!! امام سیزدهم جوابی نداد ، ولی فقط با لبخند مرموزا نه ای ،جواب جلال الدین فارسی افغانی الاصل قاتل را داد .
ملت بی سواد و کم سواد ایرانی ، که قرنها اسیر یک مشت خرافات و داستان های دروغین آخوند ها شده اند خود این آخوند ها ، نه عرق ملٌی ونه میهنی دارند ، تا جائیکه علنأ آقای مصباح یزدی می گوید : «...» وطن پرستی ، عین گاو پرستی است ،و آقای جنتی علنأ می گوید «...» البته که ایرانی درجه یک و درجه دو و درجه سه داریم، ،مسلم است در چنین جامعه ، میتوان آقای روح الله خمینی را بجای امام زمان ، به ملت قالب کرد و عکس اش را در ماه جستجو نمود !!! رئیس جمهور این ملت هم شخصی ،چون دکتر مهندس محمود احمدی نژاد ، «با این تحصیلات عالیه علمی!!! » اش ،آزاد است ملت را نادان خس و خاشاک بنامد و هذیان بگوید ..
* * *
با این تحلیل و تفسیر مختصر از موقعیت بین المللی کشور های مسلمان در جهان امروز ،و فقر فرهنگی ،خصوصأ فقر فرهنگ سیاسی ملتهای مسلمان ،و وجود نظام های فاسد و مستبد ، در این کشور ها ، می توانیم ولو بطور مختصر ، در محدوده این نقد ،به ماهیت و نقش سازمانهای بظاهر سیاسی - مذهبی ، چون اخوان المسلمین ،در مصر ، سازمان فدائیان اسلام ، در ایران ، سازمان های حزب الله در لبنان ،طالبان در افغانستان ،سلفیون ، القاعده ، که هر کدام در یک مرحله از مبارزات ملت های مسلمان ، علیه استبداد ، استثمار و استعمار ، چه قبل از جنگ دوم جهانی ،و چه بعد از آن در اوج جنگ سرد، در دامن سازمان های اطلاعاتی قدرت های استعما ری شکل گرفته و سازمان یافته اند ، با اسناد و داده های تاریخی مورد مطالعه قرار دهیم.
اگر چه این سخن معروف ماکیاول ،که می گوید :هدف وسیله را توجیه میکند، برای صاحبان و پیروان اخلاق ، یک جملهً مشمئز کننده است ، اماً نباید واقعیت ها را آنچان ایکه هست از نظر دور نگاه داریم. جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا ،از سال 1977-1981 و برنده جایزه صلح نوبل در 2002 ، در اوج بحران سیاسی و انقلاب ایران بر سر کار بود، بعد از سقوط محمد رضا شاه ، مهرهً خد متگزار سیاست آمریکا در خاورمیانه که خود دولت آمریکا با کودتا 1332 بر سر کار آورده بود، در نهایت حتی ، امکان اقامت و معالجه شاه را در امریکا ، از او سلب کرد.خوب بخاطر دارم، وقتی روزنامه نگار آمریکائی ، از جیمی کارتر وضع و موقعیت و آینده شاه را سئوال کرد، جیمی کارتر «خیلی مسیحی، پیرو فرقه مذهبی متودیست ،و خدا باور ، انسان دوست !!!» چنین جواب داد : برای ما ایران مهم است . این یک واقعیت است .برای رهبران سیاسی دور اندیش و صاحب شعور ، آنچه که مهم است ، منافع ملت و مملکتشان مهم است .
جهان سیاست و روابط بین المللی ، جهان روابط معنوی و انسانی ، نیست. چه در گذشته و چه امروز ، قدرت های امپراطوری ، همیشه بر این هدف و اراده بودند، که به هر وسیله ممکن، بر قدرت های ضعیف مسلط شده ، ثروت های مادی و معنوی آنان را به تاراج ببرند. استعمار و استثمار ، ساخته و پرداخته گذشته سه قرن پیش نیست. امپراطوری چین ، ایران ، یونان ، روم باستان ، هر موقع که در اوج قدرت بودند، ملت های ضعیف و درمانده را ، با زور اسلحه به زیر سلطه خود در می آوردند. امپراطوری جهان اسلام ، از غرب چین ، تا اسپانیا،حاصل لشگر کشی ها و قتل و عام و غارت و تاراج ثروت های ملل مغلوب در طول قرون متمادی ، بنام :دین و مذهب بوده وبس ! آخوند های حاکم در ایران ، ملت ایران را نه تنها صاحب این مملکت ، ودارای حقوق انسانی و کرامت انسانی نمی دانند ، بلکه خود را چون اشغالگران اعراب صدر اسلام ، همچنانیکه اعراب خود را مولا ،و ملت های مغلوب را برده وعبد خود می دانستند ، امروز چنین رفتاری با ملت ایران دارند. نام ذکور فرزندان ایرانی ،چون عبد الحسن، عبدالحسین ، عبد المحمد، عبدالعلی،غلام علی ، غلام حسین ، غلامرضا ، باز مانده این دوره سلطه گری است. امروز نیز ، آخوند ها ، با سوء استفاده از باور های معصومانه دینی ملت ، وبا تکیه بر آیات قران ، خود را زیر القاب آیت الله، ولی امر مسلمین ،سروری و آقائی خود را به زور سلاح ، قتل و زندان ، و تجاوز به نوامیس ملت ،بر ملت تحمیل کرده اند. هرکسی نفس اش در بیاید ، آنأ با تکیه بر آیه 29 ازسورهً توبه،انگ ملهد ، کافر ، ناصبی ، زده، وفتوی مرگ او اورا صادر می کنند. این سخن از صاحب این قلم نیست ،بلکه ازمحمد بن جریر طبری، صاحب کتاب :تاریخ الرسل و الملوک ،معروف به تاریخ طبری است.اعراب مدت بیش از 240 سال ،ایران را در اشغال داشتند،و با ایرانیان همین رفتار را داشتند،که امروز آخوند های حکومتی دارند.
قَاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلا بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ(29)}
سوره التوبه ، آیه 29-ترجمه با کسانی که نه به خدا ایمان میآورند ونه به روز آخرت ،و نه آنچه را که خداوندو پیامبر او حرام کرده اند ،حرام می دارند ودین حق را از کسانی که کتاب به آنان داده شده نمی پذیرند، پیکار کنید، تا اینکه بدست خود جزیه دهند، آنان سر افکنده گان باشند .ماًخذ (ماًخذ 4) قران مجید ترجمه داریوش شاهین چاپ اول شهریور 1359. صفحه 515-517.
روحانیون حکومتی ،نه تنهاخود را برتر از سایر افراد ملت می دانند و برای خود مقام دائم العمری ولی امر مسلمین تراشیده اند ،جان و مال و ناموس ملت را نیز در گروگان دارند ، به هیچ دستگاهی نیز در مقا بل اعمالشان جواب گو نیستند.
.در راستای این هدف ، دین . مذهب ، را ابزار وسیله سلطه گری خود قرار داده اند. قدرت های استعماری نیز با سوءاستفاده از باور های معصومانه دینی ملت های مسلمان ،نه تنها با د خالت های مستقیم و غیر مستقیم ، در کشور های آنان ، مانع رشد و بلوغ سیاسی و دموکراسی ، می شوند ،بلکه ظهور هر جنبش ملی و دموکراتیک را با راه انداحتن سازمان های تروریستی ، زیر پوشش بظاهر اسلامی ، چون اخوان المسلمین در مصر ، فدائیان اسلام در ایران ، طالبان در افغانستان ، جنگ شیعه و سنی در عراق ، لبنان ،رسمأو علنأ به بیراهه و حتی این کشور ها را در راستای منافع خود ، به جنگ و تجزیه می کشانند.(ادامه دارد)

به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی.
پاریس -02/06/2010.
اقتباس بطور کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده و سایت ، کاملأ آزاد است.

ماخذ (1) http://www.lepoint.fr/actualites-monde/2009-05-13/les-militaires-americains-recoivent-20-fois-plus-d-argent-que/1648/0/343008
ماًخذ (2) http://www.bbc.co.uk/persian/world/2010/05/100531_l05_german_president_resign.shtml
ماًخذ(3) http://www.boursenews.ir/fa/pages/?cid=27107
ماًخذ (4) قران مجید ترجمه داریوش شاهین چاپ اول شهریور 1359. صفحه 515-517)

بزرگداشت کیانوش آسا در دانشگاه علم و صنعت


• صدها نفر از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت از ظهر روز سه شنبه، به مناسبت بزرگداشت جان باختن کیانوش آسا، دانشجوی این دانشگاه، در محوطه دانشگاه تجمع کردند ...


دانشجویان دانشگاه علم و صنعت از ظهر امروز به مناسبت بزرگداشت شهادت کیانوش آسا دانشجوی این دانشگاه تجمع کردند.
به گزارش دانشجونیوز این تجمع در پی فراخوان دانشجویان دانشگاه علم و صنعت از ساعت 12 ظهر امروز در مقابل دانشکده مهندسی شیمی آغاز شد.
بیش از 400 دانشجوی دانشگاه علم و صنعت با سر دادن شعارهایی یاد و خاطره کیانوش آسا دانشجوی این دانشگاه را گرامی داشتند.
در این تجمع حراست دانشگاه علم و صنعت با همکاری تعدادی از بسیجی های این دانشگاه اقدام به فیلمبردای از دانشجویان و تهدید آنان کردند.
کیانوش آسا دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت در روز 25 خرداد سال گذشته توسط شلیک نیروهای نظامی جان سپرد. جسد وی پس از مدت‌ها در اختیار خانواده اش قرار گرفت.

ویدئوهای این مراسم را در لینک های زیر ببیند:


www.youtube.com
1:
www.youtube.com

www.youtube.com

www.youtube.com

www.youtube.com

www.youtube.com

www.youtube.com

*بانک مرکزی میلیاردها دلار از ذخایر یورو را به دلار و طلا تبدیل می کند *دستگیری دو فعال مدنی و دانشجویی در کرمانشاه


بانک مرکزی ایران میلیاردها دلار از ذخایر یورو را به دلار و طلا تبدیل می کند
به گزارش راديو فردا، بانک مرکزی ایران 45 میلیارد یورو از ذخایر ارزی خود را به دلار و شمش طلا تبدیل می کند. تلویزیون ماهواره ای پرس تی وی جمهوری اسلامی این گزارش را منتشر کرده، اما بانک مرکزی ایران از ابراز نظر در اینمورد خودداری کرده است.

دستگیری دو فعال مدنی و دانشجویی در کرمانشاه
خبرگزاری هرانا - روز سه شنبه 11 خرداد ماه، حمیدرضا و اشکان مصیبیان، از فعالین مدنی و دانشجویی کرد در کرمانشاه دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شده اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، حمیدرضا مصیبیان فعال سابق دانشجویی بوده و در حال حاضر فعالیت های مدنی خود را در کرمانشاه دنبال می کند.
اشکان مصیبیان نیز دانشجوی دانشگاه رازی کرمانشاه و عضو انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه است.
وی به دلیل فعالیت های دانشجویی که داشته به مدت دو ترم از تحصیل محروم شده است.
شایان ذکر است که این دو فعال مدنی و دانشجویی با یکدیگر برادر هستند.

Iran Tehran 1 June 2010 Student arrested at Elm va sanat uni

بیانیه کانون نویسندگان ایران محکومیت حمله‌ی اسراییل

• کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه ای حمله ی اسرائیل به کاروان صلحی را که عازم غزه بود محکوم کرد ...


دیروز، ٣۱ مه ۲۰۱۰، کماندوهای ارتش اسراییل در آب‌های آزاد بین‌المللی به شناورهای حامل کمک‌های بشردوستانه برای مردم محاصره‌شده‌ی غزه حمله کردند. در این حمله‌ی فاجعه‌بار، بنا به آخرین خبرها، ده نفر کشته و ده‌ها نفر مجروح شده‌اند. مردمی که در انتظار دریافت این کمک‌ها بودند بیش از ۱٨ ماه است که در محاصره‌ی حکومت اسراییل از ابتدایی‌ترین نیازهای غذایی، دارویی، آموزشی و بهداشتی محروم‌اند.
در محاصره‌ی غزه نه‌تنها حکومت نژادپرست اسراییل، که رسماً‌ از این حمله دفاع کرد، بلکه دولت‌های ارتجاعی منطقه نیز هر یک به گونه‌یی مداخله دارند. ارتش سرکوب‌گر اسراییل این اندک کمکی را نیز که بر روی عرشه‌ی بازِ کشتی در آب‌های آزاد حمل می‌شد برنتابید؛ به آن حمله بُرد و با نقض موازین بین‌المللی به کشتار انسان‌دوستانِ حامل این کمک‌ها دست یازید. ابعاد این حمله هنگامی بهتر آشکار می‌شود که شرایط رقت‌باری را پیش چشم آوریم که در یک‌سال‌ونیم گذشته به مردم غزه تحمیل شده است.
کانون نویسندگان ایران، به عنوان نهاد نویسندگان آزادی‌خواه و مستقل، همراه با همه‌ی آزادی‌خواهان جهان این جنایت را محکوم می‌کند و از افکار عمومی و وجدان‌های بیدارِ مردم جهان برای افشا و مجازات آمران و عاملان این جنایت یاری می‌جوید.

کانون نویسندگان ایران

۱۱ خرداد ٨۹

ئیس کانون گل محمدی و گلاب دانشگاه کاشان در گفت‌وگو با ايلنا: صنعت گلاب ایران در آستانه نابودی است



بالغ بر60 درصد از اشتغال شهرستان کاشان درگیر کارکشت برداشت گل و گلابگیری و دیگر عرقیجات گیاهی است كه اگر به این صنعت توجه لازم نشود این میزان اشتعال نیز با تهدید جدی روبرو خواهيم شد.

ایلنا: تصویب قانون مدونی در مجلس شورای اسلامی و به وجود آوردن ضوابط اجرایی جامع می‌تواند مانع خیلی از گرفتاری‌ها در صنعت گل و گلاب ایران و ورود تقلبی پودر مصنوعی گل و گلاب به کشور شود.
دکترعبد الرسول ابراهیم آبادی، عضو هیئت علمی پژوهشکده اسانس دانشگاه کاشان درگفت‌وگو با خبرنگار ایلنا با اعلام این خبرافزود: تقلب درمقوله اسانس و عرقیات گیاهی خیلی گسترده است وجنبه‌های مختلفی را شامل می‌شود خصوصا درمورد گل محمدی و گلاب به خاطر اسانس و ارزش بسیار بالای اقتصادی که دارد به عنوان یک موضوع و محدودیت ویژه‌ای را شامل می‌شود.
رئیس کانون گل محمدی و گلاب دانشگاه کاشان با اشاره به این‌که متاسفانه با ورود بعضی ازکشورها مثل پاکستان، چین و هندوستان با استفاده ازموادشیمیایی مصنوعی با شباهت‌هایی با اسانس گلاب و عرقیات در آب برای گلاب یا عرقیات در این عرصه گرفتاری‌های مضاعفی را برای ما به وجود آورده‌اند، تصریح کرد: ما به عنوان یک مرجع علمی در پژوهشکده دانشگاه کاشان و کانون هماهنگی گل محمدی و گلاب که هردو دردانشگاه کاشان مستقر هستند ابزار و ادوات لازم برای جلوگیری از این قضیه را فراهم کرده‌ایم.
وی با بیان این‌که امکان شناسایی نوع تقلبی برای ما در حال حاضر میسر است، ازمسئولین ذیربط دولتی خواست با توجه به امکاناتی که در پژوهشکده اسانس‌های طبیعی و کانون گل و گلاب دانشگاه کاشان در قمصر به این منظور وجود دارد را به کارگیرند و از آن برای شناسایی نوع تقلبی این محصول استفاده نکنند.
وی همچنین از مسئولین و کلیه مردم کشورخواست درصورت برخورد و مشاهده با هرگونه موارد مشکوک در این زمینه برای بررسی بیشتر به این کانون و پژوهشکده ارجاع دهند تا با آنالیزهای دقیقی که در این پژوهشکده میسر است آنها را ازهم تفکیک كنيم و نوع اصیل و درست واقعی این محصولات برای عرضه و فروش در اختیار همگان قراردهیم.
عضو هیات علمی پژوهشکده اسانس دانشگاه کاشان درپاسخ به اين سوال خبرنگار ایلنا گفت: احتمالا بر اثر سهل انگاری یا ناآگاهی بعضی ازمسئولین درعدم جلوگیری از واردات پودر مصنوعی و غیر طبیعی این اسانس توسط بعضی ازسود طلب‌ها در این قضیه همانند کالاهای چینی که وارد بازار کشورشد و به صنعت نساجی ضربه وارد کرد.
عضو هیات علمی پژوهشکده اسانس همچنین گفت: قطعا تهدید جدی برای صنعت گلاب ایران وجود دارد و ما آمادگی این را داریم که ضمن حمایت از گلاب و اسانس ایران درعرصه بین المللی درجهت ارتقا آن نیزتلاش نماییم به حدی که قابل رقابت با نمونه‌هایی که درهند، بلغارستان، ترکیه و یا مراکش درحال تولید است باشد.
وی گفت: توصیه اکید ما به مسئولین دولتی این است که برای جلوگیری ازاین نوع تقلبات حتما از این روند به صورت جدی و در اولین فرصت ممکن ازاین کار جلوگیری به عمل آورند و ما هم به عنوان یک مرجع علمی ذی صلاح آمادگی کامل خود را برای همکاری با دولت دراین جهت اعلام می‌کنیم.
دکترعبد الرسول ابراهیم آبادی درپاسخ به سوال دیگر خبرنگار ایلنا مبنی براینکه چه مراجع ذی صلاحی می‌توانند دراین جهت نقش جدی و کارساز داشته باشند گفت: چون اسانس و گلاب به عنوان محصولی با ارزش برای مصارف خوراکی و غیره مردم تهیه می‌شود و موسسه استاندارد هم درکنار بقیه محصولات کار استانداردسازی را به عهده دارد افزود: معمولا موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتی ایران و وزارت بهداشت و درمان متولی اصلی این محصولات به جهت سلامت مردم هستند.
وی افزود: ضمن اینکه ما می‌توانیم با همکاری اداره استاندارد و وزارت بهداشت ضمن تدوین استانداردهای جدید، دراجرا و عملی کردن آن در جامعه دراین جهت تلاش جدی و پیگیری را دراستانداردسازی و امر بهداشت به وجود آوریم.
رئیس کانون گل محمدی و گلاب دانشگاه کاشان با اشاره به این‌که بالغ بر60 درصد از اشتغال شهرستان کاشان درگیر کارکشت برداشت گل و گلابگیری و دیگر عرقیجات گیاهی است افزود: اگر به این صنعت( گل محمدی) که میراث ملی و مذهبی کشور ما است توجه لازم نشود این میزان اشتعال نیز با تهدید جدی روبرو خواهد شد.
وی افزود: شایسته است مسئولین مربوطه با توجه اینکه منبع درآمد فوق العاده عظیمی از این صنعت به غیرازشهرستان کاشان حتی دربسیاری از استان‌های کشور چون استان فارس، آذربایجان، سمنان، مشهد و کرمان کشت و برداشت به دست می‌آید و می‌تواند سطح وسیعی از اشتغالزایی را درکشور به وجود آورد نیاز به توجه قطعی و روز افزون به این صنعت احساس می‌شود و مسئولین باید اهتمام ویژه‌ای را در جهت توسعه و تثبیت این صنعت به کار گیرند.
وی واردات تقلبی اسانس گلاب به داخل کشور توسط عده‌ای سودجو را کاری ناعادلانه وغیر منطقی عنوان کرد و افزود: با توجه به این‌که واردات این گونه محصولات زیرنظر وزارت بازرگانی و کنترل آن نیز توسط وزارت بهداشت و موسسه استاندارد انجام می‌شود و آنها مسئول کنترل این گونه محصولات هستند و ممکن است خیلی از این گونه محصولات درزمان ورود به داخل کشور افرادی با سوء استفاده برای هدف دیگری وارد کنند و شاید کنترل آن هم کار آسانی نباشد تصریح کرد: اگر مرجعی برای کنترل محصول نهایی که به مشتری عرضه می‌کنیم با جدا سازی نمونه‌های تقلبی مانع توسعه آن درجامعه شود قطعا برای سود جویان وارد نمودن این محصول تقلبی مقرون به صرفه نخواهد بود.
وی در پایان افزود: هم اکنون در پژوهشکده دانشگاه کاشان روش‌های بسیار ساده‌تر داریم که می‌توانیم گلاب را آنالیز كنيم و کیفیت آن را نیزتعیین كنيم.
پایان پیام

The Cause of Alzheimer According to Prophet Mohammad






احمدی نژاد ، رئیس جمهور منتصب آقای علی خامنه ای ، تحلیل دیگری ، از برکت شعور فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی خود دارند ،و می گویند :«...»
درست است که این مستکبران ، به دنبال نفت و ثروت این کشور هستند، اما در زیر همه اینها یک استدلال برای خود دارند ، و بر اساس آن عمل می کنند.البته آن را در خبر ها افشاء نمی کنند . ما اسناد آن را بدست آورده ایم ،که آنها معتقدند ، یکی از خاندان پیامبر اکرم ، در این نقطه ظهور کرده و ریشه همه ظالمان عالم را خواهد خشکاند.انها همه این نقشه ها را کشیده اند ،که جلو ظهور حضرت را بگیرندو می دانند ملت ایران زمینه ساز این حادثه بوده و یاران این حکومت خواهد بود

Israeli troops storm Gaza flotilla

Five Gazans killed by Israeli fire

News Middle East



The Israeli army confirmed it had carried out an air raid after rockets were fired from Gaza [AFP]

Five Palestinians fighters have been killed by Israeli fire in the Gaza Strip, officials and medics have said.

A spokesman for the Popular Resistance Committees said three of the group's members had been killed in an Israeli air strike over the northern Gaza Strip on Tuesday.

Islamic Jihad identified the two men killed in the other incident as members of their group.

The Israeli military confirmed it had carried out an air raid about an hour after two makeshift rockets were fired from the Strip.

Israeli authorities said the projectiles landed in open areas and caused no injuries.

Muawiya Hassanein, the head of Gaza emergency services, said the three Palestinians were killed in the northern Gaza Strip and had been brought to a morgue in Gaza City.

Israeli troops had earlier shot dead two Palestinian gunmen who had snuck across the border in the southern part of the territory, according to a military spokeswoman.

"There was an exchange of fire in which they were killed," she said, adding that no Israelis were wounded.

Tension in the Palestinian territories is high after Israeli naval commandos stormed a flotilla carrying hundreds of pro-Palestinian activists to Gaza on Monday, killing up to 10 people.

News Middle East Israel deports aid activists



Israel began releasing aid activists that were captured and detained after the convoy raid [AFP]

The Israeli government has deported to Jordan more than 100 activists seized from the Gaza aid flotilla, and has promised to release the rest of the detainees within 48 hours.

Those freed were mostly from Arab countries and were driven by buses across the Allenby Bridge into Jordan on Wednesday.

A spokesman for Binyamin Netanyahu, the Israeli prime minister, said earlier on Tuesday that all of the activists "would be deported immediately".

There are believed to have been a total of 682 people from 35 countries on the flotilla.

Nine dead

Al Jazeera's Nisreen El-Shamayleh, reporting from the Allenby Bridge, said the deported passengers were from a dozen countries, most without diplomatic relations with Israel.

IN DEPTH

Several Al Jazeera employees were among the group.

Sherine Tadros, Al Jazeera's correspondent reporting from Beersheva in southern Israel, later said 500 more detainees had left the Ela Prison and would be deported.

Tadros said only about 30 activists were still in the prison.

She said that while nine people have been confirmed killed, no information had been made public about their identities.

The activists were killed when Israeli troops, using helicopters and dinghies, stormed the Mavi Marmara, the lead vessel of the six-ship convoy dubbed the Freedom Flotilla, on Monday.

The military said it opened fire in self defence when it encountered resistance from activists wielding metal rods and chairs, and released pictures which appeared to show a handful of soldiers being beaten and clubbed by dozens of activists.

Guns pointed

But activists' accounts of what happened disputed the Israeli claim.

Huseyin Tokalak, the captain of one of the seized ships who was freed on Tuesday, told a news conference in Istanbul that an Israeli navy ship threatened to sink his vessel before troops boarded and trained their guns on him and his crew.

"They pointed two guns to the head of each of us," Tokalak said.

Others said that the soldiers had opened fire even after passengers had raised the white flag.

"The Israeli assault took those of us on the ship by complete surprise. We saw about 30 war vessels surrounding this ship, and helicopters attacking with very luminous bombs."

Mohamed Vall, freed Al Jazeera reporter

Al Jazeera's Mohamed Vall, who was on board the Mavi Marmara and was released into Jordan on Wednesday morning, said the size of the Israeli attack surprised the ship's passengers.

"The Israeli assault took those of us on the ship by complete surprise," Vall said.

"We saw about 30 war vessels surrounding this ship, and helicopters attacking with very luminous bombs.

"More troops came and immediately opened fire, and killed people on the ship without any distinction."

Meanwhile, the UN Security Council has called for "a prompt, impartial, credible and transparent investigation conforming to international standards" into the Israeli raid.

It also condemned "those acts which resulted in the loss of ... civilians and many wounded".

This drew a sharp response from Israel, which said its foreign minister had complained in a telephone call to Ban Ki-moon, the UN secretary-general, that it was condemned unfairly for "defensive actions".

Turkish warning

Turkey has warned it will cut off diplomatic ties with Israel if its citizens killed and injured in the Gaza flotilla raid are not returned by Wednesday night.

Ahmet Davutoglu, Turkey's foreign minister, also called for an international commission into the raid on the convoy which left four Turks dead.

"We have clearly stated that we would review our ties with Israel if all Turks not released by the end of the day," said Davutoglu.

Turkey has sent three planes to retrieve its nationals from Israel.

There were signs, however, that the long-term relationship Israel has had with Ankara would endure.

Ehud Barak, Israel's defence minister, spoke to Vecdi Gonul, his Turkish counterpart, on Tuesday, defence officials said on condition of anonymity.

The officials said the two men agreed the raid would not affect weapons deals, among them a planned delivery to Turkey of $183m in Israeli drones this summer.

Another aid ship

Amid the international condemnation, Egypt said it was opening the Rafah border it shares with Gaza, to allow in humanitarian aid after a request from the governing Hamas Palestinian faction.

IN DEPTH


Videos:

Turkish anger over raid

Flotilla attack turns deadly

Israel's Gaza PR offensive

US-Israel ties in spotlight

World condemns raid

Focus:

'Don't surrender to hatred'

Blame Israel's friends too

Defending the indefensible

Flotilla takes centre-stage

On board Freedom Flotilla

Your views:

Gaza flotilla raid: Your views

Egypt, in co-ordination with Israel, has rarely opened the border since Hamas seized control of Gaza in 2007 from forces loyal to Mahmoud Abbas, the Palestinian president.

Abbas meanwhile criticised Israel's actions as being "stupid, terrorist and ugly".

Speaking in Bethlehem, Abbas said that "the way to seek peace has to start by Israel lifting the siege on Gaza, freezing all settlements without preconditions, and the recognition of international references".

But Israel remains defiant and said that it was ready to intercept another aid ship, the Rachel Corrie, that organisers of the Freedom Flotilla planned to send to the Gaza Strip next week.

"The opening of a sea route to Gaza would pose a tremendous risk to the security of our citizens. Therefore we continue a policy of a naval blockade," Netanyahu told his ministers.

Israel's security cabinet said in a statement that it "regrets the fact there were deaths in the incident, but lays full responsibility on those who took violent action that tangibly endangered the lives of Israeli soldiers".

It added: "Israel will continue to defend its citizens against the Hamas terror base."

No US condemnation

The bloodshed on Monday also put Israel's tense ties with the US under further strain and placed under scrutiny the relationship between the allies.

Al Jazeera's Anita McNaught, reporting from Istanbul, said Erdogan, in his speech, "mentioned the unmentionable, saying that Israel acts because it has powerful friends".

The US has, thus far, refused to condemn the Israeli raid, with Hillary Clinton, the US secretary of state, telling reporters in Washington DC that "the situation from our perspective is very difficult and requires careful, thoughtful responses from all concerned".

Clinton called on the Israeli government to ease the blockade of Gaza, saying that the "situation in Gaza is unsustainable and unacceptable".

"Israel's legitimate security needs must be met just as the Palestinian's legitimate needs for sustained humanitarian assistance and regular access to reconstruction materials must also be assured," she said.


World condemns Israel aid ship raid

People across the world have protested against Israel's attack on an aid-carrying convoy bound for Gaza that left several pro-Palestinian activists on board dead and many more injured.

The Freedom Flotilla, a convoy of six ships carrying hundreds of activists, politicians and journalists from around the world, was trying to break the Israeli blockade on Gaza and deliver about 10,000 tonnes of basic aid including food, medicine, and construction material.

Israel said activists with bats and knives were the first to attack the gun-wielding troops when they boarded the ship; the flotilla's organisers said Israeli forces opened fire first.

Ban Ki-moon, the UN chief, said he was "shocked by reports of killings and injuries" and called for a full investigation.

Several countries have called for urgent meetings on Israel's lethal use of force.

Al Jazeera's Nour Odeh and Nadim Baba report on the


reactions across the world



masoud253,iran.

تصاویر:اعتراض جهانی به جنایات رژیم اسرائیل


در پی حمله وحشیانه اسرائیل به کشتی آزادی حامل کمک های انسان دوستانه به مردم غزه، مردم در نقاط گوناگون جهان دست به راهپیمایی گسترده زدند.








تظاهرات خاخامهای نیویورک علیه رژیم صهیونیستی







تصاویر از: جیهان



























منبع: خبرگزاری مهر از فرانس پرس
نظرات کاربران:

تصویر: مردم غزه پس از حمله به «کاروان آْزادی»


مردم غزه دیروز با نثار گل در ساحل دریای مدیترانه، ‌یاد جانباختگان حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ناوگان آزادی را گرامی داشتند / عکس: AFP



مردم غزه

اعتراض به متكي

عکس / نوجوانان درس ميخوانند...










[تاريخ مطلب: دوازدهم خرداد ۱۳۸۹ برابر با دوم ژوئن ۲۰۱۰]

ای ندا از منوچهر متکی استقبال کردند