۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

حکم 10 سال حبس ماموستا ایوب گنجی از چهره های ملی مذهبی کردستان از طرف دادگاه تجدید نظر تأیید گردید

خبرگزاری هرانا - حقوق شهروندان، اندیشه و بیان: .

به گزارش موکریان نیوز، شعبه 4 دادگاه تجدیدنظر تهران حکم دادگاه ویژه روحانیت همدان مبنی بر محکومیت ماموستا گنجی به 10 سال زندان و تبعید را پس از گذشت حدود چهار ماه تأیید نمود .

نامبرده که اوایل سال 87 بازداشت شده بود به استناد ماده 498 و 698 قانون مجازات اسلامی به تحمل 10 سال حبس محکوم شده است.

گفتنی است ایوب گنجی نویسنده و امام جماعت پیشین مسجد قباي سنندج هم‌اکنون در زندان مرکزی همدان به سر می برد .

حکومت اسلامی در سراشيبی سقوط

بهرام رحمانی

--------------------------------------------------------------------------------


bamdadpress@ownit.nu

روزهای پايانی سال 2009، روزهای کابوس سران حکومت اسلامی بود. روزهای 26 و 27 دسامبر، مردم از روزهای «عاشورا و تاسوعا» به عنوان ابزاری در جهت بسيج مردم و اعتراض محکم به حکومت اسلامی استفاده کردند. در اين روزها، شعارها راديکال تر شد، به ويژه شعارها بر عليه خامنه اي، رهبر حکومت اسلامی متمرکز گرديد به طوری که سران و سخن گويان حکومت شيون و زاری راه انداختند که به «امام حسين و رهبر» اهانت شده است. مردم معترض و در پيشاپيش همه جوانان دختر و پسر، در حالی که با يورش وحشيانه نيروهای مسلح حکومت اسلامی مواجه شده بودند، نه تنها نگريختند، بلکه مقاومت و همبستگی بی نظيری را به نمايش گذاشتند و حتا به آن ها تعرض نمودند؛ باتوم هايشان را گرفتند و عليه خودشان استفاده کردند. موتورها، ماشين ها، يکی از مراکز پليس را به آتش کشيدند. روز 27 دسامبر، نه تنها تهران، بلکه شهرهای بزرگ و کوچک نيز شاهد جنگ و گريز مردم با نيروهای سرکوبگر بودند. هم زمان با تهران، بسياری از ديگر شهرهای ايران، شاهد صحنه های درگيری ميان مردم معترض با نيروهای ضدشورش، امنيتي، نظامی و نيروهای موسوم به لباس شخصی ها که نيروهای کار کشته و حرفه ای سپاه هستند، بود: قم، اصفهان، تبريز، کاشان، اراک، رشت، شيراز، ساري، نجف آباد، اردبيل، بابل، سلماس، مشهد، اصفهان، شيراز، خمينی شهر و... شهرهايی بودند که نيروهای گارد ويژه و لباس شخصی ها به شدت مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و بسياری را بازداشت کردند، اما مردم هم چنان به مبارزه بر حق خود ادامه دادند.
براساس گزارش خبرنگاران، روز 27 دسامبر 2009، حدود 37 نفر در تهران و تبريز و غيره با تيراندازی مستقيم نيروهای سرکوبگر جان باختند و يا با ماشين تظاهرکنندگان زير گرفته شدند. بيمارستان ها مملو از زخمی ها شد. نيروهای امنيتی صدها نفر را دستگير کردند و حتا زخمی ها را نيز در بيمارستان ها تهديد و بازجويی کردند.
در فيلم های منتشر شده در سايت های اينترنتی و يوتوپ و غيره به آتش کشيدن مقر پليس ميدان وليعصر و چندين فيلم ديگر از صحنه های درگيری مردم با نيروهای سرکوبگر حکومت را نشان می دهند که در حال فرار به سوی مردم تيراندازی می کنند. مردم معترض دوربين های اطراف دانشکده افسری را می شکنند. مردم در ميدان انقلاب (24 اسفند)، نيروهای سرکوبگر را به عقب نشينی وادار می کنند و در کنترل خود می گيرند. ماشين های پليس در حال سوختن در آتش است. در برخی فيلم ها، مردم نيروهای ضدشورش را به محاصره درآورده اند، اما هيچ قصد انتقام گيری از آن ها را ندارند، حتا به زخمی های آن ها کمک می کنند تا راهی بيمارستان شوند.
در يکی از فيلم های منتشر شده تظاهرات يک شنبه 27 دسامبر، تظاهرکنندگان بر روی پلی در خيابان آزادی با نشان دادن علامت پيروزي، سرودهايی از دوره انقلاب 1357 را می خوانند. دختران و پسران جوان که برخی از آن ها صورت خود را پوشانده بودند، سطل های زباله شعله ور را به سوی نيروهای امنيتی پرتاب می کنند و آن ها نيز بلافاصله می گريزند. کمی بعد، ده ها عضو سپاه پاسداران که با لباس رسمی شان شناخته می شوند، در حالی که به طور شتاب زده با گلوله های رنگی و گاز اشک آور به مردم حمله می کردند، هدف سنگ های معترضان قرار می گيرند. بعد نيروهای کمکی در حالی که از ماشين هايشان تير هوائی شليک می کردند، از راه می رسند تا اين که نيروهای سپاه تازه می توانند جمعيتی را که تعدادشان به صدها نفر می رسيد، عقب برانند. صحنه های مشابهی در تقاطع های مختلف نقاط مرکزی شهر از جمله خيابان های آزادی و انقلاب، ديده می شود. انبوهی از ابر سياه در هوا پراکنده بود. خودروها نيز با به صدا درآوردن بوق، همبستگی خود را با تظاهرکنندگان اعلام می کنند. اين واقعه نه تنها سران حکومت اسلامي، دولت های غرب، بلکه حتا کسانی هم چون عباس عبدی را نيز نگران می کند که گفته است: «بايد سريعا راه حلی پيدا شود تا جلوی ناآرامی های فزاينده گرفته شود.» عبدي، هشدار می دهد: «هر دو طرف در حال از دست دادن کنترل شان هستند و اين به ضرر هر دوی آن هاست. شرايط بی ثبات است و نمی تواند اين گونه ادامه پيدا کند.»
براساس گزارش ها تاکنونی فقط در اصفهان 600 نفر، نجف آباد 200 نفر و تهران 1500 نفر بازداشت شده اند. در پی درگيری های روز 27 و 28 دسامبر در شهرک کوچک (کهنه شهر)، در حومه شهر سلماس، دست کم ٣۰ تن در يورش نيروهای انتظامی به منازل شان بازداشت شدند و به مکان نامعلومی منتقل گرديدند. روز 27 دسامبر، عده کثيری از مردم کهنه شهر با ماموران نيروی انتظامی درگير شده و شعارهای ضدحکومتی سر داده بودند. در اين درگيری ها، تعداد زيادی از مردم و ماموران نيروی انتظامی مجروح و به بيمارستان منتقل شدند. در ميان بازداشت شدگان شهرهای مختلف کشور جوانان، روزنامه نگاران و فعالان سياسی بسياری هستند که برخی از آن ها نيز وابستگان جناح اصلاح طلب حکومتی هستند. از محل نگهداری و وضعيت بازداشت شدگان، اطلاعی در دست نيست.
سران و مقامات حکومت اسلامي، در اين دو سه روز گذشته اقدامات عجولانه ای را در چهار محور عمده بر عليه معترضين پيش بردند.

نخست احمدی نژاد، عصر سه شنبه 8 دی ماه، نسبت به تظاهرات ضدحکومتی روز يک شنبه 6 دی ماه، واكنش نشان داد و آن را نمايشنامه صهيونيستى آمريكايى خواند. وی گفت، اين اغتشاشات نمايشنامه ای است كه صهيونيست ها و آمريكايی ها سفارش داده اند و بليط آن را هم از پيش خريده اند و خودشان هم تماشاچى بودند.
هيات دولت نيز سه شنبه شب با صدور بيانيه شديداللحنی تظاهرکنندگان روز يک شنبه را «گروهی از اراذل و بازماندگان گروهک های ضدانقلابی» خواند که به نوشته اين بيانيه «در توهم براندازی نظام» بوده اند.
در بخشی از بيانيه هيات دولت محمود احمدی نژاد، آمده است: «آن چه در عاشورای ١٤٣١ (ششم دی ١٣٨٨) در تهران ... روی داد، باز ترسيم روز دهم محرم سال ٦١ هجری (قمری) است که تماميت کفر و باطل، الحاد و نفاق در برابر تماميت حق صف آراست تا شايد با استخدام گروهی از اراذل و بازماندگان گروهک های ضدانقلابی سوت زنان و هلهله کنان فاجعه ديگری را به تصوير کشانند.»
هيات دولت اسلامی به تظاهرکنندگان روز يک شنبه هشدار داد که «با اقدامات ساختارشکنانه و سردادن شعارهای موهن موجبات اندوه ملت شريف ايران و شادی جبهه صهيونيزم جهانی را فراهم می کنند و عملا فرش قرمز زير پای بيگانگان گسترانيده و امنيت ملی را نشانه می روند.»
دولت در اين بيانيه، پس از تسليت به امام زمان و آيت الله خامنه ای که در بيانيه از او به عنوان «نائب برحق» امام زمان نام برده شده است از تظاهرکنندگان و معترضان ابراز انزجار می کند.
دوم عکس العملل خامنه اي، رهبر حکومت اسلامی بود. رسانه های حکومتی اعلام کردند که آيت الله خامنه اي، عصر روز 9 دی 1388، در ديدار با اعضای اتحاديه انجمن های اسلامی دانشجويان در اروپا، با اشاره به انحراف و زاويه پيدا کردن برخی افراد در داخل کشور گفت: اگر اين مساله اتفاق نمی افتاد و عده ای وسط راه، سست عنصری نشان نمی دادند، امروز وضع کشور در زمينه های مادی و معنوی خيلی بهتر بود اما همان گونه که بارها تاکيد شد و واقعيت های جامعه نيز نشان می دهد هر مقدار ريزش بود دو براب اعتراضات روز عاشورا در تهران، اشاره کردند و اين گونه اظهارات را ناشی از «خباثت ها و خود مهره شدن در جهت تغيير حقايق و واقعيت ها» و «تاثيرپذيری از رسانه های صهيونيستی و بيگانه دنيا» ناميد.
در پی عکس العملل های خامنه ای و احمدی نژاد، از وزير کشور و اطلاعات، روسای قوه مقننه و قضايی گرفته تا فرماندهان ريز و درشت سپاه و بسيج و امنيتی و غيره، يکی پس از ديگری به معترضان خط و نشان کشيدند و تلاش کردند افکار عمومی را از واقعيت جنايات خود در روز يک شنبه، با سناريوسازی های بی پايه و ادعاهای دروغين، منحرف سازند.
سوم، حاکميت تمام زور خود را زد تا با بسيج نيروهای خود، تظاهراتی را در حمايت از حکومت شان برگزار کند. در گزارش ها آمده است که روز تظاهرات چهارشنبه 9 دی ماه، كارمندهای ادارات را بسيج کرده و هر كدام كه از اداره خارج می شدند پرچمی به دست شان می دادند و راهی محل تظاهرات خودی هايشان می كردند. براساس گزارشات در ميدان شهدا، موتور سوارهايی با ريش بلند و هيكل های درشت آن چنان به سرعت می رفتند كه مردم به ناچار خود را كنار می كشيد ند تا زير گرفته نشوند و... سخنران اين شو دولتي، «علم الهدی» امام جمعه معروف مشهد بود. او که در خطبه های نماز جمعه همواره زنان را مورد اهانت قرار می دهد و به ياوه بافی می پردازد، در سخنان خود مخالفان حکومت و مردم مبارز را «بزغاله و گوساله» خواند که به «اصل ولايت فقيه توهين» کرده اند. او در جای ديگری از سخنانش، مردم معترض را «عوضی های مزدور و ناپاک و جيره خور دشمن» ناميد که بايد با آن ها به شدت برخورد شود. وی در عين حال گفت، کسی جز «سيد علی»، شايسته رهبری مسلمانان نيست. در اين روز اعلام کرده بودند که حتا خبرگزاری های بين المللی نيز مجازند از اين نمايش دولتی خبر و گزارش تهيه کنند، در حالی که فعاليت نمايندگان اين خبرگزاری ها در روزهای قبل ممنوع اعلام شده بود. اين اقدام حکومتي، آن چنان نمايشی و مسخره و ضعيف بود که انعکاس چندانی نداشت.
چهارم، مساله تهديد نيروهای انتظامی - امنيتی و درخواست جاسوسی از مردم بود. وزارت اطلاعات، از مردم خواست هرگونه اطلاعات و مستندات اعم از فيلم و عکس از «فتنه گران و آشوبگران» حوادث اخير را به ستاد خبری وزارت اطلاعات اعلام کنند. اين وزارتخانه با طرح اين ادعا که اطلاعات موثقی از ارتباطات برخی معترضان با بيگانگان و گروهک ‌های ضدانقلاب در دست دارد، به معترضان هشدار داد که بيش از اين بازيچه دست بيگانگان نشوند.
پنجم، پس از وقايع 26 و 27 دسامبر، ماموران وزارت اطلاعات با همکاری حراست بيمارستان ها، به شناسايي، عکس گرفتن و بازجويی از کسانی که به دليل مجروح شدن به بيمارستان ها منتقل شده اند، اقدام کرده اند. بر اساس گزارش ها، پرسنل و کادر پزشکی بيمارستان ها، برای جلوگيری از دستگيری زخمی شدگان سعی می کردند در کوتاه مدت آن ها را مداوا و از بيمارستان مرخص نمايند. طبق گزارشات، تعدادی از مجروحين در اثر ضربات نيروهای سرکوبگر دچار شکستگی بودند و بايد بستری شده و تحت درمان بيش تری قرار می گرفتند، ولی برای جلوگيری از دستگيري، پزشکان ناچار به مرخص کردن آن ها می شدند. اين گزارشات می افزايند بين پزشکان و پرستاران شريف و انسان دوست بيمارستان ها و مامورين وزارت اطلاعات درگيری های لفظی شديدی روی می داد و آن ها نسبت به دخالت در امور درمانی و بازجوئی از بيماران شان اعتراض می کردند. مامورين وزارت اطلاعات پرسنل معترض را تهديد به بازداشت و اخراج می کردند. اين برخوردها در بيمارستان های سينا، اميراعلم و بيمارستان ۱۰۰۰ تخته خوابه و ساير بيمارستان هايی که زخمی شدگان در آن بستری بودند، روی داده است.
در حالی که تهديدات سران و مقامات حکومت اسلامي، هم چنان ادامه داشت، عکس العملل نيروهای مخالف کليت حکومت اسلامی با نيروهای سبز اسلامی به سخن گويی ميرحسين موسوی متفاوت بود.
روز پنج شنبه 10 دی ماه، مردم معترض در تهران به خيابان ها ريختند و با نيروهای سرکوبگر درگير شدند. اين اعتراض پيام روشنی داشت: سرکوب و تهديدها تاثيری در عزم و اراده مردم در مبارزه شان عليه حکومت اسلامی ندارد.
شاهدان عينی با اشاره به اين که هلی کوپترها بر فراز اين منطقه از ساعت چهار بعد از ظهر روز پنج شنبه پرواز می کردند، به راديو فردا گفته اند: «ميدان هفت تير، به ويژه ضلع جنوبی آن پر از نيروهای سپاه پاسداران، موتور و وانت های سياه رنگ نيروی انتظامی است.»
با اين وجود، عده كثيری از مردم معترض در ادامه تجمعات ضدحكومتی خود، با حضور در خيابان انقلاب، ميادين ونك، انقلاب، هفت تير و وليعصر و هم چنين در مقابل دانشگاه تهران به سردادن شعارهايی عليه حکومت اسلامی دست زدند. معترضان در جريان اعتراضات روز پنج شنبه يورش وحشيانه ماموران دستگاه های سركوبگر امنيتی و انتظامی حکومت و كشتار مردم معترض را به شدت محكوم كردند. ماموران سرکوبگر حکومت با استفاده از گاز اشك آور به تجمع كنندگان يورش بردند كه با مقاوت معترضان ضد حكومتی مواجه شدند.
بدنبال اعتراضات گسترده عليه حکومت در ميدان اصلی نازی آباد، نيروهای نظامی و بسيجی در اين ميدان مستقر شدند.
آخرين نمونه تهديدها، امروز يک شنبه 13 دی 1338 - 3 ژانويه 2010، آيت الله صادق لاريجانى، رييس قوه قضاييه حکومت اسلامى، گفت كه دستگاه قضايى پيام تظاهرات هواداران دولت را براى برخورد با معترضان در اسرع وقت شنيده است و وزير كشور ايران نيز مخالفان را تهديد كرد كه از اين پس با آن ها به عنوان «محارب» برخورد خواهد شد.
لاريجانى خواسته هايی که در تظاهرات روز چهارشنبه دولتی بر عليه معترضين مطرح شده، مبنای قضاوت خود قرار داده و گفته است: «بنده از طرف خودم و دستگاه قضايى به ملت شريف ايران اطمينان مى دهم كه دستگاه قضايى در انجام وظايف خودش هيچ كوتاهى نخواهد كرد... و اميدواريم در اسرع وقت با قاطعيت به مجازات هتاکان و مسببين اين حرکات بپردازد.»
۲۲۲ نفر از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى نيز در بيانيه اى خواستار مجازات كسانى شدند كه آن ها را «هتاكان روز عاشورا و حرمت شكنان» خوانده اند.
وزير كشور محمود احمدى نژاد نيز امروز اعلام كرد: «به نيروهاى پليس دستور داده ‌ايم از اين به بعد هيچ ‌گونه مدارايى با آشوبگران نكنند و اگر فردى جهت همكارى با اغتشاشگران در تجمعات ظاهر شود به فوريت دستگير خواهد شد.»
سردار مصطفى محمد نجار، به واحد مركزى خبر گفته است: «اين گونه افراد با توجه به نظر فقهى علما و مسئولان قضايى كه در چند روز گذشته اعلام كردند، حكم معاند و اقدام كننده عليه امنيت كشور را دارند و محارب هستند و تكليف محارب هم كاملا روشن است.»

اما گردانندگان حرکت سبز اسلامي، عقب نشينی کردند و با به رسميت شناختن رياست جمهوری و دولت احمدی نژاد، پس از هفت ماه کشمکش خواهان سازش شدند. به نظر می رسد ميرحسين موسوی و هم فکرانش نيز از وقايع اخير و با راديکال شدن مبارزات و شعارهای معترضين بار ديگر نگران آينده «نظام جمهوری اسلامی» شده اند و اين بار با صراحت بيش تری در بيانيه 17 خود، به سران جناح حاکم حکومت اسلامی چراغ سبز نشان داده اند.
موسوي، در مقدمه بيانيه خود، تاکيد می کند که نه وي، نه کروبی و نه خاتمی فراخوان تظاهرات در روزهای عاشورا و تاسوعا را نداده بودند. وی در بخشی از پنج پيشنهاد خود برای برون رفت حکومت اسلامی از بحران سياسي، می نويسد: «ما نه آمريکايی هستيم و نه انگليسی.. و با مضحک خواندن نسبت دادن اهانت به قرآن، توهين به عاشورا و پاره کردن عکس آيت الله خمينی به معترضان، تاکيد می ورزد که «مسلما اگر حرمت شکنی در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تاييد ما نيست، اما بدترين نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بی گناه و عزادار در روز عاشورا و در ماه های حرام می دانيم.»
وی خواستار اعلام مسئوليت پذيری دولت در مقابل ملت، مجلس و قوه قضائيه می شود: «به نوعی که از دولت حمايت های غيرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هايش نشود و دولت مستقيما پاسخ گوی مشکلاتی باشد که برای کشور ايجاد کرده است.»...
دومين پيشنهاد موسوي، شامل تدوين قانونی شفاف و اعتماد برانگيز برای انتخابات در ايران و در نتيجه، منتفی ساختن «دخالت های سليقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام در همه سطوح» در انتخابات نهادهای مختلف کشور است.
ميرحسين موسوي، به عنوان پنجمين پيشنهاد خود، خواستار «به رسميت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکيل احزاب و تشکل ها و پايبندی به اصل 27 قانون اساسی (راجع به آزادی اجتماعات بدون حمل اسلحه و به شرط اين که مخل به مبانی اسلام نباشد)» می شود و می نويسد که چنين اقدامی: «در طول چند ماه می تواند فضايی توام با دوستی و محبت ملی را جايگزين درگيری سازمان بسيج و نيروهای امنيتی با مردم و يا درگيری مردم با مردم نمايد.»
ميرحسين موسوي، در پايان اين بيانيه می گويد که می توان پيشنهادهای ديگری را نيز به اين فهرست افزود و اظهار می دارد که لزومی هم ندارد که عمل به تمامی پيشنهادهای او به طور هم زمان آغاز شود بلکه هر حرکتی در راه اصلاح شرايط کنونی مفيد خواهد بود و «حتی يک جوی کوچک زلال در اين بين می تواند مغتنم باشد.»
جوهر بيانيه موسوي، درخواست مذاکره و سازش با جناح حاکم است. اما هنوز هيچ مقام رسمی به درخواست وی نداده است اما برخی چهره های حکومتی در سخنان خود، مستقيم و غيرمستقيم به وی حمله کرده اند.
در هر صورت برخی از نيروها و فعالين چپ و کمونيست در گفته ها و نوشته ها و تحليل های خود، بارها تاکيد کرده اند که اگر حکومت در معرض فروپاشی قرار گيرد هر دو جناح دست به دست هم خواهند داد تا جلو فروپاشی حکومت اسلامی را بگيرند. در چنين شرايطي، کسانی که به حرکت سبز اسلامی و رهبری آن دل بسته اند، بايد بدانند که موسوی و غيره مخالفت شان با جناح حاکم، بر سر منافع و بی حقوق های اقتصادی و سياسی و آزادی مردم نيست، بلکه کمشکش آن ها بر سر تقسيم قدرت بين جناح های درونی حکومت است. آن ها تلاش می کنند در چهارچوب همين حکومت اسلامي، رقابت های خود را پيش ببرند. در واقع جناح اصلاح طلب، سهم خود را از حاکميت می خواهد نه سهم مردم را از حاکميت. بنابراين، روشن است که با راديکال شدن خواست ها و شعارهای مردم، صف سبزهای اسلامی و صف مردم جدا می شود. اين جدايی اجنتاب ناپذير است و کسی هم نمی تواند جلو آن را بگيرد. زيرا در اين مبارزه، مناقع طبقاتی و سياست های متفاوتی در جريان است.
هر دو جناح، البته هر کدام با روش ها و سياست های خود، به بقای حکومت اسلامی می انديشند. حکومتی که نه تنها در نزد مردم ايران، بلکه در نزد افکار عمومی مردم جهان نيز جانی ترين و منفورترين حکومت است. رتبه های جهانی حکومت اسلامی در جهان رسوا کننده است: ايران در جهان، رتبه سوم خطرناک ترين کشور برای وبلاگ نويسان، رتبه سوم خودکشی زنان، رتبه دوم در زمينه اعدام را به خود اختصاص داده است و حتا تنها کشوری در جهان است که کودکان را نيز اعدام می کند. بنا بر گزارش‌ ها، حکومت اسلامی تنها از 22 خرداد - 12 ژوئن 2009 تا آخر سال 2009، نزديک به ۱۵۰ نفر را اعدام کرده است. ايران، رتبه اول در آمار مهاجرت نخبگان از ميان 91 کشور را داراست. ايران، در زمينه آزادی مطبوعات، رتبه ۱۷۲ از ۱۷۵ كشور و رتبه ۱۶۸ در زمينه فساد دولتی را دارد. ايران، رتبه 88 از نظر شاخص توسعه انساني، گذرنامه ايرانی در ته جدول و هم چنين اعتبار ايران رتبه ۱۲۳ جهانی را در تامين سلامت مردم دارد. رتبه ايران، از نظر نرخ تورم در ميان 225 کشور، 219 است. ايران، رتبه 144 فضای کسب و کار جهان را دارد. رتبه جهانی ايران، در سرعت اينترنت 186 است.
مرکز پژوهش‌ های مجلس شورای اسلامي، ‌در روزهای گذشته با مقايسه شاخص‌ های اقتصادی ايران با اقتصاد جهانی و کشورهای منطقه، اقرار کرده است: «ريسک اقتصاد ايران در کشورهای منطقه در رتبه شانزدهم و در جهان در مقام يک صد و بيست و چهارم قرار گرفته است.» دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهش‌ های مجلس، با استناد به مجله اقتصادی يورومانی که ميزان ريسک در هر کشور را بر پايه ۹ معيار تعيين مي‌ کند، ۵۰ در صد از ميزان ريسک اقتصادی در ايران را ناشی از شرايط سياسی و عملکرد اقتصادی دولت می ‌داند، در حالی که ۵۰ در صد ديگر ريسک اقتصاد در ايران ناشی از محدوديت‌های فعاليت‌های اقتصادی در کشور است.
آماری که اخيرا منتشر شده است نشان می دهد که کارفرمايان و حکومت اسلامی به عنوان بزرگ ترين کارفرما کشور، در مدت چهار سال تعداد شاغلان در عسلويه را از 60 هزار نفر به 8 هزار نفر كاهش داده اند. ببه بيان ديگر، 52 هزار کارگر را اخراج کرده اند.
خبرگزاری کار ايران، «ايلنا»، 9 دی ماه 1388، در رابطه با بی کارسازی های کارگران نوشت، دبير اجرايی خانه کارگر بوشهر با اعلام اين که در 4 سال قبل بيش از 60 هزار کارگر در عسلويه کار می کردند، گفت: امروزه حدود 8 هزار کارگر در عسلويه کار می کنند که اين امر نشان دهنده تعطيلی واحدها و بحران صنايع در اين بخش عظيم صنعتی کشور است... امروزه 52 هزار كارگر اخراج نمی شد.»
علاوه بر اخراج دايمی کارگران به دليل ورشکستگی کارخانه ها، ميليون ها نفر در ايران بی کار هستند، به ويژه بی کاری در ميان جوانان و فارغ التحصيلان دانشگاه ها، حتا به 50 درصد نيز می رسد. اين بخش از نيروی جوان جامعه، کم ترين اميدی ندارند که در حاکميت حکومت اسلامي، با پيدا کردن کار مناسب، زندگی مستقل خود را تشکيل دهند. بسياری از شاغلان کارهای کاذب دارند و زندگی شان با اضطراب دايمی همراه است. دست مزدهای موجود نيز کفاف زندگی مزدبگيران را نمی کند و بسياری از فرزندان ان ها دچار آسيب های اجتماعی شده اند. از عوارض و عواقب فقر و بی کاري، روی آوری جوانان به اعتياد، فحشا و خودکشی و غيره است. بنابراين، اکثريت مردم ايران با فقر و فلاکت فزاينده ای روزگار خود را می گذرانند. از اين رو، حرکت انقلابی اخير مردم ايران، جواب شايسته ای به همه اين محروميت ها و بی حقوقی هاست که عامل اصلی آن نيز حکومت اسلامی است.
در کشوری که ازدواج دختران خردسال به لحاظ شرعی و قوانين کشوری تشويق می شود، در واقع رسما تجاوز جنسی به آن آزاد است. در کشوری که بنا به آمارهای رسمی اش فقط در سال تحصيلی جديد، حدود سه ميليون کودک به دليل فقر خانواده هايشان از تحصيل محروم مانده اند. در کشوری که کودکان خانواده های محروم از صبح تا شب با دريافت مزد ناچيزی به کار مزدی مشغولند. 28 آذر 1388 - 19 دسامبر 2009، سيدحسن موسوی چلک، مديرکل دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي، از افزايش کودک آزاری در مقايسه با سال گذشته خبر داده و گفته است: «طی ۶ ماهه اول امسال ۱۴۴ هزار و ۵۶۵ تماس با خط تلفن کودک آزاری صورت گرفته که تمامی اين تماس ها مرتبط با آزار کودکان بوده است.»
آمارها و گزارش های وزارت بهداشت حکومت اسلامی ايران، در ارتباط با شيوع بالای اختلالات روانی در کشور، حاکی از آن است که 15 تا 20 ميليون ايرانی دچار درجاتی از بيماری های روانی هستند. بر اساس گزارش های وزارت بهداشت، 5 تا 10 درصد شيوع بيماری های روانی در کشور شامل «افسردگی» است. بر همين اساس می توان گفت که 7 تا 8 ميليون ايرانی افسرده هستند.
دکتر احمد حاجبي، رييس اداره سلامت روان وزارت بهداشت با عنوان اين مطلب که 21 درصد از افراد جامعه دچار اختلالات روانی هستند، گفته است که يک درصد اين افراد مبتلا به اختلالات روانی شديد هستند.
گزارشات منتشره درباره ميزان اختصاص مرگ در 10 استان کشور، نشان می دهد که ميزان بروز خودکشی در زنان و دختران 15 تا 49 سال با روش خودسوزی در استان های ايلام، کرمانشاه، کرمان و بوشهر بيش از مردان است.
تحقيقات و بررسی ها نشان می دهد که سرکوب های سياسي، عدم آزادي، فقر، بی کاري، عوامل اصلی شيوع بيماری های روحي، افسردگي، اضطراب و هم چنين خودکشي، اعتياد، تن فروشی و ديگر آسيب های هستند. عامل اصلی اين وضعيت در کشور، حکومت اسلامی است.

بدين ترتيب، اکثريت مردم ايران به درستی راه رهايی از اين وضعيت ناگوار و سخت و کمرشکن را در مبارزه عليه حکومت اسلامی می بينند. مبارزه پيگير و مدام مردم ايران در هفت ماه اخير، مبارزه تعادل جناح ها و سران و مقامات حکومت اسلامی را به حدی بر هم زده است که سازش جناح های حکومتی و يورش و دستگيری های گسترده و حتا کشتن آدم ها در خيابان ها و راه انداختن اعدام های دسته جمعی نيز به نجات حکومت اسلامی منجر نخواهد شد. اين که يک باره در تهران 1500 نفر و در اصفهان نزديک 500 نفر و در مشهد فقط 210 دانشجو، در شهرک کوچکی در نزديکی شهر سلماس 30 نفر و شهرهای ديگر نيز به همين نسبت ها دستگير می کنند دليل قدرت حاکميت نيست، بلکه برعکس دليل ضعف و از هم گسيختگی آن است و ترس سران حکومت را به نمايش می گذارد. حکومتی که در سی سال حاکميت خود، دست به هر اقدام جانيانه و جاهلانه زده است تا قدرت خود را حفظ کند. اما اکنون در مقابل مبارزه ميليونی مردم، درمانده شده است.
اخبار منتشره تازه، حاکی از آن است که ده ها تن از زندانيان در زندان های مختلف تهران، در کانتينر نگهداری می شوند و محدوديت های گسترده ديگری از جمله کاهش شديد جيره غذايي، خدمات بهداشتی و پزشکی برای ساير زندانيان ايجاد شده است.
حکومت اسلامي، در سطح بين المللی نيز با حمايت از تروريسم، گروه های سياسی مذهبی به ويژه در لبنان و فلسطين و هم چنين تلاشش برای دست يابی به سلاح های کشتار جمعي، مردم ايران را در معرض خطرات مختلفی از جمله محاصره اقتصادی قرار داده است.
چند روز پيش، رهبر دمکرات ها در سنای آمريکا «هری ريد»، اعلام کرد که به زودی لايحه جديدی را در ارتباط با تحريم ها عليه حکومت اسلامی ايران، به تصويب خواهد رساند. لايحه ای که بر مبنای آن رييس جمهوری آمريکا می تواند شرکت های صادر کننده بنزين به ايران را جريمه کند. در صورت تصويب اين لايحه، شرکت های فروشنده بنزين، بيمه های نفتی و شرکت های حمل کننده بنزين برای حکومت اسلامي، مشمول اين تحريم ها خواهند شد.
شايان ذکر است که ايران يکی از بزرگ ترين توليد کنندگان نفت در جهان به حساب می آيد، اما به دليل بی کفايتی حکومت و کمبود امکانات و پالايشگاه های لازمه، بيش از چهل درصد بنزين مورد نياز خود را از خارج وارد می سازد.
از سوی ديگر روزنامه فايننشال تايمز، چاپ لندن، روز سه ‌شنبه هفته پيش از هشدار تازه دولت آمريکا به بانک ‌ها و موسسات بين ‌المللی برای پرهيز از هرگونه تلاقی يا برقراری مناسبات پولی با ايران خبر داده است. اين هشدار پس از آن صادر شده است که دولت آمريکا، بانک کرديت سوئيس را هفته گذشته به خاطر ارتباط با فعاليت ‌های مالی ايران ۵۳۶ ميليون دلار جريمه کرد. کرديت سوئيس، ۵۳۶ ميليون دلار جريمه به دليل نقض تحريم آمريکا عليه ايران می ‌پردازد. ‌وال ‌استريت ‌جورنال نيز نوشت: آمريکا دو ميليارد دلار را در ارتباط با ايران توقيف کرده است.
فايننشال تايمز هشدار تازه آمريکا به بانک ‌های بين ‌المللی را نشانه ‌ای از تغيير جهت در سياست ‌های اين کشور در قبال ايران دانسته است. اين روزنامه می نويسد: حال که سياست برقراری تماس و گفتگو تاکنون به نتيجه ‌ای نرسيده است، بنابراين در سال جديد ميلادی سياست آمريکا به سمت اعمال فشار و تحريم‌ های بيشتر تمايل پيدا خواهد کرد. به نوشته فايننشال تايمز، دولت آمريکا اقدامات تنبيهی موجود را تشديد کرده و مشغول گفتگو با کشورهای ديگر برای اعمال سخت‌ گيری و تحريم در زمينه معاملات سوخت، حمل و نقل و مناسبات بانکی با ايران است. بخش ديگر اين اقدامات ترغيب بانک‌ ها و موسسات مالی بين ‌الملی به قطع رابطه با ايران است تا در غير اين صورت از اين پس مشمول مجازات ‌های دولت آمريکا شوند.
فايننشال تايمز از قول مقامات آمريکايی مي‌افزايد که بانک کرديت سوئيس حدود ۱۰ سال پيش به ايران کمک کرده بود مبلغی معادل ۱/۶ ميليارد دلار را معاوضه کند. ايران از طريق تغيير دادن اطلاعات حواله های بانکی سعی کرده بود هويت کشور اصلی دخيل در اين معامله را پنهان نگاه دارد.
روزنامه وال استريت جورنال اخيرا گزارش داده بود که يک حساب بانکی با موجودی دو ميليارد دلار حدود يک سال پيش در موسسه مالی سيتي‌ بانک به خاطر ارتباط با ايران مسدود شده است. هر چند که خود اين بانک در اين ماجرا مقصر شناخته نشد. به نظر مي‌رسد گام بزرگ بعدی تصويب تحريم‌ های بيش تر در شورای امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران باشد. با وجودی که آمريکا، فرانسه و بريتانيا تحريم صدور بنزين به ايران را مورد بررسی قرار داده ‌اند، ولی به اعتقاد بسياری از کارشناسان بعيد است که چين با اين مورد از تحريم موافقت کند، چون در عرصه انرژی با ايران مناسبات رو به گسترشی دارد. با اين همه آمريکا و متحدانش اميدوارند که بتوانند عرصه‌ های جديد از سرمايه ‌گذاری در صنعت انرژي، کشتيرانی و حمل و نقل دريايي، موسسات مالی و صنعتی وابسته به سپاه پاسداران ايران را در تحريم‌ های جديد خود بگنجانند. گام بعدی تصويب اين تحريم ‌ها در نهادهايی هم چون سازمان ملل متحد، اتحاديه اروپا و مجامع بين‌المللی ديگر خواهد بود.
هر چند که طراحان تشديد تحريم صدور بنزين و يا کالاهای ديگر به ايران، ادعا می کنند که هدف شان از تشديد تحريم های جديد، جلوگيری از توسعه تسليحات هسته ای توسط حکومت اسلامی است، اما به معنای واقعی اين تحريم ها عليه منافع مردم ايران و در خدمت سياست های ضدانسانی حکومت اسلامی قرار دارد.
بنا به گزارش خبرآنلاين، مويد حسينی صدر نماينده خوی و عضو کميسيون انرژی مجلس، روز شنبه 12 دی 1388، به خيرآنلاين گفته است، وزير نفت امروز در جلسه غيرعلنی مجلس با تاکيد به اين که مشکل سرمايه گذاری در صنعت نفت داريم، با ارائه گزارشی از برنامه های اين وزارتخانه برای رسيدن به چشم انداز 20 ساله تاکيد کرده است: تنها در صورتی می توان به اين اهداف دست يافت که سالانه 25 ميليارد دلار در اين بخش سرمايه گذاری شود.
مسعود ميرکاظمي، در اين جلسه تصريح کرده است که ايران در حال حاضر در جايگاه مناسبی از لحاظ صادرات گاز قرار ندارد و بايد هر چه زودتر برای اين مساله نيز چاره ای انديشيد. به گفته صدر، وزير نفت در اين جلسه سعی داشته تا با جلب نظر نمايندگان مجلس برای حذب سرمايه در اين بخش ياری بجويد.

ما تجربه انقلاب سی سال پيش مردم ايران را در مقابل خود داريم. در آن دوره نيز حکومت شاه برای رهايی از بحران سياسي، نخست با برقراری حکومت نظامی يورش به اعتراضات مردم را آغاز کرد؛ ده ها هزار نفر را دستگير و زندانی نمود و هزاران نفر را نيز زخمی و حتا به قتل رساند. اما چندی نگذشت که مردم با مبارزه پيگير خود، حکومت شاه را وادار به عقب نشينی کردند به طوری که شاه به گريه و زاری افتاد و از مردم غذرخواهی کرد که ديگر بسيار دير شده بود و مردم اراده کرده بودند اين حکومت را سرنگون کنند. در حال حاضر نيز حکومت اسلامي، کمابيش همان تجربه و سياست های دوره حکومت پهلوی را تکرار می کند و راهی جز شکست و سقوط ندارد.
حتا دولت های سرمايه داری جهان و گرايشات راست و رسانه های آن ها نيز نگران وقوع يک انقلاب ديگر و فروپاشی و سقوط حکومت اسلامی هستند. از اين رو، همواره هشدار می دهند تا جناح ها هر چه زودتر به سازش برسند.
يک تجربه ديگر انقلاب 57 که بسيار نيز مهم است اثبات کرده است که جامعه نبايد دچار توهم مبارزه «همه با هم» شود. چرا که طبقات مختلف اجتماعي، به دنبال منافع طبقاتی خود هستند. بر اين اساس آن چه که امروز برای کارگران و مردم آزاده اهميت حياتی دارد طرح افق و چشم انداز مبارزه شان است. فعالين جنبش کارگري، زنان، دانشجويان و نويسندگان چپ و کمونيست نبايد فرصت های تاريخی را از دست بدهند، پس بايد از هم اکنون خواست ها و مطالبات و شعارهای طبقاتی را در مقابل جامعه قرار دهند. بايد در مقابل استراتژی های ليبرالي، استراتژی کارگری کمونيستی را در مقابل حرکت فعلی و آتی جامعه قرار داد.
بنظرم مهم ترين خواست ها و مطالبات اين دوره از جامعه مان که هم همبستگی طبقاتی و انسانی را تقويت می کنند، هم قدرت بسيج هر چه بيش تر مردمی را در مقابل سرکوبگر ارتقا می دهند و هم در جهت استراتژی کارگری کمونيستی قرار دارند، عبارتند از:
تامين زندگی همه  شهروندان و افزايش فوری حداقل دست مزدهای همه  مزدبگيران متناسب با تورم و گرانی واقعي؛ برقراری امنيت اشتغال و بيمه  بيکاری مکفی برای همه  بی کاران؛ الغای کار کودک و تحصيل رايگان برای همه کودکان؛ لغو همه  قوانين ضدزن و به رسميت شناختن برابری کامل زن و مرد در همه  شئونات اجتماعي؛ به رسميت شناختن حقوق يک سان و برابر همه  شهروندان کشور بدون توجه به جنسيت، مليت، زبان و باورهای مذهبي؛ تامين حق شهروندی و اشتغال و حقوق برابر کارگران افغاني؛ آزادی همه  زندانيان سياسي؛ آزادی فعاليت احزاب و سازمان  های سياسی و نهادهای دموکراتيک؛ لغو هر گونه شکنجه  روحی و جسمي، قوانين قصاص، اعدام و سنگسار؛ پايان دادن به وضعيت رعب و وحشت پليسي؛ لغو سانسور و به رسميت شناختن آزادی بيان، قلم، انديشه، تجمع، اعتصاب و تشکل؛ جدايی کامل دين از دولت و آموزش و پرورش؛ بازداشت و معرفی و محاکمه  علنی آمرين و عاملين کشتارها و جنايات حکومت اسلامی در سی سال گذشته و وقايع اخير.
بی شک هر کدام از اين خواست  ها از پايين با مبارزه مردمی به حکومت اسلامی تحميل شود، فضا را هر چه بيش تر برای مبارزه سياسی و اجتماعی بازتر می کند و زمينه را برای مبارزه  جدی  تر ضدسرمايه  داری و دست زدن به تحولات سرنوشت ساز تاريخی فراهم می  سازد.
از روزی که حرکت سبز اسلامی (جناح اصلاح طلبان حکومتی)، مطرح شده است چريک های اکثريت، حزب توده، اتحاد جمهوری خواهان، جمهوری خواهان لائيک و سکولار، دمکراسی خواهان، ليبرال ها، جبهه ملي، نهضت آزادي، مشروطه خواهان و به طور کلی همه نيروهای به اصطلاح ملی - مذهبی به دنبال اين حرکت سبز اسلامی افتاده اند و قبل از اين نيز در دوره رياست جمهوری هشت ساله محمد خاتمي، به دنبال جناح مسوسم به «دوم خرداد» و هم چنين در سال های اوايل انقلاب نيز به دنبال کل حکومت اسلامی بودند. همه اين گرايشات، عموما استراتژی بورژوايی را تبليغ و ترويج می کنند و انقلاب و دفاع بر حق مردم در مقابل سرکويگران را خشونت می نامند. سخن گويان و تحليل گران اين گرايشات راست که قبل از هر چيز هويت شان را با عناوين مختلف حقوق بشري، کارشناس، دکتر و مهندس به جامعه مغرفی می کنند، همواره از اين رسانه به آن رسانه می دوند تا استراتژی بورژوايی را تبليغ و ترويج کنند. رسانه های راست فارسی زبان بورژوازی جهانی هم ميکروفون های خود را مقابل دهان اين ها می گيرند و حتا با تحريف واقعيت ها و در دشمنی با نيروهای چپ و کمونيست سعی می کنند نظر خود را بر جامعه غالب کنند. در اين ميان، طبيعی است که کليه نيروهای انقلابي، چپ و کمونيست، فعالين و تحليل گران و رسانه های آن ها نيز همواره استراتژی کارگری کمونيستی را تبليغ و ترويج کنند و توجه افکار عمومی را به استراتژی خود جلب نمايند و نگذارند گرايشات راست و رسانه هايشان تاريخ و واقعيت ها را تحريف کنند.
کسانی که مستقيم و غيرمستقيم حضور در اين جنبش عمومی مردم را رد می کنند در واقع خودشان را نفی می کنند و بی عملی و بی تاثيری خود را به نمايش می گذارند. در شرايط موجود هر جريان و فعال جنبش کارگری کمونيستي، وظيفه اجتماعی داوطلبانه ای دارد که فعالانه در اين جنبش مردمي، حضور داشته و تلاش کند با طرح شعارها و مطالبات عمومی اقتصادي، سياسي، اجتماعی و فرهنگی که به برخی از آن ها در بالا به آن اشاره کرديم، حرکت خود به خودی مردم را به سوی يک جنبش عظيم آگاهانه و هدفمند سوق دهد.
حکومت اسلامی ايران، کارنامه و سابقه جنايت کارانه سی ساله دارد که همه جناح های آن، حال يکی کم تر و ديگری بيش تر در همه اين جنايات سهيم هستند. اين حکومت، دشمن درجه آزادی و برابری و عدالت اجتماعی و هم چنين آزادی بيان و انديشه و قلم است. اين حکومت، سی سال است که حرمت و موجوديت انسان و حقوق و آزادی هايش را با وحشت و ترور، شکنجه و تجاوز، اعدام و سنگسار، لگدمال کرده است. بنابراين، همه عناصر و مقامات سياسي، نظامي، قضايی و حقوقی جناح های حکومت اسلامي، حتا آن هايی هم چون گنجي، نبوي، سازگارا، حقيقت جو و غيره که اکنون به هر دليلی به خارج آمده اند، آن چنان مهر جنايت بر عليه بشريت، بر پيشانی شان نقش بسته است که با دروغ و تزوير و رياکاری و تحريف پاک شدنی نيست. اين حکومت محکوم به شکست و نابودی است و اصلاح طلبان درون و بيرون حکومت نيز نمی توانند مانع سرنگونی آن شوند. اين موج خروشان انقلابی که با حضور ميليونی انسان های تشنه آزادی و رهايی در خيابان ها، دانشگاه ها، کارخانه ها و محلات و همه جای ايران در جريان است، روزبروز نيز گسترده تر و راديکال تر می گردد موانع سر راه خود را نيز يکی پس از ديگری پشت سر می گذارد و به پيشروی خود به سوی آزادی و افق روشن ادامه می دهد. بنابراين، مردم آگاه و آزاده ايران، تنها با سرنگونی کليت حکومت اسلامي، يک فرصت تاريخی به دست می آورند که در فضايی آزاد و آگاهانه دولتی را بر سر کار بياورند که در خدمت مردم باشد نه مافوق آن؛ دين از دولت و آموزش و پرورش کاملا جدا گردد؛ کليه قوانين ضدانسانی از زندان سياسی تا شکنجه و اعدام بر چيده شود؛ برابری کامل ميان زن و مرد بر قرار گردد؛ دنيای بهتری برای کودکان ساخته شود؛ همه «مليت» های ساکن ايران از حقوق يکسان و برابری برخوردار گردند؛ و هم چنين با به وجود آوردن برابری در عرصه های اقتصادي، سياسي، اجتماعی و فرهنگي، کل جامعه ايران به سوی رهايی واقعی از هرگونه ستم و استثمار گام های محکم تری بردارد.

سيزدهم دی 1388 - سوم ژانويه 2010

13 دی 1388

تجمع با شکوه هزاران دانشجو دانشگاه آزاد شهريار در اعتراض به کشتار مردم در روز عاشورا

12دی :
خبرنامه اميرکبير: دانشجويان دانشگاه آزاد شهريار در اعتراض به کشتار مردم در روز عاشورا تجمع اعتراضی با شکوهی برگزار کردند.

چهارشنبه نهم دی هزاران تن از دانشجويان دانشگاه آزاد شهريار با در دست داشتن نماد های سبز وعکس هايی از رهبران جنبش سبز و شهدای جنبش در صحن اين دانشگاه تجمع با شکوهی برگزار کردند.

دانشجويا معترض به دولت کودتايی احمدی نژاد شعار هايی نظير " يا حسين ميرحسين " ، " دولت کودتا استعفا استعفا " ، " برادر شهيدم خونت رو پس ميگيرم " ، " مرگ بر ديکتاتور " و ... سر دادند.

گفتنی است هنگام برگزاری اين تجمع نيروهای امنيتی و انتظامی و لباس شخصی حامی دولت کودتا با حضور در خيابان های اطراف دانشگاه ، دانشجويان معترض را محاصره کردند.

برخی از گزارشات ارسالی به خبرنامه اميرکبير حکايت از بازداشت تعدادی از دانشجويان معترض دارد.


لينک فيلم های تجمع با شکوه دانشجويان دانشگاه آزاد شهريار:

http://www.youtube.com/watch?v=Sej7HDcUgD8&feature=player_embedded
http://www.youtube.com/watch?v=6X7eS7SK804&feature=player_embedded

تظاهرات و اعتراضات گسترده ی اعتراضی امروز 9/دی/88 دانشجویان حامی جنبش سبز دانشگاه آزاد واحد شهریار- شهر قدس و درگیری با بسیجیان غیر دانشجو ...

برادر شهیدم خونتو پس میگیرم-دانشگاه آزاد شهریار-9دی

رد پاي نخست‌وزير سابق انگليس در يك پروژه بزرگ نفتي در عراق

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: انرژي

يك صندوق سرمايه‌گذاري در خاورميانه كه سالانه يك ميليون پوند به توني بلر به عنوان يك مشاور بين‌المللي پرداخت مي‌كند، در حال گفت‌وگو براي توسعه و ساخت يكي از بزرگترين ميادين نفتي در عراق است.

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، يك شركت سرمايه‌گذاري در امارات متحده‌ عربي موسوم به مبادله، در حال مذاكره براي پيوستن به كنسرسيوم كمپاني‌هاي نفتي غربي براي توسعه ميدان نفتي زبير در جنوب عراق است.

بودجه‌ مورد نياز براي توسعه‌ اين پروژه بيش از شش ميليارد پوند تخمين زده مي‌شود.

توني بلر ـ نخست‌وزير سابق انگليس ـ هميشه تاكيد كرده بود كه جنگ عراق هرگز ارتباطي با ذخاير نفتي وسيع اين كشور ندارد، ولي وي اين هفته با اتهاماتي در خصوص ارتباطش با شركت مبادله مواجه شد.

اين شركت سرمايه‌گذاري كه 80 درصد از درآمدهايش را از نفت و گاز به‌دست مي‌آورد، قصد دارد بزرگترين كمپاني نفتي در نيم كره‌ شرقي را بسازد.

گزارش‌ها حاكي از اين است كه بخش نفت و گاز شركت سرمايه‌گذاري مبادله در حال گفت‌وگو با كمپاني نفتي آمريكايي آكسيدنتال پتروليوم درباره‌ تقسيم بخشي از سهام اين شركت در قرار داد زبير است.

ميدان نفتي زبير توسط يك كنسرسيوم تحت رياست شركت انرژي ايتاليايي اِني (Eni)ساخته خواهد شد.

زبير يكي از بزرگترين ميادين نفتي عراق محسوب مي‌شود كه ذخاير نفتي آن چهار ميليارد بشكه است.

روت تانر ـ مدير سياسي يك موسسه‌ خيريه‌ مستقل در لندن ـ اظهار داشت: شركت‌هاي نفتي خارجي خواهان خصوصي‌سازي نفت عراق از زمان حمله‌ آمريكا به اين كشور بوده‌اند. اين شك برانگيز است كه توني بلر به جاي اينكه در مورد اقداماتش در عراق پاسخگو باشد، اكنون در حال بهره‌برداري از پول مردم عراق است.

نقش مشاوره‌اي توني بلر در كمپاني مبادله جي.پي مورگان، سرويس‌هاي مالي زوريخ و دولت كويت سالانه دست كم شش ميليون پوند آب مي‌خورد.

وي هم‌چنين سالانه ميلياردها دلار از طريق سخنراني‌ها به دست مي‌آورد و هزينه‌ هر دقيقه سخنراني وي چيزي در حدود شش هزار پوند است.

توني بلر به حمايت از منافع كمپاني‌هاي نفتي غربي از طريق حمله به عراق در سال 2003 متهم است، ولي اين اتهامات را يك توطئه‌چيني خوانده است.

سه روحانی اهل سنت بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا :
سه تن از فعالین فرهنگی و علمای اهل سنت در استان سیستان و بلوچستان بازداشت شدند.

به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سه تن از علمای مذهبی استان سیستان و بلوچستان به نامهای مولوی سعید کردی ، مولوی عبدالجلیل میربلوچ زهی و مولوی جابر یار محمد زهی از یک هفته گذشته در شهر خاش بازداشت شده اند.

خانواده و بستگان بازداشت شدگان با مراجعه به دادگاه عمومی و انقلاب ، وزارت اطلاعات تا کنون موفق به ملاقات با این افراد نشده اند، به گفته بستگان بازداشت شدگان سه روحانی اهل سنت به اتهام فعالیت های فرهنگی و تبلیغ سیاسی بازداشت شده اند.

نامه سرگشاده اساتید دانشکده فنی تهران به خامنه ای

نامه سرگشاده اساتید دانشکده فنی تهران به خامنه ای : شايعه است که حمله به دانشگاه در روزهاي 16 و 17 آذر 1388 توسط نهادي منتسب به جنابعالي صورت گرفته
منبع : جنبش راه سبز (جرس)

با سلام و احترام، جريانات و حوادث بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري، موجب تأسف و نگراني كليه علاقه مندان به اسلام وايران گشته است. امضاءكنندگان اين نامه از اساتيد پرديس دانشكده هاي فني دانشگاه تهران و خود از علاقه مندان به انقلاب و ميهن بوده و بيشتر ايام جواني خويش را صرف خدمت به تمدن ، فرهنگ، دانش و اعتلاي اين مرز و بوم نموده و بعضي نيز از طلايه داران انقلاب اسلامي بوده اند . لذا بر اساس فرمايش مولايمان "كلكم راع و كلكم مسئول" بر آنان سخت ناگوار است كه بنشينند و تماشاگر مصائب و مسائلي باشند كه خداي ناكرده ممكن است موجب پرپرشدن غنچه هاي اميد اين مملكت و بر باد رفتن تمامي فرصتها و زحمات ساليان دراز و رشادتها و مردانگي نسلهاي اين مرز و بوم گردد . دليل اينكه اين جمع خدمتگزار مصدع اوقات حضرتعالي ميشود اين است كه متأسفانه در مجموعِ مسئولين دولتي و قواي ديگر توان و پتانسيل لازم براي حل ريشهاي مشكلات حاضر را نمي بينيم . نيت تمام امضاء كنندگان اين نامه چيزي جز اصلاح امور مملكت و دين و دنياي مردم نيست و انتظار داريم كه اين نامه هم از اين منظر نگريسته شود. مطلبي كه كام همه دوستداران اسلام و مملكت را تلخ كرده است برخوردهاي خشن و فراقانوني، خصوصاً با دانشگاهيان، دانشجويان و فرهيختگان اين مرز و بوم است . مسلماً حمله هاي شبانه به خوابگاه، مأمن، مأوا و محل زندگي دانشجوي بي پناه و يورش روزانه به آنان در صحن دانشگاه، محل تحصيل علم و پژوهش، نه نشان قدرت و صلابت نظام است و نه ضرب و شتم و زندان دسته جمعي آنان زيبنده اسلاميت و جمهوريت نظام . متأسفانه عليرغم تأكيدات جنابعالي و تمام قولهاي مسئولين، آمران و مسببان واقعه هنوز محاكمه و به مردم معرفي نشدهاند و اين دانشجويان هستند كه هر روز به بهانهاي دستگير و زنداني ميشوند و يا مورد ضرب و شتم قرار مي گيرند . حق ميدهيد كه براي دانشجويان بسيار سخت است كه در چنين شرايط ناگوار دعوت اساتيد به بحث، درس و تحقيق را با طيب خاطر و راحتي اجابت كنند.


سالگرد 16 آذر همه ساله پس از انقلاب در جامعه ما بدون هيچ تنشي برگزار مي شد. اما امسال چه كساني و از چه مي ترسيدند كه چنين بر پيكر دانشگاه تاخت و تاز كردند و نمايش فتح صحن آنرا غرور آميز ترسيم نمودند ! در روز 16 و 17 آذر امسال چند هزار نفر كه برخي از آنها مسلح به سلاحهاي سرد، اسپري گاز فلفل و گاز اشك آور بودند به داخل دانشگاه وارد شده و طي دو روزمتوالي دانشگاه را كه محيط علم و انديشه است به صحنه اغتشاشات و نمايش هاي خود تبديل نمودند.


هنوز براي ما باور اين امر بسيار سخت است كه در نظام جمهوري اسلامي ممكن است عده اي با تجهيزات فراوان و با هماهنگي به داخل دانشگاه لشكركشي كنند و دو روز متوالي به ضرب و شتم دانشجويان، فرزندان پاك اين آب و خاك، تخريب اموال عمومي و توهين به اساتيد بپردازند و مهد مهندسي كشور را بي حرمت نمايند . متأسفانه كه همه اينها به بهانه پاسداري از اسلام و ولايت انجام ميگيرد و متأسفانه هيچ فرد و نهادي مسئوليت آن را نمي پذيرد .


درخواست ما اين است كه مسئولين امر و خصوصاً حضرتعالي ترتيبي اتخاذ فرمائيد كه خداي ناكرده اين حوادث تبديل به سوژهاي در دست رسانه هاي صهيونيستي و معاند نگردد كه جمهوري اسلامي را مخالف علم و دانشگاه جلوه دهند، خصوصاً آنكه در اين جو نامناسب و غيرشفاف شايعه تدارك و هماهنگي حضور عناصر غير دانشگاهي و مهاجم در روزهاي 16 و 17 آذر 1388 در دانشگاه توسط نهادي منتسب به جنابعالي در همه سطوح دانشگاه پخش شده است.


به گمان امضاءكنندگان اين نامه علاج درد اين است كه تمام مقامات و كارگزاران نظام همه اعضاي ملت را جدا از گرايشات سياسي در عمل بعنوان اعضاي يك پيكره ببينند و صداي همه آنان را بشنوند و حقوق ملت را، كه مصرّح در قانون اساسي جمهوري اسلامي است، و آزاديهاي قانوني آنان را به يكسان پاسدار باشند. به اعتقاد ما برخوردهاي خشن با جامعة علمي و ادامه بازداشت اهل علم و دانشگاهيان به صلاح مملكت نيست . بنابراين ازجنابعالي تقاضا داريم، دستور فرمائيد كه صحن مقدس دانشگاه از تمامي نيروهاي غيردانشگاهي عاري گشته و با عذرخواهي مسئولين امر و پيگرد قانوني مسببين اين غائله ها و آزادي همه دستگيرشدگان دانشگاهي از همة اقشار و گروههاي دانشجوئي دلجوئي گردد.


اميد است كه با انجام اين اقدامات، پرديس دانشكده هاي فني دانشگاه تهران كه بر اساس معيارهاي جهاني در ميان دانشگاههاي برتردنيا قرار گرفته و بالاترين رتبه در ميان دانشگاههاي كشور را با تكيه بر قدمت، تجربه، نخبگان خود و تلاشهاي مستمر چند ساله اخيركسب نموده است، به همراه ديگر دانشگاهها و مراكز علمي كشور به رشد بالنده خود ادامه داده و منشاء خدمات بيشتر به ميهن اسلامي گردد.

با تشكر و احترام

جمعي از اساتيد پرديس دانشكده هاي فني

دانشگاه تهران

1. آرائی، عليرضا استاديار دانشكده مهندسي مكانيك

2. آسائي، بهزاد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

3. ابري نيا، كارن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

4. اسكندري قادي، مرتضي استاديار دانشكده علوم پايه

5. اشجعي، مهدي استاد دانشكده مهندسي مكانيك

6. اصل سليماني، ابراهيم استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

7. افشارنيا، سعيد دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

8. افضلي كوشا، علي استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

9. باباخاني، علي استاديار دانشكده علوم پايه

10. بديعي، پيمان استاديار دانشكده مهندسي عمران

11. بشارتي گيوي، محمدكاظم دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

12. بني هاشمي، محمدعلي استاديار دانشكده مهندسي عمران

13. بهمنيار، حسين استاد دانشكده مهندسي شيمي

14. پنجه شاهي، محمد حسن دانشيار دانشكده مهندسي شيمي

15. تابش، مسعود دانشيار دانشكده مهندسي عمران

16. تقي ياره، فتانه استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

17. تيمورنژاد، جمال مربي دانشكده مهندسي مكانيك

18. جعفري، احمد استاديار دانشكده مهندسي معدن

19. حائري يزدي، محمد رضا دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

20. حامدي، محسن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

21. حسين زاده، غلامعلي دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

22. حقيقي، منوچهر دانشيار دانشكده مهندسي شيمي

23. خدادادي، عباسعلي دانشيار دانشكده مهندسي شيمي

24. خداياري، علي اصغر مربي دانشكده مهندسي معدن

25. خسروی، رامتين استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

26. خوانساري، احمد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

27. دولتشاهي پيروز، محرم استاديار دانشكده مهندسي عمران

28. دولتشاهي، بهمن استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

29. راستگو، عباس دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

30. رجايي سلماسي، فرزاد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

31. رحيمي كيان، اشكان دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

32. رحيميان، محمد استاد دانشكده مهندسي عمران

33. رحيميان، محمد حسن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

34. رمضاني تبار، حيدر مربي دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

35. زهرايي، سيد مهدي دانشيار دانشكده مهندسي عمران

36. ستاره دان، سيد كمال الدين دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

37. سلطاني، ناصر دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

38. سلطانيان زاده، حميد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

39. سيد ابراهيمي، سيد علي استاد دانشكده مهندسي متالورژي و مواد

40. سيدامامي، كاظم استاد دانشكده مهندسي معدن

41. شكوري گنجوي، حامد استاديار دانشكده مهندسي صنايع

42. شكرچي زاده، محمد دانشيار دانشكده مهندسي عمران

43. صادقي، كيوان دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

44. صالحي دزفولي، عبدالرحيم مربي دانشكده علوم پايه

45. صدر، افسانه مربي دانشكده مهندسي شيمي

46. فاخر، علي دانشيار دانشكده مهندسي عمران

47. فاروق حسينی، سيد محمد دانشيار دانشكده مهندسي معدن

48. فتحي پور، مرتضي دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

49. فرجي دانا، رضا استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

50. فروزنده، بهجت استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

51. فرهنگي، شاهرخ دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

52. فيض ديزجي، احمد دانشيار دانشكده علوم پايه

53. فيض، جواد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

54. قادري، سيد فريد دانشيار دانشكده مهندسي صنايع

55. قربانيان، سهرابعلي استاديار دانشكده مهندسي شيمي

56. قلندرزاده، عباس استاديار دانشكده مهندسي عمران

57. کراچيان، رضا دانشيار دانشكده مهندسي عمران

58. كهربائيان، احمد استاديار دانشكده مهندسي مكانيك

59. كوثري، فرشاد استاد دانشكده مهندسي مكانيك

60. لاهوتي، فرشاد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

61. لساني، حميد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

62. لطيفي نمين، منوچهر دانشيار دانشكده مهندسي عمران

63. محجوب جهرمي، محمد دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

64. محسني، حسين استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

65. محمدي توچايي، سهيل دانشيار دانشكده مهندسي عمران

66. محمدي، سيامك استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

67. مرادي، مجيد استاديار دانشكده مهندسي عمران

68. مرتضوي، يدالله دانشيار دانشكده مهندسي شيمي

69. معصومي، ابوالفضل دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

70. معصومي، ناصر دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

71. معظمي، دارا استاد دانشكده علوم پايه

72. منتظري نمين، مسعود استاديار دانشكده مهندسي عمران

73. منصف، حسن دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

74. موسوي، مهدي دانشيار دانشكده مهندسي معدن

75. مهاجرزاده، سيد شمس الدين استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

76. ميرقاسمي، علي اصغر دانشيار دانشكده مهندسي عمران

77. نادر اصفهاني، سعيد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

78. نايي، محمد حسن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

79. نجار اعرابي، بابك دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

80. نوابي شيرازي، زين العابدين استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

81. نوع پرست، محمد استاد دانشكده مهندسي معدن

82. نيايش، كاوه استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

83. نيلي احمدآبادي، مجيد دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

84. نيلي احمدآبادي، محمود استاد دانشكده مهندسي متالورژي و مواد

85. وهابی، سيد شمس الدين مربي دانشكده مهندسي معدن

86. ياوري شهرضا، مهدي مربي دانشكده مهندسي معدن

87. يزداني، ناصر دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

88. يوسفي كما، عقيل دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

«حمله لباس شخصی‌ها با هماهنگی قبلی بود» يکشنبه، ۱۳ دي، ۱۳۸۸

گفت‌وگو با یکی از شاهدان عینی حمله‌ی لباس‌شخصی‌ها به دانشگاه مشهد: «حمله لباس شخصی‌ها با هماهنگی قبلی بود»

در مراسم گرامی‌داشت کشته‌شدگان روز عاشورا در شهر مشهد، دانشگاه آزاد این شهر در روز چهارشنبه ۹ دی، به صحنه‌ی درگیری خونینی مبدل شد.

تجمع سکوت دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد در گرامی‌داشت کشته‌شدگان روز عاشورا، با حمله‌ی نیروهای موسوم به لباس‌شخصی‌ها، انصار و بسیج به خشونت کشیده شد و موجب زخمی‌شدن نزدیک به ۴۰ نفر و کشته‌شدن ۲ دانشجو گردید.


به گزارش خبرنامه‌ی دانشجویی امیرکبیر، روز چهارشنبه در پی برگزاری مراسم یادشده توسط دانشجویان، حوالی ساعت یک بعد از ظهر چندین اتوبوس حامل نیروهای انصار و بسیج وارد محوطه‌ی دانشگاه شده و بیش از ۵۰۰ تن را پیاده کردند.


این افراد که مسلح به چاقو، قمه و دیگر سلاح‌های سرد بودند، به دانشجویان حمله کردند که در پی آن بیش از هشت دانشجو به بیمارستان منتقل شدند. حال دو تن از این زخمی‌ها وخیم گزارش شده است و از سوی دیگر، فعالان دانشجویی و شاهدان عینی اعلام کرده‏اند که این دو دانشجو جانباخته‌اند.


سایت خبرنامه‌ی امیرکبیر از بازداشت ۷۰ دانشجو و افراد عادی و انتقال آنان به کلانتری قاسم‌آباد خبر داده است. سایت جرس نیز شمار دستگیرشدگان را بیش از ۴۰ تن اعلام کرده است.


در همین راستا، با یکی از شاهدان عینی حادثه‌ی دی‌روز ‌در محل دانشگاه آزاد مشهد گفت‌وگو کرده‌ام:

دانشجویان در محوطه‌ی دانشگاه تجمع کرده بودند و صرفا در حال شعاردادن بودند که یک‌باره تعدادی که بیش‌تر لباس‌شخصی بودند، وارد دانشگاه شدند. هم‌زمان حراست دانشگاه نیز درها را بست که دانشجویان نتوانند خارج شوند.

این عده که به‌گفته‌ی بچه‌ها، قیافه‌های‌شان بیش‌تر شبیه به زندانیان بود، به سمت بچه‌ها حمله می‌کردند و با چاقو آنان را تهدید می‌کردند. آنان تقریبا تمام شیشه‌های دانشکده‌ی معماری را خرد کردند و حدود ۴۰ دانشجو را زخمی کردند. دو دانشجو نیز در اثر اصابت چاقو به گردن‌شان کشته شدند.

علت این حمله اساسا چه بود؟

تعدادی از بسیجی‌ها تجمعی داشتند و شعارهایی مانند «مرگ بر منافق» و غیره می‌دادند. تعدادی از بچه‌های انجمن اسلامی (حدود ۱۰ تا ۲۰ نفر) نیز در آن‌جا حضور داشتند و پاسخ آنان را دادند. این نیروها نیز گویی منتظر چنین حرکتی بودند تا حمله کنند.

می‌خواهید بگویید که حمله‌کنندگان از اعضای بسیج دانشجویی بوده‌اند؟

قیافه‌هایی که داشتند و حرکات‌شان حتی به بسیجی‌ها نیز نمی‌خورد. بچه‌ها شاهد بودند که بعد از مدتی کنترل اوضاع از دست بسیج و حراست نیز خارج شده بود و حتی به حراستی‌ها نیز حمله می‌کردند.

با توجه به این که ورود به دانشگاه با سلاح سرد و یا گرم ممنوع است، این نیروها چگونه اجازه یافتند وارد محوطه‌ی دانشگاه بشوند؟

حتما هماهنگی شده بود. چون نزدیک به چند اتوبوس از سمت در غربی، در پشتی دانشگاه که پارکینگ قرار دارد، یک‌باره وارد دانشگاه شدند. هم‌زمان نیز درهای دیگر دانشگاه را بر روی دانشجویان بستند.

این افراد بیرون از دانشگاه آماده بودند و منتظر حرکتی از سوی دانشجویان بودند تا بهانه به دست‌شان بیافتد و وارد دانشگاه شوند.

آیا نیروهای انتظامی نیز برای حفظ حریم دانشگاه وارد عمل شدند؟ یا از سوی دانشگاه شکایتی در این زمینه طرح شده است یا خیر؟

گویا یک سری از نیروهای انتظامی یگان ویژه نیز پس از این که حراست درها را بسته بود، پشت درها مانده بودند و نتوانسته بودند وارد شوند.

‌دامنه‏‌ی این درگیری‏‌ها و مشکلاتی که پیش آمده تا امروز نیز ادامه پیدا کرده است؟

بله، امروز قرار برگزاری تحصنی از ساعت ۱۴ تا ۱۵ بعدازظهر در محوطه‏ی دانشگاه گذاشته شده بود. جمعیت بسیار زیادی از دانشجویان که اصلا انتظارش نمی‏رفت در این تحصن شرکت کردند.

با وجود این که دیروز ۴۰ دانشجو دستگیر شدند، اما باز هم امروز تحصنی باورنکردنی در دانشگاه برگزار شد. البته همان نیروهای دیروز، بیرون درها تا چند ساعت پیش ایستاده بودند.

اعتراض دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد در چهارچوب همان خواسته‌ها و اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم قرار می‌گیرد یا این که مطالبات دیگری نیز وجود دارد؟

خواسته‌های دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد در راستای همان اتفاقات و مطالبات همگانی قرار دارد. خواست دیگری مطرح نیست.

شاید همین برخوردهای شدیدی که با دانشجویان در دانشگاه آزاد مشهد شد، موجب ایجاد کینه‌ای در بقیه‌ی دانشجویان بشود. یعنی ممکن است با هر حمله‌ای که می‌شود، موج بزرگ‌تری از دانشجویان معترض درست شود و دانشجویانی که تا کنون مطالبات‌شان را جدی پی‌گیری نمی‌کردند وقتی می‌بینند هم‌کلاسی‌ها و دوستان‌شان جلوی چشم‌های‌شان زخمی و یا کشته می‌شوند، با شدت و پی‌گیری بیش‌تری روی خواسته‌های‌شان بایستند.

شرایط دانشگاه در حال حاضر چگونه است؟

تا یک ساعت پیش که تحصنی برپا بود. بعد از آن هم معلوم نیست، ممکن است اتفاق دیروز دوباره تکرار شود.

اردوان روزبه
رادیو زمانه


پلمب دفتر انجمن اسلامی و بازداشت ۱۰ دانشجوی دانشگاه سجاد

در پی اعتراض دانشجویان نسبت به حمله خونین به دانشگاه آزاد مشهد: پلمب دفتر انجمن اسلامی و بازداشت ۱۰ دانشجوی دانشگاه سجاد


در پی تجمع روز پنجشنبه دانشجویان دانشگاه غیرانتفاعی سجاد مشهد در اعتراض به حمله خونین اوباش حامی دولت کودتا به دانشگاه آزاد مشهد که منجر به زخمی شدن دهها دانشجو، بازداشت ۲۱۰ تن از دانشجویان این دانشگاه و احتمال شهادت دو دانشجو این دانشگاه، نیروهای امنیتی و انتظامی با حضور در صحن دانشگاه سجاد، ابتدا دفتر انجمن اسلامی را تعطیل و سپس ۱۰ تن از دانشجویان را بازداشت کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر هم اکنون ۳۰ دانشجو دانشگاه آزاد، ۱۰ دانشجو دانشگاه سجاد و ۴ دانشجو دانشگاه فردوسی مشهد در بازداشتگاه اطلاعات این شهر زندانی می باشند.

در پی وقایع اخیر دانشجویان دانشگاه سجاد مشهد با صدور بیانیه ای حملات صورت گرفته بر علیه دانشجویان مشهد را محکوم کردند. متن این بیانیه به شرح زیر است:

بسم رب الشهدا و الصدیقين

از بدو تاسيس دارالفنون تا امروز، همواره دانشگاه يكي از كانون هاي دگرانديشي، روشنفكري، تحول خواهي و بيداد ستيزي بوده است و به همين سبب هميشه مورد غضب و خشم جباران زمانه قرار گرفته ولي كمتر كسي به خود جرات آن را داده كه به اين حريم مقدس تجاوز كند چه برسد به اين كساني به نام دين دشنه در قلب دانشجو فرو برند.

اين روز ها دانشجو در دانشگاه كه بايد خانه ي امن او باشد، راحت ندارد؛ اين روزها حريم خانه ي مان بوي خون گرفته، اين روزها زنجير و دشنه و تحجر در اطراف خانه ي ما ريشه دوانيده، اين روزها زندان و بند و زنجير سهم هم خانه اي هاي ماست، اين روزها به جاي شنيدن حرف مان در گلويمان دشنه فرو مي كنند تا مبادا گوش هايشان را بيازاريم، اين روزها به جاي خواندن نوشته هاي مان، زنجير بر دستمان مي زنند مبادا كه دو باره بنويسيم، اين روزها به جاي ديدن سكوت مان، چوب بر سرمان مي كوبند تا ديگر به فكر اعتراض نيافتيم؛ و غافلند از اين كه هر چوب و زنجير و قمه اي كه بر اين پيكر استوار فرود آيد او را قوي تر مي سازد...

دوستان هم خانه اي، اينان حرمت خانه ي ما را شكستند، به زور به حريم ما وارد شدند، دوستانمان را زدند و كشتند و بردند تا شايد صداي ما را در گلو خفه كنند، زهي خيال باطل كه دريا دل را چه باك از طوفان؟!!

ما دانشجويان موسسه ي آموزش عالي سجاد مشهد، هم نوا با ساير دانشجويان ديگر دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي، ضمن محكوم كردن اقدام شنيع حمله به دانشجويان در دانشگاه آزاد اسلامي مشهد، از تمامي دانشجويان عزيز مي خواهيم فارغ از تفكر هاي جناحي و سياسي و به صرف حمايت از دوستان در بندمان و همچنين در جهت محكوميت ورود نيروهاي لباس شخصي به حريم دانشگاه و ضرب و شتم دانشجويان تا اطلاع ثانوي از حضور در سر كلاس درس و جلسه ي امتحان اجتناب كنند تا بدين وسيله اربابان قدرت بفهمند كه حريم دانشگاه محل قدرت نمايي نوچه هاي گردن كش قداره به دست ايشان نيست.

مقابله مردم با سپاه تهران

آنچه گذشت در عاشورا ۸۸


محاکمه متهمان ناآرامی های عاشورا امروز برگزار می شود


بی بی سی :
تلویزیون ایران اعلام کرده است که محاکمه هفت نفر از افرادی که متهم به "هتک حرمت آرمان های انقلاب اسلامی" در روز عاشورای امسال هستند، امروز، یکشنبه، 13 دیماه، در دادگاه انقلاب اسلامی تهران آغاز می شود.
پرونده این هفت نفر به شعبه پانزده دادگاه انقلاب که ریاست آن را قاضی صلواتی بر عهده دارد، تحویل داده شده.
علنی یا غیرعلنی برگزار شدن دادگاه، بستگی به تصمیم قاضی صلواتی دارد.
دادسرای عمومی و انقلاب تهران روز جمعه از محاکمه این متهمان در روزهای یکشنبه تا سه شنبه این هفته در دادگاه انقلاب تهران خبر داده بود.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران پیشتر اعلام کرده بود: "این دادستانی بدون اغماض با توهین کنندگان به آرمانهای انقلاب اسلامی بخصوص متهمان ساختار شکن حوادث روز عاشورا برخورد می کند."
فرمانده پلیس ایران نیز گفته بود که با بازداشت شدگان روز عاشورا مدارا نخواهد شد و کسانی که به پلیس حمله کرده یا شعارهای تند سر می دهند "محارب" هستند.
سرتیپ اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران روز چهارشنبه ۹ دی (۳۰ دسامبر) در جمع خبرنگاران در تهران گفت که در روز عاشورا حدود ۵۰۰ نفر تنها توسط مأموران پلیس بازداشت شدند و "این بار قرار بر این است که با دستگیر شدگان مثل سابق مدارا نشود".
آقای احمدی مقدم کار کسانی را که به پلیس حمله می کنند، اماکن عمومی را تخریب می کنند یا "شعارهای ساختارشکن" می دهند، "محاربه" توصیف کرد و گفت که دستگاه قضایی با آنها برخورد "قاطع" خواهد داشت.
مقامات ایران کشته شدن دست کم ۸ نفر را در جریان حوادث روز عاشورای تهران تأیید کرده اند.

تصاویر و مشخصات زره پوشهای ضد شورش چینی در بندرعباس


زره پوشهای وارداتی مدل DES-516B و ساخت صنایع نظامی استان دالیان چین می باشد. مشخصات دقیق شرکت سازنده بشرح زیر است: sohrabestann.blogspot : سرانجام با رسیدن اولین کشتی حامل زره پوشهای ضد شورش چینی به بندرعباس مشخص گردید که چین تصمیم گرفته تا بطور علنی در سرکوب مردم ایران مداخله نموده و از سقوط حکومت ولایت فقیه و تهدید منافع نامشروعش در منطقه جلوگیری نماید.

Dalian Eagle-Sky Co.
Tel: +86-411-8681-3362
Fax: +86-411-8681-3763
Email: eagle@eagle-sky.net
http://www.eagle-sky.net/

این زره پوش ضد شورش دارای مخزنی 10 هزار لیتری برای شلیک آب سرد و آبجوش و 3 مخزن 100 لیتری جداگانه برای شلیک مایعات شیمیائی سوزاننده، آب مخلوط به رنگ پاک نشدنی و یا آب مخلوط به گاز اشک آور است. هر زره پوش دارای دو تفنگ پرتاب مایعات با بُرد 70 متر است که از داخل کابین کنترل می شوند. قیمت خرید هر دستگاه 650 هزار دلار می باشد که بهمراه آن مقادیر زیادی مایعات مختلف سوزاننده و اشک آور و رنگی نیز خریداری شده است.
مدت زمان لازم برای تحویل این زره پوشها 4 ماه بوده که بنا به عجله حکومت ایران و موافقت دولت چین، زره پوشها مستقیماً از زره پوشهای سازمانی ارتش چین بطور فوری تحویل شده که در نوع خود بی سابقه است. دولت چین هم باندازه حکومت جمهوری اسلامی تعجیل بخرج داده تا این زره پوشها هر چه سریعتر برای سرکوب مردم ایران به مقصد برسد.
دعای همه مردم مظلوم ایران این است که حکومت هرگز عمرش به استفاده از این تجهیزات خشونت بار نرسد، اما چنانچه روزی هم این زره پوشها را به خیابانها بیاورد، جای نگرانی نخواهد بود، ایرانیان آنقدر با استعدادند که ارزانترین راه برای نابودی آنها را پیدا کنند.
دولت مستبد و خونریز چین باید بداند که با این رفتار ضد انسانی خود بر علیه مردم ایران، در فردای پیروزی این مردم، گوشمالی سختی خواهد شد و نه تنها دستانش از بازار ایران قطع خواهد شد بلکه ملت ایران همه تلاش خود را خواهد نمود تا سرنوشت مشابهی برای محصولات چینی در بین کشورهای منطقه هم اتفاق بیفتد. همچنین چین منتظر باشد تا مردم آزاد ایران با همه امکانات خود از آزادیخواهان چینی پشتیبانی و حمایت نموده و بویژه در برابر جنایات وحشیانه دولت چین بر علیه مردم تبت و همچنین مسلمانان استان سین کیانگ با تمام قوا بایستد و پوزه کثیفشان را بخاک بمالد.
این دخالت آشکار چین در امور داخلی ایران و مشارکت در سرکوب مردم ایران باید توسط همه ملتهای دنیا محکوم گردیده و از مظلومیت مردم ایران حمایت نمایند. برای ولایت فقیه نیز هزاران تأسف، که حاضر است برای سرکوب مردم ایران حتی برای چینی های کمونیست بی خدا هم دستمال بدست شود ولی گوش به حرف حق ملت ایران ننماید.

یورش نیروهای امنیتی و بازداشت گسترده بهاییان در تهران


کمیته گزارشگران حقوق بشر-ا

ز ساعات اولیه امروز، 13 دی ماه ماموران امنیتی با حضور در منازل تعدادی از بهاییان در تهران به بازداشت آنان اقدام نمودند.

تا به این لحظه اسامی به دست آمده از بازداشت شدگان به این شرح است: لوا خانجانی، بابک مبشر، پیام فناییان و همسرش، ژینوس سبحانی، آرتین غضنفری، فرید روحانی، مهران روحانی، نسیم بیگلری و نگار ثابت.

گفتنی است تا این لحظه نگار ثابت و همسر پیام فناییان آزاد شده اند.

پس از اینکه شب گذشته بابک مبشر بازداشت شد، صبح امروز همسر وی، لوا خانجانی پس از احضار نیروهای امنیتی بازداشت گشت. وی نوه جمال الدین خانجانی یکی از هفت مدیر جامعه بهایی است که بیش از 1 سال و نیم است که در زندان به سر می برند و بنابر اعلام مقامات قضایی قرار است دادگاه این افراد 22 دی ماه برگزار شود.

پیش از این ژینوس سبحانی، منشی «کانون مدافعان حقوق بشر» و «کانون مشارکت در پاکسازی مین»، صبح روز چهارشنبه 25 دی ماه 1387 در منزل شخصی خود بازداشت شده بود.وی روز چهارشنبه 21 اسفند ماه 1387 با تودیع قرار وثیقه 70 میلیون تومان، آزاد شد.

بنابر گزارش های دریافتی دلیل بازداشت این افراد از سوی نیروهای امنیتی شرکت در اغتشاشات روز عاشورا عنوان شده است. در چند روز گذشته برخی مسئولین حکومتی و رسانه های وابسته به دولت اظهاراتی را در مورد نقش داشتن بهاییان در اغتشاشات روز عاشورا عنوان نموده بودند و این امر نگرانی در مورد وضعیت این افراد را افزایش داده است.

ادخواهی زندانی که برای درمان برده شده بود ولی کلیه او را ربودند


اینجانب افشین کریمی که در زندان رجائی شهر به جرم سلاح غیر مجاز و درگیری از تاریخ 3/3/ 1383 تحمل کیفر می نماییم. و در سال 1383 متوجه شدم که کلیه سمت چپ من مشکل دارد و بعد که به بهداری مراجعه کردم .توسط پزشک معالج آقای دکتر چنگیز ذبین دفتر آزمایش کرد و کامل عکس آی. دی پی و سونو گرافی نوشتند و بعد که متوجه شدم که کلیه من سنگ دارد. برایم درخواست عمل جراحی کردند .
که روز عمل مرا در اتاق عمل بهداری زندان بیهوش کردند و وقتی که من چشم باز کردم خودم را در بیمارستان شهید مدنی کرج دیدم و بعد از تحقیق از پزشک معالج متوجه شدم که کلیه سمت چپم را در آورده و وقتی علت را خواستار شدم گفتند که کلیه شما عفونت داشته و ما مجبور شدیم که آن را در بیاوریم در غیر این صورت به کلیه سمت راست شما آسیب می رساند
من هم بعد از تحقیق از طرف خانواده ام و پزشکی قانونی متوجه شدم که این مطلب دروغی بیش نیست . آقای دکتر چنگیز ذبین دفتر و مسئول بهداری دکتر عسگری که هر دو با هم شریک هستند و کسانی دیگری که من نمی شناسم تا به حال تعدادی چند نفر دیگر را هم به این طریق کلیه های آنها را هم در آورده و به فروش رسانده اند.
من نیز بعد از شکایت از طریق خانواده ام دنبالۀ کار را گرفتم ولی به نتیجه درستی نرسیدم که بعد از مدتی مجبور شدم که رضایت بدهم و در قبال رضایت یک برگۀ تعهدنامه به من دادند که داخل آن قید شده بود تا زمانیکه من کلیه سمت راستم را دارم و احتیاجی به کلیه نداشته باشم که هیچ و اگر احتیاج بشه آنها متعهد شدند که یک کلیه به من واگذار کنند
از آن به بعد ازمدت 5 سال کلیه سمت راست من نیز سنک گرفته. الان حدود 6 ماه می باشد که آنها درخواست عمل جراحی برایم کردند ولی مرا عمل نمی کنند و من نیز هنوز باید درد کلیه را هر روز بکشم و نمی دانم باید چکار کنم و حرفم را به کجا ببرم .
افشین کریمی بند1 زندان رجائی شهر کرج
آذر 1388

لازم به یادر آوری است که تا به حال تعداد زیادی از زندانیان بی دفاع که برای درمان برده شدند کلیه های آنها از بدنشان خارج گردیده که از آنها جمله می توان به نام های احمد حنانی،شروین گودرزی ،عبدالله و غیره اشاره نمود.کسانی که در تجارت اعضای بدن زندانیان بی دفاع دست اندرکار هستند مسئولین قوه قضائیه و مسئولین زندان گوهردشت کرج مانند علی حاج کاظم رئیس زندان،علی محمدی معاون زندان ،کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان ، ترابی رئیس بازرسی و همچنین بهداری زندان گوهردشت کرج می باشند.(توضیح از فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران است)

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

پیکر امیر ارشد تاجمیر تحت تدابیر شدید امنیتی و در ساعت تعطیلی بهشت زهرا به خاک سپرده شد


shahididigar.blogspot :

امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر گوینده و مجری پیش کسوت رادیو و تلویزیون و شهید عاشورایی میدان ولیعصر که توسط خودروهای نیروی انتظامی زیر گرفته شده بود به خاک سپرده شد. عصر روز شنبه ۱۲ دی و پس از یکهفته پیگیری خانواده شهید تاجمیر برای دریافت پیکر فرزندشان، این جوان برومند در ساعتی غیر معمول که در بهشت زهرا خاکسپاری صورت نمیگیرد، بصورتی سریع و با عجله به خاک سپرده شد.

روز شنبه ۱۲ دی هم مانند تمام روزهای بعد از عاشورا، خانواده شهید امیر ارشد تاجمیر پیگیر دریافت پیکر فرزندشان بودند که نزدیک ساعت ۳ بعدازظهر و در پزشکی قانونی کهریزک از طرف مامورین به ایشان اعلام میشود که میتوانند پیکر فرزندشان را دریافت کرده و به خاک سپارند. ابتدا تصور میشود که پیکر تحویل سردخانه‌ی بهشت زهرا داده میشود تا صبح یکشنبه مراسم خاکسپاری انجام شود اما خیلی سریع و صریح به ایشان اعلام میشود که خاکسپاری باید تا ساعت ۴/۵ همانروزانجام شده و پایان پذیرد. خانواده‌ی این شهید باید در این فاصله‌ی کوتاه هم اقوام و آشنایان را خبر میکردند و هم با فرزند و جگر گوشه‌شان وداع مینمودند. به آنها سفارش اکید هم میشود که جز اقوام نزدیک کسی را خبر ننمایند و مراقب باشند تا مراسم در نهایت آرامش و بی سر و صدا انجام شود. بدین ترتیب در ساعتی که تمام بخشهای بهشت زهرا اعم از اداری و غسالخانه برای عموم تعطیل شده بود و طبیعتا اطراف غسالخانه هم کاملا خلوت بود پیکر این شهید را شستشو داده و کفن کرده و با همراهی مامورین لباس شخصی بیرون آوردند. محل دفن هم از پیش تعیین و آماده شده بود و امکانی برای تصمیم گیری خانواده نبود. سه خودروی نیروی انتظامی و تعداد زیادی مامور لباس شخصی مشایعت کنندگان را همراهی میکردند. هنگام خاکسپاری نیز مامورین لباس شخصی در میان و همچنین پیرامون حاضرین ایستاده و از همه عکس و فیلم تهیه میکردند. تعدادی سرباز باتوم بدست هم در میان آن جمعیت کوچک مستقر شده بودند. چند مامور زن هم میان بستگان زن این شهید ایستاده بودند که با یکی از زنان جوان حاضر که به شدت بیقراری میکرد و در آن حال روسری‌اش به پشت سرش سُر خورده بود برخورد ناشایستی داشتند و الفاظ بسیار زشت و زننده‌ای را نسبت به او به زبان ‌آوردند. حتی تصور اینکه یک زن بتواند چنین دریده و رکیک ناسزا بگوید هم خیلی عجیب بود اما خواهران امنیتی بخاطر اینکه این بانوی عزادار روسری‌اش افتاده بود و در عین حال بیتابی میکرد با الفاظی رکیک و خیابانی نسبتهای ناپسندی به او دادند.

همچنین خیلی سعی شده بود آثار دهشتناک ناشی از زیر گرفته شدن این جوان برومند را بر روی صورتش بپوشانند. میزان مواد رنگدار و سفید کننده بر روی صورت او بوضوح نشان میداد که سعی زیادی شده تا آثار شدید و فراوان جراحات پیدا نگردد. مامورین دفن به توصیه مامورین امنیتی خیلی سریع مراسم را انجام داده و روی پیکر این عزیز را پوشاندند و فرصت عزاداری به خانواده و بستگان داغدار داده نشد. با پوشاندن و پر کردن قبر از حاضرین و عزاداران خواسته شد تا سریع محل را ترک کنند. جوانی که از مراسم عکسبرداری میکرد توسط لباس شخصیها دستگیر شد ولی پس از مدتی و با چند سئوال و جواب و همچنین خالی کردن حافظه دوربینش رها شد.

ساعت ۴/۵ بعد از ظهر پیکر این جوان برومند به خاک سپرده شده بود و خانواده‌اش ناچار به ترک آرامگاه او بودند. امیر ارشد تاجمیر در قطعه ۳۰۲، ردیف ۱۶۶، شماره ۷ به خاک سپرده شده است.

هنوز از امکان و نحوه برگزاری مجلس ترحیم و یادبود این عزیز خبری نیست. چنانچه مجلسی باشد همینجا اعلام میشود تا آزادگان ایران با حضور آرام و سبز خود یاد این عزیز سفر کرده را گرامی دارند و تسلای خاطر بازماندگانش باشند.

امیر ارشد تاجمیر فرزند ایرج تاجمیر و شهین مهین فر (گوینده و مجری پیش کسوت رادیو وتلویزیون) در هجوم وحشیانه‌ی خودروهای نیروهای انتظامی به میان مردم در میدان ولیعصر تهران مورد اصابت شدید قرار گرفت و سپس توسط همان خودروها از روی بدن نیمه جان او رد شدند. وی پس از انتقال به بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرده است. او ۲۵ ساله و از صدابرداران رادیو بوده است.

عمال حکومت با توجه به خانواده هنرمند این جوان قصد اجرای سناریوی عوام فریبانه‌ای برای این شهید داشتند که با مخالفت خانواده‌اش به اجرا نرسید. همینجا و در فرصت مقتضی جزئیات این ماجرا منتشر خواهد شد.

لشگر ساندیسی که در پایان عکس مولایشان را لگدمال میکنند!ا








خودتون فیلم ها رو ببینید و قضاوت کنید

در این فیلم اول

http://www.4shared.com/file/184866690/7703641f/zirkardan_mardom_tavasot_mamor.html
واضح ماشین نیروی انتظامی 2 تا حمله میکنن به مردم و یکی از ماشین ها از روی یکی از جونها رد میشه و در ادامه اول سردار رادان اعلام میکنه 2 نفر هم تصادف کردن مردن بعد که فیلمها در میاد احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی عصبانی میشه و میگه ماشین پلیس رو دزدیدن وجالب اینجاست که من فیلم دارم

http://www.4shared.com/file/184876468/c0a40d3c/rad_shodan_mashin_police_az_ro.html
که تو روز 16 اذر هم ماشین نیروی انتظامی با مامورای سوارش میخواهد یک موتورسوار رو از جنبش سبز زیر کنه ولی نمیتونه.احتمالا این جا احمدی مقدم بگه ماشین با کلیه ماموراش دزدیده شده؟