۱۳۸۷ مرداد ۴, جمعه

حمله نيروهای امنيتی به مراسم بزرگداشت شاملو


*برهم زدن مراسم بزرگداشت شاعر بزرگ آزادی و ضرب و شتم و بازداشت, به بهانه نداشتن مجوز صورت گرفت, اما...
روشنگری: به دنبال دعوت کانون نويسندگان ايران به گردهم آيی بر مزار احمد شاملو شاعر بزرگ آزادی در روز چهارشنبه, نيروهای امنيتی و انتظامی رژيم مراسم را به هم زدند, از حرکت اتوبوس ها به سمت امام زاده طاهر جلوگيری کردند, به ضرب و شتم حاضرين پرداختند و بر اساس گزارش های غير رسمی چندين نفر را هم دستگير کردند. خبرگزاری های رژيم خبرهای متناقضی در باره اين مراسم بزرگداشت منتشر کردند. خبرگزاری ايسنا در خبر خود اعلام کرد که مراسم هشتمين سالگرد درگذشت احمد شاملو - شاعر معاصر - برگزار نشد. ايسنا افزود: اين مراسم که بنا بر اعلام خانواده، قرار بود طبق روال هرساله، ساعت ۱۷ روز چهارشنبه، در امام‌زاده طاهر کرج برگزار شود، در نهايت، با ممانعت پرسنل انتظامی حاضر در محل، برگزار نشد. ايسنا علت جلوگيری نيروی انتظامی از برگزاری مراسم را "مجوز قانونی نداشتن گردهمايی" ذکر. همين بهانه از سوی خبرگزاری فارس نيز مطرح شد و در خبر اين خبرگزاری با تيتری تحت عنوان "تجمع سالمرگ شاملو مجوز نداشت" و طرح اين که "دعوت به تجمع سالمرگ احمد شاملو که از چند روز قبل برای آن تبليغ شده بود، مجوز قانونی نداشت" به گزارش خبرنگار اين خبرگزاری استناد شد که گفت:" بعد از ظهر امروز عده‌ای که قصد حضور در مراسم هشتمين سالمرگ احمد شاملو در امامزاده طاهر کرج را داشتند با ممانعت نيروی انتظامی مواجه شدند. نيروی انتظامی حاضر در محل، به خبرنگار فارس، گفته است اين مراسم فاقد مجوز قانونی است." عده‌ای که طبق هماهنگی قبلی با اتوبوس از تهران به کرج رفته بودند پس از مدتی سرگردانی به تهران بازگشتند. دعوت‌كنندگان به اين مراسم، مدت‌هاست كه غيرقانونى اعلام شده‌اند." از سوی ديگر برخلاف گزارش های ايسنا و فارس, ايرنا خبرگزاری رسمی رژيم مدعی برگزاری مراسم شد. در خبر ايرنا آمده است: "هشتمين سالگرد درگذشت شاعر فقيد "احمد شاملو" عصر روز چهارشنبه با حضور جمعی از مردم درآرامگاه وی در امامزاده طاهر کرج برگزار شد." به گزارش خبرنگار ايرنا، در اين مراسم که با حضور شماری از دوستداران وی بر سر مزار مرحوم برگزار گرديد، شرکت کنندگان با قرائت فاتحه و نثار تاج گل، گزيده هايی از اشعار وی را قرائت کردند. در اين مراسم بيانيه کانون نويسندگان ايران به مناسبت هشتمين سالگرد درگذشت شاملو بين شرکت کنندگان پخش گرديد. گزارش های منابع خبری رژيم در حالی انتشار يافته است که برخی منابع دانشجويی حاضر در مراسم بزرگداشت احمد شاملو از توقيف اتوبوس های رهپسار محل, ضرب و شتم، درگيری و بازداشت برخی از شرکت کنندگان از سوی نيروهای امنيتی خبر داده اند. احتمال می رود که برخی از اعضای کانون نويسندگان ايران نيز در ميان دستگيرشدگان باشند. نداشتن مجوز, بهانه سرکوب برهم زدن مراسم بزرگداشت احمد شاملو از سوی نيروهای امنيتی و اقدام به ضرب و شتم و بازداشت, به بهانه نداشتن مجوز صورت گرفته است, در حالی که مثل روز روشن است که رژيم به هيچ وجه حاضر نيست برای مراسمی از اين دست مجوز صادر کند. رژيم که آزادی اجتماعات و بويژه اجتماعات منتقدان و هنرمندان و دگرانديشان را هرگز به رسميت نمی شناسد و آن را دلبخواهی به صدور مجوزی که تقريبا هرگز صادر نمی شود, مشروط و موکول می کند, از اين طريق حق ويژه ای برای خود ايجاد می کند تا در صورت لزوم و هر گاه صلاح ديد و سياستش اقتضا کرد, به همين بهانه نداشتن مجوز به اعمال خشونت و سرکوب دست بزند. اين در حالی است که نداشتن به اصطلاح مجوز رژيم برای برگزاری اين مراسم در طول سال های اخير هميشه عامل برخود و ضرب و شتم نويسندگان و دوستداران شاعر نشده است. اقدام وحشيانه امنيتی های رژيم احيانا نشانه خشم آن از واکنش های اخير کانون نويسندگان ايران به گسترش سرکوب و اعدام و نقض آزادی بيان و انديشه در ايران و برگزاری مجمع عمومی آن عليرغم کارشکنی های همه جانبه رژيم در طول سال های متمادی بوده و شايد خواسته اند هشداری به اهل قلم داده باشند که بدانند همان دست های تبهکاری که مختاری و پوينده را کشتند, همان مغزهای منجمد و فتنه گری که می خواستند اتوبوس نويسندگان حامل سفر به ارمنستان را به دره بفرستند و اصحاب و ياران همان ها که احمد ميرعلائی را کشتند همچنان بر سر کارند و همچنان با "کنده و ساطور" بر گذرگاهها مستقر و بر سرنوشت و مقدرات مردم حاکم و عصيان و اعتراض, حتی مدنی و مسالمت جويانه اهل قلم را در قابل بيانيه و اطلاعيه تاب نمی آورند و تجديد فعاليت کانون و تحرک جديد آن را تحمل نمی کنند. ضمن اين که با توجه به جايگاه احمد شاملو و نقش و اهميت انکارناپذير او در شعر معاصر, کينه رژيم و اعوان و انصارش به او و دوستداران شعرش تشفی ناپذير است. در باره احمد شاملو و اشعارش سه مقاله زير در بخش عمومی روشنگری آمده است: قلعه نشين حماسه های پر تکبر: هژير پلاسچی
http://www.roshangari.net/as/sitedata/20080723205123/20080723205123.html ميل حروف به ساختن آينده :عليرضا شجاع http://www.roshangari.net/as/sitedata/20080723201803/20080723201803.html "نگاهی به واج آرايی در شعر سپيد شاملو": بهنام دارايی زاده http://www.roshangari.net/as/sitedata/20080723211935/20080723211935.html مدرن يا سنتي؟ مسئله اين نيست، وسوسه اين است!:انوشيروان مسعودی http://www.roshangari.net/as/sitedata/20080723211043/20080723211043.html

گذار دشوار از فاصله های کوتاه دهکده جهانی


http://www.roshangari.net/ روشنگری. در دهکده جهاني، فاصله های کوتاه برای اکثريت عظيمی بسيار دراز است، برای آنها که اين عکس اقامتگاه آن ها را به نمايش ميگذارد، به درازای ابديت. عکاس، کريستين سينيبالدي، روزو روزگار آنها و همراهان شان را در چند عکس ثبت کرده است. آنها تلاش ميکردند فاصله ,جهنم جنوب, تا , بهشت شمال, را با قايق بگذرانند تا با جنگ، با بمب هايی که بر سرشان فرومی بارد، با فقر، بيکاری و استبدادو فساد دولتی فاصله بگيرند. قايق ها قرار بود آنها رااز دريای مديترانه عبور داده در سواحل ايتاليا پياده کند. اين عکس گورستانی در جزيره لامپدوزا را نشان ميدهد. اجساد مهاجرانی که هويت شان روشن نيست در اين گورستان دفن شده است. به گفته سينيبالدی در برخی از گورها بيش از يک انسان آرميده اند و اين گورها فقط با عددی که تعداد آنها را نشان ميدهد مشخص شده است. از ژانويه امسال بيش از 6500 پناهجو سوار بر 100 قايق خود را به اين جزيره رسانده اند. از 50000 نفری که در عرض سه سال گذشته با 700 قايق به سواحل ايتاليا آمده اند، بيش از 60 درصد ازمغرب، 15 درصد از آفريقای غربي، بقيه از شبه قاره هند و خاورميانه بودند. حوادث تراژيک که بخشی از پناهجويان را مستقيما به زير خاک می فرستد کم نيست. اما آنها هم که زنده ميمانند، معلوم نيست به آسانی در آغوش , ساحل خوشبختی, جا بگيرند. آنچه در انتظار آنهاست زندگی شکننده و رقت باری است که برای برخی به ديپورت منتهی ميشود و بقيه را که بسياری از آنها جوانان جويای کار هستند، به دالان دراز انتظار وارد ميکند. جرم آنها چيست؟ اين که تصادفا در طرف اشتباه جهان به دنيا آمده اند. هرچه دهکده کوچک تر و فاصله ها کوتاه تر ميشود، آنها بيشتر به ناميمون بودن اين تصادف پی می برند و برتلاش خود برای اصلاح اين اشتباه تصادفی می افزايند، و هرچه اين تلاش مضاعف ميشود، ديوارها بلندتر، فاصله ها صعب العبور تر و تعداد تراژدی ها بيشتر ميشود. عکس های سينيبالدی را ميتوانيد در گالری روزنامه گاردين در لينک زير مشاهده کنيد. http://www.guardian.co.uk/world/gallery/2008/jul/04/2?picture=335492222

• انتشار اسناد تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه در لندن


ارتش اسراییل آماده همه گزینه ها علیه برنامه اتمی ایران است




نوول آبزور - مترجم: محمدعلی اصفهانی


همین لحظاتی پیش، مرکز خبررسانی دائمی هفته نامه ی پرآوازه ی فرانسه، نوول اُبزرواتور، گزارشی را منتشر کرد که فکر کردم خواندن آن بتواند هشداری به همه ی ما باشد تا فریب آرامش قبل از توفان را نخوریم و گمان نبریم که اسب تروآیی که با عنوان شرکت یک مقام عالیرتبه ی آمریکایی در نشست اخیر مربوط به پرونده ی اتمی ایران، و بعضی چشمک زدن های دیگر، در جلو دروازه مان رها کرده اند هدیه یی است نتیجه ی «شکست» دشمنان خارجی مردم ایران و کارگزاران رذل ایرانی آن ها از دشمنان داخلی مردم و چشم از حدقه درآورندگان و دست و پا قطع کنندگان و سنگسار کنندگان و به دار آویزندگان و اراذل و اوباششان. حواسمان را جمع کنیم: اسراییل و دار و دسته ی بوش و چینی ـ احتمالا ـ بهترین بازی و ـ باز هم احتمالاً ـ آخرین بازی خود را شروع کرده اند. جان بولتون که بعد از کنار گذاشته شدن، گاه گاهی از سوراخ بیرون می خزد، با سخنان اخیر خود در واقع با برگشت به سخنان چند سال پیشش (به هنگامی که در اوج قدرت بود) شاید تا حدودی، بند را آب داده باشد. سخنان تازه ی او در «وال استریت ژورنال» را در کنار سخنان چند سال پیش او بگذاریم. سخنان تازه ی او در وال استریت ژورنال، به نقل از آفتاب: «... به جای ادامه دادن مسیر ۵ ساله دیپلماسی شکست خورده پیشین، ما باید به طور جدی با اسرائیل، پیش و پس از حمله به ایران همکاری کنیم. ما از بابت این حمله در هر حال ملامت خواهیم شد و قطعاً تبعات منفی آن را احساس خواهیم کرد. «بنابراین منطق به ما حکم می‌کند که بکوشیم تا حد ممکن آن را با موفقیت به انجام رسانیم و یا حداقل در سر راه اسرائیل مانعی ایجاد ننماییم و تا جایی که امکان دارد، مقدمات راحتی و آسایش اسرائیل را فراهم آوریم...» و سخنان چند سال پیش او در همین زمینه: «... آمریکا، تنها به شورای امنیّت، اتّکا نمی کند... این بسیار حیاتی است که ما از شورای امنیت برای بسیج افکار عمومی جهانی علیه ایران استفاده کنیم...» (۱) به اندازه ی کافی گویاست. نه؟ ... نهایت ساده نگری خواهد بود اگر خطر تجاوز نظامی به ایران را تمام شده تلقی کنیم. و در نتیجه: نهایت بی خردی خواهد بود اگر اندک خللی در اراده ی ما به هماهنگ و متشکل شدن و با هوشیاری کامل و بدون پلک برهم زدن، به مقابله با خطر جنگ برخاستن به وجود آید؛ و زمانی دوباره به خود آییم که بمب های آمریکایی و اسراییلی ایران را ویران کرده اند... ... نه اسراییل که هدفش انهدام تأسیسات اتمی ایران حتی به قیمت انهدام ایران است، دست روی دست گذاشته است؛ و نه چینی و بوش؛ و نه مستخدمین بومی اینان که تمام بود و نبود خود را با بمباران ایران، و بعد از ویران شدن آن، ورود به مرحله ی جنگ زمینی، تحت فرماندهی آمریکا گره زده اند... ... هنوز راه های زیادی پیش روی دشمنان خارجی ایران و به خدمت گرفته شدگانشان قرار دارد: ـ «کشف» یک مرکز مخفی اتمی جدید مثلاً. ـ «اثبات» این که هر چه در عراق و فلسطین و لبنان می گذرد، نه به خاطر تجاوز آمریکا و اسراییل و قتل عام مردم بی پناه این سرزمین هاست؛ بلکه به خاطر سلاح ها و بمب های میلیونی ساخت ایران است... و برای ایجاد امنیت سربازان آمریکایی در عراق، و برای استقرار امنیت اسراییل در لبنان و حوالی آن، و برای رفع شر «تروریست های بنیادگرای حماس» در اسراییل اشغالی باید مردم ایران را و راه ها و پل ها و بیمارستان ها و مهد کودک ها و جاده ها و صنایع و تأسیسات کلیدی و کوچه و خیابان ایران را بمباران کرد... حکومت ایران، به وسیله ی مزدورانش فلسطین را دو تکه کرده است؛ و محمود عباس صلح طلب و شریف هم که خواهان ذبح جنایتکاران حماس در پیش پای اهود اولمرتِ همچون خود او صلح طلب و شریف است و از همین رو اسراییل را تشویق می کند که یک میلیون و نیم فلسطینی را در نوار غزه از فقر و بی غذایی و بیکاری و بیماری، و با قطع آب و برق و مواد اولیه ی غذایی، و با بمباران و خمپاره باران، و قتل عام و قتل خاص، زجر کش کند، بر این امر گواهی می دهد... ـ حمله ی «پیشگیرانه» ی اسراییل، مثلاً. و در پی دریافت یا عدم دریافت پاسخ از سوی ایران، ورود آمریکا به جنگ برای دفاع از دوست و متحد خود. آنگونه که قبلاً نیز در سناریو هایی، از جمله سناریو هایی با کارگردانی دیک چینی، پیش بینی شده بود. ـ کشف طرح یک «یازده سپتامبر» دیگر که این بار در ایران برنامه ریزی و آماده سازی شده است... و الی آخر... (۲)


محمد علی اصفهانی

سوّم مرداد ۱۳۸۷ ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۸
رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل، ژنرال اشکنازی معتقد است که اسراییل باید خودش را برای «تمام گزینه» ها به منظور متوقف کردن برنامه ی هسته یی ایران آماده کند. او این موضوع را در همین امروز پنجشنبه ۲۴ ژوئیه طی اظهارنامه یی رسمی، از طریق رادیو اعلام داشت و اضافه کرد: «ما مثل آمریکایی ها معتقدیم که ایران [کشور ایران و ملت آن، نه حکومت فعلی ایران ـ م ] حق ندارد به سلاح اتمی دست یابد» [بر خلاف ما که کشوری مسئول هستیم و بار ها با کشتار دسته جمعی مردم یک قریه از اطفال شیرخواره تا پدربزگ ها و مادر بزگ ها به جرم اقدام «تروریستی» یکی از آن ها در مقابله با سربازانمان در خاک خودش، این مسئول بودن خودمان را ثابت کرده ایم ـ م ]. «در این کار، اولویت با دیپلماسی و تنبیهات هست؛ امّا همه می توانند این را درک کنند که ما باید خودمان را برای همه ی گزینه ها آماده کنیم.». این نخستین بار است که اشکنازی به عنوان رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل در حال دیدار رسمی با مقامات سیاسی و نظامی آمریکا در واشنگتن است. ----------------------------------- امکان حمله ی اسراییل به ایران ----------------------------------- رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل، همچنین احتمال حمله ی اسراییل به تأسیسات اتمی ایران [حمله ی پیشگیرانه، بدون آن که کوچک ترین حمله یی از طرف ایران صورت گرفته باشد یا قرار باشد به زودی صورت بگیرد، و بدون آن که ایران اصلاً هنوز یک بمب اتمی هم داشته باشد ـ م ] را برجسته ساخت و بر همگونی آن با حمله به مرکز اتمی عراق در سال ۱۹۸۱ تأکید کرد. ژنرال اشکنازی در جریان دیدار از آمریکا تا این لحظه با دیک چینی (۳) ملاقات کرده است و قرار است که همین امروز [پنجشنبه ۲۴ ژوئیه] با رییس ستاد مشتر ارتش آمریکا دریادار مولن (۴) هم دیدار کند. اشکنازی، در مقام رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل، بر این موضوع پافشاری کرد که «وظیفه» و تکلیف او این است که «ارتش اسراییل را برای جنگ، برای حمله و ستیز، و برای پیروزی و برنده شدن، آماده کند.». ------------------------------------ سلاح اتمی ایران در سال ۲۰۱۰ ----------------------------------- در روز قبل از دیدار ژنرال اشکنازی، رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل، با دریادار مولن، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، اهود اولمرت، نخست وزیر اسراییل، در ملاقات با اوباما در اسراییل اظهار داشته بود که مطابق ارزیابی های اسراییل، ایران تا پایان سال ۲۰۰۹ یا حد اکثر تا اوایل سال ۲۰۱۰ به بمب اتمی دست خواهد یافت. [یعنی تقریبا تا یک سال و نیم دیگر، با وجود این همه مراقبت ها و این همه دیدار های متعدد آژانس بین المللی اتمی از ایران، و علیرغم گزارش معروف ۱۶ سازمان اطلاعاتی آمریکا از جمله سی آی ای، موسوم به «اِن آی ئی» ـ م ]. اولمرت همچنین در آن دیدار تأکید کرده است که: «جامعه ی جهانی باید در مقابل جاه طلبی اتمی ایران، به صورت اورژانس وارد عمل شود. چرا که موضوع، یک ضرورت فوری است.». باراک اوباما که امروز [پنجشنبه ۲۳ ژوئیه] اسراییبل را ترک کرد، در هنگام دیدارش از آن کشور، اسراییل را به پشتیبانی «خدشه ناپذیر» آمریکا از آن وعده داد و اظهار داشت که یک ایران مجهّز به سلاح اتمی «تهدیدی بزرگ» برای جهان خواهد بود. -------------------------------- جنگ، گزینه ی خوبی نیست -------------------------------- اوباما در گفتگویی با شبکه ی تلویزیونی «اِی بی سی نیوز»، در همین چهارشنبه ۲۳ ژوئیه تصریح کرد که: ـ باید تمام گزینه ها از جمله گزینه ی نظامی را در نظر داشت؛ اما برای حل مشکل، حمله ی هوایی کفایت نخواهد کرد. ایران یک کشور بزرگ است. آن ها امکانات اتمی خود را به صورتی پخش و منتشر و غیر متمرکز کرده اند که ما موفقیت حمله های «جرّاحی» را نمی توانیم در چشم انداز داشته باشیم. برخلاف مورد حمله ی بی دردسر اسراییل به مرکز اتمی عراق. اوباما ارزیابی کرد که «جنگ، گزینه ی خوبی نیست». امّا او در همان حال گفت که امکان یک اقدام نظامی علیه ایران را در صورتی که آن اقدام، برای مانع شدن ایران از دستیابی به بمب اتمی، لازم باشد، گشوده نگاه می دارد. ------------------------------------------------------------ تیتر و لینک گزارش: Tsahal prêt à "toutes les options" pour contrer le nucléaire iranien http://tempsreel.nouvelobs.com/actualites/international/proche_moyenorient/20080724. OBS4317/tsahal_pret_a_toutes_les_options_pour_contrer_le_nuclea.html ۱ـ جان بولتون کیست و چه خوابی برای ایران دیده است؟ http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar15/bolton.html ۲ ـ پرسش و پاسخ های لوموند در باره ی گزارش اخیر «اطلاعات ملی آمریکا» http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar05/monde-iran-us-rp.html ۳ ـ ... امروز، چینی و دوستانش دارند حمله به ایران قبل از پایان دوران ریاست جمهوری بوش را برنامه ریزی می کنند. در سال گذشته، قدرت چینی در پی یک سلسله مقالات روزنامه ی واشنگتن پست رو به کاهش نهاد. واشنگتن پست در این سلسله مقالات نشان داده بود که چینی چه طور در بسیاری از انتخاب های سیاسی دستگاه بوش، نسبت به خود بوش دست بالا داشته است. گفته می شود که بوش از این که دیده بود در برابر معاون خودش، بدل به یک وزنه ی سیاسی خفیف شده است، عصبانی شده بود، و از همین رو بیشتر به سمت کاندولیزا رایس و رابرت گیتس، که در مقایسه با چینی سیاست کمتر تندروانه یی دارند، روی آورده بود... فیلیپ جیرالدی ـ چینی دوباره برای حمله به ایران خیز برداشته است


http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/cheney-iran210108.html ۴ ـ اگر امروز، اسراییل می گفت که «بسیار خوب! ما هیچ اعتراضی به غنی سازی اورانیوم به وسیلهٔ ایران نداریم»، آیا شما فکر می کنید که بقیه ی جهان، در مورد کار ایران حرفی و ادعایی می داشت؟ نه. زیرا بقیه ی جهان به اندازه ی کافی بالغ هست که نخواهد با ایران و برنامه ی غنی سازی اورانیوم آن رودررویی کند. این بحران، ساخته و پرداخته شده در اسراییل است؛ و روز به روز هم دراماتیک تر می شود... ما مطلعیم که پنتاگون دارد برای متوقف کردن این مسابقه ی جنگ، بر کاخ سفید فشار وارد می آورد. اما وزارت دفاع، در قلمرو دستگاه ریاست جمهوری است. دستگاهی که همیشه به وسیله ی گروهی از ایده ئولوگ ها احاطه شده است که معتقد به دیگرگون ساختن بنیادی ساختار خاورمیانه هستند. اسکات رایتر در گفتگو با نشریه ی ایتالیایی ایل مانیفستو http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar07/ritter-iran.html ... پیش تر از این نیز، در مواردی، روشن شده بود که دریادار مولن، خواهان حمله به ایران نیست. امّا این تازه ترین سخنان او می تواند چنین تعبیر شود که رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، در پس پرده، مبارزه یی سخت با خواست های کاخ سفید و اسراییل ـ هر دوـ را پیش می برد، و می کوشد تا آن ها را متقاعد کند که پیش از اقدام به حمله به ایران، با دقت کامل، عواقب کار را در نظر بگیرند... ... به گزارش بی بی سی نیوز، دریاسالار مولن، حاضر نشد از آنچه رهبران اسراییل، در هفته ی گذشته، در جریان ملاقات با او، در مورد حمله به ایران گفته بودند پرده بردارد. [و این، به اندازه ی کافی گویاست ـ م ]. امّا او در همان حال که از افشای نقشه های رهبران اسراییل علیه ایران خودداری می کرد، زنگ خطر را به صدا در آورد که گشودن یک جبهه ی سوّم در کنار جبهه ی عراق و جبهه ی افغانستان می تواند «بی نهایت نگران کننده ، و بسیار خطیر باشد. با عواقبی که پیشاپیش سخن گفتن از آن دشوار است.».

http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar07/mullen-dedefansa.html

به مناسبت سالروز 30 تیر)دوشنبه شب 9 / 4 / 1332 )پیام دکتر محمد مصدّق




به مناسبت سالروز 30 تیر)دوشنبه شب 9 / 4 / 1332 )
هموطنان عزیزم،



به مناسبت تصادف با روز 30 تیر به یادبود شهیدانی که جان خود را در
راه استقلال و عظمت کشور فدا کرده اند مراسمی برپا خواهید کرد که هم مراتب تکریم و
احترام قبلی خود را به روح پاک این سربازان مجاهد راه حریّت و آزادی تقدیم کنید و هم
بدین وسیله ایمان و علاقه باطنی خویش را به ادامه مبارزه ای که این رادمردان فداکار در راه آن
شربت شهادت نوشیده اند ابراز و اظهار تمایید.
روز 30 تیر در تاریخ مبارزات ممتدِ ملت ایران فراموش نشدنی است زیرا دراین روز تمام
افراد ملت از هر طبقه و مقام در مقابل تحریکات اجانب یک دل و یک زبان قیام و اقدام
کرده اند و تا به مقصود نرسیدند از پای ننشستند.
در این روز تاریخی عده ای از گرامی ترین فرزندان ما به افتخار شهادت نائل شدند و با
خون پاک خود نهال آمال ملت را آبیاری کرده اند تا به همت آیندگان روزی بارور و سایه گستر
شود و ملت ایران از نعمت امن و آستایش و استقلال واقعی و آزادی حقیقی برخوردار گردد.
اگر در آن روز آن مردم بیدار و هوشیار نبودند و این حادثه را با ایمان و علاقه بی شائبه
نسبت به ادامه نهضت ملی تلقی نمی کردند و زمام سرنوشت خویش را به دست حوادث نامعلوم می
سپردند نه تنها آینده خود را دچار خطرات عظیم کرده بودند بلکه به افتخارات
گذشته خویش نیز خط محو و بطلان می کشیدند.
اما خوشبختانه به عکس آنچه اجانب تصور می کردند ملت ایران با روشن بینی و بصیرت
کامل به آینده خود می نگریست و خویشتن را برای مقابله با هر حادثه ای که او را از ادامه مبارزه
باز دارد آماده و مهیا می داشت و از هیچ مشکلی حتی مرگ، بیم و حراس به دل راه نمی داد.
حادثه 30 تیر بوته امتحانی شد که ملت ایران را در خود گداخت و زر خالص او را از عیار
فساد و تباهی جدا کرد و محک تجربه ای بود که افراد بی اراده و سست عنصر و همچنین
خیانتکاران به مصالح ملی و دست نشاندگان سیاست اجنبی از آن آلوده و رسوا آمدند.
پس اگر در این حادثه عده ای از عزیزترین فرزندان ما به درجات شهادت رسیدند برای
وصول به هدف مقدسی بود که این قیام ملی در پیش داشت و فنای ظاهری آنان ضامن بقای
استقلال کشور و دوام حیات ملت شد و چون به طیب خاطر برای جهاد در راه حق و حقیقت
و تقوی و فضیلت تن به مرگ دادند در این سودا سرمایه حیات و زندگانی جاوید حاصل
کردند و در مقابل این فداکاری البته تا ایران باقی است نام این آزادمردان در سرلوحه و دیباچه تاریخ
افتخاراتن کشور به عظمت و بزرگی ثبت و ضبط خواهد شد و اثری که با خون پاک خود در تحکیم
مبانی ملت و اساس استقلال مملکت بر جای گذارده اند یاد آنان را پیوسته در
دل های ما و نسل آینده باقی و برقرار خواهد گذاشت.
هموطنان عزیزم، نهضت مقدس 30 تیر نشان داد که ملت ایران در مبارزه با اجانب
به پایداری و استقامت مصمم است و ثابت کرد که این ملت آنجا که پای شرافت و استقلال
مملکت در میان باشد مرگ را بر زندگی آلوده به ننگ و رسوائی ترجیح می دهد و به هیچ
قیمت از ادامه نهضتی که آن را به بهای خون فرزندان خود خریده است باز نخواهند ایستاد.
لابد به خاطر دارید که سال گذشته در چنین روزهائی دولت از ادامه خدمتگزاری مأیوس
شد زیرا از هر جانب خود را با موانع و مشکلاتی مواجه می دید که دست سیاست اجنبی
فراهم کرده بود در آن ایام نیز مانند این روزها دست تحریکات و دسایس اجانب از هر جانب
در کار بود و دولت که می بایست تمام کوشش و نیروی خود را در آن دقایق حساس در راه
پیشرفت آمال ملت صرف کند بیشتر اوقات خود را برای مقابله و مراجعه به اینگونه
تحریکات مصروف می داشت و در نتیجه از هدف اصلی خود که پیشرفت نهضت ملی بود
باز می ماند و این تنها آرزوی بیگانگان بود که دولت را خسته و ناتوان کنند و از میدان مبارزه
به در برند. عاقبت این گرفتاری ها و کارشکنی ها دولت را چنان در تنگنا و وفشار گذاشت که
راهی جز کناره گیری در پیش نداشت و ناچار شد بار مسئولیتی را که ملت بر دوش او گذاشته
در نیمه راه مبارزه بر زمین گذارد.
اما بلافاصله معلوم گشت که ملت ایران با کنره گیری این دولت از کار موافق نیست و
به هر قیمت که ممکن باشد نخواهد گذاشت این جهاد مقدس بی نتیجه و ناتمام بماند.
قیام بی نظیر سی ام تیر و فداکاری بی مانندی که عموم افراد ملت در این روز از خود نشان داده اند
نمودار واضحی از عزم راسخ ملت ایران به دوام و بقای نهضت ملی بود که به صورت ابراز عقیده
عمومی دایر به بقا و ادامه خدمتگزاری این دولت در آمد.
این رستاخیز ملی ثابت کرد که ملت ایران با واقع بینی و توجه کامل به مصالح خویش راه
خود را انتخاب کرده و دیگر به هیچ قیمتی از آن باز نخواهند گشت. بیگانگان که در کمین
بودند در این واقعه دانستند که اینبار برخلاف انتظار با ملتب بیدار و علاقمند به استقلال
خویش سر وکار پیدا کرده اند و دیگر ممکن نیست با حیله و نیرنگ این ملت را از ادامه
طریقی که به دشواری پیموده است باز دارند و او را به همان سر منزل اول برگردانند و مردمی را
که برای تأمین مقاصد حقه ملی خود با کمال شهامت و شجاعت حتی تن به مرگ داده اند
بفریبند.
امروز هم اگرچه نفع طلبی عده ای معدود روزنه امیدی در پیش چشم آنان گشوده است و
در تاریکی یأس و حرمان راهی در پیش پای مطامع خود می بینند ولی چون هنوز اکثریت
قریب به اتفاق ملت در عزم خود راسخ و در تصمیم خویش پایدار است هرگز به مقصود
نخواهند رسید و از این غبار کدورت کم ترین گردی بر دامان ملت ایران نخواهد نشست.
هموطنان عزیزم، قیام 30 تیر و جانفشانی و استقامت بی دریغ ملت و قطع امید اجانب از
این که بتوانند در مبانی اتحاد و اتفاق ما رخنه ای ایجاد کنند در پیشرفت ملت ایران به سوی
مقصد و هدف نهائی خود بیش از آنچه بتوان گفت پر ارزش بود و مفید و موثر افتاد. اکنون بر
ما فرض و واجب است که این سرمایه معنوی را که در بهای خون پاک عزیزان خود به دست
آورده ایم و بزرگ ترین ضامن پیروزی ملت در این مبارزه و جهاد مقدس خواهد بود مفت و
رایگان از دست ندهیم اتحاد و اتفاق خود را با کمال دور اندیشی و خالی از هرگونه شائبه
غرض ورزی و کینه توزی حفظ کنیم و نگذاریم حریف مکار این حربه قاطع را از دست ما
بگیرد و با ایجاد نفاق و پراکندگی چنان به خود سرگرم و مشغول کند که آمال ملی خویش
را به کلی فراموش کنیم و از پیشرفت به سوی مقصد نهائی باز مانیم.
ملت ایران اگر خواسته باشد در ردیف سایر ملل بزرگ جهان مقام و موقعیتی را که
شایسته او و گذشته پر افتخار اوست بار دیگر احراز کند باید از محرومیت و مشکلات نگریزد
و از فداکاری و جانبازی نترسد ما نباید زندگانی را به هر صورت و کیفیت که به ما عرضه
می شود دوست بداریم و بدان قانع و خرسند باشیم اگر زندگانی توأم با آزادی و استقلال
نباشد به قدر پشیزی ارزش نخواهد داشت برای رسیدن به این هدف عالی تاریخ زندگی ملل
بزرگ عالم شاهد مبارزات و مجاهدات و گذشت ها و فداکاری ها است.
سرنوشت ملت ایران نیز در طول تاریخ خود همواره با این گونه محرومیت ها و مصایب
توأم و همراه بوده است و در همه این موارد ملت ما موانع و مشکلات را با بردباری و
شکیبائی تحمل و تلقی کرده و سر انجام از آن پیروزمند و سربلند بیرون آمده است.
جای تأسف نیست که جمعی از برادران و فرزندان گرامی ما در واقعه 30 تیر جان خود را
در راه حفظ سعادت و عظمت ملت ایران فدا کرده اند و با این فداکاری سرمایه افتخار جاوید
برای خود و خاندان خویش اندوخته اند.
جای تأسف موقعی خواهد بود که خدای ناخواسته ملت نتواند از این فداکاری های
بی دریغ فرزندان خود نتیجه ای که لازم است به دست آورد و از این خون های مقدسی که
ریخته شده بهره ای که شایسته است نتواند تحصیل کند، آن هم یقین دارم که با حس تشخیص
و موقع شناسی ملت ایران هرگز پیش نیاید و آرزوی ما در حفظ استقلال و تجدید دوران مجد
و عظمت دیرین این کشور باستانی هرچه زودتر تحقق پیدا کند.

جان بولتون: حمله به ایران، تنها راه است!

جان بولتون سیاستمدار بسیار تندرو و جنگ طلب آمریکایی همچون گذشته به سیاستهای اعمال شده از سوی دولت آمریکا در قبال ایران انتقاد داشته و مدعی است حمله به ایران تنها گزینه مناسب در برابر ایران است. آنچه در پی می‌آید، مقاله‌ای از جان بولتون است که هفته گذشته در «وال استریت ژورنال»، منتشر شده ‌و ترجمه ی فارسی آن را سایت «افتاب» درج کرده است: آزمایش موشک‌های قاره‌پیمای ایران در هفته گذشته به همراه ادبیات تند و خشن فرماندهان نظامی ایران نشان داد که خاورمیانه تاچه حد به نقطه بحرانی و بازگشت‌ناپذیر نزدیک است. تلاشهای تهران به منظور ترساندن ایالات متحده و اسرائیل از انجام عملیات نظامی علیه این کشور به همراه مذاکرات دیپلماتیک ایران با اتحادیه اروپا دو روی یک سکه‌اند. حکومت تهران در حال خریدن وقت اضافه‌ای است که برای ساخت بمب اتم بدان نیاز دارد. این برنامه‌ای است که حکومت ایران به طور مخفیانه در طول مدت ۲۰ سال تعقیب کرده است. بین ایران و هدف درازمدت وی یک حایل قرار دارد: «تهاجم نظامی از سوی آمریکا یا اسرائیل. ایران امروز توانایی تولید جنگ‌افزار هسته‌ای را ندارد حتی ممکن است این توانایی را تا چند سال آینده نیز نداشته باشد. گمانه‌زنی‌ها بسیار گشاده‌دستانه است و هیچ‌کس به جز روحانیون تهران به درستی نمی‌داند که آنها چه زمانی به سلاح هسته‌ای دست خواهند یافت که آنها نیز مطمئنا به کسی نخواهند گفت». با این همه، زمان، کلید این داستان نیست. یک نکته مهم آن است که رهبران ایران چه زمانی تصمیم به نظامی کردن فعالیتهای هسته‌ای خود بگیرند بدون آنکه تظاهرات خارجی آن موجب توقف آن از سوی جامعه جهانی شود. ما نمی‌دانیم که آیا ایران دراین نطقه قرار دارد یا آنکه چه‌قدر به این نقطه نزدیک است. تنها چیزی که ما می‌دانیم آن است که ایران هم‌اکنون ۵ سال است که با گروه EU-٣ (بریتانیا، فرانسه و آلمان) مذاکره بی‌حاصل داشته و به سادگی هم اکنون ۵ سال به ساخت بمب اتم نزدیک‌تر شده است. تصور کنید پس از این برای دولت «بوش» چه رخ خواهد: در شش ماه آینده این دولت به حرکت لنگان لنگان خود ادامه داده و سیاست وقت کشی را تعقیب خواهد کرد. به این شش ماه بیافزایید شش ماه نخست رئیس جمهور آینده را که به منظور تعیین تیم امنیتی و سیاسی خود صرف خواهد کرد و همه اینها به ما می‌گوید که ایران یک سال دیگر نیز زمان به دست خواهد آورد. به جرات می‌توان گفت که ما در بازی ارائه مشوق‌های مالی- اقتصادی به ایران بازنده‌ بوده‌ایم چرا که در حالی که ما مشغول ارائه این مشوق ها به ایرانیان بودیم، آنها در حال انجام تلاش‌های علمی، پژوهشی خود بوده‌اند. تحریم‌های کنونی شاید پنج سال پیش می‌توانستند بر ایران اثر گذار باشند، اما هم اینک بی‌تردید تاثیری بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران نخواهند داشت، چرا که این تحریم‌ها تنها به اقتصاد ایران لطمه خواهد زد و اقتصاد ایران طی سی سال گذشته به علت مدیریت غلط به اندازه کافی آسیب دیده است. تحریم‌های بیشتر در این روزها حتی با وجود حمایت‌های روسیه و چین بسیار دیرهنگام و بی‌ارزش است. با وجودی که گزینه تغییر حکومت تهران، گزینه‌های مرجح است، اما احتمال بیرون راندن روحانیون از حکومت در حال حاضر وجود ندارد. آیا ما در پنج سال گذشته کاری برای حمایت از ناراضیان سیاسی دورن ایران کرده‌ایم؟ جوانان، محرومان اقتصادی نمونه‌هایی از این ناراضیان هستند. گزینه تغییر حکومت مانند یک کلید برق نیست که بتوان آنرا روشن یا خاموش کرد. این کار سختی‌ها و مشکلات بسیاری دارد که عذری برای انجام ندادن آن پذیرفته نیست. از همین روست که اسرائیل در نقطه تصمیم‌گیری بحرانی قرار دارد: استفاده از اهرم تهاجم نظامی به منظور از بین بردن کنترل و تسلط ایران بر دانش بومی چرخه سوخت هسته‌ای. این عمل در صورت موفقیت که بسیار نیز پرخطر می‌نماید نخواهد توانست بحران هسته‌ای ایران را برای همیشه حل نماید. چرا که آنها این پتانسیل را دارند که برای مدتی زمان خریده و فعالیت‌های بحران‌زای خود را برای مدتی کناری نهند. ما به هر شکل ممکنه و هر طور که بتوانیم، باید حکومت تهران را تغییر دهیم و یا در این مسیر حرکت کنیم چرا که گزینه مقابل این عمل، چیزی جز این نیست که با ایران هسته‌ای مواجه شویم؛ گزینه‌ای که بدترین حالت ممکنه است. با این همه، با وجود فوریت و حساسیت، این قضیه «باراک اوباما» و سران سه کشور اروپایی را نگران نکرده است. سناتور اوباما آشکار را در تاریخ ۹ ژوئیه اظهار داشت که ایران را باید با تحریم‌های تازه‌ای مواجه ساخت. وی همچنین گفت که ما به «دیپلماسی مستقیم» نیاز داریم. از همین رو باید از «تحریک کردن» ایران پرهیز نماییم. ما باید از «مشوق‌های قوی»‌استفاده نماییم تا «رفتار ایرانی‌ها» را تغییر دهیم. از دیگر سوی «خاویر سولانا» رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا همچنان در حال حاضر، مشغول صرف وقت همچون ۵ سال گذشته به منظور گفتگو با ایران است؛ گفتگوهایی که حتی سناتور اوباما نیز رسماً اعلام کرده که هیچ نتیجه‌ای در بر نداشته است. «جان مک‌کین» در واکنش به آزمایش موشکی ایران بار دیگر بر نیاز به سیستم دفاع موشکی کارآمد تاکید کرد. وی معتقد است در براب رکشورهایی چون ایران و کره شمالی، آمریکا به این سیستم نیازمند است. او البته بی‌تردید درست می‌گوید، به خصوص با توجه به این که انتخابات ماه نوامبر بسیار نزدیک بوده و به مرحله‌ای بحرانی رسیده است و در نتیجه این می‌تواند پاسخی به دموکرات‌ها باشد. اهمیت کنونی که سیستم دفاع موشکی برای ما یافته است، تنها یک جزء از تبعات سیاستهای غلطی است که در برابر ظرفیتهای هسته‌ای- نظامی ایران در گذشته اعمال شده است. در کوتاهترین زمان ممکنه، ما باید با مسئله بسیار مهمی مواجه شویم. ایالات متحده در صورتی که اسرائیل تصمیم به اقدام نظامی علیه ایران بگیرد چه خواهد کرد؟ زمانی بود که دولت بوش احتمال می‌رفت که از گزینه اقدام نظامی علیه ایران استفاده نماید، اما شواهد عمومی به ما می‌گویند که آن دوران هم اکنون گذشته است. اسرائیل آشکارا می‌بیند که طی ۱۲ ماه آتی، روابط آمریکا- اسرائیل دارای بستری مستعد و مناسب است. اسرائیل به دولت بوش گفت که نیروگاه هسته‌ای سوریه که توسط کره‌شمالی ایجاد شده را در بهار ۲۰۰۷ نابود می‌کند و اعلام کرد که تا پایان تابستان برای انجام آن صبر نخواهد کرد. اسرائیل این کار را کرد و دیدیم که قابلیت‌ها و توانمندی‌های هسته‌ای سوریه را که در آن مکان وجود داشت نابود کرد. جایی که در مرز شمالی‌اش ماموران ایرانی به عنوان یک تهدید واقعی حضور داشتند. وقتی مرکز تهدید واقعی، ‌نه یکی از نمایندگان و عمال تهدیدکننده اصلی، به مرحله هولوکاست هسته‌ای نزدیک می‌شود، آیا امکان این وجود دارد که کسی به طور جدی درمورد اثرات بهای سوخت بیاندیشد در حالی که در ماهیت وجودی اسرائیل تردید می‌شود؟ بنابراین به جای ادامه دادن مسیر ۵ ساله دیپلماسی شکست خورده پیشین، ما باید به طور جدی با اسرائیل، پیش و پس از حمله به ایران همکاری کنیم. ما از بابت این حمله در هر حال ملامت خواهیم شد و قطعاً تبعات منفی آن را احساس خواهیم کرد. بنابراین منطق به ما حکم می‌کند که بکوشیم تا حد ممکن آن را با موفقیت به انجام رسانیم و یا حداقل در سر راه اسرائیل مانعی ایجاد ننماییم و تا جایی که امکان دارد، مقدمات راحتی و آسایش اسرائیل را فراهم آوریم.

وزرات ارشاد: کانون نویسندگان ایران غیرقانونی است!



همزمان با هجوم ماموران انتظامی به مراسم بزرگداشت هشتمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، که از سوی کانون نویسندگان ایران برگزار می شد، معاون وزارت ارشاد این کانون را «غیرقانونی» اعلام کرد و از «دستگاه های ذیربط» خواهان «برخورد» با اعضای کانون نویسندگان ایران شد. به گزارش ایرنا دکتر محسن پرویز معاون فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی در شهرکرد ضمن غیرقانونی خواندن کانون نویسندگان ایران، افزود: هیچ نهاد رسمی با عنوان «کانون نویسندگان» در کشور به ثبت نرسیده و نهادی با این عنوان که مجوزی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده باشد؛ وجود خارجی ندارد. به گفته وی؛ افرادی که با این عنوان فعالیت می کنند؛ ممکن است همانند برخی افراد مختلف هستند که گردهم جمع شده اند و «بیانیه سیاسی» صادر می کنند و این فعالیت فرهنگی نیست. پرویز؛ در خصوص نحوه برخورد با این تشکل غیرقانونی نیز گفت: برخورد با این تشکل وظیفه دستگاههای ذی ربط است و جایی که فعالیت فرهنگی مجوز ندارد؛ قانون باید با آن برخورد کند. وی گفت: در جمهوری اسلامی ایران مقوله ای به نام «سانسور» وجود ندارد. مقامات حکومت ایران سالهاست که مانع برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران و در نتیجه انتخاب مسئولین آن شده اند. کانون نویسندگان ایران، ماه گذشته در یک اقدام ابتکاری و از طریق جمع آوری کتبی آرای اعضای خود، مسئولین تازه و از جمله اعضای هیات دبیران خود را انتخاب کرد. در جریان این رای گیری ناصر زرافشان، علی اشرف درویشیان، فریبرز رییس دانا، جاهد جهانشاهی و اکبر معصوم بیگی به عنوان اعضای اصلی هیات دبیران انتخاب شدند و به عنوان نخستین اقدام خود، با انتشار اطلاعیه ای از عموم مردم برای شرکت در بزرگداشت هشتمین سالگرد درگذشت احمد شاملو دعوت به عمل آوردند. این مراسم که قرار بود روز دوم مردادماه در امام زاده طاهر برگزار شود، مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفت و بر هم خورد. کانون نویسندگان ایران هنوز در مورد اظهارات معاون وزارت ارشاد واکنشی نشان نداده است، اما کانون نویسندگان ایران (در تبعید) روز پنجشنبه با انتشار اطلاعیه ای تشدید فشارها علیه نویسندگان ایرانی را محکوم کرده و خواهان مقابله با این فشارها شد. متن بیانیه کانون نویسندگان ایران (در تبعید) چنین است: توطئه حکومت اسلامی ایران علیه کانون نویسندگان را خنثی کنیم! ابتکار اخیر کانون نویسندگان ایران در جهت انتخاب هیات دبیران، حکومت جهل و جنایت اسلامی را بار دیگر آن چنان سراسیمه کرده است که به فکر توطئه جدیدی علیه این کانون افتاده است. بیش تر از بیست و چهار ساعت از هجوم وحشیانه نیروهای امنیتی حکومت اسلامی به برگزارکنندگان مراسم هشتمین سالگرد درگذشت «احمد شاملو»، شاعر نامدار ایران نگذشته بود که روزنامه کیهان، این ارگان تبلیغی سانسور و سرکوب، در تاریخ روز پنج شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۷ از قول معاون فرهنگی وزارت ارشاد، خبر داد: «هیچ نهاد رسمی با عنوان کانون نویسندگان در کشور به ثبت نرسیده و نهادی با این عنوان که مجوزی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده باشد، وجود خارجی ندارد.» این روزنامه به نقل از محسن پرویز، هم چنین نوشته «افرادی که با این عنوان فعالیت می کنند، ممکن است همانند برخی افراد مختلف باشند که گردهم جمع شده اند و بیانیه سیاسی صادر می کنند و این فعالیت فرهنگی نیست.» روزنامه کیهان، پا را از معاون دشمن فرهنگ آزادی خواهی، برابری طلبی و انسان دوستی فراتر گذاشته و خواستار برخورد «دستگاه های ذیربط» با کانون نویسندگان ایران شده است. بدین ترتیب، حکومت اسلامی ایران، در حال توطئه چینی جدیدی علیه کانون نویسندگان ایران است. مراسم هشتمین سالروز درگذشت «احمد شاملو»، قرار بود با سازمان دهی کانون نویسندگان ایران و خانواده نویسندگان جان باخته، بعد از ظهر روز چهارشنبه دوم مرداد ۱٣٨۷ بر سر مزارش در گورستان «امامزاده طاهر» برگزار شود، اما ماموران حکومتی این محل را به محاصره خود درآوردند و علاوه بر این که از حضور مردم در این محل جلوگیری کردند، با یورش وحشیانه شان، برگزارکنندگان را نیز مورد ضرب و شتم قرار دادند و هم چنین کسانی را نیز دستگیر کردند. بنا به گزارش یکی از سایت های اینترنتی، نیروهای امنیتی حکومت اسلامی که فرهنگ کشی و انسان ستیزی خصلت آن هاست، حتی حرمت خانم شاملو (آیدا)، همسر شاملو، که با در دست داشتن دسته گلی بر سر مزار شاعر بزرگ معاصر حاضر شده بود، نگه نداشتند و رذیلانه مورد توهین قرار دادند و از وی خواستند که هرچه سریع تر محل را ترک کند. حکومت اسلامی ایران، نه تنها سی سال است حتی از برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران جلوگیری کرده است، بلکه همواره هیات دبیران کانون را تهدید و دستگیر و زندانی کرده است. محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و غفار حسینی از اعضای هیات دبیران وقت کانون بودند که در سال ۱٣۷٨، نخست توسط ماموران وزارت اطلاعات حکومت اسلامی ربوده شدند و سپس جنازه مثله شده آن ها را در حاشیه شهر رها کردند. علاوه بر این، حکومت اسلامی ایران تاکنون ده ها نویسنده و ده ها هزار انسان مبارز و آزادی خواه را ترور و یا اعدام کرده است. سران حکومت اسلامی ایران در جهان، به عنوان دشمن درجه اول آزادی بیان و قلم و تشکل معرفی شده اند و زنان ایران، یعنی نصف جمعیت این کشور را از ابتدایی ترین حق انسانی شان محروم کرده اند. و هرگونه اعتراض بر حق زنان، دانشجویان، کارگران و نویسندگان و هنرمندان را به خاک و خون می کشند. کانون نویسندگان ایران (در تبعید)، یورش ماموران سرکوبگر حکومت اسلامی به مراسم سالگرد درگذشت احمد شاملو را شدیدا محکوم می کند و از همه نویسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان، و اعضای کانون در کشورهای مختلف می خواهد که در سطح بین المللی در ارتباط با تشکل های نویسندگان، روزنامه نگاران، نهادهای مدافع حقوق بشر، رسانه های بین المللی و...، توطئه جنایت کارانه حکومت اسلامی علیه کانون نویسندگان ایران را افشا و خنثی کنند.


کانون نویسندگان ایران (در تبعید) سوم مرداد ۱٣٨۷ - ۲۴ ژوئیه ۲۰۰٨